فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
473 - 489
حوزههای تخصصی:
تنوع ابعاد و پیچیدگی های صنعت گردشگری متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینه های ویژه ای برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری می طلبد. گردشگری روستایی در واقع بخشی از بازار گردشگری بوده که می توان آن را ابزار مهم ی ب رای توسعه اقتصادی- اجتماعی و اکولوژیکی جوامع روستایی قلمداد کرد. توسعه گردشگری روستایی می تواند نقش مهمی در تجدید حیات روستاها، ایجاد اشتغال و درآمد برای روستاییان و در نهایت توسعه کشور به طور اعم و توسعه روستایی به طور اخص داشته باشد . هدف پژوهش حاضر واکاوی نقش گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه می باشد. ماهیت پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی- تحلیلی می باشد. نمونه آماری پژوهش 320 نفر از سرپرستان خانوار پنج روستای هدف گردشگری شهرستان پاوه شامل؛ شمشیر، داریان، خانقاه، دشه و هجیج می باشد. نحوه ی توزیع پرسشنامه در میان سرپرستان خانوار ها تصادفی ساده می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد گردشگری توانسته در سطح مطلوبی بر در آمد و اشتغال در توسعه روستا تأثیر داشته باشد و در سطح متوسطی بر تحولات فرهنگی، تغییرات کالبدی – فضائی و تعاملات اجتماعی تاثیر داشته است، اما در شاخص زیست محیطی سرپرستان خانوار تأثیر توسعه گردشگری را منفی و کمتر از مطلوبیت عددی ارزیابی کرده اند. اولویت بندی مؤثرین شاخص ها در تأثیر گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه نشان می دهد؛ شاخص در آمد و اشتغال بیشترین اهمیت را دارد. شاخص تحولات فرهنگی در رتبه دوم، شاخص تغییرات کالبدی – فضائی در رتبه سوم ، شاخص تعاملات اجتماعی در رتبه چهارم و نهایتاً شاخص زیست محیطی در رتبه آخر و کم اهمیت ترین می باشد.
شناسایی و تبیین ابعاد و مؤلفه های توانمندسازی زنان روستایی استان لرستان با استفاده از پژوهش روش های آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
227 - 254
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی از پتانسیل قابل توجهی برای مشارکت در فعالیت های اجتماعی-اقتصادی برخوردار هستند و ارتقای توانمندسازی آن ها، موجب حرکت به سمت توسعه می شود. هدف از این پژوهش، شناسایی و تبیین ابعاد و مؤلفه های توانمندسازی زنان روستایی استان لرستان با رویکرد اکتشافی و استفاده از پژوهش روش های آمیخته کیفی- کمّی متوالی است. جامعه آماری مراحل کیفی (تحلیل داده بنیاد) و کمّی بعدی مطالعه شامل زنان روستایی شرکت کننده در برنامه های آموزشی- ترویجی سازمان جهاد کشاورزی استان لرستان و کارشناسان حوزه زنان روستایی استان لرستان در سال 1399 است. داده ها از طریق مرور منابع، اجرای مصاحبه گروه متمرکز و پیمایش پرسش نامه ای جمع آوری شد. روایی صوری و محتوایی و پایایی ابزار سنجش با کسب نظر اصلاحی کارشناسان حوزه زنان روستایی و انجام آزمون های مربوطه تأیید شد. یافته ها نشان داد که پنج بعد آموزش جامع، ویژگی های فردی- روان شناختی، اقتصادی، ساختاری و اجتماعی- فرهنگی در توانمندسازی زنان روستایی استان لرستان نقش دارند. 52 گویه نیز برای مؤلفه nهای این ابعاد تبیین شد. بنابراین، توصیه می شود که این ابعاد و مؤلفه های توانمندسازی برای بهبود کیفیت اجرای پروژه ها و برنامه های ویژه زنان روستایی استان لرستان مورد توجه قرار گیرد.
تفاوت نحوه بهره برداری از اراضی کشاورزی توسط کشاورزان ساکن و غیرساکن (مورد مطالعه: روستاهای بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
326 - 345
حوزههای تخصصی:
گسترش مهاجرت روستا - شهری و حفظ ارتباط مهاجرین با زادگاه خود و بهره برداری از اراضی کشاورزی موروثی در روستاها، سبب شکل گیری پدیده کشاورزان غیرساکن در روستاها شده است؛ مهاجرانی که در شهرها ساکن اند و از اراضی کشاورزی خود در روستاها بهره برداری می نمایند. به نظر می رسد که در نحوه بهره برداری از اراضی کشاورزی این مهاجران با کشاورزانی که در روستا ساکن اند، تفاوت قابل توجهی وجود دارد. هدف اصلی این اثر، شناخت این تفاوت ها است. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی انجام پذیرفته است. از دو واحد تحلیل روستا و کشاورز (ساکن و مهاجر) استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق تمامی کشاورزان ساکن و غیرساکن 16 روستای منتخب بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ است. تعداد نمونه ها 396 نفر (سرپرست خانوارهای کشاورز ساکن170 و غیرساکن 226 نفر) با استفاده از فرمول کوکران تعیین و در بین روستاها به شیوه وزنی و درون روستاهای منتخب با شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های موردنیاز با استفاده از آمار و اطلاعات کشور و اطلاعات تکمیلی موردنیاز ازطریق تکمیل سه پرسش نامه روستا، خانوار کشاورز ساکن و خانوار کشاورز مهاجر، مصاحبه و مشاهده جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد کشاورزان ساکن نسبت به کشاورزان مهاجر نقش آفرینی بالاتری دارند. با وجود فاصله نسبتاً کوتاه روستاهای موردمطالعه تا شهرهای محل سکونت کشاورزان غیرساکن، و امکان تردد مهاجرین در تعطیلات پایان هفته، در انجام فعالیت های اساسی و ضروری کشاورزی، تفاوت محسوسی بین کشاورزان ساکن و مهاجر وجود ندارد اما در امور مراقبت و سرکشی، کشاورزان ساکن بیش از کشاورزان مهاجر از اراضی کشاورزی و به ویژه باغی خود مراقبت می نمایند.
طراحی مدل مطلوب نظارتی شورای اسلامی شهر تهران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
1 - 42
حوزههای تخصصی:
نظارت مهمترین مساله ای است که شورای شهر در زمینه عملکرد شهرداری به آن توجه می کند. در همین خصوص هدف اصلی این تحقیق طراحی مدل مطلوب نظارتی شورای اسلامی شهر تهران است. پژوهش پیش رو، بلحاظ ماهیت از نوع پژوهش های اکتشافی و بلحاظ روش از نوع پژوهش-های کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق مشتمل بر اعضاء، مشاورین، کارشناسان، متخصصان و مرتبطان شورای اسلامی شهر تهران است که به دو صورت انتخابی و روش گلوله برفی تعداد 31 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری تحقیق مورد مصاحبه و پرسشگری قرار گرفتند و برای تحلیل داده های جمع آوری شده (با توجه به اهداف و ماهیت تحقیق)، از روش تحلیل تفسیری استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از این است که نظارت شورای اسلامی شهر تهران در امورات شهر و شهرداری با چالش ها و آسیب های جدی روبه رو است آسیب هایی که در سه دسته فرایندی و رویکری، ساختاری و کارگزاران و یا عاملین نظارت تقسیم بندی شده اند. در راستای وضعیت موجود (آسیب شناسی، قوانین و پتانسیل ها) مدل پیشنهادی نظارت شورای اسلامی شهر تهران در چهار سطح (ساختار شورا، عامل-کارگزار، فرایندها-هنجارها و پشتیبان و اجرا) طراحی و تعریف شده است. در مدل طراحی شده، افزایش تعداد اعضای شورای شهر تهران و اصلاح مکانیزم انتخاب آنها؛ طراحی و راه اندازی سامانه نظارت شورای شهر تهران و سامانه اخذ نظرات شهروندان؛ بازساخت ستاد سمن های شورای اسلامی شهر تهران و نهادهای محلی (ساختار شوراهای محله-ای/شورایاری ها)؛ تامین نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده؛ تدوین پیوست های نظارتی و شاخص های مربوطه؛ ترکیب بندی جدید اعضای کمیسیون ها؛ بازبینی ساختار و شرح وظایف کمیسیون نظارت و حقوقی شورا؛ تشکیل جلسات شورای اسلامی شهر تهران در مناطق و محلات، پیشنهاد شده است. بسته های پیشنهادی مذکور باتوجه به تجربیات و نتایج به دست آمده اعتبارسنجی شده و الزامات تحقق پذیری آن نیز تدوین شده است. همچنان که باتوجه به آسیب ها و پتانسیل های شناسایی شده، با قوانین موجود مطابقت داشته و قابلیت اجرایی دارند.
ارزیابی توسعه گردشگری پایدار ژئومورفوسایت ها بر اساس روش کومانسکو و پارک ملی (مطالعه موردی: غرب مازندران)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
140 - 169
حوزههای تخصصی:
ژئومورفوسایت ها لندفرم های ژئومورفولوژیکی هستند که از اهمیت قابل توجهی در توسعه ی گردشگری برخوردارند. استان مازندران به دلیل وجود لندفرمهای متنوع توانایی زیادی برای جذب گردشگر دارد. در شهرستان چالوس و نوشهر شش ژئومورفوسایت که از لحاظ جذب گردشگری قابل توجه می باشند انتخاب شده است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی توسعه گردشگری پایدار ژئومورفوسایت ها بر اساس روش کومانسکو و پارک ملی (مطالعه موردی: غرب مازندران) می باشد. بر اساس این روش هر لندفرم دارای پنج ارزش (علمی، زیبایی شناختی، مدیریت، اقتصادی، فرهنگی و کاربری) است. برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ارزش هر لندفرم از مصاحبه و پرسش نامه استفاده شد و با توجه به اطلاعات بدست آمده از روش های آماری برای تحلیل داده ها استفاده شد. مدل فیولت بر اساس نرخ مدیریتی و گردشگری و دامنه ارزشی آن ها مورد بررسی قرار می گیرد. بر اساس نتایج تحقیق ژئومورفوسایت نمک-آبرود با امتیاز (45/15) بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده و پایین ترین امتیاز متعلق به ژئومورفوسایت رادیو دریا با امتیاز 74/11 می باشد. دلیل امتیاز بالای ژئومورفوسایت نمک آبرود دارا بودن شرایط خاص، موقعیت توپوگرافی و همچنین وجود امکانات و تسهیلات مناسب برای رفاه گردشگران می باشد و مورد توجه بیشتر گردشگران است. نتایج مدل پارک ملی نشان داد که مناطق نمک آبرود دارای بهترین و مناسب ترین وضعیت مدیریتی در حوزه ژئوتوریسم می باشند. به عبارتی منطقه ژئوتوریستی نمک آبرود از نظر زیرشاخص های مورد ارزیابی در مدل فیولت دارای شرایط مناسبی جهت توسعه و شناساندن مناطق بکر و قابل بهره برداری در صنعت ژئوتوریسم برخوردار است. لذا با توجه به نتایج حاصله تحقیق حاضر و انجام تحقیقات تکمیلی، مسئولین مرتبط با این امر می توانند در جهت بهبود وضعیت ژئومورفوسایت ها برای ارتقاء خدمات توریستی و جذب گردشگر بیشتر با توجه به ظرفیت های محیطی، برنامه ریزی های موثر تری را انجام دهند.
ساخت خشت فشرده با استفاده از پسماندهای ریشه فرش و تقویت آن با پایدار کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۱۲۴-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
بلوک خاک فشرده، ارزان بوده، برای تهیه آن از منابع محلی استفاده می شود و به منظور کسب مقاومت کافی، به جای پخته شدن تحت فشار بالا قرار گرفته، فشرده سازی و متراکم می شود، به همین دلیل نسبت به دیگر مصالح ساختمانی از انرژی نهفته کمتری برخوردار است. یکی از معایب بلوک خاک فشرده برای اینکه به عنوان سیستم باربر (یا جزئی از آن) در ساختمان استفاده شود، مقاومت کم آن اس ت. بسیاری از راهکارهایی که در سال های اخیر برای افزایش مقاومت بلوک های خاکی ارائه شده است، پایداری بلوک های خاک فشرده را خدشه دار می کند. این مسئله که بتوان از زباله ها و ضایعات تولیدی الیاف تولید کرده و در ساخت و تقویت بلوک های خاکی از آن ها استفاده کرد، علاوه بر بهبود عملکرد بلوک های خاکی می توان بخشی از زباله تولیدی را به شیوه ای پایدار مورداستفاده قرار داد. در این پژوهش از الیاف ضایعات صنعتی ریشه فرش (با درصدهای 05/0، 1/0 و 2/0)، به منظور تقویت بلوک های خاک فشرده استفاده شد و برخلاف عمده پژوهش ها، تنها از آهک هیدراته سنتی (4 درصد جرمی خاک) به عنوان تثبیت کننده استفاده شده است (چراکه سیمان پرتلند منجر به افزایش هزینه و اثرهای زیست محیطی خواهد شد). در این پژوهش، ترکیبات در فرم اصلی بلوک (نه نمونه مکعبی یا استوانه ای)، مورد آزمون قرار گرفتند و نتایج حاصل از آزمایش مقاومت فشاری و خمشی نشان داد که وجود آهک در بلوک خاک فشرده تأثیر مثبت داشته و منجر به افزایش مقاومت بلوک در تمامی ترکیبات خواهد شد و حضور 2/0 درصد الیاف (ریشه فرش) می تواند عملکرد بلوک خاک فشرده را بهبود بخشد. حضور الیاف علاوه بر تغییراتی که در مقاومت فشاری و خمشی نهایی بلوک ایجاد می کند باعث کاهش تردی و شکنندگی بلوک شده و در بلوک های خاک فشرده مانند پل در بین ترک ها عمل کرده و باعث می شود بلوک وارد مرحله سخت شوندگی شده و دچار تغییر شکل دائمی شود تا مانع فروپاشی ناگهانی و بدون اخطار بلوک ها شود.
تحلیل موانع و مشکلات توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی (نمونه موردی: نواحی روستایی شهرستان تویسرکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه کارآفرینی و خوداشتغالی در نواحی روستایی نیازمند فراهم بودن و ایجاد بسترهایی است که بتوانند موجب ایجاد یک اکوسیستم مطلوب و حمایت کننده توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان شوند. بر این مبنا، پژوهش کاربردی حاضر که دارای ماهیتی آمیخته (کمّی-کیفی) بوده و با روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، سعی در آسیب شناسی وضع موجود توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی شهرستان تویسرکان استان همدان دارد. گردآوری داده ها در بخش نظری با بهره گیری از مطالعات اسنادی و در بخش عملی مبتنی بر پیمایش میدانی با بهره گیری از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش را مسئولان توسعه ای، مدیران و آگاهان محلی و متخصصان علمی در منطقه دربرمی گیرند که به شیوه هدفمند و روش گلوله برفی در هر دو بخش کیفی و کمّی، در ابتدا، 19 نفر به عنوان گروه دلفی، شناسایی و مورد مصاحبه نیمه ساختارمند قرارگرفته و سپس، یافته های حاصل از مصاحبه ها درجهت تأیید و تعمیم در قالب پرسشنامه در اختیار 35 نفر دیگر از اعضای این گروه ها قرار داده شد. تجزیه وتحلیل مصاحبه ها در بخش کیفی در راستای دستیابی به عوامل علّی، مداخله ای و زمینه ای شکل دهنده وضعیت موجود اکوسیستم کارآفرینی و راهبردهای اتخاذی فعالان اقتصادی و نتایج اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته در سطح منطقه با بهره گیری از تکنیک داده بنیاد و در بخش کمّی با بهره گیری از آزمون تحلیل مسیر صورت پذیرفت که بر این اساس یافته های حاصل نشان دادند که 72 چالش و مانع در قالب مؤلفه های اصلی ضعف در مدیریت، سیاستگذاری و برنامه ریزی توسعه ای (مؤثرترین مؤلفه)؛ نامناسب بودن محیط کسب وکار؛ ضعف در تأمین در زیرساخت ها، خدمات و امکانات مورد نیاز؛ ضعف های بازاریابی، فروش و موانع فنی و عملی؛ موانع اجتماعی و فرهنگی؛ محدودیت های آموزشی و ترویجی؛ ضعف منابع مالی؛ ضعف در باورهای ذهنی و رفتاری روستاییان و مشتمل بر دو بُعد اصلی ضعف ها و نارسایی های مرتبط با عوامل محیطی و عوامل فردی و شخصیتی مؤثر بر خوداشتغالی و کارآفرینی؛ به عنوان عوامل علّی بازدارنده در راستای توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان در منطقه مورد مطالعه، اثرگذار هستند. در همین راستا، عوامل مداخله ای و زمینه ای؛ راهبردهای اتخاذی و نتایج حاصل از عوامل علّی شناسایی شده بر اکوسیستم کارآفرینی منطقه مورد مطالعه نیز شناسایی شدند.
مدل سازی روابط بین مؤلفه های هوشمند سازمانی برای توسعه تعاونی های تولیدی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
221 - 249
حوزههای تخصصی:
هوشمندکردن تعاونی های تولیدی روستایی برای مقابله با تغییرات شدید محیط کسب وکار و به منظور توسعه اقتصادی بسیار پراهمیت است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و مدل سازی روابط بین مؤلفه های هوشمند سازمانی برای توسعه تعاونی های تولیدی روستایی است. تحقیق از منظر هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت داده ها، آمیخته (کیفی-کمّی) است و در سال 1400 انجام شده است. بیست مؤلفه در بخش کیفی با روش داده بنیاد و کدگذاری از طریق ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استخراج و سپس با روش دلفی فازی انتخاب شدند. روابط و سطح بندی مؤلفه ها در بخش کمی با روش مدل سازی تفسیری-ساختاری انجام شد. جامعه تحقیق، خبرگان شامل مدیران وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزارت جهاد کشاورزی بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و تکنیک گلوله برفی به تعداد دوازده نفر تا اشباع نظری انتخاب شدند. یافته های تحلیل داده ها نشان داد که مؤلفه های هوشمند سازی در دوازده سطح در مدل قرار داشتند. مؤلفه های «قوانین»، «حمایت ها و مشوق های دولت»، «رقابت» و «ساختار» در هوشمندی سازمانی بیشترین قدرت هدایت را داشتند که در نهایت موجب بهبود «توسعه بازار» و «توسعه رقابت» در تعاونی های تولیدی روستایی خواهند شد. بنابراین، می توان با برنامه ریزی مناسب برای بهبود مؤلفه های دارای قدرت هدایت بیشتر، به اهداف توسعه تعاونی های تولیدی روستایی دست یافت.
عوامل سیاسی-امنیتی موثر بر همگرایی اقلیم کردستان عراق با ایران در مقیاس های جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای، دارای مناطق پیرامونی گسترده است؛ مرزهای طولانی و همسایگان متعدد در سطوح جهانی، منطقه ای، ملی و فرو ملی برای ایران طیفی از فرصت های گوناگون را در راستای ایجاد همگرایی منطقه ای در برداشته است. در این میان یکی از گروه های هویتی استراتژیک در داخل و پیرامون ایران در راستای ایجاد بسترهای همگرایی کردها هستند. ایران با توجه به ظرفیت کردها در منطقه می تواند با شناخت عوامل همگرا کننده منافع ملی خود را تأمین کند. یکی از واحدهای فدرال در چارچوب کشور عراق که با فروپاشی رژیم بعث از کنشگری سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی در مقیاس منطقه ای و جهانی برخوردار بوده و دارای تأثیرات و پیوند مشترک فرهنگی - تاریخی با ایران است اقلیم کردستان عراق است. هدف اصلی این مقاله بررسی عوامل موثر در همگرایی اقلیم کردستان با ایران در مقیاس های جغرافیایی است. با توجه به اهمیت موضوع این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که در سطوح فرو ملی، ملی، منطقه ای و جهانی کدام عوامل ژئوپلیتیکی در بعد سیاسی-امنیتی در همگرایی اقلیم کردستان عراق با ایران موثر هستند. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به معادلات ژئوپلیتیکی در منطقه عوامل مربوط به مقیاس منطقه ای بیشترین تأثیر را در همگرایی اقلیم کردستان عراق با ایران دارد که این عوامل شامل 1. انزوای ژئوپلیتیکی اقلیم کردستان عراق در منطقه و وابستگی به ایران 2. آسیب پذیری امنیتی اقلیم کردستان عراق در برابر تهدیدات و وابستگی به ایران 3. شکست روند صلح کردهای ترکیه با حکومت و حضور نظامی ترکیه در اقلیم کردستان عراق 4. تأثیر ایران در آینده ساختار سیاسی سوریه و تأثیر آن بر اقلیم کردستان عراق هستند. همچنین همگرایی و همکاری اقلیم کردستان عراق و ایران در امنیت و توسعه ایران و عراق تأثیر دارد. روش تحقیق کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و منابع کتابخانه ای است.
امکان سنجی بازآفرینی پیاده راه های گردشگری از منظر توسعه پایدار مورد مطالعه (بافت تاریخی شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت قدیمی هر شهر نشان دهنده تاریخ و هویت گذشته آن است یکی از اقداماتی که می توان برای حفظ آن انجام داد، تبدیل این معابر به پیاده راه است که می تواند مقصدی جذاب برای پیاده روی باشد وبه رشد و توسعه پایدار شهر کمک نماید. بنابراین توجه بیشتر مدیران شهری به فضاهای حرکت شهری مانند"پیاده رو"یکی از اساسی ترین بخش های سیاست های شهری برای رسیدن به توسعه پایدار خصوصاً در بافت قدیم دارای ارزش تاریخی شهرها است. در این مقاله با بررسی شاخص های مختلف پیاده راه ازمنظر توسعه پایدار در شهر سمنان شامل شاخص های توسعه پایدار، شاخص های گردشگری ،در فرآیند بازآفرینی پیاده راه ها براساس پرسشنامه های تدوین شده با روشهای آزمون فرضیه برابری میانگین یک جامعه t-test ، ضریب همبستگی پیرسون و سپس رتبه بندی شاخص ها براساس وزن آنتروپی و در نهایت با روش TOPSIS. تحلیل داده ها انجام می گردد و فرضیه ها مورد بررسی قرار می گیرد.و به منظور تحلیل ظرقیت پیاده رو ، سطح سرویس و خدمات پیاده روها از دستورالعمل 2016 HCM استفاده شده است . نتایج حاکی ازآن است شاخص ها در فرآیند بازآفرینی پیاده راه در شهر سمنان به درستی تعریف گردیده و می تواند موثر واقع شود. ولی سطح سرویس در این محدوده پایین است. و برای داشتن توسعه پایدار محور پیاده در این خیابان اهمیت پیدا می کند و سطح سرویس های بالاتری را می طلبد که با پیاده راه سازی خیابان امام این سطح سرویس به دست خواهد آمد.
تأثیر گردشگری بر اقتصاد روستاهای بین راهی (مورد مطالعه: روستای گوراب و شهر زنگنه شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
346 - 361
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری به عنوان یکی از پرشتابان ترین بخش های اقتصادی و یکی از مناسب ترین ابزارهای بازآفرینی و احیای مجدد مناطق روستایی برای نیل به توسعه پایدار مطرح است. در این رابطه، روستاهای بین راهی به دلیل موقعیت خود، خدمات گردشگری و فروش سوغات و محصولات و فرآورده های کشاورزی و باغداری به مسافران و گردشگران ارائه می کنند که نقش کلیدی در توسعه اقتصادی آن ها دارد. بر این اساس، هدف از این پژوهش شناخت و تحلیل نقش گردشگری بر اقتصاد روستاهای بین راهی در روستا شهر زنگنه و گوراب است که در کنار بزرگراه اراک - ملایر واقع شده اند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری، ساکنین روستای گوراب و شهر زنگنه است که با فرمول کوکران تعداد 266 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. اقتصاد گردشگری روستایی شامل پنج مؤلفه بازساخت اقتصادی، پایداری اقتصادی، گردشگری کشاورزی، گردشگری غیر کشاورزی و مشارکت جامعه محلی است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج حاکی از تأثیر معنادار ارائه خدمات به گردشگران و مسافران بین راهی بر اقتصاد گردشگری این سکونتگاه ها دارد. همچنین با تحلیل معیار R2، بیشترین تأثیر خدمات به گردشگران به بازساخت اقتصادی با مقدار 385/0 و کمترین تأثیر آن به مشارکت جامعه محلی با مقدار 241/0 به دست آمد. جهت توسعه اقتصاد گردشگری روستاهای بین راهی، استفاده از ظرفیت ها و فراهم کردن زیرساخت ها و امکانات رفاهی و اقامتگاه های بوم گردی، منطبق با ویژگی های محیطی امری ضروری است.
شناسایی، دسته بندی و اولویت بندی انگیزه های گردشگران داخلی جهت سفر به شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
117 - 142
حوزههای تخصصی:
شناسایی انگیزه گردشگران جهت سفر به یک منطقه کمک ویژه ای به شناخت رفتار گردشگران می کند. هدف از انجام این پژوهش شناسایی، دسته بندی و اولویت بندی انگیزه گردشگران داخلی از سفر به شهر کرمان است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی، از منظر ماهیت از نوع توصیفی و از حیث نوع داده از نوع ترکیبی است. از روش های کتابخانه ای و میدانی برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل آن دسته از گردشگران داخلی است که به شهر کرمان در فروردین 1401 سفر کرده اند و همچنین در دسترس پژوهشگر قرار دارند. روش نمونه گیری پژوهش، نمونه گیری غیراحتمالی و از نوع نمونه گیری آسان یا در دسترس است. جهت شناسایی و دسته بندی انگیزه گردشگران از روش تحلیل عاملی اکتشافی و جهت اولویت بندی انگیزه های شناسایی شده از روش تاپسیس استفاده شده است. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد انگیزه گردشگران داخلی جهت سفر به شهر کرمان به ترتیب شامل موارد زیر است: انگیزه بازدید از جاذبه های فرهنگی-تاریخی، انگیزه مذهبی، انگیزه کاری، بهره مندی از سفر اقتصادی، بهره مندی از سفر گروهی، دیدار دوستان و بستگان، خرید، تفریح و سرگرمی، انگیزه نوستالژیک، بهره مندی از محیط طبیعی، یادگیری.
واکاوی تأثیر پاندمی کووید 19 بر سیاست گذاری استفاده از حمل ونقل عمومی در تجارب جهانی شهرها با بهره گیری از رویکرد فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
179 - 222
حوزههای تخصصی:
همه گیری کرونا با کاهش شدید تقاضا، چالش بسیار بزرگی را برای سیستم حمل ونقل عمومی ایجاد کرد. بر همین اساس باید سیاست ها به گونه ایجاد شوند که خطرات احتمالی، سلامتی مسافران را تهدید نکند. درحالی که درک علمی و جمعی در ارتباط میان این دو حوزه در حال افزایش است اما نبود بررسی جامع از تحقیقات فعلی با تمرکز بر سیاست گذاری درست، امری حائز اهمیت تلقی می شود. پژوهش حاضر باهدف ترکیب کمی پژوهش های صورت گرفته در حوزه موردمطالعه انجام شده است تا بتوان با هم پوشانی منابع و تلفیق آن ها شدت اثر سیاست های تأثیرگذار را شناسایی نمود. به منظور بررسی هدف پژوهش از روش فراتحلیل استفاده شده است و مقالات علمی پژوهش فارسی و انگلیسی جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده اند. جستجو ها به صورت دستی صورت گرفته است و مبتنی بر کلیدواژه های (حمل ونقل عمومی، کووید 19) است. جامعه آماری نهایی 50 مقاله علمی-پژوهشی (فارسی و انگلیسی) می باشد. به منظور انجام فراتحلیل داده ها وارد نرم افزار استاتا شده اند تا نمودار جنگلی (نمودار انباشت) ترسیم شود و هم چنین از نرم افزار وس ویور برای ارتباط تحلیلی میان مقالات پژوهش استفاده شده است. نتایج نشان دهنده آن است که شکاف عمیق پژوهشی برای درک سیاست گذاری در منابع وجود دارد.
سنجش و تحلیل میزان برخورداری از شاخص های سلامت شهری، مطالعه موردی: شهر زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت شهر در گروِ داشتن محیط سالم و بسترهای مناسب اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی، زیباشناختی، آموزشی، علمی، روان شناختی، بهداشتی، ورزشی و... است. یکی از مهم ترین شهرهای شرقی ایران که به نظر می رسد از جهت شاخص های سلامت شهری، با مشکلات عدیده ای مواجه می باشد، شهر زابل است. ازاین رو، تحقیق حاضر با رویکرد تلفیقی (کتابخانه ای و پیمایشی) و ابزار پرسش نامه، به سنجش و تحلیل میزان برخورداری از شاخص های سلامت شهری در شهر زابل پرداخته است. باتوجه به تعدد محلات شهری، در این پژوهش سه ناحیه از سه بافت (قدیم، میانه و جدید) به صورت هدف مند انتخاب گردید تا وضعیت کنونی سه ناحیه شهری زابل (ناحیه دو، ناحیه سه و ناحیه پنج) را از نظر وضعیت استاندارد شهر سالم و میزان برخورداری این نواحی از شاخص های گزینش شده شهر سالم را بررسی و ارزیابی نماید. وزن دهی به معیارهای و زیر معیارها بر اساس بررسی های پیمایشی و نظرسنجی صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل تحلیل شبکه ای و نرم افزار Super Decisions استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد، میزان برخورداری نواحی موردمطالعه در شاخص های شهر سالم مطابق با استاندارد نیست. همچنین ناحیه دو با وزن 528/0 در سطح برخوردار و در سطحی بالاتر از دیگر نواحی موردمطالعه قرار دارد. ناحیه سه با وزن نرمال 258/0 در رتبه دوم و در سطح نیمه برخوردار قرار گرفته و ناحیه پنج با امتیاز نرمال 213/0 در رتبه سوم و در سطح کم برخوردار (محروم) قرار گرفت. بنابراین میزان برخورداری نواحی موردمطالعه شهر زابل از شاخص های شهر سالم نیز، یکسان نیست.
طراحی مدل مفهومی تأمین منابع مالی شهرهای هوشمند با رویکرد داده بنیاد (مورد مطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
74 - 89
حوزههای تخصصی:
مقدمه به منظور رفع معضلات شهری، مفاهیم شهر هوشمند جهش قابل ملاحظه ای در دیدگاه ها و راهکارهای مرتبط ایجاد کرده و ضرورت استفاده از راه حل های هوشمندانه و بهره برداری از قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت تبدیل شهرها به نیرویی مثبت برای زندگی پایدار، توجه به شهر هوشمند را افزایش داده است. یک شهر زمانی هوشمند است که سرمایه گذاری در سرمایه انسانی، اجتماعی و زیرساخت های ارتباطی سنتی (حمل ونقل) و مدرن (فناوری اطلاعات و ارتباطات) به رشد اقتصادی پایدار و کیفیت بالای زندگی منتج شود. تمرکز بر این تعریف بیش ازپیش نقش سرمایه گذاری و در کل، تأمین منابع مالی در شهرهای هوشمند را نمایان می سازد. تأمین مالی پروژه های شهر هوشمند در حال حاضر به میزان قابل توجهی بر اساس بودجه فعلی شهرداری تهران انجام شده و حوزه های مختلف سرمایه گذاری نقش چندانی در پروژه های یادشده ایفا نکرده و موضوعات مختلف مربوط به تحریم تکنولوژیکی کشور بر این فرایند تأثیرگذار بوده است. لازمه تأمین مالی این شهرها فاصله گرفتن از تأمین مالی سنتی و استفاده از رویکردهای جدید تأمین مالی است که در این پژوهش نیز موارد مختلفی از این گونه رویکردها بررسی شده اند. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با طراحی یک مدل مفهومی داده بنیاد، عوامل تأثیرگذار در تأمین منابع مالی پروژه های فناوری اطلاعات در شهر هوشمند را شناسایی کند.مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز، از نمونه گیری به روش گلوله برفی استفاده شده است که به طور هم زمان داده ها، گردآوری و تحلیل شده و انتخاب نمونه های بعدی بر اساس تحلیل داده های قبلی انجام شده است. به منظور تعیین مؤلفه های پژوهش، از روش بررسی مستندات و مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از خبرگان و مشاوران مختلف استفاده شده و جمع بندی مصاحبه ها نیز با استفاده از روش داده بنیاد صورت گرفته است. برای بررسی روایی مصاحبه ها، پس از طراحی چارچوب مصاحبه، از چهار نفر متخصص در زمینه پژوهش، نظرخواهی و تغییرات لازم مطابق نظرات آن ها اعمال شد. در هر مصاحبه، نظرات افراد از طریق پرسش های باز دریافت و سپس پاسخ ها یادداشت و کدگذاری شده و به منظور محاسبه پایایی مصاحبه ها، از روش توافق موضوعی دو کدگذار، استفاده شده است.یافته هادر این پژوهش مراحل نظریه داده بنیاد در سه مرحله به صورت ۱) مطالعه و جمع آوری داده های اولیه؛ ۲)مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان؛ ۳) کدگذاری داده ها برای دستیابی به مفاهیم، مؤلفه ها و برقراری روابط بین آن ها انجام شد که بر این اساس، سه نوع کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) صورت گرفت. در مرحله کدگذاری باز تعداد ۲۱۰ نکته کلیدی به همراه ۷۹ کدباز شناسایی شد. کاهش زمان انعقاد قرارداد، نظام حاکمیتی قراردادها، تغییر نوع نگاه به مقوله تأمین مالی و تفکیک پیمانکار و سرمایه گذار، افزایش اهمیت به سود پروژه ها، مشکلات رویه های دست وپاگیر، کیفیت مطالعات اولیه پروژه ها و اطمینان نسبت انجام مطالعات اولیه، وجود حس اعتماد و بسترهای فعلی تکنولوژی تعدادی از کدهای شناسایی شده طی انجام مصاحبه ها هستند. در مرحله کدگذاری محوری نیز تعداد ۲۴ مقوله فرعی شناسایی و در مرحله کدگذاری انتخابی نیز بر اساس این مقوله ها، مقوله های کلی مدل مفهومی داده بنیاد در قالب شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد.نتیجه گیرینتایج تحقیق بیانگر آن است که با توجه به شرایط اقتصادی فعلی و شاخص هایی نظیر نرخ تورم، نرخ برابری ارز و.... عوامل اقتصادی به عنوان شرایط علّی باید مد نظر قرار گیرد و مواردی نظیر مدیریت ریسک، ویژگی های مهارتی و رفتاری مدیریت، منابع مالی در دسترس، مدیریت قراردادها و ساختار مالی را به عنوان سایر شرایط علّی می توان نام برد. پیش از ورود به تأمین منابع مالی پروژه ها، باید شرایط زمینه ای فراهم شود؛ مدیریت چرخه عمر طرح یکی از این موارد است. هر طرح یا پروژه هوشمندسازی از ابتدا که تعریف، برنامه ریزی و اجرا می شود، دارای طول عمر مشخصی بوده و بی شک استفاده از هر مکانیزم تأمین مالی طی عمر مفید آن قابل تعریف بوده و گهگاه افزایش زمان پروژه بر مکانیزم های اولیه تعریف شده در این خصوص تأثیر بسزایی خواهد داشت. مدیریت تکنولوژی، ماهیت پروژه های هوشمندسازی، میزان در دسترس بودن داده ها سایر شرایط زمینه ای است که در این مدل شناسایی شده اند. شرایط مداخله گر در مدل داده بنیاد شرایطی است که بر راهبردها تأثیر می گذارند. عوامل سیاسی، ساختار سازمانی، مدیریت بدهی، مدیریت ذی نفعان و مدیریت نوآوری به عنوان شرایط مداخله گر تعریف شده و همچنین توسعه و به کارگیری دقیق مدل های کسب وکار، آموزش و فرهنگ سازی مدیران در خصوص روش های مختلف تأمین منابع مالی و بهبود نظام حکمرانی مالی و اجرایی نیز به عنوان راهبردهای مدل تعریف شده اند.
عوامل مؤثر بر دسترسی خانوارهای روستایی به غذا در دهستان شاوور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
49 - 74
حوزههای تخصصی:
دسترسی به غذای کافی و سالم در هر زمان و مکانی از حقوق مسلم اولیه انسان ها بوده و بایستی تأمین نیازهای غذایی مردم از مهم ترین هدف های دولت ها به شمار آید. علی رغم اینکه جامعه روستایی تأمین کننده اصلی مواد اولیه غذایی است، اما وضعیت امنیت غذایی در جوامع روستایی نسبت به شهری مطلوب نیست. ازآنجاکه دسترسی به غذا از مهم ترین عوامل امنیت غذایی است، این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر دسترسی خانوارهای روستایی به غذا در دهستان شاوور واقع در شهرستان شوش انجام شد. جامعه آماری تحقیق، کلیه خانوارهای روستایی دهستان شاوور بودند (2624 خانوار). حجم نمونه مورد استفاده در این تحقیق 300 خانوار بود که به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد دسترسی فیزیکی به غذا در جامعه مورد مطالعه نسبت به دسترسی اقتصادی و تداوم دسترسی در وضعیت نامطلوب تری قرار دارد. همچنین، چهار دسته عوامل فردی- خانوادگی، اجتماعی، فیزیکی-کالبدی و اقتصادی بر سطح دسترسی خانوارهای روستایی به غذا تأثیر دارند که دراین بین، تأثیر عواملی نظیر سطح درآمد خانواده، نوع الگوی مصرف خانواده و سطح تحصیلات سرپرست بیشتر است. تنوع بخشی به منابع درآمدی، اصلاح الگوی مصرف (کمیت و تنوع)، توسعه شبکه بازار و کنترل نوسانات قیمت از جمله راهکارهای بهبود سطح دسترسی خانوارهای روستایی به غذا است.
تحلیل فضایی شاخص های کیفیت زندگی با استفاده از الگوریتم AZP، مطالعه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پهنه بندی کیفیت زندگی در مناطق شهری به ابزار تحقیقاتی ضروری در شهرهای معاصر برای پشتیبانی از برنامه ریزی ها و مدیریت شهری تبدیل شده است. در دهه های گذشته با رشد سریع شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن از قبیل آلودگی های زیست محیطی، ترافیک، ناراحتی های روانی و... موضوع کیفیت زندگی موردتوجه بسیاری از محققان روان شناسی، جامعه شناسی و بخصوص برنامه ریزی شهری قرار گرفته است. ازاین رو هدف تمامی برنامه های توسعه شهری در کشور افزایش سطح کیفیت زندگی شهروندان می باشد. گام اول در جهت بهبود وضعیت کیفیت زندگی در نواحی شهری، شناسایی و تبیین وضع موجود در نواحی شهری می باشد. مقاله حاضر از نوع کاربردی بوده و روش تحقیق آن توصیفی - تحلیلی می باشد. در این پژوهش به ناحیه بندی شهر زنجان به لحاظ شاخص های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی کیفیت زندگی با استفاده از الگوریتم AZP(Automatic Zoning Problem) پرداخته شده است؛ داده های مورداستفاده در تحقیق حاضر با استفاده از داده های مکانی طرح جامع شهری زنجان (1394) و بلوک های آماری مرکز آمار ایران گردآوری شد، نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان داد که در سطح شهر زنجان توزیع و تمرکز شاخص های عینی مورد بررسی به صورت خوشه ای بوده و به ویژه در پهنه های مرکزی و شمال شرقی، شمالی شهر وضعیت شاخص های مورد بررسی نسبت به سایر پهنه ها متمرکز می باشد و پهنه هایی که میانگین برخورداری خانوارها به لحاظ شاخص های مورد بررسی کم بوده بیشتر مهاجرین و ساکنین شهرک های نوگسترده در سال های اخیر بوده که نمود شهرنشینی شتابان و اضطراری است که سرانه و کیفیت امکانات اجتماعی - فرهنگی، کالبدی - زیست محیطی و اقتصادی پایین می باشد.
کارآفرینی روستایی در محمودآباد خدابنده(زنجان): چشم اندازها و چالش ها
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
298 - 314
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی فرآیند ایجاد، معرفی و راه اندازی یک استارتاپ، مانند یک محصول، سیستم یا کسب و کار است. کارآفرینی در سطح روستا که می تواند در زمینه های مختلف مانند تجارت، صنعت، کشاورزی رخ دهد و به عنوان یک عامل قوی برای توسعه اقتصادی عمل می کند، تعریف می شود. کارآفرینی به عنوان وسیله ای برای بهبود کیفیت زندگی برای افراد، خانواده ها و جوامع و حفظ اقتصاد و محیط زیست سالم است. با در نظر گرفتن اهمیت نقش کارآفرینی در روستاها، پژوهش حاضر سعی دارد بر مطالعه چشم اندازها و چالش های پیش روی کارآفرینی روستایی در محمودآباد تمرکز کند. برای دستیابی به نتیجه از روش شناسی توصیفی-تحلیلی و منابع کتابخانه ای و اسنادی مورد استفاده قرار گرفت و یک مرور ادبیاتی گسترده در موضوعات و زمینه های مربوطه انجام شد. نتایج نشان داد که کارآفرینی در توسعه روستایی نقش بسیار موثری به مانند بالا رفتن سطح رفاه، کاهش فقر، توسعه اشتغالزایی و... دارد و این روستا پتانسیل و قابلیت های کارآفرینی دارد اما میزان توسعه کارآفرینی در آن پایین است. چالش هایی به مانند روند دریافت اعتبارات از بانک ها، کمبود منابع مالی، زیرساخت ارتباطات و حمل و نقل، مشکلات اقتصادی و بازاریابی، چالش های تکنولوژیکی، سطح پایین آموزش مورد شناسایی قرار گرفته و در پایان نیز پیشنهاداتی به منظور رفع چالش ها ارائه شده است.
Evaluation of flood potential of Ardabil plain using fuzzy models and satellite images
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
369 - 389
حوزههای تخصصی:
Ardebil plain is one of the flood points that requires the understanding of the flood potential. In this study, the flooding potential of Ardebil plain was performed using environmental parameters, observations of flood points and lack of floods and prediction algorithms were made including random forest and logistics regression. Independent parameters include DEM, Slope, Aspect, Distance from waterway, distance from dam, runoff accumulation, land use, landforms and indexes Topographic Position Index (TPI), Modified Catchment Area (MCA), Terrain Ruggedness Index (TRI), Topographic Wetness Index (TWI) and Stream Power Index (SPI) Indices. The Roc-AUC assessment results showed that the RF and LR model were validated by 0.99 and 0.98, and it shows that random forest models and logistics regression have the ability to predict and prepare a flood sensitivity map in Ardebil plain. The output of parameters effective in flooding showed that the marginal areas located around the central plain of Ardabil have less flood-flooding potential than the central areas. The results also showed that by moving from the southwest of the plain to its northeast, the grade of floods increased. This increase in flooding potential around the main drainage of the plain is greater than elsewhere.
بررسی مؤلفه های اثرگذار بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در استان های ایران رهیافت پانل پروبیت کسری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
27 - 50
حوزههای تخصصی:
نقش تغذیه در سلامت جامعه و ارتباط آن با توسعه اقتصادی سبب شده است تا امنیت غذایی در بین اولویت ها و اهداف برنامه های توسعه هر کشور قرار گیرد. تدوین و طراحی برنامه هدفمند به منظور ارتقاء و بهبود وضعیت امنیت غذایی مستلزم شناسایی و سنجش میزان اثرگذاری مؤلفه های مؤثر بر آن است. ازاین رو، در این مطالعه مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در استان های ایران در دوره زمانی 1385-1398 با استفاده از روش پانل پروبیت کسری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که متغیرهای ضریب جینی، تورم، مالیات سرانه و بیکاری، اثر منفی و معنی دار و متغیرهای درآمد سرانه و توسعه مالی اثر مثبت و معنی داری بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در استان های کشور داشته است. به طوری که با افزایش یک درصدی هریک از این متغیرها شاخص امنیت غذایی به ترتیب به میزان 0/07-، 0/17-، 0/99-، 0/06-، 0/84 و 0/13 درصد تغییر می یابد. با توجه به اثر منفی مالیات سرانه بر امنیت غذایی و تأثیر منفی مالیات بر توزیع درآمد و درآمد در دسترس و همچنین اثر منفی ضریب جینی بر امنیت غذایی و اثر توزیع درآمد بر آن، با بهبود ضریب جینی و افزایش درآمد در دسترس، ارتقاء امنیت غذایی میسر خواهد بود. ازاین رو، پیشنهاد می شود در راستای بهبود امنیت غذایی، با توجه به اثرگذاری مثبت ضریب توسعه مالی بر امنیت غذایی و همچنین افزایش درآمد در دسترس، دولت با توجه بیشتر به مناطق روستایی و کمتر توسعه یافته با اعطای تسهیلات و وام های ارزان قیمت و هدفمند، زمینه های افزایش سرمایه گذاری و درآمد و کاهش بیکاری و فقر را فراهم آورد.