فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۵۱۱٬۳۸۹ مورد.
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۳
19 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال استخراج الگوهای مؤثر مدیریت بحران از آموزه های امام علیj با روش فراترکیب است تا راهکارهایی برای مدیریت بحران های معاصر ارائه دهد. هدف نهایی، طراحی مدلی کاربردی براساس اندیشه های ایشان برای کاهش آسیب ها و ایجاد فرصت های توسعه در شرایط بحرانی است.
روش تحقیق: پژوهش به صورت کیفی و با روش فراترکیب انجام شده است. داده ها با تحلیل مضمون استخراج و در نرم افزار Maxqda پردازش شدند.
یافته ها: ۳۵ کد باز، ۲۱ مضمون پایه و ۴ مضمون سازمان دهنده شناسایی شد. اصول کلیدی مدیریت بحران از دیدگاه امام علیj شامل مشورت، شفافیت در تصمیم گیری، عدالت و همبستگی اجتماعی است. یک مدل جامع مدیریت بحران برای سازمان ها و جوامع اسلامی (به ویژه ایران) ارائه شد.
نتیجه: این تحقیق نشان می دهد که به کارگیری اصول مدیریتی امام علیj می تواند الگویی کارآمد برای مواجهه با بحران های امروزی باشد.
مقدمه: مدیریت بحران در دنیای پیچیده امروزی یکی از چالش های اساسی برای مدیران است. در این راستا، آموزه های حضرت علیj به عنوان یک منبع غنی مدیریتی می تواند الگوی مناسبی برای مواجهه با بحران ها باشد. ایشان با ویژگی هایی چون تفکر استراتژیک، قدرت تصمیم گیری در شرایط سخت، حفظ وحدت و مشاوره در بحران ها، توانست بحران های مختلف را به خوبی مدیریت کند. همچنین، حضرت علیj بر اهمیت عدالت و انصاف در مدیریت بحران تأکید داشتند که این آموزه ها در شرایط کنونی بحران های اقتصادی و اجتماعی می تواند راهگشا باشد.
مطالعات نشان می دهد که ویژگی هایی مانند صداقت، شجاعت و تفکر بلندمدت در مدیریت بحران، رهبران را در مواجهه با چالش ها موفق تر می کند. همچنین، پژوهش ها به تحلیل الگوهای مدیریتی حضرت علیj پرداخته اند و بر اهمیت استفاده از آموزه های ایشان در دنیای معاصر تأکید دارند. این مقاله هدف دارد تا با تحلیل این آموزه ها، الگوهایی برای بهبود مدیریت بحران در شرایط کنونی ارائه دهد و مدل های مدیریتی مبتنی بر اصول جامعه اسلامی را برای مدیران در نظر بگیرد.
روش تحقیق: روش فراترکیب به عنوان یک مطالعه کیفی، به تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش های کیفی مختلف پرداخته و به کشف موضوعات جدید کمک می کند. این روش شامل تجزیه و تحلیل داده ها از مطالعات گذشته برای ایجاد یک دیدگاه جامع و یکپارچه است. در این پژوهش، با استفاده از روش فراترکیب و مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، به بررسی الگوهای مدیریتی حضرت علیj در مواجهه با بحران ها پرداخته شده است. ابتدا سؤالات پژوهش طراحی و سپس ادبیات مرتبط بررسی و اسناد علمی منتخب از پایگاه های معتبر جستجو و تحلیل شده اند. پس از پالایش 465 سند علمی، 9 سند باقیمانده برای تجزیه و تحلیل انتخاب شدند. در این فرآیند، معیارهایی مانند کیفیت روش شناسی و دقت تحلیل ها ارزیابی شدند.
برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است که این روش به ویژه در پژوهش های کیفی برای شناسایی الگوها و مضامین کلیدی مفید است. در نهایت، پژوهش به بررسی چگونگی تطبیق اصول مدیریتی حضرت علی (ع) در مدیریت بحران های معاصر پرداخته و از یافته ها برای بهبود سیستم های مدیریتی در جوامع اسلامی استفاده کرده است.
نتایج: این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب به تحلیل الگوهای مدیریتی حضرت علیj در زمینه مدیریت بحران پرداخته است. پس از گردآوری و بررسی داده ها در حوزه مدیریت اسلامی و بحران، نتایج به صورت کدگذاری باز جمع بندی و ارائه شده اند. نتایج حاصل از تحلیل سبک های مدیریتی حضرت علیj در بحران ها در چهار مقوله اصلی شامل عامل مدیریتی، شخصی، تعاملی و ارتباطی، و ارزشی و اعتقادی دسته بندی شده اند. این پژوهش به استخراج 35 کد، 21 مضمون و 4 مضمون سازمان دهنده پرداخته است. نتایج این تحلیل شامل مضامین پایه ای مانند هماهنگی و سازماندهی، برنامه ریزی و آینده نگری، هدایت و حمایت، و تجزیه و تحلیل، و همچنین مضامین اخلاقی مانند عدالت محوری، ایمان و توکل به خدا و مردم داری است. در نهایت، مدل مفهومی پژوهش براساس این مضامین، شبکه ای از کدها و مؤلفه های مرتبط با الگوی مدیریت اسلامی را تشکیل داده است. این مدل به عنوان الگوی جامع مدیریت اسلامی در مواجهه با بحران ها براساس آموزه های حضرت علی (ع) ترسیم شده است.
بحث و نتیجه گیری: این تحقیق با هدف فراترکیب الگوهای مدیریت بحران از سنت امام علیj انجام شده است. نتایج نشان می دهد که آموزه های مدیریتی حضرت علیj نه تنها به ویژگی های فردی مدیران بلکه به روابط تعاملی مؤثر، هماهنگی و سازماندهی، و تقویت اصول اخلاقی در بحران ها تأکید دارند. ویژگی های برجسته ای مانند عدالت محوری، مشورت پذیری، اخلاق مداری، و حمایت از آسیب دیدگان به عنوان ارکان اصلی در مدیریت بحران ها معرفی شده اند. این ویژگی ها می توانند در بهبود شرایط بحرانی در جوامع اسلامی، به ویژه ایران، مؤثر باشند. همچنین، ویژگی های فردی مانند تعهد کاری، توانمندی تحلیلی، و پاسخگویی به مدیران کمک می کند تا بحران ها را با تصمیم گیری های صحیح مدیریت کنند. عوامل تعاملی مانند مردم داری و همبستگی، و همچنین مضامین سازمانی همچون برنامه ریزی، نظم، کنترل و دانش افزایی از دیگر اصول مهم در مدیریت بحران براساس سیره حضرت علیj هستند. این الگو با تأکید بر اخلاق مداری، عدالت و ایمان به خدا می تواند به عنوان مدل مؤثری برای مدیریت بحران در جوامع معاصر، به ویژه ایران، استفاده شود. در این پژوهش، 35 کد و 21 مضمون پایه استخراج شد و مدل مفهومی براساس آنها ارائه شد. پژوهش نشان می دهد که آموزه های حضرت علیj می توانند به مدیران در بحران های مختلف کمک کنند و به تعالی جوامع اسلامی کمک کنند.
در دنیای معاصر، سازمان ها با بحران های مختلفی روبه رو هستند که تأثیرات زیادی بر عملکرد آنها دارد. در این راستا، آموزه های مدیریتی حضرت علیj می تواند به عنوان یک الگوی مؤثر در مدیریت بحران ها مطرح شود. براساس این آموزه ها، پیشنهادهایی برای بهبود مدیریت بحران در سازمان ها ارائه می شود:
الف) در زمان بحران، مدیران باید از مشورت با اعضای کلیدی سازمان بهره ببرند و کمیته های بحران با تخصص های مختلف تشکیل دهند.
ب) مدیران باید ارتباط شفاف و صادقانه با کارکنان و ذی نفعان داشته باشند تا اعتماد آنها حفظ شود.
ج) توجه به شرایط روحی کارکنان و ایجاد فضای حمایتی برای کاهش استرس و اضطراب ضروری است.
د) توزیع منابع و مسئولیت ها باید براساس عدالت و شفافیت انجام شود تا از بی عدالتی جلوگیری شود.
ه ) سازمان ها باید برنامه های آموزشی و توانمندسازی برای کارکنان در زمینه مدیریت بحران و مهارت های مختلف فراهم کنند.
و) تقویت همبستگی و همکاری میان اعضای سازمان با برگزاری جلسات منظم و اشتراک تجربیات برای تقویت روحیه تیمی ضروری است.
همچنین، پیشنهاد می شود که پژوهشگران به بررسی تأثیر آموزه های حضرت علیj در مقابله با بحران های اقتصادی و اجتماعی و مقایسه آن با مدل های مدیریتی معاصر پرداخته و پژوهش های میدانی برای ارزیابی تأثیرگذاری این آموزه ها در سازمان ها انجام دهند.
اظهاریه قدردانی: نویسندگان این پژوهش، نهایت قدردانی و سپاس ویژه خود را از همکاری مشارکت کنندگان، حمایت فکری داوران ناشناس و ویراستار علمی و ادبی معارف اسلامی و مدیریت اعلام می کنند.
تعارض منافع: این پژوهش فاقد هرگونه تعارض منافع است. کلیه مراحل تحقیق با رعایت اصول اخلاقی و علمی و بدون وابستگی به نهادها یا منافع شخصی انجام شده است.
تحلیل محتوای توسعه سازمان های رسانه ای با رویکرد مهندسی ارزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
305 - 346
حوزههای تخصصی:
رسانه ها مهمترین وسیله جهت رسیدن به اهداف فرهنگی و اجتماعی قلمداد می شوند و به تبع آن سازمان های رسانه ای نقطه اتصال محتوای رسانه ها با نظام های سیاسی، فرهنگی و اجتما عی هستند که توسعه آنها به توسعه همه جانبه در کشور کمک می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل محتوای توسعه سازمان های رسانه ای با استفاده از فرآیند مهندسی ارزش است. پژوهش حاضر به شکل کیفی و از طریق تحلیل محتوا انجام شد. با 9 نفر از مدیران سازمان های رسانه ای(خبرگزاری بین المللی قرآن؛ رادیو معارف، رادیو قرآن، شبکه قرآن و روزنامه جام جم) مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و سپس سه مرحله کدگذاری (استخراج مفاهیم اساسی، مقوله ها، و گزاره ها) جهت تحلیل داده ها انجام شد. نتایج نشان داد به کارگیری نیروی انسانی متخصص، خوش فکر؛ تشکیل کارگروه توسعه؛ توسعه مهارت مدیران میانی؛ و برقراری ارتباط مستمر با سازمان ها در حوزه توسعه منابع انسانی کاربردی ترین ایده است. در حوزه توسعه امکانات و تجهیزات مهمترین ایده، بهره گیری از سیاست های بودجه بندی صحیح و توسعه فناوری های جدید است؛ لزوم استفاده از فناوری های جدید جهت ارتقای سایت و سئو، پخش برنامه ها از تلویبیون و ایران صدا، استفاده از تکنیک های پوشش خبری، تکنیک های اقناع مخاطب، مخاطب سنجی و تولید محتوا بر مبنای نظرات مخاطبان داخلی و بین المللی؛ پژوهش محور نمودن فرآیندهای سازمانی، پرهیز از سانسور، اغراق، شایعه و عدم شفافیت؛ اهمیت به خلاقیت و حمایت مادی و معنوی از کارمندان خلاق؛ پیگیری امور تا اجرایی شدن ایده ها؛ از مهمترین یافته های پژوهش است. در راستای توسعه سازمان های رسانه ای، می بایست منابع انسانی به خلاقیت مجهز شوند تا با استفاده از تکنیک هایی مثل مهندسی ارزش، امکانات سازمان را در جهت حصول توسعه به کار بگیرند و مدیران به جنبه های اساسی توسعه توجه داشته باشند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مرتبط با تئوری نمایندگی، کاستی های دولت و پیامدهای بلوغ تئوری انتقادی در حسابداری و کیفیت منافع اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶
39 - 80
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی در ظهور بی طرفی، عینیت و بیان صادقانه در چارچوب مفهومی گزارشگری مالی به دنبال ترکیب نظریه های غیر اقتصادی و روش های غیراثباتی به منظور کشف اجزای رفتاری، سازمانی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در حسابداری است. براساس این دیدگاه، عمل حسابداری به حمایت از نظریه های مذکور به کاهش توزیع نابرابر قدرت و ثروت در جامعه و گسترش کیفیت منافع اجتماع گرایش دارد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مرتبط با تئوری نمایندگی ، کاستی های دولت و پیامدهای بلوغ تئوری انتقادی و کیفیت منافع اجتماعی در حسابداری مدیریت انجام شد. با استفاده از روش نظریه داده بنیاد به ارایه الگویی در راستای بلوغ حسابداری انتقادی و کیفیت منافع اجتماعی با تاکید بر نقش تئوری نمایندگی از طریق مصاحبه با 33 نفر از خبرگان پرداخته شد. عوامل کاستی های دولت و مسایل نمایندگی و عوامل پیامدی پس از ارزیابی و غربالگری با روش دلفی فازی ارایه گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که بین عوامل کاستی های دولت و مسایل نمایندگی به ترتیب با مقادیر (915/0)و (908/0) در جایگاه اول و دوم میزان اهمیت قرار دارند. بین عوامل پیامدی بار عاملی شاخص های مربوط به منافع اطلاعاتی، منافع نظام حسابداری و منافع اجتماعی به ترتیب با مقادیر (932/0)، (931/0) و (860/0) در جایگاه اول تا سوم میزان اهمیت قرار دارند.
الرثاء الّدینی فی أشعار عبدالمطلب الحلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لِلشاعر عَبدِالمُطَّلِبِ الحِلِّیِ اتجاهاتٌ عدیدهٌ فی قصائده، أهمُّها الرثاء الدّینی؛ لأنّه یُعدُّ من رجال الدّین، وقد تربَّی فی أُسرهٍ عراقیه لها طوابع مذهبیه شیعیه. وقد تجلَّت هذه الإتجاهات فی رثائه لأهل البیت عامه والإمام الحسین (ع) خاصّه، ذاکراً ما حدث له ولأهل بیته وأصحابه فی أرض کربلاء، حیث البطولات والتّضحیه والفداء ومن ثَمَّ الآهات والویلات لأسرته. وفی بلوره الرّؤیه الرّثائیه، یظهر لنا الرثاء الدّینی والمذهبی وکذلک نلمس البعد التّأملی من خلال ذکر الأحداث الجسیمه، من ثمَّ ندرک البعد الإجتماعی والسّیاسی من خلال مواقفه الدّینیّه، وخاصّه انتماءاته للحکومه العثمانیه ومن ثمَّ ولائه لرجال الدّین المناضلینَ. وفی ضوء هذا النّوع من الأدب تظهر فیه النّزعات والرّغبات واتخاذ المواقف الحاسمه. حاولنا فی هذه المقاله تبیینَ مواقف الشّاعر الدّینیّه من خلال الدّراسه التّحلیلیه، ذاکرین سلوک الشاعر النبیله وتحمّسَه حولَ قضایا الأمّه الإسلامیه والذّود عن الدّین الإسلامی. بعض النتائج تُشیرُ إلی أنّ الشاعر اهتمَّ کثیراً حول تبیین احداث الإمام الحسین واهل بیته(ع) وأصحابه لمناصره الحقِّ والدّفاع عن مبادئ الشریعه، کذلک بعض رجال الدّین الّذین لفَّقُوا بین الإجتهاد فی کسب العلوم الشرعیه والجهاد فی سبیل اللّه. من خلال ذلک رسم لنا الشّاعر صوراً مؤلمهً من حوادث یومِ الطَّفِّ، فیظهر لنا من خلال ذلک الرثاء الدّینی الَّذی اتخذه لبیانِ ما حَدَث وجَرَی لأصحاب الشریعه علی مَدی التّاریخ.
Development of a Sociocultural Language Teacher Education Curriculum Model for Iranian EFL Context(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Although Sociocultural Theory (SCT) was introduced to English Language Teaching (ELT) almost three decades ago, it has not yet started to find its way into the epistemological and practical aspects of English Language Teacher Education (LTE) programs in Iranian English as a Foreign Language (EFL) language institutions context. Not having met the needs of English teachers, teacher educators, and academic and non-academic teaching programs and feeling a pressing need for innovative approaches in language teacher education, the time is ripe for LTE programs to present a curriculum that is globally driven and locally appropriate. To this end, this paper aimed to develop a sociocultural language teacher education (SLTE) curriculum model as an alternative to the LTE programs in the Iranian EFL context. The researchers applied Vygotskian principles and extensions of SCT pedagogy to construct a curriculum model that draws on Graves’ framework of LTE curriculum design and Richards’ model of teacher education that collectively incorporate different aspects, namely context analysis, needs analysis, approach, content, process, teacher educator’s roles, student teachers’ roles, and program evaluation. To present an innovative LTE program, the researchers extracted and put together the tenets, extensions, and categories of SCT comprehensively and presented them through a complementary curriculum model that is a combination of Graves’ framework and Richards’ model of teacher education. This tentative but dynamic curriculum model might help teachers, teacher educators, policymakers, and other stakeholders to reconceptualize and restructure their mentalities and use the findings when designing small-scale and large-scale LTE programs.
واکاوی چالش های نو معلمان آموزش ابتدایی در انطباق برنامه های درسی با شرایط واقعی کلاس درس: بر اساس تجارب فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه:این پژوهش، شناسایی چالش های نومعلمان آموزش ابتدایی، در تطبیق برنامه های درسی با شرایط واقعی کلاس درس است.
روش : این مطالعه، با رویکرد کیفی انجام شده و از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. شرکت کنندگان شامل بیست نومعلمِ دانش آموخته دانشگاهِ فرهنگیان با یک تا سه سال سابقه تدریس در سال تحصیلی ۱۴۰۳ بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. داده ها از طریق کدگذاری تحلیل شدند. برای اطمینان از اعتبار محتوا، سؤالات مصاحبه توسط چندین کارشناس آموزشی و استادان دانشگاهی بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. همچنین، جهت افزایش اعتبار یافته ها، نتایج اولیه کدگذاری با برخی از نومعلمان و متخصصان تعلیم و تربیت به اشتراک گذاشته شد. به منظور تضمین پایایی، داده های کدگذاری شده، چندین بار توسط پژوهشگر و یک کدگذار مستقل، بررسی و مقایسه شدند و تحلیل ها توسط پژوهشگران دیگر نیز مورد بازبینی قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، نومعلمان در مدیریت فضای یادگیری، پاسخ گویی به نیازهای متنوع دانش آموزان، طراحی و مدیریت برنامه درسی، تعامل با همکاران، مدیران و والدین، دریافت حمایت های حرفه ای و مسائل شغلی و روانی با چالش های متعددی مواجه هستند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است، نومعلمان در سال های نخست تدریس با مشکلات قابل توجهی روبه رو می شوند. درک این چالش ها و ارائه حمایت های لازم، می تواند به بهبود عملکرد حرفه ای نومعلمان کمک کرده و آنان را در سازگاری بهتر با محیط آموزشی یاری کند.
اثربخشی مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی دانش آموزان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
37 - 47
حوزههای تخصصی:
شادکامی به عنوان یکی از مهم ترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تاثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت آدمی دارد، همواره ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. از طرفی جامعه ای پویا و زنده تلقی می شود که عناصر شادی آفرین در آن فراوان باشد. بنابراین می توان گفت؛ شادکامی یکی از مفاهیم و مولفه های اساسی زندگی افراد به ویژه دانش آموزان به شمار می رود که ارتباط تنگاتنگی با موفقیت آموزشی دارد. این پژوهش به روش مروری و از نوع کتابخانه ای و با هدف بررسی اثربخشی مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی دانش آموزان انجام شده است. از مهم ترین تحولات در روانشناسی امروز، جنبش روانشناسی مثبت نگر می باشد .این جنبش باعث شده تا تمرکمز علم روان شناسی ازآسیب شناسی روانی به سوی موضوعات مثبت مانند شادی، سلامت ، ذهن، عواطف مثبت، خلاقیت و فضایل و اخلاقی سوق داده شود . روانشناسی مثبت گرا، بهزیستی روان شناختی و شادکامی دانش آموزان را افزایش می دهد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی خلقی و سلامت معنوی در زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۶۰-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به افزایش تعداد قربانیان خشونت خانگی و مشکلات عمده آن ها در زمینه سلامت معنوی و ناگویی خلقی، به نظر می رسد به کارگیری مداخله روانی مانند درمان مبتنی بر شفقت باهدف کاهش خشونت خانگی ضروری است. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی خلقی و سلامت معنوی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی و کلینیک های مشاور خانواده شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 بود. حجم نمونه 34 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر شفقت در طی 8 جلسه (90 دقیقه ای) قرار گرفتند، درحالی که گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های خشونت نسبت به زنان (حاج یحیی، 2001)، ناگویی خلقی (بگبی و همکاران، 1994) و سلامت معنوی (پولوتزین و الیسون، 1982) بود. اطلاعات به دست آمده بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS-27 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش ناگویی خلقی و افزایش سلامت معنوی در گروه آزمایش شده است. بنابراین درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی خلقی و سلامت معنوی در زنان قربانی خشونت خانگی تأثیر دارد (05/0 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه برای بهبود معنویت و کاهش ناگویی خلقی در زنان قربانی خشونت خانگی، استفاده از درمان مبتنی بر شفقت مطلوب است و به روانشناسان و متخصصان حیطه خانواده پیشنهاد می گردد از چنین یافته هایی به منظور ارتقای سطح کیفی خانواده ها استفاده شود.
بررسی اثر روابط ابژه بر نشانه های فیبرومیالژیا: نقش میانجیگر ناگویی هیجانی و شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فیبرومیالژیا با پیچیدگی های روانشناختی و زیستی، همچنان چالشی درک نشده باقی مانده است. نقش روابط ابژه و ناگویی هیجانی در تشدید نشانه ها و تأثیر شفقت به خود به عنوان یک منبع مقابله ای کمتر بررسی شده اند. این پژوهش به ترکیب این عوامل پرداخته و چشم اندازی جدید برای مداخلات روانشناختی مؤثر ارائه می دهد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر روابط ابژه بر نشانه های فیبرومیالژیا با نقش میانجیگر ناگویی هیجانی و شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران با تشخیص بیماری فیبرومیاژیا در شهر تهران در سال 1403 بود که از میان آنها 250 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشنامه بازنگری شده فیبرومیالژیا (بنت و همکاران،2009)، پرسشنامه های سیاهه روابط ابژه و واقعیت سنجی (بل، 1986)، فرم کوتاه شفقت خود (ریس و همکاران،2011) و ناگویی هیجانی تورنتو (باگبی،1994) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، از روش معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش دارد. ضریب مسیر کل بین روابط ابژه با نشانه های فیبرومیالژیا (001/0 =P، 489/0 β=) مثبت و معنادار است. همچنین ضریب مسیر بین روابط ابژه با نشانه های فیبرومیالژیا از طریق شفقت به خود (001/0 =P، 118/0 β=) و از طریق ناگویی هیجانی (001/0 =P، 193/0 β=) مثبت و معنادار است. نتیجه گیری: براین اساس چنین نتیجه گیری شد که شفقت به خود و ناگویی هیجانی اثر روابط ابژه بر نشانه های فیبرومیالژیا را به صورت مثبت و معنادار میانجیگری می کند. یافته های پژوهش نشان دادند که مداخلات روانشناختی متمرکز بر تقویت شفقت به خود، کاهش ناگویی هیجانی، و بهبود روابط ابژه می تواند به مدیریت مؤثرتر و کاهش نشانه های فیبرومیالژیا کمک کند. این مداخلات می توانند در طراحی برنامه های درمانی جامع و روانشناختی برای بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا مورد استفاده قرار گیرند.
پیش بینی مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان بر اساس کنترل روان شناختی والدین و امنیت روانی نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۲۲۲-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: در طول تغییرات دوره نوجوانی، نوجوانان ممکن است مشکلات هیجانی و رفتاری خاصی از خود نشان دهند. یکی از منابع مشکلات هیجانی و رفتاری در نوجوانان، بافت خانواده است. در مورد پیش بینی مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان بر اساس کنترل روانشناختی والدین و امنیت روانی نوجوان خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، پیش بینی مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان بر اساس کنترل روانشناختی والدین و امنیت روانی نوجوان بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان آبیک (1726 نفر) در سال تحصیلی 1403-1402 بود که طبق جدول مورگان، 360 نفر از آنان با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنامه های خودگزارشی آخنباخ (آخنباخ، ۱۹۹۱)، کنترل روانشناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار (سوننز و همکاران، ۲۰۱۰) و امنیت روانی (مازلو، ۲۰۰۴) بود. هم چنین، تحلیل داده های پژوهش با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با بهره گیری از نسخه 26 نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، کنترل روانشناختی والدین با مشکلات هیجانی رفتاری نوجوانان همبستگی مثبت معنادار دارد (05/0>P)، بنابراین با افزایش کنترل روانشناختی والدین، مشکلات هیجانی رفتاری نوجوانان افزایش می یابد. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که امنیت روانی با مشکلات هیجانی رفتاری نوجوانان همبستگی منفی معنادار دارد (05/0>P)، بنابراین با افزایش امنیت روانی در نوجوانان، مشکلات هیجانی رفتاری آنان کاهش پیدا می کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر پبیشنهاد می شود، آموزش و آگاهی بخشی به والدین به جهت تعدیل کنترل روانشناختی و تقویت امنیت روانی در نوجوانان در دستور کار مشاوران مدرسه قرار گیرد تا نوجوانان در برابر مسائل و چالش ها، توانمندی بالاتری از خود نشان داده و بدین طریق از بروز مشکلات هیجانی و رفتاری در آنان پیشگیری شود.
روایی و گسترش فرهنگ ایرانی ساسانی در دوره دودمانی تانگ (با تأکید بر میراث ایران ساسانی در گورگاه های شیان لینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
۱۵۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
پیوندهای ایران و چین با دوره ساسانی به شکوه رسید؛ آنجا که دوره ساسانی را باید دومین شاهنشاهی بزرگ در پیوند با چین ارزیابی کرد. با تازش تازیان، پیوندهای فرهنگی در زیر سایه روابط امپراتوران تانگ و شاهزادگان (چین نشین) ساسانی گسترش یافت. در این موضوع باید به روابط گائوزنگ لیچی و (همسرش) شهبانو وو زوتیان با پیروز (فرزند یزدگرد)، فرزندش نرسی، پس از سکونت شاهزاده در چانگ آن (پایتخت تانگ) اشاره کرد؛ بنابر منابع، پیکره پیروز در شمار شصت و یکمین پیکره نصب شده در آرامگاه گائوزنگ و همسرش وو زتیان در شیان لینگ بوده است. سه گورگاه دیگر نیز در شیان لینگ، درهم آمیختگی با فرهنگ ساسانی دارند. این پژوهش به بررسی روایی فرهنگ ایران ساسانی در دربار شاهان تانگ و چگونگی بومی شدگی این میراث ساسانی خواهد پرداخت؛ منابع مورد مطالعه این جستار به آثار به دست آماده از گورگاه های زیرزمینی شیان لینگ محدود می شود.
بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد- فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۲۴۴-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: نوجوانی یکی از حساس ترین دوره های رشدی در روند تحول انسان است. نوجوانان بدسرپرست از حمایت های روانی و عاطفی والد یا والدین خود محروم هستند. نداشتن تنظیم هیجانی و ناتوانی در همدلی از مهم ترین مشکلات و چالش های روانشناختی است که نوجوانان بدسرپرست با آن مواجه هستند. تاکنون پژوهشی به بررسی اثربخشی برنامه درمانی مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد-فرزندی بر میزان همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بدسرپرست نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوانان بدسرپرست انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دختران نوجوان بدسرپرست بود که در بازه زمانی فروردین ماه تا بهمن ماه سال 1402 در مراکز حمایتی دخترانه وابسته به اداره بهزیستی شهرستان سنندج حضور داشتند. نمونه آماری پژوهش نیز شامل 30 نوجوان دختر بدسرپرست بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان برای کودکان و نوجوانان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه همدلی (دیویس، 1983) بود. برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته روابط والد فرزندی نیز در قالب ۸ جلسه 60 دقیقه ای و به صورت هر هفته یک جلسه برای گروه آزمایش برگزار شد. هم چنین جهت تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در گروه آزمایش در نمره کل همدلی و مؤلفه های آن (دغدغه همدلانه، دیدگاه گرایی و آشفتگی شخصی) اثربخشی معناداری نسبت به گروه گواه دارد (05/0 P<). هم چنین این برنامه آموزشی بر راهبرد ارزیابی مجدد شناختی اثربخش بود (05/0 P<) ولی اثربخشی این بسته آموزشی بر راهبرد بازداری هیجانی تأیید نشد (05/0 <P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود، مراکز نگهداری نوجوانان بدسرپرست از برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان دختر بدسرپرست در روابط والدین و فرزند برای بهبود همدلی و تنظیم هیجانی در این افراد استفاده کنند.
نقد قصة «سلطانُ ليوم واحد» ليعقوب الشاروني في ضوء نظرية التفكير النقدي ل «ماثيو ليبمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قد زاد الاهتمام بقصص الأطفال، باعتبارها أساساً لبناء الفکر الإنسانی والمستوى الفکری فی المراحل اللاحقه من الحیاه فی العصور الراهنه وتشکّلت نظریات متنوعه ونقدیه للبحث عنها. من أهم هذه النظریات فی نقد القصص هو منهج التفکیر النقدی لماثیو لیبمان. فی مجال النقد الأدبی یمکن استخدام هذه النظریه لفحص وتحلیل الأعمال فی مجال أدب الأطفال وتمییز الآثار التی فیها الکثیر من التأهیل النقدی عن الأعمال الضعیفه فی هذا الصدد. فی هذه المقاله سیتم تحلیل قصه لیعقوب الشارونی، الکاتب المصری ذائع الصیت، فی مجال أدب الأطفال. عنوان القصه «سلطان لیوم واحد» وهنا نرمی إلی تحلیل القصه من حیث تکرار وتطبیق مکونات نظریه التفکیر النقدی ل «ماثیو لیبمان» علی القصه المذکوره. من الواضح بغضّ النظرِ عن عدد أعمال الأطفال التی تستخدم هذه المکونات من الناحیه الفنیه یمکن التوصیه باستخدامها المتکرر من قبل الأطفال فی حیاتهم الیومیه. تخلّصت النتیجه أن یعقوب الشارونی لم یستخدم الترتیب والنمط المحدد لنظریه التفکیر النقدی فی قصته واعیاً؛ إذاً هذه المکونات تتزاید أحیاناً وتنقص أحیاناً أخرى بحسب أسلوبه الشخصی وعملیه القصه. تم استخدام تسعه مکوّنات لنظریه لیبمان فی القصه، وبالنسبه إلی بعضها هناک أکثر من نموذج. من هذا المنطلق تعتبر القصه فعاله وموثوقه فی تعلیم التفکیر النقدی لدى الأطفال. تجدر الإشاره إلى أن المنهج المستخدم فی هذا البحث هو المنهج الوصفی-التحلیلی.
بررسی پایایی انواع تکالیف فرود تک پا جهت ارزیابی بیومکانیک مفصل زانو (مطالعه مروری سیستماتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اکثر مطالعات تکلیف فرود تک پا را از نظر ویژگی های بیومکانیکی، به ویژه کینماتیک و کینتیک صفحات حرکتی مقایسه کرده اند و چنین نتیجه گرفتند که پایایی برای زوایای والگوس زانو و اداکشن هیپ، متوسط تا عالی است. بااین حال، هیچ مطالعه ای تحت عنوان پایایی انواع مختلف فرود تک پا صورت نگرفته است؛ بنابراین، هدف از این تحقیق مرور مطالعاتی است که پایایی انواع فرود تک پا را جهت ارزیابی بیومکانیک مفصل زانو مورد بررسی قرار داده اند. روش: مقالات مربوطه از پایگاه های اطلاعاتی معتبر و با کلیدواژه هایSingle Leg Landing, Landing, Kinematic, Biomechanics, Return to Sport, Performance Test, Functional Test, Hop Test, Kinetic به روش جستجوی موضوعی از سال 1995 تا 2023، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: در مجموع 1022 مقاله شناسایی و مطالعات تکراری حذف شدند. سپس عناوین و چکیده مطالعات مورد بررسی قرار گرفت و 439 مطالعه به علت عدم همخوانی با سوال تحقیق از مطالعه خارج شدند و تنها 9 مقاله که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری نهایی: این بررسی نشان داد که تکالیف مختلف فرود تک پا برای متغیرهای کینماتیکی اعم از چرخش داخلی، اداکشن و فلکشن هیپ، اکستنشن زانو، والگوس زانو، فلکشن جانبی تنه و همچنین تیلت لگن دارای پایایی خوب هستند.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خیانت زناشویی به آسیب های متعددی در افراد منجر و موجب کاهش انعطاف پذیری کنشی و افزایش پریشانی روانشناختی می شود؛ لذا مداخلات درمانی جهت افزایش انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر باید مورد توجه قرار بگیرد. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان 20 تا 40 ساله آسیب دیده از خیانت همسر بود. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی است. تعداد 45 زن آسیب دیده از خیانت همسر در 4 ماهه اول سال 1402 مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیروی انتظامی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در سه گروه 15 نفره درمان هیجان مدار، شناختی- رفتاری و گروه کنترل، پرسشنامه های انعطاف پذیری کنشی کانور و دیویدسون (2003) و پریشانی روان شناختی کسلر و همکاران (2003) را پیش، پس از مداخله و پس از 2 ماه پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با نرم افزار spss22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار در ارتقاء انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی اثربخش بودند (01/0 > P). در پریشانی روانشناختی درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری داشت (05/0 > P)، اما در انعطاف پذیری کنشی بین دو مداخله درمانی تفاوت وجود نداشت (05/0 < P). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از اثربخشی درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر بود. همچنین درمان شناختی- رفتاری نسبت به درمان هیجان مدار، اثربخشی بیشتری در کاهش پریشانی روانشناختی داشت.
بررسی تفاوت های سنی و جنس مولفه به روز رسانی کارکردهای اجرایی در بزرگسالان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کارکردهای اجرایی به عنوان مکانیسم تنظیم فرایندهای شناختی تعریف شده که خاص انسان هستند. یکی از مولفه های این کارکردها به روزرسانی است که به عنوان فرایند جایگزین کردن اطلاعات نامرتبط با اطلاعات جدید به منظور به روز نگه داشتن اطلاعات حافظه کاری، تعریف می شود. هدف: عوامل موثر برکارکردهای اجرایی، پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده اند. با این حال، تاکنون مطالعه ای عملکرد گروه های سنی مختلف زنان و مردان را بررسی نکرده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت های سن و جنس در مولفه به روزرسانی طراحی شد. روش: این پژوهش از نظر ماهیت، کاربردی، از نظر روش پژوهش، توصیفی - پیمایشی و روش اجرا، به صورت فردی بود. جامعه آماری، افراد ساکن استان کرمان از سنین 16 تا 59 سال در سال 1401 بود. تعداد 479 نفر (51% خانم) با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و در ده گروه سنی طبقه بندی شدند. ابزار پژوهش نسخه رایانه ای مولفه به روزرسانی از مجموعه تکالیف کارکردهای اجرایی بنیادی و روش تحلیل داده ها، تحلیل واریانس یک راهه بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین گره های سنی مولفه به روزرسانی نشان داد که تفاوت بین نمرات گروه های سنی ده گانه هر سه تکلیف در سطح 0001/0 P< معنادار است. همچنین، نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین جنس نشان داد که بین عملکرد زنان و مردان در این مولفه تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: عملکرد نوجوانان در مولفه به روزرسانی کارکردهای اجرایی رو به افزایش است به صورتی که در افراد 20 تا 24 سال به بیشترین حد خود می رسد و سپس با افت ملایمی تا انتهای میانسالی همراه است. پیشنهاد می شود پژوهش های آینده جهت بالا بردن دقت نتایج مطالعات طولی را شامل شوند.
مطالعه تطبیقی تعریف و مجازات جرم زنا در قوانین کیفری کشورهای ایران و مصر (با تأکید بر فقه مذاهب خمسه)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی همواره از جایگاه مهم و پرجاذبه در علوم انسانی و بخصوص علم حقوق برخوردار بوده است. از جمله ثمرات مطالعه تطبیقی یافتن نقاط مشترک و در مقابل رفع ضعف های احتمالی قوانین داخلی و از همه مهمتر حرکت به سمت وضع قوانین واحد کیفری بخصوص برای کشورهای اسلامی است. از جمله مباحث مهمی که قابلیت بررسی و واکاوی تطبیقی دارد حدود اسلامی است. جرم زنا در بین فرق اسلامی بعنوان یکی از حدودی که مورد وضع شارع مقدس بوده همواره محل بحث و تبیین بوده است. این نوشتار مختصر در پی تطبیق دیدگاه های فقه مذاهب خمسه اسلامی با قوانین جزایی ایران و مصر در مفهوم جرم زنا و مجازات آن می باشد. در همین راستا سوالی مطرح می شود که آیا قوانین ایران و مصر در رابطه با موضوع حاضر مطابقتی با مواضع و نظرات فقه اسلامی دارند؟ که به نظر می رسد هر دو کشور در اصل جرم انگاری پیرو نظرات فقهی بوده اما در تعیین نوع و میزان مجازات و تبعیت از مجازات شرعی یا مجازات های عرفی متفاوت هستند.
چالش ها و فرصت های سیاست خارجی ایران در قبال افغانستان (مطالعه موردی: حکومت طالبان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
53 - 72
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و روابط با افغانستان به عنوان همسایه ایران، چه از لحاظ ژئوپلیتیکی و چه از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، دارای اهمیت است و بر این اساس افغانستان کشوری است که باید در سیاست خارجی ایران مورد توجه قرار گیرد. لذا هدف از این مطالعه بررسی چالش ها و فرصت های سیاست خارجی ایران در قبال افغانستان به ویژه با توجه به تحولات اخیر در این کشور است. این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. روش تحقیق و مواد و داده ها کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب استفاده شده است. نتایج نشان می دهد ازجمله چالش های سیاست خارجی ایران در قبال کشور افغانستان می توان به ناامنی و بی ثباتی ناشی از تسلط طالبان، افزایش موج مهاجرت افغان ها، وجود گروه های تروریستی مانند داعش، لزوم مدیریت روابط با سایر بازیگران منطقه ای و مسائل قومی و مذهبی اشاره کرد. در عین حال، فرصت هایی نظیر امکان همکاری های اقتصادی و تجاری، نقش آفرینی مثبت در کاهش تنش ها و فرآیندهای صلح، مدیریت مرزها، گسترش نفوذ سیاسی و تقویت همکاری های منطقه ای در این مسیر وجود دارد؛ بنابراین برای بهره برداری از این فرصت ها و پاسخگویی به چالش ها، ایران نیازمند راهبردی جامع و متوازن در سیاست خارجی خود است. در این بین بایستی بر چالش های مهمی از جمله آینده ی مبهم چگونگی برخورد طالبان با شیعیان افغانستان و تنش بر سر هریرود و همچنین فرصت هایی مانند همکاری جمهوری اسلامی با چین و روسیه در افغانستان و روابط اقتصادی با این کشور تأکید شود. درمجموع می توان گفت پیشینه روابط جمهوری اسلامی با افغانستان می تواند در سیاست خارجی دو کشور با توجه به حاکمیت طالبان در این کشور در روابط دو کشور و سیاست خارجی آن ها تأثیرگذار باشد.
دیومردُمان* واکاوی کیش دیویسنا در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۱۴۰۴ شماره ۱
151 - 184
حوزههای تخصصی:
کیش دیویسنا که غالبا در تقابل با مزدیسنا مورد اشاره قرار می گیرد، از جمله کیش های رایج در ایرانِ باستان است که ردّپای آن تا روزگارانِ کهن تر قابل پیگیری و شناسایی است. هدف از نگارش این مقاله پژوهشی، تاریخی و دینی درباره این کیش است که با روشِ کتابخانه ای و استناددهیِ متنی صورت گرفته است. با بررسی متونِ اوستایی و پهلوی و بازخوانیِ برخی از کتیبه های باستان، چشم اندازی از اعتقادات دیویسنان و چگونگی برگزاری آیین ها و مناسک ایشان به دست می آید. در عین حال، مردمانِ دیویسنان به لحاظ باورها و آیین های خود، شباهت هایی با برخی گروه های دینی و قومی و یا برخی طبقات اجتماعیِ عصر خود دارند که شناخت آنها را دشوار ساخته و ترسیم روشنِ خطوطِ شکل گیری، زیست و موقعیتِ آنها در میان مزدیسنان را دشوار می سازد. با این همه، دیویسنان به لحاظ سیاسی، دینی و اجتماعی از چنان تأثیری برخوردار بودند که به یکی از دغدغه های شاهان هخامنشی تبدیل شدند و در اوستای کهن و متأخر، یک کتیبه هخامنشی و نیز متونِ دست اولِ پهلوی مورد طعن و لعن قرار گرفتند. توجه به تحولات زبانیِ اقوامِ هندواروپایی و سپس هندوایرانی، دقت در دگردیسی های معنایی و مصداقیِ برخی واژگان کلیدی همچون دَئِوَه، شناخت و بررسیِ خط تمایز بین کاست های مختلف اقوام ایرانی همچون مادی ها و پارسی ها، کوشش در فهم درستِ بنیادهای الهیات مزدیسنایی همچون ثنویت و ریشه یابیِ علتِ رواج یا ممنوعیت برخی آیین ها همانند رسم قربانی خونین، به فهمِ بهترِ کیشِ دیویسنا کمک می کند. آنچه که در پایان به عنوان نتیجه پیش رویِ پژوهشگر قرار می گیرد، وجود مفهومی و مصداقی سه دسته دیو و به تَبَعِ آن، سه گروه دیویسنان در متون اوستایی و پهلوی است.
تحلیل جایگاه و نقش نفوذ فرهنگی در رشد دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در حوزه تمدنی نوروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
139 - 162
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت و جایگاه دیپلماسی اقتصادی در سیاست و اقتصاد جهانی بیش از پیش برای همه کشورها روشن شده است. از طرفی دیگر علی رغم ظرفیت های گسترده جمهوری اسلامی ایران در منطقه آسیای مرکزی و جنوبی و به طورکلی حوزه تمدنی نوروز که یادآور منطقه تاریخی ایران بزرگ است، حجم مبادلات و تعاملات تجاری و اقتصادی در این منطقه راهبردی در دهه های گذشته همواره بسیار پایین بوده است. نتیجه عدم توجه به استفاده از ظرفیت های کم نظیر حوزه تمدنی نوروز برای ایران آن بوده است که علی رغم همه شباهت های فرهنگی و هویتی هیچ گاه بهره مندی لازم در راستای ارتقای روابط اقتصادی و تجاری صورت نگرفته است. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و دیدگاه سازه انگاری به دنبال فهم آن هستیم که چگونه می توان از ظرفیت های نفوذ فرهنگی ایران در حوزه تمدنی نوروز استفاده کرد که منجر به ارتقای دیپلماسی اقتصادی ایران در این منطقه شود تا بتوانیم از میان اشتراکات و تعلقات فرهنگی پلی به سمت اشتراکات و وابستگی های اقتصادی بزنیم. در این راستا استفاده از ابزارهای نفوذ فرهنگی نظیر برنامه های دیپلماسی فرهنگی و عمومی به منظور تأثیرگذاری بر نشان (برند) ملی که حلقه واسطه و مفقوده میان نفوذ فرهنگی و دیپلماسی اقتصادی است، بسیار حائز اهمیت است.