فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
147 - 170
حوزههای تخصصی:
لفظه "السبیل" تحتمل فی کثیر من النصوص القرآنیه من الدلالات أکثر مما حدّه اللغویون فی کتب القوامیس والمعاجم. وتکشف الدراسات التی تمّت فی کتب وجوه القرآن و الوجوه والنظائر ، أنّ مدلولها یختلف فی الآیات المختلفه حسب السیاق والقرینه فلا یجوز أن نفترض لجمیعها مدلولا واحداً، غیر أنّ کثیرا ممّا ذهب إلیه أئمه هذا الفن وسجّلوه فی کتبهم محلّ النقد والنقاش، ولا یتناسب مع ما روی عن أئمه أهل البیت (b) والمفسّرین. حاولت هذه المقاله أن تدرس تعدد الوجوه الدلالیه لهذه اللفظه فی القرآن الکریم على ضوء نظریه الدلالات المرکزیه والهامشیه بأسلوب وصفی تحلیلی مستعینه بأحادیث المعصومین وآراء المفسّرین من جهه وأن تقارنها بما ورد فی کتب وجوه القرآن الکریم و الوجوه والنظائر من جهه أخرى، ومما توصلت إلیها هذه المقاله أنّ هذه الدلالات متشابهه فی قسم یسیر منها ومختلفه فی معظمها لم یفطن إلى الکشف عن دلالاتها مؤلّفو هذه الکتب.
بررسی نشانداری نحوی در جزء سی ام قرآن کریم (مطالعه موردی فرآیند مجهول سازی)
حوزههای تخصصی:
من النفی النحوی إلى نفی القیم الثوریه؛ تحلیل جمالی لأسلوب النفی فی روایه «حرب الکلب الثانیه» لإبراهیم نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الترکیب النحوی فی النص تنظمه تلک الفکره الّتی تکوّن الرؤیه الفنیه للنص الأدبی، فلایمکن الوصول إلیها إلّا بإدراک المعانی النحویه المستنبطه منه. أی إذا طغت علی النص رؤیه تشاؤمیه فیغطی علیه ما یلائمها من الترکیب النحوی. وهذا ما نجده فی روایه «حرب الکلب الثانیه» لإبراهیم نصرالله الفلسطینی، فقد سادت علی هذه الروایه السیاسیه، الرؤیه التشاؤمیه، لأن أکثر شخصیاتها الروائیه سلبیه انتهازیه جدّا، خاصّه بطل الروایه «راشد» الّذی یتجاوز کل القیم الأخلاقیه والاجتماعیه فی سبیل تحقیق مصالحه الخاصّه حیث یعارض تلک القیم الثوریه التی کان یناضل لأجلها فینفیها نفیا قاطعا لیتحوّل من سجین إلی سجّان، ویشارکَ ببراعه مع الضابط شقیق سلام زوجه راشد فی الاتّجار بالبشر. هذا النفی للقیم ورفضها یناسب أسلوب النفی لغویا. فجاء هذا الأسلوب أکثر استخداما فی الروایه من الأسالیب النحویه الأخری لیتناسب مع الرؤیه التشاؤمیه السائده علی الروایه وفی مستویات اللغه الثلاثه للروایه: السرد، والحوار، والوصف. فلهذه الرؤیه التشاؤمیه حاز أسلوب النفی فیها مکانه عالیه، خاصّه فی قضیه الأشباه (الشبیهات) الّتی کثُرت وجودها فی الروایه بشکل مکثف، حیث یصبح من الصعب التمییز بین أصل الأشیاء وبین شبیهاتها رغم الفروق الکثیره فی ماهیتهما. فیهدف المقال إلی دراسه جمالیه أسلوب النفی لیجیب عن مدی التناسق بین أدوات النفی والرؤیه التشاؤمیه مع مستویات اللغه الروائیه الثلاثه بتتبّع للمنهج الوصفی – التحلیلی مستمدا من الأسلوبیه الإحصائیه، لیصل إلی أن الراوی استخدم أسلوب النفی فی هذه الروایه 1759 مرّه وبنسبتها المئویه 52%؛ وهذا متلائم مع الرؤیه التشاؤمیه السائده علی الروایه والناتجه عن فساد السلطه الفلسطینیه المستبده، لأنّ فی الروایه شخصیات انتهازیّه تعمل أعمالا سلبیّه لتحقیق مصالحها، خاصّه بطل الروایه راشد الّذی تتمیز شخصیته بأنها سلبیه جدّا، مما یؤدی الى أن تتغیر شخصیته من الإیجابیه، إلی السلبیه والانتهازیه.
بازتعریف هویّت شناسانه مفهوم وطن در رمان «التّائهُون اثر امین معلوف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناسازی و معنابخشی به مفهوم وطن، از دیرباز تا کنون همواره از چالش بر انگیزترین موضوعات در آراء جامعه شناسان، سیاست پژوهان و دیگر عرصه های علوم شناختی بوده است. در این میان، از کارسازترین نگرش هایی که وطن را نه به صورت مستقل، بلکه در پیوند جدایی ناپذیری با انسان قرار داده، تعریفی است که درسایه سار هویّت انسانی صورت می پذیرد. امین معلوف، نویسنده لبنانی تبار مقیم فرانسه، از نویسندگان معاصری است که این پدیده مهم را از دریچه هویّت انسانی نگریسته و جوانب مهمی از آن را در رمان التّائهون مورد تبیین قرار می دهد. وی که در صورت های پیرامتنی، نظریه پردازی های مهمّی را در راستای پیوند دو مقوله وطن و هویت ارائه نموده، تنها معنای منطبق با حقیقت در ذیل مفهوم وطن را در نگرش هایی می پندارد که با اصل هویت انسانی همسو بوده و آن را مخدوش نسازد. این قلم برآن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی، مفهوم وطن را از منظر این نویسنده پردغدغه بررسی و براساس مؤلفه های هویّت شناختی واکاود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در نگاه معلوف، هویّت انسانی و ویژگی های وحدت بخش آن در رویکردهایی چون: «جهان وطنی»، الگوی «ملّی گرایی مدنی» و «کثرت باوری دینی» به شکل ویژه ای انعکاس دارد که با اتخاذ چنین باورهایی از سوی دولتمردان و مردم، وطن در متعالی ترین مفهوم خود تعریف شده، تعارض از میان برخاسته و همبستگی در کارسازترین ظرفیت خود میان آحاد مردم تحقق می یابد.
ادبیت هاشمیات کمیت اسدی و حجازیات شریف رضی در سنجه معادله بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله مسائل مهم دانش سبک شناسی مسأله تشخیص سبک ادبی Literary Style از سبک علمیScintific Style است. دانشمند آلمانی به نام أ. بوزیمان A.Busemann راه حل و شیوه ای عملی و روشمند ارائه کرد که به معادله بوزیمان مشهور شد.این معادله با بررسی رابطه تعدادافعال«Number of verbs» و تعداد صفات« Number of adjectives» در متون ادبی سطح احساس آنها را می سنجد. این رابطه، VARیا (ن. ف .ص ) نامیده می شود. هدف از این پژوهش سنجش ادبیت هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی سپس مقایسه آن دو با یکدیگر بر پایه این معادله آماری می باشد .با به کارگیری این معادله در هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی مشخص شد که، حجازیات از سطح احساس بسیار بیشتری نسبت به هاشمیات برخوردار بوده و از این لحاظ ادبی تر می باشد. عواملی وجود دارد که منجر به کاهش و افزایش ارزش VAR (ن. ف. ص) در اشعار این دو شاعرشده است. از جمله آن می توان به مسأله سن،موضوع اشعار،محیط اجتماعی و سبک شعری آن دو اشاره کرد.
تحلیل نشانه - معناشناختی گفتمان «رمان بازگشت به حیفا» اثر غسان کنفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
21 - 35
حوزههای تخصصی:
گریماس، معناشناس لیتوانیایی جهت ساحت مندی نظام روایت، الگوی منسجمی ارائه نمود که بر اساس نظر وی، درک بهتر متون ادبی با شناخت کامل از معنا حاصل می شود. و این معنا تنها با مبنی قراردادن انگاره های کُنشی و شوشی و رخدادی در قلمرو گفتمان حاصل می شود. از این رو، به دلیل اهمیّت و جایگاهی که بررسی و شناخت معنا در رمان «بازگشت به حیفا» از نگاه پژوهشگران داشته، در پژوهش حاضر سعی شده، با روش توصیفی-تحلیلی به واکاوی و تحلیل عوامل کُنشی و شوشی و انواع نظام معناشناختی گفتمان و چگونگی سیرِ تولید معنا در این رمان با بهره گیری از مبانی نظری تحلیل نشانه _ معناشناختی گفتمان گریماس پرداخته شود؛ تا نقش عملیّات انواع گفتمان حسی، عاطفی که با تأثیر بر عوامل معنایی مُنجر به تولید معنا شده، کشف نماییم. نتایج حاکی از آن است، که رمان بازگشت به حیفا به دلیل قراردادن محوریّت پایداری قابلیّت تحلیل و بررسی با انگاره های کُنشی و شوشی را دارد. نوع گفتمان رمان مذکور از نوع پویا است؛ چراکه روایت با تغییر در افکار و حرکت سعید(کنشگر) از رام الله به حیفا، به یاری همسرش صفیه(کُنش یار) برای رسیدن به هدف خویش(خلدون)، وضعیّت ابتدایی را به وضعیّت ثانوی یعنی مواجه شدن با نیروهای مخالفی چون کشمکش های سعید و خلدون سوق می دهد که در نتیجه منجر به تغییر در افکار سعید، مبنی بر آزاد نهادن خالد در عضویّت گروه فدائیان و تولید معنای استقامت و پایداری می شود. البته در این رمان شاهد گفتمان های رخدادی و مرام مدار نیز هستیم.
خوانشی نشانه شناختی بارویکردی لایه ای از زبان شعری امل دنقل مطالعه موردی قصیده «البکاء بین یدی زرقاءالیمامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
60 - 76
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی، روش نقدی متن محوری است که با رویکردی نظام مند به مطالعه همه عواملی که در تولید و تفسیر معنا یا در فرایند دلالت شرکت دارند، می پردازد. امل دنقل به عنوان فردی از جامعه ای که در آن زندگی می کند و شاعری ملتزم به اجتماع خود که دغدغه مند است، زبان را ابزاری برای واکنش هایی مستقیم و غیرمستقیم علیه گفتمان های قدرت ساز عصر خود پنداشته و اشعار وی تبدیل به متونی هدفمند گردیده اند؛ لذا این جستار با تکیه بر روش توصیفی –تحلیلی قصیده «البکاء بین یدی زرقاء الیمامه» امل دنقل را مدنظر قرارداده و سعی دارد با بررسی گزینش های زبانی در سطوح مختلف زبانش باورها، عقاید و اندیشه های خود که را در ساختار زبان ریخته و بر مخاطب خویش القا کرده را بنمایاند این خوانش، متن قصیده را به مثابه شبکه ای از رمزگان، در چارچوبی منسجم و با رویکردی لایه ای نشانه ها را در سطوح عنوان، لایه آوایی، لایه واژگانی و لایه نحوی- بلاغی بررسی می کند، نشانه ها در متن از خلال دو محور هم نشینی و جانشینی و با توجه به سیاق و فضای حاکم بر قصیده از کارکرد ارجاعی خود دور شده و دلالت هایی سیاسی- اجتماعی می گیرند و درنتیجه از خلال تحلیل و بررسی نشانه ها و دلالت های متن به معنی پنهان یا معنی عمیق قصیده که همان هجو سیاسی حکام، سرزنش ملت عربی و دعوت به شورش علیه شرایط است می رسیم.
تحلیل منسجم قصیده لامیه العرب (نمایی هنری از برزخ بین «آرمان» و «ادّعا»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
77 - 91
حوزههای تخصصی:
لامیه العرب، قصیده ای پرآوازه، شامل 68 بیت، منتسب به شنفری ازجمله شاعران صعلوک عرب در عصر جاهلی است. پژوهش حاضر، مبتنی بر یک تحلیل منسجم یا متکامل است که همه عناصر و اثرگذارهای شرکت کننده در آفرینش قصیده را از زوایای مختلف فنّی، تاریخی و روانشناسی، مورد کاوش قرار می دهد. این پژوهش درصدد است که با رویکرد تحلیل عناصر متن از جنبه های مختلف روانشناسی، بلاغی و تحلیل محتوا، تعبیرات شعری را واکاوَد، پرده از عواطف سراینده بردارد و کیفیت رابطه بین ذهن و زبانش را کشف کند. این تحقیق هم از جنبه روانشناسی و هم از منظر بلاغی، ناسازگاری بین ادّعاهای شاعر و ناخودآگاهش را برملا می سازد. در بحث از تخیّل، مشبّه به هایی که شاعر، گزینش کرده، رویکرد وی به سمت جامعه و زندگی اجتماعی را نشان می دهند، درحالی که شاعر از همان آغازین ابیات، آشکارا مدّعی ترک قبیله است. لحن شاعر نیز بین دو حالت غنایی و خطابی در نوسان است و حتّی جنبه خطابی آن، بر جنبه غنایی و ذاتی اش غلبه دارد. باری این تناقض ها نشان دهنده ناسرگی سروده و عدم صدق عاطفی سراینده نیست، بلکه بیانگر دنیای آشفته و متناقضی است که شنفری در بسترش، زیست و نیز نشان دهنده گسلی است که بین واقعیت های ناهنجار زندگی وی و آرمان های بلندش، واقع بوده است.
السمات الدادائیه فی السرد الشعری لشوقی أبی شقراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الدادائیه ظاهره انفجرت فی وجه الأزمات السیاسیه، والاقتصادیه، والأخلاقیه، واعتبرها روّادها المنقذ الذی سیبدد کل هذه المشاکل. وکان الشکل الوحید للخلاص هو رفض کل ما هو تقلیدی وتبنّی منطق الفوضى والرفض. فی الدادائیه،کثیرا ما یُترجَم الشکُّ الأساسی فی ضیق أفق الفنّ إلى عداء صریح تجاه قِیَم الفنّ ومؤسساته.کان الشاعر شوقی أبو شقرا أحد أبرز أرکان مجله "شعر" التی أسّسها شعراء السریالیه آنذاک. وکان لها دور أساسی فی انتشار وتطوّر الحرکه الحدیثه للشعر العربی. یحاول هذا البحث الوقوف عبر منهج وصفی-تحلیلی، على میزات الحرکه الدادائیه فی شعر أبی شقرا للبحث عن روافد الدادائیه ومیزاتها فی شعره. هذه الدراسه توصّلت إلى نتائج تدلّ على أن أبا شقرا عمل جاهدا على التحرّر من ربقه الماضی تحّرراً کلیاً یتجاوز أنصاف الحلول وفکره التسویات، ویحررالانسان من القیود التی تعوق حرکته، لعلّه یصل إلى المستقبل لیصوغه على هواه. کما وأن الخلق البداهی لدى أبی شقرا و محاولته من أجل تحریر اللغه و تجرید المفردات من حسیّتها و خلق التراکیب المتناقضه، أثارت الفوضویه فی أشعاره و جعلتها تجسیداً بلیغاً للأعمال الدادائیه.
ملامح التداولیه فی النصوص العربیه: مقامات الزمخشری أنموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص بما أنّ الصّور البیانیه من تشبیه، مجاز، استعاره، وکنایه، تسعى إلى التّاثیر فی المتلقّی وتمکین المعنى فی ذهنه، یمکن القول إنها ذات أبعاد تداولیه. لقد حقق هذا البحث فی مقامات الزمخشری بمنهج وصفی -تحلیلی کی یکشف عن ملامح التداولیه التی تمثّلت وسائل الانسجام فی علم البیان عبرعملیه التفکیر والتأویل. بعباره أخری یتناول البحث التّراث اللغوی العربی ومحاوله ربطه بمعطیات النّظریه الغربیه وفق مفهوم نحو النّص بما یتناسب فیه مع مقامات الزّمخشری. ممّا یلاحظ فی هذه المقامات، أنّ التّماسک النّصّی یستجلی بوضوح، فقد وظّف الزّمخشری وسائل الانسجام توظیفًا جیّدًا، فنسج مقاماته بشکل متماسک، فتتحقّقت نصّیّه النّص بظهور هذه الوسائل. فبرز فی تحلیل المقامات أهمّیّه دور المتلقّی فی تحلیل النّص وفکّ عناصره بوساطه إدراکه للغه النّص وسیاقه. بیّنت الدّراسه العلاقه الوثیقه بین التّراث العربی ونحو النّص، وهذا ما لمسناه من مساهمه علم البیان بعدّه وسیله من وسائل انسجام النّص.
تحلیل تقابل دوگانه های مفهومی در سه دفتر شعری اثر محمد ماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
131 - 146
حوزههای تخصصی:
محمد ماغوط شاعر معاصر سوری یکی از پیشگامان شعر سپید در ادبیات عرب به شمار می رود. او در بسیاری از دیوان های شعری خود از تناقض و تضاد به عنوان یک ویژگی سبک شناختی و دینامیکی بهره جسته، و باعث شده است که شعرش از یکنواختی و جمود خارج شود، و پویایی قابل توجهی به دست آورد. زیرا با واژگان و صور شعری غیرمنتظره، حسّاسیت خواننده را برانگیخته، و او را هرلحظه شگفت زده می کند. این تقابل ها یکی از مهم ترین شگردهای فنّی در شعر محمد ماغوط محسوب می شود. او در جمع دوگانه ها تبحر خاصی داشته، و آن را به شکل هنرمندانه ای در خدمت مضامین شعری خود درآورده است. وجود این پدیده در شعر او را باید در شخصیت متناقضش جستجو کرد، که خود نیز بدان اقرار نموده است: «من این چنین هستم..این سرشت من است و نمی توانم آن را تغییر دهم». کاربست تقابل های دوگانه ی مفهومی در شعر ماغوط بازتاب تجربه ای است که شاعر آن را زیسته، و توانسته است ماهیت خود و جهان هستی را با همه تناقض هایش به تصویر کشد، لذا به جهت تبلور تقابل های دوگانه مفهومی در شعر ماغوط که متأثر از شخصیت متناقض او است، پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی توصیفی به دنبال بررسی این مقوله در سه دفتر شعری (غم در مهتاب، اتاقی با میلیون ها دیوار، و شادی حرفه من نیست) است. مهم ترین یافته تحقیق این است که تقابل های دوگانه های مفهومی در شعر ماغوط برای بیان دیدگاه های فکری، سیاسی و ایدئولوژیکی او به کار گرفته است، و شاعر با جمع تقابل ها و استفاده از این شگرد، فضای شعر خود را از منظر مفهومی و زیباشناختی برای خواننده قابل تأمّل کرده است. با توجه به بسامد بالای متناقض نماها می توان این شگرد را از ویژگی های سبکی شعر او نیز برشمرد که در شعر کمتر شاعر معاصری می توان آن را یافت.
دراسه تمارین کتاب مبادئ العربیه وفق تصنیف أندرسون وکراثول للأهداف التعلیمیه تمارین قسم النحو نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
91 - 108
حوزههای تخصصی:
یُعتبر تصنیف أندرسون و ک راثول للأهداف التعلیمیه مراجعه وتنقیحاً لتصنیف بلوم الذی ک ان إطاراً ظلّ یُستعمل لقرابه نصف قرن، وهو من أشهر التصانیف الذی ک َثُر استخدامه فی تقویم ال ک تب التعلیمیه خلال السنوات الأخیره، والذی أقبل علیه عددٌ غیر قلیل من الباحثین فی شؤون التربیه والتعلیم عل ى مستو ى العالم؛ فلذلک اختارت هذه المقاله هذا التصنیفَ بما فیه من المستویات المعرفیه وأنواع المعرفه أداهً لمعالجه ک تاب مبادئ العربیه بمجلّداته الأربعه للمؤلّف رشید الشرتونی کشفاً عن ک یفیّه توزیع المستویات المعرفیه عل ى التمارین المتضمّنه فیها ضمن قسم النحو عبرَ المنهج الوصفی التحلیلی؛ فتمّ من خلالها الإحصاء الوصفی للت ک رارات والنسب المئویه المتوزّعه عل ى هذه التمارین ثمّ تصنیفها وفقاً لأداه الدراسه؛ وذلک بهدف تحلیل المستویات المعرفیه وأنواع المعرفه الأربعه للتمارین ودراسه مد ى مراعاتها للأهداف التی یقصدها المقرّر الدّراسی لمادّه النحو باعتبارها من الموادّ الدراسیه المهمه التی تُدرّس فی عدد من الفروع بالجامعات الإیرانیه. تدلّ نتائج الدراسه عل ى أنّه لم تُوَزّع التمارینُ عل ى نحو تسلسلی متجانسٍ؛ حیث یومئ إل ى أنّ الحیّز الأ ک بر من إجمالی التمارین یشغل مستو ى «یطبّق» المندرج فی إطار المعرفه الإجرائیه بالقیاس لباقی المستویات المعرفیه ضمن هذا التصنیف، وهو ما یتمثّل فی بعض الأهداف التعلیمیه المصرّح بها فی المقرّر الدراسی فحسب، أیّ تمییز الدّور الإعرابی للمفردات والجمل وتوظیف القواعد النحویه فی مواضع جدیده.
تحلیل نقدی لمکانه قضیه نقص العقل فی الأنثروبولوجیا الجنسیه للأنثى، مع الترکیز على تقییم آراء المفسرین المعاصرین حول آیه القوامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
235-258
حوزههای تخصصی:
تعتبر آیه القوامه واحده من الآیات الأساسیه فی القرآن الکریم والتی تدور حول مکانه المرأه فی الأسره والمجتمع. وتؤثر الأسس الأنثروبولوجیه للمفسرین کثیراً على تفسیر هذه الآیه وأحکام الفقه والحقوق والقوانین الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه. وتختلف وجهات النظر حول مفهومی «لقوامه» و «الفضل» ونطاقهما فی الآیه. وتتمثل وجهه النظر البارزه حول معیار الفضل فی قضیه «العقل». تتناول هذه الدراسه الأسس التی أرسى علیها المفسرون المعاصرون أسس وجهات نظرهم حول الاختلاف بین العقل لدى الرجال والنساء، وذلک بالاستعانه بالمنهج التحلیلی الوصفی على أساس المبادئ الأنثروبولوجیه، وبعد تقییم النتائج، خلصتْ إلى أنه لا یوجد أی نقص فی العقل الذاتی للمرأه؛ بل هی فی جوهرها مماثله للرجل. ویکمن الفرق فی نوع العقل والتعقل فی البعد التنفیذی. وتمثل العقبات الطبیعیه والبیئیه تأثیراً لا یمکن إنکاره فی شده هذه القوه وضعفها، ونتیجه لذلک، تتجاوز الطبیعه الذکوریه الطبیعه الأنثویه فی مجال التعقل.
توظیف الأمثال العامیّه فی تفسیر الشعراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
207-234
حوزههای تخصصی:
"تفسیر الشعراوی" للشیخ «محمّد متولی الشعراوی» من جمله التفاسیر التی یُمکن اعتبارها حلقه اتصال بین المنهج التقلیدی فی التفسیر والمنهج الحدیث التی تطرق إلیه معظم المفسّرون الجدد؛ فالشعراوی أبداً یحاول تیسیر فحوی الآیات والسور القرآنیه بصوره تجعل القارئ لا یملّ حدیثه وینجذب إلیه أیّما انجذاب. الأدبیه هی السمه الغالبه فی تفسیر الشعراوی فهو یعتمد علی شرح الأسالیب النحویه والبلاغیه فی القرآن بأسلوب یمیّزه عن أقرانه من المفسّرین وهذا ما جعله یعتمد على غیر قلیل من الأمثال العامیه فی تفسیره ممّا لا نجد هذا الأسلوب –إلاّ نادراً - عند غیره من المفسّرین. من هذا المنطلق یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی أن یبیّن مکانه الأمثال العامیه وتوظیفها فی تفسیر الشعراوی. تُظهر لنا نتائج البحث بأنّ الشعراوی اعتمد على الأمثال فی ثلاثه مستویات) أ: فکّ شفره الاستعارات ب: بیان العله والأسباب. ج: نقل المفاهیم العقلیه إلى العینیه والمحسوسه. ولا ننسى الإشاره إلى أنّ کلّ هذه العوامل أدّت إلى الاختصار والإیجاز فی القول.
صوره الطفل فی شعر الأطفال المقاوم شعر سلافه الحجاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
155-182
حوزههای تخصصی:
تمثّل الطفوله فی التجربه الإبداعیه عنصراً مهماً وحیویاً وحساساً للغایه یوظفها الأدیب أو الشاعر وفق رؤیته الإنسانیّه ومنطلقاته الإبداعیه. ومن هذا المنطلق غطّت صوره الطفوله (البراءه والطهاره) معظم تجارب الشاعره المناضله الفلسطینیه سلافه الحجاوی فی دیوانها حلم شعر الأطفال وأعمالها الشعریه الأخری ممّا عکس ثراء هذا الجانب الوجودانی فی شعرها. لقد تمخضت الدراسه عبر المنهج الوصفی-التحلیلی عن أثر توظیف صور الطفوله المستوحاه من واقع المعاش والطبیعه وعناصرها من قبل الشاعره فی انتاج صورها الشعریه الولیده من رحم المعاناه، وتسلیط الأضواء علی صوره واقع أطفال فلسطین وانقاذهم من جحیم المعاناه التی یعانونها فی أرضهم المستباحه. تدلّ نتائج البحث علی أنّ نصوصها الشعریه المشفره وغیر المشفره الموجّه للأطفال مفعمه بالقیّم الإنسانیّه النبیله ومبادئ الأخلاق والمعرفه والإبداع. فأتت الطفوله وصورها فی ظل الاحتلال الصهیونی والتجویع والحرمان موزعه بین الأمل والألم، وبین الحّب والکراهیه، بین الحریه والسجن، وبین البناء والهدم، وبین المدرسه والمعتقل، مؤکده فی ذلک علی ضیاع القیّم الإنسانیّه وسط صمت بشری رهیب، ورغم تلک المآسی التی فجّرها المحتل الصهیونی فی وئد الطفوله واحلامها، فکان شعرها یبث دوماً رسائل المحبّه والتعایش.
تقنیه التدویر فی دیوان هذا المخیّم ضحکتی لإیاد عاطف حیاتله دراسه فی المسوّغین الإیقاعی والدلالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
125 - 138
حوزههای تخصصی:
تعتبر تقنیه التدویر من أهمّ مکوّنات النصّ الشعری، حیث لا تنحصر وظیفتها فی الإیقاع، بل لها وظیفه دلالیه تبعدها عن هیمنه الوظیفه الصوتیه. من هنا، اکتسبت هذه التقنیه أهمیه خاصه فی الشعر الفلسطینی المعاصر لنقل لطائف المعنى وأحاسیس قائله. إذن دراسه هذه الظاهره تبدو ضروریه بسبب دورها الوظیفی والدلالی، وکذلک بسبب الدور الهام الذی تلعبه فی الکشف عن جمالیات القصیده وموسیقاها. یحاول هذا البحث دراسه تقنیه التدویر وطرائق استخدامها من خلال مسوّغیها الإیقاعی والدلالی فی النص الشعری لإیاد عاطف حیاتله ومد ی إسهامها فی البنیتین الإیقاعیه والدلالیه ترکیزاً على دیوان هذا المخیّم ضحکتی ، واعتماداً المنهج الوصفی التحلیلی الإحصائی. لقد توصّل البحث فی المسوّغ الإیقاعی للتدویر إلى أنّ حیاتله قام بتوظیف هذه التقنیه فی البحر الکامل بنسبه 78.21% دون البحور الأخر ی لکسره الحده الإیقاعیه لتفعیله "متفاعلن" المکرّره. إن لجوء الشاعر إلى التفعیلات الزاحفه المدوّره بنسبه 63.82% تکشف عن مد ی اهتمام الشاعر إلى التلوین الإیقاعی وتدفّقه وإثرائه لدفع الملل والرتابه الناجمه عن توالی التفعیلات السالمه المدوّره. وکثیراً ما نلاحظ أنّه یوظّف التقنیات الإیقاعیه الأخرى مثل التوازی الترکیبی، والتکرار، والتقفیه الحرّه المنوّعه المتغیّره لتتفاعل معاً لتکثیف الجو الإیقاعی وانسجامه وإثرائه. أمّا فی المسوّغ الدلالی فیجعل الشاعر التدویر فی سطر منفرد لزیاده لفت النظر وأهمیته دلالیاً، ویوظّفه کبؤره دلالیه، إضافه إلى تمییزه إیقاعیاً عن السطور الأخرى. بؤره الدلالات فی التدویرات الموظفه فی الدیوان هی الصلابه والثبات، وحبّ الوطن، والمجازر، والمظاهر الطوباویه المتفائله .
فرآیند به کارگیری نقاب برای اسطوره سازی در تحلیل گفتمان لاکلا و موف(در قصیده «خروج رأس الحسین من المدن الخائنه» از قاسم حداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی اجتماعی است و این مسأله ایجاب می کند به گونه ای رفتار نماید که مقبول طبع دیگران واقع شود. او همواره تلاش می کند خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد. تکنیک نقاب که ابتدا در عرصه تئاتر مورد توجه قرار گرفت با ورود به تئوری های دانشمندانی چون یونگ و گافمن به روان شناسی و علوم اجتماعی هم راه یافت. همچنین رمزگرایی به عنوان یک مکتب ادبی زمینه ورود آن به میدان ادبیات را فراهم آورد. "اسطوره سازی" یکی از اهداف کاربرد این تکنیک است و از آنجا که مفهوم اسطوره سازی از مفاهیم کلیدی تحلیل گفتمان لاکلا و موف است، این پژوهش به تحلیل رابطه تکنیک نقاب و اسطوره سازی در قصیده «خروج رأس الحسین من المدن الخائنه» از قاسم حداد پرداخته و از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف برای تبیین مسأله بهره گرفته است. در پایان این نتیجه حاصل آمد که در نمونه مورد مطالعه، شاعر توانسته است با تولید فضای استعاری ای که با استفاده از تکنیک نقاب تولید شده، وجود امام حسین(ع) و حوادث مرتبط با قیام ایشان را که واقعی هستند به شکلی آرمانی برای مخاطب به تصویر بکشد. وی با انتقاد از جمود فکری و عملی اعراب و عدم خودباوری آنان، احیاء ارزش ها، خودباوری و شهادت طلبی را دال مرکزی گفتمان خود قرار داده و سر امام حسین(ع) را در گفتمان خود اسطوره سازی می کند.
البحث عن سرد الزمن المفقود فی کتابه الشتات المصری؛ می التلمسانی وایمان مرسال نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمتاز کتابه المهجر العربی بمجموعه واسعه من الأصوات التی تعید کتابه تاریخ الشتات العربی فی الدول الأوروبیه، فی الکتابه المصریه یمثل صوت إیمان مرسال ومی التلمسانی من الأصوات الفریده فی کتابه المهجر. هذا البحث یطرح سؤال تطور آلیات التعبیر الأدبی عن الهویه والحنین إلى الوطن فی أدب الشتات المصری، ویرکز على استخدام تقنیه "الصور الفوتوغرافیه" کأداه لاستدعاء الماضی، والتعبیر عن مأزق الانشطار بین هویتین فی أدب الشتات المصری الحدیث، کما یقف البحث على جذور هذه التجربه فی الشعر العربی الکلاسیکی، وبخاصه الوقوف على الأطلال وکیف تلاقى السرد العربی الحدیث مع الافتتاحیه الطللیه؛ لیعبر عن استعاده صور الماضی، التی تمثل حاجه نفسیه للإنسان سواء الحدیث أو القدیم، لردم تلک الهوه الوجودیه، التی یخلقها الاغتراب، ویعمقها الشتات، وأیضا تجاوز انقلاع جذوره من تربه طفولته وثقافته.
