فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
211 - 237
حوزههای تخصصی:
دو مقوله زمان دستوری و نمود در دستور زبان جایگاه ویژه ای دارند. با کمک زمان دستوری می توان به بیان یک عمل یا رویداد در زمان گذشته، حال یا آینده پرداخت و با کمک نمود می توان، شروع، پیشرفت یا پایان عمل یا رویدادی را نشان داد. از آنجاکه این دو مقوله و نوع بازنمایی آن ها در هر یک از زبان های فارسی و چینی ویژگی های مخصوص به خود را دارند و پژوهش های تطبیقی بسیار کمی در این حوزه صورت گرفته است، پژوهش حاضر با کمک زبانشناسی پیکره ای، به کمک آمار و با بهره گیری از روش-های تحلیل کمی و کیفی درصدد یافتن ویژگی های این دو مقوله و کشف شباهت ها و تفاوت های آن ها در این دو زبان است. از نتایج حاصل از این پژوهش می توان در حوزه های آموزش زبان، دستور زبان و ترجمه بهره برد. این پژوهش با مشاهده و بررسی 9189 گزاره شامل 4172 گزاره فارسی و ترجمه متناظر آن ها به چینی و 5017 گزاره چینی و ترجمه متناظر آن ها به فارسی از دو رمان «بوف کور» به زبان فارسی و «دویدن در خیابان های پکن» به زبان چینی و ترجمه متناظر آن ها به چینی و فارسی استخراج شده اند. از این داده ها پیکره دو زبانه ا ی فارسی- چینی و چینی- فارسی ساخته شده است و با مشاهده دگرگونی های به وجود آمده در فرایند ترجمه در ساختار هر یک از این گزاره ها، ویژگی های مربوط به ان ها، شباهت ها و تفاوت های اساسی و نوع بازنمایی زمان دستوری و نمود در این دو زبان به دست آمده است. در زبان فارسی، فعل، نقش کلیدی را در جمله دارد و حاوی اطلاعات دستوری نظیر زمان دستوری و نمود است. اما در زبان چینی، اسم، در جمله نقش کلیدی دارد و در بسیاری از جملات فعل، قابل حذف است. از همین روی نمی توان دسته بندی مشخصی برای زمان دستوری در زبان چینی قائل شد.
پیامدهای سیاسیِ فهم عین القضات همدانی از مقوله «جبر و اختیار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
51 - 76
حوزههای تخصصی:
بحث از «جبر و اختیار» و دلالت های معرفتی آن، همواره یکی از مباحث موردِ مناقشه در تاریخ اندیشه ایران و اسلام بوده است. در این میان، عمده پژوهش های موجود، بر غلبه اندیشه تقدیر گرا در تاریخ تفکر سیاسی و عرفانی ایران تأکید داشته اند. عین القضات همدانی یکی از برجسته ترین متفکران سنت عرفانی در دوران میانه اسلام و نیز از جسورترین منتقدان حکومت سلجوقی است که به موضوع جبر و اختیار توجه داشته است. یکی از بنیان های مهم معرفتی که می توان با اتکاء به آن اندیشه سیاسی متفکران را بررسی کرد، درک هر اندیشمند از مقوله جبر و اختیار به عنوان وجه مهمی از انسان شناسی است؛ از این رو در پژوهش حاضر تلاش شده در چهارچوب رهیافت دلالتی، انسان شناسیِ عین القضات همدانی با هدف فهم دلالت های سیاسیِ درک وی از مقوله جبر و اختیار مورد واکاوی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که پیامدهای سیاسی فهم عین القضات همدانی از مقوله جبر و اختیار کدام اند؟ یافته ها حاکی از آن است که عین القضات پس از تعیین خصلت جبری برای عالم الهیّت و تفکیک ماهیتیِ عالم آدمیّت از آن؛ با تأکید بر ذاتی بودن اختیار در وجود آدمی، دیدگاه غالب و فضای تک اندیش و جبرگرای زمانه اش را مورد نقد و نکوهش قرار داده است. یافته های پژوهش، درعین حال، می توانند نمونه نقضی باشند بر روایت هایی که کلیّت تاریخ تفکر و فرهنگ سیاسی ایران را باورمند به تقدیرگرایی ارزیابی کرده اند.
انیس العارفین یا مثنوی ناخدا : یک منظومه غنایی ناشناخته در شبه قارّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انیس العارفین (مثنوی ناخدا) منظومه ای داستانی است. این مثنوی سروده آغا محمدحسین صاحب شیرازی، متخلّص به «ناخدا»ست. آغا محمدحسین صاحب شیرازی این منظومه را در سال 1293 ق. (در عصر حکومتِ ناصرالدین شاه) و به گفته خود در روزگار پیری و در زمانی سرود که سفیر ایران در بنگاله هند بود. محور این مقاله، بررسی و تحلیل زبانی منظومه انیس العارفین براساس دو چاپ سنگی موجود از این منظومه است؛ منظومه ای به زبان فارسی از سراینده ای ترک زبان که در شبه قارّه آن عصر خوانندگانی داشته است. همچنین این متن افزون بر فواید زبانی، ازنظر ادبی، اطلاعات تاریخی عصر قاجار و حکومتیان، به ویژه فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه و برخی از مرزبانان محلّی هند و اطلاعات جغرافیایی به ویژه درباره شیراز و هند، زادگاه و زیستگاه شاعر، از دید یک ناظر حاضر در آن عصر، دارای توضیحات و تازگی هایی است. انیس العارفین همچنین ازنظر ادبیات عامیانه، حکایت ها، افسانه ها و تمثیل ها تأمل برانگیز، خواندنی و تازه است. این منظومه در حوزه صورخیال و برخی توصیف های شاعرانه نیز تازگی هایی دارد. شاعر این منظومه شخصیّتی سیاسی ادبی بوده است. این منظومه در شناخت شاعر، سندِ منحصری است و با آن می توان به برخی از اطلاعات شخصی و خانوادگی او دست یافت و برخی از شخصیّت های سیاسی تاریخی را شناخت که نشانی از آنها در تاریخ نمانده است. همچنین به پیوند این اثر با دیگر آثار، به ویژه خسرو و شیرین نظامی اشاره می شود که سراینده انیس العارفین این منظومه را با توجه به آن سروده است.
تصحیحِ چند گشتگی در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
247 - 280
حوزههای تخصصی:
کهن ترین دستنویس های مرزبان نامه وراوینی که تا امروز در تصحیح این متن به کار بسته شده قریب به صد و بیست سال پس از تحریر این اثر کتابت شده و از این روست که پس از تصحیح علامه قزوینی و محمّد روشن و برزگرخالقی و کلباسی، هنوز گشتگی ها و دشواری های متعدد در بخش های مختلف این اثر برجای است. شماری از دست نویس ها در زمانه علامه قزوینی ناشناخته بوده و او نتوانسته از آنها بهره ببرد. این دست نویس ها از چشم مصحّحان دیگر نیز پنهان مانده؛ از جمله نسخه کتابخانه مَغنیسا در استانبول (به شماره 1324)، نسخه کتابخانه سالتیکوف شدرین سن پترزبورگ روسیه (به شماره 479)، نسخه کتابخانه ملی ایران (به شماره 31032) که اگرچه متأخر است؛ اما گاه ضبط های قابل تأمل و اصیلی دارد. در این مقاله به پشتوانه نسخه کتابخانه ملی ایران چند گشتگی در مرزبان نامه تصحیح شده است و در مواردی دیگر، پیشنهادهایی برای تصحیح قیاسی چند تصحیف دیگر مطرح شده و بر اساس شواهدی از مرزبان نامه و سایر متون کهن نمونه هایی متعدد در تأیید ضبط مقبول آورده ایم.
تحلیل نشانه- معناشناختی استعاره مفهومی نور و فرّه ایزدی در اندیشه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
87 - 106
حوزههای تخصصی:
به گمان بسیاری از صاحب نظران، شیخ شهاب الدین سهروردی در آثار خود، وجوه مشترکی میان حکمت ایران باستان و فلسفه و عرفان اسلامی مطرح کرده است. وی با ورود به دنیای نشانه های رمزی به حوزه استعاره مفهومی نزدیک تر شده است. «نور» و «فرّه ایزدی» کلان استعاره های دربردارنده استعاره های خُردتر و برخاسته از طهارت نفس هستند که درنتیجه یک تعامل حسی ادراکی میان سوژه و نشانه های زبانی، معنا به دست می آید. ارتباط معنایی نشانه های زبانی «فرّه ایزدی» و «نور» در گفتمان روایی الهی، تحت چرخه صحیح تعامل و مبادله ارزش برجسته می شود. «فرّه ایزدی» با انسان برگزیده حق، و «نور» با آفریننده انسان و جهان نسبت یافته است که مسیری از مُلک تا ملکوت را طی می کنند. همچنین نسبت این «نور» با «نور سیاه» در عرفان شایسته بررسی است. آیا حقیقت و متافیزیک به گمان پساساختارگرایان، توهّمی شکل گرفته در نظام استعاره هاست؟ آیه 35 سوره نور مهم ترین کلان استعاره قرآن است که با استعاره مفهومی فرّه ایزدی، رابطه عموم و خصوص مطلق دارد؛ زیرا نور الهی دربرگیرنده آن فرّه ایزدی درخورِ افراد شایسته است. در تفکر عرفانی مبتنی بر وحدت نگری نمی توان نور را از ظلمت به کلّی جدا کرد؛ زیرا وجود هر دو در عالم ضروری است و نور خاستگاه هر نور و ظلمت است. این جستار با رویکرد تحلیل نشانه معناشناختی به چگونگی تولید معنا از میان نشانه های زبانی مشابه می پردازد و از نظریه «نقصان معنا»ی گرمس برای رسیدن به اهداف این پژوهش بهره می گیرد. از میان چهار روایت مطرح شده وی، «روایت تطابقی» و «روایت هم آمیخته» برای تفسیر استعاره مفهومی «نور» و پیوند آن با «فرّه ایزدی» رهگشا خواهد بود.
Penser et Panser la Mort dans trois romans du «Cycle de l’Invisible» d’Éric-Emmanuel Schmitt(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۷, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
101 - 114
حوزههای تخصصی:
Cet article se propose de problématiser la question de la mort dans le « Cycle de l’invisible » d’Éric-Emmanuel Schmitt. En effet, à en lire les travaux critiques qui gravitent autour de la production romanesque de cet auteur, à savoir ceux de Michel Meyer (2004) et d’Yvonne Hsieh (2006 et 2007), la mort est une question importante dans la production de Schmitt, à tel point qu’Yvonne Hsieh la caractérise comme un « ars moriendi », un art de bien mourir. En fait, la mort est représentée, dans les trois premiers volumes de ce cycle, avec un contraste poignant : certains personnages la vivent comme un rapt, comme une fatalité absolue, quand d’autres lui font face avec sérénité et confiance, d’où cette conclusion d’Yvonne Hsieh. L’enjeu de cet article est alors de rendre plausible l’hypothèse suivant laquelle le « cycle de l’invisible », tout en questionnant ce qu’est la mort, procède d’une invitation à l’apprivoiser par la spiritualité. En réalité, la particularité de cette série de romans est de questionner une spiritualité à chaque volume. Et le principe de chaque spiritualité est d’inspirer un mode de vie plutôt qu’une manière de mourir. Partant de ce constat, nous postulons l’idée que le « Cycle de l’invisible » est une incitation à un art de vivre, ponctué par la spiritualité.
بررسی تاثیر آموزش آلفا بر یادگیری فارسی به غیرفارسی زبانان با روش دوتایی
حوزههای تخصصی:
مطالعه پیش رو با هدف بررسی روش تندم در آموزش فارسی به غیرفارسی زبانان صورت پذیرفته است. این تحقیق یک مطالعه توصیفی، پیمایشی و کاربردی است که با رویکرد کمی و به صورت مقطعی اجرا شده است. جامعه آماری این تحقیق، یادگیرندگان زبان فارسی بوده اند که به روش تصادفی ساده و بدون جای گذاری نمونه ای به تعداد 372 عضو از میان آن ها انتخاب شد. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه استاندارد گفت وگومحور بهره گرفته شد که روایی و پایایی آن ارزیابی و به تایید رسید. برای آزمون فرضیات تحقیق، از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. نتایج به دست آمده از مدل سازی مسیری ساختاری تحقیق، نشان می دهد که روش آلفا و مولفه های آن تاثیر معناداری بر یادگیری زبان فارسی به روش دوتایی دارد. همچنین تاثیر معناداری از آموزش آلفا و مولفه های آن، یعنی 469 (95٪ = P، 05٪ = α، 96/1 ‹ 766/12 = T-Value، 372=n) بر یادگیری زبان فارسی به غیرفارسی زبانان مشاهده شد. علاوه بر این، نتایج نشان دادند که مولفه ی آموزش آلفا تاثیر معناداری بر یادگیری زبان فارسی دارد. آزمودنی های دوزبانه در آزمون دیداری و آزمون شنیداری که شامل واژه های تک هجایی بودند، عملکرد بهتری نسبت به آزمودنی های تک زبانه داشتند. در آزمون دیداری که شامل محرک های واژگانی دوهجایی بودند، تفاوت معناداری در عملکرد افراد تک زبانه و دوزبانه مشاهده نشد، اما در آزمون شنیداری، افراد دوزبانه واژه های بیشتری را به یاد آوردند و نسبت به افراد تک زبانه بهتر عمل کردند. تحلیل کلی داده های آزمون های دیداری و شنیداری نیز عملکرد بهتر دو زبانه ها را در مقایسه با تک زبانه ها مورد تایید قرار داد.
سبک شناسی انتقادی مجموعه داستان آبشوران نوشته علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی انتقادی با تحلیل لایه های مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکه های قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسنده ای ایدئولوژی محور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژی ها و در نتیجه، نابسامانی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. هدف از این پژوهش - که به روش توصیفی، تحلیلی و آماری و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است - آن است که مشخّصه های سبک شناسی انتقادی و ایدئولوژی پنهان و روابط قدرت در مجموعه داستان آبشوران آشکار شود. این جستار، به شیوه لایه ای انجام شده و ابتدا کلان لایه بافت به صورت کلّی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دو کلان لایه روایت و متن، با نظر به رویکرد مریم درپر در سبک شناسی انتقادی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی مؤلفه های سبک شناسی انتقادی در مجموعه داستان آبشوران، حکایت از آن دارد که کانونی سازی از نوع بیرونی و درونی و نیز مؤلفه تقابل، از ویژگی های سبکیِ برجسته این مجموعه داستان است و آنچه اهمیّت دارد این است که این مؤلفه های سبکی، ابزاری برای بیان دو مفهوم ایدئولوژی و قدرت هستند. ایدئولوژی مورد نظر نویسنده، شامل «مبارزه با فقر»، «مبارزه با جهل»، «مبارزه با بی عدالتی» و «مبارزه با سنّت» است. همچنین، چنانکه از داستان های درویشیان برمی آید، قدرت در این آثار، مقوله ای زنجیره وار، پیچیده و لایه لایه در تمام سطوح جامعه است.
واکاوی طرحواره های تصویری سوره نساء برمبنای نظریه زبان شناختی مارک جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرحواره ی تصویری از نظریات مطرح در پژوهش های زبان شناسی شناختی است که برای نخستین بار توسط جانسون مطرح شد. دیدگاه اصلی در این نظریه این است که به دلیل فعالیت، حرکت و حضور فیزیکی انسان در جهان بیرون، از طریق بدن و محیط زندگی خود تجربه هایی کسب می کنیم که ما را در سازماندهی افکارمان در حوزه های انتزاعی یاری می رساند. زبان قرآن حاوی مضامین و پیام های ارزشمندی است که برخی از آن ها با طرحواره های تصویری ساماندهی می شوند و مخاطب می تواند با تصویرسازی آیات به درک عمیق تری از مفاهیم انتزاعی و نامحسوس دست یابد. لذا پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی سه گروه طرحواره های تصویری جانسون مانند طرحواره حجمی، قدرتی و حرکتی در سوره نساء بپردازد و همین طور پربسامدترین طرحواره و مفاهیم انتزاعی آن ها را با توجه به کارکرد هریک از آن ها در مطالعه تفسیری قرآن با روش توصیفی تحلیلی بررسی نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که طرحواره های حجمی بر مفاهیمی چون بهشت، تردید و گمان دلالت دارند و طرحواره های قدرتی بیشتر بر مفاهیمی مانند کفر، عدم ایمان و دوری از گناهان دلالت دارند و طرحواره های حرکتی بر مفاهیمی چون سعادتمندی، عزت و مقام، احترام و نزول وحی و قرآن دلالت دارند و این نوع طرحواره از بالاترین بسامد برخوردار است.
مثنوی های کوتاه در ادب فارسی (تا قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
297 - 324
حوزههای تخصصی:
معمولاً از قالب مثنوی به دلیل آزادی در کاربرد قافیه و ردیف و محدود نبودن تعداد ابیات در سرودن اشعار بلند روایی و مباحث مبسوط استفاده می شود و علمای بلاغت نیز همواره اشاره به بلندی اشعار قالب مثنوی داشته اند. با وجود این، در ادبیات فارسی مثنوی های بسیار کوتاهی وجود دارد که عدد ابیات آن به 10 نیز نمی رسد. هدف این مقاله بررسی سیر و محتوای این نوع اشعار، جنبه های بلاغی و دلایل گرایش شاعر به سرودن آن هاست. سرودن این اشعار از قرن ششم آغاز شده و تا قرن هشتم نزدیک به 100 مثنوی کوتاه در موضوعاتی مانند مدح، تعلیم، نامه های کوتاه و تقاضایی، ثبت تجربیات سراینده و اشعار مناسبتی سروده شده است. نیازهای آموزشی و تعلیمی، تمایل شاعران به پرداخت معانی رایج در قوالب غیرکلیشه ای، کم رنگ شدن اهمیت زبان پرطمطراق، تمایلات مخاطبان، افزودن صمیمیت لحن و رواج و محبوبیت قالب مثنوی در گرایش شاعران به سرودن مثنوی های کوتاه نقش مؤثری داشته است.
بررسی وضعیت آموزش زبان چینی و فارسی در ایران و چین
حوزههای تخصصی:
ایران و چین به عنوان دو سرزمین باستانی در آسیای کهن، از دیرباز همواره روابط گسترده ای با یکدیگر داشته اند. در عصر کنونی و با توجه به ضرورت های سیاسی و اقتصادی و نقش مهم دو کشور در تحولات منطقه و جهان، افزایش سطح تعاملات و ارتباطات بین این دو همسایه پیشین امری ضروری تلقی می گردد. طرح «یک جاده _ یک کمربند» که در سال 2013 از سوی دولت مردان چین مطرح گردید، به خوبی نشان دهنده عزم و اراده چین برای گسترش روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود با کشورهایی است که در مسیر این طرح واقع هستند و در این میان نقش ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم حوزه جاده ابریشم موضوعی انکار ناشدنی است. از این رو در سال های اخیر تلاش برای فهم و شناخت هر چه بیشتر زبان و فرهنگ دو ملت در نزد دولت ها بیش از پیش ضرورت یافته است. در این مقاله ما برآنیم تا با استفاده از مستندات موجود به بررسی وضعیت آموزش زبان چینی در ایران و وضعیت آموزش زبان فارسی در چین بپردازیم و پیشنهادها و نظراتی را در جهت حل مشکلات موجود و بهبود شرایط فعلی ارائه دهیم.
تک گویی نمایشی و مقاومت سیاسی: خوانشی جیمسونی از رمان «بنیاد گرای ملول» اثر محسن حامد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
119 - 137
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با خوانشی انتقادی به واکاوی رمان « بنیاد گرای ملول » اثر محسن حامد با هدف بررسی امکان بروز مقاومت سیاسی در نتیجه ی ویژگی های ظاهری اثر مورد اشاره می پردازد. اسلوب و رویکرد ادبی این مقاله بر پایه نظریات فیلسوف شهیر معاصر فردریک جیمسون است. از دیدگاه جیمسون، در بسیاری از موارد، برتری دادن محتوای اثر بر صورت آن (فرم) باوری اشتباه می باشد زیرا ویژگی های ظاهری آثار هنری دربردارنده ی امکان مقاومت سیاسی می باشند که به واسطه ی آن ها پایداری سیاسی مخاطبان در برابر گفتمان های حاکم عملی می گردد. پرسشی که پژوهش پیش رو مطرح می سازد این است که آیا رمان حامد می تواند به دلیل استفاده از تکنیک تک گویی نمایشی به برانگیختن حس مقاومت سیاسی در مخاطب بینجامد. در این خصوص، با خاموش کردن شهروند آمریکایی، ویژگی های ظاهری رمان این امکان را در اختیار مخاطب قرار می دهند تا با ورود به ذهن شخصیت اصلی جهان سومی داستان، به دنیا از دریچه ی نگاه وی بنگرد. علاوه بر آن، استفاده ی رمان از تک گویی نمایشی نه تنها امکان ورود خواننده اثر را به دنیای شخصیت اصلی مسلمان داستان فراهم می نماید، بلکه امکان ظهور ایستادگی سیاسی مخاطب را در برابر گفتمان های بیگانه ستیزانه و اسلام هراسانه ی حاکم بر جامعه ی آمریکا در نتیجه ی حملات تروریستی یازدهم سپتامبر فراهم می کند.
نقدی بر توضیح چند بیت از بوستان سعدی به تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان شرح ها و توضیحات متعددی که بر بوستان سعدی نوشته شده است، توضیح غلامحسین یوسفی نسبت به شروح دیگر در جامعه ادبی و دانشگاهی اهمیت بیشتری دارد و به عنوان یکی از منابع اصلی درس «اشعار سعدی»، مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان است. با توجه به این مطلب، سؤال این است که آیا توضیح یوسفی قابل اعتماد و خالی از اشکال است؟ و آیا با وجود آن، خواننده از شرح های دیگر بی نیاز است؟ نگارنده در پاسخ به این سؤال ها پس از جمع آوری و نقل ابیاتی که در توضیح آنها اشکال و ایرادی دیده می شود، به ترتیب توضیح یوسفی و چند شارح دیگر (خزائلی، ناصح، سودی، انزابی نژاد و قره بگلو) را نقل کرده است. سپس به شیوه تحلیلی - انتقادی با ذکر دلیل، توضیح یوسفی بر هر بیت را نقد کرده و با استناد به لغت نامه دهخدا، معنا و توضیحی درباره بیت و واژه موردبحث ارائه کرده که درست یا دقیق تر به نظر می رسد. ضمن اینکه هرجا لازم بوده، در تأیید نظر خود شواهدی از سعدی و شاعران دیگر نیز نقل کرده است. از مجموع سیزده بیتی که در این مقاله نقد و بررسی شده است، نُه مورد از اشکالات به معنی بعضی واژگان مربوط می شود (بیت های شماره 7، 19، 46، 49، 72، 283، 2028، 2093، 3381) و ناشی از بی توجهی شارح به معانی مختلف یک واژه است. دو مورد از اشکالات، مربوط به خوانش واژه و معنی آن است (بیت های 1175 و 2020). دو اشکال دیگر به معنی کلی بیت مربوط می شود (بیت های 277 و 2503).
نظام دینی آخرین بازماندگان آریائی در کافرستان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
211 - 228
حوزههای تخصصی:
مردمان ناحیه کوهستانی شرق افغانستان تا یکصد سال پیش، دارای فرهنگ هندوایرانی و ایدئولوژی مبتنی بر دامداری بودند. این آریایی ها که سرزمین شان از طرف مسلمانان، کافرستان و بعد از ورود اسلام نورستان خوانده شد، آخرین بازمانده از باورها و آیین های آریاییان باستان بوده اند که به دلیل شرایط جغرافیایی و اجتماعی تا یک سده اخیر در این دیار باقی مانده اند. آن ها به زبان های مختلف هندواروپایی سخن می گفتند و دارای جنبه هایی از مذاهب هند و آریایی بودند. در این پژوهش ضمن پرداختن به کلیات تاریخی و ریشه قومیتی نورستانیان، طرحی کلی از پرستش خدایان مختلف و ارتباط آن ها با فرهنگ عظیم هندوایرانی و سیر تحولات احتمالی در این نظام اعتقادی با نگاهی به نظریه دومزیل مورد بررسی قرار می گیرد؛ بنابراین پرسش اصلی این خواهد بود که آیا می توان خدایان این کافران و باورها آن ها را در طرحی همانند نظام پانتئونی دمزیل مطرح کرد؟ رابطه این باورها با نظام عقیدتی هندوایرانی چگونه قابل تبیین است؟ اهمیت این پژوهش در این است که فرهنگ و عقاید این مردم می تواند نمایانگر زندگی اجتماعی و دینی آریاییان کهن هند و ایران باشد. پژوهش حاضر با ابزارکتابخانه ایی و با روش تطبیق و تحلیل داده ها صورت گرفته است.
سازمان دعوت اسماعیلیان و نقش آن در نشر و گسترش مذهب اسماعیلی در شبه قاره هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
229 - 244
حوزههای تخصصی:
بهره مندی از سازمان دعوت برای نشر و گسترش آیین، از بارزترین مشخصه های مذهب اسماعیلی است. اسماعیلیان، بدون هیچ گونه تعصبی که منجر به محدودیت شود، به خوبی توانستند از ویژگی های مثبت تمام مذاهب، فرق و فلسفه ها بهره برده و حاصل آن را با شیوه تبلیغاتی و تشکیلات بسیار هوشمند و منظم خود باعنوان سازمان دعوت درآمیزند. سؤال بنیادین پژوهش این است که سازمان دعوت اسماعیلیان در قیاس با عوامل دیگر همچون محتوای آموزه های اسماعیلی، در استقرار و استمرار آیین اسماعیلی در سرزمین هند چه تأثیری داشته است؟
اهمیت شناخت سازمان دعوت اسماعیلیان در نشر و گسترش مذهب اسماعیلی این است که نتایج شناخت اسماعیلیان از منظر پیروان این فرقه تا حدود زیادی مغفول مانده است؛ ازاین رو در این پژوهش تلاش می شود به شیوه توصیفی-تحلیلی، نقش سازمان دعوت اسماعیلیان و نظام فکری آنان در نشر و گسترش مذهب اسماعیلی در شبه قاره هند مورد بررسی قرار گیرد. به نظر می رسد که به رغم تفاوت در فرائض و اعتقادات دینی میان فرقه های مختلف اسماعیلیان هند، آنان از مؤلفه هایی چون نقش محوری امام در نظام فلسفی و پیوستگی میان تاریخ و فراتاریخ برخوردار هستند و این اندیشه در شیوه های تبلیغی و سازمان دعوت نقش اساسی داشته است.
مردم نگاری آیین ازدواج در جنوب استان فارس (مطالعۀ موردی: علامرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
۱۹۸-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
آیین ازدواج از نخستین مراحل تا پایان جشن عروسی مجموعه ای از مراحل و عناصر را در خویش دارد. این آیین در فرهنگ عامه کشور ما با وجود همانندی ها، تفاوت هایی نیز دارد. استان فارس به ویژه مناطق جنوبی آن، مجموعه ای متنوع از فرهنگ ها، آداب و رسوم را در خود دارد که با وجود اشتراک با دیگر نقاط کشور، تفاوت ها و زیبایی های ویژه ای نیز دارد. هدف این مقاله معرفی و تحلیل ویژگی های فرهنگی و بومی آیین ازدواج، بر مبنای مردم نگاری است که به روش گردآوری داده ها به صورت میدانی و پرسش از بزرگ سالان و آگاهان بومی، به توصیف و تحلیل آیین ازدواج در علامرودشت (در جنوب استان فارس) پرداخته است. همچنین از زاویه «آیین های گذر» نیز برخی از مراحل تحلیل شده است. مراسم عروسی در علامرودشت از سنت هایی است که همچنان نشانه هایی از پای بندی به رسوم و میراث پیشین، در آن مشاهده می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که فرایند ازدواج از انتخاب همسر تا پایان عروسی در این منطقه شامل مجموعه ای است که شادابی، همکاری گروهی، مشورت، احترام به بزرگ ترها، تأثیر مذهب و باورهای دینی، باورهای بومی، بازی های محلی، اشعار متنوع و موسیقی، همدلی، شور و شادی مهم ترین عناصر بومی و فرهنگی در مراحل مختلف آن است.
تحلیل روان شناختی «خود فعلی و ایده آلی» در رمان «درخت انجیر معابد» احمدمحمود از منظر کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
241 - 264
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناختی شخصیت ازجمله پژوهش های جدید در حوزه داستان نویسی است. احمدمحمود (اعطا) (1381-1310 ه.ش) در رمان « درخت انجیر معابد » با پرداختن به شیوه های جدید داستان نویسی ازجمله: 1-توصیف ضدّ قهرمان 2-تفاوت در شخصیت پردازی 3-جریان سیّال ذهن 4-عدم قطعیت 5-درهم آمیزی واقعیت و خیال و توصیف ذهنیات اشخاص، اثری متفاوت ایجاد کرده و به رمان های روانکاوانه نزدیک شده است. یکی از نظریات جدید روانکاوانه در تبیین شخصیت، نظریه کارن هورنای است. وی ازجمله روانکاوان پسافرویدی است که با مطرح کردن نظریه «تیپ های شخصیتی سه گانه» و «خود ایده آلی»، همچون آدلر به نقش موثّر اجتماع بر رفتار افراد تأکید ورزید. واکاوی رفتار شخصیت های رمان درخت انجیر معابد که تحت تأثیر اجتماع، دچار اضطراب و تنش های درونی می شوند قابلیت تطبیق با نظریه هورنای را دارد. ازاین رو نگارنده در این مقاله پس از پرداختن به جنبه های گوناگون نظریه هورنای، به بررسی مؤلفه «خودهای سه گانه فعلی، واقعی و خود ایده آلی» در یکی از شخصیت های اصلی رمان یعنی «فرامرز» که بیشترین نقش را در حوادث داستان داشته، پرداخته است. شخصیت یادشده پس از مواجه شدن با «خود فعلی»، با عوامل مخرّبی همچون تحقیر، بی اعتنایی، خشونت و اجحاف، دچار تضاد اساسی شده است و در اسارت خود ایده آلی و تبعات آن: یعنی توقعات عصبی، غرور و بایدهای عصبی قرار می گیرد و بیش از پیش بر اضطراب، خشم و افسردگی وی افزوده می گردد.
موقعیت چند لایه و ساختار رابطه های کانونی سازی در داستان، مطالعه موردی: سه داستان کوتاه ویریا، بازمانده، خواب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
203 - 228
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های نوین نقد داستان، بررسی و تحلیل موقعیت داستانی است. هر موقعیت داستانی سه وجه «شخص، حالت و دیدگاه» را شامل می شود. با بررسی زاویه دید و موقعیت داستانی می توان به درک چگونگی عملکرد دیدگاه های «زمانی، مکانی و روا ن شناختی» راوی نائل شد. در این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی و با نگاهی به سه کارکرد یاد شده، شاملوجه، کانونی سازی و موقعیت شخص گانه، سه داستان کوتاه با درونمایه جنگ از دومین مجموعه داستان های «یوسف» تحلیل شده است. هدف از این پژوهش در وهله نخست بررسی کیفیت فرآیند ادراک و باورپذیری عمل روایی با عنصر موقعیت داستانی است. در بخش دوم تلاش کرده ایم تا نشان دهیم چگونه جانماییِ مصالح و مواد داستانی باعث می شود مخاطب با دیدگاه و موقعیت راوی در ذهن خود همذات پنداری کن. نتایج نشان می دهد مخاطب در این داستان ها بازتاب رویدادها و جهانِ مجسم را از نگاه شخصیتی غیر از راوی می بیند. همچنین نویسندگان سه داستان یادشده تلاش کردند با انتقال احساسات و انعکاس رفتار شخصیت ها از طریق پژواک احساسات و به روش تک گویی درونی غیرمستقیم، همسویی و همدلی مخاطب با اتفاقات داستان را برانگیزانند.
نفی انگاره های متافیزیک حضور در داستان کوتاه باز رو به رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شالوده شکنی که دریدا آن را در تقابل با فلسفه افلاطونی و گفتمان های غالب غرب قرار داد؛ به نفی متافیزیک حضور، لوگوس محوری، نفی تقابل های دوگانه منتهی شد. در این دیدگاه، اگرچه دریدا از نفی کلام محوری در مقابل نوشتار، غیاب در تقابل با حضور، حقیقت در تقابل با مجاز و ... سخن می گوید، اما هدف او این نیست که نوشتار را بر گفتار، مجاز را بر حقیقت یا غیاب را بر حضور ترجیح دهد، بلکه می خواهد تکثر معنایی را در خدشه دار کردن این انگاره های متافیزیکی بازسازی کند و به معناهای تازه از متن دست یابد. داستان بازروبه رود اثر شهریار مندنی پور، انگاره های متافیزیکی بسیاری را در درون خود دارد که راوی در تلاش است این انگاره ها را در هم بشکند و با تعلیق های پیاپی معنایی، دال ها و نشانه های بی شماری ا برای معناهای متکثر حاصل کند. ما براساس روش توصیفی- تحلیلی در این مقاله برخی از این انگاره ها مانند نفی تعریف واحد حقیقت، مرگ مؤلف، نشانه شناسی پساساختارگرایی، ایدئولوژی غالب متن از طریق نفی تقابل ها و ارزش ها ... را مورد بررسی قرار داده ایم. کلیدواژه: شالوده شکنی، نفی متافیزیک حضور، داستان کوتاه، شهریار مندنی پور، باز رو به رود.
واکاوی تطبیقی انتقاد از نهادهای بین المللی در شعر سمیح القاسم و علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
1 - 16
حوزههای تخصصی:
اعتراض نوعی موضع گیری است که اساسی ترین کاربرد آن، سلب احساس امنیت از فرد یا مجموعه ای است که مورد دادخواهی قرار گرفته است. درجه تأثیرگذاری اعتراض، بنابر نوع آن، متفاوت است. یکی از تأثیرگذارترین انواع اعتراض، در قالب شعر خود نمایی می کند؛ زیرا شاعران به وسیله بیان اعتراضات خود، نقش بسزایی در بیدار کردن مردم و بیرون آوردن جامعه از خمودگی و وارفتگی دارند. این جستار به تطبیق اشعار اعتراضی دو شاعر معاصر فلسطینی و ایرانی به نام های سمیح القاسم و علیرضا قزوه اهتمام دارد. تلاش نویسندگان بر آن بوده است که بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشتراکات و افتراقات اشعار این دو شاعر را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار دهند. نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که نوع ادبیات سمیح القاسم آمیخته با عجز و ناتوانی است که نشان از ناامیدی ایشان دارد اما علیرضا قزوه از موضع قدرت و با نوعی قاطعیت به نقد نهادهای بین المللی پرداخته است که نشان دهنده امیدواری اوست و این امیدواری و ناامیدی، ناشی از فضای جامعه این دو شاعر است؛ به این قرار که از نگاه سمیح القاسم به دلیل فقدان بستر مناسب، میزان تأثیرگذاری مفاهیم شعری به حداقل رسیده و درنهایت منجر به ناامیدی شاعر گشته است. از نتایج به دست آمده دیگر نوع پردازش دو شاعر به مسائل است که هر دو شاعر برای میان تهی نشان دادن نهادهای بین المللی، به ظواهر آن پرداخته اند با این تفاوت که سمیح القاسم به ظاهر اعضای این سازمان ها پرداخته اما علیرضا قزوه به طور کل ساختارها را به چالش کشیده است