فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هویت از جمله مفاهیمی است که دارای گستره معنایی وسیعی در علوم انسانی است. اهمیت آن از این جهت است که نمی توان فرد یا شخصی و یا چیزی را یافت که فاقد هویت باشد. به همین دلیل در بیشتر شاخه های مختلف علوم انسانی موضوع مورد مطالعه پژوهشگران قرار گرفته است. همچنین در حوزه میراث فرهنگی نیز که ارتباط مستقیمی با هویت فرهنگی جوامع دارد مورد توجه است و به همین دلیل اسناد زیادی در این خصوص تهیه شده است. به دلیل اهمیت موضوع هویت در این مقاله اسناد بین المللی در حوزه میراث فرهنگی به تحلیل محتوا شدند. به این منظور مفهوم هویت در تعدادی از اسناد بین المللی مرتبط با میراث فرهنگی انتخاب شدند. بر اساس تحلیل محتوای صورت گرفته مفهوم هویت در این اسناد در دو شاخه اصلی تعریف هویت و عرصه های هویت قابل بررسی است. هر یک از این شاخه ها زیرشاخه هایی دارد که در این مقاله با عنوان مقوله و زیرمقوله دسته بندی شدند. اما اینکه هر یک از این مقوله ها و زیرمقوله ها با چه سلسله مراتبی در این اسناد مورد توجه قرار گرفته اند؛ و اولویت نسبی آنها به همراه پیشنهادی برای بهبود پرداختن به موضوع هویت در اسناد آتی، مسئله ای است که در این مقاله به آن پرداخته شده است. اهمیت تحلیل سلسله مراتبی زیرمقوله ها در این اسناد به این صورت است که علاوه بر اینکه در تصمیم گیری ها موثر است بلکه در تدوین اسناد جدیدتر با موضوع هویت کمک کننده خواهد بود. پس از مشخص شدن مقوله ها و زیرمقوله ها در ارتباط با مفهوم هویت، مقوله ها و زیرمقوله ها اولویت بندی شدند. یعنی پس از تحلیل محتوای اسناد تحلیل سلسه مراتبی آنها انجام شد و مشخص شد که کدامیک از مقوله ها در چه مرتبه ای قرار دارد.
واکاوی دلایل عدم وجود میدان مستقلِ سینمایی در نظام هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
7 - 20
حوزههای تخصصی:
نظام سینمایی هالیوود از بدو تولدش آکنده از قواعد نانوشته ای بوده است که شاکله اصلی آن را شکل بخشیده است. این قواعد که از ظاهری ترین امور، همچون مباحث فرمی تا زیرلایه ای ترین مباحث، همچون مباحث اقتصاد سیاسی، جامعه شناسانه و فرهنگی را در بر گرفته است، همواره سازوکاری را تنظیم نموده تا هیچ میدان دیگری خارج از قواعد آن ظهور و بروز نکند. در این پژوهش تلاش می شود تا در وهله نخست با دیدگاهی نسبت به فرهنگ توده وار به نظام هالیوود ورود کرده و از دیدگاه های تئودور آدورنو و دوایت مک دانلد جهت شرح و بسط آن استفاده شود. در مرحله بعد از نگاه کلی جامعه شناختی به مباحث درونی تری وارد شده و در این جهت از مسئله متن کلاسیک واقع گرا و رویکرد های نظری مربوط به آن استفاده خواهد شد تا تصادم فرم و ایدئولوژی نظام هالیوود تبیین گردد. در تمام طول مسیر پژوهش از آراء جامعه شناس فرانسوی، پی یر بوردیو، در جهت قوام دادن به طرح، یکپارچه سازی رویکرد پژوهشی و بسط مفاهیم جامعه شناختی موجود در دو رویکرد یادشده بهره گرفته خواهد شد و بر اساس آن این نتیجه مهم تبیین خواهد شد که صنایع فرهنگی، علی الخصوص مدیوم سینما با به تصویر کشیدن جهان به شیوه ای خاص برای مخاطبان، آنچه را باید و آنچه را نباید در دیدرس باشد، شکل می بخشند. آنها واقعیت را برای مصرف کنندگان خود می سازند و این تصویر از واقعیت معمولاً رابطه درستی با حقیقت ندارد.
تحلیل عناصر دراماتیک زندگی شهید احمد کاظمی به منظور اقتباس برای فیلم نامه تلویزیونی با مطالعه موردی داستان نردبانی برای چیدن نارنج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
51 - 61
حوزههای تخصصی:
داستان های دفاع مقدس به عنوان یک منبع غنی از فداکاری ها و رشادت های رزمندگان ایرانی در جنگ تحمیلی شناخته می شوند، اما کمبود آثار اقتباسی باکیفیت در سینمای ایران، به ویژه در حوزه تلویزیونی، یک مسئله قابل توجه است. این پژوهش به بررسی دلایل این کمبود و لزوم توسعه یک الگوی مشخص برای اقتباس از داستان های دفاع مقدس می پردازد. هدف اصلی پژوهش تحلیل عناصر دراماتیک زندگی شهید احمد کاظمی است، زیرا زندگی او پر از فراز و نشیب های قابل توجهی است که می تواند به نگارش یک فیلم نامه تلویزیونی جذاب و مؤثر کمک کند. در این راستا، پژوهش به شناسایی ویژگی های کلیدی زندگی شهید کاظمی می پردازد که شامل ایثارگری، شجاعت، و نقاط عطف تاریخی است. این ویژگی ها می توانند به ایجاد داستانی جذاب کمک کنند که مخاطب را درگیر و پیام های ارزشمند ایثار و شهادت را منتقل کند. همچنین، داستان نردبانی برای چیدن نارنج به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است، زیرا عناصر دراماتیک آن، شامل کشمکش ها و چالش های انسانی، با زندگی شهید کاظمی همخوانی دارد. این پژوهش در تلاش است یک الگوی منسجم و عملی برای اقتباس از زندگی شهید کاظمی ارائه دهد که می تواند به تولید آثار هنری باکیفیت بالا منجر شود. نتایج این پژوهش نه تنها به پژوهشگران و هنرمندان کمک می کند بلکه می تواند راهگشای انتقال ارزش های ایثار و شهادت به نسل های آینده باشد.
گذار از حفاظت عقلانی به حفاظت پراگماتیک؛ روایتی از هنر عمل در حفاظت از میراث جهانی چغازنبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان غالب حفاظت از میراث در شش دهه ی گذشته تمام تلاشش را در راستای هم گرایی برای یافتن یک چارچوب نهایی اثرگذار در هر شرایطی، بهترین روش حفاظت، گذاشته و ادعا می کند این چارچوب نهایی در قالب دکترین های حفاظت قابل ارائه است. در این مقاله استدلال می شود که ریشه های این روش تلقی وضعیت برنامه ریزی برای میراث را می توان در عقلانیت ملهم از دکارت گرایی و “برنامه ریزی عقلانی” جستجو نمود و ترکیب “حفاظت عقلانی“ را برای آن به کار گرفت. حفاظت عقلانی ضمن نادیده گرفتن روابط قدرت و سیاست زدایی از دانش میراث، نگاهی باریک بینانه به نحوه ی مواجهه ی حفاظت گران با شرایط عمل، با تبدیل شرایط به شرایطی ساده، قطعی و توافق پذیر، به وجود آورده است. اما پارادایم رقیب برای این نگاه عقلانی به حفاظت چیست و آیا این پارادایم می تواند مسیر بهتری را برای حفاظت از میراث ترسیم کند؟ مقاله ی حاضر به دنبال یافتن پاسخ این پرسش اساسی، از طریق روش تحقیق کیفی ابتدا به مرور ادبیات موضوع، نقد حفاظت عقلانی و گذار از حفاظت عقلانی به حفاظت پراگماتیک می پردازد. سپس با بهره گیری از ابزار داستان گویی، ضمن روایت مواجهه ی یک حرفه مند در حفاظت از میراث جهانی چغازنبیل، استدلال می شود که درک پراگماتیک می تواند به تفسیر بهتر وقایع و گشودن راه حل های جدید در دانش حفاظت کمک نماید.
ساخت یابی معماری فضاهای سکونتی با رویکرد فرهنگ ایرانی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت فرهنگی، از مهم ترین مسائل پیش روی جوامع در حال توسعه و کشورهای اسلامی هستند، که امروزه بیش از هر زمان دیگر بر روی آن تمرکز شده و مطالعات فرهنگی سال های اخیر بیش از هر زمان دیگر بر احیای فرهنگ و هویت متمرکز شده است. بسیاری از مطالعات فرهنگی ازجمله نظریه ساخت یابی گیدنز، بر مفهوم کنش متمرکزند. فرهنگ، هم هویتی متجلی در افعال و کنش های اجتماعی می یابد و هم افعال و کنش های اجتماعی، فرهنگ جمعی را شکل می دهند. در این راستا به نظر می رسد بتوان با پشتوانه نظریه اعتبارات و بهره گیری ازنظریه ساخت یابی، کنش های اجتماعی را در فضاهای مسکونی مورد تحلیل قرار داد، که در پژوهش های پیشین صورت نگرفته است. رویکرد این پژوهش کیفی و راهبرد استدلال منطقی و شیوه جمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای است. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است که ساخت یابی معماری در فضاهای سکونتی با رویکرد فرهنگی چه ابعادی دارد؟ و هدف کلی از این پژوهش تبیین ابعاد فرهنگی معماری فضاهای سکونتی و شیوه جمع آوری اطلاعات، بر پایه مطالعات کتابخانه ای است. یافته های تحقیق حاکی از این است که در رویکرد فرهنگی، معماری فضاهای سکونتی به عنوان یک سیستم، بازتولید فرهنگ (ساخت) نهاد خانواده است و قواعد و منابعی دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد. قواعد و منابع فرهنگ (ساخت) فضاهای سکونتی در چهار بعد «احکام و سنت ها» ، «محیط و امکانات فنی و رفاهی» ، «هنجارها، مفاهیم و ارزش های اخلاقی» و «ضوابط و قوانین حاکم بر کنش های خانواده و معماری فضاهای سکونتی» قابل تحلیل و ارزیابی است.
بررسی اسلوب خط و تمهیدات بصری کتیبه گریوار بقعه دوازده امام یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بقعه دوازده امام یزد یکی از کهن ترین بناهای کتیبه دار ایران به شمار می رود.کتیبه گریوار این بنا از نوع کوفی تزیینی است که برخلاف کوفی ساده از قوانین مشخصی تبعیت نمی کند و در آن ابداعات و تصرفات زیادی صورت می پذیرد. کتیبه مذکور با وجود غنای بصری بالا تاکنون از تحلیل های فرمی محروم مانده است در حالی که تغییرات زیاد اما ساختارمند حروف، پذیرش فرم های پیچیده و عناصر الحاقی، آن را شایسته تحلیل های بیشتری می نماید. پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که کتیبه گریوار بقعه دوازده امام یزد واجد چه ویژگی های ساختاری، بصری و فرمی است و طراح چه قواعدی را در طراحی آن وضع نموده است؟هدف: شناخت ویژگی های بصری و ساختاری همچون اسلوب نگارش، تناسبات و اصول به کار رفته در ترکیب بندی کتیبه گریوار هدف این پژوهش است.روش پژوهش: پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام یافته و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی گردآوری گردیده اند.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد فاصله گرفتن از خوانایی کلمات، اغراق در شکل حروف و تناسبات اولیه، جهت دستیابی به زیبایی و القای مفاهیمی فراتر از معنای تحت الفظی است. با این حال اعمال تغییرات فرمی نه تنها به معنای از دست دادن نظم و قواعد خط نیست بلکه طراح اصول و خط و مشی مشخصی را متناسب با تغییرات پی ریزی کرده تا جایی که حفظ هویت مستقل انواع حروف، یکی از ملاک های اصلی طراحی بوده است.
تبارشناسی هنر نمایش در ایران (با اتکاء به خوانش تأویلی نگاره های مصور پیش از تاریخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل اعتنایی از نگارگری در ایران پیش از تاریخ تصاویری انسانی در حال اجرای حرکات آیینی است، که در دقت نظر بیشتر، نمادین، موزون و قابل تأویل به پدیده های هنری و انسانی با مؤلفه های هم پوشان دیگر، به نظر می آید. حرکات موزون با سماچه و بازتولید هنر نمایش در آن زمره هستند. این پژوهش سعی دارد ضمن مطالعه بخشی از تاریخ مطالعاتی هنرهای تجسمی در ایران، به خوانش و رمزگشایی تصاویر باقی مانده از حرکات نمادین موزون آیینی نمایشی در پیش از تاریخ در این سرزمین بپردازد، تا با اتکاء به دریافت های مذکور به شناخت و شناساندن رقص موسوم شده با سماچه به مثابه تبار هنر نمایش در ایران نائل شود. دغدغه بنیادین این پژوهش ضمن خوانش بخش های مغفول مانده فرهنگی و آیینی حرکات آیینی نمادین موزون در گذشته ایران، تبارشناختی مناسبی از هنر نمایش در ایران است. فرضیه پژوهش حاضر بر اساس نظریه شکل گیری هنرهای نمایشی از رقص ها و آیین ها تعریف پذیری دارد. نتیجه این خوانش روشن خواهد کرد که رقص با سماچه، از رقص های آیینی اجتماعی، مصورشده در نگارینه های پیش از تاریخ در ایران، تأویل مناسبی را برای تبار هنر نمایش در ایران به دست خواهد داد. رقص با سماچه از پدیده های آیینی اعتقادی در زمانه خود محسوب می شود، که از پدیده های انسانی فرهنگی بهره مند می گردد و هم پوشانی مؤلفه ای قریبی با هنر نمایش دارد. پژوهش پیش رو از نوع کیفی، با رویکرد پدیدارشناسی تاریخی است. داده های تحقیق از منابع مطالعاتی کتابخانه ای گردآوری شده و به روش تحلیلی تأویلی مورد مداقه قرار خواهند گرفت. با این توجه که پژوهشی، با این موضوع، روش، هدف و دیدگاه در زمینه نمایش و حرکات موزون، با استناد به مطالعات هنرهای تجسمی، در ایران، انجام نشده است، جستار پیش رو را از جهات موضوع، فرآیند و نتیجه حاصله، بدیع در نظر باید گرفت.
ریشه ها و مفاهیم توسعه منظرگرا-بوم گرا و زمینه های مشترک آن با معماری و شهرسازی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۳
70 - 85
حوزههای تخصصی:
توسعه منظرگرا-بوم گرا به عنوان نسخه تکامل یافته شهرسازی منظرگرا-بوم گرا پیشنهاد شده است که گفتمانی متأخر در معماری و شهرسازی غرب به شمار می آید و ریشه در جنبش های محیطی قرن گذشته دارد. در این رابطه توسعه منظرگرا-بوم گرا با تکیه بر چارچوب های مفهومی همچون منظر به عنوان واحد سازنده، بوم شناسی منظر و خدمات اکوسیستمی افق های جدیدی پیش روی شهرهای معاصر می گذارد که در آن تضاد بین محیط طبیعی و محیط مصنوع رنگ می بازد و شهر در قالب یک اکوسیستم در برگیرندههانسان صورت بندی می شود. به طوری که می توان گفت از بسیاری جهات با راهبردهای شهرسازی متدوال امروز که زاییده نگاه مدرن است فاصله می گیرد و شیوه ای نو در شکل دهی محیط مصنوع پایه می گذارد. از طرفی با مداقه در اصول و راهبرد های اصلی این مکتب می توان اشتراکات بسیاری با معماری و شهرسازی شرق به خصوص معماری ایرانی بازشناخت. به طوری که می توان آن را نقطه تلاقی معماری و شهرسازی غرب و معماری بومی ایران و همچنین راهکاری برای تداوم و تکامل آن در دنیای امروز دانست. در این راستا این مقاله می کوشد تا ابتدا با رویکردی تحلیلی- توصیفی به واکاوی مفاهیم، ریشه ها و الگوهای مستتر این شاخه به عنوان محصول هم افزایی دو نحله شهرسازی منظرگرا و شهرسازی بوم گرا بپردازد و بیانیه ای هرچند ناکامل از آن ارائه دهد و سپس اشتراکات آن را با معماری و شهرسازی ایرانی ذیل مفاهیمی همچون توسعه تدریجی، یکپارچگی، آمیختگی با طبیعت، چنددانشی بودن، پیوستگی با سیاست و بوم گرایی معرفی کند.
همگامی ویژگی های کیفی فلزکاری در آثار مکتب خراسان عصر سلجوقیان با همتای آن در مکتب قاهرۀ عصر مملوکیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۰)
۷۷-۵۶
حوزههای تخصصی:
عصر سلجوقیان یکی از ادوار خلاقانه جهان اسلام و ایران در هنرهاست. از میان هنرهایی که توانست شکوفایی اش را در این عصر رقم بزند، فلزکاری است که با نام مکتب خراسان پیوند خورده است. قلمرو وسیع سلجوقیان و مبادلات سیاسی-فرهنگی آن با دیگر سرزمین ها، سبب شد سنت فلزکاری این مکتب به سایر مناطق از جمله عصر مملوکیان تسری یابد. مطالعات اجمالی نشان می دهد آثار فلزکاری قاهره در دوره مملوکیان ضمن حفظ هویت خاص خود، با آثار تولیدشده در مکتب فلزکاری خراسان عصر سلجوقیان دارای شباهت و ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ در شیوه تزئین است. هدف این تحقیق که با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی انجام شده، شناسایی ارتباط ویژگی های مضمونی و بصری آثار فلزکاری مکتب خراسان عصر سلجوقی با همتای آن در عصر مملوکیان است. مسئله این است که چه ویژگی های مضمونی و بصری مشابهی در آثار فلزی مکاتب خراسان عصر سلجوقی و مملوکی وجود دارد و وجوه تمایز آنها چیست؟ روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای-اسنادی است که با شناسایی و بررسی آثار فلزی محفوظ در موزه های معتبر جهان انجام پذیرفته و روش تجزیه و تحلیل، کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد اگر چه تشابهات فراوانی در ویژگی های مضمونی و بصری در آثار این دو مکتب به چشم می خورد، مهم ترین تفاوت، استفاده بیشتر از دعا برای صاحب شیء و کاربرد نقوش انسانی و حیوانی در مکتب خراسان و در مکتب قاهره، کاربرد نام سلاطین و کاربرد نقوش هندسی و کتیبه ای است که مفهوم نمادین این ویژگی ها تلقین انرژی های مثبت ماورایی در زندگی انسان را در برداشته است.
مطالعه ای بر رخداد و ناسینما در اندیشه لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
61 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ژان فرانسوا لیوتار، از اندیشمندان فلسفه انتقادی، با تعریف دو بدیل مدرنیسم و پست مدرنیسم برای واقع گرایی ضمن ارائه تعریفی جدید و رها از چارچوب های تاریخی، مؤلفه هایی برای اثر هنری پسامدرن برمی شمرد. او در سویی دیگر به مدد احکام تأملی نزد کانت، انگاره رخداد را چنین در نظر می گیرد که ژانرهای گفتمان مستقر را به چالش کشیده و موجب خلق گفتمان جدید در یک اثر هنری پسامدرن می شود؛ گفتمانی که شیوه ادراک جدیدی را نسبت به آنچه در قبل بوده می طلبد. او در نوشتار ناسینما، حرکت را ماده خام سینما قلمداد و ناسینما را سلب کلیه حرکت های متکی به تولید اثر فیلمیک صورت بندی می کند. در این مقاله به تشریح روابط جدید میان رخداد، ناسینما و هنرپسامدرن در اندیشه لیوتار پرداخته شده و در نهایت به این پرسش که انگاره رخداد نزد لیوتارچگونه می تواند بر پیدایش پسامدرنیسم به مفهوم امر کلی غیرتاریخی و ناسینما در مقابل سینما مؤثر باشد پاسخ داده شده است.
هدف پژوهش: این پژوهش ضمن صورت بندی نسبت میان دو مفهوم رخداد و ناسینما به عنوان دو مؤلفه مهم نقد هنر و سینما نزد لیوتار، این هدف را دنبال می کند که نشان دهد چگونه پسامدرنیسم به مفهوم سبکی و امر کلی غیرتاریخی در سینما متجلی و ناسینمای لیوتاری محقق می شود.
روش پژوهش: روش تحقیق کتابخانه ای و تشریح روابط میان گزاره ها با رویکرد توصیفی تحلیلی بوده است.
نتیجه گیری: با وقوع انگاره رخداد در فیلم ها، ژانر مستقر در هر اثر مضمحل و ژانرهای جدید و غیرمنتظره پدید می آیند و در پی آن نمایش امر نمایش ناپذیر ممکن شده و ناسینما درمقابل سینما بروز می یابد و به این ترتیب پسامدرنیسم نه به عنوان یک دوره تاریخی بلکه در شکلی سبکی آشکار می شود.
عشایر مکان مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
3 - 3
حوزههای تخصصی:
روستا و شهر تنها گونه های رسمی در طبقه بندی مکان زیست اجتماعی انسان است. این تقسیم دوره ای را شامل می شود که انسان اولیه از دوره گردی و غارنشینی دست کشید و به یکجا نشینی روی آورد. نام این دوره را انقلاب کشاورزی گذاشته اند که اساس آن بر استقرار و سکونت در محل ثابت است. از این پس، ثبات محل استقرار، جوهر رشد انسان و جامعه شناخته شده و نام محصول آن را تمدن گذاشته اند. تمدن به معنای دستاورد مدینه، مجموعه آدابی است که انسان شهرنشین به واسطه تقسیم کار و به دست آوردن زمان اضافی برای ارتقای فرهنگ و روابط خود تولید کرد. از آنجاکه حجم این آداب در شهر بیشتر از روستا بود، نام آن را تمدن گذاشت به تصور آن که محصول شهرنشینی اوست. در مقابل روستا و روستایی را نیز واجد نوعی عقب ماندگی و رشد نایافتگی دانست که مستند به محل زیست او بود. در این نوع نامگذاری، هر رفتار و ادب برآمده از محل شهر، چون حاوی سطح بالاتری از علم و تسلط بر طبیعت است، برتر از رفتارها و آداب روستایی است. می توان گفت که مقسم و جوهر تقسیم در این نامگذاری، نه امر کمالی که محل وقوع آن است. زیرا اطلاق تمدن به هر حرکت شهرنشینان در مقابل افعال روستانشینی مخالف عقل سلیم و درک کلی انسان است. این دقت روشن می سازد که اهمیت «محل» در طبقه بندی فهم بشر از امر کمالی و متعالی تا چه میزان زیاد است؛ طوری که به جای ارائه معیار مجرد و معنوی برای تبیین امر کمالی، از شاخصی استفاده کرده است که به معیار مادی (شهر یا روستا) منتهی می شود. در این رویکرد هر عمل برآمده از زندگی شهری مساوی برتری و نمود تمدن است؛ ولو با موازین عقلی و اخلاقی همسو نباشد. در مقابل این نوع نامگذاری، رویکرد قرآن در تفکیک قریه و مدینه است که به جای وابستگی آن به کثرت جمعیت یا نوع تولید، خصوصیات کمالی را مبنای تفکیک قرار داده است. «در قرآن واژه مدینه ۱۴ بار و قریه ۶۰ بار به کاررفته است ... در اصطلاح قرآنی همه آبادی های روی زمین با تابلوی قریه شناسانده می شوند، مگر این که با ملاک های ویژه ای سازگاری داشته باشند ... ملاک های قرآن در شناسایی شهر عبارتند از : صلاحیت فرهنگی اشخاص و حضور و سکونت پیامبری از پیامبران خدا» (رهبری، ۱۳۸۷). در منطق قرآن یک مکان در دو زمان مختلف با دو عنوان قریه و مدینه خطاب شده که تغییر عنوان ناشی از ماهیت عمل رخ داده در آن است. آن هنگام که رخداد ناقض رشد انسان و معیارهای کمالی بوده از عنوان قریه، و هنگامی که رخدادی کمالی در آن محل ذکر شده از نام مدینه بهره گرفته شده است. لذا مقسم قرآن در طبقه بندی مکان زیست انسان نه ناظر بر یکجانشینی یا اندازه محل، که مبتنی بر وضع اخلاقی آن است. اینجا می توان این نتیجه ضمنی را نیز به دست آورد که دو خطاب مختلف نسبت به یک محل به واسطه دو عمل مختلف منتسب به آن، مؤید ذی روح دانستن «محل» و به تعبیر امروزین آن، احتساب آن به عنوان «مکان» است؛ آن طور که دانش امروز، مکان و منظر را پدیده ای زنده، ذی روح و حامل معنایی می شناسد که ذهن ناظر از تفسیر و ادراک هم زمان«بیرون» به دست می آورد.تا اینجا دو منطق معارض برای بیان وجه تسمیه شهر و روستا معرفی شده است: اول اندازه و نوع اقتصاد، دوم عمل برآمده از اجتماع ساکن در آنها. اگرچه این بحث به خودی خود جذاب و واجد اهمیت و کارکرد فوق العاده است، اما دقت در انحصار مکان زندگی اجتماعی انسان به روستا و شهر، غفلت از یک گونه مهم و رایج سرزمین ایران و بسیاری سرزمین های دیگر است. نتیجه این خطا اتخاذ برنامه ها و انجام اقداماتی است که مخالف حقوق طبیعی، انسانی و ملی ساکنان آن است. کما این که در دوره معاصر ایران و از زمان رضاخان به این سو این خطا مستمراً تحت عنوان تخت قاپو یا اسکان عشایر جریان دارد. زندگی عشایری گونه سوم از زیست اجتماعی انسان است که بر خلاف شهر و روستا نه تنها وابسته به یکجانشینی نیست، بلکه شرط تحقق آن سیالیت «محل» زندگی این جامعه است. عشایر که بر مبنای اقتصاد مولد لبنیات شیوه سکونت و تولید خود را پایه گذاری کرده اند، به جای کشاورزی و وابستگی به زمین و نتایج قهری آن که یکجا نشینی و تولید وابسته به محل ثابت است، شیوه کوچ روی و بهره مندی از مراتع گسترده و پویا در پهنه سرزمین را مبنای نظام اجتماعی خود قرار داده اند. تولید لبنیات، گوشت، بافته ها و صنایع دستی معیشت آنها را سامان می دهد. روابط اجتماعی خود را با تعریف نظام ایلی و طایفه ای به شرحی که در مطالعات مختلف نگاشته شده سامان می دهند و بر اساس دو نظام اجتماعی و معیشتی مختص خود تمدن بزرگی را بنا کرده اند که مظاهر غیرمادی آن بر نمونه های عینی آن برتری دارد. خصائل سلحشوری، آزادگی، جوانمردی، طبیعت شناسی، وطن دوستی و بسیاری صفات اجتماعی و اخلاقی دیگر به حد کثیر در جامعه عشایری موجود است. با این وصف به دلیل بروز خطا در طبقه بندی مکان زیست انسان ها به شهر و روستا، و غفلت از گونه مکان های عشایری، گروه بزرگی از جامعه ایران در مسیر حذف قرار گرفتند. بلاهایی که تحت عنوان توسعه و عمران اما ناشی از انگیزه های قدرت مدار یا نادانی بر این جامعه تحمیل شده خسارت های انسانی و طبیعی بزرگی را رقم زده است. بیکاری و فقر فزاینده در مکان های عشایرنشین کشور که به ظهور آمار عجیب دو هزار نفر در انتظار حکم اعدام برای قاچاق مواد مخدر در شهرستان دلفان (ابراهیمی، ۱۴۰۲) انجامیده نتیجه این سیاست هاست. برای ملتی که هزاران سال تمدن کوچ رو را برپا کرده و در تعادل مثبتی با محیط طبیعی و انسانی خود به سر می برد، تحمیل یکجانشینی و آدابی که اساساً نمی شناسد، معنایی جز نابودی هستی و تمدن او ندارد. روش ارتقای زندگی عشایر، به رسمیت شناختن تمدن آنها و پرداختن به نیازهای آنان در تناسب با شرایط زندگی آنان است. عشایر ملت مکان مندی هستند که مکان را در گستره وسیع آن تجربه کرده و می شناسند و بر خلاف یکجانشینان، فهم عمیق تری از سرزمین و مکان دارند؛ چیزی که تمنای انسان امروز است.
مطالعه تحلیلی یادمان های نماد محور و مفهوم محور دفاع مقدس با تأکید بر انتقال ارزش ها و خاطرات آن دوران به نسل های بعد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
209 - 227
حوزههای تخصصی:
دوران دفاع مقدس بخش تأثیرگذار از تاریخ انقلاب اسلامی ایران می باشد که ارزش های انسانی فراوانی را تداعی می کند. انتقال و حفظ این ارزش ها به نسل های بعدی یکی از مهم ترین اقداماتی است که باید بدان توجه شود. یادمان دفاع مقدس یکی از راه های پاسخگویی به ثبت رویدادهای تاریخی و بزرگداشت ارزش های آن دوران است که در قالب کالبدهای مختلف با مصالح مختلف جلوه گر می شود و به شیوه های مختلف حماسه هشت سال پایداری را بازگو می کند. یادمان دفاع مقدس از نظر شیوه پرداختن به موضوع به سه گونه روایت محور، نماد محور و مفهوم محور قابل دسته بندی است و نحوه تعامل نسل های مختلف کشور در مواجهه با هر گونه متفاوت است. هدف تحقیق فوق؛ شناخت بهترین نوع یادمان دفاع مقدس از نظر دو نسل زمان دفاع مقدس و نسل های بعد از آن می باشد. سؤال پژوهش حاضر این گونه بوده که نسل زمان دفاع مقدس و نسل های بعد از آن در مواجهه با یادمان های دفاع مقدس در جهت حفظ و انتقال ارزش ها و خاطرات جمعی دفاع مقدس کدام گونه بندی را انتخاب می نمایند؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و با مطالعه ادبیات و مباحث نظری دفاع مقدس و تعریف هنر و معماری یادمان به تحقیق انسجام بخشیده است. شیوه جمع آوری اطلاعات توزیع پرسشنامه بین جامعه نمونه ای از مخاطبان و بازدیدکنندگان باغ موزه دفاع مقدس تهران و سی نفر از متخصصین حوزه هنر و معماری، پژوهشگران حوزه دفاع مقدس است و جهت توصیف و تحلیل داده ها از نمودارهای درصد فراوانی و برای ارزیابی فرضیه از آزمون ناپارامتریک فریدمن در نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد نمادگرایی در هنر دوران دفاع مقدس باعث شد که آن نسل نسبت به آن نمادها شناخت و خاطره ذهنی داشته باشند و نسل زمان دفاع مقدس با توجه به شناخت و حس تعلق آنها به مفاهیم نمادین و حماسی بیشتر یادمان های نماد محور را می پسندد و در مقابل نسل بعد از آن دوران با توجه به اینکه خاطره ای از زمان دفاع مقدس ندارد، به دنبال کشف مفهوم یادمان رفته است و در پاسخ به سؤال تحقیق با توجه به تحقیق پیمایشی فوق و تطبیق نتایج آن با تحلیل محتوای پژوهش های صورت گرفته در مورد هنرهای دفاع مقدس، می توان گفت در مواجهه با نسل های سوم و چهارم انقلاب اسلامی که در دوران زمان دفاع مقدس حضور نداشتند، یادمان های مفهوم محور کارایی بیشتری برای انتقال پیام و ارزش های دفاع مقدس دارند.
تعامل فلسفه و معماری در مکتب اصفهان با تاکید برنقش شیخ بهایی
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری صفویه و توجه حاکمیت به اندیشمندان ادبا و هنرمندان مکتب فلسفی اصفهان پدید آمد. این امرموجب شروع فصل جدیدی از تمدن در اصفهان عصر صفوی و ظهور آن در معماری و شهرسازی گردید. همین موجب شد که آثار معماری بزرگی در این عصر آفریده شد. سبک معماری اصفهان در عصر صفویه یکی از مشخصه های اصلی و از امتیازات این دوره تاریخی نسبت به دوره های قبل و بعد آن شد. شهر اصفهان پیش از عصر صفویه نیز دارای آثار معماری مهم و زیبایی بود، اما به نظر می رسد که مکتب اصفهان بر معماری این شهر آنچنان تاثیر گذار بوده که باعث خلق بناهایی شد که همچنان از بهترین های معماری ایران و جهان هستند. آثاری که تماماً از منطق وفلسفه مکتب اصفهان تبعیت می کردند. نقش شیخ بهائی به عنوان یکی از بزرگان و نظریه پردازان مکتب اصفهان در این دوره با توجه به دانش وی و نزدیکی به حاکمیت و مقبولیت او در بین عوام، در معماری این عصر حائز اهمیت ویژه می باشد. هرچند در مورد وی بزرگنمایی شده و جایگاه وی به عنوان یک معمار مورد تردید جدی قرار گرفته است. با توجه به میزان اهمیت موضوع، ابتدا به هویت و تاریخچه عصر صفویه پرداخته و معماری صفوی را از دیدگاه صاحب نظران بررسی نموده ایم. سپس مکتب اصفهان را به عنوان زیر ساخت نظری سبک معماری اصفهان مورد مطالعه و تحقیق قرار داده و در آخر نقش هندسه و ریاضیات و بطور ویژه شیخ بهایی را در سبک اصفهان مورد کنکاش قرار داده ایم. نتیجه ای که از این پژوهش حاصل شد این بود که تعامل و اثرگذاری فلسفه و ریاضیات با معماری موجب ایجاد آثار فاخر و ارزشمند معماری در دوره صفویه گردیده است. این پژوهش تحلیلی – توصیفی و به روش کتابخانه ای انجام شده است.
Role of the Third Place in Recognition of Environmental Perception Theories(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
77 - 86
حوزههای تخصصی:
Since the third places are very effective in relieving the anxiety and tension of the citizens and the s tudies conducted in the pas t, consider this component as a multifaceted component that different results are mentioned in the articles depending on the time and different places, in this article using A comprehensive ques tionnaire of artificial intelligence has been used. We are looking to find key variables in these main components of this research, which are the perception of persons, third place, and environmental perception. In this case, we can achieve maximum use of third places to improve urban spaces according to key variables. This research, which aims to improve the quality of urban hangouts to increase the quality of urban space on urban perception, originated from a basic ques tion which is to identify and prioritize the factors effective in improving the quality of the third place in urban perception, in this research artificial intelligence information by setting up a ques tionnaire The detailed influencing variables of the third rank of environmental perception have been collected. The purpose of this research is to inves tigate and identify the role of the third place in environmental perception, and since the research method is qualitative, it has been analyzed using research onion and MAXQDA software. In the end, by showing a map of the relationships between the influential variables of this research, it is s tated which includes: the sense of belonging, individual perception, experience and habit, and environmental perception.
تطبیق تزئینات سردرِ برج های مدوّر مراغه و سه گنبد ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برج مقبره های ساخته شده در دوره سلجوقی را می توان یکی از شاهکارهای آجرکاری در این دوره به شمار آورد که به لحاظ تکنیک و تنوع طرح های اجرایی، قابل تأمل است و به نوعی بر تکامل این گروه از تزئینات در قرن ششم هجری دلالت دارد. الب ته آجرکاری ها گاه با تزئینات دیگری از قبیل گچ بری و کاشی های تک رنگ نیز همراه بوده است که این هم نشینی را می توان در برج مدوّر مراغه (563 ه.ق) و سه گنبد در ارومیه (580 ه.ق) به خوبی مشاهده نمود. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال است: ویژگی تزئینات آجرکاری و گچ بری سردرِ دو برج مقبره مدوّر مراغه و سه گنبد ارومیه به لحاظ انواع طرح ها و نقوش، چیست و چه تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد؟ هدف این پژوهش معرفی و مستندنگاری ویژگی های تزئینات به کا رفته در دو بنای مذکور و هم چنین مقایسه تزئینات آجرکاری و گچ بری سردرِهای برج های مدوّر مراغه و سه گنبد ارومیه است.
پژوهش حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، تزئینات سردرِهای برج های مدوّر مراغه و سه گنبد ارومیه را مورد مطالعه قرار داده و روش گردآوری اطلاعات نیز با استناد به منابع مکتوب و پژوهش های میدانی بوده است. یافته ها حاکی از آن است که در این دو بنا (پلان مدوّر)، تأکید عمده بر سردر و نمای ورودی است و در این بخش، از تزئینات متنوع آجرکاری و تلفیق آجر وگچ استفاده شده است. کاربرد کتیبه هایی به خط کوفی در پیشانی طاق نماها و استفاده از تزئینات هندسی (گره) در حاشیه اصلی دورتا دور سردر، از دیگر ویژگی ها و مشابهت های این دو برج مقبره به شمار می رود اما کمیت و کیفیت این نقوش هندسی و تکنیک های اجرایی آن ها با یکدیگر تفاوت هایی دارد.
بررسی خوانش دلبستگی مکانی بر مبنای عناصر هویتی معماری مسکونی (مطالعه موردی: معماری مسکونی دوره پهلوی دوم بین شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
5 - 18
حوزههای تخصصی:
دوره پهلوی دوم سرآغاز فراگیر شدن جنبش مدرن و تغییر شکل در سبک های معماری و ارائه الگوهای نوین در آن بوده است. این امر سبب شده است که بناهای معماری شاخص و برجسته ای خصوصا در معماری مسکونی طراحی و اجرا شوند که پس از گذشت چند دهه از اجرای آن ها، هنوز دارای جذابیت های کالبدی، معنایی و عملکردی باشند. در همین راستا، این پژوهش در پی بررسی خوانش ادراکات شهروندان تهرانی از این بناها با در نظر گرفتن عوامل دلبستگی مکانی و بر مبنای عناصر هویتی توسط شهروندان با استفاده از روش پیمایش پرسشنامه ای و مدلسازی معادلات ساختاری بوده است. خوانش ادراکات شهروندان تهرانی از سه مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و اسکان نشان دادند که که مرحله اول خوانش این بناها، ویژگی های عملکردی آنان است که این امر موجب اثرگذاری بر عامل وابستگی مکانی در تصورات ذهنی افراد شده و در درجات بعدی به شکل گیری هویت و دلبستگی مکانی منجر شده است.
بررسی سیر تحول کارکردهای تزئین در رویکردهای مطالعاتی هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
111 - 132
حوزههای تخصصی:
اشکال و نقوش تزئینی به کار رفته در مصنوعات و بناهای سرزمین های اسلامی، در سه سده اخیر محل توجه شرق شناسان، باستان شناسان و تاریخ نگاران بوده اند. شیوه مواجهه با کارکردهای تزئینات، همواره نقش مهمی در جهت دهی به مسیر مطالعات هنر اسلامی داشته است. این پژوهش، سیر تحول رویکردها به تزئینات اسلامی با تأکید بر دگرگونی نگرش به «کارکرد» تزئین در سه سده اخیر را بررسی می کند و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است: در پژوهش های انجام گرفته پیرامون فرهنگ مادیِ سرزمین های اسلامی، سیر تکوین کارکردهای تاریخ هنری و معنای تزئینات چه بوده است؟ روش انجام پژوهش، توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای است. برای پاسخگویی به پرسش تحقیق، مطالعات تزئین به چهار گروه رویکرد اکتشافی گونه شناختی، تاریخی آغازین (تاریخی سبک شناسانه)، رویکردهای جهانشمول، و تاریخی متأخر ( زمینه محور فرهنگی) تقسیم شدند و کارکردهای منتسب به تزئینات در هر یک از این رویکردها مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه پژوهش، بیانگر تنوع دیدگاه ها و سیر تحولی است که در بازشناخت کارکردهای تزئین رخ داده است. در رویکرد نخست، کارکرد فرمی ارجح بوده و تزئین، نشانگر ویژگی های قومی، نژادی، روح شرقی یا عنصری برای بیان بصری دین جدید است. همزمان، کارکرد زیباشناسانه یا تلقی صفاتی نظیر نمادین یا شهودوار را برای تزئینات شاهدیم. در رویکرد تاریخی آغازین، غالباً تزئین در حکم نماد یا عنصری معنادار تلقی می شود و این رویکرد، آغازگر تأملاتی در باب کشف معنا و بررسی زمینه های تاریخی و فرهنگی تزئینات است. رویکردهای جهانشمول به دو حوزه متمایز تقسیم می شوند، کلیت نقوش تزئینی در حوزه مطالعات فراتاریخی، کارکردی فرامادی دارد و نمادِ الوهیت و توحید است؛ در حوزه مطالعات روانشناسانه، کارکرد تزئین و اثرات آن بر رفتار، انتخاب و حالات روانی انسانی موردتوجه قرار می گیرد. با شکل گیری رویکرد تاریخی متأخر در نیمه دوم سده بیستم ، شاهد تمرکز بر ادراک و خوانش مخاطب از نقوش تزئینی و تمرکز بر کارکردهای معنایی و زیباشناسانه تزئین برمبنای حوزه های زبان شناسی هستیم. هم چنین بر بستر و بافت پیدایش فرم تزئینی تأکید شده و اغلب، تزئین به منزله نشانه فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته است.
جایگاه پله در پیوند با زندگی ساکنین خانه های تاریخی دزفول بر اساس مدل مکان کانتر (خانه های دوره های قاجار و پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پله در خانه های ایرانی همچون خانه های تاریخی دزفول می تواند علاوه بر جنبه ارتباطی آن، تجربه زیستی متفاوتی را برای ساکنین آن رقم زند و در جایگاه مکان ارزیابی گردد. این پژوهش که قصد دارد با استفاده از مدل کانتر جایگاه پله را در خانه های تاریخی دزفول ارزیابی نماید، با رویکردی کیفی و با اتکا به روش تئوری داده بنیاد انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنین خانه ها، برداشت های پلانی و مشاهدات میدانی، حاصل و با کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. 26 نمونه از خانه هایی که معیارهای انتخاب پژوهش را داشته اند، شناسایی و مستندات لازم برای تحلیل یکایک آنها گردآوری شد. اصلی ترین معیارهای انتخاب نمونه ها، رواج در دوره زمانی خود و دسترسی به آنها بوده است. یافته ها حاکی از این است، نقش پله در سه دسته «فعالیت»، «کالبد» و «معنا» در برگیرنده مقولاتی است که بیش از یک فضای ارتباطی در خانه های تاریخی دزفول به ایفای نقش می پردازد. «اجتماع پذیری»، «سلسله مراتب فضایی»، «نماد و نشانه»، «هویت پذیری»، «خاطره انگیزی»، «تداوم و پیوستگی فضایی»، «مرزبندی» و «غنای بصری» از جمله نقش های پله در خانه های تاریخی دزفول هستند. بطور کلی پله در خانه های دزفول، با انطباق فعالیت های انسانی با کالبد معماری از طریق همگرایی سه مؤلفه مذکور سیستمی یکپارچه را پیکربندی نموده است.
فانتزی در نمایش های اردشیر کشاورزی؛ با تمرکز بر نمایش حسن و خانم حنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
51 - 61
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت و جایگاه فانتزی در نمایش کودک و نوجوان، مطالعه ی گونه های فانتزی در این تئاتر و همچنین چگونگی بهره مندی از تمهیدات و جلوه های ویژه برای خلق آن در تئاتر صحنه ای بسیار مهم است. این مقاله، با تمرکز بر نمایش «حسن و خانم حنا»، فانتزی را در آثار اردشیر کشاورزی بررسی کرده، می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که در این نمایش چه نوعی از فانتزی استفاده شده و فانتزی در کار این کارگردان چه ویژگی هایی دارد. «حسن و خانم حنا» در ابتدای دهه ی 1360 خورشیدی در تئاتر شهر اجرا شد. این اثر و کارگردان آن در توسعه نمایش کودک و نوجوان، بخصوص نوعِ عروسکی آن را در ایران تحت تاثیر قرار داد. با این حال، تا به امروز درباره ی نحوه ی کار اردشیر کشاورزی و ویژگی آثار او، بخصوص درباره ی نمایش «حسن و خانم حنا»، پژوهش چندانی صورت نگرفته است. در این نمایش کشاورزی با استفاده از افسانه ها، قصه ها، آداب و رسوم بومی و معیارهای فرهنگی ایران از یک قصه ی غربی، یعنی قصه ی «جک و لوبیای سحرآمیز»، اقتباسی کاملاً بومی و موفق ارائه داده است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است، با ترکیبی از منابع حاصل از مطالعات کتابخانه ای، پژوهش های میدانی (عمدتاً مصاحبه) به بررسی نمایشنامه و اجرای «حسن و خانم حنا» پرداخته،کوشیده است عناصر فانتزی را در کار اردشیر کشاورزی مشخص سازد. بررسی ها نشان داد که نمایش مذکور، در بومی سازی قصه ی قدیمی جک و لوبیای سحرآمیز، و نیز، با خلق فانتزی اقتباسی موفق بود و در مقطع زمانی خود توانست با استقبال مخاطبان کودکان و نوجوانان، حتی بزرگسالان روبه رو شود.
مطالعه ی انتقادی نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی از منظر بازتوزیع محسوسات با تکیه بر آرای ژاک رانسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
85 - 96
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل مطرح شده درباره ی هنر، میزان انطباق و نزدیکی آن به مقولات جهان واقعی است. افلاطون هنر را تقبیح می کرد. در نظر او هنر تقلیدی صرف از عناصر جهان مادی بود و به همین خاطر مخاطب را از حقیقت دور می کرد. در مقابل این نظر، ارسطو هنر را تقلیدی خودآیین و پرداخت شده می دانست و عقیده داشت هنر می تواند محمل ساختاری از معنا باشد و بر ادراک و احساسات مخاطبانش تأثیر بگذارد. رانسیر این دو شیوه ی تفکر راجع به هنر را، که به ترتیب رژیم اخلاقی و رژیم بازنمایانه می نامد، نقد می کند. در نظر او این دو رژیم قائل به وضع و تثبیت نوعی نظام سلسله مراتبی در عرصه ی اجتماعی اند که با تعیین کارکرد و جایگاه برای افراد، تداوم نظم را در جامعه دنبال می کند. او این فرایند را نظام توزیع محسوسات می نامد. طبق نظریه ی رانسیر، دسترسی به قلمروی معنا و انتقال پیام از طریق اثر هنری امکان پذیر نیست؛ و اثربخشی هنر تنها از طریق نوعی انقلاب حسی و بازتوزیع محسوسات میسر است که در رژیم استتیک اتفاق می افتد. پژوهش پیش رو به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی را به عنوان نمونه ی اثری که در چهارچوب رژیم استتیک قرار نمی گیرد، مورد بررسی قرار می دهد. این نمایشنامه با استفاده از منطق اجماع، جهان نمایشنامه را به دو گروه مجزا و متضاد تقسیم کرده است که می توان آن ها را متناظر با دوگانه های سلطه گر/ تحت سلطه و خوب/ بد دانست. اعضای هر گروه با هم یکدست اند و به شکلی هرمی تحت تأثیر و سیطره ی یک جزء استعلایی قرار دارند. این نمایشنامه بر مبنای طرحی منسجم کنش واحدی را پیش می برد و درنهایت به فرجام معینی می رسد که نمایشنامه نویس از طریق آن می خواهد آگاهی خاصی را به مخاطبان خود انتقال دهد. از همین رو می توان آن را پیرو رژیم بازنمایانه دانست.