فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابوالقاسم شابی(1909-1934م) یکی از شاعران برجسته معاصر تونس در ادب عربی به شمار می آید که شعر و اندیشه اش را در خدمت انسان و ارزش های انسانی قرار داده است. یافته های این پژوهش توصیفی تحلیلی بیانگر این است که شعر او توانسته است به عنوان الگوی دیگر شاعران معاصر عرب در مسیر انسانیّت حرکت نماید. وی برآن بود تا در چارچوب هنر شعری ، تجسّم کننده آرزوها و رؤیاهای ناب انسانی باشد.شابی برای رسیدن به چنین هدفی،درون مایه های اساسی شعر خویش را انسان و فضیلت های انسانی همچون؛ بیان ارزش های والای انسانی و اسلامی، تحلیل دردها و رنج های انسان معاصر، فراخوانی انسان به دانش و آگاهی و بیداری و... . قرار داده و پیوسته زمزمه کننده خصلت های ناب انسانی باشد.تعصّب شابی نسبت به وطن و مردم ، خشم و غضب او از بی عدالتی ها ، دعوت به مبارزه با استبداد و استعمار ، فراخوانی به بیداری و تحریک همتها و اراده های انسانی و به حرکت در آوردن اجتماع خفته در تباهی و فساد ،حرکت در مسیرآزادی و عدالت و شجاعت و عشق و ایثار و...از ارجمندترین خصلت های ناب انسانی هستند که شابی در بیشتر شعرهایش، زیبایی آنها را ستوده است.اهمّیت و ضرورت این جستار در این است که چنین پژوهش های می تواند پژوهشگران و ادیبان را به سمت اهداف والای انسانی رهنمون نماید.
الفکاهة السیاسیّة فی أشعار أحمد فؤاد نجم دراسة وتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدّ الشاعر السیاسی أحمد فؤاد نجم من أبرز شعراء الفکاهة فی مصر. اکتست فکاهته ثوباً سیاسیاً واجتماعیاً حیث وظفّها کبوقٍ أعلن من خلاله عن مواقفه الصارمة والصلبة حیال الأنظمة العربیة الفاشلة بنبرة صارخة حتّى اشتهر فى الأوساط الأدبیة بشاعر السیاسة. تمتاز فکاهة أحمد فؤاد نجم اللّاذعة بمیزتین أساسیتین: أوّلاً من حیث الدلالة أنّها تحمل فی طیاتها معانی ثوریة تندّد بالأنظمة السیاسیّة والاجتماعیة فی العالم العربی. ثانیاً ومن حیث الصیاغة فإنّها صیغت بلغة ناریة ولهجة شدیدة عارمة تنقضّ على الأنظمة التی خانت قضایا الشعوب العربیّة کالصاعقة. إنّ الموضوعات الّتی تناولتها سخریة أحمد فؤاد هی: نقد الأوضاع الاجتماعیة والحکومات العربیة وعمّالها ورجال الحکم والسیاسة وذمّ التدخل الأجنبی فی الشؤون العربیة ونقد الظروف السیاسیة والاقتصادیة المتردیّة والحثّ على مقارعة الظلم ومکافحة الظّالمین. یرمی هذا المقال إلی دراسة وتحلیل الفکاهة السیاسیة للشاعر المصری أحمد فؤاد نجم بالاعتماد على منهج الوصفی _ التحلیلی مستخدماً الأسالیب العلمیة ومناهج البحث المتّبعة فی الموضوعات الأدبیة. ومن أهمّ النتائج التی تفیدها هذه الدراسة هی أنّ أحمد فؤاد نجم وظّف الفکاهة لنقد الأوضاع السیاسیة والاجتماعیة التی تحکم الساحة المصریة وتستهدف تحسین ظروف حیاة الشعب المصری ونیل الحقوق والحریات المدنیة فی ظلّ دولة دیمقراطیة تحترم حقوق الأفراد والشعب ولذلک سمّی بشاعر السیاسة والفکاهة المریرة.
هارمونی رنگ سفید در شعر عنترۃ بن شدّاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ، گستره وسیعی از محیط پیرامون انسانها را فراگرفته است؛ به طوری که همه چیز دارای رنگ خاص خود است و انسانها در طول تاریخ با این عنصر جدایی ناپذیر در تعامل بوده اند و گاهی هم از آن برای بیان مقاصد خاصی استفاده می کرده اند. شاعران نیز با توجه به مکان و زادگاهشان، کم و بیش با رنگ سر و کار داشته و آن را در شعر خود منعکس نموده اند. شاعران دوره پیش از اسلام هم از این قاعده مستثنی نبوده و به طور عادی و طبیعی با انواع رنگ ها در تعامل بوده اند. عنترة بن شدّاد، شاعر عفت پیشه این دوره هم، از رنگ سفید هم در بُعد مثبت و هم منفی استفاده کرده و رنگ سفید را به عنوان ابزاری برای رهایی از عقده حقارت، نماد پاکی، رمز خوش یمنی، و نماد اخلاق نیک به کاربرده است. مقاله حاضر بر آن است تا به روش توصیفی - تحلیلی دلالتهای معنایی رنگ سفید در دیوان عنترة بن شدّاد را مشخص سازد و نشان دهد که چگونه شاعر از ابعاد منفی و مثبت آن در جهت اثبات شخصیت خویش و رهایی از عقد حقارت استفاده کرده است.
بررسی زیبایی شناسی جزء 30 قرآن کریم بر اساس نظریه نظم عبد القاهر جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه نظم از نظریات بنیادین بلاغی است که از دو کتاب ارزشمند عبدالقاهر جرجانی؛ دلائل الاعجاز و اسرار البلاغه بر آمده است مؤلفه های معنا شناسی تأمل برانگیزی با تکیه بر این نظریه در زمینه های علوم قرآنی و ادبیات و شعر پدیدار گشته است. این جستار می کوشد به پرسش هایی نظیر: جرجانی چگونه توانسته با پیوند میان لفظ و معنا و تاکید ویژه بر ساختار درونی کلام چنین نظریه ای را در این گستره مطرح سازد؟ریشه های اصلی این نظریه را در کجا می توان جستجو کرد؟ و این نظریه چه تاثیری بر دیدگاه زبان شناسان جدید بر جای نهاده است؟باسخ دهد. دراین جستار پس از بررسی زیبایی شناسی و ابعاد و موضوعات وابسته به آن ، ارتباط زیبایی شناسی قرآن کریم در مقوله های اعجاز آن با نظریه نظم مورد بحث و کنکاش قرار خواهد گرفت و آیاتی از سوره های جزء 30 در بافت و ساختار بیانی طبق این نظریه مورد واکاوی قرار می گیرد. در ادامه زیبایی شناسی قرآنی ابعاد آوایی، موضوعی، محتوایی موسیقی و غیره بر پایه دیدگاه جرجانی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. از آن جایی که جرجانی رویکردهای اساسی عناصر مذکور را تنها در بافت و سیاق درونی کلام کارآمد می داند نه در مؤلفه های روساخت بلاغی، بنابراین زیبایی آیات جزء 30 بر اساس این نظریه از بافت کلامی و تناسب سیاق چینش حروف و کلمات حاصل می گردد.
مکان یابی پهنه های مناسب به منظور ایجاد مسیر پیاده گردشگری در بافت تاریخی شهر کرمان با استفاده از GIS
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی نه تنها به لحاظ جاذبه های تاریخی، زیباشناختی، تداوم خاطرات جمعی و هویت بخشی به شهرهای ما ارزشمند بوده؛ بلکه محل زندگی و کار بخش قابل توجهی از جمعیت شهرها محسوب می شوند. زنده سازی این گونه بافت ها از طریق جذب گردشگر علاوه بر اینکه موجب درآمدزایی می شود در احیای حیات اجتماعی این بافت ها تأثیر بسزایی دارد. مسیرهای پیاده گردشگری، به عنوان راهکاری کارآمد در جذب گردشگران داخلی و خارجی ضمن حفظ آثار با ارزش، منجر به ارتقای هویت تاریخی آنها شده و در ارتقای کیفیت و احیای حیات اجتماعی شهرها نیز موثرند. بافت تاریخی شهر کرمان با جاذبه های تاریخی متعدد نمونه ای از این فضاهای شهری می-باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی پهنه های مناسب جهت ایجاد مسیرهای گردشگری پیاده در بافت تاریخی کرمان می باشد؛ بر این اساس در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی پس از مشخص شدن معیارهای موثر، وزن دهی آن ها طبق نظر کارشناسان گردشگری صورت گرفته است. سپس با استفاده از مدل AHPو نرم افزار Arc Map۱۰ لایه های تولیدی هر معیار با توجه به وزن مشخص شده، با یکدیگر تلفیق شده که خروجی آن، نقشه پهنه بندی چهارگانه بافت تاریخی جهت ایجاد مسیر پیاده گردشگری می باشد. با توجه به نقشه نهایی مشخص شد که پهنه کاملاً مناسب بیشتر در قسمت مرکزی بافت و این پهنه جاذبه هایی از قبیل (بازار بزرگ، مجموعه گنجعلی خان، مجموعه ابراهیم خان، میدان ارگ، مسجد جامع، مسجد امام) را در خود جای داده است و نیز با فاصله گرفتن از مرکز بافت به سمت حواشی از مطلوبیت اراضی کاسته می شود؛ همچنین در بین ۱۲ معیار پژوهش معیار نزدیکی به شبکه ارتباطی با وزن (۲۱۷/۰) بیشترین ارزش و معیار فاصله از پارک با وزن (۰۲۶/۰) کمترین ضریب اهمیت را نسبت به سایر معیارها به خود اختصاص داده اند.
أثر الحصار العسکری لمدینة بیروت علی توظیف الأمکنة ودلالتها فی دیوان ""مریم تأتی"" لسعدی یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ تقنیة المکان وتوظیفها داخل النص الشعری من أهم جمالیات القصیدة الحدیثة وتحدیداً فی الأدب الذی ینشأ أثناء الحروب والحصار؛ وذلک لأهمیة العلاقة بین المکان والحرب حیث غالباً تنشب الحروب بغرض احتلال مکان وتقام أحداثها علی مکان ومن آثارها المشؤومة تدمیر أمکنة. وعلیه، قامت الدراسة الحالیة بالمنهج الوصفی التحلیلی بتناول أثر الحصار العسکری لمدینة بیروت علی توظیف الأمکنة ودلالتها فی دیوان ""مریم تأتی"" للشاعر العراقی سعدی یوسف؛ إذ إن هذا الحصار أثر تأثیراً ملحوظاً علی الحیاة الیومیة للشعب اللبنانی ومن ثم انعکس هذا الحصار علی إنتاج العدید من الأدباء اللبنانیین وغیرهم، منهم الشاعر العراقی سعدی یوسفالذی دفعته الأحداث لتصویر الحیاة اللبنانیة المحاصرة بکل تفاصیلها. إذن، یرید البحث الحالی دراسة أثر الحصار العسکری لمدینة بیروت علی توظیف الأمکنة ودلالتها فی دیوان ""مریم تأتی"" للشاعر سعدییوسف ومن أهم ما توصلنا إلیه هو أن الأمکنة المفتوحة (المدینة، والقریة، والحی) فی قصائد سعدی یوسفتم توظیفها لتدل علی إظهار الدمار المادی الذی لحق ببیروت جراء الحصار العسکری الإسرائیلی، أما للأمکنة المغلقة (البیت، والغرفة) فلها نسبة أعلی من التوظیف داخل نصوص الدیوان مقارنة بالأمکنة المفتوحة وهی تدلّ علی الحالة النفسیة المزریة لأهالی بیروت جراء الحصار والسبب یرجع إلی السمات الهندسیة والمعماریة التی تتصف بها هذه الأمکنة من حیث انغلاقها.
دراسة قصیدة «من مذکرات المتنبّی فی مصر» من منظور أسلوبیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الأسلوبیة منهج نقدی لسانیّ تقوم على دراسة النصّ الأدبی دراسة لغویة وفکریة، لاستخلاص أهم العناصر المکونة لأدبیّة النّصّ؛ إذ تجعل النّصّ الأدبی منطلقها الأصلیّ. ولخطورة هذا النّهج فی استکناه المفاهیم المکنونة وراء الشکل تستهدف هذه الدراسة إلى تطبیق الأسلوبیة بمشوار المنهج الوصفی التحلیلی على قصیدة «من مذکرات المتنبّی فی مصر» للشاعر المصریّ المعاصر أمل دنقل؛ باعتبار الشاعر من أبرز أقطاب الحرکة الأدبیة فی مصر وواحد من الشعراء العرب المعاصرین الّذین اتّجهوا إلى الإبداع فی المعانی واللغة الشعریّة تزامناً مع حرکة الحداثة، حیث نراه یلفت أنظار النقّاد بترکیزه على لغته الشعریّة جنب اهتمامه بالمضمون والمفهوم، غیر أنّه یحرص على إخراج نصّه الشعریّ عن مألوف الکلام وعمّا هو معیار بحیث یؤدّی ما ینبغی له أن یتّصف به من تفرّد وإبداع وقوّة جذب.
ومن أهمّ ما ینتج البحث أنّ أمل دنقل حاول أن یجسّد هواجسه السیاسیّة والاجتماعیّة فی خلد المتلقّی عبر التقنیات المختلفة. والقصیدة بمجملها تحتوی على التوازی والتماثل بین ما أراد وما قاله الشاعر. ودنقل یجعل المکافحین والثوریین رموزاً فی قضیة التشبّث بتراب الوطن، فی حین یهجم على الذین یستحوذ علیهم الذّل والخوف. وهکذا أخذ یقدّم تجاربه المعاصرة للمتلقّی بشکل رمزی لیصبح صوتاً صارخاً فی الحثّ على الثورة والمقاومة تجاه جمیع ألوان الظلم والاستبداد.
صورة السجین الفلسطینی فی دیوان «وردة علی جبین القدس» لهارون هاشم رشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن احتلال أرض فلسطین، وما تبعها من قتل، وظلم، وبطش، وتشرید، دفع المواطن الفلسطینی إلی مواجهة المحتلّین بکل وسائل المقاومة، والتصدّی لهم بروح الوطنیّة والبسالة، والصمود والتحدّی فی سبیل الحریة؛ فضاق الاحتلال ذرعاً بهؤلاء المناضلین الذین دأبوا علی تحریر وطنهم من مخالب اسرائیل، فزج بهم فی غیاهب السجون والمعتقلات، وأخذ یمارس ضدّهم أنواع الظلم، والتعذیب، والمهانة اللاإنسانیّة بغیة إطفاء هذا المشعل الوهّاج، لکنّ هؤلاء السجناء حملوا رسالة نضالیّة وتوعویّة لأبناء الشعب الفلسطینی المقاوم، وکان لتجربة السجن التی عاشها هؤلاء المناضلیّن دورٌ بارزٌ فی نمو القیم الإسلامیّة والوطنیّة وترسیخ ثقافة المقاومة. وقد اهتمّ الکثیر من شعراء المقاومة بتجسید مواقفهم وبطولاتهم، ومن هؤلاء الشعراء الذین أفردوا دیواناً کاملاً للسجناء هو الشاعر الفلسطینی «هارون هاشم رشید». هذه الدراسة ستسلّط الضوء علی صورة السجین فی شعره، ووفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی، تهدف إلی استظهار ملامح السجناء ومواقفهم البطولیّة فی دیوان «وردة علی جبین القدس» من أجل التعاطف الجماهیری مع هذه الشریحة المضطهدة. وقد توصّل البحث إلی نتائج أهمّها: أنّ الشاعر ابتعد عن الندب والبکاء علی السجناء، واتّخذ الشعر للمطالبة بحقوقهم وحریّتهم والتعاطف معهم. وحاول هارون إظهار بطولات السجناء لکی یزرع الأمل فی النفوس ویدعم المقاومة، کما سعی إلی فضح سیاسات المحتلین إزاء السجناء وتعذیبهم، لاستنهاض همم البلدان العربیّة فی التصدّی إلی هذه القضیّة.
أنماط التداعی الطّلیق فی قصّة ""ساعةِ الکوکو"" القصیرةِ من مجموعة ""کان ما کان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یستعین الکاتب أو الراوی فی الأدب القصصی، بمختلف القوالب للتطّرق إلی أحداث القصّة وشخصیّاته القصصیّة ویُعدُّ التداعی الطّلیق واحداً منها. فی التداعی الطّلیق یستحضر مفهومٌ واحد مفاهیم أخری إلی الذهن بناءً علی أصول التجاور أو التشابه أو التضاد فمن جرّاء ذلک یتبع الکاتب الموضوعات الجدیدة بصورةٍ متتالیةٍ مستعیناً باستدعائها کما نلاحظ فی قصّة ""ساعة الکوکو"" القصیرة من مجموعة ""کان ما کان"" القصصیّةِ لمیخائیل نعیمة، الأدیب والمجُدِّد اللبنانیّ الکبیر. تستحضر فی هذه القصّة، أجزاءُ تصویرٍ واحدٍ أو حدثٍ واحدٍ، أجزاءً أخری أو حدثاً آخر.
وقد خلق الکاتب هذا الأثر الثمین مُوَظِّفاً فیه التقنیاتِ السردیّةَ المختلفةَ عن وعی أو غیر وعی، مما أدّی تشابک عنصر العمل القصصیّ مع الشعور وتجربة الراوی، إلی تسلُّل کثیر من الأحداث الموجودة فی القصّة إلی ذهن الکاتب إثرَ تأثّره بأصل تداعی المفاهیم. تأتی أهمیّةُ ودورُ التداعی الطّلیق، فی هذا البحث، فی استدعاء الأحداث وتشکیلها، وأنماطه المختلفة بعد الإتیان بالأصول والأسس التی تحکمه. وأُثبِتَ أنَّ میخائیل نعیمه- بالاستفادة من التداعی الطّلیق وهروباً من التکرار الذی لافائدة فیه- أقبل علی استحضار ذکریات شخصیّات القصّة ثمّ تَطرّقَ إلی بیان تفاصیل حیاة شخصیّات القصّة وحلّ مشاکلهم بواسطة أصل التشابه الذی کان أکثرَ تطبیقاً فی القصّة وکذلک بمساعدة أصلی التجاور والتضادّ.
لمحة عن الکسائی و خصائصه القرائیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی بن حمزة الکسائی أحد القراء السبعة و رئیس مدرسة الکوفة النحویة. هو أدرک أکثر من خمسة و عشرین من الشیوخ فی النحو و القراءة و لم یسعد شیخ بکثرة تلامیذه کما سعد الکسائی. و یرجع کثیر من إختلافاته مع سائر القراء إلی أصول لفظیة لیس لها دخل فی تغییر معنی الآیة کالإمالة و الوقف علی هاء التأنیث و ترک الهمزة و قطع ها و فی أکثر مواضع الإختلاف بین الکسائی و الباقین، کانت قراءته وفق قراءة أستاذه حمزه الزیات. و نحاول فی هذه المقالة من خلال استقراء موارد قراءته، رسم ملامح شخصیة الکسائی العلمیة و هو یعلّل و یوجّه القراءات أو یردّها مستعیناً بالصرف و النحو و اللغة و البلاغة و رسم الخط و المأثور من القراءات.
بررسی و نقد کتاب البلاغه و تحلیل الخطاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
87-108 صفحه
حوزههای تخصصی:
ظهور دانش هرمنوتیک یا تأویل متن در دو سده اخیر باز بودن قرآن کریم را در برابر تفسیرهای نو بیش از پیش به میدان بحث آورده و چالش میان محافظه کاران و اصلاح طلبان را در فهم اسرار آن دو چندان کرده است. از دستاوردهای این تحقیق، گذار از جمله محوری در تحلیل استعاره های زبانی و گشودن چشم انداز متن در فضای استعاره و مجاز است. این دستاورد نتیجه ژرف نگری دوره معاصر در پژوهش های زبان شناختی با رویکرد متن محوری است. همچنین، بر اساس نتایج به دست آمده، استعاره نه فقط آرایه ای ادبی، بلکه فرایندی است که تمام ابعاد زندگی بشر را فرا گرفته و آدمی در استعاره به زندگی خود ادامه می دهد و به آن معنا می بخشد. فکر، رؤیا، بازی و ... همه استعاره اند و با استعاره است که موجودیت آدمی معنا پیدا می کند. کتاب البلاغه وتحلیل الخطاب اثر حسین خالفی، که در این کتاب در صدد بررسی و نقد آن هستیم،در تلاش است، با استفاده از شگرد گفتمان کاوی، عدم تقابل مجاز با حقیقت را اثبات کند و دیدگاه تأویلی را در خدمت فهم بهتر قرآن کریم و سایر متون مقدس قرار دهد.
زیبایی شناسی کارکرد «آب و باد» در تشبیهات تمثیلی قرآن با تکیه بر نظریه بافت زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تشبیه تمثیل» یکی از اسلوب های بیانی قرآن کریم است که خداوند متعال برای محسوس کردن مفاهیم عقلی و پرده بردای از تندیس معانی ماورایی از آن بهره گرفته است. عناصر طبیعت از جمله (باران و باد) به دلیل ارتباط مستقیم انسان با آنها، در تمثیل های قرآنی کاربردی پر رنگ دارد. این مقاله در پی آن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه بافت زبانی(سطح صوتی، صرفی، نحوی، معناشناختی) به بررسی کارکرد مثبت یا منفی این عناصر در تشبیهات تمثیلی قرآن پرداخته و به این سؤال پاسخ دهد که این دو عنصر در انتقال تصویر وجه شبهِ برخاسته از این تمثیل ها، چه نقشی ایفا می کنند و بافت زبانی قرآن چه تأثیری بر تبیین کارکرد این دو عنصر در انتقال وجه شبه می گذارد؟ نتایج بررسی در این مقاله حاکی از آن است که دو عنصر باد و باران در تشبیهات تمثیلی قرآن کارکردی مثبت دارد و چنانچه در جملاتی به کار رفته باشد که به ظاهر بار معنایی منفی دارند؛ اما بافت زبانی قرآن به گونه ای است که سبب می شود این دو عنصر به صورت غیر مستقیم در تفهیم وجه شبه و روشنگری مفاهیم ناپایداری دنیا، تباهی اعمال کافران و مشرکان، نتیجه انفاق در راه خدا و همچنین نابودی اجر انفاق کنندگانِ منت گذار و آزار دهنده، کارکردی مثبت داشته باشند.
التثلیث للجذر اللغوی فی الأسماء الخمسة بحث مقارن فی اللغات السامیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعنى هذا البحث بمسألة تحدید الجذور فی ضوء المقارنات التی تظهر أهمیة مثل هذه الدراسات اللغویة المقارنة، مع الأخذ بالقوانین الصوتیة؛ فالبحث الحدیث ارتضى تطبیقها لتحدید أصالة الکلمة أو عدم أصالتها من الناحیة الاشتقاقیة. کما یسهم التحلیل والشرح اللغوی والمقارنة فی تتبع الأبنیة الصرفیة برصد التغیرات والتحولات التی طرأت على اللغة العربیة عبر الأزمنة. فالدراسة تأصیلیة لبنیة الجذر العربی فی الأسماء الخمسة، بالمقارنة مع اللغات السامیة، وفی نتائجها تفسیرات علمیة لظاهرة لغویة طالما دَرَسَها اللغویون العرب القدامى، فَذُکِرَتْ فی کتبهم ومصنفاتهم آراؤهم، وعلى فکرة المیزان الصرفی بَنَوا معاجمهم؛ فدرسوا الظواهر اللغویة، مثل: الاشتقاق، والإعراب.
إن البحث یقوم على منهج التحلیل المقارن، فیعمل على فحص التکوین الثنائی المعجمی، ووصف العلاقات الصوتیة والصرفیة والنحویة الخاصة بالأسماء الخمسة، وبالأبنیة والصیغ التی تفتح علیها فی مدونة المعجم العربی، وفی معاجم اللغات الأکادیة والأوغاریتیة والفینیقیة والآرامیة والعبریة.
لقد کشف البحث عن العلاقات الصوتیة والصرفیة والنحویة فی الأسماء الخمسة، وذهب إلى تطبیق القوانین الصوتیة، وتتبع الأبنیة والصیغ فی المعاجم العربیة والأکادیة والفینیقیة والآرامیة والأوغاریتیة، فنبه البحث لأهمیة رصد التغیر اللغوی؛ لأن لغتنا العربیة بعیدة العهد، مرت بمراحل زمنیة متعاقبة، لذلک فالحاجة شدیدة إلى معجم تاریخی، تؤرخ فیه الألفاظ وفق استعمالاتها خلال العصور المختلفة بدءاً من الأصل الأقدم.
دراسة تناسب السیاق فی التقابلات الدلالیة فی الجزء الثلاثین من القرآن الکریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا المقال موضوع التقابل الدلالی فی الجزء الثلاثین من القرآن الکریم من خلال أبعاده الوظیفیة، وتناسبه مع السیاقات المختلفة التی أحاطت به؛ بما أنّ القرآن الکریم منزل من الله لهدایة الناس، وأنّ الهدایة تتطلب تنویع الخطاب، واستخدام الأسالیب البیانیة، وفقاً لمقتضیات أحوال المخاطبین، والظروف الزمکانیة.ولما کان اسلوب التقابل الدلالی نوعاً من الأسالیب البیانیة، وله القدح الأوفى فی التأثیر على المتلقی، والدور الفعّال فی عرض المفاهیم؛ تعویلاً على قول المحققین «الأشیاء تُعرف بأضدادها» ونظراً لاستخدامه فی أغلب السور المبارکة جاء هذا البحث لیکشف عن مدى استخدامه فی الجزء الثلاثین، وتناسبه مع السیاقات التی اشتملت علیه؛ وللإجابة على الأسئلة المتعلقة بأنواعه المستخدمة، وتناسبه السیاقی، ومعطیاته الدلالیة. ومن النتائج التی أفرزها البحث: أنّ هذا الجزء المبارک، قد اشتمل على التقابل الدلالی، و احتوى على عدد من أنواعه، کما خلّص إلى أنّ جمال التقابل الدلالی لا یقف علی الصورة اللفظیة بل له قیمته المعنویة فی النص و أنّ هذا الأسلوب یتناسب مع حاجة الإنسان إلى معرفة الحقائق بأجلى صورها، لأن التقابل الدلالی یعرض الأمر بصورتین مختلفتین أمام البصر والبصیرة ، وکان للتناسب السیاقی سهم وافر فی ذلک.أیضا تشیر نتائج هذا البحث أنّ التقابل لیس فنا تجریدیا لذاته وإنما جزء من بناء النص له أهدافه و دلالاته و فاعلیته و لا سیّما فی النص القرآنی حیث وظّف لخلق الصور و الموسیقی و تداعی المعانی و اغراء المتلقی.
سیمیائیة اللون فی شعر الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جسّد محمّد الماغوط أحاسیسه بالألوان، ورسم بها کلماته القاسیة، کما حدد علاقته الشّعریة معها، وأخرجها عن مألوفها، وطبیعتها؛ لیوقظها وهجاً ناریّاً یجعل اللون یلسع البصر والبصیرة، کما هی صوره الشّعریّة. ولاشکّ فی أنّ للألوان والأضواء فی الأدب دوراً إبداعیاً فنیاً؛ توضّح المعانی وتجسمّها، وتضفی علیها بالوصف الضّوئی واللونی حرکة وحیاة، تقرّبها من النّفس والرّوح، وتهدیها إلى الإدراک مصوغة أجمل صیاغة، مشکلة منمّقة، واضحة المعالم، بیّنة التّفاصیل، بل قد یضفی اللفظ الأدبی على معانی الأضواء والألوان غموضاً محبباً ش فیفاً، وسحراً خلاباً؛ إذ یموّه المعانی فی رمزیة لطیفة إن احتاج الهدف إلى تمویه.
لقد شکل اللون هاجساً ذاتیاً عمیقاً عند الشاعر محمّد الماغوط، فوظّفه فی أشعاره، کاشفاً دلالاته المعرفیة والجمالیة، فاللون - إضافة إلى کونه مظهراً من مظاهر الواقعیة فی الصورة الشعریة - کان حاملة إرث ثقافی؛ إذ توضّعت فی الألوان جملة من البنى الأسطوریة والحضاریة المؤسسة لثقافات الشعوب، فکانت ذات دلالات جمالیة.
تحلیل خطاب أبی العلاء المعری فی رسالة الصاهل والشاحج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسالة الصاهل والشاحج من الأعمال الأدبیة البارزة فی العصر العباسی من الناحیتین الموضوعیة والشکلیة التی قلما حظیت باهتمام النقاد والدارسین. ألفها أبوالعلاء المعری مُوَجِّها إلی أبی شجاع فاتک الملقب بعزیز الدولة والی الحلب للفاطمیین حوالی سنة 411 أو 412ق وتحدث فیها عن قضایا أدبیة، نقدیة، تاریخیة، اجتماعیة، وسیاسیة عبر الحوار بین فَرَس یدعی الصاهل وبغل یدعی الشاحج، وأودعها کثیرا من المعلومات، والألغاز اللغویة، والنحویة، والعروضیة، والقضایا المتصلة بالعلاقات السیاسیة بین والی حلب والفاطمیین من جهة، وبینه وملک الروم من جهة أخری وصوّر أحوال الناس خلال أزمة حدثت إثر الصفقات السیاسیة بین عزیز الدولة والی حلب وبسیل، ملک الروم. قمنا بدراسة هذه الرسالة لتبیین دور السلطة والأیدیولوجیا فی تکوین خطاب أبی العلاء ولغته فی هذه الرسالة وفی ضوء التحلیل النقدی للخطاب. تخلص هذه الدراسة إلی أنه بإمکاننا أن نقسم خطاب أبی العلاء المعری فی هذه الرسالة إلی أربعة أنواع: الخطاب الأدبی الذی یضم معلوماته الواسعة فی مجال الشعر واللغة والنحو والعروض، والخطاب السیاسی الذی یتمثل فی تصویره لقضایا سیاسیة بین والی حلب وملک الروم، والخطاب الاجتماعی الذی یتبلور فی تصویره لأحوال الناس خلال أزمة غزو الروم لحلب وخطاب الدعایة بین الروم والمسلمین. لعبت السلطة السیاسیة والثقافیة دورا رئیسا فی تکوین خطاب أبی العلاء ولغته.
دراسة فی رسم الشخصیات النسائیة المقاومة روایة عینا أم موسی نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الأدب المقاوم کثیراً ما یختص بتصویر الآلام والمصائب التی یعانیها الشعوب، فهذا الأدب یهدف إلی إذکاء روح المقاومة والوعی لدى العامة. السبب الرئیس لظهور أدب المقاومة هو الظلم والاستبداد، فالکاتب یرید من خلال أدبه توعیة الناس للنضال مع العدو. هذا و یعد عنصر الشخصیة من أهم العناصر الفنیة فی الروایة، ولایمکن إبداع قصة أو روایة مستقلة دون الشخصیة. وکلّ کاتب فی هذا المجال، یستخدم فنونا و تقنیات ربّما تختلف عن الآخرین. روایة عینا أم موسی من مؤلفات الکاتبة العراقیة علیاء الأنصاری تحتوی علی المسائل المتعلقة بالمقاومة الإسلامیة أمام العدو الداخلی وهو الکیان الظالم العراقی، هذه الروایة تبرز نساء المقاومة قمن بدعایة الأمنیات والطموحات، حیث قمن بتضحیة حیاتهن للمناضلة فی سبیل الدفاع عن الحق أمام الباطل. من هذا المنطلق یحاول هذا المقال بناء علی المنهج الوصفی_ التحلیلی دراسة عنصر الشخصیة، حیث یرکز علی دور المرأة فی روایة ""عینا أم موسی"". والنتائج تدلّ علی أنّ الروایة تؤکد علی الدور البارز الذی تقوم به المرأة فی هذا المجال وأنها رمز للصمود والمقاومة، وتساعد الآخرین ولها دور رئیسی.
رمزیّة مفردة النار ودلالاتها فی دیوان أغانی مهیار الدمشقی لأدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخدم الشاعر السوری علی أحمد سعید المشهور بأدونیس الکثیر من الرموز والمفردات المنزاحة عن دلالاتها المعجمیّة فی نصوصه الشّعریة للتعبیر عن أفکاره ورؤاه الفنیّة، وقد اعتمد علی هذه اللغة الرمزیّة بسبب الظروف السیاسیّة والاجتماعیّة المتفشّیة فی المجتمع. وقد رکز الشاعر فی رمزیته على عناصر طبیعیّة متعدّدة کالشمس والبحر والمطر والقمر والحجر والسماء والریح والنار. وإنّنا فی هذا المجال نرید أن نعالج رمزیّة النار ودلالاتها فی دیوان أغانی مهیار الدمشقی. فهذه المفردة تحمل فی طیّاتها شحنات دلالیّة بامکانها أن تساهم فی توجیه النصّ ودینامیکیّته.
هدفنا فی هذا البحث هو الحصول على رمزیّة مفردة النار ودلالاتها عند أدونیس، وکذلک استیعاب رؤیة الشاعر الفنیّة فی توظیف هذه المفردة سلباً وإیجاباً، وقد اعتمدنا علی المنهج الوصفی – التحلیلی. تشیر النتائج علی أنّ دلالات النار عند أدونیس تُقسّم إلى دلالتین أساسیتین: أولاً الدلالات الإیجابیّة وهی تدلّ علی الخصب والانبعاث، فالنار فی أکثر الدیانات والثقافات ترمز إلی الطهارة والإشراق والعنایة بالتعالی والتقدّم. ثانیّاً الدلالات السلبیّة وهی تشی بالعدمیّة، والهدم، والسقوط، وهذه الدلالات تعود إلی أسباب عدیدة کالظروف السیاسیّة والحرب والتشرّد والغربة وموت أبی الشاعر محترقاً.
شبهة حجم نهج البلاغة والإسهاب فی کلام الإمام علی (ع) والرد علیها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لایشک أحد أن نهج البلاغة من أعظم الکتب الدینیة بعد القرآن الکریم، ولیست الخطب والرسائل والمواعظ والحکم المتوافرة فیه إلّا نبراساً منهاجاً منیراً یستهدی به البشر ویأخذ منه النور ویهدی به إلی سبیل الرشاد، ذلک لأن ما ورد فیه، المضامین القرآنیة وخلاصة سنن النبی وقد أبان الإمام عن فصاحته وبلاغته بأجمل وأروع ما یمکن أن یقوله البشر. وبمرور الزمن قام الحاقدون والمشککون بطرح بعض الشکوک والشبهات فی مدی أصالته ودقة محتواه. من هذا المنطلق فإن من أهم الشبهات اللفظیة أو الشکلیة الواردة علی نهج البلاغة، هی شبهة حجم نهج البلاغة والإسهاب فی کلام الإمام، کما قال بعض المشککین فی نهج البلاغة إنّ فیه إطناب وتطویل کالقاصعة والأشباح وعهد مالک الأشتر؛ بید أن هذا لم یکن مألوفاً من قبل ولم یعهد إلیه. ففی هذا المقال یتناول الباحث هذه الشبهة ویسعی إلی الرد علیها وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، مشیرا إلی کثیر من الخطب الطویلة التی سبقت عهد الإمام وأنه هو الذی کان یحدد مدی الإطناب أو الإیجاز فی الخطب وفقاً للمرسِل أو المخاطَب أو الأمکنة التی تُلقی فیها؛ کما أن الطول والقصر لیس معیاراً مناسباً لتحدید مصداقیة الخطب، بل الأثر الذی یترکه علی المتلقی هو ما ینبنی علیه إلقاء الخطب، وفیما یخص عهد مالک والإطناب فیه، توصل الباحث إلی أن شخصیة مالک والمتلقی الخاص ما کان یقتضی الإطناب فی العهد، بل المتلقی العام لهذا العهد والظروف الحاکمة علی فحوی النص، هو السبب الرئیسی فی الإطناب والإسهاب فیه.
الرابط فی الجمل الاسمیة العربیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعض الجمل فی اللغة العربیة لیس لها فعل خلافاً لکثیر من اللغات الحیة فی العالم، وقد سماها النحاة الجملة الاسمیة، وهی مکوّنة من المسند إلیه والمسند. والمسند یمکن أن یکون على أحد الوجوه الخمسة التالیة: الاسم، الجارّ والمجرور، الظرف، الجملة الاسمیة التی خبرها اسم أو جارّ ومجرور أو ظرف وأخیراً الفعل المؤول إلى المصدر. ویصعب فهم جمل کهذه وتعلمها للذین یعرفون الجملة عادة بفعلها ولو کان مقدراً، وفقاً للغتهم الأم غیر العربیة. والنحاة الأوائل الذین کان غالبهم من أصول فارسیة اعتبروا فعلا محذوفا أو اسما مقدرا أو مذکورا لهذا النوع من الجمل کرابط بین المبتدإ والخبر.
ویتخلص المؤلف بعد دراسة واسعة واستقصاء شامل لهذا النوع من الجمل فی القرآن البالغ عددها أکثر من خمسة آلاف جملة، وکذلک بدراستها فی النصوص العربیة وتنویع جملها من حیث البنیة النحویة یتخلص بأن فکرة وجود الرابط بین المبتدإ والخبر هی من صنع النحاة الذین إما کانوا متأثرین ببنیة اللغات غیر العربیة کالفارسیة أو متأثرین بتقسیمات المنطق الیونانی، والحال أن هذه الجمل لا تحتاج إلى رابط مقدراً کان أو مذکوراً لأن العرب الذین لا یتقنون النحو یمیزون بین هذه الجمل والبنیه النحویة الأخرى بالنظر إلى البنیة النحویة الخاصة للجمل الاسمیة، لا على أساس فکرة وجود رابط لم یجد ولا یوجد فی لغتهم ، کما اختلقها النحاة.