مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
هرمنوتیک فلسفی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به این پرسش که روش انسان شناسی تفسیری کدام است و رویکرد اصلی این دیدگاه در بررسی پدیدارهای انسانی بالأخص پدیده های دینی چه چیزی است می پردازد و ضمن نظر بر ماهیت انسان شناسی تفسیری و ارائه تعریفی جامع از این دیدگاه به تبیین بن مایه های آن در ساحت فلسفی می پردازد. روش این نوشتار مبتنی بر رویکرد توصیفی تحلیلی و در مواردی تحلیل محتوایی است. انسان شناسی تفسیری یا نمادین از شاخه های انسان شناسی فرهنگی آمریکایی است که در قرن بیستم در آمریکا پا به عرصه ظهور گذاشته و با ارائه تعریف خاصی از فرهنگ بر فهم معنا از خلال نمادها و آیین ها تأکید دارد. مقاله با اشاره کوتاهی به چیستی رویکرد انسان شناسی تفسیری کلیفورد گیرتز -مهم ترین نماینده رویکرد تفسیری- و تعریفی که وی از فرهنگ و دین ارائه می کند، در بخشی تفصیلی ابتنای این رویکرد بر هرمنوتیک فلسفی و تقابل آن با رویکردهای پوزیتویستی در علوم انسانی را نشان داد و وجوه مختلف این تقابل و ابتنا را کاویده و نشان می دهد که گیرتز به عنوان یک مردم شناس و دین شناس فرهنگی با الهام از اصول هرمنوتیکی، به تأویل و فهم معنای دین و فرهنگ روی آورده و رویکرد تفسیری خویش در دین شناسی و مردم شناسی را با الهام از این مبانی قوام بخشیده است. درواقع با تعریف فرهنگ به مثابه یک متن، عناصر هرمنوتیکی چون تمرکز بر تأویل و معنا، تأکید بر تاریخ و هستی تاریخی، تمرکز بر وجوه درونی تجربه آدمی و روش های درونی، تأکید بر مؤلفه های زبانی و نماد و نشانه، فهم در سایه ی ارجاع جزء به کل و کل به جزء به اضمار و تصریح، مبنای منظر گیرتز در مطالعات فرهنگ و دین است.
بازخوانی آثار هادی تجویدی براساس هرمنوتیک فلسفی گادامر
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
55 - 63
حوزههای تخصصی:
هنرمندان نگارگر بسیاری در دوره معاصر به احیای هویت ایرانی و رها ساختن مینیاتور ایرانی از بند تأثیرات غرب بر این هنر اقدام کرده اند. هادی تجویدی از شاخص ترین نگارگرانی است که در این زمینه کوشید و پس از چند سده وقفه در مینیاتور ایرانی به تجدید این هنر و پایه گذاری مکتب مینیاتور تهران با استفاده از ویژگی های هنر اصیل و سنتی ایرانی برخاست. این پژوهش به مطالعه آثار تجویدی بر اساس دیدگاه هرمنوتیک فلسفی گادامر برای بازخوانی آثار این هنرمند به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای پرداخته و در پی پاسخ به این سؤال است که خلق آثار هادی تجویدی در دوره معاصر تا چه اندازه با نظریات هرمنوتیکی گادامر مطابقت دارد؟ گادامر با مطرح کردن هرمنوتیک فلسفی سعی در فهمیدن آثار به شکل تازه ای دارد و به کنکاش درمورد چیستی و چگونگی و معیارهای فهم پدیدارهای فرهنگی پرداخته است. از علل توجه گادامر به هرمنوتیک (تفسیر) این نکته می باشد که به زعم وی تنها تعمق در پدیده فهم قادر است که ما را به جانب توجیه مناسبی از ادعای حقیقتی که در انواعی از تجربه رخ می نماید، رهنمون شود. بر اساس نتایج به دست آمده می توان اذعان کرد که آثار هادی تجویدی با مفاهیم مطرح شده در هرمنوتیک گادامر هماهنگی داشته و هنرمند با رجوع بهره مندی از ویژگی های نگارگری سنتی همچون استفاده از عناصر تزیینی، نوع ترکیب بندی و همچنین محتوای آثار پیشین، تعاملی میان هنر گذشته و معاصر ایجاد کرده و به خلق آثاری که سبب احیای مینیاتور اصیل ایرانی و هویت و فرهنگ ایرانی شده، پرداخته است.
بررسی و نقد مبانی نظریه تفسیر قرآن دکتر نصر حامد ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقایقی که پیامبران با وحی الهی دریافت کرده اند بهترین راه شناخت حقیقت هستی است و سعادت انسان در گرو درک صحیح تر و کامل تر آن است. هدف: بررسی مبانی نظریه تفسیری ابوزید در خصوص فهم قرآن. روش: پژوهش حاضر رویکردی توصیفی تحلیلی و انتقادی دارد. یافته ها: مبانی نظریه تفسیری این اندیشمند، برگرفته از گرایشهای مختلف هرمنوتیک، به ویژه هرمنوتیک فلسفی و مکاتب مختلف، حتی مارکسیسم است که باعث شده دیدگاههای او از انسجام کافی برخوردار نباشد. او با استفاده از روشهای تجربی برای ایجاد سازگاری بین سنّت و مدرنیته، مفهوم وحی و روش فهم را اصلاح و در برخی موارد کلام خدا را سوگیرانه می فهمد. همچنین پذیرش آرای هرمنوتیکی غربی بدون نقّادی باعث شده ناتوانی عقل انسان در شناخت بسیاری از امور را نادیده گرفته و به فهمی محدود و ناکافی از مراد کلام الهی برسد. نتیجه گیری: وظیفه خطیر همه عالمان اسلامی و اندیشمندان مسلمان آن است که وحی الهی را صحیح تر و کامل تر بفهمند. هرگز نباید تصور کرد فهم کلام حق تعالی پایان یافته و همه آنچه برای سعادت بشر نازل شده، فهم و دریافت شده است. به همین سبب، تلاش آنان را با همه امکانات مادی و معنوی برای فهم کلام الهی به گونه ای که حقیقت آن آشکار شود، می طلبد.
هرمنوتیک فلسفی گادامر، بستری راهبردی برای تحقق الهیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات تطبیقی به مثابه رویکردی جدید در الهیات در تلاش است مواجهه سازنده با سایر ادیان و الهیات ها داشته باشد و فهمی عمیق از خلال مقایسه و تطبیق با سایر ادیان به دست آورد. راهبرد رسیدن به این فهم در الهیات تطبیقی نیازمند بستر و رویکردی مناسب برای تحقق اهداف این الهیات است. در این مقاله سعی بر آن است با تکیه بر مبانی هرمنوتیک فلسفی گادامر راهبردهای هرمنوتیکی الهیات تطبیقی بررسی و کاربست آن در این الهیات بررسی شود. نتیجه ای که از این تحلیل برمی آید حاکی از قرابت های هرمنوتیک فلسفی گادامر با الهیات تطبیقی است، همچون پایان ناپذیری جریان فهم، امتزاج افق ها، بازی فهم، خویشتن فهمی از طریق فهم دیگری، پذیرش پیش داوری به عنوان جزء جدایی ناپذیر جریان فهم، و در نهایت غنی سازی الهیات با فهمی که از طریق مطالعه الهیات «دیگری» به دست آمده است. با توجه به این نتیجه، می توان پدیدار فهم در الهیات تطبیقی را مبتنی بر هرمنوتیک گادامر تبیین کرد و بسط و توسعه در الهیات تطبیقی و دست آوردهای این الهیات را با اتکا بر ابزارهای هرمنوتیک گادامر شاهد بود. الهیات تطبیقی، در کنار پذیرش معانی اصیل و سنتیِ آموزه ها و شعائر دینی، بر درکی پویا از سنت های دینی و انعطاف پذیری هرمنوتیکی نسبت به آموزه های دینی بنا شده است.
هرمنوتیک فلسفی گادامر در آینه فلسفه سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
387 - 402
حوزههای تخصصی:
مساله اصلی هرمنوتیک فلسفی، فهم است. اینکه فهم در چه بستری، چگونه و متاثر از چه مولفه هایی تعین پیدا می کند. گادامر با تاکید بر سنت و تاریخ، این مولفه های تاثیرگذار را تشریح نموده و با بیان ویژگی های هستی شناسانه فهم بشری بر کثرت مندی فهم، تاکید می کند. از این منظر رویکردهای سوبژکتیویستی و غیرکثرت گرا انکار می شوند. در این نوشتار برآنیم تا بر مبنای شاخصه های فرآیند فهم در رویکرد هرمنوتیکی گادامر یعنی تاریخمندی، کثرت مندی، واقعه مندی، کاربردمندی و زبانمندی، رابطه و نسبت آن را با تمامیت انگاری و کثرت انگاری سیاسی مورد بررسی قرار داده و هم گرایی یا عدم سازش مبانی هرمنوتیک فلسفی با کثرت انگاری سیاسی به عنوان یک رویکرد کثرت گرا و واگرایی یا سازش هرمنوتیک فلسفی با تمامیت انگاری سیاسی به عنوان یک رویکرد غیر کثرت گرا را امکان سنجی کنیم. اگرچه گادامر را نمی توان فیلسوف سیاسی تمام عیار دانست ولی می توان براساس رویکرد هرمنوتیکی وی، نسبت میان نظام های سیاسی و پایه های معرفتی آنها را بررسی و ارزیابی نمود.
نسبی گرایی و مطلق انگاری در پارادایم هرمنوتیکی پژوهش های قرآنی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نقد و بررسی جریان هرمنوتیک به دنبال این مطلب هستیم که آیا مطالعات روشی در پژوهش های قرآنی معاصر جهان اسلام به مثابه یک جریان هست یا خیر؟پژوهش حاضر به صورت توصیفی به بررسی مطالعات هرمنوتیکی در پژوهش های قرآنی می پردازد و با تحلیل مضمون ارتباط آن ها را با یکدیگر مورد ارزیابی و سنجش قرار می دهد. با بررسی های انجام شده باید گفت پارادایم هرمنوتیک فلسفی مفسرمحور که نسبی گرایی فهم از آن استنباط می شود و هرمنوتیک روشی (متن) که متن محور و مؤلف محور است و به صورت مطلق گرایی به فهم متون دینی می پردازد، موجب بروز دوقطبی بین مسلمانان شده است. به تبع آن به لحاظ مطلق گرایی و نسبی گرایی مباحث «هرمنوتیک کلاسیک» با رویکرد مطلق گرایی و شاخصه «هرمنوتیک مدرن» نسبی گرایی و «هرمنوتیک پسامدرن» که از نقد هرمنوتیک مدرن نشأت می گیرد و در آن یک مفسر محوری وجود ندارد و فارغ از متن هرکسی می تواند نقش مفسر محوری را ایفا کند و همه هم صحیح هستند. فی الجمله در نسبی گرائی و مطلق انگاری میان مستشرقان و اندیشمندان جهان اسلام هم صدایی خاصی وجود دارد اما در تقابل با دانشمندان ایران است و نتایج عکس وجود دارد و به لحاظ دیدگاه دوره تاریخی میان اندیشمندان مستشرق، جهان اسلام و ایران سنخیت و قرابت بیشتری وجود دارد.
بررسی انتقادی ارادی نبودن دخالت پیش فرض ها در هرمنوتیک فلسفی بر اساس نظریه ارجاع به علم حضوری
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵
53 - 76
حوزههای تخصصی:
دخالت پیش فرض ها در فرایند فهم، از اساسی ترین مسائل هرمنوتیک فلسفی به شمار می رود. در نظر قائلین به هرمنوتیک فلسفی، با توجه به نگاه پدیدارشناسانه و تحلیلی که از نحوه هستی انسان ارائه می دهند، اولاً انسان موجودی پرتاب شده در تاریخ و زمان و ثانیاً، سراسر فهم و ادراک است؛ فهمی متأثر از پیش فرض هایی که به دلیل تاریخی بودن انسان، در اختیار و گزینش او نیست. ازاین رو در پژوهشی فلسفی، با رویکردی معرفت شناسانه و با روشی تحلیلی- توصیفی، با تکیه بر نظریه ارجاع به علم حضوری استاد مصباح یزدی نشان داده شد که در بررسی انواع ادراکات انسان و تفکیک بین ادراکات حصولی و حضوری، گرچه یکسری از پیش فرض ها در روند فهم دخالت دارند، ولی این دخالت ها لزوماً به اختیار انسان است. بدین ترتیب، با ارائه تحلیل فرایند فهم انسان به کمک روش ارجاع به علم حضوری، ادعای غیر روشمند بودن فهم و در نتیجه، غیر اختیاری دانستن دخالت پیش فرض ها و نتایج حاصل از آن، همچون تعدد قرائت ها و نسبیت باطل گردید.