فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
105 - 133
حوزههای تخصصی:
آموزش حقوق و سواد حقوقی راه حل عملی برای تقویت و تحکیم پایه های زندگانی اجتماعی است. اگر مردم به حقوق و وظایف خود آگاهی داشته باشند، اجرای عدالت و تعادل منافع مختلف در جامعه بسیار آسان تر خواهد بود. پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل طبقه بندی اجرا شد. بخش کیفی با استفاده از روش مطالعه موردی کیفی، و بخش کمّی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، اعضای هیئت علمی رشته های حقوق و روان شناسی تربیتی، و اعضای گروه درسی علوم اجتماعی دفتر تألیف کتاب های درسی متوسطه وزارت آموزش و پرورش بودند. جامعه آماری در بخش کمّی دبیران علوم اجتماعی شهر شیراز که تعداد 130 نفر بودند که با روش نمونه گیری بخش کیفی، نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، و در بخش کمی، روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود. در بخش کیفی و در قالب 194 مضمون پایه، برنامه درسی سواد حقوقی مشتمل بر پنج فصل طراحی شد. بخش کمی نیز نشان داد که برنامه درسی طراحی شده از تناسب، تجانس و توازن قابل قبولی برخوردار است. بر اساس نتایج به دست آمده می توان برنامه درسی سواد حقوقی را به عنوان یک واحد درسی برای دانشجویان کارشناسی رشته های مختلف در برنامه درسی عمومی قرار داد
شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
258 - 289
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی و در بخش کمّی، از روش توصیفی – پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیأت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه محیط های یاددهی و یادگیری اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمّی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمّی از طریق پرسش نامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسش نامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد نه شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های محیط های یادگیری بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری محیط های یاددهی و یادگیری دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمّی نشان داد میانگین توجه به شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
نحوه معرفی جبر در کتاب های درسی ریاضی در دوره های مختلف تاریخی در ایران و ارتباط آن با چگونگی سازماندهی مبحث جبر در کتاب ریاضی پایه هفتم توسط معلمان ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هدف از این مقاله، بررسی ارتباط بین مبحث جبر در کتاب های درسی گذشته با چگونگی سازماندهی این موضوع توسط معلمان ریاضی در زمان حال است. با این هدف، دو محور مورد مطالعه قرار گرفته است که یکی نحوه آغاز و ارائه مبحث جبر در تاریخ ریاضی ایران و در کتاب های درسی ریاضی در دوره های گذشته در ایران و دیگری، نقش محتوای کتاب های گذشته در شکل گیریِ سازماندهی و تدریس جبر توسط معلمان ریاضی است. روش تحقیق، تحلیل محتوا و تحلیل تاریخی و اسنادی بوده است. این مطالعه نشان داد دانش و روش های آموزشی معلمان منطبق بر محتوای جبر کتاب فعلی ریاضی هفتم نیست و حدود 3/1 دانش آنان، مبتنی بر تجربه های حاصل از محتوای کتاب های درسی گذشته است.»
Designing and Validating a Model of Effective Skill Training in Scientific-Applied Center(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
87 - 98
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to design and validate the model of effective skills training in scientific-applied centers. Methodology : The method of the present study was applied based on the purpose and mixed type based on the nature of the data. The statistical population in the qualitative part of the research included all experts in the field of effective skills training, and 30 experts were selected using targeted snowball sampling method. The second group of the statistical population of this study in the quantitative part included all the official teachers of applied science centers in Mazandaran province in the number of 3,000 people who were selected by random sampling and snowball method of 608 people as the sample size. In the qualitative part of the present study, semi-in-depth interviews were used and in the quantitative part, a researcher-made questionnaire was used. The validity and reliability of both instruments were evaluated and confirmed. The method of data analysis in the qualitative part of the theoretical coding was taken from the method of data theory of the foundation and in the quantitative part, confirmatory factor analysis was used to validate the model and determine the relationship between the identified factors. Findings : The results showed that in a total of 6 dimensions of career goals, instructor, environment, student, content and management, 28 components and 252 indicators of the dimensions of the skill training model are effective. Conclusion : Based on the obtained coefficients, it can be said that all indicators have an important and significant role in measuring the dimensions and components of the model of effective skills training system for scientific-applied centers of Mazandaran province
برساخت های ذهنی مدیران آموزشی از برنامه درسی آموزش کارآفرینی برای مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۳
101 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی برساخت های ذهنی مدیران آموزشی، متخصصان و اساتید حوزه برنامه درسی و کارآفرینی در مدارس است و قصد محقق می تواند کشف موضوع تحقیق با نظر مشارکت کنندگان در تحقیق باشد که با روش کیفی با استراتژی گراندد تئوری انجام شده است. جامعه آماری برای انجام مصاحبه جهت مفهوم سازی، مدیران آموزشی، متخصصان و اساتید حوزه برنامه درسی و کارآفرینی هستند و نمونه آماری 30 نفر از آنها بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق از نوع مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. نتایج نشان داد که در مرحله کدگذاری انتخابی نیز، ارتباط میان معیارهای الگوی برنامه درسی آموزش کارآفرینی در قالب تحلیل روایت تحقیق، تعیین شدند و بر این اساس «طراحی برنامه درسی آموزش کارآفرینی» به عنوان مقوله محوری بر مبنای شرایط علی «سیاست ها و اهداف محیطی» و «ارتباط با بازار کار» و از طریق راهبردهای «مشارکت مربیان در تولید برنامه درسی» و «تعامل مستمر با مراکز علمی» با در نظر گرفتن «ویژگی پذیرندگان»، «به عنوان زمینه الگو» محقق می شود و منجر به تحقق «پیامدهای آموزشی، پرورشی و اقتصادی» می گردد. قابلیت اعتماد یافته ها به روش های مشارکت طولانی و مشاهده مداوم در میدان تحقیق، بررسی همکاران و تایید مشارکت کنندگان تایید شد.
بررسی نقش برنامه درسی پنهان در هدایت دانش آموزان دوره متوسطه به سمت رشته علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۹
125 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسینقش برنامه درسی پنهان در هدایت یا عدم هدایت دانش آموزان دوره متوسطه به سوی رشته علوم انسانی می باشد. روش تحقیق ترکیبی از نوع اکتشافی – متوالی می باشد. در بخش کیفی نمونه تحقیق 22نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه به روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب و بر اساس قاعده اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این بخش داده های تحقیق با استفاده از مصاحبه گردآوری و بر اساس روش تحلیل مضمون بررسی شد که در نتیجه 60 کد مفهومی پایه استخراج شد. این کدها ابتدا در قالب مضامین سازمان دهنده و سپس در قالب مضامین فراگیر قرار گرفت. در بخش کمی 352 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . اطلاعات نیز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد که دارای روایی و پایایی (87/0 = α) قابل قبول بود. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد، چهار مؤلفه اساسی محیط فرادستی آموزشگاه، سیستم اداری و مدیریت آموزشگاه، معلم و دوستان از مؤلفه های مهم برنامه درسی پنهان در عدم هدایت دانش آموزان به سمت رشته علوم انسانی می باشند.
رویکرد پدیدارشناسانه به تجارب معلمان مدارس ابتدایی دخترانه از اجرای طرح شناسایی و هدایت استعدادهای برتر (شهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
179 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، استفاده از رویکرد پدیدارشناسانه جهت بررسی تجارب معلمان مدارس ابتدایی دخترانه از اجرای طرح شناسایی و هدایت استعدادهای برتر (شهاب) بود رویکرد پژوهش کیفی بود و از روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. میدان پژوهش، کلیه معلمان زن پایه پنجم ابتدایی مدارس دخترانه مجری طرح شهاب ناحیه دو همدان در سال تحصیلی 98-97 بودند. بر اساس روش نمونه گیری ملاک محور و قاعده اشباع نظری، تعداد 16 نفر از معلمان به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند، روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. زمان مصاحبه از 25 تا 40 دقیقه متغیر بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از کدگذاری و تحلیل مضمون استفاده شد براساس یافته ها، تجربیات و ادراکات معلمان در چهار مضمون سازمان دهنده شامل مضامین انگیزشی، ستادی و پشتیبانی، آموزشی و اجتماعی و فرهنگی طبقه بندی شد و در مجموع 31 مضمون پایه، برای مضامین سازمان دهنده شناسایی شد. همچنین نتایج نشان داد، معلمان ادراکات و تجربیات ناخوشایندی نسبت به اجرای طرح داشتند و بیشترین تجربیات ناخوشایند، مربوط به عوامل آموزشی بود.جایگزین ساختن خلاقیت، خودآغازی، جستجوگری، خوداکتشافی و خودانگیزشی به جای آموزش نتیجه محور، نمره محور، رقابت محور، پر آموزی و پرباری حافظه در سایه طرح شهاب نیازمند تعامل کلیه عوامل درگیر از جمله بنیاد ملی نخبگان، سازمان پرورش استعدادهای درخشان، دفتر هدایت استعدادهای درخشان، جامعه، خانواده، معلم و مدیر مدرسه است.
شناسایی مؤلفه های آموزش اخلاق و میزان توجه به آن در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
133 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی با هدف شناسایی مؤلفه ها و بررسی میزان توجه به آموزش اخلاق در مدارس ابتدایی انجام شده است. در بخش کیفی با روش استنتاجی-پدیدارشناسی، با 14 استاد و محقق حوزه آموزش اخلاق و مؤلفان کتب درسی که به صورت هدفمند و با روش زنجیره ای انتخاب شده بودند تا حد اشباع نظری، مصاحبه نیمه ساختارمند انجام شد. روایی و پایایی مصاحبه با پیاده سازی متن، بازنگری سؤالات و پاسخ ها و تطبیق برخی مضامین، توسط دو تحلیل گر مستقل تأیید شد.سپس هشتاد مضمون پایه وسیزده مضمون سازمان دهنده، در قالب چهار بعد (اهداف فردی، اهداف اجتماعی، روش، چالش ها و نارسایی های آموزش اخلاق)، دسته بندی شدند و پرسش نامه ای با محوریت چهار بعد اصلی برای بخش کمّی (توصیفی - پیمایشی) تحقیق تنظیم شد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه به تأیید ده تن از استادان دانشگاه رسید. ضریب آلفا کرانباخ به دست آمده حاکی از پایایی مطلوب پرسش نامه است. طبق نتایج کمی، دبیران، در بعد اهداف فردی، مضامین بهداشت فردی، رابطه فرد با خدا، پاکدامنی و خویشتن بانی؛ و در بعد اهداف اجتماعی، مضامین رابطه فرد با دیگر انسان ها و رابطه فرد با طبیعت را ، به صورت معناداری از میانگین مطلوب بالاتر ارزیابی کردند که نشانه توجه کافی به آنها در مقایسه با سایر مضامین است. مضامین اخلاق فردی (شجاعت، معنویت نه به معنای پرورش دینی، کرامت انسانی، انضباط شخصی و خود راهبری) و نیز برنامه درسی منسجم در قالب تحقق اهداف سطوح بالای شناختی، عاطفی و عملی نیازمند توجه و برنامه ریزی فکورانه تری هستند. رشد توانمندی معلمان در فهم شفاف تر مضامین اخلاقی و بکارگیری اثربخش آموزش اخلاق از پیشنهادات مهم این پژوهش است.
مقایسه الگوی ارتباط کلامی فلاندرز در مدارس ابتدایی عادی و هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
93 - 114
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای نفوذ فناوری در عرصه آموزش و پرورش، ایجاد و گسترش مدارس هوشمند با شکلی متفاوت از ارتباطات و تدریس است. از مهمترین الگوهای ارتباطات، الگوی کلامی فلاندرز می باشد. مقاله حاضر در پی مقایسه مدارس هوشمند و عادی از منظر این الگوست. روش تحقیق از نوع علی–مقایسه ای و نمونه تحقیق شامل 20 مدرسه شهرستان ارومیه (10 مدرسه عادی و 10 مدرسه هوشمند) است. داده های پژوهش با استفاده از فهرست وارسی مشاهده مبتنی بر جدول طبقه بندی تحلیل تعاملی فلاندرز جمع آوری شده اند. یافته ها نشان داد که در تمام مؤلفه های مطلوب الگوی ارتباط کلامی فلاندرز ، یعنی گفتار غیرمستقیم و گفتار آغازگرانه، مدارس هوشمند از شرایط بهتری برخوردارند و نیز خاموشی و گفتار مستقیم (مؤلفه های نامطلوب ارتباط) در مدارس عادی بیشتر به چشم می خورند. بنابراین پیشنهاد می شود اقدامات لازم جهت تجهیز مدارس بیشتر به فناوری اطلاعات و ارتباطات و نیز آموزش معلمان به منظور استفاده بهینه از آنها انجام گیرد.
The Effect of the Idea of Education Content Knowledge on the Planning and Development of Faculty Members in Farhangian University, Region 2 of the Country(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
69 - 76
حوزههای تخصصی:
Purpose : The impact of content knowledge idea instruction on teaching quality of Farhangian University faculty members of Region 9 of Iran. Method : This applied study was conducted with a mixed approach using a qualitative and quantitative approach. In the qualitative section, the statistical population included 20 professors of Farhangian University in Region 9, 10 of who were selected by purposive sampling method based on saturation law, and 263 faculty members, professors and visiting lecturers of Farhangian University in Region 9 of the country. Including (Semnan, Mazandaran and Golestan) were in the quantitative section that 156 of them were selected as a sample using random sampling method classified according to Cochran's formula. To collect data, two content knowledge education questionnaires (researcher-made) with 82 questions and the development of faculty members of Qoroneh et al. With 93 questions were used. The validity and validity of the instruments were confirmed by the supervisors and consultants and the combined reliability and Cronbach's alpha were calculated higher than 0.7. SPSS21 and PLS3.2 software and structural equations were used for data analysis. Findings : The results of structural equation test showed that the effect of content knowledge of education and training on the development of faculty members in Farhangian University, Region 9 was positive and significant. Conclusion : The results showed that the effect of content knowledge of education on the development of faculty members in Farhangian University in 9 countries has been significant.
تبیین مدلی برای تدریس مبحث ساده کردن عبارت های جبری در پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدلی مبتنی بر نظریه ساخت وسازگرایی، برای تدریس مبحث ساده کردن عبارت های جبری و بررسی تأثیر آن بر یادگیری دانش آموزان پایه هشتم انجام شد. روش این پژوهش ترکیبی بود؛ بدین ترتیب که برای تبیین مدل طراحی شده، یک گروه کانونی در سه جلسه تشکیل شد و 15 معلم ریاضی داوطلب در یکی از شهرستان های شرقی ایران، شرکت کردند. در بخش کمّی، 60 دانش آموز پایه هشتم همان شهرستان به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با توجه به طرح آزمایشی، به تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. پس از گرفتن پیش آزمون، به گروه آزمایش، مبتنی بر مدل آموزشیِ اعتباربخشی شده و به گروه کنترل، به روش سنتی تدریس شد و در پایان، داده ها از طریق یک پس آزمون جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که روش طراحی شده مبتنی بر ساخت وسازگرایی، مناسب تر از روش های سنتی بود و تأثیر مثبتی بر یادگیری دانش آموزان پایه هشتم گذاشت.
آسیب شناسی نظام یاددهی- یادگیری دانشکده های فنی و حرفه ای تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش آسیب شناسی نظام یاددهی- یادگیری دانشکده های فنی و حرفه ای تهران بود. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشکده های فنی و حرفه ای تهران تشکیل می داد که تعداد آن برابر آمار به دست آمده 17437 دانشجو بود که بر اساس فرمول کوکران تعداد نمونه برابر با 376 نفر و بر اساس نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب گردیدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس نظام جامع یاددهی - یادگیری استفاده شده است. مقیاس مذکور بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت طراحی شده است که مشتمل بر سه بعد مفهومی، ساختاری و عملکردی بوده که نظام جامع یاددهی- یادگیری را در آموزشگاه های فنی و حرفه ای تهران موردبررسی قرار می داد بعد مفهومی شامل مؤلفه های «موضوع و محتوای یاددهی- یادگیری، چیستی یاددهی- یادگیری، چگونگی یاددهی- یادگیری و اصول یاددهی- یادگیری»، بعد ساختاری شامل مؤلفه های «جهت گیری راهبردی، طرح سیستم یاددهی- یادگیری و فرهنگ یاددهی- یادگیری» و بعد عملکردی شامل مؤلفه های «اجرای فرایند یاددهی- یادگیری، رهبری و مدیریت فرایند یاددهی- یادگیری و ارزیابی اثربخشی یاددهی- یادگیری» می باشد. بررسی نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنف و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تک متغیره و به کمک نرم افزار SPSS انجام شده است. نتایج حاصل از تحلیل سؤال ها نشان داد در بعد مفهومی مؤلفه های چگونگی یاددهی- یادگیری و اصول یاددهی- یادگیری، در بعد ساختاری مؤلفه های جهت گیری راهبردی، طرح سیستم یاددهی- یادگیری و فرهنگ یاددهی- یادگیری و در بعد عملکردی مؤلفه های اجرای فرایند یاددهی- یادگیری، رهبری و مدیریت فرایند یاددهی- یادگیری و ارزیابی اثربخشی یاددهی- یادگیری از وضعیت مناسبی برخوردار نبوده و تنها در بعد مفهومی مؤلفه های «موضوع و محتوای یاددهی- یادگیری و چیستی یاددهی- یادگیری» از وضعیت مناسب برخوردار بودند. به عبارتی می توان گفت در هر سه بعد مفهومی، ساختاری و عملکردی نظام یاددهی –یادگیری جاری در دانشکده های فنی و حرفه ای تهران نقص و آسیب وجود دارد.
The Nature of Multicultural Teaching from the Perspective of Islamic Azad University Professors Case Study of Kermanshah Province(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۳, ۲۰۲۱
20 - 31
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to evaluate the nature of multicultural teaching from the perspective of professors of Islamic Azad University of Kermanshah. Methodology : The approach of the present study is qualitative and applied in terms of purpose. The statistical population includes a range of types of professors in the three fields of humanities, basic sciences and engineering of the Islamic Azad University of Kermanshah province. Snowball sampling is a non-random method. In this method, future members of the group are selected and introduced through former members of the group. The number of samples in this study is 27 after reaching the theoretical saturation. Semi-structured interviews were used to collect data. The findings were analyzed by content analysis method by MaxQDA software. Findings : The findings indicated that the nature of multicultural teaching includes the scope of teacher education, macro policies of the educational system, manpower, barriers and problems of multicultural teaching and teaching outcomes. Conclusion : Professors with a greater understanding of the multiplicity of students' culture, welcome multicultural teaching to improve the quality of teaching for all students and be able to overcome the challenges in this field with more reflection.
بررسی کیفیت اموزش درس "طراحی معماری و شهرسازی" در رشته مهندسی عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش با کیفیت و فهم و درک دقیق درس طراحی معماری و شهرسازی که در واقع وسیله ای جهت آشنا نمودن دانشجویان رشته عمران با رشته معماری و نیز از بین بردن شکاف عمیق بین این دو رشته است، ضروری به نظر می رسد. هدف این پژوهش، بررسی کیفیت آموزش درس مذکور برای دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده مهندسی عمران است. شیوه پژوهش، کیفی- تحلیلی و پیمایشی و از نظر نتایج یک تحقیق کاربردی است. جامعه اماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان ترم 4، 5، 6، 7 و 8 مهندسی عمران دانشگاه تبریز است که این درس را گذرانده اند. نتایج به دست امده از یافته ها نشان می دهد که کیفیت آموزش این درس برای دانشجویان عمران دانشگاه تبریز، 24.44% ضعیف، 67.77% متوسط و 7.77% خوب است. گویه های مورد بررسی بعد آموزشی اکثرا نسبتا نامطلوب و بعد کالبدی اکثرا نسبتا مطلوب است. در نهایت، جهت بهبود کیفیت آموزش درس طراحی معماری و شهرسازی پیشنهاداتی ارائه گردیده است.
اثربخشی اجرای آموزش بالینی در برنامه درسی تربیت معلم بر تربیت حرفه ای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
117 - 140
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی اثربخشی آموزش بالینی بر بهبود عملکرد دانشجومعلمان در فرایند کارورزی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل 160 نفر از دانشجومعلمان کارورز ترم 7 و 8 دانشگاه فرهنگیان کرمان بودند. بر اساس ملاک های ورود به مداخله تعداد 80 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و با توجه به وجود دو جنسیت دختر و پسر، اعضای نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای در دو گروه 40 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. جهت دست یابی به اهداف پژوهش، دانشجومعلمان گروه کنترل به مدت دو نیم سال تحت برنامه آموزشی معمول و دانشجویان گروه آزمون نیز تحت شرایط آموزش بالینی، دوره ی کارورزی را پشت سر گذاشتند. ابزار پژوهش آزمون محقق ساخته ای بود که برای تعیین روایی آن از روایی محتوایی و جهت تعیین پایایی از روش ضریب دشواری و تمیز استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که کاربرد آموزش بالینی توانسته در به بود تربیت حرفه ای دانشجومعلمان به طور معناداری مؤثر واقع شود.
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت دوره های MOOC: سنتزپژوهی براساس مدل روبرتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت موک ها در آموزش و ارائه الگوی جاری عوامل مؤثر بر موفقیت آنها می باشد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند (374 مقاله) که از سال 2010 تا 2018 در مورد موک ها در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 47 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. با تجزیه و تحلیل داده ها، عوامل کلیدی موفقیت دوره های آموزشی موک در 5 بُعد، 15 عامل و 46 مقوله شامل بعد تعامل (ارتباطات متنوع، مدیریت بحث و ویژگی ارتباطات)؛ بعد مشارکت (انگیزش، آموزش متنوع، تسهیلات و ویژگی دوره)؛ بعد سیستم مدیریت (مدیریت یادگیری و مدیریت محتوا)، بعد استاندارپذیری (صحت و اصالت، پشتیبانی و طراحی ساختار) و بعد زمینه ای (نگرش اجتماعی، مهارت و فناوری)، طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد برای ایجاد دوره های اثرگذار موک باید زمینه تعاملات و مشارکت فراگیران را مهیا ساخت،سیستم های مدیریت مناسب را طراحی؛ به استانداردهای موجود توجه و زمینه نگرش مثبت به اینگونه آموزش ها را در بین مؤسسات آموزشی و آحاد جامعه فراهم آورند.
بررسی جایگاه آموزش هنر بر مبنای جامعه در کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
37 - 64
حوزههای تخصصی:
رویکرد آموزش هنر بر مبنای جامعه با توجه به اهمیت بحث تربیت هنری و به قصد برقراری ارتباط نزدیک تر بین جامعه، فرهنگ و آموزش، مطرح شده است. از این رو هدف مقاله، تبیین جایگاه آموزش هنر بر مبنای جامعه در برنامه درسی هنر دوره اول متوسطه است. این مقاله به روش تحلیل محتوای کیفی و کمی انجام گرفته است. جامعه و نمونه پژوهش با هم برابر بوده و شامل کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 97-1396 بوده است. ابتدا مؤلفه های رویکرد آموزش هنر بر مبنای جامعه به روش تحلیل محتوای کیفی، از طریق کدگذاری و مقوله بندی کتاب های مورد مطالعه و رفت و برگشت با مبانی نظری پژوهش تدوین گردیده است که موجب استخراج چهار مؤلفه شده است. سپس کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه ایران در سال تحصیلی 97 -1396 بر اساس آن مؤلفه ها به شیوه ی کمی تحلیل شده است. نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها مبین آن است که از 1523 مورد واحد شمارش، در مجموع 369 مورد فراوانی در رابطه با این رویکرد می باشد که از این میان بیشترین تأکید بر مؤلفه «توجه به تفاوت های هنرهای قومی» (67/12 درصد) و پس از آن «معرفی هنر فرهنگ های بومی/ منطقه ای» (33/8 درصد) می باشد. دو مؤلفه دیگر، «دخالت دادن هنرهای بومی/ منطقه ای به عنوان تجربیات آموزشی» (95/2 درصد) و «استفاده از ظرفیت های انواع رسانه های آموزشی هنر مبتنی بر محیط» (26/0 درصد)، جایگاه درخور توجهی در این کتاب ها نداشتند.
بررسی عملکرد برنامه درسی مبتنی بر تربیت هنری در درس علوم تجربی پایه ششم ابتدایی با توجه به مؤلفه های نظام آموزشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
103 - 120
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی عملکرد برنامه درسی مبتنی بر تربیت هنری در درس علوم تجربی پایه ششم با توجه به مؤلفه های نظام آموزشی در ایران، پرداخته شده است. مؤلفه های تربیت هنری در نظام آموزشی که از سند برنامه درسی ملی استخراج شده شامل؛ پرورش حواس، ایجاد حس زیبایی شناسی، قدرت تخیل و خلاقیت، ایجاد مهارت های زبانی، خلق آثار هنری است. با در نظر گرفتن عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش های تدریس، ارزشیابی) چک لیستی با توجه به مؤلفه های تربیت هنری تهیه و تدوین شد که دارای روایی و پایایی مناسبی بود. نمونه مورد نظر 60 نفر از دانش آموزان پایه ششم بود. آموزش با توجه به مؤلفه های تربیت هنری در درس علوم پایه ششم توسط معلم آموزش دیده در درس علوم در گروه آزمایش طی جلسات معینی انجام پذیرفت و معلم در پایان هر جلسه در چک لیست مربوطه، با توجه به عملکرد هر یک از دانش آموزان علامت گذاری می نمود. نتایج نشان می دهد؛ تدریس معلم در مؤلفه های تربیت هنری؛ پرورش حواس و ایجاد حس زیباشناسی و خلق آثار هنری نتایج مثبت و معناداری در درس علوم در پی داشته است و باعث رشد این خصوصیات در دانش آموزان گروه آزمایش شده است، و این در حالیست که در مؤلفه های قدرت تخیّل و خلاقیت و ایجاد مهارت های زبانی، برنامه درسی تربیت هنری نتوانسته است تغییرات مثبت و معناداری در عملکرد دانش آموزان به وجود آورد.
بررسی پایداری درونی برنامه درسی رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای از دیدگاه ذی نفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی پایداری درونی برنامه درسی رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای از دیدگاه ذی نفعان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع جمع آوری داده ها، با روش کمی انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران آموزشی، هنرآموزان و هنرجویان رشته الکتروتکنیک استان یزد بود و نمونه با استفاده از روش سرشماری انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته، مورد استفاده قرار گرفت و روایی پرسشنامه با روش CVI و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ به تأیید رسید. در نهایت داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل شد. به طور کلی، از تطابق نظریات کسلز در مورد پایداری درونی برنامه درسی و یافته های این پژوهش، مشخص شد که برنامه درسی رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای، از پایداری درونی لازم برخوردار نیست و متناسب با نظریات کسلز، تدابیری به منظور افزایش آن ارائه شد.
اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت زمان بر خودپنداره و پایستگی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۹
151 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت زمان بر خودپنداره و پایستگی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطهبود.طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه در شهر ایلخچی در سال تحصیلی 96-1395 بودند که از این جامعه، تعداد 54 دانش آموز (26 نفر در گروه آزمایشی و 28 نفر در گروه گواه) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. سپس از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و بعد از اجرای پیش آزمون، آموزش مهارت های مدیریت زمان برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترلی آموزشی دریافت نکرد و سپس پس آزمون به عمل آمد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عملکرد خودپنداره یی سن چن (2004) و پایستگی تحصیلی مارتین و مارش (2008) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های مدیریت زمان بر خودپنداره و مؤلفه های خودپنداره عمومی، آموزشگاهی و غیرآموزشگاهی و پایستگی تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد. بنابراین با آموزش مهارت های مدیریت زمان می توان خودپنداره تحصیلی و پایستگی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه را افزایش داد.