فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the mediating role of anxiety in the relationship between parental conflict and adolescent sleep problems. Methods: A descriptive correlational design was employed using a sample of 404 adolescents from Pakistan, selected based on the Morgan and Krejcie table. Participants completed standardized questionnaires measuring perceived parental conflict, anxiety symptoms, and sleep disturbances. Data analysis was conducted using SPSS-27 for Pearson correlation analysis and AMOS-21 for Structural Equation Modeling (SEM). The assumptions of normality, linearity, and multicollinearity were confirmed prior to analysis. The SEM approach allowed for testing both direct and indirect pathways within the proposed mediation model. Findings: Results from Pearson correlation indicated significant positive associations between parental conflict and anxiety (r = .51, p < .001), anxiety and sleep problems (r = .55, p < .001), and parental conflict and sleep problems (r = .47, p < .001). The structural model demonstrated good fit indices (χ² = 204.38, df = 84, χ²/df = 2.43, GFI = 0.94, AGFI = 0.91, CFI = 0.96, TLI = 0.95, RMSEA = 0.059). SEM analysis showed that parental conflict significantly predicted anxiety (b = 0.38, p < .001) and sleep problems (b = 0.19, p < .001), while anxiety significantly predicted sleep problems (b = 0.42, p < .001). The indirect effect of parental conflict on sleep problems through anxiety was also significant (b = 0.16, p < .001), confirming the mediating role of anxiety. Conclusion: The findings indicate that anxiety is a significant mediator in the relationship between parental conflict and adolescent sleep disturbances. These results underscore the need for family-based and anxiety-focused interventions to address sleep problems in adolescents exposed to high-conflict home environments.
ارتباط بین والدین هلیکوپتری با نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند در نوجوانان: نقش تعدیل گر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
41 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین والدین هلیکوپتری با نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند در نوجوانان: نقش تعدیل گر جنسیت انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع نهم، دهم و یازدهم منطقه 2 شهر گرگان در سال 1402 بود که با استفاده از جدول مورگان 320 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های والدین هلیکوپتری پیستلا و همکاران (2020)، نیازهای بنیادین روانشناختی لاگاردیا و همکاران (2000) و رفتارهای جامعه پسند لوئیس پنر (2002) بود. داده های پژوهش با تحلیل رگرسیون چندگانه سلسه مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که والدین هلیکوپتری می تواند، نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند را پیش بینی کند (05/0>p). ضریب تعیین تعدیل شده نشان داد، والدگری هلیکوپتری توانست 23 درصد از واریانس نیازهای بنیادین روانشناختی و 30 درصد رفتارهای جامعه پسند را تبیین کند. همچنین جنسیت در رابطه والدین هلیکوپتری با نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند دختران نقش تعدیل کننده داشت. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت، عوامل مختلفی از جمله جنسیت و والدگری هلیکوپتری بر نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند دختران اثر می گذارند.
تاثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر عملکردهای اجرایی کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در حال حاضر به طور گسترده پذیرفته شده که فلج مغزی بسیار بیشتر از یک "اختلال در وضعیت و حرکت" است و اغلب با طیف گسترده ای از اختلالات، مانند اختلالات شناختی، ارتباطی و حسی_ادراکی همراه است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر عملکردهای اجرایی کودکان مبتلا به فلج مغزی صورت گرفت. روش کار: مطالعه حاضر از نوع آزمایشی دو گروهی بود. شرکت کنندگان کودکان مبتلا به فلج مغزی 7 تا 18 سال ساکن شهر تهران بودند، 36 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (tDCS) (هر گروه 18 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش10 جلسه 20 دقیقه ای به صورت پنج بار در هفته به مدت 2 هفته tDCS دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. ارزیابی با استفاده از پرسشنامه کارکردهای اجرایی BRIEF فرم والدین انجام شد و داده ها با استفاده از آزمون واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در گروه آزمایش زیر مولفه بازداری (7/2±26/77)، انتقال توجه (61/1±21/54)، کنترل هیجان (6/1 20±/80)، آغازگری (35/2±16/77)، حافظه کاری (14/2±20/54)، سازمان دهی (98/1±38/16) و نمره کل عملکرد اجرایی (73/92±3/170) بالاتر از گروه کنترل بوده است؛ این در حالی است که در زیر مولفه های برنامه ریزی (56/3±23/31) و کنترل (02/62±2/17) بود که این میزان از گروه کنترل پایین تر بوده است؛ با این وجود نتایج آزمون واریانس یک راهه نشان داد دو گروه به جز در زیرمولفه سازمان دهی در سایر زیرمولفه ها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشته اند (05/0≤P). نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد tDCS به عنوان یک وسیله کمکی برای توان بخشی کودکان فلج مغزی چشم انداز کاربردی خوبی دارد و اگرچه نتایج بررسی های این مطالعه معنادار نبود در زمینه تاثیر tDCSبر عملکردهای اجرایی شناختی کودکان مبتلا به فلج مغزی نیاز به مطالعات بیشتری وجود دارد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس بهزیستی جنسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
72 - 85
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس بهزیستی جنسی به اجرا درآمد. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ی 25 سؤالی محقق ساخته بود. قبل از تکمیل پرسشنامه ها، شرکت کنندگان به سؤالاتی در مورد وضعیت دموگرافیک، سلامت روانی و جسمی فعلی آن ها پاسخ دادند. برای بررسی روایی و پایایی ابزار به ترتیب از تحلیل عامل اکتشافی، تحلیل موازی و آلفای کرونباخ استفاده شده است. توجه به این نکته مهم است که مراحل ساخت پرسشنامه ی بهزیستی جنسی در دوران پاندمی کرونا صورت گرفت و لذا بخش عمده ای از فرایند جمع آوری اطلاعات از طریق ارزیابی آنلاین صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اندازه ی شاخص برابر با 927/0 و آزمون کرویت بارتلت (03/11572= X2 و 001/0>p) نیز معنادار است؛ بنابراین با توجه به کفایت نمونه برداری و معناداری آزمون بارتلت، داده ها برای تحلیل عاملی مناسب است. بر اساس KMO، عواملی که دارای ارزش ویژه بالاتر از 1 هستند می توانند به عنوان عوامل استخراج شوند و نتایج نشان می دهد که 4 عامل دارای ارزش ویژه بیشتر از یک هستند.همچنین مقادیر بارهای عاملی مشترک، برای همه متغیرهای مورد بررسی مقدار بزرگی را نشان می دهد و کوچکترین مقدار مشترک برابر با 52/0 است. در مجموع مقدار مشترک همه عبارات در حد مطلوب می باشد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در کنترل عواطف و تحمل ناکامی نوجوانان بد سرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
87 - 96
حوزههای تخصصی:
مقایسه مداخلات روان شناختی خودمراقبتی و خودشفقت ورزی بر اعتماد به نفس بیماران پیوند کلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی آموزش خودمراقبتی و خودشفقت ورزی بر اعتماد به نفس بیماران پیوند کلیه بود. روش شناسی: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود. جامعه آماری آن شامل تمامی بیماران دارای پیوند کلیه مراجعه کننده به بیمارستان رازی شهرستان رشت بود که در سه ماهه اول 1403 به پزشکان بخش اورولوژی و دیالیز جهت پیگیری های درمان مراجعه داشتند و تعداد آن ها 176 نفر بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 45 نفر بود. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه اعتماد به نفس سرمد و همکاران (1390) استفاده شد. جلسات خودمراقبتی و خودشفقت ورزی در 8 جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه به ترتیب براساس پروتکل اورم (2001) و گیلبرت (2009) در گروه های آزمایش به اجرا در آمدند. از روش آماری تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین اثربخشی آموزش خودمراقبتی و برنامه آموزشی خودشفقت ورزی بر سطح اعتماد به نفس افراد وجود دارد (05/0>p) و آموزش خودشفقت ورزی در بهبود عزت نفس بیماران پیوند کلیه در مقایسه با آموزش خوددلسوزی مؤثرتر بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که کاربرد مداخلات روانشناختی با تمرکز بر خودشفقت ورزی، همراه با آموزش اصول خودمراقبتی، می تواند رویکردی جامع برای بهبود وضعیت روانی و اعتماد به نفس بیماران پیوند کلیه فراهم کند.
بررسی تأثیر فناوری های دیجیتال بر صمیمیت زناشویی با تأکید بر نظریه مثلث عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یک مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه مثلث عشق استرنبرگ بر صمیمیت زناشویی در بستر استفاده از فناوری های دیجیتال است. روش شناسی: این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه با گروه کنترل بود. نمونه شامل ۳۰ زن متأهل ساکن تهران بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام ۱۵ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش در ده جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش روان شناختی شرکت کرد. ابزار اندازه گیری، مقیاس صمیمیت زناشویی بود و داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در نمرات صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.001). میانگین نمرات گروه آزمایش از مرحله پیش آزمون به پس آزمون افزایش چشمگیری یافت و در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. نتایج آزمون بونفرونی نیز معناداری تفاوت بین مراحل مختلف را در گروه آزمایش تأیید کرد. نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر نظریه استرنبرگ منجر به افزایش معنادار صمیمیت زناشویی و پایداری آن در بلندمدت شد. این نتایج نشان می دهد آموزش های ساختاریافته در حوزه مهارت های ارتباطی دیجیتال و هیجانی می تواند کیفیت روابط زناشویی را در دوران دیجیتال بهبود بخشد.
نیازسنجی و طراحی محتوای آموزش محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان با هدف ارتقاء سلامت روان در رفتار آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۲۳۷-۲۱۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: یک عامل مهم در ارزیابی و درمان محکومین به جرائم مواد مخدر، بررسی سلامت روان آن ها است.آموزش و توانمندسازی محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان می تواند به صورت پیشگیرانه عمل کرده و از تداوم بروز جرم و اعتیاد پس از آزادی آن ها جلوگیری کند. در مورد طراحی بسته آموزشی جهت ارتقای سلامت روان در رفتار محکومین به جرائم مواد مخدر، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف نیازسنجی و طراحی محتوای آموزشی ویژه محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار با هدف ارتقا سلامت روان در رفتار آن ها انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع داده ها، آمیخته از نوع اکتشافی و تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل اسناد و مدارک علمی منتشر شده در حوزه سلامت روان زندانیان از سال 2012 تا 2024 میلادی و خبرگان دانشگاهی و سازمانی به تعداد 18 نفر بودند که با استفاده از اصل اشباع نظری و روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش خبرگان، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از روش تحلیل مضمون (مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر) و نرم افزار Maxqda استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، نیازهای آموزشی محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار شامل آگاهی درباره اعتیاد و اثرات آن، مهارت های ارتباطی، مهارت های اجتماعی، مهارت های مدیریت خشم و احساسات، مهارت حل تعارض، مهارت های مقابله با استرس، مهارت افزایش تاب آوری روانی و مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، برگزاری برنامه های آموزشی در قالب گروه های گفتگو و کارگاه های متمرکز بر آگاهی از اعتیاد، مهارت های ارتباطی و اجتماعی برای محکومین به جرائم مواد مخدر می تواند سلامت روان در رفتار آن ها را ارتقا دهد.
بررسی رابطه اعتیاد به اینترنت بر افسردگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان اردبیل سال تحصیلی 1404-1403
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
47 - 55
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش اعتیاد به اینترنت بر افسردگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم اردبیل انجام یافته بود. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. از لحاظ روش گردآوری اطلاعات روش تحقیق حاضر توصیفی می باشد. برای تعیین رابطه ی متغیرها از تحقیق توصیفی- همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش اموزان دختر دوره دوم مقطع متوسطه شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود. با توجه به آمار ارائه شده توسط اداره آموزش وپرورش شهرستان اردبیل 1865 نفر در این شهرستان مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری تصادفی طبقه ای می باشد. با توجه به حجم جامعه اماری شناسایی شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 319 نفر تعیین گردیده بود. ابزار اندازه گیری این پژوهش آزمون اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ(1998)، پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II (1961) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در امار توصیفی از شاخص های فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، واریانس و در آمار استنباطی برای بررسی نحوه توزیع داده ها از آزمون کلوموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی تأثیر اعتیاد به اینترنت بر متغیرهای وابسته از رگرسیون خطی چندگانه و نرم افزار spss 27 استفاده شد. با توجه به نتایج تحلیل شاخص های برازندگی مدل پژوهش، از آنجا که مقادیر آلفای کرونباخ، rho_a و CR در تمامی متغیرها بیشتر از 7/0 و مقدار AVE بیشتر از 5/0 است، پایایی و روایی در داده ها به تأیید رسیدند. نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به ضرایب همبستگی بدست آمده برای رابطه اعتیاد به اینترنت و اضطراب (355/0) ، و افسردگی (555/0) می توان نتیجه گرفت که بین اعتیاد به اینترنت و افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
مدل ساختاری انعطاف پذیری روانشناختی بر اساس صمیمیت خانواده و سازگاری اجتماعی با میانجی گری بهزیستی اجتماعی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
203 - 216
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در بیشتر موارد طلاق همراه با تنش در خانواده ها به وقوع می پیوندد که مشکلات متعدد رفتاری و روانی را برای زنان مطلقه به وجود می آورد. لذا چگونگی مدیریت این مشکلات و نحوه مقابله در برابر آنها، نیازمند شناخت متغیرهای روان شناختی مرتبط است. بنابراین هدف از این پژوهش تدوین مدل ساختاری انعطاف پذیری روانشناختی بر اساس صمیمیت خانواده و سازگاری اجتماعی با میانجی گری بهزیستی اجتماعی در زنان مطلقه بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مطلقه شهر تهران در سال 1402-1403 بود. بنابراین نمونه پژوهش 350 (350n=) نفر برآورد شد که با در نظر گرفتن احتمال افت و ماهیت پژوهش (ارائه مدل) 20 درصد به این نمونه اضافه شد و نمونه به 420 نفر افزایش یافت. روش نمونه گیری هدفمند بود. بر این اساس تعداد 409 پرسشنامه قابل تحلیل بودند. جهت جمع آوری داده از پرسشنامه های استاندارد انعطاف پذیری شناختی دنیس، وندروال و جیلون (2010)؛ بهزیستی اجتماعی کیز (1998)؛ سازگاری اجتماعی بل (1945) و صمیمیت خانواده تامپسون و واکر (1983) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین انعطاف پذیری روانشناختی با صمیمیت خانواده، سازگاری اجتماعی و بهزیستی اجتماعی در سطح (01/0p<) در زنان مطلقه وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای صمیمیت خانواده، سازگاری اجتماعی و بهزیستی اجتماعی توان پیش بینی انعطاف پذیری روانشناختی در سطح (01/0p<) را دارند و در نهایت نتایج نشان داد که مدل دارای برازندگی ساختاری می باشد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش همسوی با یافته های پیشین نشان داد، صمیمیت خانواده، سازگاری اجتماعی و بهزیستی اجتماعی در پیش بینی انعطاف پذیری روانشناختی زنان مطلقه نقش دارند.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی بود. جامعه آماری مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی ارومیه در سال 1401 بودند. بدین منظور 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش از طریق 8 کلاس هفتگی 90 دقیقه ای جلسات روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال، ویلیامز و تیزدل، 2002) را دریافت نمود. سپس داده ها با پرسشنامه های پس آزمون تنظیم هیجانی شناختی (گارنفسکی، کریج و اسینهوون، 2001)، عدم تحمل ابهام (باهر و داگاس، 2002) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و ووندروال، 2010) جمع آوری و با نرم افزار (SPSS V. 28) و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که کاربرد درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث اثربخشی مثبت و معنادار بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری روان شناختی شده و توسعه و تقویت این سه متغیر در در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر شد. این اثربخشی در سطح آماری 1 درصد و با اطمینان 99 درصد قابل قبول و معنادار بود (P<0.01). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که با کمک درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می توان باعث کنترل ذهن در مبتلایان دچار اضطراب فراگیر شد و آن ها را به زندگی معمول و نرمال در کنار خانواده و جامعه برگرداند.
اثربخشی آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی بر بهزیستی روان-شناختی مادران و کاهش شدت علائم اختلال طیف اوتیسم کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۹۲-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی بر بهزیستی روان شناختی مادران و کاهش شدت علائم اختلال طیف اوتیسم کودکان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسمی مراجعه کننده به مرکز آموزشی و توانبخشی عاطفه در شهر رفسنجان در سال 1402 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت هدفمند 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی به صورت 8 جلسه هفتگی 45 دقیقه ای ارائه شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (PWB؛ 1989) و مقیاس سنجش علائم اوتیسم گیلیام (GARS؛ 1994) بود. روش تحلیل این پژوهش، آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون علائم اوتیسم کودک دو گروه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد در حالی که بین میانگین پس آزمون بهزیستی روان شناختی مادران دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. د ر نتیجه گیری می توان گفت آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی می تواند به والدین کمک کند تا شیوه های تربیتی موثرتری برای کاهش کاهش علائم اوتیسم در کودکان خود به کار بگیرند.
مقایسه میزان اعتیاد به گوشی های هوشمند و خودکنترلی در دانشجویان با و بدون نشانه های افسردگی و اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه میزان اعتیاد به گوشی های هوشمند و خودکنترلی در دانشجویان با و بدون نشانه های افسردگی و اضطرابی انجام شد. نوع پژوهش توصیفی و روش آن نیز علی – مقایسه ای بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1402 – 1403 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 260 نفر (130 نفر در گروه با نشانه های افسردگی و اضطرابی و 130 نفر بدون این نشانه ها) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی بک (1996، BDI) و اضطراب بک (1990، BAI)، پرسش نامه اعتیاد به گوشی های هوشمند کوون و همکاران (2013، SAS) و پرسش نامه خودکنترلی – فرم کوتاه شده تانجی و همکاران (2004، BSCS) بود. روش تحلیل این پژوهش تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) بود. یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان اعتیاد به گوشی های هوشمند و خودکنترلی در دانشجویان مبتلا و غیر مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی تفاوت معناداری وجود داشت (05/0P<). میانگین نمرات گروه دانشجویان مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی در میزان اعتیاد به گوشی های هوشمند و خرده مقیاس های آن بالاتر از گروه دانشجویان غیر مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی بود (05/0P<). همچنین میانگین نمرات گروه دانشجویان مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی در میزان خودکنترلی پائین تر از گروه دانشجویان غیر مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی بود (05/0P<). این نتایج بر اهمیت توجه به مشکلات روانی در تبیین رفتارهای مرتبط با استفاده از گوشی های هوشمند تأکید دارد.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر هنر درمانی بیانی بر تنظیم هیجانی و سلامت روان دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر هنر درمانی بیانی بر تنظیم هیجان و سلامت روان دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش از آزمون- پس از آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی دانشگاه آزاد تربت جام در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صوت تصادفی در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش جای دهی شدند. جهت جمع آور داده ها از پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996، JASA)، پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003، ERQ)، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ (1978، GHQ) و پروتکل هنر درمانی بیانی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تنظیم هیجان و سلامت روان در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. در نتیجه می توان عنوان داشت هنر درمانی بیانی از قابلیت عملی خوبی برای تنظیم هیجانی و سلامت روان برخوردار بوده و می تواند به عنوان یک گزینه درمانی از سوی روانشناسان مورد استفاده قرار گیرد؛ و بدین طریق نقش مؤثری را بر افزایش توانمندی های روان شناختی دانشجویان دارای اضطراب اجتماعی به جا گذارد.
Structural Equation Modeling of Marital Conflicts Based on Early Maladaptive Schemas, Gender Stereotypes, and Emotional Needs with the Mediation of Coping Styles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to develop and test a structural equation model for predicting marital conflict based on early maladaptive schemas, gender stereotypes, and emotional needs, with the mediating role of coping styles. Methods and Materials: The research adopted a correlational design using structural equation modeling. The statistical population included 1,760 married men and women with marital conflicts who had sought counseling services in Tehran in 2024. Using purposive sampling, 500 participants were selected who had been married for at least six months and voluntarily completed six standardized questionnaires: the Marital Conflict Questionnaire (MCQ), Young Schema Questionnaire-Short Form, Bem Sex Role Inventory (short form), Emotional Needs Questionnaire, Young-Rigg Schema Avoidance Inventory, and Young’s Overcompensation Inventory. Data were analyzed using SmartPLS software through both descriptive and inferential statistics, including path coefficients and indirect effects. Findings: The results showed that disconnection and rejection schema (β = 0.413, p < 0.001), other-directedness (β = 0.214, p < 0.001), avoidance coping (β = 0.217, p < 0.001), and overcompensation coping (β = 0.122, p = 0.010) were significant direct predictors of marital conflict. Emotional needs significantly predicted both avoidance (β = 0.175, p = 0.014) and overcompensation coping (β = 0.246, p < 0.001). Gender stereotypes also played a role, with neutrality negatively predicting marital conflict (β = –0.229, p < 0.001). Mediation analysis confirmed significant indirect effects of impaired autonomy and emotional needs on marital conflict via avoidance coping, and of impaired limits and over-vigilance via overcompensation coping (p < 0.05). However, several indirect paths through gender stereotypes were not statistically significant. Conclusion: The findings support a comprehensive model where early maladaptive schemas, emotional needs, and gender stereotypes predict marital conflict through maladaptive coping styles. These insights can inform schema-based couple therapy by addressing cognitive-emotional vulnerabilities and promoting healthier coping mechanisms in marital relationships.
راهبردهای اقتصادی - اجتماعی جلب مشارکت سازمان های مردم نهاد در پیشگیری همگانی از اعتیاد با رویکرد اجتماع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۲۶۲-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با واکاوی چالش های سازمان های مردم نهاد به ارائه راهبردهای اقتصادی- اجتماعی جلب مشارکت آنان در زمینه ی پیشگیری از اعتیاد پرداخت. روش: داده های پژوهش با روش نظریه داده بنیاد و مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 20 نفر از مؤسسان، کارشناسان و فعالان سمن های استان اصفهان به شیوه ی نمونه گیری نظری و هدفمند گردآوری شد. یافته ها: تحلیل رونوشت متن مصاحبه ها و با انجام سه مرحله کدگذاری منجر به شناسایی 80 کد توصیفی، 16 مقوله محوری و 4 مقوله هسته ای با عنوان چالش های اقتصادی- اجتماعی و راهبردهای اقتصادی-اجتماعی شد. به طور خاص، 8 مؤلفه ی چالش برانگیز اقتصادی- اجتماعی مشارکت سمن ها در پیشگیری از اعتیاد عبارت بودند از: عدم پایداری منابع تأمین مالی و وابستگی به کمک های دولت، چالش های جذب و نگه داشت سرمایه های انسانی، عدم کفایت سرمایه های علمی و مهارت تخصصی، فقدان نظام حقوق و مزایای مشخص و مستمر، اعتماد ناکافی جامعه و دولت به سمن ها، ناهمگرایی دولت و عدم حمایت قانونی از سمن ها، گرایش ضعیف به همکاری داوطلبی و نظارت و کنترل سخت گیرانه انتظامی-امنیتی. همچنین، 8 راهبرد جلب مشارکت سمن ها عبارت بودند از: حمایت و تأمین مالی از محل بودجه عمومی، تصویب قوانین و تسهیل اعطای وام های بلاعوض، اعطای کمک های غیرنقدی، تسهیل دریافت کمک های بین المللی، تصمیم سازی سمن ها در سیاست گذاری های اجتماعی، بسترسازی همگرایی جامعه و دولت با سمن ها، انعکاس و انتشار اثربخشی عملکرد سمن ها و فرهنگ سازی اعتماد به سمن ها. نتیجه گیری: سمن ها در زمینه ی پیشگیری از اعتیاد دیگر یک وسیله جانبی برای دولت نیستند بلکه یک ضرورت هستند که دولت می بایست قابلیت های آن ها را پرورش و تقویت نماید.
اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه نگر بر شایستگی اجتماعی و همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۷
61 - 74
حوزههای تخصصی:
اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با نمود رفتارهای قانون شکنانه و پرخاشگرانه سبب تخریب عملکرد تحصیلی یا اجتماعی نوجوان می شود. این نوجوانان بر رفتار خود کنترل کمی داشته که این روند توانایی های آنان را مختل می کند. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر شایستگی اجتماعی و همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. در پژوهش حاضر 35 دانش آموز مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی ده هفته در ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از سیاهه رفتاری- هیجانی کودکان و نوجوانان (CABEI) (آخنباخ و رسکورلا، 2001)، پرسشنامه شایستگی اجتماعی (SCQ) (فلنر، لیاس و فیلیپس، 1990) و پرسشنامه همجوشی شناختی (CFQ) (گیلاندرز و همکاران، 2014) استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر شایستگی اجتماعی (0/0001>P؛ 0/69=Eta؛ 74/11=F) و همجوشی شناختی (0/0001>P؛ 0/56=Eta؛ 39/71=F) نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با بهره گیری از شناختن هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی، بازارزیابی شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود شایستگی اجتماعی و کاهش همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۷
143 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شرق تهران در فصل تابستان 1402 تشکیل دادند. در این پژوهش تعداد 36 نوجوان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 نوجوان در گروه آزمایش و 18 نوجوان در گروه گواه). نوجوانان دختر حاضر در گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی ده هفته در ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه وسواسی- جبری مادزلی (MOCQ)، پرسشنامه پریشانی روان شناختی (PDQ) و پرسشنامه ناگویی هیجانی (AQ) استفاده شد. داده های با تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر پریشانی روان شناختی (0/0001>P؛ 0/61=Eta؛ 54/47=F) و ناگویی هیجانی (0/0001>P؛ 0/67=Eta؛ 68/09=F) نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی تأثیر معنادار دارد. در نتیجه درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با بهره گیری از فنونی همانند بازشناسی هیجان های اولیه و ثانویه، ردیابی تجارب هیجانی و پرهیز از اجتناب هیجانی و شناختی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مورد استفاده قرار گیرد.
اثر بسته بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی بر فعالیت بدنی کودکان چاق
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فعالیت بدنی یکی از مولفه های مهم در درمان کودکان چاق محسوب می شود و بنابراین ارتقاء آن اهمیت بسیاری دارد. هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثر بسته بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی بر فعالیت بدنی کودکان چاق انجام شد. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با پیش-آزمون، پس-آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه مراجعه کنندگان به مراکز سلامت ایرانیان-شهر اصفهان در فاصله نیمه دوّم سال 1400 تا نیمه نخست سال 1401 بودند. 45 زوج والد-کودک چاق به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده به 2 گروه آزمایش (22 زوج) و گواه (23 زوج)، گمارده شدند. کلیه والدین مونث و میانگین سن آنها 64/34 سال بود. متوسط سن کودکان از هر 2 جنسیّت 41/9 سال بود. همزمان با سنجش های هفتگی قد و وزن 2 گروه، گروه آزمایش 11 جلسه 45 دقیقه ای آموزش بسته بازی درمانی را دریافت نمودند ولی گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت ننمودند. ابزار سنجش مقیاس لذت از فعالیت بدنی (مور و همکاران، 2009)، بود. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 29 و روش های آماری مجذور کای و تحلیل واریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 0۵/0 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند میان 2 گروه تفاوت معناداری از لحاظ داده های جمعیت شناختی وجود ندارد. همچنین مشخص شد بسته بازی درمانی بر ارتقاء فعالیت بدنی کودکان چاق تاثیر معناداری (05/0>P)، دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، آموزش بسته بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی تاثیر معناداری بر ارتقاء فعالیت بدنی کودکان چاق دارد و بنابراین می توان از آن در ارتقاء فعالیت بدنی کودکان چاق استفاده نمود.
شناسایی فانتزی ها و دفاع های ناخودآگاه مشترک مؤثر در تناسب و تعارض زناشویی: یک مطالعه موردی پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: بر اساس نظریه های روانکاوی فانتزی ها و دفاع های ناخودآگاه مشترک منبع اصلی جذابیت، تناسب زناشویی و همین طور منشأ تعارضات زوجی هستند. بااین وجود مطالعات انجام شده بر روی این مفاهیم محدود است درحالی که با شناسایی و تحلیل این مکانیسم های ناخودآگاه، زوج درمانگران می توانند به زوجین کمک کنند تا ریشه های تعارضات خود را درک کرده و به سمت روابط سالم تری حرکت کنند. هدف: این پژوهش با هدف شناسایی فانتزی ها و دفاع های ناخودآگاه مشترک مؤثر در تناسب و تعارض زناشویی در قالب یک مطالعه پدیدار شناختی انجام شد. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. جامعه ی مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل تمام زوج های دارای تعارض زناشویی بود که در طول سال 1403 به مراکز مشاوره و روانشناسی تبریز مراجعه کرده اند. نمونه پژوهش یک زوج بود که به روش هدفمند انتخاب شد. اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته بر اساس اصل اشباع جمع آوری شد. داده ها از طریق تحلیل تفسیری پدیدار شناختی (IPA) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: فانتزی های ناخودآگاه مشترک زوج در پنج نوع اختصاصی: ترس و اجتناب، قدرت و کنترل، تأیید و پذیرش، محرومیت و ناکامی و سرزنش و ناارزنده سازی خود در مقابل سرزنش و ناارزنده سازی همسر و دفاع های ناخودآگاه مشترک زوج در سه نوع همانندسازی فرافکنانه مکمل، متقابل و همخوان شناسایی شد. همچنین اجتناب از صمیمیت مهم ترین دفاع زوج مورد مطالعه، تشخیص داده شد که به تداوم تعارشان دامن می زد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش فانتزی ها و دفاع های ناخودآگاه زوج منجر به تناسب ناخودآگاه و همین طور ایجاد چرخه معیوب تعارضات در ارتباط آن ها شده بود. این یافته می تواند دریچه ای برای فهم بهتر پیچیدگی های روابط زوجی و غنای زوج درمانی باشد.