فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس نقش های جنسیتی و عدالت زناشویی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل افراد متاهل شهر رشت در سال 1403 بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و نمونه ای به تعداد 223 نفر در نظر گرفته شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه نقش جنسیتی (BSRI؛ بم، 1974)، سنجه ادراک انصاف (PEM؛ پری، 2004) و شاخص بی ثباتی ازدواج (MII؛ ادواردز و همکاران، 1978) بودند. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که پایداری ازدواج به طور مثبت با نقش های کلیشه ای مردانه و به طور منفی با نقش های کلیشه ای زنانه و عدالت زناشویی رابطه معنادار دارد (05/0>P)، همچنین نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که این متغیرها در مجموع 33 درصد واریانس پایداری ازدواج را تبیین می کنند (05/0>P). در نتیجه نقش های جنسیتی عامل تعیین کننده ای در پیش بینی پایداری ازدواج به شمار می روند، همچنین رعایت عدالت و درک حقوق برابر در رابطه زناشویی گام بزرگی در جهت پایداری ازدواج است.
رابطه انسجام خانواده و قلدری سایبری با نقش میانجی بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۵۰-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه انسجام خانواده و قلدری سایبری با نقش میانجی بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی در دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم مقطع متوسطه شهر آستارا در سال 1402 بودند. که از بین آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 339 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس انسجام سازمان یافته خانواده (FOCS؛ فیشر و همکاران، 1992) مقیاس بلوغ عاطفی (EMS؛ سینگ و بهارگاوا، 1990)، پرسشنامه قلدری سایبری (CBS؛ مینه سینی و همکاران، 2011) و پرسشنامه خودآگاهی هیجانی (EAQ-30، ریف و همکاران، 2007) جمع آوری شد. مدل پیشنهادی از برازش برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثر مستقیم انسجام خانواده با قلدری سایبری، خودآگاهی هیجانی و بلوغ عاطفی و همچنین اثرمستقیم خودآگاهی هیجانی بر قلدری سایبری و بلوغ عاطفی بر قلدری سایبری معنادار بود (05/0>P). علاوه براین، نتایج نشان داد که بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی بین انسجام خانواده و قلدری سایبری نقش میانجی دارند (05/0>P). در مجموع انسجام خانواده به طور مستقیم و با نقش میانجی بلوغ عاطفی و خودآگاهی هیجانی بر قلدری سایبری اثر داشت.
آزمودن مدل رابطه اضطراب اجتماعی با کنترل روا ن شناختی والدین و حمایت اجتماعی همسالان با میانجی گری تحریف های شناختی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمودن مدل رابطه اضطراب اجتماعی با کنترل روا ن شناختی والدین و حمایت اجتماعی همسالان با میانجی گری تحریف های شناختی در دانش آموزان صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه اول و دوم شهر اهواز بود که در سال تحصیلی 1400- 1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 373 نوجوان بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب اجتماعیLaGreca and Lopez، پرسشنامه کنترل روان شناختی والدین Soenens et al.، پرسشنامه تحریف های شناختی Hamamci and Büyüköztürk و پرسشنامه حمایت اجتماعی همسالان Procidano and Heller بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر صورت گرفت. نتایج نشان داد کنترل روان شناختی والدین، حمایت اجتماعی همسالان و تحریف های شناختی با اضطراب اجتماعی دارای رابطه معنادار است (01/0>p). همچنین کنترل روان شناختی والدین و حمایت اجتماعی همسالان بر تحریف های شناختی و اضطراب اجتماعی دارای اثر مستقیم معنادار است (01/0>p). علاوه بر این نتایج بوت استراپ و سوبل نشان داد که تحریف های شناختی در رابطه کنترل روان شناختی والدین، حمایت اجتماعی همسالان با اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر و پسر دارای نقش میانجی گری معنادار است (01/0>p). در نهایت مدل از برازش مناسب برخوردار بود. با توجه به نقش میانجی معنادار تحریف های شناختی لازم است که درمانگران بالینی با بکارگیری فنون شناختی، تحریف های شناختی دانش آموزان را کاهش دهند.
اثربخشی خودکنترلی هیجانی بر تاب آوری و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی از عوامل بسیار مهمی است که بر نتایج آموزشی تأثیر بسزایی دارد. همچنین خودکنترلی هیجانی جزو مهارت های مهم زندگی محسوب می شود که با پیامدهای مثبت در بسیاری از جنبه های زندگی همراه هستند؛ بنابراین مطالعه حاضر باهدف تعیین اثربخشی خودکنترلی هیجانی بر تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان انجام شد.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوره اول شهر بیرجند در سال تحصیلی 1399-1398 می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 60 دقیقه ای تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ آموزشی دریافت ننمودند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) و شیفتگی تحصیلی مارتین و جکسون (2008) بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر دوراهه در سطح معنی داری 05/0=α استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودکنترلی هیجانی بر تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی مؤثر بوده (01/0p<) و این نتایج در دوره پیگیری نیز تداوم یافته است (01/0p<).
نتیجه گیری: با توجه به مؤثر بودن برنامه آموزشی خودکنترلی هیجانی بر تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی، استفاده از آموزش خودکنترلی هیجانی به عنوان روش مکمل برنامه های آموزشی مدارس برای افزایش تاب آوری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان پیشنهاد می شود.
رابطه عوامل روان شناختی با زورگویی سایبری در دانش آموزان: نقش واسطه ای استفاده مشکل آفرین از اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استفاده مشکل آفرین از اینترنت در رابطه بین ارتکاب زورگویی سایبری و عوامل روان شناختی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 325 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تجربه زورگویی- قربانی سایبری، مقیاس غربالگری استفاده پرخطر و مشکل آفرین از اینترنت، مقیاس کوتاه افسردگی- شادی، مقیاس عزت نفس و مقیاس بازنگری شده پیوند اجتماعی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد بین افسردگی با استفاده مشکل آفرین از اینترنت و زورگویی سایبری رابطه مثبت و معنی دار و مستقیم، بین عزت نفس با استفاده مشکل آفرین از اینترنت رابطه منفی و غیرمعنی دار و با زورگویی سایبری رابطه منفی و معنی دار و مستقیم، بین پیوند اجتماعی با استفاده مشکل آفرین از اینترنت و زورگویی سایبری رابطه منفی و معنی دار و مستقیم و بین استفاده مشکل آفرین از اینترنت و زورگویی سایبری رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. اثر غیرمستقیم متغیرهای افسردگی و پیوند اجتماعی بر زورگویی سایبری از طریق استفاده مشکل آفرین از اینترنت، از نظر آماری معنی دار و اثر غیرمستقیم عزت نفس بر زورگویی سایبری از طریق استفاده مشکل آفرین از اینترنت، از نظر آماری معنی دار نبود. بر این اساس، عوامل روان شناختی هم به طور مستقیم و هم غیرمستقیم با واسطه استفاده مشکل آفرین از اینترنت با زورگویی سایبری رابطه دارند.
اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور بر ادراک شایستگی اجتماعی و اشتیاق تحصیلی در کودکان دارای علائم نقص توجه/بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال نقص توجه/بیش فعالی از جمله اختلالاتی است که منجر به بروز مشکلات متعددی برای کودکان و نوجوانان می شود. این پژوهش با هدف اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور بر ادراک شایستگی اجتماعی و اشتیاق تحصیلی در کودکان دارای علائم نقص توجه/بیش فعالی انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پسر 6 تا 10 سال مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی جوان شهر شیراز در سال 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و در دو گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. برنامه بازی درمانی دلبستگی محور طی 8 جلسه به صورت گروهی و هر هفته یک جلسه برای گروه آزمایش اعمال شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه شایستگی اجتماعی (فلنر و همکاران، 1990) و اشتیاق تحصیلی (فردریکز و همکاران، 2004) استفاده شد. داده ها با روش های آمار توصیفی، پیش فرض های آماری و تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه بازی درمانی دلبستگی محور بر افزایش نمره کل شایستگی اجتماعی(602/119=F، 000/0=P و 533/0=η) و نمره کل اشتیاق تحصیلی(382/110=F، 000/0=P و 512/0=η) تأثیر معناداری داشته است (05/0>P).نتیجه گیری: با توجه به نتایج ضرورت دارد در کلینیک ها و مراکز خدمات روان شناسی از بازی درمانی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر جهت کاهش مشکلات روانی، رفتاری و تحصیلی کودکان و نوجوانان استفاده گردد.
نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت تحصیلی دیکته دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به عنوان قشر خاص و آسیب پذیر جامعه به دلایل گوناگونی معمولاً مهارت تحصیلی کمی دارند. یکی از دلایل مهم در این زمینه می تواند کارکردهای اجرایی باشد؛ بنابراین این تحقیق باهدف مطالعه نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت های تحصیلی دیکته دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی انجام شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل مقطع ابتدایی کم توان ذهنی در مدارس استثنایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 278 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه کارکردهای اجرایی بریف و آزمون معلم ساخته ریاضی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای spss25، و Amos24 انجام گرفت. الگوی نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت های تحصیلی دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی با کنترل اثر هوش و سن از برازش قابل قبولی برخوردار بود. بین بازداری، انتقال توجه، کنترل هیجانی، آغازگری، حافظه کاری، برنامه ریزی، سازماندهی مواد و بازبینی بامهارت های تحصیلی دیکته دانش آموزان کم توان ذهنی رابطه معنی داری وجود داشت، و مولفه های کارکردهای اجرایی به صورت هم زمان 357/0 واریانس مهارت های تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی را تبیین می کردند، و به ترتیب برنامه ریزی و حافظه کاری بیشترین تأثیر را داشتند. نتایج نشان داد، دانش آموزانی که در کارکردهای اجرایی قوی بوده اند از نظر عملکرد در امتحان دیکته بهتر ظاهر شدند.
مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
115 - 138
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری است. برای تعیین نمونه 60 نفر به صورت داوطلبانه و هدفمند انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش شفقت به خود و گروه آزمایش دوم آموزش ذهن آگاهی را ازطریق پروتکل های آموزشی شفقت به خود و ذهن آگاهی در هشت جلسه دریافت کردند و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی ها، قبل و بعد از اجرای مداخله و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به مقیاس کنترل عواطف پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرّر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش شفقت به خود و همچنین، آموزش ذهن آگاهی به یک میزان در افزایش کنترل عواطف نوجوانان اثربخش بوده و بعد از 45 روز همچنان پایدار بوده است که این پایداری در ذهن آگاهی ماندگاری بیشتری داشته است. با توجه به اثربخشی مشابه آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در افزایش کنترل عواطف نوجوانان، پیشنهاد می شود در مراکز حمایتی نظیر شبه خانواده بهزیستی از این روش های روانشناسی موج سوم برای بهبود وضعیت عاطفی نوجوانان بهره گرفته شود.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان متقاضی عمل زیبایی شهرستان مهاباد در بازه ی زمانی یک ماهه در سال 1402 بودند. 30 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از شاخص مقایسه ای احساس کهتری (CFII، استرانو و دیکسون، 1990)، پرسشنامه تصویر بدنی (BIQ، کش و همکاران، 1991) و پرسشنامه خود ارزشمندی (CSWS، کروکر و همکاران، 2003) و همچنین از پروتکل 8 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه 60 دقیقه) درمان شناختی رفتاری برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). می توان نتیجه گرفت که رویکرد درمانی شناختی رفتاری بر فرآیند احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی موثر بوده است.
رابطه سه گانه تاریک شخصیت با خیانت زناشویی در زنان و مردان: نقش واسطه ای خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی سه گانه تاریک شخصیت با خیانت زناشویی با میانجی گری خودکنترلی بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان میاندوآب در سال 1400 بودند. که از بین آنها تعداد 280 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خیانت زناشویی (MIQ مرامی و خادمی، 1392) خودکنترلی تانجی (SCQ، تانجی و همکاران، 2004) و صفات تاریک شخصیت (SD3 جنسون و وبستر، 2010) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که صفات تاریک شخصیت بصورت مستقیم بر خیانت زناشویی تاثیر دارد (01/0p<). همچنین صفات تاریک شخصیت به طور غیرمستقیم و با میانجی گری خودکنترلی بر خیانت زناشویی تاثیر دارد(01/0p<). شاخص های برازش نیز نشان داد مدل پژوهش از برازش مناسب برخوردار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خودکنترلی نقش میانجی در ارتباط بین سه گانه تاریک شخصیت با خیانت زناشویی دارد.
نقش واسطه ای بی حوصلگی در رابطه بین توانایی های شناختی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
7 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی بی حوصلگی در رابطه بین توانایی های شناختی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر خرم آباد، 200 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه توانایی های شناختی، مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی و مقیاس آمادگی به اعتیاد بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که توانایی های شناختی بر آمادگی به اعتیاد اثر مستقیم معناداری داشت و بی حوصلگی در این رابطه نقش واسطه ای معناداری داشت. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود سیستم های آموزشی در راستای بهبود و پوشش توانایی های شناختی گام برداشته و به سازه های مرتبط و مؤثر بر آن توجه داشته باشند، که زمینه برای کاهش بی حوصلگی فراهم شود و نتیجه آن می تواند کاهش آمادگی به اعتیاد باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر تنظیم هیجانی و تاب آوری مادران دارای کودکان با اختلال بیش فعالی/کمبود توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر تنظیم هیجانی و تاب آوری مادران دارای کودکان با اختلال بیش فعالی/کمبود توجه انجام شد. روش و مواد: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای کودکان بیش فعالی-نقص توجه 3 تا 7 ساله شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند، که از بین آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای و گروه آزمایش طرحواره درمانی 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) و تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت بین طرحواره درمانی و گروه درمان شناختی رفتاری در سطح 05/0 برای مؤلفه های تمرکز مجدد مثبت وارزیابی مجدد مثبت معنی دار می باشد بنابراین با توجه به میانگین های مرحله پس آزمون می توان گفت روش طرحواره درمانی تاثیر معنادار بیشتری بر تغییر مؤلفه های تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت نسبت به گروه درمان شناختی رفتاری داشته است. همچنین نتایج نشان داد تفاوت بین طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری در سطح 05/0 برای تاب آوری معنی دار می باشد بنابراین با توجه به میانگین های مرحله پس آزمون می توان گفت طرحواره درمانی نسبت به گروه درمان شناختی رفتاری تاثیر معنادار بیشتری بر تغییر تاب آوری داشته است. همچنین پژوهش حاضر نشان داد که درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی در مرحله پیگیری می تواند باعث بهبود متغیرهای پژوهش در مادران دارای کودکان با اختلال بیش فعالی/کمبود توجه شود. نتیجه گیری: این مطالعه تاثیر قابل توجه طرحواره درمانی بر درمان شناختی رفتاری در بهبود تنظیم هیجانی و تاب آوری در مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/کمبود توجه را نشان می دهد. یافته ها نشان می دهد که هر دو روش درمانی مفید هستند، اما طرحواره درمانی بهبود بیشتری در متغیرهای اندازه گیری شده دارد که در طول زمان نیز پایدار می ماند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر پریشانی روانی و تنظیم هیجانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
160 - 174
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرح واره درمانی بر پریشانی روانی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شهر تهران در سال 1402 انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران تشکیل دادند که از بین آنها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش با استفاده از طرح واره درمانی، 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984)، پریشانی روانی (کسلر، 2002) و تنظیم هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) بودند. یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر مولفه های پریشانی روانی (اضطراب، افسردگی و تنیدگی) افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که طرحواره درمانی باعث کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجانی مثبت در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان طرحواره درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت بهبود پریشانی روانی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد.
نقش میانجی خودشفقت ورزی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
25 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودشفقت ورزی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی در دانش آموزان دختر بود. روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر 20-15 ساله شهرستان کاشان در سال تحصیلی1403-1402بود که از میان آنها تعداد 220 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس پریشانی روان شناختی (DASS-21، لاویبوند و لاویبوند، 1995)، پرسشنامه خودشفقت ورزی (SCQ، نف، 2003)، پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF، سازمان جهانی بهداشت، 1996) و فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF، یانگ، 1999) استفاده شد. داده ها به وسیله تحلیل معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تمام طرحواره ها بر کیفیت زندگی و خودشفقت ورزی به صورت منفی و معنا دار و بر پریشانی روان شناختی به صورت مثبت و معناداری اثر مستقیم دارند (05/0>p). همچنین، خودشفقت ورزی به صورت مثبت و معنادار بر کیفیت زندگی و به صورت منفی و معنادار بر پریشانی روان شناختی اثر مستقیم دارد و تمام حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه، به طور غیرمستقیم، می توانند بر کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی تأثیر بگذارند (05/0>p). مدل از برازش مطلوب برخوردار بود. می توان نتیجه گرفت که خودشفقت ورزی میان حوزه های طرحواره ای با کیفیت زندگی و پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر نقش میانجی گری ایفا می کند .
نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
59 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان سازمان بازرسی شهرداری تهران در سال 1401 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 220 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF، یانگ و همکاران، 2003)، مقیاس ملال محیط کار (DUBC، ریجسیگر و همکاران، 2012) و بهزیستی روانشناختی (RSPWB، ریف، 1995) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر بهزیستی روانشناختی اثر منفی و معنادار و طرحواره های ناسازگار اولیه بر ملال شغلی اثر مثبت و معنادار داشت (01/0p<). همچنین اثر طرحواره های ناسازگار اولیه به واسطه ملال شغلی بر بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و ملال شغلی نقش کلیدی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی کارکنان دارند و توجه بیشتر مراکز مشاوره به این متغیر ها در جهت بهبود عملکرد کارکنان سازمان ضروری بنظر می رسد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
151 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بهبودیافتگان از بیماری کووید-19 که در سه ماه دوم سال 1400 از بیمارستان امام رضا (ع) در مشهد، مرخص شده بودند، بود که از بین آنان تعداد 24 نفر، 12 نفر در گروه گواه و 12 در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های فاجعه پنداری سولیوان و همکاران (1995، PCS) و بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003، SWS) و پروتکل درمان پذیرش و تعهد هیز و همکاران (2006) در 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. درنتیجه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبودیافتگان دوره کووید-19، مورد توجه قرار داده شود.
شناسایی عوامل روانی – اجتماعی پیش از ازدواج بر موفقیت ازدواج: بررسی تجارب زیسته زنان و مردان متأهل موفق از دوره پیش از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
339 - 358
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات پیشین نشان می دهد شناسایی عوامل روانی و اجتماعی پیش از ازدواج از جمله؛ مسئولیت پذیری، بلوغ عاطفی، انعطاف پذیری، خوش بینی، تعهد به همسر و زندگی، صمیمیت زوجی، مدیریت مالی، انتظارات واقع بینانه، ارتباط مثبت و سازنده با خانواده های اصلی، احترام به خانواده اصلی در موفقیت ازدواج زوج ها تأثیر دارد و آشنایی پیش از ازدواج از عوامل مهم پیشگیری از مشکلات در رابطه است، اما بررسی این عوامل به شکل تجارب زیسته در جامعه مورد پژوهش، شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل روانی - اجتماعی پیش از ازدواج از نقطه نظر تجارب زیسته زنان و مردان متأهل موفق از دوره پیش از ازدواج انجام شد.
روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و به شیوه پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان موفق از دوره پیش از ازدواج شهرستان شهریار در سال 1400 بود. گروه نمونه با انتخاب 12 نفر (شناسایی از طریق فراخوان مجازی) دارای ازدواج موفق (5 مرد و 7 زن) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته (70 تا 90 دقیقه) تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. متن مصاحبه ها کلمه به کلمه پیاده شد و داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تجزیه و تحلیل مصاحبه ها منجر به 4 مضمون (عوامل فردی و شخصیتی، عوامل تعاملی زوج، عوامل مربوط به خانواده های اصلی و عوامل اجتماعی - فرهنگی و بافتی)، 30 زیر مضمون و 123 کد مفهومی شد.
نتیجه گیری: بنابراین، شناسایی و درک عوامل روانی - اجتماعی پیش از ازدواج مؤثر بر موفقیت ازدواج می تواند به عنوان الگو و مسیری برای موفقیت و سازگاری بهتر زوج ها قلمداد شود و برای روانشناسان و مشاوران در جهت تدوین کاربست مشاوره ازدواج، مفید واقع شود و در نهایت سلامت جامعه را به همراه داشته داشته باشد.
نقش واسطه ای ابعاد سرشتی شخصیت در رابطه سیستم های مغزی رفتاری با اعتیاد اینترنتی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
67 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری ابعاد ویژگی های سرشتی شخصیت در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اعتیاد اینترنتی در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه ی پژوهش حاضر کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه غیرانتفاعی اشرفی اصفهانی در سال ۱401 بودند. از بین دانشجویان این دانشگاه ها، ۳۴۶ دانشجو بر اساس نمونه گیری در دسترس، اطلاعات مورد نیاز پرسشنامه ی شخصیت گری ویلسون (1989)، پرسشنامه ی سرشت و منش کلونینجر (1994) و پرسشنامه ی اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از الگویابی معادله ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد پشتکار و نوجویی به صورت مثبت و آسیب پرهیزی به صورت منفی بر اعتیاد به اینترنت اثر دارند. رابطه بین پاداش وابستگی بر اعتیاد به اینترنت معنا دار نشد. اثر مستقیم سیستم های بازداری رفتاری با اعتیاد به اینترنت 371/0 و اثر مستقیم سیستم های فعال ساز رفتاری با اعتیاد به اینترنت 382/0- و هر دو در سطح 01/0 درصد معنادار است. همچنین اثر غیر مستقیم سیستم های بازداری رفتاری و فعال ساز رفتاری از طریق ابعاد شخصیتی سرشت هر دو معنا دار بود . رابطه غیر مستقیم فعال ساز رفتاری بر اعتیاد به اینترنت 146/0- و رابطه غیر مستقیم بازداری رفتاری بر اعتیاد به اینترنت 137/0+به دست آمد . در بین ابعاد شخصیتی سرشت نقش میانجی گری جزیی پشتکار تایید شد.
اثربخشی درمان خودکارآمدی هیجانی بر یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی درمان خودکارآمدی هیجانی بر یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر در سال تحصیلی 1402-1401 انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. به این منظور 30 نفر از بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اهواز، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله به ابزار پژوهش که شامل پرسشنامه های یادگیري خودراهبر فیشر و همکاران (2013) و پرسشنامه تمایز یافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1989)، پاسخ دادند. مشارکت کنندههای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت دوره درمانی خودکارآمدی هیجانی قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره) تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد درمان خودکارآمدی هیجانی باعث افزایش یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر گردیده است.(p<0/05). با توجه به نتایج حاصل از پژوهش می توان جهت بهبود یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر از درمان خودکارآمدی هیجانی سود جست.
هنجاریابی مقیاس اعتماد/بی اعتمادی/زودباوری معرفتی در جمعیت نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد معرفتی به معنی معتبر و متناسب دانستن اطلاعاتی است که از سمت دیگران می آید و با عوامل آسیب شناسی و درمانی روابطی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی پایایی، ساختار عاملی پرسشنامه اعتماد/بی اعتمادی/اعتبار معرفتی و روایی همگرا و واگرای این مقیاس از طریق رابطه بین نمرات EMTCQ (برای مثال، موضع معرفتی یک فرد) و دلبستگی، عملکرد انعکاسی، امنیت روانی و خودکارآمدی عمومی در دو مطالعه بود. در مطالعه اول، تعداد 510 آزمودنی و در مطالعه دوم، تعداد 310 آزمودنی شامل گروه سنی 14 تا 63ساله به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. آزمودنی های مطالعه اول در پلت فرم آنلاین پرسآل به پرسش های مقیاس EMCTQ و ویژگی های جمعیت شناختی (سن، جنس، سطح تحصیلات) و در مطالعه دوم، به پرسش های مقیاس EMCTQ و دلبستگی، عملکرد انعکاسی، امنیت روانی و خودکارآمدی عمومی پاسخ دادند. نتایج این مطالعه نشان داد مدل سه عاملی اعتماد/بی اعتمادی/اعتبار معرفتی در تحلیل عاملی اکتشافی و همچنین تأییدی، از برازش مطلوب برخوردار است. ضریب آلفای کرونباخ بیشتر از 70/0 و در حد رضایت بخش بود. ضریب بازآزمایی این پرسشنامه پس از سه ماه فاصله زمانی بین 69/0 تا 80/0 بود. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد نمرات اعتماد/بی اعتمادی/اعتبار معرفتی با عملکرد انعکاسی و خودکارآمدی عمومی رابطه ای مثبت و معنادار دارند. این رابطه بیانگر اعتبار همگرا مقیاس است. ساختار عاملی، اعتبار و پایایی پرسشنامه اعتماد/بی اعتمادی/اعتبار معرفتی برای کاربردهای پژوهشی و تشخیص های بالینی در حد قابل قبول هستند و می توان گفت پرسشنامه یادشده ابزاری مفید و معتبر برای انجام پژوهش های مرتبط با اعتماد معرفتی در حوزه های مختلف رابطه است.