فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
با گذشت چندین دهه از برنامه ریزی برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان، هم چنان سهم قابل توجهی از ساکنین شهرها در تأمین نیازمندی های خود ناتوان هستند. در این میان سکونتگاه های غیررسمی را می توان نمونه بارزی از محیط های با سطح پایین توسعه اجتماعی قلمداد کرد که ساکنان آن ها با مشکلات و محدودیت های عدیده ای مواجه هستند؛ از همین رو در این پژوهش، شاخص های توسعه اجتماعی از طریق پرسشنامه از ساکنین پنج سکونتگاه غیررسمی در شهر همدان مورد پرسش قرار گرفته است. متغیرهای مورد بررسی به کمک مدل تحلیل عاملی در پنج عامل: «تعاملات اجتماعی»، «توان اقتصادی»، «خدمات محلی»، «توزیع خدمات» و «حق شهروندی» دسته بندی شده اند؛ هم چنین ارزیابی امتیازات عاملی در محلات مورد بررسی نشان می دهد ترتیب محلات برمبنای سطح رضایتمندی ساکنین از توسعه اجتماعی شامل: «منوچهری»، «مزدقینه»، «خضر»، «حصار» و «دیزج» بوده است. در ادامه به کمک مدل تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی وزن عوامل پنج گانه در تحقق رضایت از توسعه اجتماعی محاسبه شده است که عامل توان اقتصادی با وزن 429/0 بیشترین تأثیر را نشان می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد اولویت نخست افزایش رضایت ساکنین از توسعه اجتماعی در تمامی محلات مربوط به عامل «توزیع خدمات» است.
تبیین تأثیرات جهانی رویکرد منطقه گرایی در ساختار کوی های مسکونی تهران مبتنی بر تحولات اجتماعی و ارزش های فرهنگی (مورد پژوهی: دوران پهلوی دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه گرایی رویکردی است که در برابر یکسان سازی طراحی ابنیه ها و بی توجهی به فرهنگ های محلی مقاومت کرده و بر تقویت ارزش های منطقه ای و احترام به ویژگی های زیست محیطی تأکید دارد. در دوران پهلوی دوم، تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گسترده ای در ایران رخ دادکه تأثیرات فرهنگی و کالبدی عمیقی بر ساختار شهری تهران داشت. این تحولات، ازجمله تمرکزگرایی، مهاجرت و سیاست های توسعه، منجربه رشد سریع جمعیت تهران و درپی آن، کمبود مسکن و افزایش قیمت زمین شد. درچنین شرایطی، کوی های مسکونی جدیدی براساس رویکرد منطقه گرایی در اطراف تهران شکل گرفت که پیش از این در تاریخ تهران دیده نمی شد. این پژوهش باهدف بررسی تأثیرات رویکرد منطقه گرایی بر ساختار این کوی ها، به ویژه در نمونه های کوی های مسکونی شهرآرا، تهران ویلا و مهران، انجام شده است. پژوهش حاضر به صورت کیفی و بااستفاده از روش های توصیفی-تحلیلی، میدانی و اسنادی انجام شده است. داده ها ازطریق متون تاریخی، تحلیل فرم ها، نمادها و الگوهای فضایی و زمانی در نقشه ها و همچنین بررسی روابط اجتماعی و فرهنگی در دوره پهلوی دوم جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که در دوران پهلوی دوم، رویکرد منطقه گرایی به عنوان یک رویکرد جهانی در طراحی ساختمان، تأثیر قابل توجهی بر شکل گیری ساختارهای کالبدی و اجتماعی کوی های مسکونی تهران داشته است. به طورخاص این دوره، باتأکیدبر مدرنیته و توسعه شهری، زمینه ساز تغییرات عمده ای در ساختار کالبدی و اجتماعی کوی های مسکونی شهر تهران بود.
مؤلفه های مدیر تراز آینده انقلاب اسلامی بر اساس سیره مدیریتی شهید رئیسی در منظومه بیانات مقام معظم رهبری به روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تشریح مولفه های مدیر تراز انقلاب در سیره مدیریتی شهید رئیسی در منظومه بیانات مقام معظم رهبری به روش تحلیل مضمون است. این نوشتار از نوع پژوهش های کیفی با هدف اکتشاف است. قلمرو پژوهش مبتنی بر منظومه بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) پیرامون شخصیت شهید رئیسی در قبل و بعد از شهادت است. داده ها به روش فیش برداری و اسنادی، جمع آوری شده است. جهت کشف مضمون ها از روش تحلیل مضمون طی مسیر شده است. جهت استخراج مضامین پایه ای، مضامین فراگیر متن بیانات مقام معظم رهبری پیرامون شهید رئیسی مورد بررسی چندباره واقع شد. مطالب با روش "تحلیل مضمون" مورد بررسی واقع شدند. در نتیجه این بررسی، 84 مضمون پایه ای، 15 مضمون سازمان دهنده و سه مضمون فراگیر استخراج شد که عبارتند از : ابعاد شخصیتی : جامع الاطراف، مومن، اخلاص، بزرگ و بزرگوار و عالم؛ عملکردها و اقدامات: خادم ملت، حامی تولید، خستگی ناپذیر، جهادی و انقلابی، فساد ستیز، مردمی، کارآمد، خردمندی سیاست خارجی مطلوب؛ بازتاب ها و پیامدها: زنده کردن امید و اطمینان.
شناسایی تحولات، چالش ها، فرصت ها و بررسی روندهای پیش رو در حوزه عوامل شیمیایی جنگی (مطالعه علم سنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
191 - 163
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، اتخاذ تصمیمات استراتژیک برای مبارزه با تهدیدات امنیتی بسیار حیاتی است، زیرا سرعت پیشرفت علمی به طور چشمگیری در حال افزایش است و هیچ جایی برای تأخیر یا ناکارآمدی باقی نمی گذارد. تجزیه وتحلیل اسناد علمی، از جمله اختراعات، مقالات، به ما بینش های ارزشمندی در مورد توسعه علم و فناوری می دهد. فراتر از آن، این منابع چشم انداز ارزشمندتری را درباره ارتباط متقابل درون شبکه های علمی افراد، سازمان ها و کشورها آشکار می کنند که سنگ بنای تلاش های علمی معاصر هستند. عوامل شیمیایی جنگی، به دلیل پتانسیل بالا برای آسیب ها و پیامدهای ویرانگر فردی و اجتماعی، یکی از تهدیدات بزرگ امنیتی برای کشورمان می باشند. تولید مخفیانه، انتشار آسان و قدرت کشنده، آن ها را به ابزاری جذاب برای نهادهای تروریستی و کشورهای متخاصم تبدیل می کند که قصد ایجاد هرج ومرج و تضعیف ثبات اجتماعی کشور را دارند. در این مطالعه، به بررسی علم سنجی منابع آشکار منتشر شده نظیر اسناد، مقالات و ثبت اختراعات منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی وب علوم و لنز در 10 سال اخیر در حوزه عوامل شیمیایی جنگی باهدف شناسایی پیشرفت ها، تحولات و چالش های مختلف علمی در این حوزه پرداخته ایم. همچنین با استفاده از مطالعات علم سنجی و تصویرسازی که با استفاده از نرم افزار VOS Viewer صورت گرفته است به بررسی و معرفی کلیدواژه ها، موضوعات نوظهور و روبه رشد، شبکه نخبگان و محققین، شبکه همکاری میان مهم ترین کشورها، شرکت ها، سازمان ها، مراکز علمی و تحقیقاتی در ده سال اخیر در حوزه عوامل شیمیایی جنگی پرداخته ایم.
رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و بیگانگی اجتماعی در بین شهروندان شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
597 - 620
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در عصر حاضر با تغییراتی که در نتیجه ورود شبکه های مجازی به حیات اجتماعی و اعتیاد به آن پدید آمده است، احساس بیگانگی اجتماعی به یکی از مهم ترین دل نگرانی های جوامع تبدیل شده است که می تواند اختلالات اجتماعی جدی را به همراه داشته باشد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و احساس بیگانگی اجتماعی در بین شهروندان شهر قزوین به رشته تحریر درآمده است.
روش و داده ها: تکنیک مورد استفاده در این پژوهش، پیمایش بوده و جامعه آماری شامل کلیه شهروندان واقع در سنین 59-15 سال شهر قزوین است که از این تعداد 390 نفر از طریق فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای جهت گردآوری اطلاعات انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که رابطه بین متغیر اعتیاد به فضای مجازی با تمامی مولفه های بیگانگی اجتماعی به لحاظ آماری رابطه ای مثبت و معنادار بوده است. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیرهای عدم خودکنترلی، اختلال در عملکرد فردی، اتلاف وقت و اختلال در کنش اجتماعی بیشترین تاثیر را بر متغیر احساس بیگانگی اجتماعی داشته و در مجموع، توانسته اند 5/39 درصد از تغییرات این متغیر را پیش بینی نمایند.
بحث و نتیجه گیری: از آنجا که اعتیاد به فضای مجازی، شهروندان را به عنوان کانون جامعه از مأمن و جایگاه خود منزوی ساخته و احساس بیگانگی اجتماعی را ایجاد می کند، لذا، ایجاد محیط های آنلاین ایمن از طریق پلات فرم هایی که به اجتماعات و گروه ها در جهت تقویت حس تعلق یاری رساند و افزایش آگاهی عمومی در مورد پیامدهای استفاده نامتناسب از فضای مجازی و افزایش سطح سواد رسانه ای، بیش از پیش ضروری می نماید.
پیام اصلی: پایش ملی و ارزیابی مستمر وضعیت بیگانگی اجتماعی در میان گروه های مختلف و انعکاس آن در میان دستگاه های ذی ربط و رسانه های جمعی امری ضروری است. این اقدام می تواند به برجسته سازی ابعاد مساله مند بیگانگی اجتماعی کمک نماید و از طریق ایجاد اجماع و وفاق عمومی در قبال آن، به برنامه ریزی های اثربخش و استفاده مطلوب و سازنده از فضای مجازی بینجامد.
تحلیل جامعه شناختی پویایی جامعه شهری؛ براساس معنویت راهبردی کارآفرینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
213 - 252
حوزههای تخصصی:
این که پویایی شهری می تواند از چه ابعادی برخوردار باشد انگیزش مطالعاتی این پژوهش است. هدف آن است که با رویکردی متفاوت دیدگاهی مطرح نمود که چگونه می شود دینامیسم اجتماعی در فضای شهری را مورد تحلیل قرار داد. در این زمینه از توشه اطلاعات دو رساله جامعه شناسی با اتخاذ روش تحلیل ثانویه استفاده شده است؛ این رساله ها با تلفیقی از روش های کمّی و کیفی در شهرهای تهران و اراک انجام شده؛ ولی براساس طرح مسأله پژوهش، نتیجه حاکی از آن است که زندگی شهری می تواند از فضای پویایی برخوردار باشد با توجه به ابعاد مهمی مانند: فرصت های متنوع جهت آسایش و سلامت اجتماعی، کاهش آسیب ها، ارتقاء بهداشت محیط زیست و... به علاوه شهر پویا، اتخاذ سیاست هایی را در «میدان فرهنگی» جامعه لازم دارد تا خود اجتماعی شهروندان به سمت ابراز مسئولیت، شایستگی ها و توانایی ها فعال بشود. در این عرصه از مشارکت کنشگران کارآفرین در عرصه های مختلف باید استفاده کرد. توسعه پویایی شهری را می توان فرآیندی دانست که تحت لوای خوداجتماعی، قادر به تحقق است. اگر خوداجتماعی شهروندان ارتقاء یابد، با افزایش سطح اعتمادسازی از طریق تفویض مسئولیت، حس تعلق و مشارکت شان نیز افزایش خواهد یافت. این فرآیند درنهایت از طریق ارتقاء سطح آگاهی به خود، افزایش عزت نفس، خودکارآمدی، اعتماد و تقویت پیوندهای درونی به رونق و پویش شهری می انجامد. پویایی خوداجتماعی شهروندی در پرتو نقش فعال کارآفرینانی است که درحقیقت از نوعی معنویت: باورها، ارزش ها و نگرشی غیرسنتی برخوردارند؛ و باور دارند خود نیز در میدان عینی روابط مدنی شهر عمل می کنند؛ از این رو مؤثر واقع شده و می توانند الگوسازی کنند.
"کودک - برده مجازی؛ مطالعه ای در پدیده نوظهور کودکان کار مجازی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
121 - 146
حوزههای تخصصی:
ظهور شبکه های اجتماعی فراگیرودرآمدزا نظیر اینستاگرام در عصر حاضر که قابلیت به نمایش وبه اشتراک گذاشتن وقایع زندگی روزانه را برای کاربران خود فراهم ساخته است ؛ سبب شده که امروزه با پدیده بدیع و نوین "کودکان کار مجازی" یا " کودکان کار اینستاگرامی" مواجه شویم کودکانی که در واقع به مثابه کارگران مجازی تحت فرمان کارفرماهای خود، از جمله والدین و یا بستگان درجه یک خود در این شبکه های اجتماعی مجازی فعالیت می کنند. لذا تحلیل جامعه شناختی زمینه های اجتماعی شکل گیری و پیدایش این پدیده درجامعه هدف اصلی این تحقیق بوده است. روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بوده و افراد مورد مطالعه از طریق نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. مشارکت کنندگان درحقیقت والدین کودکانی هستند که بعنوان کارفرماهای آنها، فعالیت های کاری-تبلیغی شان را درشبکه مجازی اینستاگرام مدیریت می کنند.از این رو تعداد 20 والد از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته به سوالات محقق پاسخ دادند. نوع فعالیت و کارهای انجام شده توسط کودکان در شبکه اجتماعی اینستاگرام در سه دسته طبقه بندی می شوند. الف:کارهای تبلیغاتی، ب:کارهای نمایشی و ج: کارهای خدماتی. داده های حاصل ازاین پژوهش پس ازمراحل سه گانه کدگذاری شامل باز، محوری و انتخابی در مجموع 255مفهوم، 22مقوله فرعی و4مقوله اصلی استخراج شد. مقوله ها عبارتند از:"زیست-تجارت مجازی، کودک نمایشی مجازی، هویت سیال ومطلوبیت نهایی والدمحور"و در نهایت با تلفیق مدل های بدست آمده مقوله هسته”کودک برده مجازی“معرفی گردید. یک نوع بردگی مدرن و استثمار مجازی که این بارنه در خیابان ها توسط کودکان کارخیابانی برای تامین حداقلی معیشت و زنده ماندن، بلکه در فضای مجازی با هدف کسب درآمدهای میلیونی، سلبریتی شدن و به نمایش گذاشتن تمام جوانب زندگی خود توسط والد-کارفرماهای کودکان کارمجازی قابل مشاهده است.
شناسایی روندهای کاربرد هوش مصنوعی در تکنیک های نوین درمان با شتاب دهنده های خطی و براکی تراپی: مطالعه موردی کاربرد شبکه یو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
163 - 185
حوزههای تخصصی:
هدف : متخصصان فیزیک پزشکی به دلیل پیچیدگی و وقت گیر بودن طراحی درمان پرتودرمانی با مشکلاتی مواجه هستند. مطالعات مختلف به اهمیت و نقش هوش مصنوعی در پرتودرمانی و تسریع و بهبود کیفیت آن اشاره کرده اند. این تحقیق امکان استفاده از شبکه یو در بهبود طراحی درمان پرتودرمانی را به عنوان تکنیکی جهت اصلاح پرتودرمانی با رویکرد آینده پژوهانه مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.روش ها: برای نیل به هدف این پژوهش از روش تحلیل روند به عنوان یکی از روشهای اصلی آینده پژوهی استفاده شده است. مسیر تحول شبکه یو در مقالات معتبر مورد بررسی قرار گرفت و سپس با برون یابی مسیر تحول آینده کاربرد این تکنیک در پرتودرمانی بررسی شد. طبق دستورالعمل های پریزما 2020، فرآیندهای انتخاب مطالعه، غربالگری و معیارهای ورود و خروج تعریف شدند.یافته ها: از بین 28 مقاله مطالعه شده، 20 مقاله برای ارزیابی های بیشتر انتخاب شدند. ارزیابی روند راهبردهای شبکه یو در حوزه های مختلف رادیوتراپی نشان داد به کارگیری شبکه یو منجر به عملکرد بهتر نسبت به روش های سنتی و اثربخشی بیشتر و کاهش خطای انسانی در طراحی درمان پرتودرمانی خواهد شد.نتیجه گیری: با توجه به روندهای آتی کاربرد شبکه یو در حوزه های مختلف رادیوتراپی و رشد آمار مقالات در این حوزه که نشان دهنده افزایش علاقه در تحقیق و توسعه فناوری های هوش مصنوعی می باشد، انتظار می رود در آینده با رفع چالش های موجود به توسعه کاربرد تکنولوژی های هوش مصنوعی در مراکز پرتودرمانی، کاهش هزینه های درمان و بهبود فرایند درمان در حوزه پرتودرمانی دست یابیم.
بازاندیشی و بی اعتمادی: تجربه شهروندان اصفهانی از زیست در شرایط کرونایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویروس کرونا، نه تنها موجودیت زیستی آدمی را تحت تأثیر قرار داده است، بلکه هستی اجتماعی ما را نیز زیر فشارهای سهمگین هراس پزشکی شده و جدایی گزینی های اجتماعی تهدید کرده است. این بیماری همه گیر منجر به تلفات گسترده زندگی و یک بحران اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بی سابقه، با تأثیرات اجتماعی گسترده ای شده است. هدف از تحقیق حاضر، واکاوی تجربه زیسته شهروندان اصفهانی از پیامدهای ویروس کرونا بر زندگی آن ها و تأثیر این اپیدمی بر بازاندیشی تجربه شده در این دوران است. تحقیق حاضر، از روش کیفی پدیدارشناسی بهره برده است. بدین منظور 30 نفر از شهروندان اصفهانی در گروه های سنی، شغلی و پایگاهی متفاوت به روش نمونه گیری با حداکثر تنوع انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق نیمه-ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. تفسیر مشارکت کنندگان از هم زیستی با شرایط حاصل از همه گیری کووید 19 گویای آن است که برهم کنشی اجتماعی شهرنشینان با شرایط کرونایی در درون بافت فرهنگی و اقتصادی کلان شهر اصفهان، کنشگران را به تغییرات، بازاندیشی ها و بازتنظیمی هایی در ظرفیت های فکری و تأملی خود و نظم اجتماعی حاکم بر زندگی روزمره شان سوق داده است. پنج مقوله «تغییر سبک زندگی»، «بازاندیشی معنایی»، «تقویت باهم بودگی اجتماعی»، «رشد فرهنگ دیجیتالی» و «بی اعتمادی نهادی»، مهم ترین تجارب شهروندان اصفهانی از زیست در شرایط کرونایی بوده است.
ابعاد و مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی کاهش جان باختگان سوانح ترافیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل مختلفی در کاهش جان باختگان سوانح ترافیکی دخیل هستند. مهم ترین آن ها، عامل انسانی است که می تواند تحت تأثیر ویژگی های اجتماعی و فرهنگی رانندگان قرار بگیرد. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد و مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی کاهش جان باختگان سوانح ترافیکی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، آمیخته از نوع اکتشافی است. جامعیه آماری در بخش کیفی، خبرگان دانشگاه امین و ستاد پلیس راهور فراجا و در بخش کمّی، کارشناسان ارشد ستاد پلیس راهور فراجا بودند. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 و در بخش کمی، از تحلیل عاملی تأییدی بهره برده شد. به منظور اعتبارسنجی مدل حاصل از بخش کیفی، از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار تحلیل عاملی تأییدی Smartpls3 استفاده شد. عوامل اجتماعی و فرهنگی کاهش جان باختگان سوانح ترافیکی در بخش کیفی به ترتیب شامل مؤلفه های منزلت و ارزش جان انسان ها، تقاضا و تمایل به ایجاد تغییر، رویکرد ایمنی و نظام اطلاعات و مراقبت حوادث بود و در بخش کمی، تمامی مؤلفه ها به همان ترتیب مورد تأیید کارشناسان آن بخش قرار گرفت؛ ضمن این که در این بخش، مؤلفیه رویکرد ایمنی با مقدار 043/8، منزلت و ارزش جان انسان ها برابر با 380/13، نظام اطلاعات و مراقبت حوادث با مقدار 657/6 و تقاضا و تمایل به ایجاد تغییر با مقدار 185/هستند. بر این اساس می توان اظهار داشت که عوامل اجتماعی و فرهنگی می توانند به کاهش جان باختگان سوانح ترافیکی در کشور کمک کند.
کودکی در سایه جنگ و بازتولید هویت جهادی: نقش دوران کودکی در برساخت هویت فرماندهان جهادی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
519 - 541
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جنگ و درگیری های طولانی در افغانستان، کودکانی را باروحیه جنگجویی و مبارزه گری پرورش داد که رؤیای جنگیدن و فرماندهی در تاروپود وجود آن ها ریشه دواند و بر رفتار و باورهای بعدی آن ها به طور عمیق تأثیر گذاشت. هدف این پژوهش، مطالعه بازتولید هویت جهادی و نقش شرایط کودکی در برساخت هویت فرماندهان جهادی در افغانستان است. روش و داده ها: داده های پژوهش به صورت میدانی، با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و هدفمند با 29 فرمانده جهادی در افغانستان، گردآوری شده و با استفاده از روش کیفی و نظریه داده بنیاد، تحلیل و تفسیر گردیده است. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. یافته ها: مقوله های اصلی به دست آمده از پژوهش شامل: خانواده و تعاملات بین نسلی، فرهنگ و ارزش های اجتماعی، فضای جنگ و درگیری، عاملیت و هویت و قدرت گیری است که به طور مستقیم بر شکل گیری هویت جهادی در فرماندهان تأثیر داشته است. بحث و نتیجه گیری: جنگ و درگیری، اختلافات گروهی و مداخله های خارجی در افغانستان، پدیده ای مرکزی با عنوان «بازتولید هویت جهادی» را ایجاد کرده است؛ پدیده ای که استراتژی های بیگانه ستیزی، مشارکت در میدان جنگ و آرزوی رهبری را در کودکی فرماندهان جهادی تقویت نموده است. پیامدهای این فرآیند شامل: احساس پیروزی، قدرت گیری، اعمال محدودیت ها، و تقویت روحیه جهادگرایی در سطح فردی و اجتماعی بوده است. برپایه یافته ها، دوران کودکی فرماندهان جهادی، نقش اساسی در شکل گیری اشتیاق و انگیزه های جهادی آن ها داشته است. پیام اصلی: دوران کودکی، به ویژه در بستر جنگ و درگیری، نقش اساسی در ظهور اشتیاق و انگیزیه جهادگری داشته و تعین کننده هویت اجتماعی و فرهنگی فرماندهان جهادی در جامعه افغانستان بوده است. خانواده، محل زندگی، محتوای آموزشی، عرف اجتماعی، فقر و تجربه مستقیم جنگ، از عوامل کلیدی در پرورش روحیه جنگجویانه و جهادگری در فرماندهان جهادی بوده است. یافته های این مطالعه برای درک پویایی های اجتماعی و فرهنگی در جوامع جنگ زده و نقش نهادهای اجتماعی در بازتولید هویت جهادی اهمیت بسزایی دارد.
شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام، علاوه بر اینکه به توسعه مادی و اقتصادی توجه دارد، به بعد معنوی و متعالی انسان نیز توجه دارد و هریک را بدون دیگری ناقص و ناکارآمد می داند. الگوی مناسب حکمرانی دینی می بایست بر اساس تعالیم حیات بخش قرآن کریم و سیره رسول اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) باشد. امامین انقلاب اسلامی، برای سه رکن اصلی حکمرانی یعنی مردم، کارگزاران نظام و ساختارها و نهادهای حکومتی، مؤلفه ها، خصوصیات و ویژگی هایی در نظر می گیرند که تحقق آن ها سبب هدایت جامعه به سمت تعالی مادی و معنوی می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب است. روش تجزیه وتحلیل کدگذاری باز و محوری، بدین صورت است که مطالب جمع آوری شده از مقالات، کتاب ها و سخنرانی ها مورد بررسی قرار گرفت سپس به جملات کدباز تعلق گرفت. کدهای باز طبقه بندی و کدهای محوری انتخاب شدند. درنهایت کد انتخابی مناسبی برگزیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب شامل اعتقادی (هویت اسلامی)، بهره وری (صراحت و روشنی در اهداف، اثربخشی و کارایی دولت، شفافیت اطلاعاتی)، مردم سالاری دینی (مسئولیت پذیری، پاسخگویی)، شهروندمداری (عدالت، مبارزه با فساد، شایسته سالاری)، کیفیت قوانین و مقررات (نظارت، حاکمیت قانون)، سلامت اقتصادی (کاهش فقر)، کرامت انسانی (آزادی، مشارکت، دوام و پایداری)، خردگرایی (اهتمام به علم و پیشرفت علمی) بود.
بررسی تجربی ارتباط فقر و دین در ایران: تحلیل تطبیقی درون کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
این پرسش که دین چگونه با فقر ارتباط دارد، سؤالی مهم است که محرک تحلیل ها و پژوهش های جامعه شناختی از همان ابتدا بوده است. مروری بر ادبیات جامعه شناسی حکایت از آن دارد که پژوهش در حوزه ارتباط میان فقر و دین با هدایت نظریه محرومیت بوده است. در پژوهش حاضر، ابتدا استدلال های نظریه جامعه شناختی محرومیت درخصوص چگونگی ارتباط فقر با التزام دینی به نحوی با یکدیگر ترکیب شد تا منجر به استنتاج فرضیه ای شود که قابل ارزیابی تجربی باشد. سپس، با واحد تحلیل قراردادن «استان» و استفاده از داده های ثانویه، اعتبار فرضیه تحقیق با روش تطبیقی درون کشوری در ایران آزمون تجربی شد؛ درنهایت، یافته های مربوط به آزمون تجربی رابطه میان فقر و التزام دینی در ایران با روش تطبیقی درون کشوری و تحلیل بین استانی نشان داد که پس از کنترل یا حذف تأثیر متغیرهای توسعه اجتماعی و نابرابری اقتصادی، باز هم «فقر» تأثیر مثبت معناداری بر «التزام دینی» دارد که ازحیث آزمونی، دلالت تأییدی برای نظریه محرومیت داشته است.
درک قومی از عدالت اجتماعی و نسبت آن با نظریه عدالت جان رالز (مورد مطالعه: کردهای اهل تسنن ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
237 - 265
حوزههای تخصصی:
مطالعیه حاضر باهدف واکاوی درک کردهای اهل تسنن ایران از عدالت اجتماعی و نسبت آن با نظرییه عدالت «جان رالز» با استفاده از رویکرد کیفی پژوهش و روش تحلیل مضمون به انجام رسیده است. مشارکت کنندگان پژوهش 16نفر از افراد کُرد اهل تسنن ساکن در استان های کردنشین ایران هستند. تکنیک گردآوری داده ها مصاحبیه عمیق نیمه ساختاریافته است و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد شبکیه مضامین انجام شد. یافته های پژوهش نشان دهندیه این است که درک افراد موردمطالعه از عدالت اجتماعی درباریه چهار مضمون سازمان دهنده شامل تعریف عدالت (عدالت به مثابه دسترسی برابر به منابع و فرصت ها و عدالت به مثابه شایستگی)، درک عدالت (عدالت نمایش گونه) و جامعیه عادلانه مورد انتظار (جامعیه تکثرگرا) و مضمون فراگیر «عدالت به مثابه تکثرگرایی» صورت بندی شده است. درخصوص نسبت بین تعریف و درک افراد موردمطالعه از عدالت اجتماعی با نظرییه عدالت به مثابه انصاف رالز، نتایج پژوهش بیانگر نوعی هماهنگی و تناسب معمول است. به این معنا که تعریف آن ها از عدالت در سطح عام در تناسب با اصل «فرصت های برابر» نظرییه رالز است و جامعیه تکثرگرای عادلانیه مورد انتظار آن ها نیز تا حد زیادی با جامعه به سامان، تکثرگرایی معقول جامعیه دموکراتیک و ایدیه اجماع هم پوشان مدنظر رالز تطابق دارد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری و پیش بینی وضعیت آینده مناطق حاشیه نشین کلانشهر اهواز با تأکید بر کاربرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
341 - 374
حوزههای تخصصی:
بدون شک، در هزاریه سوم میلادی فقر شهری به یک مسأله اجتماعی برجسته تبدیل شده و توجه ها را به خود جلب کرده است. یکی از بارزترین مظاهر فقر شهری در کشورهای درحال توسعه، شکل گیری و رشد سریع محلات حاشیه نشین در پیرامون کلانشهرها می باشد. رشد و توسعیه ناموزون کالبدی شهرها از ویژگی های شهر و شهرنشینی در کشورهای درحال توسعه می باشد که از پیامدهای آن گسترش مناطق حاشیه نشین در اطراف شهرهای بزرگ با رشد لجام گسیخته و فقر دائم التزاید می باشد؛ با این وجود بیش از یک میلیارد نفر در سطح جهان در محله های حاشیه نشین زندگی می کنند که دارای مسکن با کیفیت پایین و شرایط زندگی نامناسب هستند. روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، ترکیبی که از روش های اسنادی و پیمایشی و ازنظر ماهیت براساس رویکرد آینده پژوهی تحلیلی و اکتشافی و برای تجزیه وتحلیل متغیرها از نرم افزار «میک مک» استفاده شده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات و ارزیابی بر اساس رویکرد آینده پژوهی که خروجی مطالعات اولیه، زمینیه تدوین سناریوها را در مراحل بعدی و تدوین راهبردها ،برنامه ریزی و سیاست گذاری برای رسیدن به سناریو مطلوب می باشد. نتیجیه مطالعات نشان می دهد که در مرحلیه اول، 48 شاخص در 8 حوزه، در محلات حاشیه شین شهر شناسایی شده است؛ آن چه از وضعیت صفحیه پراکندگی متغیرهای مؤثر بر وضعیت آیندیه محلات حاشیه نشین کلانشهر اهواز می توان استنباط کرد، سیستم دارای پایداری نسبی است که از پنج دسته قابل شناسایی هستند. درنتیجه تحلیل های ماتریس و ارزیابی پلان تأثیرگذاری و تاأثیرپذیری عوامل کلیدی با روش های مستقیم و غیرمستقیم تعداد 12عامل کلیدی شناسایی شده است؛ از بین عوامل کلیدی سیاست های تأمین مسکن با امتیاز 330، تأثیرگذارترین عامل در بهبود وضعیت آیندیه مناطق حاشییه کلانشهر اهواز در افق طرح 1415ه .ش. می باشد.
تأثیر رسانه های اجتماعی بر تصویر بدن با میانجی گری مقایسیه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت تصویر بدن دانش آموزان و رابطیه آن با رسانه های اجتماعی و مقایسیه اجتماعی است. روش مطالعه: پژوهش حاضر کمی و از نوع پیمایش است. 364 نفر از دانش آموزان از طریق فرمول کوکران و با روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونیه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامیه تصویر بدن خود فرم کوتاه، پرسش نامیه مقایسیه اجتماعی گیبونز و بونک (1999) و پرسش نامیه محقق ساخته رسانه های اجتماعی بود که پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ و شاخص پایایی ترکیبی و روایی آن از طریق میانگین واریانس استخراج شده و روایی تشخیصی برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح توصیفی از طریق نرم افزار اس پی اس اس و استنباطی از طریق روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: یافته های توصیفی نشان دادند دانش آموزان تا حدودی از تصویر بدن خود اظهار نگرانی کرده اند. یافته های استنباطی نشان داد که متغیرهای رسانه های اجتماعی، مقایسیه اجتماعی و جنسیت با تصویر بدن، رابطیه معنی داری دارند. علاوه بر این مقایسیه اجتماعی اثر رسانه های اجتماعی بر تصویر بدن را تا حدود زیادی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مؤسسات آموزشی و سیاست گذاران باید در جهت آموزش و پرورش سواد رسانه ای و مهارت تفکر انتقادی همچنین برگزاری دوره هایی آموزشی برای دانش آموزان در زمینیه استفادیه آگاهانه از رسانه های اجتماعی تلاش نمایند.
آونگ مراقبت، از تعلیق تا استمرار؛ یک مطالعیه کیفی از مراقبان خانوادگی سالمندان در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
133 - 168
حوزههای تخصصی:
اهداف: از دیرباز در جامعیه ایران، مناسبات بین نسلی خانواده و نظام حمایت خانوادگی، نقش مهمی را در نگهداری و مراقبت از سالمندان عهده دار بود. با وجود تداوم کارکرد مراقبتی نهاد خانواده، امروزه الگوهای گذشتیه مراقبت خانوادگی، از تغییرات اجتماعی و همچنین روند فزایندیه تعداد و نسبت سالمندان در جمعیت متأثر گردیده است. درحالی که چشم انداز آیندیه جمعیتی کشور، حکایت از مواجهیه جدی با پدیدیه سالمندی جمعیت در افق پیش رو دارد، اما کنکاش های علمی پیرامون ابعاد، زوایا و چالش های مراقبت های اجتماعی و خانوادگی سالمندان در بستر جامعیه ایرانی نسبتاً محدود باقی مانده است. هدف مطالعیه حاضر، آن است که از روزنیه نگاه مراقبت کنندگان، پرتو تازه ای به شناخت تجربیات زندگی و چالش های آنان در زمینیه مراقبت از سالمندان بتاباند. روش مطالعه: برای پیگیری هدف، مطالعه ای کیفی با رویکرد نظرییه زمینه ای در شهر یزد طراحی و تجربیات 22 نفر از مراقبان خانوادگی که مسؤولیت مراقبت از حداقل یک عضو سالمند خانواده را عهده دار بودند، واکاوی گردید. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه های عمیق و تحلیل آن ها براساس کدگذاری های باز، محوری و گزینشی صورت گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش در قالب 263 مفهوم، 34 مقولیه فرعی و 11 مقولیه اصلی سازمان دهی شد. پدیدیه اصلی برآمده از تحلیل ها، «تعلیق زندگی» است. بر پاییه یافته ها، ترغیب به خود مراقبتی شرایط زمینه ای است و شرایط مداخله گر نیز فرسودگی حضور و مسأله مندی حمایت است. استراتژی ها شامل مدیریت استرس زیسته و مدیریت بحران زیسته و پیامدها شامل استمرار نیازمحور، استمرار شخصیت محور، استمرار آگاهی/ تجربه محور و مراقبت روزمره می باشند. مقولیه مرکزی «مراقبت در وضعیت آونگی: از تعلیق تا استمرار» احصاء گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که مراقبت از سالمندان توسط مراقبان خانوادگی می تواند چالش انگیز باشد و منجر به فشارهای روحی و جسمی شود که بر سلامت و رفاه مراقبان تأثیرگذار است. ازاین رو، مراقبان ناگزیرند که تعادلی بین نیازهای شخصی خود و وظایف مراقبتی شان برقرار نمایند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر تعادل کار در معلمان ورزش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر تعادل کار در معلمان ورزش می باشد. روش میدانی است. در این پژوهش، جامعه موردبررسی معلمان تربیت بدنی انتخاب گردید. در این مطالعه از تکنیک فرایند تحلیل شبکه برای اولویت بندی معیارها استفاده شده است. تعداد پنجاه نفر از معلمان تربیت بدنی توزیع گشت. بدلیل محدود بودن حجم جامعه آماری نمونه گیری انجام نشده است. در این پژوهش برای جمع آوری داده های پژوهش از طریق ابزار پرسش نامه استفاده گردیده است. در این تحقیق از مدل مقایسه زوجی ساعتی برای طراحی پرسش نامه خبره استفاده می شود. با استفاده از این مدل اهمیت نسبی معیارها با استفاده از اعداد که اصول ANP است تخمین زده می شود در این پژوهش، از تکنیک فرایند تحلیل شبکه برای تعیین و اولویت بندی شاخص ها و سنجش روابط درونی زیر معیارها استفاده شده است؛ به همین منظور از ماتریس مقایسه زوجی برای تعیین وزن معیار ها استفاده شده است. برای انجام محاسبات مربوط به تکنیک ANP نیز با استفاده از نرم افزار Super Decision انجام شده است. نتایج این پژوهش معیار خط مشی های دوستدار خانواده با وزن نرمال شده ۰.۲۹۴ در اولویت اول قرار دارد. معیار الگوسازی با وزن نرمال شده ۰.۲۶۹ در اولویت دوم قرار دارد. معیار ترتیبات کاری انعطاف پذیر با وزن نرمال شده ۰.۲۶۷ در اولویت سوم قرار دارد. و درنهایت معیار مراقبت از خود با وزن نرمال شده ۰.۱۷۱ در اولویت آخر قرار دارد.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص های مدیریت استعداد در بین روسای دانشگاه آزاداسلامی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳
125 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص های مدیریت استعداد در بین روسای دانشگاه آزاداسلامی استان تهران است. تحقیق حاضر توصیفی ازنوع پیمایشی هست. ابزار سنجش و پرسش نامه پژوهشگر ساخته است که براساس مؤلفه های مدیریت استعداد طراحی شده است. اعتبار آن به وسیله روایی صوری، روایی محتوی و آزمون (CVR)، به دست آمد. جهت تعیین پایایی ابزار از شاخص های ضریب آلفای کرونباخ معیار پایایی ترکیبی (CR)، استفاده شده است. روایی سؤالات بااستفاده از شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE)، موردتأیید قرار گرفت. جامعه آماری شامل کلیه روسای دانشگاه آزاداسلامی استان تهران، معاونت های آموزشی، معاونت پژوهشی و فناوری، معاونت دانشجویی و معاونت توسعه و منابع انسانی که مشتمل بر 150نفر بود. حجم نمونه براساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان به تعداد 110نفر بود. روش گزین، تصادفی طبقه ای است. برای تجزیه وتحلیل از نرم افزار (AMOS)-نسخه 24 و (SPSS 26)، استفاده شد. در نهایت به منظور اولویت بندی شاخص های مدیریت استعداد برای روسای دانشگاه آزاداسلامی و انجام مقایسات زوجی از نرم افزار (Super Decision)، استفاده شد. مشخص شد که توسعه کارکنان مستعد جزء مهمترین شاخص مدیریت استعداد برای روسای دانشگاه آزاداسلامی است. همچنین تضمین جذب در اولویت دوم، انگیزش در اولویت سوم و نگهداری در اولویت چهارم مهمترین شاخص مدیریت استعداد برای روسای دانشگاه آزاداسلامی است.
تحلیل جامعه شناختی تفاوت های جنسیتی در ایده پردازی خودکشی در اینستاگرام: رویکردی از تحلیل شبکه اجتماعی با استفاده از کلان داده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
135 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه تحلیل جامعه شناختی تفاوت های جنسیتی در تبیین ایده پردازی خودکشی در اینستاگرام، بر مبنای نظریه شبکه کرون و توسعه آن، با استفاده از کلان داده و تحلیل شبکه اجتماعی است. روش پژوهش از نوع اکتشافی-کمی و تحلیل شبکه با استفاده از کلان داده حاصل از اینستاگرام است. نمونه تحقیق شامل کاربران فارسی زبان اینستاگرامی است که طی بازه مدنظر حداقل چهار پست دارای هشتگ مرتبط با ایده پردازی خودکشی منتشر کرده و دارای اکانت عمومی و در دسترس بوده اند. داده های تحقیق در سه مرحله از اینستاگرام جمع آوری شدند. یافته های حاصل از رگرسیون لجستیک نشان داد به ترتیبِ میزان تأثیر بر متغیر وابسته، در زنان: متغیرهای در معرض ایده پردازی خودکشی قرارگرفتن، ایده پردازی خودکشی پیشین، مرکزیت هسته خروجی و مرکزیت نزدیکی؛ در مردان: متغیرهای ایده پردازی خودکشی پیشین، مرکزیت هسته ورودی و شدت (دوسویگی) و در کل نمونه: متغیرهای ایده پردازی خودکشی پیشین، شدت (دوسویگی) و در معرض ایده پردازی خودکشی قرارگرفتن، دارای تأثیر مستقیم و معنادار بر ایده پردازی خودکشی است. توان تبیینی مدل در زنان (۵۳ تا ۲/۳۱درصد) بیشتر از مردان (۳/۲۸ تا ۲/۱۸درصد) و کل نمونه (۳/۲۸ تا ۹/۱۷درصد) است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اگرچه تفاوت معناداری در میزان و احتمال وقوع ایده پردازی خودکشی بین زنان و مردان نمونه وجود ندارد، سازوکارهای تأثیر موقعیت کاربر در شبکه ارتباطی حول ایده ها، افکار و رفتار خودکشانه بر احتمال وقوع ایده پردازی خودکشی، برحسب جنس متفاوت است؛ ازاین رو انجام مداخلات پیشگیرانه با لحاظ متغیر جنس توصیه می شود.