فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، اثربخشی برنامه بازسازی مهارت های ادراکی برحافظه کاری،استدلال ادراکی وعملکرد ریاضی دانش آموزان باا اختلال یادگیری ویژه ریاضی بود. روش : این پژوهش آزمایشی، با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان اختلال یادگیری ویژه ریاضی پایه سوم شهر جغتای بودندکه توسط معلمان پایه سوم با اجرای آزمون تشخیصی اختلال ریاضی وبه صورت تصادفی 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در 16جلسه تحت برنامه آموزش قرارگرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های کی- مت، ریون، مقیاس استدلال ادراکی وکسلر چهار، آزمون تشخیصی اختلال ریاضی و مقیاس حافظه کاری استانفورد-بینه استفاده شد. یافته ها: تحلیل داد ه ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط به همراه اندازه گیری مکرر نشان داد که اجرای برنامه مداخله ای بر میزان حافظه کاری غیرکلامی، استدلال ادراکی و عملکرد ریاضی آن در دانش آموزان گروه آزمایشی در مرحله پس آزمون به طور معنا داری موثر بوده و اثرات مشاهده شده در مرحله پیگیری پایدار مانده بود.اما در متغیر حافظه کاری کلامی تفاوتی بین گروه آزمایشی و کنترل وجود نداشت نتیجه گیری: براین اساس می توان نتیجه گرفت که آموزش این برنامه بر عملکرد ریاضی، حافظه غیر کلامی و استدلال ادراکی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه ریاضی موثر بوده ومی تواند به عنوان یک رویکرد موثر در درمان اختلال یادگیری ویژه ریاضی باشد.
اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر بر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی توجه کودکان با اختلال کاستی توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
117-130
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر بر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی توجه کودکان با اختلال کاستی توجه بیش فعالی انجام شد. روش: این پژوهش، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 32 دختر با اختلال کاستی توجه بیش فعالی که به روش در دسترس از مدارس شهر کرمانشاه انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنی ها به دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر را در 18 جلسه دریافت کردند، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر و آزمون رنگ- واژه استروپ بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر بر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی توجه آزمودنی ها تاثیر معناداری داشت (0001/0 P< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی توجه کودکان با اختلال کاستی توجه بیش فعالی را بهبود بخشید. بنابراین، می توان از این برنامه به منظور بهبود مشکلات رفتاری و ارتقای کارکردهای اجرایی توجه چنین کودکانی بهره برد و برنامه ریزی برای استفاده از برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر برای آنها اهمیت ویژه ای دارد.
روش های کاهش اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اتیسم نوعی اختلال تحولی عصبی است که با نارسایی در رفتار و تعامل اجتماعی همراه است. کودکان با اختلال طیف اتیسم الگوهای رفتاری، علایق و سرگرمی های محدود دارند. اضطراب یکی از شایع ترین مشکلات کودکان با اختلال طیف اتیسم است که باعث مشکلات قابل توجهی در عملکرد آن ها می شود. بنابراین تشخیص اضطراب و آگاهی از فنون درمانی و مداخله مؤثر برای کاهش و درمان اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم برای والدین، معلمان، مربیان و متخصصان کودکان با اختلال طیف اتیسم بسیار مهم و ضروری است. در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، به تعریف اختلال طیف اتیسم و تعریف اضطراب پرداخته شده و سپس علل و ارزیابی اضطراب و روش های درمان و کاهش اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم در ایران ارائه شده و در پایان نتیجه گیری صورت گرفته است. نتیجه گیری: شناسایی اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم و برنامه ریزی برای مداخله و فراهم سازی خدمات برای این افراد با چالش همراه است. تجارب بالینی حاکی از آن است که نیاز به روش های درمانی ویژه برای کاهش اضطراب کودکان با اختلال طیف اتیسم ضروری است.
مقایسه سلامت روان، سرمایه روان شناختی و صمیمیت زناشویی در مادران کودکان کم شنوا، ناتوانی های هوشی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف مقایسه سلامت روان، سرمایه روان شناختی و صمیمیت زناشویی در مادران کودکان کم شنوا، ناتوان هوشی و عادی انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادران کودکان کم شنوا (50 نفر)، ناتوان هوشی (50 نفر) و عادی مراکز نگهداری و مدارس ابتدایی شهر خوی در آذرماه سال 1395 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 120 نفر (40 نفر برای هر گروه) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه های سلامت عمومی ( GHQ )، سرمایه روان شناختی لوتانز ( PCQ ) و مقیاس صمیمیت زناشویی ( MIS ) را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS (نسخه 21) با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری ( Manova ) و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه به همراه آزمون تعقیبی شفه انجام شد. یافته ها : تحلیل داده ها نشان داد که بین مادران کودکان ناتوان هوشی و کم شنوا با مادران کودکان عادی از نظر سلامت روانی کل (20/12 F= ، 0001/0 P= ) و سرمایه روان شناختی (362/14 F= ، 0001/0 P= )، تفاوت معنی داری از نظر آماری وجود دارد. ولی بین صمیمیت زناشویی (603/0 F= ، 010/0 P= ) مادران کودکان کم شنوا، ناتوان هوشی و عادی تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری : مادران کودکان ناتوان هوشی و کم شنوا، سلامت روانی و سرمایه روان شناختی پایین تری نسبت به مادران کودکان عادی دارند، ولی مادران هر سه گروه از صمیمیت زناشویی یکسانی برخوردارند.
مقایسه نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبیعی بین والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبیعی بین والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین کودکان کم توان ذهنی (160=N) و والدین کودکان عادی شهرستان سقز بودند که از بین آنها 80 نفر والد کودکان کم توان ذهنی به شیوه دردسترس و 80 نفر والد کودکان عادی بودند به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر، تیلور ، 1994)، پرسشنامه خود دلسوزی (نف،2003) و پرسشنامه شوخ طبعی (مارتین و دیگران،2003) است. روش تجزیه و تحلیل، آزمون تحلیل واریانس چند متغیره بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین والدین کودکان کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی از لحاظ نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبعی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0 ≥ P). نتیجه گیری: والدین کودکان کم توان ذهنی به دلیل مشکل فرزندشان مشکلات نارسایی هیجانی و خود- دلسوزی بیشتر داشتند و از سبک های شوخ طبعی پرخاشگرانه و خودتحقیرگرایانه نسبت به والدین سالم استفاده کردند. بنابراین والدین کودکان کم توان ذهنی نیاز به توجه و حمایت بیشتر در زمینه آموزش و تربیت کودکان دارند.
تأثیر آرایش تمرینی و فراوانی بازخورد بر یادگیری حرکتی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر آرایش تمرینی و فراوانی بازخورد بر یادگیری حرکتی پرتاب از بالای شانه کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی طراحی شد. به همین منظور، ابتدا توسط غربالگری از پرسش نامه رشدی ویلسون و همچنین سیاهه مشاهده حرکتی آموزگاران، از میان 330 دانش آموز پسر، تعداد 40 کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی شناسایی و در این تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس-آزمون، همراه با آزمون های یادداری و انتقال شرکت کردند. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان در 4 گروه همگن با عنوان های (گروه آرایش تمرینی تصادفی و بازخورد33%، آرایش تمرین تمرین تصادفی و بازخورد 100%، آرایش تمرین مسدود و بازخورد 33%، آرایش تمرین مسدود و بازخورد100%) قرارگرفتند، تکلیف مورد نظر آزمون دقت پرتاب از بالای شانه و مدت زمان انجام تمرینات پنج جلسه بود. داده ها از طریق تحلیل کواریانس مرکب و همچنین آزمون های تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05 تحلیل شدند. نتایج در مرحله اکتساب حاکی از برتری گروه مسدود نسبت به گروه تصادفی بود، اما بین تواترهای بازخورد 100% و 33% در این مرحله تفاوت معناداری مشاهده نشد، در دو مرحله یادداری و انتقال، گروه آرایش تمرینی تصادفی با بازخورد 33% عملکرد بهتری نسبت به سه گروه دیگر داشت. بطور خلاصه، نتایج تحقیق حاضر با تأیید فرضیه نقطه چالش پیشنهاد می کند برای بهبود یادگیری حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی از روش های مبتنی بر نقطه چالش استفاده شود.
طراحی راهنمای تدوین متون خواندن کاربردی برای دانش آموزان آهسته گام در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: . هدف از پژوهش حاضر، طراحی راهنمای تدوین متون خواندن کاربردی برای دانش آموزان آهسته گام در دوره ی ابتدایی می باشد. روش: این پژوهش به روش اکتشافی طی دو بخش اسنادی و میدانی صورت گرفت. جامعه آماری تمام والدین و معلمان دانش آموزان دبستانی آهسته گام و همچنین کارشناسان حوزه کودکان استثنایی استان همدان بودند. نمونه شامل100نفر از والدین و100 نفر از معلمان دانش آموزان آهسته گام که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و 20 نفر از متخصصان کودکان استثنایی بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند . به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز ، از پرسشنامه نیاز سنجی محقق ساخته برای گردآوری اطلاعات استفاده گردید. از آمار توصیفی( میانگین و درصد) برای پردازش اطلاعات استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که متون خواندن کاربردی موردنیاز برای دانش آموزان آهسته گام شامل شش مؤلفه ی مهارت های اجتماعی، مهارت های مراقبت از خود، مهارت های بهداشت شخصی، مهارت های غذا خوردن، مهارت های لباس پوشیدن و مهارت های زندگی مستقل است . مهارت های شناسایی شده به ترتیب اهمیت قرار گرفتن شان در متون خواندن کاربردی به سه دسته ی مهارت های الزامی، مهارت های انتخابی و مهارت های اختیاری تقسیم شدند. نتیجه گیری: از نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر استنباط می شود هرچه متون خواندنی که به دانش آموزان آهسته گام آموزش داده می شود کاربردی تر باشد، یعنی دانش آموزان توانایی خواندن، فهمیدن و کاربست آن متون را در زندگی روزانه و موقعیت های اجتماعی داشته باشند، عملکردشان در خواندن بهبود می یابد.
مقایسه اثربخشی توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه و روش چندحسی بر بهبود کارکرد های اجرایی دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی رایج ترین نوع ناتوانی های یادگیری است که حدود 80 درصد مشکلات یادگیری را در بر می گیرد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه و روش چندحسی بر بهبود کارکرد های اجرایی دانشآموزان مبتلا به نارسا خوانی بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی مبتلا به نارساخوانی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 بودند که از بین آنها 45 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از ویرایش چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان، آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی و نسخه نرم افزاری آزمون مرتب کردن کارت های ویسکانسین استفاده شد. برنامه توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه در 11 جلسه به گروه آزمایش اول و برنامه آموزش چندحسی در 9 جلسه به گروه آزمایش دوم آموزش داده شد؛ درحالی که گروه گواه، آموزشی در این زمینه ها دریافت نکردند. تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون بین گروه های آزمایش و گواه از نظر میزان بهبودی کارکرد های اجرایی تفاوت وجود داشت؛ به طوری که روش توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه بیشتر از روش چندحسی باعث بهبود کارکرد های اجرایی دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی شده بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که روش توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه با ایجاد نوعى تجربه یادگیرى که معطوف به انعطاف پذیری و بازگرداندن کارکرد های مغزىِ دچار اشکال است به بهبود کارکرد های اجرایی کودکان مبتلا به نارساخوانی کمک بیشتری می کند.
تبیین تاب آوری شغلی معلمان دانش آموزان استثنایی: بر اساس سبک مقابله ای و نقش واسطه ای باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش در راستای بررسی تاب آوری شغلی معلمان مدارس استثنائی، بر اساس سبک مقابله ای و نقش واسطه ای باورهای مذهبی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمام معلمان مدارس استثنائی استان مازندران بود. از بین آنان، 200 معلم مدارس استثنائی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش، پرسشنامه تاب آوری شغلی معلمان آموزش ویژه (سوتومایور، 2012)، پرسشنامه مقابله با موقعیت استرس زا (اندلر و پارکر، 1990)، و پرسشنامه دینداری نسخه ۱۵ (هوبر و هوبر، ۲۰۱۲ ) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد سبک مقابله ای مسئله مدار به صورت مثبت و سبک مقابله ای هیجانی به صورت منفی، بر تاب آوری شغلی معلمان مؤثر بوده است و بین باور مذهبی و تاب آوری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، تمام ابعاد باور مذهبی با سبک مقابله ای (مسئله مدار) رابطه مثبت و معنادار داشته است. براساس یافته ها، باورهای مذهبی توانسته است نقش واسطه ای بین سبک مقابله ای و تاب آوری ایفا کند. نتیجه گیری: با آموزش سبک مناسب مقابله ای به معلمان، می توان تاب آوری شغلی آنان را افزایش داد که این امر منجر به بهبود کیفیت تدریس و بالطّبع افزایش توانایی دانش آموزان می شود.
بهبود سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی با توسعه منطقه تقریبی رشد در بستر نمایش خلاّق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعال ی با توسعه منطقه تقریبی رشد بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 نفر تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس شرایط پزشکی (آیا کودک دارو مصرف می کند یا خیر؟) و پس از رضایت والدین، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند . گروه اول (کنترل) با روش سخنرانی و گروه دوم (آزمایش) با روش نمایش خلاّق آموزش دیدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سنجش سازگاری اجتماعی محقق ساخته با 28 سؤال در طیف لیکرت بود. پرسشنامه مذکور 4 حیطه سازگاری کودکان شامل: الف) مشارکت در کار گروهی، ب)رعایت حقوق دیگران، ج) اعتقاد به ارزش ها و اصول اخلاقی گروه یا جامعه و د) تعهد و احترام به خانواده و دوستان را موردسنجش قرار می داد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان تأثیر روش آموزش سخنرانی و روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی (در هر 4 حیطه) کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی ، تفاوت معناداری به نفع روش نمایش خلاّق وجود دارد (05/ p £ . ). نتیجه گیری: برای بهبود سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی، بهتر است از روش آموزش نمایش خلاّق نسبت به روش سخنرانی بیشتر استفاده شود.
اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تاب آوری مادرانِ کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
109-118
حوزههای تخصصی:
هدف: تحمل و تاب آوری هنگام رویارویی با مشکلات متعددی که مادران کودکان دارای اختلال کم توجهی / بیش فعالی با آن روبه رو هستند، در سلامت آن ها و فرزندانشان نقش بسیار مهمی ایفا می کند و شناسایی روش های آموزشی که بتواند این توانایی ها را در آن ها ارتقا بخشد، بسیار ضروری است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش هوش معنوی بر میزان تاب آوری مادران کودکان دارای اختلال کم توجهی / بیش فعالی بود. روش: در این پژوهش که از نوع نیمه تجربی است، تعداد 30 نفر از مادرانی که به مراکز خصوصی شهر اهواز مراجعه کرده بودند، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های هر دو گروه از نظر تاب آوری مورد سنجش پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند و گروه آزمایش فقط تحت آموزش هوش معنوی قرار گرفت. داده های آزمون ها به روش تحلیل کوواریانس بررسی شد. یافته ها : نتایج تحقیق نشان داد که آموزش هوش معنوی موجب افزایش نمره آزمودنی های گروه آزمایش در مقیاس تاب آوری شد. همچنین، تفاوت میانگین نمره تاب آوری در پس آزمون دو گروه کنترل و آزمایش در سطح (001/ 0 (p= معنی دار بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که با آموزش هوش معنوی در گروه آزمایش، نمره افراد در متغیر تاب آوری افزایش یافته است و آموزش هوش معنوی بر ارتقای تاب آوری مادران کودکان کم توجه / بیش فعال مؤثر بوده است.
خانه انعطاف پذیر برای افراد با ناتوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه زندگی همراه با پیچیدگی بسیاری است. با توجه به شرایط، ویژگی ها، روحیات انسان ها و تنوع پذیری آنان نیاز به انعطاف پذیری در محل زندگی آنها بسیار ضروری است. ایجاد و در نظرگیری فضایی به عنوان فضایی منعطف با قابلیت تطبیق پذیری و در نظر گرفتن خواسته های ساکنین، میزان راحتی و بهینه بودن فضا را بالا می برد. خانه انعطاف پذیر نوعی خانه متناسب سازی شده است که با تغییراتی در محل مسکونی، موجب راحتی انجام کار و پیشرفت استقلال در فعالیت های روزانه افراد با ناتوانی می شود. ساکنین این خانه ها می توانند با وجود ناتوانی شان، بدون بروز هیچگونه مشکلی به راحتی و به طور مستقل به زندگی شخصی خود ادامه دهند. نتیجه گیری: داشتن خانه متناسب سازی شده ثابت و دائمی، افراد با ناتوانی را برای پرورش و حفظ روابط طولانی مدت با دیگران در جامعه خودشان توانمند می کند. در این پِژوهش مروری پس از بیان مقدمه ای کوتاه در مورد خانه انعطاف پذیر، تعریف، اهمیت و ضرورت، اصول طراحی خانه انعطاف پذیر، امکانات و تجهیزات ضروری خانه انعطاف پذیر و کاربرد خانه انعطاف پذیر در ایران ارایه شده و در پایان نتیجه گیری بیان شده است.
پیش بینی بخشایشگری از روی میزان خشم و خود شفقتی در مادریاران مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: همواره با توجه به آن که وجهی از انسان ها، شامل هیجان و درک اجتماعی می باشد، بنابراین در بسیاری از تصمیم ها و رویداد ها این ویژگی ها تاثیر گذار است، مخصوصا در شرایط ارتباطی با افراد کم توان که در وضعیت به مراتب نامناسب تری به تناسب افراد بهنجار می باشند. با توجه به مطلب فوق هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی بخشایشگری از روی میزان خشم وخود شفقتی در مادر یاران مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی است. روش : روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی 415 مادریار مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی سطح استان گلستان تشکیل دادند و با توجه به طرح پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 200 نمونه انتخاب شدند و جمع آوری اطلاعات به صورت فردی و در مراکز انجام گردید. در این پژوهش از پرسشنامه بخشودگی احتشام زاده و همکاران (1389)، پرسشنامه میزان خشم باس و پری و پرسشنامه خود شفقتی فرم بلند استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که در مجموع بین تمامی خرده مقیاس های میزان خشم با بخشایشگری همبستگی معکوس و بین خرده مقیاس های خودشفقتی با بخشایشگری همبستگی مستقیم معناداری وجود دارند، همچنین مولفه ی انزوا (19/0)، احساس مشترک انسانی (30/0)، مهربانی با خود (32/0) وکینه توزی (34/0) توان پیش بینی بخشایشگری را دارا می باشند. نتیجه گیری: به طور کلی بخشایشگری تحت تاثیر مولفه های هیجانی می باشد و تلوحیات کاربردی بسیاری در حیطه های درمانی و آموزشی در مراکز نگهداری کودکان کم توان ذهنی می تواند داشته باشد.
اثربخشی دو روش توانبخشی شناختی حافظه کاری کلامی و دیداری-فضایی بر بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دو روش توانبخشی حافظه کاری کلامی و دیداری فضایی بر بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی است. روش : گروه نمونه پژوهش، 30 نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی بودند که مطابق با معیارهای DSM5 ، اختلال یادگیری ریاضی داشتند که به طور هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه توانبخشی حافظه کاری کلامی، توانبخشی حافظه کاری دیداری-فضایی و گروه گواه (در لیست انتظار) جایگزین شدند. پس از شناسایی دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی، آزمون های ریاضیات ایران کی مت، آزمون حافظه کاری کلامی n-back و حافظه کاری دیداری فضایی n-back در سه گروه انجام شد. در دو گروه آزمایش، مداخله شناختی حافظه کاری به صورت 20 جلسه 45 دقیقه ای انجام شد. پس از اتمام دوره مداخله، پس آزمون و به فاصله یک ماه پس از پایان مداخله، پیگیری انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها : یافته ها حاکی از آن بود که هر دو روش مداخله می توانند نمرات عملکرد ریاضی دانش آموزان را به طور معناداری افزایش دهند. بنابراین، روش های توانبخشی حافظه کاری کلامی و دیداری-فضایی در بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان تأثیرگذار هستند. نتیجه گیری : بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که مداخلاتی که به منظور توانبخشی حافظه کاری به کار می روند، می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در بهبود مشکلات دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی به کار گرفته شوند.
مقایسه ی دقیق آموزی و آموزش مستقیم: دو روش مبتنی بر رویکرد رفتارگرایی در اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی دو روشِ برخاسته از رویکرد رفتارگرایی، دقیق آموزی و آموزش مستقیم با تأکید بر کاربرد آن ها در حوزه اختلال یادگیری بود. برای این کار با استفاده از روش مرور سیستماتیک در پایگاه های اطلاعاتی Science Direct, ProQuest, PubMed, Google scholar با کلید واژه های Learning disability, Learning disorder, Precision teaching, Direct instruction منابع علمی مرتبط جمع آوری شد. پس از جمع آوری منابع، روش دقیق آموزی و آموزش مستقیم از جنبه های تاریخچه، فرایند و روش کار و شواهد اثربخشی با یک دیگر مقایسه شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این دو روش با وجود برخورداری از یک زمینه ی نظری مشترک از جنبه های گوناگون با یک دیگر تفاوت دارند که این تفاوت ها در متن مقاله تشریح شده اند.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان پسر کم توان ذهنی شهر یزد انجام شده است. روش این پژوهش آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 11 تا 20 ساله را شامل می شد که در سال تحصیلی 94-93 در مدارس خاصّ کم توان ذهنی شهر یزد مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه این پژوهش شامل 40 دانش آموز است که به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (20 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش، مقیاس اضطراب اجتماعی لاجرسا برای نوجوانان بود. برنامه آموزش مهارت های ارتباطی طی 12 جلسه 50 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی مانند آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ اضطراب اجتماعی و تمامی ابعاد آن تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0p<). نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی از آن است که آموزش مهارت های ارتباطی باعث کاهش اضطراب اجتماعی (%58 =اندازه اثر) و مؤلفه های آن، یعنی ترس از ارزیابی منفی، اجتناب و اندوه اجتماعی در موقعیت جدید و اجتناب و اندوه عمومی (%30/59 =اندازه اثر) در دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. از این رو این پژوهش پیشنهاد می کند که بر آموزش مهارت های ارتباطی به دانش آموزان کم توان ذهنی تأکید شود.
تأثیر یادگیری مشاهده ای بر میزان یادگیری یک مهارت هدف گیری در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:یادگیری مشاهده ای یا الگودهی از ابزارهای مهم اکتساب و یادگیری مهارت های جدید است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر دو روش آموزش مشاهده ای بر میزان اکتساب و یادداری یک مهارت جدید در کودکان دارای اختلال اتیسم بود. روش:روش این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و آزمون یادداری بود. 12 کودک دارای اختلال اتیسم شهرستان دره شهر به روش در دسترس انتخاب و به دو گروه 6 نفری تقسیم شدند. در جلسات تمرین، گروه الگودهیِ فرد ماهر زنده، اجرای مهارت را توسط یک فرد ماهر و گروه الگودهی ویدئویی فرد ماهر، اجرای مهارت را توسط یک فرد ماهر از طریق فیلم ویدئویی تماشا کردند. تکلیف شرکت کنندگان اجرای پرتاب از بالای شانه به سمت سیبل ترسیم شده روی زمین بود. بعد از آخرین جلسه، آزمون اکتساب و 24 ساعت بعد از آزمون اکتساب، آزمون یادداری که هر کدام شامل 10 کوشش بود، اجرا شدند. یافته ها:نتایج نشان داد هر دو گروه در پس آزمون و یادداری مهارت ملاک پیشرفت معناداری داشتند. دو گروه تفاوت معنی داری در پس آزمون نشان دادند (5 0/0 ≥ P) و گروه الگودهی ویدئویی فرد ماهر برتر از گروه نمایش الگوی ماهر زنده اجرا کردند. لیکن در آزمون یادداری دو گروه تفاوت معنی داری با هم نشان ندادند (5 0/0 < P). با این حال گروه مشاهده الگوی ماهر ویدیویی در پس آزمون و یادداری اجرای بهتری داشت. نتیجه گیری:یافته های حاضر نشان داد الگودهی بر یادگیری کودکان دارای اتیسم مؤثر می باشد، لیکن الگودهی ماهر ویدئویی، مداخله سودمندتری برای آموزش مهارت های حرکتی به کودکان اتیسم است.
مهارت های اختصاصی پردازش عدد در دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفپژوهش حاضر، بررسی چگونگی پردازش عددی (شمارش و مقایسه ی اعداد با یکدیگر) بر اساس فرضیه های نقص عددی (نقص بازنمایی و دستیابی) و ارتباط آن با پیشرفت ریاضی در دانش آموزان ناتوان ریاضی بود. روشبه کار گرفته شده جهت تحلیل داده ها در این پژوهش توصیفی- مقایسه ای، آزمون tو تحلیل واریانس یک متغیره بود که با استفاده از تکالیف مقایسه ای درهم (عدد و آرایه های نقطه ای)، غیرنمادین (آرایه های نقطه ای) و سرعت پردازش (تشخیص سریع یک تصویر) بر روی 42 دانش آموزان پسر پایه ی پنجم ابتدایی با میانگین سنی 5/10سال، که به صورت تصادفی انتخاب شده و به دو گروه هدف (با ناتوانی ریاضی) و مقایسه (بدون ناتوانی ریاضی) تقسیم شدند، انجام گرفت. یافته هاتفاوت معناداری در خطای هر سه تکالیف مقایسه ای بین دو گروه نشان دادند ولی هیچ تفاوت معناداری در زمان واکنش بین آن ها دیده نشد. نتیجه گیری:نشان می دهد دانش آموزان ناتوان ریاضی در انجام این تکالیف ضعیف تر عمل می کنند و دچار خطاهای بیشتری می شوند. این یافته نه تنها فرضیه های نقص بازنمایی و نقص دستیابی را حمایت می کند، بلکه با فرضیه ی نقص کلی شناختی که بیان می کند کودکان ناتوان ریاضی در کارکردهای شناختی (حافظه کاری، حافظه معنایی و سرعت پردازش) نقص دارند، همسو است.
درک استعاره بصری و کلامی در کودکان با و بدون ناتوانایی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه درک استعاره بصری و کلامی در کودکان باوبدون ناتوانایی یادگیری بود . این پژوهش با روش علی – مقایسه ای انجام گرفته است . نمونه پژوهش 20دانش آموزان با و بدون ناتوانایی یادگیری شهر قم بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . ابزار مورد استفاده عبارت از تکلیف استعاری سه گانه MTT(کوگان ،کانور ،گروس وفاوا، 1990) ، استعاره کلامی و آزمون هوش ریون بود . داده های به دست آمده با روش تحلیل آماری واریانس چند متغییری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که در درک استعاره کلامی بین دو گروه تفاوت معنا داری وجود دارد ( p<0/05).امااین تفاوت در زمینه درک استعاره بصری معنادار نبود .بر اساس یافته ها مشخص می شود که کودکان مبتلا به ناتوانایی یادگیری در درک استعاره بصری تقریبا مشابه با کودکان عادی عمل می کنند که می توانند ناشی از اثر برتری تصویر باشد ،اما در درک استعاره کلامی به علت پایین بودن دانش معنایی ضعف دارند .
تأثیر واقعیت درمانی بر استیگمای مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همة مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار در سال تحصیلی 1395-1396بود که تعداد 34 مادر دارای فرزند با ناتوانی های رشدی و ذهنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جایگزین شدند. آن گاه از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد.گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی طی10 جلسة 75 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. پس از انجام مداخله، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامة استاندارد استیگمای ریتشر و همکاران (2003) جمع آوری شد. سپس داده های جمع-آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های آن شامل بیگانگی، تایید تصورات قالبی، تجربة تبعیض اجتماعی، کناره گیری اجتماعی مادران کودکانِ دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی موثر است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس-آزمون، به طور معناداری استیگمای کمتری داشتند)001/0(p