فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از آنجایی که توجه مشترک، پایه ای برای یادگیری مهارت های محوری ازجمله زبان، ارتباطات اجتماعی و شناخت اجتماعی فراهم می کند، به یک هدف برای مداخله درمانی برای کودکان با اختلال طیف اتیسم تبدیل شده است. ازاین رو، هدف این پژوهش شناسایی و تدوین مؤلفه های برنامه آموزش توجه مشترک با رویکرد سنتز پژوهی و براساس اصول مداخله به هنگام برای کودکان با اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش به کار گرفت هشده در این پژوهش کیفی و از نوع سنتز پژوهی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمام مقالات، پایان نامه ها و پژوه شهای آموزش توجه مشترک به کودکان با اختلال طیف اتیسم بود که با واژه های کلیدی آموزش توجه مشترک؛ برنامه توجه مشترک و اختلال طیف اتیسم از طریق موتورهای جستجوگر و پایگاه های منابع علمی انگلیسی زبان شامل پا بمد، ام بیس، ای پی ای سای اینفو، پروکوئست، گوگل اسکولار، ساینس دایرکت، اسپیرینگر، و علاو هبر واژه های کلیدی بالا آموزش توجه مشترک و برنامه توجه مشترک از طریق پایگا ههای فارس یزبان مگ ایران و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی مورد جستجو قرار گرفتند. از بین 60 مقاله منتشرشده در گستره زمانی سال های 2010 تا 2021 ، تعداد 34 مقاله پژوهشی به زبان های فارسی و انگلیسی انتخاب شدند. در این پژوهش از روش سندلوسکی و باروسو برای طبقه بندی داده های سنتز پژوهی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش ها پس از تحلیل، کدگذاری و طبقه بندی شاخص هایی نشان داد، مؤلفه های آموزش توجه مشترک به کودکان با اختلال طیف اتیسم 3 تا 5 ساله مبتنی بر 7 مقوله اصلی اساسی و بنیادی شامل یافت توجه، آغازگری توجه مشترک؛ پاسخ به توجه مشترک؛ شروع درخواست های رفتاری؛ پاسخ به تعامل اجتماعی؛ آغاز تعامل اجتماعی و پاسخ به درخواست های رفتاری استوار است و تمرین ها و فعالیت های آموزشی توجه مشترک است که می توانند مبتنی بر این مؤلفه ها طراحی، اجرا و ارزیابی شوند. روایی محتوایی برنامه در روش والتز و باسل به طورکلی برابر با 84 / 0 می باشد که بیانگر روایی محتوایی مناسب و قابل قبول برای این برنامه است.
اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
173 - 207
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب بر بهبود مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات تجربی تک موردی با خط پایه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دارای مشکلات خواندن پایه سوم ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داد. بنا به محدودیت های متعدد شرایط پاندمی کرونا از روش نمونه گیری در دسترس 4دانش آموز پسر انتخاب شدند که درنهایت 3مشارکت کننده در 12جلسه حضور پیدا کردند. از ابزارهای آزمون هوش وکسلر کودکان و آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1384)، برای غربالگری و تعیین خط پایه استفاده گردید و در جلسه آخر پژوهش، از مشارکت کننده ها به کمک ابزار نما پس آزمون به عمل آمد. داده ها با محاسبه درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تحلیل شد. مطابق یافته های پژوهش در هر مشارکت کننده از ده مهارت خواندن که به وسیله آزمون نما سنجیده شد، در مشارکت کننده اول و سوم شش مهارت و در مشارکت کننده دوم هشت مهارت بهبودیافته است. هر سه مشارکت کننده در خرده آزمون های قافیه، درک کلمات، حذف آواها، نشانه های حرف و نشانه های مقوله به صورت مشترک رشد و تغییر معناداری در این مهارت ها به دست آوردند. در دو مشارکت کننده اول و دوم خواندن ناکلمات معنادار شد و در دو مشارکت کننده دوم و سوم درک متن معنادار گردید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که آموزش راهبردهای نقشه برداری از داستان و درک مطلب سبب بهبود اکثر مهارت های خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شده است.
بررسی کارکردهای اجرایی و ضرب آهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
208 - 232
حوزههای تخصصی:
افسردگی یک اختلال خلقی است که باعث احساس غم و اندوه مداوم و از بین رفتن علایق قبلی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای کارکردهای اجرایی و ضرب آهنگ شناختی کند در افراد با اختلال افسردگی و عادی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش افراد دارای اختلال افسردگی مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر تبریز که از میان آن ها 100 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجرایی (استریت و همکاران،2019)، پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند بزرگ سالان (بکر و همکاران، 2017) و پرسشنامه غربالگری افسردگی (PHQ-9) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که افراد با افسردگی در تمامی مؤلفه های کارکردهای اجرایی (برنامه ریزی، مدیریت زمان، تنظیم هیجان، سازمان دهی و تنظیم رفتار) عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه سالم از خود نشان داده اند (001/0) و همچنین ضرب آهنگ شناختی کند در افراد افسرده به صورت معنی داری بالاتر از افراد عادی بود (001/0)؛ بنابراین بر اساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد افراد با اختلال افسردگی در کارکردهای اجرایی نواقص جدی از خود نشان می دهند و همچنین در مؤلفه ضرب آهنگ شناختی کند نیز نسبت به گروه سالم مشکلات بیشتری را تجربه می کنند.
بررسی و مقایس گفتمان روایتی کودکان تک زبانه فارسی زبان دارای اختلالِ طیفِ اُتیسم و کودکان با رشد زبانی طبیعی براساس رویکرد دستور نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
55 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر تحلیل زبان شناختی داستان های روایت شده کودکان تک زبانه فارسی زبان دچار اختلالِ اُتیسم از منظر فرانقش تجربی براساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2004) است. روش:نمونه پژوهش شامل30 کودک دچار اختلالِ طیفِ اُتیسم 7-12 ساله بود که از سه مرکز توانبخشی دولتی و خصوصی و به روش تصادفی ساده انتخاب و با 30 کودک طبیعی 6-12 ساله در همان منطقه که آنها نیز به روش تصادفی ساده انتخاب شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند.. با استفاده از داستان مصور «پسربچه، سگش و قورباغه» به صورت فردی ترغیب به تولید داستان شدند. سپس، داستان های روایت شده آنها براساس فرانقش تجربی، در چارچوب دستور نقش گرای نظام مند بررسی و تحلیل شدند و بسامد و درصد وقوع انواع مشارکان، فرایندها و موقعیت های مربوط به فرایندها محاسبه شد. یافته ها:یافته های پژوهش نشان داد که تعداد بندهای مرکب و ساده تولید شده توسط کودکان دچارختلالِ اُتیسم در مقایسه با کودکان طبیعی به طور معنی داری (p<0/05 کمتر است. یافته ها همچنین نشان داد که تعداد گروه اسمی مرکب به عنوان شرکت کننده، تعداد و تنوع فرایندهای مورد استفاده کودکان دچارِ اختلالِ اُتیسم و همچنین تنوع عناصر موقعیتی مورد استفاده آنها در پایه های دوم و سوم ابتدایی در مقایسه با کودکان طبیعی همسال خود به طور معنی داری (p<0/05) کمتر بود. نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با افزایش سنِ کودکان دچارِ اختلالِ اُتیسم برخلاف کودکان طبیعی توانایی استفاده از زبان برای توصیف تجارب خود از دنیای درون و بیرون تغییر معنی داری پیدا نمی کند.
Therapists' Experiences with Nonverbal Communication Techniques in Psychotherapy for Children with Autism
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۳ (۲۰۲۳) : Serial Number ۳
19-26
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore therapists' experiences with nonverbal communication techniques in psychotherapy for children with autism. This qualitative study employed a phenomenological approach to gain in-depth insights into therapists' experiences. Sixteen licensed therapists with at least two years of experience working with children with autism were selected through purposive sampling. Data were collected through semi-structured interviews, each lasting 60-90 minutes, and were transcribed verbatim for analysis. Thematic analysis was conducted to identify key themes and patterns in the data. NVivo software was used to facilitate the organization and analysis of qualitative data, ensuring rigor through triangulation, member checking, and maintaining an audit trail. The analysis revealed four main themes: implementation of nonverbal techniques, perceived effectiveness, challenges and barriers, and strategies for overcoming barriers. Therapists reported using a variety of nonverbal techniques such as gestures, facial expressions, eye contact, body language, and physical proximity. These techniques were perceived as highly effective in enhancing understanding, emotional connection, behavioral improvements, and self-expression in children with autism. However, challenges such as therapist-child compatibility, resource limitations, environmental factors, and inconsistent parental involvement were noted. Strategies to overcome these challenges included continuous training, collaborative approaches, adaptive techniques, creating supportive environments, and leveraging technology. Nonverbal communication techniques are essential in psychotherapy for children with autism, significantly enhancing therapeutic outcomes. Despite challenges, these techniques, when tailored to individual needs and supported by continuous training and collaboration, can greatly benefit children with autism. Future research should focus on larger and more diverse samples, quantitative measures of effectiveness, and the role of cultural sensitivity in nonverbal communication strategies.
بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی (یادگیری در حد تسلط و آموزش خصوصی) بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی انجام گرفت. روش: روش پژوهش، شبه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه از نوع خواندن تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر، آزمون خواندن و نارساخوانی نما و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هرمنس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (16 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. مداخله آموزشی در 8 جلسه به مدت یک ماه برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با نرم افزارSPSS نسخه ۲6 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد دانش آموزانی که آموزش های انفرادی را دریافت کرده بودند، در انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن در مقایسه با گروهی که آموزش انفرادی را دریافت نکرده بودند، نمره بیشتری کسب کرده اند. نتیجه گیری: روش های آموزش انفرادی بر انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر مثبت دارد. از این رو می توان اذعان کرد که از روش های آموزش انفرادی می توان به منزله برنامه آموزشی اثربخش برای حل مسائل این دانش آموزان در مقطع ابتدایی بهره گرفت.
اثربخشی تمرینات حرکتی ریتمیک بر هماهنگی ادرا کی-دیداری و کارکرد اجرایی کودکان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تمرینات حرکتی ریتمیک بر هماهنگی ادرا کی-دیداری و کارکرد اجرایی کودکان با اختلال یادگیری در سال 1398 بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلال یادگیری شهر دزفول بود که از میان آنان 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و در 2 گروه 15 نفری آزمایشی و گواه قرار داده شدند. ابزار پژوهش مقیاس ادرا کی-دیداری بندرگشتالت و پرسشنامه کولیچ بود. ابتدا پیش آزمون در 2 گروه اجرا شد، سپس گروه آزمایشی به مدت 8 هفته تحت تمرینات حرکتی ریتمیک قرار گرفت. این جلسات به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. در پایان، هر 2 گروه مورد سنجش پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که تمرینات حرکتی ریتمیک موجب کاهش اختلالات کارکرد اجرایی و افزایش هماهنگی ادرا کی-دیداری کودکان با اختلال یادگیری شده است ) 001 / .)P>0 نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که تمرینات حرکتی ریتمیک یک درمان مؤثر برای کاهش اختلالات کارکرد اجرایی و هماهنگی ادرا کی-دیداری باشد.
اثربخشی ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی و نظم جویی شناختی هیجان دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی یک اختلال عصبی تحولی مزمن است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آ گاهی در بهبود کارکردهای اجرایی و نظم جویی شناختی هیجان دانش آموزان با این اختلال بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود که تخصیص آزمودنی ها به 2 گروه به صورت تصادفی انجام گرفت. جامعه آماری شامل دانش آموزان ابتدایی پسر ) 10 تا 12 ساله( شهرستان بندرانزلی با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بودند؛ که به روش نمونه گیری در دسترس و از طریق مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، 32 دانش آموز با این اختلال که واجد ملاک های ورود بودند، انتخاب شدند که به صورت تصادفی، 16 نفر در گروه آزمایشی و 16 نفر در گروه گواه جا گماری شدند و از نظر سن و مرتبه تحصیلی نیز همتاسازی شدند. ابزار پژوهش برای سنجش کارکردهای اجرایی، پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف بود؛ و برای سنجش نظم جویی شناختی هیجان، از پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و کریج استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره )مانکووا( و نرم افزار spss27 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حا کی از تأیید اثربخشی مداخله ذهن آ گاهی بر مؤلفه های کارکردهای اجرایی بود ) 05 / .)p>0 همچنین اثربخشی مداخله بر 4 مؤلفه از نظم جویی شناختی هیجان تأیید شد ) 05 / p>0 (. مداخله ذهن آ گاهی موجب افزایش معنادار در میزان تمرکز مثبت، ارزیابی مثبت و دیدگاه گیری شد و همچنین موجب کاهش معنا داری در میزان فاجعه سازی گردید. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مداخلات ذهن آ گاهی بر مؤلفه های کارکردهای اجرایی و نظم جویی شناختی هیجان دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی تأثیرگذار است.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز بر هماهنگی ادراکی دیداری کودکان با نارسایی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز بر هماهنگی ادراکی دیداری کودکان با نارسایی یادگیری انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان با نارسایی یادگیری شهر دزفول در سال 1398 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر کودک با نارسایی یادگیری بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را 10 جلسه 10 دقیقه ای دریافت نمودند. مقیاس مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس ادراکی دیداری بندرگشتالت بود. داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیره، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل از هماهنگی ادراکی دیداری تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>p). به عبارت دیگر تحریک الکتریکی مستقیم مغز باعث افزایش هماهنگی ادراکی دیداری کودکان با نارسایی یادگیری شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله تحریک الکتریکی مستقیم مغز را به عنوان یک روش کارا جهت هماهنگی ادراکی دیداری کودکان با نارسایی یادگیری پیشنهاد داد.
اثربخشی نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی بر توجه پایدار کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
219 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش اثربخشی نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی بر توجه پایدار کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان سنین 9 تا 11 ساله با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی شهر زنجان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی، بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی اجرا شد در حالیکه گروه گواه در فهرست انتظار باقی ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی کانرز (2007) و آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری یکپارچه (2018) بود. نتایج نشان داد که بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی بر بهبود توجه پایدار در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است. یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با بسته نمایش درمانی بر مبنای ذهنی سازی فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای بهبود توجه پایدار در کودکان با نارسایی توجه/ بیش فعالی از این مداخله استفاده نمایند.
تأثیر دو پروتکل حرکت درمانی با و بدون ماساژ بر دامنه ی حرکتی اندام تحتانی کودکان مبتلا به فلج مغزی انقباضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فلج مغزی گروهی از اختلالات حرکتی دائم غیر پیشرونده هستند که در مراحل اولیه تکامل ایجاد می شوند. پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر دو پروتکل حرکت درمانی با و بدون ماساژ بر دامنه ی حرکتی اندام تحتانی کودکان مبتلا به فلج مغزی انقباضی انجام شد. روش: بیست و دو کودک مبتلا به فلج مغزی انقباضی با میانگین سنی 56 / 1± 25 / 5، قد 6± 44 / 102 و وزن 67 / 7± 4/ 44 از بین کودکان فلج مغزی به صورت هدفمند و دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه 11 نفری حرکت درمانی و ترکیبی )حرکت درمانی و ماساژ ( تقسیم شدند. گروه حرکت درمانی، به مدت 6 هفته ) 3جلسه در هفته و 40 دقیقه( برنامه ی حرکت درمانی بدون ماساژ داشتند و گروه ترکیبی به طور همزمان تحت برنامه حرکت درمانی و ماساژ ) 20 دقیقه حرکت درمانی و بعد از آن 20 دقیقه ماساژ ( قرار گرفتند. در این مطالعه دامنه ی حرکتی مفاصل قبل و بعد از مداخله با استفاده از گونیامتر یا گامی ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 18 و آزمون های تی وابسته و تحلیل واریانس مرکب در سطح معنا داری ) 05 / P>0 ( استفاده شد. یافته ها: براساس نتایج، پروتکل حرکت درمانی به تنهایی فقط باعث افزایش معنا دار دامنه ی حرکتی خم شدن مچ پا شده است ) 001 / P=0 ( اما روش ترکیبی باعث افزایش معنادار خم شدن مچ پا ) 003 / P=0 (، باز شدن مچ پا ) 001 / P=0 (، خم شدن زانو ) 008 / P=0 ( و باز شدن زانو ) 002 / P=0 ( شده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، به درمانگر ها پیشنهاد می شود، جهت نتیجه درمانی بهتر از ماساژ همراه با تمرین درمانی به منظور افزایش دامنه ی حرکتی مفاصل استفاده کنند.
مقایسه نشخوار فکری و اضطراب در مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه در دوران همه گیری کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مادران دانش آموزان با نیازهای ویژه در امر مراقبت از فرزندان و تحصیل آنان، سطح بالایی از استرس و اضطراب را از خود بروز می دهند، که این موضوع در دوران همه گیری کووید- 19 بیش از پیش حائز اهمیت می باشد و نه تنها بر س المت روانی آنان آثار منفی دارد، بلکه تأثیرات مخربی بر س المت کودکان نیز می گذارد. در همین راستا، هدف مطالعه حاضر، مقایسه نشخوارفکری و اضطراب در مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه در دوران همه گیری کووید- 19 است. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه ای بود که در سال تحصیلی 1401 - 1400 در مدارس ابتدایی غرب استان گی الن مشغول تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 68 نفر از مادران دانش آموزان با نیازهای ویژه )در گروه های کم توان ذهنی، اخت الل طیف اُتیسم، اخت الل یادگیری ویژه و آسیب شنوایی( و 83 نفر از مادران دانش آموزان بدون نیازهای ویژه بود که به روش نمونه گیری دردسترس و برحسب شرایط ورود و خروج انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس پاسخ نشخواری نولن هوکسما و مارو ) 1991 ( و پرسشنامه اضطراب کتل ) 1905 ( بودند. یافته ها: نتایج نشان دادند که بین میانگین نمرات مؤلفه های اضطراب در گروه مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین نمرات نشخوار فکری در گروه مادران در سطح 05 / 0 تفاوت معناداری وجود دارد ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: این پژوهش تفاوت معنادار بین نشخوارفکری در مادران دانش آموزان با و بدون نیازهای ویژه در دوران همه گیری کووید 19 را نشان داد. بنابراین مربیان و معلمان مدارس استثنایی می توانند از نتایج این پژوهش در برنامه های آموزشی خود استفاده کنند.
اثر بخشی مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
31 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان با اختلال یادگیری صورت گرفت. روش: روش این تحقیق طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. جهت انجام این پژوهش ۳۰ نفر از دانش آموزان با اختلال یادگیری شهر شیراز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس آزمون مهارت های اجتماعی ماتسون به عنوان پیش آزمون در هر دو گروه به عمل آمد. سپس گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه در مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر شرکت کردند. پس از اتمام مداخله مجددا آزمون مهارت های اجتماعی ماتسون به عنوان پس آزمون و یک ماه بعد از مداخله به عنوان پیگیری در هر دو گروه اجرا شد و داده های به دست آمده از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در نمره مهارت های اجتماعی در دو گروه وجود دارد و مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر به طور معناداری منجر به افزایش مهارت های اجتماعی در گروه آزمایش شده است(001/P<). نتیجه گیری: بنابراین اجرای مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر جهت بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان با اختلال یادگیری توصیه می شود.
مطالعه ارتباط ضریب هوشی با الگوهای درماتوگلیفیک و مینوتیا در انگشت اشاره دست راست: یک مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
71 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: بیومتری شاخه وسیع از تکنولوژی هایی است که هویت یک فرد را بر اساس ویژگی های فیزیکی، فیزیولوژیکی یا و رفتاری فرد تعیین می کند. درماتوگلیفیک علمی است که به مطالعه صحیح و اصولی خطوط - پوستی موجود در کف دست و پا و انگشتان می پردازد. روش: این پژوهش به منظور بررسی ارتباط نوع الگوی درماتوگلیفیک و انواع مینوتیا با بهره هوشی در ۱۰۰ نفر از دانش آموزان دختر ۱۷-۱۶ سال اقوام فارس ساکن در استان خراسان رضوی انجام شد. میزان ضریب هوشی با استفاده از تست هوش ریون ارزیابی و تعیین گردید سپس اثر انگشت از افراد مورد مطالعه گرفته شد. در نهایت ارتباط بین الگوهای پوستی و میزان ضریب هوشی با استفاده از تحلیل های آماری توسط نرم افزار SPSS ارزیابی شد. یافته ها: نشان می دهد که الگوی پیچی در هر دو دست از بیشترین فراوانی و الگوی کمانی از کمترین فراوانی برخوردار است . فراوانی الگوی کمانی در دست چپ نسبت به دست راست بیشتر است. در گروه باهوش الگوی کیسه ای و در گروه عادی الگوی پیچی بیشترین فراوانی را دارا است. در بررسی تقارن سنجی، فراوانی الگوهای مینوتیا در بند اول انگشت اشاره دست در دو گروه باهوش و عادی تفاوت معناداری را نشان داد. همچنین بیشترین تعداد خط شماری به تفکیک دست راست و چپ مربوط به افراد باهوش می باشد. بحث: این اطلاعات در پیش آگهی تشخیص های روان پزشکی، پزشکی، برنامه های درمانی، تعیین سطح استعداد تحصیلی دانش آموزان ، مسائل مربوط به انسان شناسی و علوم اجتماعی می تواند کاربرد داشته باشد.
Enhancing Self-Determination and Working Memory in Individuals with Visual Impairments: Efficacy of Social Skills Training
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۱ (۲۰۲۳) : Serial Number ۱
41-49
حوزههای تخصصی:
This study aimed to evaluate the effectiveness of social skills training on enhancing self-determination and working memory in individuals with visual impairments. A randomized controlled trial design was used, involving 40 participants with visual impairments, randomly assigned to an intervention group (n = 20) and a control group (n = 20). The intervention group underwent ten 60-minute sessions of social skills training over four months, while the control group received no specific intervention. Self-determination was assessed using the Self-Determination Inventory: Student Report (SDI), and working memory was measured using the Working Memory Questionnaire (WMQ). Data were collected at pre-intervention, post-intervention, and a four-month follow-up. Analysis of variance (ANOVA) with repeated measures and Bonferroni post-hoc tests were conducted using SPSS version 27. Participants in the intervention group showed significant improvements in self-determination from pre-intervention (M = 45.25, SD = 6.34) to post-intervention (M = 58.43, SD = 5.27) and at the four-month follow-up (M = 55.37, SD = 5.82). Similarly, working memory scores improved from pre-intervention (M = 39.18, SD = 7.24) to post-intervention (M = 51.22, SD = 6.05) and were maintained at follow-up (M = 48.76, SD = 6.50). The ANOVA results indicated significant main effects for self-determination (F(2, 76) = 41.52, p < .001, η² = 0.53) and working memory (F(2, 76) = 38.19, p < .001, η² = 0.50), as well as significant time x group interaction effects (self-determination: F(2, 76) = 32.35, p < .001, η² = 0.46; working memory: F(2, 76) = 31.88, p < .001, η² = 0.45). The findings demonstrate that social skills training is significantly effective in enhancing self-determination and working memory in individuals with visual impairments. These improvements were sustained over a four-month follow-up period, suggesting the potential of such interventions to positively impact cognitive and social functioning in this population.
بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی دانش آموزان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
61 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خود دلسوزی شناختی بر بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی دانش آموزان مبتلا به افسردگی بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر افسرده مراجعه کننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش شهر پلدختر در سال1399 -1398 تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از آن ها (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) پس از تشخیص اختلال افسردگی و سپس مصاحبه بالینی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسشنامه های افسردگی بک- ویرایش دوم، بهزیستی ذهنی تانت و همکاران و کفایت اجتماعی فلنر و همکاران بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعته، هفته ای یک جلسه تحت آموزش خوددلسوزی شناختی قرار گرفت. بعد از اتمام جلسات آموزشی، از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون و مجدداً دو ماه بعد، از هر دو دو گروه پیگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. در گروه آزمایش افزایش معنی داری در بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی بعد از دریافت آموزش مشاهده شد، این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. باتوجه به نتایج حاصله، آموزش خوددلسوزی شناختی برای افزایش میزان بهزیستی ذهنی و کفایت اجتماعی در دانش آموزان مبتلا به اختلال افسردگی توصیه می شود.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان پسر دارای اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان پسر دارای اختلال رفتاری بود. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر ۱۵-۱۲ سال دارای اختلال رفتاری شهر خرم آباد بود که در سال تحصیلی1401-۱۴۰۰ در مقطع متوسطه اول مشغول به تحصیل بودند. از میان جامعه آماری، تعداد ۳۰ دانش آموز دارای اختلال رفتاری به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در ادامه هر یک از آنها به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تکانشگری بارات، مقیاس قلدری ایلی نویز، پرسشنامه اختلال های رفتاری راتر (مقیاس معلم) و آموزش مثبت اندیشی استفاده شد. آموزش مثبت اندیشی به صورت 10 جلسه 75 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی در کاهش تکانشگری و قلدری دانش آموزان دارای اختلال رفتاری مؤثر است (۰۵/۰p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش پیشنهاد می شود که از رویکرد آموزشی مثبت اندیشی در جهت کاهش رفتارهای تکانشگری و قلدری دانش آموزان دارای اختلال رفتاری استفاده شود.
Counseling Strategies for Enhancing Self-Advocacy in Young Adults with Disabilities
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore and develop effective counseling strategies to enhance self-advocacy among young adults with disabilities. This qualitative research involved semi-structured interviews with 22 young adults aged 18 to 30 with various disabilities, including physical, intellectual, and developmental disabilities. Participants were recruited through disability support organizations, educational institutions, and social media platforms. The data collection focused on understanding participants' experiences, challenges, and strategies related to self-advocacy. Thematic analysis was used to identify key themes and patterns in the data, with the goal of achieving theoretical saturation. The analysis revealed three main themes: understanding of self-advocacy, experiences with self-advocacy, and challenges and barriers to self-advocacy. Participants highlighted the importance of self-advocacy for personal empowerment and independence. Positive advocacy experiences were linked to increased self-esteem and better outcomes in education and employment. Support systems, such as family and counselors, were crucial in facilitating self-advocacy. However, significant barriers included societal attitudes, institutional policies, and personal limitations. Assistive technology and comprehensive leadership training were identified as effective strategies for enhancing self-advocacy skills. Enhancing self-advocacy among young adults with disabilities requires targeted counseling interventions that focus on building essential skills and addressing barriers. Collaborative approaches involving family and community support are critical. Policymakers should implement inclusive policies and ensure access to assistive technologies. Future research should explore the long-term impact of self-advocacy training and consider the intersectionality of disability with other factors such as race and gender.
Cognitive Failures and Sense of Coherence as Predictors of Academic Resilience in Children with Speech Impairments
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۲ (۲۰۲۳) : Serial Number ۲
19-26
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the relationship between cognitive failures, sense of coherence, and academic resilience in children with speech impairments. The objective is to determine how cognitive and psychological factors predict resilience in this population. A cross-sectional design was employed, involving 376 children with speech impairments, aged 8 to 12 years. Participants were recruited from special education centers and mainstream schools. Academic resilience, cognitive failures, and sense of coherence were measured using the Academic Resilience Scale (ARS-30), Cognitive Failures Questionnaire (CFQ), and Sense of Coherence Scale (SOC-29), respectively. Pearson correlation analysis examined the relationships between variables, and linear regression analysis determined the predictive value of cognitive failures and sense of coherence on academic resilience. Data analysis was conducted using SPSS version 27. Descriptive statistics indicated moderate levels of academic resilience (M = 78.45, SD = 11.32) among participants. Cognitive failures (M = 43.29, SD = 9.87) negatively correlated with academic resilience (r = -0.56, p < .001), while sense of coherence (M = 65.14, SD = 10.45) positively correlated (r = 0.63, p < .001). The regression model was significant (F(2, 373) = 173.27, p < .001), explaining 48% of the variance in academic resilience (R² = 0.48). Cognitive failures (B = -0.45, p < .001) and sense of coherence (B = 0.59, p < .001) were significant predictors of academic resilience. The findings underscore the significant roles of cognitive failures and sense of coherence in predicting academic resilience in children with speech impairments. Interventions targeting cognitive improvement and psychological support can enhance resilience, thereby promoting better academic outcomes. Future research should explore longitudinal trajectories and the effectiveness of specific interventions to further support these children.
راهکارهای کاهش خطر بد رفتاری کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در طی پاندمی کووید -19: مطالعه مروری نظام دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی راهکارهای کاهش خطر بدرفتاری کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در طی پاندمی کووید -19 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مرور نظام مند بود. بدین صورت که یافته های پژوهشی منتشر شده از زمان شیوع کووید-19 (سالهای 2020، 2021 و 2022) در پایگاههای اطلاعاتیPubMed ، Springer ، Scopus ، ProQuest ، Science direct، Google Scholar با جستجوی واژه های کووید-19، بدرفتاری کودکان، نیازهای آموزشی، یادگیری مجازی و کودکان مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت براساس معیارهای ورود از 78 مقاله، تعداد 19 مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد در مقایسه با داده های قبل از کووید-19، میزان قابل توجهی افزایش میزان پرخاشگری روانی و تهاجم فیزیکی در بین کودکان با نیازهای آموزشی ویژه، بی انگیزگی شدید، پرخاشگری و ترس از قضاوت شدن مشاهده شد. علاوه بر این، کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در مقایسه با کودکان عادی از سلامت روان ضعیف تری برخوردار بودند. همپنین کودکان با نیازهای آموزشی ویژه اختلالات روانی، مشکلات عاطفی، رفتاری و کیفیت زندگی ضعیف تری نسبت به کودکان با سایر ناتوانی ها داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که محافظت از کودکان آسیب پذیر و همچنین کاهش پیامدهای بلندمدت تعمیق نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی، باعث کاهش آسیب های ناشی از کووید-19 در کودکان با نیازهای آموزشی ویژه و خانواده های آنها می شود.