فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۹٬۶۰۱ مورد.
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ ماره ۱
35 - 55
حوزههای تخصصی:
تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تاکید بر فرهنگ اسلامی (مورد مطالعه: شهر جدید سهند)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز،شهرها به عنوان مرکزهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نقش حیاتی دارند. با افزایش جمعیت شهری، طراحی شهرها باید با ارزش ها و اصول فرهنگی جامعه سازگار باشد. شهرهای اسلامی نیازمند طراحی و ساختاری است که با اصول و ارزش های اسلامی هماهنگ باشد، اما هماهنگی طراحی شهری با ارزش های اسلامی چالش های خاصی را برای معماران و شهرسازان ایجاد می کند. در این پژوهش، به بررسی و تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تأکید بر فرهنگ اسلامی پرداخته شده است. با تحلیل و ارزیابی شاخص های فرهنگی، اجتماعی، محیطی و اقتصادی شهر جدید سهند، چارچوبی عملی برای طراحی شهرهای اسلامی ارائه شده است.
هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، تحلیل طراحی شهری با الگوی توده فضای مطلوب در فرهنگ اسلامی در شهر جدید سهند از طریق شناخت معیارهای تأثیرگذار است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در دسته تحقیقات کاربردی انجام شده است. هدف این مطالعه تدوین چارچوب عملی برای طراحی شهرهای اسلامی با توجه به اصول فرهنگی و ارزش های اسلامی در شهر جدید سهند بوده است.
روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و کاربردی است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه از 80 نفر از کارشناسان شهرداری شهر جدید سهند جمع آوری شده اند. روش تاپسیس برای تحلیل داده ها بکار گرفته شده است.
یافته ها و بحث: نتایج نشان می دهد که ساخت خانه ها و کاربری مسکونی براساس الگوی شهر اسلامی، مهم ترین معیار در طراحی شهری با تأکید بر فرهنگ اسلامی است. همچنین، دو متغیر طراحی شهری با «الگوی توده و فضا» و «فرهنگ» اسلامی به طور همزمان در نظر گرفته شده اند که منجر به ارائه پیشنهاداتی با رویکرد تلفیقی کالبدی-فرهنگی منطبق بر ارزش های اسلامی-ایرانی شده است.
نتیجه گیری: معیارهای ارائه شده در این پژوهش، از جمله استفاده از اصول اخلاقی اسلامی در طراحی فضاهای عمومی و ایجاد فضاهای اجتماعی مطلوب، می تواند به ایجاد محیط های شهری مناسب در شهرهای اسلامی کمک کند.
تبیین راهکارهای حفاظتی مبتنی بر شناخت و آسیب شناسی ارزشی بازار تاریخی تبریز با تاکید بر توسعه گردشگری میراثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازارهای تاریخی به عنوان مهم ترین پدیده های موثر در شکل گیری شهرهای ایرانی طیف وسیعی از ارزش های به هم پیوسته را دربرمی گیرند. ارزش های منسوب به آن ها می توانند نقش عمده ای در جهت حفاظت و توسعه گردشگری ایفا نمایند. با این وجود، عدم حفاظت شایسته از این میراث، بستر آسیب و انحطاط برخی از ارزش ها و به تبع آن کاهش سطح گردشگری را فراهم ساخته است. از این روی مطالعه حاضر درصدد تبیین راهکارهای حفاظتی مبتنی بر شناخت و آسیب شناسی ارزش های ملموس بازار تبریز با تاکید بر تقویت گردشگری میراثی برآمده است. رویکرد روش شناسی تحقیق، آمیخته و شیوه ی گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی بوده است. گروه های آماری پرسشنامه را گردشگران و شهروندان با حجمی معادل 384 نفر و جامعه ی مصاحبه شونده را30 کسبه و 15 تن از متخصصان تشکیل می دهند. ارزیابی داده های پرسشنامه با نرم افزار SPSS و تحلیل داده های مصاحبه بر اساس تحلیل محتوا و رویه کدگذاری و مقوله بندی انجام پذیرفت. نتایج آماره (t) موید آن است که در متغیر «ارزش شهری»، وضعیت کلیه شاخص ها به جز عامل نقش شهری با میزان معناداری کمتر از 05/0 نامطلوب شناخته شد. در متغیر «ارزش معماری»، تنها شاخصِ «سازگاری» با مقدار معناداری بالاتر از 05/0 و t منفی، در شرایط نامطلوب قرار دارد. شاخص های «ارزش زیبایی شناسی» با سطح معناداری کمتر از 05/0 و t مثبت، از وضعیت مناسب تری برخوردار می باشند. نتایج منتج از مصاحبه بر یافته های آماری صحه گذاشته و نشان می دهد که غالب ارزش های فعلی بازار متعلق به ارزش های زیبایی شناسی بوده و بسیاری از ارزش های سابق شهری و معماری این مجموعه میراثی دچار آسیب جدی گردیده است.
بررسی و ارزیابی مؤلفه های تأثیرگذار در شکل گیری کالبدی و فضایی زیستی خانه های سنتی شهر پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۹
145 - 185
حوزههای تخصصی:
فضاهای زیستی در هر منطقه، تحت تأثیر خاستگاه های فرهنگی، محیطی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی آن منطقه شکل گرفته است. شهر پاوه در شمال استان کرمانشاه دارای خانه های ارزشمند تاریخی است که اکثراً به صورت پلکانی و با توجه به توپوگرافی و شیب زمین ساخته شده اند. این تحقیق باهدف شناخت عناصر کالبدی و فضایی در خانه های سنتی پاوه انجام گرفت. با بررسی این عناصر عواملی که در شکل گیری فرم و عناصر کالبدی و فضایی خانه های سنتی شهر پاوه مؤثرند، شناسایی شدند. روش این پژوهش از طریق مطالعه شرایط موجود و شیوه توصیفی-تحلیلی و ابزار مصاحبه و نیز بررسی اسناد و مدارک؛ مشاهده و نقشه برداری می باشد. جامعه هدف به شکل هدفمند و با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فضاهای داخلی خانه های سنتی پاوه دارای چند کاربری مختلف می باشد که دالان، مطبخ، انبار، اتاق، راه پله در یک طبقه یا به صورت دوطبقه در خانه ها وجود دارد، همچنین ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، اقتصادی شامل استفاده از مصالح بوم آورد، سلسله مراتب فضایی، تفکیک درست فضاها، ساخت خانه ها در بالا یا کنار یکدیگر و توجه به نکات اقلیمی ازجمله جهت گیری صحیح، کرسی چینی، ابعاد مناسب بازشوها مهم ترین عوامل در شکل گیری کالبد و سازمان فضایی خانه در پاوه است.
شناسایی و ارزیابی دارایی های کلیدی از منظر پدافند غیرعامل (نمونه موردی: استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
92 - 104
حوزههای تخصصی:
برای دشمن همه دارایی ها ارزش یکسانی ندارند، با توجه به ارزش دارایی های کلیدی و سطح بندی آن ها، احتمال وقوع یک حادثه امنیتی را علیه دارایی های کلیدی تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این تحقیق شناسایی و ارزیابی دارایی های کلیدی از منظر پدافند غیرعامل در استان قزوین با تأکید بر شهرستان قزوین بعنوان نمونه موردی می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و ابزار های گردآوری اطلاعات مطالعات اسنادی و مصاحبه با نخبگان و کارشناسان و پرسشنامه می باشد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند 50 کارشناس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات برای سطح بندی دارایی ها از طریق دستورالعمل سطح بندی مراکز ثقل مصوب سازمان پدافند غیرعامل و ارزیابی ارزشمندی دارایی ها نیز از طریق تکنیک FEMA بوده است. نتایج تحقیق در بخش سطح بندی نشان می دهد که آزادراه قزوین کرج، نیروگاه برق شهید رجایی، لشکر 16 زرهی قزوین، اداره کل ارتباطات رادیویی شمال غرب، شرکت مرغ اجداد برکت جزو دارایی های با سطح حساس و استانداری قزوین، فرمانداری قزوین، دانشگاه بین المللی امام خمینی، بیمارستان شهید رجایی و ایستگاه راه آهن قزوین جزو دارایی هایی با سطح مهم می-باشند و در بخش ارزیابی دارایی ها به ترتیب نیروگاه برق شهید رجایی با امتیاز 33/9، استانداری قزوین با 96/7، شرکت مرغ اجداد برکت با 33/7، فرمانداری قزوین با 84/6، لشکر 16 زرهی قزوین 8/6، بیمارستان شهید رجایی با 17/6، دانشگاه بین المللی امام خمینی با 88/5، ایستگاه راه آهن قزوین با 75/5، اداره کل ارتباطات رادیویی شمالغرب با 5/5 و آزادراه قزوین کرج با 48/5 از ارزشمندی بالایی برخوردار هستند.
بررسی تناسبات هندسی و حسابی نماهای مدارس دوره صفویه اصفهان (نمونه موردی مدرسه ملاعبداله، جده کوچک و نیم آورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۱۳۹-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
از جمله عوامل تشکیل دهنده کالبد و شاکله یک بنا، نماهای آن است. در معماری گذشته از نسبت های هندسی و حسابی و نظام های معماری در نمای ساختمان های مهم استفاده شده است. با این حال تاکنون پژوهش قابل توجهی در مورد چگونگی ساختارهای هندسی مشترک در مدارس سنتی انجام نشده است. دوره صفوی دوره ی اوج شکوه معماری شهر اصفهان الخصوص معماری مدارس این شهر است. هدف از این پژوهش استخراج تناسبات هندسی و حسابی، نظام های معماری شاخص و میزان فراوانی آنها در نماهای مدارس صفوی شهر اصفهان است. بدین منظورتعداد 3 مدرسه مورد تحلیل قرار گرفته است. به ترتیب نظام های معماری منتخب4، 5 و6 ، نسبت های طلایی و حسابی، تعداد محورهای افقی و عمودی و میزان فضای توخالی شده هر نما بررسی شد. نتایج متفاوت به دست آمده حاکی از آن است که نظام معماری 4 در هیچ یک و نظام معماری6 در اکثر نماها یافت شد. از میان نسبت های طلایی به کاربرده شده در محور افقی و عمودی نمای مدارس، مستطیل طلایی ایرانی فراوانی بیشتری دارد. غالبا نسبت های طلایی 618/1 و 41/1 در کل طول یک نما به صورت پیوسته به کار برده نشده است. در ایوان ها، تنها در محورعمودی ایوان مدرسه نیم آورد از نسبت های طلایی استفاده شده است. در هر نما تعداد دهانه های اصلی و محور عمودی عددی فرد است و محور افقی عددی زوج است. با وجود تفاوت طول در هر نما، درصد فضای باز و نیمه باز در همه نماهای یک مدرسه برابر است.
افزایش پایداری اجتماعی با احیای منظر پساصنعت (نمونه موردی: کوره های آجرپزی منطقه 19 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
20 - 31
حوزههای تخصصی:
انتقال صنایع داخل شهری حاصل از دوران جهانی شدن صنعت از داخل بافت شهرها به خارج آن مانند آنچه که در منطقه 19 تهران رخ داده است، منجر به شکل گیری مناظر پساصنعت و همچنان مشکلات اجتماعی مختلف و متعدد برای محدوده این مناظر شده است. علی رغم این موضوع مناظر پساصنعت فرصتی برای احیای ابعاد زندگی شهری هستند ولی برنامه های شهری که تا به حال اقداماتی براساسشان در منطقه 19 انجام شده است، از جمله طرح جامع 1386 تهران و طرح تفصیلی منطقه 19 (1384) در رفع مشکلات و افزایش پایداری اجتماعی موفق نبوده اند. این مقاله در وهله اول به دنبال پاسخ به علت عدم موفقیت رویکردهای به کاربرده شده در افزایش پایدرای اجتماعی و در وهله دوم چگونگی احیای مناظر پساصنعت در جهت افزایش پایداری اجتماعی است. به همین جهت پس از مطالعه مفهوم منظر و منظر پساصنعت، دیدگاه های رایج نسبت به آن ها و بررسی پایداری اجتماعی، لایه های مختلف منظر نمونه موردی تحلیل و ادغام شده اند و در نهایت علت عدم موفقیت رویکردهای استفاده شده فعلی و پیشنهاداتی کلی جهت رفع مشکلات اجتماعی محدوده ارائه شده است. نتیجه تحقیق بر آن است که استفاده از تعاریف ناقص این مناظر باعث شکل گیری اقدامات صرفاً کالبدی و بی توجهی به هویت این مناظر پساصنعت، مخاطبین اصلی و نیازهایشان شده است. این در حالی است که مشکلات اجتماعی این محدوده نه تنها مرتبط با مسائل کالبدی بلکه تحت تأثیر مجموعه ای از ویژگی ها هستند و تعریف صحیح منظر با تأکید بر ماهیت عینی-ذهنی و کل نگری منظر، با بررسی ابعاد مختلف مناظر پساصنعت می تواند باعث ریشه یابی مشکلات محدوده شود. مشکلات عموم ساکنین اطراف کوره ها که مخاطبین اصلی آن ها هستند، نیازمند راهکارهایی همه جانبه با توجه به ریشه مشکلات است.
سنجش پاسخ عاطفی کاربران در فضاهای شهری با بهره گیری از روش فیزیولوژیکی-ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
3 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر احساسات در فضاهای شهری و اولویت بندی آنها در فضای منتخب است. در این پژوهش ابتدا به مرور ادبیات موضوع پرداخته شده و سپس مدل سنجش احساسات در شهر ارائه شده که بر اساس آن می توان احساسات را در سه لایه فیزیولوژیکی، ادراکی و رفتاری مورد سنجش قرار داده و از برآیند آن ، پاسخ عاطفی کاربران در فضای شهری را بررسی نمود. نمونه موردی، بخشی از خیابان امامت در شهر مشهد است. روش پژوهش آمیخته بوده و برای جمع آوری داده ها در سطح بیولوژیکی، از دستگاه حسگر بیومتریک در سطح ادراکی، داد ه ها از طریق مصاحبه در حال پیاده روی جمع آوری شده و نیز در سطح رفتاری از سنجش سرعت پیاده روی استفاده شده است. داده های حاصل به صورت کمی، کیفی و اکتشافی تحلیل و عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده مورد نظر شناسایی شده اند. عوامل شناسایی شده با یکدیگر انطباق یافته و با استفاده از تحلیل اکتشافی، عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده، اولویت بندی شده اند. در این آزمون 20 نفر مشارکت داشته اند که مسیری حدود یک کیلومتر را برای انجام پژوهش پیموده اند. تحلیل داده ها نشان داد که به طورکلی در این خیابان، پاسخ عاطفی کاربران نسبت به فضا مطلوب بوده است. براساس نتایج داده ها در سطح بیولوژیکی مسیر با کاراکتر غالب طبیعی، آرامش بیشتری را انتقال می دهد و مسیر با ترافیک و یا محیط یکنواخت تأثیر منفی در احساسات فرد دارد. براساس تحلیل داده های ادراکی مشخص شد که پوشش گیاهی و خرده فروشی بیشترین تأثیر مثبت بر احساس را دارند. تحلیل سرعت حرکت آزمون شوندگان نشان داد که عواملی چون جذابیت، تنوع و آرامش منجربه کاهش سرعت و مکث برای لذت از فضا می شود. برآیند تحلیل ها نشان داد که عواملی از جمله پوشش گیاهی، ترافیک سواره، کاربری و فعالیت، الگوهای رفتاری، ازدحام، آلودگی صوتی و... بر پاسخ عاطفی و در نتیجه بر احساس افراد از فضا تأثیرگذارند. اولویت بندی عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی، در نرم افزار اس.پی.اس.اس. انجام شد. بر این اساس عوامل غیرکالبدی، بیش از عوامل کالبدی بر پاسخ عاطفی تأثیر دارند.
واکاوی نقش نمایشگاه های تخصصی هنر اسلامی در شناخت و دسته بندی فرش های صفوی در جوامع علمی غرب (1900- 1910)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اواخر سده نوزدهم میلادی برگزاری نمایشگاه های تخصصی هنر اسلامی، ازجمله فرش های شرقی در اروپا و سپس در آمریکا فراگیر شد و تداوم برگزاری آن ها در دهه نخست سده بیستم، شناختی تازه از فرش های صفوی را در جوامع علمی غرب ایجاد کرد؛ گرچه نگاه تحلیلی به فرش های صفوی از نمایشگاه های وین 1873 و 1891 آغاز شده بود، اما سه نمایشگاه پاریس 1903، مونیخ 1910 و نیویورک 1910 نقشی بزرگ در تعریف و بازنگری روش های مناسب پژوهش بر فرش های صفوی و اصلاح داده های پیشین درباره آن ها بازی کردند. هدف پژوهش، تجزیه وتحلیل نقش نمایشگا ه های نام برده، در گسترش شناخت فرش های صفوی در جوامع علمی غرب است؛ هم چنین روش هایی که فرش شناسان غربی برای گردآوری، مجموعه سازی، تاریخ گذاری، دسته بندی و نمایش فرش های صفوی به کار گرفته اند تا به شناخت دقیق تری برسند، واکاوی شده اند. سؤالات پژوهش نیز در همین راستاست: 1) نمایشگاه های نام برده چه نقشی در شناخت فرش های صفوی در جوامع علمی غرب داشته اند؟ 2) فرش شناسان غربی در این دوره، چه روش هایی را برای شناخت فرش های صفوی به کار گرفته اند؟ روش پژوهش از نظر اجرا توصیفی تحلیلی و از نظر هدف بنیادی است. شیوه جمع آوری اطلاعات، اسنادی (کتابخانه ای) و جامعه آماری، اسناد، عکس ها و کاتالوگ های نمایشگاه های نام برده است. روش نمونه گیری، سرشماری و تجزیه وتحلیل اطلاعات کیفی است. نتایج نشان می دهد که سیر گردآوری فرش های صفوی پیوند تنگاتنگی با گسترش شناخت (زیباشناسی، فنون، تاریخ و دسته بندی) آن ها در غرب داشته است. آن چه گرد آوری شده، موارد مطالعاتی را تعیین کرده و آن چه مورد مطالعه قرار گرفته، به اصلاح الگوهای گرد آوری و شناختی انجامیده است. اصلی ترین روشی که پژوهشگران در تجزیه وتحلیل فرش های صفوی به کار گرفته اند، مطالعه تطبیقی بوده است و پژوهشگران فرش هایی را که در ظاهر به گروه یا ساختاری وابسته نبوده اند، با مقایسه ای مبتنی بر همسانی های عنصری در یک ساختار نَسَبی (تبارشناختی) جای داده اند.
شناسایی توده های شهری با استفاده از دور سنجی شبانه (نمونه مورد مطالعه: اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری سریع، بی قاعده و پراکنده، منبع بسیاری از مسائل شهری است. برای درک این مسائل، لازم است درک عمیقی از توزیع ساختار فضایی شهری وجود داشته باشد. توده شهری بخش اشغال شده شهر است که شناخت دقیق آن علاوه بر کمک به مدیریت بهینه شهری، می تواند چراغ راه استفاده از فضاهای شهری در آینده باشد. به همین منظور و با هدف شناسایی دقیق و سریع توده شهری اهواز بعنوان منطقه مورد مطالعه، در این پژوهش تصاویر اخذ شده شبانه سنجنده NPP-VIIRS مبنا قرار گرفته و در ترکیب با عواملی مانند پوشش گیاهی بهبود یافته، نقاط کمکی حاوی اطلاعات میدانی، دمای سطح زمین و با استفاده از میانگین هندسی تصویر، سه شاخص HSI، HSI-POI (HP) و HSI-POI-LST (HPL) در نرم افزارهای ENVI و ArcGIS تهیه و بکارگرفته شده است. سپس برای تأیید، از یک ماشین بردار پشتیبان برای شناسایی نوع زمین در منطقه ساخته شده با استفاده از 1000 نقطه استفاده گردید. در ادامه مرز آستانه مربوط به بالاترین دقت کلی و ضریب کاپا هر شاخص محاسبه گردید. نتایج کلی نشان داد در مقایسه با سایر شاخص ها، HPL ویژگی های طبیعی و اجتماعی را نشان می دهد و خروجی این روش ضمن دقت فضایی بالاتر، جزئیات فضایی بیشتری از منطقه ساخته شده و همچنین انتخابهای بیشتری برای ارزیابی مناطق شهری کوچک مقیاس ارائه می دهد. همچنین، بیشترین و کمترین مساحت خالص توده شهری متعلق به مناطق 3 و 1 است که بیش از 56 و 34 درصد از مساحت هر یک از این مناطق را شامل می شده است.
ارزیابی آسایش حرارتی فضای باز مساجد سنتی خراسان بزرگ بر مبنای شاخص PMV (مطالعه موردی: شهرهای قوچان، مشهد، سبزوار و طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی یکی از دغدغه های اصلی معماران به دلیل تاثیرگذاری بر سلامت انسان در قرن اخیر بوده است. مطالعات زیادی در رابطه با آسایش حرارتی در فضای داخل صورت گرفته است، اما آسایش حرارتی در فضای باز با وجود اهمیت فراوان، تا کنون کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. معماری گذشته ایران، بیانگر انطباق بناهای معماری با ویژگی های اقلیمی و زیست محیطی می باشد. وجود تفاوت ها در معماری هر منطقه، بیانگر وجود تمهیدات مختلف طراحی منطبق با اقلیم می باشد، که باعث ارتقاء کیفیت محیطی از لحاظ آسایش حرارتی گشته است. یکی از این مولفه ها که در گونه های معماری مناطق گرم و خشک بارز است، فضای باز می باشد. با این باورکه مساجد سنتی ایران به دلیل ایمان وکارایی معماران، در تمامی زمینه های معماری به خصوص تطبیق با اقلیم از تکامل برخوردار بوده است، پژوهش حاضر با رویکرد آسایش حرارتی که از یک سو به اقلیم به عنوان پدیده ناپایدار و از سوی دیگر با انسان مرتبط است، صحن مساجد سنتی خراسان را مورد ارزیابی قرار داد. هدف پژوهش تعیین فرم بهینه و مناسب برای صحن مساجد معاصر از بین فرم های موجود در مساجد سنتی خراسان بود. محدوده پژوهش خراسان بزرگ (فارغ از مرز بندی های خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی) است، که چهار شهر قوچان، مشهد، سبزوار و طبس به عنوان نمونه موردی، تحلیل گشت. صحن این مساجد بر اساس تناسبات طول و عرض به سه الگو مستطیل شکل با کشیدگی در راستای قبله، مستطیل شکل عمود بر راستای قبله و مربع شکل تقسیم شد. به این ترتیب اثر هندسه صحن از حیث آسایش حرارتی به وقت نماز ظهر در فصل تابستان در چهار پهنه اقلیمی حاکم بررسی شد. آسایش حرارتی در فضای باز در منطقه محصور شده به صورت عددی با نرم افزار ENVI‐MET4 و بر مبنای شاخص PMV مورد تحلیل واقع گشت. نتایج پژوهش حاصل از آنالیزهای آسایش حرارتی تناسبات و فرم حیاط را در اقلیم کوهپایه های مرتفع مربع شکل، در اقلیم کوهپایه های کم ارتفاع مستطیل شکل هم راستا با قبله، در اقلیم دشتی، مستطیل شکل عمود بر راستای قبله و در اقلیم کویری مستطیل شکل هم راستا با قبله نشان داد.
مطالعه تطبیقی عناصر و مولفه های شکل دهنده مسجد با تمرکز بر آراء هانری استیرلن و الگ گرابار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی معماری اسلامی توسط نحله های فکری متفاوت نظیر سنت گرایی، تاریخی گری و پدیدارشناسی، اهمیت موضوع را در نگاه محققان غربی نشان می دهد. هر یک از این جریان های فکری، تلاش می کنند تا نتیجه مطالعاتشان را درباره معماری اسلامی از وجه و منظر ویژه خود بیان نمایند. سؤال این است که هر یک از این روش ها چه تعریفی را از معماری اسلامی به دست داده اند و نیز تفاوت شیو خوانش آنها در شناخت معماری اسلامی چه کمکی به فهم موضوع می کند؟ پژوهش حاضر با مطالعه تطبیقی آراء شیوه پدیدارشناسی (هانری استیرلن) و تاریخی گری (الگ گرابار) به دنبال آن است که نشان دهد هر یک از این دو دیدگاه، چه تعریفی برای معماری اسلامی به دست داده اند و وجوه افتراق و اشتراک میان آنها چیست و احیاناً چه نقدهایی به یکدیگر داشته اند. با این فرض که هر یک از دو پژوهشگر تعریف متفاوتی از نسبت اسلام و معماری ارائه می دهند، یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر گرابار معماری اسلامی، معماری ای است که ربطی به دین اسلام ندارد و نسبت اسلام با معماری از نظر مذهبی بار معنایی خاصی نمی تواند داشته باشد و صفت اسلامی در معماری اسلامی بر آثار دین خاصی دلالت نمی کند. در حالی که استیرلن معماری اسلامی را برگرفته از جوهر و تعالیم دین اسلام در نظر می گیرد و مؤلفه دینی را عامل شکل گیری بنای مسجد و بیشتر عناصر آن را واجد ماهیت نمادین و ازلی می داند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی با رویکردی تطبیقی به مطالعه عناصر و مؤلفه های شکل دهنده مسجد از دیدگاه پدیدارشناختی هانری استیرلن و تاریخی گری الگ گرابار پرداخته است.
مطالعه تطبیقی پارچه های کتیبه دار آل بویه و فاطمیان مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
119 - 132
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین انواع پارچه های کتیبه دار، پارچه های طراز است که علاوه بر جنبه زیباشناسی آن، دارای کاربردهای گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. این پارچه در طول حکومت آل بویه و فاطمیان مصر که هر دو حکومتی شیعه بودند کاربرد داشته و نمونه هایی از آن برجای مانده است. با عنایت به ویژگی خاص این پارچه که عملکردی همچون یک رسانه داشته، این پرسش ها مطرح است که نقش، جایگاه و کارکردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این پارچه ها در دوران آل بویه و فاطمیان مصر چه بوده است؟ وجوه اشتراک و افتراق پارچه های کتیبهدار دوران آل بویه و فاطمیان مصر چیست؟ هدف از انجام این پژوهش، بررسی تطبیقی نقش و جایگاه پارچه های کتیبهدار و بهخصوص طراز در دوران آل بویه و فاطمیان مصر به عنوان یک رسانه است. نتایج پژوهش نشان می دهد، استفاده از کتیبه هایی با مضامین مذهبی و شیعی، استفاده از خط کوفی و زبان عربی برای نگارش، تقارن، تعادل و توازن در اجرای نقوش تزئینی، استفاده بیشتر از موضوعاتی معنوی مثل آرزوی سعادت و بخشش ازجمله وجوه مشترک و مواردی چون؛ استفاده از تکنیک های متفاوت بافت، سبک متفاوت خط کوفی، تفاوت رنگ ها، استفاده از مضامین گوناگون ادبی، مذهبی، نقوش نمادین، شیوه اجرای متفاوت نوشتار و خط کرسی ازجمله وجوه متفاوت پارچه های کتیبهدار این دوران است. افزون بر این، بر اساس رویکرد شکل دهی مشخص گردید که پارچه های مورد مطالعه ابتدا با هدف سیاسی و اجتماعی و پس از آن، اقتصادی و فرهنگی تولید و در خدمت اندیشه های حاکمان وقت بوده اند. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
به سوی یک مدل مفهومی نهادگرا در مدیریت بلایا و سوانح طبیعی با تاکید بر سیلاب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
87 - 113
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کشور ایران همواره در برابر بحران ها به ویژه بلایای طبیعی آسیب پذیر بوده است. تحقیقات در حوزه بلایا نشان می دهد که اگرچه این فجایع بر همه کشورها در جهان اثرگذار است؛ با این حال، مجموعه خصایص خطرساز طبیعی و اجتماعی در کشورها قویاً به مجموعه تفاوت ها در سیستم های اجتماعی و سیاسی این ملل در دوره های مختلف وابسته است. این استناد؛ گویای حضور عاملی بسیار پررنگ و اثرگذار در نظم دهی به چگونگی ساختار و فرآیند مدیریت بلایای طبیعی با نام «نهادها» می باشد. امروزه ابعاد نهادی مدیریت بحران به تدریج جای خود را در ساختار دانشی و حرفه ای مدیریت بلایای طبیعی کشور باز کرده با این حال فاقد ساختارهای جهت دهنده لازم در جهت جامع بینی ظرفیت های نهادگرایی در حوزه مدیریت بلایا و سوانح طبیعی است.هدف: جستجوی یک مدل مفهومی جدید به منظور جبران خلأهای در دسترس به دلیل فقدان وجود مدل های مفهومی روشن کننده جایگاه و ابعاد نهادگرایی در حوزه مدیریت بحران به کمک قرائت های چندوجهی و چندلایه از ابعاد نهادگرایی در حوزه دانش مدیریت بحران و بلایای طبیعی است.روش: رویکرد تحقیق کیفی و مبتنی بر تکنیک تحلیل های ثانویه از متون نظری در حوزه برنامه ریزی، نظریه برنامه ریزی و مدیریت بحران از زاویه نگرش نهادگرایی و تکنیک روشی پژوهش اسنادی است.یافته ها: پژوهش به طور مشخص با یکپارچه سازی ظرفیت های نونهادگرایی در دانش شهرسازی؛ یک مدل مفهومی نهادگرا را در حوزه مدیریت بحران را ارئه نموده که در آن سه رکن سازنده «شبکه مفهومی نهادی»، «آسیب ها و دام نهادی» و «مدل های تحلیلی و ارزیابانه نهادی» با یکدیگر در آن قابل نمایش می باشد و خلأهای کنونی دانش را در این حوزه به ویژه در بین متون داخلی پر نموده است.نتیجه گیری: مدل پیشنهادشده به عنوان یکی از مدل های در دسترس در حوزه اشتراکات نهادگرایی و مدیریت بلایای طبیعی علاوه بر امکان ارتقای مطالعات نظری حوزه مدیریت بحران؛ قابلیت جهت گیری در مطالعات کاربردی حوزه مدیریت بلایا همانند مدیریت سیلاب های شهری را در زیر سطوح مختلف فنی، مدیریتی و تصمیم گیری داراست.
بررسی نقش کیفیت قابلیت قدم زدن در توسعه گردشگری در محورهای شهری (نمونه موردی محور گردشگری قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی بافت های تاریخی در ابعاد مختلف کالبدی و عملکردی آن زندگی شهری را در این فضاها با مشکلاتی مواجه ساخته است و این در حالی ست که چنین بافت هایی از ظرفیت بالایی به لحاظ گردشگری برخوردار بوده و در صورت توجه می توانند ضمن برآوردن نیازهای شهروندان و ساکنین، محیطی جذاب و مطلوب را برای آن ها و همچنین گردشگران فراهم آورند. قابلیت قدم زدن در مکان که در این تحقیق به آن پرداخته شده است، ازجمله کیفیاتی است که می تواند در محورهای پیاده من جمله محورهای گردشگری-تاریخی منجر به مطلوبیت بیشتر برای کاربران و گردشگران شده و زمینه تجربه مطلوب در این فضاها را فراهم آورد. فضای موردمطالعه در تحقیق حاضر خیابان سپه واقع در شهر قزوین می باشد که به دلیل اهمیت تاریخی آن و همچنین وجود جاذبه های مختلف تاریخی و گردشگری انتخاب شده است. به منظور بررسی مؤلفه های مؤثر در بهبود کیفیت قابلیت قدم زدن در فضای مورد مطالعه ابتدا ابعاد و مؤلفه های آن مورد بررسی قرار گرفته و برمبنای آن، تحقیق پیمایشی صورت گرفته است. در این پژوهش، 100 نفر از کاربران حاضر در فضای نمونه مشارکت داشتند و نتایج آن از طریق نرم افزار SPSS و بهره گیری از آزمون های آماری مرتبط مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. تحلیل های صورت گرفته حاکی از آن است که در میان مؤلفه های کالبدی مختلف که در رابطه با قابلیت قدم زدن مورد بررسی قرار گرفتند، مؤلفه ی آسایش و راحتی بیشترین تأثیر را داشته است. علاوه براین، بررسی و رتبه بندی صورت گرفته براساس نظریات و اولویت های مشارکت کنندگان در مورد نیازها و انتظارات خود در فضای مورد مطالعه نیز به نقش و اهمیت بعد زیباشناسانه فضا تأکید داشته است.
مقایسه تطبیقی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی در فضاهای تجاری با استفاده از تکنیک های حس گردی و یادداشت برداری حسی؛ نمونه مورد مطالعه: بازار بزرگ تهران و مرکز خرید بام لند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
3 - 16
حوزههای تخصصی:
حواس پنج گانه به عنوان دریچه ارتباط انسان با محیط اطراف شناخته می شود، از اینرو درک فضا های شهری از طریق کانال های حسی مختلف، مانند بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه صورت می گیرد. دریافت های ناشی از محرک های حسی، با وجود نقش با اهمیت خود در کیفیت بخشی به فضای شهری و ایجاد فضای یاد و خاطره، به نظر می رسد که امروزه کمتر مورد توجه طراحان شهری و معماران منظر قرار گرفته است. در حالی که یکی از راه های ارتقای کیفیت فضاهای شهری، افزایش غنای حسی محیط به منظور به کارگیری تمامی حواس با هدف ایجاد جذابیت، حس تعلق به محیط، افزایش شمولیت و امکان فعالیت برای همه اقشار اجتماعی، سنی، جنسی و افراد کم توان از نظر ادراک و حواس مانند افراد نابینا، ناشنوا و معلول است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نظام ادراکات حسی در ادراک فضا و نقشی که این ادراک می تواند بر فرآیند شناخت و رفتار بگذارد، به بررسی کیفی ابعاد حسی فضا از طریق شناسایی و رتبه بندی دریافت های حسی گوناگون در فضاهای تجاری می پردازد. از همین رو محدوده بازار بزرگ تهران و مرکز خرید بام لند به منظور مقایسه تطبیقی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی دو فضای شهری تجاری مدرن و سنتی انتخاب شده اند تا به این مهم پرداخته شود که توجه به کیفیت غنای حسی در طراحی فضا های تجاری از گذشته تا به امروز دستخوش چه تغییراتی شده است؟ در راستای دستیابی به هدف پژوهش در بخش مبانی نظری و پیشینه تحقیق از روش کتابخانه ای و در بخش مطالعات میدانی، از دو روش «حس گردی» و «یادداشت برداری حسی» استفاده شده است.نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که به طور کلی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی در بازار بزرگ تهران بیشتر از مرکز خرید بام لند بوده و در هر دو نمونه، حس بینایی بیشترین تحریک حسی و حس چشایی، کمترین میزان تحریک را داشته است. از طرفی امتیاز مربوط به تحریک حس بینایی در مرکز خرید بام لند بیشتر از بازار بزرگ تهران بوده که این امر خود گویای توجه بیشتر به بعد بصری محیط در طراحی های امروزین فضاهای تجاری است.
طراحی الگوریتمیک نمای هوشمند ساختمان در جهت کنترل نور روز با الهام از الگوی حرکتی گل زنبق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۲۴-۱
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به پیشرفت تکنولوژی، مصرف انرژی افزایش یافته؛ بنابراین یکی از دغدغه های طراحان، یافتن راه حل جهت پاسخ به این مسئله جهانی است. یکی از راهکارهای پیشنهادی، بهره گیری از طبیعت به عنوان منبع الهام طرح های معماری است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که بخش زیادی از مصرف انرژی مربوط به ساختمان است. به همین دلیل، باتوجه به اینکه نمای ساختمان مرز میان فضای داخل و خارج است، باید به خوبی در جهت کاهش مصرف انرژی طراحی شود. روش تحقیق: پژوهش حاضر دارای ماهیت ترکیبی و روش تحقیق شبیه سازی-مدلسازی است که به طراحی نمای متحرک ساختمان با الهام از الگوی حرکتی گل زنبق در جهت کنترل ورود نور روز به فضای داخلی ساختمان در اقلیم شیراز پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که گلبرگ های گل زنبق در پنج حرکت متوالی، الگوی باز و بسته شونده خود را انجام داده و می تواند به عنوان الگوی حرکتی یا منبع الهام حرکت سایبان هوشمند نمای ساختمان عمل کند. نتیجه گیری: گلبرگ های گل زنبق با هندسه مثلث در نظر گرفته شده که در راس از زاویه صفر تا زاویه 45 درجه باز و بسته شده است. با توجه به مسیر حرکت خورشید و زاویه تابش در ساعت 7 صبح تا 7 شب، مراحل متوالی باز و بسته شدن گل صورت گرفته که این امر می تواند 20 درصد از میزان حرارت جذب شده توسط سطح بازشو و 10 درصد از ساعت تابش نور خورشید را کاسته و در نتیجه گرمای فضای داخل در فصول گرم سال کاهش یافته؛ علاوه بر آن روشنایی طبیعی نور روز برای فضاهای داخلی تامین شده است.
علل و پیامدهای پراکنده رویی در شهر- منطقه مرکزی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
65 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی علل شکل گیری پراکنده رویی به تفکیک زیرسیستم های برنامه ریزی و تحلیل پیامدهای برآمده از شکل گیری پراکنده رویی و دستیابی به شرایط زمینه ای، علّی و تداوم آن در شهر_ منطقه مورد مطالعه است. پژوهش ماهیت توصیفی_تحلیلی داشته و هدف آن کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای_اسنادی و پیمایشی است. در بخش نخست پرسشنامه ای از متغیرهای مؤثر بر شکل گیری پراکنده رویی که مستخرج از مطالعات داخلی و خارجی هستند با نمونه گیری هدفمنددر اختیار کارشناسان قرار گرفته و سپس با استفاده از روش دلفی فازی به تحلیل نتایج پرداخته شده است. در بخش دوم با استفاده از مصاحبه ساختارمند از متخصصین در دستگاه نظریه زمینه ای و با استفاده از نرم افزار Max qda به بررسی، تحلیل و کدگذاری مصاحبه ها پرداخته شده است. برای بررسی علل شکل گیری پراکنده رویی 38 متغیر در شش عامل به صورت پرسشنامه در اختیار 25 نفر از متخصصین که براساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، قرار داده شد. در راستای تحلیل پیامدهای پراکنده رویی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با تعداد 34 نفر از مشارکت کنندگان در محدوده مطالعاتی به بررسی پیامدهای فضایی پراکنده رویی در شهر_منطقه مورد مطالعه پرداخته شده و 249 کد اولیه و 28 کد کانونی تعیین گردید. بیشترین علل شکل گیری پراکنده رویی در محدوده مطالعاتی شامل سرانه درآمد خانوار، سوداگری زمین و مسکن و قیمت زمین است. در تحلیل پیامدهای پراکنده رویی، شرایط زمینه ای توسعه و تغییر ساختار اقتصادی، شرایط علی ناکارآمدی سیستم مدیریت و نظارت، شرایط تداوم شامل تحول اجتماع بومی و تخریب ساختار طبیعی و پیامد تغییر ساختار کالبدی و فضایی منطقه تبیین شد.
ارائه روشی برای ارزیابی طرح های جامع شهری از دریچه ابعاد توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی (مطالعه موردی: طرح جامع شهر نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، از رویکرد «توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی» برای بازنگری در اصول سنتی طرح های جامع شهری استفاده شده است. این مقاله سعی دارد دستورالعمل ارزیابی طرح های توسعه شهری را مطابق با اصول این رویکرد ارائه دهد. این ارزیابی در قالب اصول تراکم، تنوع، طراحی، دسترسی به مقاصد و فاصله تا حمل ونقل همگانی به عنوان بعدهای اساسی رویکرد و بررسی روابط این معیارها با یکدیگر انجام شده شده است. فرآیند ارزیابی، با استفاده از سیستم منطقه بندی پویا، در فواصل قابل پیاده روی انجام شده تا بدین ترتیب تصویر واقع گرایانه از وضعیت شهر در رابطه با هر اصل ارائه دهد. با استفاده از این روش، نقاط ضعف و قوت طرح های جامع، با جزئیات بیشتر و نمایش گرافیکی، مشخص خواهد شد. در نهایت، خروجی های ارزیابی، در قالب نمودارهای آماری و نقشه های پراکندگی جغرافیایی، برای بهبود طرح های جامع در فرآیند بازنگری این طرح ها مفید خواهد بود. نتایج ارزیابی طرح جامع شهر نیشابور نشان می دهد که توسعه این شهر در ابعاد تراکم، تنوع و فاصله تا حمل ونقل همگانی، خلاف جهت توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی است. بنابراین، توصیه می شود در بازنگری طرح جامع شهر در حوزه برنامه ریزی یکپارچه کاربری زمین و حمل ونقل به ملاحظات مربوط به توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی توجه ویژه شود.
بازشناسی مفهوم پایداری اجتماعی در مطالعات شهری در جستجوی یک چارچوب نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری اجتماعی جهت پاسخ به مشکلات و معضلات اجتماعی شهرها و به عنوان بعدی کارا در رسیدن به توسعه پایدار شهری، گفتمانی است که در دو دهه اخیر بسیار موردتوجه و استقبال محققین شهری قرارگرفته و پژوهشگران با ابعاد مختلف محیط ساخته شده شهری به آن نگریسته اند. مسئله پایداری اجتماعی، محیط ساخته شده، دموکراسی، ایدئولوژی، مشارکت. ای که حائز اهمیت است فقدان یک پژوهش جامع و نظام اند در حوزه محیط های ساخته شده شهر، سیاست ها و برنامه های شهری است. ازاین رو، هدف از این پژوهش یک مرور فراترکیب از منابع منتخب جهت روشن شدن ابعاد پایداری اجتماعی در این حوزه ها است. جهت رسیدن به این هدف، با کدگذاری داده ها و استفاده از نرم افزار MAXQDA، چهار مقوله شکل شهر، سیاست ها و برنامه ها، ابعاد و ویژگی ها و زمینه های اصلی پایداری اجتماعی را شناسایی کرده است. با درک و تبیین مقوله های بیان شده، نتیجه مطالعات در یک چارچوب پایداری اجتماعی، شامل مفهوم سازی، سیاست گذاری و اقدام در محیط ساخته شده شهری ارائه می گردد. این ابعاد هرکدام در ترکیبی فراتر با یکدیگر، وارد گفتمان های دموکراسی محور، مشارکت محور و ایدئولوژی محور می شوند. با درک عمیق از نتایج، زمینه ای برای مطالعات آینده فراهم می شود تا بتوانند مطالعات بیشتری در هریک از گفتمان های مطرح شده و تلاش برای پیوند مؤثرتر آن ها با پایداری اجتماعی انجام دهند.