فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۲٬۰۳۵ مورد.
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
203 - 223
حوزههای تخصصی:
پس از جنگ سرد، هیچ یک از رقبا یا حتی متحدان آمریکا به جز چین به 60 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور نرسیدند. با این وصف و به دلیل ماهیت اساسی متفاوت ملی چین و ایالات متحده، روابط چین و آمریکا از زمان دولت اوباما به تدریج تیره شده و از رقابت تجاری به رقابت تکنولوژیک و فناورانه در دوران ترامپ و بایدن تبدیل شده است. بنابراین پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که چرا آمریکا جنگ فناوری علیه چین با محوریت ممنوعیت شرکت هواوی را آغاز کرده و واکنش متحدان آسیایی واشنگتن (کره جنوبی- ژاپن و استرالیا) در قبال این جنگ چگونه بوده است؟ در پاسخ با بهره گیری از جنبه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای و اسنادی این فرضیات مطرح می شود که با توجه به تمایل تصمیم گیرندگان آمریکایی برای حفظ هژمونی جهانی ایالات متحده در حوزه فناوری، دو دلیل حیاتی کاخ سفید در جنگ فناورانه علیه چین: 1- حفظ رهبری فنی، اقتصادی و نظامی در حوزه هوش مصنوعی؛ 2- محدود کردن نفوذ پکن در بازار فناوری از طریق تعمیق همکاری با متحدان آن است. براساس داده ها در این مسیر واکنش سه کشور متحد آسیایی ایالات متحده همراهی با سیاست های این کشور در قبال چین و تحریم هواوی بوده است.
بررسی نقش اخوان المسلمین در جنگ داخلی لیبی (پس از انقلاب ۲۰۱۱ تا 2024)
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
277 - 304
حوزههای تخصصی:
تحولات سیاسی و اجتماعی و اعتراضات مردم در کشورهای شمال آفریقا که از تونس آغاز شد و بلافاصله به کشورهای همسایه سرایت نمود، در لیبی نیز موجد تحولات شتابان در حوزه سیاسی شد. این اعتراضات مدنی اگرچه منجر به سقوط حکومت معمر قذافی گردید اما به همان ختم نشد و پس از سقوط معمر قذافی در سال 2011 ، این کشور وارد دوره ای از آشوب سیاسی و درگیری های مسلحانه شد. در این میان، اخوان المسلمین به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در سیاست و جامعه لیبی ظاهر شد. در دوران پساقذافی، اخوان المسلمین از یکسو بخاطر فقدان قدرت ملی متمرکز و از سوی دیگر، کسب حمایت های خارجی، به خصوص دولت های قطر و ترکیه، بهره برداری کرد و نفوذ سیاسی خود را با تاسیس حزب عدالت و سازندگی گسترش داد. اخوان المسلمین با حمایت های نظامی ترکیه از این گروه در موج دوم درگیری هایی که در سال 2014 اتفاق افتاد به طور علنی از دولت وفاق ملی حمایت کرد . در مقابل، ارتش ملی لیبی به رهبری خلیفه حفتر، با پشتیبانی کشورهای مخالف اخوان مانند امارات، مصر و عربستان، این گروه را هدف حملات سیاسی و نظامی قرار داد. سوال اصلی پژوهش این است که آیا اخوان المسلمین در رسیدن به اهداف خود در دوره بحران پساقذافی لیبی چه عملکردی داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش درصدد بررسی پیشینه اخوان المسلمین در لیبی و اقدامات آن در دوره های مختلف حکام لیبی برخواهیم آمد که باتوجه به اقدامات سیاسی و نظامی خود و با داشتن حمایت کشور ترکیه در سال های اخیر و به خصوص پس از توافق آتش بس 2020، نفوذ اخوان المسلمین در لیبی کاهش یافته است. کاهش حمایت های خارجی، تغییرات در محیط سیاسی لیبی، و انتقادات داخلی از رویکردهای ایدئولوژیک این گروه، باعث شده تا اخوان به عنوان یک نیروی تأثیرگذار اما محدود باقی بماند. در این پژوهش، روش گردآوری مطالب به صورت استفاده از منابع مکتوب اعم از کتب ، مقالات، اسناد و داده های اینترنتی است.
همکاری استراتژیک ایران و روسیه: ارتقای جایگاه و مقابله با یکجانبه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۹بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵۳)
5 - 28
حوزههای تخصصی:
وضعیت امنیتی منطقه غرب آسیا، ضرورت پویایی دکترین سیاست خارجی ایران را برای ارتقای جایگاه و سطح کنشگری در تعاملات میان قدرت های منطقه ای برجسته کرده و ازاین رو، تقویت روابط نظامی و سیاسی با روسیه به عنوان یک راهبرد استراتژیک در رفتار سیاست خارجی ایران صورت بندی شده است. حال سؤال اساسی پژوهش این است که چه ظرفیتی در روابط دو کشور وجود دارد که موجب گسترش همکاری های نظامی و مناسبات سیاسی میان ایران و روسیه شده و تعاملات دو کشور را به سطح روابط راهبردی و استراتژیک رسانده است؟ پژوهش حاضر با هدف بررسی مناسبات سیاسی- امنیتی و نظامی ایران و روسیه در نظام بین الملل انجام شد. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بود. یافته ها نشان داد شکل گیری همکاری استراتژیک ایران و روسیه ناشی از فهم و نوع نگرش دو بازیگر به مساله "جایگاه" است. بدین معنا که مقابله با یکجانبه گرایی امریکا، افزایش توانایی های نظامی و کسب جایگاه نسبی بالاتر؛ بیشینه سازی قدرت/ امنیت در مناسبات همکاری جویانه، ناسازگاری از جایگاه و نارضایتی از آن و تلاش برای حداکثرسازی قدرت/ امنیت جهت ارتقای جایگاه موجب افزایش سطح همکاری ها و گاه ترسیم اهداف بلندمدت همسو؛ اشتراک نظر در مسائل راهبردی؛ همکاری های اقتصادی و باورمندی مشابه به نقش دشمن مشترک در مناسبات آتی موجب شکل گیری روابط عمیق و همکاری های استراتژیک بین ایران و روسیه شده است.
واکاوی مسئله «تصویر» در روابط چین - آفریقا
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 30
حوزههای تخصصی:
برخی از پژوهش های انتقادی اخیر از وضعیت رقابت های بین المللی در آفریقا، از نفوذ چین در کشورها و جوامع آفریقایی و همکاری آنها با نخبگان ملی و محلی آفریقا ابراز نگرانی کرده اند. برخی نخبگان فکری و عملی آفریقایی اما با اشاره به تأثیر اقدامات زیرساختی چین در آفریقا، این حضور را مؤثر و مفید دانسته اند. بر اساس این تفاوت تصویر از تعامل دو طرف، تصاویر برخاسته از روابط چین با آفریقا را می توان شامل دسته بندی های: 1. تصاویر آفریقایی درخصوص چین از منظر جهانی؛ 2. تصاویر آفریقایی درباره چین از منظر چندجانبه؛ 3. تصاویر آفریقایی درباره چین از منظر دوجانبه، دانست. عده ای ضمن صحه گذاشتن بر بخشی از حس تهدید، معتقدند نگرانی از حضور چین در آفریقا بیشتر از آنکه معطوف به دل نگرانی از منافع آفریقا باشد، به جهت به خطرافتادن منافع غرب است. با توجه به مطالب فوق، پرسش کلیدی پژوهش حاضر این است که بنیان های مسئله محور شدن تصویر در روابط چین آفریقا، از منظر ذی نفعان دو طرف چیست؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که مساله تصویر چین در آفریقا و آفریقا در چین، صرفاً به رقابت های چین با قدرت های بزرگ محدود نمی شود؛ بلکه عاملیت تجربی کشورهای آفریقایی در این میان تعیین کننده است و برخلاف برخی تصویرسازی ها که آنها را بازیگرانی منفعل می دانند، این کشورها به دنبال متنوع سازی شرکای بین المللی خود هستند و این اقدام زمینه رقابت برای ایجاد تصویر مثبت از خود و منفی از چین را ایجاد می کند.در این مقاله از روش شناسی کیفی و تحلیل توصیفی تفسیری بهره گرفته شده است.
اهداف، پیامدها و نتایج راهبرد دموکراسی سازی در طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفروض دولت آمریکا که سیاست دموکراسی سازی را در خاورمیانه در پیش گرفته، این است که کشورهای خاورمیانه ازنظر ساختارهای سیاسی منطبق بر اصول دموکراتیک نیستند. آمریکا ساختار داخلی کشورهای منطقه را که از فقدان دموکراسی رنج می برند، خاستگاه تهدید علیه امنیت ملی خود وامنیت بین المللی تلقی کرده ومعتقد است در صورت تغییر ساختار دولت های خاورمیانه وایجاد دموکراسی در این کشورها می توان تهدیدهای ناشی از غیر دموکراتیک بودن دولت های منطقه را از بین ببرد. ازاین روخاورمیانه را آماج سیاست های لیبرالی ازجمله دموکراسی سازی قرار داده است. با توجه به این مهم، پرسش اصلی این نوشتار این است:«دموکراسی سازی در طرح خاورمیانه بزرگ چه اهداف، نتایج وپیامدهایی به همراه داشته است»؟ بنابراین سیاست دموکراسی سازی در خاورمیانه بعد از یازده سپتامبر 2001 اتخاذ شد وهدف آن ایجاد تغییرات ساختاری در کشورهای عربی خاورمیانه است. ترویج دموکراسی در خاورمیانه این فرصت را نصیب آمریکا می کند که امکان کنترل فرایند دموکراتیزه شدن وتعیین سرعت تحقق آن را در اختیار بگیرد. روش نوشتار توصیفی – تحلیلی وابزار گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
رمان و صلح جهانی: یاری گری های یک ژانر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
165 - 180
حوزههای تخصصی:
کانت در رساله مشهورش با عنوان صلح جاویدان، بر این باور بود تا صلح در سطح جهانی به هدفی دست یافتنی مبدل نشود، نه تنها کار بشر رو به سامان نمی گذارد بلکه حتی اخلاق و حقوق بشری تحقق کامل نخواهد یافت؛ با این همه، خود کانت و بسیاری دیگر از فیلسوفان بعد از او، باور داشتند که چنین خواست و آرزوی بلندی به سادگی شدنی نیست و راه بسیار صعب و دشواری در پیش است. وانگهی، به زعم بسیاری، صلح جهانی صرفا شکل گیری ترتیبات و نهادهای اجتماعی یا سیاسی نیست، بلکه بیشتر از اینها، نوعی فرهنگ و شیوه زیست و شیوه نگرش به مسائل و مشکلات جهانی است؛ در واقع نوعی هستی شناسی به انسان و مسائل آن است. به این معنا، صلح بیش از هر چیز دیگری از فرهنگ و هنر تغذیه می کند. و البته فرهنگ و هنر شبیه همان تلاش های گام به گامی هستند که در زمانی بلند و دراز می توان تاثیرات آنها را دید.سوال پژوهش حاضر این است که رمان به عنوان یکی از ژانرهای ادبی چه کمکی می تواند به شکل گیری و تداوم ذهنیت صلح به طور کلی، و صلح جهانی به طور خاص، انجام دهد؟ در پاسخ باید گفت که رمان به دلیل ویژگی هایش اساسا ژانر ادبی صلح است. با استفاده از نظریه ادبی میخائیل باختین، تلاش می کنیم تا نشان دهیم که رمان به مثابه یک ژانر، در ذات خودش، گفتگویی، گشوده، باز، همدلانه، دیگرپذیر.... است؛ روش این پژوهش توصیفی و تبیینی است.
شناسایی و رتبه بندی چالش های ژئوپلیتیکی بنیادین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
374 - 345
حوزههای تخصصی:
ایران کشوری منحصربه فرد از لحاظ ویژگی های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی است، اما واقعیت این است که علی رغم پتانسیل های مطلوب جغرافیایی و ژئوپلیتیکی از آنها برای پیشبرد اهداف و منافع ملی به خوبی استفاده نشده و در جهت عکس به چالش هایی برای کشور تبدیل شده است. چالش های ژئوپلیتیکی بنیادین چالش های اساسی و پایه ای است، که دامنه ای از چالش های ملی، منطقه ای و جهانی را در برمی گیرد. هدف این پژوهش شناسایی و رتبه بندی چالش های ژئوپلیتیکی بنیادین ایران است. این مقاله با رویکرد توصیفی – تحلیلی و بهره گیری از روش کیفی و کمی به منظور گردآوری و تجزیه وتحلیل داده ها و در بخش میدانی و پیمایشی با ابزارهایی چون مصاحبه و پرسشنامه به شناخت و رتبه بندی چالش های بنیادین می پردازد. سؤال اصلی این پژوهش بدین گونه صورت بندی شده است که چالش های ژئوپلیتیکی بنیادین جمهوری اسلامی ایران کدام اند؟ و کدام یک از آنها اهمیت بیشتری دارند؟ یافته ها نشان می دهد چالش های ژئوپلیتیکی بنیادین ج.ا.ا عبارت اند از سه مؤلفه ضعف و شکنندگی اقتصاد ملی، درگیری های منطقه ای و مشارکت ایران در آنها و ساختار اداری- سیاسی بوروکراتیک و ناکارامد که بیشترین امتیاز را در بین مؤلفه های بنیادین کسب کرده اند. در مقابل سه مؤلفه رشد روزافزون تابوهای ژئوپلیتیکی، چالش امنیت ملی متأثر از موقعیت سوق الجیشی (تجارب تلخ اشغال ایران) و چالش های سیاسی به ویژه در زمینه وحدت و انسجام ملی کمترین امتیازها را در بین مؤلفه های سطح بنیادین به خود اختصاص داده اند.
تحلیلی بر نسبت مفهوم جمهوریت در قانون اساسی ج.ا.ایران و حقوق عمومی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
514 - 493
حوزههای تخصصی:
جمهوریت محوری ترین مفهوم حقوق عمومی مدرن و در عین حال شاخصِ اصلی نسبت سنجی نظام های سیاسی حقوقی با حقوق عمومی مدرن به شمار می رود. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی و منابع کتابخانه ای درصدد نسبت سنجی این مفهوم در قانون اساسی ایران با مبانی حقوق عمومی مدرن (حق تعیین سرنوشت در قالب یک قرارداد اجتماعی) است. در پاسخ به چگونگی این نسبت باید گفت تدقیق در ویژگی ها و نحوه جایابی مفهوم جمهوریت در کلیت قانون اساسی ایران، بیانگر این است که نسبت میان این مفهوم با مبانی حقوق عمومی مدرن، نه از جنس تباین و نه الزاماً از جنس واگرایانه است و علی رغم عدم تطابق کامل میان ماهیت و لوازم مفهوم جمهوریت مدرن با مفهوم جمهوریت در قانون اساسی، می توان نوعی نسبت سازگاری تعامل گرایانه را میان آنها استدراک کرد، به نحوی که از یک سو برخی مفاهیمِ مُقوِّمِ جمهوریت در آن درج شده است و از سوی دیگر نیز بخش های جمهوریت باورانه قانون اساسی (از منظر حقوق عمومی مدرن) به گونه ای در آن مندرج شده اند که نه تنها امکان مستحیل شدنِ آنها در سایر بخش های قانون اساسی وجود ندارد، بلکه قانون اساسی به عنوان تبلور قدرتِ مؤسس، به وضوح ظرفیت ایفای نقش هنجارسازی در مراحل قانونگذاری در نظام سیاسی حقوقی موردنظر خود را به بخش های مذکور داده است.
تحلیل ماهیت متحول دیپلماسی در پرتو گسترش متاورس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
299 - 323
حوزههای تخصصی:
انقلاب دیجیتال، تأثیر قابل توجهی بر سیاست جهانی ازجمله رویه مذاکرات بین المللی و دیپلماسی دارد که به عنوان حوزه های بسیار محافظه کارانه فعالیت های انسانی، باید با شرایط جدید واقعیت دیجیتال سازگار شوند. متاورس، چهارمین نسل وب است که در مراحل آغازین خود قرار دارد اما در حال تغییر ماهیت دیپلماسی و فرایندهای دیپلماتیک است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آینده دیپلماسی در فضای متاورس با چه تحولاتی روبرو می شود و متاورس چه فرصت ها و چالش هایی برای عرصه دیپلماسی به وجود می آورد. برای پاسخ به این سؤال از چارچوب ابزارگرایی فناوری و روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد، گسترش متاورس در جهان، باعث کاهش هزینه های فعالیت های دیپلماتیک، رفع اختلافات درباره مکان مذاکره، تداوم روندهای دیپلماتیک در زمان بحران، کاهش آلودگی های زیست محیطی، افزایش نقش بازیگران متعدد در فرایندهای دیپلماتیک، تقویت دیپلماسی فرهنگی و غلبه بر موانع زبانی می شود. متاورس درعین حال چالش هایی را به ویژه در حوزه امنیت، حریم خصوصی و گسترش اطلاعات نادرست متوجه دیپلماسی می کند.
چالش های امنیتی و برندسازی ملی در قطر: ظرفیت ها و سیاست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به محدودیت های جدی در حوزه قدرت سخت، توسعه قدرت نرم از جمله با برندسازی ملی به عنوان یکی از اولویت های کلیدی دولت های کوچکی مانند قطر محسوب می شود. پرسش این است که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست خارجی و امنیت ملی قطر دارد؟ در این راستا ضمن اشاره به محدودیت ها و چالش های قطر به لحاظ ظرفیت های قدرت و امنیت ملی و همچنین ظرفیت های آن، به رویکرد کلان و سیاست های این کشور در حوزه برندسازی ملی پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد رهبران قطر با تمرکز بر شش حوزه اصلی توانسته اند در حوزه برندسازی ملی موفقیت ها و دستاوردهای قابل توجهی را کسب نموده و از این طریق به ارتقای ظرفیت های قدرت و امنیت ملی این کشور کمک کنند. این حوزه ها عبارتند از: شبکه سازی سیاسی و میانجیگری در بحران ها؛ برندسازی رسانه ای با محوریت الجزیره؛ ظرفیت ها و کمک های اقتصادی به مثابه پشتوانه برندسازی؛ ظرفیت سازی و دیپلماسی فرهنگی؛ توسعه ظرفیت ها و دیپلماسی ورزشی و تقویت و ارتقای حوزه گردشگری. این مقاله به عنوان پژوهشی توصیفی- تبیینی از الگوی مفهومی شش وجهی آنهولت برای تبیین برندسازی ملی بهره برده است.
نقش رژیم های بین المللی در مدیریت بحران های زیست محیطی در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رژیم های بین المللی نقش کلیدی در مدیریت بحران های زیست محیطی ایفا می کنند، به ویژه در مناطقی همچون غرب آسیا که با چالش های زیست محیطی متعددی مانند کمبود منابع آب، آلودگی هوا، و تغییرات اقلیمی مواجه است. این پژوهش با طرح این سؤال اصلی که «رژیم های بین المللی چه نقشی در مدیریت بحران های زیست محیطی در غرب آسیا ایفا می کنند؟» به بررسی ابعاد و تأثیرگذاری این رژیم ها پرداخته است. فرضیه اصلی تحقیق بیان می دارد که رژیم های بین المللی، از طریق ایجاد چارچوب های همکاری منطقه ای و بین المللی، توانسته اند در کاهش و مدیریت بحران های زیست محیطی غرب آسیا نقش مؤثری داشته باشند، اما این نقش به دلایل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه محدود بوده است. روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای، تحلیل داده های آماری، و بررسی اسناد و معاهدات بین المللی مرتبط گردآوری شده است. نتیجه گیری این پژوهش حاکی از آن است که تقویت نقش رژیم های بین المللی در مدیریت بحران های زیست محیطی غرب آسیا مستلزم مشارکت فعال تر کشورهای منطقه، افزایش تعهد به معاهدات زیست محیطی، و ایجاد ساختارهای منطقه ای هماهنگ تر برای مقابله با چالش های زیست محیطی است. این امر می تواند به بهبود کیفیت محیط زیست و پایداری توسعه در منطقه منجر شود.
مطالعه مقایسه ای رفتارهای امنیتی آلمان و فرانسه در پرتو فرهنگ استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۲ (پیاپی ۸۲)
275 - 314
حوزههای تخصصی:
پرسش پژوهش به دنبال دلیل تفاوت رفتارهای آلمان و فرانسه مقابل مسائل مشابه علی رغم اشتراکات بسیار است. برای رسیدن به پاسخ پرسش اصلی پژوهش، یک چارچوب تحلیلی «فرهنگ استراتژیک» با مجموعه متغیرهایی از سه سطح تحلیلی اصلی (داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای) طرح می شود. روش پژوهش، کیفی مبتنی بر مقایسه و داده های جمع آوری شده از اسناد بالادستی دفاعی و امنیتی، نظامی و تحلیل های تاریخی است. به عنوان نمونه، مقاله با تبیین دقیق ظرافت ها و تفاوت های رفتاری در رویکرد امنیتی دو کشور نشان می دهد چرا آلمان بر خلاف رویکرد سنتی غیرنظامی خود بر سر توقیف نفتکش استنا اپیمپرو انگلیس با ایران رفتاری متفاوت داشت؟ مقاله نشان می دهد در فرهنگ استراتژیک آلمان، پیگیری امنیتِ اروپا در پیوند با هویت اروپایی و فرهنگ استراتژیک فرانسه پیگیری امنیتِ اروپایی در پیوند با اندیشه گلیستی است. ادارک آلمانی ها از تهدیدات شبکه ای و فراگیر و اقدام نظامی را برای حفظ ثبات و نظم بین المللی به جا می دانند. در مقابل تصور نخبگان فرانسوی از جایگاه ژئوپولیتیکی کشور در مناطق دوردست و قاره آفریقا، اقدام نظامی ولو یک جانبه را در مجموعه اولویت های فرهنگ استراتژیک این کشور قرار می دهد. مقایسه فرهنگ های استراتژیک دو کشور نشان می دهد؛ علی رغم وجود تعهد بالا به نهاد فراملی اتحادیه اروپایی، در سطح فرامنطقه ای (نگرش به ناتو و تعریف حوزه های ژئوپولیتیکی) شکاف زیادی دارند.
آسیب شناسی فرایند گزینش سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
85 - 53
حوزههای تخصصی:
گزینش سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری ایران، فرایندی کلیدی در تعیین هندسه قدرت در نظام جمهوری اسلامی است. این مقاله با اتکا به روش توصیفی-تحلیلی پسارویدادی بر مبنای تحلیل محتوای متون دست اول حقوق سیاسی در جمهوری اسلامی ایران و مطالعات موردی و میدانی روند گزینش سیاسی به آسیب شناسی فرایند گزینش سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری پرداخته است. یافته ها نشان می دهد فرایند گزینش سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری ایران از دو بستر دچار آسیب است: 1. محتوای متون قانونی مانند کیفی وذهنی بودن قوانین، 2. فرایندهای اجرایی و عملی مانند نقش احزاب، مستندات و مبانی استدلالی در بررسی صلاحیت ها، استماع توضیحات نامزدها، استقلال و کارامدی نهاد گزینشگر، شفافیت سازوکارها و... . به نظر می رسد، بهترین و در دسترس ترین راهکار برای حل آسیب های مذکور تلاش برای کمی وعینی سازی معیارها تا حد ممکن است. توصیه های سیاستی مانند تشریح مصداقی شرایط کیفی، استفاده از فرض قانونی، استفاده از حد نصاب جمع آوری امضا از شهروندان به عنوان ابزار کمکی، استفاده از حد نصاب جمع آوری امضا از مقامات کنونی و سابق نظام به عنوان ابزار کمکی، ایجاد سامانه پیش ثبت نام اختیاری نامزدها، تعیین تکلیف موارد تعارض منافع احتمالی، رسمیت بخشی به نقش احزاب برای برخورداری از نامزد مطلوب خود در انتخابات در چارچوب قانون اساسی، الزام نهاد گزینشگر به ارائه مستندات و مبانی استدلالی عدم تأیید نامزدها و... در راستای بهبود آسیب ها پیشنهاد می شود.
تاثیرات ناامنی هستی شناختی در سیاست خارجی رژیم اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۹بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵۳)
125 - 150
حوزههای تخصصی:
از ابتدای شکل گیری رژیم اسرائیل، تلاش در جهت حفظ و افزایش امنیت، همواره از مهم ترین دغدغه های حاکمان این رژیم بوده، به گونه ای که با استفاده از روابط دیپلماتیک، عملیات روانی و اقدامات نهان و آشکار نظامی، به دنبال توسعه قدرت و امنیت خود گام برداشته است. در این میان امنیت هستی شناختی به منزله امنیت وجودی، تابعی از الزامات ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی آن رژیم به شمار می آید. این مقاله با بهره گیری از مکتب سازه انگاری و با رویکردی توصیفی – تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال است که ناامنی هستی شناختی چه تاثیراتی در سیاست خارجی رژیم اسرائیل داشته است؟ براساس فرضیه مقاله، سیاست خارجی رژیم اسرائیل که براساس سیاست تهاجمی و یا همکاری و همگرایی شکل گرفته، با گسترش تعامل و تقابل در عرصه سیاست خارجی، کشورها را دوست، دشمن و گاه بی طرف تعریف کرده و رفتار آن ها را به عنوان تهدید یا فرصت قلمداد می کند که براساس آن به برقراری یا قطع روابط و نیز ستیز بر می خیزد. یافته های مقاله نشان می دهد وضعیت جدید، حاکمان اسرائیل را بر آن داشته تا با تغییر در تاکتیک های خود، شیوه های متفاوتی را برای دستیابی به راهبردهای امنیتی خود برگزینند و به دنبال آن، با اتخاذ سیاست های تهاجمی و جنگ افروزانه و یا در نقطه مقابل، با همکاری و همگرایی نظامی و تسلیحاتی، بر چالش ها و بحران های موجود فائق آیند.
تببین رابطه اثرگذاری کیفیت زندگی مدرسه ای و هویت مذهبی بر میزان تعهد مذهبی دانش آموزان دوره متوسطه مدارس بین المللی منجی شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
121 - 143
حوزههای تخصصی:
پایبندی و متعهد بودن به دین و آگاهی از اصول و آداب مذهبی تأثیر مثبتی بر زندگی فردی و اجتماعی دارد. هدف اصلی تحقیق، تبیین رابطه مؤثر کیفیت زندگی مدرسه ای و هویت مذهبی با تعهد مذهبی دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم مدارس بین المللی منجی شهر قم است. روش تحقیق پیمایش و از نوع همبستگی است و حجم نمونه براساس شیوه سرشماری، 222 نفر برآورد شد. دانش آموزان به پرسشنامه های تعهد مذهبی ورتینگتون و همکاران (2003)، کیفیت زندگی مدرسه ای اندرسون و بروک (2000) و هویت مذهبی بل (2005) پاسخ دادند. برای سنجش رابطه از آزمون پیرسون و برای بررسی فرضیه اصلی از رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد کیفیت زندگی مدرسه ای و هویت مذهبی با تعهد مذهبی رابطه مثبت و معنادار داشته و در این میان، بیشترین تأثیر را هویت مذهبی با 5/42 درصد نشان داده است. نتایج تحلیل نشان داد کیفیت زندگی مدرسه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم، و هویت مذهبی به طور مستقیم بر تعهد مذهبی تأثیر داشته است.
تبیینی از نیاز تمدنی جامعه اسلامی به تربیت رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع سواد رسانه ای بیش از چند دهه است که مورد توجه جوامع غربی قرار گرفته و به عنوان یک دانش تخصصی در مراکز علمی مورد بحث است. هدف این پژوهش بررسی وضعیت سواد رسانه ای در ایران و اشکالات وارد به رویکرد آموزش محور در این زمینه است. سوال اصلی پژوهش این است که آیا سواد رسانه ای برای جامعه اسلامی مکفی است؟ رویکرد تربیت رسانه ای چه تمایزی نسبت به سواد رسانه ای دارد؟ روش انجام این پژوهش کیفی است. داده های مورد مطالعه پژوهش از منابع کتابخانه ای و مقالات علمی – پژوهشی معتبر جمع آوری می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که رویکرد سواد رسانه ای موجود در جامعه ایرانی سه ایراد اساسی دارد: 1- تمرکز بر امر شناخت و آموزش محور بودن 2- محوریت داشتن امر رسانه در آن و 3- تمرکز بر فرد برای مواجهه با آسیب های رسانه ای. پژوهش حاضر رویکرد «تربیت رسانه ای» را به عنوان رویکردی تربیتی-تمدنی در جامعه اسلامی پیشنهاد می کند. تربیت رسانه ای «پویشی آزادانه و آگاهانه برای به فعلیت رساندن فطریات انسان در جهان اشباع از رسانه ها با محوریت نهاد خانواده است که هدف نهایی آن، تحقق کمال وجودی انسان و رسیدن به قرب الهی است». سه مؤلفه اصلی 1- رشد دهنده بودن 2- خانواده محور بودن و 3- جامع نگر بودن به عنوان اصلی ترین مؤلفه های تربیت رسانه ای مورد بحث قرار می گیرد. در پایان نیز ضرورت رویکرد تربیت رسانه ای در نگاه تمدنی تذکر داده می شود.
واکاوی پدیدارشناسانه ی تجارب دانشجویان علوم سیاسی از چالش های ناشی از عدم امنیت شغلی در این رشته
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی پدیدارشناسانه تجارب دانشجویان علوم سیاسی از چالش های ناشی از عدم امنیت شغلی در این رشته انجام شد. در این مطالعه از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش را دانشجویان علوم سیاسی دانشگاه های کشور در سال ۱۴۰۳ تشکیل دادند. محققان با استفاده از نمونه گیری هدفمند، با 15 نفر از دانشجویان مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام دادند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه صورت پذیرفت و داده های خام با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و کدگذاری سه مرحله ای اشتراوس و کوربین (۱۹۹۰) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که از مجموع ۶۵ کد اولیه استخراج شده، ۸ مؤلفه اصلی شامل امنیت اقتصادی، مسائل اخلاقی، چالش های شخصیتی فردی، تهدیدات امنیتی، مسائل اجتماعی، ابعاد ضعف های مدیریتی، چالش های تحصیلی و ابعاد سیاسی شناسایی شدند. مؤلفه های مرتبط در پنج بعد اصلی دسته بندی شدند که عبارت بودند از: ابعاد آموزشی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی. یافته های پژوهش گستردگی دامنه تهدیدات عدم امنیت شغلی در رشته علوم سیاسی از دیدگاه دانشجویان را آشکار ساخت. بر اساس نتایج، توصیه شد مدیران و مسئولان حوزه آموزش و استخدام راهکارهایی را اتخاذ کنند که به کاهش تهدیدات شغلی دانشجویان علوم سیاسی منجر شود. این امر می تواند به افزایش بازدهی آموزشی و ارتقای اثربخشی سازمان های مرتبط کمک نماید. دستاوردهای پژوهش حاضر می تواند برای کارشناسان حوزه های سیاست عمومی، امنیت داخلی و استخدامی مفید و راهگشا باشد.
مؤلفه های هویتی (دینی و ملی) مدیران شایسته تراز در اندیشه رهبران انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درپی پاسخ گویی به این پرسش بنیادین است که «مؤلفه های هویتی (دینی و ملی) مدیران شایسته تراز، در اندیشه رهبران انقلاب چگونه است؟». روش پژوهش کیفی بوده و در این پژوهش در گام نخست، کلیه بیانات مکتوب شده حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری موردبررسی قرار گرفت و در ادامه، با به کارگیری روش داده بنیان، بیانات مرتبط با مؤلفه های دینی و ملی مدیران شایسته تراز انقلاب در حکمرانی اسلامی کدگذاری گردید. نتایج بررسی ها نشان می دهد که 70 مضمون فرعی در بیانات حضرت امام خمینی (ره) و 110 مضمون فرعی در بیانات مقام معظم رهبری (مدظله) برحسب روش تحلیل کیفی مضمون در ارتباط با هدف پژوهش قابل استخراج است. درنهایت، با طبقه بندی مضامین شناسایی شده، 180 مضمون فرعی برحسب طبقه بندی روش تحلیل کیفی استخراج گردید. درنهایت، شش مضمون اصلی شامل ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪار، اخلاق مدار، عادل، مدبر، مسلمان انقلابی و همگرایی با جامعه شناسایی شد.
ژئوپولیتیک اسطوره ای؛ نقش روح ملی در تنظیم روابط خارجی ایران با همسایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
53 - 75
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای کسب موفقیت در سطح منطقه ای و تنظیم مناسبات یک کشور با همسایگان، کنشگری فعال ژئوپولیتیکی است. مسئله پیش روی این پژوهش گام برداری ایران در این چهارچوب براساس نظریه روح ملی ژان گاتمن با مؤلفه های «آیکونوگرافی» و «سیرکولاسیون» است. تأکید اصلی نگارندگان بر اسطوره ها به عنوان یکی از مظاهر روح ملی است که به طورخاص، بر پنج مفهوم اسطوره ای جغرافیای ایران استوار است. روش پژوهش براساس هدف، کاربردی و توسعه ای، براساس ماهیت داده ها، کیفی و براساس روش گردآوری داده ها، غیرآزمایشی از نوع اسنادی و مطالعه موردی است. اساطیر موردنظر ضمن نمادنگاری سیاست خارجی ایران، تأکید ویژه ای بر تمایز نیکی ها و بدی ها داشته و می توانند حسن نیت این کشور در تعاملات منطقه ای و سیاست همسایگی ایران را نشان دهند. جریان مانایی که از طریق چرخش درون مایه های اسطوره ای منتقل می شود نیز هدفی جز انتقال پیام دوستی و حسن هم جواری ندارد؛ بنابراین دستگاه سیاست خارجی ج.ا.ایران در پرتو این مضامین می تواند ضمن تعامل سازنده و همگرایی چندوجهی، دست به کنشگری عزتمند در دیپلماسی زند تا از طریق اقناع منطقی، به موفقیت در سیاست همسایگی نایل شود. تأکید بر اساطیر به جهت انتقال نمادین پیام دوستی و داشتن جریانی مستمر، هدف اصلی این پژوهش است که درصورت تحقق، منجربه صلح و ثبات در ژئوپولیتیک پرآشوب خاورمیانه خواهد شد.یکی از راهکارهای کسب موفقیت در سطح منطقه ای و تنظیم مناسبات یک کشور با همسایگان، کنشگری فعال ژئوپولیتیکی است. مسئله پیش روی این پژوهش گام برداری ایران در این چهارچوب براساس نظریه روح ملی ژان گاتمن با مؤلفه های «آیکونوگرافی» و «سیرکولاسیون» است. تأکید اصلی نگارندگان بر اسطوره ها به عنوان یکی از مظاهر روح ملی است که به طورخاص، بر پنج مفهوم اسطوره ای جغرافیای ایران استوار است. روش پژوهش براساس هدف، کاربردی و توسعه ای، براساس ماهیت داده ها، کیفی و براساس روش گردآوری داده ها، غیرآزمایشی از نوع اسنادی و مطالعه موردی است. اساطیر موردنظر ضمن نمادنگاری سیاست خارجی ایران، تأکید ویژه ای بر تمایز نیکی ها و بدی ها داشته و می توانند حسن نیت این کشور در تعاملات منطقه ای و سیاست همسایگی ایران را نشان دهند. جریان مانایی که از طریق چرخش درون مایه های اسطوره ای منتقل می شود نیز هدفی جز انتقال پیام دوستی و حسن هم جواری ندارد؛ بنابراین دستگاه سیاست خارجی ج.ا.ایران در پرتو این مضامین می تواند ضمن تعامل سازنده و همگرایی چندوجهی، دست به کنشگری عزتمند در دیپلماسی زند تا از طریق اقناع منطقی، به موفقیت در سیاست همسایگی نایل شود. تأکید بر اساطیر به جهت انتقال نمادین پیام دوستی و داشتن جریانی مستمر، هدف اصلی این پژوهش است که درصورت تحقق، منجربه صلح و ثبات در ژئوپولیتیک پرآشوب خاورمیانه خواهد شد.
میزان تأثیر عوامل ارتقای سرمایه اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستاهای منتخب دهستان آلمالو شهرستان هشترود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی در جوامع روستایی یکی از عوامل کلیدی توسعه محسوب می شود؛ لذا برای رسیدن به توسعه پایدار روستایی، برخورداری از سرمایه اجتماعی از ضروریات می باشد. این پژوهش به شناسایی و تحلیل میزان تأثیر عوامل مؤثر بر ارتقای سرمایه اجتماعی در مناطق روستایی منتخب در شهرستان هشترود پرداخته است. درحالی که در دیدگاه سنتی مدیریت، سرمایه های اقتصادی، فیزیکی و انسانی نقش بنیادین ایفا می کند؛ اما در نگرش نوین، سکونتگاه ها به بهبود سرمایه اجتماعی بیشتر نیاز دارند؛ زیرا بدون بهبود سرمایه اجتماعی، بهره گیری از دیگر سرمایه ها به گونه ای بهینه امکان پذیر نخواهد بود. سکونتگاهی که از سرمایه اجتماعی کافی بی بهره است، دیگر سرمایه های آن هم از بین می رود. این پژوهش به روش پیمایشی و مبتنی بر پرسشنامه در بازه زمانی دی ماه 1401 تا آخر تیرماه 1402 انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عوامل فردی با اثر کلی 739/0 و عوامل اقتصادی با اثر کلی 6361/0 به ترتیب بیشترین تأثیر را بر سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه دارند و عوامل ساختاری نهادی با اثر کلی 174/0 کمترین تأثیر را در میان سایر عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی داشته است.