فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سنت عرفانی ابن عربی، بعد از وحدت وجود، مؤلفه محوری ای با عنوان «انسان کامل» مطرح است. برخی شارحان نیز «انسان کامل» و «توحید» را دو مسأله اساسی عرفان نظری دانسته اند. ولایت، مقام خلیفةاللّهی، تصرّف در عالم و سریان در آن، خزانه دار اسرار الاهی و آینه دانایی و شاهیِ حق، پاره ای از ویژگی های انسان کامل است. بنابراین مؤلفه انسان کامل، همانند مفهوم «قیّم کتابِ» سهروردی، همان اوصاف امام در احادیث شیعی را دارد و مخاطب شیعی، آن را به مصداق «امام» بسیار نزدیک می یابد. ایده انسان کامل در منظومه فکری فیض کاشانی به عنوان متفکری شیعی سبب شده او به آن دسته از روایاتی که در میان اندیشمندان شیعی به ویژه متکلمان، کمتر مورد توجه قرار گرفته، التفات دوباره و جدّی کرده است؛ و با استمداد از ایده یادشده، به کشف دلالت های پنهان آیات و روایات و یا تثبیت دلالت های آشکار آن ها بپردازد. در این جستار، نقش التفاتی انسان کامل در امامت مطرح شده است و بر اساس آثار فیض کاشانی و نیز در پرتو ایده انسان کامل، از چگونگی کشف دلالت های پنهان روایات در باب جایگاه وجودی امام و تثبیت دلالت های آشکار آن بحث می شود.
تقریب مذاهب اسلامی در چهل مجلس شیخ علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ علاء الدوله سمنانی از مشایخ بزرگ عرفان و تصوف ایران سده هشتم قمری، توانست با رویگردانی از جاه و مقام دربار ایلخانان مغول، به سیر و سلوک روی آورد و مروّج عرفان، تصوف و اخلاق زمانه خود شود. او با روحیه تسامح و تساهل، اعتقاد راسخ و عملی به تقریب، و تقارب و سازگاری مذهبی، زمینه ایجاد تقریب بین مذاهب اسلامی را فراهم ساخته است. نگاه احترام آمیز و بدون تعصب مذهبی نسبت به دو مذهب شیعه و سنی از وی ژگیهای برجسته زندگی، تقریرات و تألیفات وی است. در کتاب چهل مجلس که در مباحث مختلف سیر و سلوکی است، به نزدیک سازی دو مذهب تشیع و تسنن اهتمام نموده و اندیشه های تقریبی را در حالی دنبال کرده که عصر وی دوره تعصبات و نزاعهای مذهبی بوده است. وی در خلال مباحث خود، به موضوعاتی چون: منزلت و جایگاه اهل بیت(ع)، فقه اهل بیت(ع)، دفاع از دین مبین اسلام و پیامبر اکرم(ص) در برابر مبلغان بودایی، رد قول قائلان به تناسخ، جایگاه کمیل به عنوان صاحب سرّ امام علی(ع) و توجیه اختلافات کلامی سخنان امام شافعی و امام ابوحنیفه، توجه نشان داده است که بیانگر رویکرد تقریبی او در این اثر می باشد. نگارنده با روش توصیفی تحلیلی، مباحث فوق را مورد بررسی قرار داده است.
نسبت تصوف و عرفان با تشیع و خاستگاه شیعی عرفان از منظر علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
امروزه پس از گذشت نزدیک به دو قرن از پژوهش های تاریخی، دیگر تردیدی دربارة خاستگاه اسلامی عرفان و تصوف نیست؛ اما اثبات خاستگاه شیعی عرفان نیازمند ژرف کاوی بیشتری است که این هدف دستیابی به شواهد تاریخی و ماهویِ روشن تری می طلبد. بررسی دقیق و همه جانبة پیوندهای ماهوی و تاریخی تشیع و تصوف می تواند ابعاد گوناگون این ارتباط را آشکارتر سازد.
علّامه طباطبائى با زبانی ساده و با استدلال های بسیار روشن، جنبة معنوی و عرفانی شیعه و وجوهی از ارتباط تاریخی تشیع و تصوف را بیان می کند. مفهوم و معنای باطنی امامت، تعلیم اسرار و معارف باطنی در محیط شیعه، مقاومت اهل بیت(ع) و شیعیان در برابر اکثریت به منظور حفظ معنویت اسلام، جلوگیری از سقوط معنوی جامعه در پی به وجود آمدن انحراف از تعالیم پیامبر اکرم(ص)، تأثیر عمیق تصوف از تعالیم اهل بیت(ع) و پیروانشان ایشان، انحطاط تصوف و سرایت این انحطاط به برخی عرفای شیعه، از مباحث مهمی است که علّامه طباطبائی در تبیین ارتباط تشیع و تصوف بدانها پرداخته است.
موسیقی از نظر سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم پیوند دیرینه شعر و موسیقی و وجود شاعران اهل موسیقی، سنایی غزنوی، شاعر شهیر قرن ششم نه تنها میانه خوبی با موسیقی ندارد بلکه با آن مخالفت می کند و به صراحت آن را هنری شهوانی می داند و در مذمت آن شعر می گوید. نویسنده در این مقال به بیان نظر سنایی درباره موسیقی می پردازد و عوامل و زمینه های مخالفت او با موسیقی را می کاود. در این میان، برخی زمینه های اجتماعی صدور این حکم و از جمله آشنایی و سابقه شاعر در شرکت در مجالس بزم و طرب، در دوره پیش از تحول روحی، برجسته می شود، و مخالفت کلی سنایی با سماع و حکم اخلاقی او در خصوص موسیقی، به دلیل عقیده ای دانسته می شود که وی درباره روانشناسی سماع داشته است. طبق این نظر، «جان» وقتی به طبیعت آمد، از مقام و مرتبه خود تنزل کرده و اسیر طبع می شود و به دنبال چیزهایی می رود که با طبع و مزاج او هماهنگی دارد. از دید او چون غنا را شیطان تولید می کند و به گوش که آلت طبع است می-رساند و از این راه جان را آلوده می کند، لذا حجاب راه و بد شمرده می شود. البته آرای سنایی درباره سماع و موسیقی چندان مورد قبول شاعران دیگر واقع نشده است.
تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی اندیشة رسمی فیلسوفان معاصر خود، یعنی عارضی بودن تعلق نفس به بدن را رد کرده است؛ ایشان این نظریه را که نفس در ذات خود احتیاجی به بدن نداشته و قابل انفکاک از آن است را نمی پذیرد. وی برای اثبات تعلق ذاتی نفس به بدن، به عنصر شهود و آموزه های شریعت، تمسک جسته است. وی همچنین از مسئله «برزخیت کون جامع» و قاعده آفرینش انسان بر صورت الهی و غیر آن بهره می برد.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به موضوع تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی می پردازد.
نظریه انسان کامل در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی در بعد معرفتی، نوعی هستی شناسی شهودی است که از راه سلوک عرفانی حاصل می شود. در این دیدگاه، هستی حقیقی همان وجود مطلق یا خدای متعال است که واحد، نامتناهی و کامل مطلق است. در میان موجودات عالم، انسان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. او از جسم طبیعی و روح الهی ترکیب یافته است. آنچه در عالم هست، در انسان یافت می شود؛ از این جهت انسان را عالم صغیر و کون جامع می دانند. همه عالم برای اوست و او غایت خلقت است. انسان برخوردار از عقل و اختیار و تمایلات و شهوات حیوانی است. انسان با تبعیت از عقل و بندگی خدا می تواند عالی ترین مدارج کمال را طی کند؛ چنان که با پیروی از تمایلات حیوانی می تواند به نازل ترین مراتب سقوط کند. انسان کامل مظهر اتم همه اسماء و صفات حق تعالی است. ولایت گاه با نبوت همراه است و گاه با وصایت و امامت. قرب به خدا و طی طریق کمال، در گرو شناخت ولی و پیروی از نور هدایت اوست.
بررسی تطبیقی قابلیت های فراروانی انسان با رویکرد عرفانی و عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان جستجوگر همواره به دنبال ناشناخته ها وکشف رموز وامور پنهانی است. در این میان، آنچه از همه مرموزتر به نظر میرسد،گستره وجودی و قابلیت های انسان است. ازنظر عرفا، جهان دائماً نوشونده و دارای حقیقت واحد و متحد با انسان است؛ زیرا او تنها مخلوقی است که به دلیل آفرینش خاصخودمیتواند احاطه دانشی و کنشی بر عالم هستی داشته باشد.در این علم، محاط و محیط دارای وحدت وجودی و ارتباط تنگاتنگی هستند. با وجودتفاوتدرروشتحقیق، درعلم عصب پایه درباره قابلیت مغز انسان و درک یکپارچگی یا یکپارچه سازی خویشتن و عالم هستی شواهد علمی بسیاری ارائه شده است. در این مجال با ارائه دو دلیل اساسی،یعنی وحدت جهان و جامعیت وجود انسان، استعداد انسان در داده های فراروان شناسی بررسی میشود. ایننوشتار در موضوع انسان شناسی با رویکرد تطبیقی و میان رشته ای و با روش تحقیقی ـ توصیفی در حوزه عرفان و عصب شناسی به طرح و بررسی مسئله میپردازد.
ذات گرایی در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پیوند بین وحدت (وجودی) و کثرت (اعیانی)، از مهم ترین مشکلاتی است که فراروی عارفان قرار دارد. طرح وجود یگانه و نفی وجود از دیگر موجودات، این پندار را به وجود می آورد که در عرفان، وجودات خارجی، چیزی جز هیچ و پوچ بودن، به دست نمی دهند.
با توجه به مبانی مسلم عارفان در هستی شناسی عارفانه و با تکیه بر منابع اصیل عرفانی، به دست می آید که پندار یادشده، با واقعیت همگونی ندارد. در اثبات این مدعا، پس از نگاه اجمالی به دیدگاه های ذات گرایانه برخی مکاتب دیگر، در آغاز، تبیین وجود محض (حق تعالی) مطابق دیدگاه هستی شناسی عرفانی، ضروری می نماید. سپس در مرتبه نازل تر، حیثیات و شؤون آن وجود، یعنی اسماء الاهی، حلقه واسطه میان وجود صرف و ذوات و ماهیات (اعیان ثابته) معرفی می شوند؛ و در نهایت، پیوند و رابطه ذوات و ماهیات با وجود مطلق، تبیین می گردد.
در نتیجه، به دست می آید که عارفان مسلمان با مبانی خاص خود، ذات گرایی را در تفسیر منحصربه فرد می پذیرند؛ که این ذات گرایی، هم با وجود محض بودن حق تعالی (وحدت شخصی وجود) سازگار و هم با لوازم دیدگاه عرفانی، همسو است. عارفان با تبیین دقیق هستی، برای ذوات، نفس الأمر قائل می شوند و آن ها را هیچ و پوچ نمی دانند.
نگاه تقریبی عین القضات همدانی به مکاتب مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه درستی اصول مذاهب و جریانهای فکری رایج و نحوه مواجهه صحیح با این عقاید، یکی از مسائلی است که عین القضات در آثار خود به توضیح و تبیین آن می پردازد. وی با ارائه دلایل و مثالهای گوناگون، معتقد به صحت و درستی اصل و اساس عقایدی است که بر پایه آنها مذاهب و مکاتب مختلفی ایجاد شده است و به سالکان حقیقت توصیه می کند در برخورد با عقاید و نظرات گوناگون، سعه صدر بیشتری داشته و به جستجوی حقیقت آنها برآیند، تا اختلاف آراء و نزاعهای سطحی، برطرف و درکی درست از حقیقت مذاهب حاصل گردد. اگرچه عین القضات تا جای ممکن می کوشد دلایل و مثالهای متعددی بر مدعای خود بیان کند، اما بر مبنای روش عرفانی، درک حقیقت این مسئله را آن گونه که خود یافته است منوط به کشف و شهود می داند. نظریه عین القضات از دو جهت اهمیت دارد: اول، از لحاظ اخلاق پژوهش، شیوه درست برخورد با آراء و عقاید مختلف را بیان می کند، دوم، به لحاظ اجتماعی و کاربردی، می تواند نقش بسزایی در همزیستی مسالمت آمیز مذاهب و نحله های فکری مختلف ایفا کند.
بررسی زمینه های قرآنی عناوین منازل السائرین بر اساس محور جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش به معنویت و نگاه های عارفانه دینی در دوره معاصر و نیاز مبرم به بازبینی متون عرفانی، پژوهشگران را بر آن می دارد تا نگاهی دوباره به آثار عرفانی دوره های گذشته بیندازند. از سویی، نگاه هایی با تفسیر عارفانه یا رویکرد عرفانی به قرآن مجید، زبان این کتاب را برای فهم مخاطبان امروز، ساده تر می کند. در بازار ارائه مکاتب مختلف عرفانی، آن دسته از منابع که مطابقت بیشتری با مفاهیم کلام وحی دارند، هم معتبرترند و هم ماندگارتر و به حق نزدیک تر. از این میان، یکی از ارزشمندترین متون برجای مانده در حوزه متون عرفانی، منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری است. ویژگی این کتاب تطبیق منازل سلوک با مفاهیم قرآن کریم است. خواجه عبدالله در این کتاب، با استناد به آیات شریفه قرآن، در ابتدای هر باب، منازلی برای تشنگان حقیقت و سلوک اهل معرفت معرفی کرده است. بنابر این، این پژوهش در صدد تفسیری قرآنی از متن عرفانی خواجه عبدالله و تفسیری عرفانی برگرفته از کتاب منازل السائرین از قرآن کریم است. در این راستا نویسندگان تحقیق حاضر با بهره گیری از روش معناشناسی تعاریف، در توصیفات و تقسیمات خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین تأمل کرده و بر اساس محور جانشینی مفاهیم، به تبیین منشأ قرآنی آموزه های این کتاب پرداخته اند.
نسبت محمد خاتم (ص) با قرآن کریم از منظر امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امام خمینی(ره) همچون بسیاری از عرفا بر این نظر است که وجود قدسی حضرت ختمی مرتبت(ص) که اولین تعین حقیقت غیبی ذات اقدس اله در عالم کثرت است، دارای ولایت تکوینی و قیومی بر همه عوالم هستی بوده و فاتح و مفتاح وجود تمام کائنات است. به همین ترتیب، او را سمت مظهریت و مبدئیت برای قرآن کریم نیز هست؛ چه برای وجه آسمانی، قرآنی و تعیّن نیافته آن و چه برای وجه زمینی، فرقانی و تنزل یافته آن. از این منظر حضرت پیامبر(ص) ثقل اکبر است، اما در مقایسه قرآن کریم با مرتبه جسمانی حضرت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بدون لحاظ مقام جمعی ایشان، قرآن کریم ثقل اکبر است. البته طبق نظری دقیق، به دلیل اتحاد و اتصال پیوسته میان نفس و جسم ولی کامل(جسمی که رقیقه و مرتبه نازله نفس ملکوتی اوست)، وجود مطهر ایشان در هیچ مرتبه ای فروتر از قرآن نمی باشد.
تقابل اسماء و صفات الهی در عرفان ابن-عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تبیین و تحلیل عمیقی از اصول و مبانی هستی شناسانه مراتب هستی در عرفان نظری به عمل آمده است که شاهکار این تحلیل و تبیین از آن ابن عربی است. دیدگاه ابن عربی دربارة هستی و بررسی چگونگی پیدایش کثرت و مراتب آن بر سه عنصر و سازه بنیاد گرفته است: نخست تجلی اسمائی، دوم مفهوم تجلی در نفس الهی، سوم مفهوم تناکح و تقابل اسماء.
بحث تقابل اسماء و صفات بر هر سه عنصر مبتنی است اما تحقق تقابل اسمائی در اعیان خارجی منوط به ناسازگاری ظاهری مظاهر اسماء و صفات در عالم عناصر است که همان امتداد تناکح اسماء در اعیان خارجی بر اساس تقابل مظاهر اسماء و صفات می باشد و ظهور کامل آن مربوط به عالم عناصر است، هرچند بر اساس تطابق عوالم و حکومت اسماء و صفات ریشة تقابل پدیده های هستی مربوط به اعیان ثابته در مرتبة واحدیت و تحت تأثیر تجلی اسمائی و صفاتی است و اقتضائات اسماء و صفات در مرتبة واحدیت مادة المواد همة تقابل های مراتب هستی، خصوصاً عالم ماده، است. بر اساس تقابل اسماء و صفات، همة پدیده ها و حوادث عالم ماده به صحنة هستی ظاهر می شوند. اسماء و صفات متقابله دائماً در ظهور و تجلی اند و حوادث خیر و شر و پدیده های متضاد و متقابلِ عالم ماده را محقق می سازند.
علم و نقش آن در کمال آدمی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در عرفان ابن عربی و فلسفه صدرایی، علم، از حیث بدیهی بودن مفهومش و در نهایت خفا بودن حقیقتش، حکم وجود را دارد. هیچ چیزآشکارتر و روشن تر از مفهوم علم نیست تا به واسطه آن بتوان علم را تعریف کرد؛ همچنان که حقیقتِ علم مانند حقیقتِ وجود، کاملاً مخفی است. بر اساسِ وحدت وجود، حقیقتِ علم، «وجودِ حق» است. در واقع، علم به عنوانِ صفتِ حق تعالی عینِ ذاتِ اوست و از آنجا که وجودِ او، فرد است و هیچ شریکی ندارد، علم نیز فرد است و مصداقی جز وجود خداوند نخواهد داشت. از این رو کمالِ آدمی معرفتِ به خویشتنِ خویش است که جلوه کامل الهی است؛ زیرا قلبِ آدمی که حقیقتِ اوست، گنجایشِ خداوند را دارد. فانی شدن در خدا و بقای بالله را می توان تعبیری دیگر از «علمِ حقیقی» دانست؛ زیرا معنای«فنای فی الله» این است که آدمی یقین حاصل کند که حقیقت او، حق تعالی است. بنابراین علمِ حقیقی و کمالِ غایی، مساوقِ یکدیگر و دو مفهوم برای یک مصداق هستند. از این رو هدفِ ابن عربی از سیر و سلوکِ عارفانه و غایتِ ملاصدرا از سیر و سلوک عقلانی، دست یافتن به علمِ حقیقی و به تعبیرِ ابن عربی «درکِ وحدت وجود» است
مناجات عارفان: جستاری در چیستی و گستره معرفت خدا (4)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقال به بررسی امکان معرفت خدا می پردازد. در آموزه های دینی، سفارش هایی درباره لزوم شناخت خدا از طریق راه های انفسی و آفاقی مطرح شده است. با این حال، همواره افراط و تفریط هایی در این زمینه صورت گرفته است. واقعیت امر این است که شناخت خدای متعال با دو علم حضوری و حصولی امکان دارد. به تصریح برخی متکلمان و فلاسفه، کنه ذات خدا را نمی توان با علم حصولی شناخت، اما در اینکه علم حضوری انسان به کنه ذات و صفات الهی تعلق می گیرد باید گفت: هرچند با استفاده از آیات و روایات ثابت می شود که انسان ها می توانند علم حضوری به خدا داشته باشند، با این حال هیچ کس حتی اشرف مخلوقات یعنی پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نیز نمی توانند عالم به کنه ذات و صفات خدا باشند؛ زیرا لازمه علم به کنه ذات، احاطه وجودی بر خداوند است و احاطه موجود محدود بر موجود نامحدود و نامتناهی محال است.
تشبیه و تنزیه نزد ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تشبیه و تنزیه دو واژة متداول در فرهنگ اسلامی است، اما ابن عربی طبق مبانی خاص خود، به ویژه وحدت وجود، تفسیری تازه از آن ارائه می دهد و معرفت صحیح خدای تعالی را در جمع میان تشبیه و تنزیه می یابد و براساس این الگوی معرفتی جدید به جمع میان نصوص به ظاهر ناسازگار دینی در زمینة اسماء و صفات خدای متعال می پردازد. در این مقاله، ضمن تبیین دیدگاه ابن عربی در این باره لوازم الهیاتی نظریه او تبیین می گردد.
جایگاه هستی شناسانه ملائکه نسبت به انسان کامل
حوزههای تخصصی:
بی شک نظام هستی توسط وسایط و رسولانی از جانب حق تعالی اداره و تدبیر می شود؛ برخی از این رسولان ملائکه هستند و در سراسر هستی از ابتدای تعینات خلقی حضور دارند. حضور ایشان در اولین مرتبه هستی موجب قرب و جایگاه ویژه ای برای آنها شده است. انسان ها نیز با اینکه در آخرین مرتبه هستی، یعنی عالم ماده جای گرفته اند، قادرند با سلوک و ابزار معرفتی به مراتب بالا صعود کرده، خود را قرین عوالم علوی کنند. در این میان، انسا ن های کامل به دلیل برخورداری از جامعیت اسمایی، به عنوان عالم اکبر و واسطه فیض بر سایر مخلوقات شرافت می یابند و در کمالاتی سیر می کنند که حتی کرّوبین و مقربین از ملائکه، هیچ گاه به رتبه وجودی ایشان نائل نمی شوند. ازاین رو، ملائکه در اصل خلقت و ادامه حیات خود، به انسان کامل نیازمندند و دائم در محضر و خدمت او می باشند؛ چراکه ایشان شأنی از شئون انسان کامل هستند.
جایگاه کرامات در عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
«کرامات» موضوع مهمی است که در عرفان اسلامی از آن بحث شده و دارای ابعاد گوناگونی است. یکی از جنبه های آن، جایگاه کرامت در عرفان است؛ یعنی اینکه در عرفان اسلامی، کرامت چه ارزش و اهمیتی دارد و نگاه عارفان به این پدیده چگونه است؟ این مقاله به منظور پاسخ به این سؤال و همچنین برای جلوگیری از آسیب هایی که از این طریق ممکن است دامنگیر انسان شود سامان یافته است؛ مانند مفتون شدن در اثر مشاهدة خرق عادت. این نوشتار با توصیف و تحلیل کلمات عارفان محقق، به بررسی جایگاه کرامات در عرفان اسلامی می پردازد. ازجمله یافته های پژوهش حاضر این است که کرامت حقیقی، معرفت به خدا و تخلّق به اخلاق الله است. اولیای حقیقی خداوند به کرامات و خرق عادات توجه نکرده و حتی آن را کتمان می کنند و تصرف در عالم در محضر خداوند را خلاف ادب می دانند. خرق عادت می تواند مکر و استدراج در حق متصرّف باشد، در صورتی که به آن مشغول شود و از معرفت حق غافل گردد. کرامات موجب استقامت در سلوک و خشوع بیشتر عارف در برابر خدا و زیاد شدن یقین و بصیرت او به حق می شود.
ارزیابی مولانا از اقسام ایمان در پاسخ به مسأله رنج(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نسبت میان مسأله رنج و ایمان، نزد اندیشمندان اهمیت ویژه ای دارد و دیدگاه های متفاوتی در این زمینه با رویکردهای درون دینی یا برون دینی ابراز شده است. اهمیت مسأله ایمان، عمدتاً به رابطه ایمان و سعادت معطوف است که در متون و مأثورات دینی، بر آن، تأکید فراوان رفته است. در عرصه تضارب آرا در این باب، عارفان نیز در آثار مکتوب خویش، با ابتنا بر ذوق و تجربه عرفانی، دیدگاه های عمدتاً بدیعی در این باره درانداخته اند. در این میان، مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز که از اقطاب عارفان مسلمان به شمار می رود، کتاب «مثنوی» خود را با مسأله رنج آدمی می آغازد و در جای جای آثار خویش، ایمان را راهی برای رهایی از این رنج، معرفی می کند. او با نقد نگرش های آفاقی به ایمان، در باب ماهیت ایمانِ مطلوب و رهایی بخش، نگرشی انفسی/فراعقلانی و فردگرایانه دارد و درباره متعلَّق ایمان، دیدگاهی واقع گرایانه برمی گزیند. مولانا همچنین در زمینه کارکردهای ایمان، رابطه مستقیمی میان سعادت و ایمان ترسیم می کند؛ و از این جهت، نظریه خود در باب سعادت را با مسأله ایمان، پیوند می زند.
تاثیر عشق بر معرفت از دیدگاه مولانا
حوزههای تخصصی:
عشق به موضوع معرفت یکی از عوامل مؤثر در کسب معرفت نسبت به آن موضوع است. مولانا این مطلب را در آثار خود مورد تأیید و تأکید قرار داده و آن را مؤثرترین عامل کسب معرفت دانسته است. به همین خاطر در آثار خود بطور مفصل پیرامون آن سخن گفته است. در این مقاله دیدگاه ها و نقطه نظرات این عارف بزرگ در مورد تأثیر عشق بر معرفت اعم از معرفت حقیقی، معرفت تقلیدی و معرفت الهی بیان گردیده و مشخص می گردد که به اعتقاد مولانا عشق علاوه بر اینکه در ایجاد معرفت موثر بوده در مواردی مانند: انتخاب موضوع معرفت، آماده سازی نفس برای کسب معرفت، رفع موانع معرفت و رفع تردید و ابهامات معرفتی، نیز تأثیر عمیق دارد