فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
131 - 150
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث المفارقه باعتبارها وسیطاً اجتماعیاً تعتبر آلیه تهدف إبلاغ الرساله الإصلاحیه الاجتماعیه والتی أخذت انتشاراً لدى الباحثین العرب المعاصرین، وقد تعلقت دراستنا التنظیریه هذه حول تلک التقنیه فی ضوء نظریه التلقّی مع تحلیل مضامین النظریه وإجرائها على المفارقه حیث تطرقت إلى عرض نظریه التلقّی محلله أرکانها، کما رکزت على قضیه التواصل اللسانی وفهم المفارقه وحللت بعض عناصر التلقّی وأعراف المفارقه. فقد عدّت هذه الدراسه تسلط المتلقی على الموضوع الکلی والأساس فی النص معیاراً مناسباً لفهم المفارقه، فمادام المتلقی لم یستدرک الموضوع الکلی والموقف المحیط بالمفارقه لم یستطع أن یستوعب ویفهم المعنى الأصلی والمفهوم الأساس للمفارقه ویسمّى ضحیه للمفارقه. وأخیراً إن عملیه التلقّی تفید أنواعاً خاصه من المفارقه لکون التلقّی بحاجه إلى حضور النص والقراءه وهذا ما لا یتیسر فی کل أقسام المفارقه. ومن نتائج الدراسه أن المفارقه آلیه بید المؤلف لإبلاغ مقاصده الإصلاحیه ولکنها لا تصل إلى الهدف المنشود إلا بتعامل المتلقی والنصّ معاً وطالما لم یتکامل هذا التفاعل لم تنجح المفارقه. وإن نعترف بأولویه المبدع فی صیاغه المفارقه وإعلاء شأنها، فلأنه یجب أن یعتبر نفسه قارئاً افتراضیاً وذلک لنجاح المفارقه. فمبدع المفارقه هو الذی یهیئ السیاقات والوسائط وینظم الأسالیب الفنیه الهادفه لوصول المتلقی إلى أبرز النتائج وأحسنها.
الزمن الروائی فی القصص القصیره لکولیت الخوری علی ضوء نظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
السردیه هی مجموعه من القواعد العامه حول أسالیب السرد والأنظمه التی تحکم السرد أو السرد القصصی وهیکل الحبکه. السرد هو نوع من التسلسل الزمنی ذی الوجهین؛ نقل الأحداث وزمن الروایه. إحدى القضایا المهمه التی تتناولها النظریه البنیویه هی العلاقه بین الزمن والسرد وکیفیه تبلور الزمن فی السرد. یعتبر جیرار جینیت، مع المنظرین مثل فلادیمیر بروب، إی. جی. غریماس وتزیفیتون تودوروف، روّاد هذا المنهج البنیوی الذین درسوا الأسالیب السردیه للنص الأدبی. وقام جینیت بتحلیل زمن السرد للنص بناءً علی النظام واللازمنیه والمدی والسعه والاستمرار و زمن السرد. وأما کولیت الخوری فهی کاتبه القصص القصیره منها الکلمه الأنثی وسنوات الحب والحرب وعبق المواعید وستلمس أصابعی الشمس، فهی کاتبه غزیره الإنتاج وسجلت العدید من الأعمال تحت اسمها. بسبب قضایا مثل التاریخ وقضیه المرأه، لم تتمکن کولیت الخوری من متابعه المسار الطبیعی والخط الروائی للأحداث. إنها تستخدم تقنیات السرد مثل الاسترجاع والاستباق لإیجاد الفراغ والتشویق فی القصه وتقدمها خلال أربع طرق للازمنیه کما تستخدم المدی والسعه والتواتر السردی فی قصصها. الإنجاز الأکثر أهمیه لهذه الأبحاث هو الاستفاده من المناهج الجدیده للنقد والتحلیل الأدبی والعلوم الجدیده، بما فی ذلک علم السرد فی دراسه مختلف النصوص الکلاسیکیه والحدیثه مثل القصص القصیره لکولیت الخوری.
تحلیل ساختار و محتوای رمان «الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل» اثر امیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امیل حبیبی، نویسنده فلسطینی در رمان «الوقائع الغریبه فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل» با سبکی واقع گرایانه و سمبلیک تلاش کرد درد و رنج هم میهنانش را به تصویر کشد و از اندوه بی پایان، آرزوهای برباد رفته و سختی های جانکاهی که از رهگذر اشغال گریبانگیر آنان شده، پرده بردارد. وی در این رمان، تاریخ مسئله فلسطین از سال 1948 الی 1974 را به تصویر می کشد. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی ساختار و محتوای رمان مذکور بپردازد. در این بررسی، برخی از عناصر داستانی مانند شخصیت پردازی، زاویه دید، درون مایه و سبک مورد تحلیل قرار گرفته و چگونگی بهره گیری از این عناصر بررسی شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در این رمان، نقش زن مبارز فلسطینی و وابستگی آنها به وطن نیز در این رمان بسیار مشهود است، حبیبی از اسلوب جریان سیال ذهن استفاده کرده و در قالب طنزی صریح و شفاف، این رمان را به رشته تحریر درآورده است. از دیگر ویژگی های این رمان، شکستن مرز بین رمان و سایر گونه های ادبی و گنجاندن متون شعری گوناگون در متن رمان و اشاره به رویدادهای واقعی همراه با تاریخ آنها است. زبان امیل حبیبی با عطر میراث آمیخته است، از این رو از آن بوی سبک مقامات، کنایه و سخریه جاحظ و حکایت های هزار و یک شب به مشام می رسد.
بررسی نقش ساز و کار تقابل در پیوند آیات قرآن (با محوریت سوره ی آل عمران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
21 - 39
حوزههای تخصصی:
تقابل معنایی یکی از ابزارهای هنری و زیبایی آفرین است که بالاترین مراتب زیبایی را در ساختار و محتوای قرآن کریم باعث گشته است. توجه و مطالعه ی زیباشناسی تقابل و ساختار های تقابلی در آیات ارجمند قرآن می تواند با تقدیم مفاهیم نهفته ارزشمند و داده های هنری احساس برانگیز، به بازنمودن برخی ابهامات و پیچش های معنایی در آن ها کمک کند و تا حدود زیادی به نیاز ها و پرسش های روح و عقل انسان پاسخ گفته و بر آن ها تأثیر گذارد و ازآنجاکه تقابل در قرآن کریم جلوه ای از زیبایی ها و شگفتی های این کتاب آسمانی و وجهی از وجوه اعجاز آن است، ضرورت و اهمیت بررسی نقش ساز وکار تقابل در این سوره که از ویژگی های خاصی برخوردار است، به خوبی آشکار می گردد. در این پژوهش ضمن شناسایی این سازوکار و ابزار هنری در سوره ی آل عمران، تأثیر آن در ایجاد توازن آوایی و زیبایی ساختار و ایجاد پیوند و توازن معنایی و زیبایی محتوای این سوره مورد بررسی قرارگرفته است. در این راستا ابتدا به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی واژه ی"تقابل" و اهمیت و جایگاه آن در ایجاد زیبایی سخن پرداخته شده و سپس با تحلیل نمونه هایی از انواع تقابل معنایی در سوره ی آل عمران، روشن می شود که چگونه این ابزار بلاغی توانسته است در این سوره انسجام آوایی و وحدت ساختاری ایجاد کند و در انسجام و وحدت معنایی آیات و تقدیم مفاهیم والا در آن ها نقش داشته باشد. و با تقابل سازی صفات خداوند باعث ارائه ی تعریف جامع و کاملی از خداوند یکتا در این سوره شده و تسلط همه جانبه او بر امور هستی از ازل تا ابد را اثبات کرده و به نفی همه ی خدایان ادّعایی کافران پرداخته است.
المفارقات الزمنیّه فی مسرحیّه "الصریر" لیوسف العانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
107 - 138
حوزههای تخصصی:
یعدّ الزمان من أهم العناصر فی کینونه العمل الأدبی وتوظیفه بشکل فنی یبرز قدرات الکاتب ویضفی طابعا جمالیا علی ناصیه النص، خلافا للکلاسیکیین الذین کان أکثرهم یستخدم الزمن الکورنولوجی لطی مساحات الزمن السردی. وقد استخدم الکتاب الجدد هذا العنصر الحیوی بإحداث مفارقات زمنیّه تتلاعب ببنیه زمن القصه، والفضل یعود للشکلانیین الروس الذین أبدعوا فی تشیید دعائم الزمن. تقوم هذه الدراسه علی منهج بنیوی -تحلیلی مستهدفه کیفیه توظیف التقنیات الزمنیّه وغایتها فی بنیه هذه المسرحیّه مستخدمه الترتیب والاستغراق بشتی عناصرهما لکسر جدار زمن الکورنولوجی مستعینه لهذه المهمه بالزمن السردی. وقد برع یوسف العانی فی التوظیف، فوظف الاسترجاع والاستباق، وأبطأ السرد وأسرعه. وقد حصل هذا البحث علی نتائج هی؛ نسف رتابه الزمن الخطی بزمن السرد، حیث طغت الاسترجاعات الخارجیه علی الاستباقات لسد بعض الثغرات أو للتنویع أو للتعریف بشخصیه وخلفیتها. أما الاستشراقات فأکثرها مزجیه، حیث أبدع الکاتب فی الاستغراقات الزمنیّه التی تدب فی إطار الوقفه الدینامیه فی الحرکه والسکون والمونولوج وسبر أعماق سایکولوجیه الشخوص ووظف التلخیص لعدم الولوج فی الإطناب أو للأحداث الثانویه، وخلافا للکتاب الکلاسیکیین کثر الحذف الضمنی مقارنهً بالحذف المعلن.
الواقعیه السحریه فی روایه "فی ممر الفِئران" لأحمد خالد توفیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الواقعیه السحریه تعنی الجمع والمزج بین الواقع والسحر والخیال؛ أی الواقع واللاواقع. العجائبیه ظاهره حاضره فی الروایه العربیه، یتجلی من خلالها اهتمام الکاتب العربی باستکشاف شکل کتابه الروایه من خلال عبور الحدود التقلیدیه للروایه مع فتح المجال لفئه التساؤل عن الواقع من خلال هذا الشکل الجدید من السرد. ظهر هذا الاتجاه الأدبی فی الروایات العربیه ومؤلفیها، ومن بینهم أحمد خالد توفیق (1962-2018 م)، وهو من رواد أدب الرعب فی الأدب العربی المعاصر. کتب توفیق مؤلفات وروایات طویله فی هذا المجال. ومن أشهر روایاته هی "فی ممر الفئران" المستوحاه من قصته السابقه "أسطوره أرض الظلام" رقم 68 من سلسله کتاب ماوراء الطبیعه. یتناول أحمد توفیق فی هذه الروایه القضایا الاجتماعیه فی مصر على ضوء أدب الواقعیه السحریه؛ بلون الخوف والسحر والخیال والرعب والظلام والأسطوره وغیرها؛ لذلک یهدف هذا البحث إلى إعاده قراءه أحداث الروایه بالمنهج الوصفی-التحلیلی بهدف الکشف عن الأبعاد الاجتماعیه والسیاسیه للروایه. أمّا أهم النتائج التی توصلنا إلیها فهی: إنّ الروائی أحمد خالد یصور المجتمع المصری وکیفیه مواجهته بالفقر والجهل والظلام والخوف من الأعداء. یتحدث خالد عن مشاکل شعبه وهی الیأس والحرمان واضطهاد الأعداء مثل أمریکا وإسرائیل وغیرها. یشرح لنا الروائی کل هذا من خلال الواقعیه السحریه بخیال واسع وتقنیات مختلفه، ویمزج عناصر الواقع مع الخیال والأساطیر الیونانیه مثل أودیسیوس، وبرومیثیوس، وما إلى ذلک، ویصف الشخصیات الأسطوریه والرهیبه بعنایه.
تحلیل گفتمان انتقادی اشعار احلام نصر بر اساس نظریه «لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
78 - 103
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی با دخالت دادن عواملی همچون ایدئولوژی و قدرت، قابلیت زبان شناختی بهتری نسبت به سایر روش های تحلیل گفتمان در تفسیر متون دارد، همچنین نظریه «لاکلا و موفه» به سبب وارد کردن تحلیل گفتمان انتقادی به عالم سیاست و اجتماع برای شناخت و تبیین پدیده های اجتماعی و سیاسی مناسب است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل گفتمان انتقادی اشعار احلام نصر به عنوان شاعر داعش بر اساس مفاهیم نظریه «لاکلا و موفه» است که عبارت اند از: دال مرکزی، وقته ها، دال شناور، دال خالی، غیریت سازی، برجسته سازی و حاشیه رانی و استعاری سازی. اهمیت پژوهش حاضر، ضرورت شناخت اندیشه های مبلغان داعش برای مقابله با شیوه کنش آن ها در عرصه اجتماع است، به ویژه این که گروه های تکفیری در سالیان اخیر در منطقه غرب آسیا گسترش یافته و فصل جدیدی از مسائل امنیتی را رقم زده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دال مرکزی این گفتمان، تشکیل خلافت اسلامی است و وقته های جهاد، هجرت، تسخیر دنیا و شریعت، حول آن مفصل بندی شده است. احلام نصر بر اساس دال خالی قرون اولیه اسلام، دال مرکزی تشکیل خلافت را مطرح کرده است. دال شناور در اشعار وی، مصداق خلفای دوازده گانه قریشی است که با به کاربردن لقب «الحسینی» برای «ابوبکر بغدادی» وی را از مدلول های آن معرفی می کند. دال مرکزی و وقته های گفتمان در این اشعار، برجسته شده، همچنین مفهوم امنیت در حکومت «بشار اسد» و نمادهای ناسیونالیستی از قبیل زبان و نژاد به حاشیه رانده شده است. احلام نصر با تشبیه «ابوبکر بغدادی» به حضرت «ابراهیم»(ع) و داعشیان به صحابه پیامبر(ص) و تداعی نبرد «قادسیه» و شکست ایرانیان، گفتمان اشعارش را استعاری سازی کرده است و بدین وسیله آینده ای درخشان و عاری از مشکلات فعلی را برای مردم مناطق تحت سلطه داعش ترسیم می کند. نتیجه این که روح سلفی گری و خصومت بر گفتمان داعش غلبه دارد که بازتاب آن در اشعار احلام نصر و عملکرد آن ها ملاحظه می شود.
تدریس الأدب العربی بالجامعه الفرنسیه الإشکالیات والمنهج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
163 - 172
حوزههای تخصصی:
لقد شاهد تدریس العربیه فی العالم، وفی أوروبا وفرنسا خاصه، تزایدا ملحوظا منذ العقدین الأخیرین؛ وذلک لأسباب متعدده، تأتی على رأسها الأوضاع الجیوسیاسیه. فمنذ أن بدأ الإرهاب القاعدی والداعشی یضرب فی عقر دار أوروبا وأمریکا، ومنذ أن بدأ التدخل الأمریکی فی العراق تحت مبرر محاربه هذا الإرهاب، تزاید إقبال المؤسسات والأفراد على تعلم العربیه. وإذا کان هذا الإقبال لصالح اللغه، فإنه من جانب آخر، یسیء إلیها؛ لأنه یربطها دائما وسلبیا بالدین، مما ینعکس سلبا على هذا التعلیم ویجعله مشروطا برؤیه إیدیولوجیه لا تنظر إلى اللغه العربیه، کما ینظر إلى باقی لغات العالم. لکن تعلیم العربیه فی الجامعات الفرنسیه، حتى وإن کانت بدایاته التاریخیه مشروطه بأطماع استعماریه، فإنه استطاع أن یتأسس تدریجیا على أسس أکادیمیه. یقترح المقال قراءه وصفیه لتاریخ تدریس الأدب العربی فی الجامعات الفرنسیه، ویتوقف عند مقررات تدریس هذا الأدب وإستراتیجیته ومناهجه والإشکالیات التی یثیرها فی علاقته بالتطورات الثقافیه والسیاسیه التی یشهدها الغرب بشکل عام، والمجتمع الفرنسی بشکل خاص.
ترجمه و ادبیات تطبیقی در جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی ا ز جریا نهای تأثیرگذار ب ر گسترش و ارتقا ی دانش ادبیات تطبیقی د ر جهان عر ب، ترجمة آثار نظری هپردازان و اندیشمندان اروپایی عرصة ادبیات تطبیقی یا ترجم ة نمون ههای کاربردی تطبیقی به زبان عربی یا ب العکس بوده است؛ شناخت و معرّفی آثار و مترجمان، هدف اصلی این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. یافت ههای پژوهش نیز گواه آن است که ترجمة آثار اندیشمندان اروپایی از زبا نهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به زبان عربی ، نقش بسزایی درگسترش جریان رو به رشد ادبیات تطبیقی درجهان عرب، به ویژه در مصر، داشته است. این ترجم هها، در دو بعد نظری و پژوهش کاربردی، قابل تفکیک و دست هبندی است. از سوی دیگر؛ هما نطور که ترجمة آثار نویسندگان و اندیشمندان اروپایی در گسترش ادبیات تطبیقی عربی مؤثّر بوده است، ترجمة آثار پژوهشگران عربی به فارسی یا بالعکس (هر چند اندک) نیز در معرّف ی و گسترش این دانش در میان عر بها و ایرانیان ، سودمند و تأثیرگذار تلقّی میگردد. به هر حال، یافتة اساسی و بنیادی این پژوهش، بیانگر آن است که در آغاز امر، بیشتر ترجم هها از زبانهای فرانسوی و انگلیسی صورت گرفته است و همین امر سبب گردیده است که دانش ادبیات تطبیقی در جهان عرب پیوسته با محوریّت مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی حرکت نماید؛ هر چند در چند دهة اخیر، ترجمة آثار اندیشمندان مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی در تغییر ذائقة پژوهشگران عرب ب یتأثیر نبوده است .
بررسی و تحلیل عامل و معمول نحوی بر اساس نظریه نظم جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان آرای نحویان درباره عامل اعراب کلمات دو نظریه مشهور با نام های نظریه لفظی و معنوی وجود دارد؛ اما می توان دیدگاه های دیگری را نیز استخراج کرد. در میان این دیدگاه ها، نظریه تعلیق که خاستگاهش آرای عبدالقاهر جرجانی است، از اهمیتی ویژه برخوردار است. قوّت دیدگاه او در موشکافی و ریشه یابی مسائل نحوی و اعرابی و نیز فراتر بردن نظریه تعلیق از ساحت صحت نحوی به ساحت فنّی و بیانی است؛ دیدگاهی که بر مطابقت تامّ تعلیق کلمات به یکدیگر با مقصود متکلم متکی است. هدف از این پژوهش، افزون بر معرفی دیدگاه های مربوط به نظریه عامل و معمول، تفسیر نظریه عامل و معمول در پرتو نظریه نظم جرجانی یا همان نظریه تعلیق است. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی و تحقیق کتابخانه ای سود جسته ایم. ابتدا دیدگاه های مختلف درباره عامل و معمول را استخراج کرده و ضعف های هر نظریه را بیان کرده ایم. سپس به تفسیر عامل و معمول بر اساس نظریه نظم پرداخته و ضعفش را گفته ایم. در ادامه به بیان قوّت این نظریه در مقایسه با دیگر نظریات عامل و معمول پرداخته ایم. در پایان نتیجه گرفته ایم که نظریه تعلیق عبدالقاهر جرجانی به دلیل اینکه بر قصد متکلم در ارتباط اجزای جمله با یکدیگر تأکید می کند و نیز موشکافانه به تحلیل علل و عوامل نحوی می پردازد و نظریه عامل را از ساحت صحت نحوی به ساحت بیانی ارتقا می دهد، قوّتی فزون تر از دیگر نظریات عامل و معمول دارد.
«فشردگی» و «گستردگی» کلامی در ترجمه قرآن (موردپژوهی سوره انفال و توبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید کلام با دو مشخصه «فشردگی» و «گستردگی» همراه است. ایجاز و فشرده گویی از جمله سبک های انتقال پیام است که یکی از صنایع پرکاربرد در قرآن به شمار می رود. انتقال صرف این فن کلامی به زبان مقصد، پیام نهفته در متن اصلی را انتقال نخواهد داد و مخاطب را در دریافت پیام دچار مشکل می کند. مقاله پیش رو با توجه به این مهم در نظر دارد ضمن بررسی آیاتی از سوره انفال و توبه با ترجمه الهی قمشه ای و رضایی اصفهانی، به سنجش عملکرد مترجمان در ترجمه مواضع فشرده گویی بپردازد. برای این منظور 6 مورد از مواضع فشرده گویی انتخاب شد که عبارتند از: 1. مفاهیم و اصطلاحات 2. تشریح لفظ عام 3. بیان ارجاعات شخصی 4. تشریح اسم موصول 5. توجه به سیاق آیه 6. گسترش فشردگی اسم های اشاره بدون مشارالیه. در پایان پس از بررسی نمونه ها مشخص شد که مترجمان به منظور گسترده سازی، بیشتر راهبرد ارجاع به مابعد را به کار گرفته اند. همچنین باید گفت که بسامد کاربست راهبرد گسترده سازی در ترجمه قمشه ای به نسبت قابل ملاحظه ای بالاتر از مترجم دیگر بوده و رضایی با رعایت احتیاط، از این راهبرد بهره گرفته است اما قمشه ای با نگاه تفسیری به ترجمه، مرزی بین ترجمه و تفسیر قائل نبوده و با شرح و بسط زیاد در موارد غیر ضروری، سبب دوری از ترجمه و انحراف مخاطب از فحوای اصلی سخن شده است.
سیمیائیه الشخصیه فی روایه "فرانکشتاین فی بغداد" وفقا لنظریه فیلیب هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد التحلیل السیمیائی أحد أکثر الطرق استخداما وفعالیه لتحلیل النصوص المختلفه والأعمال الأدبیه والفنیه. تفتح السیمیائیه نافذه على عالم جدید للجمهور من خلال فک رموز الإشارات والعلامات. أحد المنظرین المعاصرین فی مجال السیمیائیه هو الفرنسی فیلیب هامون؛ تستند نظریته على أربعه مبادئ: 1) أنواع الشخصیات وقد صنفها هامون إلى ثلاث فئات هی: الشخصیات الإشاریه، والشخصیات الاستذکاریه، والشخصیات المرجعیه، التی تضم الشخصیات التاریخیه، والأسطوریه والمجازیه والاجتماعیه، 2- مستویات توصیف الشخصیّه، 3- مدلول الشخصیّه، و4- دالّ الشخصیّه. تحاول الدراسه الحالیه القائمه على المنهج السیمیائی تحلیل وانعکاس هذه النظریه فی روایه فرانکشتاین فی بغداد لأحمد سعداوی. نظرا لتعدد الشخصیات فی هذه الروایه، یتم النظر فی الشخصیات الأربعه الرئیسیه لشسمه وهادی العتاگ وإیلیشوا وفرج الدلال. تشیر نتائج البحث إلى أن الشخصیات المختاره هی شخصیات إشاریه استخدمها الراوی للتعبیر عن أفکاره، وفی الواقع، من خلال تضمینها فی الروایه، فقد عرض أفکاره التحرریه والوطنیه. یتم التعبیر عن مدلول الشخصیات فی الغالب من خلال تقدیم الراوی لها. یستخدم سعداوی الجمل باهتمام خاص لتعریف القارئ بالمستوى الفکری والعقلی للشخصیه المستخدمه. على مستوى التوصیف، قدّم سعداوی بعنایه خاصه جمیع الخصائص الجسدیه والنفسیه والاجتماعیه للشخصیات. تم اختیار اسم الشخصیات أیضا بهوس معین.
سیاسه المسلمین الأمنیه تجاه قریش حصار شِعب أبی طالب أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
209-228
حوزههای تخصصی:
البحث عباره عن محاوله للکشف عن الحس الأمنی للمسلمین الأوائل فی مکه وهم یعانون من المراقبه الجاده من قبل قریش. وقد اخترنا حقبه مهمه من تاریخهم ألا وهی حصار الشعب وکیفیه تعاملهم مع الحصار والاستعداد له. فضلا عن تعاملهم مع مقاطعه قریش لهم. وأظهر البحث أیضاً کیفیه تعامل أبی طالب مع قریش وکیف رسم إستراتیجیات کان من شأنها حمایه الرسول (ص) الکریم من البطش القرشی، ولأجل إعطاء صوره واضحه عن أهمیه البحث العلمیه ارتأینا تقسیمه على مقدمه وثلاثه مباحث وخاتمه. أجریت هذه الدراسه باستخدام المنهج الوصفی_ التحلیلی. شملت المقدمه التعریف بالبحث وماهیته فی حین جاء المبحث الأول لیعرض السیاسه التی أتبعها أبو طالب تجاه قریش حینما علم بأنه لا مناص من أنهم قد قصدوا النبی محمد (ص) لقتله وعلى أثر ذلک أتبع رضوان الله علیه سیاسه التمویه التی سیعالجها هذا المبحث وهی استعراض لإظهار أبی طالب بأنه فاقدا للنبی محمد (ص) ولا یعلم مکانه وأمر أتباعه بأن یحملوا حدیدا کی یضربوا به کل من یشکوا بأنه السبب فی ذلک. أراد من خلال هذا الاستعراض أن یبلغ قریش بأن من یقترب من النبی محمد (ص) مصیره القتل. وکان المبحث الثانی قد خصص لإظهار خطط المسلمین فی تحصنهم فی الشعب. أما المبحث الثالث فقد جاء لیبین دور أبی طالب فی الدفاع عن النبی محمد (ص)، إذ أظهرت الروایات کیف أنه کان ینقل النبی (ص) بین منام أولاده الأربعه خوفا من استهدافه واغتیاله، وقد أظهرت هذه الروایات طبیعه الحس الأمنی للمسلمین الأوائل.
دراسه سوسیولوجیه لروایه «غنیمت» فی ضوء نظریه جورج لوکاتش
حوزههای تخصصی:
الدراسه السوسیولوجیه للأعمال الأدبیّه تعدّ قراءه نقدیه جدیده أرسی دعائمها الأدیب الاجتماعی و الفیلسوف الشهیر جورج لوکاتش. هذا و إنّ الروایه تتمیّز من بین القوالب الأدبیه بأنّها یمکن أن تخضع لدراسه اجتماعیه. و ذلک لاحتواءها علی طاقه تعبیریه هائله لتصویر القضایا الاجتماعیه أصدق تصویر. و فی السیاق ذاته أنّ المخرج و الکاتب الإیرانی صادق کرمیار حاول خلال روایته الّتی سمّاها ب "غنیمت" إعطاء صوره مقتضبه عن الأوضاع الاجتماعیه و السیاسیه و الثقافیه و الاقتصادیه الناجمه عن الحرب الناشبه بین الشعبین الإیرانی و العراقی و کذلک الاحتلال الأمریکی للعراق. کما عمد الکاتب إلی الربط بین أبطال القصه و أحداث الحرب و الاحتلال بحیث یمکننا دراسه ما خلّفته ظروف الحرب علی أبطال القصه الذین یمثّلون مختلف فئات المجتمع. و أمّا هذا البحث فإنّه دراسه نقدیّه لروایه "غنیمت" و فی إطار النقد الاجتماعی وفقاً للمسار النقدی الّذی رسم معالمه "لوکاتش" و اعتماداً علی المنهج النقد الاجتماعی الأدبی و من أبرز النتائج التی تفیدنا هذه الدراسه هی أنّ روایه "غنیمت" تعتبر عملاً ناجحاً من منظور النقد الاجتماعی وهی روایه تنطوی علی قصه خیالیه استمدّ الکاتب أحداثها وشخصیاتها من الواقع و أعطی القارئ صوره واضحه عن الظروف الاجتماعیه المتأثره بالحرب أو الاحتلال. والنتیجه تندرج فی إطار سوسیولوجیه الأدب وهی تقوم علی نظریه "لوکاتش" الّتی تؤکّد بأنّ هناک تأثیرا متبادلا وعضویا بین أحداث الروایه وأبطالها والواقع الذی نشأت فیه الروایه.
السرد الموسیقی ومکوناته الأساسیه فی روایه "المصائر" لربعی المدهون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
109 - 125
حوزههای تخصصی:
اتسع تداخل الروایه الجدیده والفنون البَصَریه والسمعیه وتمت استعاره تقنیات سائر الفنون والإنجازات الثفافیه فی الروایه، حتی نجد فی الآونه الأخیره توظیف الموسیقی وتقنیاتها وآلاتها وأنواعها فی الروایه العربیه الجدیده بصوره مباشره وفنیه علی أصعده متعدده. یبدو توظیف الموسیقی فی الروایه مستحیلاً أو صعباً للغایه لأن العلاقه بینهما غامضٌ فی النص الروائی ونحن لانشعر وجودها بسهوله خلاف الشعر الذی یقوم علی النبره الإیقاعیه المکثفه. لکن تم استخدام الموسیقی فی الروایه الجدیده واتسعت دائرتها خلال طریقتین: المباشر وغیر المباشر. نلاحظ توظیف الموسیقى فی الروایه التقلیدیه بصوره غیر مباشره، لکن نجد الآن استخدامه فی الروایه الجدیده بالوضوح فی إطار نوع من أنواع الموسیقی کالسمفونی والأبرا والباخ وإلخ. نظراً إلی أهمیه هذه الأسالیب فی الروایه الجدیده ومساهمتها فی حیویه اللغه الروائیه وتوظیفها علی نطاق واسع، ینبغی أن نحلل هذه الأنساق التی یعتمد علیها الروائی للتعرّف الشامل عن المکتسبات الروائیه الجدیده. هذا البحث یتخذ روایه "المصائر" ل "ربعی المدهون" لدراسه مؤشرات السرد الموسیقی ومواصفاته معتمداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی،کما یحلل الجمالیات والنوایا التی یترصدها الروائی عبر توظیف هذا النسق السردی الجدید. خلصت النتیجه أن المدهون قام بتوظیف مؤشرات السرد الموسیقی وتمهید أرضیاته فی روایته عبر استخدام مؤشرات هذا النمط السردی وتقنیاته. قد تضافرت فی هذا النص الحکائی أهم آلیات السرد الموسیقی حیث جعله الروائی مبنی للسرد فی الروایه. أما الإطار المختار الموسیقی فی الروایه الکونشرتو مع حرکاتها الأربعه. إضافه علی ذلک اهتم المدهون بالإیقاعیه فی نقل الثیمات والأفضیه یضیف بعض الأناشید والأغانی التی تلائم المضمون السردی فی الروایه؛ کذلک تم إبراز الزمن فی الروایه عبر التلاعبات الزمنیه الخاصه لیلائم حالات الشخصیات والأحداث.
السرد الکولاجیّ وخصائصه فی روایه "إسکندریتی" لإدوار الخراط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الروایه العربیه الجدیده استعارت من الفنون الأخری عده من التقنیات، منها تقنیه الکولاج التی سیتم استخدامها فی الروایه بصعوبه، للافتراقات البنیویه التی توجد بین الأسلوب الروائی و هذا الفن التشکیلی. وقد تم توظیف هذه التقنیه فی الروایه العربیه حتی أدّی إلی بناء السردیه الجدیده. ففی السرد الکولاجی یقوم الروائی عبر سیطره الوصف بالتقلیل من حده الحدث وهیمنته، أو اخفاء الشخصیه أو حذفها رامیاً إلى جعل المکان بطلاً لروایته أو وسیله لانعکاس هواجسه وانفعالاته؛ ما یؤدی إلى جعل الروایه تتشکل من الصور المتشظیه البصَریه، وتنتهی إلی تکوین السرد الکولاجی الخلّاب والمتقطع الذی یفوح بالرائحه التمثیلیه الجدیده التی تنخرط فی التجریب الروائی بعیده عن جذور الروایه التقلیدیه. هذه الدراسه تتوخی دراسه هذه التقنیه السردیه فی روایه "إسکندریتی" لإدوار الخراط، ومعرفه النسَق والأسلوب السائد فی الروایه العربیه الجدیده عامه. وقد توصلت الدراسه إلى أن الخراط، خلق روایه إبداعیه یهیمن علیها الوصف بدل السرد، والوصف فیها من نوع الأوصاف الکولاجیه المتنوعه المتشظیه والبطل فیها المکان بدل أن یکون شخصیه من الشخصیات الإنسانیه. کما أدّی اختیار هذا الأسلوب السردی فی الروایه إلی هیمنه الذات ومشاعرها الإنسانیه والغنائیه وتحطیم الزمن وعدم توظیفه.
وصف الأسس الرومانسیه الاشتراکیه فی روایه «رجال فی الشّمس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدرس الدراسه الحالیه الرومانسیه الاشتراکیه فی روایه «رجال فی الشّمس» للکاتب الفلسطینی الموهوب غسّان کنفانی فی مجال الروایات الأدبیه. غالبًا ما یطور المؤلف فی هذا الکتاب مفاهیم مثل التعاطف والمقاومه والتضحیه بالنفس والنضال وبهذه الطریقه فی شکل الرومانسیه الاشتراکیه ، یشرح حاله المجتمع وینتقد دور الحکومه الفاسده وعجز الشعب کما یناقش الاضطرابات الاجتماعیه وحقوق الطبقه الضعیفه والإمبریالیه وصراع التقالید والحداثه ویصور الجراح والجروح التی ألحقتها الصهیونیه العالمیه بنسیج الاقتصادی والثقافه المجتمعها بقلم جمیل. من السمات البارزه لهذا النوع أنه من الممکن تحقیق أسلوب المؤلف فی السرد و الراوی والخصائص العامه واستخدام اسالیب المؤلف الخاص. لذلک ، فی هذه المقاله ، حاول المؤلفون شرح مبادئ الواقعیه الاشتراکیه فی هذه القصه باستخدام میزات مثل الفعل و فکره القصه القویه والوقت والمکان والحجم ونوع التعبیر السردی وکذلک علاقه السبب والنتیجه بین الظواهر. ومفاهیم مثل التعبیر العاطفی عن السرد ، وعدم الرضا عن الوضع الحالی ، والاختفاء فی مساحات أخرى ، تعکس مناهضه الاستبداد فی هذه القصه أکثر من ذی قبل یُظهر البحث، أن المؤلفین من خلال دراسه أطر الرومانسیه الاشتراکیه وأیضًا تطبیق أفکار جدیده تتمحور حول الواقعیه الاشتراکیه ، قد توصلوا إلى استنتاج مفاده أن الأنواع الجدیده قد جعلت تعزیز المستوى الفکری للناس اولویتها ومن ثم ، فإن المحتوى المحدث لمثل هذه القصص یهدف إلى تصمیم إنجاز جدید من خلال تفکیک الأنواع السردیه القدیمه التی لا تلبی احتیاجات مجتمع الیوم، من أجل إثراء ثقافه مجتمعه على مستوى العالم. تم تحلیل هذه الدراسه بطریقهالمنهج التحلیلی تعتمد على معاییر مناسبه للرومانسیه الاشتراکیه فی الأعمال السردیه وأیضًا على أساس الاستنتاج الاستقرائی-من الجزء إلى الکل.
پیوستگی تصویر و معنی در اشعار سعاد الصباح
حوزههای تخصصی:
سعاد الصباح از شاعران مطرحِ کویتی در شعر معاصر عربی است که سروده هایش، از نوع رئالیسم اجتماعی محسوب می شود. وی با زبانی ساده و روان، رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی جامعه ی خود را با زبان شعر بازگو نموده است. آنچه که شعر این شاعر کویتی را متمایز ساخته است، بهره گیری از زبان تصویر و به ویژه جان پنداری شاعرانه در بیان معانی و مفاهیم شعری است. این پیوستگی میان زبان تصویر و معنا، موجب گردیده تا شاعر به گونه ای محسوس و عاطفی، مکنونات ذهنی و احساسات خود را به مخاطب خود انتقال دهد. این پژوهش تلاش می کند تا به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، هماهنگی میان تصویر و معنا در شعر سعاد الصباح را با تکیه بر اشعار اجتماعی او بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهد: سعاد الصباح چگونه از تصاویر شاعرانه در ترسیم مسائل اجتماعیِ جامعه ی خویش بهره جسته است؟ یافته های پژوهش گویای آن است که شاعر با کاربست تصاویر عاطفی و به ویژه استفاده از عناصر طبیعی، صدای اعتراض خود را بر ناعدالتی های اجتماعی و جامعه ی مردسالار اظهار داشته است.
سردیات الجماعه فی الروایه العربیه المعاصره: قراءه ثقافیه لروایه "أکراد، أسیاد بلا جیاد" لمصطفى سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترتبط الروایه منذ نشأتها بهاجس ضروره استجابه الکتابه لسؤال الحریه ولمعطیات العصر، وقد حاولت هذه الروایه بلوره عده مفاهیم کالحریه والمتخیل والمجتمع والهویه... کما رفضت الروایه العربیه أن تعیش على الهامش بلا حیاه، وتحولت إلى صمام أمان یحمی الأمم من السقوط فی هوه النسیان، ففی عالم متناقض وصعب تُصبح الحریه هاجس الأدب ومبتغاه وتصبح الهویه هاجس الأدیب وبحثه الدؤوب. ویتعلق السؤال هنا تحدیدا بتحدیات الروایه العربیه وقضایا الهویه والحریه والتاریخ، فهل هی ضروره حضاریه للحریه؟ وهل تنشأ داخل الحاجه الثقافیه التی لا یمکن الاستغناء عنها لأنها وجه الآخر الثقافی أمام عالم متحول ومنزلق؟ وهل هذه الروایه هی التاریخ المضاد للتاریخ الذی تصنعه المؤسسات الرسمیه وهو تاریخ طوباوی ملیء بالأکاذیب؟ فهل للروایه القوه من أجل قول تاریخ مسکوت عنه، والحفاظ على جسورالحوار التی تضیق کل یوم قلیلا. تسعی هذه المقاله دراسه قضایا ثقافیه مترکزه علی المنهج الوصفی التحلیلی فی روایه أکراد أسیاد بلا جیاد. إن روایه "أکراد أسیاد بلا جیاد" نموذج لسردیات الهویه القومیه، وکما یشعر الأکراد بالأسى کانت الروایه کذلک تعبر عن مدى الألم والأسى الذی یشعر به کل کردی ومدى الألم المعبر عنه، ورغم السرد البطیء للروایه، ورغم أن لغتها تخلو من أی حشو وأی إضافات شعریه، وتظهر أحی انا ممله وصعبه القراءه، إلا أنه هناک رابط خفی بین السطور یقود القارئ إلى آخر الروایه، روایه تعبر عن مصیر شعب اضطهده العالم ونسیه التاریخ، یجد القارئ نفسه وهو یتتبع خط وات البط ل فی بحثه عن صدیقه شیروان، ویتتبع القارئ هویه قومیه بحاجه الى تعریف من جدید.
حوزه های جغرافیایی و تأثیر آنها در تحوّل ساختار زبان عربی معیار (مطالعه موردی سرمقاله و نثر خبری در مطبوعات روز عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر وسایل ارتباط جمعی، کلمات جدیدی را خلق کند، واژگان بسیاری وارد زبان می شود. ازجمله واژگان عامیانه و بیگانه مهاجم. شکی نیست مطبوعات سهم قابل توجهی از تاثیر جغرافیا را بر دوش دارد و با ویژگی های منطقه ای متمایز و شناخته می شود. پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسی دو دسته از مطبوعات کشورهای عربی که دارای رویکرد سنتی و متجدد هستند بپردازد. کشورهایی که به دلیل حاکمیت گسترده نهادهای دینی، رویکرد سنتی دارند و از رسانه های غربی تاثیر کمتری پذیرفته اند و هنوز از منابع دینی سنتی و فرهنگ دینی سیراب می شوند و رابطه بیشتری با متون کلاسیک عربی دارند. مانند عربستان، لیبی و اردن؛ و مطبوعات کشورهایی که به تجدید و نوگرایی گرایش بیشتری دارند. مانند الجزائر، تونس، سودان، فلسطین، عمان و لبنان. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی – تحلیلی، ساختارشکنی موجود در متون خبری را یافته و در اختیار پژوهشگران قرار دهد تا اصحاب رسانه را وادارد با غنی سازی ظرفیت های زبان عربی و بهره مندی از تمامی امکانات آن، زمینه های رشد و بالندگی مطبوعات عربی را فراهم آورند. نتایج به دست آمده نشان می دهد آن دسته از زبان مطبوعاتی که به زبان عربی معیار یا زبان فصیح قدیم با محوریت قرآن کریم گرایش دارند، خطای نحوی کمتری داشته و میل به کاربست واژگان عامیانه و سبک بیگانه در آن ها کم تر است.