فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
الأدب حصیله ذهن الإنسان وإنّ لتحلیل الأفعال الذهنیه تأثیرٌ فی تطویر النقد الأدبی. وقد استطاع علم التحلیل النفسانی کمصدر یربط بین الأدب وعلم النفس أن یعکس مواضیع المجتمع ومشاکله على ضوء مفاهیم التحلیل النفسانی بعدما دخل إطار الأدب ودرس النصوص الأدبیه وشخصیاته وأحواله الداخلیه. وقد قامت الکاتبه السعودیه قماشه العلیان فی روایه «عیون قذره» بإعاده خلق شخصیات الروایه من منظور التحلیل النفسانی وقد عنیت بتأثیر الطلاق فی ظهور أنواع الاضطرابات النفسانیه عند أبناء الأسره. وتهدف هذه الدراسه إلی تحلیل تأثیر ظاهره الطلاق علی أفعال شخصیات هذه الروایه وتأثره بها عبر منهج توصیفی تحلیلی وفی إطار نقد التحلیل النفسانی لفروید ومستنده إلی نظریتی الاضطراب وآلیه الدفاع لکی تستخرج مکونات الطلاق وتمهد الأرضیه للاستیعاب الأفضل. تدل نتائج هذه الدراسه إلی أن شخصیتی الروایه الرئیسیتین تصابان فی ظروف مختلفه باضطرابات نفسانیه واقعیه ومؤذیه للنفس واضطرابات أخلاقیه بعد هدم کیان الأسره ونظراً إلی ذلک لجأتا إلی آلیات الدفاع وفقاً لموقع ظهور الاضطراب لحمایه أنفسهم من الحقائق و الصراعات النفسیه التی لا تطاق.
دراسه بنیه التسلسل الروائی لحارث المیاه على أساس نظریه تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا تعدّ الروایه نوعاً من السرد فحسب؛ بل لدیها طاقه تامه للدراسه على أساس نظریات النقد المعاصر، إثر إستیعابها لتقنیات الکتابه. فمتی رُکّبت بنیتها على الإطار ترکیباً صحیحاً، تتمتّع باستعداد تام لتبرز ثنیّاتها التحتانیه عن هیئتها علی أساس النقد البنیوی ظهورا خیرا و فی الوقت نفسه، تقدّم نظریه تودوروف نظاماً هندسیاً ناضجاً لنقد الروایه؛ إذ تربح تلک النظریه عن فکره البنیویین الجماعیه. فتودوروف یعتقد بثلاثه مستویات فی هندسه الروایه. المستوى الأول هو نص الروایه الذی یتم توفیره وفقاً لتخزین مفردات المؤلف فی صفحات الروایه و یتم ترمیز المفردات بمدى قدره المؤلف، فتقع الکلمات قدر ابتکاره جنباً إلی جنب، من ثمّ یتطلب إدراکها خبره تقنیه. لذلک نضطرّ عند مراجعه النص، إلى استیعاب تقنیات الکتابه لنتمکن من تمییز النقاط المشترکه وتحدید المفارقات تحدیداً یؤدی إلى معرفه إفتنان المؤلف فی النص. فإن عبرنا النص، فالمستوى الثانی لهندسه الروایه من وجهه نظر تودوروف هو التسلسل. تستهدف هذه المقاله، دراسه روایه حارث المیاه لهدى برکات على أساس تسلسل تودوروف السردی، فتستخدم المنهج الوصفی التحلیلی. أمّا أهمّ النتائج، فهی أن هذه الروایه فیها سلسله رئیسه وسلسله فرعیه و شبه سلسله ذات تضمین (قصه إنطوائیه) وأقصوصات تضمینیه (أقصوصات منطویه عند السرد) والتناوب فی السرد. تتسع حارث المیاه لمقارنه وجوه تودوروف السردیه سعه تامه؛ لأنها تحتوی على الوجوه الإخباریه والغیرالإخباریه و فیها أمثله مختلفه فی الأقسام الغیرالإخباریه، من ذلک: الطلبی بقسمیه الإلزامی والتمنی ثم الافتراضی بقسمیه الشرطی والتوقعی.
اتجاهات مدرسی اللغه العربیه للناطقین بغیرها على مستوی اللیسانس فی الجامعات الإیرانیه نحو المدخل التواصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
13 - 36
حوزههای تخصصی:
ینصب الاهتمام فی العملیه التعلیمیه وفی جمیع مراحلها، علی توظیف التدریس بکل ما یتصل بماده اللغه العربیه. بما أنَّ معظم الطلّاب الناطقین بغیرها یعانون من الضعف فی اللغه العربیه واستخدامها فی التعبیر عن أفکارهم ومشاعرهم وحاجاتهم فی حریه وطلاقه ودقه، أصبح تطویر الأسالیب التدریسیه والمنهج الدراسی أمراً ضروریاً ومهماً لتعلیم اللغه بأفضل الطرق التی تجعل المتعلم متحمساً لتعلم هذه اللغه وتلقیها بصوره سهله ومبسطه. وإذا نظرنا إلی واقع الحال فی تعلیم اللغه العربیه، نجد أنّ أهم تحدٍّ یواجهه تعلیم اللغه العربیه، سواء فی إیران أو الدول المهتمه بتعلیم العربیه للناطقین بغیرها، هو عدم إلمام معظم أساتذه اللغه العربیه تدریس المهارات اللغویه الأربع بمبادئ التعلیم وعدم مواکبتهم لآخر مستجدّات تعلیم اللغه الثانیه، وخاصه تعلیم اللغه العربیه فی العالم. تهدف هذه الدراسه إلى الکشف عن اتجاهات مدرسی اللغه العربیه للناطقین بغیرها على مستوی اللیسانس فی الجامعات الإیرانیه نحو المدخل التواصلی. ولتحقیق هذا الهدف، تبنت الباحثه المقیاس العلمی کرافاس دوکاس للاتجاهات نحو المدخل التواصلی، والذی یتکون من 22 فقره موزعه على خمسه أبعاد، وهی: العمل الجماعی، وأهمیه القواعد النحویه، وتصویب الأخطاء، ودور المعلم، والتقویم. لقد أجریت الدراسه على عینه من طلبه الجامعه من قسم اللغه العربیه فی الجامعات الإیرانیه، وکانت أداه البحث الاستبانات والمقابلات، وذلک من خلال تطبیق الدراسه المیدانیه وتوزیع الاستبانات على 447 طالبا و35 أستاذا وإجراء المقابلات مع بعضهم. فکان السؤال الذی قصدت الباحثه الإجابه عنه هو: ما مدى اتجاه مدرسی اللغه العربیه للناطقین بغیرها نحو المدخل التواصلی فی تدریس اللغه العربیه للناطقین بغیرها من خلال وجهه نظر الأساتذه والطلاب، وأسباب ذلک؟ وقد أظهرت النتائج اختلاف وجهه نظر الطلاب عن الأساتذه، حیث أن العدید من المدرسین یزعمون أنهم یستخدمون أسلوب التواصل، ولکن فی الممارسه العملیه غالباً ما یتبعون طرق التدریس القدیمه؛ ویعود هذا الى الاعتقاد اللاشعوری للأستاذ بضروره السیطره على الوضعیه التعلیمیه؛ لذلک یمیل إلى أن یکرّس نشاطه وسلوکه على الزمن المتاح للتعلم، وذلک بسبب المده الزمنیه المحدده للمحاضرات، وکثره عدد الطلاب، وعدم توفر الوسائل التعلیمیه المساعده، وغیرها من الأسباب؛ کما قمنا بتحلیل أهم الأسباب التی أدّت إلی تهمیش الکثیر من المناهج الفاعله وذات الجداره، منها: عدم التزام الأساتذه بالتحدث باللغه العربیه، واستخدام اللغه الفارسیه فی الصف، وعدم استخدام الأمثله الواقعیه، وعدم تمکن الأستاذ من اللهجه واللغه العربیه الفصحی لتملص الطالب من الواجبات الملقاه علی عاتقه.
دراسه أسلوبیه فی سوره الجاثیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
59 - 74
حوزههای تخصصی:
لا یخفى على من له إلمام باللغه العربیه، أن القرآن الکریم نصّ أدبی فرید ببلاغته، ولا نظیر لفصاحته؛ فیؤثّر على المتلقی إثر سماعه وتلاوته؛ لأنّه یحتوی على میزات أسلوبیه، وخصائص فنیه، ومؤشرات جمالیه تمیّزه عن غیره؛ فلذلک جدیر بالدراسه والتحلیل والکشف عن میزاته وأسباب جماله. وسوره الجاثیه المبدوءه ب "حم"، من أحسن سور القرآن شکلاً ومعنى، بما فیها من تکرار کلمه "اللّٰه" و"الآیات" الداله على وحدانیه اللّٰه تعالى. من هذا المنطلق، یستهدف هذا البحث تحلیل سوره الجاثیه على أساس الأسلوبیه على مستوی الصوت والترکیب والدلاله، متبعاً المنهج الوصفی التحلیلی. وصلت المقاله أخیرا إلى أن الأصوات والکلمات التی تکررت فی السوره، أنشأت موسیقى رائعه ونغمات متناسقه تجلب القلوب وتمهّدها للانقیاد والانصیاع وتکون فی خدمه المعنى؛ وعلى مستوی الترکیب، تتبلور میزات الأسلوبیه فی التقدیم والتأخیر، والتعریف والتنکیر، والاستفهام، والحذف، وتکرار الجملات وتثبت أن القرآن یستخدم أغراضا أسلوبیه لتزیین أسلوبه وإعجاز بیانه؛ والدقه فی اختیار الکلمات واستخدام التضاد والترادف والاشتراک اللفظی، میزات أخری للقرآن تسترعی الانتباه وتتضمن معانی التأکید والشمول.
الخطاب فی روایه دروز بلغراد من منظار التاریخانیه الجدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التاریخانیه الجدیده مقاربه نقدیه ظهرت کرد فعل ضد التیارات السیاقیه والتاریخانیه القدیمه. التاریخانیون الجدد یعتبرون التاریخ مجموعه من الخطابات المتصارعه ویهتمون بالأصوات المهمشه والخطابات الغائبه عن السلطه ویعتقدون بأنّ المؤرخین لایسجلون الأحداث التاریخیه بعینها بل یکتبون تفاسیرهم وروایاتهم لتلک الأحداث متأثرین بخطاباتهم. فالتاریخ ذو ماهیه خطابیه ویعتبر نوعاً من السرد. روایه دروز بلغراد حکایه حنا یعقوب؛ هی روایه تاریخیه للروائی اللبنانی ربیع جابر وقد نال الجائزه العالمیه للروایه العربیه عام 2011م. یهدف المقال إلی دراسه هذه الروایه وفق التاریخانیه الحدیثه؛ لدراسه العلاقات بین الروایه وصراع الخطابات التاریخیه فیها. تفید الدراسه بأنّ الروایه تصف سته خطابات فی أواخر حیاه الإمبراطوریه العثمانیه: خطاب الحکم العثمانی، خطاب الدول الأوروبیه، خطاب انفصال البلقان، خطاب المحابیس الدروز، خطاب اللبنانیین المسیحیین وخطاب الرعایا المسلمین فی بلقان. و ترکز الروایه علی الخطابات المهمشه والغائبه عن السلطه: ضحایا العنف الطائفی والظلم الحکومی وممثلوهم فی روایه المحابیس الدروز من جهه وحنا یعقوب وأسرته من جهه أخری. حاولت الروایه أن تعرض صوره إیجابیه للمحابیس الدروز المنفیین إلی بلقان علی العکس من الخطاب الرسمی للحکم العثمانی.
تحلیل گفتمان ادبی لامیه امروالقیس«الا عم صباحا...»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
1 - 22
حوزههای تخصصی:
گفتمان ادبی یکی از رویکردهای نقدی معاصر است که از گذر تحلیل آثار ادبی تلاش می کند دریچه جدیدی در فهم متون ادبی گشوده و زیبایی های نهفته متن را آشکار کرده و تأثیر آن را در برانگیختن احساسات مخاطب مورد مطالعه قرار دهد. یکی از شاهکارهای امروالقیس، شاعر جاهلی، بعد از معلقه اش، میمیه "الا عم صباحا ..." است که از روزگاران گذشته تا به حال نظر بسیاری از ناقدان ادبی را به خود جلب کرده است. در این پژوهش تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی، تاثیر عوامل اجتماعی و موقعیتی زمان شاعر بر گفتمان او تحلیل و بررسی شود. تحلیل ساختارهای زبانی قصیده، نشان می دهد که عوامل اجتماعی و فرهنگی به صورت آگاهانه و یا ناخودآگاه در گفتمان شاعر تأثیر گذاشته است. همچنین بررسی موسیقی قصیده و ساختارهای نحوی و بلاغی و خلق تصاویر مختلف، افزون بر خلق زیبایی های ادبی در قصیده، در انتقال اندیشه حاکم بر ذهن شاعر و همراه کردن مخاطب با متن، تاثیر فراوانی داشته است.
تکنیک های زبانی تصویرسازی امریکا و غرب در اشعار شفیق حبیب (با تکیه بر تشاکل، تباین وتکرار)
منبع:
التنظیرات و النقد فی الادب العربی سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
87 - 106
حوزههای تخصصی:
هر نویسنده و شاعری برای بیان مقاصد خود از اسلوب و تکنیک های بیانی خاصی استفاده می کند. از آنجا که امریکا و غرب در شعر شعرای معاصر جلوه خاصی یافته است واکاوی شیوه بیان و پردازش آنها در خور توجّه است؛ این نوشتار تکنیک های زبانی شفیق حبیب در توصیف غرب و امریکا را به شیوه توصیفی- تحلیلی با عنایت به توان لفظی و معنایی واژگان بیان می کند. با واکاوی شیوه های بیانی اشعاری که شفیق حبیب در مورد امریکا و غرب سروده است می توان دریافت که کاربست واژه های همشکل و مترادف در ضمن دقّت و گزینش مناسب و درست آن انجام شده است. تقابل و تضاد واژگان با بهره گیری از معنای لفظی یا چگونگی کاربرد آن در اشعار وی نمود خاصی دارد که این امر، همراه با تهکّم، طنز و نیشخند و در ضمن بیان مقاصد و معانی مورد نظرشاعر محقّق شده است. تکرار با انواع مختلف و صبغه های گوناگونش، شگردی است که شاعر به خوبی از آن استفاده کرده و با به خدمت گرفتن آن، منظور و معنای مورد نظر خود را هر چه زیباتر بیان کرده است. در این سروده ها، همسانی و تناقض الفاظ با گزینش مناسب و چینش زیبای شاعر عجین شده و شعرش را در خور بررسی و پردازش کرده است.
نقد و بررسی معیارهای زیبایی شناسانه در قصیده «لا وقت للبکاء» أمل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران نوپرداز، بسیاری از مفاهیم شعری خود را در قالب های بیانی و با یاری گرفتن از معیارهای بلاغی بازگو می کنند؛ به گونه ای که بدون کارکرد شگردها و هنرسازه های ادبی معانی شعری آنان خام و فاقد قدرت القاگری است. عناصر بلاغی در شعر نو با توجه به ماهیت شعر از مرحله صنایع و آرایه های کلاسیک عبور کرده و به فراخور ویژگی ها و شاخصه های نقد ادبی معاصر در قالب مجموعه معیارهایی که با زبان ادبی در تعامل است پیوند خورده و در قصیده های شعری شاعران بازتاب داشته است. در مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی عناصر زیبایی شناختی در قصیده «لا وقت للبکاء» أمل دنقل پرداخته خواهد شد. معیارها و شگردهای بلاغی در قصیده مذکور در سه سطح آوایی، معنایی و واژگانی نمود یافته و در فرم و مضمون قصیده دارای کارکردهای هنری و معنایی است. عناصر بلاغی در متن شعر دنقل تنها وظیفه آرایش کلام را بر عهده ندارد، بلکه هم پای نقش خود در عرصه زیبایی آفرینی، دارای دلالت های معنایی متناسب با محتوا و سازه های معنایی قصیده است و در ترسیم تجربه شعری شاعر و تعبیر شاعرانه از اندیشه ها و عواطف شخصی وی نقش اساسی دارد.
تصمیم نموذج للمنظمه الجهادیه علی ضوء منهج تجربه جهاد البناء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
169-208
حوزههای تخصصی:
لعب جهاد البناء کأحد المؤسسات الثوریه، دوراً فعالاً فی التطویر الاقتصادی والمدنی للمناطق الریفیه المحرومه وأیضاً فی هندسه الحرب، خلال السنوات الثمانیه للدفاع المقدس. والیوم مع وجود العقوبات الاقتصادیه ومواجهه الأزمات الطبیعیه کالفیضانات أو الهزّات الأرضیه، فإن الاقتداء بالتجارب البنائیه فی هذه المؤسسه یعد أمرا فی غایه الأهمیه. علی هذا الأساس، إن الغرض الرئیسی من هذه الدراسه هو تصمیم نموذج للمنظمه الجهادیه علی ضوء تجربه جهاد البناء. والدراسه الحالیه من حیث الهدف، هی تطویریه ومن حیث المنهج هی وصفیه- استکشافیه. من أجل الحصول علی البیانات النوعیه تمّ توظیف تقنیه المقابله. کان المشارکون فی هذا البحث المدیرین والمسؤولین السابقین فی مؤسسه جهاد البناء والذین کانت لهم سجلا للحضور فی السنوات الثمانیه للدفاع المقدس. لتصمیم هذا النموذج تمّ استخدام إستراتیجیه النظریه الأساسیه علی ضوء منهج استراوس وکوربین. وبناءً علی نتائج الترمیز المفتوح والمحوریّ، إن العوامل السببیه للمنظمه الجهادیه تشتمل علی الأهداف والدوافع، البنی، البیئه المادیه والعوامل الذهنیه؛ کما أن العوامل الأساسیه تتمثل فی الثقافه الجهادیه، الوعی الجهادی، والاستشهاد. العوامل المتداخله تتکوّن من التحدیات الإداریه، التحدیات الثقافیه، التحدیات التنظیمیه والتحدیات القانونیه. إن إستراتیجیات التنفیذ لدی المنظمه الجهادیه تشتمل علی إیجاد منظمه الظل (سایه)، وسائل الإعلام الجماهیریه، الوسائط الافتراضیه والإداره القائمه علی الإیدیولوجیه. ونتائج المنظمه الجهادیه تتمثل فی تنمیه قدرات المتطوّعین الجهادیین، تحسین الإستراتیجیات الجهادیه والتنمیه المستدامه للمناطق المحرومه.
پست مدرنیسم ایدئولوژیک از منظر نقد جامعه شناختی (بررسی موردی: قصیده فضیحه الثعلب اثر ابراهیم نصرالله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
45 - 62
حوزههای تخصصی:
نقد جامعه شناختی ادبیات، از شیوه های نوین نقد ادبی است که شکل گیری آن به صورت روشمند و علمی به آغاز قرن نوزدهم میلادی بازمی گردد. به عقیده صاحب نظران عرصه جامعه شناسی ادبیات، هر اثر ادبی بیان هنرمندانه وقایع اجتماعی زمانه خویش است. در این شیوه نقد، ساختار و محتوای اثر ادبی و ارتباط آن با شرایط محیط اجتماعی و سیاسی، جهان بینی و نگرش پدیدآورنده اثر؛ و چگونگی انعکاس تصویر جامعه در جهان تخیلی و هنری او بررسی می شود. پست مدرنیسم نیز یکی از رویکردهای جدید قرن معاصر است که بر حوزه معنایی وسیعی؛ ازجمله هنر و ادبیات، فرهنگ و سیاست، و اقتصاد دلالت دارد و بیانگر مرحله جدیدی از تحولات تاریخ بشری است. این پژوهش سعی دارد به بررسی اجتماعی- سیاسی قصیده فضیحه الثعلب اثر ابراهیم نصرالله یکی از برجسته ترین شاعران و نویسندگان مقاومت فلسطینی بپردازد و وجوه پست مدرنیسم ایدئولوژیک را در آن ارزیابی کند. شیوه پژوهش توصیفی و روش تحلیل اطلاعات کیفی است. یافته ها نشان می دهد شاعر گرچه از لحاظ جنبه های صوری و تکنیکی؛ از تمهیدات و شگردهایی بهره برده است که شعر او را در زمره آثار پست مدرنیستی قرار می دهد ولی ازنظر محتوایی و معنایی با تکیه بر نگرش ایدئولوژیک خویش از برخی قواعد پست مدرنیسم عدول کرده و از آن در خدمت اشاعه باورهای عقیدتی خود بهره برده است. ابراهیم نصرالله در این قصیده کوشیده است تا در عین آفرینش یک اثر ادبی در قالب و صورتی نو، از چارچوب باورهای خویش خارج نشود و با برجسته ساختن ابعاد گوناگون ماهیت استکباری آمریکا از تفکر امپریالیستی این کشور انتقاد کند
صوره المرأه فی أغانی الفیدیو کلیب العربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
19 - 36
حوزههای تخصصی:
للأغانی العربیه المصوّره بطریقه الفیدیو کلیب حضوراً قویاً فی المجتمعات العربیه. ولها تأثیر قوی على الناشئه. فالصوره التی تظهر بها المرأه غالباً ما تکون صوره جندریه نمطیه سلبیه. هناک فراغ علمی فی دراسه الفیدیو کلیب وخصوصاً دراسه الدلالات اللغویه و دور الصور المسجله فی رسم صور ورسائل عن دور ومکانه المرأه فی المجتمع تهدف الدراسه إلى التعرف على صوره المرأه فی الأغانی العربیه المصوره بطریقه الفیدیو کلیب وقد اعتمدت على المنهج الکیفی. یهدف البحث إلى الکشف عن التنمیط الجندری وبالتالی توعیه الناشئه بخطر الصور التی یتم تمریرها. الهدف هو تحلیل الصور النمطیه ومحاربتها بطریقه علمیه والتوصیه بخلق صور إیجابیه متوازنه لخلق مجتمع متوازن. تم الاعتماد على دراسه الدلالات اللغویه والصوره والسیناریو المعتمد فی الفیدیو کلیب. عینه الدراسه تشکلت من أغنیتین "سی السید" و "التنوره". إذ تم تحلیل أغنیه المطرب المصری تامر حسنی "سی السید" وأغنیه فارس کرم "التنوره". فقد تم القیام بتحلیل لغوی للکلمات لفهم الدلالات و الرموز التی تصاحب ظهور المرأه العربیه فی أغانی الفیدیو کلیب کما تم رصد أبعاد السیناریو فی کل من الأغنیتین. وکشفت النتائج أنه تم عرض المرأه بطریقه سلبیه نمطیه ترسخ صوره المرأه الجسدیه والمرأه المستضعفه التافهه والمتحکم فی مصیرها، کما تظهر کأداه للإثاره و مصدر الخطیئه، حیث تم تکریس صوره حواء التی أخرجت آدم من الجنه. و بالتالی فإن الفیدیو کلیب یخدم ویقنن ویحیی الصوره النمطیه القدیمه. أما الرجل فهو سید المجتمع و صاحب القرار والحکم الذی یقرر مصیر المرأه. بالتالی أغانی الفیدیو کلیب جاءت لتعزیز وتقنین الصور النمطیه المتوارثه. فالصوره السلبیه التی تخلقها الأغانی من شأنها أن تؤثر على مکانه المرأه فی المجتمع أینما کانت فی البیت أو الشارع أو العمل.
تکنیک های ترجمه تشبیه در برگردان عربی رمان ثریا در اغما بر اساس الگوی پیرینی
حوزههای تخصصی:
تشبیه یکی از صنایع بلاغی است که در شعر و نثر ادبی وجود دارد. همچنین تشبیه یکی از ابزار تصویرسازی ادبی به ویژه در رمان است. در نگاه اول ممکن است ترجمه تشبیه کار دشواری نباشد، اما از آنجا که انتخاب مشبه، مشبه به و وجه شبه، در هر فرهنگ و زبان متفاوت است، در ترجمه تشبیه نیز باید به این مسائل توجه کرد. پیرینی از جمله پژوهشگرانی است که در زمینه ترجمه تشبیه راهبردهایی را ارائه کرده است. پیرینی شش راهبرد برای ترجمه تشبیه پیشنهاد داده است: 1-ترجمه تحت اللفظی، جایگزینی مشبه به با مشبه به دیگر، تقلیل تشبیه به مفهوم، حفظ مشبه به بعلاوه ذکر وجه شبه، جایگزینی مشبه به با شرح و حذف تشبیه. در این مقاله با استفاده از این راهکارها و به شیوه تحلیلی-توصیفی به ارزیابی ترجمه تشبیهات به کار رفته در ترجمه عربی رمان ثریا در اغما توسط احمد موسی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مترجم از میان داهبردهای ارائه شده از راهبرد ترجمه تحت اللفظی بیشترین استفاده را کرده است. استفاده مترجم از سایر راهبرد ها بسیار کمتر بوده است. مترجم با تأکید بر امانتداری و جهت معرفی فرهنگ ایرانی به مخاطبان عرب، بیشتر تشبیهات را به صورت تحت اللفظی ترجمه کرده و تغییرات کمی در آنها ایجاد کرده است. همچنین نزدیکی دو فرهنگ ایران و عرب ها می تواند از عوامل استفاده زیاد از این روش باشد.
الرؤیه العالمیه للقرآن الکریم ضمن الأسالیب المتشکله ترکیزا على نظام الحقل الدلالی للمعرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
173 - 190
حوزههای تخصصی:
اللغه نظام کلی یتشکل من الأسالیب التی تؤثر على فهم کیفیه وجهه نظر صاحبها. من هذا المنطلق، من مجموعه الأسالیب المتشکله فی النظام اللغوی، یتکون الهیکل الرئیس الذی تنبثق منه الرؤیه العالمیه. القرآن الکریم کنظام لغوی یحتوی على مجموعه من الأسالیب المختلفه والمتشابهه، فکل أسلوب متشابه یؤدی إلى تشکیل حقل دلالی متحد فی المعنى. هذه فکره اتخذت من مبادئ النظریه النسبیه اللغویه التی تتمیز بنسختین: النسخه القویه شکل متطرف أن اللغه تحدد الرؤیه العالمیه وتشکّل الثقافه؛ أما النسخه الضعیفه فتجعل للغه دورا منفعلا، أنها تعبر عن وجهه نظر الکاتب وقد تؤثر على تشکیل الأفکار والثقافه. نظرا لأهمیه کیفیه تکوّن الهیکل الرئیس من الأسالیب والرؤیه العالمیه المنبثقه منها، یعالج هذا المقال نظام الحقل المعرفی المتشکل من الکلمات "شکّ، وزعم، وظنّ، وحسب، وعقل، وفکر، وتدبّر، وعرف، وبصر، وشعر، وفقه وعلم"، فی القرآن فیتمسک بنسخه ضعیفه من هذه النظریه کالفرضیه الأساسیه للبحث. تطرق هذا المقال، معتمدا على المنهج الوصفی التحلیلی ووفقا للأسلوبیه الإحصائیه، إلى توظیف هذه النظریه فی نظام الحقل المعرفی للقرآن الکریم. والهدف من هذا هو إلقاء الضوء على هذه النظریه واستخراج الرؤیه العالمیه ضمن الهیکل الرئیس من الأسالیب المتشکله. ومن أهم النتائج التی یمکن أن یشار إلیها أن الهیکل الرئیس للحقل المعرفی یعتمد على تشکل الحلقات الأربعه: حلقه التصور، وحلقه التعقل، وحلقه الإدراک وحلقه العلم. الرؤیه العالمیه للقرآن الکریم تدل على العلاقه الوثیقه والمتشابکه، وهی کون حلقه العقل کمصدر نهر یصب منه الإدراک وتنتهی هذه العملیه إلى بحر المعرفه الحقیقه والتامه التی تمثلها حلقه العلم.
تمظهرات الصوفیه وإشراقاتها الروحانیه فی شعر نبیله الخطیب مقاربه تحلیلیه فی دیوان هی القدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
199-123
حوزههای تخصصی:
الشعر الصوفی تجربه أدبیه ذات سمات فنیه تسمو بالروح فوق الآفاق الروحانیه وتقرب من الذات الإلهیه، فیسیر بعض الشعراء المعاصرین فی مسارات معرفیه للانعتاق من الواقع المهیمن والحصول على مبتغاهم الفنی والوجودی. وقد شهدت إبداعات بعض الشاعرات العربیات کنبیله الخطیب الشاعره الأردنیه المعاصره تجربه صوفیه یجد القارئ فیها دلالات صوفیه تعکس فلسفتها ورؤیتها للکون، وتتبدّى تباشیر تلک الدلالات فی أنفاس دیوانها المسمّى ب هی القدس الذی تتمظهر فیه أفکارها الدینیه ورؤاها الروحیه الخصبه. ومن هذا المنطلق یهدف هذا البحث بمنهجه الوصفی والتحلیلی إلى دراسه آلیات تشکیل النصّ الصوفی وتمظهراته فی شعر الخطیب حتّى یکشف الفکره الصوفیه وموضوعاتها ورموزها لدیها. توصّلت الدراسه من خلال تحلیل قصائد دیوان هی القدس إلى بعض نتائج أهمّها: أنّ نبیله الخطیب شاعره ذات نزعه صوفیه، وقد تجلّت تلک النزعه فی هذا الدیوان الذی یغمر بالإشراقات الروحانیه، وقد ترجمت الشاعره العشق الإلهی وحب رسوله من خلال تعابیر وصور رائعه تکشف عن وجدانها الصادق. کما کشفت الدراسه أنّ التجربه الصوفیه عند نبیله الخطیب لم تکن تجربه معجمیه بل کانت تجربه روحیه تنحو باتّجاه العلوی ومشبعه بالقیم الروحیه وممتزجه وجدانیاً بالوعی الصوفی المنفتح على الأسمى والأنقى، الأمر الذی ظهر بوضوح فی اغترابها الروحی وحنینها الدائم إلى الوصل واللقاء بالذات الإلهیه المطلقه.
دراسه سوسیولوجیه لروایه «غنیمت» فی ضوء نظریه جورج لوکاتش
حوزههای تخصصی:
الدراسه السوسیولوجیه للأعمال الأدبیّه تعدّ قراءه نقدیه جدیده أرسی دعائمها الأدیب الاجتماعی و الفیلسوف الشهیر جورج لوکاتش. هذا و إنّ الروایه تتمیّز من بین القوالب الأدبیه بأنّها یمکن أن تخضع لدراسه اجتماعیه. و ذلک لاحتواءها علی طاقه تعبیریه هائله لتصویر القضایا الاجتماعیه أصدق تصویر. و فی السیاق ذاته أنّ المخرج و الکاتب الإیرانی صادق کرمیار حاول خلال روایته الّتی سمّاها ب "غنیمت" إعطاء صوره مقتضبه عن الأوضاع الاجتماعیه و السیاسیه و الثقافیه و الاقتصادیه الناجمه عن الحرب الناشبه بین الشعبین الإیرانی و العراقی و کذلک الاحتلال الأمریکی للعراق. کما عمد الکاتب إلی الربط بین أبطال القصه و أحداث الحرب و الاحتلال بحیث یمکننا دراسه ما خلّفته ظروف الحرب علی أبطال القصه الذین یمثّلون مختلف فئات المجتمع. و أمّا هذا البحث فإنّه دراسه نقدیّه لروایه "غنیمت" و فی إطار النقد الاجتماعی وفقاً للمسار النقدی الّذی رسم معالمه "لوکاتش" و اعتماداً علی المنهج النقد الاجتماعی الأدبی و من أبرز النتائج التی تفیدنا هذه الدراسه هی أنّ روایه "غنیمت" تعتبر عملاً ناجحاً من منظور النقد الاجتماعی وهی روایه تنطوی علی قصه خیالیه استمدّ الکاتب أحداثها وشخصیاتها من الواقع و أعطی القارئ صوره واضحه عن الظروف الاجتماعیه المتأثره بالحرب أو الاحتلال. والنتیجه تندرج فی إطار سوسیولوجیه الأدب وهی تقوم علی نظریه "لوکاتش" الّتی تؤکّد بأنّ هناک تأثیرا متبادلا وعضویا بین أحداث الروایه وأبطالها والواقع الذی نشأت فیه الروایه.
کاربردشناسی تقابل فکری-زبانی در انگاره های شعری ودیع سعاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان معاصر توسط اندیشه ها و گفتمان های مختلف احاطه شده و رودررویی آرا، عقاید و مکاتب فکری در این دوران از موضوعات مهم در ادبیات و هنر معاصر است. شعر و ادبیات، تبلور چنین آراء متضاد و متناقضی است که با بررسی آن می توان به جهت های فکری متخاصم جهان معاصر دست یافت. ودیع سعاده از شاعران توانمند ادبیات معاصر لبنان، با گرایش پست مدرنیستی است. اشعار او آیینه جریانات اجتماعی و فکری رایج جهان امروزی است که برای انسان کنونی به ویژه جامعه و انسان عربی مهم است. این مقاله سعی می کند با روش توصییفی – تحلیلی، با بررسی انگاره های متضاد در تعابیر شعری، به سبک زبانی، تفکّر حاکم و جهان بینی شاعر در شعر دست یابد. نتیجه نشان می دهد که عصر پست مدرنیسم به سبب تضارب آراء و اختلاف میان عقاید مختلف، دوره رقابت میان رویکردهای فکری و اجتماعی است که این امر ضرورت تقابل در سطح واژگان و تعابیر را ایجاب می کند. ودیع سعاده در همین راستا تقابل های معنایی مختلف را در خصوص اصلی ترین مفاهیم جهان بینی معاصر از قبیل: آزادی، مرگ، پوچی، سردرگرمی، محیط زیست و غیره، در قالب انگاره های متضاد کلی و فراگیر به کار برده است.
پیوستگی تصویر و معنی در اشعار سعاد الصباح
حوزههای تخصصی:
سعاد الصباح از شاعران مطرحِ کویتی در شعر معاصر عربی است که سروده هایش، از نوع رئالیسم اجتماعی محسوب می شود. وی با زبانی ساده و روان، رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی جامعه ی خود را با زبان شعر بازگو نموده است. آنچه که شعر این شاعر کویتی را متمایز ساخته است، بهره گیری از زبان تصویر و به ویژه جان پنداری شاعرانه در بیان معانی و مفاهیم شعری است. این پیوستگی میان زبان تصویر و معنا، موجب گردیده تا شاعر به گونه ای محسوس و عاطفی، مکنونات ذهنی و احساسات خود را به مخاطب خود انتقال دهد. این پژوهش تلاش می کند تا به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، هماهنگی میان تصویر و معنا در شعر سعاد الصباح را با تکیه بر اشعار اجتماعی او بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهد: سعاد الصباح چگونه از تصاویر شاعرانه در ترسیم مسائل اجتماعیِ جامعه ی خویش بهره جسته است؟ یافته های پژوهش گویای آن است که شاعر با کاربست تصاویر عاطفی و به ویژه استفاده از عناصر طبیعی، صدای اعتراض خود را بر ناعدالتی های اجتماعی و جامعه ی مردسالار اظهار داشته است.
بازآفرینی ضدقهرمان یهودا در شعر عبدالعزیز مقالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
23 - 38
حوزههای تخصصی:
ضدقهرمان یا «آناتاگونیست» -که در زبان عربی برابرنهاده آن « اللابطل» است- در شمار شخصیت های طردشده تاریخ هست که به علت نوعی رفتار ناهنجار در مقابل قهرمان های اسطوره ای در ضدونقیض های دراماتیکی قرارگرفته است. شاعران معاصر عربی برای بیان تجربه معاصر و القای دغدغه های شخصی و جمعی به مخاطب، در کنار هم ذات پنداری باشخصیت قهرمانان، به فراخوانی ضدقهرمان ها نیز پرداخته اند که القاگر عملی نشدن ایده ها و آرمان های مردمی، احساس نارضایتی و ناامیدی، بی کفایتی حاکمان عرب، خیانت ها و... است. در میان ضدقهرمان ها، شخصیت یهودای اسخریوطی که در تاریخ، سمبل خیانت و دورویی است، کهن الگو و بازتاب دهنده بی ثباتی و بی کفایتی حاکمان عرب در اداره جامعه به شمار می آید. عبدالعزیز مقالح (1937) شاعر معاصر یمن، ازجمله شاعرانی است که در بستر شعر خود برای انتقال تجربه های شخصی و غیرشخصی، از این چهره مطرود دینی بهره برده است و به کمک آن کوشیده ادیبانه مخاطب خود را نسبت به زمانه ناهمساز و ناهمگون آگاه سازد. ازاین رو پژوهش حاضر تلاش دارد با رویکرد تحلیلی و به شیوه توصیفی تحلیلی به نقد و تحلیل دو سروده «عصر یهوذا» و «یهوذا» شاعر بپردازد و از علل فراخوانی و کاربست آن ضدقهرمان در متن شعری پرده بردارد؛ با این ایده که اگر شعر وی از این زاویه مورد کنکاش قرار نگیرد، چهره حقیقی شعرش در سایه روشن ابهام باقی خواهد ماند. چنین استنباط می شود که شخصیت یهودا، معادلی از دشمن سیاسی است که حکمرانی دنیای معاصر را به دست گرفته و مقالح کوشیده از رهگذر سرایش آن متن، مخاطب خود را متوجه سیطره خیانت و دورویی در دنیای معاصر بنماید.
تحدید المستوى المصنف لمهاره المحادثه لدى متعلمی اللغه العربیه وفقاً للإطار العالمی ACTFL المعیاری فی تعلیم اللغات الأجنبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اللغه هی الوسیله الأساسیه للتواصل والتفاهم بین البشر، ویکون ذلک عن طریق تعلم اللغات وتعلیمها سواء للناطقین بها أو للناطقین بغیرها، وهذا یحتم على المهتمین والمختصین فی تعلیم اللغات وتعلمها وضع أطر عامه ومعاییر محدده تکون دلیلاً مرجعیاً للمعلمین والمتعلمین على حد سواء، یمکن قیاس محتویات هذه الأطر من خلال مؤشرات أداء علمیه دقیقه؛ لیکون التعلیم صحیحاً یؤتی ثماره ویحقق أهدافه من خلال مخرجاته. ومن أهم الأطر العالمیه فی تعلیم مهارات اللغات الأجنبیه، إرشادات المجلس الأمریکی لتعلیم اللغات الأجنبیه ACTFL، وقد قام بوضع هذه الأطر فریق من المتخصصین والعاملین فی حقل تدریس اللغات. ویعد هذا الإطار دلیل مرجعی عالمی فی تعلیم اللغات الأجنبیه. ومهاره المحادثه باعتبارها المهاره اللغویه الرئیسه الثانیه بعد الاستماع وذات أهمیه للتواصل الشفهی مع الناطقین بالعربیه؛ والطلاب بصوره عامه من غیر الناطقین بالعربیه یحفظون المفردات وأسالیب اللغه العربیه، لکن معظهم عاجزون عن تطبیق ما یتعلمونه من المفردات والأسالیب فی المحادثه. والعینه التی تم اختیارها للدراسه 30 طالباً وطالبه فی الفصل الدراسی الثامن من مرحله البکالوریوس فی قسم اللغه العربیه وآدابها بجامعه الخوارزمی. واتبعت الدراسه المنهج الوصفی الاستقرائی فی إطار میدانی، للکشف عن مستوى أداء الطلاب فی المحادثه، وأسباب ضعفهم، وتم استخدام الملاحظه والاختبار فی جمع البیانات کأداه للدراسه. ومن أبرز النتائج التی توصلت إلیها الدراسه هی أن الطلبه الناطقین بغیر العربیه ورغم دراستهم لاثنتی عشره وحده دراسیه، خاصه بمهاره المحادثه (3 مستویات)، وبمختبر اللغه العربیه (3 مستویات)، لم یحققوا المستوى المطلوب المعیاری، وذلک لعده أسباب، منها: قلّه الساعات المخصّصه لتعلیم مهاره المحادثه، ودوافعهم لدراسه هذه اللغه، والمحتوی الدراسی العلمی للمنهج، وطرائق التدریس، ووسائل وأنشطه التعلیم، وأخیراً التقویم.
المفردات الحسیه فی اللغه العربیه دراسه نسویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
95 - 110
حوزههای تخصصی:
یکتسی موضوع اللغه النسائیه والنقد النسوی فی الأعمال السردیه أهمیه بالغه. ولقد عدّ الباحثون مواصفات للغه المرأه کالرؤیه الدقیقه فی الأشیاء، وتوظیف الجمل القصیره وعلامات غیر لغویه فی الکلام والکتابه. یحاول هذا البحث استقصاء خصوصیه اللغه النسائیه والتطلع إلی علاماتها الممیزه، ضمن البحث عن إمکانیه استعمال هذه التسمیه "اللغه النسائیه" عن طریق اکتشاف خصوصیاتها الأدبیه بشأن المفردات الحسیه. المفردات الحسیه هی التی ترتبط بالحواس الخمس: "الرؤیه"، و"السمع"، و"التذوق"، و"الشمّ"، و"اللمس". تسعی هذه الدراسه إلی البحث عن هذه المفردات فی الکتابه النسائیه لبنیه الروایه، وذلک وفقا للمنهج الوصفی التحلیلی، معتمده علی المقارنه بین لغه الروائیه، لیناهویان الحسن، فی روایه ألماس والنساء (2014م)، والروائی، عزام فادی، فی روایه سرمده (2011م). تعتمد الدراسه علی نظریه علم الدلاله المعجمیه المعرفیه، بوصفها نظریه تقوم بتأطیر ظاهره الاتساع الدلالی المنهجی للمفردات. لقد کشفت الدراسه عن عدم وجود الهوه بین الروائی والروائیه فی استخدام المفردات الحسیه فی الدرجه الأولی، وثانیاً عدم اعتبار هذه المفردات کمیزه من مواصفات لغه المرأه، علی أن المرأه تعنی باستخدام المفردات والجمل التی تتعلق بالحواس، ولکن لا یعتبر توظیف المفردات الحسیه مما یمیز الروائیه عن الروائی فی السرد، بل أحیانا یستخدم الروائی هذه المفردات أکثر من الروائیه، وخاصه فی استعمال حاسه البصر، وحاسه اللمس فی المعنی غیر الحقیقی.