فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
منبع:
بررسی های بازرگانی آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۱۲۸
77 - 96
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تحلیل شکاف بازاریابی رابطه ای در بانک شهر با رویکرد اهمیت-عملکرد صورت پذیرفت. این تحقیق مبتنی بر فلسفه عمل گرایانه است و با رویکردی استقرایی-قیاسی انجام شد. همچنین از نظر هدف کاربردی-توسعه ای و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی-مقطعی است. در راستای هدف از طرح تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید بازاریابی و مدیران بانک شهر تهران بود و پس از 21 مصاحبه به اشباع نظری دست پیدا شد. جامعه آماری بخش کمی نیز مدیران ارشد و معاونین شعب بانک شهر در تهران بودند. حجم نمونه 147 نفر برآورد گردید و برای نمونه گیری از روش خوشه ای-تصادفی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بود. داده ها در بخش کیفی با روش گراندد تئوری و نرم افزار Maxqda انجام شد و در بخش کمی از روش تحلیل اهمیت-عملکرد با نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد شرایط علی (انگیزه ها و فشار های بازاریابی رابطه مند و انگیزه و فشار های فناورانه) بر پدیده محوری (بازاریابی رابطه مند) اثرگذارند. مولفه مذکور به همراه شرایط زمینه ساز (عوامل فناورانه و عوامل ساختاری) و شرایط مداخله گر (عوامل مدیریتی و فرایندی) بر راهبرد ها و اقدامات (الزام واکنش بانک به فشار های موجود بر بازاریابی رابطه مند : پشتیبانی و تصمیمات) تاثیرگذارند. در نهایت مولفه مذکور منجر به پیامدهایی نظیر (مشخصه های بازاریابی رابطه مند: اقتصادی، رقابتی، مدیریتی، فناورانه و ارتباطات) می شود.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی پارادایمی توسعه صنعتی و تجاری مبتنی بر شاخص های اقتصادی و مالی در شرکت نفت وگاز گچساران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۱۲۸
97 - 122
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی پارادایمی توسعه صنعتی و تجاری مبتنی بر شاخص های اقتصادی و مالی در شرکت نفت وگاز گچساران انجام شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی، از نظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایش مقطعی و از نظر طرح پژوهشی، یک پژوهش آمیخته می باشد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید دانشگاهی و مدیران ارشد شرکت نفت وگاز گچساران است که 15 نفر به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی شامل مدیران، سرپرستان و کارشناسان شرکت نفت وگاز گچساران است. حداقل حجم نمونه با فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد و از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی با روش گراندد تئوری و در بخش کمی با روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته های این پژوهش نشان از تاثیرگذاری شرایط علی (منابع فناورانه، دانش صنعت نفت وگاز و فضای قانونی و سیاسی کشور) بر پدیده محوری (توانمندی های منابع انسانی، تکنولوژیکی و مالی) دارد. همچنین می توان نتیجه گرفت که شرایط بسترساز (شاخص مالی و شاخص اقتصادی) و شرایط مداخله گر (دیپلماسی تحریم) با اثرگذاری برروی راهبرد ها و اقدامات ( سیاست گذاری تجاری سازی دولت) به پیامد ها (توسعه صنعتی و تجاری کشور و تعاملات ملی و بین المللی) منتهی می شوند.
تأثیر همراستایی بین اینفلوئنسرها و مخاطبانشان بر قصد خرید با نقش میانجی رفتار شهروندی مشتری و رفتار مشارکت مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بازاریابان و برندها با نفوذ رسانه های اجتماعی از اینفلوئنسرها به عنوان استراتژی بازاریایی برای معرفی محصولات استفاده می کنند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر همراستایی بین اینفلوئنسرها و مخاطبانشان بر قصد خرید با نقش میانجی رفتار شهروندی مشتری و رفتار مشارکت مشتری است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام است. حجم نمونه براساس جدول کرجسی و مورگان 384 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. در این مطالعه برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد که روایی و پایایی آن نیز تأیید شد. داده های پژوهش با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی تجزیه و تحلیل شد. نرم افزارهای استفاده شده SPSS.22 و Smart PLS 4.0 است. نتایج نشان داد که همراستایی بین اینفلوئنسرها و مخاطبانشان بر رفتار مشارکت مشتری و رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین، تأثیر معنادار رفتار مشارکت مشتری و رفتار شهروندی مشتری بر قصد خرید تأیید شد. در نهایت، مشخص شد که رفتار مشارکت مشتری و رفتار شهروندی در ارتباط با همراستایی بین اینفلوئنسرها و مخاطبانشان و قصد خرید نقش میانجی دارد. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای توجه به قدرت اینفلوئنسرها در افزایش میزان خرید در استراتژی بازاریابی کسب و کارها استفاده شود.
ارائه مدل رفتار مصرف کننده در ایجاد دلبستگی به برند با تاکید بر مولفه بسته بندی شرکت های صنایع غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل رفتار مصرف کننده در ایجاد دلبستگی به برند با تاکید بر مؤلفه بسته بندی شرکت های صنایع غذایی انجام شده است. روش تحقیق کیفی- کمی (آمیخته) محسوب می گردد. نمونه نمونه بخش کیفی با تعداد 12 مصاحبه با خبرگان بازاریابی، دانشگاهی و صنایع غذایی و در بخش کمی با فرمول کوکران جوامع محدود شامل 384 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد شرکت های صنایع غذایی تهران بوده است. در نخستین گام پژوهش، به کدگذاری مصاحبه های تخصصی پژوهش با استفاده از تحلیل کیفی مضمون با نرم افزار MAXQDA 20 و روش دلفی فازی با نرم افزار MatLab تحلیل ساختاری-تفسیری با نرم افزار MicMac در گام بعدی نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی با نرم افزار Smart PLS 3.0 انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی سه دسته از مقوله های فراگیر شامل بسته بندی، دلبستگی به برند و رفتار مصرف کننده بعنوان مولفه های اصلی شناسایی شدند. براساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی سازه های عوامل ارتباطی، عوامل لجستیکی، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی-اجتماعی قدرت نفوذ بالایی داشته و تأثیرپذیری کمی دارند و در ناحیه سازه های مستقل قرار گرفته است. سازه های وفاداری به برند، آگاهی از برند، کیفیت ادراک شده، تداعی های برند نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار هستند بنابراین سازه های وابسته محسوب می شوند. نتایج بخش کمی ضمن تأیید فرضیه های تحقیق نشان داد که مدل پیشنهادی از اعتبار مناسبی برخوردار است.
طراحی مدل رفتاری مدیران در عصردیجیتال با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل رفتاری مدیران در عصردیجیتال با رویکرد نظریه داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش مدیران شرکت های پتروشیمی وابسته به شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران می باشند. با روش نمونه گیری هدفمند 8 نفر تیم مشارکت کننده انتخاب شدند. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی الگو، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. یافته ها حاکی از آنست که، شرایط علّی شامل (عوامل انسانی، عوامل محیطی و عوامل سازمانی)، پدیده اصلی رفتار مدیران شامل (ارتباطات و تعاملات، اعتمادبخشی، تصمیم گیری در عدم قطعیت، ویژگی های شخصیتی و مَنِشِ دیجیتال), شرایط زمینه ای شامل (شناخت و فهم دیجیتال، آموزش و فرهنگ دیجیتال، مدیریت تجربه و استعداد و مهارت دیجیتال، تفکرِآینده نگری و استراتژیک دیجیتال، مدیریت تغییر و قابلیت رهبری دیجیتال), شرایط مداخله گر شامل (ذهنیت و نگرش دیجیتال، هوش مدیر، ارزش های مدیر، و نوآوری و ماهیت کسب و کار و صنعت), راهبردها و مکانیزم ها شامل (راهبرد نوآوری و یادگیری، راهبرد حفظ، ترکیب و تمرکز دیجیتال، راهبرد مشارکت دیجیتال و راهبرد هدایت و حکمرانی دیجیتال) و پیامدها شامل (پیامدهای ابعاد فردی و ابعاد سازمانی) می باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Act) و درمان شناختی رفتاری (CBT) بر سرسختی روانشناختی
حوزههای تخصصی:
چکیده:بنابر عقیده یونگ سلامت روان «فردیت یافتن » است و نخستین شرط فردیت یافتگی، آگاهی از آن جنبه های نفس است که مورد غفلت قرار گرفته اند. به همین دلیل می توان گفت فردیت یافتگی یونگ تقریبا نزدیک به سرسختی روانشناختی است. هدف از انجام این تحقیق؛ مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Act) و درمان شناختی رفتاری (CBT) بر سر سختی روانشناختی، بود. روش این پژوهش کیفی و از نوع کتابخانه ای بود. از کتب مختلف،مقالات و مطالب علمی مربوطه فیش برداری و استفاده شد. با توجه به تحقیقات صورت گرفته در رابطه با سرسختی روانشناختی می توان بیان داشت که ابتدا درمان شناختی و سپس درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موثر بودند.
سی سال پژوهش در حوزه شخصیت برند: ترسیم نقشه دانش و تحلیل ساختار موضوعی با استفاده از رویکرد علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
262 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف: برندها معمولاً در ایجاد ارتباط بین خود و مشتریان (خرد و سازمانی) نقش ویژه ای دارند. این نقش ها در حوزه های عملکردی، نمادین و عاطفی خود را نشان می دهند. این وظایف برای برندها، از معاملات تجاری برای روابط پایدار و سودآور به نفع شرکت ها فراتر می رود و گاهی، به روابط عاطفی بین افراد و برندها تبدیل می شود. شخصیت برند یکی از ویژگی های نمادین مهم است که به عنوان عنصری کلیدی در تمایز برند و استراتژی های موقعیت یابی در نظر گرفته می شود. از سی سال پیش تا کنون، این موضوع توجه محققان و بازاریابان را بسیار به خود جلب کرده است و مطالعات مختلفی روی این حوزه انجام شده که نیاز است مروری جامع روی روند انتشار آن ها انجام شود. از آنجا که در سال های اخیر، تحقیقات در حوزه مطالعات برند رو به افزایش بوده است و انتظار می رود که پژوهشگران بیشتری به این حوزه توجه کنند، تجزیه وتحلیل کامل ساختار مفهومی این حوزه اهمیت زیادی دارد. هدف این مطالعه، مرور مقاله های منتشر شده در زمینه شخصیت برند، در مجله های معتبر دنیا و بررسی روند انتشار، به منظور کشف فرصت برای پژوهش های آینده است.
روش: از آنجا که هدف این مطالعه، شناسایی روند انتشار مطالعات در حوزه شخصیت برند، در پایگاه داده وب آو ساینس به منظور تعیین فرصت های تحقیقاتی آینده است، روش مرور ادبیات به کار گرفته شده است. روش شناسی این پژوهش برای مرور ادبیات، روشی پنج مرحله ای بوده که مراحل آن عبارت است از: جمع آوری مقاله ها، معیارهای شمول و عدم شمول، بررسی مقاله ها، تجزیه وتحلیل مقاله ها و جهت گیری های تحقیقاتی آینده.
یافته ها: در مجموع ۱۰۶۹ مقاله مختص به شخصیت برند در پایگاه داده وب آو ساینس بررسی شد. علاوه براین، تجزیه وتحلیل علم سنجی، شامل هم رخدادی واژگان، هم استنادی واژگان و تحلیل موضوعی حوزه شخصیت برند با استفاده از نرم افزار وس ویور و ابزار بیبلومتریک انجام گرفت. با استفاده از تجزیه وتحلیل علم سنجی واژگان کلیدی، خوشه هایی از واژگان کلیدی پُرکاربرد، به عنوان حوزه های موضوعی ایجاد شد. در خروجی های به دست آمده از تجزیه وتحلیل روی مطالعات منتشر شده در وب آو ساینس، در حوزه شخصیت برند شکاف های تحقیقاتی خاصی شناسایی شد که ممکن است برای مطالعات آینده در همین حوزه حائز اهمیت باشد.
نتیجه گیری: این مطالعه به محققان علاقه مند به حوزه شخصیت برند که تمایل دارند مقاله یا کتابی در این موضوع منتشر کنند، کمک می کند. شکاف های تحقیقاتی شناسایی شده و جهت گیری تحقیقات آینده، می تواند محققان و متخصصان را برای ایجاد رویکردهای جدید در حوزه شخصیت برند ترغیب کند. این مقاله بررسی و تحلیل جامعی از مقاله های مرتبط با شخصیت برند در مجله های معتبر دنیاست.
مدل سازی پذیرش موبایل بانک توسط مشتریان بانک تجارت (با رویکرد تلفیقی پویایی شناسی سیستم و اقتصادسنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
57 - 80
حوزههای تخصصی:
صنعت بانکداری به اشکال جدیدی از بانکداری که توسط دستگاه ها و رابط های دیجیتال تسهیل می شود، تکامل یافته است. موبایل بانک اخیراً به عنوان یک کانال بانکی نوآورانه ظهور نموده است. درحالی که طیف وسیعی از مطالعات در مورد موبایل بانک انجام شده است، مطالعات اندکی در زمینه قصد مشتریان برای استفاده از موبایل بانک با استفاده از روش تلفیقی سیستم دینامیک و اقتصادسنجی انجام شده است. هدف این مطالعه ارائه مدلی برای ارزیابی پذیرش موبایل بانک توسط مشتریان بانک تجارت با رویکرد تلفیقی پویایی شناسی سیستم و اقتصاد سنجی می باشد. بازه مورد مطالعه تحقیق از سال 1399_1385 می باشد و شبیه سازی آن تا سال 1410 انجام شده است. نتایج حاصل از ارزیابی فرضیه های تعریف شده در مدل پویای پژوهش نشان می دهد که: افزایش کیفیت ارائه خدمات موبایل بانک باعث افزایش رضایت مندی مشتریان بانک و در نتیجه باعث افزایش نرخ پذیرش و در نهایت سبب افزایش استفاده کنندگان بالفعل موبایل بانک می شود. با افزایش تبلیغات، نرخ پذیرش افزایش یافته، و استفاده کنندگان بالفعل موبایل بانک افزایش می یابد. افزایش سود خالص عملیاتی بانک باعث افزایش درآمد بانک می شود و این سبب توسعه موبایل بانک شده و در نهایت منجر به افزایش استفاده کنندگان بالفعل موبایل بانک می شود. همچنین مدل به دو سناریوی انجام شده شامل افزایش پاندمی کرونا و افزایش اثربخشی تبلیغات حساسیت نشان داده که باعث افزایش میزان پذیرش موبایل بانک شده اند، امّا سناریوی افزایش اثربخشی تبلیغات تأثیرگذارتر عمل کرده است.
الگویی برای برندسازی توسعه گردشگری بین المللی منطقه اورامانات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
209 - 248
حوزههای تخصصی:
ثبت جهانی منطقه اورامانات به عنوان بیست و ششمین میراث جهانی ایران در سازمان یونسکو، اهمیت این منطقه از غرب کشور را دوچندان کرده است. با توجه به ظرفیت های فراوان منطقه اورامانات برای جذب گردشگر و بهره برداری مناسب از امتیاز ثبت جهانی جهت شناساندن این ناحیه به عنوان یک قطب گردشگری در سطح بین المللی، هدف پژوهش حاضر، یافتن عوامل موثر در برندسازی مقصد گردشگری اورامانات در قالب یک الگو و مدل می باشد .این مطالعه از لحاظ نوع هدف یک تحقیق کاربردی محسوب می شود که به روش آمیخته اکتشافی و در طی دو مرحله کیفی و کمی انجام گرفته است. در بخش کیفی با 15 نفر از خبرگان حوزه گردشگری که شامل اساتید دانشگاه، مسئولان و فعالان این حوزه بودند ابتدا به شیوه هدفمند و سپس گلوله برفی مصاحبه انجام گرفت. در بخش کمی نیز به همان افراد نمونه حاضر در بخش کیفی پرسشنامه مقایسات زوجی داده شد و در نهایت تحلیل سلسله مراتبی برای تجزیه و تحلیل داده ها صورت گرفت. براساس یافته های پژوهش 9 عامل اصلی برای برندسازی گردشگری بین الملل اورامانات شناسایی شدند که به ترتیب اهمیت زیرساخت ها و امکانات ، عامل جاذبه ها و عامل بازاریابی و تبلیغات بیشترین امتیاز را به دست آوردند. عوامل مدیریتی، سیاسی و قانونی، گردشگران و آژانس ها، ساخت و تثبیت برند، اجتماعی فرهنگی و اقتصادی نیز در اولویت های بعدی قرار گرفتند. در نهایت با توجه به نتایج مصاحبه ها عامل زیر ساخت ها و امکانات نقطه ضعف منطقه و عامل جاذبه ها نقطه قوت آن بوده است بنابراین ضرورت دارد که امکانات اقامتی، بهداشتی و درمانی، ارتباطی، حمل و نقل و ... در منطقه ایجاد و تقویت گردد و با استفاده از انواع روش های بازاریابی و تبلیغات برند مقصد اورامانات حول محور جاذبه های منطقه که ظرفیت لازم را دارند، ایجاد شود. برگزاری همایش های مختلف و تشکیل کمیته تخصصی برای تدوین برنامه برند سازی منطقه نیز از پیشنهادات مهم و کاربردی جهت تسهیل امور می باشد.
طراحی مدل کوچینگ توسعه گردشگری پایدار در نظام آموزش و پرورش (مورد مطالعه: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
107 - 146
حوزههای تخصصی:
. این پژوهش ازحیث هدف، کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر، به صورت کتابخانه ای و همچنین به روش میدانی از طریق مصاحبه و مشاهده بوده است. همچنین ازروش تحلیل محتوای کیفی به جهت بررسی محتوای مبانی نظری، آیین نامه های اجرایی، مصاحبه های صاحبنظران و خبرگان واسناد در این تحقیق استفاده شده است. در پژوهش حاضر، جامعه مشارکت کنندگان، ازمیان متخصصان و افراد فعال درحوزه گردشگری و کوچینگ استان گیلان انتخاب شده اند. برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد که براساس قاعده اشباع با استفاده از15مصاحبه این مهم حاصل شدکه به منظور اطمینان بیشترتا20 امین مصاحبه نیز ادامه پیدا کرد. براساس نتایج تحقیق حفظ، حراست و حمایت ازمحیط زیست، ساختارهای اجتماعی، صیانت ازفرهنگ ها و آداب و رسوم جوامع از جمله پیامدهای اصلی و اصول گردشگری پایدار است که با بهره گیری از تکنیک کوچینگ می توان تا حد ممکن به نکات مثبت گردشگری پایدار افزود و از نکات منفی آن نیز کاست.
شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان (مورد مطالعه: زنان کارآفرین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محیط دیجیتال عرصه نسبتاً جدیدی است. بسیاری از زنان کارآفرین برای کارآفرینی، فضای دیجیتال را به فضای فیزیکی ترجیح می دهند. افزون براین، حضور زنان در محیط های دیجیتال درحال افزایش است. با وجود کاهش موانع در محیط دیجیتال، زنان در این حوزه نیز با بازدارنده های متعددی روبه رو هستند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل بازدارنده فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی و در گردآوری داده ها از نوع تحلیل محتوای کیفی بود. در این پژوهش تکنیک نمونه گیری هدفمند تا رشیدن به اشباع نظری بود. براساس اشباع نظری، 15 مصاحبه با زنان کارآفرین صورت گرفت و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش عوامل بازدارنده رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران در سطح فردی شامل ویژگی های شخصیتی بود که خود در بردارنده عواملی نظیر کمال گرایی بیش از حد، صراحت بیش از حد، اعتماد به نفس پایین و درون گرایی بیش از حد بود. یکی دیگر از عوامل مهم بازدارنده فردی، عامل خانواده بود که خود شامل عدم باور خانواده به فعالیت های کارآفرینانه فرد، مخالفت صریح خانواده و رویکرد سنتی به نقش های زنان در خانه بود. از دیگر عوامل بازدارنده فردی شناسایی شده اهداف رشد محدود و نبود شبکه سازی بود. براساس نتایج پژوهش مشخص شد که عوامل بازدارنده در سطح سازمانی شامل نیروی انسانی، فرهنگ سازمانی جنسیت زده، موانع مالی، موانع مرتبط با بازار و ماهیت دیجیتال کسب و کار بود. عامل بازدارنده اهداف رشد محدود خود شامل مواردی از قبیل اولویت آرامش فردی بر رشد کسب وکار و عدم تمرکز بر کسب و کار بود. همچنین، عامل ماهیت دیجیتال کسب و کار در سطح سازمانی در بردارنده عواملی مانند عدم آگاهی از اینترنت و فضای دیجیتال در برخی اقشار جامعه، عدم تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در کسب وکار های دیجیتال و عدم دسترسی به برخی از فناوری های مدرن بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: این پژوهش به شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اگرچه محیط دیجیتال برخی موانع کارآفرینی زنان را کاهش می دهد، اما همچنان بازدارنده های قابل توجهی برای زنان وجود دارد و بازدارنده های کارآفرینی زنان از محیط فیزیکی به محیط برخط نیز منکعس می شود. لازم است در راستای بهبود شرایط کسب وکار های دیجیتال زنان اقداماتی صورت گیرد. از جمله این اقدامات می توان به وضع قوانین حمایتی بیشتر توسط دولت برای کسب وکار های دیجیتال و همچنین، ایجاد بستر مناسب در خصوص فرهنگ سازی این حوزه از کسب و کار زنان اشاره کرد.
بررسی انتقادی تأثیر هوش مصنوعی مولد و تسلط ضریب تأثیر و شاخص های ارجاعات بر تولید محتوا و ارزیابی مجلات و محققان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیجیتالی سازی به طور چشمگیری شیوه های زندگی، کار و سازمان دهی را تغییر داده است و در حوزه علم، به کاهش هزینه های انتشار و افزایش قابل توجه تعداد مجلات و مقالات منجر شده است. این تحولات همچنین با ظهور معیارهای کمی مانند ضریب تأثیر مجله و ارجاعات در گوگل اسکالر، ارزیابی های سنتی تولیدات علمی را تحت تأثیر قرار داده اند. نظام های ارزیابی دانشگاهی با تأکید بر ایده «منتشر کن یا نابود شو»، پژوهشگران را به تولید مقالات بیشتر واداشته و رویه های مشکل ساز مانند استنادهای جعلی و تولید مقالات برون سپاری شده را تشویق کرده است. هوش مصنوعی مولد با خودکارسازی وظایف پژوهشی، این روندها را تشدید کرده و تهدیدات جدی برای جامعه علمی به همراه دارد. در این مقاله، به بررسی چالش ها و تغییراتی که دیجیتالی سازی و مدیریت الگوریتمی در نشر علمی ایجاد کرده اند، پرداخته می شود. همچنین تأثیرات منفی وابستگی به این فناوری ها بر مهارت ها و جامعه علمی مورد بحث قرار می گیرد. با توجه به این چالش ها، نیاز به حفظ تعامل فکری عمیق و توسعه مهارت های پژوهش ضروری است. این مقاله همچنین پیشنهادهایی برای تقویت تعاملات اجتماعی و برقراری استانداردهای علمی در برابر فشارهای ناشی از انتشارات سودمحور ارائه می دهد.
فرا ترکیب پیشران های مدل کسب و کار چرخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از طریق ترکیب تحقیقات پیشین با هدف ارائه ی تصویری جامع از مولفه ها و مفاهیم پیشران های مدل کسب و کار چرخشی انجام گرفت. روش شناسی پژوهش، کیفی با رویکرد فراترکیب است. بر این اساس، پس از جستجو در پایگاه های اطلاعاتی معتبر داخلی و خارجی، در محدوده ی زمانی 1395 تا 1402 برای پژوهش های داخلی و 2010 تا 2023 برای پژوهش های خارجی، تعداد 97 مطالعه مرتبط ارزیابی و در نهایت، پس از بررسی 42 مقاله انتخاب گردید. با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، یافته های 42 پژوهش پیشین مرتبط با اهداف پژوهش، بررسی، تجمیع، ترکیب و تفسیر شد. با استفاده از روش کدگذاری تعداد 27 کد، 8 مفهوم و 3 مؤلفه شناسایی و اعتبار هریک، از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید و الگوی پیشران های مدل کسب وکار چرخشی ارائه و ترسیم شد. نتایج این پژوهش نشان داد که طیف وسیعی از پیشران ها را می توان برای گذار مدل های کسب وکار خطی و سنتی به سمت مدل های کسب وکار چرخشی به کار برد و با در نظر گرفتن و فهم دقیق این پیشران ها می توان موجب تقویت آن ها و نهایتاً تسهیل پیاده سازی مدل های کسب وکار چرخشی موفق شد. در پایان، هم راستا با نتایج پژوهش، پیشنهاداتی کاربردی که می تواند راهنمایی بینشی ارزشمند به افراد و مدیران کسب وکار و سیاست گذارانی که درصدد بهبود کارآفرینی چرخشی و افزایش رفتار کارآفرینانه جامعه هستند و در سطوح عملیاتی توسط بازیگرانی که کارآفرینی چرخشی همراهی می کنند، ارائه گردید.
تاثیر سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت اخلاق گرا بر بهره وری سازمانی
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
119 - 125
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از فرآیند تولید همواره اطلاعات هزینه ای و بهای تمام شده، به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی، کنترل و ارزیابی عملکرد، توسط مدیران می باشد. در واقع مدیریت در انجام وظایف خود از سیستم ها یاری می گیرد و اطلاعات هزینه ای صحیح و قابل اتکا در اختیار مدیران قرار می دهد. مدل هزینه یابی بر مبنای فعالیت اخلاق گرا رویکردی برای بررسی نقش اخلاق و ارزش های اخلاقی را فراهم می کند این تحقیق اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و مطالعه مقالات متعدد به دست آمده است و نتیجه حاصل نشان می دهد که وجود تعهدات اخلاقی، اعتماد و اطمینان در روابط تجاری باعث کاهش حجم فعالیت ها و نیز کاهش فعالیت های اداری در نتیجه افزایش بهره وری سازمانی با افزایش کارایی و اثربخشی تواما می شود.
تحلیل نقش انعطاف پذیری استراتژیک در طراحی اتحادهای استراتژیک بین المللی: مطالعه ای در صنعت پیمانکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری درباره سازوکار و الگوی حاکم بر اتحادهای استراتژیک بین المللی در زمره حساس ترین و چالش برانگیزترین تصمیمات شرکای اتحاد قرار دارد. اتحادهایی که با نادیده گرفتن این مسئله شکل می گیرند، با پیچیدگی های متعددی در تحقق اهداف و منافع موردانتظار مواجه می شوند و به سبب بروز تعارض های مکرر میان شرکا با احتمال بیشتری شکست می خورند. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با تمرکز بر مسئله طراحی اتحادهای استراتژیک بین المللی، به ارزیابی و تجزیه وتحلیل مولفه انعطاف پذیری استراتژیک بر گزینش و به کارگیری یکی از دو گونه طراحی سهامی یا قراردادی در سازماندهی اتحاد های استراتژیک بین المللی بپردازد. با توجه به ماهیت پیمایشی این پژوهش، داده ها بر مبنای روش نمونه گیری تصادفی از شرکت های پیمانکاری عمومی که سابقه همکاری با همتایان بین المللی شان را دارند و تعدادشان به 180 شرکت می رسد، گردآوری شده است و مدل سازی رگرسیونی برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد انعطاف پذیری استراتژیک به واسطه فرایندهای سازمانی و قابلیت های مدیریتی زمینه ساز شکل گیری اتحادهای استراتژیک سهامی است، در حالی که دو مولفه منابع در اختیار سازمان و یادگیری سازمانی اصلی ترین محرکه ها برای انتخاب الگوی قراردادی در اتحاد های استراتژیک بین المللی به شمار می آیند.
Cultural Knowledge Integration in Tourism Higher Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cultural knowledge education, which includes an understanding of both tangible and intangible cultural elements, behavioral patterns, and social processes within a specific community or group, is considered essential for promoting sustainable tourism development. Tourism higher education plays a crucial role in harnessing this knowledge. However, the integration of cultural knowledge within tourism curricula has not been extensively explored in academic research. This paper, focusing on tourism higher education in Iran, seeks to examine how different components of cultural knowledge are integrated into the curricula of undergraduate, graduate, and PhD programs. Using a qualitative design, the study analyzes the curricula of these programs through documentary research. Initially, courses relevant to cultural knowledge were identified through keyword searches, followed by a qualitative content analysis of course content to pinpoint the cultural knowledge components. The results indicate that cultural knowledge is more prominently incorporated at the undergraduate level than in the postgraduate programs. Furthermore, the distribution of cultural knowledge across graduate and PhD programs is unbalanced, especially when compared to the undergraduate curriculum. Given that these postgraduate programs aim to prepare future mid-to-senior-level managers and researchers in tourism, this imbalance highlights a significant gap. Therefore, revising the curricula to better integrate diverse cultural knowledge components is a critical priority for advancing sustainable tourism development in the country.
بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر، رشد و توسعه شرکت های دانش بنیان به ویژه در حوزه های ورزشی، اثرات قابل توجهی بر کارآفرینی ورزشی و افزایش خودکارآمدی کارآفرینان ورزشی داشته است. این شرکت ها با استفاده از نوآوری های علمی و فناوری، قادر به ایجاد محصولات و خدمات جدیدی هستند. افزون براین، این شرکت ها می توانند با ایجاد محصولات و خدمات نوآورانه، بازاری جدید برای خود ایجاد کرده و با استفاده از استراتژی های متنوع تبلیغاتی و بازاریابی، به گسترش فروش و درآمد خود دست یابند. براین اساس، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری بود.
روش شناسی: پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر از نظر هدف، کاربردی بود که به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی در گرایش های مختلف تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های استان اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 524 نفر بودند. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوهن، برابر با 247 به دست آمد. ابزار اندازه گیری پژوهش، پرسش نامه ای استاندارد بودند. برای تأیید روایی از سه نوع روایی همگرا، روایی واگرا و روایی محتوایی استفاده شد. جهت تعیین پایایی بخش های مختلف پرسش نامه ، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. باتوجه به پرسش نامه های ناقص، درنهایت، تعداد 224 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 21 و AMOS نسخه 22 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی ورزشی 20 درصد و بر خودکارآمدی کارآفرینانه 52 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشتند. شرکت های دانش بنیان ورزشی بر نوآوری در بازار های جهانی 35 درصد، کارآفرینی ورزشی بر نوآوری در بازارهای جهانی 24 درصد و خودکارآمدی کارآفرینانه بر نوآوری در بازارهای جهانی 34 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشت که این موضوع نشان دهنده اهمیت استفاده از ابزارهای کارآفرینی و خودکارآمدی در شرکت های ورزشی دانش بنیان بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: شرکت های دانش بنیان ورزشی با ارائه فناوری های نوین و محصولات باکیفیت، به رشد کارآفرینی ورزشی و ارتقای خودکارآمدی کارآفرینانه کمک می کنند. آن ها با ایجاد تکنولوژی های پیشرفته و خدمات نوآورانه، بازارهای جهانی را بهبود می بخشند و تأثیر قابل توجهی در جذب مشتریان و رقابت با برندهای بزرگ دارند. به این ترتیب، نقش میانجی این شرکت ها در ترویج کارآفرینی و افزایش رقابت پذیری در صنعت ورزش، بسیار ارزشمند و حیاتی است.
ارائه مدل فرآیندی فرصت های کارآفرینانه در دیدگاه منبع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات حوزه کارآفرینی نشان می دهد کسب و کارهای کارآفرینانه در راستای بهره برداری حداکثری از فرصت های کارآفرینانه نیازمند دسترسی به انواع منابع هستند، لذا ضرورت دستیابی به منابع متنوع موجب می گردد دغدغه اصلی این بنگاه ها معطوف به حصول منابع مختلف باشد. تحقیقات نشان داده است بهره گیری از آموزه های کاربردی «دیدگاه منبع محور» می تواند بنگاه های کارآفرین را در دستیابی به منابع مورد نیاز یاری رساند. هرچند به نظر می رسد «دیدگاه منبع محور» به مرز بلوغ خود رسیده و می توان آن را به عنوان یک نظریه تلقی نمود (نظریه منبع محور)، اما کنکاش های بیشتر نشان می دهد حوزه فرصت های کارآفرینانه تا حد زیادی در این دیدگاه مورد توجه واقع نشده است و پژوهش های اندکی در زمینه بهره برداری فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» انجام شده است. این پژوهش با استفاده از مرور سیستماتیک به روش فراترکیب و بهره گیری از روش تحقیق کیفی به شیوه «نظریه برخاسته از داده ها» به تحلیل نظام مند یافته های پژوهش های پیشین پرداخته است. برای انجام این پژوهش از میان 452 مقاله بررسی شده در پایگاه های معتبر خارجی در بازه سال های 1984 لغایت 2022، پس از سه مرحله غربالگری 46 مقاله برای انجام پژوهش مناسب تشخیص داده شدند. نوآوری این پژوهش ارائه یک مدل فرآیندی حاصل از تعامل مقوله های مختلف است که توانایی تبیین فرآیند بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه در «دیدگاه منبع محور» را امکان پذیر نموده است.
طراحی الگوی قابلیت های بازاریابی فراگیر صادراتی در صنعت سیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک توسعه صادرات درکشورهای درحال توسعه زمینه افزایش ارزش افزوده محصولات، سرمایه گذاری در تحقیق وتوسعه، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و ایجاد فرصت های شغلی را بهمراه خواهد داشت. این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد به طراحی الگو قابلیت های بازاریابی فراگیر صادراتی درصنعت سیمان پرداخت. جامعه آماری 13 نفر از خبرگان صنعت سیمان بودند که بصورت هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند . یافته ها نشان داد که شرایط علّی صنعت شامل: تعصب و تعهد مدیران به صادرات ، مهندسی فروش، دانش تخصصی کارکنان، خلاقیت ونوآوری، تحقیق وتوسعه ، قیمت گذاری، کانالهای توزیع، ترویج وتبلیغات، کیفیت محصول، رقابت پذیری، معرفی توانمندی شرکت و بسته بندی می باشد. پدیده محوری این الگو قابلیت های بازاریابی فراگیر صادراتی است. شرایط زمینه ای شامل : قوانین ومقررات گمرکی، پشتیبانی سیاسی ، اقتصادی دولت از صادرات، فناوری اطلاعات وشبکه های کامپیوتری، لجستیک وحمل ونقل، پشتیبانی انجمن صنفی صنعت سیمان و پشتیبانی اتاق بازرگانی از صادرات می باشد. همچنین شرایط مداخله گر شامل : تعهدات ارزی، بازاریابی سنتی، جنگ اقتصادی، شرایط فورس ماژور، آداب ورسوم وفرهنگ کشورها و دمپینگ قیمت بوده وراهبردها شامل: تحقیقات بازار، مدیریت ارتباط با مشتری، برنامه ریزی استراتژیک، استراتژی قیمت گذاری، استراتژی بازاریابی مویرگی، SWOT بازاریابی صادراتی، بودجه بازاریابی صادراتی، مدیریت ریسک، توسعه منابع انسانی وآموزش تخصصی کارکنان می باشد. پیامدهای حاصل از طرح شامل : برند شدن، بهسازی ونوسازی خطوط تولید و عزت ملی وبین المللی است.
طراحی الگوی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل های پارسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی است. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی -کمی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان (هلدینگ سیاحتی- گروه هتل های پارسیان) بود که حجم نمونه 165 تعیین و روش نمونه گیری نیز تصادفی بود. ابزار پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن با روایی صوری و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ برسی و 88/0 شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش معادلات ساختاری با نرم افزار PLS Smart استفاده شد. یافته ها نشان داد که تمام عوامل تشکیل دهنده الگوی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل های پارسیان (تیم سازی، انسجام، ساختار، نوآوری، پشتیبانی، انگیزش، مشارکت و عملکرد) در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار هستند و در نتیجه برازش کلی مدل GOF برابر 65/0 شد که نشان از مطلوبیت الگو دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که الگوی پیشنهادی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی و هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل پارسیان می تواند مورد توجه مدیریت آن قرار گیرد.