فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور پیش بینی درگیری تحصیلی براساس باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر قیدار انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر قیدار بودند که تعداد 250 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باورهای معرفت شناختی (شومر، 1998)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (جینکز و مورگان، 1999) و پرسشنامه درگیری تحصیلی (پنتریچ و دیگروت، 1991) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره در نرم افزار SPSS-26انجام شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی تحصیلی با درگیری تحصیلی رابطه معنی داری (05/0>p) وجود دارد یعنی دانش آموزانی که از باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی تحصیلی بالاتری برخوردار باشند از درگیری تحصیلی بالاتری برخوردار هستند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی تحصیلی توانایی پیش بینی درگیری تحصیلی را دارند. لذا، بر مبنای نتایج این پژوهش می توان ادعا کرد که جهت ارتقا عملکرد تحصیلی دانش آموزان می توان بر باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی تحصیلی آنها مداخلات روانشناختی انجام داد.
پژوهشی در انتساب «اربعین الحقایق» به غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه ای عکسی به شماره ۱۱۳ در کتابخانه مینَوی در دست است که حاوی رساله «اربعین الحقایق» است که به ابوحامد محمد غزالی نسبت داده شده است؛ محتوای اثر با تفکرات غزالی همخوانی ندارد و انتساب آن به غزالی مشکل بزرگی را پیش روی پژوهشگران قرار می دهد. با بررسی این نسخه مشخص می شود که محتوای این نسخه نمی تواند به خامه غزالی باشد؛ زیرا، نخست: در آن به مواردی اشاره شده است که قطعاً مخالف مواضع کلامی رسمی و همیشگی غزالی بوده است؛ مانند اشاره به وقوع حقیقی عهد اَلست در معنای ظاهری آن، که مخالف موضع قاطع غزالی است، و حذف اقرار به زبان و عمل به ارکان از محتوای ایمان که با عقاید شافعیان اشعری ناسازگار است؛ دوم: سبک متن با سبک شخصی غزالی و سبکی که در عصر او رایج بوده است بسیار متفاوت است؛ سوم: نسخه هایی که وجود دارد همگی متاخر و نامستند هستند به گونه ای که هیچ کمکی به بررسی صحت انتساب نمی کنند. در این مقاله نشان داده شده است که این اثر نمی تواند از غزالی باشد و در نهایت تصحیح اخیر آن مورد نقد قرار گرفته است.
تطور قلمرو علم امام در مدرسه کلامی حله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرسه حله ازجمله مدارس پرآوازه شیعه در مقطعی از تاریخ تشیع بوده که از جهاتی چند با دیگر مدارس شیعی متفاوت می نمود؛ ازجمله در روند علوم به ویژه علم کلام تحولات چندی به وجود آورد. بی تردید بررسی تطورات و تحولات علم کلام و مسائل آن با محوریت مدارس کلامی می تواند نقش قابل توجهی در گستردگی دامنه پژوهشهای علمی ایفا کند. در این راستا این جستار بر آن شد فرایند تطوری قلمرو علم امام را که یکی از آموزه های کلامی خاص شیعه و از مقومات مسئله امامت است در مدرسه حله از آن جهت که بخش قابل توجهی از تاریخ کلام امامیه را پوشش می دهد، بنمایاند و در ضمن به چند مسئله مهم مربوط به این موضوع با رویکردی تاریخی نقبی بزند، اول پیشینه رویکردهای معاصر را درباره قلمرو علم امام بنمایاند، دوم جریانهای فکری این مدرسه را که در تطور قلمرو علم امام تاثیرگذاربوده اند را بشناساند، سوم علل پیدایش هر یک از قلمروها را درباره علم امام مشخص نماید، بی تردید هر کدام از این امور در فهم و تبیین مسئله علم امام نقش موثر داشته وپاسخ بر بعضی از پرسشهای پیرامون علم امام خواهد بود.
ما زیر سایه درختان ی که م ی کاریم نخواهیم نشست!
حوزههای تخصصی:
دستگیری از «دیگری» نه تنها نوید آغاز یک تمدن را می دهد که باید آن را از مقومات و حتی شرایط ضروری پیدایش یک تمدن اخلاقی دانست. از تمدن، اجتماع، فرهنگ و دین گرفته تا سیاست، علم و...، زمانی اخلاقی و تحمل پذیر می شوند که به دیگری بیندیشند و هویت دیگری را در تخیل آورند. اما این دیگری چه خصوصیاتی دارد که برای اخلاقی کردن یک جامعه باید به حساب آید؟در مطالعه ای که پژوهشگران انسان شناسی فرهنگی دانشگاه آکسفورد درخصوص اصول اخلاقی 60 فرهنگ و اجتماع گوناگون انجام داده اند به این نکته دست یافته اند که اصول مشترک اخلاقی میان آن ها کمک به دیگری و احترام به دیگری است.دیگری اندیشیِ اخلاقی، خود را در سیاست هم نشان می دهد. سیاست اخلاقی بدین ترتیب سیاستی است که در آن دیگریِ غیرخودی به رسمیت شناخته شده و دعوت به همکاری می شود. یک دولت اخلاقی «تمام» شهروندان خود را به رسمیت می شناسد و اجازه مشارکت به همه آنان می دهد.یک جامعه و جهان اخلاقی جامعه و جهانی مشارکتی است. با تعامل و همکاری با یکدیگر می توانیم از خودمحوری و خودپرستی که ام ال م ص ائب و ام ال رذائل اخلاقی است فاصله بگیریم.
تأملی در تبیین علت غایی و اتحاد آن با غایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
117-129
حوزههای تخصصی:
علت غایی از مباحث مهم و کلیدی بحث علت و معلول در فلسفه اسلامی است و بحث هدف آفرینش کاملاً بدان وابسته است. در فلسفه اسلامی اولاً علت غایی به علم به غایت تفسیر شده و نیز علت غایی و غایت را حقیقت واحد قلمداد کرده اند و این امر موجب ابهامات و مشکلات خاصی شده است. این نوشتار در بخش چیستی علت غایی علم را به عنوان علت غایی مورد نقد قرار می دهد و محبت و میل و امثال آن را می پذیرد و نیز وحدت علت غایی و غایت مورد نقد قرار می گیرد و تبیین بهتر و دقیق تری ارائه خواهد شد که در آن علت غایی و غایت دو امر کاملاً متفاوت اند، ولی به نحوی به یکدیگر مرتبط اند و نیز هر فاعل و فعلی لزوماً علت غایی و یا غایت به دنبال ندارند.
فلسفه اعمال خیریه: از سینگر تا اسپورل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
101 - 121
حوزههای تخصصی:
مشارکت در امور خیریه از مکانیزم های اخلاقی برای رفع فقر اقتصادی است و بحث فیلسوفانه در باب آن از دهه هفتاد میلادی۱۹۷۰م بالا گرفته است. در این مقاله، دو استدلال فلسفی مهم از سینگر و اسپوِرل پیرامون وظیفه یا فراتر از وظیفه بودن و چرایی و چگونگی مشارکت در امور خیریه صورت بندی و واکاوی شده و با روشی تحلیلی، نهایتا از منظر نویسنده نکاتی در تحلیل، نقد و تکمیل آنها بیان شده است. سینگر معتقد است افرادِ دارا اخلاقا ملزم هستند داشته های خود را به نیازمندان بدهند مگر آنکه این کمک مستلزم محرومیت از چیزهایی باشد که اخلاقا قابل مقایسه با همان نیاز و مشکل نیازمندان باشد. اسپوِرل در کنار همه نقدها مشخصا این شرط را شاق و سختگیرانه می داند و بجای آن معتقد است افراد دارا اخلاقا ملزم هستند داشته های خود را به نیازمندان بدهند اما پس از آنکه ضروریات زندگی خویش را تامین کرده باشند. در باب تعریف ضروریات زندگی نیز میان سینگر و اسپوِرل اختلاف نظر جدی وجود دارد و اسپوِرل تعریفی موسع از آن به دست می دهد که ارزش های هنری، فکری و اجتماعی را نیز در بربگیرد. همچنین سینگر منبع تامین صدقه و خیریه را مشخص نمی کند اما اسپوِرل با تفکیک درآمد مازاد از ثروت مازاد بر این باور است که ما صرفا وظیفه داریم که درآمد مازاد خویش را به نیازمندان بدهیم. بر مبنای یافته های مقاله، فقدان اولویت بندی نیازمندان و عدم تفکیک آن از اولویت بندی نیازها تا حدی در هر دو دیدگاه بالاخص دیدگاه سینگر مشهود است.
نسبت مسئله خفای الهی با مسئله شر: بررسی دیدگاه جان شلنبرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحثی که توجه فیلسوفان و متألهان را به خود معطوف کرده است، «نسبت مسئله خفا با مسئله شر» است. پرسش این است که چه نسبتی میان مسئله خفا و مسئله شر به لحاظ کارکرد و ساختار وجود دارد؟ به دیگر سخن، آیا مسئله خفا همان مسئله شر است؟ روی هم رفته دو دیدگاه عمده در مسئله وجود دارد: یکی مسئله خفا را به مسئله شر فرو می کاهد و آن را روایت یا مصداقی از مسئله شر می داند. دیدگاه دوم، بر استقلال مفهومی مسئله خفا پای می فشارد و آن را دست کم به لحاظ مفهومی متمایز ارزیابی می کند. جان شلنبرگ طرفدار دیدگاه دوم است که در سال 1993 برهان خفای الهی را به مثابه برهان الحادی صورت بندی کرد که یکی از مسائل بحث برانگیز در فلسفه دین معاصر می باشد. در این جستار تلاش شده با طرح نسبت های احتمالی میان این دو مسئله و بررسی آنها، نقاط قوت و ضعف هر یک از دیدگاه ها تا اندازه ای نشان داده شود. هرچند دلایل شلنبرگ برای اثبات استقلال مسئله خفا تا اندازه ای قابل توجه است، اما هنوز کافی نیست و نیازمند بررسی بیشتر است.
نحوه تحقق مفاهیم فلسفی از دیدگاه شیخ اشراق، محقق طوسی، دوانی و میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوه تحقق معانی فلسفی در فلسفه اشراق متأثر از نحوه تحقق معانی فلسفی در فلسفه مشاء است. در فلسفه مشاء نگاه حاکم و رایج در نحوه تحقق این معانی عبارت است از زیادت خارجی این معانی بر هویت معروض؛ ازاین رو شیخ اشراق بر این باور است که چون زیادت معانی فلسفی بر هویت معروض منجر به پیدایش تسلسل و اشکال های دیگر عقلی می شود، لذا حکم به نفی تحقق خارجی این معانی داد و صریحاً این معانی را به معانی منطقی ملحق کرد. پس از شیخ اشراق قریب به اتفاق فیلسوفان تا قبل از صدرالمتألهین متأثر از دیدگاه او بوده اند، لکن اغلب ایشان بر خلاف شیخ اشراق بر این باورند که هرچند محال است معانی فلسفی در خارج یافت شوند، ولی این معانی برخلاف معانی منطقی، منشأشان و یا اینکه علاوه بر منشأ، اتصافشان نیز خارجی است.
نقد ادله کیت مسلین مبنی بر انکار امکان تجرد نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کتب مهمی که از فلاسفه ذهن در ایران ترجمه شده، «درآمدی بر فلسفه ذهن» اثر کیت مسلین است. در قسمتی از این کتاب چهار دلیل آورده شده که سعی در نفی امکان ادله تجرد نفس دارد. فلاسفه اسلامی امکان تجرد نفس را مفروغ عنه دانسته و سعی در اثبات آن داشته اند. این ادله یک قدم عقب تر می آید و سعی می کند که امکان تجرد نفس را هم منکر شود و آن را دارای توالی فاسد غیرقابل قبولی بداند تا از اصل قبول تجرد نفس را نامعقول بشمارد. این مقاله ضمن بیان چهار دلیل کتاب کیت مسلین، سعی در نقد آنها و اثبات امکان تجرد نفس را به روشی عقلی دارد. این مقاله اثبات می کند ذهن داشتن همه یا هیچ نیست، با قبول تجرد نفس هنوز مغز کارکرد دارد، مغالطه آدمک هم پیش نمی آید و شمارش نفوس هم هنوز ممکن است.
ارزیابی ایراد کانتوری پاتریک گریم به علم مطلق الهی با تکیه بر دیدگاه پلانتینگا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال کانتوری گریم از جمله براهینی است که در مباحث فلسفی اخیر ناسازگاری مفهوم علم مطلق را مورد هدف قرار داده است. گریم با استناد به اصل ریاضی کانتور و بر مبنای تعریف پذیرفته شده علم مطلق، یعنی علم به تمامی گزاره های صادق، وجود عالم مطلق را به دلیل عدم امکان وجود متعلق علم او، یعنی «مجموعه گزاره های صادق»، انکار می نماید. در این زمینه پاسخ های متعددی در دفاع از علم مطلق الهی از سوی متفکران مسیحی معاصر ارائه شده که یکی از مهم ترین آنها خودمتناقض دانستن این استدلال است که پلانتینگا آن را مطرح کرده است. سنت فلسفه اسلامی از جهت تبیین ماهیت علم مطلق با سنت الهیات مسیحی تفاوت مبنایی دارد. اما با توجه به ظرفیت حکمت متعالیه صدرایی، با استناد به مباحثی چون تعریف و ماهیت مجموع و همچنین شرایط تسلسل محال، می توان علاوه بر ابطال فرض استدلال گریم مبنی بر وجود حقایق بیشتری از مجموعه تمام حقایق، امکان علم عالم مطلق به سلسله نامتناهی از مجموعه حقایق را اثبات نمود.
بررسی دلالت های علم اشتدادی بر وجه سیاسی انسان کامل نزد سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
185 - 208
حوزههای تخصصی:
تحقیق و تفحص در باب معرفت شناسی که از شاخه های اساسی فلسفه دین به شمار می رود، از دیرباز مورد توجه متفکران و پژوهشگران این حوزه بوده است. ارتباط معرفت و علم شناسی دینی با حیطه سیاست دینی، یکی از مهم ترین مسائلی است که ابعاد ظرفیت اندیشه و گزاره های دینی را در اثبات برخی مسائل دینی به نمایش می گذارد. در این باب مطالعه دیدگاه سهروردی حائز اهمیت است؛ چراکه زوایای متعددی از ارتباط علم دینی با وجه سیاسی و حکومت دینی را به اثبات می رساند. بیانات او درباره نسبت انسان با مراتب هستی و حقیقت، نورانیت ادراک و اشتداد آن، زمینه استنتاج علم شناسی دینی- فلسفی را فراهم آورده که اعتبار آن با سایر نظریات حوزه فلسفه علم متفاوت است. در این علم شناسی انسان به میزان تناظر و هماهنگی با هستی، به تدریج از ظواهر محسوسات به بطن آنها رهنمون و از این طریق به حقیقت آنها نایل می گردد و علم او اشتداد می یابد. این گذر در فلسفه اشراق به وسیله عالم مثال به عنوان حلقه پیوند عالم ماده با عالم عقول امکان پذیر است و ارتباط مستقیمی با ارتقای ساحت نورانیت انسان دارد. به نظر می رسد سهروردی آموزه انسان کامل را با اهتمام به حقانیت چنین علمی بنا نموده است. هدف نوشتار حاضر این است که با روش توصیفی- تحلیلی ابعاد علم اشتدادی را بررسی و سپس آموزه انسان کامل و تبیین وجه سیاسی او در مکتب اشراق را به عنوان یکی از لوازم اهم علم اشتدادی واکاوی نماید. لزوم وجود، جنبه سیاسی و حکومتی و سایر ویژگی های انسان کامل از مواردی است که با تفطن به ابعاد علم اشتدادی قابل اثبات می گردد.
تبیین و نقد طبیعت گرایی زیست شناختی جان سرل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۶
131 - 164
حوزههای تخصصی:
سرل مسئله ذهن-بدن را طبیعت گرایی زیست شناختی می نامد. به نظر وی آگاهی همانند فتوسنتز و گوارش بخشی از جهان طبیعی است و سطح زیست شناختی یعنی فرایندهای نورونی در مغز باعث ایجاد آگاهی می شوند. سرل فرض سنّتی تقسیم جهان به ذهنی و فیزیکی را منشأ مسئله ذهن-بدن می داند که هم ماده گراها و هم دوگانه گراها در آن سهیم اند. دوگانه گراها فکر می کنند به محض پذیرش واقعیت و تحویل ناپذیری آگاهی، ناچار باید دوگانه گرایی را پذیرفت. ماتریالیست نیز چنین می اندیشد که با پذیرش مفهوم طبیعت گرایانه علمی جهان مجبور به انکار واقعیت و تحویل ناپذیری آگاهی هستیم. به نظر سرل هر دو گروه می خواهند چیز درستی بگویند، اما نتیجه نادرستی می گیرند. طبیعت گرایی زیست شناختی بر آن است که قسمت درست این دو دیدگاه را حفظ و بخش نادرست آنها را حذف کند. در این نوشتار پس از تبیین نظریه سرل به بیان اشکالات متعدّد آن خواهیم پرداخت. نقدهای مقاله از سه منظر مطرح شده اند: از منظر فلسفه ذهن، فلسفه علم و فراروان شناسی.
ذهنی بودن زیبایی شناسی نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
741 - 763
حوزههای تخصصی:
کانت، زیبایی شناسی را در حکم ذوق منحصر می کند. قوه حاکمه، داوری زشت و زیبا را در نسبت با خوشایندی از صورت عین خارجی صادر می کند. وی حکم زیبا شناختی را نیز چون حکم شناختی، یک حکم پیشینی تلقی می کند و آنرا ذیل مقولات ماتقدم ذهنی «کمیت»، «کیفیت»، «نسبت» و «جهت» درج می کند. با این رویکرد، حکم زیبا شناختی در عین اینکه حکم «شخصی» است، باید طبق الزام پیشینی کمیت، از «کلیت» و اعتبار عمومی نیز برخوردار باشد و در همان صورت «غایت مند»ی اش، به دلیل درج در مقوله پیشینی «نسبت» باید فاقد «غایت» باشد. همچنین مقوله ماتقدم کیفیت، حکم ذوق را ملزم به عدم تعلق می نماید؛ بدین الزام، در فرایند صدور حکم زیبا شناختی هیچ علاقه مفهومی نباید دخیل باشد، حال آنکه قوه متخیله با همه امکانات مصوره اش صرفاً می تواند در بازی آزاد، به تحریض قوه فاهمه بپردازد و بدون مفهوم سازی آن به تنهایی نمی تواند حکم کلی صادر کند. این نوشتار درصدد تبیین آن است که کانت در نقد قوه حاکمه، علیرغم توفیق در برقراری نسبت میان ساحت ضروری طبیعت (نقد عقل نظری) و سپهر آزادی اخلاقی (نقد عقل عملی)، نه تنها در ژرفنای ذهنی گروی و موضوعیت نفسانی(subjectivity) درغلطیده است، بلکه تعارضات و ناسازگاری هایی را نیز بر زیبایی شناسی خود تحمیل کرده است، که در جای خود قابل نقد و بررسی است.
ارتقای دارایی های معنوی نهادهای رسمی و غیررسمی با غنای اخلاقی سرمایه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
19 - 48
حوزههای تخصصی:
مروزه از سرمایه انسانی به عنوان مهمترین دارایی برای پیشرفت نهادها، سازمان ها و شرکت ها یاد می شود؛ محققان دریافته اند توسعه اصالت فردی، زیربنای خودشکوفایی و نوآوری در اجتماع و بنیادگذار پیشرفت های چشم گیر فرهنگی و بالتبع مترقی سازِ صنعت، کارآفرینی و اقتصاد است. مهمترین راه تقویت سرمایه انسانی، ارتقاءدهی معنوی به افراد است. در این میان، اخلاق فاضل و نیکوی فرد اصیل، مهمترین عامل بروز و ظهور ایده های نوین افراد و به کارگیری عملی این نیروهاست. با توجه به این حقیقت، در پژوهش حاضر، به طور توصیفی و تحلیلی بیان می شود که چگونه می توان با تأکید بر فلسفه فردِ بااخلاق به عنوان سرمایه ای که اصالت از آن اوست، تحولات کلان اجتماعی، سیاستی و اقتصادی ایجاد کرد. توجه کاربردی به اصالت فردِ خلاق و اخلاق مداری، مزیت های رقابتی در نهادها ایجاد می کند، زیرا موجب کم رنگ شدن رذایل اخلاقی می شود و حتی قبل از قوانین، تضمین سلامت دستگاه اداری و زدودن فساد را حاصل می کند. در این میان نهادها، بستری برای ظهور و بروز استعدادهای نوآورانه و نقش آفرینی افراد اخلاق مدارِ اصیل در اجرای خط مشی های بالا به پایین و پایین به بالا هستند. نقش نهادهای رسمی در خدمت، ایجاد نظم و تهیه بستر سالم حمایتی برای فعالیت فرد اصیل و نهادهای غیررسمی به عنوان تسهیل گر تمرین اخلاق فاضله و اکرام و مشارکت بازیگران سطوح پایین تر بیان شده است که چگونه منجر به بروز نوآوری، فرهنگ شایسته سالاری، رفاه معیشتی و اقتصاد عدالت گرایانه خواهد شد.
فیلمسفه یا فیلم به مثابه فلسفه: جستاری در امکان فلسفه پردازی از طریق فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
353 - 379
حوزههای تخصصی:
نسبت میان فیلم و فلسفه به آن سادگی ها که در بدو امر به نظر می رسد نیست. از سویی، فیلسوفان به بحث در باب ماهیّت فیلم می پردازند و مثلاً می پرسند که چه چیزی یک فیلم ضبط شده را به اثری هنری تبدیل می کند؟ و، از سوی دیگر، پاره ای از فیلم سازان می کوشند تا از مضامین فلسفی در آثارشان استفاده کنند و، به تعبیری، فیلم فلسفی بسازند. امّا ماجرا به همین جا ختم نمی شود و دعوی سومی نیز در دهه های اخیر طرح شده است: این که فیلم ها می توانند فلسفه ورزی کنند. این رهیافت تازه را معمولاً «فیلم به مثابه ی فلسفه«، «فیلم فلسفه«، یا «فیلمسفه» می خوانند. استدلال های چندی در دفاع از این فرضیّه اقامه شده است و هر کدام از مدافعان این دعوی تازه، از طلایه دارانی چون کَوِل گرفته تا فیلسوفان حاضری چون وارتنبرگ و کرول، استدلال ها و تبیین های خاصّ خود را پیش نهاده اند. در جستار حاضر، از منظری دیگر، کوشیدیم تا نشان دهیم که فیلم ها از شش وجه می تواند در مقام فلسفه ورزی ایفای نقش کنند. یعنی هستند فیلم های که به شرح نکته ای فلسفی می پردازند، فیلم هایی که طرح مسأله می کنند، فیلم هایی که دفاعیّه یا ردّیّه ای بر موضعی فلسفی عرضه می دارند، فیلم هایی که برنهاد فلسفی اقامه می کنند، و فیلم هایی که در مقام استذکار و یادآوری عمل می کنند.
محنت در اندیشه سیمون وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
175 - 200
حوزههای تخصصی:
جهان همواره دستخوشِ شری ویرانگر بوده است و هر انسانی در مسیر زندگی اش رنج را به نحوی تجربه کرده است. پس اگر به دیده اغماض به شر ننگریم، درمی یابیم که بررسی رنجِ بشری می تواند بخشی از پاسخ های انسان را در خصوص شر بدهد. سیمون وی، با مطرح کردنِ محنت، نه تنها در تلاش است به برخی پرسش های درباره شر پاسخ دهد، بلکه به واسطه محنت انسان را با ابعاد دیگرش آشنا می سازد و آن را گامی در جهت خودشناسی معرفی می کند. برای انسانِ از خود بیگانه دنیایِ مدرن، پاسخ به چراییِ محنت، موهبتی رهایی بخش به موجب بازگشت به خویشتن حقیقی خویش است، چراکه آنچه انسان را حقیقتاً آزاد می کند، فهمِ حقیقت است و محنت انسان را در رسیدن به آن یاری می رساند. در این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به آثار اصلی سیمون وی و شارحان او مسئله محنت در اندیشه این بانوی فرانسوی بررسی می شود.
When aesthetics does not lead to an act of environmental conservation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۶
189 - 198
حوزههای تخصصی:
This paper examines the relationship between the environmental aesthetics approach backed by knowledge (ecological aesthetics) and the possibility of doing an action in favor of environmental conservation. It seems that even having such an approach towards the environment fails to sufficiently motivate people to protect the environment and nature, since there is a tension between the course of daily life and scientifically supported environmental aesthetics. In order to explain such tension, we tend to examine and critique ecological aesthetics (which is in some respects overlapped with environmental ethics) from the viewpoint of the philosophy of Wittgenstein, particularly with reference to his later work including the concept of formal life. Based on this concept, ecological aesthetics can be criticized and examined on three grounds: First, aesthetics is not able to create understanding or appreciation that leads to action. Second, the ecological concept added to reinforce the aesthetics, cannot support aesthetics in this regard and can even make things worse; ecological aesthetics, in fact, diverts aesthetics from its purpose (the purpose with regards to the environment, which is to motivate people to preserve nature) by trying to give it a strong objectivity. Third, the role of ethics in its current form in environmental conservation cannot be an active role.
نگرش مابعدالطبیعی شوان در باب منشأ آسمانی و قابلیّت انسانیِ دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا منشأ الهی و آسمانیِ دین، با کثرت و تنوّع انسانی و زمینیِ آن سازگار است؟ برای پاسخ به این پرسش، باید دانست که نزول حقیقت واحد الهی در ساحت انسانی، هم مستلزم تکثّر و تنوّع و هم مستلزم نوعی سازگاریِ همراه با محدودیّت است. در واقع با توجه به ظرفیّت-های بشری و صلاحیّت ها و اهلیّت های خاصّ هر دسته از انسان ها، می توان به وجهی از تنوّع و تعدّد ادیان دست یافت که از یک سو ناشی از طبیعتِ انسانی و از سوی دیگر برخاسته از حکمت و رحمت الهی است. به تعبیر دیگر، پذیرش وحدت حقیقتِ الهی و آسمانیِ دین، منافاتی با پذیرش کثرت و محدودیّتِ انسانی و زمینیِ آن ندارد. اینجاست که پای حاشیه بشریِ دین به میان می آید و تأثیر عوامل قومی و فرهنگی در دین و انشعابات درونیِ ادیان و نیز خاستگاه و جایگاه نظرپردازی های مربوط به شریعت و نظام های الهیّاتی، نمایان می-گردد. در این نوشتار، که با تأکید بر آراء و آثار فریتیوف شوان فراهم آمده است، ضمن پذیرش منشأ الهی و وحدت حقیقی و متعالیِ ادیان، کثرت و تنوّع آنها با توجه به مفهوم حاشیه بشری و متناسب با قابلیّت های انسانی، تبیین می گردد.
بررسی تطبیقی مفهوم عقل در قرآن از دیدگاه محمد آرکون و علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
استفاده از عقل برای تبیین معارف الهی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده و در قرآن کریم نیز بر بهره گیری از عقل تأکید شده است. واژه های «تعقلون»، «تدبرون» و... در آیات بسیاری به کار رفته که نشان دهنده توجه قرآن کریم به قوه عقل است. با توجه به اهمیت و جایگاه عقل در معارف اسلامی، در مقاله پیش رو با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، عقل گرایی در قرآن را از دیدگاه آرکون و علامه طباطبایی به روش تطبیقی بررسی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که آرکون مفهوم عقل در قرآن را غیر از عقل برهانی و استدلالی می داند و با دسته بندی عقل اسلامی به سه دوره «شکل گیری اندیشه اسلامی»، «دوره کلاسیک اسلامی» و «دوران اسکولاستیک» معتقد است عقل اسلامی پیرو وحی است و واژه عقل در قرآن بیانگر عبارات احساس گونه و مجاز است که به هیچ وجه استدلال پذیر نیستند و پس از نزول قرآن کریم، رئیسان مذاهب اسلامی معارف الهی را به صورت منقول و خالی از استدلال به نسل بعد منتقل کرده اند؛ اما علامه طباطبایی عقل قرآنی را «مطابقت با فطرت بشری» معنا و تفسیر می کند.
نقد دیدگاه پیناک در مسئله «تشخّص خداوند» از منظر متکلمان امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تشخّص» از محوری ترین صفاتی است که پیناک برای خداوند قائل است. از دیدگاه او به شواهد منطقی و روایی، خداوند موجودی متشخّص است؛ چرا که به لحاظ فلسفی، هر موجودی تنها در صورت برخورداری از تشخّص می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند (صغری). بر مبنای تعابیر کتاب مقدّس، خداوند همواره با انسان ها در ارتباط بوده است (کبری). پس خداوند موجودی متشخّص است (نتیجه). بر مبنای این استدلال، پیناک «متشخّص» بودن را مستلزم برخورداری از اوصافی که برخی کمالی و برخی غیر کمالی هستند دانسته و آن را بدون استثناء برای هر موجودی (حتی خداوند) لازم می شمارد. در مقابل، از آنجا که در نظر متکلمان امامیه مبحث تشخّص حوزه وسیع تری دارد، اگرچه برخی از مدعیات پیناک مورد تأیید ایشان است، لکن آنها در عین متشخص دانستن خداوند، اساساً وجود او را بری از هر گونه نقص و محدودیتی می دانند. در این پژوهش با هدف دستیابی به تبیینی دقیق از مسئله تشخص خداوند، با روش توصیفی - تحلیلی به نقد دیدگاه پیناک از منظر متکلمان امامیه پرداخته شده است.