فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۷ مورد.
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
51 - 64
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در چند دهه گذشته واکاوی چگونگی شکل گیری قصد کارآفرینانه دانشجویان به یکی از موضوعات اصلی در پژوهش های حوزه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی تبدیل شده است. یکی از ویژگی های فردی و شخصیتی که نقش قابل توجهی در تقویت قصد کارآفرینانه دارد، هوش مالی است که در مطالعات پیشین خیلی کم مورد توجه قرار گرفته است. هوش مالی بالا برای کارآفرینی الزامی است؛ زیرا کارآفرینان برای ایجاد کسب وکار جدید با چالش های مالی مواجه می شوند و باید تصمیم گیری های مالی آگاهانه داشته باشند. برهمین اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد هوش مالی در توسعه قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته حسابداری ایران است. افزون براین، نقش تعدیل گر جنسیت در رابطه بین ابعاد هوش مالی و قصد کارآفرینانه نیز بررسی شده است.روش شناسی: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام دانشجویان رشته حسابداری در نظام آموزش عالی ایران بودند که تعداد 252 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. به منظور گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه استاندارد آنلاین در قالب طیف پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. برای سنجش روایی پرسشنامه از نظرات متخصصان کارآفرینی و مدیریت مالی و حسابداری و روایی سازه (روایی همگرا و تشخیصی) و برای سنجش پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ (α) و پایایی ترکیبی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از رهیافت مدل سازی معادلات ساختاری در قالب نرم افزارهای SPSS نسخه 27 و SmartPLS نسخه سه انجام شد.یافته ها: نتایچ پژوهش در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد بُعد هوش پس انداز تأثیر مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته حسابداری داشت، اما تأثیر ابعاد هوش خرج کردن و پول دادن بر قصد کارآفرینانه دانشجویان تأیید نشد. نتایج تحلیل چندگروهی نیز نشان داد متغیر جنسیت تأثیر ابعاد هوش خرج کردن و پول دادن بر قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته حسابداری ایران را تعدیل می کند؛ به گونه ای که تأثیر هوش خرج کردن بر قصد کارآفرینانه در دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر و تأثیر هوش پول دادن بر قصد کارآفرینانه در دانشجویان پسران بیشتر از دختران بود. نتایج این تحلیل، نقش تعدیلگر جنسیت در رابطه بین هوش پس انداز کردن و قصد کارآفرینانه را تأیید نکرد.نتیجه گیری/ دستاوردها: نتایج پژوهش حاضر نقش ابعاد هوش مالی در تقویت قصد کارآفرینانه دانشجویان را شفاف کرد؛ به گونه ای که پژوهشگران و سیاست گذاران دولتی و آموزشی می تواند از دستاوردهای نظری و کاربردی این مطالعه استفاده کنند. در واقع، پژوهش حاضر با مشخص کردن چگونگی تأثیرگذاری ابعاد هوش مالی و همچنین، تفاوت های جنسیتی در رابطه بین ابعاد هوش مالی و قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته حسابداری به توسعه ادبیات کارآفرینی در این زمینه کمک کرد. افزون براین، به سیاست گذاران دولتی و آموزشی کشور پیشنهاد می شود که مباحث و شیوه های پس انداز کردن و مدیریت درآمدها و مخارج، بودجه بندی مالی و نحوه ارتقای مهارت های مالی در سرفصل های آموزشی گنجانده شود. همچنین، با توجه به وجود تفاوت های جنسیتی در زمینه تأثیر هوش مالی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان، لازم است آموزش های مالی و کارآفرینی با در نظر گرفتن انگیزه ها، اهداف و روحیات متفاوت دختران و پسران طراحی و اجرا شود.
شناسایی ابعاد بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط صنایع غذایی در بازار های نوظهور خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین المللی سازی کسب وکارهای کوچک و متوسط، بعنوان یکی از اهداف اصلی کسب وکارها، عامل موفقیت کارآفرینان به شمار می رود. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط در بازارهای نوظهور انجام شده است. پژوهش حاضر ذیل پارادایم تفسیرگرایی، با رویکرد کیفی و استراتژی مطاله موردی چندگانه، سعی به فهم و یافتن چگونگی بین المللی سازی کسب وکارهای کوچک و متوسط در بازارهای نوظهور دارد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، از چهار کارآفرین موفق بین المللی در بازارهای نوظهور بواسطه پیشینه آنها در راه اندازی کسب وکارهای مختلف در صنایع غذایی، سواد آکادمیک و همچنین میزان تسلط و شناخت ایشان از بازارهای نوظهور، جمع آوری شده است. با تحلیل محتوای مصاحبه ها و استخراج کدها، ابعاد و مولفه های مدل بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط در بازارهای نوظهور شناسایی و استخراج شدند. فرایندکدگذاری داده ها از طریق نرم افزار مکس کیو دی نسخه 2020 صورت گرفت. بر اساس نتایج تحلیل داده ها، چهارده بعد اصلی مدل بین المللی سازی کسب و کارهای کوچک و متوسط در بازارهای نوظهور شامل هوشیاری کارآفرینانه، تجارب زیسته کارآفرین، ویژگی های شخیصتی کارآفرین بین المللی، گرایش کارآفرینانه، چشم انداز، قابلیت های پویا، نوآوری در اجزای مدل کسب و کار و استراتژی های کسب وکار، برندسازی، مزیت رقابتی، بازاریابی، ارزش های حاکم بر بازار هدف، محیط نهادی و پویایی محیط کسب وکار است.
تاثیر کاربرد کلان داده ها بر عملکرد مالی با تاکید بر مزیت رقابتی در صنعت شیر و فرآورده های لبنی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۷
47 - 62
حوزههای تخصصی:
کلان داده ها به عنوان یک منبع عظیم اطلاعاتی می توانند به صنابع کمک کنند تا عملیات، فرایندها و منابع خود را بهینه کنند. توسعه و گسترش کلان داده ها و فناوری های مبتنی بر آن، توجه بسیاری از محققان را به این موضوع جلب کرده است. با این وجود، شواهد تجربی بسیار کمی در مورد سهم استفاده از کلان داده ها بر عملکرد مالی کارخانه های تولیدی و مزیت رقابتی ارائه شده است. لذا این مطالعه به بررسی تاثیر کاربرد کلان داده ها از نظر فنی و فردی بر عملکرد مالی در صنعت شیر و فرآورده های لبنی استان کرمان با تاکید بر مزیت رقابتی در سال 1402 پرداخت. جامعه آماری در این پژوهش کلیه کارکنان در صنایع شیر و فراورده های لبنی استان کرمان به تعداد 490 نفر می باشند که درنهایت با استفاده از فرمول کوکران اوکان تعداد 215نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند برای بررسی موضوع از آزمون معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج نشان داد که کاربرد فنی و فردی کلان داده ها در صنایع بر عملکرد مالی با نقش واسطه ای مزیت رقابتی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین مزیت رقابتی بر عملکرد مالی تاثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان گفت، کارخانه هایی که از فناوری کلان داده ها در عملیات تولید خود استفاده می کنند، مزیت رقابتی را برای خود ایجاد کرده، که این امر منجر به افزایش عملکرد مالی برای آنها خواهد شد
شناسایی و اولویت بندی سناریوهای همکاری راهبردی بین سیستم بانکی خصوصی و فینتک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی سناریوهای همکاری راهبردی بین سیستم بانکی خصوصی و فینتک ها است. روش: جامعه آماری پژوهش مدیران، خبرگان، نماینده یا افراد مطلع در حوزه همکاری راهبردی بین سیستم بانکی خصوصی و فناوری های نوین مالی است. پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش جزو پژوهش های توصیفی-پیمایشی محسوب می شود که برای گردآوری داده ها از پرسشنامه و نیز برای تحلیل داده ها از روش تجزیه وتحلیل توأمان و نرم افزار SPSS استفاده شده است.یافته: نتایج حاصل از شناسایی و اولویت بندی سناریوهای ارتباط بین فینتک ها (پی تک، بانک تک و اینشور تک) و مدل های همکاری راهبردی بین سیستم بانک خصوصی و فینتک ها (خرید، سرمایه گذاری، برون سپاری و توسعه فینتک ها) پس از تحلیل مطلوبیت به ترتیب؛ برای بانک تک، مدل خرید (427/0)، برای پی تک، مدل سرمایه گذاری (175/0)، برای اینشور تک، مدل برون سپاری (532/0) در اولویت و ترجیح است و میزان اهمیت به ترتیب؛ بانک تک (592/48)، پی تک (876/34) و اینشور تک (532/18) می باشد.نتیجه گیری: رشد روزافزون کسب وکارهای نوپای مالی، بانک های سنتی را بر آن می دارد تا متناسب با شرایط جدید، تغییراتی بنیادین در مدل های کسب وکار خود ایجاد نمایند. از سوی دیگر نظام بانکی خصوصی ایران هم در لایه سیاست گذاری و هم لایه خرد با مسائل گسترده ای مواجه است و لزوم تحولات بنیادین اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین شرکت های فعال در حوزه فناوری های مالی با رفتارهای تهاجمی، بانک های سنتی را به چالش کشانده و سهم قابل توجهی از بازار را به خود اختصاص داده اند.
تاثیر بازاریابی رسانه های اجتماعی بر قصد خرید با در نظر گرفتن نقش میانجی تعامل مشتری، تصویر برند و آگاهی از برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
161 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف: رسانه های اجتماعی امروزه نقش بسیار مهمی در زندگی روزمره افراد و کسب وکارها ایفا می کنند. این پلتفرم ها علاوه بر ارتباطات شخصی، به یکی از اصلی ترین ابزارهای بازاریابی نیز تبدیل شده اند. همچنین این پلتفرم ها تأثیر مستقیمی بر تصمیم گیری خرید افراد دارند. پژوهش حاضر، به دنبال بررسی تاثیر بازاریابی رسانه های اجتماعی بر قصد خرید با در نظر گرفتن نقش میانجی تعامل مشتری، تصویر برند و آگاهی از برند می باشدروش: این پژوهش با رویکرد فلسفی اثبات گرایی و با استفاده از روش کمی انجام شده است. استراتژی پژوهش، پیمایشی بوده و از پرسشنامه استاندارد با طیف لیکرت پنج گزینه ای برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. این پژوهش دارای افق زمانی مقطعی است و در بازه زمانی یک ماهه بین تاریخ 10 تیر تا 15 مرداد (35 روز) انجام شده است. جامعه آماری شامل مشتریان بالقوه و بالفعل برند اسنس بوده و نمونه گیری به روش غیراحتمالی در دسترس با حجم نمونه 410 نفر انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و Smart PLS استفاده شده است.نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که بازاریابی در شبکه های اجتماعی می تواند به افزایش آگاهی از برند، تقویت تعامل با مشتریان و در نهایت، افزایش قصد خرید در محصولات آرایشی منجر می شود و پیشنهاد می شود که برندهای این حوزه، از رسانه های اجتماعی می توانند برای معرفی محصولات خود و ایجاد ارتباط با مشتریان و ایجاد قصد خرید در آنها استفاده کنند.
بررسی ارتباط مولفه های تجربه مشتری بر تعهد و رفتارهای درگیری مشتری در صنعت خرده فروشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق در مرحله اول بررسی نقش میانجی تعهد مشتری بر ارتباط بین تجربه و رفتارهای درگیری مشتری و در مرحله دوم بررسی ارتباط مولفه های تجربه مشتری بر تعهد و رفتارهای درگیری مشتری و تعهد بر رفتارهای درگیری مشتری بود. این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه مشتریان فروشگاه های افق کوروش در شهر اصفهان بود که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برای جامعه نامحدود 384 نفر تعیین شد و برای اطمینان بیشتر تعداد 429 پرسشنامه جمع آوری و تحلیل گردید. برای نمونه گیری از روش تصادفی ساده و جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. همچنین، پایایی پژوهش از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت و تایید شد. به منظور آزمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS نسخه 3 و SPSS نسخه 19 استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین تجربه مشتری و رفتارهای درگیری مشتری با نقش میانجی تعهد مشتری ارتباط معناداری وجود دارد. بین مولفه های تجربه مشتری(شناختی، هیجانی، فیزیکی/حسی و اجتماعی) با تعهد مشتری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. بعلاوه، بین تعهد مشتری با رفتارهای درگیری مشتری ارتباط مثبت وجود دارد. بین مولفه های تجربه مشتری (شناختی، هیجانی، فیزیک/حسی و اجتماعی) با رفتارهای درگیری مشتری (پذیرش، همکاری، بازخورد، کمک به دیگران و تبلیغات دهان به دهان مثبت) ارتباط معناداری وجود دارد. بنابراین، با تمرکز بر ارایه تجارب مثبت مشتری که تعهد را تقویت می کند، سازمان ها می توانند رفتارهای درگیری را پیش ببرند و یک پایگاه مشتری وفادار را پرورش دهند.
مدل بهبود صادرات کارآفرینان صنایع کوچک و متوسط ایران با محوریت تدوین کار راهه شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادرات و بهبود آن برای بنگاه های کوچک و متوسط یک موضوع مهم و محوری است که به عنوان ابزاری برای رسیدن به رشد مطلوب اقتصادی و توسعه پایدار است. یکی از اهرم های موفقیت این صنایع صادرات کارآفرینانه است، که در این راستا با توجه به اهمیت منابع انسانی تدوین کارراهه شغلی متناسب با این مساله امری حیاتی است و نبود آن، این سازمان ها را متحمل کاهش چشمگیر صادرات می کند. در این راستا این پژوهش با هدف تدوین مدل بهبود صادرات کارآفرینان صنایع کوچک و متوسط ایران با رویکرد تدوین کار راهه شغلی در ایران به انجام رسید. این پژوهش با استفاده از روش آمیخته (کیفی-کمی) به انجام رسید که استخراج 21 مولفه مدل موردنظر در بخش کیفی و با استفاده از تحلیل محتوا مصاحبه با 21 خبره، صورت گرفت و تعیین ارتباط بین شاخص ها برای دستیابی به مدل در بخش کمی با اتکا به روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شد. تحلیل داده های کیفی و کمی پژوهش دستیابی به مدلی هشت سطحی بود که تاثیرگذارترین مولفه این مدل در سطح هشتم چشم انداز شغلی و تاثیرپذیرترین مولفه ها هم توانایی فروش ایده یا محصول و درک قوی از شرایط سازمان کارآفرین صادرکننده بودند.
مدل سازی عوامل موثر بر توسعه گردشگری خوراک با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
49 - 80
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت یافتن توسعه گردشگری خوراک به عنوان یکی از مهم ترین و رو به رشدترین گونه های گردشگری در سال های اخیر، مطالعه حاضر با هدف مدل سازی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خوراک طراحی و اجرا شد. این پژوهش از لحاظ هدف توسعه ای و از لحاظ روش گردآوری و تحلیل داده ها در دسته پژوهش های کیفی قرار می گیرد و با روش فراترکیب انجام شده است. با توجه به ماهیت روش فراترکیب، جامعه آماری پژوهش را مطالعات پیشین مرتبط با موضوع پژوهش تشکیل می دهند که در این بین، با توجه به دسترسی به متن کامل و بررسی عنوان، چکیده و محتوای مقاله های جست وجو شده، 45 منبع جهت استفاده در پژوهش انتخاب شد. جهت تحلیل داده ها، روش تحلیل مضمون و جهت کنترل کیفیت تحلیل ها، روش توافق درون موضوعی استفاده شد. به عنوان یافته های پژوهش نیز عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خوراک در قالب 6 مضمون اصلی یعنی عوامل زمینه ای، عوامل مربوط به بازاریابی و فروش، عوامل مربوط به منابع انسانی، عوامل زیرساختی، عوامل مداخله گر و اقدامات اجرایی دسته بندی شدند. نتایج می تواند دانش مدیران نسبت به عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خوراک را افزایش داده و رهنمودهایی کاربردی برای مدیران، برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه گردشگری خوراک در سطوح مختلف ملی و منطقه ای ارائه کند.
الگوی ساختاری- تفسیری عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلاق مبتنی بر میراث ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
289 - 330
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلاق مبتنی بر میراث ورزشی انجام شد. روش پژوهش، ساختاری تفسیری بود و از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و پرسشنامه به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. بر اساس نتایج، 13 عامل مؤثر شناسایی و در شش سطح طبقه بندی شدند.عوامل زیست محیطی و جاذبه های گردشگری در سطح اول قرار گرفتند. در سطح دوم، عوامل اجتماعی و فرهنگی، زیرساخت ها، تعاملات بین المللی و بازاریابی طبقه بندی شدند. عوامل تکنولوژی و فناوری، آموزش و پژوهش در سطح سوم و عامل اقتصادی به تنهایی در سطح چهارم قرار گرفت. عوامل مدیریت و منابع انسانی در سطح پنجم و در نهایت، عوامل سیاسی، قانونی و حکمرانی در سطح ششم قرار گرفتند. این مدل نشان داد که با وجود اینکه عوامل سیاسی، قانونی و حکمرانی در پایین ترین سطح قرار دارند، به دلیل اهمیت بالای آنها در توسعه گردشگری خلاق، باید به عنوان اولویت اول در توسعه مد نظر قرار گیرند.
چارچوب تأمین استعداد برای کسب وکارهای نوپا در بستر دیجیتال: مطالعه چند موردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
388 - 414
حوزههای تخصصی:
هدف: تأمین استعداد برای کسب وکارهای نوپا، از جمله اقدام هایی است که بی توجهی به آن، مشکلات جبران ناپذیری همچون، کاهش سهم بازار به همراه دارد. این موضوع زمانی با چالش های بیشتری روبه رو می شود که کسب وکارهای نوپا تصمیم می گیرند که از بستر دیجیتال برای تأمین استعداد خود استفاده کنند و استراتژی های تأمین استعداد خود را منطبق بر تحولات دیجیتال طراحی کنند. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا (استعدادیابی، انتخاب و جامعه پذیری) در بستر دیجیتال انجام شده است.
روش: در پژوهش حاضر، به منظور درک عمیق از مسئله موجود و همچنین، شناسایی تجارب افراد مرتبط با حوزه مورد مطالعه، استفاده از روش کیفی و راهبرد مطالعه چند موردی کیفی، در دستور کار پژوهشگر قرار گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش، ۲۰ نفر از مدیران و متخصصان چهار کسب وکار نوپا، در حوزه فناوری اطلاعات بودند که پس از بررسی عمیق در خصوص تخصص و اطلاعات کافی این افراد در زمینه مورد مطالعه، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند که از جمله روش های نمونه گیری نظری است، انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری و در سه مرحله کدگذاری و تحلیل شدند.
یافته ها: پس از انجام مصاحبه ها، داده های نهایی در سه مرحله کدگذاری شدند و در نهایت، سه دسته کلی از داده ها تحت عنوان مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر، استخراج شد. مرحله آخر کدگذاری پژوهش، دستیابی به ۱۰ مضمون فراگیر بود که به عنوان مهم ترین اقدام های تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا شناسایی شدند. این مضامین عبارت بودند از: اخذ رویکرد تهاجمی استعدادیابی، خلق برند کارفرمایی مناسب، مدیریت حفظ روابط با استعدادها، شناسایی ریسک های گزینش استعداد، طراحی معیارهای گزینش استعداد، طراحی روش های گزینش استعداد، تعیین کیفیت گزینش استعداد، مشخص کردن بازه زمانی جامعه پذیری، شناسایی شیوه های یادگیری و تدوین محتوای جامعه پذیری.
نتیجه گیری: پس از بررسی مضامین فراگیر و دسته بندی این مضامین در سه حوزه مورد مطالعه، در هر بخش، یک استراتژی به منظور ارتقای کیفیت تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا در بستر دیجیتال پیشنهاد شد. در واقع، نتایج پژوهش حاضر سه استراتژی اصلی را شناسایی کرد. این استراتژی ها در سه حوزه مشخص شدند. در بخش استعدادیابی، هم سویی استراتژی های استعدادیابی با تحول دیجیتال با هدف دستیابی به خزانه بیشتری از استعدادها باید در دستور کار قرار بگیرد. در بخش گزینش استعداد، کسب وکارهای نوپا باید به طراحی و پیاده سازی سیستم انتخاب چابک با به کارگیری فناوری های دیجیتال توجه کنند. در حوزه جامعه پذیری نیز، به روزرسانی فرایندهای فعلی، به منظور دستیابی به فرایند جامعه پذیری چابک باید در کانون توجه کسب وکارهای نوپا قرار گیرد. در نهایت، مدلی مفهومی متشکل از استراتژی های نهایی و مضامین فراگیر مربوط به آن ها، به عنوان چارچوب تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا ارائه شد. وجود یک چارچوب به منظور مدیریت تأمین استعداد در کسب وکارهای نوپا، از کلیدی ترین اقدام ها به شمار می رود.
شناسایی اثر رنگ در توسعه گردشگری مجازی براساس مدل آیدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
79 - 115
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی اثر رنگ در توسعه گردشگری مجازی براساس مدل آیدا در شهر یزد انجام شد. ازحیث هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل خبرگان صنعت گردشگری یزد است که با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی 8 نفر انتخاب شدند. از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تحلیل از روش تحلیل تم استفاده شد.94 کد، 42 مضمون فرعی و 19 مضمون اصلی احصا شد که در مرحله اول جلب توجه (هدفمند بودن رنگ پردازی، طراحی متناسب با جامعه هدف، ایجاد جذابیت با رنگ پردازی)، در مرحله دوم ایجاد علاقه (ایجاد ارتباط از طریق رنگ پردازی، تناسب داشتن، برجسته کردن مزیت ها و کیفیت گردشگری مجازی) و در مرحله سوم ایجاد شور و اشتیاق (حفظ علاقه، افزایش اشتیاق به بازدید از مقصد، ترغیب به بازدید فیزیکی از مقصد، در دسترس قرار دادن تجربیات گردشگران قبلی) و در مرحله چهارم سفر به مقصد (تحت تأثیر قرار دادن، هدایت جهت تصمیم گیری و سهولت بازدید مقصد) شناسایی شدند.
شناسایی و تحلیل دلایل و پیامدهای رفتار مینیمالیسم مصرف کننده با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
205 - 243
حوزههای تخصصی:
مینیمالیسم با به چالش کشیدن فرهنگ مصرف گرایی افراطی که امروزه به شدت گسترش پیداکرده و پیامدهای نامطلوبی در سطح جامعه برجای گذاشته است، کمک می کند که افراد بر کاهش مصرف بیش از حد و بهبود کیفیت زندگی با عدم افراط در مصرف گرایی تمرکز کنند. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی و تحلیل دلایل و پیامدهای رفتار مینیمالیسم مصرف کننده انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های اکتشافی است. همچنین این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته به صورت کیفی و کمی و بر مبنای فلسفه قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوای نسبی و روش پایایی سنجی درون کدگذار و میان کدگذار تائید شد. هم چنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و پایایی باز آزمون تائید شد. داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و داده های کمی با روش نقشه شناختی فازی تحلیل گردید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که تبعیت از فرهنگ ساده زیستی، نکوهش افکار اپیکوریستی و لذت گرایانه و فرهنگ صرفه جویی و دوری از تبرج مهم ترین دلایل رفتار مینیمالیسم مصرف کننده هستند. هم چنین آشفتگی زدایی و انسجام بخشی عاطفی و ذهنی، گریز از چرخه مصرف گرایی و احتراز از پدیده آفلوانزا و چشم و هم چشمی به عنوان مهم ترین پیامدهای رفتار مینیمالیسم مصرف کننده شناسایی شدند.
مطالعه و تحلیل برندینگ گردشگری شهر شیراز با استفاده از مدل مدیریت استراتژیک برند مقصد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
103 - 142
حوزههای تخصصی:
در بازار بسیار رقابتی صنعت گردشگری، بازاریابان مقصد به دنبال افزایش ارزش ویژه برند با تمرکز بر عوامل کلیدی تحت عنوان ابعاد ارزش ویژه برند هستند و میزان همبستگی بین این ابعاد سبب می شود ارزیابی گردشگران از یک بعد، دیگر ابعاد را نیز تحت الشعاع قرار دهد که این مسئله در ارزیابی نهایی گردشگر از مقصد اهمیت ویژه ای دارد. در همین راستا پژوهش حاضر به مطالعه و تحلیل برندینگ گردشگری شهر شیراز با استفاده از مدل مدیریت استراتژیک برند مقصد می باشد، این پژوهش ازنظر هدف کاربردی- توسعه ای و بر اساس روش پژوهش از نوع آمیخته است به این صورت که در قسمت کیفی از مصاحبه با خبرگان و در بخش کمی از پرسشنامه و روش پیمایشی استفاده شده است. همچنین برای بررسی وضعیت موجود مؤلفه های متمایز کننده و مؤثر در بهینه سازی و توسعه گردشگری شهر شیراز از تحلیل پرسشنامه زوجی شامل ابعاد سه گانه عوامل کالبدی، فعالیت و معنا در تعیین حس مکان در مقصد گردشگری (شیراز) استفاده شده است. نتایج نشان داد که «سابقه تاریخی و تمدنی شیراز» که از عوامل بعد کالبدی است، بر اساس آمار حائز بالاترین رتبه تأثیر در حس مکان شهر شیراز می باشد. پس از آن «مشاهیر و مفاخر منتسب به شیراز» از بعد فعالیتی و «جاذبه های تاریخی شیراز» از جنبه کالبدی نسبت به سایر عبارات مؤثرتر بوده اند.
بررسی نقش صنعت گردشگری در توسعه شهری
حوزههای تخصصی:
جایگاه و موقعیت شهرها بر اساس عوامل مختلفی مورد بررسی قرار می گیرد. از جمله این موارد می توان به شاخص های فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی، امنیتی، رفاهی و گردشگری اشاره نمود. پژوهش حاضر به بررسی نقش مدیریت گردشگری در این زمینه پرداخته است. بر این اساس و با تکیه بر داده هایی که به روش میدانی گردآوری شده اند سعی در سنجش فرضیه هایی شد که بنیاد تحقیق بر آنها بنا نهاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ارتقاء شاخص های زندگی در شهرها می تواند به صنعت گردشگری کمک نماید؛ این در نهایت می تواند منجر به بهبود موقعیت شهر در ذهن افراد گردد.
شناسایی ابعاد و پیامدهای تجربه دیجیتال مشتری به روش پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
194 - 215
حوزههای تخصصی:
هدف: تجربه مشتری جنبه مهمی برای دستیابی به موفقیت است؛ به ویژه در حوزه اینترنتی و خرید دیجیتال که فرایندی پیچیده است و عامل های اثرگذار بسیاری دارد. با ظهور فناوری های جدید، شیوه های ارتباطی بین سازمان ها و مشتریان تغییر کرده است و روند دیجیتالی شدن، به مشتریان اجازه می دهد تا بدون مرز زمانی و مکانی، به اطلاعات زیادی در سراسر جهان دست یابند و تراکنش و خریدهای متعددی را در لحظه انجام دهند. امروزه مشتریان فقط به دنبال بارگیری یا جست وجوی داده ها نیستند و خودشان قادر به تعامل، بارگذاری و اشتراک گذاری محتوا هستند. رسانه های اجتماعی با به وجودآوردن دنیای مجازی آنلاین، ارتباطات را از شیوه سنتی، به پدیده اجتماعی بزرگ و آنلاین تبدیل کرده اند. این رسانه ها با بهره گیری از قابلیت های تعاملی، به تماس مستقیم با مصرف کنندگان، هزینه کمتر و بهره وری بیشتر منجر می شوند و رضایت خرید آنلاین و تکرار خرید آنلاین را افزایش می دهند و موجب تجربه خوشایند در مصرف کنندگان می شوند. تجربه دیجیتال مشتری، به موضوع مهمی در تحقیقات بازاریابی تبدیل شده است؛ زیرا کسب وکارها دریافته اند که موفقیت آن ها تا حد زیادی، به ارائه تجربه های خرید مثبت به مشتریان خود بستگی دارد. در این پژوهش تجربه دیجیتال مطلوب مشتریان، هنگام خرید اینترنتی در فضای پُر رقابت، به عنوان دغدغه اصلی پژوهش بررسی شده است تا مشخص شود که چه عواملی تجربه دیجیتال مشتریان در فضای اینترنتی را شکل می دهند.روش: رویکرد انجام پژوهش، از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی توصیفی است. جامعه آماری پژوهش افرادی بودند که در ماه، دست کم دوبار از طریق سایت خرید اینترنتی انجام داده اند و مبلغ خرید ماهیانه آن ها بیش از ۵۰۰ هزار تومان بوده است، در نتیجه کسانی انتخاب شدند که با خرید اینترنتی آشنایی کامل داشتند. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه با توجه به ماهیّت کیفی پژوهش تا حد اشباع داده ها، ۱۸ نفر تعیین شد. تجزیه وتحلیل داده های مصاحبه به روش ون مانن انجام شد و بر اساس مراحل سه گانه کدگذاری، یعنی کدگذاری های باز، محوری و گزینشی، داده ها به طور مستمر بازبینی و پالایش شدند.یافته ها: پس از تحلیل یافته ها، تعداد ۷۰۵ کد استخراج شد که در سه مؤلفه اصلیِ تجربه دیجیتال مشتری، رضایت از خرید اینترنتی و بازگشت مجدد، دسته بندی شدند. برای دسته تجربه دیجیتال مشتری، ۱۹ مقوله فرعی، ۵ مقوله اصلی و یک طبقه فرعی شناسایی شد. به همین صورت، برای دسته رضایت مشتریان از خرید اینترنتی ۲ مقوله و برای دسته قصد بازگشت مجدد نیز ۲ مقوله شناسایی شد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر عوامل ذکر شده بر ایجاد تجربه دیجیتال مثبت در مشتریان و خرید اینترنتی است که با توجه به شرایط پُررقابت کسب وکارها، مدیران و صاحبان کسب وکارها برای ایجاد رضایت مشتریان، بایستی به این عوامل توجه ویژه ای داشته باشند.
بکارگیری رویکرد فراترکیب به منظور طراحی الگوی بومی توسعه محصول جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بکارگیری رویکرد فراترکیب به منظور طراحی الگوی بومی توسعه محصول جدید می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت یک تحقیق اکتشافی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، و به روش فراترکیب می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه منابع مرتبط با توسعه محصول جدید بومی طی سال های 2000 تا 2023 به تعداد 225 منبع می باشد. بدین منظور، با مرور سیستماتیک ادبیات موضوع، مقاله های نمایه شده در WOS، SCOPUS، Science Direct و Google Scholar گردآوری شد که تعداد 143 مقاله براساس چکیده انتخاب شدند؛ سپس 75 منبع براساس محتوا گزینش شد و در نهایت با بررسی اطلاعات نویسنده 67 منبع به عنوان منابع نهایی تحلیل و ترکیب یافته های منتخب آن انجام شد. منابع انتخاب شده با استفاده از نرم افزار maxqda 2020 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که تعداد 104 کد اولیه حاصل شد. در نهایت یافته های حاصل از فراترکیب منجر به شناسایی 15 مقوله در بومی سازی تحقیقات توسعه محصول جدید گردید.
چالش های اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات در شبکه بانکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، چالش های اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات در شبکه بانکی ایران از طریق انجام یک مطالعه موردی در چهار بانک بزرگ ایرانی شناسایی شده است. داده ها از طریق انجام 20 مصاحبه با خبرگان هر دو حوزه مدیریت فناوری اطلاعات و حسابرسی فناوری اطلاعات مؤسسات اعتباری مزبور، و بررسی برخی از اسناد داخلی آنها جمع آوری شده است. در این پژوهش 20 مورد از چالش ها و مشکلات اصلی اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات شناسایی شد. یافته های پژوهش نشان داد که "عدم استقلال و وجود منافع مالی مشترک"، "ناتوانی برقراری ارتباط میان واحد حسابرسی فناوری اطلاعات و واحد فناوری اطلاعات"، "سازمان و ساختار اداری نامناسب نهاد تحت حسابرسی"، "فقدان دانش تخصصی فناوری اطلاعات و قابلیت های ضروری حسابرسی فناوری اطلاعات"، "تجربیات ناکافی و سوابق نامناسب حسابرسان فناوری اطلاعات"، "فقدان دوره های آموزشی معتبر و عدم برخورداری حسابرسان از گواهینامه ها و مدارک معتبر بین المللی حسابرسی فناوری اطلاعات" و "اعتماد به نفس ناکافی حسابرسان"، از اصلی ترین چالش های اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات به شمار می رود. شناخت این چالش ها ضمن فراهم آوردن زمینه مطالعات آتی در خصوص تدوین چارچوب ها و مدل های پیاده سازی حسابرسی فناوری اطلاعات در بانک ها برای پژوهشگران، به مؤسسات اعتباری کمک می کند تا با شناسایی این چالش ها، اقدامات موثری جهت اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات انجام دهند.
ارائه چار چوبی برای ارتقاء سرمایه اجتماعی در شرکت های سرمایه گذاری (مطالعه موردی: گروه مالی کیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
34 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه اجتماعی، یکی از انواع سرمایه ها است که در جوامع بین الملل موردتوجه بسیاری قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال ارائه چار چوبی برای ارتقای سرمایه اجتماعی در شرکت های سرمایه گذاری است. هدف آن بررسی نقش سرمایه اجتماعی در ارتقای سرمایه انسانی، اقتصادی و فیزیکی و تاثیر فقدان آن بر اثربخشی سایر سرمایه ها در دستیابی به توسعه است.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای-کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، کیفی و از نظر روش تحلیل، تحلیل مضمون می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شرکت سرمایه گذاری کیان در شهر تهران می باشد؛ همچنین برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. در این پژوهش، ابتدا مطالعات مرتبط بررسی و سپس با بهره گیری از نظر خبرگان از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، نتایج حاصل از این روش مورد تحلیل و راستی آزمایی قرارگرفت.یافته ها: بر اساس یافته ها، 8 مؤلفه اصلی شامل، افزایش مشارکت، بهبود سازگاری سازمانی، افزایش مسئولیت اجتماعی شرکت، افزایش شفافیت، پرورش فرهنگ سازمانی مثبت، گسترش اعتماد سازمانی، رقابت پویا، ساختار سازمانی منعطف در راستای ارتقای سرمایه اجتماعی بدست آمده و مدل مرتبط با آن طراحی شده است.نتیجه گیری: نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در شرکت های سرمایه گذاری با توجه بر مولفه هایی مانند افزایش مشارکت، افزایش شفافیت می توان به ارتقای سرمایه اجتماعی پرداخت و نتایج این پژوهش می تواند راهنمای مناسبی به این شرکت ها جهت ارائه راهکارهای ارتقای سرمایه اجتماعی باشد.
Investigating the Contributory Factors to the Development of Cultural Tourism in Tehran: Emphasis on the Role of Museums(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Tourism, particularly cultural tourism, has the potential to create new opportunities for knowledge, development, and sustainability, playing a crucial role in the Gross Domestic Product (GDP) of nations. In this context, identifying and effectively utilizing local tourism resources is essential for the growth of this industry. This study examines the role of museums in fostering the development of cultural tourism in Tehran, focusing on the interactions among factors influencing this process. A qualitative research approach is employed, incorporating content analysis and Interpretive Structural Modeling (ISM) techniques. The findings draw on the perspectives of cultural tourism experts, professionals from the Cultural Heritage, Handicrafts, and Tourism Organization, and museum managers. The results highlight that the role of museums in preserving Tehran's historical and cultural artifacts, along with the architecture and design of museums in attracting tourists, has a significant influence with low dependence. Conversely, factors such as the connection of museums to Tehran's history and culture, their educational and cultural impact on attracting tourists, their role in presenting Tehran to cultural visitors, and their contribution to national and cultural identity exhibit both high influence and high dependence. Moreover, the role of museums in promoting cultural identity, the thematic diversity of museum content, the representation of local handicrafts and arts, the enhancement of cultural exchanges, the development of organizational culture, and the increase in public awareness of cultural values also show high influence and dependence. However, the factor of enhancing the mindset of cultural tourists demonstrates low influence but high dependence.
بررسی تاثیر عوامل موثر بر جذب گردشگران درمانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : این پژوهش به بررسی نقش تعدیل گرهای اعتماد و شهرت پژشکی در عوامل مؤثر بر گردشگری درمانی در مرکز درمان ناباروری ابن سینا پرداخته است. روش شناسی : تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، جزء پژوهش های توصیفی با روش پیمایشی می باشد. روش گردآوری اطلاعات، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل مراجعین خارجی مرکز درمان ناباروری ابن سینا در شهر تهران می باشد. با توجه به اینکه تعداد مراجعین مرکز درمان ناباروری نامحدود می باشد طبق فرمول کوکران، حجم نمونه تعداد ۳۸۷ نفر اندازه گیری شد. پرسش نامه به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه شد که بین مراجعین مرکز توزیع گردید. برای تحلیل آماری در بخش آمار استنباطی پژوهش کلیه تجزیه و تحلیل ها، با استفاده از تکنیک معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزیی با کمک نرم افزار Smart PLS انجام شده است. یافته ها : نتایج حاصل از پردازش داده ها نشان داد که هزینه های گردشگری و امکانات و خدمات مرکز بر جذب گردشگری درمانی تأثیر دارد. همچنین نتایج دیگر تحقیق نشان داد که شهرت پزشکی و اعتماد تأثیر هزینه های پزشکی گردشگری و امکانات و خدمات را تعدیل می کند. نتیجه گیری و پیشنهادها : نتایج این تحقیق می تواند برای مدیران بیمارستان ها و مراکز درمانی جهت جذب گردشگری بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. نوآوری و اصالت : متغیرهای شهرت و اعتماد گروه پزشکی را به عنوان متغیرهای جدیدی مورد تحلیل قرار داده است.