فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
124 - 132
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aims to identify the limitations of English language learning in universities within the Chaharmahal and Bakhtiari province and to explore effective strategies proposed by students, instructors, and administrators to overcome these challenges.
Methodology: Employing a qualitative research design, this study conducted semi-structured interviews with 24 participants, including university students, English language instructors, and academic administrators from the Chaharmahal and Bakhtiari province. The data were analyzed through thematic analysis to achieve theoretical saturation, revealing key themes and concepts related to the limitations and strategies of English language learning.
Findings: The study identified two main themes: "Limitations" and "Strategies." Under "Limitations," five categories emerged: Resource Constraints, Curriculum Issues, Instructor Challenges, Motivational Factors, and Cultural Barriers, each encompassing specific challenges such as inadequate resources, outdated curriculum, instructor proficiency, and motivational and cultural issues. The "Strategies" theme also comprised five categories: Resource Enhancement, Curriculum Development, Instructor Support, Motivation Boosting, and Cultural Integration, suggesting targeted interventions like improving educational resources, updating the curriculum, supporting instructors, enhancing student motivation, and integrating cultural elements into the learning process.
Conclusion: The study underscores the multifaceted nature of challenges in English language learning in the Chaharmahal and Bakhtiari province, highlighting the need for comprehensive strategies that address resources, curriculum, instructor capabilities, motivational dynamics, and cultural considerations. Effective implementation of these strategies could significantly improve English language education, contributing to better language acquisition and educational outcomes for students in this region and similar contexts.
The Role of Teaching Models in Academic Performance and Responsibility Among Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aimed to determine the role of teaching models in academic performance and responsibility among students.
Methodology: The research method was quasi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population consisted of all master's students in the Faculty of Psychology and Educational Sciences at Allameh Tabataba'i University in the academic year 2018-2019. The research sample included all students present in two classes selected by convenience sampling. One class was designated as the experimental group and the other as the control group. The experimental group received 12 educational sessions, each lasting 90 minutes, based on the Effective University Teaching Model (Lumen, 1995). The control group was taught using traditional methods without an explicit educational model. The Student Responsibility Questionnaire (Soroush, 2012) was used to measure students' responsibility levels. The students' final exam scores were used as an index of academic performance. The collected data were analyzed using descriptive statistics (minimum, maximum, mean, and standard deviation) and inferential statistics (covariance analysis test).
Findings: The mean post-test scores for academic performance and responsibility (individual and social) significantly increased compared to the pre-test in the experimental group. However, the mean post-test scores for academic performance and responsibility (individual and social) did not significantly increase compared to the pre-test in the control group. Additionally, the effect size for academic performance (Eta = 0.755), individual responsibility (Eta = 0.718), social responsibility (Eta = 0.710), and overall responsibility (Eta = 0.661) was noted.
Conclusion: The teaching model can have a positive and significant role in enhancing academic performance and individual and social responsibility among students.
طراحی مدل تفسیری-ساختاری جامع برای حذف شکاف دیجیتالی آموزش و پرورش در دوران همه گیری بحران کویید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
327 - 342
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال طراحی مدل حذف شکاف دیجیتالی در آموزش و پرورش با تاکید بر بحران همه گیری کویید 19 بوده است. در این راستا هدف از انجام این پژوهش، شناسایی متغیرهای مدل و همچنین تعیین روابط علی بین متغیرهای مدل بود.
روش شناسی: این تحقیق از نظر هدف کاربردی - توسعه ای و از نظر شیوه اجرا آمیخته ( کیفی و کمی) بود. در بخش کیفی متغیرها، مولفه ها و شاخص های تحقیق با استفاده از روش داده بنیاد با تکنیک کدگذاری از طریق مصاحبه با خبرگان استخراج شدند و در بخش کمی از روش توصیفی اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 20 نفر از خبرگان آموزش و پرورش بودند که به صورت نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند و با روش گلوله برفی و نظری انتخاب شدند. معیار حجم نمونه در بخش کیفی، اشباع نظری بود.
یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که مدل حذف شکاف دیجیتالی دارای متغیرهای «موانع شمول دولت الکترونیک» (عوامل مداخله گر)، «بستر توسعه دیجیتال» (عوامل زمینه ای)، «ظرفیت های دیجیتال» (عوامل علی)، «محتوای دیجیتال» (مقوله کانونی)، «حذف شکاف دیجیتالی» (راهبردها) و «پیامدها» می باشد. بر اساس نتایج بخش کمی، دو متغیر «بسترهای توسعه دیجیتال» و «موانع شمول دولت الکترونیک» بیشترین تاثیر و اهمیت در مدل داشتند و جزء متغیرهای مستقل و محرک قوی هستند که توجه بیشتر مدیران و نظارت مؤثر بر این محرک ها می تواند دستیابی به اهداف سازمان کمک کند در بخش کمی از روش مدل سازی تفسیری-ساختاری جامع برای ایجاد مدل و تعیین روابط علی بین متغیرهای تحقیق استفاده شده است.
نتیجه گیری: انتظار می رود که مدل حذف شکاف دیجیتالی در آموزش و پروش منجر به پیامدهای کاهش نابرابری-های دیجیتالی، کاهش نابرابری های اجتماعی، توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و افزایش مشارکت خانواده ها در فرآیند آموزش گردد.
نقش سبک زندگی در کیفیت معماری مسکن از بُعد اجتماعی و فرهنگی (نمونه موردی: خانه های معاصر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محققان، مسکن را چیزی بیش از نیاز انسان به سرپناه می دانند و معتقدند که از جمله مولفه های اصلی تاثیرگذار بر شکل و فرم آن فرهنگ است. اما از آنجایی که فرهنگ مفهومی پیچیده و بسیار عام می باشد، نیاز است که به مولفه هایی قابل سنجش و اندازه گیری مانند شیوه زندگی بسط پیدا کند. نادیده انگاشتن مطالعات فرهنگی و مردم شناسانه در سال های اخیر باعث کاهش رضایتمندی و از بین رفتن هویت فرهنگی مسکن شده است. دگرگونی سبک زندگی در طول دوره های تاریخی مختلف و ارتباط مستقیمی که میان آن با شکل و فرم مسکن وجود دارد، امکان مطالعه و بررسی سیر تاثیر آن بر خانه را در دوره های مختلف تاریخی فراهم می کند. این پژوهش به دنبال یافتن نقش سبک زندگی در کیفیت معماری مسکن از بعد اجتماعی و فرهنگی در دوران معاصر می باشد. روش کار این پژوهش شیوه توصیفی-تحلیلی است. که بخش نخست پژوهش با مطالعات کتابخانه ای، ادبیات موضوع و در فاز بعدی با مطالعات میدانی و برداشت نمونه های موجود در شهر تبریز از دوره ی اوایل انقلاب و معاصر می باشد، بدست آمده است. در نهایت بر اساس مصاحبه و پرسشنامه ، داده هایی بدست می آید که تاثیر سبک زندگی بر کیفیت معماری مسکونی را مشخص می کند. نتایج حاصله نشانگر این هستند که دگرگونی سبک زندگی ارتباط مستقیمی بر کالبد خانه دارد و عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی هم باعث تنوع سبک زندگی و به تبع آن گوناگونی شکل معماری و کیفیات آن می باشند.
بررسی نقش کیفیت منظر خیابان در اخلاقیات شهری با تاکید بر روابط نظم فضایی و نظم اجتماعی ( تحلیل عدالت فضایی در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
97 - 128
حوزههای تخصصی:
فضا را باید مکانیسم مهمی فرض نمود که می تواند زمینه ظهور و بروز بی عدالتی های اجتماعی را موجب شده و شیوه های نامناسب سازمان دهی آن نیز (بی توجه به ابعاد منظر شهری) می تواند پیامدهای نامناسب و نامطلوبی برای زندگی شهری داشته باشد که خود بحث و موضوعی مهم در حوزه مباحثات اخلاقیات شهری است. همچنین ازآنجاکه خیابان به عنوان کامل ترین نمونه و نماد یک فضای شهری محسوب می شود به نظر می رسد خیابان اصلی ترین موقعیت درک واقعی یک شهر می باشد. در این راستا محقق این پژوهش تقلا و تلاش دارد تا حلقه اتصال نظرات اندیشمندانی چون جین جیکوبز، یان گِل، دیوید هاروی و ادوارد سوجا باشد و ازاین جهت در صدد بسط نظری و ارتباط مفاهیم کلیدی این نظریه پردازان (نظم فضایی و نظم اجتماعی) در بستر شهر ایرانی را به جستجو بنشیند. روش انجام طرح پژوهش حاضر، ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی آن است. این طرح برای شناخت پدیده، با داده های کیفی شروع می شود و سپس در مرحله ثانویه به صورت کمّی مورد سنجش قرار می گیرد. شهر تهران ترکیبی از محله ها، خیابان های قدیمی و شهرک های جدید است که آنها را کنار هم می بینیم. توجه به این فضا می تواند به برجسته نمودن روابط فضایی کمک نماید؛ و این مهم موضوعی است که نتایج پژوهش حاضر دلالت مبرهن بر آن دارد. بدان معنا که از منظر کیفی، خیابان های مناطق جنوب شهر تهران به مراتب وضعیت نامساعدتری دارند و از طرفی وضعیت اخلاقیات شهری نیز در این مناطق به مراتب نامطلوب تر از سایر مناطق شهر تهران است.
مطالعه مردم شناختی مویه های مردمی در دوران جنگ تحمیلی (مطالعه موردی استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با وجود گذشت سال ها بعد از جنگ تحمیلی، جنگ در ادبیات، تاریخ و فرهنگ ما حضور دارد. مویه یکی از سنن بسیار کهن و بر جای مانده از ایران باستان است که در وصف مصیبت های بزرگ چون مرگ عزیزان، بزرگان، جوانان، پهلوانان و قهرمانان جنگ سروده می شود. با شناخت این مویه ها که یادآور روزهای دوران جنگ تحمیلی، رشادت ها و ایثارگری های آن دوران و ادامه روحیه وطن پرستی و شهادت خواهی است، می توان به شناخت عنصری هویت بخش از منطقه دست یافت. با توجه به نقش و کارکردی که «مویه» ها در این جامعه دارند، مطالعه آن ها در تمام مناطق فرهنگی و جغرافیای استان ایلام که یکی از مناطق جنگ زده است به درک مناسب تر فرهنگ این منطقه در نحوه تجربه جنگ کمک می کند. بر این اساس هدف از انجام مطالعه حاضر، شناخت مویه و مورهای مربوط به جنگ تحمیلی در استان ایلام، شناخت مضامین و درونمایه های آنان و نحوه انعکاس دوران جنگ تحمیلی در مویه ها در مناطق مختلف و تفاوت آنان با یکدیگر است.روش شناسی: پژوهش حاضر تحقیقی کیفی و مبتنی بر روش مردم نگاری و مصاحبه عمیق ساختار نیافته است که در استان ایلام (شهرها و روستاهای آن) به عنوان یکی از مناطق جنگ زده کشور انجام گرفته است. در این راستا به جمع آوری مویه ها و تحلیل آنان بر اساس نمونه گیری هدفمند پرداخته شد.یافته ها: مطالعه و تحلیل مویه های گردآوری شده نشان داد که، تجربه جنگ در میان مردم ایلام تاثیر به سزایی در مویه ها و مضامین درونی آنان گذاشته است. از آنجا که مویه ها در آیین های سوگ نمود می یابند و در حوزه موسیقی آیینی و سنتی قرار می گیرند؛ صبر و نحوه رویارویی با مرگ و ارزش گذاری زندگی و مقام شهدا را نیز با خود به همراه دارند. این مطالعه نشان داد که علاوه بر مضامین تاریخی در این مویه ها، تجربه جنگ سبب شکل گیری مضامین دیگری مانند؛ نحوه رویارویی با جنگ، آوارگی، سلحشوری، فداکاری، جوانمردی و جوانمرگی، اسطوره گی شهدای جنگ و نمایش دلیری حاج قاسم شده است.نتیجه گیری: خواندن مویه برای شهدای ایلام فقط منحصر به زمان سوگ نیست و گاه شامل سرودهایی می شود که در زمان دلتنگی و فراق با حزن و اندوه در ماه محرم و زمان وفات جوانان و یا شهادت شهدای گمنام بر زبان زن و مرد ایلامی جاری می شود و به همین دلیل است که موسیقی و ریتم حاصل از آن، از کودکی در تار و پود ذهن کودکان ایلامی جای می گیرد. مطالعه مویه ها در کنار آداب و رسومی که در زمان مرگ برای شهیدان برگزار می شود نشان می دهد که قدرشناسی قهرمانان و شهیدان و اسطورهایی که در جهت تداوم و حفظ ارزش های میهنی و اسلامی جان خود را فدا نموده اند، جزیی از تار و پود فرهنگ مردم این منطقه است که باعث داوم ارزش های این مردم می شوند و به همین دلیل گرامی و عزیز و پاره تن فرهنگ این مرز و بوم هستند.
تأثیر رسانه های اجتماعی بر تصویر بدن با میانجی گری مقایسیه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت تصویر بدن دانش آموزان و رابطیه آن با رسانه های اجتماعی و مقایسیه اجتماعی است. روش مطالعه: پژوهش حاضر کمی و از نوع پیمایش است. 364 نفر از دانش آموزان از طریق فرمول کوکران و با روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونیه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامیه تصویر بدن خود فرم کوتاه، پرسش نامیه مقایسیه اجتماعی گیبونز و بونک (1999) و پرسش نامیه محقق ساخته رسانه های اجتماعی بود که پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ و شاخص پایایی ترکیبی و روایی آن از طریق میانگین واریانس استخراج شده و روایی تشخیصی برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح توصیفی از طریق نرم افزار اس پی اس اس و استنباطی از طریق روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: یافته های توصیفی نشان دادند دانش آموزان تا حدودی از تصویر بدن خود اظهار نگرانی کرده اند. یافته های استنباطی نشان داد که متغیرهای رسانه های اجتماعی، مقایسیه اجتماعی و جنسیت با تصویر بدن، رابطیه معنی داری دارند. علاوه بر این مقایسیه اجتماعی اثر رسانه های اجتماعی بر تصویر بدن را تا حدود زیادی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مؤسسات آموزشی و سیاست گذاران باید در جهت آموزش و پرورش سواد رسانه ای و مهارت تفکر انتقادی همچنین برگزاری دوره هایی آموزشی برای دانش آموزان در زمینیه استفادیه آگاهانه از رسانه های اجتماعی تلاش نمایند.
سبک زندگی مدرن، نگرش به حجاب و برخی باورهای اجتماعی بانوان باحجاب بالای 18 سال شهر تهران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
91 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سه مقوله اصلی «نگرش به حجاب»، «سبک زندگی مدرن» و «برخی باورهای اجتماعی و سیاسی» را در بین 1200 نفر از بانوان باحجاب مناطق 22گانه شهر تهران بررسی کرده است. این تحقیق که در بهمن ماه 1402 با استفاده از روش پیمایش و پرسش نامه ای که محقق طراحی کرده، انجام شده است، تأثیر عوامل مختلف بر انتخاب حجاب را نشان می دهد. بر اساس داده ها، مهم ترین دلایل این بانوان انتخاب حجاب به ترتیب، احساس امنیت (68٫8 درصد)، محیط خانوادگی (57٫8 درصد)، مسائل شرعی و دینی (57٫8 درصد) و احساس شخصیت (54٫4 درصد) است. نتایج نشان می دهند که بسیاری از بانوان باحجاب در برابر پدیده کشف حجاب در ایران از احساس انفعال و ترس از کنشگری رنج می برند. در حالی که آنان از مزایای حجاب آگاه و از خطرات کشف حجاب نگران اند، به نظر می رسد که در انجام اقدام مؤثر برای مقابله با این پدیده احساس ناتوانی دارند. به طور خاص، 76٫3 درصد از بانوان معتقدند که «تذکر دادن به افرادی که کشف حجاب کرده اند باعث دعوا و درگیری می شود» و 56 درصد نیز باور دارند که «تذکر دادن به خانم های کشف حجاب کرده بی فایده است». 57٫4 درصد از بانوان باحجاب اذعان دارند که بسیاری از رفتارهای مرتبط با سبک زندگی مدرن را نمی پذیرند و از آنها اجتناب می کنند. همچنین 37٫4 درصد از مشارکت کنندگان موافق ادامه مذاکره با امریکا هستند و 31٫9 درصد بر این باورند که حمایت از غزه باید ادامه یابد، حتی اگر به جنگ با اسرائیل منجر شود.
شهرت در شبکه های اجتماعی: پژوهشی درباره چرایی و پیامدهای مشهور شدن در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور شبکه های اجتماعی جدید، سازوکارهای شهرت یابی، دستخوش دگرگونی های گسترده ای شده است. امروزه، کاربران به فرصت مشهور شدن از طریق شبکه های اجتماعی دست یافته اند که تا پیش ازاین به آسانی امکان پذیر نبود. در این زمینه، اینستاگرام به دلیل ویژگی بصری، قابلیت کاربری آسان، و استقبال بسیار کاربران از آن، به عرصه اصلی خلق شهرت تبدیل شده است. کاربران بسیاری به دلایل گوناگون تمایل دارند که در این شبکه به شهرت دست یابند و این شهرت، پیامدهایی را در جامعه به همراه می آورد و این مسئله ، اهمیت جامعه شناختی موضوع را افزایش می دهد؛ ازاین رو، پژوهش حاضر، ضمن مروری بر نظریه های موجود درباره اقتصاد توجه، شهرت، و میکروسلبریتی، چرایی ها و پیامدهای شهرت را نیز واکاوی کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر با به کارگیری رویکرد کیفی و انجام مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته با 20 نفر از کاربران اینستاگرام، انجام شده است. یافته های حاصل از مصاحبه ها نیز با فن تحلیل مضمون، استخراج و تحلیل شده است که 6 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی را دربر می گیرد. سرانجام، برپایه پاسخ های مصاحبه شوندگان، درآمدزایی و کسب سرمایه اقتصادی، میان بر موفقیت، و فرصتی برای دیده و شنیده شدن، ازجمله دلایل اصلی کاربران برای شهرت طلبی در اینستاگرام هستند که به پیامدهایی همچون استانداردسازی ذائقه، مصرفی شدن زندگی روزمره، و دگردیسی ارزش ها و هنجارها در جامعه منجر می شوند.
اقتضائات پلتفرمی و چگونگی ابراز هواداری؛ با تمرکز بر هواداری موسیقی پاپ کُره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
195 - 161
حوزههای تخصصی:
هواداری، یکی از پدیده های اجتماعی متأثر از روندهای رسانه ای شدن و پلتفرمی شدن در جهان امروز است. در مطالعات رسانه غالباً توجه زیادی به ماهیت و اقتضائات رسانه نشده و این پدیده به مثابه نوعی جعبهٔ سیاه، نادیده گرفته می شود. درک ویژگی های خاص پلتفرم های گوناگون و شناخت امکانات یا محدودیت های این پلتفرم ها در نحوهٔ ابراز هواداریِ هواداران، هدف اصلی این پژوهش است. مبانی نظری این پژوهش بر دو مفهوم اصلی، یعنی جبرگرایی تکنولوژیک و پلتفرمی شدن تمرکز دارد. در اجرای روش پژوهش، با 10 نفر از هواداران گروه های کی پاپ مصاحبه شده است. یافته های حاصل از تحلیل مضمون مصاحبه ها در قالب 5 مضمون اصلی «انگیزه ها و دلایل هوادارشدن و هوادارماندن»، «ویژگی های خاص هر پلتفرم از منظر هواداران»، «پلتفرم هواداری»، «تغییر پلتفرم هواداری و نقش آن در ابراز هواداری»، و «موانع و محدودیت های پلتفرمی برای ابراز هواداری» تبیین شده اند. در مجموع می توان ادعا کرد آنچه هواداری در پلتفرم را شکل می دهد، ترکیبی از عوامل فناورانه و اجتماعی است. اقتضائات پلتفرم ها در نحوهٔ ابراز هواداری نقش دارند؛ اما تنها عامل تعیین کننده نیستند و نقش آفرینی شان در تعامل با عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ...، نتیجهٔ نهایی را رقم می زند.
«آسیب پذیری اجتماعی» شهروندان اصفهانی در مواجهه با اپیدمی کووید 19: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اپیدمی کووید 19، عصر حاضر را با مخاطراتی جدید و دامن گستر مواجه کرده است. پژوهش حاضر، ابتدا تجربه زیسته شهروندان اصفهانی از آسیب پذیری دوران کرونا را واکاوی می کند و سپس میزان آسیب پذیریِ گروه های مختلف اجتماعی را در جامعه آماری کل شهروندان اصفهانی می سنجد. پژوهش حاضر، از نظر روش شناسی یک تحقیق ترکیبی از نوع متوالی کیفی-کمی است. روش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. بر این اساس با استفاده از تکنیک نمونه گیری هدفمند[1] ، تعداد 30 نفر از افرادی انتخاب شدند که به اقتضای شرایط خویش، تجربه آسیب دیدگی بیشتری از کروناویروس داشتند . مصاحبه ها از نوع نیمه ساختاریافته بود. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تبدیل گفت وگوها به متن، داده ها با استفاده از روش تحلیل داده کولایزی[2] کدگذاری و تفسیر شد. در بخش کمی، با انجام تحقیق پیمایشی، میزان «آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از مواجهه با کرونا» بر نمونه ای معرف از کل شهروندان 19 تا 64 ساله شهر اصفهان، سنجش شد. با استفاده از فرمول کوکران و شیوه نمونه گیری سهمیه ای، 483 نفر از شهروندان مطالعه شدند. نتایج بخش کیفی نشان داد شهروندان اصفهانی طی زندگی در شرایط کرونایی و برهمکنشی های اجتماعی با این شرایط، آسیب های مختلفی را تجربه کرده اند که در پنج مقوله آسیب های اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و نهادی قرار گرفته اند. نتایج آزمون فرضیات نشان داد در آسیب های اقتصادی، شغلی و اجتماعی، میانگین نمرات پاسخگویان از حد متوسط نرمال پایین تر است و گویای آن است که شهروندان اصفهانی از لحاظ اقتصادی و اجتماعی آسیب پذیری کمتری داشته اند، اما در حوزه آسیب های فرهنگی، نهادی و آموزشی، میانگین نمرات پاسخگویان بالاتر از حد متوسط نرمال است. میزان آسیب پذیری در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، در بین طبقات مختلف اجتماعی به گونه ای معنادار متفاوت است، اما در دیگر ابعاد تفاوت معناداری در بین طبقات مختلف اجتماعی وجود ندارد. بنابراین، آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از شرایط همه گیری کرونا، ناشی از فقدان نظام منسجم و کارآمد مدیریت بحران در کشور، بیشتر از نوع فرهنگی و نهادی است، حال آنکه در سطوح اجتماعی و اقتصادی توانسته اند خود را با شرایط اپیدمی سازگار کنند. این نتایج تلویحات کاربردی در تدوین مداخلات برای بحران های کنونی و آینده کلان شهر اصفهان و چه بسا جامعه ایران خواهد داشت. [1]. Purposive sampling [2]. Colaizzi’s method of data analysis
شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام، علاوه بر اینکه به توسعه مادی و اقتصادی توجه دارد، به بعد معنوی و متعالی انسان نیز توجه دارد و هریک را بدون دیگری ناقص و ناکارآمد می داند. الگوی مناسب حکمرانی دینی می بایست بر اساس تعالیم حیات بخش قرآن کریم و سیره رسول اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) باشد. امامین انقلاب اسلامی، برای سه رکن اصلی حکمرانی یعنی مردم، کارگزاران نظام و ساختارها و نهادهای حکومتی، مؤلفه ها، خصوصیات و ویژگی هایی در نظر می گیرند که تحقق آن ها سبب هدایت جامعه به سمت تعالی مادی و معنوی می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب است. روش تجزیه وتحلیل کدگذاری باز و محوری، بدین صورت است که مطالب جمع آوری شده از مقالات، کتاب ها و سخنرانی ها مورد بررسی قرار گرفت سپس به جملات کدباز تعلق گرفت. کدهای باز طبقه بندی و کدهای محوری انتخاب شدند. درنهایت کد انتخابی مناسبی برگزیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب شامل اعتقادی (هویت اسلامی)، بهره وری (صراحت و روشنی در اهداف، اثربخشی و کارایی دولت، شفافیت اطلاعاتی)، مردم سالاری دینی (مسئولیت پذیری، پاسخگویی)، شهروندمداری (عدالت، مبارزه با فساد، شایسته سالاری)، کیفیت قوانین و مقررات (نظارت، حاکمیت قانون)، سلامت اقتصادی (کاهش فقر)، کرامت انسانی (آزادی، مشارکت، دوام و پایداری)، خردگرایی (اهتمام به علم و پیشرفت علمی) بود.
الگوی ارتباطی مطلوب جمهوری اسلامی ایران در قبال جمهوری فدراتیو برزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گذشته روابط کشورها اغلب متمرکز بر دیپلماسی رسمی بود اما با گسترش ارتباطات، تحولی ژرف در جوامع انسانی، ساختارهای سنتی، دولت ها و رفتارهای آنان در عرصه بین المللی ایجاد شد و ابعاد دیگری از اثرگذاری اجتماعی و روابط بین دولت-ملت ها ظهور و بروز یافت. در این میان، دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدراتیو برزیل سیاست مستقلی را در پیش گرفته و خواهان تثبیت جایگاه بین المللی خود هستند؛ لذا ضرورت دارد با عنایت به 120 سالگی روابط دیپلماتیک دو کشور، نگاه مثبت ج.ا.ایران و ج.ف.برزیل به همکاری متقابل، متوازن سازی، تنوع بخشی و تعمیق روابط فی مابین، هدف راهبردی تقویت روابط چندجانبه دو کشور محقق شود. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که الگوی ارتباطی ج.ا.ایران در ج.ف.برزیل چگونه باید باشد تا بتوان ارتباط قوی، موثر و سازنده ای با این کشور برقرار کرد؟ ادبیات مفهومی این کاوش، ارتباطات توسعه، الگوی ارتباطی و قدرت های نوظهور است. در این پژوهش به صورت ترکیبی از روش مطالعه اسنادی و نظریه زمینه ای استفاده شده و با مراجعه به کتب، مقالات و گزارش های معتبر سازمان های بین المللی و همچنین انجام مصاحبه عمیق با 12 نفر از نخبگان، یافته ها احصاء شد. براساس نتایج، الگوی رفتاری برزیل در نظام بین الملل بسیار محتاطانه و اقتصاد محور است؛ لذا ضرورت دارد جمهوری اسلامی ایران راهبرد ثابت با تاکتیک متغیرِ متناسب با تغییرات جامعه هدف را در مواجهه با دولت، جامعه، نهادهای مدنی و رسانه های اجتماعی برزیل به کار بگیرد. همچنین با توجه به فضای گفتمانی و رسانه ای این کشور، ج.ا.ایران باید ظرفیت های چند بعدی دیپلماسی عمومی را با تمرکز بر دیپلماسی رسانه ای، دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی مبادله فعال کند.
ساختار اجتماعی- سیاسی ایل خزل ایلام در غرب زاگرس مرکزی از دیدگاه انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
179 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف: ایل خزل از ایل های پرجمعیت ساکن در نواحی شمال ایلام است که در گذشته دارای شیوه معیشتی بر کوچ نشینی بوده و امروز در شهرستان شیروان چرداول و ایلام و بخش های بزرگی از آن در استان های کرمانشاه، همدان، آذربایجان غربی و کردستان(چاردولی)، فارس و در کردستان عراق به سر می برند. در مورد منشاء این ایل اطلاعات اندکی در دست است. اما بر اساس شواهد سابقه آن حداقل به دوره صفویه می رسد و در ادوار بعد تحولات مختلفی را از سر گذرانده است. ساختار این ایل بر پدر تباری است و دارای پیوندهای عشیره ای، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی زیادی در گذشته با ایل های همجوار بوده است بطوریکه برخی این ایل ها خود را به یک نیای مشترک می رسانند و برای مقابله با ایل های دشمن یا رقیب پیمان نامه های توسط سران آن با ایل های همجوار بسته می شد. در مجموع این ایل دارای پیمان نامه با والیان و متحد آنان به شمار می رفتند. دارای ساختار اجتماعی و سلسله مراتب سیاسی و ساختار قدرت خاص خود است. این ساختارها در مواقع بحران بقای ایل را تضمین می کردند. از نظر ساختار اجتماعی از مال- بنه مال- هوز، خی ل و تخمه- طایفه- تیره و ایل تشکیل شده است و از نظر ساختار سیاسی به ترتیب شامل ریش سفید یا سرمال، کلین یا کلانتر، کدخدا، کدخدای رئیس تیره و تشمال (یک یا دو نفر یا بیشتر) که ریاست ایل را به صورت مشترک برعهده داشتند و در بالاترین رده قدرت هاونگره یا کنفدراسیون ایلی به ریاست والی(تا پیش از دوره پهلوی اول) شامل می شد. ایل خزل دارای 5 تیره که هرکدام از این تیره ها دارای قلمروی خاص خود بوده و از چندین طایفه تشکیل شده اند. به گویش کردی جنوبی صحبت می کنند و امروزه پیرو مذهب تشیع هستند. در این مقاله به بررسی ساختار اجتماعی سیاسی و سلسله مراتب قدرت و جایگاه مذهب در ایل خزل تا پایان دوره پهلوی اول براساس پژوهش های میدانی یعنی بر اساس گفتگوها و روایاتی که در آئین های مختلف توسط شاعران و بزرگان بازگو شده و حضور در آئین های مختلف و همچنین در خلال بررسی های باستان شناسی گورستان های متعددی مربوط به تیره ها و طوایف ایل خزل و دیگر ایل ها(که می توانست جنبه مادی این ساختار را نشان دهد) بررسی شد و سپس به بررسی هرکدام از عوامل پیشگفته برای دستیابی به ساختارهای اجتماعی- سیاسی در کنار مطالعات کتابخانه ای-سفرنامه ها و گزارشاتی که در گذشته نوشته شده اند، پرداخته شد.روش شناسی: بطور کلی در این مقاله نگارنده از روش امیک(دیدگاه و اندیشه مردمان مورد مطالعه) و روش اتیک(دیدگاه پژوهشگر) که روش های رایجی در انسان شناسی هستند، در کنار مطالعات کتابخانه و در تلفیق با هم بهره برده است.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان دهنده وجود ساختار اجتماعی و سیاسی نظام مند در ایل خزل است که این ساختارها در ارتباط و تعامل با هم توانسته اند انسجام ایل را در برابر دیگر ایل ها حفظ کرده و به عنوان یک واحد منسجم و یکدست در بیرون و در درون نیز به حفظ نظم و برطرف ساختن مشکلات کمک کند
The Impact of Audio Corrective Feedback on Iranian EFL Learners’ Writing Improvement at Micro and Macro levels: Static and Dynamic Assessment in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study was an attempt to find the impact of audio corrective feedback on Iranian intermediate EFL learners’ writing improvement at micro and macro levels using static and dynamic assessment methods. Methodology: This study employs a quasi-experimental design; The study population comprises individuals residing in Yazd, Iran, aged between 22 and 30 years old, and possessing intermediate-level proficiency in the English language.Forty Iranian intermediate EFL learners were randomly chosen and assigned to two groups of static and dynamic assessment, each comprising 20 learners. Both groups received audio corrective feedback on the micro (grammatical range and accuracy and lexical resource) and macro (task response and coherence and cohesion) writing skills. The data were collected by the pre-test and post-test of writing and analyzed by multivariate analysis of covariance (MANCOVA). Findings: The results revealed significant effects of audio corrective feedback on EFL learners' writing skills. Improvements were observed in grammatical accuracy (F = 12.45, p < 0.01), lexical resource (F = 9.67, p < 0.05), task response (F = 14.32, p < 0.01), and coherence and cohesion (F = 11.21, p < 0.01). Furthermore, comparison between the static and dynamic assessment groups showed a more pronounced improvement in the dynamic group, with significant differences in micro skills (F = 5.78, p < 0.05) and macro skills (F = 6.34, p < 0.05). Conclusions: The results of this study indicate that the dynamic assessment approach had a statistically significant effect on enhancing both micro and macro-level writing skills among the participants. Notably, it had a more pronounced impact on the improvement of task response and grammatical range and accuracy. This highlights the potential of dynamic assessment as a valuable tool for educators and curriculum designers to promote more comprehensive writing skill development in Iranian EFL learners.
وضعیت نوآوری در حکمرانی و رهبری دانشگاه های سطح یک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
155 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، گزارش وضعیت نوآوری در حکمرانی و رهبری دانشگاه های سطح یک ایران است. در این پژوهش کیفی با مرور اسناد علمی و تلفیق الگوی دانشگاه نوآور برتون کلارک و چارچوب راهنمای دانشگاه های نوآور اروپا، یک چارچوب راهنما و مدل مفهومی در 17 بُعد طراحی شده، سپس، داده ها و اطلاعات مورد نیاز از دانشگاه های سطح یک تهران، شهید بهشتی، شریف، تربیت مدرس، امیرکبیر، علامه طباطبائی، علم و صنعت ایران، خواجه نصیرالدین طوسی جمع آوری شده است. داده های واقعی نشان می دهد که دانشگاه های ایران به طور عام و دانشگاه های سطح یک به طور خاص، علی رغم برخی مسائل، کاستی ها و کژکارکردی ها، سرشار از تحولات مثبت و نوآوری های کوچک، متوسط و بزرگ و تدریجی و بنیادی اند. نوآوری دانشگاه های سطح یک در حوزه حکمرانی و رهبری «متوسط» ارزیابی شده است. از میان ابعاد و عناصر نوآوری در حکمرانی و رهبری، بُعد «راهبری هیئت امنایی» دارای کمترین امتیاز و در «وضعیت خیلی ضعیف» و بُعد «ساختار و تشکیلات» و بُعد «برنامه ریزی و پایش» دارای بیشترین امتیاز و در «وضعیتِ عالی» ارزیابی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، تلاش برای نوآوری در کارکرد های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی اجتماعی، کارآفرینی، توسعه دانشجو و استاد در دانشگاه های سطح یک ضروری است و این دانشگاه ها و نظام آموزش عالی در برخی ابعاد اساسی حکمرانی و رهبری علمی نظیر راهبری هیئت امنایی و توسعه فرهنگ علمی، نیازمند نوآوری های جدی هستند.
نقش جنسیت در محدودیت های ادراک شده و انگیزه های مشارکت گیمرهای ایرانی بر اساس مدل پیوستار روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۳۴
235 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش جنسیت بر درک محدودیت ها و انگیزه های گیمرهای ایرانی در مدل پیوستار روان شناختی (PCM) است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است که به شکل میدانی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش گیمرهای زیر ۳۰ سالی هستند که حداقل یک ساعت در هفته بازی می کنند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه های فانک (۲۰۰۸) برای تشخیص مراحل مختلف مدل پیوستار روان شناختی، کرافورد (۱۹۹۱) برای تعیین محدودیت های فراغت و سیانفرون و همکاران (۲۰۱۱) برای سنجش انگیزه بود که پس از بررسی روایی و پایایی در اختیار نمونه ها قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی با تأکید بر شاخص های آماری گرایش به مرکز و پراکندگی استفاده شد. ابتدا سطوح پیوستار روان شناختی برای هر یک از شرکت کنندگان بر اساس نمراتشان شناسایی شد. از آزمون t مستقل برای بررسی تفاوت محدودیت ها و انگیزه های گیمرهای زن و مرد در سطوح مختلف PCM استفاده شد. نتایج نشان داد که بین زنان و مردان در درک محدودیت ها و انگیزه های گیمر ها در مراحل مختلف PCM تفاوت معناداری وجود داشت. بر اساس نتایج می توان این گونه نتیجه گیری کرد که جنسیت عامل مهمی در انگیزه های مشارکت و محدودیت های ادراک شده گیمرهای ایرانی است و هرقدر به سطوح بالاتر پیوستار روان شناختی می رویم میزان تأثیرگذاری جنسیت در انگیزه ها و محدودیت ها بیشتر خواهد شد و تعداد گیمرهای مرد در مراحل جذب، دل بستگی و وفاداری بیشتر از گیمرهای زن است.
سناریونگاری آموزش حسابداری ایران در افق پانزده ساله با استفاده از روش شبکه جهانی کسب و کار (GBN)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
312 - 346
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: سرعت تغییرات و همه گیری آن در عصر حاضر، جنس مهارتهای موردنیاز در بازار کار را تغییر داده ، به نحوی که دیگر با برنامه ریزی گذشته محور و تک ساحتی نمی توان پاسخگوی نیازهای آموزشی جامعه بود و برای ایجاد تغییرات ماندگار و تاثیرگذار نیاز به رویکردی میان رشته ای و آینده محور است. این مقاله به منظور تدوین سناریوهایی برای آموزش حسابداری در ایران در 15 سال آینده انجام شده است.روش: پژوهش حاضر در زمره طرح های آمیخته (کیفی و کمی) بوده و از حیث هدف، کاربردی و از نظرگردآوری داده ها، توصیفی و از روش سناریونویسی استفاده شده است. فهرستی از پیشران های تاثیرگذار بر آینده آموزش حسابداری انتخاب و سپس دو پیشرانی که بالاترین وزن بر حسب میزان اهمیت و درجه عدم قطعیت داشتند چهار سناریو مختلف از آینده آموزش حسابداری طبق روش شبکه جهانی کسب و کار (GBN) تنظیم گردید.یافته ها: دراین پژوهش با تلاقی دادن دو عدم قطعیت اصلی ناظر بر پیشران ها شناسایی آموزش حسابداری، چهار سناریو از آینده آموزش حسابداری در ایران به دست آمد که در مرحله نهایی این مطالعه و با تائید خبرگان، مورد تشریح و تصویرسازی قرارگرفت.نتیجه گیری: هر چند عوامل متعدد و در هم تنیده ای بر آینده آموزش حسابداری در ایران تأثیرگذار است ولی اولویت دارترین این پیشران ها بر اساس نظر خبرگان، عبارت اند از ظهور نوپاها و گسترش فرصت های تجاری مرتبط با شیوه های جدید آموزشی، که از تلاقی این عدم قطعیت های دوگانه، چهار سناریو دگردیسی، دژ غیرقابل نفوذ، ورود برای عموم آزاد و در نهایت خط تولید سفارشی، از آینده آموزش حسابداری قابل تصور است..
پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی در زوجین شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
217 - 235
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین تعیین کننده های عملکرد مطلوب خانواده، سازگاری زناشویی است. عوامل مختلفی با سازگاری زناشویی مرتبط هستند؛ از جمله آن ها می توان به احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر نیز پیش بینی سازگاری زناشویی براساس احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی می باشد. روش این مطالعه از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش، همه افراد متأهل ساکن در شهر تهران هستند. به این صورت که 231 نفر به روش نمونه گیری در دسترس برای تکمیل پرسش نامه ها در فضای مجازی به صورت آنلاین انتخاب شدند. پرسش نامه ها عبارت بود از سازگاری زناشویی (MAT)، احساس تنهایی (UCLA)، اضطراب مرگ (DAS) و معنای زندگی (MLQ). داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که سازگاری زناشویی به ترتیب با احساس تنهایی رابطه منفی و معنادار و با معنای زندگی رابطه مثبت و معنادار دارد و با اضطراب مرگ ارتباط معناداری ندارد. همچنین متغیرهای احساس تنهایی و معنای زندگی سازگاری زناشویی را پیش بینی می کرد. به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد که احساس تنهایی و معنای زندگی نقش بسزایی در سازگاری زناشویی همسران دارند.
نقش ابعاد فرهنگ در اعتیاد به رسانه های اجتماعی با نقش میانجی اعتماد و سودمندی درک شده (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت های جدید دنیای تکنولوژی رسانه های هوشمند را به منزله شیوه ای جهت برقراری ارتباط میان افراد قرار داده است. به رغم وجود مزایای شبکه های هوشمند، اعتیاد در استفاده از این تکنولوژی می تواند منجر به آسیب های فردی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی گردد. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فرهنگ بر اعتیاد به رسانه های اجتماعی با تمرکز به رسانه اجتماعی تلگرام در میان دانشجویان انجام یافته است. تحقیق حاضر ازنظر روش، توصیفی و پیمایشی است. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان است که از تلگرام استفاده می نمایند. از تعداد 430 پرسشنامه پخش شده تعداد 400 پرسشنامه معتبر و قابل سنجش جمع آوری گردید و درنهایت با روش معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق مشخص گردید که ابعاد فرهنگ هافستد (دوری از عدم قطعیت، فاصله قدرت، مردگرایی/ زن گرایی، فردگرایی، جمع گرایی) و اعتماد و سودمندی ادراک شده با اعتیاد به رسانه تلگرام رابطه مستقیم دارد.