این پژوهش با هدف ارزشیابی محتوای کتاب زبان فارسی (1) پایه اول متوسطه از نظر دبیران شهرستان مبارکه در اصفهان انجام گرفته است. جامعه آماری با حجم نمونه یکسان و تعداد کل دبیران 64 نفر است. تحقیق حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفته است. برای سنجش روایی سؤالات پرسشنامه از نظر کارشناسان مربوط و برای سنجش پایایی از فرمول آلفای کرانباخ استفاده شده که ضریب آن 88/0 بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، واریانس و انحراف معیار) همراه با نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان داد که زمان تعیین شده برای تدریس، تناسب فعالیتها و خودآزمایی های کتاب با متن کتاب کمتر از حد متوسط است و در تدوین محتوای کتاب به توان ذهنی و فکری فراگیران، میزان تقویت خودارزیابی دانش آموزان، نیازهای روزمره دانش آموزان و ارتباط عمودی مطالب کتاب کمتر از سطح متوسط توجه شده است.
علم شیمی علاوه بر برخورداری از نقش مؤثر در کلیه شؤون زندگی انسانی، در رشد اقتصادی و سیاسی کشور متکی به منابع طبیعی ایران جایگاه ارزنده ای دارد. از این رو ارزشیابی وضعیت جاری برنامه درسی شیمی به منظور بررسی میزان شایستگی و ارزش آن در تامین نیازهای فردی و اجتماعی کاملاً ضروری است.
نتایج مرور منابع در دسترس نشان دهنده تمرکز بیشتر پژوهش های ارزشیابی موجود بر تعیین میزان توفیق برنامه ها بوده تا تعیین ارزش آنها و این وضعیت در ایران به خصوص در ارتباط با درس شیمی کاملاً محسوس است. در راستای پر کردن این خلا به ویژه ضرورت دستیابی به الگوهای ارزشیابی مبتنی بر شرایط فرهنگی و فلسفی بومی، هدف این تحقیق تدوین الگوی ارزشیابی برنامه درسی شیمی مناسب برای دوره متوسطه ایران است.
روش پژوهش تفسیری یا به عبارتی بررسی و تحلیل نظری است. در این رابطه از طریق مطالعات تطبیقی ـ با توجه به ماهیت برنامه درسی شیمی و نیز مبانی فلسفی، اعتقادی و خط مشی های آموزش و پرورش ایران ـ وضعیت مطلوب عناصر سازنده برنامه یعنی ملاک ها استنباط شد و اساس طراحی الگوی ملاک محور قرار گرفت. این الگو از نظر شفافیت مفهومی، انطباق با واقعیت، جذابیت ساختاری و از جنبه اقناعی مورد ارزیابی، اصلاح و سرانجام تایید 10 نفر از متخصصان برنامه ریزی درسی قرار گرفته است.
زمینه: توجه به برنامه Null کمک می کند که ما محتاطانه و با اطمینان انتخاب محتوا و جایگزین های آن را انجام دهیم. همچنین اهداف آموزشی خود را دوباره آزمون کنیم و اهدافی را گزینش نماییم که در محتوا مشخص باشند و بدرخشند و نهایتا توجه به برنامه مغفول دید ما را تیز و دقیق می کند که مبادا در روند برنامه ریزی محتوای آموزشی دچار اشکال و اهمال گردیم.
هدف: در این مقاله سعی بر این است نگاهی دوباره به مفهوم برنامه درسی مغفول افکنده شود و به این سوال که چرا مراکز آموزشی بعضی از مباحث را تدریس نمی کنند، تا حدودی پاسخ داده شود. همچنین برخی از روشهای دریافت و کشف این برنامه معرفی گردنند. در حیطه های نظری، عملی و پژوهشی، کاربرد مفهوم مغفول پیچیدگیهایی دارد که این مقاله در پی روشن کردن بعضی از این زوایا است. البته اینکه این مفهوم چگونه تعریف وتبیین گردد تاثیر بسزایی در روشن شدن حیطه های ذکر شده خواهد داشت.
روش کار: این بررسی با مرور منابع مربوط انجام شده است. در مراجعه به متون از یک سو منابع خاص برنامه درسی و از سوی دیگر منابع مربوط به حوزه آموزش پزشکی دنبال شده اند.
یافته ها و نتیجه گیری: برنامه درسی مغفول از جمله مفاهیم جدید در عرصه مطالعات برنامه درسی است که فهم و شناخت آن با پیچیدگی هایی مواجه است. با وجود این، امکان شناخت آن در واقعیت های نظام آموزش پزشکی وجود دارد و تلاش در این راه می تواند به بهبود امور کمک کند.
این مطالعه با هدف بررسی جایگاه و چگونگی عناصر برنامه درسی در رویکردهای مطرح تربیت شهروندی انجام شده است. این پژوهش از نوع نظری است که در آن از رویکرد توصیفی ـ تفسیری در تحلیل اطلاعات استفاده شده است. از مهمترین یافته های این پژوهش آن است که دو رویکرد اصلی در تربیت شهروندی وجود دارد و هر رویکرد نیز دلالت های مهمی برای عناصر برنامه درسی دارد. این دو رویکرد عبارت اند از: رویکرد پیشرفت گرا و رویکرد محافظه کار. در این مقاله جایگاه و چگونگی عناصر هدف ، محتوا، روشهای تدریس و روشهای ارزشیابی از یادگیری در این دو رویکرد مورد تحلیل و نقد قرار گرفت. با توجه به نکات و دلالت های مهم و مثبت رویکرد پیشرفت گرا توصیه شده است که در تدوین برنامه های درسی تربیت شهروندی ایران، رویکرد پیشرفت گرا مورد توجه و تاکید بیشتری قرار گیرد.