فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
167 - 197
حوزههای تخصصی:
نماد مفهومی بسیار گسترده است که تعاریف متعددی در کتب مختلف از آن ارائه شده است. در دسته بندی نمادها یکی از اقسام نمادهایی که از آن نام برده شده، نمادهای ابداعی است که با عناوینی دیگر چون نمادهای تصادفی، اختصاصی، شخصی و خاص در کتب مختلف ذکر شده است. هریک از شاعران نمادپرداز، در تصاویر نمادین خود نمادهای ابداعی دارند که پیش از آن ها کسی آن را به کار نگرفته است. عطار هم ازجمله شاعرانی است که در اشعار خود موفق به تدوین یک نظام منسجم نمادین شده و در میان شاعران عارف به سبکی یگانه دست یافته است. او در نمادپردازی ابداعاتی دارد که در این پژوهش برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع و اسناد مکتوب و الکترونیکی این نمادها را در مصیبت نامه استخراج کنیم و از این رهگذر هم شیوه های نمادپردازی عطار را به دست آوریم و هم فراگیر شدن یا نشدن این نمادها بعد از عطار بر ما مکشوف گردد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که عطار اغلب نمادهایش را در قالب اضافه های تشبیهی به کار می برد، همچنین برخی از نمادهای ابداعی عطار را تاکنون هیچ شاعری جز عطار به کار نبرده، اما برخی دیگر به صورت نمادهای فراگیری در شعر شاعران پس از عطار درآمده است. نمادهای ابداعی عطار در سه شکل اضافه های تشبیهی، استعارات و حکایات تمثیلی بیان شده اند که اغلب موارد استخراج شده، به صورت اضافه های تشبیهی است.
جلوه های انتقاد اجتماعی- سیاسی در شعر معاصر ایران و سوریه (مطالعه موردی: مهدی اخوان ثالث و محمّد الماغوط)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
168 - 195
حوزههای تخصصی:
شاعران متعهد و مردمی، این را رسالت خود می دانند که مشکلات و مسائل مختلف اجتماعی را در آینه اشعار خویش منعکس نمایند. این سرایندگان اغلب خود رنج و درد ناشی از جنگ، استعمار، استبداد، خفقان، سرکوب و فضای بسته سیاسی را تجربه کرده اند و در جهت بیداری و ترغیب مردم، دست به قلم برده اند. پژوهش پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، در پی آن بوده است تا جلوه هایی از انتقاد اجتماعی سیاسی در سروده های مهدی اخوان ثالث (از ایران) و محمّد الماغوط (از سوریه) را بررسی کرده و از این منظر وجوه تشابه و تمایز هر یک را نسبت به موضوع یاد شده در معرض نگاه خواننده قرار دهد. آنچه از جستجوی انجام شده به دست آمد به طور اختصار عبارت از آن است که: شاعران این تحقیق، انتقاد از انسداد سیاسی و عدم وجود آزادی، انتقاد از بی تدبیری و بی کفایتی حاکمان، انتقاد از غفلت زدگی و بی دردی مردم، انتقاد از سستی مبارزان، انتقاد از جنگ طلبی و... را در دستور کار خود قرار داده و بازتاب داده اند. اخوان ثالث و ماغوط درصدد آن بوده اند تا با برانگیختن احساسات ملّی و کهن، نیز، مردم را از غفلت و روزمرگی رهانده و نسبت به افتخارات گذشته شان آگاهی داده، باشد که هویّت از دست رفته را بازیافته و بدان در جهت رسیدن به یک جامعه آرمانی حیاتی دوباره بخشند.
نگاهی تطبیقی به شیوه تاریخ نگاری «طبری» و «مسعودی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
14 - 27
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری ایرانی، به مثابه بخشی از سنت تاریخ نگاری اسلامی، در قرون نخستین به ثمر نشستن دین مبین اسلام از دل مکتب تاریخ نگارانه عراق برآمد و برخی از بزرگ ترین مورخان مسلمان را در دل خود پروراند. هرچند تاریخ نگاری اسلامی ، هم زمان با تکوین تمدن اسلامی به سرعت رو به رشد نهاد، اما پویایی و رشد فلسفی چندانی نداشت. در بهترین حالت با رویکردی کلامی و با روشی متأثر از قاعده علوم حدیث و رجال بررسی می شد. البته چهره هایی استثنایی همانند طبری و مسعودی تا حدودی متفاوت تر از دیگران عمل کرده و نگاه مشخص تری به موضوع داشته اند . یکی از دلایل معروف بودن طبری را در طی قرون متوالی، می توان ثمره روش تاریخ نگاری او دانست؛ روشی که به شدت متاثیر از روش محدثان است؛ هم در جمع آوری داده های تاریخی و هم در نگارش آنها. از طرف دیگر مسعودی مورخ برجسته سده های سوم و چهارم هجری،یکی از بنیان گذاران تاریخ نگاری تحلیلی و عقلی به شمار می رود که با تالیف آثار خود، نگرش خاصی در تاریخ نگاری تحلیلی بر پایه عقل اعمال نمود. بر این مبنا در این پژوهش سعی خواهیم کرد با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی به مقایسه سبک تاریخ نگاری طبری و مسعودی بپردازیم.
تحلیل فرآیند عاطفی گفتمان در دماوندیه بهار و فی البدء.. و ثلاثیات اوراس عزالدین میهوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
1 - 23
حوزههای تخصصی:
نشانه-معناشناسی که نشانه شناسی برآمده از مکتب پاریس و آرای گریمس و فونتنی است، تحول نشانه شناسی سوسوری به شیوه ای از تحلیل متن است که در آن معنا عنصری سیال است که در فرآیندی گفتمانی شکل می گیرد. در شکل گیری این فرآیند گفتمانی ابعاد مختلفی از نظام گفتمان نقش دارند که در هر متن یکی از این ابعاد برجسته می شود. به منظور خوانشِ نشانه-معناشناختیِ متن، لازم است ابتدا مشخص شود، کدام بعد گفتمانی در متن برجستگی دارد. در مقاله حاضر دو شعر از عزّالدین میهوبی و دماوندیه بهار را از نظر چگونگی شکل گیری فرآیند عاطفی گفتمان، به روش توصیفی-تحلیلی بررسی کرده ایم. دلیل این انتخاب شباهت های موجود در صحنه عاطفی و بافت برون زبانی مشترک این دو شعر بوده است که خود به خود لحن و عاطفه مشترکی را به وجود آورده است. نتایج نشان می دهند در دماوندیه بهار و شعر فی البدء.. میهوبی مرحله شوش عاطفی به صورت کاملاً یکسانی بیان شده است. و در هر دو شعر خشم عاطفه مرکزی فرآیند عاطفی گفتمان است. همچنین افعال مؤثر، صحنه عاطفی، گفته پرداز، گفته یاب، شوش گر در شعر هر دو شاعر دلالت های مشابهی دارند. ارزیابی عاطفی یکسان از دیگر نتایج این پژوهش است.
خوانشی نو از زنان در جامعه ایران و لبنان بر اساس نظریه گیدنز (بررسی سنّت و مدرنیته در دو رمان أنا أحیا و عادت می کنیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
25 - 48
حوزههای تخصصی:
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهش های ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته به عنوان یک مسأله اجتماعی در رمان های معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّت های موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان این تقابل را در آثارشان به تصویر کشیدند. از آنجا که زیرساخت های مشترک و شباهت های فرهنگی عاملی برای تطبیق دو اثر ادبی است، این پژوهش با بررسی دو رمان أنا أحیا نوشته لیلی بعلبکی و عادت می کنیم نوشته زویا پیرزاد سعی دارد نظر آن ها را با تکیه بر نظریه آنتونی گیدنز (در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست) نشان دهد. بررسی درون مایه های مشترک این دو رمان نشانگر تقابل و جدال میان باورهای سنّتی و مدرن درباره زنان است و شاخص های سنّتی فرهنگی و اجتماعی بیشتر از عناصر مدرن در این دو رمان دیده می شود. تلاش شخصیت های اصلی زن رمان در تقابل میان باورهای نوگرای خود و سنّت های حاکم بی نتیجه می ماند و بر اساس نظریه ساختار اجتماعی گیدنز که اعتقاد دارد سنّت در مدرن ترین جوامع هم به حیات خود ادامه می دهد، در پایان این سنّت ها هستند که مسیر آن ها را تعیین می کنند و نویسندگان علی رغم گرایش زیاد به مدرنیته و نوگرایی، واقعیت اجتماعی زمانشان را بر شخصیت های اصلی رمان تحمیل می کنند.
