فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
145 - 157
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف شناخت تجاربی که در طول دوره دکتری بر تقاطع هویت عاطفی و جنسیت دانشجویان زن تأثیر می گذارند، با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. یکی از کاربردهای پژوهش های پدیدارشناسانه، بررسی تکامل زندگی و روش هایی است که یک زن می تواند جهان را به عنوان یک زن تجربه کند. مشارکت کنندگان پژوهش، چهار تن از دانشجویان زن دوره دکتری در رشته های علوم انسانی و علوم پایه دانشگاه های دولتی هستند. روایت های این زنان از تجارب زیسته شان به وسیله مصاحبه تلفنی جمع آوری و مراحل تکمیلی از طریق پیام رسان واتساپ انجام شد. داده های حاصل از شناسایی و جداسازی تم ها (مضمون ها) با بهره گیری از رویکرد تحلیل تفسیری، تحلیل شدند. یافته ها در قالب دو مضمون «نگاه غیر جنسیتی استادان مرد» و «نگاه جنسیت زده به دانشجو» ارائه شدند که نشان می دهد «فرهنگ دانشگاه در برابری جنسیتی» و « فراروایت اقتدار در استادان زن» بر هویت عاطفی این زنان در تقاطع با جنسیت تأثیرگذار است
بررسی مبانی و اصول اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
126 - 139
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از اختلالات شخصیتی که شیوع بسیار بالایی دارد، اختلال شخصیت مرزی است. نیاز به پژوهش در زمینه اختلال شخصیت مرزی به دلیل تأثیرات گسترده ای که بر فرد، خانواده و جامعه دارد، بسیار محسوس است. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی مبانی و اصول اختلال شخصیت مرزی هست.روش: تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است و از منابع کتابخانه ای استفاده شده است.یافته ها: بررسیها نشان داد عوامل زمینهساز بسیار زیادی برای اختلال شخصیت مرزی بیان شده است. در برخی پژوهشها سوءرفتارهای دوران کودکی، به ویژه سوءرفتارهای هیجانی، عاملی مهم در آسیبشناسی اکثر اختلالات شخصیت، همانند اختلال شخصیت مرزی مطرح شده است. همچنین محیط خانوادگی به شدت ناکارآمد و آشفته نیز میتواند منجر به بروز ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی گردد. همچنین در مطالعات دیگری نشان داده شد که در ابتلا به اختلالات درونیسازی و فعالیت بالای سیستم فعالساز رفتاری، فعالیت بالای سیستم بازدارنده رفتاری میتواند به عنوان عامل مستعد کننده فرد، منجر به تکانشگری شده و زمینه بروز اختلالات برونیسازی شده را فراهم خواهد ساخت.نتیجه گیری: با توجه به اینکه احساس پوچی و اضطراب دائمی در اختلالات درونیسازی و تکانشگری، رفتارهای بی محابا و اقدام به خودکشی در اختلالهای برونی سازی وجود دارد، به نظر میرسد که حساسیت بالای هر دو سیستم مغزی-رفتاری، در افراد مبتلابه اختلال شخصیت مرزی وجود دارد.
بررسی تطبیقی پساپدیدارشناسی و ساخت گرایی انتقادی در مطالعات فناوری و دلالت های آن در تعلیم وتربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
135 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی شباهت ها و تفاوت ها و امکان تطبیق دو رویکرد مهم در فلسفه فناوری یعنی پساپدیدارشناسی و ساخت گرایی انتقادی و دلالت های آن در تعلیم وتربیت است؛ ازاین رو با استفاده از روش تحلیل و توصیف و استنتاج، ابتدا شباهت ها و تفاوت های دو رویکرد بررسی شده است و سپس امکان استفاده از این دو رویکرد در مطالعات فناوری های آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. هر دو رویکرد، فراتر از ابزارگرایی و جبرگرایی، بر نقش فناوری ها در زندگی انسان تمرکز دارند. پساپدیدارشناسی بیشتر بر جنبه فردی و ساخت گرایی انتقادی بیشتر بر جنبه اجتماعی و سیاسی تأکید دارد. تعلیم وتربیت در فرایند دموکراتیک کردن فناوری ها، که مورد توجه ساخت گرایی انتقادی است، سهم مهمی دارد. دلالت های تربیتی حاصل از بررسی تطبیقی دو رویکرد عبارت اند از: تغییر مفهوم فناوری های آموزشی از ابزارهای آموزشی به عامل های آموزشی، توجه به تفاوت های فرهنگی در تولید فناوری های آموزشی، توجه به جنبه های سیاسی و اجتماعی پنهان در فناوری های آموزشی، تحول در پژوهش های فناوری های آموزشی و تحول در اهداف تربیت در رابطه با فناوری.
بررسی تاثیر ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در نگرش دانش آموزان پایه دهم تجربی به درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
233 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در نگرش دانش آموزان دوره متوسطه دوم در مبحث تعیین علامت پایه دهم تجربی می باشد. در این پژوهش از روش تحقیق نیمه آزمایشی (پیش- پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شد. برای گردآوری داده و اطلاعات لازم جهت انجام تحقیق از روش کتابخانه ای و روش میدانی استفاده گردید. در روش میدانی که از پرسشنامه و آزمون ریاضی در این پژوهش استفاده گردید و متغیرهای مورد سنجش مورد مطالعه قرارگرفت . این مطالعه بر روی دانش آموزان مدارس دخترانه دولتی پایه دهم متوسطه شهرستان قروه از توابع استان کردستان انجام گرفت و حجم نمونه دو گروه کنترل و آزمایش 40 نفر از دانش آموزان رشته تجربی مدارس سطح شهر به صورت تصادفی که همگن بودن این دو گروه در ابتدای تحقیق بررسی شد می باشد . یافته های آزمون تحلیل کوواریانس ترکیبی یا اندازه های مکرر نشان داد با توجه به یافته های این پژوهش ارزشیابی پویا مبتنی بر وب بر نگرش دانش آموزان پایه دهم تأثیر مستقیم و معنادار داشته است و 71 درصد از تفاوت های فردی در نمرات پس آزمون نگرش مربوط به ارزشیابی پویا مبتنی بر وب می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده ، "رویکرد ترغیبی تدریجی" در جهت تسهیل یادگیری هنگام توسعه ی ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در یک محیط آموزش الکترونیکی مؤثر است
شناسایی و اعتبارسنجی الگوی معلم خُبره مبتنی بر ارزش های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
51 - 75
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: معلمان، مهم ترین رکن نظام آموزشی به شمار می روند. در کشور ما عملکرد معلمان باید منطبق با ارزش های اسلامی باشد؛ لذا هدف این پژوهش، شناسایی و اعتبارسنجی الگوی معلم خُبره مبتنی بر ارزش های اسلامی بود. روش ها : روش پژوهش، ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل متون و پژوهش های مرتبط و صاحب نظران خُبره دانشگاه های فرهنگیان و آموزش وپرورش استان های غربی کشور بود که به روش نمونه گیری هدف مند تا اشباع نظری، تعداد 16 نفر انتخاب شد. جامعه آماری بخش کمّی، همه معلمان دوره اول و دوم متوسطه شهر صحنه، به تعداد 220 نفر بود که به روش نمونه گیری هدف مند (در دسترس)، تعداد 136 نفر پرسش نامه را پاسخ دادند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته با 50 سؤال بسته پاسخ بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون و در بخش کمّی از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج مصاحبه نیمه ساختاریافته نشان داد که الگوی معلم خُبره مبتنی بر آموزه های اسلامی، دارای 50 شاخص و 15 مؤلفه در سه بُعد دانش، نگرش و رفتار است. همچنین الگوی پیشنهادی معلم خُبره با استفاده از روش های تحلیل عامل تأییدی، اعتباریابی شد. نتیجه گیری: با توجه به نیاز مبرم کشور به نیروی کار نخبه و تأثیرگذار برای توسعه و پیشرفت، وجود معلمان خُبره که از دانش روز برخوردار باشند، نگرش و باور های عمیق به مبانی اسلام داشته باشند و از نظر رفتاری الگوی عملی خوبی برای دیگران باشند امری ضروری است.
طبقه بندی تربیت های آسیب زا، مبتنی بر نظریه انسان کامل شهید مطهری
حوزههای تخصصی:
از اصلی ترین نیازهای هر تمدن، تربیت انسان است و هر نظام تربیتی نیازمند نظریه است. نظریه های تربیتی نیز بر مبنای نگاه های فلسفی مشخصی شکل می گیرند و مبتنی بر آن مبانی فلسفی، اندیشه ها و الگوهای تربیت دیگر را نفی می کند. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد است با توجه به جایگاه مهم شهید مطهری در نظریه پردازی اسلامی معاصر، به این پرسش پاسخ دهد که در مسیر تربیت انسان کامل، تربیت های نادرست و آسیب زا چه نوع تربیت هایی هستند و چگونه می توان آن ها را طبقه بندی نمود؟ برای این منظور، همه آثار شهید مطهری با روش تحلیلی کیفی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در فرایند تربیت انسان کامل چهار نوع تربیت آسیب زا ممکن است رخ دهد: تربیت غیرانسانی که راهی غیر از تربیت در مسیر فطرت را در پیش می گیرد و انسان تربیت شده به جای تطابق با خلقت خود با خواسته های مربی همسانی دارد؛ تربیت انسان ناتمام در مقابل تربیت همه جانبه که فقط به بخشی از ابعاد وجودی انسان توجه می کند؛ تربیت ناسالم در مقابل تربیت متوازن که در نهایت شخصیتی کاریکاتوری را به ارمغان خواهد آورد، و در نهایت تربیت ناکامل در مقابل تربیت کامل که ثمره آن تربیت ماکتی از انسان بوده که از طی مسیر کمال بازمانده است.
اثربخشی برنامه آموزشی مونته سوری و مالاگاتسی بر مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود مهارت های ارتباطی یادگیرندگان مرتبط با برنامه درسی و چگونگی تدریس و آموزش یکی از چالش های پیشروی آموزشگران در سیستم آموزشی است. تحقیق حاضر به بررسی اثربخشی دو برنامه درسی مونته سوری و مالاگاتسی بر مهارت های اجتماعی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه های آزمایشی یک و دو است. جامعه آماری کودکان اول ابتدایی منطقه توس مشهد و نمونه آن تعداد 60 نفر در سه گروه آزمایشی 20 نفره 1 و 2 و گروه گواه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران (1381) به صورت پیش آزمون و پس آزمون مورداستفاده قرار گرفت. پروتکل آموزشی باتوجه به مبانی نظری مونته سوری و مالاگاتسی تنظیم و پس از تأیید صاحب نظران در سیزده جلسه آموزشی اجرا شد. برای آزمون فرضیه ها هم از کوواریانس (ANCOVA) تک متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها نشان داد روش آموزشی مونته سوری بر مهارت های اجتماعی کودکان اول ابتدایی تأثیرگذار بود. همچنین روش آموزشی مالاگاتسی بر مهارت های اجتماعی کودکان اول ابتدایی تأثیرگذار بود، اما روش مالاگاتسی اثربخشی بیشتری بر مهارت های اجتماعی نسبت به گروه آزمایشی مونته سوری داشت. در نتیجه می توان گفت آموزش مهارت های اجتماعی می تواند اثربخشی بیشتری نسبت به روش گام به گام بر مهارت های اجتماعی داشته باشد. پیشنهاد می شود که معلمان باتوجه به موقعیت، برنامه آموزشی مونته سوری و مالاگاتسی را جهت بهبود مهارت های اجتماعی در نظر داشته باشند.
تحلیل استراتژیک وضعیت آموزش تلفیقی در مقطع متوسطه شهرستان کوهرنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت آموزش تلفیقی در مقطع متوسطه شهرستان کوهرنگ بود. برای اجرای آن از روش تحقیق ترکیبی استفاده شد. پژوهش دارای دو جامعه آماری بود. گروه اول خبرگان علمی، خبرگان اجرایی و گروه دوم مدیران مدارس، دبیران دوره های تحصیلی متوسطه اول و دوم و کارشناسان آموزش اداره آموزش و پرورش شهرستان کوهرنگ بودند. روش انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی هدفمند (17 نفر) و در بخش کمی روش نمونه گیری طبقه ای (120 نفر) بود. برای گرداوری داده ها در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته استخراج شده از مصاحبه استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و محتوایی (79/0) انجام شد و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب الفای کرونباخ برای نقاط قوت 79/0؛ نقاط ضعف 77/0؛ فرصت ها 82/0 و تهدیدها 81/0 برآورد گردید. یافته ها نشان داد مهمترین نقطه قوت، بازخورد سریع به دانش آموزان و مهمترین نقطه ضعف، پایین بودن سطح آمادگی الکترونیکی مدارس بوده است. مهمترین فرصت، تحقق هر چه بهتر اهداف سند تحول آموزش و پرورش و مهمترین تهدید، کاهش سطح نظارت والدین بر فرزندان بوده است. با توجه به یافته های پژوهش نقاط قوت بر نقاط ضعف و فرصت ها بر تهدیدها غلبه دارد، بنابراین استراتژی پیشنهادی آموزش و پرورش، استراتژی قوت-فرصت بوده است.
راهکارهایی برای ارتقای کیفیت آموزش مهندسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۴
29 - 48
حوزههای تخصصی:
چه دانش ها، مهارت ها و نگرش هایی را دانشجویان باید در زمان فارغ ا لتحصیلی کسب نموده باشند؟ و چگونه می توانیم مطمئن شویم که دانشجویان به این توانایی ها دست یافته اند؟ اینها دو سؤال اساسی است که آموزش مهندسی در چند دهه اخیر، به دنبال پاسخ به آن بوده و قدم های ارزنده ای را برای پاسخ به آنها برداشته است. به طور هم زمان، دو سؤال عمده در آموزش مهندسی کشور عبارتند از: کاستی های برنامه های آموزش کارشناسی مهندسی ایران کدام است؟ و چگونه می توان با رفع این کاستی ها کیفیت آموزش مهندسی را ارتقا داد؟ در چند دهه گذشته، برنامه ریزی آموزش مهندسی ایران، به صورت متمرکز صورت گرفته است. در نتیجه، بخش قابل توجهی از نقاط قوت و ضعف برنامه های آموزشی مصوب کشور، مشترک هستند. هدف این پژوهش شناسایی کاستی های برنامه های آموزش مهندسی و ارائه راهکارهای اجرایی برای برطرف کردن آنهاست. به این منظور، با استفاده از دو الگوی معتبر جهانی، کاستی های برنامه ها شناسایی شد و در هر مورد، راهکار اجرایی برای برطرف نمودن آنها تدوین و پیشنهاد گردید. در ادامه، راهکارهای پیشنهادی مورد راستی آزمایی قرار گرفت و کارایی آنها به اثبات رسید. اجرای راهکارهای پیشنهادی، قدمی مثبت برای گذر از کمیت به کیفیت در آموزش مهندسی ایران است.
بررسی استفاده از سیستم های هوش مصنوعی برای تشخیص و تصحیح خطاهای محتوای آموزشی در یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی اهمیت تشخیص و تصحیح خطاهای محتوای آموزشی در یادگیری الکترونیکی و نقش سیستم های هوش مصنوعی در بهبود کیفیت آموزش و یادگیری می پردازد. با رشد سریع پلتفرم های یادگیری آنلاین، تقاضا برای محتوای آموزشی با کیفیت بالا افزایش یافته است، اما اشتباهات و نادرستی ها در محتوای آموزشی می توانند تأثیرات جدی بر تجربه یادگیری دانش آموزان داشته باشند. در این راستا، سیستم های هوش مصنوعی به عنوان راه حلی امیدوارکننده برای شناسایی و اصلاح اشتباهات در محتوای آموزشی ظهور کرده اند. این سیستم ها توانایی تجزیه وتحلیل حجم وسیعی از داده ها و شناسایی خطاها و ناسازگاری ها را دارند و می توانند بهبود قابل توجهی در کیفیت آموزش و یادگیری ایجاد کنند. پیاده سازی سیستم های هوش مصنوعی به عنوان ابزاری مؤثر برای ارتقاء تجربه یادگیری دانش آموزان و افزایش بهره وری مربیان در فرآیند آموزش می باشند. این مقاله به بررسی نقش اساسی سیستم های هوش مصنوعی در ارتقاء تجربه یادگیری می پردازد و نشان می دهد که چگونه این سیستم ها می توانند بهبود قابل توجهی در تشخیص و اصلاح خطاهای محتوای آموزشی و بهبود کیفیت آموزش و یادگیری ایجاد کنند. در نهایت، این مقاله به عنوان یک منبع ارزشمند برای محققان و متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی معرفی شده و نقش اساسی سیستم های هوش مصنوعی در تحول و بهبود در حوزه یادگیری الکترونیکی را برجسته می کند.
مطابقت های آوایی بین عربی و عبری
حوزههای تخصصی:
زبان یکی از مهم ترین راه های روابط انسانی است و بر اساس شباهت های زبانی، دستوری و آوایی به گروه های مختلفی تقسیم می شود که از قدیم الایام، تقسیم بندی ها سیاسی و جغرافیایی بوده، اما اشتباه است. زبان های عربی و عبری بخشی از گروه زبان های سامی هستند که غرب آسیا و شمال آفریقا را احاطه کرده اند. اولین کسی که این نام را بر این زبان ها گذاشت، شلوسر آلمانی بود که به شباهت های زیادی بین زبان های این منطقه پی برد، از این رو آنها را زبان های سامی نامید و سامی ها را به سام پسر نوح نسبت داد. بر او باد). از شاخه های درخت سامی زبان های بسیاری مانند عربی، عبری، اوگاریتی، سریانی، حبشی، آرامی، بابلی، آشوری و غیره است. کلماتی هستند که منشأ مشترکی بین عربی و عبری دارند و ما شاهد تبادلات صوتی بین آنها هستیم. این مقاله با رویکردی توصیفی-تحلیلی دنبال می کند و با تحقیق در مورد مفهوم تغییر آوایی و آن به یک موضوع مهم در مطالعه تطبیقی زبان شناختی که «تطابق آوایی» در پرتو زبان های سامی (عربی و عبری) است، می پردازد. مکانیسم ها و بررسی اشکال آن بین زبان های عربی و عبری مشخص می شود که زبان های عربی و عبری خواهرخوانده هستند و از نظر دستوری و آوایی رابطه نزدیکی بین آن ها وجود دارد تفاوت بین آنها، که برخی از آنها رایج و برخی از آنها نادر است، همانطور که در مدل ها نشان داده شده است، این تفاوت ها به عبری محدود نمی شود، بلکه در بیشتر زبان های سامی و همچنین در بیشتر زبان های جهان یافت می شود. این دو زبان ریشه جغرافیایی و منشأ زبانی یکسانی دارند و تداخل زیادی در تلفظ کلمات، ساخت جملات و پاراگراف ها بین عربی و عبری و تفاوت در نحوه نوشتن حروف وجود دارد.
رابطه مدیریت استعداد با توسعه مهارت های یادگیری ترکیبی: آزمون نقش میانجی انگیزه خودمختار در بین دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مدیریت استعداد با توسعه مهارت های یادگیری ترکیبی و نقش میانجی انگیزه خودمختار در بین دانش آموزان انجام گرفته است. روش ها : روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 1403-1402 است. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی- مورگان 384 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد مدیریت استعداد احمدی و همکاران (1393)، ارزیابی کیفیت یادگیری دانش آموزان رحمانی آخکند (1389) و انگیزه خودمختار نانسی (2008) استفاده شد و پایایی و روایی آن ها تایید شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدیریت استعداد با توسعه مهارت های یادگیری ترکیبی، رابطه مثبت و معناداری دارد. رابطه بین مدیریت استعداد با انگیزه خودمختار نیز مثبت و معنادار است. رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار مدیریت استعداد با مهارت های یادگیری ترکیبی از طریق انگیزه خودمختار نیز تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق، توصیه می شود توسعه برنامه های مدیریت استعداد و ارتقای انگیزه خودمختار دانش آموزان، به منظور تقویت و توسعه مهارت های یادگیری ترکیبی آن ها در مدارس تقویت شود.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات روا ن شناختی -آموزشی بر مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر فراتحلیل اثربخشی مداخلات روان شناختی- آموزشی بر مهارت های
اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم در ایران بود.
روش: این پژوهش با استفاده از روش فراتحلیل یا یکپارچه کردن نتایج حاصل از پژوهش ها، میزان اندازه اثر مداخلات
روان شناختی-آموزشی بر مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم را مورد بررسی قرار داد. از بین 34 پژوهش،
15 پژوهش که دارای ملاک های ورود بودند، فراتحلیل انجام گرفت. ابزار پژوهش سیاهه ی فراتحلیل بود. پژوهش مبتنی بر
361 نمونه و 15 اندازه اثر بود.
نتایج: نتایج فراتحلیل نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی-آموزشی بر مهارت های اجتماعی کودکان با
اختلال طیف اُتیسم 62 / d=1 بود ) 001 / p=0 (. اندازه اثر طبق جدول کوهن دارای اثر بالایی بود. همچنین پژوهش یاقوتی
و همکاران ) 1397 ( تحت عنوان طراحی، ساخت و اثربخشی برنامه پویانمایی اجتماعی بر مهارت های ارتباطی و اجتماعی
کودکان با اختلال طیف اُتیسم بالاترین اندازه اثر ) 34 / 2( را داشته است و پژوهش حیدری و همکاران ) 1392 ( تحت عنوان
اثربخشی مداخله ی مبتنی بر تحلیل کاربردی رفتار بر افزایش مهارت های اجتماعی-ارتباطی وکاهش رفتار کلیشه ای در
کودکان با اختلال طیف اُتیسم پایین ترین اندازه اثر ) 7/ 0( را داشته است.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه از مهمترین معضلات در کودکان با اختلال طیف اُتیسم، نقص در مهارت های اجتماعی
است لذا درمانگران این حیطه می توانند از مداخلاتی که اندازه اثر بیشتری را داشته است، استفاده نمایند.
مقایسه انعطاف پذیری روان شناختی و تاب آوری و تحلیل رفتگی شغلی معلمان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه تحلیل رفتگی شغلی، انعطاف پذیری روان شناختی و تاب آوری در معلمان مرد و زن مقطع متوسطه شهر داراب بود. روش ها : روش تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش علی - مقایسه ای بوده است. جامعه آماری شامل معلمان مرد و زن مقطع متوسطه شهرستان داراب است که تعداد آن ها 1742 نفر است که با شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر حسب جدول مورگان تعداد 314 نفر (تعداد 161 معلم مرد و 153 معلم زن) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد سنجش پرسش نامه تحلیل رفتگی شغلی مسلش و جکسون (1981)، پرسش نامه انعطاف پذیری روان شناختی یا پذیرش عمل بوند و همکاران (2011) و پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، بود. تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد بین فرسودگی شغلی، تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی معلمان زن و مرد تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین متغیرهای فرسودگی شغلی در معلمان مرد نسبت به مدیران زن پایین تر، میانگین نمرات تاب آوری در معلمان مرد نسبت به مدیران زن بالاتر است و میانگین انعطاف پذیری شناختی در معلمان زن و مرد یکسان است. همچنین میانگین مؤلفه های فرسودگی شغلی در معلمان مرد نسبت به معلمان زن پایین تر است و میانگین تمامی مؤلفه های تاب آوری معلمان مرد نسبت به معلمان زن بالاتر است. نتیجه گیری: انعطاف پذیری روانشناختی از سازه های مهم در افزایش تاب آوری در مشاغل مختلف ازجمله حرفه معلمی است.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی مهارت زندگی مبتنی بر خرد در شاهنامه فردوسی و اثربخشی آن بر معناداری زندگی، هوش بین فردی و تنظیم هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
65 - 79
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی مهارت زندگی مبتنی بر مؤلفه های خرد در شاهنامه فردوسی و اثربخشی آن بر معناداری زندگی، هوش بین فردی و تنظیم هیجان در نوجوانان به انجام رسید. تحقیق حاضر از نظر هدف، در بخش نخست، از نوع بنیادی و در بخش دوم، از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت تحقیق، پژوهشی ترکیبی مبتنی بر تئوری داده بنیاد و نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری در مرحله نخست شامل متن شاهنامه فردوسی و در مرحله دوم دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران و نمونه آماری در مرحله اول به صورت تمام شماری و در مرحله دوم برابر با 40 نفر بود. گروه آزمایش در معرض 13 جلسه آموزش قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش بین فردی چیسلت و چاپمن (2006)، معناداری زندگی استگر (2010) و تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایج (2001) بود. یافته ها نشان داد که اعتبار بسته مبتنی بر دیدگاه متخصصان برابر با 89/0 تأیید گردید. تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، در سطح معناداری 001/0، معناداری زندگی، هوش بین فردی و تنظیم هیجان در آزمودنی های گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود. درنتیجه، آموزش مهارت زندگی خردمندانه مبتنی بر شاهنامه فردوسی می تواند ابزاری کاربردی برای خانواده ها، روان شناسان و مشاوران به منظور آموزش نوجوانان و در مسیر رسیدن به زندگی بهتر باشد.
نقش واسطه ای جهت گیری هدف پیشرفت در رابطه خودارزشیابی مرکزی و عملکرد تحصیلی فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای جهت گیری هدف پیشرفت با خودارزشیابی مرکزی و عملکرد تحصیلی فیزیک بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود .شرکت کنندگان 221 دانش آموز (90 دختر، 131 پسر ) سال سوم دبیرستان رشته ریاضی شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 96-95 بودند. از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. شرکت کنندگان مقیاس جهت گیری هدف پیشرفت الیوت و مک گریگور(2001) و مقیاس خودارزشیابی مرکزی را تکمیل کردند. داده ها با رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که جهت گیری هدف پیشرفت تبحری-گرایشی نمرات درس فیزیک را به طور معنادار پیش بینی می کرد. نقش میانجی جهت گیری هدف پیشرفت اجتنابی در رابطه ساختاری خودارزشیابی مرکزی با عملکرد فیزیک تایید شد. افرادی که ارزشیابی ضعیفی از خود داشتند احتمال اتخاذ جهت گیری هدف پیشرفت اجتنابی در آنها بالاتر بود و این شرایط با افت عملکرد درس فیزیک همراه بود. در طراحی آموزش درس فیزیک باید به شرایطی که دانش آموزان خود را ارزشیابی می کنند، توجه داشت.
اعتبارسنجی برنامه درسی آموزش پیش دبستانی مبتنی بربازی براساس الگوی فرانسیس کلاین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور اعتبار سنجی برنامه درسی آموزش پیش دبستانی مبتنی بر بازی بر اساس الگوی فرانسیس کلاین در سال 1401-1400انجام گرفته است. این پژوهش از لحاظ روش، از نوع تحقیقات ترکیبی( کمی- کیفی) و از لحاظ هدف جزو تحقیقات کاربردی بوده، که در رویکرد کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شده و برای اعتبارسنجی آن از روش توصیفی از نوع پیمایشی، با استفاده از روش نسبت روایی محتوایی لاوشه و آزمون یو من ویتنی استفاده گردید. نمونه آماری شامل 30نفر (20 نفر از مربیان پیش دبستانی که در مراکز پیش دبستانی تدریس می کنند و 10 از صاحبنظران برنامه درسی که حداقل دارای دو تالیف کتاب و 5 مقاله علمی پژوهشی هستند و در دانشگاهها و در حوزه برنامه درسی و هم در حوزه بازی دارای تخصص ، تجربه و کار پژوهی داشتند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع داده ها انتخاب شدند. در این پژوهش، ابتدا با در نظر گرفتن الگوی فرانسیس کلاین، عناصر برنامه درسی آموزش پیش دبستانی مبتنی بربازی مشخص و برای پاسخ به سوالات پژوهش، ابتدا بر اساس مصاحبه نیمه ساختار یافته، دیدگاههای مربیان پیش دبستانی و صاحبنظران برنامه درسی استخراج وسپس از طریق کد گذاری پاسخهای مصاحبه شوندگان کد بندی و مقولات نهایی مشخص و بر اساس آن، الگو طراحی گردید وسپس الگوی به دست آمده توسط دو گروه پیش دبستانی، و صاحبنظران برنامه درسی مورد اعتبار سنجی قرار گرفت و دو گروه، اعتبار الگوی به دست آمده را تایید نمودند.
تأثیرآموزش شفقت به خود بر یادگیری اجتماعی- هیجانی نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
193 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شفقت به خود بر یادگیری اجتماعی- هیجانی نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان پسر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهرستان بویین زهرا در سال تحصیلی 1402-1401 بود. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود. حجم نمونه پژوهش بر اساس پژوهش های آزمایشی انجام شده، شامل 30 نفر از جامعه مذکور بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، یک بار در هفته تحت آموزش گروهی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مصاحبه بالینی بر اساس معیارهای DSM-5، پرسشنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی کرین و همکاران (2009)، مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسون و همکاران (2006) و بسته آموزشی شفقت به خود بر اساس کتاب درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، 2010) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش شفقت به خود منجر به افزایش یادگیری اجتماعی- هیجانی و هر یک از خرده مقیاس های سازماندهی تکلیف، روابط همسالان و خودتنظیمی در نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای شده است. لذا با توجه به یافته ها، آموزش شفقت به خود با داشتن رویکردی دلسوزانه به زندگی، می تواند باعث افزایش یادگیری اجتماعی- هیجانی در نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای گردد. بر این اساس پیشنهاد می شود، که در راستای سلامت روان شناختی این نوجوانان، به نقش این مداخله توجه شود.
چالش های کلاس های چندپایه از منظر برنامه ریزی آموزشی: شناسایی ابعاد و برازش الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
133 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: کلاس های چندپایه ازجمله راهبردهای اجتناب ناپذیر در نظام های آموزشی است که به علل مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. از منظر برنامه ریزی آموزشی، این نوع از آموزش مبتنی بر بازسازماندهی و مدیریت کلاس درس تعریف کرد. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی چالش های کلاس های چندپایه مدارس از منظر برنامه ریزی آموزشی بود.روش شناسی: روش پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و براساس نوع داده ها، آمیخته (کیفی-کمی) است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان کلاس های چندپایه کشور بود، که در بخش کیفی با روش نمونه گیری هدف مند، 15 نفر و در بخش کمی با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 430 نفر از آنان انتخاب شدند. داده های بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. پس از شناسایی چالش های اصلی، پرسشنامه ای مشتمل بر 87 گویه طراحی و در گروه کانونی اعتباربخشی شد. در بخش کمی از طریق اجرای تحلیل عاملی تأییدی، الگوی به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج حاکی از آن هستند که در مجموع هشت چالش اساسی انگیزشی (0.99=β)، سازمانی (0.98=β)، کالبدی و امکاناتی (0.97=β)، منابع حمایتی و اطلاع یابی (0.93=β)، عملیاتی (0.90=β)، روش شناختی و پداگوژیکی (0.88=β)، آموزشی و بهسازی (0.82=β) و تربیت و توسعه معلم (0.81=β) شناسایی شدند. براین اساس، اولویت بندی چالش ها مشخص شد (چالش انگیزشی دارای اولویت اول). در تحلیل عاملی تأییدی دو شاخص نشان دهنده خطا یعنی شاخص RMSEA، با مقدار 0.02 و RMR با مقدار 0.04 حاکی از پایین بودن خطای مدل است. سه شاخص نیکویی هم به ترتیب برای شاخص GFI، 0.96، شاخص تعدیل شده GFI یعنی AGFI، برابر 0.91 و برای شاخص NFI، برابر 0.99 انطباق خوب مدل با داده های مشاهده شده را نشان می دهد.نتیجه گیری و پیشنهادها: مدارس چندپایه، بخش مهمی از نظام آموزش وپرورش هستند و بایستی ضمن شناسایی چالش ها و مسائل برنامه ریزی آموزشی آن، نسبت به اصلاح اقدام کرد. نتایج این پژوهش ضمن شناسایی این موارد، نسبت به ارائه پیشنهادهایی دال بر آموزش پیش از خدمت و حین خدمت و نیز تقویت محتوایی پرداخته است.نوآوری و اصالت: براساس چالش های شناسایی شده، راهبردها و سیاست هایی توصیه شده است که حداقل 700 هزار دانش آموز و بیش از 50 معلم را در برمی گیرد.
تحول در دانش حرفه ای معلمان با ظهور هوش مصنوعی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: علیرغم نقش مهم معلمان،اطلاعات کمی در مورد دانش معلم برای استفاده از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش وجود دارد. همینطور، تحقیقات کمی در مورد سنجش دانش حرفه ای معلمان برای آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارد. علاوه بر این، ملاحظات و ارزیابی های اخلاقی در مورد هوش مصنوعی هنوز از دیدگاه معلم مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین، درک کمتری از نحوه تفسیر و ارزیابی معلمان تصمیمات مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارد. در نهایت، شواهد تجربی محدودی وجود دارد که توضیح می دهد چگونه مهارت های آموزشی معلمان برای استفاده از هوش مصنوعی با ارزیابی اخلاقی آن ها مرتبط است. با توجه به این شکاف ها، هدف از این تحقیق آشکار ساختن دانش معلمان برای استفاده از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی برای آموزش مؤثر بر اساس TPACK است. ارزیابی تصمیمات توسط ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی به مؤلفه دانش متفاوتی از دانش آموزشی نیاز دارد. ما ارزیابی اخلاقی را به عنوان یک مؤلفه دانش متمایز برای ارائه دیدگاهی قابل درک و صریح مورد بررسی قرار دادیم. در مطالعه حاضر، TPACK با ارزیابی های اخلاقی ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی گسترش یافت. به عبارت دیگر، ما سعی کردیم دانش اخلاقی را که معلمان باید برای ادغام اخلاقی ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی داشته باشند، شناسایی کنیم.روش ها : رویکرد پژوهش کیفی و روش به کار رفته سنتزپژوهی وابزار مورد استفاده چک لیست است .روش تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس کدگذاری اشتراوس وکوربین، کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفته است. جامعه پژوهش،کلیه پژوهش ها و اسناد علمی در قالب مقالات و پایان نامه ها در بازه زمانی 2024-2014 و برای مقالات داخلی بازه زمانی 1398-1402 است. در نهایت، پس از غربالگری های صورت گرفته 59 منبع به صورت مستقیم مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها: یافته ها نشان دادند که معلمان به عنوان محور اصلی اجرای سیاست های برنامه درسی، در مواجهه و تعامل با هوش مصنوعی نیازمند تحول در دانش،مهارت و نگرش و کسب شایستگی های ویژه هستند. در پژوهش حاضر تحول در دانش حرفه ای معلمان با ظهور هوش مصنوعی در قالب چارچوب TPACK تعیین شده است و از آنجا که از شرایط تعامل موفق با هوش مصنوعی درک مسائل اخلاقی این فناوری است، بحث اخلاق نیز با معرفی TEPCK مورد تاکید قرار گرفته است. تحول در اموزش معلمان با ظهور هوش مصنوعی در 8 مولفه ی " دانش فناوری هوش مصنوعی"،" مهارت های عملیاتی"،" دانش پداگوژیکی هوش مصنوعی"،" دانش محتوایی هوش مصنوعی"،" دانش محتوایی هوش مصنوعی"،" مهارت های تحلیلی و انتقادی"،" دانش اخلاقی و حقوقی"،" مهارت های ارتباطی"و" توسعه حرفه ای مداوم"شناسایی شده است. نتیجه گیری: توانایی های هوش مصنوعی در آموزش به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته است. برای ادغام موثر هوش مصنوعی در آموزش، دانش فنی و آموزشی ویژه معلمان هوش مصنوعی ضروری است .علاوه بر این، به دلیل مسائل اخلاقی جدید ناشی از هوش مصنوعی، معلمان نیز باید دانش ارزیابی تصمیمات مبتنی بر هوش مصنوعی را داشته باشند. هیچ یک از مطالعات قبلی تاکنون دانش معلم را برای استفاده آموزشی و اخلاقی از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی بررسی نکرده است. با در نظر گرفتن این شکاف، ضمن به روز رسانی TPACK معلمان برای تعامل با هوش مصنوعی، به جنبه های اخلاقی نیز پرداخته شد.