فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری بر عملکرد حل مساله ریاضی دانش آموزان دختر دچار اختلال در ریاضیات پایه پنجم ابتدایی شهر یزد بوده است. روش: نمونه پژوهش 30 نفر از دانش آموزان دختر دچار اختلال در ریاضیات پایه پنجم ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 86-1385 بودند که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای با استفاده از آزمون تشخیصی ایران کی مت دچار اختلال در ریاضیات تشخیص داده شدند و در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در مرحله بعدی پیش آزمون حل مساله ریاضی (فرم الف) بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه گروهی تحت درمان شناختی- رفتاری قرار گرفت و در پایان مجددا پس آزمون حل مساله ریاضی (فرم ب) بر روی دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از روش آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان شناختی- رفتاری عملکرد حل مساله ریاضی دانش آموزان دختر دچار اختلال در ریاضیات که تحت درمان شناختی- رفتاری قرار گرفته اند (گروه آزمایش) نسبت به دانش آموزان دختر دچار اختلال در ریاضیات که تحت درمان شناختی- رفتاری قرار نگرفته اند (گروه کنترل) را بهبود می بخشد. همچنین بین عملکرد حل مساله ریاضی، نمرات هوش، نمره امتحان ریاضی ترم قبل، معدل و نمره آزمون تشخیص ایران کی مت آزمودنیها رابطه معناداری وجود داشت، در حالی که بین عملکرد حل مساله ریاضی با وضعیت اقتصادی- اجتماعی آزمودنیها رابطه معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: با استفاده از درمان شناختی- رفتاری می توان عملکرد حل مساله ریاضی دانش آموزان دختر دچار اختلال در ریاضیات را بهبود بخشید.
آثار دو نوع تمرین هوازی (طناب زنی و دویدن) بر عوامل آمادگی جسمانی کودکان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی آثار دو نوع تمرینات هوازی (طناب زنی و دویدن) بر عوامل آمادگی جسمانی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 12-10 سال بود.30 دانش آموز پسر کم توان ذهنی با میانگین سن 96/0±81/10 سال، قد 94/7±67/141 سانتی متر و وزن 16/5±22/36 کیلوگرم به روش خوشه ای تصادفی از مدرسه استثنایی ابتدایی انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه طناب زنی (10نفر)، دویدن (10نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. اندازه گیری های اولیه شامل سنجش قد، وزن، ترکیب بدن، استقامت قلبی-تنفسی، استقامت عضلانی، انطاف پذیری و چابکی انجام شد. سپس، با توجه به گروه بندی، هرکدام از گروه های تمرینی به مدت 8 هفته تمرینات ویژه طناب زنی و دویدن را انجام دادند. فاکتورهای فوق الذکر آمادگی جسمانی مجدداً بعد از 8 هفته تمرین مورد سنجش قرار گرفت. نتایج بیانگر اثر مثبت یک دوره تمرینات طناب زنی و دویدن بر توان هوازی، ترکیب بدن، استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و چابکی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 12-10 ساله بود، درحالی که بر توان بی هوازی دانش آموزان تأثیر معناداری نداشت (05/0< P)، همچنین، تفاوت معناداری بین آثار تمرین طناب زنی و دویدن بر عوامل آمادگی جسمانی وجود نداشت (05/0< P). بنا به نتایج بدست آمده به نظر می رسد به دلیل کمبود فضای ورزشی مناسب در خانه و مدرسه، طناب زنی می تواند به منظور افزایش آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی در کودکان کم توان ذهنی جایگزین خوبی برای دویدن باشد و با رعایت ملاحظات عواید تندرستی را برای آنان به همراه داشته باشد.
مقایسه ی حافظه فضایی و جهت یابی فضایی در بین افراد نابینا، کم بینا و سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:نابینایی ازجمله اختلالاتی است که برای فرد مبتلا رنج روانی و مشکلات فراوانی در زندگی روزمره ایجاد می کند. به نظر می رسد عمده ترین مشکل نابینایان یافتن مسیر و حرکت در جهت آن باشد. این پژوهش با هدف مقایسه جهت یابی فضایی در بین افراد نابینا، کم بینا و سالم اجرا گردیده است. روش:روش تحقیق علی مقایسه ای از نوع مورد شاهدی بود و نمونه تحقیق 116 نفر نابینا، کم بینا و سالم با ترکیب دو جنس در دامنه سنی 10 الی 49 سال بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند در شهرستان بوشهر انتخاب شدند. هر سه گروه طی مصاحبه ساختمند بررسی شدند و در دو مرحله به وسیله دستگاه ماز لابیرنت مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها:تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد بین سه گروه افراد بینا، کم بینا و نابینا ازنظر حافظه فضایی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0> P). همچنین تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد بین سه گروه افراد بینا، کم بینا و نابینا با کنترل اثر مرحله اول، تفاوت معناداری ازنظر جهت یابی فضایی وجود دارد (001/0> P). نتیجه گیری:این تحقیق نشان می دهد که نابینایی عاملی در جهت تقویت حافظه فضایی و جهت یابی فضایی است.
خشم در مادران کودکان دارای نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"بر مبنای دو متغیر سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال، میزان خشم مادران دارای فرزند استثنائی (دیرآموز و عقب مانده عقلی) بررسی شد. 100 مادر دارای فـرزند دیرآموز و عقب مانده عقلی آموزش پذیر، پرسشنامه خشم چند بُعدی (سیگل، 1986) با زیرمقیاسهای برانگیختگی خشم، موقعیتهای فـراخوان خشم، نگـرش خصمانه، خشم بیـرونی و خشم درونی و فـرم اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس دو راهه نشان دادند سطح تحصیلات با میزان برانگیختگی خشم و خشم درونی ارتباط معنادار دارد و مادران با سطح تحصیلات بالاتر از سطوح پایین تر برانگیختگی خشم و خشم درونی برخوردارند.
"
تأثیر چندرسانه ای آموزشی بر رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی پایه پنجم ابتدایی شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آموزش چندرسانه ای بر رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی پایه پنجم ابتدایی شهر تهران، صورت پذیرفته است. روش تحقیق، از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی پایه پنجم ابتدایی شهر تهران بود، که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 16 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه یادگیری مهارت های اجتماعی بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه با استفاده از نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند، ولی گروه کنترل با روش سنتی (سخنرانی) آموزش دیدند. به منظور بررسی تغییرات حاصل، ابتدا یک پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل (آموزش چندرسانه ای)، قرار گرفت و از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شده است. به طور کلی، نتایج به دست آمده از این پژوهش، برتری میزان رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را از طریق چندرسانه ای آموزشی دریافت کردند.
"بررسی تحول مفهوم فضای اقلیدسی در دانش آموزان ناشنوا و شنوا "
حوزههای تخصصی:
"هدف پژوهش حاضر بررسی تحول مفهوم فضای اقلیدسی در دانش آموزان ناشنوا در مقایسه با دانش آموزان شنوا می باشد. در این تحقیق مجموعاً 100 نفر (50 نفر دانش آموز ناشنوا – 50 نفر دانش آموز شنوا) مورد آزمایش قرار گرفت. نمونه مورد آزمایش شامل 2 گروه از دانش آموزان ناشنوا (25 پس و 25 دختر) و 2 گروه از دانش آموزان شنوا (25 پسر و 25 دختر) می باشد. در این پژوهش از آزمون تجسم سطح افقی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمونهای کروسکال – والیس و لامان ویتنی استفاده گردید.
نتایج نشان داده بین ناشنوایان و شنوایان در تحول مفهوم فضای اقلیدسی تفاوت معنی داری وجود ندارد. یافته دیگر پژوهش حاضر، مبین آن است که بین دختران و پسران ناشنوا در تحول مفهوم فضای تفاوت معنی داری وجود دارد و عملکرد دختران ناشنوا از پسران ناشنوا ضعیف تر است. همچنین هیچ یک از چهار گروه به مفهوم اقلیدسی دست نیافته اند و در مقایسه با معیارهای جهانی تاخیر قابل ملاحظه ای در آزمودنی ها دیده می شود."
تأثیر آموزش مهارت های ادراک دیداری بر حافظه دیداری کوتاه مدت کودکان با آسیب شنوایی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در ارتباط با توانایی های شناختی افراد با آسیب شنوایی، حافظه همواره موردتوجه متخصصان بوده است. به خصوص نقش حافظه دیداری در به یادسپاری و یادآوری علائم نشانه ای مانند حرکات دست در گفتار نشانه دار و زبان اشاره به کرّات موردپژوهش قرارگرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های دیداری بر حافظه دیداری کوتاه مدت کودکان پسر با آسیب شنوایی بود.
روش: طرح پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. بر این اساس از بین کل دانش آموزان با آسیب شنوایی پسر شهر تهران تعداد 36 نفر از دانش آموزان پسر 7 تا 10 سال مدرسه ناشنوایان باغچه بان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جای دهی شدند. پس از 10 جلسه مداخله بر روی گروه آزمایشی، داده ها با استفاده از آزمون حافظه دیداری کیم کاراد (1945) جمع آوری شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های ادراک دیداری باعث بهبود حافظه دیداری کوتاه مدت در کودکان پسر با آسیب شنوایی گردیده است.
نتیجه گیری: جهت تقویت حافظه دیداری در کودکان با آسیب شنوایی می توان از مهارت های ادراک دیداری استفاده نمود؛ زیرا این مهارت های ادراکی باعث فعال سازی مناطق مربوط به حافظه دیداری و درنتیجه باعث تقویت حافظه دیداری می گردد.
بررسی مقایسه ای توانش های نظریة ذهن و نگهداری ذهنی عدد در کودکان عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر و کودکان عادی پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرورش استعدادها بسیار سخت تر از شناسایی آنهاست
حوزههای تخصصی:
تجربه زیسته ی مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی: پژوهش کیفی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مربیان بخش قابل توجهی از روز را با دانش آموزان کم توان ذهنی می گذرانند و از تجربیات زیسته آن ها می توان اطلاعات مفید و گران بهایی استخراج کرد. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر کشف تجربه زیسته مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی در ارتباط با ویژگی ها، رفتارها، تعاملات، واکنش های بین خود و دانش آموزان کم توان ذهنی می باشد. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. شیوه گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. بر این اساس از بین مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی، 19 نفر بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده های مصاحبه ها از روش کلایزی استفاده شد. پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آنها، یافته ها شامل 5 مضمون اصلی (تغییر باورها، عدم هماهنگی در ارائه خدمات ، تاثیر شغل در زندگی شخصی، ملزومات مربی گری و انتظارات والدین) و 15 مضمون فرعی بود. ارتباط این مضامین اصلی و فرعی در اصل مقاله آورده شده است. واکاوی تجارب مربیان دانش آموزان کم توان ذهنی نشان داد که این گروه تأثیرگذار به شیوه های مختلفی از این دانش آموزان تأثیر می پذیرند و قادرند تأثیرات مختلفی نیز بر آن ها داشته باشند. بر این اساس می توان از تجارب آنان جهت حل مسائل و مشکلات دانش آموزان، والدین و مربیان بهره برد.
مقایسه درک اجتماعی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون اختلال شنوایی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه درک اجتماعی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون اختلال شنوایی شهر شیراز بود. در این پژوه پژوهش تعداد160 نفر (80 نفر با اختلالات شنوایی) و (80 نفربدون اختلال شنوایی) مورد بررسی قرار گرفتند. آزمودنی های موردبررسی شامل دو گروه از دانش آموزان با اختلال شنوایی(40 پسر و40 دختر) و دو گروه از دانش آموزان بدون اختلال شنوایی (40 پسر و40 دختر) بودند که از بین دانش آموزان دو مرکز ناشنوایی، دانش آموزان با اختلال شنوایی به صورت تصادفی ساده و در انتخاب دانش آموزان بدون اختلال شنوایی از روش نمونه برداری چند مرحله ای استفاده شد. ابزار مورد استفاده مقیاس درک اجتماعی بوزاکی(1998) بود. مقیاس درک اجتماعی شامل ابعاد مفهوم نقش پذیری، ادراک شخصی، احساس همدلی و توضیحات متناوب بود. روایی مقیاس از طریق همسانی درونی و پایایی آنها از طریق آلفای کرنباخ( 81/0) احراز گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و دوطرفه و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد بین دانش آموزان دختر و پسر در نمره کل مقیاس درک اجتماعی و ابعاد آن تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه با اختلال شنوایی و بدون اختلال شنوایی در نمره کل مقیاس درک اجتماعی و ابعاد آن وجود دارد (001/0P<). نتایج نشان داد در میان دانش آموزان با اختلال شنوایی و بدون اختلال شنوایی با توجه به طبقه اقتصادی – اجتماعی (تحصیلات و شغل پدر) در مقیاس درک اجتماعی و ابعاد-آن تفاوت معنا داری وجود دارد (001/0P<). همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که در مقیاس درک اجتماعی به ترتیب، متغیرهای تحصیلات پدر(لیسانس و بالاتر)، شغل پدر (فنی تخصصی و خدماتی) در مقایسه با سایر متغیرها از قدرت پیش بینی معنا دار و بالاتری برخوردار هستند (001/0P<).
نیازسنجی از معلمان و والدین دانش آموزان نابینای دوره ابتدایی به منظور تدوین برنامه درسی در آموزش مهارتهای جهت یابی و تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش توصیفی - پیمایشی، به منظور بررسی نیازهای آموزشی دانش آموزان نابینای مقطع ابتدایی شهر تهران در زمینه مهارتهای جهت یابی و حرکت، تعداد 55 نفر دانش آموز نابینای دختر و پسر مقطع ابتدایی از سه مرکز خاص آموزش نابینایان در شهر تهران با استفاده از تمام شماری، جامعه آماری را تشکیل دادند و از والدین و آموزگاران این دانش آموزان، به عنوان منابع گردآوری داده ها استفاده شد. بررسی نظرات والدین و آموزگاران در چارچوب سه سوال پژوهشی با تاکید بر نیازها در آموزش مهارتهای جهت یابی و حرکت، اولویت این نیازها و تفاوت بین نیازهای دختران و پسران نابینا نشان داد که این نظرات، جز در بخش های حفاظت از خود در حرکت مستقل و مهارتهای حرکت با راهنمای بینا، همگرایی ندارند و بیشترین تفاوتها در بخش مهارتهای کاربرد عصا ملاحظه شد. از میان 38 نیاز آموزشی مطرح شده در این تحقیق، والدین 15 مورد و آموزگاران 22 مورد را نیاز شدید آموزشی اعلام کردند. این بررسی همچنین نشان داد که از دیدگاه والدین و آموزگاران بین نیازهای آموزشی دختران و پسران نابینای مقطع ابتدایی در زمینه مهارتهای جهت یابی و حرکت، تفاوت معنی داری وجود ندارد.