مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
119 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی موانع تکوین و تعالی هویت و همبستگی ملی دانش آموزان شهر کرمانشاه در دوران جهان گرایی و راهکارهای مواجهه با تأکید بر اسناد تحولی آموزش وپرورش ایران است. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری داده ها کیفی است که با روش های پدیدارشناسی (شناسایی موانع) و تحلیل محتوای کیفی و استنتاجی (استخراج راهکارها) انجام می شود. جامعه پژوهش جهت شناسایی موانع شامل صاحب نظران آموزش وپرورش شهر کرمانشاه است. با تکنیک نمونه گیری گلوله برفی و به شکلی هدفمند دوازده صاحب نظر شناسایی و با بهره گیری از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته، داده ها گردآوری و با روش کلایزی و نرم افزار مکس کیودا تحلیل شدند. جامعه پژوهش جهت شناسایی راهکارها شامل اسناد تحولی آموزش وپرورش ایران است که براساس روش سرشماری تمام اسناد به عنوان نمونه پژوهش انتخاب می شوند. یافته های پژوهش نشان می دهند موانع تکوین هویت ملی در دوران جهان گرایی شامل چالش در دلبستگی جمعی، موانع فردی، گسترش منابع هویت زدا، ناکارآمدی تعاملات خانواده (موانع خانوادگی)، شکل گیری هویت های فراملی، تضعیف حکمرانی دولت ها، حذف مرزهای فرهنگی و اجتماعی (موانع ملی) هستند. راهکارهای مواجهه با موانع مذکور شامل تقویت تعاملات با نظام های تربیتی مطلوب، شناسایی روزنه های نفوذ و مقابله با آن ها، الگوبرداری از نظام های موفق، در پیش نهادن رویکرد وحدت در عین کثرت، استفاده هدفمند از فضای مجازی و همکاری با نهادهای بین المللی هستند. در پایان نتیجه گیری می شود که علی رغم وجود موانع ناشی از جهان گرایی بر پرورش هویت و همبستگی ملی، همچنان عوامل انسانی حوزه تربیت بازیگران اصلی هویت یابی ملی دانش آموزان هستند.
واکاوی اربعین حسینی؛ ترسیم تصویری فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اربعین حماسه ای است که توسط محبان و مشتاقان امام حسین علیه السلام و در مواقع بسیاری، خارج از اراده ی بشری رقم می خورد، لکن نباید از ضرورت پرداختن به اقدامات کلان و اساسی غفلت داشت. در مدیریت خدمات به اربعین، نقایص مختلفی وجود دارد. برای مثال، دستگاه های مختلفی برای خدمات رسانی و تمشیت امور خود را مؤظف می دانند که آرایش سازمان ها و ادارات را پیچیده کرده است. یکی از نقایص سیاستی، نبود تصویری از اربعین است که جامع رویکردها و نظرات موجود در تشریح اربعین باشد. چنین تصویری در مواقع حساس و خطرگاه ها کاربرد دارد و ثمرات اربعین را دسترس پذیرتر می سازد. لذا، سؤال پژوهش حاضر آن است که «تصویر جامع از اربعین حسینی کدام است؟» لذا این پژوهش با روش تحلیل مضمون انجام شده است. طبق یافته های این پژوهش، از 128 گزاره اولیه، 106 مضمون به دست آمد و از آن میان، 13 مفهوم استخراج شد. در نهایت نیز از میان مفاهیم، سه مقوله به دست آمد که عبارت است از «امت»، «یاری گر» و «ظهور حضرت حجت ارواحنافداه». نتیجه آن که اربعین امتی است که به نحوی روزافزون برای نصرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آمادگی هرچه بیشتری کسب می کند.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در زنان متاهل شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در زنان متاهل شاغل بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شاغل شهر تهران در سال 1403 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تفکر ارجاعی اهرینگ و همکاران (PTQ،2010) و کیفیت روابط زناشویی باسبی و همکاران (RDAS، 1995) بود. گروه آزمایش تحت مداخله رفتار درمانی دیالکتیکی طی 10 جلسه، 90 دقیقه ای هفته ای یکبار قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. جهت تجزیه وتحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. نتیجه گیری می شود که رفتار درمانی دیالکتیک در بهبود تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در زنان متأهل شاغل موثر است.
نقش میانجی اعتیاد به اینستاگرام در رابطه بین ترس از دست دادن و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۴۲-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین نقش میانجی اعتیاد به اینستاگرام در رابطه بین ترس از دست دادن و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود که در جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان در سال 1402 انجام شد. 260 نفر از این جامعه به شیوه نمونه گیری دردسترس در این مطالعه به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس اعتیاد به اینستاگرام (IAS، کرکابرون و گریفیث، 2018)، مقیاس ترس از دست دادن (FoMoS؛ وگمانن و همکاران، 2017) و پرسشنامه ی فرسودگی تحصیلی مسلش- فرم دانشجویان (MBI-SS؛ شوفلی و همکاران، 2002) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. همچنین ترس از دست دادن بر فرسودگی تحصیلی و اعتیاد به اینستاگرام اثر مستقیم داشت و اعتیاد به اینستاگرام بر فرسودگی تحصیلی اثر مستقیم داشت (05/0>P). علاوه براین، نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که اعتیاد به اینستاگرام در رابطه بین ترس از دست دادن و فرسودگی تحصیلی نقش میانجی داشت (05/0>P). از نتایج این مطالعه این گونه استنباط می شود که ترس از دست دادن یک عامل ناسازگار است که می تواند به صورت مستقیم و با ایجاد اعتیاد به اینستاگرام، موجب افزایش فرسودگی تحصیلی در دانشجویان شود.
Intention to Adopt Next-Level Technology in Food and Beverage Manufacturing SMEs in Bangladesh: UTAUT Model and Business Continuity Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The performance of SMEs will keep the wheel of the country’s economy turning. Upgrading the technologies currently used in SMEs will make the manufacturing process of food and beverage (F&B) industries more efficient. These firms are still using traditional equipment and machinery in their F&B manufacturing process; however, it is required to adopt the next level of technologies for maximum productivity, which they cannot afford. Thus, the study focuses on the intention to adopt upgraded technologies in F&B SMEs in developing countries. A total of 230 F&B SME owners and top management were surveyed in Bangladesh. The collected data were analyzed using PLS-SEM with SmartPLS software. The results showed that disaster preparedness and business continuity had significant effects on the intention to adopt; similarly, performance expectancy, effort expectancy, and social influence were also significant in the intention to adopt the next level of IR technologies. The moderating role of government support and policy had mixed effects on intention. The study is significant because disaster preparedness and business continuity plans are utilized in technology adoption and intention scenarios. To investigate this intention, the study adopted two perspectives: the influence and role of disasters and hazards on SMEs through disaster preparedness and business continuity plans, and secondly, the Unified Theory of Acceptance and Use of Technology (UTAUT) for measuring the intention. The study contributed to these two theories in a new context with constructs. The study will also contribute to policymakers in developing constructive policies and providing effective financial and non-financial support for F&B manufacturing SMEs.
فراتحلیل ارتباط ابعاد ارزش ویژه برندمشتری محور با ارزش ویژه کلی برند: نقش تعدیل گر ماهیت محصول و ترکیب نمونه
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزش ویژه برند مشتری محور به عنوان مهم ترین دارایی برند در نهایت به قصد مشتری برای خرید و سهم بازار و مزیت رقابتی برند منجر می شود. یکی از مشکلات سنجش این سازه تعداد زیاد سؤال ها است. به همین منظور سازه ارزش ویژه کلی برند با سؤال های کمتر مطرح شد. هدف این پژوهش اندازه گیری ارتباط بین ابعاد چهارگانه مدل اولیه با ارزش ویژه کلی برند است.روش پژوهش: روش پژوهش حاضر فراتحلیل بوده است. در ابتدا 79 مطالعه بر مبنای عنوان و چکیده انتخاب و سپس با مطالعه متن کامل، تعداد 37 مورد از مطالعه خارج شده و 4۲ مورد وارد تجزیه و تحلیل شد. دو ملاک گنجاندن پژوهش ها در فراتحلیل، اندازه گیری ارزش ویژه کلی برند و گزارش مستقیم و یا غیرمستقیم همبستگی بوده است. برای انجام تحلیل ها از نرم افزار CMA2 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که وفاداری به برند، کیفیت درک شده برند، پیوندهای برند و آگاهی برند با ارزش ویژه کلی برند ارتباط مثبت دارد.نتیجه گیری: یافته ها همچنین نشان داد که نوع ترکیب نمونه (دانشجو، ترکیبی) بر ارتباط هر چهار عامل تشکیل دهنده ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری با ارزش ویژه کلی برند اثر تعدیل گر دارد. یافته ها همچنین نشان داد که نوع محصول بر ارتباط هیچ یک از چهار عامل تشکیل دهنده ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری با ارزش ویژه کلی برند اثر تعدیل گر ندارد.
Near-Death Experiences: An Ontological Perspective from the Quran and Ḥadīth(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱۲, Issue ۴۱, Winter ۲۰۲۵
39 - 56
حوزههای تخصصی:
SUBJECT & OBJECTIVES: Near-death experiences (NDEs) have garnered significant attention, particularly in recent years. Existing explanations in this field have often failed to provide a comprehensive analysis of these experiences due to their neglect of ontological and anthropological dimensions. This study aims to offer a religious ontological explanation of NDEs by drawing on Quranic verses and narrations related to the nature of the world and human existence.METHOD & FINDING: The study adopts a descriptive-analytical approach, utilizing Islamic religious texts to explore the immaterial dimension of the human soul and its connection to ʿĀlam al-Barzakh (the intermediate realm). According to religious teachings, when the soul's attention to the body diminishes and sensory faculties cease their activity, the soul, aided by the faculty of imagination, perceives phenomena. The faculty of imagination has several characteristics that may influence these perceptions, including the creation of unreal images, the retention of past observations, the potential influence of Satan, and its connection to the intermediate realm. Islamic scriptures describe existence as encompassing multiple realms, from Khazāʾin ʿind Allāh (the divine treasuries) to ʿĀlam al-Dunyā (the material world), with the intermediate realm bearing significant similarities to NDEs. CONCLUSION: From the perspective of religious literature, it appears that when the soul's attention to the material dimension decreases, it may enter the intermediate realm and experience real observations. These observations, however, occur for specific individuals and may, in some cases, be influenced by their imagination, leading to perceptions that are limited to imaginary constructs. This study highlights the importance of integrating ontological and anthropological dimensions into the analysis of near-death experiences, offering a framework rooted in Islamic teachings.
مطالعه جامعه شناختی تاثیرات شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصر مانویان بر هنر نقاشی مانوی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱
5 - 13
حوزههای تخصصی:
مانویان با ارج نهادن بیان هنری، از هنر جهت ترویج تفکرات آیینی خویش بهره می بردند. از آنجایی که هنر می تواند بیانی از جامعه خویش باشد؛ در ﺍیﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، سعی بر این ﺍﺳﺖ که ﺑﺮ ﭘﺎیه ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﻪ ﺟﺎی ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍز هنر و متون مانوی، با در نظر گرفتن نظریه بازتاب ذیل رویکرد جامعه شناختی، به مطالعه آثار هنری مانوی و تأثیرات مؤلفه های اجتماعی بر آثار و تبیین چگونگی نمود الگوهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در نقاشی این دوره پرداخته تا ﺑﻪ تحلیلی ﺟﺎﻣﻊ ﺗﺮ ﺍز فرهنگ تفکرات و اوضاع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن دورﺍن و جامعه مانوی دﺳﺖ یﺎفت. هدف از تحلیل نشانگان نگاره های مانوی، رسیدن به الگوهای بازتاب جامعه، در این نگاره هاست. از آنجایی که نقاشی مانوی تأثیرگذار بر نگارگری ایرانی و اسلامی بوده است، تبیین این الگو و شناخت آن روشنگر سیر نگارگری و عوامل مؤثر بر تحولات آن خواهد بود. این پژوهش، به شیوه تفسیر و تحلیل محتوایی با ماهیت کیفی به بررسی آثار مانوی، رخدادهای تاریخی و شرایط حاکم بر جامعه مانوی پرداخته، با روش استقرایی و مطالعه موردی آثار، با هدف بنیادین، به تبیین الگویی از نشانگان بازتاب جامعه در آنها می پردازد. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای صورت گرفته است . در بیان نتایج این پژوهش می توان گفت در نقاشی مانوی، نمادها و نشانگان ایدئولوژی دینی به زیبایی تبلور یافته اند. در برخی آثار، تقابل جامعه بازرگانان شهری و توده فقیر با جامعه اشرافی - که از دین درباری برای مشروعیت خویش بهره می برده اند - و تمایل این جامعه فکری به پیروی از طبقه بندی اجتماعی بر پایه دینداری و نیکویی، به جای ارج نهادن به طبقه بندی اجتماعی حکومتی ثروتمند؛ و به طور کلی نمودهای بازتاب تحولات این عصر پر آشوب، تقابل و جدل های فکری حمایت های مالی و حکومتی و جهت گیری های فکری در آثارهنری تصویری مانوی مشهود است .
سنجش اومانیسم: تبادلات عکاسیِ مستندِ معاصر
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱
54 - 66
حوزههای تخصصی:
شناسایی و اولویت بندی خط مشی های تاب آوری شهری بر اساس مدیریت یکپارچه شهری در مواجهه با بحران های ناشی از سیلاب و تأثیرات آن بر شبکه های توزیع برق (مورد مطالعه: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
145 - 162
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در حال حاضر، سیستم های زیرساختی مانند شبکه های برق نقش حیاتی در زندگی انسان دارند. با توجه به تغییرات اقلیمی در دهه های اخیر، حوادث غیرمنتظره افزایش یافته اند و این حوادث می توانند عملکرد زیرساخت های انرژی را تحت تأثیر قرار دهند، از جمله بروز قطع برق های گسترده و طولانی مدت. احتمال وقوع این حوادث به دلیل پراکندگی و گستردگی شبکه های توزیع برق بسیار زیاد است. بنابراین، تاب آوری شبکه های برق بسیار مهم است. تاب آوری به توانایی سیستم در کاهش اثرات منفی حوادث مخرب اشاره دارد.
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری خط مش های توزیع برق در شهرها بر اساس مدیریت یکپارچه شهری است.
روش شناسی: برای دستیابی به این هدف، از تکنیک تحلیل شبکه ای تصمیم گیری (DANP) استفاده شده است. این روش به تحلیل ساختاری و ترکیبی از معیارها و عوامل کلیدی برای تعیین اولویت ها از طریق شبکه های تصمیم گیری می پردازد و جامعه خبرگان این پژوهش متشکل از 10 نفر از خبرگان صنعت برق و اساتید دانشگاه استان فارس می باشد که به روش هدفمند انتخاب شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: این پژوهش بر روی خط مشی های توزیع برق در استان فارس تمرکز دارد و به بررسی تأثیرات مدیریت یکپارچه شهری بر تاب آوری این شبکه ها می پردازد.
یافته ها و بحث: باتوجه به معیار های مشخص شده نظام مدیریتی با وزن 0.182 به عنوان اولویت اول، مدیریت بحران با وزن 0.1768 به عنوان اولویت دوم، نظام اقتصادی با وزن 0.1631 به عنوان اولویت سوم، نظام فنی و زیرساخت با وزن 0.1602 به عنوان اولویت چهارم، نظام فرهنگی و اجتماعی با وزن 0.1602 و در آخرین مرتبه شوک محیطی با وزن 0.1585 قرار دارند.
نتیجه گیری: با استفاده از تکنیک تحلیل شبکه ای تصمیم گیری، عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری خط مش های توزیع برق در شهرها شناسایی و اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد که نظام مدیریتی، مدیریت بحران، نظام اقتصادی، نظام فنی و زیرساخت، نظام فرهنگی و اجتماعی، و شوک محیطی به ترتیب از اهمیت بیشتری برخوردارند و با توجه به یافته های این پژوهش، مدیران و تصمیم گیران می توانند با تمرکز بر این عوامل، برنامه ها و استراتژی های مناسبی برای افزایش تاب آوری خط مش های توزیع برق در شهرها ارائه کنند.Top of Form.
اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق بر سکونتگاه های روستایی دشت سده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
183 - 194
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پس از حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق در دشت های خراسان جنوبی در دشت سده نیز چاه های متعددی حفر گردید. این روند از مدرنیزاسیون که مبتنی بر مدل توسعه برون زا شکل گرفته سبب تغییر و تحولاتی در محیط زیست طبیعی و انسانی شده است. پژوهش حاضر به بررسی اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق در سکونتگاه های دشت سده در خراسان جنوبی می پردازد.
هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق بر سکونتگاه های روستایی دشت سده است.
روش شناسی: بر، مبنای هدف تحقیق کاربردی بوده و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق ۲۴۸۷ خانوار از روستاهای ساکن در منطقه موردمطالعه است که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به اندازه ۳۳۳ نفر انتخاب گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ساخته محقق استفاده شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، مقدار این ضریب به کمک نرم افزار محاسبه و مورد قبول واقع شد. پس از جمع آوری داده ها از نمونه معرف جامعه، برای تجزیه وتحلیل داده ها از فنون توصیفی، فنون استنباطی علم آمار استفاده شد. در سطح آمار استنباطی از روش آزمون تی جهت آزمون فرضیات و با استفاده از نرم افزار SPSS به تحلیل نتایج پرداخته شد.
قلمرو جغرافیایی: جامعه آماری تحقیق شامل تعداد خانوارهایی که در محدوده دشت موردمطالعه قرار دارند؛ بنابراین جامعهٔ آماری این تحقیق، طبق آمار سال ۹۵ شامل ۱۶ روستا با جمعیتی تعداد ۲۴۸۷ خانوار جمعیت دارد. این سکونتگاه ها شامل یک نقطه شهری و ۱۴ روستا که از نظر تقسیمات سیاسی در شهرستان های قائنات و در شهرستان بیرجند واقع شده اند و شامل دهستان های القورات شاخنات و دهستان سده واقع در بخش سده و شهرستان قاینات است
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داده از دیدگاه پاسخگویان بهره برداری از منابع آب زیرزمینی با حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق باعث بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی در دشت سده شده است؛ ولی بااین حال حفر چاه های عمیق منجر به بروز مشکلات زیست محیطی ساکنین دشت سده شده است.
نتیجه گیری: با عنایت به اینکه بیشترین میزان خسارت ناشی از برداشت بی رویه آب در بخش زیست محیطی اتفاق افتاده جهت جلوگیری از بحران زیست محیطی مدیریت جامع آب مبتنی بر میزان بهره برداری بدون خسارت با تغییر در شیوه های آبیاری و تغییر الگوی کشت پیشنهاد می شود.
مدل مفهومی استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در توسعه پایدار شهری: مطالعه ای مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
226 - 245
حوزههای تخصصی:
مقدمه با شروع انقلاب صنعتی در سده های اخیر، شهرها با رشد سریع جمعیت مواجه شده اند که این امر به استفاده بی رویه از انرژی های فسیلی برای تأمین انرژی منجر شده است. رشد بی سابقه مصرف انرژی در جهان و اتکا به منابع فسیلی، به افزایش غلظت گازهای گلخانه ای در جو منجر شده است (Abdelaziz et al., 2011). به تبع آن، تسریع روند گرمایش جهانی می تواند به شرایط نامطلوب زندگی و خسارت های اقتصادی و اجتماعی منجر شود (Wąs et al., 2021). در این راستا، سیستم های انرژی پایدار موازنه ای بین تولید و مصرف انرژی برقرار می کنند که آثار منفی آن بر محیط زیست در حد تحمل پذیر باقی می ماند و در عین حال به بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک می کند (Arasteh Talashmaki, 2020). در سطح جهانی، اقدامات قابل توجهی در این راستا انجام شده است. به عنوان نمونه، در اجلاس توسعه پایدار سازمان ملل در سال ۲۰۱۵، در حمایت از توافق نامه پاریس، کشورها بر دستیابی به بی طرفی کربن و توسعه سیستم های انرژی پاک تأکید کردند (News, 2015). با این حال، در قرن ۲۱، شهرهای بزرگ با چالش های فزاینده ای مانند تأمین انرژی و آلودگی مواجه هستند، به ویژه در کشورهایی که به سوخت های فسیلی متکی اند. گرچه انرژی های تجدیدپذیر همچون خورشیدی و بادی به عنوان گزینه های پایدار مطرح شده اند، اما موانعی مانند هزینه های اولیه بالا و کمبود آگاهی عمومی، مانع از پذیرش گسترده آن ها شده است (Torkaman & Jalilisadrabad, 2024). مرور ادبیات نشان می دهد انرژی های تجدیدپذیر از دیرباز به عنوان ابزار حفظ منابع بین نسلی مطرح بوده اند (WCED, 1987). پژوهش هایی همچون پژوهش تیبی و همکاران (1993) بر کاهش آلودگی از طریق انرژی های خورشیدی و بادی تمرکز داشته اند، اما اغلب به ابعاد اجتماعی و اقتصادی توجه نکرده اند. گلدمبرگ (1998) با تأکید بر کشورهای درحال توسعه، بر نقش این انرژی ها در توسعه اقتصادی و زیست محیطی اشاره کرده است. با این حال، تعامل میان ابعاد مختلف توسعه پایدار کمتر بررسی شده است. دراک و همکاران (2005) به چالش های فنی و اقتصادی پرداخته اند، اما دیدگاهی یکپارچه ارائه نداده اند. پانوار و همکاران (2011) نیز به نقش این منابع در کاهش گازهای گلخانه ای اشاره کرده اند، در حالی که جنبه های اجتماعی مغفول مانده است. کرباخو و کابزا (2019) بر ناهماهنگی نهادی و ضعف سیاست گذاری تأکید کرده اند. همچنین، پژوهش های تطبیقی جدید، مشارکت دولت، جامعه و بخش خصوصی را برای موفقیت سیاست های انرژی پایدار حیاتی می دانند (Čeryová et al., 2020; Surya et al., 2021) که این مسئله در مدل مفهومی تحقیق حاضر نیز مد نظر قرار گرفته است. با تجمیع یافته های پژوهش های پیشین، مشخص می شود که علی رغم توجه گسترده به ابعاد فنی، اقتصادی و زیست محیطی، تعامل و یکپارچگی میان این ابعاد در قالب یک مدل جامع مورد بررسی قرار نگرفته است. با توجه به تحلیل پژوهش های یادشده، می توان نتیجه گرفت که اغلب مطالعات پیشین تمرکز محدودی بر ابعاد خاصی از توسعه پایدار داشته اند و از ارائه مدلی جامع و یکپارچه بازمانده اند. این پژوهش با هدف طراحی مدلی مفهومی و یکپارچه برای بهره گیری از انرژی های تجدید پذیر در توسعه پایدار مناطق شهری، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مرور نظام مند ادبیات انجام شده است. در این زمینه، سؤالات پژوهش عبارت اند از: ۱. چه ابعاد و مؤلفه هایی بر نقش انرژی های تجدید پذیر در توسعه پایدار شهری تأثیرگذار هستند؟ ۲. چگونه تعامل میان ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی می تواند موجب بهره وری بهتر از انرژی های تجدیدپذیر شود؟ ۳. چه نوع مدل مفهومی می تواند برای ادغام این ابعاد در سیاست گذاری انرژی پایدار در کلان شهرها پیشنهاد شود؟ مواد و روش ها این پژوهش با هدف تبیین رابطه میان انرژی های تجدید پذیر و توسعه پایدار شهری، از رویکردی ترکیبی بهره گرفته که شامل مرور نظام مند ادبیات، تحلیل محتوای کیفی و نظریه پردازی داده بنیاد (Grounded Theory) است. داده ها از طریق جست وجوی ساختاریافته در پایگاه های علمی داخلی و بین المللی در بازه زمانی ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۳ گردآوری شده و با استفاده از معیارهای علمی و تحلیلی، ۴۲ مقاله برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. متون منتخب با نرم افزار MAXQDA طی فرایند کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند و مفاهیم در پنج بُعد اصلی (اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، نهادی و فناورانه) سازمان دهی شدند. سپس، با تحلیل هم رخدادی و شدت ارتباط کدها، شبکه مفهومی شاخص ها استخراج و مدل نهایی پژوهش طراحی شد که روابط علّی و غیرمستقیم میان انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار شهری را با شناسایی عوامل تقویت کننده و تضعیف کننده تبیین می کند. برای اعتبارسنجی تحلیل کیفی، از روش هایی همچون کدگذاری هم زمان توسط پژوهشگر دوم، تطبیق مفاهیم با ادبیات نظری و بازبینی توسط پژوهشگر سوم استفاده شد. به این ترتیب، مدل مفهومی حاصل از این پژوهش، به خلاف الگوهای صرفاً توصیفی، ساختاری مبتنی بر تحلیل علّی دارد و توانسته است با اتکا به شواهد مستند در مقالات معتبر، شبکه ای معنادار از ارتباط میان انرژی های تجدید پذیر و ابعاد مختلف توسعه پایدار در مناطق کلان شهری ترسیم کند. یافته ها در مرحله نخست، استخراج و سامان دهی شاخص های مرتبط با توسعه پایدار شامل «امنیت انرژی»، «عدالت انرژی»، «اثرات زیست محیطی»، «رشد اقتصادی» و «حکمرانی انرژی» با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای صورت گرفت. برای این منظور، متون ۴۸ مقاله منتخب از سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۳ به دقت مورد تحلیل قرار گرفت و با بهره گیری از نرم افزار تخصصی تحلیل داده های کیفی (MAXQDA)، فرایند کدگذاری باز انجام شد. در نتیجه، ۷۲ کد اولیه به عنوان بازتاب مفاهیم کلیدی حوزه انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار شناسایی شدند. یافته های این مرحله در جدول ۱ به صورت ماتریسی ارائه شده که در آن حضور هر کد در مقالات منتخب مشخص شده است. در مرحله دوم، بر اساس اصول کدگذاری محوری، کدهای شناسایی شده با توجه به قرابت های مفهومی و معنایی در قالب چهار مقوله اصلی دسته بندی شدند: محیط زیستی، نهادی، اجتماعی و اقتصادی. این خوشه بندی توسط دو پژوهشگر دیگر مورد بازبینی قرار گرفت تا اعتبار ساختاری آن تقویت شود. همچنین، فراوانی هر شاخص در مقالات بررسی شده و نتایج آن در جدول ۲ ارائه شده است تا میزان توجه به هر شاخص مشخص شود. در مرحله سوم، تحلیل ارتباطات درونی میان شاخص ها انجام شد. با استفاده از نرم افزار MAXQDA، روابط معنادار میان شاخص ها استخراج شد. در جدول ۳، گزاره های تحلیلی و روابط مفهومی میان شاخص ها تشریح شده و در شکل ۲، ساختار گرافیکی این ارتباطات نمایش داده شده است. در این شکل، رنگ ها و ضخامت خطوط به ترتیب نوع، منشأ و شدت ارتباط میان شاخص ها را نشان می دهند. در مرحله چهارم، مدل مفهومی نهایی استفاده از انرژی های تجدید پذیر با رویکرد توسعه پایدار مناطق شهری طراحی و ارائه شد. این مدل، ترکیبی از یافته های نظری و تجربی پژوهش است و تعاملات دوسویه میان انرژی های تجدیدپذیر و ابعاد مختلف توسعه پایدار را به صورت دقیق ترسیم می کند. مدل مفهومی نهایی در شکل ۴ نمایش داده شده است. در این مدل، شاخص ها در دو دسته تقسیم شده اند: شاخص های مؤثر بر افزایش استفاده از انرژی های تجدید پذیر (مانند امنیت انرژی، کاهش آلودگی، اشتغال زایی، عدالت در دسترسی) که با رنگ نارنجی مشخص شده اند و شاخص هایی که مانع توسعه این انرژی ها هستند (مانند هزینه اولیه، زمان احداث، پیچیدگی های سیاستی) که با رنگ قرمز نشان داده شده اند. این مدل مفهومی ضمن ترسیم مسیرهای علی میان ابعاد محیط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی، نشان می دهد افزایش بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم موجب ارتقای شاخص های توسعه پایدار در مناطق کلان شهری شود. این مدل، علاوه بر داشتن ارزش تحلیلی، به عنوان ابزاری برای سیاست گذاری دقیق و طراحی برنامه های جامع توسعه انرژی در سطوح شهری و فرامنطقه ای نیز کاربرد دارد. نتیجه گیری پژوهش حاضر با هدف پر کردن این خلأ، از روش تحلیل محتوای ترکیبی (کیفی و کمی) بهره گرفته و مدلی مفهومی ارائه کرده است که بر اساس آن، شاخص های مؤثر در بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر و تأثیر آن ها بر توسعه پایدار شهری شناسایی و طبقه بندی شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد این شاخص ها در دو دسته کلی قابل تفکیک اند: دسته نخست شاخص هایی هستند که به افزایش توسعه پایدار کمک می کنند، نظیر دسترسی به منابع انرژی، امنیت انرژی، کاهش مصرف سوخت های فسیلی، کاهش آلاینده ها، ایجاد اشتغال، برابری اجتماعی، تنوع انرژی، حفاظت از محیط زیست، رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی. در مقابل، دسته دوم شاخص هایی هستند که مانع توسعه انرژی های تجدید پذیر و درنتیجه، کاهش توسعه پایدار می شوند که مهم ترین آن ها عبارت اند از: هزینه های بالای اولیه، مدت زمان طولانی احداث نیروگاه ها و چالش های سیاست گذاری. بررسی های انجام شده نشان می دهد هزینه های اولیه سرمایه گذاری مهم ترین مانع در مسیر توسعه این نوع انرژی ها، به ویژه در کشورهای درحال توسعه، هستند. با وجود این، نتایج تحلیل ها بیانگر آن است که منافع بلندمدت حاصل از به کارگیری انرژی های تجدید پذیر، چه از منظر اقتصادی و چه زیست محیطی، به مراتب بیشتر از هزینه های اولیه آن است. این منافع شامل کاهش وابستگی به منابع فسیلی، بهبود امنیت انرژی، کاهش هزینه های ناشی از آلودگی و ایجاد بسترهایی برای سرمایه گذاری و کارآفرینی در مناطق محروم می شود. نکته مهم دیگر در یافته های پژوهش، برجسته شدن نقش ابعاد اجتماعی توسعه انرژی های تجدید پذیر است. به خلاف بسیاری از مطالعات قبلی که عمدتاً بر ملاحظات اقتصادی یا زیست محیطی متمرکز بودند، این تحقیق نشان می دهد توسعه عادلانه این انرژی ها می تواند به بهبود کیفیت زندگی، کاهش نابرابری های منطقه ای و افزایش مشارکت اجتماعی در مناطق کم برخوردار منجر شود. نمونه هایی از این نوع شامل تبدیل روستاهای دورافتاده به تولیدکنندگان انرژی و ارتقای وضعیت اقتصادی آن هاست. از سوی دیگر، نتایج پژوهش تأکید دارد که توسعه انرژی های تجدیدپذیر بدون نقش آفرینی دولت ها و نهادهای سیاست گذار میسر نخواهد بود. ارائه مشوق های مالی، تدوین قوانین حمایتی و تسهیل فرایندهای سرمایه گذاری ازجمله اقداماتی هستند که می توانند مسیر توسعه این نوع انرژی ها را هموارتر سازند. تجربه کشورهای توسعه یافته نیز نشان داده است سیاست های مؤثر در زمینه انرژی های پاک، نظیر تعرفه های ترجیحی برای تولیدکنندگان کوچک یا برنامه های آگاه سازی عمومی، در افزایش مقبولیت اجتماعی و اقتصادی این انرژی ها مؤثر بوده اند. پژوهش حاضر با تبیین یک مدل مفهومی یکپارچه، نشان می دهد توسعه انرژی های تجدید پذیر در مناطق شهری، تحت تأثیر مجموعه ای پیچیده از شاخص های متقابل فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی قرار دارد. بر اساس این مدل، مهم ترین شاخص مؤثر مثبت، کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و افزایش امنیت انرژی است و مهم ترین مانع، هزینه اولیه تولید انرژی به شمار می رود. لذا تحقق توسعه پایدار نیازمند نگاهی یکپارچه، میان رشته ای و سیاست محور است.
بکارگیری نمایه های ریسک محیط زیستی در مکانیابی مناطق استقرار دیوارهای سیل بند رودخانه ای در جنوب استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
127 - 146
حوزههای تخصصی:
افزایش مخاطرات و خسارات ناشی از سیلاب در سال های اخیر لزوم توجه به مکان یابی روش های زیستی و فیزیکی کنترل سیلاب ها را غیرقابل اجتناب کرده است. لذا روش های فیزیکی مانند سیل بند رودخانه ای که در کوتاه مدت می توانند از خسارات ناشی از سیلاب ها بکاهند، مورد توجه این پژوهش است. منطقه مورد مطالعه بخش جنوبی استان کرمان شامل هفت شهرستان فاریاب، کهنوج، جیرفت، منوجان، عنبرآباد، قلعه گنج و رودبارجنوب است که اغلب آنها با خطر بالای سیلاب های ناشی از طغیان رودخانه ای مواجهند. از اینرو مکان یابی سیل بند رودخانه ای با کمک نمایه های ریسک محیط زیستی در قالب دو لایه خطر و حساسیت به وقوع سیلاب انجام شد. معیارهای خطر سیلاب، بوم شناختی بوده و شامل سه معیار مهیایی آب (بارندگی، تجمع رواناب)، نفوذپذیری (زبری سطح، نوع خاک و NDVI) و شکل زمین (شیب) است. معیارهای حساسیت به وقوع سیلاب، اقتصادی-اجتماعی بوده و شامل شبکه های حمل ونقل، مناطق مسکونی، مناطق نمونه گردشگری و اراضی کشاورزی است. ابتدا معیارهای نمایه های خطر سیلاب استانداردسازی و روش تحلیل سلسله-مراتبی وزن دهی شد. از تلفیق معیارهای مذکور به روش ترکیب وزنی خطی (WLC)، نمایه های خطر به دست آمد. در نهایت نمایه خطر سیلاب با هر یک از معیارهای حساسیت به وقوع سیلاب تقاطع داده شد تا مکان های پرخطر و حساس یا مناطقی با ریسک بالای سیلاب برای هر یک از معیارهای حساسیت به وقوع سیلاب به دست آید. بر اساس نتایج به دست آمده 56 درصد از اراضی کشاورزی و 48 درصد از مناطق ساخت وساز شده در منطقه ریسک سیلاب قرار دارند. همچنین 24 درصد از طول شبکه حمل و نقل نیز در این محدوده قرار دارد، اما هیچ یک از مناطق نمونه گردشگری در مناطق با خطر سیلاب واقع نشده اند. علاوه بر این 182 کیلومتر از طول رودخانه های استان که معادل 2 درصد آنهاست، نیاز به احداث دیواره های سیل بند جهت جلوگیری از خطر سیلاب در مناطق حساس اقتصادی-اجتماعی دارند. نتایج این مطالعه می تواند در تصمیم گیری های مدیریتی جهت کاهش خسارات محیط زیستی سیلاب کاربرد داشته باشد و روش کار آن نیز در مطالعات مشابه در مناطق دیگر به کار رود.
بررسی پاسخ اقیانوس به کم فشار حاره ای، مبتنی بر تغییرات دمای سطح دریا (مطالعه موردی: کم فشار حاره ای نیوار در خلیج بنگال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
113 - 132
حوزههای تخصصی:
پدیده های مختلفی می توانند باعث تغییر در دمای سطح دریا شوند که از جمله آنها می توان به ورود آب های شیرین، باد، تابش خورشید، جریان های اقیانوسی و تبخیر اشاره کرد. هدف از این مطالعه تعیین آنومالی دمای سطح دریا ناشی از عبور کم فشار حاره ای است. طی روزهای 22 تا 27 نوامبر 2020 کم فشار حاره ای نیوار در خلیج بنگال رخ داد. نیوار از یک منطقه کم فشار در خلیج بنگال سرچشمه گرفت. براساس گزارش سازمان هواشناسی هند و با استفاده از داده های مربوط به پارامترهای دمای سطح دریا، مولفه ی مداری باد و مولفه ی نصف النهاری باد از محصولات بازتحلیل ERA5 در تاریخ 21 تا 28 نوامبر 2020، به رصد کم فشار حاره ای نیوار پرداخته شد. داده های مذکور به صورت یک روز قبل، یک روز بعد و دوره زمانی رخداد نیوار، با گام زمانی سه ساعت و با قدرت تفکیک مکانی 0/25 درجه (تقریبا 30 کیلومتر) اخذ شدند. با توجه به اینکه دمای سطح دریا نقش مهمی در فرآیندهای اقیانوسی و تغییرات آب و هوایی دارد، تحلیل ها نشان داد که با عبور کم فشار نیوار، دما نسبت به روز قبل یک درجه سلسیوس تغییر داشته است. ارائه یک چارچوب کلی برای ارزیابی پاسخ اقیانوس به تغییرات کم فشار، می تواند پایه ای برای طراحی سامانه های اعلام هشدار و مدیریت بحران در مناطق ساحلی، از جمله سواحل جنوبی ایران باشد.
ارزیابی تاب آوری محلات شهری در برابر حملات تروریستی (مورد مطالعه: محله باغ فیض شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای فضا و مکان در شهر سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
131 - 152
حوزههای تخصصی:
امروزه تحلیل و ارزیابی تاب آوری محلات شهری در برابر تهدیدات تروریستی به یکی از ضرورت های اصلی در مدیریت شهری تبدیل شده است. محله باغ فیض تهران، به دلیل وجود مراکز تجاری و مذهبی مهم، یکی از مناطقی است که در برابر تهدیدات امنیتی و تروریستی تاب آوری پایینی دارد. هدف این پژوهش، ارزیابی شاخص های تاب آوری شهرها در برابر حملات تروریستی و ارزیابی تاب آوری محله باغ فیض در برابر تهدیدات تروریستی است. در گام نخست، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، معیارها و شاخص های مؤثر بر تاب آوری شهری در برابر حملات تروریستی شناسایی و سپس با استفاده از مدل IHWP میزان اثرگذاری شاخص ها ارزیابی شد. در بخش دوم، با استفاده از نرم افزار GIS، میزان تاب آوری محله باغ فیض در برابر تهدیدات تروریستی محاسبه شد. نتایج پژوهش در بخش اول نشان می دهد به ترتیب شاخص های توزیع و تراکم جمعیتی با 5.33 درصد، اهمیت کاربری ها با 4.8، بُعد خانوار با 4.66، میزان وابستگی و اندرکنش زیرساخت ها با 4.26، رشد جمعیت و مکان یابی درست با 4 درصد بیشترین اثرگذاری را دارند. در بخش دوم نتایج پژوهش نشان می دهد 4.63 درصد مساحت محله در تاب آوری خیلی کم، 24.32 درصد محله از میزان تاب آوری کم، 29.34 درصد محله در میزان تاب آوری متوسط، 30.88 درصد محله در محدوده تاب آوری زیاد و 10.81 درصد محله در محدوده تاب آوری خیلی زیاد است. در پایان نیز راهکارهایی برای ارتقای تاب آوری ارائه شده است.
The Impact of Environmentally-Specific Transformational Leadership on Green Innovative Behavior: The Mediating Role of Green Organizational Identity and the Moderating Role of Organizational Embodiment(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Global environmental concerns and increasing social pressure to conserve natural resources for future generations have compelled organizations to focus more on their environmental performance by adopting sustainable practices. This study aims to investigate the effect of environmentally-specific transformational leadership on green innovative behavior, with the mediating roles of green organizational identity and organizational embodiment, at Shahid Chamran Hospital in Isfahan. The research is applied in purpose and descriptive-correlational in methodology. The statistical population consisted of 170 managers and staff members across various departments of the hospital. Using Cochran’s formula, a sample of 117 individuals was selected. Data analysis and hypothesis testing were conducted through structural equation modeling (SEM) using Smart PLS and SPSS software. Construct validity and reliability tests were conducted to ensure the quality of the questionnaire. The findings revealed a significant direct effect of green transformational leadership on green innovative behavior. However, the mediating effect of green organizational identity and the moderating role of organizational embodiment in this relationship were not supported. Furthermore, green transformational leadership did not significantly influence green organizational identity, nor did organizational identity have a significant impact on green innovative behavior. These results suggest that if Chamran Hospital implements green transformational leadership initiatives to promote pro-environmental behavior among its employees, it can contribute to creating a more environmentally sustainable workplace, thereby reducing ecological harm and promoting a healthier environment.
نقش کاربری اراضی مختلط در سلامت شهری، مطالعه موردی: شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
79 - 99
حوزههای تخصصی:
سلامت، به عنوان یک نیاز اساسی و مهم، فرآیندی چند محوری است که عوامل بسیاری در ایجاد و تداوم آن نقش دارند و حاصل مشارکت حوزه های مختلف است. یکی از حوزه های بسیار مهم و نقش آفرین در حوزه سلامت، جغرافیا و برنامه ریزی شهری است که می تواند با برنامه ریزی و طراحی مطلوب فضاهای شهری، مانند کاربری مختلط، سهم زیادی در سلامت شهروندان ایفا کند. این پژوهش نقش کاربری مختلط را بر سلامت شهروندان بررسی می کند. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات پیمایشی و از 382 پرسشنامه از طریق نمونه گیری چندمرحله ای استفاده شده است. در این راستا، ابتدا وضعیت موجود هر یک از متغیرهای «کاربری مختلط»، «فعالیت فیزیکی» و «سلامت جسمی» با آزمون های توصیفی بررسی شدند و سپس با آزمون های اسپیرمن و آنوا، همبستگی این متغیرها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد درمجموع وضعیت متغیرهای موردبررسی در شهر بجنورد (کاربری مختلط، میزان پیاده روی، میزان دوچرخه سواری و سلامت جسمی شهروندان) نامناسب است. اما این وضعیت برای همه نقاط شهر بجنورد یکسان نیست و در حاشیه ها و محله های محروم شهر بجنورد وضعیت بسیار نامطلوب است. طبق نتایج، رابطه معنادار و مثبت میان متغیر «کاربری مختلط» و متغیر «فعالیت فیزیکی» و همچنین میان متغیرهای «فعالیت فیزیکی» و «سلامت شهروندان» وجود دارد. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که جغرافیا و برنامه ریزی شهری می تواند از طریق ایجاد کاربری های متنوع و مختلط و ترویج فعالیت فیزیکی در فضاهای شهری، تأثیر بسزایی در سلامت شهروندان داشته باشد و بار زیادی را از دوش شبکه درمان بردارد.
ارزیابی دقت مدل های شبیه ساز اقلیمی CMIP6 در برآورد و پیش بینی بارش در ایستگاههای پر بارش استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی تغییرات بارش در مناطق پربارش ایران، نظیر استان گیلان، برای مدیریت منابع آبی و کاهش مخاطرات طبیعی نظیر سیل بسیار حائز اهمیت است. هدف اصلی این مطالعه، ارزیابی عملکرد هفت مدل مختلف CMIP6 در پیش بینی تغییرات بارش در سه ایستگاه آستارا، بندر انزلی و رشت طی دوره زمانی 1987 تا 2014 (دوره پایه) و پیش بینی آن از سال 2024 تا سال 2050 است. در این پژوهش از روش اصلاح بایاس خطی برای بهبود دقت پیش بینی ها و از سه سناریویSSP1-2.6 ، SSP2-4.5 و SSP5-8.5 برای شبیه سازی تغییرات اقلیمی استفاده شده است. شاخص های آماری نظیر RMSE، PBIAS و R² برای ارزیابی دقت مدل ها به کار گرفته شده اند. علاوه بر این، تحلیل پایداری مدل به روش Sobol و شاخص حساسیت Monte Carlo برای بررسی پایداری و حساسیت مدل ها به تغییرات پارامتریک مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از اصلاح بایاس خطی نشان داد که مدل ACCESS-ESM1-5 با ضریب تعیین (R²) بالای 99/0، میانگین خطای مطلق (MAE) کمتر از 2 میلی متر و درصد اریبی (PBIAS) نزدیک به صفر، بهترین عملکرد را در هر سه ایستگاه آستارا، بندر انزلی و رشت دارد. این مدل توانست تغییرات ماهانه و فصلی بارش را با دقت بالاتری نسبت به سایر مدل ها شبیه سازی کند. پیش بینی بارش نشان داد که بر اساس سناریوی SSP5-8.5، از سال 2024 تا سال 2050، بارش در ماه های دسامبر و ژانویه در بندر انزلی و رشت به ترتیب به میزان 22% و 25% افزایش و در ماه های ژوئیه و اوت در هر سه ایستگاه مورد مطالعه بین 12% تا 20% کاهش خواهد یافت. در مجموع، استفاده از روش اصلاح بایاس خطی همراه با مدل ACCESS-ESM1-5 می تواند دقت پیش بینی تغییرات اقلیمی را در ایستگاه های پربارش مورد مطالعه و ایستگاه های مشابه آنها بهبود بخشد.
شناسایی متغیرهای موثر بر سواد زیست محیطی دانشجویان رشته های کشاورزی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
123 - 136
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی متغیرهای موثر بر سواد زیست محیطی دانشجویان دوره ی تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، انجام شد. جامعه آماری تحقیق را تمامی دانشجویان دوره ی تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، تشکیل می دهند (488=N). حجم نمونه با استفاده از جدولBartlett et al. (2001) ، 213 نفر تعیین و برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای با انتساب -متناسب (بر حسب گرایش تحصیلی دانشجویان) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام شد. براساس یافته ها، سواد زیست محیطی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در 3 بعد دانش و نگرش و رفتار زیست محیطی در سطح مطلوب ارزیابی می شود (میانگین= 37/4 از 5 و انحراف معیار= 92/0). لازم به ذکر است که براساس یافته ها بعد دانش زیست محیطی با بالاترین میانگین (میانگین=54/4 و انحراف-معیار=92/0)، اولویت اول وضعیت سواد زیست محیطی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که ابعاد رفتار (میانگین=34/4 و انحراف معیار=94/0) و نگرش زیست محیطی (میانگین=24/4 و انحراف معیار=91/0) به ترتیب اولویت های دوم و سوم وضعیت سواد زیست محیطی دانشجویان را به خود اختصاص می دهند. اجرای رگرسیون ترتیبی نشان داد که متغیرهای دانش، نگرش و رفتار زیست محیطی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، 58 درصد احتمال تغییر سطح متغیر وابسته ی سواد زیست محیطی دانشجویان مذکور را تبیین می کنند. یافته های این پژوهش می تواند به منظور ارتقای سواد زیست محیطی دانشجویان علوم کشاورزی و منابع طبیعی توسط سیاستگذاران، برنامه ریزان و مدیران آموزش عالی کشاورزی مورد بهره برداری قرار گیرد.
بررسی اثرات نامتقارن چرخه های مالی بر پایداری رشد اقتصادی کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:رشد و توسعه اقتصادی طی دو دهه گذشته در کشورهای در حال توسعه به وضوح بیانگر اثرات فراوان چرخه بازارهای مالی بر فعالیت های اقتصادی در این کشورها بوده است. بی ثباتی و تغییر در بازارهای مالی، چرخه های مالی را شکل می دهد که این تغییرات و بی ثباتی در چرخه مالی باعث می شود فعالیت های اقتصادی دچار اختلال شود و رشد اقتصادی کشورها کاهش یابد. بنابراین با توجه به اهمیت اثرات چرخه های مالی بر رشد اقتصادی، هدف این پژوهش تحلیل و بررسی اثرات چرخه های نامتقارن مالی بر رشد اقتصادی در عراق می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر اثرات کوتاه مدت و بلند مدت چرخه های نامتقارن مالی بر رشد اقتصادی عراق در طی دوره سال های 2023-1990 را در قالب الگوها و روش های اقتصادسنجی تحلیل و بررسی می کند. برای این منظور از الگوی خودرگرسیونی با وقفه توزیعی نامتقارن(NARDL) استفاده می گردد. این مدل شکل گسترش یافته مدل خودرگرسیونی با وقفه توزیعی(ARDL) است. نتایج: نتایج نشان دادند که در بلند مدت مدت چرخه های مثبت مالی اثر مثبت و معنادار و چرخه های منفی مالی اثر منفی و معنادار بر رشد اقتصادی عراق دارد. همچنین تجارت خارجی، نرخ ارز، نیروی کار فعال، سرمایه فیزیکی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی تاثیر مثبت و معنادار و درآمدهای نفتی تاثیر منفی و معنادار بر رشد اقتصادی عراق دارند. متغیرهای توضیحی و کنترلی(چرخه های نامتقارن مالی، تجارت خارجی، نرخ ارز، سرمایه فیزیکی، نیروی کار فعال، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و درآمدهای نفتی) نیز 75 درصد تغییرات متغیر هدف(رشد اقتصادی عراق) را توضیح و نشان می دهند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه چرخه های مالی و تجارت خارجی در کوتاه مدت و بلند مدت بیشترین تاثیر را بر رشد اقتصادی بر جای می گذارند، بنابراین نظارت بر گسترش اعتبارات از طریق سیاست های احتیاطی کلان برای حفظ ثبات مالی در این کشور ضروری می باشد. همچنین دولت عراق با گام برداشتن در جهت ایجاد تدریجی شرایط و وضع قوانین و مقررات مناسب و لازم برای گسترش آزادی تجاری و افزایش تجارت، می تواند منجر به افزایش رشد اقتصادی شود.