بررسی و تحلیل تصویر سیستان در المسالک و الممالک اصطخری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
69 - 95
حوزههای تخصصی:
تصویرشناسی» که رویکردی در ادبیات تطبیقی است، با به کارگیری روشی میان رشته ای در پی شناخت فرهنگ، هویت و تصویر واقعی یک ملّت از نگاه دیگری است. یکی از متون مهمّ تاریخی قرن های سوم و چهارم مسالک و ممالک اصطخری، جغرافی دان و سفرنامه نویس آن دوران است. وی در اثرش به معرفی مناطق و اقوام مختلفی از ایران و کشورهای اسلامی پرداخته که یکی از آن ها سیستان است. ترجمه این کتاب در قرن ششم و هفتم به فارسی انجام شده که می توان آن را در قلمروی متون کهن نثر فارسی به شمار آورد. در این جستار در پی پاسخ به این پرسش ها هستیم که انواع تصاویر سیستان در المسالک و الممالک چگونه است و دیگر آن که اصطخری این تصاویر را چگونه قضاوت و روایت کرده و دلایل آن چیست؟ بر این اساس انواع تصاویر مرتبط به سیستان در اثر اصطخری بر پایه دانش تصویرشناسی و در هفت شاخصه فرهنگی، مذهبی، سیاسی، تاریخی، اقتصادی، معماری و جغرافیایی استخراج و طبقه بندی و تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در مجموع 159 تصویر مرتبط در سیستان در اثر اصطخری قابل شمارش است که از این میان تصاویر جغرافیایی با 46 درصد و تاریخی با 16 درصد بیش ترین نوع تصاویر را به خود اختصاص داده است. غلبه 60 درصدی تصاویر مثبت نیز نشانگر نگاه مثبت اصطخری به این قوم بوده و عواملی هم چون هدف تألیف اثر، تأثیرپذیری از آثار پیشین، زیست بوم، گرایش های ملّی _ مذهبی و ساختار جامعه عصر او در ارائه این تصاویر تأثیرگذار بوده است.
بررسی تطبیقی «بَکَتِ الرَّباب» خاقانی و «قِفا نَبْکِ» امرؤالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی، این سراینده ی خودباور از هم روزگارانش کسی را سزاوار همتازی نمی بیند و می گوید: «بل مرا این مراست با قدما». از این روی به هماوردی با شاه شاعران عرب، رأس عمود شعری، جندح بن حجر الکندی نامور به امرؤالقیس برمی خیزد و «قِفا نَبْکِ» او را قفا می زند. روشن است که بررسی چنین ادعایی باید در سروده های تازی خاقانی، این سراینده ی ذواللسانین انجام گیرد پس نگارندگان در پژوهش پیش روی برای رسیدن به شناختی تازه از منش دو سراینده، با بهره گیری از روش ادبیات تطبیقی به سنجش «بَکَتِ الرَّباب» خاقانی و«قِفا نَبْکِ» امرؤالقیس پرداخته و کوشیده اند که نگاه خاقانی را در برخورد با معلقه ی امرؤالقیس ارزیابی کنند. برای دست یافتن به خواسته یاد شده، نخست در روساخت به کاوش وزن، قافیه، زبان و واژگان پرداخته و سپس در زیرساخت، گریه بر اطلال و دمن، زمان و جایگاه آن در اندوه سرایندگان، چگونگی پرداختن به مکان و چرایی آن، شیوه ی شاعری هر یک در خودستایی، صراحت امرؤالقیس و عفت خاقانی در عشق بازی، نگرش سرایندگان به صبح و شب و سرانجام پیوند خاقانی و امرؤالقیس با پدیده ها را بررسی کرده و نشان داده اند که خاقانی فراخور درون مایه، وزن را دگرگون کرده؛ قافیه را همزه آورده تا چامه را بلندتر بسراید؛ به واژگان امروالقیس، کاربردی دیگر بخشیده؛ تصاویری نو آفریده؛ برخلاف سراینده تازی، در گذشته به سر نبرده و آشکارا از سرآمدی ادبی خویش می گوید. عشق ورزی امرؤالقیس بی پروا ولی عشق خاقانی عفیف بوده؛ سراینده ایرانی توصیف گر صبح ولی سراینده تازی همدم شب است. البته خاقانی شیوه پرداختن به پدیده ها را نیز گونه ای دیگر کرده است.
طبقه بندی و تحلیل کارکرد اشیای مقدّس در شفابخشی (با تاکید بر مهم ترین متون منثور عرفانی تا قرن هفتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شفابخشی یکی از مهم ترین کرامت های مشایخ صوفیه است. برخی از این شفابخشی ها، از طریق اشیای مقدّس و متبرّکی صورت می گرفته که متعلق به مشایخ متصوفه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی و تبیین کارکرد این اشیا در بخشی از متون عرفانی فارسی پرداخته و آن را با پیشینه های اسطوره ای و دینی تحلیل کرده است. براساس پژوهش حاضر، اشیای شفابخش در سه گروه جای دارند: نخست مکتوبات؛ شامل دست نوشته های مشایخ، حرزها و تعویذه، شعرها و نامه ها، سپس جامه ها و انواع پوشش های مشایخ؛ از جمله خرقه، پیراهن، لباچه، کلاه و نعلین، و در آخر؛ خوراک ها، نیم خورده ها، آب دهان و اشیای متعلق به آن (همچون خلال ). تقدّس، تبرّک و شفابخشی در همه این موارد مشترک است و به واسطه پیوند با مشایخ متصوفه به این اشیا اعطا شده است.
مطالعه تطبیقی یادگیری تجربی توسط میانجی گرهای انسانی و فناوری: تفکر انتقادی، درک مطلب و افزایش واژگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
24 - 51
حوزههای تخصصی:
مسئولان آموزشی بر این باورند که تجربه و فناوری می تواند پیشرفت تحصیلی کودکان خردسال را افزایش دهد و سطح پنهان تفکر انتقادی آنها را فعال کند. بنابراین، هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر میانجی گرهای انسانی و فناوری بر تفکرانتقادی ، درک مطلب، و توسعه واژگان زبان آموزان کودک با استفاده از تئوری یادگیری تجربی بود. به همین منظور، دو گروه شصت نفری فراگیر (سی دانش آموز در هر گروه) در طی چهار ماه در معرض دو نوع میانجی گر قرار گرفتند: معلم و تکنولوژی. از پیش آزمون و پس آزمون برای سنجش میزان پیشرفت زبان آموزان در تفکر انتقادی، درک مطلب و تسلط بر واژگان استفاده شد. نتایج نشان داد که فراگیران در گروه آزمایش با واسطه فناوری نسبت به گروه با واسطه معلم در سطح تفکر انتقادی، توسعه واژگان و درک مطلب برتری داشتند. این نشان می دهد که فراگیرانی که به واسطه کامپیوترو فناوری در تعامل هستند، از کسانی که با یک واسطه انسان، یعنی معلم تعامل دارند، پیشی می گیرند. یافته های ما پیشنهاد می کند که واسطه های غیرانسانی (فناوری) از انسان ها قانع کننده تر هستند، احتمالاً به دلیل ویژگی های فریبنده شان که انگیزه و الهام یادگیرندگان را افزایش می دهد.
اخلاق در آینه اشعار لسانی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
36 - 66
حوزههای تخصصی:
ایرانیان از دیرباز به اخلاق و انسان مداری اهمیت می دادند. اندرزنامه های به جا مانده از دوره پیش از اسلام و فراوانی حکایات اخلاق محور در متون پیشنیان گواه صادق این مدعاست. از آنجا که تأکید بر آموزه های اخلاقی غالباً برآمده از جامعه های متمدن و خداباور است، محوریت اخلاق و فرهنگ را در دوره پس از اسلام نیز شاهدیم. یکی از مظاهر آشکار آن، مباحث اخلاقی و تعلیمی، در میان آثار شاعران گذشته تا به امروز ماست که بیش و کم همه شاعران در این مقوله مضمون آفرینی و قلم فرسایی کرده اند. لسانی شیرازی شاعر برجسته قرن دهم نیز از شاعرانی است که مباحث اخلاقی و تعلیمی در اشعار او نمودی آشکار دارد. در این پژوهش، در ابتدا مختصری از زندگی لسانی و تعریفی از اخلاق ارائه گردید و در ادامه مکارم و آفات اخلاقی مستخرج از دیوان شاعر به همراه شواهد مثال ذکر گردید. مکارم اخلاقی با یازده بخش و مجموعاً شامل چهل و دو شاهد مثال است و آفات اخلاقی را با دو منشأ عوامل نفسانی و عوامل فکری و ذهنی بیان کردیم که عوامل فکری و ذهنی مبادرت به خطا در سه بخش، با ده شاهد مثال و عوامل نفسانی در شانزده بخش، با صد و نه شاهد مثال ذکر گردیده است.
مقایسه تصویرسازی عاشقانه نزار قبانی و سیمین بهبهانی با استفاده از صفات و حالات کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
25 - 50
حوزههای تخصصی:
نزار قبانی و سیمین بهبهانی، از شاعران پر آوازه و صاحب سبک در ادب عربی و فارسی هستند. این دو شاعر برجسته به سبب گرایش به سبک رمانتیک از حالات و صفات کودکان به عنوان ابزاری برای بیان احساسات و عواطف خود بهره برده اند. نزار کودکی را کلید شخصیت و زندگی ادبی خود می داند و در اشعارش شادی ها و تجربه های شیرین کودکی را بیان می کند، و هرگز خود را جدای از حالات کودکی نمی بیند. اما سیمین دوران کودکی تلخی را سپری نموده و این تلخی ها در اشعارش انعکاس یافته است، با آنکه خاطرات کودکی دو شاعر، یکی شیرین و دیگری تلخ است هر دو با هنرمندی تمام از صفات و حالات کودکان چون عشق به بازی، عشق به مادر، معصومیت، زیبایی و لطافت، صداقت و بی ریایی و... برای تصویر سازی های عاشقانه خود استفاده کرده اند. در این مقاله نشان داده ایم که با وجود تفاوت های بسیار این دو شاعر از جهت جنسیت و ملیت، به سبب احساسات مشترک انسانی، حالات و صفات کودکان را محملی جهت بیان احساسات و عواطف عاشقانه خود قرار داده اند.
اعتبارسنجی مدل انواع حرکات: بینش های حاصل از معلمان انگلیسی در مقابل معلمان ادبیات فارسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
197 - 216
حوزههای تخصصی:
این مطالعه کمّی به دنبال اعتبارسنجی مدل انواع حرکات ایرانی با استفاده از بینش های حاصل از معلمان انگلیسی و ادبیات فارسی ایرانی بود. بر اساس 3 موضوع و 8 دسته از مدل انواع حرکات شامل: الف) دیداکتیک (تمرین، آموزش و بازخورد)، ب) انضباط (تنبیه و مدیریت)، و ج)سازگاری (اعتماد، درگیری و تشویق)، یک پرسشنامه 3 عاملی انواع حرکات تهیه و با نمونه ای به حجم 190 نفر از معلمان در بافت ایرانی پایلوت شد تا قابلیت اعتماد و روایی آن را ارزیابی کند. تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) انجام شد که وجود 3 سازه و 26 مورد را تأیید کرد. همچنین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه انواع حرکات تأیید شد. علاوه بر این، ضریب آلفای کرونباخ 0.83 نیز قابلیت اعتماد آن را تأیید کرد. سپس، پرسشنامه نهایی 26 مورد در میان طیف وسیعی از معلمان انگلیسی و ادبیات فارسی ایرانی از طریق کانال های مختلف مانند ایمیل، واتس اپ و تلگرام توزیع شد و در نهایت 332 پاسخ دریافت شد. یافته ها نشان داد که نگرش معلمان انگلیسی و ادبیات فارسی ایرانی در مورد سازه های سازگاری و انضباط به لحاظ آماری متفاوت است. سپس با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی (CFA)، نتایج ساختار اولیه شناسایی شده از طریق EFA را که شامل 3 سازه و 26 مورد است، تأیید کرد. به طور کلی، مدل پیشنهادی انواع حرکات نشان دهنده برازش قابل قبول تا خوب است، هرچند امکان بهبود در شاخص های TLI و CFI وجود دارد. نتایج نشان می دهد که حرکات دیداکتیک باید در کنار سایر روش های آموزش برای تکمیل آموزش استفاده شوند.
کنکاشی تطبیقی از التیام روان زخم زیست محیطی در رمان های مراسم لزلی مارمون سیلکو و سووشون سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
49 - 72
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریات نقد بوم گرا، رمان های مراسم از لزلی مارمون سیلکو(-1948) و سووشون از سیمین دانشور(1300-1390) از دیدگاه التیام روان زخم ها مورد بررسی قرار گرفته اند. نقد زیست محیطی رابطه میان طبیعت و انسان را در متون ادبی تحلیل می کند. همچنین با به کارگیری رویکرد روان زخم زیست محیطی جایگاه و اهمیت محیط زیست بر روان انسان مورد تاکید قرار می-گیرد. این مقاله با بررسی این رمان ها به چگونگی تاثیر شرایط محیط زیست بر روان انسان در راستای نمود و تجلی رابطه گسست-ناپذیر انسان و محیط زیست می پردازد. در این مقاله مراسم و سووشون به مثابه دو اثر از دو نویسنده نامدار، دغدغه های زیست محیطی سیلکو و دانشور را به تصویر می کشند. نظریات بوم گرایانه ی لارنس بیوئل و همچنین چریل گلتفلتی و هارولد فروم برای تحلیل آثار مورد استفاده قرارگرفته اند. نظریات کتی کاروت پیرامون روان زخم نیز در این مقاله به کار گرفته شده تا نشان دهند چگونه روان زخم ها در زندگی انسان ها و روابطشان با طبیعت دخیل هستند. وجه مشترک قهرمانان سیلکو و دانشور، بهره گیری از خود طبیعت برای درمان و التیام روان زخم هایی است که به واسطه تخریب طبیعت و سرزمین ایجاد گشته اند.
تحلیل نشانه شناختی و کارکردهای «خواب و واقعه» در صفوة الصفا ابن بزاز اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
39 - 71
حوزههای تخصصی:
نشانه های زبانی هر اثر با توجه به تجربه های عرفانی و شرایط زمانی، مقامی و زیستی عارف می تواند بر معانی متعددی دلالت کند. جست وجوی این آفاق معنایی و آشکارکردن روند تولید معنا از رویکردها و اهداف دانش نشانه شناسی است. امبرتو اکو با احاطه بر روش های گوناگون تحلیل در نشانه شناسی و ویژگی های هر یک از این روش ها کوشیده است تا نظریه ای ترکیبی و تفسیری در این راه به وجود آورد. هدف پژوهش حاضر آن است که فرایند تولید واقعه و فهم و تفسیر آن را تبیین کند. در نتیجه اگرچه واقعه به طورمعمول پیامی برای سالک از عالم معنا در نظر گرفته می شود، از دیدگاه نظریه «تولید نشانه» واقعه سکه ای است که در یک رو مسیر ارتباطی میان سالک با عالم معناست و رویی دیگر پیامی که از عالم معنا به سالک می رساند. سالک گیرنده پیام است، اما قادر به ادراک معنای پیام نیست، تنها می تواند پیام را به نشانه های زبانی تبدیل کند. پیر و مراد مفسر واقعه است و اوست که پیام اصلی واقعه را برای سالک آشکار می کند. در دیگر سو واقعه خود نشانه ای است که کارکردهایی دارد و از آن جمله می توان به تکاپو برای یافتن و کارکردهای تعلیمی اشاره کرد.
واکاوی طبیعت در گفتمان مشترک ضرب المثل های لبنانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
159 - 177
حوزههای تخصصی:
از آنجا که ضرب المثل ها یکی از مقوله های زبانی بسیار مهم هر ملت را تشکیل می دهند و علاوه بر این نمای کاملی از فرهنگ و آداب و رسوم و عقاید یک ملت هستند، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند و مقوله مهمی در مطالعات زبان شناسی و ادبیات به شمار می روند.ضرب المثل ها در ادبیات ملل مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردارند تا جایی که بخش مهمی از ادبیات هر جامعه را دربرگرفته اند و بررسی آن ها منجربه کشف اشتراکات و اختلافات فرهنگی آنها می شود و نشانه دغدغه فکری گذشتگان و دارای پند و اندرز است. زبان های فارسی و عربی در طول تاریخ همواره تاثیرات بسیاری بر هم داشته اند و این تاثیرات و مبادلات فرهنگی گاها باعث ایجاد اشتراکات زیادی بین این دو زبان شده است. این مقاله سعی دارد به روش توصیفی تحلیلی ضرب المثل های با مفهوم مشترک بین این دو زبان را از نظر جایگاه عناصر طبیعی در آن ها مورد بررسی قرار دهد. نتایج این مقاله حاکی از آن است مثل های فارسی و لبنانی در به کارگیری عناصر طبیعی زمینی دارای مشترکات بسیاری هستند علت این امر به موقعیت جغرافیایی، بافت فرهنگی و تاریخی و بینش مشترک دو ملت باز می گردد. اما در عین حال ضرب المثل های لبنانی در مقایسه با ضرب المثل های فارسی گرایش بیشتری به عناصر طبیعت به ویژه حیوان و سنگ داشته است. از دیگر نقاط مشترک آن ها، این که هر دو زبان در بیان مثل های خود در به کارگیری حیوانات به استقامت آن ها، غریزه و جثه شان توجه داشته اند اما در دیگر عناصر همچون کوه، سنگ و آب صرفا خود واژگان مدنظر بوده اند.
ترجمه عناصر فرهنگی در زیرنویس عربی فیلم «کتاب قانون» بر پایه الگوی وژتاسیه ویچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
97 - 132
حوزههای تخصصی:
تفاوت های فرهنگی و زبانی در متون دیداری -شنیداری، همواره دشواری های بسیاری را در امر واژه گزینی و انتقال عناصر فرهنگی پیش روی مترجمان قرار می دهد و مسأله ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری این عناصر، آنان را به چالش می کشد. هدف از این پژوهش، کندوکاو در زمینه چگونگی انتقال عناصر فرهنگی در قالب زیرنویس با تکیه بر روش توصیفی -تحلیلی است. به این سبب با گذر از امکان پذیری یا امکان ناپذیری انتقال مؤلفه های فرهنگی به مخاطبان غیربومی به تحلیل فیلم «کتاب قانون» بر پایه ریخت شناسی فرهنگی وُژتاسیه ویچ پرداخته، آنگاه با تکیه بر تکنیک های هفت گانه وینه و داربلنه به بررسی و تحلیل زیرنویس عربی مجموعه ی گزاره های شفاهی این فیلم می پردازیم و در پی آن هستیم که نشان دهیم کدام دسته از عناصر فرهنگی ویچ نمود بیشتری دارد و مترجم در گزینش واژگان و چینش ساختاری عبارت ها بیشتر از کدام یک از ترفندهای این دو نظریه پرداز بهره برده است. نتایج نشان از آن دارد که اصطلاحات زبانی و اشارات کاملاً فرهنگی به ادبیات، سپس اسامی و اصطلاحات ناظر بر سبک زندگی، بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. تحلیل های توصیفی و زبان شناختی حاصل از ترجمه گزاره های شفاهی فرهنگی در این پیکره نیز نشان از آن دارد که مترجم، بیشتر از ترجمه غیرمستقیم و راهکار تعادل (معادل یابی) با بسامد 14 و 40% و سپس راهکار همانندسازی (اقتباس) با بسامد 12 و 35% بهره برده است.
تعامل بینامتنی قابوسنامه و اقوال پیرانِ صوفیّه بر اساس نظریّه ژرار ژُنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
47 - 78
حوزههای تخصصی:
قابوسنامه از آثار برجسته ادب تعلیمیِ فارسی است که به دلیل جذّابیّت فرمی و تنوّع محتوایی از گرانیگاه های متون ادب فارسی به شمار می رود. این کتاب از لحاظ اخذ، ترشیح و انتقال آموزه های اعتقادی، اجتماعی و تربیتی، نقشِ بینامتنیِ انکارناپذیری در تطوّر کهکشانِ متنی زبان و ادب فارسی داشته است. از مواریث ارزشمندی که از طریقِ قابوسنامه به آثار مهمّ فارسی بعد از وی رسیده، اقوالِ حکیمانه و پندهای تربیتی بزرگان تصوّف اسلامی ایرانی است. تحلیل بینامتنیّت قابوسنامه با اقوال صوفیّه، می تواند علاوه بر تبیین سهمِ عرفان و تصوّف در نظامِ تربیتیِ عنصرالمعالی، ما را با میزان و نحوه کارکرد بینامتنی قابوسنامه و آبشخورهای فکری آن آشنا و در فهم بهتر این کتاب و متون مرتبط با آن یاری کند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده، به نتایجی از این قبیل رسیده است که بسامد بالایِ بینامتنیّت ضمنی و صریح از حیثیّت والایِ ادبی و زیبایی شناختی قابوسنامه حکایت می کند. همچنین وفورِ موضوعات تعلیمیِ اجتماعی و اعتقادی، و لزومِ ادب گفتاری و رفتاری نشان اهمیّت روابط و تعاملات اجتماعی در دیدگاه عنصرالمعالی و چهارچوبِ فکریِ تصوّف است. توجّه به اقوال و افعال مشایخ طراز اول عرفان اسلامی نیز حاکی از اعتقاد استوار عنصرالمعالی به اخذ آموزه های تعلیمی از سرچشمه های اصلی این نهضت است.
دیالکتیک سنّت و مدرنیته در ادبیات سیاسی ایران؛ بررسی تطبیقی دو داستان «فارسی شکر است» و «رجل سیاسی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
52 - 82
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مهم ادبیات سیاسی ایران جدال و دیالکتیک سنّت و مدرنیته است. درواقع می توان اذعان داشت دو عامل اصلی استبداد و عقب ماندگی جامعه سیاسی حاصل جدال سنّت و مدرنیته بوده است. در این رابطه، بسیاری از نویسندگان ادبیات فارسی، به ویژه از عصر مشروطه به بعد، در آثار نظم و نثر خود با بهره گیری از شیوه هایی همچون طنز، اوضاع سیاسی اسفناک ایران را ترسیم کرده اند. یکی از نویسندگان مشهوری که در آثار خود همواره با بیانی مبتنی بر طنز، اوضاع سیاسی ایران را به نقد کشیده است، محمّدعلی جمالزاده اصفهانی بوده است. وی در آثار ادبی خود، بارها آشفتگی سیاسی- فرهنگی جامعه ایران اعمّ از حاکمین و طبقات مختلف مردم را ترسیم کرده است. در این مقاله، نویسندگان در تلاشند تا با استفاده از روش تطبیقی دو اثر جمالزاده با عناوین «رجل سیاسی» و «فارسی شکر است» را با بهره گیری از طنز سیاسی بررسی نمایند و به این سوال اصلی پاسخ دهند: «جمالزاده جدال سنّت و مدرنیته را در دو داستان رجل سیاسی و فارسی شکر است چگونه و در قالب چه مفاهیمی دسته بندی نموده است؟» فرضیه مقاله تأکیدی است بر این موضوع که این دو اثر جمالزاده عمدتاً با محوریت طنز و گفتمان انتقادی و با هدف اصلاح اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه خود صورت پذیرفته است. یافته های مقاله نشان داد جمالزاده در داستان «فارسی شکر است» چهار مفهوم کلان نهادینگی استبداد و فساد؛ سیاست زدگی جامعه ایران، شکاف عمیق طبقاتی و دیالکتیک فرهنگ وارداتی و هویت سنّتی را نشان می دهد. اما در داستان رجل سیاسی، جمالزاده به بررسی جامعه ایران در زمان و شرایط خاصی می پردازد و به افتادن سرنوشت مردم به دست کسانی اشاره دارد که اصلاً تخصصی ندارند. در این راستا، سیاست به مثابه ثروت و رفاه، فقدان مریتوکراسی، لمپنیسم سیاسی، عدم فهم مسائل سیاسی و فقدان تخصص، ناپایداری توده ها در قالب «جو زدگی سیاسی، تشجییع سیاسی و قهرمان سازی نادرست و لابی گری سیاسی مهم ترین مواردی است که جمالزاده بدان اشاره نموده است.
نگاهی نو به احوال و آثار امام بخش صهبایی دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
31-51
حوزههای تخصصی:
نقد آثار برجسته در تمام اعصار آفرینش های ادبی حضور داشته است. در قرن دوازدهم هجری امام بخش صهبایی یکی از سخنوران و نویسندگانِ نامی فارسیِ شبه قاره در قرنِ دوازدهم هجری و هیجدهم میلادی به شمار می رود که در زمینه های نقد ادبی، شرح نویسی، دستورنویسی و شاعری سرآمد روزگار خود بود، اما بر خلاف ارزش های فراوانی که دیدگاه ها و آثار صهبایی دارد، تا کنون آن طور که باید به زندگی و آثار او پرداخته نشده است. معرفی امام بخش صهبایی، آثار و نقش تأثیرگذار شاگردان او در ترویج زبان فارسی در شبه قاره مهم ترین رهاورد این پژوهش است.علاوه بر این از رهگذر این پژوهش نقش صهبایی در قلمرو شرح نویسی و عرصه های دیگری چون نقد ادبی و مباحث زبان شناختی مشخص می شود. در این پژوهش برآنیم با رویکرد تحلیلی و توصیفی، زندگی و نتایج کوشش های جان فرسای صهبایی را هم به لحاظ تربیت شاگردان برجسته و هم به یادگار گذاشتن آثار گران سنگ، از طریق استناد و مراجعه به منابع مؤثق، اعم از فارسی و اردو مورد بررسی قرار دهیم.
بررسی دلایل موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
93 - 112
حوزههای تخصصی:
آشنایی اخیر جوامع غربی، خاصه امریکاییان با مولانا و اشعار او، مدیون ترجمه های کلمن بارکس، باید بوده باشد! مترجمی که نخستین بار درسال 1976، به همت دوست خود یعنی رابرت بلای، با مولانا و اشعار او آشنا شد. کلمن بارکس درحالی دست به ترجمه اشعار مولانا زد که کوچکترین آشنایی ای با زبان و ادبیات فارسی نداشت و با استفاده از ترجمه های پیشین که توسط آربری و نیکلسن انجام گرفته بود، به ترجمه دوباره این اشعار پرداخت و سبب شد تا اشعار شاعری مسلمان از دیار شرق، صدرنشین کتاب های پرفروش در آمریکا باشد. در پاسخ به پرسش اصلی این پژوهش که در پی یافتن سبب های موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی است؛ بررسی تعدادی از ترجمه های بارکس، از کتاب های مختلف او، با کمک نظریه آندره لفور، نظریه پرداز حوزه ترجمه، با توجه به روش توصیفی و تحلیلی و با مقایسه آن ترجمه ها، با متن اصلی این موضوع که اینک اهمیت جهانی یافته است، به بحث و بررسی گذاشته شد.