فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
وجود و دسترسی آسان منابع در مناطق طبیعی، عامل پرانگیزه ای برای بهره گیری مداوم بومیان و مقاومت آنان در برابر امر حفاظت است. دولت و سازمان محیط زیست، در راستای توسعه پایدار و به منظور انتفاع عمومی نسل حاضر و آینده، به دنبال کنترل بهره برداری بیشتر شکارچیان به این منابع ، سعی در حفاظت از آنها دارد. پژوهش حاضر به روش کیفی _ اکتشافی و با استفاده از روش تحلیل مضمون شش مرحله ای براون و کلارک[1] (2013) صورت گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق بود که اطلاعات از بومیان اطراف پارک ملی بوجاق از توابع بندرکیاشهر (استان گیلان) بودند. جامعه هدف تحقیق شامل 10 نفر بومی مرد با سابقه صیادی است. نمونه گیری هدفمند با تکنیک گلوله برفی انجام شد. در این مسیر از مشاهده مشارکتی نیز استفاده شد. یافته های تحقیق شامل هفت مضمون به این شرح است: پروبلماتیک اشتغال، احساس تبعیض، میراث پنداری، میراث زدایی، همبستگی/مقاومت درونی، مشکلات حفاظتی و مدیریتی و مدیریت تأثیرگذاری صحنه. نتایج نشان می دهد که بومیان باور دارند که سیاست گذاری سازمان محیط زیست، منابع صید و شکار را کاهش داده است و نیز زیست و زندگی اقتصادی و اجتماعی آنان را مخاطره آمیز کرده است. آنها برای حفظ معیشت در برابر این سیاست گذاری ها ایستادگی می کنند. این قضیه، منجر به مقاومت در برابر محیط بانان در منطقه شده است. چنین برهمکنشی در طی دو دهه اخیر، هر دو سو را به صلحی مسلح سوق داد. فرایندی که در آن از میزان تنش های انسانی کاسته شده است، اما محیط زیست بیشترین آسیب را دیده است. [1] Braun & Clarke
تحلیل رابطه طرد اجتماعی با ظرفیت های کارآفرینی اجتماعی در ترک اعتیاد زنان و دختران معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 27
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر رابطه طرد اجتماعی با کارآفرینی اجتماعی در ترک اعتیاد زنان و دختران معتاد را بررسی می کند. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری کلیه زنان و دختران معتاد در استان خراسان رضوی هستند. نمونه گیری از مراکز نگه داری معتادان زن و انجمن معتادان گمنام انجام شده است. حجم نمونه 354 نفر بر اساس فرمول کوکران به دست آمد. شیوه نمونه گیری به شکل تصادفی از روی لیست های موجود انجام شد. یافته های جدول هم بستگی نشان می دهد که توانمندی کارآفرینی با طرد اجتماعی رابطه معکوس دارد و با افزایش میزان طرد اجتماعی توانمندی کارآفرینی در بین زنان و دختران معتاد کاهش می یابد. در تحلیل رگرسیون به عنوان مدل نهایی متغیرهایی که در شاخص طرد اجتماعی به طور هم زمان باعث کاهش توانمندی کارآفرینی اجتماعی می شوند، شامل توهین شنیدن به خاطر اعتیاد، طعنه شنیدن به خاطر اعتیاد، کم شدن معاشرت، از دست دادن شغل و قطع رابطه اجتماعی به دلیل اعتیاد است. به این ترتیب، کارآفرینی اجتماعی می تواند یکی از راهکارهایی باشد که برای غلبه بر طرد اجتماعی به افراد معتاد کمک کرده تا در مسیر ترک اعتیاد قرار بگیرند. در نتیجه گیری ظرفیت های کارآفرینی اجتماعی بر اساس شاخص طرد اجتماعی شامل ایجاد شبکه های اجتماعی مرتبط با کارآفرینی برای گروه های خاص (زنان و دختران معتاد) با کاهش تأثیرات طرد و انزوای اجتماعی به ترک اعتیاد آنها کمک می کند. نتیجه کارآفرینی خارج شدن از انزوا و طرد اجتماعی است و مسیر کارآفرینی اجتماعی برای کمک به حل مشکل طرد اجتماعی ایجاد شبکه اجتماعی با رویکرد کارآفرینی برای زنان و دختران معتاد است. این شبکه از مجموعه ای از افراد و گروه های مرتبط با کارآفرینی تشکیل می شود تا زنان و دختران معتاد را به سمت فعالیت های کارآفرینی و راه اندازی کسب وکار کمک کند.
الگوهای فضایی اشکال مصرف جمعی و خودفراهم سازی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف، فعالیتی اجتماعی و کرداری روزمره است که با نمادها و علائم خاص خود، نمایانگر سبک زندگی، تمایلات، تفکرات و ایدئال ها است. امروزه مصرف فراتر از برآوردن نیازها است و به یکی از عناصر اصلی «هویت یابی» تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر، شناخت و تحلیل الگوهای فضایی مصرف (خودفراهم سازی، جمعی و مختلط) در شهر تهران است.روش مطالعه کمی و محدوده مورد مطالعه کلان شهر تهران است. داده ها از طرح گونه شناسی فرهنگی، اجتماعی و هویتی محله های شهر تهران و شناسایی الگوهای همسایگی و اجتماعات محلی در سال 1396 (با 12000 نمونه و 105 محله به تفکیک مناطق 22گانه) گردآوری شد. داده ها در قالب نقشه با استفاده از GIS و GeoDa تجزیه و تحلیل شدند.الگوی مصرف در حوزه سلامت، بهداشت و درمان مناطق تهران بیشتر مبتنی بر مصرف جمعی است. براساس الگوی مصرف حوزه آموزش و توانمندسازی، 49 درصد مصرف جمعی و 35 درصد دارای مصرف خودفراهم سازی هستند. پراکنش فضایی میزان مصرف خودفراهم سازی آموزش و توانمندسازی خوشه ای است. توزیع و تحلیل فضایی، تفاوت و نابرابری را میان بخش جنوبی و شمالی شهر نمایان می کند. به علاوه، محله ها به صورت خوشه ای و با توجه به ویژگی های اقتصادی و اجتماعی شان در کنار گروه های مشابه قرار گرفته اند.بافت اجتماعی و فرهنگی محله های شهر تهران براساس مصرف خودفراهم سازی و جمعی در شهر تهران دارای تنوع گسترده است و سه نوع تنوع در این نوع پهنه بندی به خوبی آشکار است: تنوع جغرافیایی در کلیت شهر؛ تنوع جغرافیایی ناشی از قدرت اقتصادی و پایگاه اجتماع محله ها و تنوع درون منطقه ای.
فراتحلیل مطالعات رابطه ای رسانه و مصرف گرایی در ایران (با تاکید بر متغیر تعدیل گر گروه های اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت در حوزه فناوری و ارتباطات در حیات زیست فرهنگی و اجتماعی جوامع، تغییرات شگرفی رخ داده است. براین اساس مطالعات و تحقیقات گوناگونی پیرامون رسانه و مصرف گرایی در ایران انجام شده است. هدف این تحقیق مطالعه رابطه بین رسانه و مصرف گرایی در ایران است. این پژوهش با رویکرد فراتحلیل و نرم افزار CMA2به بررسی تحقیقات انجام شده در زمینه رسانه و مصرف گرایی در طی سال های 99-1388 می پردازد. از میان 94 تحقیق انجام شده در حوزه مصرف گرایی براساس نتایج و یافته ها 17 پژوهش برای تحلیل گزینش شد. یافته ها نشان دادند اندازه اثر رسانه بر مصرف گرایی معادل 307/0 است که برحسب نظام تفسیری کوهن، این میزان، تأثیری در حد متوسط ارزیابی می شود. همچنین در این تحقیق گروه های اجتماعی و مکان تحقیقات به عنوان متغیر تعدیل گر شناسایی شدند. براساس نتایج تحقیق در بین گروه های اجتماعی، رسانه بر شهروندان بیشتر از سایرگروه های اجتماعی برمصرف گرایی اثرگذار است. همچنین تاثیر رسانه بر شهرستانی ها بیشتر از تهرانی ها در مصرف گرایی برآورده شده است.
تحلیل چالش های حکمروایی شهری در مواجهه با تغییرات اقلیمی و ارائه سناریوهای آن در کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
186 - 211
حوزههای تخصصی:
هدف: حکمروایی شهری یکی از رویکردهایی است که می تواند در مدیریت بهتر،کاهش اثرات و سازگاری با تغییر اقلیم مؤثر واقع شود؛ ولی تحقق این رویکرد به ویژه در کلانشهرهایی مانند مشهد با موانعی همراه است؛لذا هدف این پژوهش تحلیل چالش های حکمروایی خوب شهری در راستای سازگاری و کاهش اثرات تغییر اقلیم و نیز شناسایی سناریوهای آینده آن می باشد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت تحلیلی و توصیفی و با رویکرد آینده پژوهی می باشد.داده ها با پرسش نامه نخبگانی به تعداد 21 نفر در دو بخش شناسایی چالش ها و سناریونویسی جمع آوری شد.تحلیل داده ها با مدل اهمیت - فوریت برای بخش چالش ها،و نرم افزار سناریو ویزارد برای سناریونویسی انجام شد.یافته های پژوهش: از 38 چالش بررسی شده 6 مورد اولویت بیش تری دارند.این چالش ها تنوع بازیگران درگیر در فرایند سیاست گذاری های شهری، پایه های درآمدی محدود شهرداری مشهد، تفرق سیاسی شدید حاکم بر شهر- منطقه مشهد با دخالت سازمان ها و نهادهای عمومی مختلف،عدم دسترسی عمومی به اطلاعات و داده های مربوط به تغییرات اقلیمی،ضعف اختیار شهرداری نسبت به دستگاه های دولتی در شرایط نبود مدیریت یکپارچه شهری و وابستگی مالی درآمدی شهر مشهد به دولت مرکزی می باشد. نتیجه گیری: در نهایت 6 متغیر بااولویت انتخاب شدند و براساس آن 7 سناریو فراروی چالش های کلیدی ارائه شد که از میان 42 وضعیت موجود در این سناریوها،19 درصد در شرایط مطلوب،50 درصد در آستانه بحران و 31 درصد بحرانی می باشند.سناریوی اول با 6 فرض افزایشی،یک چشم انداز ایدئال از شهر مشهد را ترسیم می کند که با گام نهادن در مسیر آن می توان چالش های حکمروایی شهری در عصر تغییر اقلیم را کاهش داد.
