ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۲۲۶۱.

تحلیلِ «تناقض نمای معرفت حسی» در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت ادراکات حسی کلیت ضرورت علیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۴۲۰
در فلسفه ارسطو معرفت از حواس آغاز میشود و ادراکاتِ حسّی از طریق فعالیت قوّه «نوس»، معرفت را برای آدمی به ارمغان میآورند. ارسطو برخلاف افلاطون منکر هرگونه معرفت فطری است؛ امّا از طرفی آشکارا بیان میکند که ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت قرار نمیگیرند و نمیتوان به محسوسات معرفت داشت. این امر باعث ایجاد یک تناقضنما در فلسفه ارسطو میگردد. اگر ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت نیستند چگونه از «آنچه متعلّق معرفت نیست»، معرفت پدید میآید و این ادراکات به دلیل فقدانِ کدام جزء از اجزای «معرفت»، متعلّق «معرفت» به حساب نمیآیند؟ از نظر نگارندگان راهحلّ این پارادوکس به تعریف «معرفت» و نقشِ قابلی ادراکاتِ حسّی در پیدایش معرفت در نظر ارسطو بازمیگردد. ارسطو معرفت را صرفاً «باور صادق موجّه» نمیداند بلکه با شروط دیگری همچون ضرورت و علیّت دایره «معرفت» را محدودتر میکند. بنابراین هرچند باور به محسوسات باوری صادق است ، امّا این ادراکات بهخاطر عدم وجود شرط کلیّت و علیّت، متعلّق «معرفت» واقع نمیشوند.
۲۲۶۲.

تعیّن ناقص و رئالیسم علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعین ناقص توسعه منابع تأیید مزیّت های نظری توان تبیین گری رئالیسم علمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۴ تعداد دانلود : ۹۳۵
ادّعا می شود که تعیّن ناقص نظریه های علمی توسط شواهد تجربی، می تواند موضع رئالیسم علمی را از پای درآورد. رئالیست های علمی ضمن باور به صدق (تقریبی) نظریّه های بالغ علمی معتقدند که ما می توانیم از رهگذر این نظریه ها نسبت به سطح مشاهده ناپذیر عالم دانش کسب کنیم. اما این اعتقاد با تکیه بر تز تعین ناقص به چالش کشیده شده است. گفته شده است که چون برای هر نظریه علمی نظریه های متعدّد هم ارزی وجود دارد که علی رغم ارائه هستی شناسی های مختلف همگی به یک اندازه با شواهد مشاهدتی سازگارند، لذا هرگونه باور رئالیستی به صدق یکی از اینها خالی از پشتوانه معرفتی خواهد بود. رئالیست ها برای غلبه بر این چالش می بایست نشان دهند که ما راه های معرفتی غیر از تأییدِ بی واسطه حاصله از شواهد مشاهدتی داریم که می تواند چنین تعیّن ناقصی را بشکند. ما در این مقاله سعی می کنیم بعد از شکافتن دقیق مسئله، نشان دهیم که امکان پاسخ به این مسئله با اتّکا بر رویکردی که آن را «توسعه منابع تأیید» می نامیم وجود دارد. مطابق این رویکرد، نظریّات می توانند از منابع دیگری نیز تأیید دریافت کنند. مهمترین منابعی که تاکنون در این زمینه معرفی شده اند عبارتند از: تأیید غیرمستقیم و مزّیت های نظری. پس از ارزیابی تأیید غیرمستقیم، ما به نفع این ادّعا استدلال خواهیم کرد که مزیّت های نظری، به خصوص «توان تبیین گری»، بهتر می تواند در ورای نتایج تجربی به عنوان منبع تأیید مورد نیاز رئالیست ها عمل نماید. البته به کارگیری مزیّت های نظری همواره با چالش هایی روبه رو بوده است، ولی ما در بخش های پایانی مقاله نشان خواهیم داد که می توان به این چالش ها پاسخ داد.
۲۲۶۳.

مدل فهم هرمنوتیکی قرآن، در اندیشه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقیقت و روش روشنفکران دینی فهم قرآن گادامر هرمنوتیک فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۴ تعداد دانلود : ۳۵۲
گادامر در کتاب حقیقت و روش به مقوله فهم و چگونگی شکل گیری آن پرداخته است. اندیشه های او، بیشترین تأثیر را بر مطالعات قرآنیِ روشنفکران دینیِ مسلمان داشته است. وی ضمن به تصویر کشیدن گونه-های مختلفی از فهم، از نقاط ضعف آنها لایه برداری می کند، تا بدین وسیله صورتِ حقیقیِ "فهمیدن" را نشان دهد. در این پژوهش، سعی شده است با انطباقِ این مدل های فهم بر حوزه فهم قرآن و ارزیابیِ آنها از منظر گادامر، صورت مقبول فهمِ قرآن بر اساس منظومه فکریِ او آشکار شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی _تحلیلی نشان می دهد که گونه های فهم، اعم از "عینیِ محض یا تاریخی"، "ذهنیِ محض یا مدرن" و "دیالوگی" اساساً کاشف از حقیقت قرآن نیستند. نقص آنها، به دلیل نفی یا کم رنگ-کردنِ نقش برخی عناصر سازنده فهم است. بر اساس اندیشه گادامر، فهمِ حقیقی قرآن، فهمِ "دیالوگی-الهیاتی" است؛ یعنی ما با یک فزونی مهم با عنوان "باور توحیدیِ فهمنده" در "الگوی دیالوگی عامِ" گادامر مواجه ایم.
۲۲۶۴.

