حمیدرضا یزدانی

حمیدرضا یزدانی

مدرک تحصیلی: استادیار، دانشکده مدیریت، پردیس فارابی، دانشگاه تهران، قم

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۰۹ مورد.
۱.

مدل چندوجهی معنی بخشی توسط مدیران در پیاده سازی تحول دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنی بخشی تحول دیجیتال فعالیت زبانی فعالیت غیرزبانی رویکرد جیائو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۴
در پروژه های تحول، ابهامات زیادی برای کارکنان سازمان در خصوص آینده و نحوه مواجهه با آن ایجاد می گردد. پیاده سازی تحول، منوط به مدیریت این ابهامات با فعالیت های معنی بخشی و همراه سازی کارکنان است. بر همین اساس، هدف از انجام این پژوهش ارائه یک مدل چندوجهی فعالیت های زبانی و غیرزبانی معنی بخشی مدیران برای کارکنان سازمان حین تحول است. برای این هدف، پژوهشی کیفی با روش مطالعه موردی بر اساس رویکرد تفسیری جیائو بر روی تجربه معنی بخشی مدیر برای کارکنانِ یک بانک پیاده کننده تحول دیجیتال در ایران انجام شده است. داده ها از مستندات متعدد سازمانی، مشاهده، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از مدیران و 15 از کارکنان که به عنوان نمونه با روش هدفمند و به کارگیری تکنیک گلوله برفی انتخاب شده بودند، جمع آوری و پس از پیاده سازی نوشتاری، بر اساس روش سه مرحله ای جیائو مفاهیم محوری و یا ابعاد اصلی مشخص گردیده است. مدل استخراج شده از داده ها نشان دهنده این موضوع است که رهبر سازمان پس از ساخت معانی جدید حین تحول، از مصنوعات سازمانی و همچنین نمادسازی امکان تحقق تحول، به عنوان ابزارهای غیرزبانی در کنار ابزارهای زبانی و گفتمانی شامل حساسیت گفتمانی و تکرار مکرر، به عنوان منبع اصلی برای معنی بخشی به کارکنان استفاده نموده است که در نهایت این اقدامات، منجر به هم فرکانسی معانی جدید در میان کارکنان و به عبارت دیگر همراه سازی کارکنان با پیاده سازی پروژه تحول دیجیتال گردیده است.
۲.

شناسایی و تبیین سازوکار تسهیم دانش ضمنی کارکنان دانشگاه تهران در توسعه جانشینان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تسهیم دانش جانشین پروری دانش ضمنی گراندد تئوری مدیریت دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۱
هدف: مقاله حاضر با هدف پیشنهادی شناسایی و تبیین سازوکار تسهیم دانش ضمنی کارکنان دانشگاه تهران در توسعه جانشینان انجام شد. این پژوهش، یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است زیرا درصدد شناسایی و تبیین سازوکارهای تسهیم دانش ضمنی به کارکنان در حوزه توسعه جانشینان در دانشگاه تهران می باشد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع آمیخته متوالی اکتشافی می باشد. جامعه پژوهش در بخش کیفی مدیران و معاونین روسای ادارات و کارکنان دانشگاه تهران می باشد که با روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شدند و انجام مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی داده بنیاد یا گراندد تئوری بر مبنای رویکرد استراوس و کوربین و با استفاده از نرم افزار 2020 MAXQDA انجام شد. الگوی پارادایمی پژوهش با استفاده از نرم افزار PLS Smartاعتبارسنجی شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مدل پارادایمی مشتمل بر شرایط علی، پدیده محوری، عوامل پیشبرنده یا محرک، عوامل بازدارنده (مقاومت نرم در اشتراک گذاری دانش ضمنی و مقاومت سخت در اشتراک گذاری دانش ضمنی، راهبردها و پیامدها است. اعتبار الگوی پارادایمی پژوهش تایید شد و مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: توجه و به کارگیری الگوی احصا شده در این پژوهش می تواند به سیاست گذاران، مدیران ارشد و میانی و تصمیم گیران کمک کند تا بتوانند تبادل دانش ضمنی بطور مستمر در محیط داخلی و خارجی سازمان را انجام دهند که باعث افزایش دانش کارکنان، استفاده بهینه از تکنولوژی و تغییر رویکرد فرهنگ سازمانی، عدالت محوری و نهایتا منجر به اثربخشی و کارآیی می گردد. اصالت/ارزش: به دلیل عدم استفاده مطالعات گذشته از روش نظریه داده بنیاد، اجزای کلی هیچ یک از مدلهای تسهیم دانش ضمنی به کارکنان دانشگاه تهران در حوزه توسعه جانشینان با اجزای این مدل تطبیق ندارد، ولی به لحاظ مفهومی می توان روابط و مقایسه هایی بین آنها انجام داد. استفاده از رویکرد آمیخته نظریه داده بنیاد در فاز اول و روشهای کمی در فاز دوم پژوهش، یکی از نوآوری های این پژوهش است.
۳.

معیارهای خلق ارزش برای مشتریان صنعتی در صنعت حمل و نقل با رهیافت دیمتل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلق ارزش مشتریان صنعتی صنعت حمل و نقل دیمتل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۱
یکی از راهبردهای کسب وکارها برای انطباق محصولات و خدمات با نیازها و خواسته های مشتریان، بازاریابی است. در این راستا مشتریان صنعتی حسب فعالیت شان در تولید محصولات معیارهای خاصی را به عنوان ارزش در نظر می گیرند پیرامون این امر مزایایی همچون ارزان بودن حمل ونقل جاده ای نسبت به سایر روش های حمل ونقل ازسویی و افزایش درآمد ارزی و رشد و توسعه اقتصادی ازسویی دیگر باعث اهمیت نقش بخش حمل ونقل بین المللی جاده ای در حوزه بازار صنعتی شده است لذا هدف از ارائه این مقاله ارزیابی معیارهای خلق ارزش برای مشتریان صنعتی در صنعت حمل ونقل بین المللی جاده ای به روش دیمتل بود. در بخش کیفی این تحقیق نسبت به شناسایی معیارهای خلق ارزش اقدام شد و در بخش کمی معیارهای احصاء شده ارزیابی شدند. نمونه آماری در بخش های کیفی و کمی به ترتیب شامل چهارده و دوازده تَن بودند که برای انتخاب نمونه آماری با توجه به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند معیارهایی تعیین شد. برای جمع آوری اطاعات در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از ماتریس مقایسات زوجی استفاده شد. درنهایت نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که عامل زیرساخت اثرگذارترین معیار و عامل خلق ارزش مشتری اثرپذیرترین معیار در میان 18 معیار بررسی شده اند.
۴.

تحلیل ابعاد کلیدی فرایند پیاده سازی هم آفرینی درهتلدری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هم آفرینی و نوآوری فعالیت های استراتژیک فعالیت های اصلی و پشتیبانی فعالیت های ارزیابی و توسعه ای هتل داری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۹۵
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد کلیدی فرایند پیاده سازی هم آفرینی در هتل داری و با استفاده از روش کیفی فراترکیب و گروه کانونی انجام شده است. در بخش اول برای انجام روش فراترکیب، 1500 مقاله از پایگاه داده های معتبر امرالد، ساینس دایرکت، پروکوئست و ... در بازه زمانی 2004 تا 2022 دانلود و در نهایت 87 مقاله به تحلیل نهایی راه یافتند. در بخش دوم برای بومی سازی فعالیت های اجرایی لازم برای هم آفرینی در صنعت هتل داری با کارشناسان و خبرگان این حوزه گروه کانونی تشکیل شد. در نهایت فعالیت های پیاده سازی هم آفرینی در قالب مقوله های فعالیت های استراتژیک شامل تحلیل استراتژیک و تدوین استراتژی هم آفرینی، فعالیت های عملیاتی شامل عملیات پشتیبانی هم آفرینی و عملیات اصلی و فعالیت های ارزیابی و توسعه شامل کنترل و بهبود مستمر در یک چارچوب نشان داده شد که به صورت گام به گام و مرحله ای است.
۵.

ارائه الگویی برای شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر چابکی بازاریابی بین المللی در کشورهای درحال توسعه (جامعه آماری: کشور تاجیکستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چابکی بازاریابی چابکی استراتژی چابکی محیط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۴
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر چابکی بازاریابی بین المللی در کشورهای درحال توسعه صورت گرفت.نوع پژوهش به لحاظ نوع داده آمیخته متوالی با رویکرد اکتشافی بود که به لحاظ ماهیت در بخش کیفی شامل مراحل فراترکیب/دلفی و در بخش کمی توصیفی با مراحل پیمایشی/همبستگی بود. جامعه آماری در بخش کیفی و مرحله فراترکیب کلیه مبانی نظری و پیشینه مرتبط پایگاه های داده داخلی و خارجی و در مرحله دلفی 20 مشارکت کننده با روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند؛ همچنین در بخش کمی جامعه آماری کلیه کارکنان و مدیران شرکت های تجاری ایران در بخش صادرات بین الملل بودند که 207 پاسخ دهنده با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. روش گرداوری داده ها در بخش کیفی و مرحله فراترکیب مرور سیستماتیک ادبیات و در مرحله دلفی کاربرگ بود و همچنین در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته 78 گویه ای برگرفته از بخش کیفی برای اعتبار درونی و پرسشنامه 34 گویه ای برای سنجش اعتبار مدل بود. در بخش کیفی و در هردو مرحله و همین طور در بخش کمی روایی و پایایی موردبررسی قرار گرفت که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزارهای پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی و مرحله فراترکیب، تحلیل سیستماتیک و در مرحله دلفی ضریب توافق کندال بود و در بخش کمی نیز شامل آمار توصیفی و استنباطی، با نرم افزارهای Maxqda-V2018، Spss-V23 و Smart Pls-V3 بود. یافته ها نشان داد، عوامل مؤثر بر چابکی بازاریابی بین المللی در کشورهای درحال توسعه شامل ابعاد چابکی استراتژی با مؤلفه های چابکی استراتژی (استراتژی بازاریابی، برنامه ریزی استراتژیک، مدیریت ریسک)(6 شاخص) و چابکی فرآیند تولید (6 شاخص)؛ چابکی محیط (تحلیل بازار، رقابت و جایگاه یابی، شناسایی فرصت های بازار) (6 شاخص)، قانونی (قوانین توسعه اقتصادی، قوانین دسترسی به منابع مالی، قوانین تحولات اقتصادی جهانی)(4 شاخص) و تکنولوژیکی (3 شاخص) و درنهایت فرهنگی (3) موردسنجش قرار گرفت که یافته ها بیانگر اعتبار مناسب مدل بود.
۶.

ارائه مدل انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا (رویکرد فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انصاف درک شده انصاف قیمتی فراترکیب قیمت گذاری پویا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۸۷
هدف: فقدان انصاف ادراک شده از قیمت، پیامدهای مختلف مخربی همچون، بی اعتمادی به فروشنده و قیمت های موجود، کاهش تقاضا، کاهش رضایت مشتریان، تبلیغات منفی توسط مشتریان در خصوص شرکت، از دست دادن وفاداری مشتریان به شرکت یا برند، شکایت از شرکت، عدم تمایل به خرید مجدد را به همراه دارد. با توجه به تمامی پیامدهای مخرب اشاره شده، طراحی مدل انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا لازم و ضروری است. بی انصافی درک شده از قیمت گذاری پویا، پیامدهای مخربی برای شرکت به همراه دارد که وجود یک مدل کاربردی در این حوزه، می تواند باعث کاهش این پیامدها شود. هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا با رویکرد فراترکیب است.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از منظر گردآوری داده ها توصیفی و از منظر رویکرد کیفی است. روش این پژوهش، کیفی فراترکیب است. مراحل فراترکیب عبارت اند از: جست وجو، ارزیابی، ترکیب، بیان و تفسیر جزئی هر دو گروه پژوهش های کمی و کیفی. فراترکیب با روش های مختلف انجام می شود که در پژوهش حاضر از مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، اسناد و مدارک گذشته از بین ۳۳ مقاله بوده است. شیوه تحلیل داده ها تحلیل محتوا است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که پیشران های مؤثر بر انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا، در سه مقوله قرار می گیرد: عوامل مرتبط با مشتری (ویژگی های جمعیت شناختی، دانش قیمتی، انتظار قیمتی، تجربه مصرفی و رفتاری، آشنایی با قیمت گذاری پویا)، عوامل مرتبط با شرکت (شفافیت قیمت گذاری، ارتباط با مشتریان، اعتماد) و عوامل مرتبط با بازار (جایگاه قیمت، پراکندگی قیمت). پیشران ها به مجموعه عواملی گفته می شود که بر انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا اثر می گذارند. پیشران ها عوامل مختلفی را پوشش می دهند. انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا، دو بُعد انصاف عاطفی و انصاف شناختی را دربرمی گیرد. مشتریانی که انتظار قیمت های پایین داشته باشند، به افزایش قیمت ها حس سوءظن و بی عدالتی خواهند داشت. اقدامات شرکت ها برای آگاهی دادن به مشتریان درخصوص دلایل افزایش قیمت، زمان تغییر قیمت ها، اقدامات مشابه در ادوار گذشته، در درک صحیح مشتریان از تغییر در قیمت ها تأثیر بسزایی دارد و باعث احساس بی انصافی در آن ها نخواهد شد. پیامدهای انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا در دو مقوله پیامدهای مثبت (رضایتمندی مشتریان، وفاداری مشتریان، قصد خرید مجدد) و پیامدهای منفی (احساسات منفی، رفتارهای منفی و تبلیغات منفی توسط مشتریان) دسته بندی شده اند.نتیجه گیری: هر تفاوت قیمت باید دلیل منطقی داشته باشد و به عنوان ابزار تقسیم بندی استفاده شود. هر سیاست قیمت گذاری بر قصد خرید مصرف کنندگان اثرگذار است؛ ولی سیاست های اتخاذ شده نباید به ادراک انصاف درک شده مشتری آسیب برساند. مجموعه پیشران های شناسایی شده بر انصاف درک شده از قیمت گذاری پویا، در تصمیم گیری برای قیمت گذاری کالاهای یکسان در شرایط متفاوت، مبنایی برای مسئولان قیمت گذاری در شرکت ها است.
۷.

شناسایی پیشران های مؤثر بر آینده حسابرسی: رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آینده حسابرسی حسابرسی خارجی پیشران های تغییر فراترکیب حسابرس آینده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۹۰
هدف: در سال های اخیر، تغییر و تحولات زیادی در زمینه های مختلف، حرفه حسابرسی را تحت تأثیر قرار داده است و در آینده نیز قرار خواهد داد. پیشرفت های فناوری اطلاعات و تأثیر آن بر حسابرسی، نیازهای جدید کاربران حسابرسی، مدل های جدید گزارشگری و حاکمیتی، رویدادهای اقتصادی و سیاسی در سطوح داخلی و جهانی و... نمونه هایی از این تغییرات هستند. شواهد نشان می دهد که تغییرات لازم در حسابرسی با سرعت این پیشرفت ها هم گام نبوده است و واکنش با تأخیر و عمدتاً به صورت انفعالی صورت می گیرد. برای پایداری حرفه و بهبود خدمت رسانی و کیفیت حسابرسی، باید با رویکردی فعال به تغییرات پیش رو واکنش نشان داد و با شناسایی روندهای آتی و واکنش مناسب به آن ها، برای آینده آماده شد و پیوسته در تکامل بود. در غیر این صورت، حرفه حسابرسی جایگاه خود را به عنوان یک خدمت ارزش آفرین از دست خواهد داد. شناسایی پیشران های تغییر، اولین مؤلفه برای برخورد با این تغییرات است که امکان کنشگری در رخدادهای آینده را برای ما فراهم آورد. با توجه به آنچه بیان شد، هدف این پژوهش مرور و طبقه بندی نتایج، دیدگاه ها و دستاورهای پژوهشی، به منظور شناسایی پیشران های آینده حسابرسی است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر رویکرد کیفی و به طور مشخص با رویکرد فراترکیب انجام شده است. در این راستا، مراحل طرح سؤال های پژوهش، مرور سیستماتیک ادبیات، غربالگری مطالعات یافت شده، استخراج اطلاعات مقالات و تجزیه وتحلیل و ترکیب یافته های کیفی انجام شده و پس از کنترل کیفیت، نتایج تفسیری از یافته ها ارائه شده است. ارائه نتایج جامع و تفسیری با استفاده از رویکرد فراترکیب، تصویری شفاف از پیشران های آینده حسابرسی برای ما ایجاد خواهد کرد. یافته ها: پس از بررسی محتوای ۴۱ مطالعه و پژوهش، ۶۲ پیشران مؤثر بر آینده حسابرسی از طریق بررسی مطالعات و روندهای حسابرسی شناسایی و بر اساس محیط دور (خارجی) و نزدیک (درون حرفه) دسته بندی شد. ۲۸ پیشران مربوط به محیط دور بر اساس چارچوب P. E. S. T. L. E (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، فناوری اطلاعات یا تکنولوژیک، قانونی و مقرراتی و زیست محیطی) طبقه بندی و ۳۴ پیشران محیط نزدیک در ۸ زمینه کلی نیروی انسانی، آموزش دانشگاهی و حرفه ای، رویه ها و رویکردهای حسابرسی، ساختار حرفه ای، ذی نفعان، استانداردهای کار، چارچوب گزارشگری و حاکمیت شرکتی و مشتریان و محیط کسب وکار دسته بندی شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، این نیاز ذی نفعان است که به حسابرسی معنا می بخشد و در حال حاضر، آن ها انتظار دارند حسابرسی بینش بیشتری در یک محیط در حال تغییر ایجاد کند. در ضمن آن ها انتظار دارند که دامنه حسابرسی گسترش یابد و از ابزارهای نوین و خلاقانه تری مانند ابزارهای فناوری اطلاعات، برای ارائه خدمات استفاده شود. برای برآورده کردن این نیازها، از حسابرسان انتظار می رود که به تغییرات رویکرد فعال داشته باشند و با یادگیری مهارت های لازم و پیاده سازی آن ها، بر کیفیت حسابرسی بیفزایند. سیستم آموزشی باید سرفصل های به روزتری در خود بگنجاند و از سیاست گذاران انتظار می رود در این محیط پیچیده، از انطباق مداوم استانداردها با تغییرات موجود اطمینان حاصل کنند.
۸.

تنظیم رفتار کارکنان در سازمان ها از طریق فهم شباهت های ساختار تفکر خلاف واقع و مدل فرهنگ سازمانی کویین و کامرون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: تفکر خلاف واقع فرهنگ سازمانی تنظیم رفتار منابع انسانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۱۸
هدف پژوهش حاضر فهم شباهت های ساختار تفکر خلاف واقع و مدل فرهنگ سازمانی کویین و کامرون در راستای تنظیم رفتار کارکنان می باشد. این تحقیق با روش فراترکیب انجام شده است که پس از سه مرحله غربالگری 40 مقاله فارسی و انگلیسی مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری درسه سطح (مفهوم، زیر مقوله، مقوله) صورت گرفت. ساختار مدل فرهنگ سازمانی (فرهنگ سازمانی بازاری، فرهنگ سازمانی توسعه گرا، فرهنگ سازمانی سلسله مراتبی و فرهنگ سازمانی قبیله ای) و ساختار تفکر خلاف واقع شامل(مقایسه روبه بالا، مقایسه روبه پایین، ارجاع به دیگران و محیط و ارجاع به خود) بود سپس شباهت های این دو شامل 8 شباهت شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. روایی تحقیق با روش گوبا و لینکلن و پایایی از طریق ضریب توافقی کاپا مورد بررسی قرار گرفت. از 8 شباهت بدست آمده 6 مورد هم راستا و 2 مورد ناهم راستا مورد توافق قرار گرفت. نتایج این مقاله می تواند جهت آسیب شناسی رفتار کارکنان مورد استفاده قرار گیرد.
۹.

بررسی آثار تأخیر در پروژه های ساخت وساز بر افزایش هزینه های نهایی پروژه، از دیدگاه بازیگران با استفاده از رویکرد پویایی شناسی سیستم (مطالعه موردی: پروژه مجتمع تجاری در قم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پروژه های ساخت وساز تأخیرهای پروژه دیدگاه بازیگران پویایی سیستم ها آثار تأخیرها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۲۰۱
هدف: تأخیر پروژه یکی از مشکلات بسیار رایج پروژه های ساخت وساز، به خصوص در ایران است. پس از انعقاد قرارداد و طراحی نقشه ها، برنامه زمان بندی پروژه تدوین و تصویب می شود؛ اما اغلب مجریان پروژه نمی توانند به موقع و مطابق برنامه زمان بندی پروژه را به اتمام برسانند و به بیان دیگر، پروژه دچار «تأخیر» می شود. تأخیر در اتمام پروژه دلایل مختلفی دارد و پژوهش های بسیاری در این زمینه صورت گرفته است. پیمانکار و کارفرما در فرایند بررسی نوع علل تأخیرها، قابلیت کنترل آن ها و توجیه آن ها دچار اختلاف می شوند و برای جریمه یا ادعا مذاکره می کنند. بنابراین اغلب تأخیرها به عنوان مسئله هزینه ساز مطرح می شوند. اما در مواردی مشاهده شده است که تأخیرها می تواند برای تمامی بازیگران هزینه ساز نباشد و برای آن ها تعارض منافع ایجاد کند. از طرف دیگر، تأخیرهای پروژه می تواند آثار متعدد و متنوعی داشته باشد که پیچیدگی مسئله را افزایش می دهد. مدل سازی پویایی سیستم ها ضمن تبیین روابط علت ومعلولی آثار پروژه، نتایج ناشی از اتخاذ تصمیم های مدیریتی در قبال تأخیرها را نشان می دهد. هدف این پژوهش بررسی آثار تأخیر در پروژه های ساخت وساز و روابط بین آن ها از دیدگاه بازیگران مختلف است. روش: روش پژوهش آمیخته و از نوع لانه ای است. آثار تأخیر از منابع مختلف گردآوری و با نظر خبرگان در مصاحبه اول مقایسه شد؛ سپس فهرستی از آثار تأخیر تهیه و دسته بندی شد و از این طریق مدل مفهومی اولیه به دست آمد. مطالعه موردی یک پروژه ساخت وساز در شهر قم بود که دچار تأخیر شده بود. پس از محدودکردن فهرست تأخیرها مطابق با مطالعه موردی، متغیرهای مرتبط تعریف و برای شبیه سازی وارد مدل پویا شد. در این مقاله از دیدگاه بازیگران پروژه در مصاحبه دوم، برای پیش بینی اقدام های مقتضی در هر حالت بهره برده شد تا با استفاده از مدل پویایی سیستم ها بتوان نتایج کمّی تصمیم ها را بررسی کرد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد در حالت باتلاق تورمی که هزینه ها بعد از مدتی به صورت نمایی افزایش می یابد، دیدگاه فسخ قرارداد می تواند از تحمیل هزینه های بیشتر جلوگیری کند؛ اما اگر از دیدگاه مدیریت، اعتبار بیشتر از هزینه اهمیت داشته باشد، مدیریت حاضر است با افزایش تخصیص بودجه به پروژه، درعین حال که هزینه ها افزایش می یابد، از تأخیرهای بیشتر جلوگیری کند و پروژه ها را به اتمام برساند. همچنین شبیه سازی دیدگاه مدیریت در تعلل تأمین هنگام نوسان قیمت ها نشان می دهد که به طور متوسط، هزینه تأخیرها تا دو ماه در بازار مطالعه موردی، می تواند توسط سود ناشی از خرید با قیمت پایین تر جبران شود. اگر دیدگاه مدیریت سوداگرایانه باشد، می تواند تا سقف ۱۰ درصد از بودجه پروژه را در سایر پروژه ها سرمایه گذاری میان مدت کند و عائدات آن را برای پروژه صرف کند. نتیجه گیری: این مقاله ادعای هزینه بربودن تأخیرها را در همه پروژه های ساخت وساز بررسی می کند و پس از تنظیم فهرستی از تأخیرها و دسته بندی آن ها، به شبیه سازی مدل پویا می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تأخیرها در هزینه ساز هستند؛ اما به صورت قطعی، به دیدگاه و شرایط پروژه وابسته اند. در دو دیدگاه و حالت مطرح شده در این مقاله، نشان داده شده است که تحت شرایطی، مدیران پروژه می توانند به صورت مقطعی و عامدانه، تأخیرهایی را در پروژه ایجاد کنند که سود آن بیشتر از هزینه ناشی از تأخیر است.
۱۰.

طراحی مدل محاسباتی ارزش عمر کارکنان با استفاده از رویکرد تحلیل منابع انسانی (مورد مطالعه: یکی از شرکت های گروه خودروسازی)

کلیدواژه‌ها: ارزش طول عمر کارکنان مدل محاسباتی رویکرد تحلیل منابع انسانی شرکت خودروسازی گروه کانونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۷
زمینه و هدف: منابع انسانی عامل اصلی کسب برتری رقابتی و بقای سازمان ها هستند؛ از این رو منبع ارزش آفرینی سازمانی نیز محسوب می شوند. در همین راستا، در دنیای رقابتی امروز، سنجش میزان ارزش خلق شده کارکنان، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ زیرا همه کارکنان ارزش یکسانی ندارند و باید قدر کارکنان برتر را دانست و در نگهداشت آن ها کوشا بود. مدل های قبلی به ارزیابی کیفی ارزش طول عمر کارکنان پرداخته اند؛ اما نوعی خلأ علمی و تحقیقاتی در حوزه سنجش عددی و کمی میزان ارزش طول عمر کارکنان، به خصوص در واحدهای تولیدی وجود دارد. هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل محاسباتی ارزش طول عمر کارکنان با استفاده از رویکرد تحلیل منابع انسانی در یکی از شرکت های گروه خودروسازی، در واحد پرس شاپ است که اهمیت خاصی دارد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، جزء تحقیقات توسعه ای کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، تحلیلی مطالعه موردی است. از نظر رویکرد نیز، رویکردی آمیخته (لانه ای) دارد. در بخش کیفی از پرسش نامه گروه کانونی و شیوه گروه کانونی برای احصای شاخص های درآمد و هزینه ارزش گذاری کارکنان استفاده شده است و در بخش کمّی، به شکل عملیاتی، داده های واقعی صنعت خودروسازی مبنای محاسبه ارزش کمی طول عمر کارکنان قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، ۱۶ نفر از مدیران، معاونان و خبرگان گروه خودروسازی به صورت گروه کانونی و در بخش کمّی، ۱۵ اپراتور واحد پرس شاپ یکی از شرکت گروه خودروسازی انتخاب شدند. یافته ها: طبق نتایج فاز کیفی پژوهش، مشخص شد که ۱۱ شاخص اصلی برای سنجش هزینه و ۱۶ شاخص برای سنجش درآمد کارکنان وجود دارد. همچنین نتایج فاز کمّی نشان داد که همه کارکنان ارزش یکسانی ندارد؛ به این معنا که برخی کارکنان ارزش منفی و برخی ارزش بسیار زیادی دارند؛ از این رو کارکنان در قالب سه دسته کارکنان با ارزش کم، متوسط و زیاد طبقه بندی شدند. به طور کلی نتایج نشان داد که ارزش طول عمر اپراتور ۱ تا ۴ در مجموع منفی است؛ یعنی این کارمندان طی ۳ سال، به اندازه هزینه ای که برای جذب و پرورش آن ها پرداخت شده، ارزش آفرینی نداشته اند. نتیجه گیری: به مدیران شرکت تولیدی و صنعت خودروسازی کشور توصیه می شود که در برنامه های آموزش کارکنان، به خصوص آموزش عملی و مهارتی آن ها تمرکز بیشتری کنند؛ زیرا فراگیری دانش تجربی و افزایش سطح مهارتی آن ها، باعث خلق ارزش بیشتر خواهد شد. همچنین در جهت نگهداشت کارکنان ماهر و باتجربه خود نهایت تلاش را انجام دهند؛ زیرا بیشترین خلق ارزش، متعلق به این دسته از کارکنان است.
۱۱.

طراحی الگوی پیش بینی و ارزیابی همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپ های فینتک با رویکرد استنتاج فازی عصبی- تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استارتاپ فینتک همکاری راهبردی نظام بانکی سیستم استنتاج فازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۲۵
اهداف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی پیش بینی و ارزیابی همکاری راهبردی نظام بانکی ایران با استارتاپ های حوزه فینتک انجام شده است.روش: از ابزار مصاحبه و روش داده بنیاد برای بهره گیری از نظرات خبرگان استفاده شده است که شامل 14 نفر از خبرگان نظام بانکی و شرکت های حوزه فینتک بوده اند. 31 شاخص در قالب شش عامل مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپ های فینتک شناسایی و برمبنای آن، الگوی مفهومی پژوهش طراحی شد. سپس با استفاده از رویکرد فازی و نرم افزار متلب، همکاری راهبردی نظام بانکی با استارتاپ های فینتک با استفاده از نظرات 320 نفر از مدیران و متخصصان فعال در صنعت بانکداری و استارتاپ های حوزه فینتک ارزیابی شدیافته ها: نتایج نشان می دهد که مهم ترین ابعاد مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی با استارتاپ های فینتک به ترتیبِ اهمیت عبارتنداز: موانع و مشکلات ورود به همکاری های راهبردی، ابعاد و مؤلفه های برون سازمانی، عوامل تبیین کننده همکاری بانک ها و فینتک ها، انواع سطوح همکاری بانک ها و فینتک ها، پیامدهای ورود به همکاری های راهبردی، انگیزه بانک ها و فینتک ها در ورود به همکاری. سطح همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپ های فینتک در محدوده متوسط رو به بالا قرار دارد. باتوجه به میزان خطای به دست آمده و نبود پدیده فرا انطباق در انفیس طراحی شده، الگوی مذکور اعتبار پذیرفتنی و قدرت بالایی برای پیش بینی دارد.نوآوری: این پژوهش نه تنها با آشکارسازی ابعاد مهم همکاری، بلکه با ارائه یک الگوی پیش بینی معتبر یاری می رساند. این پژوهش به دلیلِ رویکرد جامع خود، ترکیب دیدگاه های متخصصان، شاخص های گوناگون، و ابزارهای تحلیلی پیشرفته، بینش های ارزشمندی را برای تقویت همکاری راهبردی میان نظام بانکی و استارتاپ های فینتک ارائه می دهد.
۱۲.

A counterfactual thinking approach to human resources' perception of unfavorable aspects of organizational life: A two-stage methodology based on a systematic review and AHP method(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Counterfactual Thoughts (CTs) Human resource (HR) Antecedents Consequences AHP

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۶ تعداد دانلود : ۳۳۷
Nowadays, researchers and managers believe that paying attention to employees' thoughts facilitates sustainable competitive advantage in organizations. After the introduction of cognitive science into organizations, the identification of what it is, how it is formed, and the formulation of Counterfactual Thoughts (CTs) have been investigated and analyzed in the field of Human Resources (HR). In this study, a systematic review of the literature in the field of CT has been done with the aim of identifying the antecedents and key consequences of this field and analyzing them. In this research, a two-stage methodology has been considered including (i) Extraction of antecedents and consequences, (ii) Weighting of antecedents. In the first stage, using the screening of articles based on the seven-step method of Sandelowski and Barroso, the antecedents and consequences of CTs, synthesis and interpretation have also been implemented through the coding method of qualitative interpretive meta-analysis. In the second stage, the consequences extracted in the field of counterfactuals are weighted using the matrix of paired comparisons based on the opinions of experts in the field of HR and AHP, which can be used to evaluate employees' thoughts and behavior. Based on the screening of the articles, the antecedents are categorized into 4 general concepts with 12 codes, and the consequences are classified into 2 and 8 codes. The results of the AHP analysis show that the normalization of the condition related to the behavioral outcome has the greatest impact on the evaluation of employees' thoughts and behavior, while the regulation of related emotions as a result of attitude has the least impact among the codes introduced in this evaluation.
۱۳.

شناسایی و دسته بندی چالش های نگهداشت استعدادها: کاربست روش شناسی کیو

تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۵۳
امروزه نگهداشت استعدادها برای سازمان ها بسیار اهمیت دارد. هدف این پژوهش شناسایی و دسته بندی چالش های نگهداشت استعداد در شرکت نفت می-باشد. در این راستا از روش شناسی کیو استفاده گردید. مشارکت کنندگان20 نفر از نخبگان سازمان بودند. پس از جمع آوری فضای گفتمان از منابع گوناگون و ارزیابی و جمع بندی، 119 عبارت کیو انتخاب گردید. بعد از نظرسنجی از خبرگان (5 نفر)، در نهایت تعداد 47 عبارت کیو انتخاب گردید. این داده ها سپس با روش تحلیل عاملی کیو تحلیل گردید و تحلیل توزیع به شناسایی 6 الگوی ذهنی متمایز با واریانس کل (73.656) درصد منجر شد. بنابراین، 6 الگوی ذهنی عبارتند از «مادی گرایان سازمانی»، «فرهنگ گرایان سازمانی»، «ارتقاطلبان سازمانی»، «عدالت طلبان سازمانی»، «طرفداران مدیریت اثربخش» و نهایتاً «پژوهش گرایان سازمانی». در نهایت راهکارهایی پیشنهاد گردیده است.
۱۴.

مدل تکامل قابلیت های سرمایه انسانی در سازمان های دولتی ایران: رویکرد سلسله مراتب پدیده ها

تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۷۲
هدف: هدف از این مقاله چگونگی تکامل قابلیت های سرمایه انسانی در سازمان های دولتی ایران است. از جمله مسائل این سازمان ها می توان به نگاه تک بعدی مدیران به فرایندها و کارکردها اشاره کرد که مانعی برای تکامل محسوب می شود. روش: در این تحقیق جهت حل مسئله پیچیده تکامل قابلیت های سرمایه انسانی از استراتژی هرمنوتیک انتقادی استفاده شده است؛ بر این اساس، ابتدا محورهای اصلی تفکر سیستمی بررسی گردیده، تفسیر و همفکری بین نظریه ها ارائه شده اند. سپس به بررسی ابعاد در پارادایم تفسیری پرداخته و گزاره ها و امتزاج مفاهیم کلیدی بیان شده اند. بر اساس روش تحقیق انتخابی جهت پاسخگوئی به پرسش های متناسب با موضوع تکامل از نمونه گیری هدفمند و قضاوتی استفاده گردیده است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای، جستجوهای اینترنتی و مراجعه به متون، اسناد و مدارک بوده، ابزار جمع آوری فیش برداری است. یافته ها: قابلیت های سرمایه انسانی در رویکرد سلسله مراتب پدیده های این ماتریس از ساده تا پیچیده طوری تکامل می یابند که سطح پیچیده تر شامل قابلیت های سطوح ساده تر است. مدل تکامل قابلیت های سرمایه انسانی، سیستمی شامل اجزاء ساختار سازمان های دولتی، فرایندهای مدیریت منابع انسانی و کارکردهای سرمایه انسانی است که جهت خلق ارزش مشترک و منفعت عامه در محیط اسلامی-ایرانی به صورت کل نگر، هم افزا و چرخه ای در ارتباط هستند. نتایج این نحقیق با ترکیب ابعاد، منظرها و سطوح چندلایه ارائه شده اند.
۱۵.

بازشناسی شایستگی های شخصیتی کارآفرینان با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شایستگی کارآفرینی کارآفرین ویژگی های شخصیتی فراترکیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۷۵
زمینه و هدف: ویژگی های شخصیتی کارآفرینان، یکی از عوامل کلیدی موفقیت آن ها در مواجهه با چالش ها و بهره برداری از فرصت هاست؛ با این حال، تاکنون چارچوب جامعی برای شناسایی و طبقه بندی این ویژگی ها، به عنوان شایستگی های کارآفرینی تدوین نشده است. پژوهش حاضر با هدف پُر کردن این شکاف، به مرور و طبقه بندی نظام مند ویژگی های شخصیتی به عنوان شایستگی های کارآفرینی پرداخته و تلاش کرده است تا چارچوبی جامع ارائه دهد.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و به شیوه اسنادی انجام شده است. ۶۰ منبع از پایگاه های وب آو ساینس، اسکوپوس و گوگل اسکالر که بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ منتشر شده اند، بررسی و تحلیل شده اند. از روش فراترکیب و تحلیل محتوای کیفی برای ترکیب و تحلیل داده ها استفاده شد. شاخص کاپای کوهن با مقدار 851/0 نشان دهنده توافق زیاد تحلیلگران در طبقه بندی مضامین است.یافته ها: ویژگی های شخصیتی شناسایی شده به عنوان شایستگی های کارآفرینی عبارت اند از: انگیزاننده (پیشرفت گرایی، استقلال طلبی، قدرت طلبی، رقابت طلبی، ریسک پذیری)، پویایی و اشتیاق (خودانگیختگی، انرژی و شور، اعتمادبه نفس، خودپنداره مثبت، خوش بینی، پیشگامی، اشتیاق به یادگیری)، مسئولیت پذیری (پشتکار، تعهد، عملگرایی)، پایداری (استقامت، مرکز کنترل درونی، تاب آوری)، انعطاف پذیری (تطبیق پذیری، پذیرش تجربیات جدید) و شناختی (کنجکاوی، خلاقیت، تحمل ابهام، دوراندیشی).نتیجه گیری: این پژوهش با ارائه یک چارچوب جامع از شایستگی های شخصیتی کارآفرینان، به دانش موجود افزوده است. این چارچوب می تواند مبنایی برای تحقیقات آینده و طراحی برنامه های آموزشی و حمایتی برای کارآفرینان باشد. با توجه به شایستگی های شناسایی شده، سیاست گذاران و نهادهای آموزشی می توانند برنامه هایی هدفمند برای تقویت این شایستگی ها تدوین کنند که به بهبود عملکرد و افزایش احتمال موفقیت کارآفرینان منجر شود.
۱۶.

تحلیل جامعه شناختی پایگاه اقتصادی- اجتماعی و عود در افراد مبتلا به اعتیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: عود پایگاه اقتصادی پایگاه اجتماعی اعتیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۷۹
اهمیت پایگاه اقتصادی- اجتماعی در زندگی افراد درگیر اعتیاد به خصوص در فرایند ترک و بازگشت به اعتیاد، شایان توجه است. این افراد بعد از ترک، برای بازگشت به زیست اجتماعی نیاز به بازسازی و کسب پایگاه اقتصادی- اجتماعی دارند تا بتوانند در فرایند هم کنشی اجتماعی، مورد پذیرش قرار گیرند. این پژوهش که بخشی از یک مطالعه در باره عوامل اجتماعی مؤثر بر بازگشت به اعتیاد است، به تبیین نقش جامعه شناختی پایگاه اقتصادی- اجتماعی در بازگشت به اعتیاد می پردازد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تئوری زمینه ای انجام گرفته، جامعه مشارکت کننده آن از میان افراد معتاد دارای سابقه بازگشت به اعتیاد با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شده است و گرد آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 21 نفر از این افراد صورت گرفت و تجزیه و تحلیل داده ها هم زمان شروع شد و تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. در نهایت مفهوم ناکامی در بازسازی و بازیابی پایگاه اقتصادی- اجتماعی به عنوان پدیده اصلی انتخاب شد و سایر مقولات جزئی مانند: پنج مؤلفه در شرایط زمینه ای، چهار مؤلفه عوامل علّی، سه مؤلفه به عنوان شرایط مداخله گر ، چهار مؤلفه در بخش راهبردها و هشت مؤلفه به عنوان پیامدهای ناشی از پدیده را پوشش می دهد. نتیجه این پژوهش نشان داد که بازسازی پایگاه اقتصادی و بازیابی پایگاه اجتماعی نقش به سزایی در جلوگیری از بازگشت به اعتیاد دارد. عدم توجه به این عوامل، افراد را در دوران پس از ترک در فشار مضاعفی قرار می دهد و ناکامی در این مسیر، گرایش به مصرف مجدد از نوع مصرف تسکینی و مصرف خلاصی را به دنبال دارد و در ادامه منجر به بازگشت به اعتیاد می شود.
۱۷.

نگاهی مفهومی به منتورینگ الکترونیکی: با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منتور منتورینگ منتورینگ الکترونیکی فراترکیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۳۹
تحولات شگرف در آموزش و یادگیری ناشی از دیجیتالی شدن از یک سو و پندمی کوید 19 از سوی دیگر سبب تغییر و تحول در ابعاد مختلف آموزش از جمله مفهوم منتورینگ شده است و حرکت به سمت منتورینگ الکترونیکی را شتاب بخشیده است. منتورینگ الکترونیکی با هدف بهبود عملکرد در فضای آموزشی، به رویکرد محبوب در عصر اطلاعات تبدیل شده و ازاین رو نیازمند بررسی موشکافانه در جهت ارائه چارچوبی مفید برای آن است؛ چراکه اغلب پژوهش ها فقط به عنوان بدیلی ضعیف به آن نگاه می کنند. نگاه جامع به این پدیده می تواند مسیر رسیدن به چنین چارچوبی را روشن سازد؛ از این رو با توجه به هدف پژوهش و ماهیت داده ها، روش کیفی با راهبرد فراترکیب اتخاذ شد تا در قلمرو زمانی 2000 تا 2023 تمام پژوهش های معتبر در پایگاه وب آوساینس پیرامون منتورینگ الکترونیکی بررسی شود پس از غربال اسناد با استفاده از شروط شمول، تعداد 80 سند وارد فرایند فراترکیب و تحلیل نهایی شدند. پس از انجام فراترکیب، سه دسته موضوع اصلی ابعاد، فرایندها و الزام های منتورینگ الکترونیکی، چارچوب منتورینگ الکترونیکی را شکل می دهند. ابعاد منتورینگ الکترونیکی شامل ابعاد فنی، مدیریتی و ارتباطی، فرایندها شامل فرایندهای اصلی، پشتیبانی و مدیریتی و در نهایت الزام ها نیز شامل الزام های منتور، سکو و نهاد برگزارکننده می شود. این سه دسته اصلی به همراه زیر شاخه های آن، چارچوب جامعی را برای یک منتورینگ الکترونیکی شکل می دهند که عوامل فنی را در کنار عوامل انسانی و عاطفی تجمیع می کند و می تواند در هر زمینه و آموزشی استفاده شود.
۱۸.

الگوی برندسازی شرکت های مادر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برندسازی معماری برند الگو مدل چند سطحی هلدینگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۸۴
علی رغم سرمایه گذاری های فراوانی که در حوزه مدیریت برند در هلدینگ ها انجام می شود، این تلاش ها از اثربخشی چندانی برخوردار نبوده است. یکی از دلایل این موضوع، نبود یک تفکر و الگوی جامع برای برندسازی در هلدینگ ها است. از اینرو، با توجه به نیاز هلدینگ ها به یک الگوی مناسب برندسازی برای کسب موقعیت رقابتی مناسب در بازارهای هدف هر یک از کسب و کارهای تابعه و نیز شکاف پژوهشی موجود در ادبیات مربوطه، در پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکردی چند سطحی نسبت به تدوین چنین الگویی مبادرت شده است. روش پژوهش در پژوهش حاضر، کیفی-اکتشافی و از نوع فراترکیب است. بدین منظور، با استفاده از کلیدواژه های منتخب از بین پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس و وب آف ساینس، تعداد 78 مقاله طی چندین مرحله پایش انتخاب شد و مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفت. پایایی نتایج کدگذاری با استفاده از پایایی بازآزمون ارزیابی گردید و برابر 73 درصد بود که رضایت بخش است. الگوی برندسازی شناسایی شده شامل سه سطح الف) خرد یا اهداف (بلندمدت و کوتاه مدت)، ب) میانه یا استراتژی ها و تاکتیک ها، و ج) کلان یا عوامل درون سازمانی موثر بر برندسازی در هلدینگ ها بود. در سطح خرد، اهداف شامل ایجاد تمایز، بهبود جایگاه برند، و خلق ارزش اقتصادی است. در سطح میانه، استراتژی ها شامل معماری برند، تعامل برند، و نبوغ برند بود. سرانجام، در سطح کلان نیز عوامل درون سازمانی مشتمل بر مدیریت توانمندی های سازمانی، رفتارها و تعاملات درون سازمانی، رشد و توسعه سازمانی، و مدیریت پورتفوی برندهای سازمان بود.
۱۹.

فراترکیب اقدا م های مسئولیت اجتماعی سازمانی با رویکرد ذی نفعان برون سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ﻣﺴﺌﻮﻟیﺖ اجتماعی سازمانی ذی نفعان برون سازمانی صنعت بانکداری فراترکیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۴۷
هدف: تلاش سازمان ها برای برآورده کردن انتظارها و جلب رضایت ذی نفعان کلیدی خود، در حفظ بقا و ارتقای قابلیت رقابت پذیری و بهره وری سازمان تأثیر چشمگیری دارد. این گرایش، محور موضوعی حیاتی در زمینه تعامل اثربخش بین سازمان و محیط را تشکیل می دهد که «مسئولیت اجتماعی سازمانی» نام دارد. اهمیت این مقوله در دنیای رقابتی امروز، موجب شده است که مطالعات متعددی از دیدگاه های گوناگون و با اهداف گوناگون در خصوص آن انجام شود. به منظور کسب شناخت جامع تر از اقدام هایی که سازمان ها در این زمینه می توانند انجام دهند، پژوهش حاضر به مرور و طبقه بندی اقدام های گزارش شده بانک ها، در خصوص هر یک از ذی نفعان بیرونی سازمان پرداخته است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با رویکرد کیفی و روش فراترکیب اجرا شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش، مقاله های منتشر شده درباره موضوع این پژوهش در پایگاه های علمی معتبر بین المللی در بازه زمانی منتخب است. این مقاله ها بر اساس معیارهای ورود به فرایند فراترکیب انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. یافته ها: اقدام هایی که بانک ها برای عمل به مسئولیت اجتماعی سازمانی در ارتباط با ذی نفعان برون سازمانی خود انجام داده اند، در قالب پنج دسته اصلی طبقه بندی شدند: اقدام های مربوط به جامعه، محیط زیست، مشتریان، تأمین کنندگان و رقبا. به بیانی دقیق تر، می توان گفت که اقدام های مربوط به جامعه در شش طبقه دسته بندی شدند: اقدام های اقتصادی، اجتماعی، قانونی، هنری فرهنگی، آموزشی تحصیلی و بهداشتی سلامتی. اقدام های مسئولیت اجتماعی بانک ها در خصوص محیط زیست، در قالب چهار دسته گروه بندی شدند: مصرف منابع و انرژی، حفاظت محیط زیست، توسعه محیط زیست و بانکداری سبز. اقدام های گزارش شده در خصوص مشتریان نیز در قالب چگونگی تعامل با مشتری، کیفیت خدمت رسانی به مشتری، ماهیت محصول و نحوه ارائه محصول به مشتریان طبقه بندی شد. در نهایت، انتظار ذی نفعان از بانک ها برای عمل به مسئولیت های اجتماعی خود باعث می شود که آن ها حتی نسبت به تأمین کنندگان و رقبای خود نیز بی تفاوت نباشند و در ارتباط با آن ها اقدام های غیراخلاقی انجام ندهند. هرچند شمار اقدام هایی که بانک ها در این زمینه انجام داده اند، نسبت به دیگر ذی نفعان کمتر است؛ اما توجه به آن ها در راستای عمل به مسئولیت اجتماعی بانک ها ضروری است. نتیجه گیری: تلاش سازمان ها برای جلب رضایت و تأمین انتظارهای ذی نفعان مختلف خود، موجب می شود به عنوان سازمان مسئولیت پذیر اجتماعی شناخته شوند و در نتیجه، بقا و بهره وری پایدار آن ها، به ویژه در محیط های رقابتی بهبود یابد. ماهیت خاص روش شناسی تحقیق و بهره مندی از رویکرد کیفی و راهبرد فراترکیب، موجب شد که پژوهشگران با رویکردی کل گرا به این موضوع بپردازند؛ به گونه ای که اقدام های مسئولیت اجتماعی سازمانی در بانکداری، در ارتباط با ذی نفعان خارجی به صورت کلی شناسایی و طبقه بندی شده است. این نتایج می تواند راهنمای جامعی برای بانک ها و دیگر سازمان های مشابه باشد تا با استفاده از آن، برنامه های مسئولیت اجتماعی سازمانی خود را در خصوص ذی نفعان برون سازمانی تدوین کنند.
۲۰.

شناسایی چالش ها و فرصت های بکارگیری هوش مصنوعی درمدیریت منابع انسانی: رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی مدیریت منابع انسانی چالش ها فرصت ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۳ تعداد دانلود : ۲۲۲
علی رغم سرمایه گذاری زیاد جهت بکارگیری هوش مصنوعی در حوزه منابع انسانی، شناسایی چالش ها و فرصت های این رویکرد نو، از نظرها دور مانده است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر شناسایی چالش ها و فرصت های بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی است.روش این پژوهش کیفی، فراترکیب است. ابزار گردآوری داده ها، اسناد و مدارک پژوهشی و کتابخانه ای گذشته در این حوزه است. شیوه تحلیل داده ها، کدگذاری باز است.مطابق با یافته های پژوهش از میان 950 مقاله و پایان نامه مرتبط تعداد 44 تحقیق اصلی یا معیار شناسایی مورد تحلیل قرار گرفتند. گزاره های مستخرج دربرگیرنده 64 کد، 18 مفهوم، 4 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی است.بر اساس نتایج حاصل از تحلیل داده ها، چالش های بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی عبارتند از: چالش فنی/ اطلاعاتی، چالش انسانی، چالش اخلاقی/ قانونی، چالش سازمانی. همچنین فرصت های بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی عبارتند از: بهبود تجربه کاربری کارکنان، بهبود فرایندهای منابع انسانی، کاهش هزینه های مدیریت منابع انسانی، توسعه استراتژی ها، همراستایی با تحول دیجیتال و حرکت نسل هزاره و ارتقا سطح مدیریت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان