مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
هویت معنوی
حوزههای تخصصی:
دانشگاهها به تربیت و آماده سازی کسانی در جامعه می پردازند که مقدرات کشور در دست آنهاست و دارای کارکردهای اساسی در زمینه پرورش منابع انسانی، تولید و انتشار دانش و همچنین اعتلای فرهنگ جامعه می باشند. وظیفه دانشگاهها با توجه به نقش کلیدی آنها در توسعه جامعه، به تولید علم بسنده نمی شود، بلکه اصلاح و هدایت جامعه، تقویت تفکر و تعقل، مسئولیت پذیری، توسعه سرمایه اجتماعی، خودباوری و بسیاری شاخصهای دیگر توسعه را نیز به عهده دارند. در این مقاله ضمن اشاره به نقش دانشگاه در جامعه، کارکردهای آن مطرح و بیان شده است که مدیریت دانشگاهها برای اینکه اثربخشی لازم را در جامعه داشته باشند، باید هویت دانشجویی را شناسایی و تبیین کنند. شناسایی و تحقق بخشیدن به هویت دانشجویی یکی از معیارهای مهم دانشگاه اسلامی مطلوب جامعه ماست. اجزای هویت دانشجویی که مورد توجه قرار گرفته است عبارتند از: هویت علمی، هویت معنوی، هویت اجتماعی، هویت سیاسی و هویت نمادین. این اجزا در این مقاله توضیح داده شده و پیشنهادهای لازم برای هرکدام از آنها ارائه شده است. برای تبیین مطلب، از نظرات معمار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری استفاده شده است.
بازخوانی هویت معنوی و انگاره های قدسی در معماری مساجد شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری قدسی، از دیرباز، عالی ترین بستر تکامل و تعالی روحی آدمیان بوده است. اوج اعتلا و شکوفایی هنر معماری مقدس اسلامی را می توان در ساحت مساجد جستجو کرد؛ در این بین به نظر می رسد مساجدی که در دوران طلایی قدرت معنوی، مالی و سیاسی شیعیان در این سرزمین شکل گرفته اند، واجد هویت معنوی ویژه ای بوده اند؛ از این رو این نوشتار بر آن است تا با بررسی دو شاهکار هنر و معماری اسلامی و شیعی این سرزمین، یعنی مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله اصفهان، به باز شناخت اصول قدسی حاکم بر طراحی مساجد شیعی بپردازد. به منظور انجام این مهم، از روش های تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی و شیوه های تحقیق مرور متون، منابع و اسناد تصویری، بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، معرفی انگاره های وحدت و یگانگی، هم آوایی با طبیعت، ابداع و نوآوری و حضور نقوش و اشکال هندسی، به عنوان انگاره های قدسی حاکم بر طراحی مساجد شیعی و ارائه پیشنهادهای طراحی مساجد امروزی بر پایه این انگاره ها خواهد بود.
واکاوی هویت معنوی ادراک شده دانشجویان مسلمان ایرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی وضعیت هویت معنوی ادراک شده، در اوایل بزرگسالی میان دانشجویان مسلمان ایرانی است. بدین منظور، از طریق روش نمونه گیری نظری، 20 دانشجوی 18 تا 29 سال از دانشگاه تهران انتخاب، و به صورت انفرادی، مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها، به وسیلة مصاحبه عمیق و مبتنی بر طرح کیفی نظریه زمینه ای انجام شده است. نتایج نشان داد که می توان وضعیت هویت معنوی، در اوایل بزرگسالی را به پنج مقوله انتخابی تقسیم کرد: هسته های شناختی معنویت (اعتقاد به قدرت متعالی، هدفمندی هستی، جبران اعمال، فطرت، دین)؛ رابطة متعالی با عناصر (تعالی رابطه ای با خدا، ائمه، دیگران، خود، طبیعت)؛ رفتار اخلاقی- ارزشی؛ محاسبه و رسالت؛ سنن دینی. با توجه به داده ها، می توان گفت: هویت معنوی نوعی برقراری ارتباط آگاهانه یا ناآگاهانه با جهان هستی، مبتنی بر هسته های شناختی متعالی شکل گرفته در ذهن است که منجر به انتخاب پویا و عامل رفتار اخلاقی ارزشمند، هدفمندی حیات و تعهد به سنن دینی می شود.
بررسی هویت معنوی مبتنی بر صفات در طراحی محصول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
73 - 84
حوزههای تخصصی:
بشر بر اساس فطرت الهی خود، قابلیت درک معنویت و حضور خداوندی را در تعاملاتش دارد. نیاز انسان به پرورش معنوی، انکارناپذیر است؛ اما تاکنون در طراحی صنعتی و مطالعات پیرامون آن، به قدر کافی به این نیاز فطری توجه نشده است. در پژوهش حاضر، طراحی محصول بر اساس این خصیصه کاربران بررسی شده است. هدف این مقاله، شناخت عوامل مؤثر بر ایجاد هویت معنوی محصول و احساسات معنوی کاربران است تا بتوان راهکاری را جست وجو کرد که هدایتگر طراحان در این مسیر باشد. این پژوهش نظری، بر مبنای فرایند برایان لاوسون شکل یافته و به دنبال آن، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بر اساس مراحل سه گانه بررسی، تلفیق، ارزیابی و تعاملشان با یکدیگر انجام شده است. ساختار پژوهش بر اساس گروهی از واژگان بنا شده است. این واژگان که بیان کننده مشخصه های عملکردی، سمبلیک و استتیکی محصولات اند، از دو مسیر به دست آمده اند: گروه اول، با مروری بر مطالعات در زمینه هنر و معنویت، به ویژه هنر اسلامی و گروه دیگر، با مراجعه ای ساختاریافته به صفات خداوند در منبع مکتوب و بی نقص معنویت، یعنی قرآن کریم. کلیدواژگان و صفات مذکور با تحلیل های کیفی و محتوایی غربال شدند. در نتیجه، فهرستی نهایی از کلیدواژگان به دست آمد که طراحی محصولات بر اساس آن ها، ممکن است بر تجلی هویت معنوی در فرایند استفاده کاربران و به ویژه استفاده کنندگان ایرانی مؤثر واقع شود.
نقش ذکر در تکوین هویت معنوی معماری اسلامی با تأکید بر کتیبه های سده های نخست تا پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذکر، یک مفهوم باطنی در فرهنگ اسلامی و عرفان است. نظر به اهمیت این مفهوم، هنرمندان از آن جهت که هنر در اساس، ظهور است و با صورت سر و کار دارد، در آثار خود این مفهوم باطنی را به شکل بصری ترجمه کرده اند. پژوهش حاضر، ضمن بررسی مفهوم دینی عبارت ذکر در وجوه مختلف آن، تمهیدات بصری هنرمندان و معماران در ترجمان مفهوم باطنی ذکر به صورت مادی و بصری در معماری اسلامی را مورد توجه قرار داده است. استفاده از آیات و روایات و نام های خداوند و پیامبر و امامان شیعه و استفاده از اصل وحدت مهمترین راهکارهای بصری ایشان در تکوین هویت بخشی اسلامی به بنا با توجه به مفهوم ذکر است. اساساً در مطالعات هنر اسلامی کمبود مباحث نظری در روند خلق آثار به چالش اصلی تبدیل شده است. از این رو این مقاله سعی دارد چگونگی کاربست مفاهیم نظری اسلام را در هنر به روش کیفی و بر اساس تحلیل داده بنیاد تحلیل کند. در همین راستا 10 نمونه از ذکرهای اسلامی در قالب کتیبه در بناهای سده نخست تا پنجم هجری، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای به عنوان نمونه انتخاب شده اند. نتایج حاکی از آن است که کاربرد اذکار در صورت های متنوع آن، موجب شده است تا آن بنا رنگ و بوی مذهبی و اسلامی گرفته و خواسته و ناخواسته، شخص را در جذبه خویش فروگیرد. توجه به جنبه روحانی و معنوی در هنرهای اسلامی به طور عام و معماری به طور خاص، از یک سو موجب تکوین هویت معنوی اثر شده، هویتی مستقل از فرم و کالبد که حتی به صورت مانعی در برابر رشد هویت فیزیکی واحد و منسجم اثر عمل نماید. از سوی دیگر موجب تکوین اصول بصری خاص همچون اصل وحدت در نظام بصری اسلامی شده است.
اثربخشی پروتکل مداخله ای مبتنی بر درمان چند بعدی معنوی در کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت اختلال شخصیت خودشیفته: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: اختلال شخصیت خودشیفته الگوی فراگیر خودبزرگ بینی، نیاز به تحسین و عدم همدلی است که در اوایل بزرگسالی ایجاد می شود و در زمینه های مختلف وجود دارد. وجود ویژگی هایی چون حرمت خود متغیر و آسیب پذیر همراه با تلاش برای تنظیم آن از راه تأییدخواهی و بزرگ منشی، رفتارها و نگرش های متکبرانه و تحقیرکننده، نیاز بیش از حد به تحسین، احساس محق بودن و حساسیت زیاد به انتقاد، باعث اختلال در کارکردهای شخصیت آنها یعنی هویت، خودراهبری، همدلی و صمیمیت می شود. هدف آنها در تعامل با دیگران محافظت از حرمت خود شکننده است؛ ازاین رو کارهایی انجام می دهند که سردی و بیزاری دیگران را به دنبال خواهد داشت. اختلال شخصیت خودشیفته ماهیتی مزمن و مقاوم به درمان دارد و با ایجاد آسیب های عملکردی فردی - اجتماعی و آشفتگی ارتباط های عاطفی و خانوادگی و کیفیت نامناسب زندگی، هزینه های نامحسوسی به سیستم درمانی تحمیل می کند که برای رفع آنها دستیابی به روش های کارآمد ضروری است. با توجه به اهمیت سهم معنویت در درمان این اختلال، و ماهیت متأثر از فرهنگ آن، توجه به مسائل فرهنگی - مذهبی در درمان لازم است. مداخله های معنوی با ایجاد شناخت واقعی فرد از خود، خدا و دیگران و تبدیل خودخداپنداری به خداپنداشت باعث احساس ارزشمندی فرد و فاصله گرفتن از ویژگی های خودشیفتگی می شوند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی پروتکل مداخله ای مبتنی بر درمان چندبعدی معنوی که یک شیوه مداخله مطابق با فرهنگ و توجه به بعد اصیل معنوی انسان است، بر کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته انجام شد. روش: در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی تک آزمودنی کلاسیک A−B−C با خط پایه چندگانه با استفاده از آزمودنی های متفاوت و سنجش پیوسته با دوره های پیگیری استفاده شد. تعداد سه نفر از زنان مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته که در سال 1402 توسط همکاران روان درمانگر و مراکز روان درمانی ارجاع داده شده بودند، با روش نمونه گیری هدفمند براساس میارهای ورود و خروج وارد فرایند درمان شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های خودشیفتگی مرضی پینکاس (2009) (PNI) و کارکرد شخصیت جان بزرگی (1399) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل دیداری در دو سطح درون موقعیّتی و بین موقعیّتی انجام شد. در سطح درون موقعیّتی، شاخص های مرکزی میانه و میانگین طی مراحل خط پایه، مداخله و پیگیری به واسطه الگوهای ترسیم دیداری تغییر در سطح، ثبات و روند برای هر مراجع در مورد نمرات خودشیفتگی و کارکردهای شخصیت بررسی گردید. در سطح بین موقعیّتی درصد داده های غیرهمپوش (PND) و همپوش (POD) محاسبه شد. در تحلیل نتایج از شاخص تغییر پایا، اندازه اثر یا درصد بهبودی نیز استفاده گردید. در مرحله اول، متغیرهای وابسته در چند جلسه تا رسیدن به ثبات اندازه گیری شدند. پس از ترسیم خط پایه متغیرها، روند درمان در بیست جلسه انفرادی 60-45 دقیقه ای اجرا شد و متغیرها در طول مداخله چهار بار اندازه گیری و ثبت شدند. در مرحله سوم، به منظور ثبات و پایداری اثر مداخله، هر سه مراجع در جلسات پیگیری دو هفته، یک ماهه و سه ماهه سنجش شدند. نتایج: نمرات خودشیفتگی مراجعان در مرحله مداخله و پیگیری کاهش یافت که نشان دهنده تأثیر مداخله بر نشانه های خودشیفتگی بود. شاخص درصد بهبودی کلی در پایان جلسات مداخله (50%) و پس از پیگیری (56%) و میزان شاخص تغییر پایا (بالاتر از 96/1) حاکی از آن بود که تغییر و کاهش به وجودآمده در نشانگان خودشیفتگی مراجعان از نظر آماری (در سطح 05/0) معنی دار است. درصد داده های غیرهمپوش (100%)، تأثیر بالای مداخله در کاهش نشانگان خودشیفتگی را نشان داد. در نمودار 1 تغییرات نمرات خودشیفتگی مراجعان در هر سه مرحله نشان داده شده است. نمودار 1: نمرات خودشیفتگی مراجعان در مقیاس خودشیفتگی مرضی (PNI) در مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری در مرحله مداخله کارکردهای شخصیت در هر سه مراجع به جز صمیمیت در مراجع سوم بهبود یافت و نوع روند از خط پایه به مداخله منفی و کاهشی شد. درصد بهبودی کلی در پایان جلسات مداخله (6/50%) و پس از پیگیری (5/54%) نشان دهنده تأثیر مداخله بر کارکردهای شخصیت مراجعان بود. شاخص تغییر پایا بالاتر از 96/1 ، گویای این بود که تغییر و بهبودی به وجودآمده در روند و کارکردهای شخصیت مراجعان از نظر آماری (در سطح 05/0) معنادار است. تغییر کارکردهای شخصیت مراجعان در هر سه مرحله در نمودار 2 نشان داده شده است. درصد داده های غیرهمپوش، نشان دهنده اثربخشی بالای جلسات مداخله بر هویت و همدلی مراجع اول (100%) و اثربخشی متوسط آن بر خودراهبری و صمیمیت او (50%)، اثربخشی بالا بر همه کارکردهای شخصیت مراجع دوم (خودراهبری 75% و بقیه 100%)، و هویت، خودراهبری و همدلی (100%) مراجع سوم بود. نمودار 2: نمرات کارکردهای شخصیت مراجعان در پرسشنامه کارکرد شخصیت جان بزرگی در مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری بحث و نتیجه گیری: نتایج مداخله نشان داد که مداخله مبتنی بر درمان چندبعدی معنوی، بر کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته اثربخش بود. در این مداخله، مقابله با نیروهای ضد عقل و رفع موانع کنش وری آن، زمینه برای فاصله گرفتن از نشانگان خودشیفتگی فراهم شد. دریافت تعریفی از خداوند به عنوان حقیقت ازلی و ابدی جهان و خود به عنوان موجودی وابسته به او، سبب شکل گیری هویت معنوی در مراجعان شد که بقیه روابط و اعمال آن ها را منسجم کرد و توانستند از بی ثباتی هویت به انسجام هویت دست یابند. انسجام هویت باعث آرامش، مسئولیت پذیری و هدفمندی شد و زمینه را برای خودراهبری فراهم کرد. هشیاری به ربوبیت، با ایجاد احساس وجود یک تکیه گاه قابل اعتماد و حمایتگر، نیاز افراطی به جلب توجه و حمایت دیگران را تعدیل کرد. بهبود کارکردهای همدلی و صمیمیت را می توان به سازمان یابی هویت معنوی و ادراک واقعی دیگران (دیگری پنداشت) و درک نقاط مشترک مربوط دانست که احساس برتری را به احساس تساوی و اشتراک، تبدیل و همدلی را تقویت کرد. توجه به غایت زندگی، معناداری زندگی را پررنگ نمود و فرد به جای پرداختن به خیال پردازی های غیرواقع بینانه یا نشخوارهای فکری، توانست به زندگی واقعی فعلی بپردازد. با توجه به نتایج بدست آمده، می توان گفت روش مداخله معنوی در کاهش نشانگان خودشیفتگی و بهبود کارکردهای شخصیت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته از کارآمدی و اثربخشی لازم برخوردار است؛ درنتیجه می توان از مداخله معنوی برای مهار نشانگان خودشیفتگی استفاده کرد.