بررسی فرآیندهای فرانقش اندیشگانی در قصیده «إلی دوده» میخائیل نعیمه (بر اساس نظریه نقش گرای هالیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات جدید حوزه زبان شناسی، نظریه نقش گرای نظام مند هالیدی است. طبق این نظریه، ساختار زبان، حاصل تأثیر نقش هایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده می گیرد. این تأثیر در سه سطح «فرانقش اندیشگانی»، «فرانقش بینافردی» و «فرانقش متنی» تحلیل می شود. فرآیندهای فرانقش اندیشگانی که امکان تحلیل جملات و سپس تحلیل متن را ممکن می سازند، از نظر معنایی در شش گروه قابل دسته بندی هستند و متناسب با معنای خود، مشارکین ویژه ای را می پذیرند. پژوهش حاضر کوشیده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی زبان شناسانه، قصیده «إلی دوده» میخائیل نعیمه را از دیدگاه «فرانقش اندیشگانی» بررسی کند. پس از بررسی این قصیده که از دیوان «همس الجفون» انتخاب شده است، مشخص شد که از میان شش فرآیند مطرح شده در فرانقش اندیشگانی، فرآیند مادی با بیش ترین بسامد و بعد از آن نیز به ترتیب فرآیندهای ذهنی، رابطه ای، وجودی و بیانی قرار دارند. کاربرد فرآیندهای فرانقشی، آن هم با چنین ترتیب بسامدی، گویای آن است که این شاعر رمانتیسم در شعر خود، علاوه بر این که به بیان مفاهیم ذهنی، همچون مفاهیم فلسفی و عرفانی تمایل دارد، در پی اقناع مخاطب نیز هست؛ از این رو بیش تر مفاهیم و تجربیات پیچیده را در قالب فرآیند مادی بازنمایی می کند. بسامد کاربرد فرآیند ذهنی نشان داد که نعیمه از شخصیتی درون گرا و بسیار حساس برخوردار است. عدم به کارگیری فرآیند رفتاری در این شعر گویای ذهن گرایی نعیمه است. تکیه شاعر بر کاربرد فرآیند بیانی آن هم از نوع پرسشی، گواه دیگری بر شخصیت درون گرای او است. بنابراین بررسی فرآیندهای فرانقش اندیشگانی، به خوبی شیوه اندیشه و تمایلات فکری و روحی میخائیل نعیمه را هویدا می سازد.
القطع فی النحو العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعالج هذا البحث مصطلح القطع نحویاً، وهو مصطلح تردد فی علوم العربیه نحوها وعروضها، ویحاول البحث تتبع مصطلح القطع فی النحو، متوقفاً عند أربعه أنواع هی: القطع فی الاستثناء، والقطع عن الإضافه، والقطع فی خبر نواسخ المبتدأ، والقطع فی التوابع. وقد وجد البحث أن القطع فی الاستثناء یکون فی الاستثناء المنقطع، وهو ما لم یکن فیه المستثنى بعضاً من المستثنى منه، وتوقف البحث عند الأدوات التی تستخدم للاستثناء المنقطع. أما القطع عن الإضافه فبعد أن بیّن البحث معنى الإضافه بحث فیما یجوز فیه القطع عن الإضافه فی اللفظ لا فی المعنى، ثم نظر البحث فی الأسماء التی لیست بظروف وبیّن أحکامها لجهه القطع، فلفظتا کلّ وبعض - على سبیل المثال - یجوز قطعهما عن الإضافه لفظاً لا معنى، بشرط عدم وقوعهما توکیداً. وکذلک تناول البحث القطع إلى الرفع فی خبر نواسخ المبتدأ، وناقش ما أوردته کتب النحو من شواهد نحویه فی هذا الباب. لینتهی البحث إلى دراسه القطع فی التوابع، وهو معروف شائع فی النعت، وأقل شیوعاً فی البدل والعطف، وقد تناول البحث کلاً منها بالدراسه والمناقشه، محاولاً فی ذلک کله استظهار مصطلح القطع فی النحو.