فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
483 - 513
حوزههای تخصصی:
تبیین چرایی گرایش به خیانت زناشویی به ویژه در افراد دارای بنیه های دینی و مذهبی، صرفاً با تأکید بر<strong> </strong>عواملی نظیر نارضایتی عاطفی _ جنسی و یا تعارض زناشویی<strong>، </strong>نوعی سطحی نگری است<strong>. </strong>هدف این پژوهش واکاوی پدیدارهای وجودی در خیانت زناشویی مردان بود.<strong> </strong>روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. پژوهشگر از میان مردان متأهلِ دارای تجربه خیانت زناشویی در شهرستان شاهین دژ 18 نفر را برای مشارکت در پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه قرار داد. مصاحبه ها با استفاده از روشِ تحلیلِ پدیدارشناسی تفسیری دیکلمن و همکاران تحلیل شدند. واکاوی تجربیات زیسته این افراد منجر به شناسایی شش زیرمضمون (درنگ گریزی، سرنوشت ناپذیری، کشمکش با تنهایی وجودی، عشق توخالی و میل محور، استحاله ارزشی و پوچی گریزی) و یک مضمون اصلی (از خودبیگانگی وجودی) شد.<strong> </strong>آشکارسازی این عوامل ضمن افزایش اطلاعات و آگاهی درباره چرایی شکل گیری و تشدید خیانت زناشویی از دیدگاه وجودی،<strong> </strong>نشان داد که افزایش بینش فرد نسبت به ماهیت خود و کاهش بیگانگی با ابعاد آن، از جمله لازمه هایی است که تحقق آن می تواند تا حد زیادی از تمایل فرد به تجربه خیانت زناشویی بکاهد.
Meta-analysis of Studies on Dormitory life in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Dormitory life faces many challenges and there have been relatively many studies on this topic, therefore, the aim of the present meta-analysis was to review previous studies on dormitory life in Iran. Methodology: This was an applied meta-analysis. The study population included dormitory life studies registered in scientific databases during the years 2004-2007, and a total of twenty studies were selected as a sample based on inclusion criteria and using purposive sampling method. Data were collected by note taking method and analyzed by inverse questionnaire method and frequency and frequency percentage in SPSS ver.23. Findings: All twenty studies were reviewed based on the study method, type of study, data collection tools and techniques, sampling method and data analysis level. According to the results, dormitory life-related problems include homesickness, economic problems, lack of exercise facilities, poor food, lack of extracurricular activities, lack of study space, lack of health facilities, absence of recreational and welfare facilities, lack of recreational, scientific and research camps, absence of counselors and guides, absence of individual and group skills training workshops, lack of planning for students' holidays, dormitory rules, student congestion in rooms and public space, dormitory officials, lack of room space, no dorm assignment program, maladaptation of some students, lack of religious group activities and dormitory supervisors' unfamiliarity with student morale. Also, solutions to reduce the problems of dormitory life include increasing counseling workshops, increasing exercise facilities, increasing the quality of nutrition, holding classes and increasing managers' level of knowledge, increasing the quality of health care, the presence of counselors in dormitories, increase the number of interaction-focused dialogue sessions, increasing the number of study halls, holding recreational, scientific and research camps, increasing students' awareness of social harms, teaching strategies to reduce stress and anxiety, and holding extracurricular classes. Conclusion: Considering dormitory life-related problems and the related solutions, it is possible to provide appropriate conditions to reduce tensions and improve the quality of dormitory life by improving the dormitory conditions.
رابطه مخارج سلامت عمومی و کیفیت دموکراسی بر رفاه اجتماعی در کشورهای با شاخص توسعه انسانی بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۲
۴۳-۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مخارج سلامت عمومی یکی از عوامل مهم در بهبود وضعیت سلامت است. با توجه به اهمیت وضعیت سلامت در ارتقای شاخصهای توسعه انسانی و به تبع آن افزایش رفاه اجتماعی و همچنین تأثیر عوامل نهادی و اجتماعی بر وضعیت رفاه اجتماعی، هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر مخارج سلامت عمومی و کیفیت دموکراسی بر رفاه اجتماعی در کشورهای با شاخص توسعه انسانی بالا بود. روش: مطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی حاضر با روش رگرسیون پانل دیتا و برآوردگر خطاهای استاندارد تصحیح شده پانل برای سال های 2000-2019 در سال 1399 انجام شد. جامعه آماری شامل 39 کشور با شاخص توسعه انسانی بالا بود و داده های سری زمانی سالانه از پایگاه داده ای بانک جهانی، راهنمای بین المللی ریسک کشوری و سازمان ملل متحد استخراج شدند. مدل و آزمون های موردنیاز تحقیق در نرم افزار Stata 16 برآورد شدند. یافته ها: میانگین شاخص توسعه انسانی برای کل کشورهای نمونه طی دوره برابر با 04/0± 70/0 و برای ایران برابر با 04/0 + 73/0بود و میانگین شاخص توسعه انسانی تعدیل یافته با نابرابری برای کل کشورهای نمونه برابر با 06/0±58/0 و برای ایران برابر با 08/0± 56/0 بود. متغیرهای مخارج سلامت عمومی به GDP ، لگاریتم GDP، باز بودن تجاری و شاخص دموکراسی به ترتیب تاثیر مثبت 26/0، 02/9، 08/0 و 17/0 درصد بر شاخص توسعه انسانی داشتند، همچنین متغیرهای مخارج سلامت عمومی به GDP، شاخص دموکراسی و حاصل ضرب مخارج سلامت عمومی به GDP و شاخص دموکراسی به ترتیب تاثیر مثبت 34/0، 09/0 و 15/0 درصد بر شاخص توسعه انسانی تعدیل یافته با نابرابری داشتند. بحث: نابرابری در ابعاد توسعه انسانی در ایران نسبت به سایر کشورهای با شاخص توسعه انسانی بالا، بیشتر بود و مخارج سلامت عمومی و کیفیت دموکراسی تاثیر مثبت بر رفاه اجتماعی داشتند. همچنین بهبود کیفیت دموکراسی موجب افزایش کارایی مخارج سلامت عمومی بر وضعیت رفاه اجتماعی شد؛ لذا سیاستهای افزایش مخارج سلامت عمومی در راستای سرمایه گذاری بیشتر در زیرساختها و افزایش سطح خدمات سلامت در مناطق مختلف جهت از بین بردن نابرابری، بهبود و ارتقاء فنّاوریهای حوزه سلامت که به مخارج عمومی وابسته است، پیشنهاد می شود. همچنین افزایش شفافیت و پاسخگویی دولت به مردم برای افزایش رفاه اجتماعی و کارایی بیشتر مخارج سلامت پیشنهاد می شود.
مؤلفه های خلاقیت در صنایع خلاق (مطالعه موردی گروه کامکارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه گذشته، صنایع خلاق به بخش مهمی از اقتصاد جهانی تبدیل شده اند. صنایع خلاق و به ویژه صنعت موسیقی را می توان به عنوان بهره برداری تجاری از دانش هنری در نظر گرفت. صنایع موسیقی به عنوان بخشی از صنایع خلاق، نمونه ای آشکار از تغییرات اجتماعی-اقتصادی معاصر هستند که از صنایع تولیدی به سمت کسب وکارهای مبتنی بر دانش و خلاقیت حرکت می کنند. هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های خلاقیت در صنایع خلاق با تأکید بر گروه کامکارهاست. در این راستا داده های پژوهش از ترکیبی از روش های مطالعه اسنادی و تحلیل تماتیک گردآوری شده اند. نتایج پژوهش حاضر مؤید ده مؤلفه اصلی در فعالیت های گروه کامکارها در راستای ترویج صنایع خلاق هستند که عبارت اند از: برقراری ارتباط دوجانبه بین موسیقی کردی و موسیقی ایرانی، ترویج و ارتقا سازهای محلی و ایرانی، استفاده از زبان های کردی و فارسی در آهنگ ها، شیوه انتخاب پوشش در اجراها، عضویت زنان در گروه، هم راستا بودن عضویت گروهی و خلاقیت فردی، همکاری با سایر گروه ها و خواننده ها، آموزش موسیقی، برگزاری کنسرت در مناطق مختلف و ارتقای وجه اجتماعی گروه با انجام کارهای عام المنفعه. نتایج پژوهش حاضر مؤید این نکته هستند که در فعالیت کامکارها تعامل دائمی بین امر کلی و امر جزئی مشاهده می شود. امر کلی در اینجا موسیقی ملی ایرانی و امر جزئی موسیقی محلی کردی است. کامکارها با ترکیب این دو سبک موسیقایی توانسته اند پایه گذار سبکی نوین باشند که مؤلفه های هر دو سبک موسیقایی را داشته باشد.
تحلیل رابطه مهارت های ارتباطی مدیران و میزان اثربخشی مدیریت کلاس درس معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه مهارت های ارتباطی مدیران با اثربخشی مدیریت کلاس درس معلمان بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل 28 نفر مدیر و 976 نفر دبیر مدارس مقطع دوم متوسطه شهرستان آمل بود. جهت انتخاب نمونه آماری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. بر این اساس تعداد 24 نفر مدیر و 278 نفر دبیر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های مهارت های ارتباطی بارتون (1990) و پرسشنامه اثربخشی مدیریت کلاس ایمار و هیکمان (1991) بود. پرسشنامه مهارت های ارتباطی دارای 18 گویه با سه مولفه «مهارت کلامی، مهارت شنود و مهارت بازخورد» بود. پرسشنامه اثربخشی مدیریت کلاس نیز شامل 35 سوال بود که سه مولفه «برقراری انضباط در کلاس درس، اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم» را می سنجید. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روش روایی صوری و محتوایی تایید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب گزارش شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مهارت های ارتباطی مدیران و مؤلفه های آن با مؤلفه برقراری انضباط کلاس درس رابطه معنی داری وجود ندارد، اما بین نمره کل مهارت های ارتباطی مدیران و مؤلفه های آن با دیگر نمره کل مدیریت کلاس درس و مؤلفه های اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر حاکی از این است که تأثیر مهارت کلامی بر انضباط کلاس درس غیرمعنادار و بر اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم معنادار می باشد. هم چنین، مهارت شنود می تواند اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم را به طور معنادار و انضباط کلاس درس را به صورت غیرمعنادار تبیین کند. در نهایت مهارت بازخورد قادر است اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم را به شکل معناداری و انضباط کلاس درس را به صورت غیرمعنادار تبیین کند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت تقویت مهارت های ارتباطی مدیران می تواند در غنی سازی ارتباطات کلامی و غیرکلامی با والدین دانش آموزان و نیز کمک به معلمان در کیفیت بخشی مدیریت کلاس درس تاثیرگذار باشد.
پدیدارشناسی تجارب بی عدالتی آموزشی و پژوهشی دانشجویان مبتنی بر رویکرد قابلیت (مطالعه موردی: یک دانشگاه جامع دولتی در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی بی عدالتی های آموزشی و پژوهشی موجود نسبت به دانشجویان در حین تحصیل بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر نوع هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. به این منظور، از رویکر کیفی پدیدارشناسی بهره گرفته شد. جامعه این پژوهش، دانشجویان یکی از دانشگاه های جامع دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد 20 دانشجو طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری معیار انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. روایی محتوایی ابزار مصاحبه توسط متخصصان موضوع و پایایی آن نیز با روش پایایی بین دوکدگذار با ضریب %78 مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها نیز، روش تحلیل مضمون فان کام به کار گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بی عدالتی آموزشی هشت مضمون اصلی و 45 مضمون فرعی و بی عدالتی پژوهشی پنج مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی داشت. مضمون های اصلی بی عدالتی در زمینه آموزشی، شامل ضعف اساتید در یاددهی، جدی نگرفتن درس و آموزش، انتقادپذیری پایین اساتید، بی ضابطه بودن ارزیابی دانشجویان، تخریب انگیزه دانشجو، تحقیر دانشجو، به رسمیت نشناختن تنوع دانشجویان، و محدود بودن امکان دسترسی به استاد بودند. در زمینه پژوهشی نیز، مضمون های اصلی بی عدالتی شامل تبعیض در پذیری دکتری، ایجاد محدودیت در همکاری با اساتید، ضعف و تبعیض در ارائه راهنمایی علمی، نگاه ابزاری به دانشجو، و مشکلات تأمین منابع مورد نیاز پژوهش ها می شدند. این بی عدالتی ها به عنوان عواملی هستند که تأثیرات منفی بر ایجاد و تقویت قابلیت های اساسی دانشجویان، یعنی احترام و کرامت، دانش و تخیل، انسجام عاطفی، آمادگی یادگیری، صدا، داشتن آرزو، استدلال عملی، و روابط و شبکه های اجتماعی می گذارند.بحث و نتیجه گیری: برگزاری کارگاه های آموزشی برای اساتید با موضوع عدالت آموزشی و پژوهشی، افزایش تنوع اساتید و محتوای آموزشی ارائه شده متناسب با تفاوت های دانشجویان، توجه به نظرات دانشجویان در مسائل مختلف دانشگاه و رسیدگی به اعتراض های آنان، راهکارهایی هستند که برای رفع بی عدالتی های موجود توصیه می شوند.
ارائه الگوی مبارزه با قاچاق انسان با استفاده از رویکرد سیستم نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
63 - 86
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : قاچاق انسان یکی از سهمگین ترین و خطرناک ترین جنایاتی است که بشر در طول تاریخ بر هم نوع خود روا می دارد، در حقیقت رفتاری مخالف کرامت انسانی بوده و ارتکاب آن نقض حقوق بشر است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی مبارزه با قاچاق انسان با استفاده از رویکرد سیستم نرم است. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از حیث ماهیت، توصیفی - تحلیلی است و از نظر روش، کیفی است. مشارکت کنندگان حاضر در پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی هستند که با توجه به اصل کفایت نظری و نمونه گیری هدفمند، چهارده نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب CVR و کاپای کوهن مورد تأیید قرار گرفت. از طرفی برای تحلیل داده های به دست آمده از رویکرد سیستم نرم بهره گرفته شده است. یافته ها : یافته ها حکایت از آن دارد که با استفاده از رویکرد سیستم نرم، ضمن ارائه تعاریف ریشه ای از پدیده قاچاق انسان، الگوی مفهومی آن نیز تشریح شد. همچنین نتایج نشان می دهد که «تجدیدنظر و بازنگری در قوانین و مقررات، هوشمندسازی پلیس، نهادها و سازمان های ذی ربط» جزو راهبردهای مهم در مبارزه با قاچاق انسان است. نتیجه گیری : قاچاق انسان یکی از خطرناک ترین جنایاتی است که بشر بر هم نوع خود روا می دارد؛ بنابراین، ریشه یابی آن، تدوین الگوی مناسب و همچنین ارائه راهکارهای مطلوب می تواند گامی مهم و مؤثر درزمینه کاهش این معضل اجتماعی باشد.
Constructing of Self-Learning Assessment Tool in the University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role and importance of self-learning in academic success and performance, the present study was conducted with the aim of constructing of self-learning assessment tool in the university. Methodology: The present study in terms of applied purpose and in terms of how it was performed, it was cross-sectional. The population and sample of the research in the first part were the professors of Islamic State and Islamic Azad universities of Tehran and Gilan provinces in the academic year 2019-2010, from which 60 people were selected by multi-stage cluster sampling method. And in the second part, the students were from the same universities, from which 450 people were selected by multi-stage cluster method. Based on literature review and interviews with professors, 91 items were designed in six dimensions: Hitagogic ability, self-regulation, critical thinking, knowledge management, adult education, and learning styles. To evaluate the face and content validity of experts, to evaluate the construct validity by exploratory factor analysis and to evaluate the reliability of Cronbach’s alpha coefficients in SPSS software version 19. Findings: The findings showed that according to experts’ opinion 15 items were removed and the final form of the scale had 76 items. Also, the results of confirmatory factor analysis showed that the self-learning assessment scale in the university had six factors of Hitagogic ability, self-regulation, critical thinking, knowledge management, adult education and learning styles that reliability through Cronbach’s alpha coefficient for all factors above 0.70 and for the whole scale was 0.932. Conclusion: According to the results of this study, the self-learning assessment scale in the university had appropriate psychometric indices and can be used as a suitable and valid tool in other studies to assess self-learning.
ارائه مدل روابط بین ادراک جو کلاس، خودتنظیمی، دانش اموزشی و اضطراب ریاضی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
320 - 333
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در پی آن است که با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری به آزمون مدل پژوهش حاضر پرداخته و روابط بین ادراک جو کلاس، خودتنظیمی، دانش اموزشی و اضطراب ریاضی را بررسی کند.روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه دبیرستان های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400تشکیل دادند که تعداد آن ها بنابر گزارش آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی مذکور برابر 36858 نفر بود. حجم نمونه برابر 150 نفر (18 نفر برای هر 8 متغیر) برای هر یک از گروه ها(دختر و پسر) و در کل 300 نفر برای تأمین معناداری همبستگی پیشنهاد شد. در پژوهش حاضر برای جمع آوری اطلاعات از 4 پرسشنامه ادراک از جو کلاس، پرسشنامه دانش و مهارت اموزشی، پرسشنامه خودتنظیمی در یادگیری و پرسشنامه سنجش اضطراب ریاضی استفاده شد. مدل مفهومی پیشنهادی پژوهش دردو بخش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری با روش کوواریانس محور و به کارگیری نرم افزار LISREL ارزیابی قرار گرفته شدند.یافته ها: با استفاده از آزمونهای مدل ساختاری نشان داده شد که ادراک جو کلاس با مقدار 9768/2 تاثیر مثبت و معناداری بر خودتنظیمی در سطح 99% دارد. دانش آموزشی با مقدار9597/2 تاثیر مثبت و معناداری بر خودتنظیمی در سطح 99% دارد. ادراک جو کلاس با مقدار 1596/2 تاثیر منفی و معناداری بر اضطراب ریاضی در سطح99% دارد. دانش آموزشی با مقدار9697/1- تاثیر منفی و معناداری بر اضطراب ریاضی در سطح 95% دارد. خودتنظیمی با مقدار9674/1 تاثیر منفی و معناداری بر اضطراب ریاضی در سطح 95% دارد.بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده ادراک جو کلاس بر خودتنظیمی تاثیر مثبت و معنادار دارد، دانش آموزشی بر خودتنظیمی تاثیر مثبت و معنادار دارد، ادراک جو کلاس بر اضطراب ریاضی تاثیر مثبت و معنادار دارد، دانش آموزشی بر اضطراب ریاضی تاثیر مثبت و معنادار دارد خودتنظیمی بر اضطراب ریاضی تاثیر مثبت و معنادار دارد
تغییر موقعیت اجتماعی هنرها: از «هنرهای مردمی» به «هنرهای زیبا» مطالعه موردی تغییر موقعیت اجتماعی هنر چهل تکه دوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هنرمردمی» به آن دسته از هنرهایی اطلاق می شود که در طول تاریخ به شکل شایسته ای مورد توجه قرار نگرفته و موفق نشده اند جایگاه واقعی خود را در هنر معاصر بیابند. این هنرها غالباً در حوزه صنایع دستی قرار دارند و در قالب یک فرایند هنری تکراری باقی می مانند. مجموعه این هنرها معمولا تحت عنوان «هنرهای زنانه» یا «هنرهای خانگی[1]» نیز شناخته می شوند، تا پیش از قرن نوزدهم میلادی، تحت عنوان «هنرهای دون» (سطح پایین) یاد می شده است. این هنرها در زمان های مختلف و به فراخور جامعه و فرهنگ، کارکردهایی متفاوت در زندگی انسان داشته اند، اما امروزه برخی از این هنرها در کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی، به عنوان یکی از اقسام «هنرهای زیبا» به رسمیت شناخته شده اند.
در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺗﻼش دارﯾﻢ ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ داﺳﺘﺎنِ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖِ اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ از ﻫﻨﺮﻫﺎ در ﮐﺸﻮرﻫﺎی اروﭘﺎﯾﯽ و آﻣﺮﯾﮑﺎی ﺷﻤﺎﻟﯽ، ﻧﺸﺎن دﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان اﻧﺒﻮﻫﯽ از ﻣﻮارد ﻣﺸﺎﺑﻪ اﯾﻦ ﻫﻨﺮﻫﺎ در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﯾﺮان و ﺟﻮاﻣﻊ ﻫﻢ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ در ﻣﻨﻄﻘﻪ را ﺑﺎ ﭘﯿﻤﻮدن ﻣﺴﯿﺮی ﻣﺸﺎﺑﻪ، از ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ اجتماعی ﻓﺮودﺳﺖ و ﻣﻐﻔﻮل و ﺑﯽ ﺑﯿﺎن «ﻫﻨﺮﻫﺎی ﻣﺮدم» ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻣﺸﺮوع و ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و رﺳﻤﯿﺖیافته اجتماعی «ﻫﻨﺮﻫﺎی زﯾﺒﺎ» ﺗﻐﯿﯿﺮ داد.
در این پژوهش برای توصیف این تغییر جایگاه اجتماعی، بر تغییر موقعیت هنر چهل تکه دوزی به صورت مطالعه ای موردی متمرکز شده ایم. این پژوهش به روش مطالعه اسنادی و مصاحبه با متخصصان انجام شده است.
در نهایت این مطالعه ده عاملی که در کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی، به تغییر موقعیت اجتماعی این هنرها انجامیده است؛ یعنی حمایت نهاد های رسمی، سازمان های غیر انتفاعی، تشکیل انجمن های هنری، تأسیس مراکز آموزشی و رشته های دانشگاهی و پژوهشکده های مستقل، برگزاری همایش، گردهمایی یا سمینارهای حرفه ای، برگزاری جشنواره ها و بی ینال ها، ایجاد موزه های اختصاصی این هنرهای مردمی، تشویق تأسیس گالری های خاص این هنرها، چاپ نشریات تخصصی و ترویج و صدا بخشی به آثار هنرمندان و پژوهش های تخصصی در این حوزه در فضای مجازی را شناسایی کرد. غالب این عوامل در فضای اجتماعی هنرهای مردمی در ایران غایب اند و در صورت وقوع، می توانند به تغییر موقعیت اجتماعی هنرهای حاشیه و مردمی به موقعیت اجتماعی هنرهای مرکز یا هنرهای زیبا بینجامند.
[1] Domestic art
از ستاره به سلبریتی؛ نقش رسانه های اجتماعی در تطور شهرت و هواداری تتلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی رسانه های اجتماعی، رویکردها به فرهنگ شهرت را تغییر داده است و چشم اندازهایی نوین را پیش روی ستاره های سنتی و افراد عادی قرار داده است تا بتوانند شهرت را در معنایی جدید تجربه کنند. هدف مقاله پیش رو، واکاوی فرهنگ شهرت در جامعه ایرانی در عصر رسانه های اجتماعی با تمرکز بر نمونه امیر تتلو است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش حاضر از روش تحلیل مضمون برای تحلیل مضامین ترانه های تتلو و همچنین مضامین غالب در فعالیت های مجازی اش در شبکه های اجتماعی استفاده شده است. بازه زمانی مورد تأکید در این پژوهش، دوره بعد از شیوع ویروس کووید-19 و قرنطینه گسترده جهانی است که فعالیت امیر تتلو و هوادارانش در فضای مجازی به اوج رسید. نتایج پژوهش نشان می دهد که وجه تمایزبخش تتلو از دیگر سلبریتی های مجازی در این است که او همزمان واجد ویژگی های ستاره و خرده سلبریتی است و همین مسئله وضعیتی متفاوت را در جذب مخاطب برای او ایجاد کرده است. با استفاده از این ویژگی مرکزی، اصلی ترین محورهایی که از فعالیت های تتلو اقتباس می شوند شامل «رئالیسم»، «تابوشکنی»، «تعامل دوسویه با هواداران» و «تبلیغ یک سبک زندگی» و «خودبرندسازی» هستند.
فرهنگ دوگانه: مردم نگاری حیات عاطفی در یک اجتماع حاشیه نشین و طایفه ای در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مطالعه مردم نگارانه یک اجتماع طایفه ای در محله ای تهی دست و حاشیه نشین در شهر تبریز است. تمرکز پژوهش حاضر حول رابطه بین فرد و اجتماع طایفه ای می گردد. به همین منظور، مردم شناسی روان شناختی به-طور عام و مردم شناسی عواطف به طور خاص بینش های تحلیلی نویسنده را تشکیل داده اند. داده های مقاله از مقاطع مختلفی از انجام کار میدانی طولانی مدت طی پانزده سال در محله قوربان دره سی برگرفته شده اند. مشاهدات روزانه، شنیدن موقعیتی، و حضور یا مشاهده مشارکتی در زندگی روزانه و موقعیت های خاص، کمک کرده اند تا یادداشت-های میدانی تولید شوند. سپس، تم های تحلیلی خلق شده اند. متن به سبک خاص نوشتار مردم نگارانه نوشته است. زندگی در اجتماع طایفه محور قوربان دره سی فرهنگی دوگانه پدید آورده که احساسات اعضا، مردان و زنان، را به-طور دوسویه ای تحت تأثیر قرار می دهد: بی ارزش شدن پیرمردها، احساس قدرت جمع در بین مردان جوان، حضور همه جایی سایه طایفه، احساس بی فرهنگی، و زخم خوردن از حرف. این فرهنگ دوگانه با خلق دو جهان عاطفی متفاوت، همزمان دامن زده است به گرایش به محله و گریز از محله در بین گروه های مختلف. برای تحلیل تنش های درون فرهنگ، رویکرد مکتب فرهنگ و شخصیت به کارم نیامد. بنابراین، مفهوم پیدایش دودستگی گریگوری بیتسون را جهت فهم جهان عاطفی مالازینالی به کار بستم.
تحلیل جامعه شناختی مواجهه شهروندان تهرانی با فقدان فضای پارک خودرو و اخلاقیات مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: از منظر جیکوبز، فضا و اجتماع رابطه ای واضح و وثیق دارند بدان معنا که درک فضا بدون محتوای اجتماعی آن دشوار است. این پژوهش در تلاش است که از دیدگاه جیکوبزی به پدیده و مشکل فضای پارک خودرو در شهر تهران به عنوان موضوعی اجتماعی- فضایی توجه نموده تا این رویکرد و توجه به حوزه مطالعات شهری تسری یابد. روش مطالعه: روش پژوهش، ترکیبی- اکتشافی متوالی است. در مرحله اول (کیفی) از تحلیل محتوا استفاده شده و مرحله دوم (کمی) به روش پیمایشی انجام گرفته است. در بخش کیفی، تمرکز تحقیق معطوف به خبرگزاری و یا سایت های خبری معتبری بوده که رخداد موردنظر توسط مردم و یا خبرنگاران در آنها گزارش شده است. روش نمونه گیری به شیوه تمام شماری نمونه های در دسترس بوده و در بخش کمی با استفاده از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و تصادفی ساده تعداد 302 نفر به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس۲۳ و مدل تاپسیس انجام گرفته است. یافته ها: اکثر شهروندان تهرانی در طی هفته با فقدان فضای پارک خودرو مواجه می باشند. ازجمله تبعات مواجهه شهروندان با نبود جای پارک خودرو، مشاجره و درگیری لفظی با عابرین پیاده رو، بوق زدن بی مورد و ممتد، جروبحث و فریاد کشیدن، ضرب و شتم، فحاشی و توهین، خارج شدن از خودرو و گلاویز شدن، عدم رعایت حق تقدم و حل مسالمت آمیز منازعات می باشد. ارزیابی ها دلالت بر پایین بودن رعایت اخلاقیات مرتبط با نبود جای پارک خودرو و در کلان شهر تهران دارد؛ با این وضعیت، مناطق شرق و شمال تهران به ترتیب ازلحاظ توزیع شاخص های موردمطالعه (رعایت اخلاقیات) در رتبه های اول و دوم قرار دارند و مناطق جنوب در رتبه آخر قرار می گیرد. نتیجه گیری: کلان شهر تهران با مشکلات فراوانی در این عرصه روبه رو است که اگر برای حل وفصل آن تدبیر مناسبی اندیشیده نشود موجب تحمیل هزینه های اجتماعی فراوانی هم به گردانندگان سیستم (مسئولین) و هم به استفاده کنندگان سیستم (شهروندان) خواهد شد.
مطالعه فرایند برساخت الگوی تعاملی فرد- خانواده- جامعه و گرایش به مواد مخدر صنعتی در شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: این تحقیق، از منظر افراد بومی درگیر با پدیده، در پی فهم این مطلب است که چه بسترهایی در محیط زیستی فرد، او را به سمت اعتیاد سوق می دهد، چه عوامل، شرایط و تعاملاتی در این بستر وجود دارد و پیامدهایی که ناگزیر پس از اعتیاد گریبان گیر آنها خواهد شد چیست. روش مطالعه : مطالعه با رویکرد تحقیق کیفی انجام شد، مشارکت کنندگان 17 مرد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ اطلاعات، با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری شده و با روش تحلیل محتوی کیفی نظریه داده بنیاد رویکرد اشتراوس و کوربین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: «بهنجارسازی و تابو شکنی از مصرف مواد»، «مشکلات و اختلافات خانوادگی و زیست محیطی»، «انفعال خانواده و ضعف در نظارت»، «عدم ایفای نقش حمایتی و کنترلی جامعه، «ابهام اهداف و چشم اندازهای آینده»، «جاذبه های مصرف»»، «چالش های فردی و شخصیتی»، 7 کد محوری مذکور هستند. نتیجه گیری: مقوله هسته این تحقیق «انکسار الگوی تعاملی سازنده فرد- خانواده- جامعه» است که بقیه مقوله ها را در بر می گیرد. نظریه زمینه ای تحقیق، در قالب مدل پارادایمی شامل شش بعد شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، پدیده، تعامل و پیامدها بیان شده است.
واکاوی فهم ادراک شده زنان از آسیب های حوزه خانواده (مورد مطالعه: زنان شهر فسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی فهم ادراک شده زنان از آسیب های خانواده و با استفاده از روش کیفی انجام شده است؛ به این منظور، با 17زن 18 تا 65 ساله شهر فسا، که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. براساس نتایج پژوهش، درمجموع، دو گونه «آسیب های محتوایی» و «آسیب های ساختاری»، دسته بندی و شناسایی شده است. آسیب های محتوایی، که بیشتر بر بعد روابط درونی خانواده و میان اعضا تأکید دارد، شامل سه مقوله اصلی «شکل گیری پیله های تنهایی و دنیای فردی شده»، «والدگری تعمیم یافته و فرزندمحوری فزاینده» و «اختلافات و ناسازگاری های مداوم و مزمن خانوادگی» است. علاوه بر این، گونه دوم، که بر جنبه های بیرونی خانواده اشاره دارد و با نام «آسیب های ساختاری» نام گذاری شده است، در قالب سه مقوله اصلی «تغییر ارزش ها و باورهای خانوادگی به مثابه تغییر و تحولات نهاد خانواده»، «تسری آسیب های اجتماعی به درون خانواده ها» و «چالش های مرتبط با رفاه اجتماعی» دسته بندی شده است. گفتنی است با توجه به کیفی بودن پژوهش، پژوهشگران، به هیچ وجه، قصد تعمیم یافته های پژوهش را ندارند.
تحولات معنایی عشق و رویه های کنش عاشقانه در بستر تجربه ارتباطی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق شامل طیف گسترده ای از عواطف نظیر اشتیاق، صمیمیت، همراهی و به هم پیوستن است که در ساحت های گوناگون تجلی می یابد. با ظهور اینترنت، عشق و روابط رمانتیک در این فضا نیز به تدریج میان افراد شکل گرفت و عشق آنلاین به منزله نوعی از تجربه غیرحضوری از عشق است که با وساطت شبکه های اجتماعی پدید آمده است. هدف این مقاله، درک تحولات معنایی عشق و رویه های کنش عاشقانه در بستر تجربه ارتباطی آنلاین در شبکه های اجتماعی است. روش این پژوهش، براساس تحلیل پدیدارشناختی و تحلیل داده ها مبتنی بر فرایند 7 مرحله ای کولایزی و حجم نمونه آن، شامل 19 مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته است که اعضای نمونه براساس منطق حداکثر تنوع و مبتنی بر هدف پژوهش انتخاب شده اند. بر مبنای انجام کلیه گام های پژوهشی راهبرد کولایزی، 13 زیرمقوله در 4 مقوله قرار گرفته اند که به طور کامل پدیده مدنظر پژوهش را توصیف می کنند. مقوله نخست عشق را در گستره ای از معانی نظیر همزیستی، همراهی و تبادل برابر گونه عواطف می داند. مقوله دوم تحولات لایه های ادراکی کنشگران نسبت به برقراری روابط عاشقانه در فضاهای آنلاین چون تصنعی شدن عواطف، سیالیت روابط، میل افراد به رویکرد تعویض رابطه به جای رویکرد مبتنی بر ترمیم و تعدیل شرم های اجتماعی و فروریزی تابوهای جمعی را نشان می دهد. مقوله سوم، توصیف کننده اشکال کنشگری در ساحت رابطه عاشقانه مجازی است و در نهایت، مقوله چهارم رویه های رفتاری افراد در لحظه شروع، امتداد و اتمام رابطه را نشان می دهد.
تحلیل گلدمنی قهرمان مسئله دار در آثار جمال میرصادقی (درازنای شب و کلاغ ها و آدم ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
20 - 1
حوزههای تخصصی:
رمان، درمقام مهم ترین شکل ادبی دوران مدرن، به روایت سرگذشت انسان مسئله دار و توصیف جریان های اجتماعی می پردازد. تحلیل شخصیت و وضعیت قهرمان مسئله دار در رمان را نخست جرج لوکاچ و سپس لوسین گلدمن مطرح کرد. از منظر این رویکرد، کارکرد اصلی رمان، جستجو و ورایت تباهی انسان در جامعه مدرن است، چراکه این تباهی پیوندهی ناگسستنی با ساختارهای اجتماعی مدرنیته دارد. رمان به مثابه گونه ادبیِ همزاد مدرنیته پابه پای تحّولات جامعه مدرن تحول می یابد و قهرمان آن همان فرد معمولی است که در متن زندگی روزمره مدرن با مسایل و معضلات این عصر دست و پنجه نرم می کند. جمال میرصادقی نویسنده ای است واقع گرا که آثارش بازتابی از حوادث و وقایع تاریخی است و می توان شاخصه های شخصیت پروبلماتیک را به طور خاص در دو رمان او، درازنای شب و کلاغ ها و آدم ها ، مشاهده کرد. این پژوهش به شیوه ای تحلیلی-توصیفی و با بهره گیری از نظریه گلدمن به بررسی مهم ترین ویژگی های شخصیت پروبلماتیک در این دو رمان می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که قهرمان، در هر دو رمان ، شخصیت پروبلماتیکی است که بنا به ویژگی هایی چون فردیت، پیروی از ارزش های راستین، مخالفت با اجتماع و درحاشیه بودن شاهد تباهی ارزش های راستین در جامعه است و در نهایت تداوم همین مسیر مرگ او را درمقام انسانی مسئله دار رقم می زند.
بررسی وضعیت شاخص های توسعه اجتماعی در استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
227 - 258
حوزههای تخصصی:
با توجه به پس ماندگی امر اجتماعی و فرهنگی موجود در استان مرکزی ناشی از توسعه نامتوازن و غیرپایدار آن ، پرداختن به توسعه اجتماعی ضروری است. توسعه اجتماعی به مثابه ارتقاء ظرفیت جامعه از درون فرایند چندوجهی برنامه ریزی شده که ضمن پاسخگویی به نیاز افراد در بستری امن و عادلانه از امکانات و خدمات، آنها را قادر می سازد تا با استفاده از ارزش ها و مهارت های خود کیفیت زندگی شان را ارتقاء دهند. در این راستا این مقاله تلاش دارد به بررسی ابعاد و شاخص های توسعه اجتماعی در چارچوب روش شناسی تحلیل ثانویه بپردازد، که پس از رفع چالش های متدولوژیک و دستیابی به 107 شاخص، رتبه بندی آنها بر مبنای میانگین کشوری در استان مرکزی انجام شده است. نتایج نشان داد، رتبه استان مرکزی در کیفیت زندگی 9، عدالت اجتماعی 23، امنیت اجتماعی 17 و سرمایه اجتماعی 31 می باشد و میانگین توسعه اجتماعی در استان مرکزی با رتبه 21 در بین 31 استان کشور پایین تر از میانگین کشوری است. همچنین وضعیت توسعه اجتماعی در در وجه ذهنی(رضایتمندی، احساس امنیت، اعتماد، مشارکت و اخلاق توسعه) در استان در مقایسه با وجه عینی(جمعیتی، آموزش و تحصیلات، کار و اشتغال، بهداشت و سلامت، بیمه و تامین اجتماعی، فعالیت فرهنگی، مسکن و خدمات زیرساختی، دسترسی به خدمات بهداشتی، دسترسی به خدمات فرهنگی، دسترسی به خدمات آموزشی و امنیت عینی)، نامطلوب تر است.
The Model Development of Evaluating the Effectiveness of Short and Medium Term Training Courses in Mazandaran University of Medical Sciences(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This present study is dealing with presenting a model for evaluating the effectiveness of short and medium-term training courses at Mazandaran University of Medical Sciences. Methodology : In this research, a quantitative research method was used. The statistical population consists of specialists and university administrators and staff of the Medical Sciences Organization in Mazandaran Province. The purposive sampling method was applied in the qualitative phase; moreover, the proportional stratified sampling method was used in the quantitative phase. Furthermore, the data collection was done through field interviews and researcher-made questionnaires. The collected responses were analyzed by using descriptive statistics (frequency, percentage, mean, standard deviation) and inferential statistics (correlation and independent t-tests) using SPSS and Lisrel. Findings : The main components of short- and medium-term university courses consist (effectiveness and efficiency, job satisfaction, motivation and morale, planning and goal setting, managerial skills, institutionalizing organizational goals, managerial communication skills, and finally emphasis on education and development). Conclusion : In addition, according to the results, in rating, the short-term and medium-term dimensions of university courses, among all the institutional and operational levels, the factors (the effectiveness and efficiency, job satisfaction, motivation and morale, planning and goal setting, managerial skills, institutionalizing organizational goals, managerial communication skills, and the emphasis on education and development) were respectively rated as the most and the least significance in short- and medium-term university courses
بهسازی سرمایه اجتماعی و ارتقاء وفاق اجتماعی در شهرهای چند فرهنگی (مورد مطالعه: شاهین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
151 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بهسازی سرمایه اجتماعی و تأثیر آن بر ارتقاء وفاق اجتماعی در شهرهای چندفرهنگی است. روش پژوهش از نوع کیفی با رویکرد نظریه زمینه ای است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری نظری و از نوع هدفمند و برای گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته استفاده شده است و در نمونه ی پژوهش، تعداد 11 نفر از مسؤولان و مدیران اجرایی و علمی مرتبط با موضوع که در شهر شاهین شهر دارای اندیشه و تجارب اجرایی و مسؤولیت سیاسی بوده اند، مشارکت کرده اند. در این تحقیق، از میان شیوه های مختلف احراز پایایی، از روش استفاده از راهنما یا پروتکل مصاحبه یا همان پرسش های مولّد و هدایت جریان مصاحبه برای گردآوری داده ها بهره گرفته شده است. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که مؤلفه های سرمایه اجتماعی تجربه شده در شهر شاهین شهر عبارتند از مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی و پیوند درون گروهی قوی. هر یک از این مؤلفه ها از نگاه مشارکت کنندگان به صورت مطلوبی در میان اقوام ساکن در شاهین شهر وجود دارد و همین امر دلیلی بر وضعیت مطلوب وفاق اجتماعی در میان شهروندان شاهین شهر به عنوان یکی از شهرهای چندفرهنگی است.