فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه یک گزارش موردی است که با هدف بررسی اثربخشی برنامه چندوجهی مدیریت استرس LEARN در کاهش استرس ادراک شده و بهبود علائم سندروم روده تحریک پذیر (IBS) انجام شد. نمونه این مطالعه شامل دو نفر زن مبتلا به IBS شدید بود که به صورت نمونه گیری در دسترس از میان مراجعه کنندگان به مطب پزشک فوق تخصص گوارش در منطقه ظفر شهر تهران بر اساس معیارهای ورود- خروج انتخاب شدند. استرس ادراک شده و شدت علائم IBS قبل از مداخله، حین اجرا و سه ماه بعد از پایان جلسات به ترتیب با استفاده از مقیاس استرس ادراک شده (PSS) و مقیاس GISR مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل نتایج با استفاده از رسم نمودار و محاسبه شاخص بهبودی با استفاده از فرمول گفته شده که بیانگر اثربخشی برنامه LEARN در کاهش استرس ادراک شده و شدت علائم گوارشی IBS بود. همچنین این بهبودی در پیگیری سه ماهه پس از مداخله در دامنه ای از 50 تا 56 درصد حفظ شد. بنابراین براساس مدل زیستی- روانی- اجتماعی برنامه چند وجهی LEARN به واسطه مؤلفه های اثرگذار می تواند گزینه درمانی مناسبی برای بیماران مبتلا به IBS محسوب شود.
پیش بینی رضایت شغلی بر اساس میزان فعالیت سیستم های سه گانه مغزی-رفتاری: یک رویکرد میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت شغلی بر اساس میزان فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری انجام شد. طرح پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شاغلین در زمستان 1396 با حداقل یک سال سابقه کار در موقعیت فعلی و حداقل مدرک تحصیلی دیپلم بود. نمونه ای به حجم 321 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (MSQ) فرم کوتاه و مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت جکسون استفاده شد و پرسشنامه ها از طریق ربات تلگرامی توزیع شدند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS ویراست 26 تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سیستم های فعال سازی رفتاری (BAS) و بازداری رفتاری (BIS) با رضایت شغلی رابطه مثبت و معنی داری دارند (0.05>p). بهترین پیش بینی کننده، زیرسیستم سکون با 0.26-= βو سپس جنگ با 0.20-= βاست که با رضایت شغلی، رابطه منفی و معنی داری دارند. در مجموع، با توجه به تأیید نقش پیش بینی کننده هر سه سیستم مغزی- رفتاری برای رضایت شغلی، می توان جهت پیش بینی و افزایش رضایت شغلی کارکنان از آن ها سود جست.
رابطه استرس شغلی با سلامت روان و تعهد سازمانی در کارکنان کتابخانه های عمومی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برتری سازمان ها نسبت به هم حاصل توانمندی کارکنان آنان است. چنان چه عواملی منفی از قبیل استرس شغلی کارکنان پایین باشد، سلامت روان و تعهد سازمانی کارکنان افزایش می یابد. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی رابطه استرس شغلی با سلامت روان و تعهد سازمانی در کارکنان کتابخانه های عمومی استان ایلام بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان کتابخانه های عمومی استان ایلام در سال 1397 بوده که تعداد کل آن ها 123 نفر بود. با توجه به محدود بودن حجم جامعه آماری، تمامی اعضای جامعه و به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های تعهد سازمانی آلن و مایر، سلامت عمومی گلدبرگ و استرس شغلی کوپر و همکاران، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار لیزرل استفاده شد. با توجه به یافته های پژوهش، بین استرس شغلی و سلامت روان رابطه معنی داری مشاهده نشد اما رابطه بین استرس شغلی و تعهد سازمانی معنی دار بود. با توجه به نتایج پژوهش، مدیران کتابخانه ها باید به اثرات منفی استرس شغلی توجه کنند و برای حفظ تعهد کارکنان به سازمان، سعی در کاهش استرس شغلی آنان نمایند.
Investigate the Effect of Social Support on Marital Satisfaction with Mediating Role of Emotional Loneliness and Physical Activity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
103 - 118
حوزههای تخصصی:
Objective: One of the most important social factors that have been consistently identified as a predictor of healthy aging is marriage satisfaction. Therefore, the purpose of the present study was to investigate the effect of social support on marital satisfaction with mediating role of emotional loneliness and physical activity. Method: This study was descriptive and correlational based on structural equations. The statistical population consisted of all the elderly in the care centers of Shahrekord and Farsan in 2019, among whom 180 individuals were selected randomly. The participants filled out research instruments including Relationship Assessment scale (Hendrick, 1998), Perceived Social Support scale (Zimet, et al., 1988), Adult’s Social and Emotional Loneliness scale (DiTommasso, et al., 2004), and Leisure-time Activities scale (Godin, 1985). Structural equation modeling (SEM) was used through SPSS (version 23) and AMOS (version 23) software to analyze the data. Findings: The results demonstrated direct effect of social support, emotional loneliness and physical activity on marital satisfaction (p <0.001), and indirect effect of perceived social support on marital satisfaction through emotional loneliness and physical activity (p <.05). Conclusion: The SEM results of the current study support the proposed model which explains the interrelationships between perceived social support, loneliness, physical activity, and marital satisfaction. According to the findings of the present study, it is suggested to pay more attention to the variables of social support, emotional loneliness and physical activity in order to improve the marital relationships of the elderly. The findings of this study can help psychologists and other caretakers create more effective family matter programs for the older generations to enhance their marital satisfaction.
Comparison of Defense Mechanisms in Women with Temporal Lobe Epilepsy versus Ordinary Counterparts(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
29 - 38
حوزههای تخصصی:
Background and Purpose: Epilepsy is one of the most prevalent neurological disorders, the contracting of which causes numerous physical, psychological and social consequences. However, there are a number of defense mechanisms humans possess, which are responsible for protecting an individual against the stress, anxieties and pressures of everyday life. Accordingly, the present study was undertaken with the aim of comparatively investigating the defense mechanisms in a group of woman with temporal lobe epilepsy against a non-clinical group of females. Materials & Methods: The research design of the present study was based on a causal-comparative case study. The statistical population of the study consisted of all epileptic women and their normal counterparts who had referred to Imam Hossein Hospital in Tehran during the first half of 2019. The sample population included 40 female patients already diagnosed with temporal lobe epilepsy by neurologists through electro-encephalography who were randomly selected and compared to their 40 normal counterparts. The two studied groups were similar in terms of age, education and marital status. Research data were gathered using the Andrews Defense Mechanism Questionnaire (DSQ40) and analyzed by the SPSS24 software program employing multivariate statistical analysis of variance. Results: There was a significant difference (p <0.05) between the defense mechanism used in epileptic women and that of healthy women. Conclusion: It can be concluded that women with epilepsy have different defense mechanisms and are more likely to use immature mechanisms and neurotic defense mechanisms (only in terms of False Altruism ) when compared to normal women
مقایسه مفهومی پایگاه های شخصیت با مراتب نفس بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه «پایگاه های شخصیت» با «مراتب نفس» بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری است که با «روش تحلیل کیفی متون» و رعایت «قواعد و ضوابط تفسیر» و «رویکردی میان رشته ای» صورت گرفته است. از نتایج این پژوهش، استخراج الگوی مفهومی مراتب نفس بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری است. الگوی استخراج شده می تواند تناظری برای درک بهتر پایگاه های شخصیت در نظریه روان تحلیل گری با مراتب نفس ارائه کند. از این رو، می توان «نفس ملهمه» و «نفس عاقله» را متناظر با ساختار «من»، «نفس مسوله» و «نفس اماره» را متناظر با ساختار «نهاد» و «نفس لوامه رحمانی» و «نفس لوامه شیطانی» را متناظر با ساختار «فرامن» در نظر گرفت. در روان تحلیل گری، برای مراتب نفس «مطمئنه، راضیه و مرضیه» به علت تفاوت مبانی انسان شناسی، تناظری قابل تصور نیست. تفاوت دیگر بین دو رویکرد، ترتیب تحقق و ایجاد آن هاست به گونه ای که نفس ملهمه اولین مرتبه نفس است، اما در روان تحلیل گری، نهاد اولین مرتبه وجودی روان است.
الگوی ساختاری رابطه جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با میانجی گری خوش بینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه متغیرهای جهت گیری مذهبی و نشانه های سلامت روانی با واسطه گری خوش بینی انجام شده، که از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و شیوه اجرا، روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی به کار برده است. در این پژوهش، متغیر جهت گیری مذهبی به عنوان متغیر پیش بین سلامت روان و خوش بینی نیز به عنوان متغیر میانجی رابطه بین این دو متغیر در نظر گرفته شده است. از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94- 1393 در مراکز دانشگاهی دولتی، غیردولتی و غیرانتفاعی، آزاد اسلامی و پیام نور استان قزوین بودند، تعداد 380 نفر زن به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری گزینش شدند. خوش بینی، سلامت عمومی و جهت گیری مذهبی، به ترتیب با پرسش نامه های جهت گیری زندگی (LOT-R)، سلامت روانی (GHQ) و جهت گیری مذهبی آلپورت ارزیابی شدند. پایایی پرسش نامه ها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب، 85/0، 79/0 و 83/0 محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادله های ساختاری (SEM) پردازش آماری گردید. نتایج نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درونی و خوش بینی رابطه مثبت معناداری و همچنین رابطه بین جهت گیری مذهبی درونی و مؤلفه های سلامت روان (علائم اضطرابی و افسردگی)، منفی معنادار می باشد همچنین مسیر جهت گیری مذهبی تنها به طور غیرمستقیم از طریق خوش بینی کاهش دهنده اضطراب، افسردگی، و جسمانی سازی است. نکته قابل توجه عدم معناداری مسیر بین جهت گیری مذهبی با مؤلفه های سلامت روانی می باشد، که حاکی از فرایند واسطه گری خوش بینی است. به عبارت دیگر، جهت گیری مذهبی به طور مستقیم بر کاهش سلامت روان تأثیر نمی گذارد؛ بلکه از طریق افزایش خوش بینی در جهت کاهش اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی پیش می رود.
پیش بینی نگرش به داوطلبی براساس سبک های دلبستگی، همدلی و خود شفقت ورزی در افراد داوطلب و غیرداوطلب در فعالیت های مشارکت مردمی در دوره شیوع کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع بیماری همه گیر کووید 19 و پیامدهای اجتماعی اقتصادی این همه گیری، فعالیت های داوطلبی و یاریگرانه بالأخص برای نیازمندان و جامعه در بحران شکل گرفت. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سبک های دلبستگی، همدلی و خودشفقت ورزی در پیش بینی نگرش به داوطلبی در دوران شیوع کووید 19 در جامعه ایران است. مطالعه حاضر در فروردین و اردیبهشت 1399 در ایران انجام شد. نمونه موردمطالعه (348 نفر) با روش نمونه گیری در دسترس از بین دو گروه داوطلب و غیرداوطلب انتخاب شدند و با مقیاس دلبستگی بزرگسال، مقیاس شفقت خود، مقیاس همدلی و مقیاس نگرش داوطلبی به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی و رایانامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج میزان مشارکت در زنان، افراد شاغل و گروه سنی 25-35 سال بیشتر بود. بین دو گروه داوطلب و غیرداوطلب در نگرش به داوطلبی، قضاوت درباره خود، انزوا، ذهن آگاهی، همانندسازی مفرط و سبک دلبستگی ایمن تفاوت معنی داری وجود داشت. ضرایب همبستگی نشان دهنده آن است که مهربانی با خود، اشتراکات انسانی، انزوا، ذهن آگاهی، همدلی شناختی و دلبستگی ایمن با نگرش داوطلبی دارای همبستگی مثبت معنادار و دلبستگی اضطرابی با نگرش داوطلبی همبستگی منفی معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که همدلی شناختی، همدلی هیجانی، سبک دلبستگی ایمن و ذهن آگاهی پیش بینی کننده نگرش داوطلبی است. می توان نتیجه گرفت که افراد داوطلب فعالیت های مشارکت های مردمی در دوره کووید 19 نگرش مثبتی به داوطلبی دارند و سبک دلبستگی ایمن تر و خودشفقت ورزی بیشتری نسبت به افراد غیرداوطلب دارند. به نظر می رسد همدلی قوی، سبک دلبستگی ایمن و ذهن آگاهی بالا، پیش نیازهای روان شناختی لازم برای اتخاذ نگرش مثبت به امور داوطلبانه است.
رابطه اعتیاد به کار و اشتیاق کاری با کیفیت زندگی کاری: نقش تعدیل گر ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه اعتیاد به کار و اشتیاق کاری با کیفیت زندگی کاری با توجه به نقش تعدیل کنندگی ویژگی های شخصیتی بود. جامعه آماری شامل کلیه ماماهای شاغل در سه بیمارستان زنان مامایی شهر تبریز (الزهرا – طالقانی- 29 بهمن) در سال 1397 بود که از میان آن ها 120 نفر با استفاده از روش سرشماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اعتیاد به کار وارت، اشتیاق کاری سالوانا و شافلی، کیفیت زندگی کاری والتون، و پنج عامل شخصیت نئو کاستا و مک کری بودند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اعتیاد به کار و اشتیاق کاری با کیفیت زندگی کاری همبستگی مثبت و معنی داری دارند (p <0.05). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که هر دو متغیر اعتیاد به کار و اشتیاق کاری، توان پیش بینی کیفیت زندگی کاری را داشتند (p <0.05). در نهایت، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که هیچ یک از ویژگی های شخصیتی رابطه اعتیاد به کار و کیفیت زندگی کاری را تعدیل نمی کنند، اما از بین ویژگی های شخصیتی، وظیفه شناسی و تجربه پذیری، نقش تعدیل کنندگی معنی داری در رابطه بین اشتیاق کاری و کیفیت زندگی کاری دارند (p <0.05).
مدل ساختاری روابط بین خودشناسی انسجامی، ادراک رنج و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان (مراحل 3 و 4)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری سرطان موجب تغییرات متعدد در کیفیت زندگی بیماران می گردد و تشخیص مؤلفه های اثرگذار در این متغیر می تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ساختاری خودشناسیِ انسجامی و ادراک رنج با کیفیت زندگی بیماران سرطانی بود. این پژوهش از نوع همبستگی، و با جامعه پژوهشِ شامل کلیه بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرج بود. از بین این افراد 340 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. بیماران پرسشنامه های خودشناسی، ادراک رنج و کیفیت زندگی را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از SPSS-19 و مدل سازی معادلات ساختاری (لیزرل) نسخه 5/8 تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین خودشناسیِ انسجامی و رنجِ جسمانی، رنج روانی و رنج وجودی با کیفیت زندگی بیماران، رابطه معنادار وجود دارد و روابط علی-ساختاریِ خودشناسیِ انسجامی با مؤلفه های ادراک رنج و کیفیت زندگی معنادار بود. به عبارتی خودشناسی انسجامی به طور مستقیم و غیرمستقیم به واسطه رنج جسمانی و رنج وجودی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی در بیماران سرطانی بود. شاخص های برازندگی حاکی از مطلوبیت مدل مفروض در تبیین کیفیت زندگی از طریق متغیرهای خودشناسی انسجامی و ادراک رنج بود. خودشناسی انسجامی به واسطه تأثیرات مهمی که در انسجام بخشی و یکپارچگی روانی افراد دارد، می تواند با اثر گذاری بر ادراک رنج بیماران سرطانی نقش مهمی را در بهبود کیفیت زندگی این بیماران داشته باشد.
پیش بینی نگرش نسبت به بیماری براساس تحمل مراقبت کننده و سبک های مقابله با استرس در جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
19 - 30
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نگرش نسبت به بیماری براساس سبک های مقابله با استرس بیمار و تحمل مراقبت کننده اجرا شده است. تحقیق حاضر ازنظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و ازنظر نحوه جمع آوری اطلاعات از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی جانبازان مراجعه کننده به بیمارستان ساسان در سال 1396-1397 بود که باتوجه به فرمول نمونه گیری بدون جایگزین با استفاده از یک پیش مطالعه تعداد 50 نفر به عنوان نمونه درنظر گرفته شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش سه پرسشنامه نگرش نسبت به بیماری (IAS) و پرسشنامه ارزیابی تحمل مراقبت کننده از بیماران (CBI) و پرسشنامه سبک های مقابله با استرس (CISS) بود. داده های به دست آمده مورد بررسی قرار گرفتند و ابتدا فرض بهنجاربودن پژوهش انجام شد و نتایج نشان داد که داده های تحقیق از توزیع بهنجار برخوردارند. نتایج فرضیه اول با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان در محیط نرم افزار spss23 با سطح معنی داری 05/0 نشان داد که رابطه ای منفی و معنی دار بین دو شاخص تحمل وابسته به زمان و تحمل عاطفی با نگرش نسبت به بیماری وجود داشت. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که دو متغیر تحمل وابسته به زمان و تحمل عاطفی می توانند نگرش نسبت به بیماری را پیش بینی کنند و نیز سبک مقابله مسئله مدار رابطه معنی دار و منفی با نگرش نسبت به بیماری داشت. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که سبک مقابله مسئله مدار می تواند نگرش نسبت به بیماری را پیش بینی کند. بنابراین، با متغییرهای سبک مقابله با استرس و تحمل مراقبت کننده، می توان نگرش نسبت به بیماری را تبیین کرد.
Effectiveness of Lifestyle-Based Stress Management Program on Emotional Problems and Life Satisfaction in Patients with Myocardial Infarction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
59 - 70
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of the present study was to examine the effect of lifestyle-based stress management program on emotional problems and life satisfaction in patients with myocardial infarction. Method: This research was quasi-experimental with pre-test, post-test and control group. The statistical population of this research consisted of all patients aged 40-65 years old with myocardial infarction who were under treatment at Kasra Hospital in Karaj in the first six months of 2019. The study sample consisted of 90 patients with heart attack who were identified among the patients and selected by targeted sampling method and randomly assigned to two experimental and control groups. Data were collected using the Depression, Anxiety and Stress Scale as well as the Satisfaction With Life Scale. The collected data were analyzed using the method of Multivariate analysis of covariance (MANCOVA). Results: Multivariate analysis of covariance showed that the lifestyle-based stress management program significantly reduced emotional problems and increased life satisfaction in the experimental group (p <0.01). Conclusions: The stress management program helped patients identify dysfunctional thoughts that trigger anxiety and depression and experience fewer emotional problems by feeling self-control, attention management, changing the assessment system and using cognitive strategies. Also, by identifying and correcting irrational attitudes and beliefs, the subjects were able to better cope with the physical effects of the disease or to deal with its negative psychological complications and have more life satisfaction. These findings have important implications for education and promoting mental health of patients with myocardial infarction.
تدوین بسته آموزشی انصاف برای کاهش تعارضات زناشویی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین بسته آموزشی انصاف برای کاهش تعارضات زناشویی بر اساس منابع اسلامی با روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی است. از میان منابع اسلامی و کتب معتبر دینی و حدیثی، 7 مؤلفه: یکسان انگاری خود-دیگری، توانایی فرض خودمیزان گری، خوددگر پسندی امور، خوددگر ناپسندی امور، دگر دوستی، دگر تقدم گری و برآوردن انتظارات معقول و مشروع، برای انصاف استخراج گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل مفهومی به تحلیل مؤلفه های انصاف پرداخته و با استفاده از روش های کمّی به بررسی اعتبار محتوای بسته آموزشی پرداخته شده است؛ لذا برای بررسی روایی مؤلفه ها، به همراه منابع آنها با استفاده از شاخص CVI و CVR فرمی آماده گردید. آن فرم در معرض آرا و نظر کارشناسان دارای مدرک دکترا در رشته روان شناسی و رشته راهنمایی و مشاوره، قرار گرفت. نتایج نشان داد که 4 مؤلفه: یکسان انگاری خود-دیگری، توانایی فرض خودمیزان گری، خوددگر پسندی امور، خوددگر ناپسندی امور، تأیید گردید. بر اساس منابع اسلامی برای هر یک از مؤلفه ها تکنیک هایی به عنوان محتوای جلسات بسته آموزشی با هدف کاهش تعارضات زناشویی تدوین گردید. کارشناسان، محتوای بسته آموزشی را ارزیابی نمودند که با استفاده از شاخص CVI، تمامی تکنیک ها تأیید گردید.
کارآمدی برنامه ذکر گویی در کاهش اضطراب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با وجود پیشرفت های چشمگیر در زمینه سلامت روانی و رشد تکنیک های درمان اختلالات روانی، هنوز بشر امروز در اعماق وجود خود از یک اضطراب ناشناخته رنج می برد. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی یک شیوه درمانی از نوع مداخلات مذهبی در کاهش اضطراب، با بهره گیری از ذکرها و دعاهای مأثور در متون اسلامی، انجام شد. طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون−پس آزمون، با گروه کنترل در لیست انتظار بود. جامعه آماری کلیه زندانیان مرد زندان مرکزی قم بودند. بدین منظور از بین زندانیانی که بالاتر از نرم اضطراب داشتند، 34 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اضطراب کتل و پروتکل آموزشی و برنامه ذکرگویی در مورد اضطراب و براساس منابع اسلامی بود که در قالب هفت جلسه آموزشی−توجیهی و در ۴۰ روز تمرین ارائه و روایی محتوایی آن نیز با ارزیابی ۱۲ خبره متخصص دینی و روان شناسی تأیید شد. تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که میانگین نمرات اضطراب گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون کاهش معناداری (001/0>P) پیدا کرده است. نتایج این پژوهش نشان داد که ذکر خدا اثر آرام بخشی و کاهندگی اضطراب دارد. برنامه ذکرگویی می تواند به عنوان یک عامل مؤثر در کاهش اضطراب تعمیم یافته استفاده شود و از پروتکل این برنامه می توان به عنوان درمان مکمل اختلالات اضطرابی بهره برد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) بر کاهش استرس ادارک شده زنان باردار در طول پاندمی کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس به عنوان یکی از اختلالات روانی، یکی از عوامل موثر در بروز اثرات منفی در دوران بارداری است که می تواند منجر به پیامدهای نامطلوب جسمی و روانی در زنان باردار شود. زنان باردار با شیوع بیماری کووید 19 به دلیل تجربه قرنطینه خانگی و ترس ابتلا به این بیماری و از دست دادن جنین دچار استرس و مشکلات سلامت روان بیشتری شده اند که همین موضوع بر مشکلات زنان باردار افزوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد( ACT ) بر استرس ادارک شده زنان باردار در طول پاندمی کووید 19بود. این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 30 مادر باردار بود که به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از پرسشنامه استرس ادارک شده کوهن( pss-14 ) و مداخله پذیرش و تعهد( ACT ) (هیز و همکاران، 2013). گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان پذیرش و تعهد به صورت آنلاین دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که درمان مبتی بر پذیرش و تعهد( ACT ) به کاهش استرس ادارک شده در زنان باردار منجر شده است (05/. ≥ P ). با توجه به اثربخشی درمان مبتی بر پذیرش و تعهد( ACT ) می توان گفت که جهت ارتقای سطح سلامت روان زنان باردار و کاهش استرس آنها در دوران پاندمی کووید 19 که منجر به آسیب جسمی و روانی به مادر و کودک می شود، انجام چنین مداخلاتی ضروری و با اهمیت به نظر می رسد.
چیستی رابطه صمیمانه در قرآن و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی ماهیت و چیستی رابطه صمیمانه در قرآن کریم و روایات اسلامی است؛ برای گردآوری و تحلیل داده ها، از روش تحلیل کیفی محتوای متون اسلامی استفاده شده و نتایج ذیل حاصل شد: 1. علاقه ها و پیوندهای خالص، نزدیک، شدید و بلندمدت دو یا چندجانبه همراه با خودفاش سازی، بی طرفی و عدالت، اجزای تشکیل دهنده رابطه صمیمانه است؛ 2. عبور از یک رابطه سطحی به رابطه صمیمانه ویژگی هایی را می طلبد که می توانند ماهیت و چیستی این رابطه را تشکیل دهد؛ این ویژگی ها در روان شناسی عبارتند از: 1. تأثیرگذاری عاطفی؛ 2. رازدل گویی؛ 3. پایداری؛ 4. صداقت؛ 5. همدلی. اما ویژگی های رابطه صمیمانه در منابع اسلامی بنیادی تر و اساسی تر بوده و از نظر کمی رابطه های کمتری را شامل شده و به لحاظ کیفی از عمق و شدت بیشتری برخوردار است. این ویژگی ها عبارتند از: 1. خدامحوری؛ 2. اخلاص؛ 3. پایداری؛ 4. تأثیرگذاری عاطفی. هر یک از این چهار ویژگی نشانه های خاص خود را دارند و حتی پایداری در منابع اسلامی با پایداری در رابطه صمیمانه از نظر روان شناختی تفاوت روشنی دارد؛ در این منابع علاوه بر تأکید به پایداری دوستی در دنیا، دوستان صمیمی نگرش و گرایش به آخرت را نیز در طرف مقابل مورد نظر قرار می دهند. به این ترتیب، علاوه بر آنکه در ویژگی ایمان به خدا و اخلاص، رابطه صمیمانه بر اساس منابع اسلامی از رابطه صمیمانه روان شناختی متمایز می شود، در نحوه دوام دوستی نیز رابطه صمیمانه مبتنی بر منابع اسلامی تفاوت فاحشی با وجود همین ویژگی در رابطه صمیمانه روان شناختی دارد.
اثر بخشی درمان یکپارچه شده شناختی-رفتاری با ذهن آگاهی برکیفیت زندگی، پریشانی روان شناختی و تبعیت از درمان بیماران دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
75 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر روی کیفیت زندگی، پریشانی روان شناختی و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: طرح این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با گروه گواه با پیش آزمون و پس آزمون بود که تعداد 30 نفر بیمار دیابتی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفیدر دو گروه آزمایش و کنترل (15N = ) قرار گرفتند. 15 نفری که در گروه مداخله قرار گرفتند به مدت 8 جلسه به صورت هفتگی و هر هفته به مدت 90 دقیقه تحت درمان و مداخله با رویکرد MiCBT قرار گرفته و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند.در این پژوهش از ابزارهایی همچون پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، مقیاس پریشانی روان شناختی لویباند و پرسشنامه سنجش تبعیت از درمان مدانلو استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس حاکی از بهبود معنادار کیفیت زندگی (05/0>P، 65/151=F)، کاهش پریشانی روان شناختی (05/0>P، 178/69=F) و بهبود وضعیت تبعیت از درمان (05/0>P، 146/36=F) بود . نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی می تواند باعث بهبود کیفیت زندگی و پایین آوردن پریشانی روان شناختی و همچنین افزایش تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شود و به این جهت مداخله ای مؤثر برای بیماران دیابتی محسوب می شود
تدوین مدل شهادت طلبی براساس ویژگی های شخصیتی با نقش واسطه ای نگرش مذهبی و عمل به باورهای مذهبی در دختران بسیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
5 - 16
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی از شهادت طلبی براساس ویژگی های شخصیتی با نقش واسطه ای نگرش مذهبی و عمل به باورهای مذهبی انجام گرفت. باتوجه به اهمیت شهادت و شهادت طلبی در فرهنگی اسلامی به خصوص تشیع، بررسی رابطه مؤلفه شخصیت با میل به شهادت طلبی با واسطه گرایش به دین و عمل به باورهای دینی، می تواند نتایج جالب و قابل کاربردی در حوزه های مختلف مطالعاتی به دست دهد. روش: در این پژوهش توصیفی همبستگی، 271 دختر بسیجی به صورت دردسترس از جامعه دختران بسیجی فعال شهرستان فسا انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های فرم کوتاه پنچ عاملی شخصیت نئو، پرسشنامه نگرش مذهبی، عمل به باورهای مذهبی و پرسشنامه محقق ساخته شهادت طلبی بود. نتایج: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برون گرایی، توافق پذیری و مسئولیت پذیری بر میل به شهادت اثر مثبت مستقیم و غیرمستقیم به واسطه متغیرهای درون زای نگرش مذهبی و عمل به باورهای مذهبی دارد، اما انعطاف پذیری بر میل به شهادت اثر منفی مستقیم و غیرمستقیم معنی داری دارد. همچنین بین متغیر برون زای نروزگرایی ارتباط مستقیم و غیرمستقیمی با میل به شهادت طلبی مشاهده نشد. بحث: مدل شهادت طلبی ارائه شده، براساس متغیرهای برون زای شخصیت و درون زای نگرش مذهبی و عمل به باورهای مذهبی، توانست 75 درصد از تغییرات شهادت طلبی مدل را تبیین نماید که نشان دهنده برازندگی مدل است.
نقش واسطه ای خودشناسی و بهشیاری در رابطه بین نظم جویی هیجانی و تکانش گری در یک واحد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
75 - 89
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای خودشناسی و بهشیاری در رابطه بین نظم جویی هیجانی و تکانش گری بین نظامیان صورت گرفته است. روش: طرح پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه نظامیان مرد یک پادگان نظامی شهر تهران در سال 1398 تشکیل می دهند که حجم جامعه آماری برابر 1500 نفر است. حداقل حجم نمونه 200 نفر می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی منظم از پادگان نیروی دریایی تهران انتخاب شدند و از مقیاس های خودشناسی انسجامی (قربانی و همکاران، 2008) بهشیاری ماس (براون و رایان، 2003)، نظم جویی هیجانی گارنفسکی (گارنفسکی و همکاران، 2001) و تکانش گری بارت (بارت و همکاران، 2004) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. به منظور توصیف و تحلیل داده های خام و ترسیم ماتریس همبستگی از نرم افزار SPSS استفاده شد و همچنین جهت تعیین تطابق مدل مفروض با داده های مشاهده شده و بررسی فرضیه پژوهش از معادلات ساختاری تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS استفاده شد. در پژوهش حاضر براساس سطح سنجش متغیرها و فرضیه های موردنظر، در بخش توصیفی از آماره های توصیفی نظیر میانگین، انحراف معیار و نیز جداول توزیع فراوانی و نمودار استفاده شد و در بخش استنباطی نیز از روش آماری تحلیل مسیر براساس تعداد متغیرها استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان دادند در مدل نهایی همه مسیرهای مستقیم در سطح کم تر از 0.01 معنی دار هستند و تعامل خودشناسی با تنظیم هیجانات بیشترین نقش واسطه ای را در کاهش تکانش گری دارد.
رابطه جهت گیری دینی و خوش بینی با سازگاری اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
107 - 117
حوزههای تخصصی:
سازگاری اجتماعی، از مهم ترین نشانه های رشد اجتماعی و سلامت روان است که متأثر از عواملی متعددی است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جهت گیری دینی و خوش بینی با سازگاری اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه است. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی بود که در سال 1398 با مشارکت 200 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد کرمانشاه با استفاده از نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه جهت گیری دینی آلپورت، پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا و پرسشنامه سبک های اسنادی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و آزمون های توصیفی (فراوانی، میانگین، درصد) و استنباطی (آزمون کالموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی) تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین جهت گیری دینی با سازگاری اجتماعی و خوش بینی با سازگاری اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد کرمانشاه ارتباط معنادار وجود دارد. همچنین دو متغیر جهت گیری دینی و خوش بینی توانستند 11/7 درصد از واریانس مربوط به سازگاری اجتماعی را پیش بینی کنند. با توجه به نتایج می توان استنباط کرد که جهت گیری دینی و خوش بینی به ارتقا سازگاری اجتماعی دانشجویان می انجامد.