فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
«قلب» در عرفان اسلامی دارای ویژگی هایی است که فهم و شناخت آنها موجب ارائه تصویر روشنی از ماهیت انسان در ذهن می شود. این ویژگی ها بخصوص برزخیت بین وجوب و امکان، تناسب قلب با حق تعالی را به دنبال دارد و زمینه ساز معرفت به اسماء الهی می گردد. در نهایت، انسان را قابل تجلی حق بما هو حق می گرداند. برزخیت، قابلیت، کشف و شهود از مهم ترین ویژگی های قلب در عرفان اسلامی است که این مقاله با رویکرد نظری و تحلیلی به آنها پرداخته است.
بررسی تطبیقی رؤیا از منظر ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
رؤیا به عنوان دریچهٔ ورود به عالم غیب در آثار اکثر فلاسفه، متکلمین و عرفا مطرح شده و این امر، دلیل بر اهمیت مسئله رؤیا است. از میان فلاسفه و عرفا، صدرالمتألهین شیرازی و ابن عربی به تفصیل به مباحثی پیرامون رؤیا پرداخته اند. ملاصدرا و ابن عربی در مسئله رؤیا، نقش گسترده ای برای عالم خیال و رابطه قوه خیال انسان با عالم خیال منفصل قائلند. ابن عربی، خواب و رؤیا را گسترده ترین پهنه فعالیت و خلاقیت خیال شمرده و از اصطلاحاتی نظیر «مثال مقید» و «مثال مطلق» در این مورد استفاده کرده است. به گفته ابن عربی و ملاصدرا، رؤیای صادق و مرگ هر دو، طرقی برای کشف حجاب و انتقال به عالم بالاترند، لکن این کشف حجاب در خواب، موقت و گذرا و در مرگ دائمی است.
رؤیا و ظهور آن و نحوه تعبیر رؤیاها، از دیگر مباحث مطرح در مسئله رؤیاست و ابن عربی و ملاصدرا، قائل به وجود رؤیای صادقه و بی نیازی آن از تعبیرند. در مقابل، رؤیاهایی که حاصل محاکات متخیله اند، نیازمند به تعبیرند و اضغاث احلام که حاصل شیطنت های متخیله اند و اساس و منشأیی ندارند، تعبیری ندارند، بلکه حاصل انحرافات مزاج می باشند. هدف از نگارش این مقال، مقایسه تطبیقی آراء این دو متفکر در مسئله رؤیا و استخراج وجوه مشترک و متفاوت آن ها در این موضوع فلسفی است.
چگونگی پیوند شریعت با طریقت و حقیقت از طریق آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین اسلام غیر از صورت ظاهری، احکام باطنی هم دارد و شریعت با آنکه علم به ظاهر است، مانع تحصیل علم باطنی همچون طریقت و حقیقت نمی شود؛ زیرا رابطة ظاهر و باطن، رابطه ای حقیقی است نه تصنّعی و ساختگی و باطن، اعمال ظاهری را هدایت و تغذیه می کند، چنان که «ایمان» مستلزم اعمال باطنی قلب است و «نیّت» اصل و روح همة اعمال است و سیّد حیدر آملی شریعت و فروع خمسة آن مانند نماز، روزه، حج، زکات و جهاد را در مراتب سه گانه شریعت، طریقت و حقیقت اثبات می کند و مانند عرفای دیگری همچون رشید الدّین میبدی در کشف الأسرار و ابوسعید ابی الخیر برای اثبات این پیوند به این حدیث رسول الله استناد می نماید: «الشَّرِیعَةُ أَقوَالِی وَ الطَّرِیقَةُ أَفعَالِی وَ الحَقِیقَةُ أَحوَالِی...». به همین دلیل، عرفا هماهنگی سلوک عارف با قرآن و احادیث را از اصول اساسی سلوک می دانند.
نقد موضع غزالی در بارة صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزالی در سیر حقیقت طلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی می آورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا می دهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت می داند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمی را متوجه آنان نمی کند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمی گیرد و فاقد بسیاری از تجارب ایشان است. آثار عرفانی او نیز بسیار ضعیف تر از عرفای دیگر است. هر چند تربیتی صوفیانه داشته و در محیطی صوفیانه پرورش یافته ولی وجود پیر و مرشد که به اذعان خود او از لوازم سیر و سلوک عارفانه است در زندگی اش گزارش نشده است. وجود چنین گرایش ها و عواملی صوفی دانستن غزالی را دچار شک و تردید می کند.
صورت بندی گفتمانیِ ابن جوزی برابر صوفیان در تلبیس ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش و درک انسان نسبت به جهان و پدیده ها متأثر از نظام گفتمان هاست. رویکرد تحلیل انتقادیِ گفتمان امکان دستیابی به مناسبات تأثیرگذار در خلق متون را فراهم می سازد و الگوهای مناسبی برای بررسی، رمزگشایی و تبیین روابط بین زبان، ایدئولوژی و قدرتِ سازنده گفتمان ها ارائه می دهد. مطالعات گفتمانی از این جهت که نسبتی روشمند بین متن و دیدگاه های اجتماعی، سیاسی و مذهبی منتقدان و چگونگیِ مواجهه آنان با گفتمان رقیب را آشکار می کند، حائز اهمیت است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تحلیل گفتمان، صورت بندی های گفتمانی که عبدالرحمن ابن جوزی در کتاب تلبیس ابلیس علیه صوفیان به کار گرفته است، تحلیل و تبیین می کند. بررسی گفتمان محور تلبیس ابلیس با مشخص کردن شبکه روابط معنابخش متن، امکان به چالش کشیدن گفتمان فراگیر حاکم بر اثر و تحول در نظام تثبیت شده مفاهیم آن را فراهم می سازد. بررسی گفتمانی باب دهم تلبیس ابلیس با سازوکارهای برجسته سازی، تقلیل، حاشیه رانی، سوء تشخیص، رژیم حقیقت و استراتژی های کلامی نشان می دهد که ابن جوزی با تعمیم، تسرّی و کلی گویی و با فضای فکری خصمانه که به طور پنهان، از جانب دو قطب قویِ مذهب و قدرت حاکم تقویت شده، حکم به کفرآمیز بودن و تسلط شیطان بر اندیشه ها، رفتار و گفتار صوفیان داده است.
بررسی اصول و مبانی تأویل عرفانی از منظر روایات
حوزههای تخصصی:
اهل معرفت برای تفسیر کریمه های وحی از روشی ویژه بهره می برند که از آن در مجامع علمی با نام های گوناگونی همچون تفسیر عرفانی، تفسیر شهودی و تفسیر رمزی یاد می شود. تفسیر عرفانی یا همان تأویل، در کنار تفسیر ظاهری، روشی برای رسیدن به لایه های باطنی کلام وحی است. در میان نظریات گوناگونی که دربارة معنای تأویل قرآن مطرح می شود، اهل معرفت شبیه ترین نظریات را به سخنان اهل بیت دارند.
تأویل عرفانی انواعی دارد که تأویل طولی و عرضی از جملة آنهاست. هریک از این دو نوع تأویل اصول و مبانی گوناگونی دارند. اهل بیت در اثنای سخنانشان به برخی از این روش ها، اصول و مبانی تفسیر باطنی قرآن اشاره می کردند و در تفسیر و تأویل کریمه های قرآنی آنها را جاری می ساختند، لیکن گروهی از محققان به سبب آشنانبودن با اصول و مبانی تفسیر عرفانی، این نوع تفسیر را با روش و مبانی تفسیری اهل بیت مخالف می پندارند. در این نوشتار بر آن شدیم تا با بررسی برخی روایات که دربردارندة موضوع تأویل اند، و نیز تطبیق مبانی و روش های تفسیر عرفانی با مبانی و روش های تفسیری اهل بیت، این پندار را بزداییم.
عرفان در ایران: جایگاه عرفان و تصوف و تعلیم و ترویج آن در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران در طول تاریخ، همواره از مراکز معنویت و عرفان بوده است. پس از ورود اسلام به ایران، این سرزمین مهد رویش تصوف و عرفان اسلامی گردید. بسیاری از بزرگان صوفیه، هم چون حلاج و بایزید و خرقانی و غزالی و عطار و شمس تبریزی و مولوی، به این فرهنگ تعلق داشته اند. بیش از هزار سال است که زنجیره ی متصل عارفان و صوفیان در این سرزمین استمرار دارد و این میراث از نسلی به نسلی منتقل می شود. از پدیده های مهم دیگر در عرفان ایرانی، پیوند تشیع و تصوف است، که پیشینه ای کهن دارد. در بعد علمی و نظری، این پیوند در آثار اندیشمندان عرفانی بسیاری هم چون سید حیدر آملی و ابن ابی جمهور احسائی و ملاصدرای شیرازی نمودار شده است. امروزه تصوف و عرفان با شکل های مختلف در ایران ظهور دارد و طیف های گوناگونی را در بر دارد، چنان که تعلیم و تربیت عرفانی و شیوه های آن نیز به تبع تکثر مشرب ها و علایق یادشده متنوع است. اما به رغم این پیشینه و غنای عرفانی، هنوز پژوهش توصیفی و تحلیلی جامع درباره ی آن انجام نگرفته است. هدف این نوشتار ارائه ی تصویری جامع، گویا و تحلیلی، و در عین حال اجمالی، در حد یک مقاله از پدیده ی عرفان در ایران است. معرفی تنوع گرایش ها و فعالیت های عرفانی در ایران، هم عرفان پژوهان را از ابعاد و زوایای مختلف این پدیده آگاه می کند تا حوزه ی پژوهشی مورد علاقه ی خود را با آگاهی انتخاب کنند و هم می تواند برای شیفتگان سلوک این طریق، اگر نه چراغی، دست کم شمعی روشنگر باشد.
تجلی سیمای در خشان نبی اکرم در اشعار نظامی
حوزههای تخصصی:
ستایش حضرت رسول اکرم (ص) و بیان اعتبار و ارزش الهی او را پیش از آنکه انسان ها و مؤمنان و پیروان آن حضرت، بیان کنند و بدان فخر نمایند ، سند قرآنی دارد و باری تعالی در جای جای کتاب عظیم الشأن خود از آن حضرت که کائنات و نقاوه وجود و انگیزه خلق جهان هستی است به عظمت یاد کرده است و با اشاره به اینکه خدا و فرشتگان او را درود و سلام می فرستند مؤمنان را دعوت نموده است که او را به بهترین شکل بستایند: إنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبی یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُو تَسلیماً (احزاب، 56) و خطاب «إنّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم « احزاب،4» نهایت توقیر و تشریف الهی است بر قامت آن حضرت، حدیث قدسی معروف « لَولاکَ لَما خَلَقتُ الأفلاک» دلیل بر طفیلی بودن آفرینش هستی برای وجود نازنین حضرتش می باشد، بنابر این ستایش آن حضرت و بیان کمالات او دقیقاً تبعیت از رفتاری الهی است.
این نوشتار به بررسی نعتیه ها و ستایش آن حضرت که مشتمل بر بیان فضایل او در دوران پرشکوه حیات طیبه که سرشار از شگفتی ها و معجزات است، از زبان سحر آمیز نظامی -شاعر ایرانی اهل گنجه -پرداخته است.
از این رهگذر به عظمت مقام آن حضرت و گره گشایی از ابیات غامض نظامی در پرتو آیات و احادیث در این خصوص بپردازد.
بررسی تطبیقی فقر در حکمت متعالیه و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از فقر موجودات ممکن، در هر دو حوزه ی فلسفه و عرفان، سخن بسیار است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه قرابت بیشتری با عرفان اسلامی دارد و فقری که در این دو حوزه تعریف و تبیین می شود بسیار به یک دیگر نزدیک اند. در حکمت متعالیه، بر پیشانی موجودات ممکن داغ فقر و هلاکت ذاتی خورده است، به گونه ای که عین ربط به علت خویش اند و از خود هیچ ندارند، بلکه به تعبیر دقیق تر، خودی ندارند. در عرفان نیز جز الف قامت یار چیزی دیگر در عالم هستی هویدا نیست و آنچه از کثرت ها در سرای وجود دیده می شود از یک سو عین فقر و روسیاهی و از سوی دیگر، وجوه و شؤونات ذات حق است. در این نوشتار، به مقایسه ی معنا و مفهوم فقر در حکمت متعالیه و عرفان می پردازیم تا در هر دو حوزه، با بیان تفاوت ها و شباهت ها، حقیقت آن سوی این روسیاهی را به تحقیق بنشینیم.
انسان کامل از دیدگاه جامی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است که عقاید عرفانی جامی را با تکیه بر آرای ابن عربی در مورد انسان کامل مورد پژوهش قرار دهد.
انسان کامل منشأ فیض حق به خلق است و از این لحاظ اهمیّتی ویژه در شناخت ویژگیهای او و چگونگی دست یافتن به مقامش احساس می شود.
موضوع انسان در عرفان ابن عربی، یکی از پایه های اصلی عقاید او را شکل داده است. جامی نیز که در عرفان، پیرو دیدگاه های ابن عربی است به انسانشناسی و انسان کامل توجّه خاص کرده و در این باره فراوان سخن گفته است.
انسان کامل از نگاه جامی و ابن عربی، خلیفة الهی است. او مقصد اصلی آفرینش است و عالم هستی برای او آفریده شده است. اینان، هم چنین، انسان کامل را کسی می دانند که به فنای در حق، متّصف شده و مظهر تمام اسما و صفات او گشته باشد. انسان کامل، واسطة میان حقّ و خلق است؛ فیض وجود از طریق او به همة موجودات می رسد. .
این پژوهش سعی می کند ضمن تعریف کمال به دیدگاه مکاتب در مورد انسان کامل بپردازد و سپس این دیدگاه ها را با نظر جامی و ابن عربی و سپس نظر قرآن مقایسه کند تا بتواند دورنمایی هرچند کلّی در مورد جایگاه انسان کامل در هستی عرضه نماید.
عرفان و راه برون رفت از بحران سیاسی در اندیشة سیاسی قطب الدین نیریزی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«سیدقطب الدین محمد نیریزی شیرازی» از مهمترین و تأثیرگذارترین اندیشمندان سیاسی اواخر دوره صفویه است که متأسفانه تا کنون از اندیشههای سیاسی وی، غفلت شده است. به نظر میرسد یکی از دلایل غفلت از اندیشه های سیاسی «نیریزی»، جایگاه رفیع وی در تاریخ عرفان شیعی و بیشتر نگاه به این بُعد او باشد. ما در این مقاله به اندیشههای سیاسی نیریزی به مثابة یکی از نمایندگان اصلی اندیشة سیاسی ـ عرفانی در ایران میپردازیم و اثبات خواهیم کرد که نیریزی، چگونه از مبانی عرفانی و شرایط اجتماعی دوران صفویان در آخرین سالهای حکومت این خاندان، سنخی از اندیشة سیاسی را عرضه میکند؛ سنخی که دارای دو رکن اساسیِ مبانی دینی و قواعد مبتنی بر حقوق مردم است.
ماه و انسان کامل در اندیشه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ذهن و زبان ابن عربی، عدد رمزی 28 متأثر از 28 منزل ماه(قمر) بازتاب گسترده ای داشته، به گونه ای که بسیاری از اجزای تفکر وی در تبیین مراتب وجود و درجات آن را تحت شعاع قرار داده است. ابن عربی در پاره ای از آثار خود به رموز این عدد و جلوه های ظهور آن در مراتب انسانی، فلکی و الوهی پرداخته است. مهم ترین بازتاب آن در فصوص الحکم است که در 28 فص مطابق با مراتب الوجود ترتیب یافته است. از آنجا که مراتب وجود بر محور انسان الهی خاص هر مرتبه که مظهر یکی از اسماء الهی است می گردد، توجه به رابطه آن انسان کامل با مرتبه ای که در آن واقع شده، حائز اهمیت است. در این میان، معلومات کیهان شناسی خاص ابن عربی و مناسبات محاسبه شده مربوط به جهان حروف و اعداد، وضعیت ویژه ای پدید آورده است. این نوشته یکی از جهات محاسباتی عددی و حروفی ابن عربی را ذیل بحث مقابله ماه و انسان کامل پیگیری کرده است.
استخراج مؤلفه های روان درمانگری وجودی از اندیشه جلال الدین محمد مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بهمنظور استخراج مؤلفههای درمان وجودی مبتنیبر ادبیات عرفانی، بهویژه آثار جلالالدین محمد مولوی ارائه شده است. طرح تحقیق در چارچوب مطالعات کیفی، در زمره طرحهای مفهومی و یا نظری و با استفاده از روش استنتاج تحلیلی به انجام رسید. نتایج علاوهبر استخراج چارچوب معنایی جهت درمانهای روان، شامل مؤلفههای زیر میباشد: 1) اکتشاف انواع غفلت؛ 2) اکتشاف جهانبینی شخصی؛ 3) بررسی ترسآگاهی، اضطراب، نومیدی و وابستههای هستیشناختی آن؛ 4) توجه به سطوح آگاهی، محتوای رؤیاها و خیالپردازیها؛ 5) تبیین رنج حیات؛ 6) آزادی انتخاب و مسئولیت فردی؛ 7) بررسی مسائل درمانی در متن زندگی. همچنین براساس چارچوب معنایی استخراجشده میتوان گفت انگیزه اساسی در انسان، اراده ربط نامتناهی است. چارچوب موردنظر مدعی این اندیشه است که گسست در وجه ربطی خاص میتواند ازجمله علل اساسی اختلالات روان باشد؛ لذا پیشرفت در شکلدهی مجدد آن منجر به کاهش اختلالات میگردد. این نتایج میتواند با توجه به اهمیت درمانهای وجودی و خلأ هستیشناختی موجود در این حوزه، راهگشای مناسبی جهت ورود معانی ملهم از ادبیات دینی به فضای درمان روان باشد.
دل آدمی و ویژگی های آن از دیدگاه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عین القضات، «دل» را حقیقت آدمی می داند؛ لطیفه ای علوی و ملکوتی که چندی با قالب کثیف و مُلکی همراه شده است و این همراهی، حجاب آدمی است که تا رفع نشود، شناخت دل امکان پذیر نخواهد بود. از نظر وی، «دل آدمی» سکینه الهی، و لوح محفوظی است که قرآن بر آن نازل می شود. هدف سالک، رسیدن به خداوند است و بنا بر آیه «وَ فی اَنفسکم أَفَلا تُبْصرون»(ذاریات/ 21) خداوند در دل سالک است، و راه رسیدن به او جز شناخت دل نیست. عین القضات در تقابل میان نفس و دل، نفس آدمی را بشریت و دل او را ربوبیت می داند، و بر این باور است که ربوبیت با بشریت هرگز جمع نمی شود. بنابراین لازم است که سالک، نفس اماره را از بین برده و همه «دل» شود. نفس، دوزخی است که آدمی را از عبودیت خارج می کند و دل آدمی، بهشت الهی است. اهل دل کسانی اند که دل ایشان در مقابل قلم الهی است و خداوند بر آن می نویسد. چنین کسانی آنچه را ندانند به دل خود رجوع می کنند و به آن معرفت می یابند. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی و با استفاده از آثار عین القضات، دیدگاه وی را در مورد دل، ویژگی های آن و اهلِ دل بررسی کرده است.
نظریه «تقلید از خدا» در معرفت شناسی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
نخستین گام در معرفت شناسی عرفانی، نقاّدی عقل است و هیچ عارفی نیست که در عرصه عرفان نظری، پیش از نقد عقل و قوای ادراکی انسان، بتواند سخن از معرفت فراعقلی، و تفکّر عرفانی بگوید. ابن عربی به عنوان مؤسس عرفان نظری نیز در طرح معرفت شناسی خود، نخست به نقد عقل فلسفی و تفکّر منطقی پرداخته و نشان داده است که اگر شناخت آدمی صرفاً متکی به قوای ادراکی او، و مبتنی بر روش تفکر فلسفی باشد، حاصلی جز شناخت غیرذاتی، که شناختی تقلیدی است ندارد و درستی چنین شناختی کاملاً اتّفاقی است و هیچ تضمینی ندارد. اکنون ما می توانیم با «تقلید از خدا» به شناختی ذاتی و معرفتی درست هم درباره خدا و هم در اشیا و امور دست یابیم.
نور سیاه پارادوکس زیبای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارادوکس «نور سیاه» در آثار عارفانی همچون نوشته های عینالقضات و احمد غزالی، رمزی عارفانه برای اموری چون ذات حق تعالی یا دیدنی نادیدنی، حجاب ذات، بالاترین نورها و جامع انوار حتی نمادی از ذات ابلیسدر مقابل نور سفیدکه تمثیل نور محمدی(ص) است، کاربرد دارد. در عالیترین مصادیقش افزون بر ذات الهی، در بسیاری موارد تجسم انسان کامل و عارف واصلی است که همچون آهن گداخته، صفات آن مثل سیاهی، سردی و سختی را در اثر مجاورت آتش از دست داده سرخ، نرم و داغ شده است؛ در حالی که مثل آتش است، عین آتش هم نیست؛ از طرفی دیگر آهن هم نیست. با اینکه سر تا پا الهی شده ولی خدا نیست گرچه همان انسان قبل نیز نیست. او به مرحله ی «انسان خدایی» رسیده است و همانند خورشیدی که در نیمه شب جهان مادی می درخشد باعث روشنی و هدایت میگردد. او مظهر «کنت کنزا مخفیا» و «نور علی نور» است که تمام رنگها را با ریاضت در خُم وحدت یکرنگ کرده به رنگ سیاه یا نور ذات رسیده است.
بررسی چگونگی ارتباط نفس با بدن از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی در تبیین چگونگی ارتباط میان نفس ناطقه انسانی، که هویت عقلی دارد، با بدن جسمانی، «مرتبه مثالی انسان» و «روح بخاری» را به عنوان دو پل ارتباطی، که وظیفه وساطت میان نفس و بدن را به عهده دارند، مطرح می کند. در بحث روح بخاری، میان ابن عربی و فلاسفه، چندان اختلافی به چشم نمی خورد، اما اصل اثبات مرتبه مثالی برای انسان و تبیین نقش آن در ایجاد ارتباط میان نفس ناطقه و بدن مادی، از ابتکارات باارزش ابن عربی است. وی برای اشاره به مرتبه مثالی انسان، از تعابیر و اصطلاحاتی همچون «نفس حیوانی» و «روح حیوانی» استفاده می کند.
این مقاله بر آن است که با تحقیق دربارة دیدگاه ابن عربی در مسئله رابطه نفس و بدن، گوشه ای از نظریات عارفان را در این باب روشن سازد.
تحلیل وحی در اندیشه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن عربی تحلیل خاصی از وحی دارد که از هستی شناسی او نشئت می گیرد. هستی شناسی او نیز بر تجلی حق تعالی مبتنی است. با تجلی او، همه پدیده های عالم لباس تحقق بر تن کرده، بروز و ظهور می یابد. حقیقت محمدیه و انسان کامل، نخستین تجلی حق تعالی است که همه مواهب انبیا از عهد آدم تا آخرین آن ها و وحی از آن نشئت می گیرد. از نظر ابن عربی، وحی که همان معانی مجرد عقلی است، در قالب های حسی در مرتبه خیال، مقید است. از دیدگاه ابن عربی، وحی دو نوع است: یکی وحی عام که تمام موجودات عالم(ماسوی الله) را در بر می گیرد و دیگری، وحی خاص که همان الهام است. در تلقی وحی، گاه فرشته وحی نقش ایفا می کند. از آنجا که وحی شریعت و نبوت مربوط به وضع و تنظیم قوانین و برنامه های زندگی بشر در این دنیاست، منقطع می شود، اما ولایت که مربوط به چهره باطن و حقیقت دین است، استمرار می یابد.