
پژوهش های راهبردی سیاست
پژوهش های راهبردی سیاست سال 13 بهار 1404 شماره 52 (پیاپی 82) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
این پژوهش تلاش می کند موانع مشارکت سیاسی در ایران را با رویکرد فراترکیب شناسایی، دسته بندی و برای رفع آنها پیشنهاداتی ارائه نماید. روش پژوهش از نوع فراترکیب کیفی است که دربازه زمانی 1401-1383 به روش تعمدی غیر احتمالی با حجم نمونه 23 سند تحقیقی انجام شده است. این اسناد برحسب اعتبار و روایی تحقیق، کیفیت پژوهش، معیار علمی- پژوهشی بودن و ارتباط با موانع مشارکت سیاسی زنان انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد موانع اصلی مشارکت سیاسی زنان در ایران به شش دسته موانع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، روانی و جمعیتی تقسیم می شوند که موانع اجتماعی شامل فضای مردانه جامعه، تبعیض اجتماعی و جنسیتی شدن مشاغل؛ موانع فرهنگی مانند سنت و هنجار های فرهنگی، نظام آموزشی، الگوهای طایفه ای- مردسالاری؛ موانع سیاسی شامل انسداد سیاسی، باورهای سیاسی، سلطه سیاسی مردان، فرهنگ سیاسی پایین؛ موانع اقتصادی دربرگیرنده نابرابری اقتصادی، آنومی اقتصادی، وابستگی مالی و موانع روانی هم شامل خودباوری پایین، باورهای روانی، احساس آنومی روانی و جمعیتی شامل اقلیمی، مکانی، خانوادگی، فیزیولوژیکی است. مشارکت سیاسی زنان به عنوان بخش اعظمی از جمعیت کشورها موجب بهبود اوضاع تصمیم گیری، درک بهتر از زندگی سیاسی- اجتماعی، ایجاد ارزش ها و نگرش های جدید سیاسی، کاهش نابرابری های سیاسی و اجتماعی و در نهایت توسعه سیاسی و اجتماعی جامعه می شود.
چالش های امنیتی و برندسازی ملی در قطر: ظرفیت ها و سیاست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به محدودیت های جدی در حوزه قدرت سخت، توسعه قدرت نرم از جمله با برندسازی ملی به عنوان یکی از اولویت های کلیدی دولت های کوچکی مانند قطر محسوب می شود. پرسش این است که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست خارجی و امنیت ملی قطر دارد؟ در این راستا ضمن اشاره به محدودیت ها و چالش های قطر به لحاظ ظرفیت های قدرت و امنیت ملی و همچنین ظرفیت های آن، به رویکرد کلان و سیاست های این کشور در حوزه برندسازی ملی پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد رهبران قطر با تمرکز بر شش حوزه اصلی توانسته اند در حوزه برندسازی ملی موفقیت ها و دستاوردهای قابل توجهی را کسب نموده و از این طریق به ارتقای ظرفیت های قدرت و امنیت ملی این کشور کمک کنند. این حوزه ها عبارتند از: شبکه سازی سیاسی و میانجیگری در بحران ها؛ برندسازی رسانه ای با محوریت الجزیره؛ ظرفیت ها و کمک های اقتصادی به مثابه پشتوانه برندسازی؛ ظرفیت سازی و دیپلماسی فرهنگی؛ توسعه ظرفیت ها و دیپلماسی ورزشی و تقویت و ارتقای حوزه گردشگری. این مقاله به عنوان پژوهشی توصیفی- تبیینی از الگوی مفهومی شش وجهی آنهولت برای تبیین برندسازی ملی بهره برده است.
روابط چین و خاورمیانه در سایه مواجهه با روسیه: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله روابط چین و خاورمیانه را در مواجهه با روسیه مورد بررسی قرار می دهد. مقاله با استفاده از دیدگاه نظریه بازی ها، رفتارها و تصمیم گیری های طرفین را تحلیل می کند و نشان می دهد که چگونه چین می تواند با اتخاذ استراتژی همگرایی منطقه ای با کشورهای خاورمیانه، توازن قدرت را در مواجهه با نفوذ روسیه در منطقه ایجاد و حفظ کند. پرسش این است که چگونه می توان از همگرایی منطقه ای میان چین و کشورهای خاورمیانه به عنوان راهبردی در جهت تعدیل توازن در مواجهه با نفوذ روسیه در منطقه استفاده کرد؟ فرضیه این است همگرایی منطقه ای چین و کشورهای خاورمیانه با توجه به منافع مشترک اقتصادی، امنیتی و فرهنگی، می تواند نفوذ روسیه را در منطقه کاهش داده و توازن قدرت را در مواجهه با آن در منطقه به نفع چین تغییر دهد. این فرضیه با استناد به شواهد موجود، مورد ارزیابی قرار گرفته است. از آنجا که شواهد موجود نیازمند روش های آماری و محاسباتی هستند، از روش کمّی با رویکرد تبیینی استفاده شده است. نتایج به دست آمده، فرضیه را تأیید کرده و نشان داده اند همگرایی منطقه ای چین و خاورمیانه در حال گسترش است و می تواند نقش تعادل بخشی در برابر نفوذ روسیه و مواجهه با آن داشته باشد.
راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چارچوب های بررسی یکپارچه مؤلفه های فشار غربی ها علیه جمهوری اسلامی ایران چارچوب جنگ ترکیبی است. در این راستا بررسی چگونگی راهکارهای مقابله با این نوع از جنگ می تواند دارای کاربردهای نظری و عملیاتی برای نخبگان و مسئولان ذی ربط باشد. پرسش اصلی این است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا چیست؟ مقاله از دو حیث رویکردی و عملیاتی از اهمیت برخوردار است، از حیث رویکردی و نظری به یکپارچگی راهکارهای مقابله نظر دارد و از حیث عملیاتی می تواند برای مسئولان مرتبط با جنگ ترکیبی کارگشا باشد. این تحقیق از نوع اکتشافی بوده و فرضیه آزما نیست. برای گردآوری داده ها، از تکنیک اسنادی استفاده شده و برای تحلیل داده ها نیز از روش کیفی بهره برده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا در سه سطح کلان (طراحی تصویر و بازطراحی نقش بین المللی ایران)، نیمه کلان (تلاش برای سیاستگذاری پایا) و خُرد که در سطوح تکنیکی قابل پردازش است قرار دارد.
نقش آفرینی چین در منطقه خلیج فارس و تاثیر آن بر امنیت منطقه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه خلیج فارس به دلایل ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی از دیرباز مورد توجه قدرت های بزرگ بوده است. اکنون به دنبال برخی تحولات جدید و فاصله گرفتن عربستان از آمریکا و همزمان نزدیک شدن این کشور به چین به عنوان یکی دیگر از قدرت های بزرگ که به دنبال نظم سازی در منطقه است، پرسش این است که نقش آفرینی چین در منطقه خلیج فارس چه تاثیری بر امنیت منطقه ای ایران خواهد داشت؟ پاسخ به این پرسش، مستلزم تعریف و تقسیم بندی ابعاد امنیت منطقه ای ایران است. لذا این فرضیه مطرح می شود که نقش آفرینی چین که طی سال های اخیر و به ویژه از اواخر سال 2022 وارد فاز جدیدی شده است، ممکن است اثرات مخاطره آمیزی بر امنیت منطقه ای ایران در حوزه های نظامی داشته باشد، اما همزمان می تواند باعث افزایش امنیت منطقه ای ایران از منظر سیاسی و اقتصادی شود. بر این اساس در صورتی که حضور چین صرفا اقتصادی و سیاسی باشد، امنیت منطقه ای ایران افزایش می یابد، اما اگر این حضور نظامی باشد می تواند تهدیدی برای امنیت منطقه ای ایران باشد. رویکرد این پژوهش تحلیلی-تبیینی، روش آن کیفی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد.
جنگ و دولت سازی در دوران مدرن: ابعاد نظری و تجربه های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطابق دیدگاه برخی از جامعه شناسان تاریخی همچون هینتسه، وبر، تیلی، مان، گیدنز و فوکویاما، جنگ های اروپایی در فاصله قرن پانزدهم تا قرن بیستم و تلاش دولت ها برای فراهم کردن شرایط پیروزی در آنها، نیرویی موثر در عینیت یافتن اندیشه دولت مدرن، تقویت ساختار دولتی و افزایش میزان نفوذ دولت در جامعه بوده است. در این مقاله ضمن ارائه گزارشی از دیدگاه نظریه پردازان، تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود که آیا چنین دیدگاهی قابل تسری به تجربه های غیرغربی نیز هست یا خیر؟ مقاله با تاکید بر سودمندی این دیدگاه؛ در پی آن است تا با نظر به طیف وسیع تری از جنگ ها به ویژه در جوامع غیرغربی، نشان دهد که تاکید بر رابطه قطعی جنگ و دولت سازی می تواند به نوعی ساده سازی و تعمیم بی ضابطه منجر شود. تجربه های تاریخی نشان می دهد در حالی که جنگ در برخی جوامع عامل تقویت فرایند دولت سازی بوده، نمونه های دیگر تضعیف و زوال قدرت دولتی را درپی داشته است. مقاله بر این نتیجه گیری تاکید می کند که تنوع در تأثیر جنگ بر فرایند دولت سازی در جوامع مختلف حاصل نقش آفرینی عوامل دیگری همچون نوع جنگ (داخلی یا خارجی بودن جنگ)، وضعیت اقتصادی و اجتماعی دولت های درگیر جنگ، تأثیر محیط بین المللی و نحوه نقش آفرینی قدرت های خارجی می باشد.
آثار تحریم های آمریکا بر سرمایه اجتماعی و سیاسی ایران (2020-2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمریکا در سیاست خارجی همواره از تحریم به عنوان ابزاری غیرانسانی علیه کشورهای غیرهمسو با خود استفاده کرده است. از جمله این کشورها ایران است که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در حوزه های مالی، بانکی، بیمه ای، حمل ونقل و کشتیرانی مورد تحریم شدید قرار گرفت. پرسش اصلی این است تحریم های اعمالی دولت ترامپ چه تأثیری بر سرمایه اجتماعی و سیاسی ایران داشته است؟ فرضیه پژوهش به کاهش سرمایه اجتماعی و سیاسی ایران در دوران تشدید تحریم ها اشاره می کند. برای سنجش فرضیه پژوهش از روش تبیینی- تحلیلی، مبتنی بر اسناد و داده های کتابخانه ای، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تحریم ها بر وضع اقتصادی کشور تأثیر منفی برجای گذاشته و افت شاخص های اقتصادی مثل رشد اقتصادی، افزایش نرخ ارز، تورم، فقر و نابرابری نگاه جامعه را بیش از گذشته به امر زحمت و بقا معطوف کرده است. در نتیجه غلبه امر معیشت بر کنش و تفکر، آثار مخربی در حوزه های اجتماعی (اعم از افزایش میزان جرم و جنایت، طلاق، مهاجرت)، فرهنگی (کاهش توجه به سازمان های مردم نهاد و فعالیت های هنری و فرهنگی و تولید و مصرف کالاهای فرهنگی) و سیاست (کاهش مشارکت سیاسی، بی تفاوتی نسبت به کنش سیاسی، گسترش اعتراضات، خشونت های جمعی و بی قانونی) ظهور یافته است.
مطالعه مقایسه ای رفتارهای امنیتی آلمان و فرانسه در پرتو فرهنگ استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش پژوهش به دنبال دلیل تفاوت رفتارهای آلمان و فرانسه مقابل مسائل مشابه علی رغم اشتراکات بسیار است. برای رسیدن به پاسخ پرسش اصلی پژوهش، یک چارچوب تحلیلی «فرهنگ استراتژیک» با مجموعه متغیرهایی از سه سطح تحلیلی اصلی (داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای) طرح می شود. روش پژوهش، کیفی مبتنی بر مقایسه و داده های جمع آوری شده از اسناد بالادستی دفاعی و امنیتی، نظامی و تحلیل های تاریخی است. به عنوان نمونه، مقاله با تبیین دقیق ظرافت ها و تفاوت های رفتاری در رویکرد امنیتی دو کشور نشان می دهد چرا آلمان بر خلاف رویکرد سنتی غیرنظامی خود بر سر توقیف نفتکش استنا اپیمپرو انگلیس با ایران رفتاری متفاوت داشت؟ مقاله نشان می دهد در فرهنگ استراتژیک آلمان، پیگیری امنیتِ اروپا در پیوند با هویت اروپایی و فرهنگ استراتژیک فرانسه پیگیری امنیتِ اروپایی در پیوند با اندیشه گلیستی است. ادارک آلمانی ها از تهدیدات شبکه ای و فراگیر و اقدام نظامی را برای حفظ ثبات و نظم بین المللی به جا می دانند. در مقابل تصور نخبگان فرانسوی از جایگاه ژئوپولیتیکی کشور در مناطق دوردست و قاره آفریقا، اقدام نظامی ولو یک جانبه را در مجموعه اولویت های فرهنگ استراتژیک این کشور قرار می دهد. مقایسه فرهنگ های استراتژیک دو کشور نشان می دهد؛ علی رغم وجود تعهد بالا به نهاد فراملی اتحادیه اروپایی، در سطح فرامنطقه ای (نگرش به ناتو و تعریف حوزه های ژئوپولیتیکی) شکاف زیادی دارند.
تحلیل استراتژیک قدرت هوشمند جمهوری اسلامی ایران در بهره گیری از رقابت چین و امریکا بر اساس الگوی SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر شاهد رقابتی چندجانبه میان چین و امریکا بوده ایم. جمهوری اسلامی ایران با جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی خود، در این رقابت حائز اهمیت راهبردی است. رقابت چین و امریکا و در واقع تغییر روند اعمال یکجانبه قدرت در سطح جهان، فرصتی برای کشورهایی همچون ایران است تا راهبردهای جدیدی را برای خود تعریف کنند و ضمن پرهیز از دخالت مستقیم در درگیری های احتمالی آتی، از آن بیشترین بهره را ببرند. پرسش پژوهش این است که مناسب ترین استراتژی ها برای ایران برای بهره گیری از رقابت چین و امریکا کدام هستند؟ بر مبنای مفهوم قدرت هوشمند، از الگوی تحلیلی SWOT برای استخراج استراتژی ها استفاده شده است که نظام دهنده داده هایی است که با استفاده از منابع اسنادی- کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساخت مند با صاحب نظران جمع آوری شده اند. در این الگو قوت ها + فرصت ها= راهبردهای تهاجمی، قوت ها + تهدیدها= راهبردهای محافظه کارانه، ضعف ها + فرصت ها= راهبردهای رقابتی و ضعف ها + تهدیدها= راهبردهای تدافعی را بدست داده اند. اهم استراتژی های مذکور شامل استفاده همزمان از فناوری های دو قدرت در عین تلاش برای کاهش وابستگی به طرفین؛ توجه به مقوله دیپلماسی عمومی- رسانه ای جهت اقناع افکار عمومی در اتخاذ راهبردهای جدید و برقراری روابط تجاری مناسب با سایر کشورها در کنار چین برای جلوگیری از وابستگی به یک کشور هستند.