فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
237 - 262
حوزههای تخصصی:
فلسفه ای که به صورت انضمامی در صدد پاسخ به چیستی فضای مجازی بوده و بتواند تشریح کند، این فضا با ما چه می کند، فلسفه فضای مجازی نامیده می شود. فضای مجازی در لایه های مختلف، رفع نیازهای زندگی ما را پوشش روزافزون داده است و لازم است عمیقاً لایه های مختلف این فضا را بشناسیم، زیرا فلسفه فناوری های نرم، جهت بخش دکترین و خط مشی گذاری آن فناوری هستند. شناخت دقیق این فضا، سبب نسبت یابی دقیق ما در مواجهه با آن می گردد. فناوری فضای مجازی، نوعی فناوری نرم است و فناوری نرم از جنس ادراک اعتباری است، لذا می توان از نظریه اعتباریات، برای توصیف، تبیین و تجویز در عرصه نظریه بومی فضای مجازی بهره مند گردید. از منظر علامه طباطبائی، ادراک اعتباری تابع "توجه" است و توجه تابع "نیازهای طبیعی" و "عادات اجتماعی" است. عادات اجتماعی شکل خاصی از نیازهای طبیعی است که در ظرف فرهنگ جامعه شکل می گیرد و فضای مجازی، بر طبق جهان بینی و ارزش های فرهنگ مبدع، که عادات اجتماعی من جمله ارتباطات را رقم زده اند، ایجاد شده است. توجه افراد به فضای مجازی برای رفع نیازهای ارتباطی، به نظامی از نیازها منجر می گردد، این نظام نیاز بر اساس عادات اجتماعی و فرهنگی در قالب فناوری ارتباطی به اعتبارکردن نظامی ارتباطی، منجر می گردد. این نظام ارتباطی، می تواند بستر تنوعی از سبک زندگیها گردد. در واقع ساختارهای نرم فضای مجازی، بر توجه، محتوا و نظم ارتباطی کاربران آن اثر دارد، برای تغییر و اصلاح این آثار، باید به اصلاح ساختار، محتوا و روش مواجهه با فضای مجازی، اقدام نماییم.
«هستی شناسی عملیات فرهنگی»، صورت بندی چرخه متقاطع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۶۵
161 - 190
حوزههای تخصصی:
هستی شناسیِ عملیات فرهنگی آن چنان که ضروری و شایسته است در بین فرهنگ پژوهان جدی گرفته نشده است. به جرئت می توان گفت بخشی از سرگردانی و نوسان مشهود در اقدامات فرهنگی، متأثر از نبود مدل های پشتیبان طراحی عملیات و ضعف پشتوانه هستی شناسی مدل های موجود است. این پژوهش با هدف صورت بندی ساختاری برای هستی شناسی عملیات فرهنگی، مبتنی بر رویکرد پژوهشی تحلیل محتوای کیفی با اتخاذ استراتژی تجزیه و ترکیب انجام گردید. در عملیاتی نمودن این استراتژی، برای مرحله گردآوری و گزینش داده ها از روش کتابخانه ای و مرور نظام مند، برای مرحله تجزیه وتحلیل و ترکیب داده ها، از روش فراترکیب، برای اجرای روش فراترکیب، از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، برای پیاده سازی این الگو از تکنیک کدگذاری و برای پیاده سازی این تکنیک از ابزار نرم افزاری مکس کیودی ای استفاده شده است. از بین مدل ها، روش ها و روش شناسی های بررسی شده، در مجموع، 10 گزینه برای انجام فراترکیب برگزیده شد. این پژوهش قائل است عملیات فرهنگی، صرفاً با اقدام سمت مجری به فرجام نمی رسد، بلکه تکمیل آن نیازمند اقدام سمت مخاطب است. این پژوهش، عملیات فرهنگی را در قالب هشت مؤلفه اصلی و شش زیرمؤلفه تعریف می کند، که مجموعاً در دو رسته ی جانب افاده یا مجری و جانب استفاده یا مخاطب قرار دارد. در نهایت نیز مبتنی بر روایتی چرخه ای از عملیات فرهنگی، با جانمایی این دو رسته در یک فراگرد چرخشیِ متقاطع، ساختار هستی شناسی عملیات فرهنگی صورت بندی شده است.
مطالعه تأثیر عوامل رسانه ای بر میزان مشارکت سیاسی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۶۶
167 - 194
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری مناسب رسانه های جمعی با ایجاد رقابت میان طبقات، احزاب و گروه ها منجر به افزایش مشارکت سیاسی می گردد. در دنیای امروزی انگیزه، علاقه و شدت تمایل شهروندان به فعالیت سیاسی (مشارکت انتخاباتی) تحت تأثیر سیاست رسانه ای، نوع و نحوه استفاده از عوامل رسانه ای است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه تأثیر عوامل رسانه ای بر میزان مشارکت سیاسی است. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی (CMA2) است، واحد تحلیل آن، مقاله ها از منابع علمی نورمگز و مگ ایران در بازه زمانی 1384 الی 1402 است. 40 سند علمی به عنوان جامعه آماری گردآوری و به روش تعمدی-غیراحتمالی 26 سند علمی (حجم نمونه) طبق ارزیابی مقاله برحسب ملاک ورود و خروج انتخاب و نتایج با ابزار آزمون d کوهن و f فیشر تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که عوامل رسانه ای تأثیری معنی داری بر مشارکت سیاسی شهروندان داشته و مقدار ضریب تأثیر آن در کل برابر 220/0(رابطه مثبت و مستقیم) است. همچنین میزان استفاده از رسانه های داخلی (234/0)، مصرف رسانه های جمعی (167/0) و سواد رسانه ای (211/0) اثری مثبت و میزان استفاده از رسانه های خارجی (258/0-)، عضویت در فضای مجازی (215/0-) و عضویت در شبکه های اجتماعی (147/0-) اثر منفی بر میزان مشارکت سیاسی داشته است.
تدوین و اعتباربخشی مدل ژورنالیسم سازنده بر اساس مدل سازی معادله ساختاری: ارائه راهبرد سازگار با بافت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
115-142
حوزههای تخصصی:
ژورنالیسم سازنده یک رویکرد نوین به ارتباطات است که با تکیه بر مبانی نظری روانشناسی مثبت و اتخاذ یک رویکرد راه حل-محور، به دنبال حل مسائل و مشکلات جوامعی است که در آن ها مخاطبان با مشکلات فردی و اجتماعی روبرو هستند. با توجه به فراوانی چالش های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در ایران و نیاز به تغییر رویکرد رسانه ای، تحقیق حاضر تلاشی است تا انگاره عینی و کاربست-پذیر از این رویکرد ارائه کند و بر اساس آن سازگارترین راهبرد بومی برای اجرای این رویکرد را پیشنهاد کند. بدین منظور از روش مدل-سازی معادله ساختاری در نرم افزار اس پی اس اس و برای تدوین و اعتباربخشی انگاره ژورنالیسم سازنده و از راهبرد سناریونویسی در نرم-افزار سناریو ویزارد برای ارائه سازگارترین سناریوی استفاده از ژورنالیسم سازنده در رسانه های کشور استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در برساخت انگاره ژورنالیسم سازنده 15 متغیر اصلی با بار عاملی قابل قبول نقش دارند که بر اساس ارزش ایگن در سه محور دانشی-معرفتی، رویکردشناختی-روش شناختی و سازمانی-ساختاری توزیع شده اند. همچنین نتایج حاصل از سناریونویسی نشان داد که آگاهی افزایی شناختی – عاطفی، نگرشی و انگیزشی نسبت به ژورنالیسم سازنده، تغییر ساختار، قوانین و وابستگی نهادی در رسانه های سنتی و آموزش رسانه-کنش گر در زمینه روش شناسی و روانشناسی ژورنالیسم، کلیدی ترین متغیرها در راهبرد سازگار هستند. این یافته ها برای مدیران رسانه ای، خبرنگاران، و محققان حوزه رسانه در ابعاد محتوایی و روش شناسی تحقیق، دارای کاربرد است.
منطق چند روایتی/ تک روایتی در تولیدات رسانه ای (مورد مطالعه: مجموعه های تلویزیونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۵)
33 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی برای واکاوی منطق چندروایتی/ تک روایتی در تولیدات رسانه ای است که به طور خاص ژانر مجموعه های تلویزیونی برای مطالعه انتخاب شده است. به لحاظ نظری، از آرای میخاییل باختین، رولان بارت و ژیل دلوز برای مفهوم پردازی دوگانه تک روایتی/ چندروایتی بودن متن استفاده شده است و به لحاظ روشی، تحلیل محتوای کیفی به کار رفته است. با اتکا بر نمونه گیری نظری هدفمند دو مجموعه "روزگار قریب" و "پروانه" برای تحلیل انتخاب شدند که وجه مشترکشان روایت پردازی قصه ای تاریخی است. از "روزگار قریب" پنج سکانس و از "پروانه" سه سکانس که حاوی غنی ترین داده ها هستند انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد که "روزگار قریب" مبتنی بر منطق چندروایتی است و در آن روایت پردازی قصه اصلی در متن پرداختن به انواع خرده داستان ها و خرده روایت های دیگر انجام می پذیرد. نه فقط شخصیت ها و کنش ها و تعامل ها در ابعاد مختلف و از نقطه نظرهای متفاوت به نمایش گذاشته می شوند، بلکه طیف وسیعی از ماجراها و رخدادهای به ظاهر حاشیه ای، شخصیت های فرعی، صداهای ناشنیده و برهم کنش های به ظاهر بی اهمیت در کنار قصه اصلی روایت پردازی می شوند. درست در نقطه مقابل، مجموعه "پروانه" داستانی واحد را با اتکا بر روایتی خطی و یک سونگر به نمایش می گذارد که در آن مخاطب فقط قادر به شنیدن صدای راوی مسلط، و نه هیچ کس دیگر، است.
شناسایی مؤلفه های الگوی اقناع افکار عمومی در رسانه های اجتماعی: یک مطالعه ی سنتز پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
68 - 41
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش واهمیت رسانه ها در اطلاع رسانی و شکل دهی به افکار عمومی بر کسی پوشیده نیست ودر میان انواع رسانه ها،رسانه های اجتماعی با تحولاتی که در ابعاد مختلف فناوری، تجهیزات، حجم و روش داشته اند، می توانند به عنوان حامل و فرستنده پیام دراقناع افکار عمومی بیشترین تاثیرراداشته باشند.تحقیق حاضرباهدف شناسایی مولفه های الگوی اقناع افکار عمومی در رسانه های اجتماعی انجام شده ورویکرد پژوهش از نوع کیفی با استفاده از راهبرد سنتز پژوهی میباشد. جامعه آماری در بخش اول شامل کلیه مقاله های مرتبط با موضوع "اقناع "، "افکار عمومی"، "رسانه های اجتماعی" در بازه زمانی 2010 تا 2023 بود. نمونه آماری شامل کلیه اسناد و منابع مرتبط با موضوع به تعداد 75 سند می باشد که22 موردپس از چندین مرحله غربالگری بر اساس عنوان، چکیده و محتوا،انتخاب و وباروش کدگذاری مخصوص مطالعات کیفی تحلیل گردید.نتیجه نشان داد مولفه های الگوی اقناع افکار عمومی در بستر رسانه های اجتماعی شامل پنج مولفه اصلی(مقوله هسته ای) است که عبارتند از: راهبرد های متقاعدسازی، اعتماد و صداقت، مخاطب محوری، کمیابی و ویژگی پیام . با توجه به نتیجه تحقیق پیشنهاد می شودازسوی فعالان ،کنشگران ومدیران عرصه رسانه برای اقناع افکاری عمومی در رسانه های اجتماعی ،اعتمادسازی درمیان مخاطبان صورت گیرد. سپس، برای تولید پیام های اقناعی عناصری چون صداقت،اعتبار ،جذابیت وجلب اعتماد مخاطب را درنظر گرفته و راهبردها وتکنیک های اقناعی مناسب را انتخاب نمایند. همچنین به مخاطب، نیاز ها و اهداف او از حضور در رسانه های اجتماعی توجه نموده، پیام های غیرتکراری و جذاب تولید و منتشر نمایند.
نقش فرهنگ عمومی در پیشگیری از بروز نارضایتی های صنفی: مطالعه موردی استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه ای مواردی مانند نارضایتی های صنفی، اعتصاب، تعطیلی بازار، تجمع مقابل ادار ه های دولتی و ... می تواند امنیت روانی جامعه را برهم زده و زمینه ساز تشدید سایر نارضایتی های اجتماعی گردد. با درک اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی نقش فرهنگ عمومی در پیشگیری از بروز نارضایتی های صنفی استان همدان پرداخته شده است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی، از لحاظ روش، کیفی و از لحاظ گردآوری داده ها، میدانی از طریق مصاحبیه عمیق ساختاریافته است. مشارکت کنندگان پژوهش، شامل 14 نفر از خبرگان حوزیه فرهنگ عمومی بودند. پس از انجام 14 مصاحبه، عوامل اصلی و فرعی در مصاحبه های قبلی تکرار گردید و پژوهشگران به اشباع نظری رسیدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون در بستر نرم افزار maxqda بهره گرفته شد. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که اگر سازمآن ها و ارگآن های دخیل در امر ارتقای سطح فرهنگ عمومی به وظایف خود درست عمل نمایند، افراد جامعه در سطوح مختلف به رشد و بالندگی عقلی، اخلاقی، دینی و اجتماعی می رسند و با درک صحیحی که از شرایط جامعه دارند، با نگاهی واقع بینانه با موضوعات اجتماعی و اقتصادی مواجه می شوند و آن ها را تحلیل می نمایند. بنابراین، نارضایتی های صنفی یا به وجود نخواهد آمد و یا این که مسیر درست، منطقی و قانونی خود را طی خواهند کرد.
رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و بیگانگی اجتماعی در بین شهروندان شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
597 - 620
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در عصر حاضر با تغییراتی که در نتیجه ورود شبکه های مجازی به حیات اجتماعی و اعتیاد به آن پدید آمده است، احساس بیگانگی اجتماعی به یکی از مهم ترین دل نگرانی های جوامع تبدیل شده است که می تواند اختلالات اجتماعی جدی را به همراه داشته باشد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و احساس بیگانگی اجتماعی در بین شهروندان شهر قزوین به رشته تحریر درآمده است.
روش و داده ها: تکنیک مورد استفاده در این پژوهش، پیمایش بوده و جامعه آماری شامل کلیه شهروندان واقع در سنین 59-15 سال شهر قزوین است که از این تعداد 390 نفر از طریق فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای جهت گردآوری اطلاعات انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که رابطه بین متغیر اعتیاد به فضای مجازی با تمامی مولفه های بیگانگی اجتماعی به لحاظ آماری رابطه ای مثبت و معنادار بوده است. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیرهای عدم خودکنترلی، اختلال در عملکرد فردی، اتلاف وقت و اختلال در کنش اجتماعی بیشترین تاثیر را بر متغیر احساس بیگانگی اجتماعی داشته و در مجموع، توانسته اند 5/39 درصد از تغییرات این متغیر را پیش بینی نمایند.
بحث و نتیجه گیری: از آنجا که اعتیاد به فضای مجازی، شهروندان را به عنوان کانون جامعه از مأمن و جایگاه خود منزوی ساخته و احساس بیگانگی اجتماعی را ایجاد می کند، لذا، ایجاد محیط های آنلاین ایمن از طریق پلات فرم هایی که به اجتماعات و گروه ها در جهت تقویت حس تعلق یاری رساند و افزایش آگاهی عمومی در مورد پیامدهای استفاده نامتناسب از فضای مجازی و افزایش سطح سواد رسانه ای، بیش از پیش ضروری می نماید.
پیام اصلی: پایش ملی و ارزیابی مستمر وضعیت بیگانگی اجتماعی در میان گروه های مختلف و انعکاس آن در میان دستگاه های ذی ربط و رسانه های جمعی امری ضروری است. این اقدام می تواند به برجسته سازی ابعاد مساله مند بیگانگی اجتماعی کمک نماید و از طریق ایجاد اجماع و وفاق عمومی در قبال آن، به برنامه ریزی های اثربخش و استفاده مطلوب و سازنده از فضای مجازی بینجامد.
مفهوم پتانسیل فرهنگی در نظام نظری مرتضی فرهادی تاملی در مساله ابداع مفاهیم نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
198 - 219
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از موضوعات مهم در علوم اجتماعی ایران، طرح پرسش از امکان طرح مفاهیم نظریات علوم اجتماعی بدیع است. اینکه علوم اجتماعی ایرانی تواسنته در نسبت با زیست بوم ایران و در بستر مطالعات جهانی، مفاهیم نظری خاصی را ابداع کند و این مفاهیم در نسبت با موادر مشابه جهانی چه مختصاتی داشته اند، پرسش محوری در این مقاله است. بر این اساس به جای طرح مباحث نظری به سراغ مطالعه موردی نظام مفهومی یکی از کسانی که در ایران تلاش کرده نظام نظری و مفهومی جدید بسازد رفته ام. از این منظر مساله آنست که آیا محققان ایرانی در آثار تولید شده خودشان که حاصل پژوهش های میدانی آنها در جامعه ایرانی باشد، توانسته اند ابداع مفهومی و نظری خاصی داشته باشند. مرتضی فرهادی انسان شناس و جامعه شناس در دانشگاه علامه بواسطه نیم قرن مطالعات میدانی در جامعه ایرانی تلاش کرده حول پادارایم یاریگری، نظریه اجتماعی و نظام مفهومی خاص خودش را بسازد.روش شناسی: در این مقاله به مفهوم پتانسیل فرهنگی در نظام نظری او و در بستر آثار علمی او پرداخته شده است. مرتضی فرهادی که بیشتر برای نظریه پردازی اش درباب مفهوم یاریگری و فهم جامعه بر اساس این ویژگی بنیادین در روابط انسانی شهرت داردو در کنار کارهای نظری و میدانی گسترده ای که برای توسعه این مفهوم و کاربست آن انجام داده، ابداع های نظری و مفهومی فرعی ای هم داشته که قابلیت های لازم برای کاربست در مطالعه فرهنگ و جامعه را دارند. در این میان مفهوم پتانسیل فرهنگی یکی از آن مفاهیم است.یافته ها: پتانسیل فرهنگی بیانگر چارچوب های شناختی، ارزشی و مهارتی یک گروه اجتماعی (در سطح روستا، شهر و تمدن) است که در بستر تاریخ و از خلال تجارت آنها برای تنظیم رابطه شان با محیط زیست شکل گرفته است. از این رو این مفهوم دلالت های خاصی در نسبت با پروبلماتیک پایداری دارد . پتانسیل فرهنگی عملا بخشی از میراث ناملموس یک فرهنگ است که مستلزم بازشناسی و استفاده خلاقانه از آن برای مواجهه با مشکلات پیش روی جوامع است. پتانسیل فرهنگی، مفهومی نسبتا سیال است که بیشتر به خاطر سیال بودن مفهوم فرهنگ این خصیصه را پیدا کرده است. به همین سبب پتانسیل فرهنگی از یک سو دانش ها را شامل می شود و از سوی دیگر ارزش ها و همچنین مهارت ها و توانایی ها و حتی الگوهای روابط اجتماعی. بر این اساس مفهوم پتانسیل فرهنگی نوعی خوشه بندی درونی بین عناصر یک فرهنگ و مولفه های تشکیل دهنده آن است.نتیجه گیری: فرهادی سعی کرده که نه تنها ازین مفهوم برای بازشناسی وضعیت فعلی جامعه امروز و تاریخ آن استفاده کند، بلکه همچنین از این مفهوم برای آسیب شناسی وضعیت امروز و بحران های آن و مهمتر از همه برای سیاستگذاری و ارائه راهکارهایی برای آینده این فرهنگ و جامعه استفاده کند. از این منظر این مفهوم نوعی ابزار نظری برای بازاندیشی انتقادی برای فهم گذشته، حال و آینده جامعه است
معنای زندگی؛ برساختی اجتماعی یا امری عینی؛ مطالعه تطبیقی دیدگاه پیتر برگر و محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنای زندگی از مسائل اساسی حیات انسانی است. این مسئله از چند دهیه گذشته تا کنون حوزیه مطالعاتی نسبتاً مستقلی را به خود اختصاص داده است. مسئله مزبور از ابعاد مختلف قابل بررسی است، برساخته بودن معنای زندگی و یا عینیت قائل شدن برای آن ورای ساخت فردی و اجتماعی، دیدگاه های مختلفی را در بین اندیشمندان رقم زده است؛ آیا انسان برای زندگی معنایی فرا می افکند یا عالم لبریز از معناست و کافی است انسان زندگی خود را با آن هماهنگ کند تا زندگی معناداری داشته باشد؟ این نوشتار دیدگاه پیتر برگر و علامه محمدتقی جعفری را از این جهت مورد مقایسه قرار می دهد. این تحقیق با نوعی روش هرمنوتیک که از جان پلامناتز الهام گرفته انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، علیرغم آنکه پیتر برگر و محمدتقی جعفری قرابت بسیاری در تحلیل معنا در پرسش معنای زندگی دارند و به دین نقشی محوری در معنابخشی زندگی می دهند؛ از جهت برساختی و کشفی بودن معنای زندگی دیدگاه متفاوتی دارند. برگر معنای زندگی را برساختی اجتماعی می داند و در مقابل جعفری معنا را امری عینی می داند که انسان می تواند باهماهنگ شدن با هستی، آن را جذب کند. این تفاوت ریشه در اختلاف مبانی انسان شناسی، ارزش شناسی و روش شناسی آن دو دارد
روزنامه نگاری بحران و بحران روزنامه نگاری در همه گیری کرونا؛ (موردمطالعه: اخبار جعلی منتشرشده در کانال تلگرامی خبرگزاری ایرنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
200 - 159
حوزههای تخصصی:
پیام رسان ها و رسانه های نوین بستر مناسبی برای نشر اخبار جعلی هستند. این امر در همه گیری ها خود را بیشتر نشان می دهد. به دلیل استفادیه عموم با سطح سواد رسانه ای مختلف از رسانه های اجتماعی و پیام رسان های آنلاین در بحران های گوناگون باید در شناسایی و مواجهه با آن ها تدابیری اندیشید. دراین بین، نقش روزنامه نگاران بسیار مهم است. پس از شیوع ویروس کرونا در مدت کوتاهی «اخبار جعلی» در قالب عدم اطمینان و بار عاطفی وضعیت به وجود آمدند. دراین بین از بحران نمی توان بدون بهره مندی از «ارتباطات» گذشت. «ارتباطات بحران» قدرت و روایت تاب آوری انسان اجتماعی در برابر تهدیدها و بال های سوق دهنده به رهایی از زیست جمعی است. ویروس کرونا و آثار برآمده از شیوع آن، بزرگ ترین بحران سلامت و حیات زیستی را برای بشر به وجود آورد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت مضامین نهفتیه اخبار جعلی منتشرشده در ایام شیوع کرونا در بستر پیام رسان تلگرام است. پدیده ای که به آن «اینفودمی» گفته می شود در کانال تلگرامی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با روش کیفی و رویکرد تحلیل مضمون موردبررسی قرار گرفته است. نهایتاً مشخص شد که شش مضمون اصلی پژوهش، شامل اعلام زمان پایان اپیدمی کرونا، رواج طب سنتی، عوارض واکسن زدن، ابتلای سلبریتی ها و مشاهیر به کرونا، خوراکی های نابودکنندیه کرونا و مسائل اقتصادی کرونا مورد توجه این رسانه است. همچنین «پیشگیری، ابتلا و پایان کرونا» به عنوان مضمون فراگیر اصلی شناسایی و تحلیل شد.
شاخصه های بصری در وبگاه های دینی (مطالعه موردی: وبگاه های دینی اسلامی و مسیحی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ زمستان۱۴۰۳ شماره ۷۷
151 - 168
حوزههای تخصصی:
وجود تعداد بسیاری از وبگاه های دینی پربازدید در سراسر جهان و تلاش های صورت گرفته در جهت انتشار مفاهیم دینی از طریق آن ها، اهمیت پژوهش درباره ویژگی های تاثیرگذار در استفاده از این وبگاه ها را نشان می دهد. از این رو مقاله حاضر در صدد تبیین شاخصه های بصری دینی، در دو بخش نشانه ها، شامل (متن آیات و احادیث، نقش مایه های هنر اسلامی- مسیحی، رنگ های هنر اسلامی- مسیحی، هلال ماه، کعبه، صلیب) و تصاویر شامل( قرآن- انجیل، روحانیون، اماکن مقدس و مناسک) در تعداد 10 نمونه از وبگاه های دینی اسلامی و مسیحی است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و روش کیفی انجام شده است و در جمع آوری اطلاعات از مطالعه اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. یافته ها نشان داد: در وبگاه های دینی مسیحی، ویژگی های دینی در قالب تصاویر دینی بصورت هدفمند ارائه می شود، اما در وبگاه های اسلامی برای نشان دادن ویژگی های مذهبی از هر دو شاخصه نشانه ها و تصاویر دینی استفاده می شود.
تبیین ظرفیت های دیپلماسی رسانه ای ایران در افزایش همگرایی با تاجیکستان (با رویکرد گراندد تئوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران و تاجیکستان، اشتراکات فراوانی در عرصه های مختلف دارند؛ این امر باعث شده هم گرایی این دو کشور، در همه امور، دارای اهمیت باشد. از سویی، همراه ساختن تاجیکستان با سیاست های منطقه ای و بین المللی ایران، نیازمند افزایش قدرت نرم، پذیرش سیاست ها و مواضع ایران در میان افکار عمومی و نخبگان تاجیکستانی است. یکی از راهکارهای افزایش هم گرایی، استفاده بهینه از دیپلماسی رسانه ای است. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که دیپلماسی رسانه ای چگونه می تواند هم گرایی این دو کشور را افزایش دهد؟ این پژوهش به روش کیفی و از طریق مصاحبه با 12 نفر از صاحبنظران رسانه ای که حداقل دو سال در تاجیکستان زندگی کرده اند، انجام شده است. همچنین اعتباربخشی یافته ها به وسیله باورپذیر کردن گزینشی صورت گرفته است. براساس یافته های پژوهش، عوامل تأثیرگذار بر دیپلماسی رسانه ای عبارت اند از: الف- عوامل علی: قرابت های فرهنگی و زبانی، آداب و رسوم، عوامل سیاسی داخلی و خارجی؛ ب- عوامل میانجی: ژئوپلیتیک، همکارهای بین المللی و عوامل اقتصادی؛ و ج- عوامل زمینه ای: نگرانی های امنیتی، وحدت دینی و آمادگی نظامی. لزوم اتخاذ رویکرد جدید در عرصه فرهنگی، دیپلماسی رسانه ای فعال و هوشمندانه، شناسایی اقوام و اشتراکات مردمی، احترام به حاکمیت تاجیکستان و در نهایت، سرعت عمل رسانه ها در تقویت روابط بین دو کشور، ازجمله نتایج این پژوهش هستند.
تبیین زیست پذیری شهر اصفهان بر مبنای واکاوی گفتمان شهر زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعیه حاضر با هدف تبیین زیست پذیری شهر اصفهان بر مبنای واکاوی گفتمان شهر زندگی با استفاده از رویکرد ترکیبی به انجام رسیده است. روش مرحلیه کیفی پژوهش، تحلیل علّی لایه بندی شده و روش مرحلیه کمّی، پیمایش است. یافته های پژوهش در مرحلیه کیفی بیانگر این است که شهر اصفهان در وضعیت موجود و در فهمی گفتمان محور دارای مسائلی است که در چهار لاییه سلسه مراتبی و علّی شامل لاییه مسائل آشکار (زیست پذیری پایین)، لاییه علل سیستمی (واگرایی سیستمی و گسست اجتماعی)، لاییه جهان بینی و گفتمان (اختلال گفتمانی) و در لاییه استعاره ها و اسطوره ها (شهرداری غیرقابل اعتماد، شهر بی مبالات و شهروندان به مثابه کاشی های شکسته) مفصل بندی شده است. در مرحلیه کمّی پژوهش نیز یافته ها تا حد زیادی مؤید یافته های مرحلیه کیفی بوده است؛ به عبارت دیگر، ارزیابی شهروندان دلالت دارد بر: زیست پذیری شهری پایین، واگرایی سیستمی در حد متوسط، وجود گسست اجتماعی، اختلال گفتمانی، اعتماد کم به شهرداری، شهر به نسبت بی مبالات و احساس تعلق به نسبت مطلوب به شهر. همچنین نتایج مرحلیه کمّی بیانگر این است که اثر متغیرهای شهر بی مبالات، اختلال گفتمانی و واگرایی سیستمی بر زیست پذیری شهری معنادار هستند.
شناسایی و اولویت بندی تصمیمات آمیخته بازاریابی بر اساس الگوی ارزش های اسلامی - ایرانی پیشرفت (مطالعه موردی: شرکت پگاه استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر شناسایی و اولویت بندی ارزش های اسلامی در تصمیمات آمیخته بازاریابی شرکت پگاه استان آذربایجان شرقی می باشد. برای این منظور جامعه آماری تحقیق حاضر، کارکنان شرکت پگاه استان آذربایجان شرقی در نظر گرفته شده است که تعداد آن ها در حین انجام تحقیق 865 نفر بودند. حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 380 نفر به دست آمد. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در تحقیق حاضر پرسشنامه است که پس از سنجش روایی و پایایی آن، در اختیار نمونه آماری قرار گرفت. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات حاصله با استفاده از روش های آماری توصیفی تلخیص و طبقه بندی شد و برای آزمون پرسش های پژوهش نیز از روش آماری استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، آزمون فریدمن، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس «ANOVA») استفاده شد. نتایج حاصله بیانگر آن است که میزان رعایت ارزش های اسلامی-ایرانی پیشرفت در تمامی مؤلفه های تصمیمات آمیخته بازاریابی شرکت پگاه استان آذربایجان شرقی بالاتر از حد متوسط می باشد. همچنین تصمیمات مربوط به مؤلفه محصول نسبت به سایر مؤلفه ها وضعیت بهتری در شرکت پگاه استان آذربایجان شرقی دارد.
تبیین اثرات فاصله و جمعیت بر الگوی فضایی جریان های مهاجرتی در بین شهرهای بزرگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
259 - 298
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به سهم قابل توجه مهاجرت در بین شهرهای بزرگ و جایگاه کانونی این شهرها در سیاستگذاری های مهاجرتی می کوشد الگوی فضایی این مهاجرت ها را تحلیل و نقش موقعیت جغرافیایی و موقعیت جمعیتی شهرها را در تعیین الگوی این جریان ها با استفاده از روش های آمار فضایی در فاصله زمانی 1395-1390 تبیین کند. براساس روش گتیس-اُرد و شاخص نسبت اثربخشی مهاجرت، سه خوشه مهاجرتی شناسایی شد که دو خوشه شامل شهرهای بزرگ مهاجرفرست و یک خوشه شامل شهرهای بزرگ مهاجرپذیر است. خوشه مهاجرفرست در دو استان خوزستان و آذربایجان غربی توزیع شده اند و خوشه مهاجرپذیر با محوریت شهرهای واقع در منطقه کلانشهری تهران شکل گرفته است. روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و ترکیب دو شاخص نسبت اثربخشی مهاجرت و حوزه نفوذ شهر نشان داد که کلانشهر تهران و کرج، به ترتیب، دارای بالاترین رتبه هستند و نسبت بالای اثربخشی مهاجرت در شهرهای پیرامونی این دو شهر صرفاً ناشی از توان مهاجرت پذیری شهرهای پیرامونی نیست، بلکه ناشی از استقرار آن ها در مجاورت دو شهر تهران و کرج است. تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که جریان مهاجرت های بین شهری دارای همبستگی معناداری با فاصله بین شهرها نیست. براساس مدل رگرسیون جغرافیایی، دو متغیر جمعیت شهر و حوزه نفوذ شهر 87 تا 93 درصد تغییرات در تعداد مهاجران واردشده و 52 تا 99 درصد تغییرات در نسبت اثربخشی مهاجرت شهرهای بزرگ را تبیین می کنند.
تأثیر فناوری های آموزشی بر عملکرد تحصیلی در نوجوانان پایه ششم منطقه 5 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
389 - 401
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فناوری های آموزشی بر عملکرد تحصیلی نوجوانان پایه ششم در منطقه ۵ تهران انجام شد.
روش شناسی: پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. ۳۰ دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج (۴۸ سوال) بود که پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد. گروه آزمایش به مدت دو هفته آموزش مبتنی بر فناوری های آموزشی دریافت کرد، در حالی که گروه کنترل آموزش خاصی دریافت نکرد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) نشان داد فناوری های آموزشی بر تمام مؤلفه های عملکرد تحصیلی تأثیر معناداری داشت (p<0/01). عملکرد تحصیلی کل (89%)، خودکارآمدی (85%)، تأثیرات هیجانی (81%)، برنامه ریزی (89%) و انگیزش (85%) افزایش معناداری داشتند و فقدان کنترل پیامد با اندازه اثر 68% کاهش یافت.
نتیجه گیری: فناوری های آموزشی باعث بهبود معنادار عملکرد تحصیلی، خودکارآمدی، تأثیرات هیجانی، انگیزش و برنامه ریزی نوجوانان پایه ششم شده و احساس فقدان کنترل پیامد را کاهش می دهد، که نشان دهنده تأثیر مثبت آموزش های مبتنی بر فناوری بر پیشرفت تحصیلی است.
درک و تجربه دینداری در نسل زد؛ مطالعه ای کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
173 - 198
حوزههای تخصصی:
درک و تجربه دینی، از مهمترین موضوعات در زیست روزمره ایرانی بخصوص نسل جدید است. هدف تحقیق حاضر کشف و واکاوی درک و تجربه دینی در میان دانشجویان نسل زد در رشته های علوم انسانی است. بر این اساس و با معیار اشباع داده ها 21 دانشجو وارد مطالعه شده و داده های مصاحبه ها به روش تحلیل مضمون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل مصاحبه ها نشان داد که مشارکت کنندگان در پی نوعی بازاندیشی از دین و مفاهیم آن، ناظر به درک و تجربه دینی در سطح فردی و اجتماعی هستند. این بازاندیشی از سطوح شناختی و ادراکی گرفته تا سطوح عملی و کاربردی تجربه دینی را شامل می شود. پنج مضمون برساخت شده عبارتند از شناخت عادتواره ای، فردیت گزینشگر، داوری های دین گریزانه، و بازاندیشی معنویت گرا. مطابق نتایج می توان گفت که نوعی بازاندیشی گاهاً حاد و تند در میان بعضی مشارکت کنندگان وجود دارد. نگاه کلی آن ها به دین، بر اساس قضاوت در مورد کیفیت حضور دین در جامعه است که تا حدود زیادی بار انتقادی جدی دارد. با وجود این، اگر چه مشارکت کنندگان به شکلی بازاندیشانه با دین مواجهه دارند، اما هنوز مرزهای اعتقادی در این زمینه محکم و پابرجاست. در واقع، بیشترین محور محاجه دینی، تأکید بر فردیت و گریز از دین عادتواره ای است. در واقع، عاملیت، ضمن داشتن اعتقاد دینی (بخصوص در اصول)، اما در مرز بین دین، عادتوارگی، و معنویت سرگردان است. در پایان، پیشنهاد می شود که مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود تا مفاهیم مربوط به درک و تجربه دینی نسل جدید به طور کامل تر و دقیق تر تبیین شود. این پژوهش ها می توانند به درک بهتر پویایی های دینی در جامعه معاصر ایران کمک کنند و راهکارهایی برای پاسخگویی به چالش های پیش روی دین و نسل جوان ارائه دهند.
بررسی عوامل موثر بر استفاده بهینه از کانون تهدیدهای نوین آموزشی در آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
16 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی عوامل موثر بر استفاده بهینه از کانون تهدیدهای نوین آموزشی در آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی می باشد.
روش شناسی: پژوهش حاضر یک پژوهش آمیخته یعنی کیفی و کمّی بود. در بخش کیفی، جامعه پژوهش خبرگان آموزش وپرورش و آموزش عالی استان آذربایجان غربی بودند که 15 نفر آنان بر اساس اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمّی، جامعه پژوهش همه کارکنان آموزش وپرورش استان آذربایجان غربی بودند که 384 نفر آنان بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند.
یافته ها: الگوی مطلوب جهت استفاده بهینه از کانون تهدیدهای نوین آموزشی بر اساس یافته های حاصل شده دارای مولفه های تشویق (مادی و معنوی) معلمان، تغییر در باورهای فرهنگی جامعه، هماهنگ کردن محتوی کتب درسی با نیاز دانش آموزان، توجه به روش های نوین تدریس، بهبود ساختار تشکیلاتی نظام آموزشی، توجه به نیروی انسانی متخصص و کار آزموده، سرمایه گذاری در آموزش و پرورش، تقویت زیرساخت تکنولوزی و مجازی و اینترنت میباشد. بر اساس مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته، با افراد خبره می توان نتیجه گرفت که عدم استفاده از تئوری های علمی آموزش و یادگیری و عدم آگاهی و استفاده از اینترنت و فضای مجازی به عنوان الویت های اول تهدیدات نوین آموزشی می باشد و در مدل نهایی متغیر بهبود ساختار و تشکیلات آموزش و پرورش حذف شد.
نتیجه گیری: عوامل شناسایی شده در این مطالعه می تواند به متخصصان و برنامه ریزان آموزش و پرورش در شناخت بهتر وضع موجود و برنامه ریزی برای ارتقای آن کمک نماید.
بررسی وضعیت توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
152 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: پس از وقوع شبکه جهانی وب، اینترنت اشیا با توجه به افزایش چشمگیر اینترنت میتواند انقلاب بعدی باشد و این سازه به دنبال ایجاد پلی بین دنیای واقعی و مجازی است که توانمندی ایجاد شبکه ای یکپارچه از میلیاردها اشیاء با قابلیت اتصال بیسیم به یکدیگر جهت تبادل اطلاعات را دارد لذا با توجه به اهمیت اینترنت اشیاء در مدارس امروزی، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کمّی بود. جامعه پژوهش مدیران و برنامه ریزان آموزش وپرورش و مسئولان دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 281 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، پرسشنامه محقق ساخته توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی با 26 گویه بود که داده های آن با روش تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی دارای 26 گویه در 7 مولفه حذف محدودیت زمان (با سه گویه اتصال در هر ساعت، استفاده بدون محدودیت و بهره گیری آفلاین)، حذف محدودیت مکان (با چهار گویه استفاده در هر مکان، استفاده در مدرسه و خانه، بهره گیری بدون تجهیزات خاص و قابلیت استفاده با رایانه)، کاهش هزینه های زیرساختی (با چهار گویه اشتراک گذاری آموزش ها، انتقال بی واسطه آموزش، حذف امکانات زیرساختی ویژه و اتصال بی واسطه به سیستم)، مدیریت دانش (با سه گویه خلق دانش، انتقال دانش و توزیع دانش)، صلاحیت حرفه ای (با سه گویه صلاحیت شناختی، صلاحیت دانشی و صلاحیت مهارتی)، فناوری اطلاعات (با سه گویه خودکارسازی جریان اطلاعات، دسترسی راحت به اطلاعات و تغییر شکل سازمان) و اثربخشی نظام آموزشی (با شش گویه آموزش کارآمد، الگوهای رفتاری متناسب با زمان، استعدادمحوری متناسب با نیاز آینده، تطابق درون داد مدارس با انتظارهای آینده، رضایت بخشی فرآیند آموزشی و ارائه خدمات آموزشی رضایت بخش متناسب با نیاز آینده) بود. در این مطالعه، بار عاملی هر 26 گویه بالاتر از 40/0، بار عاملی هر 7 مولفه بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، یافته های آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که میانگین هر 7 مولفه به طورمعناداری بالاتر از میانگین فرضی جامعه بود (P<0.001). نتیجه گیری: با توجه به اهمیت اینترنت اشیاء در مدارس و از آنجایی که میزان همه مولفه های آن اندکی بالاتر از میانگین فرضی جامعه بود، پیشنهاد می شود که بر اساس پرسشنامه پژوهش حاضر برنامه های کارآمد و کاربردی برای توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی طراحی و اجرا شود.