فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
27 - 49
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در پی مقایسه گفتمانی موسیقی دوره مشروطه با انقلاب 1357 است. تحولات گفتمانی موسیقی در این دو دوره می تواند تحولات گفتمانی دو دوره تاریخی ایران به ویژه در شرایط انقلابی را به نمایش بگذارد. در دوره مشروطه تصنیف های عارف قزوینی و سپس محمدتقی بهار (اواخر قاجار و اوایل پهلوی اول) به عنوان نمونه انتخاب شده اند؛ عارف مشهورترین تصنیف ساز این دوره است که آثارش همچنان در تاریخ اجتماعی و موسیقی ایران باقی مانده است. «کانون موسیقی چاووش» نیز به عنوان نمونه ای برای تصنیف های دوره انقلاب 1357 برگزیده شده است.تفاوت های اجتماعی دو دوره، تولید محتوایی متفاوت داشته است؛ اشعار دوره مشروطه کمتر حالتی حماسی دارند و بیشتر با غم و اندوه روایتگر اوضاع اجتماعی اند. اشعار در دوره انقلاب 1357 به ویژه تصنیف های ساخته شده توسط کانون چاووش، بیشتر حالتی حماسی داشته و در پی تهییج جامعه نیز برمی آیند. این وضعیت به لحاظ فرم نیز قابل مشاهده است؛ موسیقی دوره انقلاب 1357 مارش گونه و مهیج و به طور کلی «رزمی» است برخلاف موسیقی مشروطه که حزن انگیز و شِکوه گر است و هردوی این ها نشان از وضعیت اجتماعی و گفتمان اجتماعی هر دوره دارند. این مقایسه نشان می دهد که جامعه در دوره مشروطه با شکست هایی که مواجه شده است به یأس اجتماعی دچار شده است این در حالی است که گفتمان انقلاب 1357 گفتمانی است که جامعه را به مبارزه مداوم و رسیدن به پیروزی تشویق می کرده است.
بازسازی معنایی پیامد برنامه های ساماندهی کولبری (مردم نگاری انتقادی بازیگران غیرنهادی و کارگزاران نهادی میدان تجارت مرزی بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
105 - 150
حوزههای تخصصی:
در مناطق کردنشین کولبری با وجود مخاطرات جسمی و روانی، تبعات امنیتی و اقدامات نهادی تداوم پیدا کرده است. در همین راستا اقداماتی از جانب دولت های مختلف در جهت ساماندهی کولبری و کنترل این وضعیت رنج آور به اجرا درآمده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی اجرای این برنامه ها با تاکید بر اجرای آیین نامه ساماندهی مبادله در بازارچه های غیررسم ی موقت مرزی است. به منظور دستیابی به این هدف، پژوهش حاضر با پشتوانه نظری و مفهومی توسعه مشارکتی و روش شناسی مردم نگاری انتقادی جهت انجام عملیات پژوهش صورت گرفته است. جامعه هدف کارگزاران نهادی و بازیگران غیرنهادی مرتبط با کولبری در میدان تجارت مرزی در شهرستان بانه می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی 49 نفر از افراد درگیر برای مصاحبه نیمه ساخت یافته انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که بر برنامه ساماندهی کولبری نادیده انگاشتن مرزنشین، جهت گیری سرمایه محور، مواجه شتابزده کارگزاران نهادی و نادیده گرفتن زیست جهان و تجربه عملی مرزنشینان در عمل حاکم بوده است و درک و تجربه آن ها از این برنامه ها بر ناتوانی و بروکراتیزه شدن دلالت داشته است. همچنین اجرای این برنامه تشدید فقر و بازتولید اقتدارگرایی، تجدید حیات کولبری و اختلال در نظم روستاها را بدنبال داشته است. در نهایت از نظر مصاحبه شوندگان اجرای این سیاست ها غالباً بی اثر بوده و نتیجه معکوس داده اند.
بازنمایی معلولیت در فیلم سینمایی گل های داودی با استفاده از رویکرد گفتمانی لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد بازنمایی معلولیت در فیلم سینمایی گل های داودی با استفاده از رویکرد گفتمانی لاکلاو و موفه است.از آن جایی که هویت از طریق تعاملات اجتماعی فرد با دیگران در فرایند اجتماعی شدن تکوین می یابد وافرادی که دارای معلولیتی هستند، اغلب در جامعه هویت تباه شده ای را تجربه می کنند.رویکرد این پژوهش به معلولیت متأثر از گافمن داغ ننگ اجتماعی است که بعنوان پدیده اجتماعاً برساختی تعریف شده است. روش تحلیل گفتمان با استفاده از رویکرد پساساختارگرایانه لاکلاو موفه به عنوان روش پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد گفتمان غالب در فیلم گل های داودی، گفتمان غالبِ محدودیت نداشتن فرد معلول است که حول دال های پذیرش، آموزش، تقدیرگرایی، عاملیت، استقلال و تصویر مثبت از بدن مفصلبندی شده است در کنار این گفتمان غالب، خرده گفتمان توانمندی نیز شکل گرفت. فیلم با مرکزیت گره گاه اصلی عاملیت و حمایت، انفعال و طرد اجتماعی را به حاشیه رانده و منجر به تسلط الگوی اجتماعی معلولیت شده است.
The Linkage Between University Students’ Academic Engagement and Academic Support: The Mediating Role of Psychological Capital(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Despite the importance of university students' academic engagement and the role of academic support in facilitating their success, there appears to be a dearth of research investigating the mediating effect of psychological capital in this relationship, highlighting a significant gap in the existing literature.
Methodology: This research was quantitative on the basis of the natural and general features and employed a descriptive-correlational approach based on the structural equation model (SEM). The statistical population of the research included all undergraduate students of Farhangian University of Kerman, approximately 2100 students. Out of this statistical population, 677 participants responded to the online survey. The sampling method was convenience sampling and the data was collected in the first semester of the academic year 1401-1402 (From Aban to Azar). Sands and Plunkett’s (2005) academic support scale, Reeve and Tseng’s (2011) academic engagement scale, and Luthans and Avolio’s (2007) psychological capital scale were used to gather data. The statistical analyses were conducted with SPSS 23.0 and AMOS 23.0. Confirmatory factor analysis (CFA) supported the validity of the scales used in the Iranian tertiary context. Correlational results indicated that the relationships among main research variables were significant.
Findings: Structural equation modelling (SEM) indicated that psychological capital mediated the linkage between academic support and academic engagement (β = 0.58, p < 0.01). The results also revealed that academic support (β = 0.69, p < 0.01) and psychological capital (β = 0.39, p < 0.01) were predictive of university students’ academic engagement.
Conclusion: The findings of this study indicated that providing academic support has the potential to influence students' psychological capital, resulting in their active engagement and participation in educational and learning endeavors. The limitations of this study and the future directions will be discussed.
Investigating the Relationship Between Hardiness and Resilience with the Mediating Role of Hope in Women-Headed Households(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
131 - 140
حوزههای تخصصی:
Purpose: Woman-headed households experience more psychological issues and a lower level of psychological well-being compared to other women. The goal of this research is to investigate the relationship between hardiness and resilience in Woman-headed households, with hope serving as a mediator.
Methodology: The present study is a part of descriptive-correlational research utilizing the cross-sectional research method and Structural Equation Modeling (SEM). The statistical population for the study consists of all woman-headed households assisted by the welfare organization in Tehran from July to December 2023. A total of 192 woman-headed households were selected using multi-stage cluster sampling as the statistical sample. Research instruments utilized were the Adult Hope Scale (AHS), Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC), and Kobasa's Hardiness Scale (KHS). Descriptive statistics were performed using SPSS version 27 software, while path coefficients between constructs were analyzed using Amos version 24 software. The CB-SEM method was employed to develop the structural equation model. A significance level of 0.05 was used in the analysis.
Findings: Based on the current research findings, it was found that hardiness positively and significantly impacted the variable of Hope (β=0.801, P=0.001). Similarly, the variable of hardiness also had a positive and significant effect on Resilience (β=0.953, P=0.001). There was no notable effect of the Hope factor on Resilience (P=0.868). The study revealed that hardiness did not indirectly and significantly influence Resilience through Hope (β=0.008 and P=0.864).
Conclusion: The findings of the current research indicated that hardiness leads to higher levels of hope and resilience. However, the study found that hope does not have a notable impact on resilience, and as a mediator, it did not show any effectiveness in the research.
دین در پیش از تاریخِ آسیای غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخلاف فهم متعارف در علوم اجتماعی که مقوله دین یا آیین را در ساحت تاریخِ دوره کشاورزی و پس از آن تاریخِ دوره صنعتی بررسی می کند، تبارشناسی دین نیازمند فهم حیات بشری در معنایی وسیع تر است که در این میان باستان شناسی یکی از کلیدی ترین الگوهای معرفتی را برمی سازد. کاوش های باستان شناختی گاه به یافت اشیایی می انجامد که نشان از نمادین بودن آنها دارد که می توان گفت بر پایه باورهایی پدید آمده است. در برخی از محوطه های باستانی در آسیای غربی در دوره آغاز نوسنگی همچون محوطه چاتال هویوک در آناتولی، شیخی آباد در کرمانشاه و شماری محوطه دیگر اشیایی یافت شده است که می توان آنها را اشیایی نمادین قلمداد کرد که برای هدف ویژه ای که به احتمال آیینی و مربوط به باورمندی انسان بوده ساخته شده اند.
تجربه بانکداری اجتماعی و بدون ربا در امریکا؛ درسهایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار بهره برداری از تجربه بانکداری اجتماعی و بدون ربا در نظام بانکی امریکا برای یافتن آموزه و یا راهکارهایی جهت رفع آسیب ها و کاستی های تجربه بانکداری بدون ربا در ایران است. به این منظور به کمک فرامطالعه اسنادی و روش توصیفی-تحلیلی، نخست بانکداری بدون ربا در ایران آسیب شناسی می شود و از میان آن ها بر سه مسئله بنیادین «نحوه ارزیابی کالاها» برای تصمیم گیری در تأمین سرمایه، «نحوه محاسبه سود» برای برآورد سهم بانک از مبادله یا مشارکت و «بانکداری اجتماعی» برای رعایت موازین اخلاقی و اجتماعی، تمرکز می کنیم. آن گاه با بررسی تجربه موفق بانکداری بدون ربا در چارچوب نظام بانکی امریکا و هم چنین ملاحظات و مقررات بانکداری اجتماعی در نظام بانکداری ربوی آن، آموزه ها و راهکارهای «شاخص سنجش کالایی»، « ارزش گذاری بر پایه بازار»، «اعطای وام منصفانه»، «فرصت برابر اعتباری»، و «سرمایه گذاری مجدد در اجتماع» را برای آسیب های یاد شده پیشنهاد می کنیم.
نحوه بازتاب خرده فرهنگ اعتیاد و نقش آن در زندگی روزمره در فیلم ابد و یک روز
منبع:
علوم خبری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
225 - 248
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه درزندگی روزمره مدرن، رسانه های عامه پسند هم چون فیلم های سینمایی، منبع اصلی اطلاعات و نقش مهمی در شکل دهی به افکارها، آگاهی ها، ارزش ها و فرهنگ ها دارند. از آن میان، رسانه ملی بنا بر مسئولیت اجتماعی خود همواره سعی در بالابردن آگاهی افراد در شناخت مناسبات اجتماعی، و در پی مقابله ومبارزه با آسیب های اجتماعی و از جمله پدیده اعتیاد بوده است. فیلم ابدویک روز از جمله فیلم هایی که در راستای پدیده اعتیاد درخانواده و آسیب های به دنبال آن بوده است. هدف از پژوهش حاضر، بازنمایی تغییرات فرهنگی اجتماعی از جمله پدیده اعتیاد با تأکید بر آثارسینمایی ابدویک روز، ساخته سعید روستایی انجام پذیرفته است. هم چنین در خلال روایت های فیلم، به برساخت واقعیت ها و مسائل اجتماعی هم چون اعتیاد می پردازد.روش پژوهش: برای انجام این هدف و تحلیل عملکرد این فیلم از منظر فرهنگی اجتماعی ، و از منظر روشی رویکرد کیفی و توصیفی تحلیلی وروش تحلیل محتوا، هم چنین روش گردآوری داده ها، اسنادی وکتابخانه ای و ابزار برای گردآوری داده ها، فیش برداری بوده است در قسمت چارچوب مفهومی از نظریه محرومیت نسبی، مسئولیت اجتماعی و نظریه جرم انگاری به عنوان فانوس راه استفاده گردیده است.یافته ها:نتایج نهایی پژوهش حاکی از آن است که پرداختن به موضوعات روزمره با مطالعه فیلم های سینمایی، به نحوی که تجربه زیسته افراد بیشتری را بیان کند قطعاً واقعی تر به نظر می رسد. لذا می توان به ایدئولوژی ها، باورها و ارزش های حاکم بر جامعه در دوره ای از زمان پی برد.نتایج: در بررسی فیلم ابدویک روز علاوه بر اطلاعاتی زمینه ای و برساخت واقعیت ها ومسائل اجتماعی، به آسیب های اجتماعی مربوط به خانواده درگیر اعتیاد و زندگی روزمره آنان را به تصویر کشیده است.
تجزیه و تحلیل تأثیر فرهنگ قانون گریزی بر ناپایداری توسعه سیاسی در ایران(1332-1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ زمستان۱۴۰۳ شماره ۷۷
361 - 385
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با استفاده از روش تاریخی- تحلیلی و با مراجعه به کتب، مقالات و منابع معتبر به تأثیر فرهنگ قانون گریزی بر عدم پایداری توسعه سیاسی در مقطع 1332-1320 پرداخته شود. بررسی حاضر باطرح این سوال که فرهنگ قانون گریزی نخبگان اجرایی کشور شامل شاه و نخست وزیران چه اثراتی بر ناپایداری توسعیه سیاسی در ایران از اشغال توسط متفقین تا کودتای 28 مرداد داشته است؟ بر پاییه این فرضیه نگاشته شده که قانون گریزی به عنوان یکی از عناصر فرهنگ سیاسی شاه و نخست وزیران در مقطع 1332-1320 در شمار عوامل بازدارندیه توسعیه سیاسی در آن برهیه زمانی بوده است. بر پاییه یافته های پژوهش، چنان چه در بازه زمانی موردنظر فرهنگ قانون گریزی و قانون ستیزی بر فضای سیاسی حاکم نبود و نخبگان دستگاه اجرائی بخصوص شاه و نخست وزیران به قانون و مقررات پایبند بودند مشکلاتی مانند شخصی شدن قدرت، تملق گویی و چاپلوسی، خشونت سیاسی، فساد سیاسی و بی اعتباری مشارکت از مجاری قانونی بر فضای سیاسی ایران سایه نمی انداخت و توسعیه سیاسی در این مقطع، امکان بیشتری برای دوام و تعمیق می یافت.
ارائه مدل پارادایمی صداوسیما در جلب رضایت جامعه از طریق دیپلماسی رسانه ای نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارائه مدل پارادایمی صداوسیما در جلب رضایت جامعه از طریق دیپلماسی رسانه ای نوین انجام شد. این پژوهش از نظر فلسفی مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایی است لذا از استراتژی پژوهش کیفی و به طور مشخص روش گراندد تئوری با رویکردی استقرایی استفاده گردید. همچنین از نظر هدف کاربردی-توسعه ای و از نظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها یک پژوهش توصیفی است. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش شامل مدیران صداوسیما در حوزه خبر درون مرزی و برون مرزی؛ مدیران شبکه های تلویزیونی برون مرزی و درون مرزی؛ مدیران مرکز تحقیقات صدا و سیما و اساتید دانشکده صداوسیما و دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه آزاد بود که در زمینه دیپلماسی رسانه ای آگاهی داشتند. از روش نمونه گیری نظری استفاده و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 22 نفر در این مطالعه مشارکت کردند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بود. مدل پارادایمی پژوهش با روش گراندد تئوری ارائه و شاخص ها با روش سوارای فازی اولویت بندی شدند انجام شد. براساس مدل پارادایمی پژوهش مشخص گردید شرایط علی (همسویی صداوسیما با پلتفرم های جهانی، سواد رسانه ای و مخاطب محوری) بر پدیده محوری (محصول صداوسیما) تاثیر می گذارند. پدیده محوری، شرایط بسترساز (زیرساخت های فناورانه صداوسیما) و شرایط مداخله گر (مخاطب گریزی) بر راهبردها و اقدامات ( دیپلماسی رسانه ای نوین) اثرگذارند. در نهایت راهبردها و اقدامات منجر به حصول پیامدها ( جلب رضایت جامعه، بهره وری صداوسیما و توسعه ارتباطات ملی و بین المللی) می شوند.
نشانه شناسی شخصیت نمایشی در فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
115 - 131
حوزههای تخصصی:
شخصیت نمایشی در سطح بالینی با رفتارهای توجه طلبانه، برون گرایانه، تحریک پذیر، همراه با عواطف سطحی و هیجانی بودن تعریف شده است. در سطح اجتماعی، این اختلال ممکن است تظاهرات متفاوتی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نشانه شناسی شخصیت نمایشی در فرهنگ ایرانی با استفاده از روش تحلیل عاملی در نمونه بزرگی از دانشجویان بود. این پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز بودند. نمونه ای به حجم 716 نفر از دانشجویان انتخاب شده، مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت کننده ها به پرسشنامه شخصیت نمایشی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصله، در تحلیل مؤلفه های اصلی، راه حل دو عاملی استخراج شد و به ترتیب عامل توجه طلبی و اغراق گویی/ عدم وابستگی نام گرفتند. یافته ها در راستای تفاوت های فرهنگی جامعه ایرانی و آمریکایی در تظاهرات نشانه های شخصیت نمایشی قابل تبیین است.
شناسایی نشانگرهای گفتمانی قدرت و عدم قدرت در گفتمان دادگاه های کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
133 - 159
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی حقوقی به عنوان علمی نوپا و مؤثر در واکاوی گفتمان نوشتاری و گفتاری در پرونده های دادگاه و تسهیل روند دادرسی کارساز بوده، شاخه ای از زبان شناسی کاربردی است که در تحلیل گفتمان عوامل دادگاه و کشف ساختار و سبک سخن در مستندات دادگاه، محققان را یاری می رساند. پژوهش حاضر، تحلیل مکالمات قضات و متهمان دادگاه های کیفری ایران را با توجه به نظریه قدرت و عدم قدرت انجام داده است. روش پژوهش، ترکیبی و از نوع ک مّی و کیفی است. سؤال اصلی درباره کشف بسامد الگوهای گفتاری قضات و متهمان در 29 پرونده معروف و شناخته شده است. تحلیل این الگوها در مکالمات قضات و متهمان از منظر زبان شناسی حقوقی، موضوع این پژوهش بوده است. داده های این مطالعه از مکالمات دادگاه در درگاه آپارات جمع آوری شد. تحلیل کیفی داده ها و تحلیل استنباطی انجام شد. نتایج این پژوهش درباره متغیر «قدرت» نشان داد که از میان شاخص های مقوله قدرت، قضات در بهره گیری از دو شاخص «استفاده از جمله های القایی، سؤالات هدایتگر و بسته» و «استفاده از جمله های امری» دارای اختلاف معنا دار با متهمان بودند. در مقوله عدم قدرت مشخص شد که متهمان در استفاده از تمامی شاخص ها، به جز شاخص «ارجاع به منبع قدرت»، دارای اختلاف معنادار با قضات بودند. نتایج این پژوهش در تربیت قضات قبل و در حین خدمت منجر به افزایش دانش زبان شناسی و تحلیل گفتمان آنها می گردد.
واکاوی نقش انقلاب اسلامی در جهت گیری ملت های مسلمان به سمت احیای تمدن نُوین اسلامی با رویکرد تغییرات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی و در ادامه حضرت آیت الله خامنه ای با ایجاد تغییرات اساسی در رویکرد فرهنگی ملت های مسلمان زمینه شکل گیری تمدن نُوین اسلامی را فراهم آورد. هدف از مقاله پیش رو واکاوی نقش انقلاب اسلامی در جهت گیری حرکت ملت های مسلمان به سمت احیای تمدن نُوین اسلامی با رویکرد تغییرات فرهنگی می باشد. روش پژوهش، مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و از نوع توصیفی-تحلیلی است. با پیدایش اسلام بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدن انسان پایه گذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. دراین بین، اندیشه ها و دیدگاه های فرهنگی و سیاسی مقام معظم رهبری، در شکست ایدئولوژی غربی و ایجاد تغییر در رویکرد فرهنگی در ملت های مسلمان و شکل گیری تمدن نُوین اسلامی، نقش به سزایی داشت و شاهد پیدایش بهار عربی و سرنگونی ایدئولوژی های غرب در بین امت های مسلمان بودیم. لذا؛ واکاوی چگونگی ایفای این نقش گامی روبه جلو برای تبیین شیوه های بازگشت مسلمانان به جایگاه واقعی خود در نظم جهانی خواهد بود.
تحلیل موانع و بازدانده های فتگوی بین نسلی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
87 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تحلیل عوامل و موانع موجود فراروی فرصت های ارتباطی والدین و فرزندان در خانواده است. فرصت های ارتباطی زمان ها یا رویدادها یا برنامه هایی هستند که اعضای یک خانواده طی آن امکان ارتباطات انسانی حضوری یا با واسطه از طریق ابزارهای ارتباطی و رسانه ای پیدا می کنند. با استفاده از روش کیفی و نمونه گیری نظری، مصاحبه هایی با هدف تحلیل تجربه زیسته40 نفر از دانش آموز دبیرستانی در مدارس شهر تهران انجام شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین فرصت ارتباطی چهره به چهره والدین و فرزندان در گردهمایی های شبانه برای شام و انجام یک فعالیت مشترک (دیدن فیلم و برنامه تلویزیونی) شکل می گیرد و ارتباطات میان فردی روزانه آنها «رسانه ای شده»، «کوتاه شده» و «ناپایدار» است. همچنین نتایج نشان می دهد گرچه رویدادها و برنامه های فراغتی، موقعیت های مطلوبی برای شکل گیری تعامل پایدار، طولانی و گفتگو وصحبت است، اما «فراغت جمعی والدمحوریا خانواده محور» در بین نوجوانان بسیار حداقلی وکمرنگ است. این در حالی است که برنامه های «فراغت فردی رسانه محور» و «فراغت جمعی همسال محور» بیشترین بخش اوقات فراغت فرزندان را به خود اختصاص می دهد.
طراحی مدل آموزش تاب آوری سازمانی مدیریت بحران مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی و پیشگیری از مداخلات روانی و اجتماعی (مطالعه موردی مراکز دانشگاهی شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری سازمانی در شرایط بحران یکی از مفاهیم مهم و موثر در مدیریت بحران برای مواجهه به مخاطرات طبیعی است. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف طراحی مدل آموزش تاب آوری سازمانی مدیریت بحران مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی و پیشگیری از مداخلات روانی و اجتماعی انجام شد.روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه همه کارکنان دانشگاه های شهر کرج در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 850 نفر بودند که طبق فرمول کوکران حجم نمونه 264 نفر تعیین شد. نمونه های این مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته تاب آوری سازمانی مدیریت بحران (125 گویه) پاسخ دادند و داده های حاصل از اجرای آن با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش تاب آوری سازمانی مدیریت بحران مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی و پیشگیری از مداخلات روانی و اجتماعی دارای 125 گویه، 12 مولفه و 3 بعد بود. ابعاد شامل فردی (با دو مولفه عوامل روانشناختی تاب آوری و خلاقیت و نوآوری)، ساختاری (با شش مولفه برنامه ریزی تاب آوری، عوامل انطباقی، تعهد و مدیریت، فرهنگ بحران، فرهنگ یادگیری و رهبری و تصمیم گیری) و عملیاتی (با چهار مولفه استفاده از دانش، ارتباطات، مشارکت موثر همگانی و شناخت عملیاتی منابع و تجهیزات) بودند. بار عاملی و میانگین واریانس استخراجی همه مولفه ها بالاتر از 50/0 و پایایی ترکیبی همه آنها بالاتر از 80/0 بود. همچنین، مدل آموزش تاب آوری سازمانی مدیریت بحران مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی و پیشگیری از مداخلات روانی و اجتماعی برازش مناسبی داشت و این مدل بر هر سه بعد فردی، ساختاری و عملیاتی و هر بعد بر مولفه های آن دارای اثر مستقیم و معنادار بود (001/0P<).نتیجه گیری: نتایج این مطالعه درباره مدل طراحی شده آموزش تاب آوری سازمانی مدیریت بحران مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی و پیشگیری از مداخلات روانی و اجتماعی می تواند به متخصصان و برنامه ریزان مدیریت بحران برای مواجهه با مخاطرات در راستای افزایش تاب آوری سازمانی کمک نماید.
بررسی جامعه شناختی تاثیر عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: بسیاری از صاحب نظران حوزه جامعه شناسی و روان شناسی معتقدند که دوره نوجوانی آغاز مرحله شکل گیری هویت است و یکی از وظایف نهادهای اجتماعی کمک به بازتولید هویت ملی در نسل نوجوان و جوان می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی تاثیر عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش کلیه نوجوانان 16-13 سال استان کهگیلویه و بویراحمد به تعداد 51339 نفر بودند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر در نظر گرفته شد و این تعداد با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته (93 سوالی) بود که روایی صوری و محتوایی آن تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ بالاتر از 70/0 برآورد شد. داده ها با روش تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که هویت قومی و پایبندی به رسوم با بازتولید هویت ملی در دانش آموزان همبستگی مثبت و معنادار و گسترش فرهنگ تساهل و تسامح، بی سازمانی خانواده و گسترش فضای مجازی با بازتولید هویت ملی در آنان همبستگی منفی و معنادار داشت (P<0.001). همچنین، مدل جامعه شناختی تاثیر عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان برازش مناسبی داشت و در این مدل، عوامل فرهنگی بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان تاثیر مستقیم و معنادار داشت (P<0.001).
نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، عوامل فرهنگی تاثیر معناداری بر بازتولید هویت ملی در دانش آموزان داشتند. بنابراین، برای بازتولید هویت ملی در دانش آموزان می توان زمینه بهبود عوامل فرهنگی را مهیّا ساخت.
ساخت و هنجاریابی پرسشنامه رهبری هم افزا در مدیران هنرستان های فنی وحرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
193 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف: سبک رهبری هم افزا در اجرای استانداردهای کیفیت در مدارس نقش مهمی دارد. هدف پژوهش حاضر ساخت و هنجاریابی پرسشنامه رهبری هم افزا در مدیران هنرستان های فنی وحرفه ای بود. روش شناسی: روش پژوهش کمی از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش معلمان هنرستان های فنی و حرفه ای استان تهران در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی براساس جنسیت و طبقات جامعه و بر مبنای فرمول کوکران، یک نمونه به حجم 364 معلم انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از ابزار محقق ساخته ی رهبری هم افزا 20 گویه ای و ابزار دوسوتوانی سازمانی جانسن (2006) استفاده شد. به منظور بررسی ساختار عاملی و روایی سازه پرسشنامه از تکنیک های نسبت روایی محتوا، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، و روایی همگرا و واگرا و برای بررسی پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرانباخ و پایایی ترکیبی بوسیله نرم افزارهای SPSS25 و LISREL10.30 استفاده شد. یافته ها: براساس یافته ها 4 عامل و 20 گویه برای سنجش رهبری هم افزا مدیران آموزشی هنرستان های فنی و حرفه ای طراحی و ساخته شد. روایی محتوایی ابزار (7585/0) بر اساس نظر متخصصان تأیید شد. در تحلیل عاملی اکتشافی چهار عامل ساختار سازمانی، عوامل برون سازمانی، رفتار رهبری و نگرش ها، باورها و ارزش ها با مقدار ویژه ی بالاتر از یک مشاهده شد که قادر به تبیین 71 درصد واریانس رهبری هم افزا بودند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که شاخص های برازش پرسشنامه مناسب و مطلوب هستند و پرسشنامه دارای روایی مطلوب می باشد. همچنین براساس درصد واریانس تبیین شده ی مطلوب 63 درصد در تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم، قدرت پرسشنامه در تبیین واریانس رهبری هم افزا تأیید شد. روایی همگرا (6304/0) و واگرا (794/0)، آلفای کرانباخ (936/0) و پایایی ترکیبی (95/0) پرسشنامه نیز بیانگر روایی و پایایی مناسب ابزار رهبری هم افزا بودند. نتیجه گیری: پژوهشگران می توانند از پرسشنامه ی طراحی شده جهت سنجش رهبری هم افزا و ارتقای مهارت-های رهبری در مدیران آموزشی هنرستان های فنی و حرفه ای، به عنوان یک ابزار استاندارد استفاده کنند.
فراتحلیل پیشایندها و پیامدهای جامعه پذیری سازمانی در سازمان های آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
214 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف: از جمله مسائلی که سازمان های کشور ما با آن روبرو هستند، مسئله چگونگی ارتقای جامعه پذیری است. اهمیت این موضوع به حدی است که امروزه یکی از عوامل مهم پیشرفت و ترقی در کشورهای توسعه یافته را نیروی کار آموزش دیده و با انگیزه و به عبارت بهتر، جامعه پذیری کارکنان متخصص در سازمان های مختلف می دانند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشایندها و پیامدهای جامعه پذیری سازمانی در سازمان های آموزشی ایران با استفاده از رویکرد فراتحلیل است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر روش اجرا، توصیفی، از نظر نوع استفاده، کاربردی و از منظر ماهیت داده ها، کمی است. جامعه آماری پژوهش مقالات چاپ شده در مجلات علمی- پژوهشی داخل ایران در زمینه جامعه پذیری سازمانی، از سال ۱۳۹۰ تا بهار ۱۴۰۲ بود که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند ۲۹ مورد به عنوان نمونه وارد فرایند فراتحلیل شدند. پژوهش های منتخب با استفاده از نرم افزار CMA2 (نرم افزار جامع فراتحلیل) تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که از بین پیشایندهای جامعه پذیری سازمانی، به ترتیب متغیرهای سواد الکترونیکی (۸۴۹/۰)، اخلاق حرفه ای (۸۲۳/۰)، توانمندسازی (۶۷۱/۰)، فرهنگ سازمانی (۵۶۰/۰) و معنویت در محیط کار (۵۵۰/۰) دارای بیشترین اندازه اثر بودند. همچنین از بین پیامدهای جامعه پذیری سازمانی، به ترتیب متغیرهای مسئولیت پذیری اجتماعی (۷۹۸/۰)، سرمایه روانشناختی (۶۸۰/۰)، بروندادهای نقش (۶۶۹/۰)، رفتار اخلاقی (۶۴۰/۰) و اشتیاق شغلی (۶۲۰/۰) دارای بیشترین اندازه اثر بودند. بحث و نتیجه گیری: شناسایی پیشایندها و پیامدهای جامعه پذیری در سازمان های آموزشی که دارای اهداف، مأموریت ها و وظایف متنوع و در عین حال حساسی هستند به مدیران کمک می کند تا از طریق تمرکز و به کارگیری عوامل و متغیرهای شناسایی شده جامعه پذیری کارکنان در سازمان را تسهیل نمایند و همچنین از نتایج به کارگیری این عوامل و متغیرها در سازمان آگاه شوند و اقدامات مفید و مؤثری جهت بهبود جامعه پذیری سازمانی کارکنان انجام دهند.
شاخص های کارآمدی در خبرگزاری ها (مطالعه موردی؛ ایرنا، ایسنا و ایلنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
143 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و ارائه شاخص های کارآمدی خبرگزاری های ایران است. روش تحقیق کیفی و تحلیل و بررسی داده های گردآوری شده از طریق مصاحبه عمیق(با استفاده از سوالات نیمه ساختار یافته)، به شیوه کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. روش نمونه گیری نظری (گلوله برفی) است.در این پژوهش با 12 نفر از مدیران رسانه ها (دارای سابقه اجرایی و مدیریتی در خبرگزاری و مطبوعات)؛ متخصص با رتبه علمی- دانشگاهی در حوزه؛ مدیریت، رسانه، مدیریت رسانه و علوم ارتباطات مصاحبه انجام شد.یافته ها و نتایج نشان داد: پنج مولفه اصلی؛ 1-معیارهای کارآمدی خبرگزاری داخلی، 2-معیارهای کارآمدی خبرگزاری جهانی،3- عوامل(قابلیت های) درونی مؤثر بر کارآمد سازی،4- عوامل (قابلیت های) بیرونی موثر بر کارآمدسازی، 5-چالش های (فرصت ها و تهدیده) خبرگزاری ها در کارآمدسازی خبرگزاری های داخلی موثر است و مؤلفه و زیر مؤلفه های بخش معیارهای کارآمدی خبرگزاری داخلی، دارای بیشترین فراوانی بود که در کل نتایج نشان داد: استراتژی و چشم انداز مشخص، مخاطب محوری، نیروی انسانی ماهر و استفاده از فناوری برای رسیدن یک خبرگزاری به بالاترین سطح کارآمدی مورد توجه و تأکید بیشتر پاسخ دهندگان است.
مطالعه ای اکتشافی درباره روایت کاربران نوجوان ایرانی از چگونگی و دلایل نشر محتوای خلاف واقع و جعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پراکندگی گسترده اطلاعات غلط و محتوای خلاف واقع در شبکه های اجتماعی، علاوه بر ایجاد آشوب های اجتماعی، به تفرقه افکنی، قطبی شدن افکار عمومی و تضعیف اعتماد به نهادهای رسمی دامن زده است. این پدیده، ریشه در عوامل فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی همچون نیاز به تأیید اجتماعی، تأثیرات گروه های همتا، سوگیری های شناختی و شیوه های نادرست ارزیابی اطلاعات دارد. شناخت دقیق زمینه های فرهنگی و ارتباطاتی و طراحی استراتژی های موثر برای مواجهه با آن، امری ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل زمینه های مؤثر بر انتشار محتوای خلاف واقع در میان نوجوانان ایرانی انجام شده است. با استفاده از روش کیفی و تحلیل سه مرحله ای(باز، محوری، گزینشی) داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، شش محور اصلی( خانواده، دوستان، سکوها، ارزش های فرهنگی، رهبران عقیده ساز، دولت) شناسایی شدند. یافته ها حاکی از آن است که عوامل متعدد و پیچیده ای در تعامل با یکدیگر بر انتشار و پذیرش اطلاعات نادرست تأثیرگذارند. این پژوهش با تاکید بر خلاء های موجود در حوزه های فرهنگی و ارتباطی، به این نتیجه می رسد که غفلت از این کمبودها و همچنین بروز عملکردهای نادرست و ترک فعل ها، می تواند منجر به تشدید بحران در رویدادهای آتی و تعمیق شکاف های اجتماعی شود. به عبارت دیگر، در چنین شرایطی، ارزش هایی مانند "زن، زندگی، آزادی" به عنوان نمادی از مقاومت در برابر این وضعیت، بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرند.