فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه امیدتحصیلی، سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و عادی انجام گرفت. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان عادی و دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دبستانی مدارس شهر بوشهر که در سال تحصیلی97-1396 مشغول به تحصیل بودند، می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل 100 دانش آموز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امید تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی اسفاده شد. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها در مورد دو گروه دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که بین دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری در امیدتحصیلی، سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی تفاوت معنا داری وجود دارد (۰۰۱/0˂ P). این نتایج نشان می دهد که وجود امیدتحصیلی و سرزندگی تحصیلی پایین و همچنین درگیری تحصیلی پایین در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با ایجاد تعلل در تکالیف تحصیلی و عدم ایجاد انگیزه مثبت، نقش مؤثری در افت تحصیلی و بالطبع تداوم این اختلال در این دانش آموزان می شود. لذا می توان از طریق آموزش و اعمال روش های مناسب تربیتی، موجبات عملکرد تحصیلی بهتر و سلامت روانی این دانش آموزان را فراهم آورد و همچنین زمینه پیشرفت همه جانبه ای را برای دانش آموزانی که از لحاظ امیدتحصیلی، سرزندگی تحصیلی و درگیری تحصیلی پایین هستند را مهیا کرد.
پاسخ به مداخله به عنوان نقشه راه فراگیرسازی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از دانش آموزان با مشکلات یادگیری و رفتاری در یک روال هر روزه از آموزش عمومی خارج می شوند. اگرچه در این میان صداهایی مبنی بر آموزش این دانش آموزان در همان موقعیت عمومی (فراگیرسازی آموزشی) در کنار هم سالان شان به گوش می رسد، اما نحوه حمایت از نیاز های رفتاری و تحصیلی این دانش آموزان در قالب فراگیرسازی آموزشی هنوز مبهم است. در این مقاله با مروری کوتاه بر پیشینه تجربی پاسخ به مداخله، به تشریح علل اصلی ناکامی در فراگیرسازی آموزشی و راه حل های عرضه شده برای آن، در منابع اطلاعاتی پرداخته شده است. درواقع رویکرد پاسخ به مداخله در منابع اطلاعاتی به عنوان نقشه راهی برای اجرای فراگیرسازی آموزشی و رفع موانع پیش روی آن بیان شده است. به طورکلی، پاسخ به مداخله می تواند به عنوان رویکردی برای تسهیل فراگیرسازی دانش آموزان با مشکلات یادگیری و رفتاری در ایران به کار گرفته شود.
تأثیر آموزش مهارت های ابرازمندی برخودکارآمدی در روابط بین فردی در کودکان مبتلا به لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از شایع ترین اختلال های گفتاری، لکنت است که موجب اضطراب وکمرویی شده و روابط بین فردی را محدود می سازد. پژوهش حاضر به منظور تأثیر آموزش مهارت های ابرازمندی بر افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی در کودکان پسر دارای لکنت زبان انجام شد. روش: نوع مطالعه، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی کودکان پسر دارای لکنت زبان پایه چهارم و پنجم مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی شهر رشت در سال ۱۳۹۳-۱۳۹۴ بود که از این میان ۲۴ نفر به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی کودکان در روابط بین فردی با همتایان ویلر و لد(۱۹۸۲) استفاده شد. پس از انجام پیش آزمون، برنامه آموزش طی هشت جلسه ۵/۱ ساعته بر روی گروه آزمایش اجرا شد و در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ابرازمندی توانسته است میزان خودکارآمدی در روابط بین فردی(۶/۱۴۲۲) و خرده مقیاس های با تعارض (۱۲/۱۱۴) و بدون تعارض (۰۳/۱۷۵) را افزایش دهد (۰۰۱/۰ P ≤ ) . نتیجه گیری: به علت اینکه کودکان دارای لکنت زبان ترس و اضطراب اجتماعی خاصی را در تعاملات اجتماعی تجربه می کنند، افزایش مهارت های ابرازمندی آن ها می تواند به عنوان یکی از محورهای مداخله و توان بخشی آن ها استفاده گردد.
نقش تعامل والد-کودک و الگوی پردازش حسی در پیش بینی مشکلات درونی سازی و برونی سازی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعامل والد-کودک و الگوی پردازش حسی در تشخیص مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده کودکان بود. روش : در قالب یک طرح همبستگی، 120 دانش آموز ابتدایی 11 و 12 ساله (67 دانش آموز پسر و 53 دانش آموز دختر)، از طریق روش نمونه گیری خوشه ای از 9 مدرسه مناطق 1، 9 و 18 شهر تهران انتخاب شدند. در مرحله بعد، 69 کودک با مشکلات درونی سازی و برونی سازی به وسیله سیاهه رفتاری کودک ( CBCL ) شناسایی شده و در تحلیل نهایی در دو گروه خالص درونی سازی (20نفر) و برونی سازی (20نفر) قرار گرفتند. همچنین، پرسشنامه تعامل والد-کودک و نیم رخ پردازش حسی تکمیل شد. برای تحلیل نتایج از تابع تشخیص استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که جستجوی حسی، قوی ترین رابطه را با تابع حاضر داشت و توانست گروه برونی سازی را از گروه درونی سازی متمایز کند، اما قدرت تمایزگذاری سه متغیر دیگر (به ترتیب شامل حساسیت حسی، اجتناب حسی، و تعارض در رابطه والد-کودک) ضعیف تر بود. به عبارتی، جستجوی حسی، سبک غالب پردازش حسی در کودکان دارای مشکلات برونی سازی، و سبک غالب پردازش حسی در کودکان دارای مشکلات درونی سازی نیز به ترتیب حساسیت حسی و اجتناب حسی بود. همچنین، کودکان دارای اختلالات برونی سازی، تعارض بیشتری در رابطه با والد داشتند. نتیجه گیری : طبق نتایج این پژوهش می توان گفت تمرکز درمان روی الگوی پردازش حسی کودکان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی، آموزش والدین درباره این گونه تفاوت های فردی، همچنین افزایش تعامل مثبت و آموزش حل تعارض به والدین در کاهش مشکلات رفتاری- هیجانی کودکان مؤثر است.
مقایسه همدلی و بازشناسی هیجانی چهره بین کودکان واجد اختلال سلوک واختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلالات سلوک واختلال مقابله جویی دفاعی وجوه تشابه و تمایز زیادی دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه همدلی و بازشناسی هیجانی چهره بین کودکان واجد تشخیص این دو اختلال بود. روش: طرح پژوهش حاضراز نوع مقایسه ای بوده است.به شیوه نمونه گیری در دسترس، 400 نفر از دانش آموزان 7تا 12 سال از یازده مدرسه شهر اصفهان انتخاب شده و -بعد از حذف پرسشنامه های فاقد اعتبار- بر اساس نقطه برش پرسشنامه علایم مرضی کودکان ( اسپرافکین،لانی و گادو، 1994) 41 نفر واجد اختلال مقابله جویی دفاعی و 19 نفر واجد اختلال سلوک تشخیص داده شدند.سپس از این تعداد پرسشنامه همدلی (آیونگ و همکاران، 2009) و آزمون بازشناسی هیجانی چهره (اکمن و فرایزن، 1976) اجرا شد. نتایج: یافته های پژوهشی حاکی از آن بود که و بین بازشناسی هیجانی چهره در دو شاخص ترس و تنفر بین گروه اختلال سلوک و مقابله جویی دفاعی تفاوت معنادار وجود دارد ( 05/0P<).بین همدلی و سایر شاخص های بازشناسی هیجانی چهره اختلال سلوک و مقابله جویی دفاعی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: به نظر می آید بین بازشناسی هیجانی برخی از چهره ها تفاوت هایی بین این دو اختلال وجود دارد که ممکن است در مشکلات ارتباطی این کودکان با اطرافیان خود نقش داشته باشد.
مقایسه ی فراشناخت در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی، آسیب بینایی و کودکان با تحول بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان داده اند که افراد نابینا در انجام وظایف شنوایی، لمسی و شیمیایی خاص بهتر عمل می کنند. با این حال، مطالعات اندکی در مطالعه مشابه، افراد نابینا و بینا را در مقایسه با کودکان بیش فعال در حالت های مختلف حسی، شناختی ارزیابی کرده اند. این تحقیق به منظور مقایسه فراشناخت کودکان بیش فعال وکم توجه، نابینا و کودکان عادی شهرستان اهواز صورت پذیرفت. در پژوهش حاضر از روش علی-مقایسه ای استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش کلیه کودکان شهرستان اهواز درسال 95 بودند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و تصادفی به عنوان نمونه آماری گزینش شدند. کودکان حاضر در این تحقیق60 نفر بودند که 30 نفرعادی و 15 نفر دارای اختلال نابینایی و 15نفر نیز بیش فعال می باشند. انجام تحقیق به صورت میدانی و با مراجعه به مدارس عادی و کودکان استثنایی شهرستان اهواز صورت گرفت . در این پژوهش به منظور اندازه گیری و مقایسه متغیرهای مورد نظر، از پرسشنامه ی فراشناخت کودکان اسپرلینگ استفاده شده است. برای انجام تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار 23 SPSS استفاده شده است. یافته های توصیفی شامل محاسبه ی فراوانی ، میانگین ، انحراف معیار، و تحلیل واریانس تک متغیره مورد مطالعه قرار گرفته است . یافته ها نشانگر آن است که از نظر فراشناخت بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده شد، یعنی میزان فراشناخت کودکان نابینا و نیز کودکان بیش فعال با کودکان عادی با هم متفاوت بود . به طور کلی تأثیر فراشناخت در ادراک فرد از توانایی های خود با تداوم آسیب شناسی روانی را نمی توان نادیده گرفت . بنابراین باید در این راستا تلاش نمود تا هر چه بیشتر در آموزشگاه ها کارکرد فراشناخت و ابعاد آن را در پیشبرد اهداف آموزشی و سلامت روان و آسیب شناسی روانی کودکان عادی و خاص به کار گرفت.
روش های شناسایی و مداخله های درمانی اختلال پس از ضربه در کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال استرس پس از ضربه، یک اختلال اضطراب وابسته به استرس است که می تواند پس از یک یا چند تجربه آسیب زای خاص رخ دهد. رویدادهای آسیب زا، تهدیدی برای امنیت و سلامت به شمار می آیند؛ این رویدادها ممکن است مسیر رشد طبیعی، عملکرد تحصیلی و سایر حوزه های عملکردی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد و باعث اختلال استرس پس از ضربه شود. امروزه پژوهش های جدید و جامع در جهت کشف عوامل علی و مداخله های درمانی مرتبط با اختلال استرس پس از ضربه در حال گسترش است. نتیجه گیری : نشانه ها و علائم اختلال استرس پس از ضربه به ندرت به طور کامل ناپدید می شوند؛ همبودی بالای این اختلال با سایر اختلالات روانی، همچنین عوامل خطرساز، ماهیت پیجیده اختلال استرس پس از ضربه، بازگشت و عود نشانه های این اختلال در برابر رویدادهای آسیب زای کنونی، ضرورت شناسایی، ارزیابی دقیق بالینی و به کارگیری مداخله های درمانی یکپارچه را ایجاد می کند. از این رو، این مداخله ها نیاز به پژوهش بیشتری دارند تا اثربخشی، کارایی و معنی داری بالینی آنها مشخص گردد .
مروری بر مداخله های اثربخش برای کودکان و نوجوانان با اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر مرور مداخله های کاربردی و اثربخش برای کودکان و نوجوانان با اختلال سلوک بود. روش: روش پژوهش مروری بود و شامل تعریف و مشخصه های اختلال سلوک، میزان شیوع، سبب شناسی، نمودهای رفتاری افراد با اختلال سلوک در خانه و مدرسه و درنهایت بررسی انواع راهبردهای اثربخش در زمینه بهبود اختلال سلوک بود. نتیجه گیری: با توجه به اینکه اختلال سلوک یکی از انواع اختلال های رفتاری به شمار می آید، والدین و معلمان همواره به دنبال یافتن روش های کاربردی برای کاهش مشکلات کودکان و نوجوانان با اختلال سلوک هستند؛ در این پژوهش تلاش شده است تا مداخله هایی که در پژوهش های پیشین اثربخشی آنها تایید شده است، معرفی شوند. از سویی مداخله های گوناگونی وجود دارد که اثربخشی آنها در سایر حیطه های مشکلات رفتاری تایید شده اند که برای تعیین اثربخشی این مداخله ها در کودکان و نوجوانان با اختلال سلوک به انجام پژوهش های بیشتری نیاز است.
مقایسه مؤلفه های کنش های اجرایی برنامه ریزی- سازماندهی آزمون برج لندن در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال هجدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۷۰)
105-116
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه مؤلفه های کنش های اجرایی برنامه ریزی – سازماندهی آزمون برج لندن در دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص« نارسانویسی، نارساخوانی و دیسکلکلیا» با همتایان عادی انجام شده است. روش : این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه مورد مطالعه آن شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطه ابتدایی با و بدون ناتوانی یادگیری در شهر مشهد است. بر این اساس150 نفراز دانش آموزان مقطع ابتدایی مرکز ناتوانی های یادگیری منطقه تبادکان شهر مشهد به صورت نمونه هدفمند انتخاب و با 42 نفر از دانش آموزان عادی مقایسه شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون برج لندن و مقیاس هوشی وکسلر استفاده گردید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری(مانوا) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که کودکان دارای اختلال ناتوانی نارسانویسی، نارساخوانی و دیسکلکلیا نسبت به کودکان عادی عملکرد ضعیف تری در مؤلفه های کنش های اجرایی برنامه ریزی-سازماندهی دارند. و تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود داشت. نتیجه گیری: به نظر می رسد این ضعف منجر به مشکلاتی در تصمیم گیری و عدم قضاوت مناسب، مشکلات با نوآوری ها و تغییر، حواس پرتی و مشکلات در جنبه های مختلف حافظه می شود
اثر پسخوراند مهارخودی و فراوانی آن بر یادگیری حرکتی کودکان دارای اختلال شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثر پسخوراند مهارخود و فراوانی آن بر یادگیری بوده است . روش: در این تحقیق 48 آزمودنی به تولید یک نیروی معین به وسیله نیروسنج پرداختند. دانش آموز براساس امتیازات پیش آزمون در آزمایش اول برحسب نوع کنترل، پسخوراند مهارخود و جفت شده (غیر مهارخود) به دو گروه 12 نفری همگن تقسیم شدند و در آزمایش دوم براساس وضعیت فراوانی پسخوراند، فراوانی پسخوراند 30 % و فراوانی پسخوراند آزاد در دو گروه 12 نفری همگن قرار گرفتند . آزمودنی ها در 6 سری 10کوششی به تولید نیروی معینی پرداختند. آزمون های یادداری و انتقال، 24 ساعت بعد از مراحل تمرینی به عمل آمد. روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد در هر دو آزمایش در مرحله اکتساب همه گروه ها پیشرفت داشته اند. در آزمون اکتساب در آزمایش اول و دوم تفاوتی مشاهده نشد. در هر دو آزمایش در آزمون یادداری اثر معناداری مشاهده شد و برتری با گروه های مهارخود و مهارخود با فراوانی آزاد بود. همچنین، در آزمون انتقال در آزمایش اول گروه مهارخود و در آزمایش دوم گروه مهارخود فراوانی آزاد عملکرد بهتری داشتند. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که پسخوراند مهارخود باعث بهبود عملکرد می شود. همچنین، اِعمال محدودیت در پسخوراند مهارخودی به میزان 30 درصد به بهینه شدن عملکرد کمکی نمی کند.
تبیین تجارب زیسته زوجین نابینا و کم بینا در همسرداری و فرزند پروری: رویکردی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه زندگی زوجین نابینا و کم بینا دارای نیازها، دغدغه ها و مشکلات خاصی است. هدف از این پژوهش، تبیین و کاوش کلیه جنبه های تجارب زیسته زوجین نابینا / کم بینا بود. روش برای این منظور از روش کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه زوج هایی بودند که هر دو نابینا یا کم بینا بوده و در انجمن توانبخشی یزد ثبت نام کرده و دارای فرزند بودند و بیش از 1 سال از ازدواج آنها سپری شده بود. پس از انجام مصاحبه با 24 نفر، محققان به اشباع رسیدند و مطلب جدیدی بدست نیامد. داده های این مطالعه کیفی به روش 7 مرحله ای کلایزی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها با بررسی دقیق، متن کل مصاحبه ها به 321 کد مجزا تقسیم بندی شد. با بررسی مجدد کدها، 40 زیرمفهوم استخراج شد. این زیرمفهوم ها در 7 مفهوم نهایی جای داده شدند. این مفاهیم عبارتند از: 1- «پیروی از دستورات دین و حضور خدا در زندگی»؛ 2- «توانمند بودن فرد نابینا و توانایی حل مشکلات»؛ 3- «زندگی عادی افراد نابینا»؛ 4- «نگرانی از برخورد ناصحیح جامعه»؛ 5- «اعتماد به نفس پایین ناشی از محدودیت های نابینایی / کم بینایی»؛ 6- «فرهنگ و دیدگاه نامناسب مردمی و برنامه ریزی» و 7- «واقع نگری افراد نابینا / کم بینا». نتیجه گیری جامعه افراد نابینا / کم بینا از زندگی همانند سایر اقشار جامعه برخوردارند. این طیف از افراد شیوه های همسرداری و فرزندپروری همانند افراد بینا دارند. البته به دلیل نابینایی، دچار مشکلات و محدودیت هایی نیز می باشند که باید از سایر توانایی های خود بهره گیری نمایند
اثر بخشی مشاوره گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر تاب آوری والدین کودکان اتیسم در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: واقعیت درمانی نوعی روان درمانی است که در آن سعی می شود با توجّه به مفاهیم واقعیّت، مسئولیت و امور درست و نادرست در زندگی فرد، به رفع مشکلات او کمک شود. در این روش از طریق تبیین طبیعت انسان، تعیین قوانین رفتاری و طرح چگونگی فرایند درمان، به افرادی که نیازمند روان یاری هستند، کمک می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر تاب آوری والدین کودکان اتیسم در شهر اصفهان در سال 1396 انجام گرفت. هدف: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه شامل کلیه والدین دارای کودکان اتیسم که از میان آنان 3 0 نفر به روش نمونه گیری به روش در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی ، به دو گروه آزمایشی( 15 نفر) و کنترل ( 15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر و دیوید سون( 89/0 = α ) بود. گروه آزمایش تحت 8 جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی قرار گرفت و در مورد گروه گواه هیچ مداخله ای اعمال نشد. نتایج: نتایج داده ها با بهره گیری از تحلیل اندازه های مکرر نشان داد مشاوره گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر تاب آوری والدین تأثیر مثبت دارد. همچنین نتایج حاکی از آن بود که مشاوره گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر افزایش مولفه های تاب آوری والدین(به جز کنترل) مؤثر بوده است. نتیجه گیری: بدین ترتیب احتمالاً می توان گفت مشاوره گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی در افزایش تاب آوری مادران دارای کودکان اتیسم مؤثر می باشد.
افق زمان: بررسی مبانی نظری تا تدوین برنامه برای آموزش والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افق زمانی یک سازه روان شناختی است که بیانگر ارتباط فرد با زمان است. کم توانی ذهنی نیز با محدودیت های اساسی در کارکرد هوشی و رفتار سازشی در دوره رشد مشخص می شود. تولد و حضور کودک کم توان ذهنی، خانواده را با مشکلات زیادی مواجه می سازد و در افق زمان بر کمیت و کیفیت روابط والدین و اعضای خانواده تاثیر می گذارد. افق زمانی نیز برخاسته از فرایندی شناختی است که تجربه انسان را به ساختارهای زمانی گذشته، حال و آینده نسبت می دهد. نظریه افق زمانی دارای پنج عامل به نام های گذشته مثبت، گذشته منفی، حال لذت گرایانه، حال قضا و قدری و آینده است. نتیجه گیری: در نظریه افق زمانی، فرض بر این است که ادراک شخص از زمان بر تصمیم گیری وی موثر است و اثرات روان شناختی تحت تاثیر ساختارهای زمانی گذشته، حال یا آینده قرار می گیرد. اگرچه صفات مختلف افراد نسبتاً ثابت هستند ولی پژوهش های مقدماتی نشان داده اند که می توان آنها را از طریق فرایند درمان تغییر داد. تفاوت های فردی در نظریه افق زمانی با پیامدهای عاطفی، شناختی و رفتاری همخوانی دارد. پژوهش ها نشان داده اند که افق زمانی به بهزیستی فردی و تجربه های عاطفی شخصی وابسته است و بر فرایندهای شناختی و همچنین روابط اجتماعی تاثیر می گذارد. در این مقاله، مبانی نظری رویکرد افق زمانی بررسی و برنامه ای برای والدین کودکان کم توان ذهنی تدوین شد.
مقایسه سرمایه گذاری عاطفی در بدن، عوامل حمایت های فردی و رفتارهای کنارآمدن با مشکلات کودکان نابینا و ناشنوا شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
147 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه سرمایه گذاری عاطفی در بدن، عوامل حمایت های فردی و رفتارهای کنارآمدن با مشکلات در میان دانش آموزان نابینا و ناشنوا شهر تبریز بود.روش پژوهش حاضر از نوع علیّ- مقایسه ای است. جامعه پژوهش را کلیه کودکان نابینا و ناشنوا موجود در مدارس استثنایی شهر تبریز به تعداد 742 نفر در نیمسال اول سال تحصیلی 96-97 تشکیل می دادند که از بین آن ها 150 نفر بصورت شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه سرمایه گذاری بدن، رفتارهای کنارآمدن کودکان وعوامل حمایت کننده فردی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد در سطح معناداری (05/0P
بررسی مقایسه ای برخی توانایی های کاربردشناختی کودکان کاشت حلزون با همسالان شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسی زبان مطالعه معانی و منظورهای مد نظر گوینده و تعابیر و تفاسیر آن ها از سوی مخاطب است که با توجه به بافت موقعیتی صورت می گیرد و توانایی بکارگیری درست زبان در موقعیت های اجتماعی مختلف توانش کاربردشناختی نام دارد که در این پژوهش مورد بررسی و مداقه قرار گرفت . هدف از این پژوهش، مقایسه مهارت های کاربردشناختی آغازگری و استفاده از بافت موقعیتی در کودکان کاشت حلزون 5 تا 8 ساله با همسالان شنوا بود. روش: این پژوهش که بصورت مقطعی و توصیفی- تحلیلی انجام شد، 15 کودک شنوا و 15 کودک کاشت حلزون دوزبانه آذری-فارسی در شهرتبریز به روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به معیارهای مطالعه، انتخاب شدند. جهت بررسی مهارت های آغازگری و استفاده از بافت موقعیتی، از مجموعه های کاربردشناسی در چک لیست برقراری ارتباط که توسط بیشاپ در سال 1998 تهیه شده و نسخه فارسی آن توسط کاظمی و همکاران درکودکان ایرانی 5 تا 11 ساله در سال 2005 هنجاریابی شده است، استفاده شد. سپس بهوسیلهنرم افزار SPSS با استفاده از آزمون تی برای دو گروه مستقل به تجزیه و تحلیل سؤال های پژوهش پرداخته شد. یافته ها: مقایسه میانگین های دو گروه آزمودنی نشان داد که بین کودکان کاشت حلزون و کودکان شنوا در آغازگری تفاوت معناداری وجودندارد. بنابراین می توان گفت که کودکان کاشت حلزون آغازگری نامناسب ندارند ولی در استفاده از بافت موقعیتی، اختلاف بین دو گروه معنادار بود. نواوری (ارزش) : ارزیابی توانایی های کاربردشناختی در کودکان ناشنوا و کاشت حلزون تا کنون در هیچ پژوهشی انجام نپذیرفته است و پژوهش حاضر ، با تاکید بر دو مهارت مهم آغازگری و بکارگیری بافت موقعیتی درمکالمه توسط کودکان کاشت حلزون، گام مهمی در راستای زمینه سازی برای انجام درمان های مداخله ای برداشت تا با آسیب شناسی موارد، آنها را در برنامه های آتی در دستور کار قرار دهد. نتایج حاصل از بررسی نشان داد که کودکان کاشت حلزون در برخی سطوح کاربردشناختی ضعیف تر از همسالان شنوا عمل می کنند ولی طبق یافته های محققان، توانایی بکارگیری مهارت های کاربرشناختی در کودکان کاشت حلزون نسبت به کودکان با آسیب شنوایی عمیق، خیلی بهتر است.
اثربخشی بسته های آموزشی بازآموزی اسنادی، تنظیم هیجانی و حل مسئله شناختی- اجتماعی بر افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله بازآموزی اسنادی، تنظیم هیجانی و حل مسئله شناختی- اجتماعی در افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ابتدایی شهر تهران انجام شد. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی همراه با مراحل پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری بود. 40 دانش آموز با ناتوانی یادگیری 8 تا 12 ساله به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه شاهد قرار گرفتند. آموزش های بازآموزی اسنای، تنظیم هیجانی و حل مسئله شناختی- اجتماعی طی 8 جلسه یک ساعته، به سه گروه آزمایش ارایه گردید. از پرسش نامه سازگاری اجتماعی ﺳیﻨﻬﺎ و ﺳیﻨﮓ (1993) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آموزش های بازآموزی اسنای، تنظیم هیجانی و حل مسئله شناختی- اجتماعی، باعث افزایش معنی دار سازگاری اجتماعی گردید، با این تفاوت که برنامه آموزشی تنظیم هیجانی و حل مسئله شناختی- اجتماعی با اثربخشی یکسان در ارتقای سازگاری اجتماعی موفق تر از برنامه آموزشی بازآموزی اسنادی بود. برنامه های آموزشی که از رویکرد شناختی اجتماعی بندورا برای طراحی بسته های آموزشی بهره می گیرند، تأثیرات معنی دار بیشتری دارند. بنابراین، استفاده از نتایج پژوهش در طراحی برنامه های آموزشی پیشگیرانه و بهبود دستاوردهای آموزشی مؤثر می باشد.
اثربخشی برنامه آموزش مهارت فرزندپروری ایمن بر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان با علائم مشکلات رفتاری درونی سازی و برونی سازی شهرستان لاهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مهارت فرزندپروری ایمن بر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان با علائم مشکلات رفتاری درونی سازی و برونی سازی شهرستان لاهیجان انجام گرفته است. روش: این پژوهش با رویکرد کاربردی و روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان 6 ساله پیش دبستانی شهرستان لاهیجان بود. حجم نمونه اولیه شامل 120 نفر از مادران کودکان پیش دبستانی بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. در نهایت 30 نفر از مادرانی که کودکان آنها علائم مشکلات درونی سازی و برونی سازی را داشتند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل فهرست رفتاری کودک آخنباخ (فرم والد و معلم) (1991) به عنوان ابزار غربالگری و پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند (1972) است. برنامه آموزش مهارت فرزندپروری ایمن که توسط علی اکبری دهکردی و علی پور (1394) طراحی شده بود در 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه آموزش مهارت فرزند پروری ایمن بر شیوه های فرزند پروری مادران مؤثر است (01/0≥ P ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه آموزش مهارت فرزند پروری ایمن باعث ارتقاء شیوه فرزندپروری مقتدرانه و کاهش شیوه فرزندپروری سختگیرانه می شود. با توجه به اینکه شیوه های فرزندپروری والدین نقش اساسی در تأمین سلامت روانی فرزندان آنها دارد، لذا پیشنهاد می شود از برنامه آموزش فرزندپروری ایمن برای مادران جهت مدیریت روابط سالم با فرزندانشان و به کارگیری سبک های فرزندپروری مثبت استفاده شود.
کارکردهای اجرایی و راهبردهای اثربخش برای بهبود آن در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از این پژوهش معرفی کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، حافظه کاری، بازداری پاسخ) و استفاده از راهبردهایی برای بهبود آنها در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. کارکردهای اجرایی وظایف و نقش های مختلفی دارند که در تمامی این افراد در هر سن و جنس به فراخور سن، قدرت و سلامت کارکردها در زندگی تاثیرگذار هستند. درواقع این نیرو که به عنوان یک سازه شناختی مطرح است، وظایفی مانند حل مسئله، توجه، استدلال، سازماندهی، برنامه ریزی، حافظه، بازداری پاسخ، کنترل بازدارنده، کنترل تکانه، حفظ آمایه و تغییر آمایه را بر عهده دارد. در نتیجه نارسایی در این زمینه با اختلال در عملکردهای روزانه همراه است. روش: پژوهش حاضر با روش مرور سیستماتیک پیشینه انجام شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با استفاده از تکنیک ها و راهبردهای مطرح شده با توجه به موقعیت می توان در جهت بهبود و تقویت کارکردهای اجرایی عمل کرد و کمک شایانی به دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در زندگی تحصیلی، اجتماعی و فردی آنها نمود.
پیش بینی اختلال های رفتاری بر اساس سبک های فرزندپروری در کودکان با اختلال های یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده زمینه و هدف: کسب اطلاعات درزمینه ی عوامل زمینه ساز اختلال های رفتاری در دانش آموزان با اختلال های یادگیری ویژه به عنوان جمعیت در معرض خطر جهت طراحی، آماده ساختن و ارتقای خدمات روان شناسی و درمانی مناسب باهدف کاهش پیامدهای منفی و رشد اختلال های روانی بعدی و بهبود کارکرد این گروه از دانش آموزان ضروری است . پژوهش حاضر باهدف پیش بینی اختلال های رفتاری بر اساس سبک های فرزند پروری در کودکان با اختلال های یادگیری ویژه انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی بود که به روش همبستگی از نوع مدل پیش بینی انجام گرفت. جامعه آماری آن را کودکان با اختلال های یادگیری ویژه مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توان بخشی اختلال یادگیری ویژه شهرستان های استان تهران تشکیل دادند . با استفاده از نمونه گیری در دسترس ، 130 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند و سیاهه رفتاری کودک برای سنین 18-6 سال نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ گردآوری شدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره با نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها و نتیجه گیری : نتایج نشان داد بین مولفه سبک فرزندپروری مقتدرانه و مستبدانه با هیچ یک از مولفه های اختلال رفتاری کودکان با اختلال های یادگیری ویژه همبستگی معنادار وجود ندارد و تنها سبک فرزندپروری سهل گیرانه همبستگی منفی و معناداری با مشکلات برون سازی شده کودکان با اختلال های یادگیری ویژه دارد. در این پژوهش با توجه به نتایج به دست آمده، سبک فرزندپروری سهل گیرانه پیش بینی کننده معناداری برای اختلال های رفتاری در کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری ویژه است.
مقایسه تاثیر تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی می توانند روش های موثر برای حل مشکلات رفتاری کودکان اتیستیک باشند. در این بین، مقایسه اثربخشی تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی موضوعی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان اتیسم انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی کودکان پسر مبتلا به اتیسم مراجعه کننده به مراکز روزانه تحت نظارت بهزیستی استان گیلان در دامنه سنی 6 تا 11 بود. حجم نمونه 30 شرکت کننده بود که به صورت تصادفی در سه گروه تحلیل رفتار کاربردی، بازی درمانی وکنترل (10= n ) جای گذاری شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلات رفتاری استفاده شد. در انتها، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین شاخص های مشکلات رفتاری گروه های آزمایش (تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی) در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش پیدا کرده است (01/0> p ). همچنین در مقایسه دو روش درمانی، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0< p ). نتیجه گیری : با توجه به یافته ها، هر دو روش تحلیل رفتار کاربردی و روش بازی درمانی، به یک اندازه در کاهش مشکلات رفتاری این کودکان موثر بوده اند. در همین راستا، نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم وجود تفاوت مشخص در میزان تاثیرگذاری تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم است.