رابطه میان دین و اخلاق را مى توان از جهات گوناگون مورد بررسى قرار داد. یکى از این وجوه بررسى رابطه اخلاق و دین به لحاظ رفتارى است. سؤال این است که آیا دین تأثیرى بر انجام عمل اخلاقى دارد یا خیر. در این مورد دیدگاه هاى مخالف و موافقى وجود دارد که در این مقاله آنها را مورد بررسى قرار خواهیم داد.
مخالفان معتقدند که صرف تصدیق الزامات اخلاقى براى انجام عمل اخلاقى کفایت مى کند و دیگر نیازى به دین براى این کار وجود ندارد. در مقابل، موافقان معتقدند که به دلایل متعددى رفتار اخلاقى وابستگى هایى به دین و اعتقادات دینى عامل اخلاقى دارد. نکته قابل توجه آنکه در زبان فارسى تاکنون کار تحقیقى عمده اى در این زمینه صورت نگرفته است.
واژه سقوط که در مقابل صعود است از عناوین مشهورى است که همواره بر زبان عالمان و اندیشمندان جارى بوده و در متون دینى نیز به تفصیل از آن سخن به میان آمده است.
ما در این نوشتار بر آنیم تا یکى از عوامل تکوینى سقوط انسان را در نگاه على (ع) مطرح نمائیم که همان عجب مىباشد و سپس به آفتهاى آن و راههاى معالجهاش به پردازیم.
"ظلم امری نکوهیده و مخالف فطرت انسانی است و انسان ها آن را برنمی تابند. دین اسلام نیز همواره بر حفظ عزت و حرمت انسان ها تاکید داشته است. اگر چه ظلم ستیزی در ادبیات فارسی بازتاب داشته است و ویژه شعر شیعی نیست، اما در آثار شاعران شیعه به لحاظ آثار تربیتی و نیز حساسیت شیعیان، تشخص و تمایز جدی پیدا کرده است. در این مقاله، ابتدا مخالفت با ظلم و جور از دیدگاه آیات و روایات به عنوان سرچشمه های تفکر شیعه ذکر شده است؛ آن گاه در این زمینه، سروده های بیش از بیست تن از شاعران شیعی، از کسایی مروزی (قرن چهارم) تا حکیم صفای اصفهانی (قرن چهاردهم) آورده شده است. در ذکر نام سرایندگان نیز، ترتیب تاریخی رعایت شده است تا خواننده با سیر این مضمون در طول تاریخ هزار ساله اش آشنا شود.
"