فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
475 - 497
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی علاوه بر مطالعه رابطه ی ادبیات ملت های مختلف با یکدیگر، وارد حوزه رابطه ادبیات با دیگر علوم انسانی نیز می شود. یکی از این علوم، روان شناسی است که در دهه های نخستین قرن نوزدهم پای به عرصه ادبیات گذاشت و نوعی نقد را تحت عنوان «نقد روان شناختی ادبیات» یا «نقد روانکاوانه» پدید آورد. از جمله نظریه های کاربردی در زمینه نقد روانکاوانه، نظریه ی شخصیت فردنگر «آلفرد آدلر» روان شناس اتریشی است که جنبه اجتماعی در آن غلبه دارد و چکیده ی نهایی آن عبارت است از اینکه انسان عضو مهمی از سیستم اجتماعی است و شخصیتش در همین چارچوب شکل می گیرد. تشابهاتی میان شخصیت اصلی دو داستان «ویلان الدوله» محمدعلی جمال زاده و «شورتی» میخائیل نعیمه از منظر نقد روانکاوانه وجود دارد که زمینه تطبیقی آنها براساس نظریه فردگرای آلفرد آدلر را فراهم می آورد؛ بنابراین در این پژوهش با هدف شناخت هرچه بیشتر دو نویسنده و داستان های آنها، تلاش می شود شخصیت اصلی آنها با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و البته براساس نظریه ی روان شناختی فردنگر آلفرد آدلر بررسی تطبیقی شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که شخصیت هر دو داستان تحت تأثیر محیط و شرایط اجتماعی شکل گرفته است. تحقیق همچنین عقده ی حقارت شدید ویلان الدوله و شورتی را نشان داد که در ویلان الدوله ناشی از نازپروردگی و غفلت و در شورتی، از مشکلات جسمی و عضوی نشأت می گیرد. شخصیت دو داستان دو مسیر متفاوت را برای رسیدن به غایت نهایی دنبال می کند که در ویلان الدوله، این غایت، موفقیت و مصلحت شخصی و در شورتی، موفقیت جمعی و مصلحت اجتماعی است.
بررسی زمینه های اجتماعی – سیاسی پیوند عناصر اسطوره ای با درون مایه های رمانتیسم سیاه در اشعار نصرت رحمانی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
25 - 40
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم سیاه که از آن با عناوینی چون منفعلانه، بیمار و سرطانی یاد می شود، از شاخه های مهم مکتب رمانتیسم است که پس از کودتای 28 مرداد در ایران به صورت گسترده ای در عرصه شعر و نثر حضور دارد. نصرت رحمانی به عنوان یکی از نماینده های شاخص جریان رمانتیسم سیاه در ایران شناخته می شود. نگارندگان در این جستار برآنند تا با بررسی اشعار نصرت رحمانی، ضمن نشان دادن بازتاب مضامین رمانتیسم سیاه در عناصر اسطوره ای شعر او، به تحلیل دلایل این امر بپردازند. بر اساس یافته های این پژوهش، شکست نهضت ملی که با نابودی آرمان های اجتماعی روشنفکر ایرانی همراه است در سال های پس از کودتا به رمانتیسم سیاه و بدبینانه در اندیشه و شعر نصرت رحمانی می انجامد. از این رو، مضامینی چون مرگ اندیشی، یأس و بدبینی، بیان خیانت و تمسخر عشق، شیطان گرایی، تصویر فضاهای وهمناک و نظایر آن که از جمله مضامین رمانتیسم سیاه هستند، در باززایی عناصر اسطوره ای شعر نصرت رحمانی بسیار تأثیر گذاشته اند؛ عناصر اسطوره ای،همانند سیمرغ، قاف، لیلی، شیرین، بیژن، حلاج و... در شعر رحمانی به تناسب نگاه سیاه بینانه او، شکست خورده و متفاوت با گذشته به تصویر کشیده می شوند.
تک گویی نمایشی و مقاومت سیاسی: خوانشی جیمسونی از رمان «بنیاد گرای ملول» اثر محسن حامد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
119 - 137
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با خوانشی انتقادی به واکاوی رمان « بنیاد گرای ملول » اثر محسن حامد با هدف بررسی امکان بروز مقاومت سیاسی در نتیجه ی ویژگی های ظاهری اثر مورد اشاره می پردازد. اسلوب و رویکرد ادبی این مقاله بر پایه نظریات فیلسوف شهیر معاصر فردریک جیمسون است. از دیدگاه جیمسون، در بسیاری از موارد، برتری دادن محتوای اثر بر صورت آن (فرم) باوری اشتباه می باشد زیرا ویژگی های ظاهری آثار هنری دربردارنده ی امکان مقاومت سیاسی می باشند که به واسطه ی آن ها پایداری سیاسی مخاطبان در برابر گفتمان های حاکم عملی می گردد. پرسشی که پژوهش پیش رو مطرح می سازد این است که آیا رمان حامد می تواند به دلیل استفاده از تکنیک تک گویی نمایشی به برانگیختن حس مقاومت سیاسی در مخاطب بینجامد. در این خصوص، با خاموش کردن شهروند آمریکایی، ویژگی های ظاهری رمان این امکان را در اختیار مخاطب قرار می دهند تا با ورود به ذهن شخصیت اصلی جهان سومی داستان، به دنیا از دریچه ی نگاه وی بنگرد. علاوه بر آن، استفاده ی رمان از تک گویی نمایشی نه تنها امکان ورود خواننده اثر را به دنیای شخصیت اصلی مسلمان داستان فراهم می نماید، بلکه امکان ظهور ایستادگی سیاسی مخاطب را در برابر گفتمان های بیگانه ستیزانه و اسلام هراسانه ی حاکم بر جامعه ی آمریکا در نتیجه ی حملات تروریستی یازدهم سپتامبر فراهم می کند.
نقدی بر توضیح چند بیت از بوستان سعدی به تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان شرح ها و توضیحات متعددی که بر بوستان سعدی نوشته شده است، توضیح غلامحسین یوسفی نسبت به شروح دیگر در جامعه ادبی و دانشگاهی اهمیت بیشتری دارد و به عنوان یکی از منابع اصلی درس «اشعار سعدی»، مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان است. با توجه به این مطلب، سؤال این است که آیا توضیح یوسفی قابل اعتماد و خالی از اشکال است؟ و آیا با وجود آن، خواننده از شرح های دیگر بی نیاز است؟ نگارنده در پاسخ به این سؤال ها پس از جمع آوری و نقل ابیاتی که در توضیح آنها اشکال و ایرادی دیده می شود، به ترتیب توضیح یوسفی و چند شارح دیگر (خزائلی، ناصح، سودی، انزابی نژاد و قره بگلو) را نقل کرده است. سپس به شیوه تحلیلی - انتقادی با ذکر دلیل، توضیح یوسفی بر هر بیت را نقد کرده و با استناد به لغت نامه دهخدا، معنا و توضیحی درباره بیت و واژه موردبحث ارائه کرده که درست یا دقیق تر به نظر می رسد. ضمن اینکه هرجا لازم بوده، در تأیید نظر خود شواهدی از سعدی و شاعران دیگر نیز نقل کرده است. از مجموع سیزده بیتی که در این مقاله نقد و بررسی شده است، نُه مورد از اشکالات به معنی بعضی واژگان مربوط می شود (بیت های شماره 7، 19، 46، 49، 72، 283، 2028، 2093، 3381) و ناشی از بی توجهی شارح به معانی مختلف یک واژه است. دو مورد از اشکالات، مربوط به خوانش واژه و معنی آن است (بیت های 1175 و 2020). دو اشکال دیگر به معنی کلی بیت مربوط می شود (بیت های 277 و 2503).
ماهی سیاه کوچولو و خوانندگان؛ از قرائتی منفعل تا گفت وگویی فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
361 - 392
حوزههای تخصصی:
گفتمان نقد ادبی معطوف به خواننده و معناهای متکثر متون در میانه سده بیستم، مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. داستان «ماهی سیاه کوچولو» (1347) به دلایلی از جمله نوع متن، ساختار ویژه آن و گستره مخاطبان با تفسیر و تأویل های مختلف مواجه بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و براساس رویکرد نظریه های معطوف به خواننده، چگونگی تعامل میان خواننده و متن و به تَبَع آن، آفرینش و تطور معنا به صورت درزمانی و همزمانی در سه بازه زمانی بررسی شد. نتایج نشان می دهد، واکنش خوانندگان به این اثر تا پیش از سال 1357، طبق پارادایم و افق انتظار مسلط، ذوقی، مبتنی بر ایدئولوژی و دارای رویکرد اجتماعی بود که در آن عمل قهرمان برجسته می شد، خوانش ها اطلاعات جویانه بود، گفت وگویی میان متن و خواننده شکل نمی گرفت و معنا بر متن تحمیل می شد. مطابق فضای گفتمانیِ پس از 1357 تا اواخر دهه 80، دریافت ها تلفیقی بود و براساس افق انتظار ادبی در حوزه روایت شناسی و ساختار داستان بسامد داشت. این خوانش ها در خوانش های پیشین عدم تعین ایجاد می کردند و خواننده در گفت وگوی نیمه فعال با متن به بر ساختن شکل جدیدی از آبژه متنی می پرداخت. در پارادایم مسلطِ اواخر دهه 80 تا پایان دهه 90، خوانش ها مبتنی بر نظریه و کارکردمحور بودند. رویکرد نشانه شناسی، بالاترین بسامد را در میان سایر رویکردهای خوانشی این اثر داشت. خوانش های این دوره اغلب در دیالکتیک با خوانش های دوره پیش بودند و عدم تعین تا دریافت اصلاحی را در متن و خوانش های پیشین رقم می زدند و در نتیجه ادغام افق انتظار اجتماعی و ادبی، افق معنایی گسترده تری را پیشنهاد می دادند.
بررسی اجمالی مَثَل های چینی و فارسی (توصیف و تحلیلی مقابله ای)
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
171 - 184
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی مثل های چینی و فارسی می تواند از یک سو درک فرهنگ متقابل را در بین مردم چین و ایران افزایش دهد و از سوی دیگر، در آموزش زبان های چینی و فارسی مورد استفاده قرار گیرد تا زبان آموزان نیز بتوانند بهتر زبان و فرهنگ دو کشور را درک کنند. با توجه به این که برای دسته بندی آموزشی مَثَل های دو زبان چینی و فارسی، پژوهشی صورت نگرفته است در این پژوهش با استفاده از ویژگی های صوری و معنایی، مَثَل های چینی و فارسی در قالب چهار گروه طبقه بندی و توصیف شده اند: دسته نخست مَثَل هایی با معنای لفظی و ضمنی همسان، دسته دوم مَثَل های دارای معنای لفظی همسان و معنای ضمنی ناهمسان، دسته سوم مَثَل هایی با معنای لفظی ناهمسان و معنای ضمنی همسان و دسته چهارم مَثَل های دارای معنای لفظی و ضمنی ناهمسان. دسته بندی چهارگانه مَثَل های چینی و فارسی و نمونه های استخراج شده از منبع مورد نظر حاکی از آن است که مثل های دارای معنای لفظی و ضمنی ناهمسان رتبه اول بیشترین تعداد مثل ها را دارد؛ مثل هایی با معنای لفظی و ضمنی همسان در رتبه دوم، مثل های دارای معنای لفظی ناهمسان و معنای ضمنی همسان رتبه سوم و مثل های دارای معنای لفظی همسان و معنای ضمنی ناهمسان در رتبه چهارم بیشترین تعداد مثل های چینی و فارسی هستند. به نظر می رسد پیامد آموزشی این پژوهش می تواند این باشد که مثل های فارسی دارای معنای لفظی و ضمنی همسان با مثل های معادل چینی را می توان در سطح پایه آموزش داد؛ مثل های فارسی دارای معنای لفظی ناهمسان و معنای ضمنی همسان با مثل های معادل چینی در سطح میانی، مثل های فارسی دارای معنای لفظی همسان و معنای ضمنی ناهمسان با مثل های معادل چینی در سطح پیشرفته و مثل های فارسی دارای معنای لفظی و ضمنی ناهمسان در همه سطوح قابلیت یاددهی و یادگیری اثربخش تر داشته باشند.
نمودهای دانش «خواص عناصر» در داستان های اساطیری و تمثیلی فارسی (با تکیه بر نزهت نامه علایی، عجایب المخلوقات، جواهرنامه و الأبنیه عن حقایق الأدویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باور به خواص پنهان و مرموز عناصر هستی، در پزشکی و جادوگریِ روزگاران کهن، نقش ویژه ای داشته است. باورمندان به این دانش، خواص عناصر هستی (از اعضای بدن جانوران گرفته تا حروف و اعداد) و تأثیر آنها را بر پدیده ها و موجودات جهان شناسایی می کردند و از این یافته ها در کارهای گوناگونی مانند پزشکی، طالع بینی، تعبیر خواب، هواشناسی، کیمیاگری، جادو، طلسمات و... بهره می بردند. این باورها بر جهان بینی و زندگی معمول مردم نیز چیرگی داشته است؛ به گونه ای که نشانه های آن را می توان در تاروپود داستان های برجای مانده از آن دوران دید. رازوارگی برخی از داستان های اساطیری پارسی نیز در دل برخی از این باورها نهفته است. ماجراهایی مانند سیمرغ و اعمال جادویی و درمانی او، نبرد رستم با دیو سپید، کنش های جادویی کیخسرو و... در شاهنامه ازجمله داستان های اساطیری است که باورهای مربوط به این دانش در آنها بازتاب چشمگیری داشته است. در مقاله حاضر با رویکردی تازه و براساس متن های موازیِ داستان های اساطیری و تمثیلی، چند داستان و روایت اسطوره ای و تمثیلی در دو بخش پزشکی عامه و جادوگری بررسی می شود؛ این متن ها عبارت است از: نزهت نامه علایی ، عجایب المخلوقات، جواهرنامه نظامی و الأبنیه عن حقایق الأدویه که درباره خواص پنهان اشیا اطلاعاتی دارند. در این آثار، مسائل پزشکی عامه و جادوگری با توجه به این باورها در چهار گروه «جانداران»، «گیاهان»، «سنگ ها/ فلزات» و «صدا/ آواز» بررسی و تحلیل می شود و ریشه برخی از این باورها نشان داده خواهد شد.
تحلیل گفتمان انتقادی تمهیدات عین القضات همدانی (با رویکرد نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
77 - 103
حوزههای تخصصی:
«تمهیدات»، مهم ترین اثر عین القضات همدانی، عارف آزاداندیشِ عصر سلجوقی و یکی از معروف ترین آثار عرفان اسلامی است که در پژوهش حاضر با رویکرد «تحلیل گفتمان انتقادی» نورمن فرکلاف بررسی شده است. هدف این پژوهش، پاسخ به چند پرسش است؛ از جمله اینکه نظم گفتمانی ایرانِ عصر سلجوقی در «تمهیدات» چگونه بازتولید شده است؟ کردارهای گفتمانیِ تمهیدات، بازتاب کدام یک از کردارهای اجتماعی است؟ و راهکار عین القضات برای برون رفت از گفتمان سلطه و تعصب روزگار سلجوقی چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که نظم اجتماعی عصر سلجوقی که مبتنی بر سلطه حاکمان سیاسی بر مردم، علمای دینی بر پیروان و مشایخ صوفیه بر مریدان و بیانگر انواع طبقه بندی اجتماعی است، در تمهیدات با بهره گیری از «نام دهی» مشارکان بازتاب یافته است. عین القضات با استفاده از دو ژانر از پیش موجودِ «تفسیر قرآن» و «وعظ» که دو کنش فرهنگی و اجتماعی جداگانه به شمار می رفتند، ضمن القای باورهای خویش به مخاطبان، در تقابل با گفتمان های موجود، پادگفتمان ایجاد کرده و حتی از جایگاه منتقد اجتماعی و ایده پرداز، برای برون رفت از گفتمان سلطه، خشونت و مذهب گرایی متعصبانه روزگار خویش، ایده جدیدِ معرفت و «عشق» را مطرح کرده است. کاربرد جمله های خبری، الگوهای ویژه امری و پرسشیِ تمهیدات، نشان می دهد که در این تقابلِ گفتمانی، جایگاه عین القضات از موضع اقتدار است؛ اقتدار معرفتی در برابر اقتدار سلطه و اقتدار عشق در برابر اقتدار تعصب و خشونت. این ویژگی ها تمهیدات را از جایگاه تعلیمی و تفسیری فراتر می برد و حتی برای آن رسالت اجتماعی نیز قائل می شود.
بررسی «تئوری جبران» یونگ در آثار احمد شاملو و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
63 - 83
حوزههای تخصصی:
«تئوری جبران» یکی از سازوکارهای دفاعی از خود است که برای نخستین بار توسط یونگ به منظور متوازن سازی تقابلی و تعادل روانی برای ازبین بردن احساس حقارت روانی مطرح شد. براساس این نظریه روان شناختی، هرکسی ممکن است در ناخودآگاه خود، عقده هایی واپس زده و یا فراموش شده داشته باشد که در روند تکاملی زندگی خود، او را دچار تحوّل و نگرشی خاص می کنند. به عبارتی، هرقدر نیروی ناشی از عقده های روانی در انسان بیشتر باشد، به همان اندازه فعالیت ها و رفتارهای بیرونی و واکنش های روانی او بیشتر می شود. بنابراین، براساس «تئوری جبران» و بررسی آثار ادبی می توان ارتباطی علمی- تحلیلی میان عقده های روانی و حقارت های اجتماعی شاعران معاصر با کارکرد انرژی روانی شخصیت های اسطوره ای برقرار نمود. پژوهش حاضر با هدف نشان دادن میزان شدّت عملکرد روانی پدیدآورندگان ادبی همچون احمد شاملو و أمل دنقل با روشی توصیفی تحلیلی، درنظر دارد تلاش آنان را در پی جبران بسیاری از فشارهای روانی و عقده های اجتماعی با بن مایه های ایثار، ازخودگذشتگی و وطن پرستی نشان دهد. نتیجه این پژوهش آن است که این دو شاعر نوپرداز با بهره گیری از تکنیک نقاب یا قناعِ عربی و دریافت انرژی قدرتمند روانی اسطوره های کهن، برای جبران و ازبین بردن عقده های روانی خود در جامعه پرتلاطم پیرامونشان، دست به خلق اسطوره هایی نو و پویا با نمودهای رفتاری مبارزه جویانه و وطن پرستانه می زنند و روند تکوینی بیولوژیکی خود را برای رسیدن به ترقّی و کمال انسانی پیش می برند.
سیر دگرگونی عنوان ردالعجز علی (الی) الصدر در کتاب های بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
107 - 129
حوزههای تخصصی:
از جمله آرایه ها و ترفندهای ادبی که از پیشینه و قدمت دیرینه ای برخوردار است و با دسته بندی ها، عناوین و نام گذاری های مختلفی در کتاب های بلاغی عربی و فارسی ارائه شده «ردالعجز علی (الی) الصدر» یا «رد الصدر الی (علی) العجز» است. به کارگیری «الی» به جای «علی» و جایگزینی «الصدر» به جای «العجز»، باعث شده است آن چه به زعم دسته ای از کتاب های بلاغی تحت عنوان «رد العجز علی الصدر» آمده است، به باور گروهی دیگر بر عکس -یعنی ردالصدر الی العجز- باشد. بلاغت پژوهان فارسی، منبع این اختلاف نظر را متوجه شمس قیس رازی مؤلف المعجم می دانند؛ بدین سبب، گروهی به پیروی و انقیاد و دسته ای دیگر به انتقاد و نقد نظر ایشان پرداخته اند؛ از همین روی این نوشتار -که با روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده برآن است تا با بازبینی سیر تاریخی و تطور این صنعت ادبی و اهمیت آن در اهمّ کتاب های بلاغی عربی- فارسی به گونه ای ویژه به اختلاف نظر در مورد به کارگیری «علی» و «الی» بپردازد و این گونه مشخص خواهد شد که خاستگاه اولیه و منشأ این اختلاف نظرها- بر خلاف آن چه که در کتاب های بلاغی فارسی بیان شده است- از بلاغت عربی و توسط سکاکی، نشأت گرفته است. کلیدواژه: ردالصدر علی(الی) العجز، ردالعجز علی (الی) الصدر، بلاغت، بدیع، تطور.
رویکرد فمنیسم فوکویی: نگاهی به داستان «عروسک پشت پرده» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
237 - 253
حوزههای تخصصی:
برخی از نظریه پردازان فمنیسم بر این باورند که در تحلیل فوکو از مفهوم قدرت، مسئله انقیاد یا غلبه جنسیتی به وضوع تبیین نشده است. از این رو، آنان به واسطه تلفیق مؤلفه های فوکویی قدرت با مفاهیم فمنیسم، رویکرد فمنیسم فوکویی را ابداع نموده اند تا به مسئله سلطه در روابط جنسیتی پاسخ قانع کننده-ای دهند. آن ها معتقدند که جنسیت، مسئله ای ذاتی و بیولوژیکی نیست؛ بلکه توسط صاحبان قدرت یک جامعه، تولید و به سوژه ها القاء می گردد. به همین دلیل سوژه ها پس از پذیرش ایده ال های زنانگی ساخته شده به عنوان گفتمان های حقیقی، به طور داوطلبانه به خود-انضباطی می پردازند که همان اطاعت از نظام مردسالاری است. از این رو، فمنیست ها می کوشند تا علیه هنجار های زنانگی نهادینه شده مقاومت کنند و به زنان آزادی بخشند. پژوهش حاضر با هدف شناساندن مبانی این رویکرد به علاقمندان حوزه نقد ادبی و آشنا ساختن آنان با نظریه پردازان موج های مختلف آن، می کوشد تا آگاهی مخاطبان را نسبت به نوین سازی قدرت مردسالار دو چندان سازد. همچنین نشان می دهد که چگونه صادق هدایت در داستان «عروسک پشت پرده»، با توصیف شیفتگی شخصیت اصلی داستان نسبت به زنِ مجسمه، به طور ضمنی ویژگی های زن ایده ال جامعه نوین مردسالار را ترسیم کرده است. به علاوه بیان می کند وجود شخصیت دختری به نام درخشنده در این داستان حاکی از آن است که زنان جامعه به دنبال کشف گفتمان های جنسیتی تولید شده هستند تا بتوانند با اِعمال قدرت انضباطی بر خود و محصور کردن خودشان در دستگاه سراسربین و با اعمال تکنیک های القاء شده توسط نظام مردسالار برخود توجه مردان را جلب نمایند.
تصحیحِ چند گشتگی در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
247 - 280
حوزههای تخصصی:
کهن ترین دستنویس های مرزبان نامه وراوینی که تا امروز در تصحیح این متن به کار بسته شده قریب به صد و بیست سال پس از تحریر این اثر کتابت شده و از این روست که پس از تصحیح علامه قزوینی و محمّد روشن و برزگرخالقی و کلباسی، هنوز گشتگی ها و دشواری های متعدد در بخش های مختلف این اثر برجای است. شماری از دست نویس ها در زمانه علامه قزوینی ناشناخته بوده و او نتوانسته از آنها بهره ببرد. این دست نویس ها از چشم مصحّحان دیگر نیز پنهان مانده؛ از جمله نسخه کتابخانه مَغنیسا در استانبول (به شماره 1324)، نسخه کتابخانه سالتیکوف شدرین سن پترزبورگ روسیه (به شماره 479)، نسخه کتابخانه ملی ایران (به شماره 31032) که اگرچه متأخر است؛ اما گاه ضبط های قابل تأمل و اصیلی دارد. در این مقاله به پشتوانه نسخه کتابخانه ملی ایران چند گشتگی در مرزبان نامه تصحیح شده است و در مواردی دیگر، پیشنهادهایی برای تصحیح قیاسی چند تصحیف دیگر مطرح شده و بر اساس شواهدی از مرزبان نامه و سایر متون کهن نمونه هایی متعدد در تأیید ضبط مقبول آورده ایم.
تحلیل نشانه- معناشناختی استعاره مفهومی نور و فرّه ایزدی در اندیشه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
87 - 106
حوزههای تخصصی:
به گمان بسیاری از صاحب نظران، شیخ شهاب الدین سهروردی در آثار خود، وجوه مشترکی میان حکمت ایران باستان و فلسفه و عرفان اسلامی مطرح کرده است. وی با ورود به دنیای نشانه های رمزی به حوزه استعاره مفهومی نزدیک تر شده است. «نور» و «فرّه ایزدی» کلان استعاره های دربردارنده استعاره های خُردتر و برخاسته از طهارت نفس هستند که درنتیجه یک تعامل حسی ادراکی میان سوژه و نشانه های زبانی، معنا به دست می آید. ارتباط معنایی نشانه های زبانی «فرّه ایزدی» و «نور» در گفتمان روایی الهی، تحت چرخه صحیح تعامل و مبادله ارزش برجسته می شود. «فرّه ایزدی» با انسان برگزیده حق، و «نور» با آفریننده انسان و جهان نسبت یافته است که مسیری از مُلک تا ملکوت را طی می کنند. همچنین نسبت این «نور» با «نور سیاه» در عرفان شایسته بررسی است. آیا حقیقت و متافیزیک به گمان پساساختارگرایان، توهّمی شکل گرفته در نظام استعاره هاست؟ آیه 35 سوره نور مهم ترین کلان استعاره قرآن است که با استعاره مفهومی فرّه ایزدی، رابطه عموم و خصوص مطلق دارد؛ زیرا نور الهی دربرگیرنده آن فرّه ایزدی درخورِ افراد شایسته است. در تفکر عرفانی مبتنی بر وحدت نگری نمی توان نور را از ظلمت به کلّی جدا کرد؛ زیرا وجود هر دو در عالم ضروری است و نور خاستگاه هر نور و ظلمت است. این جستار با رویکرد تحلیل نشانه معناشناختی به چگونگی تولید معنا از میان نشانه های زبانی مشابه می پردازد و از نظریه «نقصان معنا»ی گرمس برای رسیدن به اهداف این پژوهش بهره می گیرد. از میان چهار روایت مطرح شده وی، «روایت تطابقی» و «روایت هم آمیخته» برای تفسیر استعاره مفهومی «نور» و پیوند آن با «فرّه ایزدی» رهگشا خواهد بود.
انیس العارفین یا مثنوی ناخدا : یک منظومه غنایی ناشناخته در شبه قارّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انیس العارفین (مثنوی ناخدا) منظومه ای داستانی است. این مثنوی سروده آغا محمدحسین صاحب شیرازی، متخلّص به «ناخدا»ست. آغا محمدحسین صاحب شیرازی این منظومه را در سال 1293 ق. (در عصر حکومتِ ناصرالدین شاه) و به گفته خود در روزگار پیری و در زمانی سرود که سفیر ایران در بنگاله هند بود. محور این مقاله، بررسی و تحلیل زبانی منظومه انیس العارفین براساس دو چاپ سنگی موجود از این منظومه است؛ منظومه ای به زبان فارسی از سراینده ای ترک زبان که در شبه قارّه آن عصر خوانندگانی داشته است. همچنین این متن افزون بر فواید زبانی، ازنظر ادبی، اطلاعات تاریخی عصر قاجار و حکومتیان، به ویژه فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه و برخی از مرزبانان محلّی هند و اطلاعات جغرافیایی به ویژه درباره شیراز و هند، زادگاه و زیستگاه شاعر، از دید یک ناظر حاضر در آن عصر، دارای توضیحات و تازگی هایی است. انیس العارفین همچنین ازنظر ادبیات عامیانه، حکایت ها، افسانه ها و تمثیل ها تأمل برانگیز، خواندنی و تازه است. این منظومه در حوزه صورخیال و برخی توصیف های شاعرانه نیز تازگی هایی دارد. شاعر این منظومه شخصیّتی سیاسی ادبی بوده است. این منظومه در شناخت شاعر، سندِ منحصری است و با آن می توان به برخی از اطلاعات شخصی و خانوادگی او دست یافت و برخی از شخصیّت های سیاسی تاریخی را شناخت که نشانی از آنها در تاریخ نمانده است. همچنین به پیوند این اثر با دیگر آثار، به ویژه خسرو و شیرین نظامی اشاره می شود که سراینده انیس العارفین این منظومه را با توجه به آن سروده است.
بررسی شاخص های زبانی و بلاغی در منظومه خداوندنامه صبای کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
100 - 121
حوزههای تخصصی:
شعر فارسی در دوره بازگشت ادبی در موضوعات گوناگون به تقلید از ادبیات سنتی بویژه شعر فارسی قرن های چهارم تا نهم هجری پرداخت. سرودن اشعار حماسی به سبک گذشته یکی از این موضوعات بود. شاعران حماسه سرا در این دوره می کوشیدند در سرود های خود متأثر از سبک فردوسی یا به طور کلی سبک حماسی، آثار خود را شکوهمند جلوه دهند. موضوعات دینی نیز یکی از زمینه های سرودن منظومه های حماسی بود. منظومه خداوندنامه فتحعلی خان صبای کاشانی (1238- 1179 ق) یکی از منظومه های حماسی دینی دوره بازگشت ادبی در بیان معجزات پیامبر اسلام(ص) و شرح دلاوری ها و پهلوانی های حضرت علی(ع) در غزوات و جنگ های صدر اسلام است. این مقاله با هدف شناخت بیشتر ویژگی های زبانی و بلاغی این متن حماسی، برخی مختصّات آن را به روش توصیفی و تحلیلی شرح کرده است. در بررسی شاخص های اصلی زبان حماسی در این منظومه، معلوم گردید که صبای کاشانی در اغلب سطوح زبان حماسی، بویژه واژگان و ترکیبات و توصیفات عینی و ذهنی متناسب با صحنه های رزمی از مختصّات زبان معیار حماسی استفاده کرده است. در برخی از وجوه آن مانند موسیقی کناری، نحو کلام و صور خیال (از جمله استعاره و تشبیه)، ضمن استفاده از دسترنج پیشینیان، ابتکار عمل نیز داشته و در مواردی ضعف و کاستی نشان داده است. آگاهی از این ویژگی ها در این منظومه، می تواند در شناخت کیفیّت زبان حماسی در حماسه های دینی و چگونگی تحوّل زبان حماسی مفید باشد.
منِ او: بازی رمزگان در چرخه ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
127 - 153
حوزههای تخصصی:
منِ او پرفروش ترین رمان رضا امیرخانی است که تاکنون از منظر نشانه شناختی مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مقاله کوشیده ایم با بهره گیری از نظریه رمزگان رولان بارت در کتاب اس/زد به بررسی این رمان را بپردازیم. برای این کار با استفاده از روش گزیده خوانی، واحدهای خوانش برگزیده ای از متن را تحلیل و رمزگان های بدست آمده را به کمک آرای پی یر ماشری و تری ایگلتون از منظر ایدئولوژیک تفسیر کردیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که تأکید بر مفاهیم «مطلق اندیشی»، «علم ستیزی»، «تقدیرگرایی» و «اصالت باوری» و بازتولید و تقویت این مفاهیم در سراسر رمان، تمهیدی است که نویسنده با استفاده از آن بر ستیزه های اجتماعی و منازعات طبقاتی سرپوش می گذارد. به تعبیردیگر، امیرخانی با «مطلق انگاری» صدای مخالف را ناشنیده می گیرد و با «علم ستیزی» و «تقدیرگرایی» علت واقعیت های عینی را به امور انتزاعی حواله می دهد و با تلقی «اصالت تهرانی» به مثابه ارزش، راه را برای به کرسی نشاندن باورها و عقاید قهرمان داستانش هموار می کند. اما، نویسنده برای رسیدن به این هدف دچار تناقضاتی شده و تلاش او برای برطرف کردن این تناقضات، تنها بر شکاف ها و تعارضات متن افزوده است.
بررسی جهان بینی و دیدگاه های صائب تبریزی بر اساس دیوان اشعار
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
153 - 177
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناخت جهان بینی صائب تبریزی به بررسی خصال، سجایا و دیدگاه های این شاعر بزرگ به روش مطالعه کتابخانه ای با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی پرداخته است. اهمیت موضوع از آنجا شناخته می شود که تحلیل دیدگاه ها و جهان بینی هر شاعر و نویسنده تأثیر زیادی در فهم آثار ادبی او دارد و سبب می شود خواننده به درک عمیق تری از نمادها و معانی شعری شاعر برسد. علاوه بر آن، این بررسی شناخت جامعه زمانه شاعر و مردمانش را به همراه دارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که صائب تبریزی علاوه بر توجه به مضامین معنوی و عاشقانه به مضامین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز توجه داشته است. او به ارزش های اخلاقی و اجتماعی پایبند بوده و همین امر سبب فراوانی ابیاتی با مضامین ترغیب به فروتنی، هم دلی، نوع دوستی و غیره در دیوان اشعار صائب گردیده است. همچنین در دیوان صائب تبریزی ابیاتی با بار منفی و ناسازگاری با اهل دنیا بسیار کم دیده شود.
تحلیل ساختاری و نشانه معناشناختی قصه ی کوتاه و عامیانه ی «برگ مروارید»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد لایه های صوری و معنایی قصه های ایرانی در شمار پژوهش های نقد ادبی می گنجد. قصه های عامیانه از حیث محتوا و ساختار، دارای ارزش های فرهنگی و ادبی هستند. هدف این پژوهش، بررسی قصه ی عامیانه برگ مروارید از مجموعه ی قصه های ایرانی (41 متن قصه و 35 روایت) گردآوری و تألیف انجوی شیرازی است. انجوی شیرازی این قصه ی کوتاه را از راوی، علی محمد فرهادی، اهل توسک سفلی ملایر شنیده و در این مجموعه ثبت کرده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و به کاربستن نظریه ی نشانه معناشناختی گریماس انجام شده است. ساختار و بافت قصه، شیوه ی آفرینش و دریافت معنا در این روش اساس بررسی است. گریماس در پی آن بود که برای مطالعه ی روایت، الگویی منسجم را ارائه دهد که بعدها آن را نشانه معناشناسی نوین نامیدند؛ به باور گریماس آنچه اهمیت دارد، شناخت فرایند تولید متن از زمان انتقال تا دریافت، برپایه ی عناصر شَوِشی و کُنِشی است؛ به این ترتیب می توان ادبیات داستانی را بستری مناسب برای کاوش های گفتمانی و تلفیق ادبیات و گفتمان دانست؛ زیرا روایت مبتنی بر زبان شناسی، دریچه های تازه ای در عرصه ی ادبیات داستانی باز می کند. در این پژوهش با بهره گیری از درون مایه ی قصه ی برگ مروارید، گونه های مختلف نظام گفتمانی هوشمند و عوامل آن ها را استخراج کردیم و به این نتیجه رسیدیم که هرچند این قصه برآمده از فرهنگ عامه است و ساختاری سنتی دارد، درعین حال از الگوی ساختاری و روایتی نظام مند و معنادار برخودار است و با نظریه ی نشانه معناشناسی گریماس انطباق بسیار زیادی دارد؛ ازجمله اینکه فرایند روایی تغییر معنا نیز در این قصه ، با گذر از مراحل عقد قرارداد، عملیات اصلی (توانش و کنش) و ارزیابی شناختی و عملی اتفاق افتاده است.
تحلیل فرمال زبان عرفان؛ گونه ها، نقدها، پیشنهادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل های فرمالیستی زبان عرفان، همه از یک گونه نیستند؛ برخی در پی تحلیل زبان عرفان با رویکردی فرمال و برخی دیگر نیز در پی ارائه تلقی ای فرمالیستی از زبان عرفان اند؛ اما هدف دسته بزرگی از این پژوهش ها ارائه تبیین هایی فرمال از زبان عرفان با تکیه بر ویژگی های سنت عرفانی است. باوجود تفاوت میان این گونه ها، اغلب آنها ویژگی هایی مشترک دارند که موجب شده است نقدهایی مشترک نیز بر آنها وارد باشد. در نوشتار حاضر، ضمن گونه شناسیِ تحلیل های فرمال زبان عرفان، به نقدهای وارد بر این پژوهش ها نیز پرداخته شده است. مهم ترین این نقدها عبارتند از: بی توجهی به تجربه عرفانی، جایگاه نامتناسب و ناموجّه تجربه و حالات عرفانی در تبیین های فرمال، تعمیم پذیرنبودنِ برخی نتایج و خلط زبان ادبی با زبان عرفان. به نظر می رسد الگوی تأویلی زبان عرفان بتواند ضمن ارائه تبیینی فرمال از زبان عرفان، بسیاری از این نقدها را نیز پاسخ دهد. در این الگو، تأویل، با چشم پوشی از ویژگی های مرسومِ هستی شناختی و پدیدارشناختیِ آن، حاصل گذر از یک بافت به بافتی نو پنداشته شده است. در متون عرفانی، این ساخت تأویلی را در ساختارها و ژانرهای مختلف می توان شناسایی کرد؛ بنابراین، این الگو را ویژگی اصلی و بنیادین زبان عرفان می توان دانست که با عناصر محتوایی سنت عرفانی نیز در پیوند است؛ بی آنکه این عناصر در تبیین های زبان شناختی و فرمال زبان عرفان نقشی الزامی داشته باشند. از جمله این عناصر محتوایی می توان به فراروی و صیرورت و گذر از ظاهر به باطن اشاره کرد که نمود زبانی خود را در الگوی تأویلی می یابند.
لطایف فی الاصول: کهن ترین دانشنامه منظوم فارسی از اواخر قرن هفتم ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۸
181 - 196
حوزههای تخصصی:
لطایف فی الاصول (تاریخ تألیف: 696 هجری قمری) از محمد بن محمد مرغینانی معروف به شمس دبیران کهن ترین دانشنامه منظوم فارسی است که به دست ما رسیده است. این منظومه 4897 بیتی در دو موضوعِ اصلی «علم اصول» (شامل معرفت صفات و افعال حق و نبوّت انبیا) و «اصول اشعار» (شامل صنایع ادبی، عروض و قافیه فارسی) سروده شده است. مؤلف که از ادبا و علمای اهل سنّتِ ماوراءالنهر بوده، این منظومه را پس از اقامت ده ساله در آسیای صغیر در سنین پیری برای ارشاد فرزندان خویش ساخته و به وزیر مقتدر ایلخانی، صدرالدین احمد خالدی زنجانی ملقّب به صدر جهان (متوفی رجب 697) تقدیم داشته است. در مقاله حاضر یگانه نسخه خطی این کتاب که به خط شاعر است، خود شاعر، مهدی الیه کتاب و موضوعات و علوم مطروحه در آن معرفی شده است. لطایف فی الاصول مرجعی است برای آگاهی از تنوّعات نسبی و سنن گاه متفاوت در طبقه بندی علوم، به ویژه علوم دینی، و سیر تحوّلات آن در میان دانشمندان اسلامی. تمرکز این مقاله اما بر وجوه ادبی متن است.