فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۷۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تجربه وضعیت فروشگاه مجازی بر خلاقیت مشتریان با نقش میانجی حس کنجکاوی ادراکی در فروشگاه های خرید آنلاین دیجی کالا می باشد. روش پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی - پیمایشی و از حیث هدف کاربردی می باشد. همچنین از نظر ماهیت پژوهش از نوع همبستگی است. در پژوهش حاضر برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان در دانشگاه اصفهان در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری نیز به صورت نمونه گیری در دسترس، است و بر اساس فرمول کوکران تعداد نمونه موردنظر 384 نفر محاسبه شد که در نهایت 336 نفر از دانشجویان، پرسشنامه را تکمیل کردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد و روایی محتوایی پرسشنامه حاضر از سوی خبرگان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS استفاده شده است. فرضیه های مطرح شده در پژوهش همگی تأیید شدند و تأثیر معنادار تجربه فروشگاه مجازی بر خلاقیت مصرف کننده، تأثیر معنادار تجربه فروشگاه مجازی بر کنجکاوی ادراکی، تأثیر معنادار کنجکاوی ادراکی بر خلاقیت مصرف کننده و فرضیه میانجی شدن اثر تجربه فروشگاه مجازی بر خلاقیت مشتریان توسط حس کنجکاوی ادراکی به اثبات رسید.
طراحی مدل زیست بوم کارآفرینی در مناطق کمتر برخوردار روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 14
حوزههای تخصصی:
زیست بوم کارآفرینی در یک جامعه معمولاً خود سازمان یافته، تطبیقی بوده و از لحاظ جغرافیایی محدود و تشکیل شده از عوامل پیچیده ای است که در سطوح چندگانه و تجمعی فعالیت می کنند؛ به گونه ای که برهم کنش های غیرخطی آن ها به الگوی فعالیت هایی منتهی می شود که از طریق آن ها سرمایه گذاری های جدید شکل می گیرد. هدف پژوهش حاضر، تبیین ابعاد اثرگذار بر ایجاد زیست بوم کارآفرینی در مناطق کمتر برخوردار روستایی شهرستان اسدآباد (استان همدان) با استفاده از تکنیک الگوسازی ساختاری- تفسیری (ISM) است. از بین کارشناسان و صاحب نظران کارآفرینی روستایی، 15 نفر به صورت هدفمند و مصاحبه نیمه ساختارمند انتخاب شد. پس از تحلیل محتوا با استفاده از تکنیک الگوسازی ساختاری- تفسیری، ابعاد اثرگذار بر ایجاد زیست بوم کارآفرینی در مناطق کمتر برخوردار روستایی تعیین و سطح بندی شدند. براساس نتایج به دست آمده، ابعاد اثرگذار بر ایجاد زیست بوم کارآفرینی در مناطق کمتر برخوردار روستایی مستلزم وجود و اجرای عوامل کلان حاکمیتی- سیاستی، فردی- رفتاری، حمایتی- پشتیبانی، فرهنگی- اجتماعی، تأمین مالی، سرمایه انسانی، بازار و ظرفیت منطقه ای است. یافته ها گویای آن بود که عوامل کلان حاکمیتی- سیاستی مهم ترین و مؤثرترین عامل در بوم سامانه کارآفرینی در مناطق کمتر برخوردار روستایی است. در سطح دوم توجه به عواملی همچون تأمین مالی و ظرفیت منطقه ای در ایجاد زیست بوم کارآفرینانه (به عنوان یک نمونه ای از جامعه) در مناطق کمتر برخوردار از ضرورت بالایی برخوردار است.
تأثیر عوامل محیطی بر قصد کارآفرینانه دانش آموزان مدارس متوسطه شهرستان دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
15 - 28
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر عوامل محیطی بر قصد کارآفرینانه دانش آموزان مدارس متوسطه شهرستان دزفول انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر همه دانش آموزان مدارس متوسطه شهرستان دزفول در شاخه های نظری، فنی و حرفه ای و کاردانش بودند (N=1645) که تعداد 231 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب برای مطالعه گزینش شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط متخصصان، روایی همگرا و تشخیصی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار های SPSS23 و AMOS23 انجام شد. یافته های مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که حمایت رابطه ای درک شده تأثیر مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینانه دانش آموزان مورد مطالعه داشت؛ ولی اثر متغیرهای حمایت آموزشی و ساختاری درک شده بر قصد کارآفرینانه دانش آموزان مورد مطالعه تأیید نشد. بنابراین، می توان گفت که اگر چه مدارس فنی وحرفه ای و کارودانش با ماهیت مهارت آموزی دانش آموزان دایر گردیده، ولی تنها به آموزش های نظری روی آورده و آموزش های کاربردی آن ها نیز با نگاه کارآفرینی نبوده و بسترساز بروز رفتار کارآفرینانه در آنان نمی باشد. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهای مناسبی برای مدیران و مسئولان سازمان آموزش و پرورش و مدارس متوسطه به همراه داشته باشد.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر استراتژی های تحقیق و توسعه در شرکت های خودروسازی داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های موثر بر استراتژی های تحقیق و توسعه در شرکت های خودروسازی داخلی بود. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش مدیران و کارشناسان شرکت های خودروسازی داخلی بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 20 نفر از آنها با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 83/0 محاسبه شد. داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که ابعاد و مولفه های موثر بر استراتژی های تحقیق و توسعه در شرکت های خودروسازی داخلی دارای 33 مضمون فرعی در 7 مضمون اصلی شامل استراتژی کسب وکار، سیاست های حمایتی، جذب سرمایه گذاری، سرمایه دانشی، توسعه فرهنگی، شبکه اجرای تحقیق و توسعه و مدیریت تحقیق و توسعه بود. در نهایت، الگوی مضامین اصلی موثر بر استراتژی های تحقیق و توسعه در شرکت های خودروسازی داخلی ترسیم شد. نتایج این مطالعه برای مدیران و مسئولان شرکت های خودروسازی داخلی تلویحات کاربردی بسیاری دارد و آنان بر اساس نتایج مضامین اصلی و فرعی شناسایی شده در پژوهش حاضر می توانند گام موثری در جهت تحقیق و توسعه بردارند.
طراحی الگوی پویای بین المللی شدن شرکت های دانش بنیان کوچک و متوسط (مطالعه موردی: صنعت داروهای گیاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر بین المللی شدن شرکتهای دانش بنیان در دو مسیر سنتی و زودهنگام جهت ارائه الگویی پویاست که پویایی خود را هم از دریافت بازخورد عوامل بر هم و هم از تنوع شرایط حاکم بر فضای کسب و کار بین المللی کسب می کند. در این راستا، بنگاه های دانش بنیان تولیدی فعال در صنعت داروهای گیاهی ایران که عمدتا در تراز کوچک و متوسط طبقه بندی می شوند مد نظر و مورد بررسی قرار می گیرند. در ابتدا چهارده عامل اصلی موثر در بین المللی شدن شرکتها از طریق مصاحبه تعیین شده است. سپس با استفاده از تکنیک نقشه شناختی فازی روابط و مفاهیم عصبی حاکم بر عوامل موثر بر بین المللی شدن شرکتهای مورد مطالعه برای دو وضعیت متفاوت قبل و بعد از تحریمهای بین المللی مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت، الگوی پویای بین المللی شدن شرکتهای دانش بنیان با استفاده از تعریف بین المللی شدن بر پایه سه بعد زمان، محدوده و مقیاس و میزان اهمیت و تغییرات عوامل بین المللی شدن برای دو حالت بیان شده پیشنهاد می گردد. تحلیل داده ها نشان می دهد که کاربست رویکردهای موجود در ادبیات بین المللی شدن شرکتها که غالبا به شکلی غیر پویا ارائه شده اند به تنهایی در خصوص شرکتهای دانش بنیان کارساز نبوده و نیازمند رویکردی تلفیقی با در نظر گرفتن بازخورد مفاهیم بر هم است که با شرایط کسب و کار فعلی تطابق داشته باشد.
شناسایی و بررسی انگیزه های ورود به اتحادهای تامین کننده بین المللی (مورد مطالعه: شرکت های صادراتی بندر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و بررسی انگیزه های ورود به اتحادهای تامین کننده بین المللی انجام گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی از نظر ماهیت، توصیفی پیمایشی و از نظر نوع داده ها کمی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شرکت های صادراتی بندر بوشهر می باشد. تعداد این شرکت ها 24 شرکت می باشد که با استفاده از روش سرشماری از مدیران ارشد کلیه شرکت ها داده ها جمع آوری شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردیدند. از نرم افزار SPSS و Smart PLS برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از این است که وضوح هدف، پاسخگویی و انعطاف پذیری تامین کننده بین المللی، سازگاری طرفین اتحاد و توانمندی سازمانی تامین کننده بین المللی بر انگیزه ورود به اتحادهای تامین کننده بین المللی تاثیر مثبت و معناداری دارد. متغیر اعتماد بر انگیزه ورود به اتحاد تامین کننده بین المللی دارای تاثیر منفی بود و این فرضیه مورد تایید قرار نگرفت.
بررسی اثر اشتیاق کارآفرینانه با واسطه ادراک خودکارآمدی بر قصد کارآفرینانه زنان کارآفرین: نقش تعدیل گر میانجی سندرم سیندرلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
21 - 40
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر اشتیاق کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه زنان کارآفرین با نقش واسطه ای ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه و نقش تعدیل گر میانجی سندرم سیندرلا مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است. از نظر رویکرد کمّی و از نوع پژوهش های توصیفی-همبستگی است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد تعدیل یافته استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان و پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان بود (۷۴۳۸ = N). حجم نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان ۳۶۸ نفر برآورد گردید که نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی و از طریق نرم افزارهای SPSS 23 و Smart PLS 3 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش اثر مثبت و معنادار اشتیاق کارآفرینانه بر ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه، اثر مثبت و معنادار اشتیاق کارآفرینانه و ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه را تأیید کرد. همچنین نتایج، نقش تعدیل گر سندرم سیندرلا در اثر اشتیاق کارآفرینانه بر ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه را تأیید کرد، اما نقش تعدیل گر سندرم سیندرلا در اثر اشتیاق کارآفرینانه و نقش تعدیل گر سندرم سیندرلا در اثر ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه رد شد. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه پژوهش به همراه دارد.
طراحی و تبیین مدل سیستمی دیپلماسی تجاری در راستای صادرات پایدار شرکتهای دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز نقش دیپلماسی تجاری در توسعه اقتصادی و تجاری چنان اهمیتی یافته است که در برخی کشورها بخش عمده وقت دستگاه دیپلماتیک به این امر اختصاص می یابد. در کشور ما انتظار می رود دیپلماسی تجاری به یکی از اولویت های اصلی سیاست خارجی کشور تبدیل شود تا بتواند بخشی از مشکلات پیشروی شرکتهای دانش بنیان را مرتفع سازد. هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل سیستمی دیپلماسی تجاری در راستای صادرات پایدار شرکتهای دانش بنیان بود که برای این منظور از رویکرد ترکیبی استفاده شد، بر این اساس پژوهش حاضر از نظر هدف اکتشافی و از نوع آمیخته و از نظر نتیجه کاربردی است. در مرحله اول پژوهش با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و نمونه گیری نظری، 16 مصاحبه عمیق نمیه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری با فعالان شرکتهای دانش بنیان (متخصصان، مدیران شرکتها و مسئولین مرتبط) صورت پذیرفت و مدل سیستمی دیپلماسی تجاری صادرات محور در شرکتهای دانش بنیان طراحی شد. در مرحله دوم پژوهش با استفاده از مدل معالات ساختاری، مدل مذکور در 102 شرکت دانش بنیان مورد آزمون قرار گرفت. نتایج پژوهش در بخش کیفی نشان داد مدل دیپلماسی تجاری جهت پیاده سازی و نیل به صادرات پایدار نیازمند یک نگاه سیستمی است که در آن باید به عناصر ورودی ها، خانه پردازش، خروجی ها و بازخورد توجه ویژه ای شود، همچنین نتایج در بخش کمی تاثیرات ورودی ها بر خانه پردازش، خانه پردازش بر خروجی ، خروجی بر بازخور و باخورد بر ورودی ها را تایید کرد.
مدلی برای سنجش و ارزش گذاری دانش فنی در صنایع غذایی حلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق طراحی مدلی برای سنجش و ارزش گذاری دانش فنی در صنایع غذایی حلال می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و یک تحقیق آمیخته (کیفی – کمی) اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 20 نفر از خبرگان علمی و خبرگان اجرایی صنایع غذایی حلال بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی و هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی نیز شامل 250 نفر از کارشناسان صنایع غذایی استان تهران بودند که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 152 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی نیز پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی مصاحبه ها از طریق بازآزمون تأیید شد. و روایی محتوایی پرسشنامه بخش کمی نیز توسط خبرگان تأیید شد. جهت تحلیل داده های بخش کیفی از روش تحلیلتم (مضمون) و بخش کمی نیز از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل سنجش و ارزش گذاری دانش فنی در صنعت غذایی شامل چهار بعد اصلی شامل: عوامل مربوط به شرکت/ سازمان، عوامل مربوط به محیط برون سازمانی، عوامل مربوط به ماهیت فناوری و عوامل مربوط به بازار فناوری و 15 مؤلفه با 72 شاخص می باشد. نتایج پژوهش در بخش کمی نیز موید معنی داری ارتباط بین ابعاد، مولفه ها و شاخص های مدل نهایی تحقیق می باشد.
راهبردهای تعیین کننده توسعه کارآفرینی در میان زنان روستایی شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
47 - 62
حوزههای تخصصی:
بهبود اقتصاد و توسعه روستاها، بدون توجه به اهمیت نقش اشتغال و کارآفرینی زنان روستایی امکان پذیر نیست؛ بنابراین، توجه به راهبردهای تعیین کننده توسعه کارآفرینی در میان زنان نواحی روستایی شهرستان اردبیل به عنوان هدف این مطالعه برگزیده شد. مطالعه کنونی، از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی بوده که به روش میدانی و با کمک ترکیبی از ماتریس های SWOT (نقاط ضعف، قوت، فرصت ها، تهدیدها) و QSPM (ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی) در قالب روش دلفی انجام شد. نمونه آماری، شامل 37 نفر (با کمک روش گلوله برفی) از کارشناسان و متخصصان بخش کشاورزی و روستایی در شهرستان اردبیل بودند که در حوزه اشتغال زنان روستایی فعالیت داشتند. مطابق نتایج اکتشافی در ماتریس SWOT، 28 شاخص قوت و ضعف و 31 شاخص فرصت و تهدید جهت توسعه کارآفرینی زنان روستایی شناسایی شدند. با توجه به مجموع امتیازهای نهایی عوامل داخلی و خارجی (158/2 EFE: ؛694/2 IFE:)، راهبردهای تعیین کننده و کانونی جهت توسعه کارآفرینی، شامل راهبردهای رقابتی (ST) به دست آمد. در بررسی اهمیت راهبردهای منتخب در ماتریس QSPM، ایجاد واحد متولی کارآفرینی و مشاوره تخصصی زنان روستایی در مراکز کشاورزی یا روستایی، برنامه ریزی جهت نیازسنجی کارآفرینی زنان روستایی و طراحی برنامه های آموزشی- ترویجی مدون و ایجاد یا توسعه صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی در مناطق هدف در اولویت های اول تا سوم قرار گرفتند. لذا، تمرکز برنامه ریزی های توسعه کارآفرینی در زنان روستایی، با محوریت یک واحد متولی مشخص در نهادهای اجرایی روستایی رخ خواهد داد که در این زمینه، توجه به تدوین برنامه جامع نیازسنجی کارآفرینی از زنان روستایی و جلب همکاری زنان کارآفرین در برنامه های آموزشی-انگیزشی، نقشی اساسی خواهد داشت.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی نگهداشت مشتریان در کسب وکارهای بَرخط (مورد مطالعه: صنعت پوشاک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
17 - 38
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در مطالعات کسب وکارهای بَرخط، نگهداشت مشتریان است. هدف از این پژوهش، طراحی و اعتبارسنجی الگوی نگهداشت مشتریان در کسب وکارهای بَرخط بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد، آمیخته بود. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل خبرگان نظری (اساتید مدیریت بازاریابی) و خبرگان تجربی (مدیران صنعت پوشاک) بودند، که 15 نفر از آن ها به صورت هدفمند برای مصاحبه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری نیز شامل مشتریان کسب وکارهای بَرخط پوشاک بودند که تعداد 400 نفر از آن ها به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی آن با استفاده از روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ بررسی شد. به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش فراترکیب و در بخش کمی از روش ISM و حداقل مربعات جزئی استفاد شد. تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی توسط نرم افزار Maxqda و دربخش کمی توسط نرم افزار MicMac و Smart PLS انجام شد. براساس یافته های پژوهش، تعامل پذیری، زیبایی شناسی و عملکرد سامانه بَرخط بر تبلیغ، ترفیع و همچنین امنیت کسب وکارهای بَرخط تأثیرگذار بود. تبلیغات، ترفیع و امنیت کسب وکار بَرخط بر تجربه مشتری تأثیر داشت و منجر به بهبود وفاداری مشتری، اعتماد الکترونیکی و رضایت مشتری می شد. بنابراین، از طریق بهبود وفاداری، رضایت و اعتماد مشتری می توان در جهت نگهداشت مشتریان کسب وکارهای بَرخط اقدام کرد.
بررسی رابطه بین سواد دیجیتالی و توسعه کارآفرینی دیجیتال (مطالعه موردی: دانشگاه های هنر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع و نوآوری در فناوری های دیجیتال به طور اساسی چشم انداز رقابتی، استراتژی ها، فرآیندها و ساختارهای سنتی را تغییر داده است. در دنیای دیجیتال، هر کاری را می توان از طریق رایانه یا تلفن هوشمند انجام داد. کارآفرینی دیجیتال با سرمایه گذاری در این فرآیند مزایای بسیاری را برای شرکت ها و جامعه به ارمغان آورده است. عوامل تعیین کننده موفقیت و توسعه کارآفرینی دیجیتال و نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر هنوز مشخص نیست. این مطالعه ازآن جهت حائز اهمیت است که محیط های دیجیتال در اکثر کشورهای درحال توسعه به طور فزاینده ای در حال رشد هستند. چنین محیطی به عنوان یک فرصت برجسته برای ارتقای کارآفرینی دیجیتال تلقی می شود. هدف مقاله تعیین عواملی است که در توسعه کارآفرینی دیجیتال از طریق سواد دیجیتال نقش مؤثری دارند. این عوامل با بررسی ادبیات و مقالات نشریات خارجی در این زمینه و دسته بندی این عوامل و سپس ارائه مدلی جامع بر اساس داده های به دست آمده شناسایی شده اند. تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SMART PLS 3 استفاده شده است. جامعه آماری در این تحقیق کلیه فارغ التحصیلان و اساتید دانشگاه های هنر تبریز می باشد. نتایج به دست آمده از تجزیه وتحلیل داده ها نشان می دهد که سواد دیجیتال (ارتباط و همکاری, مهارت های تدریس و یادگیری, سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات, تحقیق دیجیتال و سواد اطلاعاتی) یکی از موضوعات مهم مرتبط با توسعه کارآفرینی دیجیتال است.
تدوین و طراحی مدل توسعه بازاریابی پایداری در شرکت های صادراتی دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمینه بازاریابی همانند سایر پدیده های اجتماعی نیاز است تا به خواسته های جامعه و همچنین به حمایت از محیط زیست توجه گردد. هدف بازار صرفاً مشتری مداری نیست بلکه به سوی توجه به حساسیت های جامعه سوق پیدا کرده است که توجه به جامعه و محیط زیست باید در قالب بازاریابی پایداری عملیاتی گردد که این موضوع به عنوان یک مسأله بسیار مهم در شرکت های صادراتی دانش بنیان شناخته شده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل توسعه بازاریابی پایداری در شرکت های صادراتی دانش بنیان انجام شده است که راهکارهایی کاربردی و قابل اجراء جهت توسعه بازاریابی پایداری در شرکت های صادراتی دانش بنیان ارائه می دهد که این شرکت ها با آگاهی از این برنامه ها و اجرای صحیح آن ها می توانند از این طریق به ارزش آفزینی پایدار و همچنین مزیت رقابتی پایدار و در نتیجه توسعه صادرات دست پیدا کنند و شاهد بهبود عملکرد، افزایش سودآوری و دیگر مزایای قابل توجه نیز باشند. این پژوهش با استفاده از رویکرد (گلیزری) نظریه داده بنیاد انجام شده است و داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه بازاریابی و متخصصین شرکت های دانش-بنیان جمع آوری شده است که پس از تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه، مدل توسعه بازاریابی پایداری ارائه گردید که این مدل شامل 5 مقوله (هوشمندی محیطی، هوشمندی تکنولوژیکی، تقویت تعاملات محوری، توسعه بازاریابی اجتماعی و سبز، توسعه دانش داخلی و خارجی) می باشد که با توجه به نظرات خبرگان پژوهش، به عنوان راهکارهای توسعه بازاریابی پایداری در شرکت های صادراتی دانش بنیان در نظر گرفته شده است.
نقش تعدیل گر نوآوری در تأثیر تفکر استراتژیک بر بقای سازمان (مورد مطالعه: شرکت های دانش بنیان استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش روزافزون شرکت های دانش بنیان و اهمیت آن ها در پیش برد اهداف فناوری و اقتصادی، این پژوهش عوامل مؤثر بر بقای این گونه شرکت ها را بررسی کرده و در این راستا ابتدا اثر تفکر استراتژیک را به عنوان متغیّر مستقل بر بقای شرکت های دانش بنیان و سپس اثر نوآوری را به مثابه متغیّر تعدیل گر در این رابطه مشخص می کند. جامعه آماری، شامل 106 نفر از مدیران شرکت های فعال و غیر فعال دانش بنیان مستقر در استان مرکزی بودند. حجم نمونه مورد نیاز با استفاده از فرمول کوکران، 84 نفر محاسبه شد که با توجه به نوع صنعت و نیز فعال بودن یا نبودن شرکت، با روش تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. در مرحله بعد، پرسش نامه استاندارد تعدیل یافته به منظور سنجش دو متغیّر تفکر استراتژیک و انواع نوآوری در اختیار مدیران شرکت ها قرار گرفت و پس از جمع آوری داده ها، تحلیل عاملی تأییدی و بررسی های مربوط به روایی و پایایی هر یک از پرسش نامه های پژوهش، در محیط نرم افزار تحلیل آماری SPSS 22 و نیز نرم افزار معادلات ساختاری Amos 23 صورت گرفت. پس از آن با استفاده از مدل رگرسیونی نیمه پارامتریک Cox در محیط نرم افزار SPSS 22 مشخص شد که تفکر استراتژیک بر بقای شرکت های دانش بنیان اثر مثبت و معناداری دارد و نیز اثر تعدیلی مثبت نوآوری محصول، نوآوری فرآیند و نوآوری بازاریابی در تأثیر تفکر استراتژیک بر بقای شرکت ها با استفاده از نتایج رگرسیون سلسله مراتبی Cox تأیید شد، اما اثر تعدیلی نوآوری سازمانی در این رابطه، معنادار نبود. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه پژوهش به همراه دارد.
ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی سبز می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه جمع آوری داده ها به شکل کیفی و از نظر روش اجرای پژوهش با رویکرد فراترکیب می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 15 نفر از خبرگان سازمانی مدیران و متخصصین حوزه منابع انسانی می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. استخراج مؤلفه ها و شاخص های مدیریت منابع انسانی سبز از بررسی پیشینه و مبانی نظری به دست آمد و سپس برای تحلیل از روش دلفی فازی در سه راند استفاده شد. مؤلفه ها و ابعاد مدیریت منابع انسانی سبز شامل 9 بعد فرآیند سبز استراتژی سبز حمایت سبز فرهنگ سبز آموزش سبز پاداش سبز مشارکت سبز تجزیه و طراحی شغل سبز مدیریت انضباط سبز و 20 مؤلفه شناسایی و تائید شد. نتایج نشان داد که بعد استراتژی سبز در مدیریت منابع انسانی سبز در مرحله اول با میانگین (967/0) و دوم با میانگین (942/0) که اعداد به دست آمده تقریباً همپوشانی را در دو مرحله پایانی دارند. همچنین نتایج نشان می دهد که در بعد استراتژی سبز مؤلفه همراستایی استراتژیک سبز بالاترین نظرات خبرگان را دارا بوده؛ در مرحله اول با میانگین (990/0) و دوم با میانگین (973/0) که نشان از اشباع کامل نظرات خبرگان و همپوشانی این دو مرحله را دارا بوده است.
واکاوی مؤلفه های پذیرش کارآفرینی هیبریدی در بین کارکنان سازمان های دولتی (مورد مطالعه: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
124 - 95
حوزههای تخصصی:
موفقیت اقتصادی یک کشور اغلب با ظرفیت آن برای تولید کارآفرینانی که قادر به تغییر و پیشبرد بافت اقتصادی هستند، مرتبط است. در حال حاضر پدیده کارآفرینی هیبریدی یک اهرم راهبردی برای توسعه اقتصادی به شمار می رود که در حال حاضر به طور فزاینده ای در سازمان ها رایج شده است. وجود کارآفرینان هیبریدی منعکس کننده تغییرات در شرایط بازار است که نشان می دهد افراد تصمیم می گیرند از تجربه خود در راستای توسعه کسب وکار در خارج از سازمان استفاده کنند. بر این اساس این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر پذیرش کارآفرینی هیبریدی در بین اعضای سازمان های دولتی در استان فارس انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر ماهیت کیفی و از نوع مطالعه چندموردی است. داده ها، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان و مطلعین کلیدی در زمینه کارآفرینی هیبریدی در دانشگاه و سازمان های مختلف استان که به عنوان صاحب نظر شناخته می شوند و با روش نمونه گیری هدفمند و از نوع گلوله برفی انتخاب شدند، جمع آوری گردید. روند جمع آوری داده ها تا دستیابی به اشباع نظری که با مصاحبه پانزدهم حاصل شد، ادامه یافت. برای تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری داده های حاصل از مصاحبه ها از نرم افزار MAXQDA2020 استفاده شد. طبق نتایج پژوهش، ویژگی های شخصیتی، ویژگی های اقتصادی، نقش خانواده، ویژگی های سازمانی، شبکه سازی و پیوند بین فناوری های نوین علمی و صنعت از جمله عوامل تأثیرگذار بر پذیرش کارآفرینی هیبریدی از دیدگاه صاحب نظران بودند. مؤلفه های پیوند بین فناوری های نوین علمی و صنعت، مدیریت زمان، توسعه اقتصادی، تجربه کاری و ارتقای کارایی شغلی به ترتیب دارای بیشترین اهمیت از دیدگاه پاسخگویان بودند. بر اساس نتایج پژوهش، داشتن دو نقش یا تبدیل شدن به کارآفرینی هیبریدی از نظر مالی، وضعیت بهتری برای کارکنان به همراه دارد. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان به همراه دارد.
ارائه مدل پارادایمیک برای توسعه آموزش مجازی کارآفرینی در دوران پساکرونا (مورد مطالعه: دانشگاه رازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
106 - 91
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پارادایمیک برای توسعه آموزش مجازی کارآفرینی در دوران پساکرونا در دانشگاه رازی انجام گرفت. پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پژوهش نظریه بنیانی انجام گردید. جامعه مورد مطالعه شامل مدرسین و دانشجویان خبره در گروه کارآفرینی دانشگاه رازی کرمانشاه بودند که مشارکت کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از طریق مصاحبه با 22 نفر اشباع داده ها حاصل گردید. داده ها با روش کدگذاری سه مرحله ای تجزیه وتحلیل شدند. در مرحله کدگذاری باز تعداد 72 مفهوم و در کدگذاری محوری 16 مقوله و در نهایت در مرحله کدگذاری انتخابی مدل پارادایمیک تدوین و ارائه گردید. بر اساس نتایج، از عوامل مؤثر بر توسعه آموزش مجازی کارآفرینی در دانشگاه در دوران پساکرونا بهبود عوامل فنی و زیرساختی و توسعه مهارت ها به عنوان یک پیش نیاز مطرح گردید. در این راستا توسعه زیرساخت های فنی و زیربنایی از طریق تأمین و تخصیص سرمایه و بودجه لازم و بهبود مهارت های کلیه دست اندرکاران از طریق برگزاری کلاس های آموزشی پیشنهاد می گردد.
مدل سازی مؤلفه های اثرگذار بر تمایل دانشجویان به راه اندازی کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 82
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی فرآیند خلق ارزش جدید از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسک های ناشی از آن اطلاق می شود. پژوهش حاضر با هدف مدل سازی مؤلفه های اثرگذار بر تمایل دانشجویان به راه اندازی کسب و کار انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشکده های اقتصاد و کارآفرینی (625 نفر) و فنی_مهندسی (2156 نفر) دانشگاه رازی بودند که حجم نمونه مورد نظر با استفاده از فرمول کوکران با در نظر گرفتن واریانس بیشینه، جامعه بزرگ و دامنه اطمینان 05/0به تعداد 386 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای نوآوری، مرکز کنترل درونی، توفیق طلبی، پیشگامی و ریسک پذیری به طور مستقیم و متغیرهای پیشینه خانوادگی، سابقه اشتغال و شرکت در کارگاه های کارآفرینی به طور غیرمستقیم در مجموع 33 درصد از تغییرات واریانس تمایل دانشجویان به راه اندازی کسب وکار را تبیین کردند. می توان گفت که یکی از چالش های اصلی دانشجویان، تلاش برای داشتن استقلال و امنیت شغلی در آینده است، لذا توصیه می گردد با پرورش مهارت هایی از قبیل نوآوری و دیگر مهارت های شغلی این مهم مدنظر متولیان امر قرار گرفته و زمینه ایجاد اشتغال را برای جوانان فراهم سازند.
نقش نظریه غرقگی در بازی های تبلیغاتی ویروسی با تاکید بر اشتراک گذاری اطلاعات شخصی و ارسال بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش نظریه غرقگی در بازی های تبلیغاتی ویروسی با تاکید بر اشتراک گذاری اطلاعات شخصی و ارسال بازی در نظر گرفته شد. با استفاده از یک کمپین بازاریابی ویروسی از 765 شرکت کننده 393 نفر روی لینک بازی ارسالی از طریق ایمیل کلیک کردند اما 288 نفر در بازی شرکت کردند 141 نفر سؤالات را پاسخ داده، دوستان خود را به بازی دعوت، و یا اطلاعات شخصی خود را به اشتراک گذاشتند. جهت بررسی نقش نظریه غرقگی بر ارسال بازی از رگرسیون پواسون و بر اشتراک گذاری اطلاعات شخصی از رگرسیون لجستیک از طریق نرم افزار ایویوز استفاده شد. بازیکنان با لذت درونی و غوطه وری روان شناختی (ابعاد غرقگی) تمایل دارند افراد بیشتری را به بازی دعوت و اطلاعات شخصی بیشتری درباره خود به اشتراک بگذارند. درک ارزش جایزه نیز به طور مثبت با رفتارهای ارسال بازی مرتبط است، اگرچه با اشتراک گذاری اطلاعات شخصی مرتبط نیست. یعنی به نظر می رسد که بازیکنان زمانی که انگیزه بیرونی (جوایز) دارند با افراد بیشتری در مورد بازی ارتباط برقرار می کنند، اما به احتمال زیاد اطلاعات شخصی خود را با برند به اشتراک نمی گذارند. از طرفی، بازیکنانی که انگیزه بیرونی (جوایز) دارند همچنان نگرانی های قابل توجهی در مورد حریم خصوصی دارند. در مقابل، غرقگی ارتباط مثبتی با به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی دارد و نشان می دهد که بازیکنان کاملاً غوطه ور تمایل دارند "خود را گم کنند" و نگرانی های آگانه تر خود را فراموش کنند در نتیجه، به نظر می رسد احتمال بیشتری دارد که اطلاعات شخصی را با برند به اشتراک بگذارند. شرکت هایی که می خواهند اطلاعات شخصی مشتریان را به دست آورند، باید بیشتر بر طراحی عناصر بازی تا جوایز، تمرکز کنند. به گونه ای که غوطه ور شدن روانی بازیکنان را برانگیزد.
الگوی ارائه ارزش در فرایندهای سازمانی گمرک از طریق ادغام حاکمیت فناوری اطلاعات در مدیریت فرایند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجارت جهانی نقش بسزائی در توسعه اقتصادی کشورها دارد. یکی از سازمان های موثر در زمینه تسهیل تجارت، گمرک است که به عنوان مرزبان اقتصادی کشور شناخته می شود. در گزارش ارائه شده توسط بانک جهانی کشور ایران جایگاه نامطلوبی در حوزه تجارت فرامرزی در بین کشورهای جهان دارد. این پژوهش با هدف بهبود جایگاه کشور ایران در شاخص تجارت فرامرزی گزارش بانک جهانی در بین سایر کشورها انجام شده است. بدین منظور ابتدا مطالعه حوزه های حاکمیت فناوری اطلاعات و مدیریت فرایند انجام پذیرفت، در این بررسی حوزه های پنجگانه حاکمیت فناوری اطلاعات و مراحل مورد نیاز جهت مدیریت فرایند شناسایی گردید. در پژوهش حاضر، از روش پژوهش علم طراحی برای مسئله مزبور استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل ۵۷ نفر از خبرگان حوزه گمرک بوده که نمونه ای به اندازه ۱۲ نفر از این جامعه جهت انجام مصاحبه به روش هدفمند انتخاب گردید. روش جمع آوری داده های این پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده که با استفاده از تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر به تفکیک، در سه حوزه شامل ارائه ارزش، حاکمیت فناوری اطلاعات، مدیریت فرایند طبقه بندی گردیده است. پس از طبقه بندی و تحلیل نتایج، مدلی جهت ارائه ارزش به ذینفعان سازمانی طراحی گردید. این مدل شامل بخش های مختلفی بوده که مهمترین بخش های آن بخش ”اقدامات” و ”ارائه ارزش” می باشد. دو بخش مزبور به اقداماتی اشاره دارد که لازم است در سازمان انجام پذیرد تا با ادغام حاکمیت فناوری اطلاعات در مدیریت فرایند موجب خلق ارزش برای ذینفعان گردد.