فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
آشفتگی سیاسی دو قرن اخیر افغانستان و عملکرد نامطلوب حکومت چهار ساله مجاهدین (ش75-1371) که ناامنی، فساد و فقر شدید فرهنگی و اقتصادی را در پی داشت زمینه مناسبی را برای ظهور طالبان در صحنه سیاسی افغانستان آورد. کشور افغانستان به لحاظ تاریخی ، فرهنگی و سرزمینی دارای اشتراکات بسیاری با کشور ایران است . اما به رغم این اشتراکات زیاد، چالش های گوناگونی در مسیر همگرایی این دو کشور وجود دارد. هدف مقاله حاضر چالش ها و فرصت های سیاست خارجی ایران در قبال افعانستان (مطالعه موردی: حکومت طالبان) که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است سوال اصلی پژوهش در مورد چالش ها و فرصت های سیاست خارجی ایران در قبال افعانستان در حکومت طالبان چیست؟نقش جمهوری اسلامی ایران در فرآیند جنگ و صلح در افغانستان چگونه ارزیابی می شود؟پیشینه روابط جمهوری اسلامی با افغانستان تا چه اندازه می تواند در سیاست خارجی دو کشور با توجه به حاکمیت طالبان تاثیرگذار باشد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که چالش هایی از جمله آینده ی مبهم چگونگی برخورد طالبان با شیعیان افغانستان و تنش بر سر هریرورد و همچنین جمهوری اسلامی ایران به دلیل تقابل با امریکا و حضور این کشور در افغانستان در تداوم جنگ در افغانستان نقش دارد و پیشینه روابط جمهوری اسلامی با افغانستان می تواند در سیاست خارجی دو کشور با توجه به حاکمیت طالبان در آینده در روابط دو کشور تاثیرگذار باشد.
ارائه الگوی اخلاقی قرآن برای مقاوم سازی جامعه در شرایط آنومیک سیاسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنومی یا آشفتگی سیاسی اجتماعی، یک وضعیت بی قاعدگی یا بی هنجاری است که در آن قواعد اجتماعی برای عاملان الزام آور نیستند. در نتیجه نظم فرهنگی و اجتماعی جامعه از هم می پاشد و جامعه حالت سلامت اخلاقی خود را از دست می دهد. نگاهی به جامعه نومسلمان صدر اسلام نشان می دهد بسترهای شکل گیری آنومی سیاسی- اجتماعی در آن جامعه وجود داشته اند. نشانه های این بسترها در سوره هایی که فضای تقابل اهل کتاب با جامعه اسلامی را بازتاب می دهند، منعکس شده است. تحلیل محتوایی این آیات نشان می دهد قرآن کریم به منظور مقاوم سازی جامعه برای مقابله با شرایط آنومیک سیاسی- اجتماعی، شش اصل اخلاقی ذیل را بعنوان یک الگوی اخلاقی ارائه نموده است: ناظر دانستن خداوند، توصیه به مناسک عبادی، تقویت عزت نفس، خودداری از رابطه ولایت با کافران و اطاعت از پیامبر (ص)، دعوت به همبستگی اجتماعی و دوری از تفرقه، دعوت به صبر فردی و اجتماعی.
طراحی و تبیین مدل توپوگرافی ذهنی با تکیه بر برندینگ شهری (مطالعه موردی بر روی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، با هدف دستیابی به طراحی مدل توپوگرافی ذهنی برندینگ شهری از روش پدیدارشناسی استفاده شده است که مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات در این روش، انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با افراد آگاه و متخصصان در حیطه موضوعی موردنظر است. نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش، نمونه گیری نظری با استفاده از روش های غیر-احتمالی هدفمند بوده است که بر مبنای آن، و بر اساس اشباع نظری12 مصاحبه با خبرگان و مدیران ارشد شهری صورت گرفت. پس از انجام مصاحبه ها و جمع آوری اطلاعات، کدهای به دست آمده در بخش های مختلف، با استفاده از رهیافت نظام مند پدیدارشناسی ، تجزیه وتحلیل شده که به عنوان مناسب ترین روش برای شناخت عمیق تجربه و معنای یک مفهوم پیچیده و چند بعدی دراین پژوهش مطرح است. از طرفی به منظور درک محتوای کلی، تمامی داده های نوشته شده مربوط به مصاحبه ها مرور و سپس متن هر مصاحبه به طور مجزا از یکدیگر تایپ و در قالب نرم افزار MAXQDA پیاده سازی شدند. هرکدام از این شرایط و عوامل تشکیل دهنده مدل دارای متغیرها و مقوله هایی هستند که توجه به آن ها تحقق هدف نهایی ارتقا برندینگ شهری را موجب می شود. بعلاوه یافته های این پژوهش با ارائه ابعاد و مؤلفه های توسعه برندینگ شهری در قالب مدل پارادایمی مبتنی بر پدیدارشناسی می تواند مبنای تشکیل توپوگرافی ذهنی و زمینه ساز ایجاد اشتغال و رونق بخش مدیریت بخش شهری باشد.
شبیه سازی و پیش بینی دمای حد بیش تر و امواج گرمایی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شبیه سازی و پیش بینی دمای حد بیش تر و امواج گرمایی شهر ارومیه طی سال های 2050-2020 به منظور پیش آگاهی و کاهش آثار منفی ناشی از افزایش ناگهانی دما در این شهر است که با استفاده از نرم افزار SDSM و مدل CanESM2 شبیه سازی و تحت مناسب ترین سناریوی RCP برای 31 سال آتی پیش بینی گردید. بدین منظور ، داده های حد بیش تر دمای روزانه ایستگاه ارومیه از سال 2005-1961 به عنوان نماینده سایر ایستگاه های استان آذربایجان غربی از سازمان هواشناسی کشور دریافت و پیش بینی انجام شد. نوآوری پژوهش حاضر، استفاده از کم خطاترین سناریوی RCP برای پیش بینی دقیق تر می باشد. طبق نتایج حاصل، سناریوی 5/8RCP به عنوان کم خطاترین سناریو جهت پیش بینی انتخاب شد و یافته ها نشان دادند که میانگین حد بیش تر دما در ایستگاه ارومیه از اواخر زمستان تا اواخر بهار نسبت به دوره پایه کاهش و در اواسط تابستان افزایش جزئی خواهد داشت. در مجموع طی سال های 2050-2020 شاهد روند افزایشی محسوس حد بیش تر دمای شهر ارومیه خواهیم بود. براساس نتایج اعمال شاخص بالدی، امواج گرمایی این شهر کوتاه مدت و حد بیش تر چهار روزه خواهد بود. بیش ترین فراوانی امواج گرمایی مربوط به امواج یک روزه بود که روند افزایشی جزئی داشت ولی امواج گرمایی دو، سه و چهار روزه روند کاهشی نشان دادند. در مجموع، احتمال رخداد امواج گرمایی کوتاه مدت، بیش تر از امواج گرمایی بلندمدت است. همچنین از آنجا که امواج گرمایی شناسایی شده اغلب در پاییز و زمستان بیش ترین فراوانی را نشان دادند، لذا احتمال وقوع این مخاطره در فصول سرد بیش تر از فصول گرم است.
ماشین برای پیش بینی مناطق حساس به وقوع سیل (مطالعه موردی: حوضه آبریز کارون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ایران به دلیل تنوع محیطی بالا، رتبه بالایی در بحران های ناشی از سوانح طبیعی دارد. با رشد سریع شهرها و تغییرات اقلیمی، سیل به عنوان یکی از این سوانح طبیعی خسارات اجتماعی– اقتصادی، بهداشتی و آسیب های محیط زیستی شدیدی را در بسیاری از مناطق به وجود آورده است. لذا، پیش بینی فضایی سیل به قدری حیاتی است که عدم شناسایی مناطق مستعد سیل در یک حوضه آبریز ممکن است آثار مخرب آن را افزایش دهد. در سال های اخیر، با پیشرفت ابزارهای سنجش از دور، اطلاعات جغرافیایی، یادگیری ماشین و مدل های آماری، ایجاد نقشه های پیش بینی سیل با دقت بالا کاملاً امکان پذیر شده است. به همین منظور، در این پژوهش، با استفاده از تصاویر ماهوارهSentinel و استفاده از رویکرد نوین مدل همادی با شش مدل یادگیری ماشین به پیش بینی مکان های مستعد سیل در حوضه آبریز کارون پرداخته شد. مواد و روش ها: در این پژوهش از رادار دیافراگم مصنوعی (SAR) به دست آمده از تصاویر Sentinel-1 برای شناسایی مناطقی که تحت تأثیر سیل قرار گرفته اند، استفاده شد. ابتدا تاریخ های بارندگی شدید و وقوع سیل در منطقه مورد مطالعه از منابع اطلاعاتی مختلف شناسایی شدند. سپس تصاویر Sentinel-1 مربوط به قبل و بعد از رویداد سیل از طریق پایگاه داده Copernicus تهیه شد. پردازش این داده ها با استفاده از پلتفرم SNAP انجام شد. شناسایی مناطق تحت تأثیر سیل با بهره گیری از روش حد آستانه صورت گرفت. برای این منظور از شاخص تفاوت نرمال شده آب (NDWI) تولیدشده از تصاویر Sentinel-2 و همچنین طبقات پوشش زمین که بدنه های آبی دائمی را نشان می دهند، استفاده شد تا آستانه ای که مناطق سیل زده را شناسایی می کند، تعیین شود. سپس لایه پلیگونی سیل به لایه نقطه ای تبدیل و در مجموع ۷۰ نقطه وقوع سیل ایجاد شد. با توجه به مرور مطالعات پیشین و ویژگی های محلی، هفت عامل اصلی که به طور چشمگیری بر وقوع سیلاب در منطقه تأثیر دارند، شناسایی شدند. این عوامل شامل شاخص نرمال شده تفاوت پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شیب، جهت جریان، تجمع جریان، فاصله از رودخانه و بارندگی ماهانه هستند. مدل رقومی ارتفاع (DEM) منطقه نیز از پایگاه داده SRTM تهیه شده و تفکیک فضایی همه عوامل با لایه DEM یکسان تنظیم شد. سپس، با استفاده از الگوریتم های مختلف یادگیری ماشین، مدلی ترکیبی توسعه داده شد که نتایج دقیق تری در پیش بینی مناطق مستعد سیل ارائه می دهد. مدل های منفرد شامل مدل خطی تعمیم یافته (GLM)، رگرسیون درختی پیشرفته (BRT)، مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM)، مدل جنگل تصادفی (RF)، مدل رگرسیون سازشی چندمتغیره (MARS) و مدل بیشینه بی نظمی (MAXENT) هستند. نتایج و بحث: نتایج این مطالعه نشان می دهد که شمال شرق شهرستان الیگودرز، بخش هایی از دورود و ازنا در استان لرستان، خادم میرزا، شهرکرد و کیار در استان چهارمحال بختیاری، دنا و بویراحمد در استان کهکیلویه و بویراحمد، شهرستان سمیرم در استان اصفهان، و مناطق جنوبی حاشیه رودخانه کارون در استان خوزستان بیشترین پتانسیل وقوع سیل را در این حوضه دارند. ارزیابی عملکرد مدل ها نشان می دهد که مدل های جنگل تصادفی (RF) و بیشینه بی نظمی (MaxEnt) بالاترین دقت را در بین مدل های منفرد داشته اند. این مدل ها با ترکیب اطلاعات محیطی و داده های وقوع سیل، قادر به ارائه نقشه های حساسیت به سیل با دقت بالا هستند. از این نقشه ها می توان به عنوان ابزار مدیریتی مهمی برای کاهش اثرات مخرب سیل و جلوگیری از توسعه مناطق آسیب پذیر استفاده کرد.نتیجه گیری: به طور کلی، این پژوهش نشان می دهد که استفاده از رویکرد همادی با ترکیب مدل های یادگیری ماشین می تواند نتایج قابل اطمینان تری در پیش بینی مناطق مستعد سیل فراهم کند. نتایج این پژوهش برای مدیران و برنامه ریزان کارآمد است و می تواند از توسعه در مناطق آسیب پذیر جلوگیری کند و در نتیجه به کاهش زیان های اقتصادی و جانی در آینده کمک کند.
طبقه بندی تصاویر ابرطیفی با استفاده از ترکیب ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار ویژگی های طیفی و فرکتالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در سال های اخیر استفاده از تصاویر ابرطیفی به دلیل غنای بالای طیفی در زمینه های مختلف مطالعات زمین به خصوص در سنجش از دور بسیار افزایش یافته است. طبقه بندی این تصاویر به منظور استخراج اطلاعات از آنها همواره با چالش هایی مختلفی همچون چگونگی مدیرت ابعاد این داده ها و صحت کم طبقه بندی در هنگام وجود تعداد محدودی از نمونه های آموزشی همراه است. افرایش صحت طبقه بندی این تصاویر با هدف مطالعات دقیق پدیده ها و تغییرات سطح زمین همواره از موضوعات مورد مطالعه جامعه علمی سنجش از دور بوده است. در سال های اخیر استفاده از ویژگی های مکانی به منظور افزایش صحت طبقه بندی تصاویر ابرطیفی بسیار رایج شده است. تاکنون روش های مختلفی برای طبقه بندی طیفی-مکانی تصاویر ابرطیفی معرفی شده است و پژوهش های مربوطه در راستای معرفی روش هایی با ساختار ساده تر و صحت بالاتر نیز در جریان است. به دلیل وجود رابطه های پیچیده میان باندهای مختلف تصویر ابرطیفی با الهام از پژوهش های موجود در شاخه بینایی ماشین در این پژوهش روشی توسعه داده شده است که می تواند روابط پیچیده میان ویژگی های طیفی و مکانی در یک تصویر ابرطیفی را مدل سازی کند. هدف اصلی این مقاله ارائه روشی جدید و کارا مبتنی بر ترکیب ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار ویژگی های طیفی و فرکتالی به منظور تولید ویژگی برای طبقه بندی تصاویر ابرطیفی است.
مواد و روش ها: به منظور طبقه بندی تصاویر ابرطیفی در پژوهش حاضر ابتدا یک مرحله کاهش بعد بر روی تصویر ابرطیفی انجام می شود. در مرحله بعد ویژگی های مکانی مبتنی بر بعد فرکتال جهت دار تولید می شوند و مجدداً این ویژگی ها کاهش بعد پیدا می کنند. در مرحله بعد ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار از هر دو دسته ویژگی های طیفی و فرکتالی تولید می شوند. این ویژگی های ثانویه وابستگی های محلی غیرخطی میان ویژگی های طیفی و فرکتالی را که در روش های پیشین طبقه بندی مورد توجه نبوده است، در فرایند تولید ویژگی لحاظ می کنند که در نهایت سبب افزایش صحت طبقه بندی می شوند. سپس این دو دسته بردار ویژگی جدید برای هر پیکسل با هم الصاق می شود و یک بردار غنی از اطلاعات طیفی– مکانی را تشکیل می دهد. در نهایت به منظور تعیین برچسب هر پیکسل، بردار ویژگی حاصل از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی می شود. آزمایش های این پژوهش بر دو تصویر مرجع ابرطیفی واقعی ایندین پاین و دانشگاه پاویا انجام شده است.
نتایج و بحث: تحلیل نتایج نشان می دهد که روش پیشنهادی با در نظر گرفتن ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار ویژگی های طیفی– فرکتالی موجب افزایش 20 و 18 درصدی صحت طبقه بندی در مقایسه با طبقه بندی با ویژگی های طیفی تنها به ترتیب در تصاویر ایندین پاین و دانشگاه پاویا شده است. این نتیجه تأیید می کند که در نظر گرفتن اطلاعات مکانی به طور مؤثر سبب افزایش چشمگیر صحت طبقه بندی حتی زمانی که نمونه های آموزشی اندکی در دسترس باشد، می شود. همچنین رویکرد پیشنهادی این پژوهش در مقایسه با چندین پژوهش دیگر در این حوزه به صحت های بالاتری رسیده است.
نتیجه گیری: عملکرد بهتر روش پیشنهادی در مقایسه با دیگر روش های رقیب به دلیل در نظر گرفتن وابستگی های محلی غیرخطی میان ویژگی های طیفی و فرکتالی است که تاکنون در پژوهش های پیشین مورد توجه نبوده است. در پژوهش های آتی در نظر داریم که رویکرد پیشنهادی را درگام اول از نظر زمانی و در گام بعدی با در نظر گرفتن تعداد بیشتری از ویزگی های مبتنی بر هندسه فرکتال از نظر صحت بهبود دهیم.
استراتژی های توسعه شهر پیرانشهر با رویکرد CDS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین استراتژی های توسعه پیرانشهر به نگارش درآمده است. بنابراین، ابتدا وضعیت شاخص های CDS ارزیابی و سپس، چشم انداز توسعه شهر در قالب برنامه ریزیِ راهبردی مشارکتی تدوین شده است. روش پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری داده ها به صورت پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده که بدین ترتیب، داده های پژوهش از سه گروه جامعه آماری (شهروندان، مسئولین و نخبگان) جمع آوری گشته و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. همچنین، جهت تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهر و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای اولویت بندی استراتژی ها نیز مدل های ترکیبی AHP-SWOT و ANP-SWOT به کاررفته است. نتایج نشان می دهد میانگین کلی گروه های شهروندان، مسئولین و نخبگان به ترتیب معادل 42/2، 31/2 و 15/2 بوده و هر سه گروه، وضعیت پیرانشهر را به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS مطلوب ارزیابی نکرده اند. آزمون مانووا نیز نشان می دهد بین دیدگاه گروه های شهری در رابطه با همه شاخص های CDS به جز شاخص "حکمروایی" تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج چشم انداز سازی مشارکتی حاکی از آن است که هر سه گروه بر محورهای راهبردی چشم انداز پیرانشهر به عنوان شهری با عملکرد بازرگانی (برون مرزی) تجاری، شهری با عملکرد معدنی، شهری گردشگری و شهری کشاورزی اجماع نظر داشته اند. همچنین، در اولویت بندی استراتژی ها، استراتژی "تقویت عملکرد بازرگانی (برون مرزی) تجاری پیرانشهر و عملکردهای وابسته به آن"، با بالاترین امتیاز (374/0AHP=؛ 357/0ANP=) به عنوان بهترین استراتژی توسعه آتی پیرانشهر انتخاب گردید.
تحلیل تطبیقی بهره برداری از انرژی های تجدید پذیری در توسعه پایداری روستایی در کشورهای ایران، آلمان، لهستان، پاکستان و تایلند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر توجه به بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر، یکی از مهم ترین مسائل توسعه پایدار مناطق روستایی است. هدف از این پژوهش، تحلیل تطبیقی بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر در توسعه پایداری روستایی در کشورهای ایران، آلمان، لهستان، پاکستان و تایلند است تا از تجربیات این کشورها در جهت کاهش نقاط ضعف و ارتقای بهره برداری از انرژی تجدید پذیر در مناطق روستایی کشور بهره گرفته شود. نوع تحقیق بنیادی، روش مورداستفاده تطبیقی با شیوه تحلیل محتوا می باشد. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز از روش های اسنادی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که موفقیت کشورهای آلمان، لهستان، پاکستان و تایلند از طریق برنامه های تعاملی و مشارکت ذی نفعان و دادن اختیار به آن ها در سطوح ملی، منطقه ای و محلی بوده است. اما کشور ایران در سطح ملی و منطقه ای، با دیدگاه ساختار متمرکز و نگرش بخشی به برنامه ها، عدم استقلال و سیاسی بودن مدیران مواجه و در سطح محلی با عدم اختیارهای قانونی به نهادهای محلی و عدم مشارکت های تعاملی در زمینه بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر روبرو است. از جمله کاربرد این پژوهش می توان به آگاهی از نقاط قوت و ضعف کشورهای موردمطالعه در زمینه بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر و مقایسه آن با کشور ایران و بسترسازی آن در جهت بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر در مناطق روستایی کشور اشاره کرد. این دیدگاه کمک می کند تا زمینه تشویق نهادهای مردمی و محلی در سطوح گوناگون مناطق روستایی فراهم شود.
ظرفیت سنجی توسعه میان افزا در بافت های فرسوده شهری (نمونه: محله صومعه بیجار شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه بی ضابطه شهرها و مشکلات ناشی از آن، سبب شده تا رویکردهای متنوعی برای توسعه درونی شهرها پیشنهاد شود؛ ازجمله این رویکردها می توان به توسعه میان افزای شهری اشاره کرد. بافت های فرسوده شهری بنابر ماهیت خود می توانند بستری مناسب برای این نوع توسعه باشند تا در کنار کاهش فضاهای مسئله دار شهری، از گسترش بی رویه شهری جلوگیری شده و توسعه درونی در شهرها محقق شود؛ اما پیش از هر گونه اقدامی باید ظرفیت این بافت ها برای این نوع توسعه سنجیده شود. براین اساس، هدف این پژوهش بررسی ظرفیت محله صومعه بیجار شهر رشت، که ازجمله محله های واقع در بافت فرسوده شهر رشت به شمار می رود، در راستای توسعه میان افزا است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. داده هاى مورد نیاز با استفاده از مطالعات اسنادی و بازدید میدانى (برداشت کاربری ها) گردآورى شده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 347 خانوار تعیین شد. درنهایت، داده های به دست آمده با استفاده از آزمون ناپارامتریک علامت، مدل AHP و تحلیل خاکستری تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که محدوده مورد مطالعه، به جز در بخش اقتصادی، در سایر بخش ها، ازجمله: اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی آمادگی لازم را برای اجرای توسعه درونی شهری با رویکرد توسعه میان افزا دارد؛ البته قابل ذکر است که این میزان در همه بلوک های محله مورد مطالعه یکسان نبوده و تفاوت هایی در بین آنها قابل مشاهده است. همچنین، محله صومعه بیجار برخلاف آنچه تصور می شود، آمادگی نسبتاً خوبی برای توسعه از نوع میان افزا دارد. هر چند که به نظر می رسد یکی از مهم ترین موضوع هایی که در این زمینه نیازمند توجه جدی است، اعتمادسازی مسئولان برای ساکنین محله برای اجرای بهینه طرح هایی مانند طرح های توسعه شهری است.
ارزیابی اثر بخشی شاخص های بازآفرینی بر ارتقای تاب آوری بافت فرسوده شهری، مورد مطالعه: شهر سنندج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
81 - 104
حوزههای تخصصی:
گسترش فرسودگی بافت فیزیکی شهرها منجر به افزایش آسیب پذیری آن شده است. لذا با توجه به اهمیت موضوع، هدف این تحقیق، ارزیابی اثر شاخص های بازآفرینی پایدار در تاب آوری بافت های شهر سنندج است. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، نوع تحقیق توصیفی تحلیلی است. داده ها و اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی با ابزار پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. یافته ها پژوهش نشان داد که تحلیل همبستگی تایید کننده اثر بخشی شاخص های بازآفرینی در تاب آوری شهری است به طوری که با شدت همبستگی 326/0 و مقدار R آن برابر 0.10، سطح معناداری 000/0 فرضیه تایید می شود و اثر بخشی ابعاد بازآفرینی در تاب آوری شهری تایید می شود در واقعا، بازآفرینی شهری با تمام ابعاد تاب آوری شهری به صورت مستقیم اثر بخش می باشند. تحلیل واسپاس نیز گویای اثر بخشی بیشتر شاخص های کالبدی بازآفرینی در تاب آوری شهری سنندج نسبت به ابعاد دیگر است به طوری که با شاخص های کیفیت و استحکام بنا با امتیاز 541/0 ، کیفیت دسترسی ها با امتیاز 674/0 ، خوانایی شهری با امتیاز 472/0، سرانه های خدماتی با امتیاز 333/0، دسترسی به آتش نشانی با امتیاز 311/0 اثر بخشی زیادی در تاب اوری شهری دارد. نتایج تحلیل test-t نشان میدهد از نظر پهنه مکانی نیز در شهر سنندج ، بیشترین اثر بخشی شاخص های بازآفرینی در پهنه تاریخی و فرسوده است به طوری که وضعیت شاخصهای بازآفرینی در تاب آوری شهری در پهنه های تاریخی (251/31) و فرسوده (152/18) نسبت به پهنه های حاشیه ای و روستایی اثر بخشی زیادی در تاب آوری دارد.
بررسی تغییرات دهه ای احتمال تداوم بارش ایران زمین طی چهار دهه اخیر (1394-1355)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
85 - 103
حوزههای تخصصی:
نمودها و جلوه های تغییرات اقلیمی، به عنوان یکی از واقعیت های طبیعی، به طور آشکاری قابل ردیابی است. این رویدادها به شکل ناهنجاری و یا نوساناتی در فراسنج های اقلیمی نظیر بارش، دما وغیره ایجاد می شوند. به منظور بررسی تغییرات دهه ای احتمال تداوم بارش ایران زمین طی چهار دهه اخیر (سال 1355 تا 1394) از پایگاه داده اسفزاری نسخه سوم حاصل میان یابی داده های بارش روزانه 2188 ایستگاه همدید، اقلیمی و باران سنجی سازمان هواشناسی به مدت 46 سال از1349 تا 1394 استفاده شد. ابتدا روز بارانی براساس روشی نوین تعریف شد. سپس احتمال تداوم بارش طی دوره آماری 1394-1349 از طریق زنجیره مارکوف بدست آمد. نتایج نشان داد بیشترین احتمال تداوم و تغییرات آن طی تداوم یک تا هفت روزه بارش در ساحل غربی و شرقی خزر و شمال غرب ایران و جنوب البرز دیده شده است. پهنه وسیعی از ایران احتمال رخداد بارش یک روزه و تداوم دو روزه بارش را تجربه کرده اند. در تداوم های بالاتر میزان درصد احتمال پهنه های زیر پوشش کاهش می یافت. طی دهه آخر -سال 1385 تا سال 1394- گستره تغییرات نواحی نسبت به سه دهه قبلی بیشتر بود. کم ترین میزان تغییرات مربوط به جنوب ایران است. میزان درصد احتمال تغییرات طی تداوم های بالاتر کاهش را نشان می دهد. در این میان تنها دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان بیشترین تغییر احتمال تداوم بارش یک تا هفت روزه را تجربه کرده اند. بنابراین تغییرات احتمالی تداوم بارش در نیمه جنوبی کشور عمدتاً کمتر بود.
تغییرات مکانی و زمانی اقلیم گردشگری استان اردبیل با استفاده از دمای معادل فیزیولوژیک (PET) و پیش بینی آن با استفاده از معادله رگرسیون چند متغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
253 - 284
حوزههای تخصصی:
آب و هوا یکی از عوامل محیطی است که نقش مهمی در فعالیت های انسانی ازجمله گردشگری ایفا می کند؛ از این رو، در این پژوهش شرایط اقلیمی انسانی - زیست هواشناختی استان اردبیل با استفاده از دمای معادل فیزیولوژیک (PET) براساس بیلان انرژی بدن - جو و رگرسیون چندمتغیره بررسی شده است. داده های مورد نیاز از سازمان هواشناسی کشور برای 8 ایستگاه همدید به مدت 30 سال (1991 تا 2020) دریافت گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که از 9 طبقه اقلیمی شاخص PET، فقط 5 طبقه خیلی سرد، سرد، نسبتا خنک، خنک و آسایش در این ناحیه وجود داشته و 4 طبقه نسبتا گرم، گرم، داغ و خیلی داغ در این استان وجود ندارد. در همین راستا مشخص شد که شرایط خیلی سرد بر کل مساحت این استان در 5 ماه فصل سرد سال یعنی ژانویه، فوریه، مارس، نوامبر و دسامبر حکمفرما بوده و توزیع مکانی این شرایط کاملا یکنواخت است. این مهم در فصل تابستان نسبتا ناهمگن بوده و تنوع شرایط اقلیمی این ناحیه در فصل گرم سال نیز بیشتر است. بطور کلی در ماه های ژوئن، ژولای و آگوست شرایط ایده آل در بخش هایی از این استان حاکم بوده است. در این راستا مهم ترین عامل کنترل کننده شرایط اقلیم آسایش از بین طول، عرض و ارتفاع نیز ارتفاع تعیین شد بطوریکه بین ارتفاع و مقدار شاخص PET رابطه معکوس قوی در 12 ماه سال بر قرار بوده و در سطح معنی داری و به اثبات رسید. رابطه رگرسیونی چند متغیره بین طول، عرض و ارتفاع با مقدار PET بیانگر آن است که مقدار Adj.R2 دمای معادل فیزیولوژیک (PET) از ماه ژانویه تا دسامبر برای دوره مرجع برابر با 713/0، 820/0، 783/0، 807/0، 807/0، 559/0، 841/0، 693/0، 745/0، 731/0، 824/0 و 662/0 بوده و بیشتر تغییرات متغیر وابسته در مدل رگرسیونی دیده شده است. در این مدل متغیر ارتفاع با متغیر دمای معادل فیزیولوژیک (PET) رابطه معکوس داشته و با افزایش ارتفاع از مقدار آن کاسته می شود. این مهم در مورد دو متغیر طول و عرض جغرافیایی هم صدق می کند اما تاثیر طول جغرافیایی کمتر از عرض جغرافیایی بوده و تاثیر هر دو آنها از متغیر ارتفاع نیز کمتر می باشد.
تحلیل الگوی توسعه کالبدی – فضایی شهر یاسوج با استفاده از روش های تحلیل فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
337 - 362
حوزههای تخصصی:
شناخت وضعیت کالبدی شهر و ارزیابی الگوی توسعه کالبدی برای هدایت آن در راستای توسعه پایداری شهری امری حیاتی است، چراکه امروزه اغلب پژوهشگران اعتقاد دارند ارتباط معناداری بین الگوی توسعه کالبدی شهر با پایداری وجود دارد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش، تحلیل الگوی توسعه کالبدی – فضایی شهر یاسوج با استفاده از روش های آنالیز فضایی همچون خودهمبستگی فضایی محلی (موران)، توزیع جهت دار، توزیع بیضوی استاندارد و لکه های داغ است. روش شناسی تحقیق، ترکیبی از روش های قیاسی و استقرایی است. از روش قیاسی در مطالعه مبانی نظری و ادبیات تحقیق و از روش استقرایی نیز برای شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر یاسوج با استفاده از آمارها و اطلاعات حاصل از داده های ثانویه استفاده شد. نتایج تحلیل فضایی نشان می دهد که تراکم در هر سه شاخص جمعیت، مسکونی و ساختمانی، الگوی توزیع خوشه و خودهمبستگی فضایی دارد. به طوری که مقدار آماره Z_Score در سال 1395 برای تراکم جمعیت 58/54، تراکم مسکونی 48/57 و تراکم ساختمانی 12/51 در مقایسه با سال های 1375 و 1385 افزایش چشمگیری داشته است. نتایج لکه های داغ برای سال های 1395 - 1375 در شهر یاسوج نشان می دهد که طی این دوره، گسترش فیزیکی شهر به صورت پراکنده و غیر متراکم بوده و زمینه را برای رشد اسپرال و بدون برنامه شهر به ویژه در محور شمال غربی آماده کرده است. بیشترین میزان خوشه های داغ فضایی تراکم های مختلف شهر یاسوج با 99 درصد معناداری مربوط به بلوک های غربی شهر و بیشترین میزان خوشه های سرد فضایی مربوط به بلوک های شمال غربی شهر است؛ ازاین رو، کنترل و نظارت بر ساخت و سازهای شهری و جلوگیری از تخریب اراضی کشاورزی در محور غرب و شمال غرب این شهر می تواند راهبرد مهمی در هدایت توسعه کالبدی شهر یاسوج باشد.
گردشگری بیابانی: چشم اندازی جدید در توسعه گردشگری پایدار در ایران (محدوده جغرافیایی: جنگل های بیابانی ام الدبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۸
141 - 161
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری بیابانی یکی از خاص ترین و ماجراجویانه ترین انواع گردشگری است که در بسیاری از کشورها جریان دارد. متأسفانه در ایران به دلیل ضعف در زیرساخت ها و راهبردهای مؤثر در این زمینه، توجه به پتانسیل های این نوع گردشگری مغفول مانده است. هدف تحقیق حاضر، ترسیم چشم اندازی جدید در توسعه گردشگری پایدار در ایران در قالب گردشگری بیابانی است که به محوریت جنگل های بیابانی ام الدبس خوزستان صورت می پذیرد.روش شناسی: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی بوده و روش تحقیق بکار رفته در آن کمّی است که با استفاده از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی نیمه پارامتریک به بررسی موضوع می پردازد.یافته ها: مطابق با یافته های تحقیق حاضر، تفاوت چندانی میان نتایج برازش مدل سنتی رگرسیون وزنی جغرافیایی و مدل نیمه پارامتریک رگرسیون وزنی جغرافیایی وجود ندارد و این مقادیر اثبات می کنند که آزمون معناداری می تواند اثبات کند که تمامی موارد در ناحیه همبستگی قرار دارند. همچنین، مقادیر مرتبط با تخمین پارامترها در این منطقه بالا بوده و این نشان می دهد که ارتقای توسعه اقتصادی گردشگری برای اکثریت اهالی محلی شهرستان بستان نتایج مثبتی به بار خواهد آورد.نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج حاکی از آن است که گسترش گردشگری در منطقه جنگل های بیابانی ام الدبس دارای آثار و پیامدهای مثبت و مؤثری است و گردشگری بیابانی می تواند پتانسیل مثبتی برای افزایش رونق اقتصادی منطقه داشته باشد و در صورت برنامه ریزی و سیاست گذاری دقیق، می تواند در توسعه گردشگری پایدار منطقه نیز مثمر ثمر باشد.نوآوری و اصالت: با عطف به نتایج و یافته های تحقیق حاضر، برای اولین بار امکان توسعه گردشگری پایدار در ایران، با محوریت جنگل های بیابانی مورد تایید و بررسی قرار گرفت.
ارزیابی شاخص سازگاری سرانه زمین با استفاده از مدل هم پوشانی و تحلیل فضایی در محیط «GIS» (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه و رشد کالبدی و جمعیتی سریع طی دهه های اخیر، موجب بروز مشکلات فراوانی در شهرها شده است. شهر اردبیل نیز با توجه به قدمت تاریخی و همچنین رشد بالای جمعیتی و کالبدی از این امر مستثنی نبوده است. این پژوهش، به بررسی و ارزیابی شاخص سازگاری سرانه زمین در شهر اردبیل با استفاده از مدل هم پوشانی و تحلیل فضایی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی «GIS» می پردازد. هدف اصلی این مطالعه، تعیین میزان سازگاری سرانه زمین برای استفاده های مختلف شهری و ارائه راهکارهایی برای بهبود برنامه ریزی و توسعه پایدار شهری است. برای این منظور، ابتدا داده های مکانی و توصیفی مربوط به کاربری زمین های شهری از منابع مختلف جمع آوری شده و سپس با استفاده از ابزارهای تحلیل فضایی در «GIS» پردازش شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که استفاده از این مدل می تواند به شناسایی مناطق مناسب برای توسعهآتی و بهینه سازی کاربری های موجود کمک کند؛ همچنین دیگر یافته ها بیانگر آن است که نابرابری سازگاری بین برخی از کاربری های شهری مانند: مناطق مسکونی با بیش از 42 درصد، کاربری آموزشی با بیش از 35 درصد، کاربری اداری با 38 درصد، کاربری درمانی با 25 درصد و کاربری ورزشی با 16 درصد، با کاربری های همجوار وجود دارد. کاربری جهانگردی با بیش از 80 درصد، کاربری مذهبی و فرهنگی با بیش از 75 درصد و کاربری تجاری با بیش از 70 درصد در شرایط کاملاً سازگار و نسبتاً سازگار با کاربری های همجوار خود قرار داشته و کمترین ناسازگاری با سایر کاربری ها را دارند؛ بنابراین برنامه ریزان و طراحان شهری می بایست در برنامه های مربوطه به توسعه آینده، ضمن تخصیص بهترین فضا به کاربری های مورد نیاز، برای برطرف کردن کمبودهای فعلی، به توزیع مناسب کاربری های همجوار براساس مؤلفه های مکانی- فضایی توجه ویژه داشته باشند.این مطالعه پیشنهاداتی عملی برای بهبود سیاست های برنامه ریزی شهری و مدیریت زمین در اردبیل ارائه می دهد که می تواند به عنوان الگویی برای سایر شهرها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی و ارزیابی شاخص های بیمارستانی با جمعیت به عنوان معیار سلامت در زندگی هوشمند (مورد مطالعه: منطقه 15 تا 20 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۸
256 - 235
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین پیامد های رشد شتابان شهرنشینی و توسعه فیزیکی شهرهای کشور در دهه های گذشته، پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدمات شهری بوده که زمینه ساز نابرابری اجتماعی شهروندان و میزان برخورداری از کاربری های خدمات شهری شده است. بیمارستان ها بعنوان بخش جدایی ناپذیر از یک سازمان اجتماعی که وظیفه فراهم نمودن مراقبت کامل سلامت شامل اقدامات درمانی و اقدامات پیشگیری در جمعیت را به عنوان یک معیار مهم در سلامت شهر در هوشمند سازی بر عهده دارد. در این تحقیق به بررسی میزان دسترسی جمعیت به بیمارستان در مناطق جنوب شهر تهران با استفاده از روش 2 مرحله ایی حوضه آبریزشناور و پیش پردازش بلوک های جمعیتی و شاخص های درمانی پرداخته شد. جهت جلوگیری از تورم عرضه وتقاضا نسبت به ایجاد محدوده های دسترسی جمعیت به بیمارستان با روش آنالیز شبکه اقدام و مناطق محروم که دسترسی به بیمارستان نداشتند تعیین گردید. نتایج بیانگرآن است که درمنطقه 15 شهرداری تهران کمتر از 15 درصد کل جمعیت منطقه دارای دسترسی به بیمارستان می باشند، درمنطقه 16 عدم توزیع ، پراکندگی نامناسب وعدم توجه به روند تغییرات و پیش ببینی جمعیت دلایل اصلی عدم دسترسی جمعیت به خدمات درمان وبستری می باشد، درمنطقه 17 نحوه مکان یابی صحیح تنها بیمارستان موجود باعث شده که نیمی از جمعیت به خدمات درمانی دسترسی داشته باشند، درمنطقه 18 مکان یابی نامناسب و عدم توجه به روند تغییرات جمعیت باعث شده که 65 درصد جمعیت به خدمات درمانی دسترسی کافی نداشته باشند، درمنطقه 19 عدم توجه و برنامه ریزی و نبود بیمارستان باعث گردیده که جمعیت این منطقه جهت استفاده از خدمات بیمارستانی به مناطق دیگر روی آورند، درمنطقه 20 ، عدم توجه به روند تغییرات جمعیت باعث گردیده نیمی از جمعیت درمحدود خدمات بیمارستانی قرارنگیرند.
پایش تغییرات شبکه سکونتگاه های شهری منطقه جنوب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
17 - 32
حوزههای تخصصی:
منطقه جنوب ایران تغییرات گسترده ای را در طی 60 سال گذشته طی کرده است. این مقاله با هدف پایش تغییرات شبکه سکونتگاه های شهری منطقه جنوب ایران جهت مشخص کردن وضعیت تعادل آن تدوین شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیل بوده و مبنای آماری داده ها، نتایج سرشماری های عمومی نفوس و مسکن کشور در 8 دوره گذشته است. شهرهای موجود در منطقه طبقه بندی شده و سپس با استفاده از مدل های مختلف شامل شاخص های نخست شهری مانند دو شهر، گینزبرگ، مهتا، موماو و الوصابی، تسلط موسوی و شاخص های تمرکز شامل هرفیندال، هندرسون و شاخص های تعادل شامل آنتروپی، ضریب تغییرات و رتبه - اندازه، شبکه شهری منطقه بررسی شد. نتایج حاصل از شاخص های نخست شهری و تمرکز نشان می دهد که میزان نخست شهری و تمرکز در تمامی دوره ها به غیر از سال 1355 که افزایش داشته، روندی کاهشی داشته است. نتایج شاخص های تعادل نیز نشان می دهد که عدم تعادل و توازن در توزیع فضایی جمعیت در شبکه شهری منطقه از سال 1335 تا سال 1395 همواره افزایش یافته است. نتایج شاخص رتبه - اندازه نیز بیانگر وجود اختلاف نسبتاً زیاد بین جمعیت واقعی و جمعیت مطلوب شهرهای منطقه طی سال های مورد مطالعه و همچنین حاکی از تسلط نخست شهر بر شبکه شهری منطقه از سال 1335 تا سال 1395 است. با توجه به اینکه دو دلیل عمده وجود عدم تعادل در شبکه شهری منطقه مهاجرت از روستا به شهر و تبدیل روستاهای مرکز بخش با هر اندازه جمعیتی به شهر است، راهکارهای برنامه ریزی طرح آمایش منطقه به منظور تقویت اقتصاد و توسعه فرصت های شغلی در روستاها و همچنین اصلاح قانون تبدیل روستا به شهر به صورت در نظر گرفتن ملاک جمعیتی حداقلی برای تبدیل شدن روستا به شهر ارائه شده است.
بررسی اثر ساختار شهری، پوشش گیاهی و داده های مورد استفاده بر صحت نقشه سطوح نفوذناپذیر شهری با تأکید بر داده های چند منبعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای برنامه ریزی شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
149 - 173
حوزههای تخصصی:
باتوجه به تأثیر قابل توجه گسترش سطوح نفوذناپذیر بر اکوسیستم شهری، تهیه اطلاعات دقیق و به روز این سطوح عامل مهمی در برنامه ریزی و مدیریت پایدار شهری محسوب می شود. داده های سنجش ازدور و به ویژه تصاویر هوابرد پتانسیل بالایی در ارائه اطلاعات مذکور داشته و در سال های گذشته با موفقیت بالایی، در این راستا مورداستفاده قرار گرفته اند. علیرغم کاربرد وسیع این داده ها در تهیه اطلاعات سطوح نفوذناپذیر شهری، قابلیت اطمینان و صحت خروجی این فرایند همچنان به بررسی بیشتر نیاز دارد؛ صحت نهایی نقشه های تولید شده از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد که در این تحقیق با بکارگیری الگوی طبقه بندی دقیق و جزئی و استفاده از داده های پهپاد و ماهواره سنتینل، تأثیر پارامترهای داده، ساختار شهری و پوشش گیاهی بر صحت نقشه های خروجی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر سه عامل می توانند باعث ایجاد عدم اطمینان قابل توجهی در نقشه های خروجی گردند. پوشش گیاهی به عنوان یکی از مهمترین موانع ثبت عکس العمل واقعی عوارض توسط سنجنده ها، می تواند تا 10 درصد کاهش در مساحت سطوح نفوذناپذیر برآورد شده نسبت به مساحت واقعی را سبب شود که این مقدار تحت تاثیر تراکم پوشش گیاهی می باشد. همچنین تغییر ساختار شهری در مناطق مختلف و تغییر داده مورداستفاده نیز می تواند باعث تغییر 20 درصدی در شاخص صحت کلی گردد. نتایج این تحقیق می تواند در ارائه بینش صحیح نسبت به قابلیت اطمینان نقشه سطوح نفوذناپذیر و توسعه روشهای بهبود آن مورداستفاده قرار گیرد.
ارزیابی و مقایسه پتاسیل دو الگوریتم RXD و NHI برای شناسایی ناهنجاری های حرارتی مشعل سوزی با استفاده از باندهای مادون قرمز با طول موج کوتاه ماهواره لندست 8(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
103 - 122
حوزههای تخصصی:
فلرها تأسیسات عمودی فلزی هستند که در صنایع برای دفع گازهای اشتعال زا به کار گرفته می شوند و منبع مهمی در تولید و انتشار گازهای گلخانه ای به حساب می آیند. در نتیجه بررسی و شناسایی آن ها حائز اهمیت است. منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس یکی از مناطق صنعتی جنوب ایران است. هدف از این تحقیق بررسی پتانسیل دو الگوریتم RXD و NHI برای شناسایی ناهنجاری های حرارتی ناشی از شعله های فلر موجود در کلیه صنایع در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس با استفاده از باند مادون قرمز نزدیک و باندهای مادون قرمز با طول موج کوتاه لندست 8 در سال های 2018 و 2019 است. نوآوری این تحقیق استفاده از الگوریتم جدید RXD برای اولین بار در جهت شناسایی فلرها و استفاده از الگوریتم NHI در مقیاس محلی است. نتایج حاکی از این بود که هر دو الگوریتم در تشخیص ناهنجاری های حرارتی فلرها در طی روز از خود قابلیت بالایی را نشان دادند اما الگوریتم NHI به علت اینکه باند مادون قرمز نزدیک را هم در فرآیند تشخیص درنظر گرفته است، نسبت به الگوریتم RXD دقت بالاتری را از خود نشان داد. در بخش اعتبارسنجی الگوریتم RXD نیز درصد تشخیص برای اکثر ماه های این دو سال بالاتر از 70 درصد گزارش شد که این میزان برای شاخص اول NHI برای اکثر ماه ها، بالاتر از 80 درصد و برای شاخص دوم بالاتر از 50 درصد بود. در انتها نتیجه گیری می شود که باندهای مادون قرمز نزدیک و طول موج کوتاه ماهواره لندست 8 در شناسایی ناهنجاری حرارتی ناشی از شعله فلرها مستقر در منطقه موردمطالعه توانایی بسیار خوبی دارند
مدلسازی موانع توسعه گردشکری اسب در استان خوزستان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
42 - 63
حوزههای تخصصی:
توسعه گردشگری اسب در استان خوزستان با چالش ها و موانعی روبروست و برنامه ریزی مناسب برای توسعه گردشگری این محدوده بدون شناخت علمی این موانع و تنگناهای موجود در توسعه گردشگری اسب در این منطقه میسر نیست. برای این منظور عوامل مرتبط با موانع توسعه یافتگی گردشگری اسب در استان خوزستان که با توجه به قابلیت های فراوان منطقه یکی از مهم ترین نقاط کشور برای رشد و توسعه این نوع گردشگری می باشد در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف گذاری کاربردی و از نظر روش شناسی به صورت توصیفی- تحلیلی است. که از نظرات 30 نفر از متخصصین این موضوع با استفاده از روش دلفی شناسایی شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات 18 عامل به عنوان موانع تأثیرگذار توسعه گردشکری اسب در استان خوزستان از مدلسازی تفسیری-ساختاری ISM و سپس با نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که همه شاخص ها جز متغیرهای پیوندی هست که از قدرت نفوذ و وابستگی بالایی برخوردارند و شاخص های عدم وجود کلینیک های دامپزشکی در مکان برگزاری مسابقات و عدم وجود بازار معتبر منطقه ای و کشورهای همسایه برای مبادله نژادهای اسب اصیل از قدرت نفوذ ضعیف، ولی وابستگی ضعیفی برخوردار است و کمترین تأثیر را از عوامل کلیدی و پیوندی می پذیرد.