بررسی مفاهیم اصلی نظام کیهانی- اخلاقی نوکنفوسیوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کنفسیوس باوری آیین نوکنفسیوسی نظام کیهانی اخلاقی لی چی ژن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۲۰۵
مفاهیم لی، چی و ژن اصلی ترین مفاهیم نوکنفوسیوسی هستند. در این مقاله با مراجعه به متون کنفوسیوسی مکالمات، معرفت بزرگ، آموزه اعتدال و منسیوس که  به سبب اهمیتشان توسط نوکنفو سیوسی ها به صورت یک مجموعه تحت عنوان «چهار کتاب» درآمدند، تفاسیر محققان برجسته از متون کنفوسیوسی و نیز آثار نوکنفوسیوسی ها، مفاهیم مذکور تبیین شده و ضمن بررسی منشأ این مفاهیم، به توصیف جایگاه آن ها در نظام کیهان شناسی اخلاقی نوکنفوسیوسی پرداخته شده است. آیین نوکنفوسیوسی در واقع پیشرفت خلاقانه مکتب کنفوسیوسی و نشانگر بلوغ آن و حاصل ادغام با جهان بینی های رایج عصر خود، اعم از دین بودایی، دائویی و دیگر مکاتب فلسفی است. نوکنفوسیوسی ها توانستند تحت تأثیر تفوق ادیان بودایی و دائویی مفاهیم کنفوسیوسی را بسط داده و برای رقابت با ادیان رایج؛ بویژه دین بودایی، نظام اخلاقی- متافیزیکی آیین کنفوسیوسی را برجسته سازند. آن ها از این طریق آیین نوکنفوسیوسی را بر عرصه تاریخ تفکر چین بنا نهادند و با احیای آیین کنفوسیوسی بر قوت و غنای آن افزوده و بار دیگر مردم را متوجه حقیقت ناب این آیین کهن ساختند.
۲۲۶۵.

مطالعه و بررسی معناشناسی از منظر زبانشناسی با رویکرد فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معناشناسی فلسفه زبانشناسی معنا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۲ تعداد دانلود : ۳۶۹
معنا بر آنچه که یک زبان در مورد جهانی -که ما در آن زندگی می کنیم- و یا هر گونه جهان احتمالی و خیالی -که در موردش توصیف می کند-، اشاره دارد. مطالعه و بررسی معنا(meaning) و زوایای مختلف آن معناشناسی(semantics) نامیده می شود. معناشناسی معمولا به تجزیه و تحلیل معنی کلمات، عبارات یا جملات و بعضا به معنی گفتارها(utterances) در کلام یا معنی کل یک متن اشاره دارد. برای مطالعه معنا در زبان رویکردهای مختلف زیادی وجود دارد. برای مثال، فلاسفه رابطه بین عبارات زبانی مانند کلمات یک زبان و اشخاص، اشیا و رویدادها را در جهانی که این کلمات به آنها اشاره می کنند، بررسی می کنند؛ برای نمونه ارجاعات(references) و نشانه ها(signs). از طرف دیگر زبانشناسان روشی را که در آن معنی در یک زبان شکل می گیرد، بررسی می کنند و بین انواع مختلف معانی تمایز قایل می شوند. مطالعاتی نیز در مورد ساختار معانی جملات (گزاره ها) وجود دارد. در این مقاله معناشناسی از ابعاد و زوایای مختلف فلسفی مورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد. امید بر آن است که مطالعه حاضر کاربردهای مفید و موثری برای حوزه فلسفه داشته باشد.
۲۲۶۶.

استدلال به روش بهترین تبیین به سود وجود حیات پس از مرگ براساس تحلیل قوه ذهن مندانگاری (TOM) در علوم شناختی دین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استدلال به روش بهترین تبیین استدلال به روش تأیید مقایسه ای زندگی پس از مرگ علم و دین علوم شناختی دین قوه ذهن مندانگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۰ تعداد دانلود : ۲۵۸
 این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش است که اعتقاد مردم به زندگی پس از مرگ را چگونه می توان براساس علوم شناختی تبیین کرد و آیا چنین تبیینی به سود باور دینی به زندگی پس از مرگ تمام می شود یا خیر. دو «آزمایش موش مرده» و «آزمایش ریچارد قهرمانِ» برینگ و همکارانش از جمله آزمایش های مهمی است که برای تأیید باور انسان به دوگانگی ذهن و بدن و بقای ذهن پس از مرگِ بدن ثبت شده است. نظریه «قوه ذهن مندانگاری» (TOM) از نظریاتی است که در علوم شناختی عمومی برای تبیین پاره ای از یادگیری ها و شناخت های انسان مطرح شده است و بعدها دانشمندان علوم شناختی دین از همان برای تبیین باور گسترده انسان به دوگانگی ذهن و بدن و نیز زندگی پس از مرگ استفاده می کنند. در این مقاله ارکانی که نظریه قوه ذهن مندانگاری برای تبیین باور به زندگی پس از مرگ را تشکیل می دهد، استخراج و صورت بندی شده است: «قابلیت ذهن مندانگاری آفلاین»، «نیاز به نظارت و قضاوت مردگان»، «محدودیت در شبیه سازی مرگ»، «درک بدن مند و در نتیجه درک مکان مند از مرگ و زندگی پس از مرگ». از دیگر نظریه های علوم شناختی دین که رقیب نظریه قوهذهن مندانگاری اند نیز یاد شده است؛ همچون «نظریه فرهنگی»، «نظریه ذات گرایی»، «نظریه مدیریت وحشت» و «نظریه ترکیبی». دست آخر، براساس این دستاوردهای علوم شناختی دین در تبیین باور دینی به حیات پس از مرگ، «استدلالی به روش بهترین تبیین» یا «استدلال به روش تأیید مقایسه ای» اقامه شده است که نشان می دهد احتمال وقوع باور انسان به حیات پس از مرگ با فرض طبیعت گرایی، از احتمال وقوع باور انسان به حیات پس از مرگ با فرض فراطبیعت گرایی بسیار کمتر است.
۲۲۶۷.

مقایسه میان وجهه نظرهای هیدگر و گادامر درباب ایده های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون هیدگر گادامر ایده ایده خیر نامستوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴ تعداد دانلود : ۳۰۰
تصور غالب راجع به فلسفه افلاطون این است که افلاطون با جدا کردن اشیاء محسوس از نمونه برتر آن ها در عالم ایده ها، گام مهمی جهت شکل گیری مابعدالطبیعه برداشته است. طبق نظر افلاطون، ایده ها ذات یا ماهیت اشیاء محسوس را شکل می دهند. ایده ها هم شرط وجود اشیاء محسوس و هم شرط شناخت این اشیاء هستند. حال با توجه به این وجودشناسی و معرفت شناسی بدیع، مسائل مهمی پیش می آید؛ از جمله: نحوه نسبت اشیاء محسوس با نمونه برتر خود در عالم ایده ها به چه صورت است؟ نظرگاه ارسطو مبنی بر جدایی ایده ها از اشیاء محسوس به چه میزانی پذیرفتنی است؟ فرض وجود ایده ها چه تأثیری بر نظرگاه ما راجع به انسان (دازَین) و زندگی عملی او دارد؟ در این مقاله سعی بر این است که از منظر دو فیلسوف آلمانی؛ یعنی مارتین هیدگر و هانس گئورک گادامر، پرسش های مطرح شده را بررسی کنیم. درحالی که هیدگر اعتقاد دارد افلاطون با طرح آموزه ایده ها، آغازگر فراموشی حقیقت در معنای ناپوشیدگی و نامستوری و در نتیجه فراموشی وجود بوده است، گادامر اعتقاد دارد تفسیر هیدگر از افلاطون و کل تاریخ مابعدالطبیعه تحت تاثیر انتقادات ارسطو بوده است. گادامر با رجوع به خود محاورات افلاطون ازیک طرف، نسبت ایده ها و اشیاء محسوس را به روشنی توضیح می دهد و از طرف دیگر، تاکید می کند که ایده خیر در عین تعالی و پوشیدگی در تمام اعمال ما حضور دارد.
۲۲۶۸.

ملاحظات منطقی و معرفت شناختی ابن سینا، ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعریف حدی واجب تعالی ابن سینا ابن عربی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶ تعداد دانلود : ۲۲۶
آیا می توان در حکمت اسلامی از طریق به کارگیری قواعد منطقی به تعریف حدی و حقیقی واجب تعالی نایل شد؟ شمار پرشماری از پژوهش گران بر این باورند که ارائه «تعریف حدی حقیقی» برای واجب تعالی ممکن نیست؛ زیرا تعریف حدی مختص به امور ماهوی است و واجب تعالی امری ماهوی نیست. برخی عبارت های ابن سینا نشان می دهد که او در پاره ای موارد مانند حیثیت اضافی قوای نفس برای امور غیرماهوی «تعریف حدی حقیقی» درنظر گرفته است؛ در عین حال او برای واجب تعالی تعریف حدی حقیقی ارائه نکرده و در این مورد به «شرح اسم» اکتفا کرده است. ایده اصلی مقاله حاضر این است که ابن عربی و ملاصدرا از روزنه ای که در نظام منطقی ابن سینا برای تعریف حدی حقیقی امور غیرماهوی باز شده است استفاده کرده و نگرش او برای تعریف حد امور غیرماهوی را در نظام حِکمی خود امتداد داده اند. نتیجه ای که به دست آمده از قرار زیر است: ابن عربی دو راهکار را برای تعریف حدی واجب تعالی ارائه کرده و صدرالمتألهین نیز یک راهکار به شیوه های ابن عربی افزوده است.
۲۲۶۹.

بررسی نظریه حیثیت تقییدیه در ارتباط هستی شناسانه حق با خلق در حکمت متعالیه و عرفان اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حق حیثیت تقییدیه حکمت متعالیه خلق هستی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۱۳۵
ارتباط حق با خلق یکی از مهم ترین مسائلی است که در حکمت متعالیه و عرفان اسلامی مطرح شده است. آنچه در دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلانی بدان تأکید شده، آن است که حقیقت مطلق، تنها ذات مقدس حق تعالی است و همه کثرات امکانی، تجلیات و شئونات آن حقیقت مطلق هستند. ارتباط حق با خلق دارای تبیین ها و تحلیل های دقیقی است که یکی از راه های تحلیل این ارتباط از طریق حیثیت تقییدیه است که این مقاله در پی نمایاندن آن است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده و بر آن است که براساس نظریه حیثیت تقییدیه، رویکرد توحیدی به عالم هستی را به دنبال داشته باشد و ارتباط حق با خلق را با نگاه حیثیت تقییدیه بررسی کند.
۲۲۷۰.

معنای زندگی، عاشقانه ترین جهان ممکن و اختفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شلنبرگ اختفای الهی عشق کامل الهی معنای زندگی عاشقانه ترین جهان ممکن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۳۰۲
شلنبرگ برای اولین بار در سال 1993 استدلالی با عنوان «اختفای الهی» را علیه خداباوری ارائه کرد. از آن زمان تا کنون استدلال او در کانون نقد و دفاع قرار داشته است. در این نوشتار، که با رویکرد تحلیلی-انتقادی انجام می پذیرد، ضمن تقریر استدلال شلنبرگ، افزون بر مهم ترین نقدهای مطرح شده بر استدلال او، دو نقد متفاوت دیگر بر این استدلال مطرح می شود. یکی از این نقدها از طریق معنای زندگی است. شلنبرگ در رابطه با مزیت ارتباط عاشقانه با خداوند معتقد است که چنین رابطه ای به بهزیستی انسان کمک می کند. او ارتباط شخصی با خداوند را دارای ارزش ذاتی و مهم ترین عامل در معنادار بودن زندگی انسان می داند. اما پرسش اصلی این است که آیا ارتباط شخصی با خداوند، یعنی ارتباطِ آگاهانه، تعاملی و معنادارِ مثبت با او، حقیقتاً مهم ترین عامل در معنادار بودن زندگی انسان است؟ نقد دوم از طریق عدم فعلیت عاشقانه ترین جهان ممکن است. در این نقد بیان می کنیم که هر جهانی را که در نظر بگیریم، می توانیم جهانی عاشقانه تر از آن را نیز تصور کنیم و آن جهان نیز امکان فعلیت دارد. بنابراین، اگر عشق کامل الهی مستلزم فعلیت یافتن عاشقانه ترین جهان ممکن نباشد، پس با تحققِ ناباوریِ قاصرانه نیز سازگار است.
۲۲۷۱.

کالیکلس در برابر سقراط یا زندگی کنشگرانه سیاست مدار و زندگی نگرورزانه فیلسوف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زندگی نگرورزانه زندگی کنشگرانه فلسفه سیاست و اجتماع دولت - شهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۰ تعداد دانلود : ۳۲۰
افلاطون در هیچ یک از آثارش بجز گرگیاس عنان سخن را به منتقد گستاخ و رک و راستی همچون کالیکلس نمی سپارد که چنین با اقتدار فلسفه نگرورزانه را به باد نقد بگیرد و چالشی ژرف در برابر زندگی فلسفی سقراطی بگذارد. چنین چالشی در واقع چیز جدیدی در قرون پنجم و چهارم پیش از میلاد نبود و نقل قول های متعدد کالیکلس از نمایش نامه مفقود آنتیوپه اوریپیدس حاکی از آگاهی افلاطون از اهمیت و عمومیت این مباحثه در جریان است. مقاله کنونی در صدد است تا با بررسی مباحثه زثوس و آمفیون در آنتیوپه و گفتار آغازین کالیکلس در گرگیاس، به ماهیت پیچیده ارتباط میان این دو مباحثه که به لحاظ زمانی و سبک نوشتاری باهمدیگر تفاوت دارند بپردازد. نتیجه ای که نویسنده در این مقاله می گیرد این است که دین افلاطون به آنتیوپه اوریپیدس چیزی بیش از صرف نقل لفظ به لفظ برخی عبارات آن نمایش نامه است. نویسنده بر خلاف این نظر که افلاطون در شخصیت کالیکلس، اعم از اینکه این شخصیت وجود تاریخی داشته باشد و یا صرفاً ابداع ادبی افلاطون باشد، پاره ای از وجود خودش را می دید که در غیاب هدایت سقراط شخصیت واقعی افلاطون را می ساخت، معتقد است می توان نشانه هایی از این برداشت را هم یافت که کالیکلس در واقع نمودگار مقاومت افلاطون در مواجهه با آن زندگی ایده آل و فلسفی گوشه گیرانه و به دور از سیاست و اجتماع سقراطی است. به همین دلیل نیز افلاطون تلاش می کند تا به مصالحه ای از آن دست که اورپیدس میان زثوس و آمفیون برقرار می سازد، یعنی مصالحه ای میان دو حد از افراط و تفریط، دست یابد
۲۲۷۲.

عینیت و خارجیت حرکت در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا حدوث حرکت زمان فیض مراتب وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۹ تعداد دانلود : ۲۲۳
 استدلال پارمنیدس و زنون در انکار وجود حرکت اولین بار این مسئله را از شکل ظاهراً بدیهی خود به صورتِ مسئله ای نظری درآورد. ارسطو، با طرح نظریه قوه، امکان وجود حرکت را نشان داد ولی استدلالی بر اثبات وجود حرکت به عنوانِ امری متصل و تدریجی ارائه نداد، زیرا برای او وجود طبیعت و، به دنبالِ آن، وجود حرکت امری بدیهی محسوب می شد. بسیاری از فیلسوفانِ پس از او نیز وجود حرکت را بدیهی انگاشته اند. ابن سینا نه تنها وجود طبیعت، بلکه وجود حرکت را نیازمند استدلال دانسته است. او استدلال بر عینیت خارجی حرکت را مانند وجود طبیعت به مابعدالطبیعه مربوط دانسته است. البته گویا ابن سینا تلاشی برای اثبات وجود خارجی حرکت نکرده است. بااین حال، می توانیم از مجموع آثار و نظرات او استدلال هایی را برای اثبات عینیت حرکت به دست آوریم. در این مقاله ابتدا مسئله اثبات وجود حرکت بررسی شده و سپس از نظریه فیض برای استدلال بر عینیت حرکت استفاده شده است. از نظر ابن سینا، ازآنجاکه فیض دوام فعل الهی است و طفره در سلسله علل محال است، حدوث تدریجی در سلسله پیوسته عللِ مُعده برای حدوث اشیا همان حرکت است. به عبارتِ دیگر، استمرار و دوام فیض الهی چیزی جز حرکت نیست. این حرکت خود را در تکامل اشیای مادی به ظهور رسانده است. همچنین دیدگاه او درباره غایت طبیعت به مثابه استدلال دیگری برای اثبات خارجیت حرکت ارائه شده است. اتصال و تدریجی بودن طبیعت نیز با انطباق بر وجود زمان تأمین می شود.
۲۲۷۳.

دفاع از واقع گراییِ علمی در برابر "استقرای بدبینانه جدید"(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کایلی استنفورد نظریات بدیل دریافت نشده استقرای بدبینانه واقع گرایی علمی همگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۲۱۶
کایلی استنفورد چالش جدیدی پیش روی واقع گرایی علمی قرار داده است که به استقرایِ بدبینانه جدید شهرت یافته است. طبق استدلال وی، برای هر نظریه علمی، " نظریات بدیل نامتصوری" وجود دارند که از دامنه درک دانشمندان فراتر می روند؛ بنابراین هیچ گاه نمی توان نسبت به هویاتِ مشاهده ناپذیرِ نظریات تلقی واقع گرایانه داشت. در این مقاله تلاش می شود با تاکید بر همگرایی نظریات موفق در تاریخ علم، از واقع گرایی علمی در مقابل استدلالِ استنفورد دفاع کنیم. این مقاله بر این نکته تاکید دارد که طبق استقرای بدبینانه جدید، با توجه به تعداد نامحدود نظریه های بدیلِ نامتصور در قبال هر نظریه موفقی، احتمالِ "تطابق" و "وحدت یافتنِ" نظریات مستقل بسیار بعید خواهد بود. در حالیکه در تاریخ علم، شاهد نمونه های مکرر در پیوند یافتنِ نظریات موفق هستیم. همچنین تلاش می کنیم از ایده همگرایی در برابر نقدهای مرسوم دفاع کنیم.
۲۲۷۴.

مشکلات کثرت گرایی دینی با رویکرد نتیجه گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کثرت گرایی دینی خداباوری حقانیت نجات ادیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۲۰۸
کثرت گرایی دینی جایگزین مناسبی برای دو رویکرد انحصارگرایی و شمول گرایی دینی است. تناسب بیشتر کثرت گرایی دینی با مقتضیات دنیای جدید موجب اقبال بیشتری به آن شده است. اما این رویکرد به لحاظ مبانی، اصول و بویژه نتایج آن ناپذیرفتنی است. از دلایل مهم برای عدم پذیرش کثرت گرایی دینی، به لحاظ نتایج آن، می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1. آن موجب نادیده گرفتن واقعیت های ادیان مختلف موجود می گردد؛ 2. کثرت گرایی دینی باعث عدم توجه به تفاوت های مهم درون سنت های دینی است؛ 3. اقبال به آن موجب عبث شدن پرسش از مساله حقانیت دینی و تلاش انسان برای نجات می شود، 4. پذیرش کثرت گرایی دینی به نسبیت معرفتی و بی معنایی حقیقت جویی دینی منجر می شود؛ 5. دلبستگی به کثرت گرایی دینی موجب بی معنایی وحی و لغو فلسفه نبوت می شود؛ 6. باوربه این رویکرد به بیهوده شدن تفاوت دینداری مقلدانه و محققانه منجر می شود؛ 7. بی ارزش شدن دینداری و اعتقادات دینی از نتایج خوش آمدگویی به کثرت گرایی دینی است؛ 8. پذیرش آن همچنین موجب نقض در صفات الهی و توهین به منزلت الهی خدا است؛ 9. اقبال به آن موجب رشد اباحی گری دینی، و 10. بنابراین، از بین رفتن هویت دینی مومنان است. با نظربه مشکلات ناپذیرفتنی کثرت گرایی دینی، و عدم کارآیی دو رویکرد سابق، پیشنهاد این پژوهش، تامل درباره رویکرد تشکیکی به مساله حقانیت و نجات است؛ به این معنی که دو موهبت حقانیت و نجات به درجات مختلف تشکیک طولی و سلسله مراتبی در همه ادیان وجود دارد؛ اگرچه رستگاری نهایی به تلاش و تقلای خود مومنان وابسته است.
۲۲۷۵.

دین؛ پشتوانه اخلاق: گفنگو با حجت الاسلام فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم

مصاحبه شونده: مصاحبه کننده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۱۶۱۳
دین غالبا مقوله ای ارزشی است؛ البته جنبه و روش هم دارد. دین آمده است تا انسان را به یک جامعه سعادتمند و نجات یافته برساند. اگر بخواهیم دین را بر اساس بینش قرآنی معنا کنیم، این مفهوم در سه مقوله قرار می گیرد: ایمان، انفاق و ارتباط با مردم و عبادات.دین هم جنبه های ارزشی دارد و هم جنبه های روشی. روشی یعنی چه؟ دین می خواهد مردم جامعه در رفاه باشند، به محیط زیست توجّه شود، مردم از بهداشت برخوردار باشند، مردم گرسنه نباشند، سرقت نباشد، بی عفتی نباشد و...؛ امّا با چه روشی باید پیش رفت و جامعه را ساخت تا این معضلاتی که مخل آسایش و کرامت بشر است، وجود نداشته باشد. دین روشش را به عقل واگذار می کند.اگر جامعه ای فقط وحیانی شد و عقل برچیده شد آن جامعه به جایی نمی رسد. همچنین اگر یک جامعه فقط عقلانی شد و پدیده وحی را کنار گذاشت کامیاب نمی شود.نسبت دین و اخلاق، عموم و خصوص من وجه است. ممکن است در برخی حدود با هم یکسان باشند یا نباشند؛ زیرا مسئله اخلاق در عرف هر جامعه ای وجود دارد، چه پیامبری باشد و چه نباشد. هیچ گاه اخلاق لزوما یک پدیده وحیانی نیست. در هر جامعه ای زشتی و زیبایی وجود دارد، باید و نباید و حسن و قبح وجود دارد. غالب حسن و قبح ها عقلی، فطری و عرفی است.یک وقت دین می گوید «اُعبد الله»: خدا را بپرستید. عبادت خداوند اخلاقی نیست یا اینکه می گوید ایمان به غیب داشته باشید این هم اخلاقی نیست، بلکه پیامی وحیانی است. یک وقت دین می گوید به پدر و مادرتان نیکویی کنید، خون کسی را به ناحق نریزید، به مال مردم تجاوز نکنید؛ این ها پیام هایی اخلاقی است که در قرآن آمده و انبیا هم گفته اند.من بر این باورم که امروزه در جوامع دینی مثل کشورهای منطقه و ایران، بیشتر مردم که مرتکب کار زشت نمی شوند به این خاطر است که می گویند خداوند در قرآن و حدیث حرام کرده و برای من وعده عذاب داده است. اگر عذاب های خداوند و آیات قرآن را برداریم و بگوییم دیگر نه قیامتی هست، نه خدایی و نه آیه قرآنی هست، من نمی دانم این جامعه اخلاقی تر می شود یا بی اخلاق تر. این مسئله برای من روشن نیست.
۲۲۷۶.

Scientistic Philosophy, No; Scientific Philosophy, Yes(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Scientistic philosophy Neurophilosophy experimental philosophy naturalized metaphysics reductionism Atheism scientific philosophy C.S. Peirce

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۴ تعداد دانلود : ۲۷۸
If successful scientific inquiry is to be possible, there must be a world that is independent of how we believe it to be, and in which there are kinds and laws; and we must have the sensory apparatus to perceive particular things and events, and the capacity to represent them, to form generalized explanatory conjectures, and check how these conjectures stand up to further experience. Whether these preconditions are met is not a question the sciences can answer; it is specifically philosophical. This is why the myriad forms of scientistic philosophy in vogue today (neurophilosophy, experimental philosophy, naturalized metaphysics, evangelical-atheist reductionism, etc), are all hollow at the core. Does this mean we must return to the old, a priori analytic model? No! What is needed instead is scientific philosophy in the sense Peirce articulated more than a century ago: philosophy motivated by a genuine desire to discover the truth, and relying not solely on reason but also on experience—only not the special, recherché experience required by the sciences, but close attention to aspects of everyday experience so familiar we hardly notice them.
۲۲۷۷.

تقاطع میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه دینی تجربه زیبایی شناختی هنر سوبژکتیویسم کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۲۹۰
بررسی تقاطع میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی، می تواند نسبت میان دین و هنر را بیش از پیش روشن کند. میزان اشتراکات و شباهت ها مشخص می کند که آیا منشأ واحدی در کار است؟ آیا از  هردو می توانیم نتیجه یکسانی انتظار داشته باشیم؟ نوشتار پیش رو در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در استنتاج، از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده است. زمینه های مشترکی همچون نهضت های فلسفی و ادبی در شکل گیری تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی نقش داشته اند. سوبژکتیویسم کانت بر هردو تأثیر جدی داشته است و از حیث معرفت شناختی تشابهات بسیارنزدیکی به هم دارند. پس از سوبژکتیویسم کانت و فروکاستن دین به تجربه دینی و زیبایی به تجربه زیبایی شناختی، بسیاری احساس کردند که رابطه میان دین و هنر به کلی منقطع شده است و اندیشه های دوران مدرن توانسته است این ارتباط وثیقِ دوران کلاسیک را از بین ببرد؛ امّا بعد از مطالعه اشتراکات میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی، می توان احساس کرد به رغم پروژه کانتی در تفکیک دین و زیبایی، به قدری این دو به هم نزدیک هستند که برخی تجربه زیبایی شناختی را ادامه تجربه دینی با واسطه های متفاوت می دانند و بعد از کانت نیز، درهم تنیدگی زیبایی و دین از میان نرفته است.
۲۲۷۸.

استدلال موجهه علیه ماتریالیسم: بررسی پاسخ دوبعدی گرای چالمرز به اعتراض از طریق ضرورت پسینی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تابع مفهوم اولیه تابع مفهوم ثانویه تصورپذیری امکان متافیزیکی چالمرز دوبعدی گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۸ تعداد دانلود : ۵۰۵
 براساس استدلال تصورپذیری، اگر وجود زامبی ها تصوپذیر باشد، وجود آنها به لحاظ متافیزیکی ممکن است. از این رو، آگاهی غیرفیزیکی است. اعتراض شده است که اصل تصورپذیری با پدیده ضرورت پسینی کریپکیایی سر ناسازگاری دارد. چالمرز با ایده معناشناسی دوبعدی گرا پاسخ می دهد. وی استدلال می کند که جمله این همانی پسینی تنها در صورتی می تواند ضروری باشد که تابع مفهوم ثانویه دست کم یکی از مفاهیم دو طرف نشانه این همانی متفاوت از تابع مفهوم اولیه اش باشد. اگر قضیه از این قرار باشد، ضرورت پسینی کریپکیایی آن چیزی را که بروفق تابع مفهوم اولیه تصورپذیر است، به لحاظ متافیزیکی غیرممکن نمی سازد. در مقابل، لُر استدلال می کند که ممکن است که جملات این همانی خاص، به ویژه جملات این همانی روان فیزیکی، ضروری و پسینی باشند هرچند تابع مفهوم اولیه و ثانویه هردو مفهوم دو طرف نشانه این همانی در آن جملات منطبق هستند، نه متفاوت. اگر قضیه از این قرار باشد، در این صورت اصل تصورپذیری با پدیده ضرورت پسینی همخوانی ندارد. بنابراین ضرورت متافیزیکی قوی در برابر ضرورت پسینی ضعیف کریپکیایی قد علم می کند. در پایان استدلال می کنیم هرچند ضرورت پسینیِ کریپکیایی تنها مدل ضرورت پسینی موجود نیست، چالمرز تا آنجا که ضرروت پسینی کریپکیاییِ متعارف مدنظر است برحق است. از این رو ، استدلال لُر قاطع نیست.
۲۲۷۹.

بررسی چگونگی تکوّن نفس انسانی از منظر قرآن کریم و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم حکمت متعالیه تکون انسان نفس روح حرکت جوهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۲۲۷
شناخت جوهره انسان و نحوه خلقت آن برای فهم بهتر از خود، امری ضروری و گریزناپذیر می باشد. ازاین رو مساله اصلی این نوشتار بیانِ چگونگیِ شکل گیری و ایجاد انسان به نحو عام و جوهر و حقیقت آن به نحو خاص در قرآن کریم و حکمت متعالیه می باشد. با بررسی صورت گرفته شده به روش اسنادی تحلیلی و براساس بررسی گزاره های ناظر به این موضوع در این دو نظامِ معرفتی، مشخص می شود که با وجودِ آن که نظرگاه قرآن کریم در این مسأله صرفاٌ بررسی هستی شناسانه نبوده است؛ بین گزارش های قرآن کریم و حکمت متعالیه نقاط مشترکی وجود دارد. لیکن از منظر واقع نمایی گزاره ها، گزارش های قرآن کریم عمدتاً ناظر به بیان چیستی و بیان مراحل این تکون انسان بوده و حکمت متعالیه اهتمام خود را به چگونگی این تکون معطوف نموده است. همچنین در بیان مراحل تکوّن نیز حکمت متعالیه این مراحل را به صورت کلان و با رویکرد تحلیلی عقلی به این امر می پردازد لیکن قرآن کریم به صورت مصداقی و عینی از منظری شهودی و الهی این مراحل را گزارش می نماید. ازاین رو با بررسی تطبیقیِ گزاره های این دو نظام معرفتی، و با استمداد از قرآن کریم؛ می توان به یک نظر گاه جامع و در عین حال دقیق در پاسخ به این مسأله دست پیدا کرد تا از این رهگذر شمای کاملی از نحوه تکون انسان بدست آید.
۲۲۸۰.

خاستگاه زیست شناختی انسان شناسی فلسفی هلموت پلسنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی فلسفی فلسفه زیست شناسی فلسفه حیات داروینیسم پدیده شناسی هرمنوتیکی پلسنر موضع داری برون مرکزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۲۶۰
استعاره ها در رویکرد جدید به دلیل ظرفیت های درونی همانند برجسته سازی و تنوع نگاشت ها از حوزه های منبع، امکان فهم اخلاقی و زیست اخلاقی بهتری را برای ما فراهم می کنند. به تعبیر برخی، استعاره ها نه منحصر در استعاره های متعارف هستند و نه صرفاً امر شناختی، بلکه ما برای تفکر عمیق و ملاحظات فرهنگی سنجیده، نیازمند استعاره های پیچیده و نامتعارف هستیم. از سویی دیگر، سلول های بنیادی ویژگی های فوق العاده ای برای حوزه منبع در استعاره نامتعارف و پیچیده اخلاقی دارند. از این رو، نگارنده، از استعاره مفهومی سلول برای اخلاق بهره برده است. پرسش اساسی این جُستار این است: استعاره مفهومی سلول در اخلاق چه زوایایی از اخلاق را برای ما برجسته می کند؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: استعاره مفهومی سلول برای اخلاق، برخلاف اکثر استعاره های اخلاقی که استعاره های ساده و متداولی هستند و طبیعتاً قدرت کمتری برای زیست اخلاقی دارند، استعاره ای پرتوان، نامتعارف و پیچیده ای است که بخوبی می تواند از عهده تحلیل مراتب اخلاق برآید؛ استعاره یادشده در اخلاق، پدیدارهای اخلاقی شکل گرفته و تمایزیافته در محیط دین و عرفان را به رسمیت می شناسد؛ در پرتو استعاره سلولی اخلاق، تفاوت عملکرد اخلاقی در موقعیت ها و کنشگران اخلاقی مختلف بهتر تبیین می شود؛ این استعاره، برخلاف دیگر استعاره ها، آیدوس اخلاق را برجسته می کند نه یک ویژگی یا چند ویژگی اخلاقی را.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان