فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
52 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه شهرها با سرعت بسیار زیادی به ویژه در مناطق شمال شرقی آفریقا و جنوب غربی آسیا در حال گسترش هستند [1]. در سال 2007، جمعیت شهری جهان برای نخستین بار در تاریخ از 50 درصد پیشی گرفت و این نسبت همواره در حال رشد است [2]. با توجه به پیش بینی های انجام شده در سال 2050 حدود 70 درصد جمعیت جهان در شهر ها زندگی خواهند کرد [3] و حدود 90 درصد این رشد در آفریقا و آسیا اتفاق خواهد افتاد [4]. با وجود اینکه زیرساخت ها، شرایط اقتصادی اجتماعی، تغذیه و خدمات مراقبت های بهداشتی در شهرها بهتر از مناطق روستایی است، اما زندگی در یک محیط شهری از دیرباز به عنوان یک عامل خطر برای بیماری های روانی شناخته شده است [5]. با توجه به مزیت های یادشده ایجاد تعادل بین این دو موضوع نیازمند درک بهتر تعامل بین زندگی شهری و سلامت روان است [6]. تأثیر شهرنشینی بر سلامت روان بسیار قابل توجه بوده و با توجه به پیش بینی افزایش جمعیت شهری به احتمال زیاد طی چند دهه آینده افزایش خواهد یافت [1]. سلامت روان با توجه به نقش آن به عنوان یک جزء ضروری از سلامت عمومی موضوع بسیار مهمی است و تأثیرات عمیقی بر افراد، جوامع، و اقتصاد دارد [7] و ارتقای آن برای بالا بردن سطح کیفیت زندگی و تاب آوری جامعه ضروری است [8]. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی اختلالات سلامت روان در سال 2020 به یکی از تهدیدهای بزرگ برای سلامت انسان مبدل شده است. این امر همچنین پیامدهایی برای رونق اقتصادی دارد، چرا که استرس، افسردگی و اضطراب تأثیر بسیاری بر بازده کاری افراد دارد [9]. همچنین، از هر پنج بزرگسال در جهان یک نفر از یک اختلال روانی رنج می برد [10] و 13 درصد از بیماری های جهانی منشأ روانی دارند [11]. اهمیت رابطه زندگی شهری و سلامت روان به اندازه ای است که انجمن جهانی روانپزشکی برای مطالعه بیشتر آن بخش علمی سلامت روان شهری را تأسیس کرده است [12]. با توجه به پیمایش ملی سلامت روان کشور ایران 23/6 درصد افرادی که مورد بررسی قرار گرفته اند، نیازمند مداخلات روان شناختی هستند و 14/6 درصد افراد از اختلال اضطرابی رنج می برند [13]. در حالی که مطالعات کمی به پیوندهای بالقوه بین جنبه های محیط ساخته شده و سلامت روان پرداخته اند و مطالعات این حوزه بیشتر بر سلامت جسمی متمرکز بوده اند [14]. قرار گرفتن در معرض استرس زیاد و آسیب های ناشی از آن مهم ترین عامل افزایش خطر اختلالات روانی است [15]. ساکنان شهر در معرض سطوح بالاتری از عوامل استرس زا قرار می گیرند و مواجهه با استرس بیشتر ممکن است موجب شیوع بیماری های روانی مرتبط با استرس در میان ساکنان شهر باشد [16]. در واقع، استرس زندگی شهری مدرن می تواند زمینه ای برای پرورش روان پریشی و اختلالات روانی باشد [17]. استرس شهری علاوه بر اینکه از عوامل مهم ایجاد بیماری های جسمی (نظیر انواع سرطان، بیماری های قلبی و عروقی، بیماری های گوارشی) و بیماری های روانی (نظیر افسردگی، اسکیزوفرنی، انزوای افراد و...) است، میزان ناهنجاری های اخلاقی را نیز افزایش داده و موجب کاهش امنیت شهروندان می شود. علاوه بر این، استرس به دلیل تحمیل هزینه های درمانی زیاد به شهروندان موجب از دست رفتن سرمایه های انسانی در شهر نیز می شود. به همین دلیل لازم است برنامه ریزان و طراحان شهری در برنامه ها و طرح های خود آرامش روانی شهروندان را به عنوان اصلی مهم در نظر بگیرند و از اقداماتی که به این آشفتگی ذهنی دامن می زند، بپرهیزند. در واقع، با توجه به اینکه ایجاد یک محیط شهری سالم در اولویت اصلی سیاست گذاران قرار دارد [18] و استرس شهری در شهرهای جهان رو به افزایش است [19] به تدوین یک شهرنشینی برنامه ریزی شده برای جلوگیری از اثرات منفی زندگی شهری نیاز است [20]. از ابتدای قرن 20 مطالعات بسیاری به بررسی رابطه شهرنشینی و استرس و راهکارهای مؤثر بر آن با رویکرد های متفاوت پرداخته اند. اما تا کنون هیچ مطالعه ای در راستای برنامه ریزی شهری درمانگر استرس به صورتی که همه شاخص های مؤثر بر استرس شهری را در نظر بگیرد و بر اساس ارتباطات میان آن ها مهم ترین شاخص ها را کشف و مدل مفهومی مؤثر بر آن را ارائه دهد، انجام نشده است. به همین منظور، این پژوهش با هدف تحلیل محتوا مطالعات پیشین و شناسایی مهم ترین شاخص ها و ارائه مدل مفهومی برنامه ریزی شهری درمانگر استرس انجام شده است. مواد و روش این پژوهش از نوع مروری بوده و روش تحقیق در آن کیفی است. برای جمع آوری داده ها از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و به منظور تحلیل آن ها از شیوه تحلیل محتوا استفاده شده است. در واقع، این پژوهش در چهار گام اساسی با استفاده از یک رویکرد تفسیری اسناد کتابخانه ای را تحلیل و بر اساس کدهای متنی استخراج شده سعی در شناسایی، تحلیل و تشریح ارتباطات میان شاخص های برنامه ریزی شهری درمانگر استرس دارد. یافته ها یافته های پژوهش بیانگر آن است که سلامت روان شهری و استرس شهری دارای تأثیرات دو جانبه مستقیم و غیرمستقیم هستند. شاخص های مستخرج از مطالعات نظری در دو گروه دسته بندی می شوند. گروه اول افزاینده استرس شهری و به تبع آن، کاهنده سلامت روان شهری بوده و شامل محرومیت فرهنگی و روانی، تراکم ساختمانی، اضافه بار حسی، سبک معماری مدرن، تراکم رفت و آمد (شلوغی معابر)، طراحی شهری استرس زا، آلودگی هوا، مهاجرت، جرم و جنایت، محرومیت اجتماعی، خشونت، محرومیت اقتصادی، اقلیت قومی بودن، تراکم جمعیتی، میزان فشار زمان و اتلاف وقت و آلودگی صوتی است. گروه دوم کاهنده استرس شهری هستند و به تبع آن، سلامت روان را ارتقا می دهند و شامل دسترسی به منابع و خدمات، حمایت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، تنوع فضایی، تنوع اجتماعی، تعاملات اجتماعی، ادغام محلی، فضای سبز و دسترسی به آن، احساس تعلق، هویت، عدالت در شهر، انسجام اجتماعی، سطح مشارکت، ثبات مسکونی، سرزندگی، میزان تاب آوری، کنترل و پیش بینی محیط و دید به محیط شهر (تا 10 متر) است. درخور یادآوری است در نهایت پس از بررسی اثرات و پیامدهای نهایی برنامه ریزی شهری درمانگر استرس ارتقای کیفیت زندگی در محیط های شهری به عنوان مهم ترین و جامع ترین اثر این برنامه ریزی شناسایی شده است. نتیجه گیری در نتیجه، با کاهش محرومیت فرهنگی و روانی، تراکم ساختمانی، اضافه بار حسی، سبک معماری مدرن، تراکم رفت و آمد (شلوغی معابر)، طراحی شهری استرس زا، آلودگی هوا، مهاجرت، جرم و جنایت، محرومیت اجتماعی، خشونت، محرومیت اقتصادی، اقلیت قومی بودن، تراکم جمعیتی، میزان فشار زمان و اتلاف وقت و آلودگی صوتی و افزایش دسترسی به منابع و خدمات، حمایت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، تنوع فضایی، تنوع اجتماعی، تعاملات اجتماعی، ادغام محلی، فضای سبز و دسترسی به آن، احساس تعلق، هویت، عدالت در شهر، انسجام اجتماعی، سطح مشارکت، ثبات مسکونی، سرزندگی، میزان تاب آوری، کنترل و پیش بینی محیط و دید به محیط شهر (تا 10 متر) می توان تا حد زیادی استرس شهری را کاهش و سلامت روان شهری را ارتقا داد. این شاخص ها پس از بررسی جامع ادبیات نظری انتخاب شده و با توجه به تأثیراتی که بر دیگر شاخص ها می گذارند و تأثیراتی که از آن ها می گیرند همه شاخص های شناسایی شده را پوشش می دهند.
بازشناسی شاخص های عینی- کالبدی در زیبایی شناسی جداره شهری با اولویت بندی ادراکات فردی (مورد پژوهی: پیاده راه ارم شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جداره های شهری، از مؤثرترین عناصر محیطی تأثیرگذار بر کیفیت فضاهای شهری محسوب می شوند و ارتقا کیفی آن ها به بالا رفتن کیفیت کالبدی در شهر منجر می شود. امروزه منظر شهری و شاخص های زیبایی شناسی آن، جایگاه تعریف شده و روشنی دارد، اما سؤال از منظر شهری ذهن را به سمت مؤلفه های تأثیرگذار با آن سوق می دهد. لذا هدف از این نوشتار استخراج راهکارهای مؤثر بر ارتقای جنبه زیبایی شناسی در بعد عینی-کالبدی جداره شهری و هم چنین اولویت بندی آن ها از منظر شهروندان در پیاده راه ارم شهر قم می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با سطح خطای 5 درصد، 384 نفر محاسبه شده و روش شناسی پژوهش، با توجه به ماهیت و روش پاسخ دهی به مسائل تحقیق از نوع توصیفی-کمی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده، از نرم افزار لیزرل جهت طراحی معادله ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این نکته است که جداره های شهریِ محدوده پیاده راه ارم، نیازمند کیفیت بخشی در مؤلفه های منظر شهری نظیر زیبایی و تنوع بصری در تزئینات جداره، توجه به الحاقات در نما و هم چنین توجه ویژه در به کارگیری تنوع در بافت مصالح است. شهروندان مؤلفه عدم وضعیت آشفتگی و اغتشاش بصری در پیاده راه را با ضریب تأثیر 82/0، مثبت و مناسب ارزیابی کرده و این مؤلفه را بالاترین اولویت و ترجیحات بصری خود می دانند.
تبیین الگوها و رتبه بندی پایداری مسکن بومی (مورد مطالعه: روستای رویین خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
656 - 679
حوزههای تخصصی:
بی توجهی به ارزش های الگوهای مسکن بومی در ساخت وسازهای معاصر روستایی از یک سو و تهدید فرسودگی و تخریب مسکن بومی در بافت های تاریخی، ضرورت توجه به شناخت و تحلیل الگوهای معماری و معیارهای پایداری خانه های بومی را آشکار می سازد. پژوهش حاضر در روستای رویین اسفراین در خراسان شمالی انجام یافته است. باوجود بافت و همچنین، گونه های ارزشمند معماری روستایی، تاکنون الگوهای معماری خانه های بومی باارزش روستای رویین استخراج و تحلیل نشده اند. لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی الگوهای مسکن بومی روستای رویین شهرستان اسفراین و تحلیل و رتبه بندی آن ها بر مبنای پایداری است. شناسایی الگوهای معماری در دو مرحله صورت پذیرفت. ابتدا، خصوصیات معماری خانه های بومی رویین در سه مقیاس کلان، میانی و خرد مقایسه و جزء الگوهای معماری استخراج شدند. سپس بر مبنای جزء الگوها، هفت الگوی نهایی معماری مسکن شناسایی گردید. پس ازآن، الگوهای نهایی بر مبنای پایداری مسکن بومی روستایی شامل مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) رتبه بندی گردیدند. با توجه به یافته ها، مهم ترین وجوه تمایز الگوها به ترتیب در نورگیری فضاهای زیستی، تعداد و اندازه نسبی حیاط در طبقه همکف، جهت گیری بنا، فرم توده در طبقه اول و چیدمان آن اطراف حیاط بود. همچنین الگوی دو با فراوانی 22 درصد با نورگیری اصلی فضاهای زیستی و ایوان از جنوب غرب و فرم L در طبقه اول به عنوان پایدارترین الگو شناسایی گردید. درنهایت، راهبردهای طراحی مسکن معاصر روستای رویین ارائه شده است.
A Rural Development Perspective on the Use of Children in Ghana’s Cocoa Farms(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
764 - 777
حوزههای تخصصی:
This study takes a rural development perspective to examine the various reasons behind the use of children under 18 years in cocoa farms in Ghana. Using descriptive research, a sample size of 385 cocoa farmers was selected through the multi-stage sampling technique. The analyses included mean, standard deviation, frequency, percentage, and perception index. Although the level of usage of children on cocoa farms was relatively low (74%), majority of the children were involved in nursing of cocoa seedlings (87.8%), digging of holes for seedlings (76.3%), gathering of pods (55.7%) and heaping of pods (53.9%). Farmers involved children on cocoa farms for the following three reasons; to acquire indigenous knowledge of farming patterns (Mean=2.18), it is a way of life to learn their parents' occupation (Mean=2.18), and income source of the household (Mean=2.11). The challenge most farmers face in the use of children for farm activities is the fact that the children do not meet the required strength/energy (Mean=2.48). Policy efforts towards the complete eradication of using children under 18 years on cocoa farms must take into consideration the rural nature of the environments in which cocoa farming takes place in order not for it to backfire as is the case currently.
مرور نظام مند پژوهش های مرتبط با فرایند تبدیل سکونتگاه های روستایی به شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۴۸-۳۳
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی در فرایند تبدیل روستا به شهر در ابعاد گوناگون دچار تغییر می شوند. اگرچه این موضوع توسط پژوهشگران حوزه های تخصصی مختلف موردبررسی قرار گرفته است؛ اما کمتر پژوهشی به دسته بندی و جمع بندی ابعاد موردبررسی از موضوع در این پژوهش ها پرداخته است. ازاین رو در مقاله حاضر، پژوهش های مرتبط به منظور طبقه بندی انواع فرایندها، رویکردها، عوامل و پیامدهای شناسایی شده ناشی از آن، موردبررسی قرار گرفته اند. بدین منظور با استفاده از روش مرور نظام مند، چیستی و چگونگی تأثیر تبدیل شدن روستاها به شهر در 77 پژوهش موردبررسی ساختاری و محتوایی قرار گرفته است. نتایج بررسی های ساختاری نشان داد که در طول 20 سال گذشته این موضوع موردعلاقه پژوهشگران در حوزه های تخصصی مختلف از کشورهای متفاوت بوده است. از بررسی های محتوایی، پنج دسته اطلاعات شامل انواع نظریات مرتبط با فرایند تبدیل روستا به شهر، عوامل و آثار این فرایند، مقیاس سازمان فضایی در فرایند تبدیل روستا به شهر و انواع معیارهای به کاررفته در این پژوهش ها استخراج شد. بر این اساس، نظریه های مرتبط با فرایند تبدیل روستا به شهر در دو دسته نظریه های مرتبط با برنامه ریزی منطقه ای و نظریه های ارتقای مدیریت سازمانی فضا قابل تفکیک هستند. عوامل مؤثر بر فرایند تبدیل روستا به شهر در پژوهش های انجام گرفته در سه دسته عوامل طبیعی، سیاسی و برنامه ریزانه قابل تقسیم بندی اند. در ارتباط با اثرهای ناشی از تبدیل روستا به شهر، تأثیرات بازشناسی شده در پژوهش های موردمطالعه شامل شش دسته آثار شامل پایداری، محیط زیست، کالبد، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ بوده اند. در پژوهش های انجام گرفته، سطوح سازمان فضایی مطالعه شده بر سه سطح سازمان فضایی خرد، میانی و کلان متمرکز بوده و شش معیار جمعیت، نظام سکونتگاهی، زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی در تحلیل های پژوهش های مطالعه شده به کار گرفته شده اند. نتایج نشان داد با وجود مترتب شدن تغییرات همه جانبه بر تمامی ابعاد یک روستا در فرایند تبدیل آن به شهر، در پژوهش های انجام شده به ابعاد ادراکی مرتبط با هویت و حس مکان ناشی از این تغییرات کمتر پرداخته شده است و نیازمند توجه بیشتر پژوهشگران است.
نقش مسکن مهر در تغییرات جمعیت و مهاجرپذیری شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن مهر یک تجربه ویژه از مداخله مستقیم دولتها است که در مقیاس گسترده ملی به انجام رسید و در آن علاوه بر کلان شهرها و شهرهای بزرگ به سطوح مختلف شبکه شهری توجه گردید. به همین دلیل، نسبت به برنامه های مشابه خود در کشورهای مختلف دنیا متمایز می باشد. مسکن مهر بر جهت جریان مهاجرت ها در شبکه شهری تاثیر داشت، به گونه ای که با افزایش ساخت مسکن مهر به نسبت خانوارهای موجود شهرهای کشور، میزان نرخ رشد جمعیت و نهایتا مهاجرپذیری افزایش یافت و این موضوع، فرضیه تحقیق حاضر را تشکیل داد. روش تحقیق مقاله، توصیفی - تحلیلی است. آمار و اطلاعات از طریق روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری گردید و مطالعات در دو سطح مختلف استانی (31 استان) و نمونه گیری شهری (40 شهر در استانهای مختلف) به انجام رسید. سنجش رابطه بین متغیرهای تحقیق از طریق ضریب همبستگی پیرسون، تراکم کرنل و رگرسیون وزن دار فضایی بررسی شد و یافته های آن، فرضیه تحقیق را تایید نمود و هدف بررسی نقش مسکن مهر در تغییرات جمعیتی و مهاجرپذیری شهرهای ایران است. نتایج تحقیق نشان داد که افزایش نسبت تولید مسکن ارزان قیمت در شهرها سبب افزایش رشد جمعیت و در نهایت مهاجرپذیری آنها شده است و بیشترین تاثیر جمعیتی در درون شبکه شهری را شهرهای کوچک و متوسط پذیرفته اند. پیشنهادهای مقاله نیز شامل توانمندسازی، پراکنده سازی و توسعه درون زا می باشد.
ارزیابی و تحلیل الگوها و شاخص های سرمایه گذاری شهری با تأکید بر بازآفرینی اقتصاد مبنا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال سوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
101 - 118
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی اقتصاد مبنا شهری می توان به تفکر تأمین مالی و سرمایه گذاری شهری اشاره نمود که به عنوان یک مفهوم مهم در مباحث شهرسازی و برنامه ریزی توسعه گرا، تفکر جدید و ضروری را در مورد ارائه الگوها و شاخص های کابردی بازآفرینی شهرهایی که مسائل اقتصادی و سرمایه گذاری شهری را دارند. تبیین الگوها، مضامین و شاخص های بازآفرینی اقتصاد مبنا تأمین مالی و سرمایه گذاری شهری با توجه به روند مطالعاتی به روز و جدید مطرح درسطح جهانی، همچنین با توجه به مواجه بودن شهرها با بحران های مالی و تأمین بودجه متعدد در نتیجه درحل مشکلات،کاهش مضرات و مسائل مهم در این حوزه ضروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد، زمینه ها، الگوها، مفاهیم و شاخص های بازآفرینی شهری اقتصاد مبنا با تأکید بر سرمایه گذاری شهری می باشد. این پژوهش از زمره پژوهش های کیفی قرار دارد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. با توجه به مسئله پژوهش حاضرکه ضمن بررسی استنادی، شاخص و معیارها، مفاهیم و الگوهای مستخرج از بخش مبانی نظری از طریق تحلیل محتوا و تکنیک و روش تحلیل کیفی(تحلیل مضمون) در محور اصلی پژوهش با استفاده از کدگذاری(تفسیری) و نرم افزار کتابشناختی(VOSviewer)،بعنوان ابزار سنجش استفاده شده است. گردآوری اطلاعات این پژوهش به صورت اسنادی(کتابخانه ای) می باشد. جامعه اماری شامل مقالات علمی که به زبان انگلیسی در ژورنال های معتبر شامل مقاله (article) یا مقاله مروری(review) چاپ شده در نشریات(ScienceDirect) و(Scopus)در بازه زمانی12ساله(2010 تا 2022)با این مشخصات در این پایگاه های اطلاعاتی وجود دارد، مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. نتایج حاصل از روش و مدل پژوهش و تحلیل محتوای پژوهش، نشاندهند؛(3)کلید واژه موضوعی بعنوان مؤلفه،(53)کلیدواژه به عنوان شاخص/معیارهای پژوهش و(6)کلیدواژه موضوعی به عنوان الگوهای پژوهش«حمایت از سرمایه گذاری شهری،جذب مشارکت های دولتی و خصوصی در تأمین مالی شهر،روش تأمین مالی زیرساخت ها اصلی شهر،سنجش وضعیت اقتصادی و دارای مالی شهرها، مدیریت مالی دولت در راستای اقتصاد سبز، پاسخگوی و شفافیت دولت محلی در حوزه مالی و سرمایه گذاری» بعنوان الگوهای تأثیر گذار بر روند برنامه ریزی تأمین مالی و سرمایه گذاری شهری بازآفرینی اقتصاد مبنا می باشد.
بررسی تطبیقی عوامل مؤثر بر شادابی و سرزندگی خانوارهای روستایی، مورد: دهستان های دو شهرستان تربت حیدریه و فومن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادابی جزئی از قلمرو توسعه جامعه و نتیجه نهایی توسعه است. افراد نگرش ها، دیدگاه ها و محیط خود را بر اساس ادراک از محیط خود انتخاب می کنند؛ براین اساس ذهنیت های مختلف برحسب ادراک خود شادابی را معلول عوامل مختلفی می دانند. بنابراین یکی از موارد مهم برنامه ریزی توسعه روستایی از یک سو بررسی عوامل مؤثر و سنجش شادابی ساکنین روستاها و از سوی دیگر، بیان و تحلیل تفاوت های مکانی شادابی و عوامل مؤثر بر سرزندگی روستاییان در نواحی مختلف می باشد تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه و مصاحبه از نمونه ای منتخب مشتمل بر 380 خانوار از جامعه آماری خانوارهای روستایی شهرستان های تربت حیدریه و فومن (41780N=) با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون های تعقیبی (Post Hock) و برای تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر شادابی در دهستان های دو شهرستان از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. نتایج آزمون و مقایسه میانگین ها نشان داد که در هر منطقه مهم ترین عامل مؤثر بر شادابی با منطقه دیگر متفاوت است. نقشه های پراکنش فضایی عوامل نیز نشان دهنده این امر است که تنها عامل شخصی- روان شناسی در تمام دهستان های شهرستان فومن و شش دهستان از مجموع هشت دهستان تربت حیدریه به عنوان مؤثرترین عامل شادابی ذکرشده است و همچنین عامل کالبدی در تمام دهستان های دو شهرستان اثرگذاری متوسطی بر شادابی داشته است و به عبارتی تفاوت مکانی موجب تغییر نگرش در مورد این دو عامل در اثرگذاری شادابی نبوده است. اما برای سایر عوامل از مکانی به مکان دیگر اثرگذاری متفاوتی داشته و نقشه های پراکنش فضایی آن را تأیید می کند.
شبکه مضامین راهبردهای برساخت گرایانه تفسیر میراث فرهنگی در چارچوب گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۵)
139 - 154
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی در عصر حاضر به عنوان راهی برای تعامل انسان معاصر با تاریخ و گذشته خود تعریف می شود، بالطبع، تفسیر میراث نیز، رسالتی فراتر از انتقال صرف اطلاعات تخصصی از متخصصان به غیرمتخصصان می یابد، چنانچه تفسیر معاصر، به عنوان پیشرانی برای هدایت افراد جامعه به سمت تعامل سازنده (برساخت گرایی) با میراث فرهنگی مفهوم پردازی شده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر تحول تفسیر میراث و گذار از رویکرد تفسیر اثبات گرایانه به تفسیر برساخت گرایی را موردبررسی و پس از توسعه چارچوب نظری، با بهره گیری از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با راهنمایان گردشگری فرهنگی (مفسران) مجرب، به بررسی تأثیرپذیری استراتژی های تفسیر مورداستفاده توسط آن ها از دو رویکرد ذکرشده می پردازد. روش پژوهش، کیفی و روش نمونه گیری، گلوله برفی است. گردآوری داده ها در مرداد و شهریورماه 1400 انجام گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری (مصاحبه چهاردهم) ادامه یافت و داده های حاصل با استفاده از نرم افزار Maxqda10 بر اساس روش تحلیل مضمون، تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مضامین تفسیر سایت به عنوان جزئی از کل، پیوند زدن میان گذشته و حال، گزیده گویی و انطباق محتوای تفسیر با دانش قبلی، فرهنگ و علایق گردشگران، زنده و ملموس کردن گذشته سایت برای گردشگر، داستان گویی و روایتگری با استفاده از عناصر فرهنگ ناملموس، مشارکت دهی گردشگران در فرآیند تفسیر و تشویق گفتمان و خود تفسیری، تحریک تفکر و خلاقیت ذهنی گردشگران به جای تأکید بر اطلاع رسانی و آموزش گری و انعطاف در برنامه و دادن فرصت کشف به بازدیدکننده، نشان دهنده تناظر راهبردهای رویکرد برساخت گرایی با دیدگاه مفسران باسابقه گردشگری فرهنگی بوده و به وضوح مبین تأثیرپذیری آن ها از رویکرد برساخت گرایی است.
بررسی چهارچوب های طراحی سرپناه موقت اجتماع پذیر و منطبق با انگاره های معماری بومی مناطق زلزله خیز سردسیر-کوهستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۷۸-۶۳
حوزههای تخصصی:
تجربه نشان می دهد بازماندگان سوانح در شرایط پس از بحران رضایت کافی از سرپناه هایی که از سوی نیروهای امدادی دریافت می نمایند، ندارند. ازاین رو برای ایجاد رضایت کاربران که اغلب بازماندگان پس از سوانح را شامل می شوند، یکی از اهداف طراحی سرپناه موقت در محدوده مطالعاتی، شناخت الگوهایی است که اجتماع پذیری سرپناه موقت را با پذیرش در زمان محدود افزایش دهد. بر این اساس افزایش اجتماع پذیری سرپناه ازجمله اهداف غایی این پژوهش است. از دیگر اهداف این پژوهش می توان به بررسی نقش سرپناه موقت در ارتقای تاب آوری کالبدی پس از زلزله، همچنین استفاده از تکنیک های معماری بومی در طراحی سرپناه موقت جهت ارتقای تاب آوری محیطی اشاره کرد. الگوهایی که در طراحی سرپناه موقت جهت اعمال شاخص های کالبدی - محیطی باید به کار گرفته شوند، می تواند ضرورت پژوهش را با تفسیر سرپناهی با قابلیت انطباق با شرایط اقلیمی سردسیری - کوهستانی شهرستان ورزقان، بیان کند. از اهداف این پژوهش طراحی محصولی کاربر با قابلیت اجتماع پذیری در حداقل زمان ممکن به عنوان جایگزین مسکن دائم در زمان بحران است. جهت رسیدن به اهداف ذکرشده، تحلیل کیفی - کاربردی و شبیه سازی شاخص های انرژی در محیط دیزاین بیلدر انجام شده است. در این پژوهش مدل هایی از سرپناه موقت پیش طراحی شده است که در فاز نخست، پژوهش حاضر به ارزیابی مدل های پیشنهادی در دیزاین بیلدر می پردازد. در دومین فاز پژوهشی، مدل های پیشنهادی از سوی متخصصین مورد ارزیابی قرار می گیرد. در مرحله پایانی به معرفی مدل منتخب از نگاه متخصصین با تشریح الگوهای شاخص کالبدی - محیطی به عنوان سرپناه بهینه پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد شاخص های محیطی ازجمله امنیت، بهداشت، تداعی حس خانه، آسایش محیطی، منطبق با فرهنگ، منطقه بندی، .... و همچنین شاخص های کالبدی نظیر فرم سازه ای مقاوم در برابر شرایط جوی، مصالح مقاوم در برابر شرایط جوی، سازه گسترش پذیر و مدولار، برپایی آسان و برپایی سریع همچنین رعایت ابعاد و استانداردها، شاخص های تأثیرگذار در انتخاب سرپناه بهینه از سوی متخصصین است.
تحلیل امنیت اکولوژیکی با رویکرد عرضه و تقاضای خدمت اکوسیستمی ذخیره کربن (نمونه موردی: بخش مرکزی شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد شهرنشینی، باعث تغییر در ساختار و عملکرد اکوسیستم طبیعی و سیمای سرزمین شهری شده که با به هم خوردن تعادل عرضه و تقاضای خدمات اکوسیستم همراه است و به نا امنی اکولوژیکی شهرها منجر می شود. شهرستان اصفهان، به عنوان یکی از بزرگ ترین مناطق تمرکز جمعیت در کشور، شاهد رشد سریعی بوده که به تخریب بسیاری از مناطق بکر محیط زیست پیرامون منتج شده است. در راستای افزایش امنیت اکولوژیک شهری، اقدامات حفاظتی، بازسازی و مدیریتی مختلفی انجام می شود که این پژوهش با هدف تحلیل امنیت اکولوژیک شهری با مقایسه عرضه و تقاضای خدمت اکوسیستمی ذخیره کربن در بخش مرکزی شهرستان اصفهان به عنوان شاخص امنیت اکولوژیکی پرداخته است. با بررسی وضعیت عرضه خدمت ذخیره کربن و میزان تقاضا برای این خدمت که میزان انتشار گاز کربن دی اکسید در نظر گرفته شده است، به تعیین وضعیت نرخ عرضه و تقاضای خدمت ذخیره کربن در دو دهه گذشته پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که در دو دهه گذشته منطقه مطالعاتی با تغییرات زیادی در کاربری و پوشش اراضی روبه رو بوده و از طرفی با افزایش تقاضا برای خدمت ذخیره کربن که از افزایش انتشار کربن دی اکسید نشأت گرفته است، مناطق بیشتری از بخش مرکزی اصفهان دچار عدم تعادل در عرضه و تقاضای خدمت ذخیره کربن شده است. پیشنهاد می شود در محدوده قانونی شهر اصفهان به طراحی کریدورهای سبز پرداخته و در دهستان قهاب جنوبی نیز که به دلیل کاهش مساحت کاربری کشاورزی با پدیده بیابان زایی روبه رو بوده است، به اعمال استراتژی های کشاورزی پایدار و جلوگیری از پیشرفت این معضل پرداخته شود. براساس یافته ها و نتایج، افزایش انتشار کربن تأثیر بیشتری بر کاهش امنیت اکولوژیکی داشته است و حفظ و ارتقای کیفیت اکوسیستم شهری ممکن نیست مگر با استفاده از دانش اکولوژیک با رویکردی همچون حفظ عرضه، تقاضا و جریان خدمات اکوسیستم که از ارکان مهم توسعه پایدار است.
Spatial Analysis of the Ecological Footprint of the Rural Settlements (Case Study: Eslamabad-e Gharb County)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
69 - 93
حوزههای تخصصی:
Purpose- Environmental issues such as the ecological footprint, are the product of intellectual, cultural, and economic factors. Therefore, it is necessary to know the variables effective on the amount of the footprint. The main objective of the present study is to investigate the factors affecting the ecological footprints of the rural settlements in Eslamabad-e Gharb County with a holistic and spatial approach. Design/methodology/approach- The present study is an applied one regarding the objective and descriptive-correlational regarding the methodology. In terms of the data collection method, it is a field survey. The statistical population includes 25% of the villages in Eslamabad-e Gharb County (40 villages). The sample size was determined as 500 households based on the latent and observable variables. The Structural Equation Modeling (SEM) was used to analyze the data. Also, the Geographically Weighted Regression (GWR) was used to investigate the effects of the locative-spatial factors on the research variables.Findings: The results of the Bootstrap test based on the T values indicated that the variables “ownership”, “environmental awareness”, and “consumerism” had the highest t-value and thus, were most correlated. The variable “ownership” in the economic structure is more correlated with the ecological footprint of the researched villages than other independent variables with a statistic of 26.053. overall, the analysis of the direct and inverse correlations in the SEM indicated that the variables “ownership” and “employment” were the most effective factors on the ecological footprint with coefficients of 0.874 and 0.575, while the “conspicuous consumption” was the least effective variable. Also, the results of spatial regression showed that the villages in the northwest of the county were more effective while moving towards the southeast and getting distant from the center reduces the effectiveness of the research variables on the ecological footprint.Research limitations/implications- The high rate of employment in the agricultural sector, the weakness in environmental issues training, and the high rate of livestock and agricultural ownership among a limited number of people have created obstacles on the road to the ecological sustainability of the region.Practical Solutions: Directing the residents of the researched villages towards non-agricultural employment by providing appropriate facilities and support, promoting an environment-friendly lifestyle, and training the residents to increase their environmental awareness by holding workshops in this field.Originality / Value: The present study is the first to use the SEM and spatial approach to investigate the factors effective on the ecological footprints of rural settlements. The results obtained can aid the planners and decision-makers in the field of rural settlements to advance the goals of sustainable development.
نوسازی و فرهنگ سیاسی روستایی (مورد مطالعه: روستائیان شهرستان ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
538 - 553
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین نوسازی و فرهنگ سیاسی در بین روستائیان شهرستان ماکو می پردازد. این بررسی در جهت آزمون نظریه های موج اول و دوم توسعه سیاسی حرکت می کند. چهارچوب نظری پژوهش مبتنی بر نظریات دانیل لرنر و کارل دویچ است و برای سنجش متغیر فرهنگ سیاسی از طبقه بندی گابریل آلموند استفاده می کند. نوع پژوهش کمی و از تکنیک پیمایش جهت گردآوری داده ها استفاده می شود. یافته ها از حجم 381 نمونه و به روش خوشه ای تصادفی استخراج شده اند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که فرهنگ سیاسی روستائیان ماکو، یکدست نیست. یافته ها نشان می دهند که بین فرهنگ سیاسی و دین داری، استفاده از رسانه های ارتباطی جدید و تحصیلات روستائیان رابطه وجود دارد؛ متغیرهای پیش بین، تحصیلات، دین داری و استفاده از رسانه های ارتباطی 50 درصد از تغییرات فرهنگ سیاسی را تبیین می کنند. بدین ترتیب، پژوهش حاضر نشان می دهد که صرف روستایی بودن موجبات برخورداری از فرهنگ سیاسی سنتی نظیر ده کوره ای و انقیادی نمی شود و باید از روایت های کلان و ذات گرایانه نظریات کلاسیک توسعه سیاسی در باب فرهنگ سیاسی روستائیان اجتناب نمود.
تحلیل بهره وری اقتصادی و بهبود عملکرد تولید ذرت در نواحی روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیه یافته های تحقیقاتی در قالب برنامه های آموزشی و ترویجی به بهره برداران روستایی به منظور ارتقاء سطح دانش کشاورزان، نقش مهمی در بهبود بهره وری و توسعه روستایی ایفاء می کند. در همین راستا، این مطالعه به منظور ارزیابی زراعی، سودآوری و بهره وری اقتصادی نهاده ها در تولید دانه و علوفه ذرت تحت مدیریت های مختلف کارشناسی و بهره بردار در روستای توللی از توابع دهستان الهیارخانی در شهرستان کرمانشاه در سال 1400 انجام شد. در این پژوهش، 10 هکتار مزرعه در مزارع بهره بردار مشخص گردید به طوری که پنج هکتار آن با استفاده از برنامه های فنی و توصیه تحقیقاتی و پنج هکتار دیگر براساس مدیریت مرسوم توسط بهره بردار انجام گردید. در بخش زراعی، صفات کمی و کیفی محصول تحت مدیریت های مختلف مشخص و سطح معنی داری آنها با استفاده از آزمون t تعیین شد. ارزیابی اقتصادی با استفاده از شاخص های سودآوری و سنجش بهره وری نهاده های آب و بذر با استفاده از شاخص های بهره وری فیزیکی و اقتصادی انجام گردید. طبق نتایج، تحت توصیه تحقیقاتی نسبت به مدیریت مرسوم، عملکرد دانه و علوفه ذرت در مزرعه زارع به ترتیب 8/13 و 4/16 درصد افزایش، هزینه تمام شده هر کیلو دانه و علوفه ذرت به ترتیب 3/22 و 26 درصد کاهش، نسبت فایده به هزینه تولید دانه و علوفه ذرت به ترتیب 6/28 و 6/34 درصد افزایش، بهره وری اقتصادی هر مترمکعب آب و هر کیلوگرم بذر در مزرعه زارع برای دانه ذرت به ترتیب 8/13 و 7/45 درصد و برای علوفه ذرت به ترتیب 4/16 و 6/38 درصد افزایش نشان داد. بنابراین با اعمال توصیه های تحقیقاتی علاوه بر بهبود سودآوری و بهره وری در تولید ذرت، امکان کاهش خلاء عملکرد در مزرعه زارع نیز فراهم خواهد شد.
واکاوی رفتارهای محیط زیستی و سازوکارهای مدیریت نهادی خشکسالی و تأثیر آن ها بر توسعه معیشت پایدار کشاورزان شهرستان برخوار: کاربرد نظریه انگیزه حفاظتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
137 - 165
حوزههای تخصصی:
خشکسالی های چند سال اخیر شهرستان برخوار، زیستگاه های طبیعی و معیشت روستاییان را بیش ازپیش آسیب پذیر نموده است. در این راستا، به نظر می رسد درک عوامل مؤثر بر رفتارهای محیط زیستی کشاورزان به عنوان اولین گام توسعه معیشت پایدار با رویکرد مدیریت نهادی خشکسالی ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر، واکاوی سازوکارهای مدیریت نهادی خشکسالی و تأثیر آن ها بر توسعه معیشت پایدار کشاورزان شهرستان برخوار استان اصفهان، با تکیه بر نظریه انگیزه حفاظتی است. داده ها به صورت پیمایشی از نمونه ای شامل 293 کشاورزان خرده پا در فاصله سال های 1399-1397 در شهرستان برخوار به دست آمد و با استفاده از مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که سازه های خودکارایی، آسیب پذیری درک شده و اثربخشی پاسخ، تأثیر مثبت و معنی داری بر رفتارهای محیط زیستی کشاورزان داشته، درحالی که، سازه های شدت مخاطرات درک شده و هزینه های پاسخ، تأثیر منفی و معنی داری بر رفتارهای محیط زیستی نشان داده است. همچنین بر اساس یافته ها، سازه های رفتارهای محیط زیستی و مدیریت تلفیقی مخاطرات، پیش بینی کننده اصلی توسعه معیشت پایدار کشاورزان بودند. به علاوه، حفاظت از زیستگاه های طبیعی و تنوع زیستی، و ارائه آموزش های لازم جهت توسعه آگاهی و مهارت های کشاورزان در این مناطق روستایی از شاخص های بسیار مهمی هستند که بهبود و توسعه معیشت پایدار را در شرایط خشکسالی، افزایش داده و منجر به توسعه روستاهای شهرستان می شود.
پایش دمای سطح زمین و تحلیل دمای بازیابی شده در سطح کاربری اراضی در پارس آباد مغان با استفاده از تصاویر سنجنده ETM و OLI(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
34 - 51
حوزههای تخصصی:
دمای سطح زمین از کلیدی ترین پارامترهایی است که می تواند اطلاعات باارزشی از خصوصیات فیزیکی سطح زمین و هوای اطراف آن مهیا کند. این تحقیق با هدف بررسی و ارزیابی دمای سطح زمین و تحلیل آن دررابطه با کاربری اراضی توسط الگوریتم پنجره مجزا در شهرستان پارس آباد با دو تصویر ماهواره ای لندست 5 و 8 برای روز 24 آگوست 1990 و 2020 انجام شد. نتایج نشان داد که در سال های 1990 و 2020 عموماً بخش های غرب و شمال غرب شهرستان، دارای پوشش های جنگلی و پوشش گیاهی نسبتاً متراکم درحالی که بخش های جنوب غرب عموماً اراضی کوهستانی و بایر است. شاخص پوشش گیاهی سال های 1990 و 2020 در بخش های شرقی محدوده موردمطالعه دارای شاخص NDVI بالاتر از 3/0 بوده که گویای پوشش گیاهی با تراکم متوسط به بالا است. بیشینه شاخص پوشش گیاهی در سطح محدوده در ماه آگوست به 55/0 رسیده که عموماً مربوط به اراضی باغی و کشاورزی و یا محدوده های جنگلی متراکم در شمال و شمال شرق محدوده است. از طرف دیگر بخش های وسیعی از شهرستان پارس آباد به ویژه در جنوب و جنوب غرب این شهرستان فاقد پوشش گیاهی بوده و درواقع اراضی بایر به شمار می روند. همچنین نتایج ارزیابی دمای سطح زمین نشان داد دمای بازیابی شده میانگین فضایی سطح زمین در روز 24 ماه آگوست سال 1990 که برای ساعت 11.30 دقیقه به وقت محلی با استفاده از الگوریتم پنجره مجزا به دست آمده است، در محدوده شهرستان پارس آباد برابر 8/31 درجه سانتی گراد بوده است درحالی که این دما در همین روز و همین ساعت در سال 2020، برابر 33 درجه سانتی گراد بوده است.
توان سنجی پتانسیل های ژئوتوریستی و مدیریت توسعه ی ان در شهر هشجین
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
248 - 263
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم یکی از ارکان گردشگری است که بر چشم اندازها ، فرم ها ، و فرایندهای به وجودآورنده ی آن ها تأکید دارد. بدیهی است هر منطقه ای با توجه به محیط جغرافیایی خود از استعدادها و جذابیت های متفاوتی برخوردار است که ملزم مدیریت صحیح ان جهت توسعه و دستیابی به مزیت رقابتی پایدار می باشد.با توجه به اهمیت موضوع، هدف از انجام این پژوهش توان سنجی پتانسیل های ژئوتوریستی و مدیریت توسعه ان در شهر هشجین با استفاده از دو مدل فیولت و کوبالیکوا می باشد؛ برای دستیابی به این هدف، داده های اصلی پژوهش را اطلاعات اسنادی، مصاحبه و مشاهدات میدانی تشکیل داده اند. در این پژوهش از مدل کوبالیکوا که بیشتر بر معیارهای علمی، آموزشی، اقتصادی، حفاظتی و فرهنگی تاکید دارد و همچنین از مدل فیولت که مناطق ژئوتوریستی را بر اساس چهار معیار منشا شکل گیری، پراکندگی جغرافیایی، گردشگری و وضعیت دسترسی مورد بررسی قرار می دهد استفاده گردید. نتایج حاصل براساس مدل فیولت بیانگر این است که کوه اق داغ با مجموع امتیاز (5/11) نسبت به سایر مناطق ژئوتوریستی از قابلیت های متنوعی برخوردار است. همچنین امتیاز رودخانه زیبای قزل اوزن (25/11) و جنگل های نادر ارس امتیاز (11) رابه خود اختصاص داده است. و همچنین نتایج مدل کوبالیکوا نشان می دهد که کوه اق داغ با مقدار (10) بیشترین امتیاز را نسبت به سایر مناطق ژئوتوریستی کسب کرده است و پس از ان رودخانه قزل اوزن است که با مجموع امتیاز(5/9) دارای ارزش علمی واقتصادی و ارزش افزوده بیش تری بوده که منجر به توسعه منطقه در سطح شهرهشجین شده است. جنگل های ارس به دلیل نادر بودن در سطح کشور و دارا بودن انواع سازدها مورد توجه بیشتر مصاحبه شوندگان قرار گرفت و امتیاز(25/9) را به خود اختصاص داد؛ و درنهایت، راهکارهایی جهت مدیریت توسعه ی صنعت ژئوتوریسم در این شهر ارائه گردید.
ارائه مدل پارادایمی عوامل مؤثر در سبک زندگی زنان روستایی جهت مشارکت در فعالیت های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
748 - 763
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر در سبک زندگی زنان روستایی جهت مشارکت در فعالیت های ورزشی بود. روش پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، اکتشافی و ازنظر روش، دارای ماهیتی کیفی است. جامعه آماری شامل کارشناسان بخش ورزش روستایی، زنان روستایی فعال در ورزش، مربیان و ورزشکاران زن روستایی شهرستان اردل چهارمحال بختیاری بود. برای نمونه گیری از روش گلوله برفی و به صورت هدفمند استفاده شد. داده ها به شکل میدانی و بر اساس مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و بعد از انجام 17 مصاحبه به اشباع نظری رسید. روایی سؤالات توسط اساتید متخصص حوزه مدیریت ورزش تأیید شد و از روش توافق درون موضوعی برای محاسبه پایایی استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و از روش نظریه داده بنیاد به شیوه اشتراوس و کوربین استفاده شد. بر اساس نتایج، درمجموع 112 کد باز و 18 کد محوری شناسایی و درنهایت، 6 مقوله اصلی ایجاد شد. یافته ها نشان داد عوامل فردی، فرهنگی و اقتصادی می تواند ضمن توجه به عوامل مداخله گر و زمینه ای درنهایت موجب سلامتی و تندرستی و توسعه ارتباطات زنان روستایی شود. لذا پیشنهاد می گردد ضمن توجه به متغیرهای مذکور و با از بین بردن موانع؛ بسترها و زمینه های لازم برای شرکت بانوان روستایی در فعالیت های ورزشی فراهم شود.
طراحی مدلی برای تعیین سهم عوامل مؤثر بر بازگشت حاشیه نشینان به روستا؛ مطالعه موردی: حاشیه نشینان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۱۱۰-۹۵
حوزههای تخصصی:
مهاجرت گسترده روستائیان به شهرها، آثار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فراوانی را باعث شده است. این در حالی است که تمرکز جمعیت در بخش خاصی از سرزمین، مخالف سیاست های آمایش سرزمین است. به همین دلیل، اگر این گروه مجدداً به روستاهای خود بازگردند، بخش زیادی از این مشکلات مرتفع خواهد شد. اما برای تحقق این هدف، ضرورت دارد که زمینه ها و عوامل تسهیل کننده این روند، شناسایی گردد. به همین منظور، پژوهش حاضر با روش توصیفی و همبستگی برای تعیین مدلی برای تعیین سهم هر یک از عوامل فردی، اجتماعی و اقتصادی در فراوانی وقوع از دیدگاه مهاجران و اولویت بندی این عوامل از دیدگاه کارشناسان، به انجام رسید. داده های موردنیاز با پرسش نامه مورد تأیید و از نمونه ای به حجم 300 نفر از مهاجران شهر مشهد و 30 نفر از کارشناسان این حوزه گردآوری شد. برای سنجش پرسش نامه از آلفای کرونباخ و برای کفایت حجم نمونه از شاخص KMO، برای شناسایی ساختار عاملی و بررسی بارهای عاملی از آزمون EFA و برای تعیین روابط بین متغیرها از مدل شاخص های چندگانه و علل چندگانه استفاده شد. برای ارزیابی مدل نیز از محاسبه شاخص های برازش مانندRMSEA ،TLI ، CFI و Chi-square بهره بردار شد. نتایج نشان داد، در بین متغیرهای پیشگویی کننده، تنها متغیر پیوند با نهادهای اجتماعی، می تواند دیدگاه مهاجران را متأثر سازد. به همین دلیل، این متغیر در کل با متغیرهای پنهان ارتباط معنی داری داشت که این ارتباط بیشتر با دو متغیر پنهان (مهاجر اصلی) و (تسهیل کننده ها) بود. بااین وجود، هر چهار شاخص برازش، کمتر از مقدار مطلوب بودند و به این ترتیب برازش مدل تأیید نشد، اما مشخص شد که بازگشت عمدتاً به روستاهای غیر زادگاه اولیه بوده و ابعاد خانوادگی به خصوص زیرمعیار «مشاهده رفتار همنوعان» بالاترین تأثیر بر بازگشت حاشیه نشینان به روستا را به خود اختصاص می دهد. این یافته عمدتاً با نظریات وبلن، گیدنز و سیستمی همخوانی دارد. مطابق این نتایج، می توان با نشان دادن تعداد، تنوع و شرایط کنونی افرادی که دست به مهاجرت زده اند، تعداد بیشتری از حاشیه نشینان را متقاعد نمود تا به روستا بازگردند.
تبیین الگوی چالش های هیدروپلیتیکی و نأثیر آن بر امنیت اقتصادی، مطالعه موردی: استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمبود منابع آب واژه ای است که با ورود به قرن بیست ویک بیشتر با آن مواجه هستیم. ایران به ویژه استان بوشهر به دلایل مختلف از جمله رشد جمعیت، فرایند صنعتی شدن، کمبود بارش، خشک سالی های پیاپی، برداشت بی رویه از منابع آب با چالش های هیدروپلیتیکی روبرو است. پژوهش حاضر در صدد تبیین و ارزیابی چالش های هیدروپلیتیکی استان بوشهر و تأثیر آن بر امنیت اقتصادی استان بوده است. روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت اکتشافی و از نظر داده ترکیبی است، به این ترتیب که داده های کیفی پژوهش از طریق واکاوی متون و رجوع به خبرگان به وسیله ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری گردید. در فاز کمی پژوهش، داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته به کمک 165 نفر از کارشناسان حوزه آب و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای جمع آوری گردید. تجزیه وتحلیل این پژوهش در دو بخش کیفی و کمی صورت گرفته است. در بخش کیفی از تحلیل مضامین از طریق فرایند کدگذاری نظری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شده است. در بخش کمی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS به تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دو نوع چالش هیدروپلیتیکی برون استانی و درون استانی تأثیرگذار بر امنیت اقتصادی استان، قابل تبیین است، با توجه به یافته های به دست آمده از ارزیابی کلی مدل تحقیق، فرضیه کلی پژوهش مبنی بر اینکه چالش های هیدروپلیتیکی استان بوشهر بر امنیت اقتصادی استان تأثیرگذار است، مورد تأیید واقع شده است.