ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
۲۰۱.

ااثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس انتظارات تحصیلی خودناتوان سازی ذهن آگاهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۷۷
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر چاراویماق در استان آذربایجان شرقی در سالتحصیلی1402-1401  به تعداد تقریبی 2000 نفر تشکیل داده اند. پس از اجرای مقیاس استرس ناشی از انتظارات تحصیلی (AESI) آنگ و هوان (2006) و خودناتوان سازی(SHS) جونز (1979) از بین دانش آموزانی که استرس و خودناتوان سازی شدیدی داشتند،30 نفر انتخاب و با استفاده از گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. اعضای گروه آزمایش، طی 8 جلسه 5/1 ساعته آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی که توسط کابات زین در سال 2002 طراحی شده را به صورت گروهی دریافت کردند. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس و SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موحب کاهش استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر چاراویماق شده است (سطح معنی داری 001/0). بر اساس یافته های پژوهش می توان کارگاههای آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را برای کاهش استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان برگزار کرد. همچنین جلساتی با هدف آگاهی بخشی برای والدین و معلمان در جهت کاهش انتظارات تحصیلی از دانش آموزان، می توان ترتیب داد. 
۲۰۲.

اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بوربا بر اهمال کاری تحصیلی، هدف گرایی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش اخلاقی اهمال کاری تحصیلی هدف گرایی تحصیلی اشتیاق تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۸۰
امروزه بهبود اشتیاق و هدف گرایی تحصیلی و کاهش رفتارهای اهمال کارانه میان دانش آموزان به ویژه نوجوانان و انجام مداخلات منجر به چنین تغییراتی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بوربا بر اهمال کاری تحصیلی، هدف گرایی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مدارس غیردولتی رجایی شهر کرج در سال 1403 بود که به روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل، هر گروه 15 نفر جایدهی شدند. گروه آزمایش تحت آموزش 11جلسه ای (90 دقیقه) هوش اخلاقی بوربا (1399) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سواری و همکاران (1390)، هدف گرایی تحصیلی بوفارد و همکاران (1998) و اشتیاق تحصیلی فردریکز (2004) بودند. یافته ها نشان داد آموزش هوش اخلاقی بوربا بر اهمال کاری تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و هدف گرایی تحصیلی دختران نوجوان اثربخش بود (05/0>P) و این اثربخشی در دوره پیگیری 2ماهه نیز، تداوم داشت. طبق یافته های پژوهش، آموزش مهارت های هوش اخلاقی در مدارس توسط مشاوران و معلمان و نیز قرار دادن مفاهیم اصلی و چگونگی به کارگیری این این مهارت ها در کتب مهارت های زندگی مهم و ضروری است.
۲۰۳.

رویکرد تربیتی مادران در تعامل با دختران (9- 11 ساله) در مورد نماز و حجاب: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تربیت دینی تربیت دختران حجاب نماز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۰
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد مادران در تعامل با دختران 9 تا 11 ساله شان درباره نماز و حجاب صورت گرفت. این پژوهش به لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش را مادران دارای فرزند دختر 9 تا 11 ساله ساکن در تهران در سال 1401 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس نمونه گیری شد و پس از 17 مصاحبه، داده ها به اشباع رسید. ابزارهای این پژوهش شامل یک مصاحبه نیمه ساختاریافته و دو سوال خودگزارش دهی درباره میزان عمل به نماز و حجاب بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل مضمون به روش براون و کلارک و در چارچوب قیاسی-استقرایی بود. با تحلیل محتوای مصاحبه ها 19 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی بدست آمد و طبق آن مادران به سه دسته تقسیم شدند. یافته ها نشان داد 13 نفر از 17 مادر که خود را اهل انجام نماز و حجاب معرفی کردند، رویکرد تربیتی متفاوتی با قرآن در مورد نماز و حجاب داشتند و علی رغم اینکه رویکرد قرآن تقلیل ندادن اعمال دینی به رفتار ظاهری و انجام اعمال دینی از روی شناخت و آگاهی یا همان رویکرد غیرتقلیل گرایانه است، تأکید اکثر مادران بر روی رفتار و خروجی عینی نماز و حجاب و تقلیل آن ها به رفتاری ظاهری و رویکردی تقلیل گرایانه بود. لذا به نظر میرسد لازم است مادران از روش های تربیتی قرآن آگاهی پیدا کنند تا فرزندان خود را بر اساس آن تربیت کنند.
۲۰۴.

اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت به والدین بر میزان استرس، سلامت روان و انگیزه تحصیلی در فرزندان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انگیزه تحصیلی فرزندپروری مثبت استرس سلامت روان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۴
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت به والدین بر میزان استرس، سلامت روان و انگیزه تحصیلی در فرزندان آن ها انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین دانش آموزان پایه دهم و یازدهم شهرستان رشت در سال 1402 بودند. 30 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به صورت تصادفی به 2 گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گواه) تقسیم شدند. از مقیاس استرس ادراک شده (PSS، کوهن و همکاران، 1983)، فهرست تجدیدنظر شده علائم بالینی (SCL-90، دراگوتیس و همکاران، 1973)، مقیاس انگیزش تحصیلی (AMS، والراند و همکاران، 1992) و همچنین پروتکل 8 جلسه ای (هر دو هفته یک جلسه و هر جلسه 90 دقیقه) برنامه آموزشی فرزندپروری مثبت برای جمع آوری داده ها و مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون استرس، سلامت روان و انگیزه تحصیلی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی فرزندپروری مثبت بر کاهش استرس و افزایش سلامت روان و انگیزه تحصیلی موثر بوده است.
۲۰۵.

مقایسه اثربخشی آموزش سبک های یادگیری شناختی وارک و راهبردهای فراشناختی برپیشرفت درس علوم دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک های یادگیری شناختی وارک راهبردهای فراشناختی پیشرفت دانش آموزان درس علوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۲
زمینه: در پیشرفت تحصیلی، عوامل متعددی می توانند بر موفقیت دانش آموزان تأثیر بگذارند. دو رویکرد مهم و کاربردی در این زمینه، راهبردهای فراشناختی و سبک های یادگیری VARK هستند که هر کدام به شیوه ای منحصر به فرد، تلاش می کنند یادگیری و دست یابی به درک عمیق را تسهیل کنند. مطالعات قبلی اثربخشی هر یک از این رویکردها را در بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به طور جداگانه بررسی کرده اند. با این وجود، شکاف پژوهشی مهمی در مقایسه مستقیم اثربخشی این دو رویکرد برای بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش سبک های یادگیری شناختی وارک و راهبردهای فراشناختی بر پیشرفت درس علوم دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموز پسر مقطع اول متوسطه شهر تهران در سال 1400-1399 بود، که براساس آخرین آمار رسمی اداره آموزش و پرورش شهر تهران برابر با 2400 دانش آموز است. برای انتخاب نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس در مجموع 69 دانش آموز انتخاب شد و به سه گروه (هر گروه 23 نفر اختصاص داده شد). گروه آزمایش اول تحت آموزش راهبردهای فراشناختی (پنتریچ، 2004) قرار گرفتند؛ گروه آزمایش دوم سبک های یادگیری وارک (فلمینگ و میلز، 1998) آموزش داده شد و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی علوم بود که توسط پژوهشگر ساخته شده بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 27 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر سبک های یادگیری شناختی وارک در پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان تأثیر دارد (05/0 >P). همچنین آموزش مبتنی بر راهبردهای فراشناختی در پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان تأثیر دارد (05/0 >P) همچنین یافته ها بیانگر این بود که اثر آموزش مبتنی بر سبک های یادگیری شناختی وارک و راهبردهای فراشناختی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم متفاوت نیست (05/0 P>). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می توانند به تصمیم گیران و طراحان آموزشی در انتخاب روش های مناسب برای بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کمک کنند. همچنین، یافته های پژوهش حاضر می توانند برای معلمان و مشاوران آموزشی به عنوان راهنمایی در شناسایی و به کارگیری روش های آموزشی مؤثر برای دانش آموزان با نیازهای یادگیری متفاوت مفید واقع شوند و بدین ترتیب، به بهبود کیفیت آموزشی و حمایت از یادگیری فعال و مستقل کمک نمایند.
۲۰۶.

تدوین بسته پیشگیرانه دلزدگی زناشویی زوجین بر اساس تجارب زیسته زوجین دلزده از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانواده دلزدگی زناشویی بسته آموزشی پیشگیرانه از دلزدگی زناشویی تجربه زیسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۲
زمینه: یکی از آشفتگی های روان شناختی در روابط زوجین، دلزدگی زناشویی است که به تدریج عشق بین زوجین را کم سو و گاهی کاملاً از بین می برد و بستر اختلالات روانی، سردی رابطه، طلاق عاطفی و در نهایت طلاق رسمی را فراهم می نماید. انباشته شدن احساس فرسودگی، آرمان زدایی و تنش های زندگی می تواند باعث فرسودگی روانی افراد شود و در پایان دلزدگی را ایجاد نماید. هدف: هدف از انجام این پژوهش تدوین و اعتبارسنجی بسته پیشگیرانه دلزدگی زناشویی زوجین بر اساس تجارب زیسته زوجین دلزده از زندگی زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بود. شرکت کنندگان این پژوهش شامل زوجین دلزده از زندگی زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده بهسا واقع در شهر اصفهان در سال 1402 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و طبق ملاک های ورود انتخاب شدند. تجارب زیسته افراد با ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت و داده ها با 23 مصاحبه به اشباع رسید. تحلیل داده های کیفی، به وسیله نرم افزار MAXQDA(2020.1) انجام گرفت. به منظور اعتبار یابی بسته نیز از گروه خبرگان، شامل متخصصان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمجموع تعداد 1114 مضمون پایه، 23 مضمون فرعی و 7 مضمون اصلی شامل: عوامل هیجانی و عاطفی، عوامل شناختی، عوامل روان شناختی، عوامل رفتاری، عوامل سیستمی، روابط جنسی، عوامل اقتصادی به عنوان شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی شناسایی شدند. شاخص روایی محتوایی 92/0 و شاخص روایی محتوایی 96/0 محاسبه شد که ازنظر متخصصان دارای روایی و پایایی کافی می باشد. نتیجه گیری: با توجه به مقادیر به دست آمده از شاخص ها، بسته آموزشی دلزدگی زناشویی دارای اعتبار بوده است، ازاین رو این بسته آموزشی می تواند در مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی برای پیشگیری از دلزدگی زناشویی زوجین و همچنین کاهش دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
۲۰۷.

تحلیل ارتباط میان مشارکت در فرآیند تصمیم گیری و تأثیر آن بر اثر بخشی روانشناختی تدریس و انگیزه توفیق طلبی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مشارکت در تصمیم گیری اثر بخشی روانشناختی تدریس تصور انگیزه توفیق طلبی معلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۳
زمینه: مشارکت در فرآیند تصمیم گیری به عنوان یک عامل کلیدی در ارتقاء کیفیت عملکرد معلمان و احساس کارآمدی آنان شناخته می شود. این مشارکت نه تنها به معلمان کمک می کند تا احساس توانمندی و کنترل بیشتری بر فرآیندهای تدریس خود داشته باشند، بلکه می تواند به ارتقای اثربخشی روانشناختی آن ها نیز کمک کند. اثر بخشی روانشناختی تدریس که شامل احساس توانمندی، کنترل و رضایت شغلی است، ارتباط تنگاتنگی با انگیزه توفیق طلبی معلمان دارد. انگیزه توفیق طلبی نشان دهنده تمایل معلمان به موفقیت و پیشرفت در محیط آموزشی است و بهبودیافته از مشارکت فعال آنان در تصمیم گیری ها ناشی می شود. با وجود اهمیت این متغیرهای مرتبط، پژوهش های کمی در مورد تأثیر مشارکت معلمان در فرآیند تصمیم گیری بر اثربخشی روانشناختی تدریس و انگیزه توفیق طلبی آنان صورت گرفته است. این کمبود شواهد علمی ضرورت انجام پژوهش هایی هدفمند را برای بررسی و تبیین این روابط برجسته می کند. هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل ارتباط میان مشارکت در فرآیند تصمیم گیری و تأثیر آن بر اثربخشی روانشناختی تدریس و انگیزه توفیق معلمان است روش: این مطالعه از نوع پژوهش های توصیفی-پیمایشی است که با هدف بررسی رابطه میان متغیرها انجام می گیرد. از آنجا که داده های پژوهش در یک مقطع زمانی مشخص گردآوری شده است، این پژوهش از نظر نوع گردآوری داده ها، مقطعی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس ابتدایی شهرستان میاندواب بود که طبق گزارش های اداره آموزش و پرورش شهرستان برابر با ۴۱۲ نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران و با توجه به حجم جامعه آماری، حجم نمونه ۱۹۹ نفر محاسبه شد. ابزار گردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه معتبر و استاندارد " پرسشنامه انگیزه توفیق طلبی و تمایل به موفقیت معلمان (احمدپور داریانی و مقیمی، ۱۳۹۰)، پرسشنامه اثر بخشی روانشناختی تدریس (سرمد، 1390) و پرسشنامه مشارکت در تصمیم گیری معلمان (جانکسین 2005)"است. برای ازمون فرضیه ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل های آماری حاکی از آن است که بین مشارکت در تصمیم گیری و اثربخشی روانشناختی تدریس رابطه ای مستقیم و معنادار با ضریب همبستگی 61/0 r= و 009/0 p= وجود دارد. همچنین، بین مشارکت در تصمیم گیری و تصور رابطه ای مستقیم و معنادار با ضریب همبستگی 63/0 r= و 000/0 p= مشاهده شد. علاوه بر این، بین اثربخشی روانشناختی تدریس و تصور انگیزه توفیق طلبی نیز رابطه ای مستقیم و معنادار با ضریب همبستگی 67/0 r= و 001/0 p= به تأیید رسید. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد، ایجاد فضایی مشارکتی برای معلمان، منجر به بهبود اثربخشی روانشناختی تدریس و در نهایت ارتقاء کیفیت آموزش خواهد شد. این یافته ها می توانند مبنایی برای طراحی برنامه های آموزشی و مدیریتی باشند که مشارکت معلمان را در فرآیندهای تصمیم گیری به عنوان عاملی کلیدی برای بهبود کیفیت آموزش مورد توجه قرار می دهند.
۲۰۸.

مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر پیروی از درمان در بیماران مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیروی از درمان طرحواره درمانی درمان هیجان مدار بیماران مبتلا به ام اس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۶۹
زمینه: پیروی از درمان پایین در بیماران مبتلا به ام اس، پیامدهای درمانی ضعیف و هزینه های مراقبتی بیشتر را در پی دارد. پژوهش ها نشان داده اند که هر دو شیوه طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر پیروی از درمان موثراست، اما در زمینه کاربرد این درمان ها و مقایسه آن ها در پیروی از درمان در جامعه مورد پژوهش، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر پیروی از درمان در بیماران مبتلا به ام اس انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به ام اس بود که در نیمه دوم سال 1399 جهت دریافت خدمات به انجمن ام اس ایران در شهر تهران مراجعه کردند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند و شامل 60 نفر (شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) بود. ابزارهای پژوهش شامل؛ آزمون پیروی از درمان در بیماری های مزمن (سیدفاطمی و همکاران، 1397)، خلاصه جلسات طرحواره درمانی (یانگ و همکاران، 2006) و خلاصه جلسات درمان درمان هیجان مدار (گرینبرگ و گلدمن، (2019) بود. هر دو درمان به مدت 60 دقیقه در هر جلسه ارایه شد و داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته و نسخه 26 برنامه SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر نمرات پیروی از درمان، در پس آزمون اثر معنی دار داشتند. پیگیری سه ماهه هم پایداری این اثر را نشان داد. مداخله آزمایشی منجر به تغییر در گروه آزمایش شده است و نمرات پیروی از درمان اقزایش یافته است (01/0 p<). همچنین میانگین پیروی از درمان در گروه طرحواره درمانی از گروه درمان هیجان مدار بیشتر بود. نتیجه گیری: با دو شیوه طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار، می توان پیروی از درمان را در در بیماران مبتلا به ام اس بهبود داد. یافته های مذکور می تواند در انتخاب نوع درمان در این بیماران، یاریگر درمانگران باشد.
۲۰۹.

تدوین برنامه آموزش نظریه ذهن مبتنی بر شناخت اجتماعی و اثربخشی آن بر خودتنظیمی هیجانی نوجوانان با اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال سلوک خودنظم جوئی هیجانی شناخت اجتماعی نظریه ذهن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۲
زمینه: در حوزه اختلال سلوک طیف گسترده ای از مداخلات بر آموزش والدین کودک تمرکز داشته است تا به دورن نوجوانی و اگر به اختلال سلوک در دوره نوجوانی توجه نشان داده نشود، این اختلال می تواند درآینده منجر به پیامدهای نامطلوبی گردد. هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزش نظریه ذهن مبتنی بر شناخت اجتماعی و اثربخشی آن بر خودتنظیمی هیجانی نوجوانان با اختلال سلوک بود. روش: روش پژوهش آمیخته (کیفی –کمی) بود. در بخش کیفی با تحلیل محتوا برنامه تدوین و اعتباریابی شد و بخش کمی شامل روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه همراه با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه بخش کیفی شامل مجموعه آثار و 30 متخصص بوده که براساس تحلیل محتوا منابع مورد نظر انتخاب شد و برای اعتبار یابی برنامه 10 متخصص با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و جامعه بخش کمی، شامل تمامی نوجوانان 12 تا 16 ساله با اختلال سلوک شهر اصفهان در سال 1402 بود، که 24 نوجوان با اختلال سلوک با روش نمونه گیری هدفمند از کانون اصلاح و تربیت انتخاب و به شیوه تصادفی در 2 گروه آزمایش (12 نفر) و گواه (12 نفر) گمارش شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003) بود. برنامه آموزشی در 12 جلسه 45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و اندازه گیری مکرر تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS.26 تحلیل شد. یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که برنامه تدوین شده روایی محتوایی قابل قبولی دارد. یافته های بخش کمی نشان داد که برنامه آموزش نظریه ذهن مبتنی بر شناخت اجتماعی موجب بهبود خودتنظیمی هیجانی (01/0 >p) نوجوانان با اختلال سلوک شده است. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود اجرای برنامه آموزش نظریه ذهن مبتنی بر شناخت اجتماعی در اولویت آموزشی درمانگران با اختلال سلوک قرار گیرد.
۲۱۰.

بررسی نقش میانجی گر انعطاف پذیری روانشناختی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و فرسودگی شغلی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری روانشناختی فرسودگی شغلی ویژگی های شخصیتی معلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۲
زمینه: مطالعات نشان داده است که ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان ایفا می کنند، اما مکانیسم های میانجی این رابطه هنوز به طور کامل شناخته نشده است. انعطاف پذیری روانشناختی به عنوان یک متغیر میانجی پتانسیل دارد تا تأثیر ویژگی های شخصیتی بر فرسودگی شغلی را تنظیم کند؛ با این حال، پژوهش های محدودی در این زمینه انجام شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگی های شخصیتی و فرسودگی شغلی با میانجی گری انعطاف پذیری روانشناختی معلمان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان ابتدایی در حال تدریس مدارس دولتی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل بود. تعداد 312 معلم به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه های فرسودگی شغلی (ماسلاچ، 1981)، ویژگی های شخصیتی (مک کری و کاستا، 1992) و انعطاف پذیری روانشناختی (هیز و همکاران، 2004) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزارهای spss نسخه 27 و mplus نسخه 8/3 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد روان رنجورخویی، برون گرایی، توافق پذیری، وظیفه شناسی و انعطاف پذیری روانشناختی دارای اثر مستقیم بر فرسودگی شغلی هستند؛ اما تأثیر مستتقیم گشودگی بر فرسودگی شغلی تأیید نشد (05/0 >P). همچنین تأثیر مستقیم پنج ویژگی شخصیتی بر انعطاف پذیری روانشناختی تأیید شد. تحلیل روابط غیرمستقیم نشان داد که روان رنجورخویی و وظیفه شناسی با میانجی گری انعطاف پذیری روانشناختی بر فرسودگی شغلی اثر دارند اما اثر غیر مستقیم برون گرایی، توافق پذیری و گشودگی معنادار نشد. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه می توان گفت برنامه های مداخله ای که بر روی افزایش انعطاف پذیری روانشناختی تمرکز دارند می توانند در پیشگیری از فرسودگی شغلی و تقویت سلامت روانی معلمان مؤثر باشند. همچنین، شناسایی ویژگی های شخصیتی مثبت، مانند برون گرایی و توافق پذیری، می تواند به مدارس کمک کند تا محیط کاری مناسب تری برای معلمان ایجاد کنند و از فرسودگی جلوگیری کنند.
۲۱۱.

نقش واسطه ای باورهای وسواسی ناکارآمد در رابطه بین سبک های دلبستگی و نوموفوبیا در دانشجویان پرستاری

کلیدواژه‌ها: سبک های دلبستگی دانشجویان پرستاری نوموفوبیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۲
مقدمه: نوموفوبیا به عنوان ترس و اضطراب از نداشتن دسترسی به تلفن همراه شناخته می شود و در دنیای امروز، به ویژه در میان دانشجویان، یک مشکل رو به رشد است. هدف: پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای باورهای وسواسی ناکارآمد در رابطه بین سبک های دلبستگی و نوموفوبیا در دانشجویان پرستاری انجام شد. روش: در قالب یک طرح توصیفی – همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری، تعداد 358 نفر (322 زن، 36 مرد) از دانشجویان پرستاری دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1402 - 1403 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های نوموفوبیا، سبک های دلبستگی کولینز و رید و پرسشنامه باورهای وسواسی به شکل آنلاین پاسخ دادند و همچنین ابزار های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار های 27SPSS و 24AMOS بود. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد سبک های دلبستگی ناایمن با باورهای وسواسی ناکارآمد (P<0.001، β=0.581) و با میزان نوموفوبیا (P<0.001، β=0.39) رابطه مستقیم و معناداری داشت. و باورهای وسواسی ناکارآمد با میزان نوموفوبیا نیز رابطه مستقیم و معناداری داشت (P<0.001، β=0.27). علاوه براین، متغیر باورهای وسواسی ناکارآمد در رابطه بین سبک های دلبستگی و نوموفوبیا در دانشجویان پرستاری نقش واسطه ای داشت (P<0.01، β=0.157). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از این پژوهش، در محیط های درمانی با مداخله برروی سبک های دلبستگی ناایمن و باورهای وسواسی ناکارآمد می توان میزان نوموفوبیا را در دانشجویان پرستاری بهبود بخشید که این بهبود یافتگی میتواند موجب ارتقای پیشرفت تحصیلی و بهبود کیفیت خدمات درمانی ارائه شده توسط این گروه بشود
۲۱۲.

اثربخشی آموزش مثبت نگری بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش مثبت نگری انعطاف پذیری شناختی تاب آوری دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۶۱۷
زمینه: نوجوانی با مخاطرات ویژه دوران بلوغ و بحران های اجتماعی، می تواند زمینه را برای بروز و یا تشدید مشکلات روانشناختی فراهم سازد؛ از آنجایی که این دوران مرحله ای حساس و سرنوشت ساز است، بهره گیری از رویکردهای آموزشی و درمانی در جهت افزایش سطح انعطاف پذیری و تاب آوری در برابر مشکلات اهمیتی ویژه ای دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت نگری بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزان انجام شد. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی از نظر روش نیمه آزمایشی از سری طرح های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش 42 نفر از دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال،2010) و تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری شد. گروه آزمایشی 14 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مثبت نگری مبتنی بر برنامه آموزشی (رشید، 2014) به گروه آزمایشی ارائه شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS.27 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مثبت نگری بر انعطاف پذیری و تاب آوری دانش آموزان مؤثر است (05/0 >P). همچنین، نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و گواه در نمرات انعطاف پذیری و تاب آوری تفاوت وجود دارد و اثر مداخله در مرحله پیگیری حفظ شد. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان از آموزش مثبت نگری به عنوان یک مداخله مبتنی بر شواهد در جهت بهبود انعطاف پذیری و تاب آوری روانشناختی دانش آموز در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی دانش آموزان استفاده کرد.
۲۱۳.

رابطه صفات سه گانه تاریک شخصیت و رفتارهای غیرمولد تحصیلی با نقش میانجی محق پنداری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صفات سه گانه تاریک شخصیت رفتارهای غیرمولد تحصیلی محق پنداری تحصیلی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۸۱
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین صفات سه گانه تاریک شخصیت و رفتارهای غیرمولد تحصیلی با نقش میانجی محق پنداری تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه دوم شهر رامهرمز در سال تحصیلی 1403-1402 بود. از میان جامعه آماری، نمونه ای به حجم 480 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه صفات سه گانه تاریک شخصیت (جنیسون و وبستر،2010)، محق پنداری تحصیلی (چوونینگ و کمپبل، 2009) و مقیاس رفتارهای غیرمولد تحصیلی (ریمکوس، 2012) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری و از برنامه SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 21 استفاده شد. استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل بوده و اثر مستقیم صفات سه گانه تاریک شخصیت بر محق پنداری تحصیلی تأیید شد. همچنین محق پنداری تحصیلی بر رفتارهای غیرمولد تحصیلی تأثیر مستقیم داشت. مدل نشان داد  صفات سه گانه تاریک شخصیت با میانجی گری محق پنداری تحصیلی پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتارهای غیرمولد تحصیلی دانش آموزان بود (001/0P≤). با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می شود که به منظور کاهش رفتارهای غیرمولد تحصیلی، دانش آموزان دارای این ویژگی ها شناسایی شوند و کارگاه های آموزشی جهت کاهش تأثیر این متغیرها بر رفتارهای غیرمولد تحصیلی دانش آموزان برگزار شود.
۲۱۴.

Designing and Validating a Family based Mental Empowerment Program for Improvement of Cognitive Processes, Psychological Hardiness and Academic Performance of slow learners’ students

کلیدواژه‌ها: mental empowerment family-based cognitive processes psychological hardiness Academic Performance slow learner

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۸۲
The study reported in this paper aimed at developing and validating a family-based mental empowerment program to enhance cognitive processes, psychological hardiness, and academic performance of slow learners. The present study was fundamental in nature. The statistical population included psychologists and exceptional children's education specialists, family education instructors, and parents of slow learners in Tehran. The sample population consisted of three professors in psychology and exceptional children's education from the University of Tehran, three family education instructors, and three mothers of slow learners, selected through purposive sampling. The validation process of the studied program was carried out in five steps (reviewing theoretical foundations, reviewing previous research and existing programs, developing program content, validating the content, and explaining the program validation). The Delphi method was used for program content development, triangulation and Lawshe's content validity index were employed for content validity determination, and the expert agreement percentage method was used for determining the program’s reliability. The overall content validity coefficient of the sessions stood at 85%, and the program’s reliability coefficient was 86%. The family-based mental empowerment program aimed at enhancing cognitive processes, psychological hardiness, and academic performance of slow learners demonstrated high validity and reliability. Therefore, this program can be used to improve the cognitive and academic status of slow learners.
۲۱۵.

تحلیل کیفی نیازهای زیربنایی چرخه های تعاملی هیجانی زوجین ساکن شهر یزد: یک مطالعه تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیاز چرخه هیجانی تعامل زوجین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۵
زمینه: حالات خلقی یک شریک، توانایی انتقال هیجانی به شریک دیگر را دارند که می تواند در یک چرخه تعاملی رخ دهد، و این تعاملات می توانند تحت تأثیر نیازهای مختلف قرار بگیرند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نیازهای زیربنایی چرخه های تعاملی هیجانی زوجین ساکن شهر یزد به صورت تحلیل محتوای کیفی بود. روش: روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوای عرفی بود. جامعه آماری شامل زوجین با سن بین ۲۰ تا ۴۵ سال و ساکن شهر یزد بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و تا رسیدن به حد اشباع، ۲۷ زوج در یک مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته شرکت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش ۵ مرحله ای گرانهایم و لاندمن (۲۰۰۴) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل محتوای داده ها در پاسخ به سؤال پژوهش به شناسایی ۶ مقوله اصلی منجر شد که عبارت بود از: صمیمت شناختی-هیجانی، صمیمیت جنسی، صمیمیت زمانی، نیاز به مراقبت و حمایت، نیاز به تعهد و نیاز به آزادی. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که راهکارهای بهبود چرخه های تعاملی هیجانی در روابط زوجین شامل درک عمیق تر از نیازهای زیربنایی هر زن و مرد، ارتقاء ارتباط و ارائه حمایت متقابل برای تأمین این نیازها، و استفاده از تکنیک های مؤثر مانند مشاوره زناشویی یا آموزش مهارت های ارتباطی می باشد. این راهکارها می توانند بهبود رضایت و تطابق در روابط زناشویی را تسهیل و تقویت نمایند.
۲۱۶.

مقایسه اثربخشی آموزش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش مهارت آموزی کودک راه حل محور برنامه فرندز خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۴
زمینه: افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی، موجب تقویت روابط صمیمی با دیگران و در مقابل، مشکلات بین فردی منجر به پریشانی شخصی و عملکرد نامناسب فرد در روابط اجتماعی می شود. برنامه های درمانی مختلفی برای پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری، عاطفی و اجتماعی کودکان تدوین شده است که برنامه فرندز و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور از آن جمله هستند. در بررسی مقایسه این دو برنامه بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 45 دانش آموزان، با توجه به ملاک های ورود به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (در هر گروه، 15 دانش آموز) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه خودکارآمدی در روابط بین فردی با همتایان در کودکان (ویلِر و لَد، 1982) بود. برنامه فرندز (بارت، 1991) و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور (فورمن، 1990)، به صورت جداگانه طی 10 جلسه 60 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا شدند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بنفرونی با بهره گیری از نرم افزار SPSS-21 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، تأثیر معناداری بر افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی دانش آموزان داشتند ولی بین اثربخشی دو برنامه، تفاوت معناداری نبود (05/0 >P). نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نیز نشان داد که هر دو گروه آزمایش در متغیر خودکارآمدی و زیرمقیاس موقعیت بدون تعارض دارای تفاوت معناداری با گروه گواه هستند و منجر به بهبود معنادار این متغیرها شده اند (05/0 >P). هم چنین، نتایج پس از دو ماه پیگیری همچنان پایدار بود (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد با آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز به کودکان دوره دوم ابتدایی، می توان خودکارآمدی در روابط بین فردی با همتایان را افزایش داد.
۲۱۷.

اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بوربا بر فریب کاری تحصیلی و رفتارهای مدنی-تحصیلی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش اخلاقی فریب کاری تحصیلی رفتارهای مدنی-تحصیلی نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۳
زمینه: امروزه انجام مداخله باهدف افزایش رفتارهای اخلاقی و مدنی-تحصیلی و کاهش رفتارهای فریبکارانه تحصیلی مهم و ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بوربا بر فریب کاری تحصیلی و رفتارهای مدنی-تحصیلی دختران نوجوان انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مدارس غیردولتی رجایی شهر کرج در سال 1403 بود که به روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل، هر گروه 15 نفر جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 11 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) تحت آموزش هوش اخلاقی بوربا قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه های فریب کاری تحصیلی فارنسه و همکاران (2011) و رفتارهای مدنی-تحصیلی گل پرور (1389) ابزار پژوهش حاضر بودند. داده ها به وسیله تحلیل واریانس اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش هوش اخلاقی بوربا بر فریب کاری تحصیلی (01/31 =F) و رفتارهای مدنی-تحصیلی (86/11 =F) دختران نوجوان اثربخش بود (05/0 >P). اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بوربا بر فریب کاری تحصیلی و رفتارهای مدنی-تحصیلی دختران نوجوان در دوره پیگیری نیز تداوم داشت. نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود در راستای کاهش رفتارهای فریبکارانه و بهبود و گسترش رفتارهای اخلاقی در مدارس، از آموزش های مبتنی بر هوش اخلاقی توسط مشاوران مدارس استفاده گردد.
۲۱۸.

نقش میانجی گر تاب آوری در رابطه انعطاف پذیری تصویر بدن با سبک ارتقادهنده سلامت در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری تصویر بدن تاب-آوری سبک ارتقا دهنده سلامت سندرم تخمدان پلی کیستیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۳
زمینه: سندرم تخمدان پلی کیستیت یکی از شایع ترین اختلالات در زنان است که می تواند تأثیرات روانشناختی گسترده ای داشته باشد. در این میان، انعطاف پذیری تصویر بدن، می تواند تأثیرات مثبتی بر تاب آوری زنان داشته باشد. تاب آوری به عنوان یک متغیر واسطه ای می تواند در تقویت سلامت روان و جسم این زنان نقش مهمی ایفا کند و به بهبود کیفیت زندگی آن ها کمک کند. با این حال، در ادبیات موجود، شکاف هایی در بررسی نقش تاب آوری در این زمینه مشاهده می شود و نیاز به پژوهش های بیشتری در این حوزه احساس می شود. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه انعطاف پذیری تصویر بدن با سبک ارتقاءدهنده سلامت در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک بود. روش: روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان و دختران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مراجعه کننده به بیمارستان کمالی شهرکرج در سال 1403- 1402 تشکیل داد و از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 600 نفر انتخاب شدند و به پرسشنامه های تاب آوری (کانر دیویدسون، 2003)، سبک ارتقاءدهنده سلامت (والکر و همکاران، 1981) و انعطاف پذیری تصویر بدن (ماگالانز، 2015) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS نسخه 4 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان دادد که انعطاف پذیری تصویر بدنی به طور مثبتی بر تاب آوری تأثیر دارد و بالعکس، انعطاف ناپذیری ارتباط معکوس معناداری با تاب آوری را ترسیم می نماید (05/0 >P). همچنین تاب آوری بر سبک ارتقاءدهنده سلامت زنان پژوهش حاضر، تأثیری مثبت را گزارش کرده بود (05/0 >P). همچنین یافته ها نشان داد که تاب آوری به عنوان یک متغیر واسطه ای عمل کرده و می تواند رابطه بین انعطاف پذیری تصویر بدن و سبک ارتقاءدهنده سلامت را تبیین نماید (05/0 >P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می تواند به طراحی مدل های مداخلاتی کمک کند که هدف آن تقویت انعطاف پذیری تصویر بدن و تاب آوری در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک باشد. این مداخلات می تواند بهبود سبک زندگی و افزایش سلامت روان و جسم این زنان را تسهیل کند و در نهایت منجر به افزایش کیفیت زندگی آن ها شود.
۲۱۹.

اثربخشی روان درمانی تک جلسه ای (SST) بر صمیمیت زناشویی زوج ها: یک مطالعه آمیخته تبیینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان درمانی تک جلسه ای صمیمیت زناشویی زوج درمانی روشهای آمیخته درمان کوتاه مدت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۴
هدف: روان درمانی تک جلسه ای شیوه ای است که با هدف رسیدگی به مسائل مراجع در کوتاه ترین زمان ممکن طراحی شده و بر کارایی و استفاده حداکثری از زمان تاکید دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی تک جلسه ای بر صمیمیت زناشویی انجام شد. روش: این مطالعه با استفاده از روش های آمیخته تبیینی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زوج های مراجعه کننده به کلینیک به زیست تهران در سال 1402 با مشکلات زناشویی بودند که از بین آن ها 30 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. در بخش کمّی، تأثیر این مداخله با روش شبه آزمایشی، طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و استفاده از مقیاس صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) در زوج ها بررسی و تحلیل شد. در بخش کیفی نیز با همان افراد گروه آزمایش مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام و داده ها با روش پدیدارشناسی توصیفی وبه شیوه کلایزی تحلیل شد. یافته ها: نتایج بخش کمّی نشان داد که روان درمانی تک جلسه ای به طور معناداری بر بهبود صمیمیت زناشویی تأثیر دارد. (0.05P ≤ ) یافته های بخش کیفی نیز حاکی از بهبود صمیمیت زوج هایی بوده که این تغییرات با خرده مقیاس ها و سؤالات پرسش نامه صمیمیت زناشویی همسو و نتایج کمّی را تبیین می نمایند. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که روان درمانی تک جلسه ای می تواند به عنوان رویکردی عملی، کوتاه مدت و مؤثر برای بهبود صمیمیت زناشویی مورد استفاده قرار گیرد و نتایج آن می تواند برای درمانگران و محققان آینده مفید بوده و زوج ها را به بهره گیری از این شیوه برای ایجاد صمیمیت بیشتر در زندگی مشترکشان ترغیب نماید.
۲۲۰.

اثربخشی درمان نوروفیدبک بر تنظیم هیجانی و خشم پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی

کلیدواژه‌ها: اختلال اضطرابی پسر تنظیم هیجانی خشم نوروفیدبک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۳
مقدمه: نوجوانان دارای اختلال های اضطرابی، سطوح بالایی از خشم و بدتنظیمی هیجانی را از خود نشان می دهند. به نظر می رسد یکی از مداخله های مؤثر در این زمینه، نوروفیدبک باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان نوروفیدبک بر تنظیم هیجانی و خشم کودکان پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز رواندرمانی در سال 1401 بودند که از میان آنها 34 نوجوان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و با همگن سازی سن و نوع اختلال اضطرابی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش جهت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان و پرسشنامه حالت– صفت، بیان خشم بود. روش درمانی نوروفیدبک با استفاده از دستگاه های مجهز به سیستم رایانه ای در ۲۰ جلسه ۴۵ دقیقه ای برای هر نفر در گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان نوروفیدبک بر دشواری تنظیم هیجان (001/0=P) اثر کاهنده داشت. درمان نوروفیدبک بر خشم (001/0=P) اثر کاهنده داشت. نتایج همچنین نشان داد اثربخشی نوروفیدبک بر دشواری تنظیم هیجان و خشم در طول زمان ماندگار بود (001/0=P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد درمان نوروفیدبک بر تنظیم هیجانی و خشم پسران نوجوان 11 و 12 سال دارای اختلال اضطرابی اثربخش است. به کارگیری رویکردهای مفید درمانی نظیر نوروفیدبک برای کودکان و نوجوانان دارای اختلال اضطرابی در مراکز درمانی پیشنهاد می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان