فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
60-79
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی از هنگام سرایش آن در قرن چهارم تا روزگار ما، همواره در کانون توجه نحله ها و گرایش های مختلف فکری و سیاسی قرار داشته است. در گذر تاریخ هر جریان فکری و سیاسی متناسب با گرایش، علایق و مقاصد خاص خود از عناصر و روایت های اسطوره ای آن بهره برده، از این رهگذر به اثبات دعوی، القای اندیشه و بسط آموزه های خود پرداخته است. در مقاله حاضر پس از اشاره به خوانش های اخلاقی و عرفانی آموزگاران اخلاق و منادیان عرفان و تصوّف از شاهنامه در دوره پیشاتجدد، به این پرسش پاسخ می دهیم که چگونه خوانش شاهنامه پس از طلیعه نهضت تجددخواهی دستخوش دگرگونی شده و شاعران عصر مشروطه با چه انگیزه و تمهیداتی روایت ها، عناصر و شخصیت های اساطیری و تاریخی شاهنامه را به خدمت آموزه ها و مقاصد گفتمانی خود درآورده اند؟ نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که در این دوره تحت تأثیر بسط اندیشه ترقی و تجددخواهی، خوانش های پیشاتجدد به محاق رفته، متناسب با اقتضای تحولات و رخدادهای فکری و سیاسی عصر، قرائت نوینی از شاهنامه عرضه شده است که علاوه بر خلق ترکیبات، استعاره ها و تشبیهات بدیع و غنای درونمایه آثار حوزه گفتمان میهنی و ناسیونالیستی، زمینه تحکیم مبانی وطن خواهی و استمرار هویت ملی ایران را فراهم آورده است.
بازآفرینی هنری و شناخت شهودی در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چشم انداز معرفت شناختی سهراب سپهری، دیدگاه شهودی در تعامل با هنر، نقشی بنیادی در توسعه گستره شناخت و کشف حقیقت و زوایای هستی دارد. این شاعر هنرمند با گذار از تنگناهای ناگزیر و تحمیلی واقعیت متعارف و نگاه معمول، امور و پدیده های هستی را باری دیگر با نگاهی ژرف و هنرمندانه بازآفرینی کرده است. او برای توصیف و تفسیر امور ناشناخته و ناشناختنی، انتقال محتوای ادراکی و تجربیات زیستی، عواطف شاعرانه و دیگر مشاهدات خود در جهت گسترش مرزهای شناخت و کشف حقیقت از قابلیت ها و ظرفیت های هنر استفاده کرده است. منظور از بازآفرینی هنری، این است که هنرمند در تحولی ناب از درک و شیوه نگرش، با گذار از شناخت نمادین که فقط رویه ها و وجه محدودی از موضوع شناخت را به دست می دهد، به شناختی شهودی نایل گردد و واقعیات اصیل را با حذف مفاهیم قراردادی و از میان برداشتن واسطه ها، از نو بیافریند. سپهری با رویکردها و شیوه های مختلفی از جمله: 1-تجسّم بخشی و تجربی نمودن احوال، یافته ها و محتوای ادراکی؛ 2-تغییر در پیوندگاه و افق دید؛ 3-استفاده از مفاهیم و اصطلاحات علوم مختلف؛ 4-اندیشه و دیدگاه فلسفی، از شناخت نمادین عبور کرده و با تفسیر هنری زیست جهانش به توسعه مرزهای معرفت و شناخت همت گماشته است.
تحلیل وجوه همانندی و ناهمانندی اشعار قیصر امین پور و شاندرو پتوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
323 - 367
حوزههای تخصصی:
بین آثار برجسته ادبی ملت های مختلف شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. همانندی های ادبی یا ناشی از تأثیر و تأثّر مستقیم است و یا به علّت تجربه های مشابه دو ملت و نیز فطری بودن برخی مفاهیم، در میان شاعرانشان به وجود می آید. وجوه ناهمانندی آثار مشابه بیشتر ناشی از تفاوت های زیستگاه، ادیان، اساطیر و نوع تجربه شاعران است. بین اشعار قیصر امین پور و شاندرو پتوفی شباهت ها و تفاوت های انکار ناپذیری وجود دارد که نمی توان آن ها را ناشی از ارتباط تاریخی ادبیات فارسی و مجار دانست. لذا در این پژوهش با رویکرد نقد تطبیقی و مبتنی بر اصول مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی، به تحلیل محتوایی اشعار آن ها پرداخته شد و این نتیجه به دست آمد که هر دو شاعر برای شعر تعهد و التزام قایل هستند و آن را در خدمت بیان مفاهیم انقلابی، آرمان های اجتماعی و وسیله ای جهت دفاع از وطن، آزادی، استقلال، صلح، و شرف انسانی قرار داده اند. هر دو شاعر با نگاه رمانتیسم اجتماعی و با زبانی ساده و در عین حال عمیق و نمادین، شعر را در خدمت روشنگری اجتماعی قرار داده اند و پاره ای از پیام های آن ها چنان روشن و درخشان است که می توان آن ها را در شمار جهانی های ادبیات محسوب نمود. با این حال، دامنه، تنوع و زیبایی شعر قیصر به مراتب بیش از پتوفی است.
بررسی دیدگاه شارحان درباره عوامل ابهام و تغییر بی قرینل مخاطب در دفتر دوم مثنوی (ابیات 52 تا 60)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
109 - 132
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی نتیجه یک عمر سلوک و مطالعه معارف قرآنی مولانا با الگوگیری از قرآن کریم و نزدیک به شیوه بیان آن است؛ همان گونه که در آیات قرآن، محکمات و متشابهات یافت می شود و فهم بخشی از آن دشوار و مبهم و دارای پیچیدگی های لفظی و معنایی فراوانی است و باید رمزگشایی شود، برخی از ابیات مثنوی نیز این گونه است و پژوهندگان عرصه مثنوی و غزلیات مولوی، در علل و عوامل آن و راه های گره گشایی از آن، بررسی ها و واکاوی فراوانی کرده اند. در این نوشتار ضمن بررسی کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی، این عوامل و دیدگاه صاحب نظران، به شکل موردی ابیاتی از مقدمه دفتر دوم مثنوی که از نظر بسیاری از پژوهشگران و گزارشگران از موارد ابهام و بحث برانگیز است، بررسی شده و اختلاف دیدگاه ها، به ویژه از جهت مخاطب و تغییر آن، بیان گردیده است. در بررسی این دیدگاه ها مشخص شد که به دلیل شیوه ویژه مولوی و غلبه شور و شیدایی در برخی ابیات مثنوی، گاه بدون وجود واگردان در ابیات، مخاطب تغییر می یابد و خواننده و گزارنده ابیات با دشواری فراوان روبه رو می شود و هر یک از شارحان برای برون رفت از این دشواری، معنی خاصی را برگزیده اند و حتی برخی بر وجود احتمالات گوناگون در ابیات و بحث انگیزی و دشواری تعیین مخاطب واحد و تعیین نوع مخاطب، اشاره کرده اند. اختلاف نسخ و کهنگی متن، دخالت دادن دیدگاه و نگاه عرفانی یا فلسفی شارحان در فهم متن و یا تحمیل معنی بر متن، بی توجهی به حالات معنوی شاعر و شور و شیدایی او، بی توجهی به سبک زبانی و بیانی مولوی، از دیگر موارد ابهام در ابیات یادشده و شرح و برداشت گوناگون شارحان از متن است.
جریان شناسی پیرنامه های خطّه خراسان و قومس از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
71 - 108
حوزههای تخصصی:
از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری در خطّه خراسان پانزده پیرنامه به زبان فارسی و عربی تألیف یا ترجمه شده که عبارت اند از: مقامات قومسانی، مقامات خواجه عبدالله انصاری، کتاب النور، دستورالجمهور، مقامات کهن و نویافته ابوسعید، حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، اسرارالتوحید، مقامات ژنده پیل، مقامات منظوم شیخ جام، رساله در اثبات بزرگی شیخ جام، ذکر قطب السالکین و ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی و منتخب نورالعلوم، مناقب حاتمی جوینی و مرادالمریدین. در این مقاله کوشش شده تا ویژگی ها، تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های مؤلفین و سیر تحوّل این آثار بررسی شود. پس از بررسی شیوه پیرنامه نویسی مؤلفین و بیان ویژگی های آثار، مشخّص شد پیرنامه های مربوط به یک پیر و به طور کلّی پیرنامه های خطه خراسان وجوه اشتراک زیادی با یکدیگر دارند. برخی پیرنامه های کهن مانند مقامات قومسانی، کتاب النور یا مقامات خواجه عبدالله انصاری شیوه و ساختار منحصر به فردی دارند و دارای شباهت کمتری با پیرنامه های متأخر هستند. با توجه به وجود شباهت های فراوان پیرنامه های نگاشته شده پس از اسرارالتوحید به این پیرنامه کهن احتمال بسیار وجود دارد که پیرنامه نویسان متأخر از نگاشته محمّد بن منوّر تأثیر پذیرفته باشند. عربی گویی و شیوه نگارش عالمانه، شاعرانه و هنری مؤلفین آثاری چون کتاب النور، اسرارالتوحید، پیرنامه های خرقانی و مرادالمریدین در معرفی شخصیّت والای پیران بیانگر وجود مخاطبان خاص و بادانش برای این آثار است و سست بودن کلام مؤلفین پیرنامه های احمد جام و درج کراماتی مادی با اهدافی انتقام جویانه نشان می دهد هدف این نویسندگان قدرتمندجلوه دادن شیخ احمد جام برای مخاطبان عام است.
خواجه عبدالله انصاری و نجم الدین کبری، بازشناسی دو الگوی متفاوت در سنّت نخست عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
109 - 136
حوزههای تخصصی:
خواجه عبدالله انصاری شخصیتی است که آشکارا کوشید یک نظام منسجم در سنّت نخست عرفانی ارائه دهد. امروزه با اسم خواجه و آثارش به خصوص منازل السائرین واژگانی چون عرفان عملی و سنّت نخست عرفانی به ذهن متبادر می شود؛ اما در نوشتار حاضر ثابت شده است که خواجه عبدالله نه از جهت شخصیت فکری، اعتقادی و نه سنت عملی و سلوکی نمی تواند نمایانگر تمامیت سیر و سلوک بوده باشد. بزرگ ترین نماینده و استاد سنت عملی در عرفان، نجم الدین کبری بنیان گذار و تدوینگر سلوک شطّار است. سنّت عملی صوفیان با تأکید بر اعمال قلبی، معرفت نفس و مراتب آن، موت اختیاری، مرگ و نوزایی عرفانی، سوانح، مشاهده و غیره در محور یک الگوی غیرخطی ارائه شده است. بیشترین توجه به کلیدواژه های فوق بر محوریت غیر خطی سنّت عملی، از سوی نجم الدین و شاگردانش صورت گرفته است. از این جهت او بهترین نماینده پیران خراسان در سیر و سلوک است. در حال حاضر برای پژوهش در سیر و سلوک و تحول معنوی، دانش پژوهان را به منازل السائرین نوشته خواجه عبدالله انصاری ارجاع می دهند؛ اما در میدان عمل کسی بهتر از نجم الدین کبری از سنّت عملی پیران خراسان نمایندگی نکرده است.
پایش فراشناختی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۸
73 - 102
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های اصلی مولانا در مثنوی شرایط حصول شناخت، محدودیت و موانع تحقق آن است. توجه او به مسئله شناخت و ابعاد چندگانه آن آرای او را به مرز تفکرات نوین در باب دانش فراشناختی نزدیک می کند. مسئله شناخت برای مولانا مسئله ای چنان جدی است که هر روایت و داستانی درگیر یکی از مسائل شناخت و پیچیدگی های آن است. مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی نشان می دهد که دانش فراشناختی یعنی نظارت و پایش شناختی از اصول مهم مثنوی مولوی است. بسیاری از کارکردها و بنیان های فراشناختی در مثنوی قابل ردیابی است که در این مقاله دو بنیان فراشناختی «طرح واره» و «نظام انگیزش شخصی» و دو کارکرد «نظارت بر فرایند شناخت» و «آگاهی از موقعیت شناخت» بررسی شد و نشان خواهد داد مثنوی مولوی به دلیل دربرگرفتن نظارت، ارزیابی، پایش و آسیب شناسی شناخت، اثری دارای ارزش فراشناختی و شناخت شناختی است. این آگاهی نسبت به شرایط حصول شناخت، مولوی را به نقد شناخت های تقلیل گرایانه و تک ساختی می رساند.
بررسی وجوه رمانتیک در مخزن الاسرار نظامی با توجه به صورخیال
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۴
53 - 77
حوزههای تخصصی:
بنابر اعتقاد رمانتیسم ها جنبه هایی از هستی انسان، به ویژه جنبه هایی از زندگی درونی وجود دارد که کاملاً نادیده انگاشته شده است. به همین خاطر، سخنوران مکتب رمانتیسم در پی آفریدن آثار ادبی به یاری احساسات درونی درآمدند . از نظر شاعر رمانتیک، وظیفه شعر تنها تأثیرگذاری در مخاطب است، نه رساندن پیام، توضیح و آرایش اندیشه. باتوجه به درون گرایی و تصویری بودن آثار نظامی، به ویژه مخزن الاسرار، وی را می توان شاعر سبک عراقی با مظاهر رمانتیک به حساب آورد. هدف و مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی وجوه و مختصات برجسته مکتب رمانتیسم در مخزن الاسرار نظامی است، تا نشان دهیم کدام وجوه مکتب رومانتیسم در مخزن الاسرار جلوه بیشتری دارد و زمینه بروز این وجوه چیست؟ در این پژوهش با روش تحلیلی - توصیفی، مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای، به تجزیه و تحلیل مخزن الاسرار، براساس وجوه و ابعاد رمانتیک پرداخته شد، ضمن بیان زمینه های اندیشه رمانتیکی از قبیل؛ طبیعتگرایی، عشق، کشف و شهود و... به بررسی این خصایص با تأکید بر صورخیال همچون تشبیه و استعاره و... در مخزن الاسرار پرداخته شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که برخی وجوه رمانتیسم از جمله طبیعت گرایی، عشق، آزادی و... در این اثر نمود دارد. در واقع نظامی با استفاده از عناصر طبیعت و خیال توانسته تصویرهای زنده ای را خلق کند. همچنین نظامی برای محو مرزهای میان انسان و طبیعت، اندیشه و شیء و محو مرز زبان و جهان واقعی به مانند رمانتیسم ها از استعاره با ظرفیت بالا استفاده کرده است. از این رو بسامد استعاره مکنیه، تشبیه و تشخیص در مخزن الاسرار بالا است. این نشان می دهد که مخزن الاسرار به مانند مکتب رمانتیسم تصویرگرا و درون نگر است.
انواع «صحو» در جهان بینی عرفانی شیخ روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
145 - 176
حوزههای تخصصی:
استفاده از اصطلاح «صحو» را می توان بازمانده از سخنان بایزید و جنید دانست. شیخ روزبهان بقلی شیرازی نیز چون بسیاری از مشایخ، به این مبحث پرداخته و هنگام ترسیم مسیر سلوک خویش به جزئیات این مفهوم و تعریف دقیق آن همت گماشته است و در ضمن کلام خویش به گونه ای متفاوت و نو از صحو اشاره دارد.
پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی بر آن است که نخست معنای دقیق اصطلاح «صحو» در نگرش عرفانی روزبهان روشن و سپس در منظومه فکری وی انواع صحو، سبب پدید آمدن هر یک و نتایج حاصل از آن ها مشخص شود. در پایان نیز به گونه ای از صحو اشاره شده که متفاوت، نو و مختص شیخ روزبهان است و پیشتر در تفکر عرفانی هیچ یک از مشایخ مطرح نشده و همتایی ندارد؛ و پژوهشگر آن را «صحو روزبهانی» می نامد.
«صحو روزبهانی» در مقام «عین جمع» رخ می دهد و فرد صاحی در عین هشیاری، مست است و نسبت به مستی خویش هشیار است و بر آن اشراف دارد. روزبهان سبب پدید آمدن نوع سوم از هشیاری را تجربه «توحید محض» و نیز مقام «عین جمع» می داند و نتایج و ثمراتی متفاوت از دیگر انواع صحو برای آن برمی شمرد که برخی از مهم ترین آن ها عبارتند از: اتحاد ظهوری با معشوق ازل، جاری شدن شطحیات بر زبان، متکلم شدن به منطق الطیر و....
تاثیر آیات و احادیث گلشن راز بر جهان بینی شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از کتاب و سنت است از همان روزگاری که رسول خدا قرآن را به مثابه کتاب مقدس آیین اسلام به مسلمانان ابلاغ و از کلام خویش که با وحی درآمیخته بود برای تبلیغ اسلام و هدایت مردم استفاده کرد معمول شد و استناد به قرآن و حدیث، ابتدا به صورت گفتار و سپس در قالب نوشتار رواج یافت. از آن پس مسلمانان در تمام دانش های خود برای استدلال، عبرت گیری، بلاغت افزایی، ترویج اندیشه ها و تأیید و تأکید سخن خود به قرآن و حدیث توسل جستند و با تمسک به این دو، برای اندیشه های خود تکیه گاه محکمی ایجاد کردند. اما در این میان صوفیان ایرانی، هم به دلیل نیاز به تکیه گاه و هم برای مقابله با مخالفان خویش، به قرآن و حدیث نیاز بیشتری داشتند. به همین دلیل آیات و احادیث در متون عرفانی، بیش از متون دیگر تجلی یافته است. عارفان، اگرچه به صورت ها و قالب های نمایش آیات و احادیث نظیر تلمیح، اقتباس، تضمین و شکل هایی از این دست بی توجه نبودند، اساساً به دلیل معنا و باطن گرایی، از بطن ها و معناهای پنهان قرآن بهره ها بردند و با تأویل های ذوقی خود راه فهم های تازه تری را پیش پای مسلمانان نهادند. شبستری با تکیه بر میراث صوفیانه عظیمی که در اختیار داشت و نیز به دلیل دانش اندوزی و قرآن آموزی، توانست با استناد به آیات و احادیث، جهان بینی خود را تدوین نماید. داده های این مقاله کتابخانه ای است که با روش کیفی توصیف شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که شبستری در تمام موارد عناصر جهان بینی خود را به قرآن یا حدیث تکیه داده است.
نقد نظریه ی شعر جدول ضربی شفیعی کدکنی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲
26 - 40
حوزههای تخصصی:
در تعاریف مختلفی که برای شعر و دسته بندی انواع شعر از آغاز تا به امروز صورت گرفته است، معیارهای مختلفی مد نظر بوده است. شعر جدول ضربی، شعری است که شفیعی کدکنی اعتقاد دارد که در آن، واژگان بدون هیچ فکر و اندیشه ای و بنا بر تصادف با ظاهری متفاوت کنار هم قرار می گیرند که در حوزه ی اصل رسانگی، مفهوم خاصی را بیان نمی کند. شاعرانی که شعرشان از نظر شفیعی کدکنی عنوان شعر جدول ضربی را یدک می کشد و مستقیم به آن ها و شعرشان اشاره داشته است، یدالله رؤیایی و سهراب سپهری هستند که از جمله شاعران جدی شعر معاصر فارسی به شمار می روند. نگارندگان در این پژوهش با روش توصیفی– تحلیلی و بررسی منابع کتابخانه ای به این نظریه پرداخته اند، همچنین تحلیل شاهد مثال هایی که به زعم دلایل شفیعی کدکنی جدول ضربی محسوب می شوند، مانند: گزینش واژگان به صورت تصادفی، نامتناسب بودن واژگان یک بند شعری و تصادفی بودن این اشعار را با دیدگاهی انتقادی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده اند که عنصر تناسب و ارتباط واژه ها و نشانه ها در محور همنشینی و جانشینی باعث می شود، انجسام طولی و عرضی اثر ادبی بیشتر شود. از طرفی انتخاب ناخودآگاه واژه ها برای ترکیب ها در سطح شعر بدون پشتوانه ی فکری و اندیشه ای نیست و اندوخته های فرهنگی و زبانی در گزینش واژگان دخیل است.
بدن مندی، فلسفه با کودکان و کتاب تصویری تونل: چگونگی شکل گیری معنا از استعاره های آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدن مندی، فلسفه با کودکان و کتاب تصویری تونل : چگونگی شکل گیری معنا از استعاره های آمیخته چکیده رویکرد پساانسان گرایی از دل مطالعات بینارشته ای گوناگون به برنامه ی فلسفه برای کودکان (فبک) پا گشود و آن را دچار تغییر پارادایم کرد تا نسبت به سلطه ی ذهن بر بدن، بزرگ سالی بر کودکی و شکل دهی بر پدیداری، پاسخ رهایی بخش ارائه دهد. هم گام با چنین چرخش پارادایمی در برنامه ی فلسفه برای کودکان، علوم شناختی نیز تغییراتی به خود دید که از آن میان می توان به سه «ای» (E) پیشنهادی مارک جانسون که به باور او از ویژگی های شناخت اند، در کنار چهار «ای» دیگر علوم شناختی نام برد: بدن مند، لانه گزیده، بسط یافته، اجرایی، «عاطفی»، «تکاملی»، «کارکرد جدید یافته». از تلاقی این دو چشم انداز (پساانسان گرایی و نظریه ی جانسون) می توان به ده مقوله دست یافت: نقد منطق دوگانی، نقد ساختار سلسله مراتبی در هستی شناسی و معرفت شناسی انسان گرا، عاملیت جزانسان، هستی معرفت شناسی رابطه ای، بدن های انسانی و جزانسانی، تخیل، عاطفه، درهم کنش (به جای برهم کنش)، فلسفه ی جان دارانگار، استعاره. چنین است که ادراک کودکان از جهان، از ارتباط بدن مند ایشان با دیگر هستی های درون جهان شکل می یابد؛ رویدادی که برخی جلوه های آن در شماری از کتاب های تصویری معاصر بازتاب یافته است. در این پژوهش، با رویکرد تفسیری تجریدی و ترکیب روش های استقرایی و قیاسی به بررسی چگونگی بازنمایی بدن مندی در کتاب تصویریِ تونل اثر آنتونی براون می پردازیم، تا باتوجه به ده مقوله ی نام برده و شیوه های ارتباط آن ها با یکدیگر، چگونگی امکان شکل گیری معنا را از دل بازنمایی بدن مندی در کتاب تصویری و در کندوکاو فلسفی با کودکان بیازماییم. در فرایند این مطالعه، هم اندیشی بدن مندانه در همراهی با کتاب تصویری در چهار بخش تصویرها، شیوه ی مشارکت مخاطب در شکل دهی به اثر، درهم کنش های واژگانی-تصویری-حرکتی در کلیت اثر و شیوه ی کاربرد پرامتن بررسی شده اند. پیشنهاد این پژوهش، جلب توجه تسهیل گران فباک به ده مقوله ی پیشنهادی و به کارگیری آن ها به عنوان ملاک انتخاب کتاب تصویری مناسب برای همراهی با این حلقه است. در این صورت، می توان امید داشت که هم اندیشی فلسفی با کودکان هر چه بیش تر به سوی اقتدارگریزی توانمندساز حرکت کند.
آثار اِبنِ اَبِی الدُّنیا، کهن ترین منابعِ برخی از اقوال و حکایاتِ صوفیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
103 - 77
حوزههای تخصصی:
ابن ابی الدُّنیا از محدّثان و نویسندگان معروف قرن سوم هجری و صاحب آثار و تصانیف پُرشماری است، با وجود این، تا کنون، چنان که باید، مورد توجّه محقّقان ایرانی واقع نشده است و درباره آثارِ وی تقریباً هیچ پژوهشی به زبان فارسی در دست نیست. شمار فراوانی از رسائل ابن ابی الدُّنیا در زمینه زهد و تصوّف است و دستمایه و مأخذِ نویسندگانِ صوفی مشربِ پس از او قرار گرفته است؛ از این رو تألیفات ابن ابی الدُّنیا کهن ترین یا نخستین منبعِ بعضی از اقوال و حکایاتِ صوفیّان به شمار می آید. گواهی ما بر این مدّعا، شناساییِ اقوال و حکایاتِ فراوانی از او در بُستانُ العارفین و تُحْفَهُ الْمُریدین است که کهن ترین یا نخستین منبعِ شناخته شده از آنها آثارِ ابن ابی الدُّنیاست. تألیفاتِ ابن ابی الدُّنیا که بیشتر مورد توجّهِ مترجمانِ احوالِ صوفیان واقع شده است، عبارت اند از: الرِّقَّهُ وَ البُکاء ، مُجابِی الدَّعوه ، المَنامات ، التَّهَجُّد و قیامُ اللَّیل ، ذَمُّ الدُّنیا ، الزُّهد.
ادب بلاغی و ادب روایی؛ نقش حوزه های دوگانه زیبایی در معیارشناسی نثر ادبی فارسی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 124
حوزههای تخصصی:
نثر ادبی فارسی جریانی مستقل از حوزه شعر فارسی است که علاوه بر رسالت هنری و اجتماعی روشن، نظام زیبایی شناختی مستقلی نیز داشته؛ و در ادبیات کلاسیک ایران عموماً تحتِ شعاع اقتدار هنری و فرهنگی شعر قرار گرفته؛ و در بلاغت گذشته ظرافت ها و موازین زیبایی شناسانه آن کمتر بررسی شده است. این کم توجهی تا حدی بوده که حتی تعریفی روشن و مورد قبول عموم جامعه ادبی از نثر ادبی فارسی و آثار منثور ادبی در دست نیست. این شیوه بیان از سویی مهم ترین حامل اندیشه و عامل اصلی انتقال مفاهیم دینی، فلسفی، سیاسی، تاریخی و جز این ها بوده است و از سوی دیگر، رسالت مهم روایت گری و قصه گویی را بیش از شعر بر عهده داشته و دارد. بنابراین تعریف چارچوب ها و شناخت توانایی های خاص آن در ایجاد ادبیّت و در نتیجه تأثیرگذاری بر مخاطب، اهمیت فراوانی دارد. به نظر می رسد "معانی نحو" به عنوان کامل ترین ابزار بلاغی در کنار کاربرد متعادل هنرسازه های بیانی و بدیعی و نیز شناخت بوطیقای روایت که مستقل از بلاغت مرسوم است، می تواند رمزگشای کشف زیبایی متون کهن ادبیات فارسی باشد؛ متونی که هنوز وجه ممیز ادبیّت آن ها در مقابل شعر و زیبایی داستان معاصر شناخته نشده است. فرض ما این است که از رهگذر ترکیب «ادب بلاغی و ادب روایی» می توان به معیاری قابل اعتنا برای سنجش ادبیّت نثر کهن رسید. در این پژوهش بنیادی کوشیده ایم به روش کتابخانه ای با تحلیل سه نمونه از متون نثر فارسی با استفاده از ابزار بلاغت و روایت، به سنجه قابل اتکایی برای تشخیص متن منثور ادبی از متن منثور غیرادبی دست یابیم. بر اساس یافته ها، نثر سیرالملوک از هر دو منظر بلاغت و روایت ادبی است؛ تاریخ سیستان (هم در بخش نخست و هم در بخش پایانی) روایتی ادبی دارد اما بلاغت غلبه چندانی ندارد و نمی توان آن را ادبی بلاغی نامید. نثر زبان و تفکر نیز نه از منظر بلاغت و نه از منظر روایت ادبی شمرده نمی شود.
پیوند پادشاهی زاب طهماسب و اسطوره آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
323 - 346
حوزههای تخصصی:
در شماری از متون ایرانی میانه می خوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب می شود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسله طولی علل و اسباب، گاه به آرش و گاه به زاب منسوب شده باشد؟ شاهنامه پژوهان دلایلی چند برای توجیه غیاب داستان آرش در شاهنامه فردوسی اندیشیده اند که در دو گروه قابل دسته بندی است: داستان آرش در متن اساس فردوسی نبوده است و دیگر، داستان آرش در متن اساس فردوسی بوده است و او در سرایش شاهنامه حذفش کرده است. آنچه در این مقاله بحث می شود این پرسش و پیشنهاد است که آیا ممکن است داستان آرش کمانگیر با چهره گرداندن و مطابق فرآیند «گشت اسطوره» در لایه زیرین و در قالب روایتی دیگر در شاهنامه حضور یافته و نقل شده باشد؟ پاسخ بدین پرسش، موقوف به این است که نشان دهیم اسطوره زاب و اسطوره آرش، بیانگر یک مضمون هستند و دیگر آنکه تبدیل و تبادل میان زاب و آرش در دیگر متون هم دارای نمونه باشد. به تعبیر دیگر، چنان که در نقد اسطوره شناختی و نیز در روایت شناسی مرسوم است به جای جست وجوی نام آرش، پی رنگ اسطوره وی در بخشی از شاهنامه که باید جایگاه زمانی حضورش باشد، کاویده شود. با این تغییر نگاه می توان این نظریه را مطرح ساخت که با تغییر انتساب خویش کاری از قهرمان به پادشاه در سلسله طولی علل و اسباب، پی رنگِ اسطوره آرش کمانگیر که تلفیقی از سه خویش کاری آب فزایی، مرزنمایی و روشنایی است از آرش به زاب منتقل شده است. به تعبیر دیگر، پادشاهی زاب طهماسب و داستان آرش، هر دو، روایت یک اسطوره کهن تر هند و اروپایی اند که به موجب آن، ایزد روشنایی، باران می بارد و مرز می پاید. این انتقال و «گشتِ اسطوره» میان آرش و زاب به صورت آشکار در شماری از منابع ایرانی میانه و ایرانی نو رخ داده است و دارای پیشینه و مشابه است.
دامنه اطلاعات داستان در داستان کوتاه «ژاکت پشمی» و اقتباس تلویزیونی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
245 - 295
حوزههای تخصصی:
در روایت های کلامی و تلویزیونی، دامنه اطلاعات داستان نقش مهمی در حفظ توجه خواننده و بیننده دارد. نویسندگان این مقاله با شیوه تطبیقی، دامنه اطلاعات داستان و نحوه حفظ توجه خواننده و بیننده در داستان کوتاه «ژاکت پشمی»، نوشته هوشنگ مرادی کرمانی را با اقتباس تلویزیونی آن («ژاکت») به کارگردانی کیومرث پوراحمد براساس نظریه روایت شناسی رابرت مک کی، بررسی و مقایسه می کنند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کانونی سازی داستان کوتاه «ژاکت پشمی» از نوع درونی یا دید همراه است که باعث غلبه عنصر تعلیق در آن می شود. این کانونی سازی برای تنوع دامنه اطلاعات داستان و جذابیت بیشتر روایت، از عنصر معما نیز استفاده می کند. این کار به کمک شگردهایی مانند پیشواز زمانی، روایت درونه ای، حذف و ... انجام شده است. در این فرایند، غافلگیری نیز به کمک معما می آید؛ چون با هربار غافلگیری کانونی سازی درونی و خواننده، به معماهای داستان افزوده می شود. اقتباس تلویزیونی داستان نیز از منظر یک کانونی ساز درونی غالب روایت می شود؛ با این تفاوت که دقایق زیادی از فیلم به کانونی سازی کنشگرهای دیگر نیز اختصاص دارد. این موضوع باعث افزایش کنشگرهای فیلم و درنتیجه، برجسته شدن آموزش توجه به حضور دیگری و گفتمان های متفاوت در آن می شود. این گفتمان ها اغلب با استفاده از شگرد روایت درونه ای وارد فیلم می شوند که این ورود نیز افزایش عنصر معما را درپی دارد. اگرچه روایت کلامی عنصر تعلیق را فقط می توانست با عنصر معما ترکیب کند، تعلیق فیلم با توجه به امکانات دوربین و خلاقیت کارگردان برای غنی تر کردن روایت با هردو عنصر معما و کنایه دراماتیک ترکیب می شود. همچنین، به دلیل همراهی رویدادها با موسیقی و به صورت چندبُعدی از زاویه های مختلف، تعلیق ها و غافلگیری های قدرتمندتری ایجاد می شود. در این شکل از روایت، ما با کانونی ساز درونی احساس همدلی و هم ذات پنداری بیشتری می کنیم. به این ترتیب، نتیجه می گیریم که اقتباس تلویزیونی داستان از امکانات و تکنیک های چندرسانه ای متنوع تر و پیچیده تری برای تقسیم اطلاعات داستان و حفظ توجه بیننده استفاده می کند.
بررسی و تحلیل مثل در اشعار قائم مقام فراهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مثل ها عباراتی هستند که در گذشته به صورت شفاهی و سینه به سینه در بین مردم وجود داشته اند و بعدها نویسندگان، شاعران و بزرگان هر عصری آن ها را به صورت مکتوب در آورده اند. دلیل رایج بودن امثال ویژگی هایی همچون ایجاز، وزن و آهنگ مطلوب، ریشه های داستانی و تاریخی که براساس تجربیات و ... است،. هدف از انجام پژوهش حاضر شرح و توضیح مَثَل ها در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی، معرفی و شناساندن این شخصیت ادبی، سیاسی و اجتماعی و شناخت بیشتر شعر و اندیشه او بوده است. او از مَثَل-های فارسی در حکم اسلحه ای در کارزا سیاست استفاده می کند. وی برخلاف معاصران خود که هیچ گونه اشاره ای به حوادث زمان خود نمی کنند. در بیشتر اشعار خود از وقایع و پیشامدهای روز سخن می گوید. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. نتایج حاصل از بررسی و تحلیل چگونگی کاربرد مثل در اشعار قائم مقام نمایانگر این امر است که قائم مقام به ضرب المثل های رایج اشاره داشته است . از آنجایی که شاعر قصیده را برای اظهار مقاصد خود مناسب تر یافت؛ بنابراین بیشترین حضور مثل و ضرب المثل در دیوان اشعار قائم مقام در قالب قصیده مشاهده گردید.
تحلیل اشعار سهراب سپهری بر اساس مکتب متافیزیک انگلستان (با تکیه بر دفتر صدای پای آب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری همواره به عنوان یکی از متبحرترین و خلاقترین شعرای دوران معاصر ادبیات فارسی معرّفی شده است. اشعار این شاعر از احساسات، عرفان پاک و لطیف او سرچشمه میگیرند و در عین لطافت و ظرافت، از درهمتنیدگی خاصی برخوردار هستند که گاه، خواننده برای درک بهتر آنها نیاز به زمان بیشتری دارد. با سیری در ادبیات انگلستان به یک مکتب ادبی به نام «متافیزیک» برمیخوریم که حاصل قرن هفدهم میلادی است امّا مدّتها بعد از قرن هفده به جهان شناسانده شده است. آثار متافیزیکی همچون آثار سپهری از عرفان و پیچیدگی لطیفی برخوردار هستند. در این جستار کوشش میشود تا اثر گرانقدر این شاعر معاصر ایرانی؛ یعنی هشت کتاب از حیث ویژگیهای مکتب متافیزیک بررسی شود تا میزان شباهت و تأثیرپذیری آن از این مکتب اروپایی، روشن شود. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیلی است که بر اساس آن، 22 نمونه شعر از هشت کتاب استخراج شده و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. به طور دقیق، 5 شاهدمثال از دفتر حجم سبز، 5 شاهدمثال از دفتر مسافر، 5 شاهدمثال از دفتر صدای پای آب، 3 شاهدمثال از دفتر آوار آفتاب، 2 شاهدمثال از دفتر مرگ رنگ و از دو دفتر شرق اندوه و زندگی خوابها هر کدام یک شاهد مثال در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. در نگارش هشت کتاب از تمام مؤلّفههای متافیزیکی غیر از شیوه مناظره فلسفی استفاده شده است البتّه باید متذکّر شد که سپهری از برخی از این ویژگیها به روش خود استفاده میکند؛ عرفان تماماً مسیحی مکتب متافیزیک در هشت کتاب تبدیل به شالودهای از عرفان غرب و شرق و اسلام میشوند و عشقی که در متافیزیک گاه با شهوت درآمیخته شده، تبدیل به عشقی پاک و مقدّس میشود. همچنین ویژگی شروع ناگهانی و نمایشی بودن که در شعر متافیزیک همراه با یکدیگر هستند، به صورت مجزّا از هم در این اثر دیده میشود امّا سپهری در به کارگیری دیگر ویژگیها بر اساس مکتب متافیزیک عمل میکند؛ روش او در استفاده از مضمونها و مجازهای پیچیده دنیوی، استعارات و تشبیهات آشنازداینده، تعابیر متناقض، محاورهای بودن و موجز بودن کلام بر اساس شاخصهای متافیزیک است و از این نظر، آثار سهراب سپهری با ویژگیهای مکتب متافیزیک مطابقت دارند.
رگه های پسامدرنیسم در شعرِ «اسماعیلِ» رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضا براهنی از برجسته ترین شخصیت های ادبیاتِ معاصر به شمار می رود. باوجودِ حجمِ بالای آثارِ شعری اش، سه کتابِ ظل الله، اسماعیل، و خطاب به پروانه ها و مؤخره اش جریان سازترین آثارِ او هستند. ازسوی دیگر، نامِ براهنی با پسامدرنیسم عجین شده است و بسیاری از منتقدان خطاب به پروانه ها را درزمینه شعر مهم ترین کتابِ پسامدرنیستیِ معاصرِ فارسی می دانند. بااین حال، اثرِ دیگرِ براهنی، شعرِ بلندِ اسماعیل، که پیش از خطاب به پروانه ها نوشته شده است، هم رگه هایی از پسامدرنیسم دارد. نگارنده در این پژوهش با روشِ توصیفی تحلیلی ضمنِ بررسیِ تطبیقیِ شعرِ اسماعیل و بعضی از آثارِ پسامدرنِ جهان و با نگاهی به مباحثِ مطرح شده در اسطوره شناسی و مؤلفه های پسامدرن شعرِ اسماعیل را بررسیده و این مؤلفه ها را در آن پیدا کرده است. نتیجه این پژوهش نشان دهنده حضورِ مؤلفه های پسامدرن در شعرِ اسماعیل است؛ به گونه ای که می توان آن را سرآغازی هرچند ضعیف بر پسامدرنیسم در شعرِ معاصرِ ایران دانست.
بررسی و تحلیل دیدگاه کلامی- ادبی نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
9 - 40
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه نظامی سخن و شعر تنها ابزاری برای گفت وگو و خلق زیبایی نیست، بلکه جایگاهی فراتر از آن در دستگاه آفرینش بر عهده دارد. از این رو، وی علاوه بر خلق آثار ممتاز ادبی از منظر زیبایی شناسی، همواره در پی تبیین مسائل مهم هستی شناسی و آموزش مبانی اندیشه ورزی درباره نظام هستی و مراتب وجودی آن است. در این نظام فکری، شعر، شاعر و شاعرانگی بخشی مهم از مراتب هستی در دو ساحت آفرینشگری و تداوم هدف انبیا از منظر آگاهی بخشی به شمار می آیند و در خدمت امور قدسی و در راستای نظام عالی آفرینش جزو مهم ترین مراتب هستند. هدف اصلی جستار حاضر این است که ارتباط دیدگاه های کلامی نظامی را با دیدگاه های ادبی وی تبیین کند. از این رو، نخست دیدگاه کلامی نظامی را در دو محور آفریدگار هستی و نحوه آفرینش و سلسله مراتب هستی به اختصار بیان کرده ایم تا از این طریق و در مرحله سوم، جایگاه شعر و شاعر در نظام هستی و اهمیت و اغراض شاعر و رسالت شاعری در این نظام فکری تبیین و دیدگاه کلامی- ادبی نظامی بر این اساس روشن شود.