فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۴۱ تا ۵٬۴۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
فطرت الهی هنر
زلزله و سایه اش
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۹
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی دیدگاه دیویس درباره تجربه دینی وحیانی (الهامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جربه های وحیانی (الهامی) یکی از انواع مهم تجربه دینی است که صاحبانش آن را به یقین رسیدن ناگهانی، الهام، وحی، روشنگری، مشاهده عرفانی و بارقه بصیرت مینامند. از نظر دیویس علایم مشخصه این تجربه ها عبارتند از: 1. ناگهانی و کوتاه مدت بودن در غالب موارد؛ 2. دستیابی به معرفتی جدید از غیر طریق استدلال یا ادراک حسی؛ 3. دریافت این معرفت از سوی عاملی بیرونی به نحوی سیل آسا و رگبارگونه در غالب موارد؛ 4. همراهی با یقین مطلق؛ 5. بیان ناپذیر بودن در بسیاری موارد. این مقاله میکوشد ضمن ارائه دقیق آنچه دیویس از منظر فلسفه دین مسیحی درباره این دسته از تجربه های دینی بیان کرده، آرای او را از دیدگاه عرفان اسلامی نقد و بررسی کند. در این مطالعه تطبیقی و انتقادی معلوم میشود، آنچه دیویس تجربه دینی وحیانی نامیده است، با آنچه در عرفان اسلامی کشف معنوی خوانده میشود، ارتباطی تنگاتنگ دارد و در منابع عرفانی ما به گونه ای عمیق تر و دقیق تر بررسی شده است. تمایز میان وحی رسالی با دیگر مصادیق تجربه دینی وحیانی و بیان تفاوت های اساسی این دو، از جمله نکاتی است که مورد توجه خاص عارفان مسلمان بوده است.
اسطوره شناسی تطبیقی در سنت فرهنگی غرب
حوزههای تخصصی:
توسعة زبان شناسی تطبیقی در قرن نوزدهم و اکتشافات قوم شناختی در قرن بیستم موجب شد تا اسطوره شناسی در هیئت یک علم مطرح شود و از آن جا که اسطوره های باستانی ملت ها مبنایی ترین مقولات برای شناخت ملل مختلف اند اسطوره شناسی تطبیقی به عنوان عامل شناخت متقابل ملل از یکدیگر مورد توجه محققان قرار گرفت و این امر به گشوده شدن باب گفت وگو و تعامل میان ملل منجر شد. به این ترتیب، اسطوره شناسی تطبیقی قادر است تا زمینه های نزاع و تخاصم میان ملل را، که اکثراً زاییدة عدم همدلی و هم زبانی است، از میان ببرد، زیرا تعمق در زیربناهای فرهنگی می تواند به یافتن وجوه اشتراک میان ملل مختلف منجر شود و اشتراکات مزبور، عامل صلح و دوستی میان ملل شود. علاوه بر این، وجوه افتراق میان اسطوره ها می تواند پژوهشگران را متوجه ضرورت های اقلیمی مختلف و متنوع سازد تا هر ملتی در شرایط خاص خود، مورد سنجش و داوری قرار گیرد و این درک متقابل مانع از خصومت های متقابل ملل گردد. شایان توجه است که مقالة حاضر فقط دیدگاه غربی ها را در مورد اسطوره شناسی تطبیقی مورد بررسی قرار داده است.
پنج نکته درباره تحولات تکنولوژیک
منبع:
سروش اندیشه ۱۳۸۲ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
تحلیل متن شناسی زیارت نامه حضرت امام رضا (علیه السلام) بر پایه نظریه کنش گفتار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۸۹ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
مکان نااقلیدسی در فلسفه و فیزیک نوین
منبع:
علامه ۱۳۸۴ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
«معنا و غایت دین» در گفت و گو با کنت ول اسمیت
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
پرسش از وجود به مثابه پرسش از خدا(خدا در تفکر هیدگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر تحول پارادایمی معرفت و تکوین انگارة پلورالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگارة پلورالیسم، در فرایند تحول پارادایمی معرفت مدرن، نضج و گسترش یافته است. تغییر در عناصر پارادایمی، موجب جابه جایی های پارادایمی شده است و در رهگذر این جابه جایی ها، از پارادایم های عینی گرا به پارادایم های نسبی گرا، انتقادی و ترکیبی، انگارة پلورالیسم تکوین یافته و در خوانش های متفاوت هر یک از مقولة کثرت، صورت بندی مختص به خود را پیدا کرده است. در دورة اثبات گرایی، مقدمات رویش پلورالیسم به نحو سلبی فراهم آمده است، در دورة پسااثبات گرایی نهال آن در بستر مدرنیته نهاده شده، در دورة خردگرایی انتقادی رشد و نمو یافته و در دورة تسلط پارادایم های نسبی گرا به درختی تنومند تبدیل می شود.
با بررسی سیر تاریخ تحول پارادایمی معرفت در پهنة مغرب زمین، می توان به این نتیجه رسید که به هر میزان، گرایش به هستی شناسی رئالیستی، معرفت شناسی عینی یا مطلق گرا و روش شناسی کمیت باور شدت می گیرد، عباراتی نظیر «مرکزیت باوری»، «کلیت نگری»، «بنیادگرایی»، «وحدت باوری»، «اصول گرایی»، «قطعیت گرایی» و «جزمیت معرفتی» نیز غلظت یافته و میزان انقیاد به انگارة پلورالیسم مدرن کاهش می یابد؛ و متقابلاً به هر میزان، تمایلات به هستی شناسی ایدئالیستی، معرفت شناسی ذهنی یا نسبی گرا و روش شناسی کیفی ترکیبی، شدت می یابد؛ عبارت هایی نظیر «مرکزیت گریزی»، «جزئی نگری»، «ساختارزدایی»، «کثرت باوری»، «تصلب گریزی»، «نسبیت گرایی» و «شکاکیت معرفتی» نیز پررنگ تر شده و میزان تقید به انگارة پلورالیسم مدرن افزایش می یابد.
تحقیق و تصحیح انتقادی رسالة نُکَت المنطق اثر ابن سینا
حوزههای تخصصی:
رسالة نکت المنطق یکی از آثار منطقی کوتاه و نکته دار ابن سینا است که تاکنون به چاپ نرسیده و تنها در حدود نیمی از آن ــ که بیغلط هم نیست ــ در حاشیة کتاب شرح الهدایة الأثیریّة نوشتة ملاّصدرا به صورت چاپ سنگی منتشر شده است. تصحیح تحقیقی این رساله برپایة سه نسخة موجود در کتابخانه های استانبول، یک نسخه از کتابخانة مجلس سنا و نیمة یادشده در چاپ سنگی انجام گرفته است.
برخی از ویژگیهای این رساله در سنجش با دیگر آثار مهمّ منطقی شیخ بدین قرار است: اولویّت و تقدّم بخشیدن به مباحث «تصدیقات» بر مباحث «تصوّرات»؛ دسته بندی جامع احکام قوای چهارگانة آدمی در عین ایجاز؛ تعریف متفاوت برای «قضیّه» و دسته بندی قضایا از آغاز به سه دستة «حملی»، «متّصل» و «منفصل»، بدون کاربرد واژة «شرطی»؛ و مختص دانستن قضایای «شخصی» به قضایای حملی.
بررسی علل روان شناختی رفتارهای انفعالی
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه روان شناختی، انگیزه هایی که ما را به حرکت وادار می کند و ویژگی هایی که در انسان، شوق یک رفتار و بروز احساسی را ایجاد می کند، به پاداش یا تنبیه های دری اف ت ش ده ب رمی گ ردد. بنابراین نبود فرصت و موقعیتی در جامعه برای انتقادکردن و انتقادپذیری، منجر به این نتیجه گیری در افراد می شود که حرف های آن ها اهمیتی ندارد و در جایگاه مناسبی مطرح نمی شود و واکنش خوبی هم در بر نخواهد داشت و طبیعتاً چنین شرایطی، جامعه را به طرف جامعه ای مطیع، بله قربان گو و چاپلوس می برد. طبیعتاً گروه و افرادی که خودشان را به علت بی توجهی به نظرات و تفکراتشان، سهم دار در محیط و جامعه نمی دانند، در خصوص مسائل پیرامونی شان، کاملاً بی تفاوت می شوند و خود را از حالت درگیرانه بیرون می آورند؛ چون در درون به این معتقد شده اند که مسائل پیرامونی، هیچ ربطی به آن ها ندارد و کسی برای نظراتشان اهمیتی قائل نشده است. در برخی افراد و به ویژه اشخاص دارای وسواس های فکری و عملی که یکی دیگر از ویژگی های شخصیتی تأثیرگذار درزمینه عمل منفعلانه است، نوعی آرمان گرایی می بینیم. این افراد علاقه زیادی به یک مدینه فاضله دارند و معمولاً در ذهنشان دنبال جامعه ای کامل و بدون نقص هستند. چنین تفکر آرمان گرایانه ای یک آفت به حساب می آید؛ چون باعث بی تفاوتی به مسائل کوچک اما مهم در جامعه می شود.
آن چه اتفاق افتاد (درنگی در آراء «هردر» در باب تاریخ)
حوزههای تخصصی:
بررسی پیامدهای تربیتی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
هدف این مقاله، بررسی پیامد های تربیتی مبتنی بر مبنای فلسفی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که علامه طباطبایی در تعلیم و تربیت به هر دو بنیاد فلسفی ثبات، تغییر و هم چنین توحید محوری توجه دارد. به باور وی بین امور ثابت و متغیر و خداشناسی ارتباط انکار ناپذیری وجود دارد؛ این در حالی است که نیچه با توجه افراطی و یکجانبه به امور متغیر از اهمیت بنیان ثابت و نیز توحید محوری غافل مانده است. از مبانی هستی شناسی نیچه، نهیلیسم، طبیعت مادی، عدم حاکمیت اساسی خداوند بر نظام هستی، تغییر و صیرورت جهان هستی و خیر بنیادین و بنیاد خیر نبودن خداوند و نیز اصول آموزش پوچگرایی، پاسخگویی به نیاز جسمانی، عدم اعتقاد به چشم انداز و آینده نگری و تغییر پشتوانه های تاریخی و فرهنگی استنباط شده و با دیدگاه علامه طباطبایی(ره) مورد نقد قرار گرفته است. تربیت مد نظر علامه دارای ویژگیهایی چون تأکید بر مبنای فلسفی ثبات ضمن اعتقاد به تغییرات، دینگرایی، اراده و اختیار اعتقاد به بنیانهای استواری از جمله توحیدمحوری است؛ این موارد می تواند به عنوان شاخصهای نقد تعلیم و تربیت نیچه مورد استفاده قرار بگیرد؛ بدین منظور این مقاله از روش عقلانی منطقی بهره می گیرد. هم چنین نقد دیدگاه نیچه نشان می دهد که دیدگاه علامه به دلیل توجه همزمان به بعد تغییر و ثبات و توحیدمحوری، دیدگاه غنی تر و همه-جانبه تری نسبت به تعلیم و تربیت فراگیران دارد.