واکاوی مهاجرت و فرار مغزها بر اساس نقش متغیرهای هویت جنسی، قومیتی و مذهبی در طراحی الگوی تحرک تحصیلی دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
161-178
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مهاجرت و فرارمغزها بر اساس نقش متغیرهای متغیرهای جمعیت شناختی در دانشجویان ایرانی بود که روش تحقیق حاضر از نظر ماهیت توسعه ای، از نظر استراتژی آمیخته اکتشافی متوالی و از نظر شیوه انجام بر اساس سه مسیر فراترکیب، اکتشافی متوالی(به روش تحلیل تِم) و پیمایش کمی بود. در این پژوهش برای شناسایی تاثیر هویت قومیتی، مذهبی و جنسیتی بر مهاجرت و فرارمغزها دانشجویان ایرانی از روش فراترکیب پیشینه پژوهش استفاده شد که با بررسی 19 مقاله داخلی و خارجی مرتبط جمعا 31 مقوله شناسایی شد. همچنین الگوی در جهت کاهش پدیده مهاجرت و فرارمغزها با مصاحبه از خبرگان و به روش تحلیل تِم انجام که الگوی نهایی شامل 8 عنصر اصلی (توسعه پایدار متوازن، توانمندسازی زنان، تقویت ملی گرایی، کنترل فساد و تبعیض، ارتقا تحرک بین المللی، حاکمیت و ارتقا قانون، تقلیل عوامل سیاسی و آموزش نخبگان) در قالب 43 مقوله یا مولفه طراحی شد. بر اساس نتایج الگوی ارائه شده در این پژوهش بعنوان چهارچوبی در جهت توسعه زمینه های کاهش تبعیض های قومی، مذهبی و جنسیتی، تقویت ملی گرایی، رشد آموزش دانشگاهی، زمینه های تعامل صنعت و دانشگاه، پذیرش دانشجویان بین المللی و تعامل بین المللی دانشگاهی را فراهم می کند که نهایتا می تواند منجر به کاهش مهاجرت نخبگان با هویت های قومی، مذهبی و جنسیتی مختلف می شود.
تدوین الگوی آموزش چند بعدی با هدف ارتقاء عملکرد تحصیلی و با تاکید بر ساحت های تربیت اجتماعی- سیاسی، روانشناختی و معنوی- اخلاقی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
172 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی آموزش چندبعدی با هدف ارتقاء عملکرد تحصیلی و با تاکید بر ساحت های تربیت اجتماعی- سیاسی، روانشناختی و معنوی- اخلاقی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود. روش شناسی: روش پژوهش حاضر، از نوع تحقیقات اکتشافی بود که ماهیت کیفی دارند. در این پژوهش با استفاده از نظریه داده بنیاد و انجام مصاحبه، مولفه های الگوی مناسب آموزش چندبعدی با هدف ارتقاء عملکرد تحصیلی و با تاکید بر ساحت های تربیت اجتماعی- سیاسی، روانشناختی و معنوی- اخلاقی دانش آموزان دوره دوم متوسطه استخراج گردید. جامعه پژوهش شامل مسئولان اجرایی آموزش و پرورش (با داشتن حداقل 7 سال سابقه کار در سطوح مختلف حوزه های اداری و اجرایی آموزش و پرورش در سطوح مختلف وزارتخانه تا مدرسه با اولویت فعالیت در حوزه آموزش متوسطه) و متخصصان و برنامه ریزان آموزشی تعلیم و تربیت (با مدرک دکتری در رشته های فلسفه تعلیم و تربیت، مدیریت آموزشی، برنامه ریزی درسی و روانشناسی) استان مازندران بود که در بازه زمانی 1403-1402 مشغول به فعالیت بودند. بنابراین روش نمونه گیری پژوهش حاضر، نمونه گیری هدفمند بود که در نهایت بر اساس اشباع نظری 12 نفر به عنوان نمونه شرکت کردند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد شرایط علی آموزش چندبعدی با هدف ارتقاء عملکرد تحصیلی و با تاکید بر ساحت های تربیت اجتماعی-سیاسی، روانشناختی و معنوی-اخلاقی دانش آموزان شامل علل علمی-آموزشی، علل اجتماعی-سیاسی، علل روانشناختی و علل معنوی-اخلاقی؛ شرایط زمینه ای آموزش چندبعدی با هدف ارتقاء عملکرد تحصیلی و با تاکید بر ساحت های تربیت اجتماعی-سیاسی، روانشناختی و معنوی-اخلاقی دانش آموزان شامل زیرساخت های اقتصادی، زیرساخت های آموزشی و زیرساخت های فرهنگی؛ شرایط مداخله گر آموزش چندبعدی با هدف ارتقاء عملکرد تحصیلی و با تاکید بر ساحت های تربیت اجتماعی-سیاسی، روانشناختی و معنوی-اخلاقی دانش آموزان شامل موانع آموزشی، موانع انسانی، و موانع اجتماعی-فرهنگی و موانع اقتصادی؛ پیامدهای آموزش چندبعدی با هدف ارتقاء عملکرد تحصیلی و با تاکید بر ساحت های تربیت اجتماعی-سیاسی، روانشناختی و معنوی-اخلاقی دانش آموزان شامل پیامدهای علمی-آموزشی، اجتماعی-سیاسی، اعتقادی-اخلاقی و روانشناختی؛ راهبردهای آموزش چندبعدی با هدف ارتقاء عملکرد تحصیلی و با تاکید بر ساحت های تربیت اجتماعی-سیاسی، روانشناختی و معنوی- اخلاقی دانش آموزان شامل راهبردهای آموزشی، راهبردهای اجتماعی-سیاسی و راهبردهای اعتقادی-اخلاقی و راهبردهای روانشناختی می باشند. نتایج دلفی فازی نشان داد تمامی مفاهیم مربوط به مدل پارادایمی آموزش چندبعدی با هدف ارتقاء عملکرد تحصیلی و با تاکید بر ساحت های تربیت اجتماعی- سیاسی، روانشناختی و معنوی- اخلاقی دانش آموزان دوره دوم متوسطه دارای آستانه پذیرش بالای 7/0 بود و مولفه های شناسایی شده برای مدل پارادایمی تأیید گردید. نتیجه گیری: این الگو می تواند به عنوان راهنمایی برای برنامه ریزی آموزشی، بهبود زیرساخت های آموزشی و فرهنگی و نیز توسعه استراتژی های آموزشی و تربیتی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه تأثیر تمرینات کوتاه مدت مبتنی بر بازی های کوچک و تمرینات سنتی مبتنی بر مهارت بر برخی شاخص های آمادگی جسمانی بازیکنان نوآموز فوتبال عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
402 - 419
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر تمرینات کوتاه مدت مبتنی بر بازی های کوچک و تمرینات سنتی مبتنی بر مهارت بر برخی شاخص های آمادگی جسمانی بازیکنان نوآموز فوتبال عراقی بود روش شناسی: روش تحقیق نیمه تجربی و طرح تحقیق به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه های کنترل و تجربی می باشد. جامعه آماری تحقیق را کودکان 10 تا 12 سال شهر بغداد تشکیل دادند. 45 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج و به صورت داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. نمونه ها در سه گروه 15 نفره (یک گروه کنترل و دو گروه تجربی) به صورت تصادفی ساده تقسیم شدند. آزمون ها شامل آزمون ۲۷/۵ متر (سرعت)، ۹×۴ متر (چابکی)، پرش سارجنت (پرش عمودی)، ولز (نشستن و رساندن)، ایستادن روی یک پا (ایستادن لک لک یا استروک) بود. پروتکل تحقیق شامل برنامه های آموزشی به مدت 10 هفته و 60 دقیقه در روز و هفته ای 4 بار بود. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. تمام عملیات آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 با سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که فوتبالیست های نوآموزی که تمرینات کوتاه مدت مبتنی بر بازی های کوچک را دریافت کرده بودند نسبت به افرادی که تمرینات سنتی مبتنی بر مهارت را دریافت کرده بودند، تعادل، توان، سرعت، انعطاف بهتری گزارش کردند (001/0>p)؛ ولی در متغیر چابکی تفاوت معنی دار نبود (00/1=p). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که تمرینات کوتاه مدت مبتنی بر بازی های کوچک نسبت به افرادی که تمرینات سنتی مبتنی بر مهارت را دریافت کرده بودند در تمامی متغیرها به جز چابکی بهتر بودند
موانع اقتصادی رشد و بقای شرکت ها و واحدهای دانش بنیان در استان خوزستان؛ یک مطالعه جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
289 - 326
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف شناسایی چالش های اقتصادی شرکت های دانش بنیان و واحدهای فناور صورت پذیرفت بستر تحقیق حاضر استان خوزستان می باشد که بر اساس موضوع روش تحقیق، داده بنیاد انتخاب شد. مشارکت کنندگان تحقیق، نخبگان استان متشکل از استادان دانشگاه شهید چمران اهواز، علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و دانشگاه آزاد گروه های علمی مرتبط با (صنعت، اقتصاد و فرهنگ) و مدیران شرکت های دانش-بنیان و واحد های فناور 44 نفر انتخاب شدند. نمونه گیری تحقیق نمونه گیری نظری و روش جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری نظری صورت گرفت. یافته ها نشان داد شرایط عِلی چاش های اقتصادی شامل: بی ثباتی و لرزه های اقتصادی، نوسانات ارزی و پیش بینی ناپذیری بازار، هدایت نقدینگی به بازارهای غیرمولد، مشتری انحصاری دولت، هزینه های اقتصادی تحریم کشور، نظام بانکی ضد تولید، نبود زیرساخت ها و امکانات، اندک بودن تسهیلات، سود کلان وام های اعطایی، رشدنیافتن وام ها متناسب با تورم موجود، چند مرحله بودن پرداخت وام، اخذ تضامین سنگین بانکی، کمرنگ بودن نقش ارتباطی پارک ها و سرمایه گذاران خطرپذیر، نادیده انگاشتن بازاریابی در خوزستان؛ شرایط زمینه ای: تأخیر در پرداخت مطالبات شرکت های دانش بنیان، بنیه مالی ضعیف شرکت ها در اجرای پروژه، هزینه بر بودن ساخت محصولات؛ شرایط مداخله گر: تعارض منافع در بانک ها، کمبود های غیرفنی شرکت ها، آسیب ها کرونا؛ می باشد و از راهبردهای مقابله ای با چالش های اقتصادی شرکت های دانش بنیان:توسعه محصولات جانبی شرکت، تولید محصول با محوریت فروش به مردم، رده بندی اقتصادی شرکت ها، ایجاد تعاونی دانش، فراهم کردن فرصت برای ورود سرمایه گذار به شرکت می باشد. آنگونه که نتایج نشان داد زیست بوم اقتصادی خوزستان خارج از فضای کلی اقتصادی ایران نیست و شرایط کلی حاکم بر سیستم اقتصادی کشور کاهنده توسعه شرکت های دانش بنیان و واحدهای فناور می باشد.
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی عناصر برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی به بهبود این برنامه ها کمک می کند. در نتیجه، هدف این مطالعه، شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری بود. روش: مطالعه حاضر بر اساس هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر شیوه اجرا یک پژوهش کیفی بود. جامعه پژوهش اعضای هیأت علمی خبره و آشنا به حیطه پژوهش بودند که با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری یعنی 6 نفر انتخاب شدند. ابزار این مطالعه، مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود که روایی آن بر اساس انتخاب نمونه هدفمند و پرمایگی اطلاعات تایید و پایایی آن با روش ضریب هولستی 71/0 برآورد شد. داده های پژوهش حاضر با روش تحلیل مضمون در نرم افزار Maxqda تحلیل شدند. یافته ها: طبق یافته های پژوهش حاضر برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری دارای 68 مولفه در 9 بعد اهداف مطلوب برنامه درسی، محتوای مناسب برنامه درسی، مواد آموزشی مناسب، فعالیت های یادگیری مناسب، زمان مناسب، طراحی فضا و زمان مناسب، استراتژی یادگیری مناسب، گروه بندی مناسب و روش های ارزشیابی مناسب بود. بنابراین، الگوی ابعاد برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری رسم شد. نتیجه گیری: یکی از زمینه های بهبود برنامه درسی در دوره پیش دبستانی، ارتقای برنامه درسی بازی محور است که برای این منظور می توان از ابعاد و مولفه های شناسایی شده برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری در این مطالعه استفاده کرد.
ساخت و هنجاریابی پرسشنامه رهبری هم افزا در مدیران هنرستان های فنی وحرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
193 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف: سبک رهبری هم افزا در اجرای استانداردهای کیفیت در مدارس نقش مهمی دارد. هدف پژوهش حاضر ساخت و هنجاریابی پرسشنامه رهبری هم افزا در مدیران هنرستان های فنی وحرفه ای بود. روش شناسی: روش پژوهش کمی از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش معلمان هنرستان های فنی و حرفه ای استان تهران در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی براساس جنسیت و طبقات جامعه و بر مبنای فرمول کوکران، یک نمونه به حجم 364 معلم انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از ابزار محقق ساخته ی رهبری هم افزا 20 گویه ای و ابزار دوسوتوانی سازمانی جانسن (2006) استفاده شد. به منظور بررسی ساختار عاملی و روایی سازه پرسشنامه از تکنیک های نسبت روایی محتوا، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، و روایی همگرا و واگرا و برای بررسی پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرانباخ و پایایی ترکیبی بوسیله نرم افزارهای SPSS25 و LISREL10.30 استفاده شد. یافته ها: براساس یافته ها 4 عامل و 20 گویه برای سنجش رهبری هم افزا مدیران آموزشی هنرستان های فنی و حرفه ای طراحی و ساخته شد. روایی محتوایی ابزار (7585/0) بر اساس نظر متخصصان تأیید شد. در تحلیل عاملی اکتشافی چهار عامل ساختار سازمانی، عوامل برون سازمانی، رفتار رهبری و نگرش ها، باورها و ارزش ها با مقدار ویژه ی بالاتر از یک مشاهده شد که قادر به تبیین 71 درصد واریانس رهبری هم افزا بودند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که شاخص های برازش پرسشنامه مناسب و مطلوب هستند و پرسشنامه دارای روایی مطلوب می باشد. همچنین براساس درصد واریانس تبیین شده ی مطلوب 63 درصد در تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم، قدرت پرسشنامه در تبیین واریانس رهبری هم افزا تأیید شد. روایی همگرا (6304/0) و واگرا (794/0)، آلفای کرانباخ (936/0) و پایایی ترکیبی (95/0) پرسشنامه نیز بیانگر روایی و پایایی مناسب ابزار رهبری هم افزا بودند. نتیجه گیری: پژوهشگران می توانند از پرسشنامه ی طراحی شده جهت سنجش رهبری هم افزا و ارتقای مهارت-های رهبری در مدیران آموزشی هنرستان های فنی و حرفه ای، به عنوان یک ابزار استاندارد استفاده کنند.
The Linkage Between University Students’ Academic Engagement and Academic Support: The Mediating Role of Psychological Capital(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Despite the importance of university students' academic engagement and the role of academic support in facilitating their success, there appears to be a dearth of research investigating the mediating effect of psychological capital in this relationship, highlighting a significant gap in the existing literature.
Methodology: This research was quantitative on the basis of the natural and general features and employed a descriptive-correlational approach based on the structural equation model (SEM). The statistical population of the research included all undergraduate students of Farhangian University of Kerman, approximately 2100 students. Out of this statistical population, 677 participants responded to the online survey. The sampling method was convenience sampling and the data was collected in the first semester of the academic year 1401-1402 (From Aban to Azar). Sands and Plunkett’s (2005) academic support scale, Reeve and Tseng’s (2011) academic engagement scale, and Luthans and Avolio’s (2007) psychological capital scale were used to gather data. The statistical analyses were conducted with SPSS 23.0 and AMOS 23.0. Confirmatory factor analysis (CFA) supported the validity of the scales used in the Iranian tertiary context. Correlational results indicated that the relationships among main research variables were significant.
Findings: Structural equation modelling (SEM) indicated that psychological capital mediated the linkage between academic support and academic engagement (β = 0.58, p < 0.01). The results also revealed that academic support (β = 0.69, p < 0.01) and psychological capital (β = 0.39, p < 0.01) were predictive of university students’ academic engagement.
Conclusion: The findings of this study indicated that providing academic support has the potential to influence students' psychological capital, resulting in their active engagement and participation in educational and learning endeavors. The limitations of this study and the future directions will be discussed.
Identifying Components and Dimensions of Effective Art Education Teaching(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
166 - 173
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study was conducted with the aim of identifying the components and dimensions of effective art education teaching.
Methodology: This research is an applied-developmental study in terms of its objective and a non-experimental (descriptive) study in terms of data collection method, utilizing a cross-sectional survey approach. A qualitative research design was employed to achieve the research objective. The qualitative participant community included professors, teachers, school administrators, and art education specialists in Iraq, selected through purposive sampling. Ultimately, theoretical saturation was achieved after 10 interviews. The qualitative validity was evaluated and confirmed based on Lincoln and Guba's four criteria of credibility, transferability, confirmability, and dependability from the reviewers' perspective. The reliability of the coding of the conducted interviews was estimated using Holsti's coefficient at 0.712, which is considered acceptable. For data analysis, the grounded theory method was utilized in MAXQDA software, and with the extraction of the main and sub-categories of the research, the final model was presented.
Findings: In the present study, the components and dimensions of effective art education teaching were identified to provide a model for art education teachers in Iraq. A total of 210 initial codes were extracted from the interview texts. Through coding, eight concepts and 45 sub-categories were identified, and by classifying these themes into similar categories, eight main categories were recognized.
Conclusion: Based on the obtained results, the paradigmatic model of the research was determined. Causal conditions, including educational content, factors related to the teacher, and teaching style, affect the central phenomenon, which is effective art education teaching. This component, along with contextual conditions, including educational infrastructure and intervening conditions, such as the status of art in society, leads to strategies and actions, including educational policymaking, resulting in the outcome of drafting the art curriculum charter in Iraq.
کنش گرایی مادی: واکاوی کیفی جهت گیری ارزشی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش ها، مجموعه ای از اولویت هایند که اهداف، کنش ها و مسیر زندگی کنشگران اجتماعی را تعیین می کنند. پژوهش حاضر با هدف فهم جهت گیری ارزشی جوانان شهر یزد، با رویکرد کیفی و راهبرد نظریه داده بنیاد نظام مند اجرا شده است. برای جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده کردیم. مشارکت کنندگان شامل 49 نفر از جوانان محله های مختلف شهر یزد در بازه سنی 18 تا 34 سال است. نمونه گیری از نوع نظری و هدفمند است و مشارکت کنندگان با در نظر گرفتن حداکثر تنوع از مناطق اقتصادی و اجتماعی مختلف انتخاب شدند. تحلیل داده ها با شیوه کدگذاری داده بنیاد در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و در قالب ده مقوله اصلی و یک مقوله مرکزی دسته بندی شد. در فرایند تحلیل و کدگذاری به مقوله های اصلی نوین اندیشی، خودمداری، مادی گرایی، زیستواره مجازی، فشارهای چندجانبه، بازاندیشی، تعاملات بی مرز ابزاری، فقر چشم انداز، احساس بی هنجاری و ذهن مهاجر رسیدیم. کنش گرایی مادی نیز به عنوان مقوله مرکزی ساخته شد. براساس یافته ها، خودمحوری، مادی گرایی، عاملیت جویی و جهان گرایی (عام گرایی) مهم ترین مؤلفه های جهت گیری ارزشی جوانان مشارکت کننده در این مطالعه است. آنها به کنشگری و پیگیری عقاید و ارزش های جهانی/ مادی خود گرایش دارند و در پرتو اطلاعات دریافتی تازه از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات، اقدام به بازاندیشی می کنند. راهبردهای کنش جوانان، پیامدهایی چون فقر چشم انداز، احساس بی هنجاری و ذهن مهاجر را به دنبال دارد.
پیش بینی بی ثباتی ازدواج براساس صفات تاریک شخصیت و الگوهای ارتباطی زوجین در افراد متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۷
63 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین نقش پیش بینی کنندگی صفات تاریک شخصیت و الگوهای ارتباطی زوجین، در بی ثباتی ازدواج در افراد متأهل بوده است. مطالعه حاضر از نوع همبستگی است و جامعه آماری آن زوجین ساکن شهرهای تهران و کرج بودند. به این صورت که 246 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های شاخص بی ثباتی ازدواج (MII)، فرم کوتاه مقیاس سه گانه تاریک (SD3) و پرسش نامه الگوهای ارتباطی (CPQ) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که متغیر بی ثباتی ازدواج به ترتیب با صفات شخصیت خودشیفته رابطه منفی و معنادار و با صفات شخصیت جامعه ستیز رابطه مثبت و معنادار دارد و با صفات شخصیت ماکیاولیستی ارتباط معناداری ندارد. به همین ترتیب، متغیر بی ثباتی ازدواج با متغیر ارتباط سازنده متقابل رابطه منفی و معنادار و با سایر متغیرهای کناره گیری/توقع، مرد متوقع/زن کناره گیر، زن متوقع/مرد کناره گیر و اجتناب متقابل رابطه مثبت و معناداری را نشان می دهد. علاوه بر این، رابطه منفی و معناداری بین مدت طول ازدواج و بی ثباتی ازدواج وجود دارد. همچنین سه متغیر ارتباط سازنده، اجتناب متقابل و زن متوقع/مرد کناره گیر، بی ثباتی ازدواج را پیش بینی می نمایند. از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که با توجه به نقش الگوهای ارتباطی در بی ثباتی ازدواج می توان با آموزش آن ها به زوجین، بی ثباتی ازدواج را کاهش داد.
جنسیت زدگی نشانه ها در خود - نگاره های زنان (مطالعه موردی: آثار هنرمندان پسامدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
14 - 25
حوزههای تخصصی:
کارکرد نظام های زبانی که یک پیام را توسط نشانه ها منتقل می کنند، تثبیت واقعیت و طبیعی سازی آن بوده که این امر خالی از ایدئولوژی و لایه های معنایی نمی باشد و افراد یک جامعه به جهت دریافت پیام، نشانه ها را در قالب قراردهای فرهنگی می آموزند. بازنمایی تصویری از طریق نظام زبانی بصری در طول تاریخ ایده ها و باورهایی از تمام امور، نظیر جنسیت و هویت را پدید آورده است و جامعه آن ها را فرا گرفته است. هنرمندان پست مدرن که همواره در پی ساختارشکنی و آشنایی زُدایی هستند، در آثار خود به نقد باور های طبیعی سازی شده در جامعه، از طریق بازنماییِ هنجارشکن و نامتعارف، می پردازند. در این پژوهش خودنگاره های عکاسان پست مدرن که توسط دال های بصری ، قراردادهای از پیش تعیین شده ی هویت و جنسیت را به چالش کشیدند، مورد توجه قرار گرفته و با اتکا به دیدگاه اُمبرتو اِکو تحلیل شده است. هدف از این کار کشف لایه های معنایی و وجوه اشتراکِ آثار و واسازی ایماژهای مسلط هویت و جنسیت در عصر حاضر است. نمونه مورد مطالعه، خودنگاره های سه عکاس پست مدرنِ زن، سیندی شرمن، کلود کائون و جیلیان ورینگ می باشد. نتایج نشان می دهد که خوانش عکس غالباً امری بین الاذهانی است و کیفیت خوانش به حلقه خوانندگان وابسته است. به علاوه، فهم متن همواره نوعی غیرطبیعی سازی آن است. نتایج همچنین بیانگر آن است که آثار مورد بحث صرفاُ ارجاع به خود نبوده و در آن ها از رمزگانی بهره برده شده که بر جنسیت زده بودن نحوه بکارگیری نشانه ها در بازنمایی زن تأکید دارد.
رابطه سواد رسانه ای با میزان استفاده از فضای مجازی و پذیرش اخبار رسانه ای در بین دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
105 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد رسانه ای با میزان استفاده از فضای مجازی و پذیرش اخبار رسانه ای در بین دانش آموزان بوده است. روش پژوهش از نظر دستیابی به هدف، از نوع کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر اردبیل را در سال تحصیلی 1401-1400 شامل می شود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر برآورد شده است که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته بهره گرفته شده و روایی پرسشنامه ها با اعتبار صوری و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است. داده ها نیز با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکطرفه در نرم افزار SPSS تحلیل شده اند. بر اساس نتایج، بین سواد رسانه ای با میزان استفاده از فضای مجازی رابطه معناداری وجود ندارد. بین سواد رسانه ای و مؤلفه های آن، با پذیرش اخبار رسانه ای رابطه منفی وجود دارد. از بین متغیرهای جمعیت شناختی، رابطه رشته تحصیلی با سواد رسانه ای، پذیرش اخبار رسانه ای و همچنین رابطه نوع رسانه با میزان استفاده از فضای مجازی و پذیرش اخبار رسانه ای معنادار بوده است. ازاین رو، با تقویت سواد رسانه ای می توان، آگاهی و مهارت دانش آموزان را در زمینه اخبار و اطلاعات رسانه ای افزایش داد و از پذیرش اخبار نادرست و غیرواقعی در فضای مجازی پیشگیری کرد.
فراترکیب پژوهش های انجام شده در حوزه رضایت شغلی معلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۴)
122 - 149
حوزههای تخصصی:
رضایت شغلی معلمان، یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر عملکرد آنان می باشد و نقش رضایت شغلی معلمان در توسعه و دستیابی به اهداف نظام آموزشی گسترده و روشن است. بر همین اساس، بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی معلمان در ایران، امری ضروری است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی معلمان در ایران است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب و الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو انجام شده است. برای این منظور، نتایج مطالعات انجام شده بین سال های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳، مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از کلیدواژه های مرتبط، تعدادی از مقالات مربوطه شناسایی و از بین ۲۰۵ مقاله در نهایت ۳۴ مقاله با استفاده از معیارهای فراترکیب انتخاب شدند. برای بررسی کیفیت و پایایی یافته های این پژوهش از شاخص کاپا استفاده شد که نتایج آن نشان از کیفیت مناسب یافته های پژوهش دارد. یافته های حاصل از این پژوهش به استخراج کدهای مختلفی منجر شد و پس از رفت و برگشت های مداوم و بررسی و ادغام یافته های اولیه این پژوهش در زمینه های فرعی، نُه زمینه اصلی به دست آمد که به ترتیب فراوانی عبارتند از: ابعاد سازمانی، ابعاد توانمندسازی، ابعاد رهبری مدیران، ابعاد ذهنی و فردی، ابعاد اجتماعی، ابعاد سلامت روانی، ابعاد سبک زندگی، ابعاد اخلاقی و ابعاد نوآوری و خلاقیت. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که عدالت سازمانی، سیستم پاداش مبتنی بر عملکرد، مشارکت دادن معلمان در تصمیم گیری ها، دوره های توانمندسازی روانشناختی و محتوای الکترونیکی، رهبری کاریزماتیک، فضای اخلاقی سازمان و مانند آن، بر رضایت شغلی معلمان در ایران بسیار اهمیت دارد و یافته های این پژوهشف برخی از نظریات قبلی در رابطه با رضایت شغلی را تأیید می کند.
مطالعه دریافت زنان خانه دار از مصرف رسانه های اجتماعی: توانمند سازی یا پندار توانمندسازی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۷)
129 - 154
حوزههای تخصصی:
رسانه یکی از عوامل مهم مؤثر بر سبک زندگی افراد است و گوشی هوشمند با قابلیت اتصال به اینترنت و دسترسی به رسانه های اجتماعی، عنصری جدا نشدنی از زندگی روزمریه اغلب افراد محسوب می شود. در این پژوهش، با بهره گیری از نظرییه دریافت و با تمرکز بر رسانه های اجتماعی، مصرف و دریافت رسانه ای زنان خانه دار مطالعه شده است. به منظور دستیابی به اطلاعات از مصاحبیه اپیزودیک استفاده و با 36 زن خانه دار 25 تا 65 سالیه برخوردار از سطح اقتصادی و تحصیلی متناسب که از شهرهای مختلف ایران انتخاب شده بودند، مصاحبه شد.تحلیل داده های تحقیق نشان داد که به رغم نگاه های خوش بینانه به ظرفیت رسانه های اجتماعی در رهایی بخشی و ایجاد بستر جایگزین برای فعالیت گروه های مختلف مغفول یا حاشیه ای در جامعه، زنان خانه دار از شبکه های اجتماعی در امتداد زندگی واقعی شان بهره می گیرند. همچنین رسانه های اجتماعی برخلاف حضور پررنگ در زندگی روزمریه زنان خانه دار از لحاظ میزان زمانی که زنان مذکور صرف آن می کنند، هنوز به دلایل گوناگون ساختاری، نقشی جدی در زمینیه هویت یابی زنان خانه دار و فراهم شدن بستر کنش مندی آن ها ایفا نکرده و در برخی زمینه ها از جمله در زمینیه حضور زنان در جامعه و تقویت سرماییه اجتماعی زنان خانه دار منجر به تحول بنیادینی نشده است.
بررسی و ارزیابی فعالیت های سیاسی سازمان یافته در توییتر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پلتفرم رسانه اجتماعی X (توییتر) با وجود مسدود شدن در ایران، همچنان محل اظهار و تبادل نظر سیاستمداران و شهروندان است. باتوجه به اقبال عمومی، چهره های سیاسی و رسانه ای درباره فعالیت های سازمان یافته سیاسی در این رسانه اجتماعی هشدار داده اند. در این پژوهش تلاش شده است با تحلیل احساسات و داده های توییت هایی که طی دوره ای یک ماهه، خطاب به سیاستمداران ایرانی نوشته شده اند، به بررسی امکان وجود و تأثیر بالقوه چنین فعالیت هایی پرداخته شود. یافته ها نشان می دهند که حساب های کاربری با فعالیتی بیشتر از معمول، احساسات منفی شدیدتری نسبت به سیاستمداران ایرانی ابراز کرده اند. علاوه بر این، با تخمین موقعیت جغرافیایی تقریبی کاربران فعال تر و تقسیم آنها به سه گروه، مشاهده می شود که کاربران ساکن آمریکا و ایران، نسبت به کاربران ساکن اروپا، احساسات منفی شدیدتری به سیاستمداران ایرانی داشته اند. در نهایت، تمام کاربران صرف نظر از مکان یا میزان فعالیت، احساسات منفی بیشتری نسبت به دولت سیزدهم در مقایسه با دولت پیش از آن نشان داده اند.