فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۴٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و به شیوه استقرایی کوشیده است با بررسی آراء و افکار امام محمد غزالی _اندیشمند و عارف مسلمان قرن پنجم هجری_ و آبراهام مازاو _روان شناس انسان گرای قرن بیستم_ مدل تربیتی آن دو را برای دستیابی به بالاترین مراتب تعالی بررسی و مقایسه نماید. جامعه آماری پژوهش، آثار دو اندیشمند شامل کتاب ها، مقالات و سخنرانی هاست. بررسی نشان می دهد که نظام تربیتی این دو، اشتراکات و نیز تفاوت هایی دارد. مهمترین تفاوت در تعیین هدف غایی از تربیت متعالی است که غزالی آن را هدفی اخروی می داند. در شیوه تربیتی غزالی، بر اعتدال، ایجاد عادت به عمل نیک، و حضور مربیان فرهیخته تأکید شده است؛ درحالی که مازلو بر ارضای سلسله مراتب پایین تر نیازها، و تکیه بر خلاقیت و آزادی فردی تأکید می کند. اگرچه ارزیابی نشان می دهد که نظام تربیتی غزالی از انسجام بیشتری برخوردار است اما تأکید بر خلاقیت و آزادی انتخاب _آن چنان که در دیدگاه مازلو وجود دارد_ همزمان با حضور مربیان متعالی به عنوان الگوی متربیان، می تواند به کارآمدتر شدن این نظام کمک کند.
بررسی و اولویت بندی رویکرد تربیت اخلاقی فرماندهان صف یکی از دانشگاه های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر سازمانی نیازمند پرورش مربیان و اساتیدی است که با الهام از تجربیات گذشته و با مدنظرقراردادن مبانی و ارزش ها، توان تربیت فکری، فرهنگی و اخلاقی نیروهای خود را مضاعف نماید.پژوهش حاضر با هدف بررسی و اولویت بندی رویکرد تربیت اخلاقی فرماندهان صف یک دانشگاه نظامی انجام شد و از نظر هدف کاربردی، با روش توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه فرماندهان صف (اعم از زن و مرد) به تعداد 80 نفر بود. تعداد نمونه برابر با جامعه و روش نمونه گیری تمام شمار بود و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. این پرسشنامه دارای سه مولفه و 24 گویه بود. یافته ها بر اساس مقادیر آماری میانگین، میانه ، مد، تی و آنووا مورد تحلیل قرار گرفت؛ آنها نشان دادند که از بین سه رویکرد تربیت اخلاقی فضیلت گرا ، مراقبت گرا و عدالت گرا، فرماندهان صف رویکرد عدالت گرا را با میانگین 20/2 به عنوان رویکرد رتبه اول خود انتخاب و بکار گرفتند.نتایج تاکید بر یکسان بودنرویکردتربیت اخلاقی فرماندهان فارغ از جنسیت ، میزان تجربه و درجه شغلی آنها داشت و رویکرد عدالتگرا در تعامل روزانه بین افسران صف و دانشجویان بیشترین کاربرد را دارد.
شناسایی و تبیین مولفه های زیبایی شناسی برنامه درسی بر مبنای مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
175 - 206
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین مولفه های زیبایی شناسی برنامه درسی بر مبنای مثنوی معنوی، جهت معرفی مختصاتی از برنامه درسی زیبایی شناسی اسلامی- ایرانی انجام گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و به لحاظ روش انجام کار تحلیل محتوای کیفی با رویکرد عُرفی می باشد. میدان این پژوهش، تمامی شش دفتر کتاب مثنوی معنوی، به میزان بیست و پنج هزار و ششصد و پنجاه و پنج بیت را در بر می گیرد، که به شیوه کدگذاری، معانی و مفاهیم صریح و نهفته ی زیبایی شناسانه برنامه درسی در ابیات مثنوی معنوی را مورد شناسایی قرار داده است. پس از تحلیل محتوای اشعار کتاب مثنوی معنوی، در نهایت 10 مولفه اصلی زیبایی شناسی برنامه درسی شناسایی و کشف گردیدند. بر این اساس مولفه های زیبایی شناسی برنامه درسی بر آمده از مثنوی معنوی شامل : خودشناسی ، ژرف نگری ، تناسب ، عشق ، حُریّت ، نقَّادی ، احترام به تفاوت ها ، کمال جویی ، کل نگری و ابتکار می باشد. مولفه های زیبایی شناسی بر آمده از مثنوی معنوی به عنوان یک منبع ارزشمند تعلیم و تربیت اسلامی – ایرانی، قادر است یک الگوی کامل ، جهان شمول و خط سیر جامع در مسیر بهره گیری از ابعاد ارزشمند برنامه درسی زیبایی شناسی را در تمامی عرصه های تعلیمی و تربیتی ارایه نماید. به گونه ای که با داشتن ویژگی بومی بودن، با دغدغه های فلسفی اسلامی و ایرانی مرتبط تر و قابل پذیرش تر باشد.
پدیدارشناسی پرسش های دینی دانش آموزان و تحلیل کتب درسی دین و زندگی براساس آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش کیفی حاضر، پدیدارشناسی پرسش های دینی دانش آموزان و بررسی نسبت نوع پرسشها و دغدغه های دینی دانش آموزان دوره دوم متوسطه با محتوای کتب درسی دین و زندگی آنها به این پرسش هاست.
روش پژوهش :بدین منظور از روش کیفی پدیدارشناسی برای پاسخگویی به سئوال بازیابی و تدوین نوع پرسشها و دغدغه های دینی دانش آموزان دوره دوم متوسط شهر کرمان استفاده گردیده است و از روش تحلیل محتوای مضمونی برای پاسخگویی به سئوال بررسی نسبت نوع پرسشها و دغدغه های دینی دانش آموزان با محتوای کتب درسی(کتب دین و زندگی) آنها استفاده شده است. در قسمت پدیدارشناسی، برای نمونه آماری پژوهش 44 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر کرمان به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و گزارشهای خودنوشت دانش آموزان بود.
یافته ها : نتایج پژوهش در این قسمت نشان دهنده 87 کد پایه( مقوله فرعی ) و11کدسازماندهنده ( مقوله اصلی ) است. مقوله های اصلی پرسشها و دغدغه مندی دانش آموزان شامل مواردی چون: پرسش درباره خدا، جهان آخرت، ماهیت مرگ، فلسفه عبادات، امام زمان(عج)، سایر ادیان آسمانی، روابط دختر و پسر است. در بررسی و تحلیل کتب دین و زندگی دوره دوم متوسطه با توجه به نوع پرسش ها و دغدغه های دانش آموزان، نتایج پژوهش حکایت از حضور بسیار کم رنگ پاسخ و بحث درباره دغدغه ها و پرسشهای نسل جدید دانش آموزان دارد.
نتیجه گیری : از این رو، ضروت دارد در بازنگری و بازتألیف این کتب، اهتمام جدی تری به این امر مهم داده شود.
نقش خودآگاهی مادر در هویت دینی دختران
حوزههای تخصصی:
خودآگاهی یکی از مهمترین مهارت ها در زندگی انسان است. خودآگاهی ابعاد مختلفی دارد ازجمله: خودآگاهی جسمی، روحی، اجتماعی و معنوی. خودآگاهی معنوی جایگاه ویژه ای دارد؛ زیرا افراد با دستیابی به خودآگاهی معنوی، معنای زندگی خود را کسب می کنند و این امر در کیفیت زندگی آنها تأثیر عمیق و قابل توجهی دارد. ازآنجاکه خانواده و به ویژه مادر در شکل گیری هویت دینی فرزندان تأثیر بسزایی دارد پژوهش حاضر باروش توصیفی-تحلیلی و باهدف بررسی نقش معنویت و خودآگاهی معنوی مادر در هویت دینی فرزندان انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که خودآگاهی معنوی مادر در سه بعد: شناختی، عاطفی و رفتاری موجب ایجاد خودپنداره مناسب در فرزندان، رضایت مندی فرزندان از قابلیت ها، هویت جنسی و جایگاه خانوادگی، نگرش مثبت نسبت به ازدواج و تداوم نسل، توانمندی و پویایی، پایداری در سختی ها، سعی و تلاش در ارتقاع کیفیت وظایف دخترانگی خود و تلاش برای استحکام و دوام خانواده خود می شود.
روش های انتقال مفاهیم فرهنگی و اجتماعی به کودکان با استفاده از پویانمایی از دیدگاه کارشناسان (مطالعه موردی مجموعه «پهلوانان»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، فهم دیدگاه کارشناسان در مورد روش های انتقال مفاهیم فرهنگی و اجتماعی از طریق پویانمایی است. دلیل اصلی توجه به این امر، استراتژیک بودن ژانر پویانمایی برای کودکان است؛ ژانری که می تواند به عنوان جزئی از فرآیند رشد کودک و وسیله نهادینه شدن انواع مفاهیم اجتماعی و فرهنگی موردنیاز وی در طول زمان رشد به حساب آید. از این رو مفاهیم منتقله و روش های نهادینه شدن صحیح مفاهیم، برای استفاده از این ابزار در فرایند رشد کودک، اهمیت خواهد داشت. این پژوهش با استفاده از روش کیفی انجام شده و از طریق مصاحبه عمیق با کارشناسان، اطلاعات و داده ها جمع آوری گردیده است. همچنین، از روش مقایسه دائمی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. به منظور همگرایی مصاحبه ها و نیز نگاه عملی به موضوع، تأکید در مصاحبه ها بر نمونه ای ایرانی از تولیدات مرکز صبا با نام «پهلوانان» بود؛ که به داستان هایی از زندگی پوریای ولی به عنوان یک اسطوره ایرانی می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که : «ساخت مفهوم توسط کودک به جای انتقال آن» ، «تقویت بازارهای جانبی (ایجادپیوست فرهنگی) به عنوان تحکیم کننده انتقال مفاهیم»، «تولید پویانماییهای صامت(بدون دیالوگ)»، «الگو پروری»،«توجه انتقال مفاهیم بر اساس مقتضای سنی کودک»، «انتقال مفاهیم در حاشیه به جای متن پیام»،«استفاده از روش یادگیری پنهان»،« اصالت داستان زیبا و متناسب با مفهوم در نوشتن فیلم نامه»، از مهم ترین روش های انتقال مفاهیم فرهنگی و اجتماعی از طریق پویانمایی است.
جایگاه پرورش تفکر مبتنی بر فلسفۀ تربیتی اسلام در رسانۀ تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۰
99 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی امکان و جایگاه پرورش تفکر مبتنی بر فلسفه تربیتی اسلام در رسانه تلویزیون با تکیه بر آرای حکمت متعالیه و با تأکید بر قرائت علامه طباطبایی بوده است و برای انجام دادن تحقیق، از روش استنتاجی و تحلیل مضمون استفاده کرده ایم. این پژوهش کیفی با رویکرد استنتاجی- تحلیلی در دو بخش کیفی اجرا شده است: در بخش اول، برپایه ادبیات نظری پژوهش درخصوص مفهوم و هدف تفکر که در پژوهش دیگر استنتاج شده است، مؤلفه های پایه تفکر با استفاده از روش بازسازی فرانکنا استنتاج شد. این مؤلفه ها عبارت اند از: تفکر حسی، خیال انگیزی خلاقانه و تفکر منطقی- استدلالی. در بخش دوم کوشیده ایم برپایه گزاره های مفهوم، هدف و مؤلفه های تفکر، با بهره گیری از دیدگاه های خبرگان حوزه رسانه و تربیت، نسبت پرورش تفکر با تلویزیون و امکان آن را بررسی کنیم. با استفاده از روش تحلیل مضمون، طی مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان، در سه مرحله کدگذاری پایه، سازمان دهنده و فراگیر، امکان پرورش یافتن تفکر در تلویزیون ذیل سه دیدگاه اصلی استنباط شد. نتایج پژوهش به شبکه مضامین مستخرج از دیدگاه های خبرگان، شامل «تلویزیون، جایگاه پرورش تفکر»، «تلویزیون، جایگاه واسطیِ پرورش تفکر» و «تلویزیون، عدم جایگاه پرورش تفکر» می پردازد و درمجموع، براساس تحلیل نتایج مضامین و برپایه ادبیات نظریِ پژوهش، دیدگاه مختار این پژوهش با دیدگاه دوم تناسب داشته است. تلویزیون دارای جایگاه واسطی در پرورش یافتن تفکر است که می توان آن را عبارت از «جایگاه دستیاریِ تربیتی در نظام تربیتی برمَدار برانگیختگی و گشودگی» تعریف کرد و پنج اصل محوری بدین شرح را برای آن برشمرد: رابطه دستیاری با نهاد سنتیِ تربیت، نقش مقدماتی و برانگیختگی در فرایند پرورش تفکر، حد گشودگی در فرارَوَندگی (سِیر ظاهر به باطن)، مقابله با تهدیدها در دوسویه «تلویزیون- مخاطب»، و ساختارچینی طراحی برپایه فرصت نگری و مخاطب فعال.
نقد مبانی افراط گرایی دینی و بررسی مولفه های تاثیرگذار تربیت اسلامی در مهار و تعدیل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
253 - 286
حوزههای تخصصی:
در میان ادیان ابراهیمی، اسلام دینی واقع گرا و حقیقت محور است. این دین، تمام تلاش خود را برای جلوگیری از تکرار آنچه برسر ادیان دیگر آمده است به کار گرفت. قرآن کریم و سیره اهل بیت (ع) ضمن روشنگری درباره مبانی، علل و عوامل بروز افراط گرایی دینی، مولفه هایی چون عقلانیت، اعتدال، احترام متقابل و گفتگو را به عنوان رمز تامین و حفظ امنیتی پایدار معرفی نموده و بدنبال تبیین راه های چالش با بحران هایی چون افراطی گری و رفتارهای خشونت آمیز است. متاسفانه چند دهه ای است که جهان درگیر صحنه های خشونت آمیز و افراطی گرایانه است که دل هر انسانی را می آزارد و این در حالی است که پرهیز از اعمال خشونت آمیز و افراط مآبانه، هدف غایی همه انسانها و همه اقوام و ملل بوده است و قطعاً دستیابی به این نیاز حیاتی بشر، جز با تمرین آن بر اساس معارف وحیانی و سنت نبوی و ولوی (ع) در زندگی فردی و اجتماعی و نیز گسترش آن بر اساس آموزه های تربیت اسلامی، میسور و ممکن نخواهد بود. لذا این پژوهش. با روش توصیفی تحلیلی و با شیوه کتابخانه ای و با ابزار پژوهش که شامل تمامی اسناد و مدارکی است که در رابطه با افراط گرایی دینی و شیوه استفاده از آموزش های دینی در شکل گیری افراط گرایی وجود دارد، درصدد واکاوی مبانی افراط گرایی دینی و نقد آن و نیز تبیین میزان فهم افراط گرایان از آموزه ها و معارف قرآن کریم است. این نوشتار می خواهد نسبت میان قرآن، آخرین پیامبر و ظهور افراط-گرایی دینی را مورد بررسی قرار دهد و سپس با تبیین نقش آموزه های اسلامی در تربیت انسانی و تاثیر آن در تعدیل افراط-گرایی، شیوه های مرسوم در سیره اهل بیت (ع) در تربیت اسلامی جوانان برای جلوگیری از افراط گرایی را بیان نماید.
راهکارهای والدین در اصلاح ناسازگاری کودک و نوجوان با تأکید بر منابع اسلامی
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
55 - 76
حوزههای تخصصی:
چکیده
مقاله حاضر با هدف ارائه راهکارهای مؤثر والدین در اصلاح ناسازگاری کودک و نوجوان با تأکید بر منابع اسلامی شکل گرفته است. بدین منظور متون دینی و روان شناسی باروش توصیفی-تحلیلی بررسی می شود. بررسی ها نشان می دهد شیوه های تربیتی والدین بر بروز ناسازگاری های رفتاری فرزندان اثرات قابل توجهی دارد. تحقیقات بیانگر آن است که همسویی روش های اصلاح رفتار با فرهنگ و باورهای دینی افراد در اثربخشی آن نقش بسزایی دارد. بخشی از یافته هایژوهش حاضر عبارتند از: والدین بااستفاده از راهکارهای مستقیم، غیرمستقیم، زمینه ساز و محیطی می توانند به اصلاح ناسازگاری بپردازند، روش های غیرمستقیم شامل زمینه ساز، محیطی و رفتاری است، روش های مستقیم شامل زمینه ساز و روش های مختص دوره تحولی است.
همایندی ادراک دانش آموزان دربارۀ نقش متوازن خانواده و مدرسه در تربیت دینی: پژوهشی پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش خانواده و مدرسه در تربیت دینی و ادراک دانش آموزان درباره همایندی میان آن ها با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناختی انجام شد. مشارکت کنندگان در این تحقیق، هجده دانش آموز دختر از مقطع متوسطه بوده اند که با استفاده از روش انتخاب هدفمند گزینش و براساس اصل اشباع به فرایند پژوهش وارد شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده های به دست آمده با استفاده از روش اسمیت تحلیل شد. یافته های پژوهش در چهار مقوله نقش خانواده و مدرسه در دین داری، همایندی/ تعارض میان آن ها، راهبرد دانش آموزان در مواجهه با تعارض و راهکار پیشنهادی جهت ارتقای همایندی دسته بندی شد. نقش خانواده در بُعد مثبت، شامل الگوی عمل گرا، جلب مشارکت خانوادگی و انعطاف پذیری در آداب دینی، و در بُعد منفی، مشتمل بر انفعال در تربیت دینی و تعارض های خانوادگی بوده است. نقش مدرسه در بُعد ثمربخش با توانمندی های معلم، انعطاف پذیری و احترام در رفتار مرتبط بوده و در بُعد تخریب کننده، رفتارهای خشن و تبعیض آمیز، و اجبار بدون آگاهی بخشی شناسایی شد. در بُعد همایندی مدرسه و خانواده، طیفی وسیع، از همایندی کامل تا اختلاف در روش های تربیتی و مبانی اعتقادی دیده شد و اهداف این دو بافت نیز دارای تنوع و طیفی وسیع بود. نتیجه همایندی، تقویت و رشد دانش آموزان در باورهای دینی و نتیجه ناهمایندی، سردرگمی آنان، اجبار به گزینش یک سو و گاه انحراف آن ها از مسیر برنامه ریزی شده به سمت دین داری بوده است. در بُعد راهبردها، سه شیوه قانون مداری، همراهی با خانواده و انتخاب مسیر بهینه دیده شد. جهت ارتقای همایندی، سه راهکار آگاهی از ویژگی های نوجوانان، تعامل بهتر خانواده و مدرسه، و تشویق دانش آموزان پیشنهاد شد.
تبیین چگونگی تربیت اخلاقی متعالیه براساس تفاسیر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تببین چگونگی تربیت اخلاقی متعالیه، براساس تفاسیر ملاصدرا، می پردازد. این پژوهش که با روش تحلیل محتوای قیاسی استقرایی انجام شده است، برای تبیین چگونگی تربیت اخلاقی به تحلیل محتوای تفاسیر ملاصدرا پرداخته و اصول و روش های تربیت اخلاقی را واکاوی کرده است. اصول و روش های تربیت اخلاقی در دو دسته سلبی و ایجابی ناظر به دو مرحله اصلی تخلیه و تحلیه در تربیت اخلاقی متعالیه دسته بندی شده اند. بر این اساس، در بخش سلبی، پنج اصل و هفت روش و در بخش ایجابی نیز هشت اصل و شش روش استخراج شده است. اصول بخش سلبی عبارتند از: تهذیب ظاهر، مراقبت از اعمال، تهذیب نفس، دوری از حبّ دنیا و مراقبت از خواطر ذهنی. اصول بخش ایجابی نیز عبارتند از: عقل ورزی، تفکر، مراقبت در مسیر کسب علم، تکرار، ایجاد ملکات نیکو، تعدیل قوای جسمانی و نفسانی، توجه به تفاوت وسع ها و به گزینی در معاشرت. روش های سلبی عبارتند از: ریاضت، زهد، انفاق، دوری از هم نشین بد، پاسخ به شبهات، دوری از عادات نامناسب، دوری از افراط و تفریط. روش های ایجابی نیز عبارتند از: اطاعت از شرع، عمل به مقتضای علم، برهان، تذکر، ایجاد عادات پسندیده و موقعیت مداری.
واکاوی تجارب زیسته مربّیان عفاف گرایی: پیش برنده ها و بازدارنده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور واکاوی تجارب زیسته مربّیان عفاف گرایی صورت گرفته است تا امکان تحلیل فرصت ها و چالش های این حرفه مهم مهیا شود. جامعه پژوهش حاضر، مربّیان عفاف گرایی مرتبط با مدارس دوره ابتدایی و متوسطه شهر مشهد را شامل می شود که هفده نفر از ایشان به صورت هدفمند ازنوع با حداکثر تنوع» انتخاب شدند و با توجه به معیار اشباع داده ها و تکرار اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها صورت گرفت. پس از انجام شدن مصاحبه ها، کاوش در تجارب مربّیان عفاف گرایی و تجزیه وتحلیل اطلاعات، یافته های پژوهش درقالب 103 مفهوم و 21 مقوله جای داده شد و درنهایت، مقوله های تدوین شده، تحت لوای شش مضمونِ پیش برنده فردی، پیش برنده تعاملی، پیش برنده دانشی و مهارتی، بازدارنده دانشی و مهارتی، بازدارنده تعاملی، و بازدارنده ساختاری و فرهنگی قرار گرفتند. بررسی یافته ها نشان می دهد آنچه مربّیگری را پیش می رانَد، تعامل و برهم کُنش مجموع عوامل پیش برنده است و حاصل جمعِ عوامل بازدارنده نیز اسباب بازدارندگی و اثربخش نبودن وظیفه مربّیگری می شود؛ از این روی، برآیند مجموعه عوامل پیش برنده با هم جمعیِ عوامل بازدارنده، درکنار دیگر عوامل، تعیین کننده موفقیت یا ناکامی جامعه در عفاف گرایی و تربیت جنسی مطلوب و درنتیجه، بروز رفتارهای سالم یا مخرب جنسی در نسل آینده خواهد بود.
دلالت های تربیتیِ ادوار سه گانه کودک در متون اسلامی، برای مقطع بندی تحصیلی در نظام رسمی آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۹
241 - 272
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله روشن ساختن ابعاد روشی برای بهره برداری از تقسیم دوره های هفت ساله در جایگاه مقاطع تحصیلی است برای این منظور با استفاده از روش تحلیلی سه دسته روش از یکدیگر متمایز و معرفی شدند که شامل روش های متن محور (اشارات تکمیلی تقسیم مراحل و سایر شواهد دینی)، روش های زاینده (مقایسه ساحت های دو طرف تشابه، روش استنطاق و روش تعیین کلیات و آزادی در جزئیات) و روش های تطبیقی ( انطباق جویی و مقایسه با اندیشه های متفکران مسلمان و غیرمسلمان و استفاده از آن) هستند. هر گروه از این روش ها به ترتیب به نیاز به اطمینان از اصالت دینی تقسیم مراحل آموزشی، نیاز به پاسخگویی در ابهامات و اقتضائات مربوط به شرایط و نیاز به گفت و گو و تعامل با اندیشه های نوپدید پاسخ می دهند. بررسی این روش ها نشان می دهد گزاره های تقسیم هفت ساله دارای قابلیت و ظرفیت قرار گرفتن در جایگاه مقاطع تحصیلی را داشته و مواضع دین اسلام درباره سن استعدادیابی، زمان آموزش احکام فراسنی، جایگاه قرآن و شیوه آموزش همراه با عمل و غیرانتزاعی دوره دبیرستان را پشتیبانی می کنند.
مؤلفه های سواد دینی معلمان: مرور نظام مند بر اساس مدل رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد دینی معلمان از شاخص های مهم در تربیت دینی فراگیران است از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های سواد دینی معلمان است. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران(2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 143 مقاله درباره مؤلفه های سواد دینی معلمان است که بین سال های 2011 تا 2022 میلادی در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل 30 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و براساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. یافته ها: بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه های سواد دینی معلمان در 4 محور و 56 عامل طبقه بندی شدند. این محورها شامل محورشناختی – دانشی در آموزش دین(مشتمل بر عوامل تخصصی و حرفه ای معلمان در زمینه دین و سواد دینی)، محور عاطفی- نگرشی در آموزش دین(مشتمل بر عوامل نگرشی در زمینه دین و تربیت دینی)، محور رویه ای – راهبردی در آموزش دین(مشتمل بر عوامل رویه ای معلم در تربیت دینی فراگیران) و بعد ارتباطی و تعاملی در آموزش دین(مشتمل بر عوامل ارتباطی معلم در زمینه دین و تعاملات او در زمینه مسائل دینی) می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت سواد دینی معلمان در تربیت دینی فراگیران علاوه بر شاخص های شناختی و تخصصی به عوامل مختلفی چون ابعاد عاطفی و نگرشی، رویه ای، ارتباطی و تعاملی وابسته است.
«نگرش سازی»، راهبردی نوین در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«نگرش» در اصطلاح روان شناسی، نظامی هماهنگ و بادوام از افکار، احساسات و آمادگی های رفتاری فرد درباره یک موضوع است که به صورت اکتسابی ایجاد می شود و اغلب دارای ثبات و دوام بالایی است. می توان از این ظرفیت انسانی در حوزه تربیت اخلاقی بهره جست و آن را در قالب یک راهبرد تربیتی به کار گرفت؛ به این صورت که مربی با مداخله آگاهانه و توأمان برای ارائه اطلاعات، برانگیختن انگیزه، و آموزش مهارت های رفتاری لازم درخصوص موضوعات اخلاقی، «نگرش سازی» کند. با توجه به ناپایداری اغلب آموزه های اخلاقی در راهبردهای تربیتی موجود، پژوهش حاضر در نظر دارد با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد برون دینی، نگرش سازی را به عنوان راهبرد نوین تربیتی در حوزه اخلاق معرفی کند. یافته ها نشان می دهند که این راهبرد به دلیل سهولت در فراهم سازی شرایط، جامعیت داشتن، و ماندگاری آموزه ها، بر سایر راهبردهای تربیت اخلاقی برتری دارد و می توان با تعیین مبانی، اهداف، اصول و روش ها، آن را در قالب یک الگوی تربیت اخلاقی ارائه کرد.
راهکارهای درمان پرخاشگری نوجوان
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
77 - 92
حوزههای تخصصی:
چکیده
یکی از مشکلات و اختلالات دوره نوجوانی، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری است. پرخاشگری نوجوانان یکی از چالش هایی است که بسیاری از والدین با آن مواجه می شوند. برخی تغییرات جسمانی و روانی زمینه ساز بروز خشم و رفتار پرخاشگرانه در نوجوان هستند، اما در بسیاری از موارد پرخاشگری نوجوان به سبک های فرزندپروری والدین و شیوه برخورد آنها با نوجوان برمی گردد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای درمان پرخاشگری نوجوانان بااستفاده از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است. براساس یافته های پژوهش، روان شناسان برای درمان پرخاشگری نوجوانان راهکارهای مختلفی ذکر کرده اند مانند مراجعه به مشاور و پرهیز از مقایسه کردن فرزند. در منابع دینی نیز می توان به شیوه های شناختی، رفتاری، هیجانی و یا معنوی اشاره کرد.
راهکارهای خانواده در افزایش عزت نفس کودکان ازمنظر اسلام
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
93 - 107
حوزههای تخصصی:
چکیده
در نگرش اسلامی انسان موجودی شریف است. ازاین رو عزت نفس یکی از مهمترین شاخصه های انسان سالم (مؤمن) ازمنظر دینی است؛ زیرا او را در رسیدن به کمال و رستگاری یاری می کند. ازاین رو حفظ و تقویت این ویژگی مهم بر هر فردی لازم و ضرورت است. پایه های عزت نفس از کودکی بنا نهاده می شود و نوع ارتباط والدین و چگونگی رفتار آنها تأثیر زیادی بر خودارزشمندی کودکان دارد. پژوهش حاضر با پارادایم تفسیرگرایی به تحلیل محتوای متون دینی می پردازد و بااستناد به آیات و روایات باروش قیاسی و استقرایی ابعاد رفتاری و روان شناختی مرتبط با عزت نفس و راهکارهای ارتقای آن در فرزندان را استنتاج می کند. آنچه از این مطالعه به دست آمده این است که والدین با راهکارهایی مانند محبت، تکریم، توجه به تفاوت های فردی و واگذاری مسئولیت به کودکان می توانند عزت نفس و اعتمادبه نفس را در آنها افزایش دهند.
تحلیل برداشت اساتید دانشگاه از مولفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و ارائه الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل برداشت اساتید دانشگاه از مؤلفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و ارائه الگوی مطلوب است.
روش: روش پژوهش، آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید حوزه تعلیم و تربیت و در بخش کمّی کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی نواحی یک و دو شهر کرمان در سال تحصیلی 1401- 1402 است. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدف مند، در بخش کمّی از روش تمام شماری استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 20 نفر از صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت در دانشگاه شهید باهنر و دانشگاه فرهنگیان کرمان در سال 1401 و در بخش کمّی پرسش نامه استخراج شده از نتایج مصاحبه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش سه مرحله ای (استراوس و کوربین (2006) و در بخش کمّی از تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. جهت تأمین روایی و پایایی بخش کیفی از روش لینکلن و گوبا (1985) که مشتمل بر شاخص های چهارگانه مقبول بودن، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری و تأییدپذیری است، استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که 13 مقوله اصلی و 33 مقوله فرعی شناسایی شدند. سپس پرسش نامه ای جهت اعتبارسنجی الگو طراحی شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ (92/0) و روایی (صوری و محتوایی) بر اساس نظرات اساتید در حوزه تعلیم و تربیت و با استفاده از روش سیگمای شمارشی (85/0) محاسبه شد. در بخش کمّی نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری ضمن تأیید برازش مدل نشان داد که هر 33 مؤلفه مورد بررسی دارای تأثیر معناداری بر برنامه درسی تربیت اخلاقی هستند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررسی و با تمرکز بر الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی می توان به بهبود تربیت اخلاقی دانش آموزان ابتدایی کمک کرد.
تحلیل مفهوم عقل از دیدگاه امام علی علیه السلام و استنتاج دلالت های آن در مبانی و اصول تربیت عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل مفهوم عقل از دیدگاه امام علی علیه السلام و استنتاج دلالت های آن در مبانی و اصول تربیت عقلانی است. از آنجا که اندیشه ورزی و تفکر یکی از مهم ترین عوامل نیل به هدایت و راهبری بسوی کمال شایسته آدمی می باشد از این رو بررسی و تحلیل این عنصر سترگ نظام تربیت در هندسه تربیت علوی از اهمیت شایانی برخوردار می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی ، تحلیلی و استنتاجی به واکاوی سخنان آن حضرت در این خصوص پرداخته شد و مبانی و اصول ناظر بر تربیت عقلانی احصاء گردید در ارتباط با مبنای قابلیت عقل در نیل به شناخت، اصل عقل ورزی معطوف به شناخت و هدایت و در ارتباط با مبنای محدودیت عقل ،اصل اندیشه ورزی در حیطه عقل مطرح گردید همچنین اصول کسب دانش و تجربه، اصل مشورت، اصل گشودگی و اصل پیوند جویی با آموزه های وحیانی در ذیل مبنای قابلیت استکمال عقل و اصول تربیتی غلبه بر هوای نفس، پرهیز از خود بنیادی و کنترل حب و بغض در ارتباط با مبنای قابلیت زوال عقل بررسی گردید و در نهایت نیز با نظر به ویژگی ذو مراتب بودن عقل، اصل رعایت اقتضائات هر مرتبه و اصل تعالی یافتن در مراتب عقلی احصاء گردید.
تبیین چارچوب نظری تربیت اعتقادی از رهیافت انسان شناسی فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
107 - 129
حوزههای تخصصی:
تربیت اعتقادی به عنوان مهم ترین بخش تربیت دینی، بر مبانی مختلفی استوار است که تبیین کننده فرایند عملی آن خواهد بود. عدم انتخاب و تبیین صحیح مبانی نظری از رهیافت انسان شناسی ناقص، آسیب هایی از جمله یکسونگری و غالب شدن فرهنگ آموزشگری صرف را در تربیت اعتقادی به دنبال دارد. پژوهش حاضر درصدد است با تبیین چارچوب نظری تربیت اعتقادی از رهیافت انسان شناسی دینی، مبانی این ساحت تربیتی و مدلول های آن را ذیل فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی استنتاج نماید. رویکرد پژوهش، نظری است و با روش تحلیلی استنتاجی اقدام به توصیف، تحلیل و درنهایت استنتاج می نماید. مبانی به دست آمده به عنوان یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که استقلال ابعاد سه گانه نفس−بینش، گرایش و توانش− در مقام نظر است و در مقام عمل، نباید جدای از هم در نظر گرفته شود؛ عمل تربیتی حاصل درهم آمیختگی همه ابعاد است و در تربیت انسان نقش مؤثر دارند. در این میان، بعد گرایشی، پل ارتباطی بین بعدشناختی و بعد رفتاری است و غفلت و کم توجهی به این بعد در تربیت اعتقادی موجب یک سونگری وتنزل به آموزش گری صرف و درنهایت عدم دستیابی به هدف غایی تربیت اعتقادی یعنی ایمان می شود. ازاین رو، مقصد تربیت اعتقادی، ایجاد رفتارهای ارادی هماهنگ با آموزه های اعتقادی خواهد بود.