فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
329 - 355
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی و فارسی دوره ابتدایی برمبنای مؤلفه های هویت یابی در نظریه « انسان به منزله عامل» انجام شده است. با واکاوی نظریه انسان به منزله عامل، چهار مؤلفه خودآگاهی، ارزشمندی، وحدت و اقتدار و شاخص هایی استنتاج شد. طبق این نظریه، اعمال انسان هویت وی را می سازند و شناخت، اراده و میل مبادی عمل محسوب می شوند. مؤلفه خودآگاهی شامل شاخص های «معرفی خود و توصیف احساسات، هیجانات، علاقه مندی ها، نیازها و توانمندی های خویش» و «خودارزیابی»، مؤلفه ارزشمندی شامل شاخص های «شباهت و تفاوت با دیگران» و «دیگرارزیابی»، مؤلفه وحدت شامل «اولویت بندی امور» و «مشارکت در فعالیت جمعی»، مؤلفه اقتدار شامل «انتخاب و تصمیم گیری» و «در نظرگرفتن اثر و نتیجه عمل» است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی است. داده ها با استفاده از روش آنتروپی شانون تجزیه وتحلیل شد. جامعه آماری، کتاب های درسی دوره ابتدایی و نمونه پژوهش به صورت هدفمند کتاب های مطالعات اجتماعی و فارسی (خوانداری و نگارش) مجموعاً 16 جلد بود. واحد مورد تحلیل نیز صفحه های کتاب های درسی (متن، تصویر، فعالیت یا پرسش ها) بود. پایایی با توجه به ضریب توافقی به دست آمد که برابر با90/0 بود. با توجه به یافته های پژوهش، در کتب مطالعات اجتماعی و فارسی 2103 مورد به مؤلفه های هویت یابی پرداخته اند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد به مؤلفه خودآگاهی و اقتدار با ضریب اهمیت 255/0، بیش از دو مؤلفه دیگر توجه شده است. کمترین میزان توجه و اهمیت، مربوط به مؤلفه ارزشمندی است. بیشترین فراوانی مؤلفه های هویت یابی در مطالعات اجتماعی ششم و کمترین فراوانی در کتاب های نگارش مشاهده شد.
شناسایی و ارزیابی عوامل حیاتی در موفقیت سیاست های خودتنظیمی سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
41 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: اجرایی نشدن سیاست های خودتنظیمی، منجر به نبود انعطاف و انطباق لازم میان نهادهای تنظیم گر و سینماگران و بروز برخی مشکلات ساختاری در روند توسعه بازار سینمای ایران شده است. هدف از این پژوهش، شناسایی و ارزیابی عوامل حیاتی در موفقیت سیاست های خودتنظیمی سینمای ایران بوده و برای دستیابی به این هدف، با تحلیل شرایط موجود و مطلوب، موانع اصلی اجرای این سیاست ها، بررسی شده است.
روش شناسی: در این پژوهش که با استفاده از روش آمیخته کمی و کیفی انجام گرفته، به منظور ترسیم شرایط مطلوب و شناسایی عوامل حیاتی در موفقیت سیاست های خودتنظیمی، با تکیه بر مبانی نظری، به مقایسه زوجی و رتبه بندی کمی مهم ترین عوامل، در سه شاخص صنعتی، راهبردی و محیطی پرداخته شده و برای ارزیابی شرایط موجود سینمای ایران و نیز ارزیابی موانع و چالش ها، از داده های کیفی و نظر خبرگان استفاده شده است. داده های کمی از طریق پرسشنامه های مقایسه زوجی1 و داده های کیفی با مصاحبه های هدفمند جمع آوری شده اند و در نهایت تحلیل داده های کمی با بهره گیری از نرم افزار اکسپرت چویس2 و تحلیل دادهای کیفی بر اساس کدگذاری انجام گرفته است.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، عوامل مربوط به شاخص راهبردی در داده های کمی با مجموع رتبه 3528 و 46 درصد و در داده های کیفی با مجموع 90، مهم ترین شکاف میان شرایط موجود و مطلوب در سینمای ایران است. از این رو، برای برطرف ساختن موانع اجرای سیاست های خودتنظیمی در سینمای ایران، تقویت عواملی همچون گسترش خصوصی سازی، تأسیس شوراهای فیلم، افزایش خودمختاری اصناف سینمایی و سرمایه گذاری بر روی استعداد ها و منابع انسانی پیشنهاد می شود.
نتیجه گیری: بر اساس داده های به دست آمده، چهار عامل: برقرای تعادل میان تنظیم گری دولتی و خصوصی، گسترش خصوصی سازی و توجه به فناوری های نوین و ظرفیت های بین المللی، مهم ترین راهکارهای اجرای سیاست های خودتنظیمی در سینمای ایران قلمداد می شوند.
سنجش میزان سواد رسانه ای انتقادی بر اساس الگوی الیزابت تامن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
222 - 175
حوزههای تخصصی:
سواد رسانه ای مجموعه ای از مهارت های قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل ، نقد و ایجاد انواع پیام های رسانه ای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان سواد رسانه ای انتقادی براساس الگوی الیزابت تامن انجام شده است . این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ شیوه پژوهش ، پیمایشی وتوصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی کارکنان ادارات شهرستان اردبیل در سال 1400 تشکیل داده اند که حجم آن براساس آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان و سالنامه آماری سال 1399 برابر با 10000نفراست . برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 285 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه استاندارد تامن (1995) صورت گرفته است. نتایج پژوهش و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss26 نشان می دهدکه بین متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت،وضعیت تأهل ، میزان درآمد، سن ، میزان تحصیلات) با میزان سواد رسانه ای انتقادی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج یافته های استنباطی نشان داد که میزان سواد رسانه ای انتقادی با در نظر گرفتن متغیرهای رژیم مصرفی، شناخت ویژگی های پیام و نقد پیام در بین پاسخ گویان به پرسشنامه بزرگتر از 05%(000/1) می باشد و میانگین سواد رسانه ای در جامعه آماری پژوهش حاضر کمتر از حد مطلوب است.
خوانایی سنجی اخبار شبکه خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع : تلویزیون رسانه ای عام است که با دامنه ای از مخاطبان با سلایق و سطوح تحصیلی متنوع رو به روست و برنامه های آن عمدتاً توسط مخاطب عام مصرف می شوند. «خوانا بودن» یک متن یا گزارش خبری موجب افزایش سطح درک مخاطب از آن و جلب توجه و علاقه بیننده و انتقال آسان تر پیام آن به مخاطب می شود. هدف: ارزیابی درصدد سنجش گزارشهای خبری شبکه خبر و تعیین سطح خوانایی بر آمده از آنها است.یافته های پژوهش : مخاطب برای درک اخبار مذهبی به حداقل 9 کلاس، برای درک اخبار سیاسی به بیش از 8 کلاس و برای درک اخبار حوادث تنها به 4 کلاس سواد احتیاج دارد. شاید فهم آسان اخبار حوادث چندان دور از انتظار نباشد. اما ثقیل بودن اخبار مذهبی در مقایسه با اخبار سیاسی در نوع خود جالب توجه است. احتمالاً این دشواری مربوط به نوع تنظیم اخبار مذهبی است که لازم است مورد توجه سردبیران خبر قرار گیرد. در میان موضوعات خبری مختلف، بالاترین میانگین متعلق به اخبار مذهبی با طول متوسط 38.66 کلمه به ازای هر جمله است و در مقابل اخبار حوادث با میانگین 18.4 کلمه به ازای هر جمله کمترین طول متوسط جمله را به خود اختصاص داده است.نتیجه: بررسی خوانایی متن اخبار مشروح شبکه خبر (ساعت 19) دو نتیجه کلی نشان داد؛ اول اینکه اخبار پخش شده از نظر خوانایی در سطح متوسط قرار دارند. دوم، میانگین 7 سال و بیشتر آموزش برای درک اخبار شبکه خبر به این معناست که شبکه از این نظر در وضعیت نامطلوبی قرار ندارد. سوم، بسیاری از مخاطبان می توانند خبرها را بدون مشکل درک و دریافت کنند. چهارم، بررسی در این پژوهش ها نشان داد، متوسط طول جملات برای اخبار در مجموع 65/27 کلمه و بکار بردن این تعداد کلمه در جملات خبری بسیار طولانی محسوب و مهمترین عامل دشواری درک در متون خبری شده است.
بررسی تأثیر عوامل جمعیت شناختی بر میزان رضایت از فاکتورهای ارزیابی پس از بهره برداری (مورد پژوهی: کارکنان ادارات دولتی شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظرسنجی از استفاده کنندگان درطول عمر ساختمان ها روشی است که با دریافت بازخورد استفاده کنندگان به بهبود تعاملات اجتماعی و ارتقاء کیفیت مهرازی کمک می کند. شیوه ارزیابی پس از بهره برداری(POE)، سال هاست در دنیا استفاده می شود، اما در ایران باوجود مزایای فراوان، کمتر به عنوان عاملی برای ایجاد تحولات اجتماعی درراستای توسعه جامعه موردتوجه قرار گرفته است. افراد یک سوم روز و نیمی از ساعات بیداری خودرا در فضاهای کاری سپری می کنند و تحت تأثیر فضاها قرار می گیرند به همین منظور دریافت بازخورد آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. به طورخاص، تاکنون در ایران مطالعه ای بر تأثیر عوامل جمعیت شناختی بر فاکتورهای ارزیابی پس از بهره برداری به این گستردگی صورت نگرفته است. برمبنای پرسش-چگونه عواملی به مانند جنسیت، سن، تحصیلات، رده شغلی، سابقه کار، ساعات حضور، نوع فضای کار و نوع جداکننده ها بر تعاملات اجتماعی و رضایت از فاکتورهای ارزیابی پس از بهره برداری تأثیر می گذارند؟-این تحقیق شکل گرفت. فاکتورهای ارزیابی به مثابه نور، صدا، دما و تهویه، چیدمان، بیوفیلیا، مکان و امکانات، دید و منظر و عوامل رفتاری هستند. پژوهش باتمرکزبر ادارات دولتی شهر بندرعباس تبیین شده و از نوع توصیفی-تحلیلی و روش تحقیق کمی است. داده ها ازطریق پرسش نامه برپایه طیف لیکرت جمع آوری شدند. نتایج حاکی ازآن است که متغیرهای جمعیت شناختی، نوع فضای کار و جداکننده ها بر فاکتورهای ارزیابی تأثیرگذار هستند. طوری که افزایش رضایت از یکی، بر رضایت از دیگر فاکتورها موثر است.
تخیل به مثابه زبان مشترک علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم تخیل مثل یک منشور دارای جنبه های علمی و عملی است و از طرف دیگر رشد، پیشرفت و تکامل انسان و جامعه را نشان می دهد.تخیل عبارت از هویت، شخصیت و فردیت یافتن انسانهاست و از جنس باورهای دینی، اخلاقی و حتی عرفی است که مقدس نیز می باشد.تخیل ماهیت هویتی دارد و می تواند علوم انسانی را شکل دهد. پژوهش، نقّادی و خلّاقیّت هم که سه عنصر مهم تکوین علوم انسانی و تداوم حیات آن هستند، در نسبت وثیقی با تخیل محقق می شوند.از حیث روش شناختی، رویکرد تخیلی یک رهیافت و چهارچوب نظری است که ذهن را از قید و بندهای روش شناختی ظاهرگرایانه آزاد می کند و با نگاه از درون به مسئله، امکان درک بهتر ذهنیت ها، انگیزه ها، باورها، دغدغه ها و نوع اندیشه و نگاه دیگران به جهان را فراهم می کند. اصطلاح «تخیل جامعه شناختی» اولین بار، توسط سی رایت میلز با توجه به جایگاه تخیل در علوم انسانی و ماهیت تخیلی این علوم مطرح شد. علوم انسانی با تخیل پیش می رود و عبارت از خلاقیت های خیالی است. جامعه هم با تخیل ساخته می شود. به این ترتیب جامعه و علوم انسانی بتدریج یکی می شوند.تخیل برای هدفی در آینده شکل می گیرد، هرچند که خود هدف است.
Achievement Goal Orientations of Iranian EFL Teachers in Postmethod Pedagogy Expertise(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The efficacy of postmethod pedagogy (PMP) in Iran remains undetermined despite the growing attention being paid to it. A multitude of factors may contribute to differing levels of motivation among teachers in effectively implementing postmethod principles. The Achievement Goal Theory (AGT), rooted in a socio-cognitive perspective, provides a framework for understanding the types of goals individuals tend to pursue in achievement situations. Hence, this study aims to investigate the goal orientations of experienced English as a Foreign Language (EFL) teachers who are practicing postmethod tenets.
Methodology: The current study employed an applied qualitative approach to explore the goal orientations of 18 experienced EFL teachers from various language institutes in Kermanshah, Iran. Participants were selected in two phases: first, a postmethod questionnaire was administered to identify respondents familiar with Postmethod Pedagogy (PMP) principles. Next, a semi-structured interview was conducted to elicit their goal orientations while adopting PMP conditions. Field notes were also used to document the researcher’s reflections and opinions, facilitating data analysis. The researchers utilized a three-stage approach for data analysis, following the inductive data coding method of open, axial, and selective coding.
Findings: After analyzing the interview transcripts, it became apparent that the implementation of postmethod pedagogy tenets in teachers' teaching practice was influenced by their achievement goal orientations. This included learning, relational, and performance-approach goal orientations. The findings revealed that expert teachers predominantly exhibited learning goal orientations. In contrast, performance-approach goal orientations were the least prevalent among these educators.
Conclusion: Examining teachers’ goal orientations through the socio-cognitive lens of postmethod language teaching can benefit the growth and development of teacher training programs, curriculum planning, and policymakers.
ارائه مدل فرهنگ سلامت درآموزش و پرورش کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
425-460
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به طراحی و ارایه مدل فرهنگ سلامت درآموزش و پرورش کشور پرداخته است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش ، تلفیقی از نوع روش های کیفی و کمی می باشد. در مرحله اول از روش کیفی تحلیل محتوا (قیاسی) جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است، در پایان مرحله اول مدل کیفی فرهنگ سلامت درآموزش و پرورش کشور در پنج بعد ترویج سبک زندگی اسلامی در مدرسه ، تقویت دین داری دانش آموزان ، ارتقای سلامت معنوی دانش آموزان ، توسعه حمایت اجتماعی از دانش آموزان و گسترش فرهنگ سلامت در مدرسه ارائه شد. در مرحله دوم تحقیق، جامعه آماری شامل کارکنان و مدیران سازمان آموزش و پرورش در شهر تهران می باشند که مطابق اطلاعات سامانه آموزش و پرورش تهران حدودا 2500 نفر می باشند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد و پس از گردآوری داده ها، تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش در دو سطح توصیفی با استفاده از شاخص های آماری(نظیر فراوانی، درصد و میانگین) و سطح استنباطی تحلیل عاملی تاٌییدی، با استفاده از Spss 22 وLisrel8.54 صورت گرفت
تکلیف ناگهانی؛ مردم نگاری از جشن تکلیف دختران 9 ساله در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
158 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف: جشن تکلیف در کشور ایران دو سال بعد از برپایی جمهوری اسلامی، در عرصه عمومی به مثابه آیین گذار مذهبی برای دختران تعریف شد. با گذشت زمان این جشن تبدیل به یک رویداد مهم برای دختران گردید تا جایی که با تبلیغات گسترده در رسانه ملی و حتی حضور شخصیت های سیاسی تراز اول مملکت برگزار گشت، از طرفی این جشن در عرصه های عمومی همچون حرم مطهر رضوی، تالارها، هتل ها و مدارس برگزار می شود. هدف این مقاله بررسی دقیق چگونگی برگزاری جشن تکلیف به مثابه آیین گذار و مبدائی برای انجام فرایض دینی برای دختران در عرصه عمومی بود.روش شناسی: ما در این پژوهش با شرکت در چند جشن تکلیف برای شناسایی اینکه چه اتفاقاتی در آن رخ می دهد و چگونه رخ می دهد نیازمند روش کیفی و رویکردی مردم نگارانه بودیم. به این منظور میدان های مطالعاتی این پژوهش 4 مدرسه دخترانه، حرم مطهر رضوی، تالارها و هتل های منتخب برای برگزاری جشن در شهر مشهد در نظر گرفته شدند. داده ها با استفاده از مشاهده مشارکتی و گفت وگوی غیررسمی جمع آوری و مقوله بندی شد و سپس یک روایت کلی از این جشن در جهت ایجاد یک فهم تئوریک ارائه شده است.یافته ها: براساس یافته های این پژوهش، هفت مقوله ی مشترک از دل 4 جشن تکلیف برگزارشده، استخراج شد که به ترتیب عبارتند از: 1- تولدی دیگر؛ پرتاب از کودکی به بزرگ سالی، 2- مداحی بر وزن ترانه؛ جبران در مرحله ی بحران، 3- سرودها؛ آوای انتظارات جامعه از دختران، 4- پوشش خاص؛ ارائه تصاویر یک وجهی 5- هدایای مذهبی، 6- مسابقه ای برای آموزش و تحکیم مرزهای جنسیتی، 7- سوگندنامه؛ غلبه ی فرایض سیاسی بر فرایض دینی.نتیجه گیری: این آیین گذار مذهبی به دنبال تعریف هویتی جدید برای دختران است. آن چه از یافته های مطرح در جشن دریافت می شود این است که کودکان توسط جشن تکلیف، طبق نظریه ون جنپ و ترنر مرحله پیشاگذار را طی کرده و در مرحله گذار یا بحران قرار دارند. در این مرحله این جشن ها نه تنها برای پذیرش تکالیف دینی بلکه برای تعهد به ارزش های انقلابی نیز طراحی شده اند. این جریان در سوگندنامه ها، سخنرانی ها و سرودها به وضوح دیده می شود. به علاوه این جشن به دنبال پررنگ کردن و مهم جلوه دادن برخی از واجبات دینی و ارائه تصاویری یک وجهی از آن است. در این رابطه مشخصا رعایت حجاب و خواندن نماز برای دختران به عنوان مهم ترین واجب شرعی معرفی شده و تاکید بر آن در مقوله هایی مثل سرودها، پوشش خاص و هدایای مذهبی دیده شده است. از طرفی داشتن حد و مرز با نامحرم با تعریف هویت جدید و پرتاب به بزرگسالی قرابت دارد چراکه با تعریف هویت جدید برای کودکان می شود این قبیل مرزبندی ها و قبول واجبات شرعی دیگر را عملی کرد. مجموع این مقوله ها نقش مهمی در شکل گیری هویت دینی و انقلابی دختران دارند. در نهایت این مقاله توصیف عمیقی از جشن تکلیف و چگونگی برگزاری آن با رویکرد انتقادی ارائه کرده است
فلسفه اذن تکوینی الهی بر انجام معصیت از دیدگاه عرفان اسلامی و تأثیر آن در زندگی انسان در سرای ناسوت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
گناه ظلمت و حجابی است که بنده را از پروردگار دور می کند و در شرع حرام است. خداوند به کفر بندگان راضی نیست، اما همگان را ملزم به هدایت نمی کند؛ ازاین رو ارتکاب گناه به لحاظ تکوین محقق شده است. در این پژوهش که به روش تحلیلی و توصیفی صورت گرفته، ابتدا ماهیت گناه و جنبه تشریعی آن بررسی شده، سپس اذن تکوینی به انسان برای انجام گناه و تعلق علم و اراده خداوند به فعل ناشایست بشر بر اساس مبانی عرفان ابن عربی از جمله علم و اراده الهی، اعیان ثابته و سرّ القدر، حکمت الهی و نظام اسمائی بررسی و با ارجاع به آنها تبیین شده است. بر این اساس، خداوند سبحان انسان را مجبور به گناه نکرده، بلکه هر کس به اقتضای عین ثابته، با زبان استعدادش کافر یا مؤمن بودن را طالب است و هر عینی مرضی رب خودش است. خداوند نیز طلب اعیان در مقام واحدیت را در عالم کون به ظهور می رساند. مرجع اختلافات در عالم کون، تقابل اسمای الهی در مقام واحدیت است. تأثیر مستقیم این مسئله در زندگی انسان و نیز بر بینش و کنش آدمی موجب سوءبرداشت حوادث ناشی از آن می شود. با تغییر در بینش انسان، رفتار آدمی تغییر می کند و در نهایت همه به اسم رحمان بازمی گردند.
مردم نگاری انتقادی: یک ارزیابی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 202
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیق و گفتگو پیرامون انسان همواره در طول تاریخ محل بحث و مناقشه بوده است. علوم اجتماعی در این میان مسئولیت مطالعه و بررسی رفتارها و کنش های تغییرپذیر انسانی را عهده دار بوده است. به دلیل قابلیت کنشگری خلاقانه انسان در کنار فعالیت های عقلانی وی، حصول شناخت کامل در این حوزه بسیار مورد تردید قرار می گیرد. از جانب دیگر، علوم اجتماعی نیز به نوبه خود محدودیت ها و اریب هایی در ذات خود نهفته دارد که مربوط به نقش محقق در تحقیق است. به همین دلیل اندیشمندان زیادی به این روند انتقاد کردند و سعی نمودند انواع متفاوتی از روش های تحقیق در علوم اجتماعی را ابداع نمایند. در این مسیر، مردم نگاری انتقادی از جمله کارآمدترین و جدیدترین روش های موجود در علوم اجتماعی به شمار می رود. در این مقاله سعی می شود بنیان های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این روش بررسی شود. روش و داده ها: روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع مطالعه اسنادی است. یافته ها: مردم نگاری انتقادی و به خصوص روش ویژه کارسپیکن، فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد. این بدان معناست که نه تنها محقق می تواند روش هایی را که ترجیح می دهد انتخاب کند، بلکه ممکن است رویکردی باشد که به احتمال زیاد بینش های جدید و جالبی را ایجاد می کند و می تواند به طور متفاوت برای پروژه های مختلف به کار گرفته شود. بحث و نتیجه گیری: با کاربرد روش مردم نگاری انتقادی، محقق علوم اجتماعی سعی می کند بین پارادایم های غالب حرکت کند و از توانایی آنها با بندزنی های پراگماتیستی، از رویه های اتیک و امیک استفاده کند و در نهایت به فهم و بینش جامعه شناختی بیفزاید که البته این بینش سراسر انتقادی است. پیام اصلی: کارسپیکن در روش مردم نگاری انتقادی خود با گره زنی های پارادایمیک، روشی جدید خلق می کند که سراسر انتقادی است. این روش فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد.
تبیین هنجارپذیری حجاب دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
هرچندحجاب در ابتدا یک دستور ساده دینی جلوه می کند،اما نحوه انجام آن از از سوی کنشگران اجتماعی در محیط های اجتماعی به خصوص در جامعه ایران به آن ویژگی خاص و پیچیده ای بخشیده است. در این پژوهش تلاش شده است پدیده هنجارگزینی حجاب در میان دخترانی که دارای مادرانی با رعایت کامل حجاب بوده اند، از منظر فرآیند اجتماعی شدن آنها، مورد بررسی قرار گیرد. مسئله اصلی تحقیق عبارت از این بوده است که:« مدل تبیینی در حفظ الگوی حجاب اسلامی دختران جواندر میان خانواده های پایبند به آن چیست؟».روش انجام پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بوده است.تعداد مصاحبه شوندگان 27 نفر که از طریق نمونه گیری نظری انجام شده است. مقوله هسته ای بدست آمده مفهوم « الگوپذیری اقناعی» بوده که توسط مدل تبیینی مورد تحلیل قرار گرفته است. مقولات انجام وظائف دینی،فضای غالبی خانواده، نوع رابطه با جنس مخالف و بخصوص مقوله «تاثیر مادر» به عنوان اصلی ترین عوامل در میان موجبات علّی برای نوع انتخاب پوشش دختران شناخته شد.تضعیف ساختاری نهاد خانواده در چند دهه اخیر به عنوان یکی از زمینه های کاهش تاثیرگذاری آن بر فرزندان قلمداد شده است که متناسب با رویکرد این پژوهش برای آن راهکارهائی پیشنهاد شده است.
تحلیل استانی عمومیت ازدواج زنان در ایران: کاربرد یادگیری ماشین در مدل سازی تابع بقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
143 - 177
حوزههای تخصصی:
مطالعات مختلفی دگرگونی های ازدواج را در سطوح ملی و منطقه ای بررسی کرده اند، اما در سطح استان های کشور هنوز ناشناخته هایی وجود دارد. هدف این مقاله بررسی وضعیت عمومیت ازدواج زنان در استان های کشور با استفاده از روش جنگل تصادفی بقا به عنوان یکی از الگوریتم های رایج در یادگیری ماشین است. با استفاده از داده های طرح هزینه و درآمد خانوار از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۹ وضعیت عمومیت ازدواج زنان با تعریف یک سطح آستانه ای (نسبت ازدواج کمتر از ۹۵% برای زنان ۴۹-۴۵ ساله) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که در بین متغیرهای تحقیق، سطوح تحصیلی دبیرستان و دانشگاه بیشترین تأثیر را بر کاهش عمومیت ازدواج زنان داشته است. نسبت شهرنشینی در هر استان نیز متغیر تاثیر گذار دیگری بر کاهش عمومیت ازدواج زنان است. از مجموع ۳۱ استان کشور، ۱۱ استان تا پایان دوره مطالعه همچنان از عمومیت ازدواج برخوردار بودند اما نسبت ازدواج زنان ۴۹-۴۵ ساله در سایر استان ها به پایین تر از ۹۵% کاهش یافته است. بالابودن نسبت های ازدواج در اکثر استان هایی که اکنون از عمومیت ازدواج برخوردار نیستند، نشان دهنده وجود بستر مناسب برای تسهیل ازدواج و گسترش عمومیت آن در کشور است. در غیر این صورت انتظار می رود این روند در آینده نیز همچنان کاهشی باشد.
نابرابری درآمد و مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
413 - 448
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر نابرابری درآمد بر مشارکت اقتصادی زنان در 31 استان ایران طی دوره زمانی 1390-1399 است. بدین منظور ضریب جینی به عنوان شاخص نابرابری درآمد مورد استفاده قرار گرفته است و میزان باروری، نسبت باسوادی زنان و نسبت جمعیت زنان شهری به کل جمعیت زنان به عنوان متغیرهای کنترلی وارد مدل شده اند. نتایج حاصل از به کارگیری تکنیک های اقتصادسنجی مبتنی بر داده های پانلی حاکی از این است که نابرابری درآمد اثر مثبت و معناداری بر مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران دارد. همچنین، طبق نتایج با افزایش نسبت باسوادی و افزایش میزان باروری، مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران کاهش می یابد این در حالی است که نسبت جمعیت زنان در شهر به کل جمعیت زنان اثر مثبت و معناداری بر مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران دارد. با توجه به نتایج اجرای سیاست های بازتوزیعی دولت با هدف بهبود زیرساخت ها و خدمات عمومی می تواند علاوه بر کاهش نابرابری درآمد، افزایش مشارکت اقتصادی زنان را در استان های ایران به همراه داشته باشد.
نمایشگاه یا گرداب: تصویر جامعه مدرن در اندیشه های نوربرت الیاس و میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
543 - 562
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مقاله کنکاشی است در رابطه با برخی از شباهت ها و تفاوت هایی که در مباحث دو تن از بزرگ ترین نظریه پردازان اجتماعی قرن بیستم یعنی میشل فوکو و نوربرت الیاس، در مورد جامعه مدرن و تغییرات حادث در آن وجود دارد. روش و داده ها: روش این پژوهش تحلیلی و از نوع اسنادی است که به بررسی آثار این دو متفکر و همچنین کتاب ها و مقالات نویسندگان دیگری که در مورد آنان نگاشته شده، پرداخته است. یافته ها: هسته مرکزی استدلال هر دو برای توصیف جامعه معاصر و تغییرات حادث در آن بر قسمتی از تبارشناسی اخلاق نیچه استوار است که جامعه دارای قدرت بیشتر را جامعه ای با خشونت فیزیکی کمتر و مدارای بیشتر می داند. برای فوکو مهم این است که سوژه خود را از این زندان نمایشگاهی و انقیاد گفتمان ها نجات دهد؛ وی به تبعیت از نیچه به رها کردن سوابق و رانه ها و فرو غلتیدن در مستی این لذت ها می اندیشد. اما در مقابل الیاس زنده ماندن سوژه را در جامعه مدرن همانند زنده ماندن ماهیگیر در گرداب، منوط به این می داند که سوژه غرایز و خشم خود را کنترل نماید. بحث و نتیجه گیری: الیاس سعی در بلع و هضم جهان و فوکو سعی در تف کردن آن دارد. هر دو رهیافتی آرشیوی دارند. فوکو قدرت و دانش و گفتمان را می جوید و الیاس تمدن را. الیاس به وجود یک علم بی طرف و عاری از ارزش اعتقاد دارد، فوکو به جای مفهوم ایدئولوژی، مفهوم گفتمان را اتخاذ می کند. هر دو تصویری از ریشه های شرم مدرن ارائه می دهند، الیاس با شرح خدمات و نتایج شرم، نقش مثبتی برای شرم قائل است اما فوکو دید منفی نسبت به شرم دارد. پیام اصلی: هرچند موضوعات جامعه مدرن، سوژه، قدرت، دانش، علم و ایدئولوژی، تاریخی نگری، شرم، دغدغه ذهنی هردو اندیشمند بوده است و همپوشانی هایی در نگرش شان وجود داشته است اما هر یک از دیدگاه خاص خود به این موضوعات نگریسته اند.
نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در بازتولید ارزش های نئولیبرال در جامعه ایران: مطالعه ای فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
563 - 596
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه شبکه های اجتماعی مجازی به مثابه بخشی از فناوری های قدرت نئولیبرالیسم، به مثابه فضایی در نظر گرفته می شوند که ارزش های جهان بینی نئولیبرال در آنها تولید و بازتولید می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام به مثابه فضایی برای بازتولید ارزش های نئولیبرال صورت گرفته است.
روش و داده ها: روش پژوهش حاضر از نوع فراترکیب بوده و برای تحلیل یافته ها از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شده است. با تکیه بر معیارهای روش فراترکیب، نتایج مطالعات گذشته که بین سال های 1393 تا 1403 انجام شده، مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از کلیدواژه های مرتبط، از بین 842 پژوهش مرتبط با شبکه اجتماعی اینستاگرام، در نهایت 162 پژوهش با استفاده از معیارهای فراترکیب انتخاب شدند. به منظور بررسی کیفیت و پایایی یافته ها، از شاخص کاپا استفاده شد، که نتایج آن حکایت از کیفیت مناسب یافته ها داشت.
یافته ها: پس از رفت و برگشت های مداوم و بررسی و ترکیب یافته های اولیه این پژوهش در زمینه های فرعی، 11زمینه اصلی به دست آمد که به ترتیب فراوانی عبارتند از؛ شکاف ارزشی، هویت، شهرت، مدیریت بدن، سبک زندگی، مصرف گرایی، روان شناختی، تمایزطلبی، حریم و روابط شخصی، خانواده و نگرش دینی.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که سیالیت اخلاقی، دموکراتیزه شدن شهرت، سلبریتیزه کردن بدن، بازاندیشی معرفتی، خودشیفتگی مجازی، دیجیتالی شدن امر روزمره، بودنِ مصرفی، اقتصادمحورشدن خانواده، معنویت مجازی، ایدئولوژی پساحریم شخصی و فرسودگی اطلاعاتی از مهم ترین مؤلفه های ارزشی جهان بینی نئولیبرال هستند که در فضای شبکه اجتماعی اینستاگرام در جامعه ایرانی بازتولید می شوند.
پیام اصلی: در دنیای امروز، به نظر می رسد که منطق سودگرایانه نئولیبرالیسم و ارزش های نظم نئولیبرال، تمامی حوزه های زندگی ما را دربرگرفته و فضاهای مقاومت به طور قابل توجهی شکننده شده است و پروژه نئولیبرال سازی با سرعت قابل توجهی در فضای پلتفرم های مجازی چون اینستاگرام در حال رشد است.
سرمایه اجتماعی، امید به آینده، و تمایل به مهاجرت بین المللی: مطالعه ای در میان دانشجویان دانشگاه های شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
381 - 411
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهاجرت بین المللی از مبدأ و تمایل به آن به ویژه در میان جوانان تحصیل کرده یکی از مهم ترین چالش های پیش روی جوامع در حال توسعه است. هدف پژوهش حاضر آن است تا با رهیافتی اجتماعی در تبیین علل تمایل به مهاجرت بین المللی، رابطه دو متغیر امید به آینده و سرمایه اجتماعی (با محوریت اعتماد نهادی و شبکه اجتماعی) را با متغیر وابسته مورد بررسی قرار دهد. روش و داده ها: روش پژوهش، پیمایش می باشد و داده های به صورت پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری را دانشجویان دانشگاه های شهر کرمان (دانشگاه های شهید باهنر، علوم پزشکی، آزاد اسلامی و پیام نور) در تمامی مقاطع تحصیلی تشکیل می دهند. نمونه آماری 511 نفر است که با روش نمونه گیری طبقه بندی شده، انتخاب گردیده اند. یافته ها: یافته ها بیانگر آن است که امید به آینده و شبکه اجتماعی رابطه ای معنادار با متغیر وابسته دارند. همچنین بر مبنای تحلیل مسیر، اعتماد نهادی به صورت غیرمستقیم بر تمایل به مهاجرت بین المللی مؤثر است. در نهایت مدل برآمده از متغیرهای مستقل قابلیت تبیین 26 درصد از واریانس کل متغیر وابسته را داراست. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که اعتماد به نهادهای داخلی کشور و امید به آینده دارای رابطه منفی و معنادار با تمایل به مهاجرت هستند. بنابراین هرچه افراد اعتماد بیشتری به نهادهای کشور خود داشته باشند و به آینده امیدوارتر باشند، تمایل کمتری به مهاجرت از کشور نشان می دهند. از سوی دیگر، شبکه های اجتماعی در مقصد مهاجرت نقش مهمی در افزایش تمایل به مهاجرت بین المللی دارند. پیام اصلی: تقویت سرمایه اجتماعی و افزایش امید به آینده در میان دانشجویان می تواند به کاهش تمایل به مهاجرت بین المللی منجر شود. این پژوهش نشان می دهد که اعتماد به نهادهای داخلی و داشتن شبکه های اجتماعی قوی در مقصد مهاجرت تأثیر مهمی بر تصمیم گیری دانشجویان برای مهاجرت دارد. بنابراین، سیاست گذاری ها باید بر تقویت این عوامل متمرکز شود تا از پدیده مهاجرت نخبگان جلوگیری شود و زمینه برای پیشرفت و توسعه داخلی فراهم گردد.
زندگی در حاشیه: ویژگی های محلات حاشیه نشین کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۷۶-۳۹
حوزههای تخصصی:
«زیست در حاشیه»، برساخته شرایط و اقتضائات و فرجام پیامدهای عوامل ساختاری بر افراد جامانده از مدار توجه است. یکی از مسائل مهم دربارهٔ محلات پیرامونی شهرها، شناسایی ویژگی های گوناگون این محلات است. اهمیت این جستار ازآن روست که محلات یادشده ویژگی های یکسانی ندارند و هرگونه سیاست گذاری و مداخله در این مناطق بدون درنظرگرفتن این ویژگی ها نتایج مثبتی در پی نخواهد داشت. بر همین پایه، پژوهش کیفی پیش رو از راه مصاحبه با افراد آگاه به موضوع می کوشد ویژگی های این سکونت گاه را شناسایی کند. قلمرو مکانی پژوهش، محلات حاشیه نشین استان خوزستان بود و نمونه های پژوهش با رسیدن به اشباع نظری متوقف و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون با روش آترید-استرلینگ تحلیل شد. یافته ها منجر به برساخت یازده مضمون سازمان دهنده با نام های انباشتگی مشکلات کالبدی، ناتوانی اقتصادی، سرمایه اجتماعی درون گروهی بر پایه قومیت، محرومیت نسبی مضاعف، طردشدگی، واگرایی های اجتماعی-فرهنگی، هبیتاس دوگانه، فعالیت گروه های ذینفع، دولت محوربودن انتظارات و توقعات، بی اعتمادی نهادی و ناامیدی نسبت به تغییر شرایط؛ و چهار مضمون فراگیر با نام های فقر چندگانه، آشفتگی محیطی، نابسامانی اجتماعی و ناکارآمدی نهادی (دولت) شد. نتایج تحقیق نمایانگر اهمیت تأثیر متقابل جامعه و فرهنگ و سیاست بر مسئله حاشیه نشینی استان خوزستان بود؛ دو نکته ای که این استان را به یکی از مهاجرفرست ترین استان های کشور تبدیل کرده است. بر این پایه، تدوین سیاست ها و برنامه ها برای مداخله در این مناطق تنها در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که بتوان ویژگی های مختلف حاشیه نشینی را مشخص کرد.
نقش مدیریت شهری در ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی کلان شهر تبریز باتأکیدبر توسعه اجتماعی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳
144 - 163
حوزههای تخصصی:
نمود تحولات اجتماعی-فرهنگی سریع شهری و افزایش جمعیت در 1قرن حاضر، تقاضا برای فضاهای عمومی در اجتماع باکیفیت را بیش ازپیش آشکار ساخته است. پژوهش موردتبیین دراین رستا به دنبال واکاوی نقش مدیریت شهری در ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی باتأکیدبر توسعه اجتماعی و فرهنگی در اجتماع به ویژه در کلان شهر تبریز تلاش است. طوری که از روش ترکیبی شامل مطالعات کیفی و کمی، این تحقیق به شناسایی و ارزیابی نقش مدیریت شهری دراین حوزه پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدیریت شهری در ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی دارای نقش های چندگانه ای است که عبارت انداز: سیاست گذاری، برنامه ریزی، اجرا، حفاظت و نگهداری، تدوین استانداردها و کاتالیزور کیفیت و نقش مشارکتی در توسعه اجتماعی و فرهنگی. نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی ازآن است که سیاست گذاری به عنوان محرک اصلی در ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی ایفای نقش می کند. همچنین، مشارکت فعال اجتماعی شهروندان در فرایندهای تصمیم گیری و اجرای پروژه ها به عنوان عاملی کلیدی در بهبود کیفیت این فضاها شناخته شده است. به طورخاص، این جستار بر اهمیت رویکردی جامع و یکپارچه در مدیریت فضاهای عمومی در اجتماع تأکید دارد. به بیانی، برای دستیابی به فضاهای عمومی باکیفیت، لازم است که تمامی ابعاد اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی-سیاسی، موردتوجه قرار گیرد و همکاری بین تمامی ذی نفعان ازجمله مدیران شهری، شهروندان و متخصصان مختلف برقرار شود. بدین سان، این پژوهش به عنوان یک مرجع علمی برای سیاست گذاران و مدیران شهری درراستای ارتقاء کیفیت فضاهای عمومی شهری عمل می کند. نتایج این تحقیق می تواند در تدوین برنامه های جامع و بلندمدت برای بهبود فضاهای عمومی شهری و ارزیابی عملکرد مدیریت شهری دراین زمینه مورداستفاده قرار گیرد.
فهم تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از فرودستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
9 - 43
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فهم فرودستی و مسائل برخواسته از آن یکی از دغدغه های مهم علوم اجتماعی است. مهم ترین گروههایی که همواره فرودستی را تجربه کرده و زیست می کنند، کودکان، زنان (به ویژه زنان سرپرست خانوار) و افراد سالخورده هستند. پژوهش حاضر قصد دارد به مطالعه تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی کاشان از فرودستی بپردازد. رویکرد نظری پژوهش الهام گرفته از نظریات فریره، گرامشی و مارگارت لدویت است. لدویت با ترکیب آرای فریره و گرامشی به مدلی از توسعه جماعت محور و توسعه از پایین به بالا اشاره می کند که دارای عناصر قدریابی برای رهایی از فرودستی، آگاهی نقادانه افراد درگیر فقر، تأکید بر مسئله عدالت اجتماعی و پایداری محیط زیست است.
روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی است که برای گردآوری داده از مصاحبه عمیق و برای تحلیل داده از روش تحلیل تماتیک استفاده شده است.
یافته ها: تجربه زنان از فرودستی را می توان به کمک مضامین و مفاهیمی نظیر باور به وجود تبعیض در اجتماع، احساس درماندگی، شرایط اقتصادی ناایمن، احساس بی قدرتی، روابط خانوادگی نامستحکم، عطش حمایت بیرونی و حمایتهای سازمانی غیرتوانمندساز توضیح داد.
بحث: زنان به واسطه شرایط اقتصادی ناپایداری که دارند و به واسطه اینکه در اجتماع مورد تبعیض واقع می شوند، از دسترسی به منابع قدرت در اجتماع محروم بوده و همواره احساس درماندگی می کنند و این عامل سبب می شود که نه تنها برای خروج از این چرخه فقر و فرودستی اقدامی انجام ندهند، بلکه بستر وابستگی آنها نسبت به حمایتهای بیرونی افزایش پیدا کند.