فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳۱٬۲۸۹ مورد.
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
91 - 122
حوزههای تخصصی:
مفهوم «دیگری» از جمله مفاهیم مهم در شاخه های نظری مختلف سازه انگاری می باشد؛ چراکه این مفهوم به همراه مفهوم «خود»، منجر به شکل گیری «هویت» می شود. از منظر الکساندر ونت «خود» در جریان تعاملات هویتی، «دگر» را به سه گونه «دوست، دشمن و رقیب» بازنمایی می کند. مطابق با این انگاره نظری برای فهم سیاست خارجی هر کشوری از جمله چین نیازمند بررسی «دیگری» و انواع آن مطابق با الگوهای سه گانه ونتی هستیم. بنابراین سوال اصلی این پژوهش آن است که «دیگری» دوست، دشمن و رقیب در سیاست خارجی چین با توجه به اسناد امنیّت ملّی این کشور در بازه زمانی (۲۰۲۲-۲۰۱۴) شامل کدام کشورها بوده است؟ این پژوهش فاقد فرضیه است. مطابق با تحلیل محتوای اسناد امنیّت ملّی چین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که در سیاست خارجی این کشور، کشورهای روسیه و پاکستان به عنوان دیگری دوست، کشورهای ژاپن، هند و آمریکا به عنوان دیگری رقیب و جریانات جدایی طلب تایوان به عنوان دیگری دشمن بازنمایی و تعریف شده است. پژوهش حاضر بر اساس تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.
دولت رفاهی و برساخت هایبریدی – ژئوپلیتیکی امر توسعه در کشور های منطقهِ نوردیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت رفاهی نوردیک به دلیل دارا بودن الگویی خاص از توسعه و نوسازی عموماً مورد توجه متفکران قرار گرفته است. بنیان توسعه در نوردیک ترکیبی از سیاستهای اجتماعی – رفاهی و تامین خدمات اجتماعی مناسب توسط دولت است. هدف این پژوهش فهم مدل توسعه در کشورهای نوردیک بر مبنای یک منطق ترکیبی – ناحیه ای است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که مدل توسعه هایبریدی(ترکیبی) نوردیکی دارای چه ویژگی هایی است و این الگو چه منطقی از توسعه را برای کشور های حوزه اسکاندیناوی فراهم آورده است؟ در پاسخ به پرسش اصلی، مقاله از طریق روش کیفی – توصیفی و با چارچوب جامعه شناسی اقتصادی، ضمن بررسی منطق اجتماعی امر توسعه در منطقه نوردیک، ویژگی های اصلی مدل هایبریدی توسعه در این منطقه را که شامل مدل رفاهی دولت نوردیک، پیوند سنت های اجتماعی با امرتوسعه، ساخت اقتصادی وسیاست خارجی نوردیکی است، تجزیه و تحلیل می کند. بنیان توسعه در منطقه نوردیک معنا سازی زندگی عادی و با کیفیت در جهان مادی است. برای نوردیک ها، توسعه نوعی سبک زندگی اجتماعی برای بهزیستی بهتر است که باعث شهرت مثبت این کشورها در نظام بین الملل و پیوند نام و برند این منطقه با توسعه شده است.
تاثیر بازاریابی رابطه مند بر پیروزی احزاب در عرصه رقابت های انتخاباتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۸ (پیاپی ۷۸)
67 - 104
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد بین رشته ای در حوزه های بازاریابی، سیاست و ارتباطات انجام پذیرفته است. در بازاریابی سیاسی حفظ مشتری از ضروریات بوده و حزبی پیروز خواهد بود که کمترین ریزش مشتری و بیشترین سهم بازار را کسب کند. بکارگیری بازاریابی رابطه ای می تواند منجر به کاهش ریزش مشتری، کاهش هزینه های تبلیغاتی و افزایش اثربخشی شود. در این تحقیق، بازاریابی رابطه ای به شاخص هایی تقسیم و با استفاده از پرسشنامه تاثیر شاخص ها بر موفقیت احزاب (کاندیداها) مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جزء تحقیقات توصیفی- پیمایشی می باشد که به صورت میدانی انجام شده است. در روش تجزیه و تحلیل اطلاعات از ض ریب پیرس ون و ض ریب همب ستگی استفاده شده است. یافته های تحقیق مشخص می سازد که بنیان های بازاریابی رابطه مند با رضایتمندی رای دهندگان همبستگی مستقیم و رابطه معناداری دارد و نتایج رگرسیون نشان می دهد این بنیان ها توانایی پیش بینی رضایت مندی را دارند. همچنین بین رضایتمندی و وفاداری، بین وفاداری و رای دهی مجدد و توصیه به دیگران و در نهایت بین موفقیت و رای دهی مجدد و توصیه به دیگران رابطه معنادار وجود دارد.
ارزیابی موانع و محدودیت های عملکرد سازمان ملل متحد در بحران سوریه از چشم انداز دکترین مسئولیت حمایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۲
164 - 186
حوزههای تخصصی:
بر اساس «دکترین مسئولیت حمایت» هر دولتی باید از جمعیت خود در برابر نسل کشی، جرائم جنگی، پاک سازی نژادی و جنایت علیه بشریت حمایت کند. زمانی که یک کشور در حمایت از جمعیت خود در برابر این گونه جرائم قابلیت های خود را از دست بدهد؛ این مسئولیت به جامعه بین المللی تفویض خواهد شد. با عنایت به نقص گسترده حقوق بشر در بحران سوریه جامعه بین المللی خود را محق به دخالت در این کشور دانسته است. با این وجود جامعه بین المللی و در رأس آن سازمان ملل نتوانسته است که به شکل مؤثری وارد عمل شود. با عنایت به شرایط موجود مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «دکترین مسئولیت حمایت» چگونه موجب ناکارآمدی سازمان ملل در بحران سوریه شده است؟ برای تبیین ناکارآمدی «مسئولیت حمایت» در سوریه از معمای بن بست در نظریه بازی ها استفاده شده است. بر مبنای این نظریه، منافع و ملاحظات سیاسی قدرت های بزرگ در شورای امنیت به عنوان مکانیسم اصلی برای اعمال مسئولیت حمایت، مانع از کارکرد مؤثر و مطلوب دکترین مسئولیت حمایت در بحران سوریه شده است. به بیان دقیق تر؛ عدم وجود معیارهای مشخص برای اجرای مسئولیت حمایت از یک سو و منافع متضاد و پیچیده قدرت های بزرگ در بحران سوریه از سوی دیگر، عملکرد شورای امنیت سازمان ملل را تحت تأثیر قرار داده و در مرحله آزمون جدی در قضیه بحران سوریه با ناکارآمدی مواجه ساخت.
Exploration of Iran's Foreign Policy in the Balkans Region: A Case Study of Bosnia and Herzegovina(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Balkans, in a specific sense, refers to the collection of countries in Southeast Europe that gained independence following the collapse of the former Yugoslavia, most of which are on the path to membership in the European Union. The Balkans, with its great ethnic diversity, is the intersection of three religions: Islam, Catholic Christianity, and Orthodox Christianity, and regarding its historical background, it is considered a crisis-prone area next to the European Union. Iran has long-standing deep cultural ties with the countries of this region, and the Persian language has historically held significant appeal among the intellectuals of this area. However, undoubtedly, Iran's presence and role in the Bosnian crisis during the 1990s is considered the most significant involvement of Iran in this part of Europe. The present study aims to explore the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in the Balkans region, emphasizing Iran's role in Bosnia. The results indicated that the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in the Balkans is consistent with the constructivist approach in international relations, and this region possesses considerable potential in cultural, political, and economic fields for the development of relations.
Evaluating the Comprehensive Pattern of the Supreme Leader’s Management of Political Challenges and Crises(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Since its establishment, the Islamic Republic of Iran has faced various political challenges. In some instances, certain crises appeared sufficient to topple the regime, yet through crisis management by Iran''''''''s leaders, conditions eventually led to the stabilization of the revolution. The present study aims to explore the methods of the Supreme Leader and the model for addressing the political challenges of the Islamic Republic. The main research question is: ‘Does the Supreme Leader have a comprehensive model for managing political crises?’ To this aim was used qualitative-descriptive method, employing document analysis and targeted sampling through interviews with experts. Content analysis of these interviews has also been conducted to identify the components of the research. Results: The study of methods and actions within the framework of crisis leadership was conducted based on indicators of control, mobilization, spiritual influence, and informed management of events. After interviews with experts, the findings were categorized into four levels: Preventive measures and challenge identification, decision-making, confrontation and management of challenges and crises, shaping awareness and conceptualization, learning, and delineating crisis lessons. Key components include: Macro-level policymaking, information assessment and awareness, management of destabilizing events, decisive confrontation with crisis-inducing factors and conditions, leadership of public opinion, clarification of citizens’ and institutions’ responsibilities, utilization of the spiritual influence of the Supreme Leader, discourse formation, conceptualization, education, foresight, and further elaboration.
پیشران های اخلاق سیاسی در شکل دهی تمدن نوین اسلامی با تأکید بر دیدگاه های آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به نقش و جایگاه اخلاق سیاسی در شکل دهی تمدن نوین اسلامی، این پژوهش درصدد است تا با روش تحلیلی ضمن بیان دیدگاه اسلام درباره اخلاق سیاسی و تمدن نوین اسلامی، پیشران های اخلاق سیاسی تأثیرگذار در شکل دهی تمدن اسلامی را براساس آیات قرآن و سنت ارائه کند. البته، ازآنجاکه آیت الله خامنه ای طراح مبحث تمدن نوین اسلامی بوده است، کشف پیشران های اخلاق سیاسی و نحوه ارتباط و تأثیرگذاری آن ها با تمدن نوین اسلامی بر محور بیانات و دیدگاه های ایشان تحلیل شده است و گرچه عوامل، زمینه ها، محورها، اصول و مؤلفه های متعددی در تمدن سازی نوین اسلامی تأثیرگذارند، اما برخی عناصر اساسی به عنوان پیشران های اخلاق سیاسی در شکل گیری تمدن اسلامی نقش پر رنگ تری دارند و موجب تسریع دراین زمینه می شوند که با تأکید بر دیدگاه های آیت الله خامنه ای این پیشران ها، عدالت، تألیف قلوب، کرامت و تکریم انسانی، وحدت و همزیستی مسالمت آمیز، حفظ عزت و برتری مسلمانان بر کفار، مجاهدت و مقوله انتظار هستند.
تاریخ تحول نظام آموزش سیاسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
210 - 189
حوزههای تخصصی:
آموزش دانش سیاسی هر کشور بخشی از میراث فرهنگی - تمدنی آن است. شناخت آن به درک بهتر و اساسی تر آن میراث کمک می کند. یکی از راه های شناخت آموزش سیاسی یک کشور مطالعه تاریخ تحول نظام آموزش سیاسی آن است. ساختار نظام آموزشی، مبانی و مباحث آموزشی، منابع و امکانات انسانی و علمی مطرح در آن حوزه و نیز تحول حوزه های بالا در بستر زمان موضوعات قابل بحث و تحقیق در این زمینه است. اگرچه آموزش رسمی (آکادمیک) از دوره پهلوی در ایران شروع شده است، ولی برای ریشه یابی بهتر مسئله لازم است آموزش های غیررسمی سیاسی که از دوره قاجار شروع شده نیز مورد بررسی و توجه قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا نظام آموزش سیاسی ایران در سده گذشته تحول و تکامل یافته است؟ فرض ما بر این است که متأثر از تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سده گذشته تحول و تکامل عمده ای در نظام آموزش سیاسی ایران بروز کرده است. یافته ها نشان می دهد در دوره های بالا در سه حوزه نهادهای آموزشی، استادان و دانشجویان و دانش آموختگان رشته در زمینه اجرایی، علمی و پژوهشی نظام آموزش سیاسی تحول اساسی مانند علمی تر، مردمی تر و کاربردی تر شدن رخ داده است. چارچوب مفهومی پژوهش رهیافت واقع گرایانه با رویکرد توصیفی-تحلیلی با روش تحلیل داده های کیفی گردآوری شده تحولات تاریخی نظام آموزش سیاسی ایران است. داده های کیفی با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است.
ارزیابی رویکرد بریتانیای جهانی در دوره پسابرگزیت بر اساس مکتب انگلیسی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
361 - 337
حوزههای تخصصی:
هرچند برگزیت به عنوان اقدامی در راستای تمرکز بیشتر بر مرزهای ملی و حاکمیت بریتانیا در نظر گرفته می شود، از سوی دیگر برگزیت رویکردهای جهانی و بین المللی بریتانیا را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. از نگاه طرفداران برگزیت، خروج بریتانیا عاملی برای انزوای منطقه ای یا جهانی بریتانیا نیست، بلکه بر عکس اقدامی در جهت نقش آفرینی بیشتر و آزادانه تر بریتانیا در عرصه سیاست جهانی است. بررسی تأثیرات برگزیت بر سیاست خارجی بریتانیا بسیار ضروری است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که در دوران پسابرگزیت رویکرد «بریتانیای جهانی» در سیاست خارجی بریتانیا چه تأثیراتی به همراه داشته است و آیا این رویکرد را می توان با نظریه مکتب انگلیسی تطبیق داد؟ اساساً پژوهش حاضر ماهیتی نظری و تئوریک دارد، با این حال از روش تحلیلی-توصیفی برای ساماندهی استفاده شده و به طور خاص برای تحلیل سخنرانی های مقامات بریتانیایی و اسناد دولتی از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد بریتانیا در دوره پسابرگزیت به دنبال ترویج کثرت گرایی از طریق تعامل با دامنه گسترده ای از شرکای خود (از جمله متحدان سنتی و قدرت های نوظهور) در سراسر جهان است. بریتانیا از اتحادیه اروپا (به عنوان یک نهاد ثانویه با عملکرد اقتصادی و اجتماعی) خارج شده است، اما همچنان در موضوع امنیت دسته جمعی، نگاهی بنیادین به اتحادیه اروپا دارد. بریتانیا در چارچوب رویکرد «بریتانیای جهانی» قصد دارد در دوران پسابرگزیت در سطح بین المللی و جهانی همچنان به عنوان یک قدرت بزرگ و پیرو هژمون، به نقش آفرینی بیشتر بپردازد.
چارچوب طراحی نظام عادلانه برای تمدن نوین اسلامی (مبتنی بر نظریه عدالت ولایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری عدل انگیزه ی فطری مردم است که این انگیزه درونی با ولایت (پیوند بین مردم و امام) به انگیزه و اراده جمعی (پیشرفت) تبدیل می شود. در نظریه عدالت ولایی، کنشگر (فرد عادل و جمع عادل)، کنش پذیر (جامعه) و کنش (طراحی نظام عادلانه)، تبیین شده و مبنای محکمی از مفهوم و ماهیت عدالت و چگونگی اقامه آن ارائه شده که می تواند مبنای عمل مردم به ویژه برای طراحی نظام عادلانه در تمدن نوین اسلامی باشد. برای طراحی نظام عادلانه در هر حوزه، باید نظام واره مسائل مرتبط با عدالت را تعیین کرد. سؤال مطرح شده این که گام های لازم برای طراحی نظام عادلانه در هر مسئله چه باید باشد؟ هدف این تحقیق، تدوین چارچوب طراحی نظام عادلانه در تمدن نوین اسلامی است. روش مورداستفاده در پژوهش حاضر، استفاده از پنل خبرگی است.
یافته ها: حاصل پژوهش حاضر این است که در هر مسئله، برای اقامه عدل ده گام را باید طی کرد: 1. تبیین مسئله 2. فهم عمیق دینی (از قرآن و عترت) 3. تعیین حقوق و تکالیف ذی حقان و معیارهای رضایت عمومی 4. بررسی راه حل ها و انتخاب راه حل مناسب (با استفاده از تجارب بشری) 5. تدوین قواعد عادلانه: مبنا مساوات، متناسب - با تعیین معیار و میزان تفاوت و ابزار سنجش آن - و مکمل 6. طراحی فرآیندهای منصفانه، ساختار متوازن و متناسب و معیارهای شایستگی و صلاحیت مدیران و کارشناسان 7. طراحی ابزار یا سامانه کارآمد با اطلاعات صحیح و کامل 8. مرور طراحی با خبرگان، نهایی سازی با ذی حقان، اجماع سازی با متولیان 9. اقامه عدل (قسط)/ اجرای طرح 10. ارزیابی و اصلاح.
اصول تعاملات سیاسی حضرت یوسف (علیه السلام) با حکومت غیر الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگرشی کلی دو نظام سیاسی ترسیم پذیر است: نظام سیاسی الحادی که حکومت را برای دستیابی به اهداف مادی می خواهد و انسان موحد نباید با آن همکاری کند و نظام سیاسی توحیدی که مطابق با دستورهای الهی است و برنامه ها و قوانین آن، درجهت سامان بخشی به امور مادی و معنوی است و برای دستیابی به اهدافش، باید با آن همکاری کرد. اما مهم رصد الگوی قرآن کریم برای ترسیم تعاملات با نظام سیاسی غیرالهی است. در موارد متعددی از قرآن کریم اصول تعاملات سیاسی، برای موحدان ترسیم شده است، ازجمله آن ها، تعامل حضرت یوسف (ع) با حکومت غیرالهی مصر باستان است. این نوشتار در پی این پرسش است که اصول تعاملات سیاسی حضرت یوسف (ع) با آن حکومت چیست و در فرضیه تأکید شده است که با وجود شرایط احقاق حق یا مصلحتی اهم، حضرت یوسف (ع) تعامل همکاری جویانه با حکومت غیرالهی مصر را در پیش گرفت که مبتنی بر اصولی بنیادین چون خدامحوری و هدایتگری به توحید، راست گویی و درستکاری، عدالت محوری، حاکمیت شایستگان، حکمت گرایی و مدیریت سیاسی آینده نگر بود؛ اموری که بسترهای رشد فرهنگ توحیدی را فراهم ساخت. این مهم با تحلیل اسنادی و تفسیر استنطاقی به انجام رسیده است.
فهم هویت در اندیشه چارلز تیلور و داریوش شایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبسوطمقدمه و اهداف: هویت چیست؟ به اختصار می توان گفت: هویت می گوید ما که هستیم و ربط و پیوندی بین گذشته، حال و آینده به وجود می آورد و خصلتی معنادهنده دارد. هویت، یکی از مفاهیم محوری و در عین حال مناقشه برانگیز است که افکارِ بسیاری از متفکران و اندیشمندانِ سیاسی و اجتماعی را به خود مشغول کرده است. هدف این مقاله برقراریِ نوعی مناظره و گفت وگو بین شایگان و تیلور درباره مساله هویت و خودفهمی است. شایگان چه نکاتی به تیلور می گوید و تیلور چه بینشی به شایگان عرضه می کند. بر این اساس، در این مقاله در پیِ پاسخگویی به این سوالاتِ بنیادین خواهیم بود که شایگان و تیلور چه درک و دریافتی از هویت ارائه کرده اند؟ و در پیِ این سوال، این دو متفکر چه آموزه ها و انگاره هایی برای فهم هویت ارائه می دهند؟روش ها: از آن جا که این مقاله رسیدن به درکی درست از هویت را پیگیری می کند، تلاش کردیم تا با ارائه چارچوبی مفهومی به ایضاح دو مفهوم هویت و هویت چهل تکه یا مرقع گونه در اندیشه شایگان و تیلور بپردازیم. فهم عمیق این کلان واژه ها، زمینه و بسترِ درک و دریافتی درست از ایده ها و اندیشه هایِ مطرح شده این دو متفکر را فراهم می کند.یافته ها: شایگان و تیلور تلاشی سترگ در آثارشان برای پاسخگویی به سوالِ هویت چیست، داشته اند. یکی مساله هویت در جهانِ سنتی و شرقی و دیگری جهانِ مدرن و تکوینِ هویتِ مدرن را به بحث گذاشته است. این دو متفکر، اگر چه به دو متنِ فرهنگیِ متفاوت تعلق دارند، اما انگاره ها و آموزه هایی هم سو و مشترک درباره هویت در آثارشان ارائه داده ند. این آموزه ها را در قالب پنج مولفه می توان صورت بندی کرد؛ اولین مولفه درک کردن هویت در قالب یک داستان و روایت است. هر دو متفکر سعی بر آن دارند تا در قالب یک برداشت، روایت یا داستانی از «خود» (فردی یا جمعی)، گذشته، حال و آینده را به هم مرتبط کنند. دومین مولفه، فهم هویت در وضعیتِ بینابینی است. این موقعیت فرد را در شرایطی نشان می دهد که در میانه دو الگویِ درکِ جهان یا دو شیوه زیست، گرفتار و در رفت وآمد است. سومین مولفه، درک هویت در ارتباط و دیالوگ با دیگران و در پیِ آن، تحول پذیریِ هویت است. چهارمین مولفه، مطرح کردن انگاره هویت مرکب یا هویت ترکیبی است. پنجمین مولفه، تاکید آن ها، بر نقش و اهمیتِ مبانی اخلاقی، ارزش هایِ بزرگ و آموزه هایِ اساسیِ سنت ها و ادیان در شکل دهی و برساختِ هویت و فهم ما از خود است.نتیجه گیری: چرایی اهمیت و در کانونِ توجه بودنِ مقوله هویت را باید در این واقعیت جست که برای درک بسیاری از رخدادها و دگرگونی هایِ اجتماعی و سیاسیِ جوامع کنونی نیازمند آن هستیم که از منظرِ هویتی به این تحولات بنگریم. اگرچه تاکنون آثار و مقالات بسیاری درباره هویت و خودفهمی نوشته شده و به وجوه و جنبه های گوناگون آن پرداخته شده، اما از آنجا که هویت خصلتی سیال و در حالِ تحول دارد، نیازمندِ درنگ و تأمل مداوم است. شایگان و تیلور، به عنوانِ دو هویت پژوه برجسته معاصر دانشی عمیق و شیوه فهمی همه جانبه از هویت و خودفهمی در آثارشان ارائه کرده اند، که حاملِ سرنخ ها و آموزه هایِ مهمی برایِ درکِ مساله و مشکله هویت است.
بررسی توسعه سد سازی ترکیه (گاپ و داپ) بر اساس منطق پیامدنگری آن بر کشورهای پیرامونی (با رویکردی حقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای پروژه های عظیم سد سازی ترکیه بر روی رودخانه های بین المللی دجله، فرات و ارس تبعات و پیامدهای مختلفی برای کشورهای پیرامونی به وجود آورده است. این اقدام، واکنش هایی از سوی دولت های پایین دست به همراه داشته است که ارتباط مستقیم با حقوق این دولت ها و تعهدات دولت بالادست از منظر حقوق بین الملل دارد. هر چند که ترکیه در واکنش به این انتقادات و توجیه سدسازی آن را مسأله ای داخلی در چارچوب حاکمیت ملی عنوان کرده است اما به لحاظ پیامدنگری این سیاست ترکیه برای کشورهای پیرامونی، نمی توان آن را محدود به حاکمیت ملی دانست. از این رو، هدف این مقاله، بررسی ابعاد حقوقی سد سازی ترکیه (گاپ و داپ) بر اساس منطق پیامدنگری آن بر کشورهای پیرامونی(ایران، سوریه و عراق، ارمنستان، جمهوری آذربایجان) می باشد. سؤال اصلی پژوهش این گونه مطرح می شود که سدسازی های عظیم ترکیه در قالب پروژه های گاپ و داپ از منظر حقوقی با کدام موارد حقوق داخلی و حقوق بین الملل قابل تفسیر می باشد؟ بر اساس روش کیفی با رویکرد حقوقی، فرضیه اصلی این است که سد سازی های متعدد ترکیه بر روی رودخانه های بین المللی دجله، فرات و ارس در قالب پروژه های گاپ و داپ از منظر حقوق داخلی نقض ماده نخست حقوق اقلیت ها و ماده 27 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و از منظر حقوق بین الملل نقض ماده 5 حقوق آبراهه های بین المللی مبنی بر استفاده منصفانه و در تعارض با قاعده عدم خسارت، اصل پیشگیری و احتیاط در حقوق بین الملل محیط زیست می باشد.
فراتحلیل عوامل مؤثر بر بی تفاوتی سیاسی ایرانیان؛ پژوهش های بازه زمانی 1380-1401(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تفاوتی سیاسی به دل زدگی سیاسی، بی میلی سیلی، بی کنشی سیاسی و عدم تمایل فرد به مشارکت سیاسی اطلاق می شود. هدف پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر بر بی تفاوتی سیاسی دربازه زمانی 1401-1380 است. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی است که محقق با استفاده از مرور ادبیات و تحقیقات صورت گرفته در بازه زمانی 1380 الی 1401، بی تفاوتی سیاسی با حجم نمونه 11 تحقیق را شناسایی و آنها را برحسب روش، حجم نمونه، ضرایب همبستگی و سطح معنی داری، جامعه آماری و سال دسته بندی و سازمان دهی کرده است. یافته های تحقیق نشان داد بین عوامل سیاسی (بی اعتمادی سیاسی؛ بیگانگی س یاسی؛ عدم برخورداری از حقوق شهروندی؛ ف رهنگ سیاسی پایین)، عوامل اجتماعی (قانون گریزی اجتماعی؛ احساس بی عدالت اجتماعی؛ آنومی اجتماعی؛ فقدان شفافیت اجتماعی؛ کیفیت پایین زندگی)، عوامل فرهنگی (مصرف رسانه های جمعی، میزان دینداری؛ آنومی فرهنگی، فردگرایی)، عوامل اقتصادی (محرومیت نسبی، بیکاری، طبقه اجتماعی- اقتصادی) و عوامل جمعیتی (تحصیلات، میزان درآمد و سن) با بی تفاوتی سیاسی رابطه معنی داری دارند. نتایج نشان می دهد بی تفاوتی سیاسی متاثر از عوامل متعدد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که ضرورت دارد برای جلوگیری از بروز این پدیده، زمینه های مشارکت سیاسی شهروندان در امور جامعه از طریق ارتقای پایگاه اجتماعی- اقتصادی افراد، تقویت عزت نفس، احساس کارایی، افزایش اع تماد سیاسی و اجتماعی، تقویت مولفه های دینداری، برقراری ع دالت اج تماعی و افزایش رضایت از زن دگی فراهم شود.
عربستان سعودی و معمایِ ایران: سناریوی محتمل در افق 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۰ (پیاپی ۸۰)
259 - 300
حوزههای تخصصی:
عربستان سعودی به عنوان کشوری تأثیرگذار در معادلات نظم منطقه ای غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان اصلی ترین رقیب منطقه ای خود تعریف کرده است. هدف این پژوهش کاربردی، ترسیم و تدوین سناریوهای آینده سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال ایران بر پایه روش GBN است. جامعه آماری پژوهش شامل دو دسته اسنادی و نخبگی و جامعه نخبگی نیز به دو دسته افراد دانشگاهی و اجرایی تقسیم شدند. حجم جامعه نمونه بر پایه جدول مورگان محاسبه شده است. روش نمونه گیری نیز هدفمند و از نوع انباشتی و روش گردآوری اطلاعات به دو طریق کتابخانه ای و میدانی می باشد. ابزار گردآوری نیز مصاحبه، فیش برداری و پرسشنامه است. یافته پژوهش، شناسایی چهار سناریوی «A»، «B»، «C» و «D» می باشد. در ارزیابی کلی سناریوها می توان چنین نتیجه گرفت که سناریوی A بر پایه شواهد به نظر می رسد محتمل تر باشد. البته در صورتی که پیشران های آشوب ساز مانند نقش منفی امریکا و رژیم صهیونیستی غالب نشود.
نقش رژیم غاصب صهیونیستی در طراحی و تحمیل جنگ عربستان با یمن؛ زمینه ها و تبعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۹۲-۶۵
حوزههای تخصصی:
با ورود صهیونیست ها به منطقه و توسعه سرزمینی، پس از جنگ جهانی دوم دولت یهود اعلام شد. سپس به دنبال گسترش مرزها، با کشورهای عربی وارد جنگ شد. با حمایت انقلاب اسلامی از گروه های مقاومت، سدی مقابل رژیم ایجاد شد. حزب الله از جمله آن هاست که با رشد خود به مرور در جنگ های با رژیم اسرائیل به پیروزی هایی رسید. هم اکنون این رژیم نگران تکرار مدل حزب الله در قالب انصارالله است. تنگه باب المندب یمن به عنوان مجرای حیاتی اقتصاد جهانی، همواره برای رژیم اسرائیل تهدید راهبردی تلقی شده و رژیم در مقام مقابله، تحرکات مختلفی داشته است. از اقدامات اخیر او طراحی جنگ عربستان با یمن است که بازکاوی زمینه ها و تبعات آن، مسئله اصلی تحقیق است. نحوه مواجهه یمنی ها با این طرح پیچیده و دستاوردهای مقاومت انصارالله که در «طوفان الاقصی» نمودار شده نیز محل توجه تحقیق است. نوشتار حاضر به روش جمع آوری اطلاعات و اسناد از کتب، مقالات، سایت ها و نشریات، با رویکرد توصیفی-تحلیلی و ابزار گردآوری کتابخانه ای انجام شده است.
دوگانگی ایدئولوژیکی طالبان در مواجهه با تفکر انقلاب اسلامی و تاثیر آن بر آینده روابط ایران با افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
85 - 106
حوزههای تخصصی:
ایدئولوژی از تاثیرگذارترین عوامل برسیاست خارجی کشور ها قلمداد می شود. ظهور و شکل گیری ایدئولوژی طالبان تاثیر بسزایی بر تحولات سیاست خارجی افغانستان داشته است. تحولات اخیر افغانستان که منجر به سقوط حکومت اشرف غنی و شکل گیری مجدد امارت اسلامی شد، توجه تحلیلگران عرصه روابط بین الملل را به مسئله افغانستان معطوف نموده است. بررسی دوگانگی ایدئولوژی طالبان در مواجهه با تفکر انقلاب اسلامی و تاثیر آن بر آینده روابط ایران با افغانستان، هدف اصلی و بنیادی پژوهش حاضر خواهد بود(هدف). روش تحقیق بصورت توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای واینترنتی است(روش). درحالی که بسیاری از تحلیل ها به عوامل سیاسی، نظامی، امنیتی، تاریخی و ژئوپلیتیک در آینده روابط ایران وافغانستان اشاره دارد، اگرچه یکپارچگی کامل ایدئولوژیکی ویژگی دوره اول طالبان بوده است، طالبان دوره جدید براساس عوامل موثر داخلی وخارجی، قومیت و ایدئولوژیک به دو گروه با خاستگاه های فکری متفاوت تبدیل شده واز یکپارچگی ایدئولوژیکی فاصله گرفته است، این دوگانگی ایدئولوژیکی عاملی مهم و تاثیرگذار برروابط ایران وافغانستان در دوره جدید طالبان می باشد(یافته ها).
ریشه ها و پیامدهای جدایی طلبی در ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
137 - 168
حوزههای تخصصی:
ایالات متحده آمریکا از زمان تأسیس تا کنون با مشکل جدائی طلبی دست و پنجه نرم می کند. به عنوان نمونه، جنگ داخلی آمریکا (1861 تا 1865) پیامد جدایی طلبی 11 ایالت جنوبی آمریکا به شمار می رود که با شکست ایالت های جنوبی توسط ایالت های شمالی به نتیجه نرسید. با شکست ایالت های جنوبی در جنگ داخلی، گرایش های جدائی طلبانه به پایان نرسیدند و کماکان تمایلات شدید به جدایی وجود دارد و جنبش های جدائی طلبانه متعددی فعالیت می کنند. با توجه به اهمیت جدائی طلبی در آمریکا و تأثیرات ملی و بین المللی این پدیده، مقاله حاضر هدف پژوهشی خود را بررسی ریشه ها و پیامدهای جدائی طلبی در آمریکا تعیین کرده است. برای تحقق این هدف، داده هایی که با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند با استفاده از روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های مقاله نشان می دهد نابرابری، تبعیض، آزار، احساس محرومیت و استثمار منابع بزرگترین محرک جنبش های جدائی طلبانه آمریکا به شمار می روند. نظرسنجی های متعددی که در راستای گرایش های جدائی طلبانه در ایالات متحده انجام شده است نشان می دهد بخش مهمی از مردم این کشور به ویژه اقلیت ها و مردمان ساکن در ایالت های جنوبی خواهان جدایی ایالت های شان از اتحادیه هستند. اگر چه روندها و شرایط موجود نشان می دهد جدائی یک ایالت از اتحادیه دور از دسترس است اما در صورت جدائی ایالت های مهمی مانند کالیفرنیا یا تگزاس یا تجزیه ایالات متحده به چندین کشور، چالش ها و مسائل مهمی مانند چگونگی تعیین سرنوشت پایگاه ها، تجهیزات و سلاح های نظامی استراتژیک مانند سلاح های هسته ای، پایان ابرقدرتی آمریکا و تغییر بنیادین نظم و نظام بین الملل پدید خواهد آمد.
عوامل مؤثر بر تقویت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در مدیریت تهدیدهای امنیتی منطقه جنوب شرق کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
53 - 69
حوزههای تخصصی:
نگاهی ژرف و تاریخ مند به فراز و فرودهای فضای امنیتی استان استراتژیک سیستان وبلوچستان و به تعبیر مقام معظم رهبری «تنگه احد نظام»، نمایانگر وجود چالش های امنیتی متنوعی بوده است. از منظر سیاست گذاری، توجه یا عدم توجه به ثبات و کارآمدی رویکرد کارگزاران امنیتی در مواجهه با تهدیدات درونی و بیرونی محیط امنیت ملی جنوب شرق کشور، پیامدهای جدی و گسترده ای بر مسائل استان سیستان وبلوچستان و آینده امنیتی آن دارد. این پژوهش ضمن رصد و احصای تهدیدات امنیتی در منطقه جنوب شرق، سعی دارد به این پرسش بنیادین پاسخ گوید که «عوامل مؤثر در ارتقای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در چالش با تهدیدات منطقه جنوب شرق کشور کدامند؟» فرضیه این پژوهش بر این مدار سازمان می یابد که «آنچه در شرایط کنونی و در منطقه جنوب شرق، می تواند ضامن برقراری امنیت گردد، تکیه بر امنیت هوشمند مبتنی بر سه عنصرِ ارتقای آگاهی های اجتماعی (از طریق نخبگان اجتماعی)، توسعه اقتصادی (از طریق توسعه زیرساخت های اقتصادی منطقه، سواحل مکران، توسعه تجارت مرزی) و ایجاد امنیت مردم محور (تکیه بر تجربیات مبتنی بر نقش دادن به نخبگان اجتماعی، متنفذین و شاخصین قوم بلوچ) بوده و از این طریق امکان پذیر است». یافته ها نشان می دهند که تمرکز بر تولید امنیت نرم و رهایی از رویکرد «سخت» بهترین روش برای تقویت امنیت و وحدت منطقه است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل کیفی و بر اساس داده های اسنادی، کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است.
سناریوهای محتمل درباره جنگ روسیه و اوکراین و پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
17 - 30
حوزههای تخصصی:
جنگ روسیه و اوکراین، علاوه بر تبعات گسترده برای هر دوکشور، سایردولت ها را در سطح منطقه ای و بین المللی از پیامدهای اقتصادی،سیاسی،ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خود مصون نداشته است.برای جمهوری اسلامی ایران نیز که یک بازیگر بانفوذ منطقه ای محسوب می شود، وقوع جنگ نامبرده فرصت ها و چالش هایی را به وجود آورده که در صورت تحقق سناریوهای موجود درباره ی آینده ی این جنگ،می توانند تداوم پیدا کنند و وارد مراحل جدیدی شوند.سئوال اصلی که مقاله ی حاضر سعی می کند برای آن پاسخی بدهد این است که این سناریوها چه پیامدهایی برای جمهوری اسلامی ایران خواهند داشت؟بر طبق فرضیه ی پژوهش، با توجه به روابط نزدیک ایران و روسیه از یک سو و تیره بودن مناسبات ایران با غرب و نیز مواضع ایران در جنگ اوکراین از سوی دیگر،تحقق هر کدام از سناریوهای قابل طرح می تواندبر سیاست،اقتصادو جایگاه ایران در نظام بین الملل،تاثیراتی داشته باشد.هدف مقاله ی حاضر این است که در قالب سناریونویسی و از طریق روش توصیفی تحلیلی،تاثیرات ناشی از بعضی سناریوهای محتمل درباره ی جنگ اوکراین بر ایران را تبیین نماید.بر اساس یافته های تحقیق،مواضع قبلی ایران در جنگ روسیه و اوکراین و ورود این کشور به فاز جدید همکاری با روسیه،بر شدت و ضعف تحقق سناریوهای نامبرده تاثیر خواهد گذاشت.