فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
619 - 652
حوزههای تخصصی:
در دنیای کنونی، موقعیت های اجتماعی-اقتصادی زنان و مردان متحول شده است، اما کماکان رگه هایی از ایدئولوژی های مردانه به ویژه در کشورهای توسعه نیافته و درحال توسعه مشاهده می شود. گروهی معتقدند بقای این نابرابری فرصت ها به لحاظ تاریخی و نهادی، به نقش دولت ها به عنوان سپری که از منافع مردان پاسداری می کرده مربوط می شود. به همین دلیل، پژوهش حاضر با دو روش تجزیه واریانس و جنگل تصادفی و به کارگیری بیش از 2500 مشاهده (94 کشور طی دوره زمانی 1970-2020) به بررسی نقش ساختار سیاسی و قدرت در نابرابری های جنسیتی می پردازد. بدین منظور از شاخص های حقوق سیاسی و آزادی های مدنی و همچنین ابعاد شش گانه فرهنگی هافستد استفاده شده است. براساس نتایج تجزیه واریانس، دو بعد ساختار سیاسی دموکراتیک (حقوق سیاسی و آزادی های مدنی) در توضیح تفاوت میان توسعه جنسیتی و نابرابری جنسیتی کشورها نقش معنی داری داشتند و به ویژه تفاوت اصلی بین کشورهای غیرآزاد و نیمه آزاد با کشورهای آزاد است. یافته های جنگل تصادفی نیز تأیید کرد که تأکید بر آزادی های مدنی و حقوق سیاسی برای برخورداری از جامعه ای با تبعیض جنسیتی محدود، امری ضروری است. در مقابل، نتایج مربوط به نقش و اهمیت ویژگی های فرهنگی، بسیار شکننده است و بسته به نمونه یا شاخص جنسیتی مورد استفاده تغییر خواهد کرد. سیاست گذاران با یک مبادله سیاستی میان آزادی و رفع تبعیض مواجه نیستند، بلکه یک انتخاب همه یا هیچ دارند و تلاش برای نظام سیاسی آزاد و کاهش نابرابری جنسیتی و بهبود توسعه انسانی دو روی یک سکه هستند.
تحدیدپذیری اختیار رجوع به فدیه (عوض) در طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
161 - 184
حوزههای تخصصی:
موضوع تحدید اراده زوجه در رجوع به فدیه (عوض) به دلیل رواج عملی آن و مشکلات ناشی از این شرط، ضرورت دارد. هرچند حاکمیت اراده اشخاص در قلمرو نکاح محترم است، وجود مصالحی برای صیانت از استحکام خانواده و سیاست تسهیل در بازگشت پذیری طلاق، محدودیت هایی را در نحوه اِعمال اختیارات، می طلبد. ازجمله این موارد، نحوه دخالت اراده زن در رجوع به فدیه (عوض) است. پژوهش حاضر باهدف بررسی تحدیدپذیری اختیار رجوع به فدیه (عوض) در طلاق، به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد و به این پرسش که آیا تحدید اراده زوجه در شکل «اسقاط حق رجوع به فدیه»، «شرط فعل منفی حقوقی» یا «صلح» و نظایر آن، امکان دارد، پاسخ داده شد. نتایج نشان داد که با مراجعه به ادله، مبانی و تحلیل هسته حق رجوع و ارتباط آن با مصلحت خانواده، معلوم می شود در طلاق خلع و مبارات، اقدام زن در تحدید اراده خود دراین باره، مؤثر نیست و پس از طلاق (تا انقضای عدّه) نیز حق بر رجوع به قوت خود باقی است و به طریق اولی در حد فاصل توافق مقدماتی و طلاق، اراده زوجه، تحدیدپذیر نخواهد بود. در ناحیه مرد نیز، شرط رجوع به زن، قبل از رجوع زن به فدیه، خلاف شرع و مقتضای بائن بودن و درنتیجه، باطل است. در طلاق به عوض نیز رجعی و بائن بودن طلاق و احکام آن در دست شارع مقدس است و جنبه حکمی دارد و نه جنبه حقی. از این رو، تحدید اراده، در هر دو مرحله (در دوره توافق مقدماتی و بعد از طلاق) به قیاس اولویت، امکان پذیر نخواهد بود.
تجربه زیسته بیوگی: مطالعه ای پدیدارشناختی در میان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، فهم معنا و نحوه توصیف بیوگی از دیدگاه زنانی است که این پدیده را بر اثر فوت همسر تجربه کرده اند. از پدیدارشناسی برای اجرای پژوهش استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه با 5 زن بیوه در شهر یزد گردآوری شد. یافته های تحقیق نشان می دهد زنان بیوه در ابتدا با فشارها و تنش های روانی عمیقی دست وپنجه نرم می کنند و چه بسا در نقش مادری نیز حضور داشته باشند و فشارها و مسئولیت های فرزندشان نیز برعهده آنان باشد؛ لذا بیو گی به یک باره آن ها را دچار شوک روانی می کند. در کنار تنش و آسیب های روانی، زنان بیوه مورد آماج فشارهای هنجاری و آسیب هایی وارده از طرف جامعه و اطرافیان قرار می گیرند. همچنین، این زنان بعد از فوت همسر در شرایط واماندگی اقتصادی قرار می گیرند. البته، تجربه بیوگی برای این زنان تنها آسیب و تنش به همراه نداشته، بلکه موجب رشد آنها نیز شده و خیلی از آنها را از وابستگی و ضعیف بودن نجات داده است. به نحوی که مضمون پختگی در بحران به عنوان تجربه زیسته مشترک در صحبت تک تک آنها بازنمایی می شود.
بررسی جامعه شناختی رابطه ی بین اعتیاد به گوشی هوشمند و رفتار فابینگ مورد مطالعه زنان 29-18 سال شهرستان رامهرمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر همزمان با گذار دیجیتالی و افزایش استفاده ی کاربران از گوشی هوشمند، رفتار فابینگ به عنوان یک پدیده نوظهور توجه اندیشمندان و صاحب نظران را به خود معطوف کرده است. مفهوم یاد شده که به معنای نادیده گرفتن دیگران در حین استفاده از موبایل است؛ کیفیت روابط اجتماعی، مهارت های اجتماعی، بهزیستی زنان و رضایت زناشویی را تحت الشعاع قرار داده و همانند سایر پدیده ها متاثر از عوامل عدیده ای است. در این پژوهش با تکیه بر نظریه های دیوید و رابرتز و جفری آرنت رابطه ی اعتیاد به گوشی هوشمند با رفتار فابینگ زنان 29-18 سال شهرستان رامهرمز بررسی شده است. روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه زنان 29 تا 18 سال شهرستان رامهرمز است که بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای، 370 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. در تحقیق حاضر برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسش نامه استاندارد رفتار فابینگ کرسول (2012) و اعتیاد به گوشی هوشمند کون و همکاران (2013 ) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین اعتیاد به گوشی هوشمند و رفتار فابینگ رابطه ی معنی دار sig= 0/000)) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که 64 درصد تغییرات متغیر وابسته را متغیرهای وارد شده در مدل یعنی پیش بینی مثبت، آشفتگی زندگی روزانه و استفاده افراطی از موبایل تبیین می کنند. بنابراین، بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت که اعتیاد به مویایل نقش مهمی در شیوع رفتار فابینگ زنان شهرستان رامهرمز دارد
بررسی نقش تمایلات فردی به مثابه عاملیت بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع توانمند سازی زنان به مثابه یک مفهوم اساسی در تمام رویکردها، در حوزه زنان به ویژه در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از فعالان حوزه زنان، سازمانهای دولتی و غیر دولتی قرار گرفته است. لذا این مطالعه به تبیین جامعه شناسی تاثیر تمایلات فردی به مثابه عاملیت بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران پرداخته است. پژوهش از نوع کمی و با روش پیمایشی انجام شده است. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحل ه ای، تعداد 402 نفر طبق فرمول کوکران به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند.براساس مدل رگرسیون چند متغیره، شاخص های تمایلات فردی، در مجموع حدود 25درصد از تغییرات توانمندی اقتصادی زنان را تبیین نموده اند. نتایج نشان داد تأثیرگذارترین شاخص بر گرایش زنان تهران به توانمندی اقتصادی، مربوط به میل به کارآفرینی می باشد. بعد از آن شاخص های عزت نفس، استقلال طلبی، میل به نوآوری و عدم اعتقاد به تقدیرگرایی، رقابت جویی، خودکارآمدی و میل به پیشرفت در رتبه های بعدی تأثیر قرار دارند. سپس تاثیر مولفه های "وضعیت تاهل"، "تحصیلات" و "اشتغال" بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران مورد سنجش قرار گرفت، نتایج نشان داد زنان مجرد، دارای تحصیلات بالا و شاغل از توانمندی اقتصادی بالاتری در مقایسه با زنان گروه مقابل برخوردار هستند.با عنایت به نتایج تحقیق، به نظر می رسد توانمندسازی اقتصادی زنان، سبب افزایش مشارکت آنها در اقتصاد، توسعه اقتصادی و تقویت اقتصاد خانواده ها می شود و لازم است متولیان مسایل بانوان، با ایجاد بسترهای مناسب، تمهیدات لازم در راستای تقویت تمایلات فردی در زنان فراهم سازند.
بررسی ابعاد و پیامدهای تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری بنیان گذار انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
تلازم «حق» و «تکلیف» انسانی از بنیادی ترین موضوعات مکاتب فکری بشری بوده و هر مکتب فکری می کوشد با ترسیم نظام دانایی، پاسخی شایسته به این مهم بدهد. در منظومه فکری امام خمینی به عنوان رهبری انقلاب، مسئله تکلیف گرایی مبنای عمل گرایی قرارگرفته و سعادت و شقاوت جامعه انسانی درگرو عمل به وظیفه و تکلیف است. ایشان به صورت ویژه به مسئله تکلیف گرایی زنان پرداخته و زمینه ها و ابعاد مختلف آن را مطرح نموده اند. با توّجه به جایگاه و هویت زن در اندیشه بنیان گذار انقلاب اسلامی، شعاع تکلیف گرایی زنان در زوایای علم اندوزی آنان چنان برجسته است که ایشان بانوان را به عنوان احیاگران فکر و اندیشه معرفی نموده است. (مسئله) در نگاه تکلیف گرایانه امام، زنان انسان ساز اگر از جامعه بشری و ملت ها گرفته شود، ملت ها به شکست و انحطاط کشیده می شوند. درنتیجه لازمه تحقق سعادت جامعه زنان انقلاب اسلامی، شناخت ابعاد و پیامدهای تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری به عنوان یک رکن مهم جامعه، دارای اهمیت است. این مقاله می کوشد به تبیین ابعاد و پیامدهای تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری بنیان گذار انقلاب اسلامی بپردازد. نظر به اهمیت این موضوع، این پ ژوهش با روش هرمنوتیک متن محور (روش)، درصدد پاسخ به این پرسش است: «ابعاد و پیامدهای تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری بنیان گذار انقلاب اسلامی چیست؟»(سؤال) یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که تکلیف گرایی زنان بر بنیان های اندیشه هفت گانه امام «تکلیف به مثابه منشأ عمل»، «تکلیف یک امر همگانی»، «محدوده تکلیف، توان انسان»، «درونی و عقلانی بودن احساس تکلیف»، «شرعی بودن امر تکلیف»، «پیروزی مطلق در عمل به تکلیف»، «واجب بودن ادای تکلیف» استوار شده است. لذا، ابعاد تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری انقلاب متشکل از ارکان عبادی، خانواده، اقتصادی، سیاسی و علمی است و همچنین، پیامدهای تکلیف گرایی زنان در بعد فردی، انسان سازی و در بعد جمعی، جامعه سازی بر اساس مکتب پاک محمّدی است.
شناسایی چرخه ی پرخاشگری در میان زوجین ایرانی: مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر با هدف شناسایی چرخه ی پرخاشگری در میان زوجین ایرانی انجام شد. جامعه ی آماری زوجینی را شامل شد که از پرخاشگری فیزیکی شکایت داشته و جهت دریافت خدمات درمانی به مراکز مشاوره ی وابسته به دادگستری شعبه ی دوم قوه قضاییه ی شهر تهران در سال 1399مراجعه کردند. جهت شناسایی چرخه ی پرخاشگری زوجین از روش تحلیل کیفی استفاده گردید. بدین ترتیب که در ابتدا، سوالات مصاحبه به منظور شناسایی و دستیابی به سوالات پژوهش توسط محقق به شکل مصاحبه نیمه ساخت یافته تنظیم شد. سپس، مصاحبه با زنان و مردانی انجام شد که در طول مدت زندگی زناشویی خود، با مشکل پرخاشگری فیزیکی مکرر مواجه بودند. مصاحبه ها تا جایی ادامه یافت که محقق در سه مورد متوالی تکرار نتایج را مشاهده کرد. به عبارتی، نتایج به اشباع نظری رسید، که در این مطالعه تعداد ده زوج می باشد. با توجه به مصاحبه ها و تحلیل یافته های حاصل از کدگذاری های انجام شده، چهار مرحله عمده در چرخه ی پرخاشگری زوجین مشاهده شد که به ترتیب با این عناوین نام گذاری شد: بازتجربه ی هیجانات منفی، پافشاری برای احقاق خواسته و تحکیم قدرت، حمله ی فیزیکی و تغییر موضع قدرت در رابطه. بحث: مطالعه ی حاضر اهمیت پرداختن به متغیرهایی هم چون قدرتُ، الگوهای ارتباطی، سبک اسنادی، سبک دلبستگی، و مهارت های حل مسئله را در میان زوجین پرخاشگر را پررنگ کرد.
واکاوی تأثیر طلاق بر خروج زوجین از احصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
135 - 160
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر طلاق در خروج زوجین از احصان به روش تحلیلی-اسنادی انجام شد. بدین منظور کلیه منابع فقهی- حقوقی مربوطه مورد بررسی قرار گرفت و مانعیت انواع طلاق در تحقق احصان از منظر فقهی و حقوقی بررسی و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مانعیت طلاق بائن در احصان، بین فقیهان اختلافی نیست، اما در مانعیت طلاق رجعی و طلاق عاطفی (تنفر زوجین از یکدیگر و اختلاف های خانوادگی) نظرات متفاوت است. براین اساس، با یافتن ملاک و مناط خروج از احصان می توان به حکم فقهی طلاق رجعی (در تمامی موارد) و طلاق عاطفی (در تمامی موارد) در مانعیت از تحقق احصان دست یافت. ملاک یافت شده برای خروج از احصان عبارتند از: عدم امکان تأمین نیازهای جنسی زن و شوهر که این شامل افراد در طلاق رجعی و عاطفی نیز می شود و می توان حکم خروج از احصان را بر این افراد مترتب کرد. همچنین با استناد به قواعد درء و احتیاط در دماء نیز می توان به خروج از احصان افراد در طلاق رجعی و در برخی موارد طلاق عاطفی حکم نمود. اگرچه به دلیل اختلافات موجود در زمان تصویب قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 اظهار نظر صریحی درباره مانعیت انواع طلاق در تحقق احصان نشده است، موارد بیان شده در ماده 227 آن قانون از منظر قانون گذار جنبه تمثیلی دارد و منحصر در آن مصادیق نیست. ازاین رو، این ظرفیت قانونی وجود دارد که انواع طلاق ها نیز مصداقی از مصادیق مانع احصان در نظر گرفته شود.
بازتاب گفتمان اجتماعی دوره قاجار در اشعار مستوره کردستانی با رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل چگونگی بازتاب گفتمان اجتماعی حاکم بر ایران دوره قاجار در اشعار مستوره کردستانی، بانوی شاعر و عارف این دوره انجام شده است. به این منظور، مجموعه اشعار کردستانی با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، در سه سطح توصیف (ویژگی های زبانی متن)، تفسیر (رابطه بین متن و تعامل) و تبیین (رابطه بین تعامل و بافت اجتماعی) ارزیابی شده است. همچنین تحلیل آماری یافته ها با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفیMaxqda انجام شده است. براساس یافته ها اگرچه مستوره کردستانی هم در مقوله شعر و هم در زمینه عرفان، تابع گفتمان سنتی است، با این حال، نقدهای متنوع او شامل نقد اوضاع سیاسی، نقد نابسامانی های اقتصادی و معیشتی، نقد نابسامانی در حوزه دین و اخلاق و غیره است. ضمن این که وضعیت کلی ایرانیان در دوره قاجار را به روشنی بازتاب داده و نوع عملکرد او در برابر گفتمان های حاکم مبتنی بر اعتراض و انتقاد است. براساس نتایج تحلیل، کردستانی در درجه اول عارف است، اما به موازات آن شاعر، نویسنده، پژوهشگر و منتقد اجتماعی نیز هست؛ او بسیار بیشتر و پیش روتر از زنان شاعر یا عارف تاریخ شعر فارسی، در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقش آفرینی و اظهار وجود کرده است.
الگوی پارادیمی حضور بانوان در استادیوم های ورزشی با توجه به شرایط فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
76 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش الگوی پارادیمی حضور بانوان در استادیومهای ورزشی با توجه به شرایط فرهنگی کشورایران است که با روش پژوهش کیفی و با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد.
روش: این پژوهش بابهره گیری از روش نمونه گیری هدفمندو باانجام 20 مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید. و برای تحلیل داده ها مربوط مصاحبه، ازکدگزاری استفاده شد. پایایی مصاحبه های این پژوهش برابر 87% است. وبا توجه به اینکه مقدار پایایی بیش تر از 60% است، قابلیت اعتماد کدگذاری ها مورد تائید است. هم چنین، برای الکو تایید پذیری و انتقال پذیری از روش بازبینی در اختیار ۵ نفر از اساتید خبره حوزه ورزش قرار گرفت.
یافته ها: باتوجه به نتایج پژوهش تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز،محوری و انتخابی انجام گرفت و یافتهها در چارچوب الگوی نهایی شامل: عوامل فردی و حقوقی به عنوان عوامل علی، عوامل زیرساختی و برنامه ریزی به عنوان شرایط زمینهای، عوامل سیاسی به عنوان عوامل مداخله گر و حضور کنترل شده به عنوان راهکار مناسب برای عادی سازی حضور بانوان در استادیومهای ورزشی است.
نتیجه گیری: حضور بانوان در استادیوم های ورزشی، یکی از راه های موثر برای غنی سازی اوقات فراغت، افزایش نشاط اجتماعی و تقویت روابط اجتماعی بانوان است. این حضور، به ویژه در قالب خانواده، می تواند تأثیرات مثبت گسترده ای بر جنبه های گوناگون برگزاری مسابقات ورزشی داشته باشد و به توسعه فرهنگی و اجتماعی در جامعه کمک کند.
مطالعه کیفی ادراک زنانه از وضعیت ترومای اجتماعی و پیامدهای آن (مورد مطالعه شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
125 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف فهم درک زنان از وضعیت ترومای اجتماعی و پیامدهای آن بر زنان، صورت گرفت. ترومای اجتماعی به واقعیت اجتماعی و در عین حال به بازتاب های روانکاوانه تجارب فردی اشاره دارد. در این پژوهش، ترومای اجتماعی، به اختلال خرده نظام ها و آنومی های موجود در جامعه اشاره دارد که بازتاب های روانی نیز به دنبال دارد.
روش : روش مورد استفاده، روش کیفی از نوع نظریه زمینه ای است. به منظور جمع آوری داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با رعایت حداکثر تنوع شرکت کنندگان و تا رسیدن به اشباع نظری با 14 نفر از زنان بالای بیست سال ساکن شهر تبریز در سال 1402 ، مصاحبه عمیق انجام شد. داده ها با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری وگزینشی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقوله هسته ترومای اجتماعی زنانه و مقولات اصلی و فرعی از میان داده ها، شناسایی شدند. یافته ها نشان داد که وضعیت ترومای اجتماعی در فهم زنان، با مقوله های اصلی خفگی ساختاری/نهادی، ناایمنی فضایی و خودکشی سلامتی، معنا می شود. آنچه از این پژوهش به عنوان نتیجه برآمد این است که زنان مشارکت کننده در این پژوهش، در قفس های ساختاری /نهادی اسیر شده و در میدان های خصوصی و عمومی خویش، احساس نا ایمنی می کنند و با بی توجهی ها نسبت به سلامت شان مواجه شده اند که نگاه مردسالارانه و ضعف اقتصادی شان این وضعیت را بغرنج تر کرده و آن ها را به بیماران روح و روان مبدل کرده و خود را قربانیان اجتماعی می دانند. آنها با وجود نا امیدی و روان رنجوری، فعالیت زنانه، آگاهی و مطالبه گری زنانه و ساختارشکنی را تنها راه نجات از این وضعیت می دانند.
طراحی الگویی برای توان افزایی زنان در قوه قضاییه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
49 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت توان افزایی زنان در قوه قضاییه است.
روش : روش پژوهش کیفی از نوع نظریه داده بنیاد است. بعد از مصاحبه با 21 نفر از زنانی که معیارهای مدنظر پژوهش را داشتند، کدگذاری مصاحبه ها در سه مرحله ی باز، محوری و گزینشی انجام شد و نتایج یافته های پژوهش در چهار طبقه کلی «شرایط علی»، «شرایط زمینه ای»، «شرایط مداخله گر» و «پیامدهای فردی، اجتماعی و سازمانی» تقسیم بندی شدند که در نهایت، مدل توان افزایی زنان در قوه قضاییه ترسیم شد. قابلیت اعتماد با تکنیک سه گوشه سازی و اعتبار با استفاده از تکنیک تایید اعضا و موارد ناهمخوان انجام شد که حاکی از اعتبار نتایج تحقیق بود.
یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر آن است که توان افزایی زنان تحت تاثیر عوامل فردی، سازمانی و فراسازمانی قرار دارد که با تقویت این عوامل می توان خودباوری و عزت نفس، رضایت شغلی آنها را ارتقا داد و اعتماد مدیران سازمانی به استفاده از ظرفیت و توانایی های زنان و باور سایر زنان به وجود نظام شایسته سالاری در سازمان و احساس تعلق و تعهد سازمانی را ایجاد کرد، همچنین استفاده موثر از ظرفیت و توانمندی های نیمی از جمعیت کشور، تغییر نگرش جامعه نسبت به توانمندی های زنان را رقم زد.
نتایج: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مهم ترین مولفه در کل مولفه های توان افزایی زنان، مولفه کسب دانش شغلی است. به نظر می رسد با افزایش دانش شغلی زنان می توان آنها را برای به عهده گرفتن مشاغل مدیریتی توانمندتر کرد.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس راهبردهای تحقق انگیزه روانی بنیادین آشکار پیشرفت و مدیریت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
185 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی نقش پیش بینی کنندگی انگیزه های روانی بنیادین آشکار پیشرفت و مدیریت خود در رضایت زناشویی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی چندگانه بود. جامعه آماری، شامل زنان و مردان متأهل بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 226 نفر(زنان: 126؛ %56)به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های انگیزه های روانی بنیادین پیشرفت (کوول، 1999؛ MUT)، مدیریت خود (کوول و فورمان؛2004؛ SSI-K3) و رضایت زناشویی انریچ (فورز و اولسون (1989؛ ENRICH) به دست آمد. برای تحلیل داده ها، از آماره های توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی چندگانه استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر این است که انگیزه روانی بنیادین آشکار پیشرفت با راهبردهای یکپارچه و کنترل شده و مدیریت خود با مؤلفه های خودتنظیمی و استرس روزمره زندگی، نقش معناداری در پیش بینی رضایت زناشویی دارند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت انگیزه روانی بنیادین آشکار پیشرفت نقش مهمی در رضایت زناشویی دارند. همچنین استفاده از مهارت های مدیریت خود، رضایت زناشویی را پیش بینی می کند. بنابراین، روانشناسان حوزه خانواده و مشاوران زوج و پیش از ازدواج می توانند در جلسات خود، با بررسی و ارزیابی این متغیرها، به افزایش و بهبود رضایت زناشویی کمک کنند.
بی فرزندی ِاختیاری: مطالعه ای بر تجربۀ زیستۀ زوجین تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نرخ باروری در ایران به قدری کاهش یافته که در شهرها به سطح جایگزینی هم نمی رسد و افزایش زوج هایی که تعمدا بدون فرزند هستند نگرانی های جدی ایجاد کرده است. در این تحقیق بنا داریم دریابیم عوامل اجتماعی، اقتصادی و فردی تاثیر گذار بر روی تصمیم زوجین نسبت به بی فرزندی اختیاری چیست و چگونه زوج ها در این زمینه به توافق می رسند. این تحقیق با رویکرد کیفی بر روی افراد دارای تجربه بی فرزندی اختیاری صورت گرفته است. بر اساس یافته ها اغلب زوج ها نوساناتی برای رسیدن به این تصمیم تجربه کرده اند و غالبا در این پروسه یکی از زوجین بیش از دیگری دچار شک و تردید بوده دو دسته عوامل بیرونی و درونی از یافته ها استخراج شد. زیرساخت های اجتماعی ناکارآمد، تضاد نهادهای اجتماعی در تربیت فرزند، تورم فزاینده و بی ثباتی اقتصادی، و نگرانی در مورد منابع زیست محیطی آینده از جمله عوامل و شرایط محیطی و داشتن رویکرد انتقادی به هنجارها و انتظارات نظام اجتماعی ، اولویت بخشیدن به اهداف شخصی، بیعلاقگی به فرزندپروری، مسئولیت سنگین فرزندپروری، نداشتن دلیل منطقی برای ادامه ی نسل، رضایت از سبک زندگی بدون فرزند، خطرات بارداری، نوع رابطه عاطفی با همسر و ترس از ایجاد وابستگی عاطفی جدید، عوامل فردی بوده اند.
بررسی نقش قدسی انگاریِ خانواده بر عوامل استحکام خانواده در آیات و روایات؛ پژوهشی کیفی مبتنی بر تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رعایت عوامل کنشی و بینشی تضمین کننده سلامتی و کارآمدی خانواده است. قدسی انگاریِ خانواده که از جنس ادراکات اعتباری است، با طی فرایند های پیچیده ذهنی در قوه خیال و ذهن زوجین شکل می گیرد و در تحقق و تحول نگرش های اعضای خانواده مؤثر است. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش قدسی انگاری خانواه بر عوامل استحکام آن با تدقیق در مضامین قرآنی و روایی به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شد و براساس مدل اکتشافی، چگونگی تأثیرگذاری نگرش تقدسی به خانواده بر عوامل بنیادین استحکام خانواده یعنی، رعایت اصول اخلاقی، تحقق نظامات حقوقی و خدامحوری بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که باتوجه به میزان تحقق شکل گیری ادراک «قدسی انگاری خانواده» در فرد و نقشی که برای او در ایجاد و تقویت این نگرش به وجود می آید، فرد می تواند بر عوامل مخرب در استحکام خانواده فائق آید. همچنین با ایجاد این نگرش در فرد، وی می تواند به واسطه تأثیرگذاری بر عوامل واسطه ای تحقق ساز مضامین بنیادین استحکام خانواده نقش مهمی در پایداری، استحکام و کارآمدی خانواده ایفا کند.
بررسی قضاوت بانوان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در پرتو آیات سوره نساء، بقره، احزاب، زخرف و حدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
28 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی قضاوت زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در پرتو آیات قرآن کریم با درنظر گرفتن ابعاد فقهی و شرعی و مذهبی به منظور تجدید نظر قرار دادن و اصلاح و توضیح اصل 163 قانون اساسی انجام گرفته است.
روش: تحلیلی-توصیفی از نوع مطالعه ی موردی و ارزشیابی می باشد که به شیوه ی کتابخانه ای و با تحلیل محتوا و استنباط و استدلال انجام شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضرنشان میدهد، در قرآن کریم آیه ای یافت نمیشود که صراحتاً و به وضوح شایستگی زنان را جهت منصب قضاوت نفی نماید.لذا، تحریم قضاوت زنان برای بانوانی که شرایط علمی و اخلاقی آن را داشته باشند، از آیات قرآن دریافت نمی شود. آیه هایی هم که پیرامون قضاوت در قرآن کریم آمده، هیچ کدام صحت قضاوت را منوط به رجولیت نکرده است. بنا بر این با توجه به این که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طبق موازین فقهی معین میشود، اصل 163 قانون اساسی به اصلاح و بازنگری و توضیح نیاز دارد.
قرائت جماعت گرایانه از سلطه جنسیتی در اندیشه جان استوارت میل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
45 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف: سلطه، انحصارطلبی و اِعمال قدرت منجر به نابرابری و بی عدالتی می شود و با استثمار و به حاشیه راندن فردِ ستم دیده، تبعاتی برای خودِ فرد و جامعه به همراه دارد. هدف از این نوشتار، پرداختن به موضوع سلطه به عنوان یکی از موانع رشد و پیشرفت زنان و مشارکت آن ها در توسعه و سیاست است. روش: به عنوان یک مطالعه کیفی، این مقاله از الگوی هرمنوتیکی کوئنتین اسکینر استفاده می کند. اسکینر انگیزه و نیت مؤلف و هم چنین، زمینه های اجتماعی وی را مدنظر دارد و رویکردهای متن محور را بی اعتبار می داند. در این پژوهش چهار اندیشمند جماعت گرا (مایکل والزر، السدیر مک اینتایر، چارلز تیلور و مارتا نوسباوم) انتخاب شدند و با تأسی به آراء والزر، دیدگاه آن ها در مقابل دیدگاه جان استوارت میل(1873-1806)، فیلسوف لیبرال- فایده گرای قرن نوزدهم و فمینیست پیشرو قرار گرفت. به نظر والزر سلطه همواره به میانجی مجموعه ای از مواهب اجتماعی از قبیل اصل و نسب، ملک و املاک، سرمایه، تحصیلات، فیض الهی و قدرت دولتی به وجود می آید. در این پژوهش تلاش شده است که طبق توصیه اسکینر در مورد تفسیر و تسّری باورهای خاص، نظریه والزر به سایر اندیشمندان جماعت گرا تسرّی داده شود زیرا زمینه فکری آن ها تقریباً یکسان است و سپس در مقابل رویکرد لیبرالی جان استوارت میل قرار داده شود که قوانین و نهادها را در سلطه زنان دخیل می داند. هم چنین، با کمک روش دیالکتیک هگل، تضاد میان این دو اندیشه به صورت جدولی ترسیم و ارائه شده است.یافته ها: امکان تسری دادن نظر والزر به سایر جماعت گرایان به جز مارتا نوسباوم فراهم شد. نوسباوم خوانش متفاوتی از ارسطو دارد و سیاست ها و حقوق قانونی خاص و امکانات و ابزارهایی را برای توسعه توانایی های زنان جهت حذف سلطه توصیه می کند، لذا به نظر جان استوارت میل که چاره حذف سلطه را اصلاحات در قوانین و نهادها می داند نزدیک است. نتیجه گیری: برخورداری از مواهب اجتماعی در اعمال سلطه مؤثر است. لذا فردیت عاطفه گرا بدون در اختیار داشتن ابزارهای سلطه و مواهب اجتماعی نمی تواند سلطه جویی کند. دیگر این که اگر باور داشته باشیم که سلطه در هر صورت در طبیعت بشر وجود دارد، چگونه می توان انتظار داشت که فردی به رغم دارا بودن مواهب اجتماعی در موقعیت ساختاری مناسب، با وسوسه سلطه ورزیدن مبارزه کند؟ نکته آخر، برخی از مشکلات زنان به موقعیت آن ها و ساختارهای ریشه داری باز می گردد که به سادگی با تغییر قوانین و اصلاح نهادها برطرف نمی شود، اما این به این معنا نیست که قوانین و ساختارها اثرگذار نیستند. بنابراین، دارا بودن مواهب اجتماعی به همراه قوانین و نهادهای حمایت کننده می توانند در وضعیت زنان و توانمندی آنان تأثیر بگذارند.
تأثیر موقعیت زنان در بخش های آموزش و بازار کار بر خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1013 - 1041
حوزههای تخصصی:
خودکشی به عنوان یک مسئله مرتبط با سلامت عمومی، اگرچه توسط یک فرد انجام می شود اما، خانواده و جامعه تحت تأثیر پیامدهای آن قرار می گیرند. از این رو و با توجه به اهمیت این پدیده محققان کوشیده اند تا عوامل مؤثر بر خودکشی را از جنبه های مختلف اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار دهند. اگرچه در مطالعات پیشین اثر متغیرهای مختلف بر خودکشی مورد بررسی قرار گرفته اما، در پژوهش هایی که در ایران انجام شده اند به تأثیر موقعیت نسبی زنان در حوزه های مختلف با تعبیر برابری جنسیتی کمتر توجه کرده اند. در حالی که بر اساس ادبیات موجود، این پدیده می تواند بر خودکشی تأثیر داشته باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر خودکشی با تأکید بر موقعیت زنان نسبت به مردان در بخش های آموزش و بازار کار طی دوره 1401-1395 طراحی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اگرچه افزایش نسبت دانشجویان زن به مرد تأثیر مثبت و معنی دار بر خودکشی در استان ها دارد اما، افزایش نسبت مشارکت اقتصادی زنان به مردان به واسطه عواملی مانند دسترسی به منابع بیشتر برای خانواده و کاهش استرس های مالی تأثیر منفی و معنی دار بر خودکشی داشته است. یافته های این پژوهش از اهمیت توجه سیاست گذاران به موقعیت زنان در حوزه های مختلف از جمله آموزش و بازار کار حکایت دارد.
مدل علّی پیش بینی اشتیاق تحصیلی بر اساس مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اشتیاق تحصیلی بر اساس مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان بود.روش : پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-همبستگی با مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمامی دانش آموزان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر مرودشت در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که ابتدا از بین مدارس متوسطه اول، 3 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و سپس از هر مدرسه 2 کلاس انتخاب شد و تمامی دانش آموزان آن کلاس ها (160 نفر) پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فریدل و پاریس، مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن و خودپنداره تحصیلی یس یسن چن بود. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شده است. در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از رگرسیون چند متغیره به روش متوالی هم زمان بر اساس مدل بارون و کنی (1986) و معادلات ساختاری استفاده شده است.یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی دانش آموزان قادر به پیش بینی اشتیاق تحصیلی دانش آموزان است. همچنین مدل از برازش قابل قبولی برخوردار بود.نتیجه گیری: تقویت و توسعه مهارت های حل مسئله و افزایش خودپنداره تحصیلی دانش آموزان می تواند به بهبود اشتیاق و علاقه آنها به مسیرهای آموزشی و تحصیلیشان کمک کند. بنابراین، ارائه برنامه های آموزشی مناسب و استراتژی هایی در محیط های مدرسه و خانواده با هدف ارتقاء مهارت های حل مسئله و توسعه خودپنداره تحصیلی می تواند تأثیر مثبتی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان داشته باشد.
نقش شاخص های پیکرسنجی و هوش معنوی در پیش بینی رضایت از تصویر بدنی در دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
127 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش شاخص های آنتروپومتری و هوش معنوی در پیش بینی رضایت از تصویر بدنی در دانشجویان دختر انجام شد.
روش : در این مطالعه مقطعی، تعداد 349 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد در سال تحصیلی 1401-1402 به عنوان نمونه شرکت کردند. شاخص های پیکرسنجی، هوش معنوی و تصویر بدنی ادراک شده آزمودنی ها مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون همبستگی و رگرسیون خطی چند متغیره با روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که تصویر بدنی ادراک شده با شاخص توده بدنی (025/0=p)، دور کمر (006/0=p)، دور شکم (001/0=p)، دور لگن (017/0=p) و نسبت دور کمر به قد (004/0=p) همبستگی معکوس و معناداری داشت. بین هوش معنوی و تصویر بدنی ادراک شده نیز همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (001/0˂p). همچنین، بهره هوش معنوی با بیش تر خرده مقیاس های تصویر بدنی ادراک شده (بجز، گرایش به ظاهر، گرایش به بیماری، وزن ذهنی و دلمشغولی با اضافه وزن) همبستگی مثبت و معناداری داشت (001/0˂p). نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که بهره هوش معنوی بالاترین قدرت پیش بینی تصویر بدنی را به همراه داشت و میانگین تصویر بدنی ادراک شده به ازای یک واحد افزایش نمره هوش معنوی، 4/19 درصد بهبود می یابد.