ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۲۲۱.

The Relationship Between Sexist Parenting Style and Cognitive Emotion Regulation Styles in Men With Perpetration of Domestic Violence Against Women(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Domestic Violence sexist parenting style Cognitive Emotion Regulation Structural Equation Modeling men perpetrators

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۶۷
Objective: This study aimed to investigate the relationship between sexist parenting style, cognitive emotion regulation strategies, and the perpetration of domestic violence against women by married men. Methods and Materials: A correlational design was used involving 300 married men selected through convenience sampling from medical centers in Qazvin. Participants completed the Mohseni Tabrizi Domestic Violence Questionnaire and the Garnefski Cognitive Emotion Regulation Questionnaire. Descriptive statistics, Pearson correlations, and structural equation modeling using LISREL 8.80 were conducted to analyze the data. Model fit was assessed using indices including Chi-square, RMSEA, CFI, and TLI. Findings: Results indicated that sexist parenting style was positively associated with domestic violence perpetration (β = .51, p < .001). Maladaptive cognitive emotion regulation strategies were also significantly associated with increased violent behavior (β = -.39, p < .001). Model fit indices demonstrated a good fit (χ²/df = 1.41, RMSEA = .037, CFI = .97, TLI = .96). Additionally, sexist parenting and emotion regulation interacted positively in predicting violence, suggesting that both factors jointly contribute to abusive behavior. Conclusion: The findings underscore the critical role of sexist parenting and maladaptive cognitive emotion regulation strategies in perpetuating domestic violence against women. These results highlight the need for preventive interventions focusing on gender-sensitive parenting practices and training in adaptive cognitive emotion regulation strategies among men to reduce the prevalence of domestic violence.
۲۲۲.

Impact of a Forgiveness-Based Intervention on Marital Commitment and Trust Restoration(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: forgiveness-based intervention Marital commitment trust restoration

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۸۳
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a forgiveness-based intervention in enhancing marital commitment and restoring trust among married individuals experiencing relational distress. Methods: A randomized controlled trial was conducted with 30 married participants from Indonesia, randomly assigned to either an intervention group (n = 15) or a control group (n = 15). The intervention group received six structured forgiveness-based therapy sessions over six weeks, while the control group received no intervention. Standardized measures of marital commitment and trust were administered at three time points: pre-test, post-test, and five-month follow-up. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc tests, with SPSS version 27. Findings: Results from repeated measures ANOVA revealed significant time × group interaction effects for marital commitment (F(2, 54) = 17.12, p < .001, η² = .39) and trust (F(2, 54) = 19.68, p < .001, η² = .42). Bonferroni post-hoc analyses indicated that both marital commitment and trust significantly increased from pre-test to post-test (p < .001) and were maintained at the five-month follow-up (p < .001), with no significant decline between post-test and follow-up (p > .05). Conclusion: The therapeutic gains were not only immediate but also sustained over time, supporting the use of structured forgiveness interventions in marital counseling settings. These findings highlight the potential of forgiveness as a valuable tool in relationship repair and emotional healing.
۲۲۳.

Analyzing Mental Constructs of Communication in Iranian Couples(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: mental construct marriage Empathy Satisfaction

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۶۵
Objective: The aim of this study is to examine the sources that shape mental constructs in the minds of the participants and their strategies for bringing their own lives closer to that of a successful marriage. Methods: This study employs a qualitative method. Research data were collected through 30 in-depth interviews with 15 Tehranian couples. The data were coded using MAXQDA software, version 2020. The number of participants was determined upon reaching saturation. In the first stage of coding, a total of 860 codes or initial concepts were extracted from the interview transcripts. Findings: The findings of the study indicate that mental constructs of marriage are acquired, modifiable, and constructed entities that are the result of family upbringing and parental relationships, the dominant society and culture, and personal experiences after marriage. The strategies provided by participants for maintaining or achieving a successful marriage amounted to 51 suggestions and strategies, with the highest levels of agreement and recurrence around concepts such as patience, mutual respect, learning problem-solving skills, self-restraint, and communication. Conclusion: This study highlights that mental constructs of successful marriage are shaped by family, lived experiences, and societal influences, emphasizing the importance of empathy, mutual respect, and communication for marital satisfaction and stability.
۲۲۴.

اثربخشی بسته آموزش تلفیقی مبتنی بر درمان چشم انداز زمان و درمان مثبت نگر بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی بهزیستی روانشناختی درمان چشم انداز زمان درمان مثبت نگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۸
زمینه: درمان چشم انداز زمان با تغییر در نحوه ادراک زمان، به افراد کمک می کند تا تعادل بهتری میان گذشته، حال و آینده خود ایجاد کرده و از تجربیات منفی فاصله بگیرند، درحالی که درمان مثبت نگر با تقویت نقاط قوت و افزایش احساسات مثبت، افراد را به سمت بهزیستی روانشناختی هدایت می کند. با وجود اثربخشی هر یک از این رویکردها به صورت مجزا، مطالعات کافی در مورد تلفیق آن ها و بررسی تأثیر هم افزایی این ترکیب بر روی بیماران افسرده وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بسته آموزشی تلفیقی مبتنی بر درمان چشم انداز زمان و درمان مثبت نگر بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی بیماران افسرده انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره امین وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1401 بودکه از میان 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. ابزارهای جمع آوری داده شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف، 2002) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش تلفیقی مبتنی بر درمان چشم انداز زمان و درمان مثبت نگر منجر به افزایش کیفیت زندگی در افراد افسرده شود (01/0 >p)؛ همچنین آموزش تلفیقی در ارتقای بهزیستی روانشناختی مؤثر بود (01/0 >p) و نتایج این تأثیر در بازه زمانی 2 ماهه نیز پایدار بود (01/0 >p). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش توصیه می شود مسئولین نظام بهداشت و سلامت جامعه، با انجام مطالعات عمیق تر، ضمن رصد و پایش عوامل مؤثر بر افسردگی، بر شیوه های بهبود کیفیت زندگی، بیماران افسرده متمرکز شوند و با ایجاد بانک اطلاعات بیماران دارای اختلال افسردگی، برنامه های مدونی را برای درمان پیش بینی نمایند.
۲۲۵.

مقایسه سوگیری توجه در افراد دارای نشانه های اختلال وسواسی-اجباری (شستوکننده ها، وارسی کننده ها) نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال وسواسی-اجباری اختلال اضطراب فراگیر افراد بهنجار سوگیری توجه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۴۲
زمینه: افراد مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و اضطراب فراگیر از سوگیری توجه رنج می برند. در این راستا، فقدان مطالعات مشابه در بررسی سوگیری توجه در گروههای مورد مطالعه، مقایسه وضعیت سوگیری توجه در گروه های با اختلال با افراد بهنجار را ضرورت می بخشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سوگیری توجه در افراد دارای نشانه های اختلال وسواسی-اجباری (شستشوکننده ها، وارسی کننده ها)، اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای (پس- رویدادی) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. جهت تعیین حجم نمونه، از بین پاسخدهندگان، به صورت هدفمند 15 نفر برای هر یک از چهار گروه (شستشوکننده ها، وارسی کننده ها، اضطرابی ها و بهنجار) انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های وسواسی-اجباری (مادزلی، 1997) و اضطراب (بک، 1990) به روش در دسترس جهت غربالگری دانشجویان با اختلال توزیع شد. در نهایت آزمون استروپ هیجانی (استروپ، 1935) با چهار دسته واژه شامل واژه های انزجاری، اضطرابی، وارسی و خنثی به منظور بررسی سوگیری توجه بر روی این افراد اجرا گردید. پس از اجرای آزمون ها داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS-20 ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه شستشوکننده در مقایسه با سه گروه دیگر به شکل معناداری دارای زمان واکنش بیشتری به واژه های انزجاری (0/001≥P) بود. گروه وارسی کننده نیز دارای زمان واکنش بیشتری به واژه های وارسی در مقایسه با سه گروه دیگر (0/001≥P) و گروه اضطرابی دارای زمان واکنش بیشتری به واژه های اضطرابی در مقایسه با سه گروه دیگر (0/001≥P) بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده مبنی بر سوگیری توجه بیشتر در افراد دارای اختلال وسواسی-اجباری (شستوکننده ها، وارسی کننده ها) و اختلال اضطراب فراگیر نسبت به گروه بهنجار، پیشنهاد می گردد از طریق اجرای مداخلات درمانی و توانبخشی شناختی مبتنی بر ارتقاء تمرکز به کاهش سوگیری توجه در دو گروه اقدام نمود.
۲۲۶.

ارزیابی اثربخشی برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بر افزایش بهزیستی روان شناختی و حرمت خود مردان معتاد به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بهزیستی روان شناختی عزت نفس مردان معتاد به مواد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۶۸
زمینه: مردان متأهل دچار اعتیاد، به دلیل مسئولیت های خانوادگی و انتظارات اجتماعی، بیش از دیگران در معرض آسیب های ناشی از اعتیاد قرار دارند. در همین راستا، برنامه های درمانی متعددی برای بهبود وضعیت افراد مبتلا به اعتیاد ارائه شده اند که برخی از آنها به ابعاد روانشناختی، معنوی و خانوادگی این افراد توجه ویژه ای دارند. علی رغم شواهد موجود در خصوص اثرات مثبت معنویت و حمایت خانواده بر درمان اعتیاد، هنوز شکاف های پژوهشی مهمی در این حوزه وجود دارد. هدف: هدف اصلی این پژوهش، تدوین و ارزیابی اثربخشی برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بر افزایش بهزیستی روانشناختی و عزت نفس مردان معتاد به مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مردان متأهل دچار اعتیاد شهرستان یزد در سال 1402 بود که از این میان 30 خانواده با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) و مقیاس عزت نفس (روزنبرگ، 1965) پاسخ دادند. مشارکت کنندگان در گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته درمانی محق ساخته را دریافت کردند در حالی که گروه گواه تا پایان دوره پیگیری هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نسخه 27-SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادکه برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور بر افزایش بهزیستی روانشناختی و مولفه های آن و همچنین بر بهبود عزت نفس مردان معتاد به مواد در مراحل مداخله و پیگیری مؤثر واقع شده و دارای اثربخشی معنادار بین گروه های آزمایش و گروه گواه است (05/0 >P). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش با استفاده از برنامه درمانی یکپارچه توحیدی خانواده محور، می توان بهزیستی روانشناختی و عزت نفس را در مردان مبتلا به اعتیاد بهبود و ارتقا داد. یافته های مذکور می تواند برای کمک به این گروه از افراد توسط مددکاران اجتماعی، مشاوران و روانشناسان مورد استفاده قرار گیرد.
۲۲۷.

بررسی اثربخشی برنامه پیش از ازدواج مبتنی بر آگاهی و انتخاب های بین فردی بر باورهای محدود کننده انتخاب همسر و نگرش نسبت به شناخت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش برنامه پیش از ازدواج مبتنی بر آگاهی و انتخاب بین فردی باورهای محدود کننده انتخاب همسر بهبود نگرش نسبت به شناخت همسر جوانان مجرد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۶۹
زمینه: با توجه به تغییرات اجتماعی ازدواج از جمله افزایش ازدواج های با تفاوت فرهنگی، استقلال بیشتر در انتخاب همسر، و تغییر تمایلات افراد در روابط زناشویی، آموزش پیش از ازدواج را به عنوان یک رویکرد پیشگیرانه ضروری می باشد. افزایش نرخ طلاق، بالا رفتن سن ازدواج نیز در جامعه نگران کننده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه پیش از ازدواج مبتنی بر آگاهی و انتخاب های بین فردی بر روی باورهای محدود کننده انتخاب همسر و نگرش به شناخت همسر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه جوانان مجرد 21 تا 30 سال شهر اهواز در سال 1401 بودند و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و براساس ملاک های ورود و خروج 40 شرکت کننده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های باورهای محدود کننده انتخاب همسر رجبی و همکاران (1398) و بهبود نگرش نسبت به شناخت همسر (ون اپ و همکاران، 2018) استفاده شد. همچنین از پروتکل 5 جلسه ای آموزش پیش از ازدواج مبتنی بر آگاهی و انتخاب های بین فردی (ون اپ، 2015) برای مداخله استفاده شد. از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه، با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 26 برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه آموزش آگاهی و انتخاب بین فردی باعث کاهش باورهای محدود کننده انتخاب همسر و بهبود نگرش نسبت به شناخت همسر (01/0 >p) در گروه آزمایش نبست به گواه شده است. از طرفی نتایج آزمون جفتی بنفرونی نشان داد که نمرات مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پیش آزمون تا پیگیری به شکل معناداری متفاوت می باشد، اما بین نمرات پس آزمون و پیگیری در متغیرهای وابسته تفاوت معناداری دیده نمی شود و این یافته اخیر بیانگر پایداری اثر برنامه آموزشی است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و تغییر در الگوهای ازدواج، ییشنهاد می شود روانشناسان و متخصصان حوزه ازدواج از این برنامه جهت آموزش به جوانان در کاهش باورهای محدود کننده انتخاب همسر، بهبود نگرش نسبت به شناخت دقیق شریک، آگاهی درکنترل روابط عاطفی، تعهد زودهنگام و روابط جنسی قبل از ازدواج استفاده کنند.
۲۲۸.

پیش بینی بهزیستی روان شناختی دانشجویان در اپیدمی کرونا بر اساس ویژگی های شخصیتی با توجه به نقش میانجی گر تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی روان شناختی- ویژگی های شخصیتی- تاب آوری- دانشجویان - اپیدمی کرونا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۴۸
زمینه: اپیدمی کرونا ویروس به عنوان یک بحران جهانی، تأثیرات عمیق و قابل توجهی بر سلامت روان و بهزیستی روانشناختی افراد، به ویژه دانشجویان، داشته است. در این دوران بحرانی، دانشجویان با چالش های متعددی از جمله تغییرات ناگهانی در شیوه های آموزشی، محدودیت های اجتماعی و نگرانی های بهداشتی مواجه شدند که می تواند به بروز اضطراب و افسردگی منجر شود. ویژگی های شخصیتی، به عنوان عوامل کلیدی در تعیین نحوه ی واکنش افراد به استرس و چالش ها، نقش مهمی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی ایفا می کنند. همچنین تاب آوری، به عنوان توانایی فرد در مقابله با فشارها و بازگشت به حالت عادی، می تواند به عنوان یک میانجی گر در این فرآیند عمل کند. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی روانشناختی دانشجویان در اپیدمی کرونا براساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی گری تاب آوری بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 1400-1399 با تعداد 9720 نفر بود که از این تعداد 369 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی مک کری و کاستا (2008) و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) بودند. جهت تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین بهزیستی روانشناختی و تاب آوری با ویژگی های روان رنجوری همبستگی منفی و معناداری در سطح (001/0) وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین بهزیستی روانشناختی و تاب آوری با ویژگی های برون گرایی، گشودگی، موافق بودن و با وجدان بودن همبستگی مثبت و معناداری در سطح (001/0) وجود دارد. شاخص های برازش بدست آمده در مجموع نشان از برازش قابل قبول داده ها با مدل مفهومی دارد و مدل پژوهش از برازش نسبتا مناسبی برخوردار است و مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای در سطح معناداری قرار دارند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که ویژگی های شخصیتی دانشجویان به طور معناداری بر بهزیستی روانشناختی آن ها در دوران اپیدمی کرونا تأثیرگذار است و تاب آوری به عنوان یک عامل میانجی گر، نقش مهمی در این رابطه ایفا می کند. به طور خاص، دانشجویانی که از ویژگی های شخصیتی مثبت و تاب آوری بالاتری برخوردار بودند، توانستند بهتر با چالش های ناشی از اپیدمی مقابله کنند و به سطح بالاتری از بهزیستی روانشناختی دست یابند.
۲۲۹.

تأثیر خودگویی ارگانیک بر فراشناخت و عملکرد در تکلیف وامانده ساز

کلیدواژه‌ها: خودگویی ارگانیک خودگویی هدفمند فراشناخت و عملکرد استقامتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷ تعداد دانلود : ۵۰
مقدمه: خودگویی هدفمند به عنوان شکلی از خودگویی ارگانیک یک مکانیسم حمایتی برای انواع مهارت های روان شناختی، مهارت های رهبری، مهارت های آرام سازی، یا مهارت های تمرکز استفاده می شود و از راهبردهای خودتنظیمی برای پیشگیری یا حل چالش های روانی استفاده کند. هدف تحقیق حاضر مطالعه اثر خودگویی ارگانیک بر فراشناخت و عملکرد در تکلیف وامانده ساز بود. روش: روش تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بود که از بین دانشجویان رشته تربیت بدنی تعداد 48 نفر به صورت نمونه داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه خودگویی و کنترل تقسیم شدند. ابتدا، در پیش آزمون با استفاده از آزمون بروس عملکرد آن ها در تکلیف وامانده ساز و فراشناخت آن ها با پرسشنامه فراشناخت و فراهیجان در ورزشکاران سنجیده شد؛ سپس، پروتکل خودگویی هدفمند بر اساس چالش های روان شناختی در تکالیف استقامتی طراحی و به گروه خودگویی در سه جلسه آموزش داد شد؛ دوباره در پس آزمون متغیرهای همانند پیش آزمون اندازه گیری شدند. در نهایت، از تحلیل کواریانس در سطح 05/0 در نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شد یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که خودگویی هدفمند منجر به بهبود معنی داری عملکرد در تکلیف وامانده ساز شد (001/0>p، 5/61=(45، 1)F) و همچنین؛ میزان تفکر فراشناخت آزمودنی های در نتیجه مداخله خودگویی هدفمند افزایش یافت (001/0>p، 2/27=(45، 1)F). نتیجه گیری: به طور کلی خودگویی هدفمند به دلیل بالا بردن آگاهی ورزشکاران منجر به تطبیق و سازگاری بهتر آن ها با چالش های روان شناختی در طول تکلیف وامانده ساز شد؛ بنابراین، می تواند به عنوان یک مداخله سودمند برای بهبود عملکرد استقامتی بکار برده شود
۲۳۰.

رابطه ی بین آزاردیدگی دوره ی کودکی با فرزندپروری فعلی مادران: نقش تعدیل گر تجربه های خیرخواهانه

کلیدواژه‌ها: آزاردیدگی دوره کودکی تجربیات خیرخواهانه سبک های فرزندپروری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۷۶
مقدمه: آزاردیدگی دوره کودکی با پیامدهای متعددی همراه است و می تواند عملکرد فرد را در دوران بزرگسالی نیز تحت تاثیر قرار دهد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل گر تجربه های خیرخواهانه در رابطه ی بین آزاردیدگی دوره ی کودکی با فرزندپروری فعلی مادران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند 6 سال به بالای شهر کرمانشاه در سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل 269 مادر بود که از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سبک های فرزندپروری (بامریند، 1991)، آزاردیدگی دوره کودکی (برنستاین و همکاران، 2003) و تجربیات خیرخواهانه (نارایان و همکاران، 2018) گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-27 و Amos-24 و به روش ضریب همبستگی پیرسون، همبستگی جزئی و تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها: نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که میان تجربه آزاردیدگی دوره کودکی با فرزندپروری مقتدرانه رابطه منفی معنادار (28/0-r=)، و میان تجربه خیرخواهانه با فرزندپروری مقتدرانه رابطه مثبت معنادار (45/0r=) وجود دارد (05/0>P). شدت رابطه بین تجربه آزاردیدگی کودکی با فرزندپروری مقتدرانه فعلی مادران، پس از کنترل اثر تجربه خیرخواهانه به 10/0- تغییر نمود، که این رابطه به لحاظ آماری معنادار نیست. علاوه بر این، معناداری مسیر اثر تعاملی نیز نشانگر تائید نقش تعدیل گر تجربه خیرخواهانه بر شدت رابطه بین تجربه آزاردیدگی کودکی و فرزندپروری مقتدرانه فعلی مادران بود. نتیجه گیری: هرچه میزان تجارب خیرخواهانه بیشتر باشد شانس بکارگیری سبک فرزندپروری مطلوب یا مقتدرانه افزیش می یابد. علاوه برآن این تجارب می تواند از شدت اثرات نامطلوب تجربه آزاردیدگی کودکی نیز بکاهد. بنابراین پیشنهاد می گردد متخصصان بهداشت روان به نقش تجارب خیرخواهانه به عنوان یکی از راهکارهای پیشگیری و تعدیل اثرات نامطلوب تجربه ترومای کودکی در آموزش های والدین توجه ویژه ای مبذول دارند
۲۳۱.

الگوی عوامل مؤثر بر رفتارهای خودآسیب رسان در فضای مجازی: یک مطالعه آمیخته اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتارهای خود آسیب رسان عوامل مؤثر بر رفتارهای خود آسیب رسان رفتارهای خود آسیب رسان متأثر از فضای مجازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۷۷
زمینه: رفتارهای خود آسیب رسان در بین نوجوانان به ویژه در ارتباط با فضای مجازی، در سال های اخیر شایع است و مشکلات متعددی را ایجاد کرده است؛ بنابراین بررسی این موضوع و تلاش برای ارتقای نوجوان، نیازمند درک جامع و عمیقی از رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی، متناسب با شرایط محیطی و فرهنگی هر کشور است. اگرچه در طول سال گذشته، افزایش رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است، اما تحقیقات بسیار کمی در مورد این موضوع حیاتی در ایران وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی عوامل مؤثر بر رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی: یک مطالعه آمیخته اکتشافی انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) و به شیوه اکتشافی در دو فاز انجام شده است. در فاز اول (بخش کیفی)، به منظور شناسایی رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی، از روش سه سویه سازی استفاده شد. جامعه آماری این بخش شامل خبرگان حوزه های درمان اختلال های روان شناختی ناشی از فضای مجازی، شامل روان شناسان، مشاوران و متخصصان مرتبط در سطح شهر تهران بود. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید. تجزیه وتحلیل داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد و نتایج حاصل برای طراحی ابزار اولیه (پرسش نامه) مورد استفاده قرار گرفت. در فاز دوم (بخش کمی)، ابزار طراحی شده بر اساس نتایج بخش کیفی شامل پرسش نامه ای با محوریت اطلاعات فردی و رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی بود که به صورت آنلاین در سراسر ایران توزیع شد. جامعه آماری این بخش شامل والدین، معلمان، مشاوران و متخصصان مرتبط با حوزه پژوهش بود. نمونه گیری به روش دردسترس انجام شد و پرسش نامه های 400 نفر از افراد نمونه پس از ارزیابی های اولیه برای تجزیه وتحلیل نهایی انتخاب شد. داده های بخش کمی با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و با کاربرد نرم افزار Smart PLS 3.8 مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد که رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی را می توان در دو مقوله اصلی دسته بندی کرد: عوامل فردی یا روان شناختی و عوامل اجتماعی. در ادامه، نتایج تحلیل عاملی تأییدی که بر روی داده ها انجام شد، برازش مناسب مدل دو عاملی رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی را تأیید نمود. همچنین، همبستگی مثبت و معناداری بین ابعاد عوامل فردی/روان شناختی و عوامل اجتماعی رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی مشاهده گردید (05/0 > P) که نشان دهنده روایی هم زمان مناسب ابزار است. اعتبار ابزار نیز از طریق محاسبه آلفای کرونباخ برای هر دو عامل بالاتر از 7/0 به دست آمد که حاکی از قابلیت اعتماد مطلوب ابزار می باشد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می تواند مبنایی برای شناسایی و سنجش و مدیریت رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی در میان نوجوانان ایرانی و بهبود رفتارهای خود آسیب رسان در فضای مجازی در بین دختران متوسطه باشد.
۲۳۲.

The Effectiveness of Emotion-Focused Therapy on Parenting Self-Efficacy and Distress Tolerance in Mothers with Insecure Attachment Styles(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Distress tolerance Emotion-focused therapy Mothers with insecure attachment style Parenting Self-efficacy

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۲
Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of emotion-focused therapy on parenting self-efficacy and distress tolerance in mothers with insecure attachment styles. Methods:  The research method employed was a quasi-experimental pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this study consisted of all mothers with an insecure attachment style during the 2024-2025 academic year in Ardabil. For this purpose, 30 mothers with an insecure attachment style were selected based on the study's entry criteria using purposive sampling. They were randomly assigned to two experimental groups (15 people) and one control group (15 people). Following a pre-test using the Parenting Self-Efficacy Scale by Dumka et al. (1996) and the Distress Tolerance Scale by Simons and Gaher (2005), the experimental group participated in 8 sessions (2 sessions per week) of 60-minute emotion-focused therapy as developed by Greenberg and Goldman (2019), while the control group maintained their normal routine. The data were analyzed using the multivariate analysis of covariance method in SPSS version 26 software. Results: The findings showed that there was a significant difference between the mean parenting self-efficacy (P≤0.001, F=13.98, η p 2 =0.350) and distress tolerance (P<0.001, F=55.00, η p 2 =0.679) of the experimental and control groups in the post-test. Thus, after implementing emotion-focused therapy, the mean scores of mothers with insecure attachment style in the experimental group increased significantly compared to the control group. Conclusion: As a result, emotion-focused therapy can help mothers with insecure attachment styles enhance their parenting self-efficacy and capacity to tolerate distress. This therapy enables mothers to evaluate and adjust their attachment style, ultimately fostering a secure attachment style.
۲۳۳.

Developing a causal model of Family function based on psychological Hardiness through Persistent psychological symptoms post-COVID-19 Syndrome(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Corona Anxiety COVID-19 stress Depression Family Functioning Post-COVID-19 symptoms psychological hardiness

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۴۴
Objective: Family functioning is one of the structures that can have a significant impact on the psycho-social functioning of its members. For this reason, identifying the factors affecting it will greatly help to improve the family's performance. The purpose of the current research was to develop a causal model of Family function based on psychological Hardiness and Psychological capital through Persistent psychological symptoms post-COVID-19 Syndrome. Methods:  The statistical population of the present study was men and women of Karaj and Tehran provinces in 2023 who had at least one history of contracting COVID-19. From the statistical population, using an available sampling method, 395 eligible individuals were selected to participate in the research and complete the research questionnaires. In this research,  Kobasa's Psychological Hardiness questionnaires, Depression, Anxiety, and Stress Scale (DASS-21), Corona Disease Anxiety Scale (CDAS), Corona Stress Scale (CSS-18), suitable for the Iranian lifestyle, and the Questionnaire of Family Functioning were used. The collected data were analyzed using the structural equation analysis method in Amos software (0.084). Results: The findings of this research indicated that Psychological Hardiness directly (0.085) and indirectly through psychological symptoms after COVID-19 (p<0.05) was able to significantly predict family functioning. Conclusion: According to the findings of this research, it seems that strengthening personal psychological structures in the face of environmental stressors can improve people's performance in dealing with these conditions.
۲۳۴.

ویژگی های روان سنجی مقیاس مدیریت تعهدات هویت اوترخت (U-MICS): مطالعه اعتبارسنجی در میان جمعیت نوجوان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعهدات هویت روان سنجی رشد نوجوانی اندازه گیری اعتبارسنجی مقیاس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۳۶
مقیاس مدیریت تعهدات هویت اوترخت (U-MICS) ابزاری ضروری برای ارزیابی شکل گیری هویت در جمعیت های نوجوان است. این مطالعه ویژگی های روان سنجی U-MICS را در میان 240 نوجوان از شهر اراک مورد بررسی قرار داد. هدف پژوهش ارزیابی شاخص های اندازه گیری، قابلیت اطمینان و روایی بود. از طریق تحلیل آماری نتایج، مطالعه به بررسی یکپارچگی ساختاری و قابلیت مقایسه بین گروهی مقیاس پرداخت. نتایج نشان داد که U-MICS دارای ویژگی های روان سنجی قوی، شامل سازگاری درونی بالا و برقراری تغییرناپذیری پیکربندی، متریک و تک مقیاسی جزئی در جمعیت موردمطالعه است. این یافته ها از قابلیت اطمینان و روایی مقیاس به عنوان ابزاری بین فرهنگی برای اندازه گیری تعهدات هویت در تحقیقات توسعه نوجوانان حمایت می کند. این مطالعه به درک روش شناختی ابزارهای سنجش هویت کمک کرده و شواهد تجربی برای کاربرد U-MICS در تحقیقات هویت نوجوانان ارائه می دهد. با تأیید ویژگی های روان سنجی، این پژوهش به محققان و متخصصان بالینی ابزاری اعتبارسنجی شده برای کاوش فرایندهای شکل گیری هویت در جمعیت های متنوع نوجوانان می دهد.
۲۳۵.

Usability of Serious Games on Visual Attention in Children with High-Functioning Autism Spectrum Disorder

کلیدواژه‌ها: Children with autism spectrum disorder (ASD) cognitive games executive function serious games Visual attention

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۳۶
The present study aimed to evaluate the usability of serious games in increasing visual attention among children with high-functioning autism spectrum disorder (ASD). The research had a quasi-experimental design with a pre-test, post-test, and control group with a follow-up period. The statistical population consisted of elementary school students with autism in Tehran in 2024. Using a convenience sampling method, 20 children diagnosed with autism from a specialized autism school were randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group participated in 20 sessions of serious game content through computer games but the control group received no interventions. Data were collected using the Visual-Auditory Integration Test before, after, and two months after the intervention. Repeated measures analysis of variance was used to analyze the data. The results indicated that serious games had a significant effect on the visual attention of children with autism spectrum disorder (ASD). These results suggest that serious games can improve visual attention in children with autism. Therefore, it is suggested to use such interventions to improve executive functions and academic performance in children with ASD.
۲۳۶.

طراحی الگوی شکل گیری واماندگی استعدادها در سازمان های دولتی؛ با روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) (مورد مطالعه: سازمان های دولتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعداد سوء مدیریت واماندگی استعدادها سازمان های دولتی مدلسازی ساختاری تفسیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۳۳
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی شکل گیری واماندگی استعدادها در سازمان های دولتی؛ با روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارشد و مدیران حوزه منابع انسانی سازمان های دولتی هستند که تعداد 20 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزارگردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها با استفاده از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار تایید شد. دراین پژوهش داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و نرم ا فزار مکس- کیو- دی- ای 2020 و نتایج کمی با روش مدلسازی ساختاری تفسیری تحلیل شد. یافته های این پژوهش مشتمل بر عوامل موثر بر شکل گیری پدیده ی واماندگی استعدادها و ارائه مدل آن است. نتایج پژوهش مشتمل بر طراحی الگوی شکل گیری واماندگی استعدادها است، مدل واماندگی استعدادها در این پژوهش در چهار سطح اصلی و براساس بسترهای شکل گیری، ابعاد واماندگی استعدادها، عوامل مداخله جو و همبسته آن و پیامدهای واماندگی استعدادها تدوین شده است.درواقع نتایج حاصل از این پژوهش می تواند درک و شناخت مدیران را در خصوص پدیده وامان دگی اس تعدادها و عوامل مؤثر ب ر شکل گیری آن را در س ازمان ه ای دولتی بهبود بخشد و همچنین، مبنایی برای تصمیمات مدیران و برنامه ریزان سازمان های دولتی در راستای مقابله با با این پدیده می باشد
۲۳۷.

پیش بینی ادراک دانشجویان از یادگیری مشارکتی، حضور اجتماعی و رضایت آنان در محیط یادگیری ترکیبی: پیگیری کیفی یک مطالعه کمی در دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش از راه دور آموزش حضوری آموزش عالی یادگیری ترکیبی یادگیری مشارکتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۳۲
هدف این مطالعه آمیخته، بررسی نقش یادگیری مشارکتی به عنوان رویکردی آموزشی در تقویت حضور اجتماعی و افزایش رضایت کلی دانشجویان در محیط یادگیری ترکیبی بود. در این پژوهش، یادگیری مشارکتی به عنوان فرایند همکاری دانشجویان در قالب فعالیت های گروهی با هدف دستیابی به اهداف مشترک تعریف شد؛ حضور اجتماعی به معنای ادراک تعامل، ارتباط و نزدیکی در فضای آنلاین؛ و رضایت کلی به عنوان میزان رضایت دانشجویان از دوره، مدرس، و فرآیند یادگیری در نظر گرفته شد. شرکت کنندگان 24 دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران بودند که دروس برنامه ریزی آموزشی و یاددهی-یادگیری را در محیط یادگیری ترکیبی گذراندند و در قالب دو پروژه گروهی مشترک فعالیت کردند. آموزش ها به صورت ترکیبی، شامل جلسات حضوری و از راه دور ارائه شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد و مصاحبه های کیفی آنلاین جمع آوری شد. برای تحلیل داده های کیفی، از رویکرد تحلیل محتوای کیفی استفاده شد و داده ها با کمک نرم افزار Atlas.ti تحلیل گردید. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ادراک دانشجویان از یادگیری مشارکتی به طور معناداری می تواند رضایت کلی آنان از دوره و سطح حضور اجتماعی در محیط یادگیری ترکیبی را پیش بینی کند. به منظور تبیین عمیق تر داده های کیفی نشان داد که رسانه های ارتباطی، ساختار دوره و حمایت عاطفی به طور چشمگیری این روابط را تقویت می کنند و نقش اساسی در ادراک دانشجویان از یادگیری مشارکتی، حضور اجتماعی و رضایت آنان دارند.
۲۳۸.

بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس بیگانگی از والدین رولاندز (RPAS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیگانگی والدین پایایی روایی شاخص های روان سنجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۳۰
مقدمه: بیگانگی از والدین می تواند زمینه ساز آسیب های روانی برای کودکان گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس بیگانگی از والدین رولاندز (2019) بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و تحلیل عاملی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی که در سال 1403-1402 برای مشاوره طلاق به مراکز مشاوره شهرستان بجنورد مراجعه کرده بودند. تعداد 220 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس بیگانگی والدین رولاندز (RPAS) را پاسخ دادند. برای بررسی پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ و روش آزمون- باز آزمون و برای بررسی روایی از تحلیل عاملی تأییدی و روایی هم زمان از طریق همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گویه ها همبستگی مناسبی با نمره کل مقیاس دارند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که با حذف گویه 22 و 15 برازش داده ها حفظ شد و ساختار مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد. ضریب آلفای کل مقیاس برابر با 86/0 و برای عامل ها بین 67/0 تا 73/0 به دست آمد و ضریب همبستگی آزمون باز آزمون نشان دهنده ی پایایی مقیاس بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده مقیاس بیگانگی از والدین رولاندز، از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است که برای پژوهشگران و مشاوران خانواده می تواند مورداستفاده قرار گیرد.
۲۳۹.

الگوی سریالی فشار روانشناختی و تجربیات نامطلوب اولیه زندگی با احتمال خودکشی نوجوانان: نقش میانجی افسردگی و نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فشار روانشناختی احتمال خودکشی افسردگی نشخوار فکری نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۴۸
زمینه: نتایج مطالعات نشان می دهد که خطر مرگ ناشی از خودکشی در نوجوانان به طور قابل توجهی در سراسر جهان افزایش یافته است. در نتیجه، بررسی پیشایندهای خطر خودکشی در نوجوانان برای طراحی و تدوین مداخلات درمانی مختلف در جهت کاهش رفتارهای خودکشی گرا یک ضرورتی بالینی است. این مطالعه با هدف الگوی سریالی فشار روانشناختی و تجربیات نامطلوب اولیه زندگی با احتمال خودکشی نوجوانان با توجه به نقش میانجی افسردگی و نشخوار فکری انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان 14 تا 19 ساله استان لرستان در سال 1403 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 623 از نوجوانان استان لرستان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به سؤالات پرسشنامه های فرم کوتاه مقیاس فشار روانشناختی (PSS سیاو و همکاران، 2024)، تجربیات اولیه زندگی (گیلبرت و آلن، 1998)، مقیاس افسردگی و اضطراب بیمارستانی (HADS، زیگموند و اسنیت، 1983) و فرم کوتاه پرسشنامه نشخوار فکری (اوکانر و ویلیامز، 2014)، پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 به استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری در مدل کلی و بر حسب جنسیت از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج حاصل از تحلیل تعدیل کننده جنسیت نشان داد که در دختران تجربیات نامطلوب زندگی به طور مستقیم با افسردگی، نشخوار فکری و احتمال خودکشی اثر مستقیم مثبت و معنی داری دارد (0/05 >P). همچنین فشار روانشناختی به طور مستقیم با افسردگی، نشخوار فکری و احتمال خودکشی اثر مستقیم مثبت و معنی داری دارد(0/05 >P). نتایج حاصل از تحلیل تعدیل کننده جنسیت نشان داد که در پسران تجربیات نامطلوب زندگی به طور مستقیم با افسردگی و احتمال خودکشی اثر مستقیم مثبت و معنی داری دارد (0/05 >P). همچنین در پسران تجربیات نامطلوب زندگی بر نشخوار فکری و فشار روانشناختی بر احتمال خودکشی اثر مثبت و مستقیمی نداشت (0/05 <P). نتیجه گیری: مطالعه حاضر با ارائه یک چارچوب مفهومی و نظری منحصر به فرد مبتنی بر نظریه های خودکشی به ما در شناسایی، درک و متناسب سازی مداخلات روانشناختی، جهت پیشگیری از ایده پردازی تا اقدام به خودکشی در نوجوانان در جهت هدف قرار دادن افسردگی و نشخوار فکری به عنوان سازه های تسهیل کننده می تواند کمک کننده باشد.
۲۴۰.

اثربخشی درمان هیجان محور و درمان ذهن آگاهی در بهبود خودکارآمدی، تعارض در ابراز هیجان و ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابراز هیجان ادراک درد درد مزمن ذهن آگاهی خودکارآمدی عضلانی - اسکلتی هیجان محور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۳۵
مقدمه: درد مزمن اختلال عضلانی-اسکلتی می باشد که موجب بروز درد در نواحی مفاصل نواحی مختلف بدن می شود و مشکلات جسمی و روانی برای بیماران به وجود می آورد بنابرین پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی درمان هیجان محور و درمان ذهن آگاهی در بهبود خودکارآمدی، تعارض در ابراز هیجان و ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی می باشد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی شهر تهران در سال 1401 بوده اند که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به 3 گروه 20 نفره درمان هیجان محور، درمان ذهن آگاهی و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی درد، پرسشنامه تعارض هیجانی و ادراک بیماری استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد درمان هیجان محور و ذهن آگاهی بر بهبود خودکارآمدی، تعارض ابراز هیجان و ادراک درد تاثیر معناداری دارد (0.05>p). آزمون شفه نشان داد تاثیر درمان هیجان مدار بر تعارض ابراز هیجان و ادراک درد به طور معناداری بیشتر از درمان ذهن آگاهی بود (0.05>p). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت در بهبود خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد مزمن، مداخله ذهن آگاهی و برای بهبود تعارض در ابراز هیجان و ادراک درد بیماران درد مزمن درمان هیجان مدار تاثیر بیشتری دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان