ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
۲۱.

نقش میانجی گری سلامت روان در ارتباط بین کمال گرایی و اضطراب والدین با خودکارامدی فرزندان خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال گرایی اضطراب سلامت روان خودکارامدی خانواده های نظامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۷
هدف: خودکارآمدی ب ه قضاوت افراد درباره توانایی آنها درانجام یک کاریا انطباق بایک موقعیت خاص مربوط اس ت.داشتن نظم درخانوادههای نظامی دارای ارزش است و مرز باریکی بین نظم و کمال گرایی وجود دارد،والدین کمال گرا بادرنظرگرفتن معیارهای افراطی برای فرزندانشان، که معمولا ناشی ازاضطراب آنهاست ومتناسب باتواناییها،استعداد وامکانات فرزندانشان نیست،به صورت ناخودآگاه زمینه رابرای برهم زدن سلامت روان آنها فراهم می کنند و این امرباعث کاهش خودکارآمدی آنان می شود.پژوهش صورت گرفته باهدف شناسایی نقش میانجی گری سلامت روانی دررابطه ی بین کمالگرایی و اضطراب والدین با خودکارامدی فرزندان خانواده های نظامی انجام شد. روش تحقیق: تحقیق ازنوع کاربردی است که به روش توصیفی- همبستگی انجام گرفت. روش گردآوری اطلاعات میدانی و ابزار گردآوری پرسشنامه های استانداردکمال گرایی والدین بشارت و همکاران(2011)، اضطراب کتل(1958)،سلامت عمومی(28-GHQ)،خودکارآمدی عمومی(GSE-17)شرر و مادوکس(1982)بود.جامعه آماری تحقیق شامل والدین نظامی و دانش آموزان دخترمقطع ابتدایی ساکن در شهرک های نظامی شهرتهران درسال1402بود. که با استفاده از فرمول کوکران و از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 270 نفردانش آموز و 270 نفر والدبه عنوان نمونه انتخاب شدند.جهت بررسی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر بااستفاده ازنرم افزارهایSPSS27 استفاده شد.یافته ها: باتوجه به ضریب همبستگی پیرسون رابطه منفی و معناداری بین کمال گرایی، اضطراب موقعیتی و شخصی والدین، باسلامت روان و خودکارآمدی فرزندان ( 05/0> P) وجود دارد وبین سلامت روان و خودکارآمدی نیز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد( 05/0> P). بحث: مدیریت اضطراب والدین اعم ازاضطراب موقعیتی وشخصی به طورمستقیم برسلامت روان وخودکارآمدی فرزندان موثر است. لازم است این مهم درمراکزمشاوره به ویژه مراکز مشاوره قبل ازفرزندآوری موردتوجه قرار گیرد.
۲۲.

اثربخشی روان درمانی تحلیل تابعی بر اضطراب قلب و علائم معده ای- روده ای جانبازان با سابقه مراجعه مکرر به درمانگاه – بیمارستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان درمانی تحلیل تابعی اضطراب قلب علائم معده ای - روده ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۹
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی تحلیل تابعی بر اضطراب قلب و علائم معده ای – روده ای جانبازان با سابقه مراجعه مکرر به درمانگاه - بیمارستان انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه جانبازان بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر اراک؛ با سابقه مراجعه مکرر به درمانگاه - بیمارستان جهت دریافت خدمات پزشکی در سال 1403 تشکیل دادند. در پژوهش حاضر 30 نفر با استفاده از روش غیرتصادفیِ هدفمند انتخاب و سپس به روش تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش در 12 جلسه 60 دقیقه ای با روش روان درمانی تحلیل تابعی تحت درمان قرار گرفته، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسش نامه شاخص پزشکی سلامت کرنل و پرسش نامه استاندارد اضطراب قلب استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود دارد و روان درمانی تحلیل تابعی به طور معنی داری موجب بهبود اضطراب قلب، علائم معده ای – روده ای شده است (P<0/01). بر اساس یافته های پژوهش حاضر، روان درمانی تحلیل تابعی، بر بهبود اضطراب قلب و علائم معده ای – روده ای جانبازان با سابقه مراجعه مکرر به درمانگاه - بیمارستان مؤثر می باشد.
۲۳.

اصول تحول روان شناختی بر اساس حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اصل تحول روان شناختی حمکت متعالیه تحلیل محتوا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۴۳
هدف از این پژوهش، دستیابی به اصول تحول روان شناختی بر اساس حکمت متعالیه است. پژوهش حاضر با روش کیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد؛ همچنین داده ها از طریق مطالعه و فیش برداری از کتب، مقالات و نیز استفاده از کتابخانه های الکترونیک جمع آوری و طبقه بندی گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که بر اساس حکمت متعالیه می توان به سه دسته از اصول تحول روان شناختی دست یافت: دسته اول اصول حاکم بر روند تحول روان شناختی شامل تدریجی بودن، مراتبی بودن، سیر از ساده به پیچیده، پیوستگی، تفاوت در آغاز و امتداد، وابستگی به بدن، نقش مخاطرات، الگومندی و قابل پیش بینی، دارای ابعاد متنوع؛ دسته دوم اصول حاکم بر جهات تحول روان شناختی شامل مبدأ و مقصدی الهی، کمال محوری و همبستگی منفی با تحول بدنی؛ دسته سوم اصول حاکم بر میزان تحول روان شناختی شامل وجود تفاوت های فردی و اختلاف سرعت میزان تحول در مراتب مختلف. پذیرش اصول تحول روان شناختی مبتنی بر حکمت متعالیه، علاوه بر تغیی ر در نوع نگاه پژوهشگر به تحول انسانی، روش و من ابع مطالع اتی وی را در پ ژوهش ه ای تحولی دگرگون ساخته به تبع آن گستره، اهداف و روش دانش روان شناسی تحولی نیز در قلمروه ای گون اگون مت أثر خواهد کرد.
۲۴.

Predicting burnout based on work-family conflict with the mediation of perceived social support and psychological capital

کلیدواژه‌ها: Burnout Psychological Capital Social support work-family conflict

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۰
The present study aimed to predict job burnout in employed men and women based on work-family conflict mediated by perceived social support and psychological capital. This study is applied in terms of its purpose and descriptive in terms of its method and is of the correlation type. The statistical population of this study consists of all men and women employed in governmental and non-governmental offices and organizations in Tehran in the spring of 2024, of which 237 people were selected through available sampling. The research tools included the Job Burnout Questionnaire by Maslach et al. (2001), Multidimensional Measure of Work–Family Conflict by Carlson et al. (2000), Multidimensional Scale of Perceived Social Support by Zimet et al. (1990), and the Psychological Capital Questionnaire by Luthans et al. (2007). The structural model fit was examined using structural equation modeling and SPSS and AMOS software. The results showed that burnout in employed women and men is predicted based on work-family conflict (P=0.001, β=0.500). Burnout in employed women and men is predicted based on work-family conflict with the mediation of perceived social support (P=0.001, Z=5.33). Burnout in employed women and men is predicted based on work-family conflict with the mediation of psychological capital (P=0.001, Z=5.07).
۲۵.

تدوین مدل تعهد دینی بر اساس سبک دلبستگی به خدا با نقش میانجی تصویر ذهنی از خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصویر ذهنی از خدا تعهد مذهبی سبک دلبستگی به خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۲۱
تعهد مذهبی بیان می کند یک فرد تا چه اندازه درگیر با امور و مفاهیم مذهبی است یا به عبارت دیگر فردی با تعهد مذهبی بالا در زندگی و امور روزمره خود به دین پایبند است. یکی از مهم ترین مواردی که می توان بر ارتباط های انسان همچون با خدا اثر بگذارد، سبک دلبستگی است. دلبستگی از نظر بالبی ، پیوند عاطفی پایداری می باشد که ویژگی آن گرایش به جستجو و حفظ مجاورت به شخص خاص به ویژهبه ویژه در زمان استرس می باشد، پاتریک با مفهوم سبک دلبستگی به خدا بر این باور بود که تفاوت های فردی سبک های دلبستگی بزرگسال و تاریخچه دلبستگی دوران کودکی در یک نقطه زمانی با تفاوت های فردی عقاید مذهبی و الگوهای روان شناختی از خدا هماهنگ هستند؛ از این رو بین ادراک دلبستگی دوران کودکی و اعتقادات انسان به خدا نیز رابطه وجود دارد. از نظر پاتریک زمانی که شخص درمانده است، همان ارتباطی را با خدا برقرار می کند که در خلال کودکی با والدین خود داشته است و سبک های دلبستگی به والد احتمالاً پایه شکل گیری ارتباط با خدا می شود، انواع سبک های دلبستگی به خدا عبارت اند از: دلبستگی ایمن به خدا، دلبستگی اضطرابی به خدا و دلبستگی اجتنابی به خدا. لارنس تصور از خدا را مفهومی شناختی از خداوند تعریف می کند که برداشتی شهودی از خدا است و از راه مجموعه ای از یادآوری ها، تداعی های مرتبط با آن و تجربه ها مشخص می شود. بر اساس پیشینه نظری و عملی پژوهش تصویر خدا متغیری شناخته می شود که هم با تعهد دینی و هم با سبک دلبستگی به خدا در ارتباط است و می توان آن را به عنوان یک متعیر میانجی در نظر گرفت نظر به این آنکه این روابط در قالب یک مدل ساختاری بررسی نشده اند، هدف این پژوهش تدوین مدل تعهد دینی بر سبک دلبستگی به خدا با نقش میانجی تصویر ذهنی خدا. روش: پژوهش حاضر نظری و از نوع بنیادی و داده های مورداستفاده کمّی است. طرح پژوهش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی مدل معادلات ساختاری است، می باشد. جامعه این پژوهش شامل دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی نیم سال دوم 1403-1402 دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام بود که انتخاب نمونه به روش تصادفی خوشه ای انجام شد و داده ها با استفاده از مقیاس مقیاس تعهد مذهبی، مقیاس سبک دلبستگی به خدا و مقیاس تصویر ذهنی از خدا جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-29 انجام شد. نتایج: نتایج نشان داد که مدل از شاخصه های برازش مطلوب برخوردار است و پس از برازش مدل نتایج نشان داد سبک دلبستگی اجتنابی به خدا با تعهد دینی رابطه مستقیم و منفی دارد، دلبستگی ایمن به خدا با تصویر مثبت رابطه مستقیم و مثبت دارد. دلبستگی اجتنابی به خدا با تصویر مثبت رابطه مستقیم و منفی دارد، دلبستگی دوسوگرا به خدا با تصویر مثبت از خدا رابطه مستقیم و منفی دارد، سبک دلبستگی ایمن با نقش میانجی تصویر مثبت از خدا با تعهد دینی رابطه غیرمستقیم و مثبت دارد. سبک دلبستگی دوسوگرا به خدا با نقش میانجی تصویر مثبت از خدا با تعهد دینی رابطه غیرمستقیم و منفی دارد، سبک دلبستگی اجتنابی با نقش میانجی تصویر منفی از خدا با تعهد دینی رابطه غیرمستقیم و منفی دارد. بحث: افراد ایمن در پرتو ایمنی و آرامش کسب شده از وجود خداوند فرصتی برای پرداختن به سطوح عالی نیازها می یابند؛ یعنی آنچه مازلو آن را خود شکوفایی می نامد ؛ مردم تمایل ذاتی به تبدیل شدن به خود واقعی شان دارند، یعنی تمام آنچه که می توانند باشندبرای دستیابی به این اهداف نهایی، تعدادی از نیازهای اساسی دیگر مانند نیاز به غذا، ایمنی، عشق و عزت نفس باید برآورده شود که خلاصه و عصاره آن در معنویت براساس علم وحی است که و ابزار مهم ایستادگی در مسیر سخت و پرچالش زندگی (انشقاق، 6) را مفهوم ایمان (عصر، 3) می داند که ایمان از معنای لغوی تصدیق و اعتقاد قلبی به کسی یاچیزی است و از معنای اصطلاحی آن، اعتقاد و تصدیق قلبی به خدا است. افرادی با دلبستگی اجتنابی به خدا دلیل نگاه منفی به خود و خدا، با ترس از صمیمیت در پی ردّ ارتباطات نزدیک می باشند این افراد گاها نگاه خرافی به مذهب دارند و آن را مانع زندگی و آزادی خود می دانند،؛ بنابراین با دیدی منفی از خود و خدا، رابطه ای سرد و فاصله فاصله دار ایجاد می کنند که در نتیجه منجر به اجتناب از خدا می شود. پیلاگ و همکاران (2016) نیز توضیح می دهند که در افراد نا ایمن مضطرب در جست و جوی مداوم صمیمت در رابطه با خدا همراه با اضطراب زیاد و تنش های فراوانی است؛ از این رو لذا افراد مضطرب برای این که از علاقه خدا اطمینان داشته باشند و نیز به علت ترس از طرد شدن، دوست دارند در روابط نزدیک کنترل شوند و کنترل را نشانه دوست داشتن می دانند که البته این احساس با خشم و اضطراب همراه است،. این افراد اعمال مذهبی را در جهت ترس از دست دادن خدا و یا ترس از مجازات الهی انجام می دهند. یکی از مهم ترین محدودیت های پژوهش ها با موضوع دینداری در ایران نبودن ابزارهای بومی مطابق با فرهنگ ایران و اسلامی است. منحصر بودن نمونه حاضر به دانشجویان ساکن تهران و میانگین سنی جوانی از محدودیت های این پژوهش است که نتایج حاصله را بایستی با احتیاط به گروه های مختلف و شهرهای دیگر تعمیم داد.  در پایان پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری با مقیاس های متنوع و نمونه های مختلف انجام پذیرد تا بتوان به چنین یافته هایی عمومیت بخشید. تقدیر و مشارکت نویسندگان: نویسندگان ابتدا شکرگزار خداوند و سپس تمام افرادی که در این پژوهش همراه بوده اند کمال قدردانی و تشکر را دارم. نویسنده اول مسئولیت طراحی، جمع آوری داده ها و تحلیل را انجام داده است و دارند نویسنده دوم مسئولیت هدایت فرایند کلی پژوهش را برعهده داشت و نویسنده سوم مسئولیت نظارت بر ابعاد مذهبی پژوهش را داشته است.  تضاد منافع و تأمین مالی: نویسندگان اعلام کرده اند که هیچ تضاد منافع در این مقاله وجود ندارد و کلیه هزینه های پژوهش توسط نویسندگان تأمین شده است.
۲۶.

چالش های آینده جنگ شناختی و ارائۀ راهبردهای دفاعی برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنگ شناختی علوم شناختی امنیت ملی هوش مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۱۵
با رشد فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و تأثیر روزافزون رسانه های اجتماعی بر افکار عمومی، جنگ شناختی به ابزاری قوی برای تغییر در اذهان، نگرش ها و رفتارهای جمعی تبدیل شده است. درحقیقت این نوع جنگ به معنای استفاده از اطلاعات، روایت ها و روایت سازی ها برای شکل دهی به افکار عمومی، تغییر رفتار و تضعیف هویت اجتماعی و سیاسی دشمن است و بر خلاف جنگ های سنتی که تمرکز بر روی اقدامات فیزیکی و نظامی دارند، بیشتر به نهادهای اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی فرد و جامعه حمله می کند و از ابزارهای دیجیتال و رسانه های اجتماعی بهره می برد. بنابراین باتوجه به اینکه، جنگ شناختی چالش های متعددی را بر جنبه های مختلف امنیت ملی، انسجام اجتماعی و هویت فرهنگی کشور هدف، ایجاد می کتد، شناخت این چالش ها و ارائه راهبردهای دفاعی برای مقابله با آنها ضرورت دارد. از اینرو در این پژوهش درصدد هستیم مبتنی بر روش اسنادی به این پرسش پاسخ دهیم که جنگ شناختی چه چالش هایی را در آینده برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد خواهد کرد و چه راهبردهایی به منظور مقابله با این چالش ها باید اتخاذ گردد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که بواسطه افزایش نفوذ رسانه های اجتماعی، ظهورتکنولوژی های نوین، تأثیرات جهانی سازی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی، جنگ شناختی در آینده چالش های متعددی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد خواهد کرد و راهبردهایی نظیر تقویت سواد رسانه ای، استفاده از فناوری های نوین برای مقابله با اطلاعات نادرست و همچنین تأکید بر هویت ملی و فرهنگی می تواند در مقابله با این چالش ها موثر باشد.
۲۷.

الگوی روابط ساختاری رفتارهای خود آسیب رسان و گرایش به خودکشی بر اساس صفات تاریک شخصیت: نقش میانجی عواطف خودآگاه در سربازان نیروی دریایی ارتش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتاری خود آسیب رسان گرایش به خودکشی صفات تاریک شخصیت عواطف خودآگاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۲
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی روابط ساختاری رفتارهای خود آسیب رسان و گرایش به خودکشی بر اساس صفات تاریک شخصیت: نقش میانجی عواطف خودآگاه در سربازان نیروی دریایی ارتش، بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی سربازان نیروی دریایی ارتش که در سال 1403-1402 مشغول به گذراندن دوران خدمت سربازی خود بودند؛ از بین این جامعه، 228 سرباز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه، رفتارهای خود آسیب رسان (کلونسکی و گلن، 2009)، گرایش به خودکشی(اورباخ و همکاران، 1981)، صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر،2010) و عاطفه خودآگاه (تانگنی و همکاران،2002)، جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS و با روش آماری همبستگی و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها نشان داد، اثر مستقیم صفت خودشیفتگی بر رفتارهای خود آسیب رسان و صفت ماکیاولگرایی بر گرایش به خودکشی و مسیر مستقیم احساس گناه بر رفتارهای خود آسیب رسان و احساس شرم بر گرایش به خودکشی و همچنین، مسیر مستقیم صفت ماکیاولگرایی بر احساس گناه و صفت سایکوپاتی بر احساس شرم و گناه معنی دار است (05/0>P)؛ اما، مسیر مستقیم صفت خودشیفتگی بر احساس شرم معنی دار نیست (05/0P>). علاوه براین، نقش میانجی احساس گناه از مسیر صفت ماکیاولگرایی و صفت سایکوپاتی به رفتارهای خود آسیب رسان و نقش میانجی احساس شرم از مسیر صفت سایکوپاتی و صفت خودشیفتگی به گرایش به خودکشی معنی دار است (05/0>P). باتوجه به یافته ها، اتخاذ تدابیری جدی به منظور ارزیابی روان شناختی منظم و شناسایی زودهنگام صفات تاریک شخصیت و پیاده سازی برنامه های پیشگیرانه و درمانی مؤثر، باهدف مدیریت عواطفی مانند شرم و گناه توسط سربازان، احساس می شود.
۲۸.

مدل یابی نگرش خوردن براساس کمال گرایی و نارضایتی از بدن با نقش واسطه ای اضطراب در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب کمال گرایی نارضایتی از بدن نگرش خوردن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۳
مقدمه: ورود به دانشگاه یک مرحله رشدی حیاتی است که می تواند دانشجویان را نسبت به نگرش های خوردن آشفته و اختلالات خوردن آسیب پذیر کند. ازاین رو، هدف این مطالعه بررسی رابطه کمال گرایی و نارضایتی از بدن با نگرش خوردن با نقش واسطه ای اضطراب در دانشجویان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان ۱۹ تا ۲۴ سال مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی بود که در نیمسال اول سال تحصیلی ۱۴۰۲ مشغول به تحصیل بودند که از این بین، ۴۷۸ نفر با روش تصادفی از نوع خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های نگرش خوردن (EAT-26)، اضطراب بک (BAI)، شکل بدن (BSQ) و مقیاس کمال گرایی (FMPS) مورداستفاده قرار گرفت. داده ها با نرم افزارهای SPSS-26 و Amos-24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر کمال گرایی (01/0> p و ۴۶/۰=β)، نارضایتی از بدن (01/0> p و ۳۶/۰=β) و اضطراب (01/0< p و ۱۳/۰=β) بر نگرش خوردن، مثبت و معنی دار است. علاوه برآن، کمال گرایی (01/0> p و ۳۳/۰=β) و نارضایتی از بدن (01/0> p و ۳۸/۰=β) بر اضطراب و همچنین کمال گرایی (۰۱/۰> p و ۲۱/۰=β) بر نارضایتی از بدن، اثر مثبت و معنی دار دارند. نتیجه گیری: اضطراب در رابطه کمال گرایی و نارضایتی از بدن با نگرش خوردن در دانشجویان، نقش واسطه ای ایفا می کند. آگاهی از این نتایج در تدوین راهبردهای پیشگیرانه و مداخلات درمانی مناسب اهمیت زیادی دارد.
۲۹.

Mediating Role of Organizational Envy in the Relationship between Quality of Work Life, Job Burnout, and Organizational Productivity among employees at Zahedan University of Medical Sciences

کلیدواژه‌ها: Organizational envy Quality of work life Job Burnout organizational productivity Burnout

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۸
This study aimed to investigate the mediating role of organizational envy in the relationship between quality of work life, job burnout, and organizational productivity among employees at Zahedan University of Medical Sciences. A descriptive-correlational design was employed using structural equation modeling (SEM). A total of 165 employees were selected through convenience sampling. Data were collected using validated questionnaires: the Organizational Envy Questionnaire (Valizadeh & Azarbayejani, 2009), the Job Burnout Questionnaire (Reis & Xanthopoulou, 2015), the Quality of Work Life Questionnaire (Lopez et al., 2007), and the Organizational Productivity Questionnaire (Hersey & Goldsmith, 2002). Data were analyzed using Smart PLS–4 software, incorporating Pearson correlation, reliability and validity tests (Cronbach’s alpha, composite reliability, AVE, HTMT), and bootstrapping for mediation analysis. Organizational envy showed significant negative correlations with organizational productivity ( r = -0.43, p < 0.01) and quality of work life ( r = -0.18, p < 0.05), but was not significantly related to job burnout. Quality of work life significantly predicted reduced burnout ( β = -0.417, p < 0.001), lower envy ( β = -0.252, p < 0.05), and increased productivity (β = 0.299, p = 0.001). Organizational envy significantly reduced productivity ( β = -0.384, p < 0.001), yet it did not mediate the relationship between quality of work life and either burnout or productivity. Based on the findings, enhancing the quality of work life directly contributed to reducing job burnout and increasing organizational productivity, underscoring its strategic importance in human resource development.
۳۰.

The mediating role of ambiguity intolerance and worry in the relationship between resilience and fatigue compassion in the nurses

کلیدواژه‌ها: ambiguity tolerance Compassion fatigue nurses Resilience Worry

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۳
This study aimed to determine the mediating role of ambiguity intolerance and worry in the relationship between resilience and fatigue compassion in nurses. The research method employed a descriptive-correlational design, and the statistical population of this study consisted of all nurses working in hospitals in Tehran Province in 2024. A convenience sampling method was used to select 220 nurses from this population. The study tools were included Connor-Davidson Resilience Scale (2003), the Compassion Fatigue Inventory by Saberi et al. (2017), Penn State Worry Questionnaire by Meyer et al. (1990), and the Ambiguity Tolerance Scale-II by McLain (2009). Structural equation modeling was used to analyze the data. The results showed that worry mediates the relationship between resilience and fatigue compassion negatively and significantly (β=-0.096, P=0.001). Ambiguity intolerance mediates the relationship between resilience and fatigue compassion negatively and significantly (β=-0.050, P=0.029). Based on the results of the present study, it seems that the lack of resilience among nurses in ambiguous and worrying situations causes burnout and fatigue compassion.
۳۱.

بررسی نقش دلبستگی به خدا در نشانه های افسردگی، اضطراب و استرس بیماران فشار خون(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی به خدا افسردگی اضطراب استرس فشار خون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۴۸
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دلبستگی به خدا در نشانه های افسردگی، اضطراب و استرس بیماران فشار خون انجام گرفته است. این پژوهش زیردسته تحقیقات کمّی است که از نظر هدف بنیادی و از نظر روش گردآوری یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل تمام بیماران فشار خون شهرستان خوی در بهار سال 1401 که توسط پزشک متخصص تشخیص این بیماری را گرفته بودند، می باشد. حجم نمونه شامل 150 نفر می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس از افرادی که به مطب پزشکان متخصص مراجعه می کنند و تشخیص این بیماری را دارند، انتخاب شدند و افراد به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. برای گردآوری داده ها، از پرسش نامه دلبستگی به خدا رووات و کرک پاتریک و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین دلبستگی به خدا با افسردگی، اضطراب و استرس بیماران فشار خون ارتباط معناداری وجود دارد (05/p <0). دلبستگی به خدا با ایجاد امید و هدفمندی و کاهش تنش باعث می شود فرد اضطراب و استرس کمتری را تجربه کرده و احتمال ایجاد افسردگی در افراد کمتر گردد.
۳۲.

The Mediating Role of Psychological Resilience in the Relationship Between Job Burnout Dimensions with Job Satisfaction and Organizational Commitment

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Job Burnout Resilience Organizational commitment Job satisfaction teachers

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۲۵
The purpose of this research was to examine the mediating role of psychological resilience in the relationship between dimensions of job burnout with organizational commitment and job satisfaction among teachers. This research was descriptive and correlational in nature. The statistical population included all teachers in District 2 of Zahedan city in 2025, from which 223 individuals (144 women and 79 men) were selected through Stratified random sampling. To collect data, the Maslash (1985) burnout questionnaire, Smith et al.'s (1969) job satisfaction questionnaire, Allen and Meyer's(1991) organizational commitment questionnaire, and Connor and Davidson's(2003) resilience questionnaire were used. For data analysis, SPSS-26 software (for descriptive statistics and Pearson correlation coefficient) and Smart PLS-4 (for path analysis ) were used. Results showed that there is a negative and significant relationship between dimensions of job burnout (emotional exhaustion and depersonalization) with psychological resilience, organizational commitment, and job satisfaction, while personal accomplishment has a positive and significant relationship with these variables. Path analysis indicated that psychological resilience plays a significant mediating role in the relationship between dimensions of job burnout (personal accomplishment, depersonalization, and emotional exhaustion) and job satisfaction, but does not have a significant mediating role in the relationship between these dimensions and organizational commitment. The research model was able to explain 68 percent of the variance in job satisfaction, 46 percent of the variance in organizational commitment, and 46 percent of the variance in psychological resilience.
۳۳.

Prediction of suicidal thoughts based on early maladaptive schemas with the mediation of emotion regulation difficulty in teachers

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Difficulty in emotion regulation early maladaptive schemas Suicidal ideation teachers

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۹
The present study aimed to determine the fit of the predictive model of suicidal ideation based on early maladaptive schemas mediated by difficulty in emotion regulation in teachers. This study is an applied study in terms of its purpose and a descriptive correlational study in terms of its method, which was conducted using structural equation modeling. The statistical population consists of all teachers working in schools in Tehran during the spring of 2025, from which 320 people were selected using the available sampling method. The research instruments included the Beck Scale for Suicide Ideation (1979); the Emotion Regulation Difficulties Scale by Gratz & Roemer (2004) and the Young Schema Questionnaire-short form (1998). Data analysis was performed using structural equation modeling. The results showed that the predictive model of suicidal ideation based on early maladaptive schemas mediated by difficulty in emotion regulation in teachers fits the collected data. Suicidal ideation is predicted based on early maladaptive schemas in teachers (P=0.001, β=0.400). Suicidal ideation is predicted based on difficulty in emotion regulation in teachers (P=0.001, β=0.378).  
۳۴.

مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی و رفتار درمانی گروهی دیالکتیک بر سبک زندگی و پیروی از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقعیت درمانی رفتار درمانی دیالکتیک سبک زندگی پیروی از درمان زنان مبتلا به دیابت نوع دو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۴
مقدمه: مطالعات متعددی در زمینه اثربخشی واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی انجام شده است. اما مطالعاتی که به مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو مغفول مانده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری به مدت دو ماه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به یک کلینیک تخصصی دیابت در شهر شیراز (1403) بودند. که تعداد 45نفر ( 15 نفر در گروه آموزشی واقعیت درمانی، 15 نفر در گروه آموزشی رفتار درمانی دیالکتیکی و 15 نفر در گروه کنترل) به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبک زندگی (لالی و همکاران، 1391)، پرسشنامه تبعیت از درمان (مدانلو، 1392)، استفاده شد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بین واقعیت درمانی  و رفتار درمانی دیالکتیکی با گروه کنترل در سبک زندگی و تبعیت از درماندر زنان مبتلا به دیابت نوع دو تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P) اما تفاوت میانگین حاکی از آن است که واقعیت درمانی نسبت به رفتار درمانی دیالکتیکی منجر به بهبود سبک زندگی و تبعیت از درمان شد اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری کرد هم واقعیت درمانی و هم رفتار درمانی دیالکتیکی را به عنوان یک روش درمانی کارآمد جهت بهبود سبک زندگی و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به دیابت نوع دو پیشنهاد داد.
۳۵.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر تنظیم شناختی و بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلابه اختلال کندن مو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال کندن مو استرس تنظیم شناختی هیجان ذهن آگاهی شناخت درمانی مبتنی کیفیت زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی و بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلابه اختلال کندن مو انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی حاضر، با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری ۴ماهه با گروه کنترل، روی ۳۰ زن مبتلا به اختلال کندن مو مراجعه کننده به مراکز مشاوره درود (سه ماهه آخر ۱۴۰۲) که تشخیص موکنی بر اساس DSM-5 توسط دو روانشناس بالینی دریافت کرده بودند، انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اختلال کندن مو محققان بیمارستان عمومی ماساچوست (1980)، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1990)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) بود. افراد به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی با استفاده از نرم افزار اختصاص تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش هشت جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی طبق پروتکل سگال و همکاران (2013) دریافت کرد، درحالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر در SPSS26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلابه اختلال کندن مو به طور معناداری مؤثر است (۱/۰>p). نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر  ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش مؤثر برای بهبود تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلابه اختلال کندن مو مورد استفاده قرار گیرد.
۳۶.

مدل انعطاف پذیری خانواده بر اساس آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: انعطاف پذیری انعطاف پذیری خانواده مدل قطب روان شناسی اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۶۳
پژوهش کنونی با هدف طراحی مدل انعطاف پذیری خانواده بر اساس آیات و روایات انجام شد. روش پژوهش تحلیل کیفی محتوای متون دینی بود. منابع پژوهش قرآن کریم، تفاسیر، روایات و نمونه پژوهش، شامل گزاره های توصیفی و تبیینی مرتبط با حوزه معنایی انعطاف پذیری خانواده در آیات و روایات بود، که به شکل هدفمند انتخاب شد. پس از استخراج محتوای مرتبط با انعطاف پذیری خانواده در فرایند تحلیل داده ها، در قالب چهار مؤلفه، چهار حیطه، دو قطب و دو بعد کدگذاری و در نهایت در قالب یک مدل صورت بندی شد؛ سپس برای بررسی روایی محتوایی مدل انعطاف پذیری خانواده، از شاخص روایی محتوایی (CVI) و ضریب نسبی روایی محتوایی (CVR) استفاده شد و به 25 کارشناس ارجاع گردید. یافته ها نشان داد مدل انعطاف پذیری خانواده: الف) انعطاف پذیری خانواده بر اساس آیات و روایات، دارای چهار مؤلفه، دو بعد، دو قطب و چهار حیطه می باشد و قدرت تشخیص چهار نوع سیستم خانوادگی را دارد؛ ب) مؤلفه ها عبارت اند از: نرمی، آسان گیری، همراهی و موافقت؛ ج) دو بعد عبارت اند از: 1. بعد امور عرفی و شرعی غیرالزامی و 2. بعد شرعی الزامی؛ د) دو قطب عبارت اند از: 1. خانواده انعطاف پذیر انعطاف ناپذیر و 2. خانواده مقاوم سازش کار؛ ه .) حیطه ها عبارت اند از: 1. مدیریت و رهبری؛ 2. نقش ها؛ 3. قوانین؛ 4. گفت وگوها و مذاکرات؛ ه .) چهار نوع سیستم خانوادگی عبارت اند از: 1. خانواده انعطاف پذیر مقاوم؛ 2. خانواده انعطاف پذیر سازش کار؛ 3. خانواده انعطاف ناپذیر مقاوم؛ 4. خانواده انعطاف ناپذیر سازش کار.
۳۷.

اثربخشی پروتکل مداخله ای مبتنی بر درمان چند بعدی معنوی در کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت اختلال شخصیت خودشیفته: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال شخصیت خودشیفته معنوی درمانی چند بعدی عملکرد شخصیت هویت معنوی مطالعه موردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۳۱
مقدمه و اهداف: اختلال شخصیت خودشیفته الگوی فراگیر خودبزرگ بینی، نیاز به تحسین و عدم همدلی است که در اوایل بزرگسالی ایجاد می شود و در زمینه های مختلف وجود دارد. وجود ویژگی هایی چون حرمت خود متغیر و آسیب پذیر همراه با تلاش برای تنظیم آن از راه تأییدخواهی و بزرگ منشی، رفتارها و نگرش های متکبرانه و تحقیرکننده، نیاز بیش از حد به تحسین، احساس محق بودن و حساسیت زیاد به انتقاد، باعث اختلال در کارکردهای شخصیت آنها یعنی هویت، خودراهبری، همدلی و صمیمیت می شود. هدف آنها در تعامل با دیگران محافظت از حرمت خود شکننده است؛ ازاین رو کارهایی انجام می دهند که سردی و بیزاری دیگران را به دنبال خواهد داشت. اختلال شخصیت خودشیفته ماهیتی مزمن و مقاوم به درمان دارد و با ایجاد آسیب های عملکردی فردی - اجتماعی و آشفتگی ارتباط های عاطفی و خانوادگی و کیفیت نامناسب زندگی، هزینه های نامحسوسی به سیستم درمانی تحمیل می کند که برای رفع آنها دستیابی به روش های کارآمد ضروری است. با توجه به اهمیت سهم معنویت در درمان این اختلال، و ماهیت متأثر از فرهنگ آن، توجه به مسائل فرهنگی - مذهبی در درمان لازم است. مداخله های معنوی با ایجاد شناخت واقعی فرد از خود، خدا و دیگران و تبدیل خودخداپنداری به خداپنداشت باعث احساس ارزشمندی فرد و فاصله گرفتن از ویژگی های خودشیفتگی می شوند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی پروتکل مداخله ای مبتنی بر درمان چندبعدی معنوی که یک شیوه مداخله مطابق با فرهنگ و توجه به بعد اصیل معنوی انسان است، بر کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته انجام شد. روش: در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی تک آزمودنی کلاسیک A−B−C با خط پایه چندگانه  با استفاده از آزمودنی های متفاوت و سنجش پیوسته با دوره های پیگیری استفاده شد. تعداد سه نفر از زنان مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته که در سال 1402 توسط همکاران روان درمانگر و مراکز روان درمانی ارجاع داده شده بودند، با روش نمونه گیری هدفمند براساس میارهای ورود و خروج وارد فرایند درمان شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های خودشیفتگی مرضی پینکاس (2009) (PNI) و کارکرد شخصیت جان بزرگی (1399) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل دیداری در دو سطح درون موقعیّتی و بین موقعیّتی انجام شد. در سطح درون موقعیّتی، شاخص های مرکزی میانه و میانگین طی مراحل خط پایه، مداخله و پیگیری به واسطه الگوهای ترسیم دیداری تغییر در سطح، ثبات و روند  برای هر مراجع در مورد نمرات خودشیفتگی و کارکردهای شخصیت بررسی گردید. در سطح بین موقعیّتی درصد داده های غیرهمپوش (PND) و همپوش (POD) محاسبه شد. در تحلیل نتایج از شاخص تغییر پایا، اندازه اثر یا درصد بهبودی نیز استفاده گردید. در مرحله اول، متغیرهای وابسته در چند جلسه تا رسیدن به ثبات اندازه گیری شدند. پس از ترسیم خط پایه متغیرها، روند درمان در بیست جلسه انفرادی 60-45 دقیقه ای اجرا شد و متغیرها در طول مداخله چهار بار اندازه گیری و ثبت شدند. در مرحله سوم، به منظور ثبات و پایداری اثر مداخله، هر سه مراجع در جلسات پیگیری دو هفته، یک ماهه و سه ماهه سنجش شدند. نتایج: نمرات خودشیفتگی مراجعان در مرحله مداخله و پیگیری کاهش یافت که نشان دهنده تأثیر مداخله بر نشانه های خودشیفتگی بود. شاخص درصد بهبودی کلی در پایان جلسات مداخله (50%) و پس از پیگیری (56%) و میزان شاخص تغییر پایا (بالاتر از 96/1) حاکی از آن بود که تغییر و کاهش به وجودآمده در نشانگان خودشیفتگی مراجعان از نظر آماری (در سطح 05/0) معنی دار است. درصد داده های غیرهمپوش (100%)، تأثیر بالای مداخله در کاهش نشانگان خودشیفتگی را نشان داد. در نمودار 1 تغییرات نمرات خودشیفتگی مراجعان در هر سه مرحله نشان داده شده است. نمودار 1: نمرات خودشیفتگی مراجعان در مقیاس خودشیفتگی مرضی (PNI) در مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری در مرحله مداخله کارکردهای شخصیت در هر سه مراجع به جز صمیمیت در مراجع سوم بهبود یافت و نوع روند از خط پایه به مداخله منفی و کاهشی شد. درصد بهبودی کلی در پایان جلسات مداخله (6/50%) و پس از پیگیری (5/54%) نشان دهنده تأثیر مداخله بر کارکردهای شخصیت مراجعان بود. شاخص تغییر پایا بالاتر از 96/1 ، گویای این بود که تغییر و بهبودی به وجودآمده در روند و کارکردهای شخصیت مراجعان از نظر آماری (در سطح 05/0) معنادار است. تغییر کارکردهای شخصیت مراجعان در هر سه مرحله در نمودار 2 نشان داده شده است. درصد داده های غیرهمپوش، نشان دهنده اثربخشی بالای جلسات مداخله بر هویت و همدلی مراجع اول (100%) و اثربخشی متوسط آن بر خودراهبری و صمیمیت او (50%)، اثربخشی بالا بر همه کارکردهای شخصیت مراجع دوم (خودراهبری 75% و بقیه 100%)، و هویت، خودراهبری و همدلی (100%) مراجع سوم بود. نمودار 2: نمرات کارکردهای شخصیت مراجعان در پرسشنامه کارکرد شخصیت جان بزرگی در مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری بحث و نتیجه گیری: نتایج مداخله نشان داد که مداخله مبتنی بر درمان چندبعدی معنوی، بر کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته اثربخش بود. در این مداخله، مقابله با نیروهای ضد عقل و رفع موانع کنش وری آن، زمینه برای فاصله گرفتن از نشانگان خودشیفتگی فراهم شد. دریافت تعریفی از خداوند به عنوان حقیقت ازلی و ابدی جهان و خود به عنوان موجودی وابسته به او، سبب شکل گیری هویت معنوی در مراجعان شد که بقیه روابط و اعمال آن ها را منسجم کرد و توانستند از بی ثباتی هویت به انسجام هویت دست یابند. انسجام هویت باعث آرامش، مسئولیت پذیری و هدفمندی شد و زمینه را برای خودراهبری فراهم کرد. هشیاری به ربوبیت، با ایجاد احساس وجود یک تکیه گاه قابل اعتماد و حمایتگر، نیاز افراطی به جلب توجه و حمایت دیگران را تعدیل کرد. بهبود کارکردهای همدلی و صمیمیت را می توان به سازمان یابی هویت معنوی و ادراک واقعی دیگران (دیگری پنداشت) و درک نقاط مشترک مربوط دانست که احساس برتری را به احساس تساوی و اشتراک، تبدیل و همدلی را تقویت کرد. توجه به غایت زندگی، معناداری زندگی را پررنگ نمود و فرد به جای پرداختن به خیال پردازی های غیرواقع بینانه یا نشخوارهای فکری، توانست به زندگی واقعی فعلی بپردازد. با توجه به نتایج بدست آمده، می توان گفت روش مداخله معنوی در کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته از کارآمدی و اثربخشی لازم برخوردار است؛ درنتیجه می توان از مداخله معنوی برای مهار نشانگان خودشیفتگی استفاده کرد.
۳۸.

طرح زوج درمانی مبتنی بر الگوی خودنظم دهی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمانی خودنظم دهی عقل رویکرد اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۲۰
مقدمه: خودنظم دهی به نحوه اِعمال کنترل بر پاسخ های خود در جهت تعقیب اهداف و برآورده ساختن معیارها اشاره دارد. در نظریه شناختی اجتماعی بندورا (1991)، خودنظم دهی از طریق سه خرده کنش اصلی عمل می کند؛ این کنش ها عبارت اند از: خودنظارت گری بر رفتار فرد، عوامل مؤثر و نتایج آن؛ خودقضاوتی در مورد نسبت رفتارهای خود با معیارهای شخصی و شرایط محیطی و خودواکنشی عاطفی. کارور و شیر (2004) فرایند خودنظم دهی را در قالب نظریه کنترل سایبرنتیک به جامعه روان شناسی ارائه کردند. در قلمرو روان شناسی دین، محققان تلاش کرده اند که خودنظم دهی دینی را با بررسی تأثیرات دین بر فرایندهای خودنظم دهی نشان دهند. بررسی منابع اسلامی در قلمرو «تنظیم رفتار» نشان می دهد که منبع محوریِ فرایند تنظیم رفتار «عقل» است. پژوهش جهانگیرزاده و همکاران (1399) نشان داد که عقل دارای بیست مؤلفه است که در چهار ساحت شناختی، انگیزشی، هیجانی و اجرایی قابل سازمان دهی است. تبیین آسیب های روانی براساس مشکلات خودنظم دهی و تنظیم مداخلات درمانی بنابر صلاحیت های خودنظم دهی، محور پژوهش های مختلف بوده است. در همین راستا زوج درمانی مبتنی بر خودنظم دهی نخستین بار توسط هالفورد، ساندرز و بهرنس (2004) برای کمک به بهبود رابطه زوجین مطرح شد. با توجه به اهمیت سازه خودنظم دهی در تحقیقات روان شناختی دهه های اخیر، تأثیر دینداری بر فرایند خودنظم دهی و ورود سازه خودنظم دهی در حیطه مداخلات بالینی، محقق درصدد برآمده است براساس الگوی خودنظم دهی مبتنی بر روابط میان مؤلفه های عقل در منابع اسلامی و با الهام از مدل زوج درمانی هالفورد، یک برنامه زوج درمانی را با هدف تأثیر بر شاخص های کیفیت رابطه زناشویی طراحی کند. روش: در این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. تحلیل محتوا دربرگیرنده تحلیل درون مایه یک متن حاوی باورها، دیدگاه ها و احساسات گوینده آن می باشد و کمک می کند تا مفاهیم، اصول، نگرش ها و کلیه عناصر مطرح شده در چارچوب آن متن بررسی شود. جامعه پژوهش حاضر شامل مفاد آیات و روایات در منابع معتبر دینی براساس طبقه بندی طباطبایی (1393) می باشد. نمونه پژوهش شامل روایاتی است که درباره مفهوم «عقل» به فرایندهای خودنظم دهی اشاره دارد که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. پس از غربال روایات تکراری و مشابه، روابط میان مؤلفه ها از راه فرایند کدگذاری و در قالب مدل خودنظم دهی استخراج شد. سپس در چارچوب این مدل و با الهام از ساختار زوج درمانی مبتنی بر خودنظم دهی (هالفورد، 1994)، طرح «زوج درمانی مبتنی بر خودنظم دهی با رویکرد اسلامی» برای ارتقای فرایندهای سازگارانه و افزایش رضایت زناشویی تدوین گردید. درنهایت روایی طرح زوج درمانی در محورهای ساختار، اهداف و تکنیک ها از سوی پنج کارشناس دارای تحصیلات عالیه در روان شناسی و علوم حوزوی ارزیابی و براساس شاخص های CVI و CVR مورد تأیید قرار گرفت. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی خودنظم دهی اسلامی دربردارنده شش روند پویای مواجهه با موقعیت، تحلیل موقعیت با تمرکز بر نقش خود بر مبنای باورها و ارزش های اسلامی، فعال سازی انگیزش های فطری متعالی، انگیختگی عاطفی، تدبیر عملی، هدایت توجه، صورت بندی عمل، و ارزیابی پسینی است. در این رویکرد، نخست، اطلاعات کافی از وضعیت خانواده جمع آوری می شود. سپس، وضعیت موجود براساس نقش خود در موقعیت مورد وارسی قرار می گیرد. این وضعیت با حقایق اساسی و معیارهای اخلاقی در اندیشه اسلامی سنجیده می شود. در ادامه، وضعیت های مطلوب خود تعریف شده و هدف گذاری معطوف به خود براساس وضعیت ایده آل در دو سطح عمل و قصد صورت می پذیرد؛ برای مثال، در سطح قصد، وضعیت ایده آل توجه به خواست الهی و رستگاری نهایی و اقتضای عملکرد اخلاقی؛ در نقطه مقابل توجه به خواسته نفس و نتایج دنیوی قرار دارد. سپس طرح های عملی خودتغییری برای تحقق وضعیت، با استفاده از سازوکارهای رایج در روندرمانی های مبتنی بر خودنظم دهی  یا روش های مطرح شده در آموزه های دینی طراحی می شود. درگیرکردن هوشیاری با امور معنوی، تصویرپردازی های دینی، مطالعه متون مقدس و اخلاقی، تعدیل شناختی از راه تفسیرهای دینی، نمونه ای از روش هایی است که می تواند فرایند خودنظم دهی را براساس آموزه های دینی غنا بخشد. در آخرین مرحله، تأثیر روش های خودتغییری ارزیابی می شود. این ارزیابی می تواند به تغییراتی در نحوه فعال سازی الگوهای رفتاری، طرح های اجرایی و حتی اهداف تعیین شده بینجامد. در نهایت، روایی ساختار، اهداف و تکنیک های درمانی از سوی کارشناسان ارزیابی و براساس شاخص های CVI و CVR تأیید شد. بحث و نتیجه گیری: شباهت های مدل فرایند سایبرنتیک خودنظم دهی (کارور و شیر، 2011) و مدل فرایندی تنظیم هیجان (گراس و تامپسون، 2007) با الگوی خودنظم دهی در منابع اسلامی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد: تأکید بر بعد عقلانی انسان؛ تأکید بر نقش خودآگاهی و خودنظارتی؛ تأکید بر نقش اهداف و ارزش ها در فرایند تنظیم؛ تأکید بر فرایندهای پیشاعمل یا «فرایندهای تدبیری»؛ تأکید بر فرایندهای پساعمل یا «تجربه اندوزی». ویژگی های الگوی اسلامی را نیز می توان در موارد زیر خلاصه کرد:  ورود باورها و انگیزش های متعالی در هدایت فرایند خودنظم دهی؛ گسترش مفهوم عقلانیت به عقلانیت دینی؛  هدایت فرایند تفکر به کاستی های انسان در مسیر سعادت؛ ورود مفاهیم دینی خاص به فرایند خودتنظیمی، همچون تسلط بر نفس، مخالفت با هواهای نفسانی و قصد قربت. هدف کلی درمان در رویکرد اسلامی، تنظیم فرایندهای روانی براساس معیارهای دینی است؛ اهداف جزئی درمان نیز گسترش تفکر منطقی، خداباورانه، معادباورانه و فضیلت اندیش؛ اعتلای انگیزش های معنوی و اخلاقی؛ تحول احساسات ابتدائی و انفعالی به احساسات متعالی و ارتقای توان خودنظم دهی و مهارت های اجرایی در روابط همسران می باشد. برنامه زوج درمانی مبتنی بر رویکرداسلامی با حفظ ساختار زوج درمانی خودنظم دهی (هالفورد، 2004)، فرایندهای شناختی اجرایی را در راستای ارزش های مبتنی بر آموزه های اسلامی هدایت می کند و در این راستا از تکنیک های برآمده از متون دینی نیز استفاده می نماید. این الگوی زوج درمانی با برجسته ساختن جایگاه خودتغییری، مسئولیت شخصی و آزادی عمل افراد در تنظیم کنش های روانی و نیز افزودن عناصر معنوی و اخلاقی در سطح ملاک های ارزیابی، هدف گذاری و تکنیک های مداخله، به درمان های وجودگرا یا معنوی از نوع دینی آن نزدیک می شود. تقدیر و تشکر: از جناب آقای دکتر فتحی آشتیانی و سرکار خانم دکتر فرشته موتابی که در تدوین مبانی نظری و تنظیم طرح مداخله، نویسنده را یاری کردند، سپاسگزارم. تعارض منافع: بدین وسیله اعلام می گردد که در رابطه با مقاله ارائه شده به طورکامل از قواعد اخلاق نشر تبعیت کرده و از هرگونه سرقت ادبی، سوءرفتار، جعل داده ها و ارسال و انتشار دوگانه پرهیز نموده ام و منافعی تجاری در این راستا وجود ندارد و در قبال ارائه اثر خود وجهی دریافت ننموده ام.
۳۹.

بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی بر کاهش اضطراب و نگرانی دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروه درمانی معنویت اضطراب نگرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۵
مقدمه و هدف: اختلال اضطراب فراگیر از شایع ترین اختلالات اضطرابی و فرایندهای اصلی آن انعکاس فرایندهای بنیادین همه اختلالات اضطرابی است (ولز،  2013). اضطراب، نگرانی یا علائم فیزیکی سبب اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی می شود، رنج و عذاب درون ذهنی برای فرد ایجاد و حوزه های مهم زندگی فرد را مختل می کند. نتایج تحقیقات بیانگر این است که در دانشجویان، شیوع اختلال اضطراب فراگیر بیش از سایر اختلالات اضطرابی است و دانشجویان دختر نسبت به دانشجویان پسر به احتمال بیشتری این اختلال را نشان خواهند داد (رشتبری و همکاران، 1398). از بین همه اختلالات اضطرابی، اضطراب فراگیر اختلالی است که اثربخشی درمانی کمتری دارد (نیومن و فیشر،  2013). یکی از مهم ترین دلایل در عدم توفیق رویکردهای درمانی، توجه نداشتن به زمینه های فرهنگی، باورها و ارزش های درون فرهنگی است؛ بدین علت که روان درمانی و کارآیی آن به میزان هماهنگی با زمینه های فرهنگی و اعتقادی افراد تحت درمان بستگی دارد (لوونتال،  2006). امروزه موج تازه ای از مطالعات، متوجه بررسی تأثیر درمان های معنوی بر کاهش فشارهای روانی شده است (کوئینگ،  2012). تحقیقات فراوانی درباره اثربخشی درمان های معنوی در حیطه سلامت روان و کاهش فشارهای روانی انجام شده است؛ اما تحقیقات اندکی در مورد تأثیر مداخلات مبتنی بر معنویت بر اختلال اضطراب فراگیر انجام شده است. با توجه به نقش گسترده معنویت و مذهب بر سلامت روان و کاهش اضطراب و همچنین نقش پررنگ مذهب در کشور ما پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی بر کاهش علائم اضطراب و نگرانی در دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: این پژوهش از نوع طرح های آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 1395-1394 بود. در این پژوهش به شیوه نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 712 نفر از دانشجویان دانشگاه لرستان پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر را تکمیل کردند، سپس با توجه به نقطه برش پرسشنامه و  مصاحبه بالینی 34 نفر دانشجو مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب شدند. از پرسشنامه های اضطراب بک و نگرانی پنسیلوانیا برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روش اجرا نیز به این صورت بود که پس از مراحل تشخیص و نمونه گیری برای دانشجویان دارای شرایط لازم، جلسه معارفه ای برگزار و رضایت آنها برای شرکت در جلسات مداخله و همکاری در پژوهش جلب شد. سپس اعضای منتخب به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و پیش آزمون بر روی آنها اجرا شد. در مرحله بعدی دانشجویان گروه آزمایش در برنامه گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی کوپانی (1393) شرکت کردند. این برنامه از راه مشورت با اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی و منابع معتبر به منظور کاربرد برای اختلالات اضطرابی تهیه شده بود که در هشت جلسه دوساعته به صورت هفتگی و مدت دوماه در روزهای تعیین شده برگزار شد. در جلسات آموزشی از شیوه هایی چون بحث گروهی، ارائه الگو یا سرمشق در قالب داستان هایی برخاسته از قرآن، متون دینی و ادبی و تکالیف خانگی استفاده به عمل آمد. گفتنی است پس از اجرای پس آزمون، یک دوره فشرده گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی در سه جلسه برای گروه کنترل اجرا شد. نتایج: شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس یک متغیره) با استفاده از نسخه 23 نرم افزار SPSS، مورد بررسی قرار گرفتند. پیش فرض های توزیع نرمال نمرات و همسانی واریانس-های متغیرهای وابسته که از پیش فرض های آماری استفاده از آزمون های پارامتریک است، به وسیله آزمون های کولموگروف - اسمیرنوف، لوین و آزمون M باکس با مقادیر (p > 0/05) تأیید و مفروضه همگنی رگرسیون به وسیله آزمون فرض همگنی شیب ها بررسی شد که نتایج نشان دهنده عدم معناداری اثر متقابل بود (p > 0/05)؛ ازاین رو می توان از تحلیل کوواریانس استفاده کرد. نتایج کوواریانس تک متغیری نشان داد که بین گروه ها در نمرات اضطراب در پس آزمون تفاوت معناداری مشاهده شده است (F(1,31) = 31/27 , P < 0/001)؛ به این معنا که نمرات اضطراب در پس آزمون در گروه آزمایش به طور معناداری با گروه کنترل متفاوت است که با نگاهی به میانگین ها مشخص شد که نمرات اضطراب در پس آزمون در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است پس گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی به طور معناداری اضطراب را در گروه آزمایش (در مقایسه با گروه کنترل) کاهش داده است. میزان اثربخشی درمان 50 درصد بوده است. همچنین نتایج کوواریانس تک متغیری روی نمرات پس آزمون نگرانی با کنترل نمودن پیش آزمون نشان داد که بین گروه ها در نمرات نگرانی در پس آزمون تفاوت معناداری مشاهده می شود (F(1,31) = 56/97 , P < 0/001). با نگاهی به میانگین ها مشخص شد که نمرات نگرانی در پس آزمون در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است؛ بنابراین گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی به طور معناداری نگرانی را در گروه آزمایش (در مقایسه با گروه کنترل)، کاهش داده است. میزان اثربخشی درمان 64 درصد بوده است.  بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که گروه درمانی معنوی به طور معناداری میانگین نمرات اضطراب و نگرانی این گروه از دانشجویان را کاهش داده است. در تبیین اثربخشی این شیوه درمانی می توان گفت که نخستین و شاید مهم ترین عامل، مربوط به تأثیر ویژه معنویت درمانی در بهبود نگرش و تفسیر فرد نسبت به زندگی است؛ در واقع معنویت با هدف قرار دادن باورهای فرد، ارزیابی های شناختی مهم را در فرایند مقابله تحت تأثیر قرار می دهد و به فرد کمک می کند تا وقایع منفی را به شیوه متفاوتی ارزیابی و حس قوی تری از کنترل را ایجاد کند و موجب آرامش و اطمینان خاطر وی در زندگی شود (فلاح و همکاران، 1390). از سوی دیگر، ایمان به خداوند سبب ایجاد احساس ایمنی در فرد مضطربی می-شود که برداشت منفی از تهدید و ارزیابی خطر، به ویژه در موقعیت هایی دارد که غیرقابل کنترل و پیش بینی هستند؛ زیرا فرد حوادث جهان را در تصرف مدبری فعال و حکیم می داند. عامل دیگر که می تواند اثربخشی این پژوهش را تسهیل کند مربوط به برخی از ویژگی های بومی و فرهنگی جامعه ماست. مردم ایران براساس شرایط فرهنگی، مردمی مذهبی هستند و برای سازگاری با شرایط بحرانی و استرس زا بیشتر به مذهب روی می آورند (رضایی، سیدفاطمی و حسینی، 1387). در جامعه ما مذهب از مؤثرترین تکیه گاه های روانی به شمار می رود که می تواند معنای زندگی را در تمامی عمر فراهم سازد و فرد را از بی معنایی نجات دهد؛ به ویژه در مواقع سخت و بحرانی می تواند کمک مهمی برای فرد باشد. بر این اساس برخی از تجارب و شواهد نشان می دهند که در کشور ما درمان بسیاری از اختلالات روانی عاطفی در تعامل با مسائل معنوی قرار دارند و بدون توجه به آنها، تشخیص و درمان موفقیت آمیز نخواهد بود (قدم پور، رحیمی پور و سلیمی، 1394).
۴۰.

The Mediating Role of Narcissism in the Relationship between Organizational Commitment and Burnout among Secondary School Teachers in Zahedan

کلیدواژه‌ها: Narcissism Organizational commitment Job Burnout teachers

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۲ تعداد دانلود : ۱۰۷
The present study aims to examine the mediating role of narcissism in the relationship between organizational commitment and job burnout among secondary school teachers in Zahedan. This research utilized a descriptive-correlational design. The study sample consisted of 213 teachers from elementary and secondary schools in Zahedan during the academic year 2024-2025, selected through multi-stage cluster sampling. Participants completed the Maslach and Jackson Burnout Inventory (1981), the Allen and Meyer Organizational Commitment Scale (1990), and the Ames Narcissistic Personality Inventory (NPI-16). The data were analysed using Pearson’s correlation coefficient and structural equation modelling. The results indicated that there was a significant positive relationship between organizational commitment and job burnout among secondary school teachers in Zahedan, with narcissism acting as a mediating variable. Narcissism serves as a mediator between organizational commitment and job burnout among teachers; therefore, increasing narcissism and enhancing organizational commitment are recommended as preventive measures against teacher burnout.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان